| وب سایت تخصصی نماز | آغاز شد این دفتر برای کسانی که میخواهند محبوب خدا شوند ....قربه الی الله .... برای محبوب شدن نزد خدا چند قدم بیشتر فاصله نداریم .... یاعلی « ارزنـــده تـرین گــوهر مصـود نـــماز است / زیبنــده تـرین هــدیه معبـود نـــماز است / ای دوست بگـو تـا همـه ی خـلق بداننـد / مقصود حق از خلقت موجود نـماز است. »
 
92 - تسبيح و امام سجاد عليه السلام
نويسنده : محبوب خدا
تاريخ : یک شنبه 1 اردیبهشت 1392 

روايت شده است : هنگامى كه حضرت زين العابدين عليه السلام را نزد يزيد بردند، يزيد تصميم گرفت ايشان را بكشد. ازاين رو، شروع به صحبت كرد تا شايد حضرت سخنى گويد كه موجب قتلش بشود، ولى امام سجاد عليه السلام همان اندازه سخن مىگفت كه يزيد با ايشان گفتگو كرده بود. در دست حضرت تسبيح كوچكى بود كه با انگشتانش آن را مىچرخانيد و صحبت مىكرد. يزيد عليه اللعنه گفت: من با تو صحبت مىكنم و تو پاسخ مرا در حالى مىدهى كه انگشتانت تسبيح را مىچرخاند، چگونه اين كار را روا مىدانى

حضرت فرمود: پدرم از جدم به من خبر داد هنگامى كه نماز صبح را مىخواند و از جا حركت مىكرد، چيزى نمى گفت تا اين كه تسبيح را به دست گرفته اين دعا را مىخواند:

اللهم اصبحت اسبحك و احمدك و اهلك و اكبرك بعدد ما ادير به سبحتى. خداوندا! من صبح كردم در حالى كه تو را تسبيح و تحميد و تهليل و تكبير و تمجيد مىگويم، به تعداد دانه هاى تسبيحى كه مىگردانم.

و سپس تسبيح را به دست گرفته آن را مىچرخانيد و هر چه دلش مىخواست سخن مىگفت بدون اين كه ذكرى و تسبيحى بگويد و مىفرمود كه اين برايش حساب شده موجب حفظ و نگهدارى اوست تا اين كه به رختخوابش مىرفت. آن هنگام كه در بسترش جاى مىگرفت، همان ذكر را مىگفت و تسبيح را زير سرش مىگذاشت. از آن لحظه تا وقتى كه از خواب برمى خاست، براى آن حضرت ذكر و تسبيح به شمار مىآمد. من در اين كار به جدم اقتدا كرده و به خاطر پيروى از او انجام داده ام.

يزيد عليه اللعنه براى چندمين بار به حضرت گفت: من با هيچ يك از شما صحبت نكردم مگر اين كه طورى پاسخ گفت كه بر من چيره شد. و سپس از قتل حضرت صرف نظر كرده و دستور داد ايشان را آزاد كنند. (65)



::
 
» تعداد مطالب : 2884
» کل نظرات : 135
» بازديد کل : 2945275
» تاريخ ايجاد وبلاگ :
شنبه 30 دی 1391 
» آخرين بروز رساني :
سه شنبه 19 دی 1396