بِسمِ اللّه ‏ِالرَّحمنِ الرَّحيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
درباره ما
هزاران درود بر مهدی، هزاران درود بر امام المتقین، هزاران درود بر جاری کننده عدل در جهان، هزاران درود بر آبادگر بزرگ عالم، هزاران درود بر فرزند رسول خدا، هزاران درود بر فرزند امیر المومنین، هزاران درود بر فرزند زهرای مرضیه، هزاران درود بر دوای درد شیعیان، درود الهی بر وجود پاک و مقدس بقیه الله العظم مهـــــــــــــدی فاطمه
نویسنده
آماروبلاگ
» کل بازدید : 942188
» تعداد کل پست ها : 2815
» آخرین بروز رسانی : یک شنبه 4 شهریور 1397 
تعداد نظرات : 109 عدد
تاریخ ایجاد وبلاگ : دوشنبه 21 مرداد 1392  عدد
دیگر امکانات
صلوات شمار مهدوی


لوگوی دوستان

کجایید ای شهیدان خدایی

معبر شهدا2

نظرسنجی
وبلاگ مهـــــــــــــدی فاطمه را چطور ارزیابی میکنید؟

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
نوای مهدوی

امارگیر وبلاگ
مترجم وبلاگ

فراق یار



سیمای زنان در آخرالزمان
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در یک شنبه 29 شهریور 1394  11:56 PM | نظرات(0)


 

سیمای زنان در آخرالزمان : روایات معصومین درباره زنان آخرالزمان

پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم می فرماید:
«چگونه می شود حال شما هنگامی که زن های شما فاسد شوند و جوانان شما به فسق و فجور بگرایند، شما نیز به جای امر به معروف، امر به منکر و نهی از معروف نمایید!، معروف را منکر خیال کرده، منکر را معروف پندارید؟!. پرسیدند: آیا چنین وضعی پیش خواهد آمد ای پیامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم؟!. فرمود: آری، و بدتر از آن!» [1]


