بِسمِ اللّه ‏ِالرَّحمنِ الرَّحيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
درباره ما
هزاران درود بر مهدی، هزاران درود بر امام المتقین، هزاران درود بر جاری کننده عدل در جهان، هزاران درود بر آبادگر بزرگ عالم، هزاران درود بر فرزند رسول خدا، هزاران درود بر فرزند امیر المومنین، هزاران درود بر فرزند زهرای مرضیه، هزاران درود بر دوای درد شیعیان، درود الهی بر وجود پاک و مقدس بقیه الله العظم مهـــــــــــــدی فاطمه
نویسنده
آماروبلاگ
» کل بازدید : 854189
» تعداد کل پست ها : 2815
» آخرین بروز رسانی : یک شنبه 4 شهریور 1397 
تعداد نظرات : 109 عدد
تاریخ ایجاد وبلاگ : دوشنبه 21 مرداد 1392  عدد
دیگر امکانات
صلوات شمار مهدوی


لوگوی دوستان

کجایید ای شهیدان خدایی

معبر شهدا2

نظرسنجی
وبلاگ مهـــــــــــــدی فاطمه را چطور ارزیابی میکنید؟

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
نوای مهدوی

امارگیر وبلاگ
مترجم وبلاگ

فراق یار



خبر آمد ، خبری در راه است
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در جمعه 7 خرداد 1395  6:57 PM | نظرات(0)

خبر آمد ، خبری در راه است
سرخوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید ، شاید
پرده از چهره گشاید ، شاید

با همه لحن خوش آوائی ام
در به در کوچه تنهائی ام

ای دو سه تا کوچه زما دور تر
نغمه تو از همه پر شور تر

کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی

کاش که همسایه ما می شدی
مایه آسایه ما می شدی

هر که به دیدار تو نایل شود
یک شبه حلال مسایل شود

دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ما را عطشی دست داد

نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت

نام تو آرامه جان من است
نامه تو خط امان من است

ای نگه ات خاستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب

پرده بر انداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم

ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده دیدار ما

 *******
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

به مکه آمدم ای عشق تا تو را بینم
توئی که نقطه ی عطفی به اوج آیینم

کدام گوشه مشعر کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم

روا مباد که بر بنده ات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم

چو رو کنی به رهت درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم

*******

ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد

ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبران را

خبر آمد خبری در راه است
سر خوش آن دل که از آن آگاه است

شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید شاید

دست افشان پای کوبان می روم
بر در سلطان خوبان می روم

می روم بار دگر مستم کند
بی سرو بی پا و بی دستم کند

می روم کز خویشتن بیرون شوم
در پی لیلا رخی مجنون شوم

هر که نشناسد امام خویش را
بر که بسپارد زمام خویش را

مرحوم آقاسی