آيةالله العظمي سيد رضا بهاءالديني
«وَاسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ وَ اِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاّ عَلَي الْخاشِعينَ؛ از صبر و نماز ياري جوئيد؛ (و با استقامت و مهار هوسهاي دروني و توجّه به پروردگار، نيرو بگيريد؛) و اين كار، جز براي خاشعان، گران است».1
بشر در سازندگي نفوس و تحول آن به نفوس الهي و در طريق تكامل در راه حق و قرب به خداي تعالي، به دو نيرو بايد استعانت جويد و از آنها ياري طلب كند: يكي نيروي جاذبه و ديگري نيروي دافعه؛ يعني «صبر» و «صلات». صبر براي مالكيت بر هوا و هوس و نفس اماره است. انسان به وسيله صبر بايد تهذيب شود و از شرور و دعوت ها و نداهاي شيطاني ـ چه شيطان داخلي و چه شيطان خارجي ـ تخليه پيدا كند و در مقابل محرمات الهي و سختي طاعت، صابر باشد. انسان بايد در مسير قرب الهي باصبر و صلات حركت كند.
معراج مؤمن
صلات، جاذب نفوس انسانياست. صلات، معراج مؤمن است و اين معراجيت صلات، معراجيت واقعي است. ولي چرا نفوس عروج پيدانميكنند؟ چرا به سوي اللّه حركت نميكنند؟ چرا به خداي تعالي تقرب پيدا نميكنند؟ چگونه است كه هم نماز ميخواند، هم قلدري، سفّاكي و سبعيت ميكند؟!
اين، براي اين است كه نمازش صادقانه نيست. اگر نماز صادقانه بود، عروج دارد. دروغ بافي، آدم را به جايي نميرساند.«اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينُ»؛ يعني من به حقتعالي، عبوديّت محض دارم، تسليم هواي نفس نيستم، تسليم شيطان نيستم. منتهاي حركت انسان اين است كه به هيچ موجودي وابسته نباشد و فقط به حقتعالي وابستگي داشته باشد. آزادي نفوس وقتي است كه تمام وابستگيها به نفوس و اربابها را كنار بگذارد و فقط به خداي تعالي وابسته باشد. آزادي نفوس، عبارت از اين است كه از خداي تعالي استعانت جويد و از احدي جز خداي تعالي، طلب نصرت نكند. منتهاي كمال بشر اين است كه اين مقام را پيداكند. وقتي اين مقام را پيدا ميكند كه راستگو باشد. در نمازِ امام زمان(عج)، تكرار «اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينُ»، براي اين است كه عروج پيدا كنيد؛ ولي اگر صد تا دروغ گفتيد سقوط پيدا ميكنيد!
عظمت نماز
«وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاّ عَلَي الْخاشِعينَ». خداي تعالي ميفرمايد: نماز، كار بزرگي است. گمان نكنيد كار آساني است. عظمت نماز به پيكره نماز نيست؛ به اين نيست كه اولش تكبير و آخرش تسليم و داراي افعال واقوال و اذكار و قيام و قعود است. اين را بچههاي شش ساله هم انجام ميدهند. صلات، كبير است، چون براي توحيد و اخلاص در عبوديت است، وگرنه انسان صد سال هم كه نماز بخواند، مشرك است. عروج بشر در مرتبه توحيد عملي و توحيد اعتقادي به انقطاع از ماسوياللّه و وابستگي به خداي تعالي است. بشر در اين مرحله، منتهاي عبوديت را طي كرده است و منتهاي تكامل را پيدا كرده است. انبيا كه در برابر اين جهان پرآشوب، نهضت كردند، به خاطر اين بود كه اين جهت را تكميل كرده بودند و اتكايشان به خداي تعالي بود و غير خدا را پرستش نكردند. چون آن مقام قربالهي را پيدا كرده بودند، احيا و اماته ميكردند. شما هم اگر آن مقام را پيدا كني، ميتواني احيا و اماته كني.
اين وسيلهاي است براي عروج بشر، ولكن ما از آن استفاده نميكنيم. جهان آفرينش ـ به حسب ماده و آفرينش ـ كه انبيا از آن استفاده ميكردند، براي همه يكسان است. يعني شما هم ميتواني، آن طور كه انبيا استفاده كردند، استفاده كني؛ ولي همت شما ضعيف است. وقتي در مأكولات و مشروبات بيچاره باشي، در تشريفات بيچاره باشي، همان جا ميماني. توحيد، عبوديت خداي تعالي و انقطاع از ماسوياللّه است. اگر بشر به اين مرحله برسد ـ كه تكامل، رسيدن به اين مرحله
است ـ از چيزهاي ديگر صرف نظر ميكند. اگر بشر با كلمه توحيد آشنا شود تمام اختلافات شرق و غرب تعطيل ميشود، اگر كلمه توحيد در بين اجتماع پياده شود، تمام خيانتها تعطيل ميشود. نماز، بزرگ است. خيلي مشكل است آدم به آن نمازي كه خدا ميخواهد موفق شود و آثار، مال همان نماز است.
