| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
آثار و برکات عبادت و بندگی خدا ( قسمت سوم )
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : جمعه 11 اسفند 1391 

۶- ولایت بر هستی: از برکات نماز و عبادت آن است که انسان به تدریج و گام به گام بر هستی تسلط پیدا می کند.

گام اول: قرآن می فرماید: تقوا برای انسان نورانیت و بصیرت می آورد یعنی به انسان دیدی می دهد که حق را از باطل تشخیص دهد:

« اِنَّ تَتَقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقاناً » (سوره ی انفال/ آیه ی ۲۹)

و در جای دیگر می فرماید: « یَجعَل لَکُم نُوراً » ( سوره ی حدید آیه ی ۲۸)

پس تقوا که در رأس آن بندگی خدا و نماز است گامی به سوی نورانی شدن و بصیرت پیدا کردن است.

گام دوم: کسانی که هدایت الهی را پذیرفتند و در مدار حق قرار گرفتند خداوند هدایت آن ها را زیادتر می کند:

« وَ الَّذینَ اهتَدَوا زادَهُم هُدیً » ( سوره ی محمد/ آیه ی ۱۷)

پس نور هدایت آن ها متوقف نمی شود بلکه به خاطر تسلیم و بندگی دائماً در حال قرب و رشد هستند و شعاع وجودیشان بیش تر می شود.

گام سوم: از آن جا که این افراد در راه خدا تلاش می کنند خداوند راه های زیادی را برای رسیدن به کمال به آن ها نشان می هد:

« وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهدِیَنَّهُم سُبُلَنَا » ( سوره ی عنکبوت/ آیه ی ۶۹)

گام چهارم: هرگاه شیطان به سراغ آن ها برود فوراً متذکّر شده و از خداوند عذرحواهی می کنند:

« اِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّرُوا » ( سوره ی اعراف/ آیه ی ۲۰۱)

گام پنجم: برای خودسازی و دوری از فحشاء و مکر، نماز بهترین عامل است:

« اِنَّ الصَّلوةَ تَنهی عَن الفَحشاءِ وَ المُنکَر » ( سوره ی عنکبوت آیه ی ۴۵)

به دنبال این قدم ها و گام ها، انسان بر نفس خود تسلط پیدا می کند، نفس را مهار می کند و گرفتار وسوسه و لغزش نمی شود. بلکه هرگاه فشار وسوسه و نفس و طاغوت زیاد شد باز هم از اهرم نماز و صبر کمک می گیرد:

« وَ استَعینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلوة » ( سوره ی بقره/ آیه ی ۴۵)

گام ششم: افراد با تقوا که وجودشان با نور الهی روشن شده با هر نماز یک گام به جلو می روند زیرا نماز تکرار نیست بلکه معراج است.

پله های یک نردبان همه مثل هم است اما هر پله یک قدم انسان را رو به بالا می برد. چنانکه کسی که چاه حفر می کند در ظاهر کاری تکراری می کند و همواره کلنگ می زند اما در واقع با هر کلنگی که می زند به عمق بیش تری می رسد.

عبادات و نماز در ظاهر تکراری اند اما در واقع بالا رفتن از نردبان کمال و عمق دادن به معرفت و ایمان اند. نماز گزار اجازه نمی دهد که عمرش چراگاه شیطان و لگدکوب او گردد.

امام زین العابدین در دعای مکارم الاخلاق از خداوند چنین می خواهد: خداوندا، اگر عمر من چراگاه شیطان است آن را قطع کن.

نه تنها شیطان که گاهی وهم و خیال روح انسان را لگدکوب می کند و انسان را غافل از حق و حقیقت می گرداند. آری پیامبر اکرم (ص) در خواب هم بیدار بود اما ما در بیداری و حتی در حال نماز هم خوابیم و روحمان دستخوش شیطان و خیال است، به قول مولوی:

گفت پیغمبر که عینای نیام                                 لانیام القلب عن ربّ الانام

چشم تو بیدار و دل رفته به خواب                        چشم من خفته دلم در فتح باب

و در جای دیگر می گوید:

گفت پیغمبر که دل همچون پری است                در بیابانی اسیر صرصری است

باد پَر را هر طرف رانَد گزاف                           گه چپ و گه راست با صد اختلاف

این نفس اگر مهار نشود هر لحظه انسان را به فساد می کشاند:

« اِنَّ النَّفسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلّا ما رَحِمَ رَبّی » ( سوره ی یوسف/ آیه ی ۵۳)

به همین دلیل قرآن بهشت را مخصوص کسانی می داند که نه تنها به زبان بلکه در دل نیز اراده ی برتری طلبی و فساد نداشته باشند. ( سوره ی قصص/ آیه ی ۸۳)

و برای کسانی که نفس خود را از هوس ها باز داشته اند بهشت را مأوی قرار داده است.

اولیاء خدا بر افکار و اندیشه های خود حاکمند نه محکوم آن ها.

آنان در اثر بندگی خدا چنان ولایت و سلطه ای برنفس خویش دارند که اجازه نمی دهند حتّی وسوسه ای بر قلب آن ها خطور کند.

پس از آن که انسان به نور و شناخت و آگاهی رسید و با نمازهای عارفانه و عاشقانه و آگاهانه، نفس را کنترل و روح را در جهت رضای خدا قرار داد و بر نفس خود ولایت و سلطه پیدا کرد، بر هستی نیز سلطه می یابد. دعاهای او مستجاب می شود و کارهای خدایی می کند.

معجزات انبیاء همان تصرف در هستی و تسلّط بر طبیعت است که اذن الهی انجام می دهند.

اینکه می گویند:

« اَلعُبُودِیَّةُ جُوهَرَةٌ کُنهُهَا الرُّبُوبِیَّة » یعنی بندگی خالص، گوهری است که از ربوبیت سر در می آورد.

مراد، همین سلطه بر هستی است که از بندگی خدا حاصل می شود.

در حدیث آمده که خداوند می فرماید:

انسان از طریق کارهای مستحب و نافله گام به گام به من نزدیک می شود تا آنکه محبوب من شود و آنگاه که به این مقام رسید من چشم و گوش و زبان و دست او می شوم و تمام حرکات او خدایی و جهت دار می شود. به جایی می رسد که مانند حضرت ابراهیم بگوید:

« اِنَّ صَلوتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ » ( سوره ی انعام/ آیه ی ۱۶۲) نماز و عبادتم و مرگ و حیاتم همه و همه برای پروردگار جهانیان است.

در این حال هرگاه دعا کند مستجاب می کنم و اگر سؤالی کند قبول می نمایم. ( بحار ج ۷۰ ص ۲۲)

 



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2901590
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396