| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
كلّيات آداب نماز
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1391 

1 ـ علىّ بن يحيى بن خلّاد از طريق پدرش از عموى خود نقل مى كند: با پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله در مسجد نشسته بودم، مردى داخل شد و دو ركعت نماز خواند ، سپس نزد پيامبر آمد و سلام كرد، پيامبر كه او را هنگام نماز زير نظر داشت ، پس از جواب سلام، به وى گفت: بازگرد و نماز بخوان كه نماز نخوانده اى (واين كار تكرار شد) تا اينكه در نوبت سوم يا چهارم ، آن مرد گفت: سوگند به آن كه كتاب را بر تو فرو فرستاد،كوشش بسيار كردم و شوقم فزون گشته است، به من نشان ده و آگاهم كن .

حضرت فرمود: هر گاه خواستى نماز بخوانى وضويى نيكو بساز . سپس رو به قبله كن و تكبير بگو و پس از قرائت به ركوع برو تا اينكه در ركوع آرام گيرى . سپس بلند شو تا اينكه راست بايستى . سپس به سجده برو تا اينكه در سجده آرام گيرى . سپس برخيز تا اينكه آرام بنشينى . سپس به سجده برو تا اينكه آرام گيرى . سپس برخيز. پس اگر نمازت را اينگونه به پايان بردى تمام است و آنچه از اين ها كم كردى ، از نمازت كم گذارده اى.

2 ـ محمّد بن عمرو بن عطا: شنيدم ابوحميد ساعدى در ميان ده نفر از اصحاب پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله كه از جمله آنان ابوقتاده بود، گفت :من از همه شما به نماز پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله داناترم. گفتند: چطور؟ به خدا سوگند، تو نه بيشتر از ما با پيامبر بوده اى و نه پيشتر . گفت: چرا، گفتند: عرضه كن .

گفت: پيامبر خدا صلّى الله عليه و آله هنگامى كه به نماز مى ايستاد دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد سپس تكبير مى گفت تا اينكه هر استخوان در جاى خودش راست مى شد و پس از آن به قرائت مى پرداخت . سپس تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد . سپس ركوع مى كرد و كف دستانش را بر زانوانش مى نهاد . سپس خود را كشيده و صاف مى كرد بى آنكه سرش را پايين اندازد و يا كج كند و هنگامى كه سر از ركوع برمى داشت مى گفت: خداوند به كسى كه او را مى ستايد ، گوش مى دهد . سپس دستانش را تا برابر شانه هايش ـ كشيده و راست ـ بالا مى آورد و تكبير مى گفت . سپس به زمين مى افتاد و دستانش را از پهلوهايش دور مى نمود . سپس سر بر مى داشت و پاى چپش را خم كرده بر آن مى نشست. در سجده، انگشتان پايش را باز مى نمود و پس از سجده تكبير مى گفت و برمى خاست و پاى چپش را خم كرده رويش مى نشست ، تا هر استخوانى به جاى خود باز گردد . سپس در سجده ديگر نيز چنين مى كرد. هنگام برخاستن از هر دو ركعت تكبير مى گفت و دستانش را تا برابر شانه هايش بالا مى آورد همانگونه كه در آغاز نماز مى كرد. در بقيه نماز هم اين ها را انجام مى داد تا اينكه در سجده اى كه پس از آن سلام نماز بود ، پاى چپش را عقب مى كشيد وبر سرين و طرف چپ بدنش مى نشست. (اصحاب) گفتند: راست گفتى . اينگونه نماز مى خواند .

3 ـ امام سجاد عليه السّلام : حق نماز آن است كه بدانى درآمدن بر خداوند جلّ جلاله است و تو در پيشگاه خداوند جلّ جلاله ايستاده اى . پس اگر اين را دانستى ، همچون بنده اى خوار و كوچك، خواهان و هراسان، اميدوار و ترسان، بيچاره و گريان، با وقار و اطمينان به بزرگداشت همو كه در برابرش ايستاده اى، مى پردازى و با دلت به او رو مى آورى و نماز را با حدود و حقوقش برپا مى دارى[1] .

4 ـ امام باقر عليه السّلام : هنگامى كه در نماز مى ايستى، پاهايت را به هم نچسبان و ميانشان فاصله اى به اندازه حد اقل يك انگشت و حد اكثر يك وجب بده و شانه هايت را فرو انداز و دستانت را رها كن و انگشتانت را درهم نياويز بلكه بر رانهايت و در راستاى زانوانت باشند و نگاهت به سجده گاهت باشد.

هنگامى كه ركوع مى كنى دو پايت را در يك رديف بگذار و ميانشان فاصله اى به اندازه يك وجب مى دهى و زانوانت را در كف دستانت بگير و دست راستت را بر زانوى راستت و پيش از دست چپت مى نهى و با سر انگشتانت برآمدگى زانويت را نيك در بر گير و هنگامى كه آن ها را بر زانوانت نهادى از هم بازشان كن .اگر سر انگشتانت را در ركوع به زانوانت رساندى كفايت مى كند ولى من بيشتر دوست دارم زانوانت را در كف دستانت بگيرى و انگشتانت را بر برآمدگى زانوانت بنهى و آن ها را از هم باز كنى. كمرت را راست نگه دار و نگاهت به ميان قدمهايت باشد.