آنگاه در توصیف زن های عصر ما که در آستانه ظهور و روزگار رهایی قرار گرفته ایم، چنین می فرماید:
«هنگامی که زنها جامه مرد بپوشند و پوشش حیا از آنها گرفته شود.» [2]
ما از مرحله جامه جنس مخالف پوشیدن گذشته و فاتحه پوشش حیا را خوانده ایم، امروز جامه عفت و پوشش حیا نشانه خرافه پرستی و علامت ارتجاع به شمار می آید.
«خداوند لعنت کند زنی را که خود را به صورت مرد جلوه می دهد.» [3]
این لعنتی که از زبان پیامبر رحمت صلي الله عليه و آله و سلم نثار زن معاصر شده، آیا چقدر از زنان عصر ما را شامل می شود؟! هنگامی وضع جامه پوشیدن زن معاصر را مشاهده می کنیم، با این شلوارهای تنگ، که تمام برجستگی های بدن را به نمایش می گذارد، و با این کمربندهای پهن و زمخت که چگونه سفت و سخت به کمر بسته اند و با این پاپیونها و ... کمتر می توان تشخیص داد که دختر است نه پسر! و بهتر می توان تشخیص داد که دایره لعنت از زبان رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم چقدر وسیع است!.
در حدیث دیگری از زنان آخرالزمان بحث کرده می فرماید:
«هنگامی که زنهایی را دیدید که بر سرشان چون کوهان اشتران است، بدانید که نمازشان پذیرفته نمی شود.»
این هم دقیقاً تحقق یافته است، زیرا برخی از زنها موهای سرشان را در قسمت پشت سرشان جمع کرده به صورت کوهان شتر در آورده اند، و برخی دیگر کلاهی می گذارند که بی شباهت به کوهان نمی باشد.
در احادیث دیگری تعبیرات روشن تری بیان فرموده که منحصراً با عصر ما تطبیق می کند و می توان آن را نوید اختراع ماشین دانست، که از آن جمله است:
«در آخر امت من مردانی پیدا می شوند که زن هایشان همچون مردها بر روی زین ها سوار می شوند، در آن عصر برفراز تشک ها سوار می شوند، و تا در مساجد می روند، زنانشان در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند و بر سرشان چیزی همانند کوهان اشتران لاغر است، آنها عطر بهشت را نمی شنوند. آنها را لعنت کنید که آنها از رحمت خدا بدور هستند.» [4]
در اینجا منظور از تشکهای نرم است که موقع نشست بر روی آنها حرکت کنند، درست مانند صندلیهای اتومبیل های امروزی که بدلیل داشتن فنر موقع نشستن حرکت می کنند و موجب آسایش بیشتر مسافران می شوند.
تعبیر حدیث برای مردم عصر نبوت بسیار لطیف است که می فرماید:
روی تشکهای نرم سوار شده تا در مساجد می آیند و در عصر ما افراد فراوانی از معتقدین به خدا و روز رستاخیز سوار اتومبیل ها تا در مساجد می آیند.
در عصر ما با پدید آمدن لباس های توری و نایلونی این مفهوم نیز تحقق یافته است، و امروز تعداد بانوانی که با داشتن لباس، تمام بدنشان در معرض تماشاگران جلوه گر باشد بسیار زیاد است.
سوار شدن زنها بر زین ها نیز در عصر ما تحقق یافته است، زیرا اسب سواری یکی از ورزشهای مورد علاقه بانوان در عصر ماست، بامدادان پیش از آنکه ما برای نماز صبح بیدار شویم، آنها بر پشت اسب ها در کرانه دریا جلب توجه می کنند و برخی از آنها برای وقت ورزش اسب سواری بیش از آنچه ما به وقت نماز صبح مقید باشیم؛ مقید هستند!.
«هنگامی که زن ها بر زین ها سوار شوند، برای چنین زن ها از امت من، لعنت خدا باد» [5]
برای چنین زن ها، جایزه ای برتر از لعنت پیامبر رحمت صلي الله عليه و آله و سلم متصور نیست!.
«علم برداشته می شود، نادانی فراگیر می شود، زنا و مشروب خواری شایع می گردد، شمار مردها اندک می شود، تا جایی که گاهی میان پنجاه زن یک مرد یافت می شود.» [6]
طبعاً این حدیث با جنگ های خانمان سوزی که در آستانه ظهور به وقوع می پیوندد، تحقق می یابد که شرح آنها در احادیث بعدی خواهد آمد.
رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در حدیث با جنگ های خانمان سوزی که در آستانه ظهور به وقوع می پیوندد، تحقق می یابد که شرح آنها در احادیث بعدی خواهد آمد.
«هنگامی که ببینی که زن از همسرش مطلع است که او با همجنس خود رابطه دارد و به روی او نمی آورد، و می بینی که در بهترین خانه ها زن تشویق می شود که فسق و فجور کند»!! [7]
مرد و زن در این سازش شوم از افکار پلید یکدیگر آگاهند ولی به عنوان احترام به آزادی! انحراف یکدیگر را نادیده می گیرند، تا هر یکی به خواسته های نامشروع خود برسند.
«زنا دادن به صورت یک فضیلت برای زن بازگو می شود، دیگر منتظر شب نمی شوند که تاریکی را بپوشانند، زیرا جرئت بر خدا به آن حد می رسد»!!! [8]
«هنگامی که ساختمان ها بلند شود، زن ها مورد مشورت قرار بگیرند و اختلاط زن و مرد فراوان شود.» [9]
