حقيقت بهار، نعمت بزرگ و روزي عظيم، حضرت صاحبالزّمان است كه خطاب به حضرتش ميگوييم: «السّلام علي ربيعالانام و نضرة الايّام.» تحويل حال، تحويل عهد است. فصل ظهور نيز فصل بهار است، فصل زندگي زير بيرق امام رئوف كه مجال اعمال ولايت تام و تمام را مييابد و دولت كريمه را تأسيس ميكند.

سخن اوّل: «رزق»
جمله ي آفريدهها، اعم از جماد، نبات، حيوان، انسان، جن، ملك و... روزيخوارند، طالب روزي و بسته ي روزياند. همه ي آنچه كه ميطلبند، رزق و روزياي است كه به آنها ميرسد؛ حتّي اگر از تمام مراتبش غافل باشند.
عموم مردم سادهترين و نازلترين مرتبه ي رزق را ميشناسند و گاه آن را رزق معرفي ميكنند؛ نان و آب و خورش روز و شب را. امّا، حسب آموزهها، همه ي آنچه كه موجودي زمینی يا آسمانی براي ماندن، رفتن و كمال بدان احتياج پيدا ميكند رزقي است كه بايد به او برسد. خواه نان باشد و آب و خواه علم باشد و سير و سلوك در مراتب كمالي.
در دعاي حضرت مهدي(ع) ميخوانيم: «اللّهمّ ارزقنا توفيق الطّاعه و بعد المعصيه و صدق النيّة و عرفان الحرمه و...
جمله ي آفريدهها، اعم از جماد، نبات، حيوان، انسان، جن، ملك و... روزيخوارند، طالب روزي و بسته ي روزياند. همه ي آنچه كه ميطلبند، رزق و روزياي است كه به آنها ميرسد؛ حتّي اگر از تمام مراتبش غافل باشند.
عموم مردم سادهترين و نازلترين مرتبه ي رزق را ميشناسند و گاه آن را رزق معرفي ميكنند؛ نان و آب و خورش روز و شب را. امّا، حسب آموزهها، همه ي آنچه كه موجودي زمینی يا آسمانی براي ماندن، رفتن و كمال بدان احتياج پيدا ميكند رزقي است كه بايد به او برسد. خواه نان باشد و آب و خواه علم باشد و سير و سلوك در مراتب كمالي.
در دعاي حضرت مهدي(ع) ميخوانيم: «اللّهمّ ارزقنا توفيق الطّاعه و بعد المعصيه و صدق النيّة و عرفان الحرمه و...
خداوندا، توفيق طاعت خودت را، دوري از معصيت را، صدق نيّت را و... روزيام گردان».
سخن دوم: «سير رزق»
روزي، به هر كميّت و كيفيّت كه باشد، رها و يله نيست، بيمنبع و مشرب و مجرا نيست و بيسبب از جايي به جايي نميرود حتّي اگر درباره ي همه ي اين موارد غفلت داشته باشيم و از آن بيخبر بمانيم.
در دايره ي علم حضرت خداوندي است كه «ما تسقط من ورقة الّا يعلمها و لا حبّة في ظلمات الارض و لا رطبٍ و لايابسٍ إلّا في كتابٍ مبين؛ هيچ برگي بر زمين نميافتد مگر آنكه خدا از آن آگاه است؛ از افتادن آن، علّت آن، سمت و سو و جريان حركت آن و...»
به همان سان كه «روزي»، از منبعي اخذ ميشود و از مسيري عبور ميكند تا به طالب و نيازمند آن برسد، مسدود شدن و منع آن هم وابسته به موانعي است. وقتي كه ندانيم كه همه چيز روزي است و صاحب مجرا و مسير دارد، در انديشه ي حفاظت از روزي و دفع موانع و رفع عوامل مسدودكننده هم نميافتيم. چنانكه، همه ي ما، در طول حيات، بسياري از روزيها و ارزاق را از دست ميدهيم و در حسرتش ميمانيم بيآنكه از علّت قطع آن بپرسيم.
در فرازي از دعاي رفيع كميل ميخوانيم:
«اللّهم اغفرلي الذّنوب الّتي تنزل النّقم، اللّهمّ اغفرلي الذّنوب الّتي تغيّر النّعم، اللّهمّ اغفرلي الذّنوب الّتي تحبس الدّعا...؛
سخن دوم: «سير رزق»
روزي، به هر كميّت و كيفيّت كه باشد، رها و يله نيست، بيمنبع و مشرب و مجرا نيست و بيسبب از جايي به جايي نميرود حتّي اگر درباره ي همه ي اين موارد غفلت داشته باشيم و از آن بيخبر بمانيم.