عذاب الهي
خداي تعالي اگر تمام نعمتهايش را از عالم بگيرد، همه در يك لحظه سقوط پيدا ميكنند، تمام موجودات نابود ميشوند و زمين مورد عذاب الهي واقع ميشود و اين عذاب، ظلم از جانب خدا نيست، چون ميگويد: تا به حال تو را اداره كرديم، هوا، غذا، آفتاب، گندم، همه چيز داديم، الآن نميخواهيم بدهيم. اين، عذاب است، نه اين كه چماق بر سر انسان بزنند. آنها كه از خدا ميترسند، عذاب الهي را حس ميكنند. عذاب خدا از تمام شكنجهها و تبعيدها مشكلتر است. با عذاب خدا، آدم يك دقيقه هم حياتش استمرار پيدا نميكند. خدا همه را موفق كند كه آگاه شوند و از صلات و از مكتب اسلام كمال استفاده را بكنند و به قربالهي نايل شوند.
بلا، زمينه تكامل
اگر كسي بخواهد از نفوس بشري به نفوس الهي و از نفوس ناري به نفوس نوري حركت كند و به آن برسد و به تربيتهاي الهي تربيت شود، بايد به صبر و صلات استعانت جويد. بايد در برابر بلا و حوادث جهاني صابر باشد، كه
حضرت علي(ع) ميفرمايد:«دار بالبلاء محفوفة»2؛ دنيا جهاني است كه در محاصره بلاست. هيچ كس از حوادث جهان، مصون نيست و راهي جز صبر و تحمل در برابر بلا ندارد. در روايات شريفه آمده است كه: «اِنّا مَعْشَرَ الاَنْبياءِ اَسْرَعُ شَيءٍ البَلاءُ اِلَيْنا، ثُمَّ الاَمْثَلُ فَالأَمْثل مِنَ النّاسِ»3؛ بلا، اول سراغ دوستان خدا ميرود. بشر اگر صابر باشد، بلا سازنده اوست. رفاه، سازنده نيست. وقتي كه راه براي انسان باز باشد و افكار او راحت باشد، ساخته نميشود. اگر انسان در برابر بلا صابر باشد، اين صبر سازنده است، از او انسان درست ميكند. از صبر و تحمّل در برابر بلايا، تجربيات علمي براي او پيدا ميشود و بسياري از مشكلات براي او حل ميشود. بايد به صبر و صلات متوسل شد.
نماز و توحيد
نماز، كبريايي و عظمتي دارد. خداي تعالي، نماز را به عظمت توصيف ميكند. نماز با عظمت است، ولي نه نماز ما، بلكه نماز معراجي؛ نمازي كه ناهي از فحشاست؛ نمازي كه مقرّب انسانهاي باتقواست. الآن نمازخوان خيلي زياد است، ولي نمازي كه در آن عبادت خالصانه حق باشد، نمازي كه در آن توحيد باشد، كم است. آزادي نفوس به اين است كه موحّد باشند. درباره پيغمبر خدا آمدهاست: «لايَخْشَوْنَ اَحَدا اِلاَّ اللّه».4 اثر نماز اين است كه از هيچ موجود و صاحب قدرتي، وحشت ندارد و خشيت آنها منحصر به خشيت الهي است. فقط از خدا ميترسند. به همين جهت، در برابر اين جهان پرآشوب يك تنه قيام كردند. اگر به توفيق الهي موفّق شوي، بايد از اين نماز، توحيد خالص پيدا كني. از غير خدا استعانت نجوييد! از غير خدا نترسيد اگرچه دشمن توپ و تانك داشته باشد. چون تمام توپ و تانكها از حيطه قدرت خدا خارج نيست.
پرواز انسان
نماز، منتهاي عروج و كمال بشريت است. عروج بشر اين است. نه آن كه مثل فضانوردان به فضا بروي و آسمانها را ببيني. اگر در همينجا، به جايي رسيدي كه غير خدا را عبادت نكردي؛ نه هوا و هوس خود را پرستش كردي و نه هواو هوس ديگران را، اگر از شيطان خود و از شيطان ديگران محفوظ بودي و فقط تكيهگاهت در عبوديت، حقتعالي بود، اين صلات كبير است و شما را به جايي ميبرد كه از تمام نفوس بشري بينياز ميشويد و فقط به حقتعالي احتياج داريد. به وسيله اين نماز، آگاهيهايي براي انسان پيدا ميشود.