امروز آپارتمان های آسمان خراش به سوی آسمان پر گشوده، مشورت با زنان در تمام شئون زندگی راه یافته، و اختلاط مرد و زن، در مدرسه، بیمارستان، کارگاه، کازینو و دیگر مجالس و اجتماعات رایج گشته است.
در حدیث دیگری آمده است: «به حریم آنها تجاوز می شود، در داوری به آنها ستم می شود و امور آنها را زن ها اداره می کنند.»
این همه فجایع که تحت عنوان «آزادی» و «تساوی حقوق» انجام می گیرد چه سودی به حال زن ها داشته، جز اینکه آنها را به محیط کار، حاشیه خیابان ها، مجالس مبتذل و سرانجام منجلاب بدبختی کشانده است؟!
زنی که همه روز و پاسی از شب را در مراکز مختلط به سر می برد چگونه انسان باور می کند که در محیط آشفته امروزی با فکری آسوده، در میان نگاه های نافذ جوانان بدون اینکه کوچکترین خدشه ای به عفت، عصمت، ناموس و حیثیت اخلاقی اش وارد شود، تلاش انسانی کرده، شبانگاه صحیح و سالم به خانه اش باز گردد؟!، و شوهر متعهد و پدربزرگوار و برادر جوانمردش با خیالی راحت و آسوده در کنار سفره در انتظار مقدمش بنشینند!
«هنگامی که زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می کند، آنچه را که او نمی خواهد انجام می دهد و از درآمد شخصی خود به شوهرش انفاق می کند و شوهرش برای چیزی اندک از متاع دنیا خشنود می شود و ناملایمات همسرش را تحمل می کند.» [10]
«در آن هنگام زنها حکومت می کنند، کنیزان مورد مشورت قرار می گیرند، کودکان بر فراز منبر نشسته، امر و نهی می کنند، و با لباس مباهات می شود.» [11]
پیشوای ششم در این باره می فرماید:
«زنان و خواجگان بر سریر حکومت می نشینند و کارهای دولتی به دست کودکان و نونهالان اداره می شود.»[12]
آنگاه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم ادامه می دهد:
«هنگامی که دستگاه حکومت به دست کودکان افتاد، به خدا سوگند انجام خواهد یافت.» [13]
آنگاه این جمله را سه بار تکرار کرد.
پیشوای ششم شیعیان در این مورد می فرماید:
«چه حوادث جانکاهی روی خواهد داد، هنگامی که زنان، خواجگان و سیاهان به حکومت برسند، کودکان و نوجوانان حکومت کنند، مسجد جامع کوفه پس از عمران و آبادی خراب شود و دو عدد پل (در بغداد) احداث گردد، در آن هنگام وقت سقوط بنی عباس و ظهور قائم ما اهل بیت فرا می رسد.» [14]
آنگاه رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در این باره می فرماید:
«قومی که فرمانروایی آنها به دست زن سپرده شود، هرگز روی سعادت نخواهد دید.» [15]
امروز در چند کشور زن حکومت می کند که با وجود آنها جهان روی سعادت نخواهد دید، که یکی از آنها غول بزرگ استعمار، انگلستان مکار است که با برنامه های پیچیده استعماری خوشبختی جهان را سلب کرده است، دیگری رژیم اشغالگر قدس است که سالیان درازی یک زن (گلدامایر) بر این کشور نامشروع حکومت کرد و در زمان او به تمام کشورهای همسایه هجوم برده، اراضی آنها را غصب کرده، امنیت و آسایش منطقه را سلب نمود.
«هرگز مقدس نمی شود امتی که آنها را زن رهبری کند». [16]
و در آخرین لحظات زندگی جمله ای فرمود که برخی از فرازهای آن در این رابطه می باشد، و آن اینکه:
- آیا بعد از من به این جهان فرود می آیی؟ گفت:
- آری، ده بار می آیم و گوهرهای زمین را با خود می برم. گفتم:
- چه چیزها را می بری؟ گفت:
- بار اول برکت را از زمین می برم.
- بار دوم مرحمت را از دل بندگان می برم.
- بار سوم حیا را از زنان می برم.
- بار چهارم عدالت را از حکمرانان می برم.
- بار پنجم محبت را از دل مردمان می برم.
- بار ششم شکیبایی را از مستمندان می برم.
- بار هفتم سخاوت را از ثروتمندان می برم.
- بار هشتم دانش را از دانشمندان می برم.
- بار نهم قرآن را از دل قاریان می برم.
- بار دهم ایمان را از دل مؤمنان می برم.»
هنگامی که در میان امت اسلامی به تحلیل می پردازیم در می یابیم که جبرئیل امین حداقل نه بار در این مدت به زمین فرود آمده و برکت را از زمین، مرحمت را از دل بندگان، حیا را از چهره بانوان، عدالت را از زمامداران، محبت را از دل مردمان، شکیبایی را از مستمندان، دست و دل بازی را از ثروتمندان، دانش را از دانشمندان و نور قرآن را از دل قاریان گرفته و برده است، از واژه های مقدسی چون صبر و عدل و محبت و شفقت، چیزی جز نام آنها، و از قرآن کریم چیزی جز نقش آن بر مصاحف و صوت آن بر زبان قاریان، آن هم با تجوید و ترتیل ناقص و احیاناً با غنای حرام، چیزی نمانده است.
آنچه به نام ایمان در دل مؤمنان باقی مانده، اطمینان چندانی نیست که ایمان مستقر باشد و در سرازیری قبر به دردش بخورد، ممکن است ایمان مستودع باشد و در یکی از تنگناها از دست برود و انسان با دست خالی به سوی حق تعالی بشتابد.
