بِسمِ اللّه ‏ِالرَّحمنِ الرَّحيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
درباره ما
هزاران درود بر مهدی، هزاران درود بر امام المتقین، هزاران درود بر جاری کننده عدل در جهان، هزاران درود بر آبادگر بزرگ عالم، هزاران درود بر فرزند رسول خدا، هزاران درود بر فرزند امیر المومنین، هزاران درود بر فرزند زهرای مرضیه، هزاران درود بر دوای درد شیعیان، درود الهی بر وجود پاک و مقدس بقیه الله العظم مهـــــــــــــدی فاطمه
نویسنده
آماروبلاگ
» کل بازدید : 900467
» تعداد کل پست ها : 2815
» آخرین بروز رسانی : یک شنبه 4 شهریور 1397 
تعداد نظرات : 109 عدد
تاریخ ایجاد وبلاگ : دوشنبه 21 مرداد 1392  عدد
دیگر امکانات
صلوات شمار مهدوی


لوگوی دوستان

کجایید ای شهیدان خدایی

معبر شهدا2

نظرسنجی
وبلاگ مهـــــــــــــدی فاطمه را چطور ارزیابی میکنید؟

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
نوای مهدوی

امارگیر وبلاگ
مترجم وبلاگ

فراق یار



دلم تنگ است یامهـــــــدی
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در جمعه 6 شهریور 1394  11:55 PM | نظرات(0)

 

دلم تنگ است یامهدی کجاماندی؟
بگوامشب نمازت راکجاخواندی؟
کناربارگاه مرتضی بودی؟
 ویاکه زائرموسی الرضا بودی؟
بگو در مکه درحال دعاهستی ؟
ویامهمان شاه کربلا هستی؟
و یاهرنیمه شب دلتنگ وتنهایی..
عزادار بقیع و قبر زهرایی؟
دلم تنگ است یامهدی برای دیدنت هردم
حلالم کن اگریکدم تو را آزرده ات کردم
دراین دنیاکه گردیده پراز نیرنگ ونامردی
دعایت میکنم هرشب که فردایش توبرگردی...

*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*




پس قــرارِ مــا چـه شد؟
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در سه شنبه 3 شهریور 1394  11:55 PM | نظرات(0)

با توأم ای دشت بی پایان، سوار مـا چـه شد؟
یـکــه تــاز جـــاده هــای انتـظـــار مـا چـه شد؟

آشنــای «لا فتـی الا علــی» اینکـــ کجـاست؟
صاحبـــِ «لا سیفـــ الا ذوالفقــار» مـا چـه شد؟

چـارده قرن است چهل منزل عطش پیموده ایم
الـتـیــام زخـم هـای بـی شمــار مـا چـه شد؟

چشـمِ یوسفــــ انتظــاران را کسی بینــا نکـرد
روشنــــــای دیـــده ی امـیـــدوار مـا چـه شد؟

ذوالجنـاحـا عصـرِ مـا چـون عصـرِ عاشـورا مبـاد
دشت را گشتی بزن، بنگر سـوار مـا چـه شد؟

باز ای موعــود! بی تـو جمعـه ای دیگـر گذشت
کشت ما را بی قراری! پس قــرار مـا چـه شد؟

می نشینم تـا ظهـور سـرخ مردی سبـز پوش
آن زمـان دیگـر نمی پرسم بهـار مـا چـه شد؟

 

مهــدی جهــانـدار




هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در یک شنبه 1 شهریور 1394  11:50 PM | نظرات(0)

هر سحر منتظر یار نباشم چه کنم ؟
من اگر اینهمه بیدار نباشم چه کنم ؟

گریه بر درد فراق تو نکردن سخت است
خونجگر از غمت ای یار نباشم چه کنم ؟

عده ای بر سر آنند اسیرت نشوند
من بر آنم که گرفتار نباشم چه کنم ؟

تو چه کردی که من از خواب و خوراک افتادم ؟
راستی ، اینهمه بیمار نباشم چه کنم ؟

چهارده بار خدا عاشق تو شد من اگر
عاشق روی تو یکبار نباشم چه کنم ؟

ابرویت تیغ مصری است که جان میطلبد
به طلبکار بدهکار نباشم چه کنم ؟

خواستم نام مرا هم بنویسند همین
سر بازار خریدار نباشم چه کنم ؟

من اگر مثل تو هر صبح و غروبی آقا
فکر بین در و دیوار نباشم چه کنم ؟

 

علی اکبر لطیفیان




ببخش امـام خـوبـے ها
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در شنبه 31 مرداد 1394  11:50 PM | نظرات(0)

✿ بسـ♥ـم ربــ♥ـ الـعـ♥ـشق ✿

 

گاه کہ دلتنگ تر از همیشہ مےشوم

گوشہ اے مےنشینم

سر بہ روے پاهایم مےگذارم

مےشمارم حسرت ها را

و

محاکمہ مےکنم وجدان و نَفس خویش را ...

