
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که روزی فرا میرسد که خداوند متعال دیگر توبهی کسی را نمیپذیرد و درهای عذاب و غضب خود را به روی پیمانشکنان و ناخلفان میگشاید. البتّه منظور ما قیامت نیست. در زمان ظهور کبرای حضرت بقیةالله(عجل الله تعالی فرجه) است که خداوند درهای توبه را میبندد. چرا و چگونه؟ بخوانید تا بدانید.
در هنگامهی قیام، توبه پذیرفته نمیشود
پیشگوییهای امامان معصوم(علیهم السلام) دربارهی هنگامهی قیام حضرت مهدی(ع)، حاوی نکتهی هشدار دهندهای است: اینکه وقتی نشانههای ظهور و قیام حضرت نمایان شد و برای همگان روشن شد که حقیقتاً امام زمانی وجود دارد و انتقام خداوند در راه است، دیگر توبه از کسی پذیرفته نمیشود و حتّی عمل خیری نیز از کسی که تازه در این مرحله بخواهد ایمان بیاورد، نمیپذیرند.(2) به عبارت دیگر، در هنگامهی قیام حضرت مهدی(عج)، هر کس که به آن حضرت پیش از رسیدنشان ایمان داشت، با آن حضرت خواهد بود؛ وگرنه ایمان در آن زمان و با روشن شدن این حقیقت بزرگ، دیگر فایدهای ندارد.
از امام صادق(علیه السلام) دربارهی تفسیر این آیه پرسیدند: «روزى كه پارهاى از نشانههاى پروردگارت [پديد] آيد، كسى كه قبلاً ايمان نياورده يا خيرى در ايمان آوردن خود به دست نياورده، ايمان آوردنش سود نمىبخشد.»(3) حضرت صادق(ع) فرمودند: «آيات عبارت از ائمّه هستند نشانهی مورد انتظار قائم(ع) است، و در آن روز ايمان كسى كه پيش از قيام او با شمشير ايمان نياورده باشد سودى ندارد، گرچه به پدرانش ايمان آورده باشد.»(4)
امام رضا(ع) نیز فرمودند: «و چون حجّت خدا برداشته شود، ابواب توبه نيز مسدود مىشود و ايمان شخصى كه پيش از رفع حجّت ايمان نياورده باشد سودى نبخشد.»(5)
چرا خداوند مهربان، درهای توبه را میبندد؟!
احتمالاً از خودتان میپرسید، چگونه ممکن است که خداوند مهربان درهای توبه را ببندد. دلیل آن ساده است!
پیش از آنکه دوران ظهور فرا برسد، خداوند از طریق پیامبران(از حضرت آدم(ع) تا حضرت خاتم(صلی الله علیه و آله)) و پس از آن از طریق امامان معصوم(ع) تمام چیزهایی که مورد نیاز بشر بوده تا دربارهی دوران آخرالزّمان بداند، بیان کرده است. علاوه بر آن در هر زمان عالمان و معلّمانی هستند که نکات و پیامهای انبیاء و اهل بیت(ع) را یادآوری کنند.
خود شما، در هر کجای جهان که هستید، در هر دین و مذهبی که هستید، میتوانید به کتابهایی که گنجینهی احادیث معصومان(ع) در آن است(چه کتابهای اهل تسنّن و چه شیعه و حتّی کتابهای مقدّس کهن) مراجعه کنید و از این مطالب باخبر شوید. مگر کسی جلوی فهم شما را گرفته است؟
حالا اگر وسط جنگلهای آمازون یا در کویرهای دورافتادهای هستید که تا به حال نامی از دین و آئین به گوشتان نخورده است، با شما آن سختگیری را نخواهند کرد؛ امّا اگر امکانات رسیدن به فهم حقیقت را دارید و در آن کوتاهی میکنید، بعد از رسیدن حضرت حجّت(ع) توبهی شما و ایمان دیرهنگام شما پذیرفته نمیشود. پس باید زودتر به خودتان بیایید و ایمانتان را دریابید!(6)
به ایمانی که بعد از آن همه هشدار و پیام و اندرز به دست بیاید، «ایمان بعد از اتمام حجّت» میگویند؛ ایمان دیرهنگام و تاریخ گذشتهای که سودی به حال فرد ندارد.(7)
یک نمونه از ایمان تاریخ گذشته
یک نمونهی بارز در تاریخ وجود دارد که فردی ایمانی دیر آورده است. این فرد، کسی نیست جز فرعون معاصر با حضرت موسای کلیم(علی نبینا و آله و علیه السلام).
حتماً میدانید که حضرت موسی(ع) معجزات روشنی برای فرعون آوردند. از جمله عصایی که اژدها می شد، دستی که میدرخشید، باران ملخ، خون شدن نیل و...؛ امّا میدانید فرعون چه زمانی ایمان آورد؟ وقتی حضرت موسی(ع) موفّق شد که بنیاسرائیل را از مصر خارج کند و از دریای سرخ گذر دهد، فرعون هنوز باورش نشده بود که عذاب خواهد شد. وقتی که اوّلین موج دریای سرخ(بعد از گشوده شدن دریا به دست حضرت موسی(ع)) به کف دریا برخورد کرد، فرعون فریاد زد: «به خدای موسی ایمان آوردم!» حالا به نظر شما آیا خدا باید توبهی او را میپذیرفت؟
طبیعتاً هر آدمی در چنین شرایطی توبه میکند! امّا چه فایده؟ خداوند حکیم هم او را نجات نداد. او غرق شد و خداوند متعال به او فرمود: «حالا [توبه میکنی؟] در حالى كه پيش از اين نافرمانى مى كردى و از تباهكاران بودى؟»(8)
پینوشت:
1. الإسراء : 108 وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولا.
2. ابن بابويه، محمّد بن على، «كمال الدين»، ترجمه پهلوان، قم، چاپ اوّل، 1380 ش. ج2، ص315.
3. انعام: 158.
4. ابن بابويه، محمّد بن على، كمال الدين، همان.
5. همان، ج 1، ص 436.
6. امام باقر(علیه السلام): «به درستی که خدای تعالی خطاب میفرماید روز قیامت: بندهی من، آیا عالم شدی به احکام من؟ پس اگر گوید، بلی، خطاب مینماید چرا عمل نکردی به آنچه دانستی و اگر جاهل باشد، میفرماید چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟ پس با او مخاصمه می کند. این است حجّت بالغهی الهی.» (مفيد، محمّد بن محمّد، «الأمالي (للمفيد)»، قم، چاپ اوّل، 1413ق.ص 228.)
7. انعام: 158.
8. یونس: 90-92.