وه چقدر وحشتناک است که جبرئیل امین آخرین فرود خود را نیز انجام دهد و این مختصر ایمان را نیز از سراچه دل بالا برد و دیگر همه چیز خاتمه یابد و از صفات برجسته انسانی دیگر نمونه ای برجای نماند. نعوذبالله.
امیرمؤمنان عليه السلام می فرماید:
«زن ها لخت و عور می باشند، زینت های خود را آشکار می سازند، و از دین بیرون می روند، به فتنه ها می گرایند، به سوی شهوت ها و لذت ها می شتابند، محرمات الهی را حلال می شمارند و در جهنم جاویدانند.» [17]
همه این نشانه ها تحقق یافته، فقط فراز واپسین مانده، که در سرای آخرین مُهر خلود (جاودانگی) بر پیشانی شان زده شود، آنجا که کشان کشان به سوی آتش خشم الهی کشیده می شوند، ولی تأسف آمیز است که این قشر ایمان نمی آورند تا وقتی که روی در روی آتش قرار بگیرند، که آنجا دیگر عذری پذیرفته نیست و توبه ارجی ندارد، چنانکه قرآن کریم در مورد فرعون نقل می کند، که هنگامی که پس از مشاهده نشانه های مرگ زبان به توبه و استغفار گشود ولی چنین پاسخ شنید: «الان وقد عصیت قبل»: «آیا اکنون؟! که مدت درازی نافرمانی کردی»؟! [18]
از همه برادران ایمانی دوستانه و عاجزانه می خواهم که از لغزشگاه ها بپرهیزند و از روزی که تکذیب کنندگان دست بسته در آتش گداخته انداخته می شوند بترسند، که آنجا هر چه استغاثه کنند، پاسخی دریافت نمی کنند:
«هنگامی که به محل تنگی از آتش انداخته شوند، در حالی که با زنجیر بسته شده اند، در آنجا واویلاه می خوانند، به آنها گفته می شود: امروز یک ویل نخوانید و ویلهای بسیاری بخوانید.» [19]
«و آن هنگامی است که زنها مسلط شوند، کنیزان تسلط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.» [20]
«هنگامی که زنها بر تخت سلطنت چیره شوند، و بر هر مردی چیره باشند، و جز خواسته آن عملی نگردد.» [21]
گرفتاری بزرگ عصر ما همان است و چاره ای جز شمشیر برّان حضرت بقیه الله ارواحنا له الفداء ندارد، تا با لبه تیز آن شمشیر الهی همه کجی ها را راست نمایند و هر حقی به صاحب حق برگردد و هر قشری از جامعه به آنچه شایسته آن است برسد.
امام صادق عليه السلام می فرماید:
«زن ها را می بینی که با زن ها آمیزش می کنند و زندگی زن از خودش تأمین می شود و زنان بسان مردان جلساتی تشکیل می دهند.» [22]
اینها نیز تحقق یافته و جلسات فراوانی تشکیل می دهند و در هر رشته ای تلاش می کنند، جز آنچه مربوط به تربیت اولاد و تنظیم خانواده باشد که در اثر تراکم مشاغل دیگر فرصت خانه داری و بچه داری را ندارند.
و در حدیث دیگری به نکته تلخ تری اشاره کرده می فرماید:
«هنگامی که زنها را ببینی که خود را در اختیار کافران می گذارند»!!
در میان زن های ناآگاه به تعداد اندک و در میان زنان تحصیل کرده و روشنفکر به تعداد فراوان از این جُرثومه های فساد یافت می شوند که خود را در اختیار بیگانه بگذارند و به این تباهی مباهات نیز بکنند و اسم آن را آزادی و پشت پا زدن به آداب و رسوم و تقالید بگذارند!!.
«تهران به حدی می رسد که کاخ هایش چون کاخ های بهشتی شود و زنانش چون حورالعین باشند، جامه کافران را بپوشند، خود را به شکل مستکبران در آورند، بر زین ها سوار شوند، به همسران خود تمکین نکنند، و درآمد شوهران شان آنها را کفاف ندهد!، از آنها به قله کوه ها فرار کنید و همانند روباهی که بچه های خود را برداشته اند از لانه ای به لانه ای می گریزد، کودکان خود را برداشته، از پناهگاهی به پناهگاهی بگریزید»!! [23]
من خیال می کنم که امام صادق عليه السلام از تهران به این سبب به طور خصوص نام برده، که می دانسته یک روز ایران مرکز تشیع می شود و تهران پایتخت یک کشور شیعی می گردد، از این رهگذر برای هشدار باش به شیعیان خود از تهران به طور خاص نام برده است و گرنه این صفات همه پایتخت های ممالک اسلامی را در بر می گیرد.
آنگاه به کسانی که ثابت قدم مانده، به چپ و راست نگراییده اند، توصیه می کند که از دست این عاملان فساد به دشت و صحرا بگریزند و به قله کوه ها پناهنده شوند، تا رسوبات اعتقادات کهن خود را از دست ندهند.
آنگاه در ضمن احادیث طولانی از خانواده هایی سخن گفته که اهل خانه زن ها را در انجام همسرش آگاه شده چشم می پوشد!، مرد، زن و کنیزش را در اختیار دیگری نهاده، به درآمد اندک و ناچیز آن دلخوش می شود!!.[24]
در اینجا یادآور می شویم که همه این تعبیرات از دیگر پیشوایان معصوم نیز نقل شده است که ما برای پرهیز از تکرار به نقل آنها از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم و پیشوای پرهیزکاران امیرمؤمنان عليه السلام و رئیس مذهب، امام صادق عليه السلام بسنده کردیم.