♋ کہ کدام کار خوبـ م را بهانہ اے براے رفتن بہ جمکران قرار دهم

اما

چیزے نیافتم ...

 قدم از قدم نتوانستم بردارم براے آمدن

ببخش 「「 امـام خـوبـے ها 」」




دلـــدار
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در جمعه 30 مرداد 1394  11:55 PM | نظرات(0)

از  روز  اول دل بــه آن دلــدار دادیـم
ما اختیار خود بــه دست یــار دادیـم

جز مــهر او  در سینه دیـگر جـا نــدارد
در خــانه ی دل غــیر دلــبر جـا نــدارد

هـر عـابری از کــوچه ی عشاق رد شد
با دام چشم نـرگسش حبس ابـــد شد

هر صـبح با گل مثـل شبنم عهد بستیم
تنـــها به امــید وصالــش زنــده هستیم

از کودکی دلــدادگی بــا مــا قـرین است
در مذهب ما عشق از ارکـان  دیـن است

بی عشق حتی روز هم رویش سیاه است
هر شب نگـاه آسمان  بــر چشم ماه است

عشق علی و بچــه هایــش روزی ماست
ای  شـــیعیان  روز فــرج  پیــروزی ماست

جان دو  عــالم نـــذر  یـک  لبخند  یـــارم
من غـــیر دل سرمایـــه ای دیگــــر ندارم

آقــا بیــــا کـه مــــادرم  چشـم انتـــــظار است
مویش زمستان شد ولی چشمش بهار است

چیـــزی نمانـــده تـــا پـــدر یعـقوب گردد
برگرد یوسف تا که چشمش خوب گردد

 

 

صـــابر خــراســانی




در جمعه های حسرت ديدار آسمان
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در شنبه 24 مرداد 1394  11:50 PM | نظرات(0)

در جمعه های حسرت ديدار آسمان

هر جمعه کار دل شده الغوثُ الامان

اين هفته نيز منتظر جمعه مانده ام

چشم انتظار جمعه موعود مهربان

هر صبح جمعه با نوسانات اين دلم

می گريم از فراق تو ای ماه بی نشان

بين دعای ندبه به آهنگ انتظار

دارم توقّع فرج صاحب الزّمان

اين جمعه نيز درد دلم وا نمی شود

اين جمعه هم غروب شد امّا چه بی امان

دست دعايمان که به جايی نمی رسد

بايد خودش گره بگشايد ز کارمان

حتما اگر وظيفه خود را عمل کنيم

از پشت ابرهای جدايی شود عيان

ترک گناه باشد و انجام واجبات

رمز عبور ديدن روی امام جان

 

محمدمهدی عبدالهی




نازنیــــــن نگار
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در جمعه 23 مرداد 1394  11:58 PM | نظرات(0)

ســــــالار وقـت آمــــــدنت دیــر شـــد بیا

ایــن دل در انتـــظار فــرج پــیر شد بیا

دیـــدم به خــواب آمـدی از جاده های دور

گـــفتا دلـم کـه خــواب تو تعـبیر شد بیا

این جـمـعه هــم گــذشت ولیکن نیــامــدی

آیات غـــــربـتم هـــمه تـفــسیر شد بیا

افـــــسرده ام بـدون تــو٬ باور نــمی کنی؟

عشـــقم اســیر قسمت و تقدیر شد بیا

گفتی که پاک کن دلت از هرچه غیر ماست

قــلــبم بــه احــترام تـو تطهیر شد بیا

هـــرشــب به یاد خــال لبت گـریــه میــکنم

عکــست مـــیان آینه تــصویر شد بیا

دردفــــترم بیــاد تـــو نــرگــس کشــیده ام

نـرگــس هم از فـراق تو دلگیر شد بیا

جانم فدای خال لبت نازنیــــــن نگار

ساقی ز زندگی به خدا سیر شد بیا




ﻫﯿﭻ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻬــــــﺪﯼ ﺧﺒﺮ؟
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در چهارشنبه 21 مرداد 1394  8:44 PM | نظرات(0)

ﻫﯿﭻ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻬﺪﯼ ﺧﺒﺮ؟
ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﺮ ﺷﺒﺶ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ؟
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ،
ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ،
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﻏﻢ ﺍﺳﺖ،
" ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ "
ﻣﻬﺪﯼ ﻏﺮﯾﺐ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺲ ﺍﺳﺖ،
ﺟﺎﻥ ﻣﻮﻻ ﻣﻌﺼﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ،
" ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ "
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﻏﻔﻠﺖ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ؟
ﻏﺮﺑﺖ ﻭﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ؟
ﻣﺎ ﻋﺒﯿﺪ ﻭ ﻋﺒﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ،
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﻣﻬﺪﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ،
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﮔﯽ،
ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ... ؟




یا صاحب الزمان
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در شنبه 17 مرداد 1394  11:35 PM | نظرات(0)

بخوان دعای فرج را که صبح نزدیک است...