در دايره ي علم حضرت خداوندي است كه «ما تسقط من ورقة الّا يعلمها و لا حبّة في ظلمات الارض و لا رطبٍ و لايابسٍ إلّا في كتابٍ مبين؛ هيچ برگي بر زمين نميافتد مگر آنكه خدا از آن آگاه است؛ از افتادن آن، علّت آن، سمت و سو و جريان حركت آن و...»
به همان سان كه «روزي»، از منبعي اخذ ميشود و از مسيري عبور ميكند تا به طالب و نيازمند آن برسد، مسدود شدن و منع آن هم وابسته به موانعي است. وقتي كه ندانيم كه همه چيز روزي است و صاحب مجرا و مسير دارد، در انديشه ي حفاظت از روزي و دفع موانع و رفع عوامل مسدودكننده هم نميافتيم. چنانكه، همه ي ما، در طول حيات، بسياري از روزيها و ارزاق را از دست ميدهيم و در حسرتش ميمانيم بيآنكه از علّت قطع آن بپرسيم.
در فرازي از دعاي رفيع كميل ميخوانيم:
«اللّهم اغفرلي الذّنوب الّتي تنزل النّقم، اللّهمّ اغفرلي الذّنوب الّتي تغيّر النّعم، اللّهمّ اغفرلي الذّنوب الّتي تحبس الدّعا...؛
بار خدايا بيامرز برايم گناهاني را كه فرو ميبارند بدبختي را، بارخدايا بيامرز برايم گناهاني را كه دگرگون ميسازند نعمتها را، بارخدايا بيامرز برايم گناهاني را كه جلوگيري ميكنند از دعا».
درخواست كننده با زاري و ندبه از خداوند ميخواهد تا مجموعه ي موانع و مسدود كنندههاي روزي را از پيش رويش بردارد و گناهاني را بر او ببخشد كه او را مستحقّ رزق و روزي سخت، هلاكتبار و مسدودكننده ي دعا ميسازد.
بشر غافل، نابخردانه به دليل ابتلا به علوم تجربي، از منشاء و مبدأ و مجراي حقيقي روزي، چشم ميپوشد و عوامل اصلي قحطي و خشكسالي را ناديده ميگيرد و خود را در گرداب هلاكت ميافكند و حتّي گاه به زور و ضرب ابرهاي آسماني را در هواي كسب روزي بارور ميسازد...
درخواست كننده با زاري و ندبه از خداوند ميخواهد تا مجموعه ي موانع و مسدود كنندههاي روزي را از پيش رويش بردارد و گناهاني را بر او ببخشد كه او را مستحقّ رزق و روزي سخت، هلاكتبار و مسدودكننده ي دعا ميسازد.
بشر غافل، نابخردانه به دليل ابتلا به علوم تجربي، از منشاء و مبدأ و مجراي حقيقي روزي، چشم ميپوشد و عوامل اصلي قحطي و خشكسالي را ناديده ميگيرد و خود را در گرداب هلاكت ميافكند و حتّي گاه به زور و ضرب ابرهاي آسماني را در هواي كسب روزي بارور ميسازد...
سخن سوم: «متولي رزق»
از هر كه بپرسيد، دست كم زباني اقرار ميآورد كه: «روزيرسان خداست». او كه از خزانه ي غيبي و حتّي از مسيري كه بشر فكرش را هم نميكند به او روزي ميدهد. چنانكه در آيه ي 2 و 3 سوره ي طلاق آمده است كه: «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً، و يرزقه من حيث لايحتسب؛ و هر كه از خدا بترسد براي او راهي براي بيرون شدن قرار خواهد داد، از جايي كه گمانش را ندارد».
در آيات 15 سوره ي فجر، خداوند پرده از راز نعمتها و نقمتها برميدارد. نكتهاي ظريف ميفرمايد: «امّا آدمي، چون پروردگارش بيازمايد و گرامياش دارد و نعمتش دهد، ميگويد: پروردگار من مرا گرامي داشت و چون بيازمايدش و رزق بر او تنگ گيرد ميگويد: پروردگار من، مرا خوار ساخت. نه چنان است شما يتيمان را گرامي نميداريد...» آيات ناظر بر اين معانياند كه ابتلا و امتحان پرده از نعمتها يا رنجها و بلاها برميدارند؛ در حالي كه بشر گرفتار صورت و ظاهر قضايا، گاه نعمتها و اكرام و رنجها را به خواريهاي خدادادي برميگرداند؛ به خود غرّه ميشود يا مأيوس و نوميد. با اين همه، نميتوان از اين نكته غفلت كرد كه اين همه روزي، بيدليل و واسطه به انسان نميرسد.