 

 

 

 

برگرفته از کتاب روزگاررهایی

[1] منتخب الاثر صفحه 426، الزام الناصب صفحه 180، تحف العقول صفحه 41 و بشاره الاسلام صفحه 20 و 40
[2] الزام الناصب صفحه 181، بحارالانوار جلد 52 صفحه 263 و بشاره الاسلام صفحه 23
[3] نهج الفصاحه جلد 2 صفحه 474
[4] صحیح مسلم جلد 6 صفحه 168
[5] منتخب الاثر صفحه 433، بحارالانوار جلد 52 صفحه 191، اعلام الوری صفحه 433، المهدی صفحه 199، بشاره الاسلام صفحه 26، 44، 76 و 99، مثیرالاحزان صفحه 298، نورالابصار صفحه 171، الامام المهدی صفحه 219، الزام الناصب صفحه 195، المحجه البیضاء جلد 4 صفحه 342 و کشف الغمه جلد 3 صفحه 324
[6] نهج الفصاحه جلد 1 صفحه 184، بشاره الاسلام صفحه 25، صحیح مسلم جلد 8 صفحه 58، منتخب الاثر صفحه 425، و الامام المهدی صفحه 217
[7] منتخب الاثر صفحه 429، بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، بشاره الاسلام صفحه 131 و الزام الناصب صفحه 429
[8] بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، الزام الناصب صفحه 183، بشاره الاسلام صفحه 135 و منتخب الاثر صفحه 429
[9] بحارالانوار جلد 52 صفحه 263، المهدی صفحه 199، الزام الناصب صفحه 181، بشاره الاسلام صفحه 23، 44، 77، و الامام المهدی صفحه 219
[10] منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 257، بشاره الاسلام صفحه 133 و الزام الناصب صفحه 183
[11] بشاره الاسلام صفحه 25 و الزام الناصب صفحه 182
[12] الزام الناصب صفحه 178 و بشاره الاسلام صفحه 76 و 81
[13] الملاحم والفتن صفحه 70
[14] الزام الناصب صفحه 178 و الملاحم والفتن صفحه 164
[15] صحیح بخاری جلد 9 صفحه 55 و تحف العقول صفحه 30
[16] صحیح مسلم جلد 9 صفحه 55 و تحف العقول صفحه 30
[17] منتخب الاثر صفحه 426
[18] یونس: 91
[19] الفرقان: 13 و 14
[20] بشاره الاسلام صفحه 41، 44 و 76
[21] بحارالانوار جلد 5 صفحه 259، بشاره الاسلام صفحه 134 و الزام الناصب صفحه 184
[22] بحارالانوار جلد 52 صفحه 256، الزام الناصب صفحه 183، منتخب الاثر صفحه 429 و بشاره الاسلام صفحه 76 و 131
[23] الزام الناصب صفحه 183، منتخب الاثر صفحه 430، بحارالانوار جلد 52 صفحه 258 و بشاره الاسلام صفحه 132. مترجم گوید: این حدیث را در منابع یاد شده نیافتیم.
[24] بحارالانوار جلد 52 صفحه 257 و بشاره الاسلام صفحه 131