نماز براي اين است كه شما را پرواز دهند. چه كنيم كه ميگوييد: ما اين جا ميخواهيم مشغول چلوكبابمان باشيم؟! تو بالاتر از اين حرفها هستي كه اسير چلوكباب باشي! تو بايد از اين پروازي كه انبيا و اوليا و اوصيا و صلحا دارند، سهمي داشتهباشي؛ گمان نكن كه آن پرواز، اختصاص به آنها دارد! ما هم اگر بنده خالص خدا شويم، دست از تشريفات برداريم، دست از شركمان برداريم و دست از اين بت پرستي برداريم، ميتوانيم از اين پرواز سهمي داشته باشيم. گمان نكنيد فقط اهل مكّه بتپرست بودند. ما هم اگر بندگي هوا و هوس را بكنيم، بتپرستيم. منتها بت ما، هوا و هوس ماست.
پيغمبراسلام فرمود: « قُرَّةُ عَيْني فِيالصَّلوة»5؛ نماز نور چشم من است. آن صلات، صلات معراجي پيغمبر خداست، با آن صلات، در برابر شرق و غرب ايستاد و گفت: اگر ماه را در يك دستم و خورشيد را در دست ديگرم قرار دهند، دست از حرفهايم برنميدارم. براي اين كه شما جاهليد، يك مشت كودك هستيد، نسبت به حقايق اسلام نابالغيد. همين كه آدم صدساله شد، معلوم نيست بلوغ پيدا كند. بلوغ به اين است كه به حقايقاسلام آگاهي پيدا كند. حقايق اسلام، تبليغاتي نيست، بلكه واقعي است. هركس به اين حقايق نايل شد، متوجه ميشود كه گوهري كه دنبال آن ميگشته است همين است.
خاشعان
ايمان معنايش ايناست كه مؤمنان از خدا ميترسند، از غير خدا نميترسند. آنها متوجهاند. ولي ما از خدا نميترسيم، چون خبر نداريم عذاب او چگونه است. عذاب خدا، عذابي است كه تمام عذابهاي دنيا يك نمونه از آن نيست. عذاب خدا در عين اين كه عذاب است، ظلم نيست. خدا ميگويد من بركاتم را از شما برداشتم،
برويد دنبال كارتان. نه خورشيدي، نه ماهي، نه هوايي، نه دريايي، نه عقلي، نه چشمي، نه دستي... اگر همه چيز از انسان گرفته شود، چه ميشود؟ اگر يك چشم يا دستت درد بگيرد، همه جا را به هم ميريزي. معناي عذاب الهي اين است كه خدا رحمتش را به كلي از انسان بردارد. مگر اين قابل تحمّل است؟ همان لحظه جهان به هم ميريزد.
خاشعان كساني هستند كه به معاد معتقدند و ميدانند بعد از اين نشئه در نشئهاي ديگر، دار جزاست. آن جادار حساب است. حركت چشم هم شايد مورد حساب باشد. مگر ميشود بيحساب باشد؟ اگر حساب باشد، آدم خيلي حواسش را جمع ميكند. اگر ميبينيد صبح تا به شام برخي افراد، يا دروغ است، يا غيبت و يا تهمت، به خاطر اين است كه نميترسند، نميفهمند خدايي هست. اگر بفهمد فردا يكايك اعمالش مورد مؤاخذه است كه: چرا غيبت ديگران را كردي؟ چراتهمت زدي؟ چرا آبروي كسي را بردي؟ كنترل ميشود. خوفي كه از دستگاه خدا پيدا ميشود، از تمام جهان پيدا نميشود.6
1 ) «از صبر و نماز ياري جوئيد؛ (و با استقامت و مهار هوسهاي دروني و توجّه به پروردگار، نيرو بگيريد؛) و اين كار، جز براي خاشعان، گران نيست.» بقره(2) آيه45.
2 ) نهجالبلاغه، خطبه 226.
3 ) از ميان همه پديدههاي جهان، آن كه بيش از همه به سوي ما شتاب ميگيرد، بلاست. و پس از ما نيز چنين است حال نيكان مردم، به ترتيب درجه و رتبه ايشان.» پيامبراكرم(ص)، بحارالانوار، ج12، ص311.
4 ) «ازهيچ كس جز خدا بيم نداشتند.» احزاب آيه39.
5 ) ميزان الحكمه، ج5، ص367.
6 ) درس سي و سوم و سي و چهارم از مباحث اخلاقي فقيه و عارف فقيد، با تدوين و ويرايش اكبر اسدي كه به مناسبت تقارن اربعين آن فرزانه با ويژه نامه نماز، تقديم شده است.
::
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2901933
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396