هنگامى كه خواستى به سجده بروى دستانت را به تكبير بلند كن و به سجده بيفت و دستانت را با هم و پيش از زانوانت بر زمين بنه و ساعدهاى دستانت را چون درندگان بر زمين نگستران و بر زانوان و رانهايت نيز مگذار بلكه با آرنجهايت بال بساز و كف دستانت را به زانوانت نچسبان و به صورتت نيز نزديك مگردان ، بلكه ميان آن دو و در راستاى شانه هايت باشد ، نه روبروى زانوانت بلكه اندكى از آن ها انحراف داشته باشد. دستانت را كاملا بر زمين بگستران و (پس از سجده) به سوى خود باز گردان و اگر زير آن ها پارچه اى بود اشكالى ندارد، گر چه به زمين رساندنشان بهتر است و در سجده، انگشتانت را از هم باز مكن ، بلكه به هم بچسبان.

هنگامى كه براى تشهد نشستى ، زانوانت را به زمين بچسبان و كمى ميانشان را باز كن و بايد روى پاى چپت بر زمين باشد و روى پاى راستت بر كف پاى چپت قرار گيرد و سرينت و نيز سر انگشت شست پاى راستت بر زمين باشد و هيچگاه بر هر دو پايت منشين كه به تو آزار مى رساند و نيز با (نشيمنگاه) بر زمين منشين كه بخشى از تنت بربخشى ديگر قرار مى گيرد و نمى توانى براى تشهّد و دعا صبر كنى.

5 ـ ابراهيم بن هاشم از حمّاد بن عيسى: روزى امام صادق عليه السّلام به من فرمود: اى حمّاد، آيا مى توانى خوب نماز بخوانى؟ به امام عرض كردم: اى سرور من! كتاب حريز را كه درباره نماز است در حافظه دارم. حضرت فرمود: عيبى ندارد ، اى حمّاد! برخيز و نماز بخوان.

حمّاد گويد: در برابر حضرت بپاخاستم و رو به قبله نماز را شروع كردم به ركوع رفتم و سجده كردم. آن گاه امام فرمود: اى حمّاد! نيكو نماز نمى خوانى! چه قدر زشت است فردى از شما شصت يا هفتاد سال بر او بگذرد و يك نماز با آداب و حدود كامل نخواند!

حمّاد گويد: در خود احساس خوارى كردم و به امام گفتم: فدايت شوم، نماز را به من بياموز. پس امام برخاست، رو به قبله ايستاد و هر دو دستش را بر روى ران خويش نهاد، در حالى كه انگشتانش را بسته بود و دو پاى خود را نزديك هم قرار داد به گونه اى كه ميان دو پايش به اندازه سه انگشت باز فاصله بود و انگشتان پا را رو به قبله داشت و آن ها را از قبله منحرف نساخت و با فروتنى تكبير گفت. سپس حمد و «قل هو الله احد» را شمرده خواند. آن گاه به اندازه يك نفس، در همان حال ايستادن، درنگ كرد . سپس دو دست خود را تا رو بروى صورت بالا آورد و در همان حال ايستادن تكبير گفت. آن گاه به ركوع رفت و با دستانى كه انگشتانش باز بود ، زانوى خود را گرفت و زانو را به عقب داد تا پشت حضرت كاملاً صاف شد ، به گونه اى كه به سبب صافى پشت و كشيدگى گردن، اگر قطره اى آب يا روغن بر پشت حضرت ريخته مى شد، از جايش تكان نمى خورد . دو چشمش را بست؛ سپس سه بار شمرده فرمود: «سبحان ربّى العظيم و بحمده». آن گاه راست ايستاد و چون استقرار كامل پيدا كرد، فرمود: «سمع الله لمن حمده». سپس در حال ايستاده تكبير گفت و دست ها را تا رو به روى صورت بالا آورد . آن گاه سجده كرد و دست ها را در حالى كه انگشتانش كنار هم و بدون فاصله بود ، در جلوى زانو و برابر صورت نهاد و سه بار گفت: «سبحان ربّى الاعلى و بحمده» و در حالت سجده هيچ جاى بدن را بر جاى ديگر قرار نداد و بر هشت استخوان سجده كرد : دو كف دست، دو زانو، دو انگشت شست پا، پيشانى و بينى و فرمود: لازم است سجده بر هفت تاى اين ها قرار گيرد و اين همان است كه خداوند در قرآن فرموده است كه: «و همانا سجده گاهها براى خداست پس در كنار خداوند هيچ كس را مخوان» واين هفت جا، پيشانى و دو كف دست و دو زانو و دو شست پاست و نهادن بينى بر زمين مستحب است. سپس امام سر از سجده برداشت و چون درست به حالت نشسته درآمد تكبير گفت. آن گاه بر ران چپ نشست و روى پاى راست را بر كف پاى چپ قرار داد و فرمود: «استغفر الله ربّى و اتوب اليه». سپس در حال نشسته تكبير گفت و سجده دوم را به جاى آورد و در سجده دوم مانند سجده اول رفتار كرد و در حال ركوع و سجود هيچ جاى بدن را بر جاى ديگر آن نگذاشت و در حال سجده دست ها را چون دو بال باز مى كرد و ساعد را بر زمين نمى گذاشت. اين چنين امام دو ركعت نماز گزارد و انگشتان دو دست حضرت در حال تشهّد بسته بود و چون از تشهد فارغ شد، سلام داد و فرمود: اى حمّاد! اينگونه نماز بخوان!

(1) در تحف العقول چنين آمده است: «با سكون و سكوت و فروتنى و نرمى با او راز و نياز مى كنى و از او مى خواهى كه تو را از بند خطا و هلاكت گناهانت رها كند ، كه جز خدا، قدرتى نيست».

نویسنده :  محمد محمدي ري شهري

منبع : تبیان



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2899336
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396