| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
آرامش روح و جان
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 13 اسفند 1391 

نيمه ‏هاي شب بود كه اويس پس از يك سجده طولاني سر را به سوي آسمان بلند كرد و ستاره‏هاي درخشان را از نظر گذراند. شايد ستاره‏ها نيز او را مي‏نگريستند و نيايش‏هاي او را مي‏ستودند. همه، آوازه او را در عبادت شنيده بودند و مي‏دانستند كه هر شب، اويس در دل شب بر مي‏خيزد و با خداي خود راز و نياز مي‏كند. حتي برخي مي‏گفتند او شب‏هايي را در حال ركوع به صبح مي‏رساند، ولي اين حالت‏هاي اويس براي بسياري از مسلمانان غيرقابل باور بود. برخي كه اين خبر را براي ديگران نقل مي‏كردند، با شگفتي آنان رو به رو مي‏شدند. آنان نمي‏توانستند بپذيرند كه كسي تاب و توان اين گونه شب زنده داري را داشته باشد. آنان با خود مي‏گفتند: «چگونه براي انسان ممكن است تا صبح، در حال ركوع يا سجده باشد. جسم هر چقدر هم قوي باشد، تاب و توان ندارد و بي‏شك از پاي مي‏افتد»، ولي اويس وقتي اين حرف‏ها را مي‏شنيد، لبخند مي‏زد و سخن نمي‏گفت. اويس يكي از ياران با وفاي امام علي عليه‏السلام بود كه بدون آنكه پيامبر خدا را ببيند، به او ايمان آورده بود.

روزي از روزها كه اويس قرني تنها در خانه نشسته بود، صداي در را شنيد و براي گشودن در، از جا برخاست. در را كه گشود، يكي از مسلمانان بود كه تا به حال چندين بار او را ديده بود. اويس او را با خود به درون اتاق برد و در بالاي اتاق نشاند. پس از آن، مرد مسلمان سخن را آغاز كرد و گفت: «آيا درست است كه مي‏گويند نماز شما تا صبح ادامه دارد؟ اگر چنين است من از شما مي‏پرسم كه چرا اين همه دشواري بر خود روا مي‏داري؟»

اويس مثل هميشه لبخندي زد و به آرامي به افق نگاه كرد. چه مي‏توانست بگويد. پيدا بود كه اين مرد حقيقت نماز و عبادت را درك نكرده و حرف‏هاي او را نمي‏فهمد، ولي وقتي ديد مرد همچنان در انتظار پاسخ اوست، گفت: «حال عبادت و نماز، وقت راحتي و آسايش من است. اي كاش از ازل تا ابد يك شب بود و من آن شب را در ركوع يا سجده به سر مي‏بردم».

مرد پرسش كننده پس از اين پاسخ، نفس راحتي كشيد، ولي چيزي نگفت. برخاست و پس از خداحافظي خانه را ترك كرد. از خانه اويس كه خارج شد، آرام و زير لب اين آيه را مي‏خواند:

«أَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ همانا به ياد خداست كه دل آرام مي‏گيرد.» (رعد: 28)

او حالا مي‏دانست كه اگر دل آرام بگيرد، جسم نيز به آرامش مي‏رسد. او از اين سخن اويس چيزهاي بسياري آموخت. اويس با اين حرف خود دريچه‏اي نو به روي او گشود. آري، سخنان مردان خدا و كساني كه پيوسته در حال نمازند، در دل‏ها اثر مي‏كند. آنان كساني هستند كه عاقبتي نيك دارند. همچون اويس كه در جنگ صفين در ركاب حضرت علي عليه‏السلام جنگيد و پس از جنگي جانانه در راه خدا به شهادت رسيد و آري، نام اويس هرگز از ذهن‏ها محو نخواهد شد.1
 

 1. بهترين پناهگاه، ص 118.



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2902642
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396