از هر كه بپرسيد، دست كم زباني اقرار ميآورد كه: «روزيرسان خداست». او كه از خزانه ي غيبي و حتّي از مسيري كه بشر فكرش را هم نميكند به او روزي ميدهد. چنانكه در آيه ي 2 و 3 سوره ي طلاق آمده است كه: «و من يتّق الله يجعل له مخرجاً، و يرزقه من حيث لايحتسب؛ و هر كه از خدا بترسد براي او راهي براي بيرون شدن قرار خواهد داد، از جايي كه گمانش را ندارد».
در آيات 15 سوره ي فجر، خداوند پرده از راز نعمتها و نقمتها برميدارد. نكتهاي ظريف ميفرمايد: «امّا آدمي، چون پروردگارش بيازمايد و گرامياش دارد و نعمتش دهد، ميگويد: پروردگار من مرا گرامي داشت و چون بيازمايدش و رزق بر او تنگ گيرد ميگويد: پروردگار من، مرا خوار ساخت. نه چنان است شما يتيمان را گرامي نميداريد...» آيات ناظر بر اين معانياند كه ابتلا و امتحان پرده از نعمتها يا رنجها و بلاها برميدارند؛ در حالي كه بشر گرفتار صورت و ظاهر قضايا، گاه نعمتها و اكرام و رنجها را به خواريهاي خدادادي برميگرداند؛ به خود غرّه ميشود يا مأيوس و نوميد. با اين همه، نميتوان از اين نكته غفلت كرد كه اين همه روزي، بيدليل و واسطه به انسان نميرسد.
سخن چهارم: «بزرگترين رزق و نعمت»
در باور ديني ماست كه حجج الهي، امانت داران درگاه پروردگار، خزانهداران او، فرودگاه وحي، معدن رحمت، ولي نعمتان، راه اويند. هم آنان كه واسطه ي فيض خداوند براي همه ي موجودات اعم از جماد، نبات، حيوان، انسان، ملك، جن و... اند. يعني هيچ رزقي از آسمان براي هيچ موجودي فرو نميبارد الّا از طريق و به واسطه ي حجّت خداوند. به همان سان كه هيچ دعا و درخواستي به آسمان نميرود، مگر از طريق همان حجج.
در عصر امامت هر يك از حضرات، واسطه ي فيضند و تقسيم كننده ي روزي، چنانكه امروز در عهد امامت حضرت صاحبالزّمان(ع)، ايشان عهدهدار اين امرند.
براي حضرت بيش از يكصد و هشتاد شأن ذكر شده است كه واسطه ي فيض بودن تنها يكي از آن همه است. اين امر، نكته ي لطيفي را در خود مستتر دارد و آن اين است كه، نعمت اوّل و بزرگترين نعمت خداوند كه فتح باب جمله ي نعمتهاي اوست، خلق ايشان و جعل مقام و منصب ايشان در عرصه ي هستي است. امام مبين و بر حق، از آن رو كه كليددار خزانه ي خداوند هستند، جمله ي موجودات به اذن خداوند روزيخوار او هستند و مديون وجود شريفش.
چنانكه از قول حضرت اباعبدالله، امام ششم(ع) برميآيد: «لولا الحجة لساخت الارض باهلها؛ اگر حجّت نباشد، زمين اهلش را ميبلعد».
ماندن، قرار، استمرار حيات زمين هم با همه ي ساكنانش بايد روزي زمين بشود و به واسطه ي حجّت خداوند، زمين امكان ماندن مييابد.
شايد اگر ضرورت ماندگاري آسمان و زمين تا وقت معلوم در ميان نبود، در اثر آنچه كه از ناسپاسي و كافرنعمتي و ظلم مرتكب شدهايم، لحظهاي روي ماندن و مجال ديدار هستي را نمييافتيم.
«غيبت» امام، ما را از بهرهمندي مستقيم محروم ساخت امّا، استحقاق عموم آفريدهها براي ماندن و روزيخوردن و حكمت خداوندي او را در پس پرده حفاظت نمود تا وقت معلوم ظهور فرا برسد.
غرق شدن بشر در ظلم و نكبت، حاصل جدايي ميان ما و امام معصوم(ع) بود، امّا ماندگاري زمين نتيجه ي تداوم لطف و حكمت خداوندگار هستي؛ چنانكه درباره ي مراعات حال بندگان آمده است:
«نحن غير مهملين لمراعاتكم؛ ما از كساني نيستي كه مراعات حال شما را نكنيم...»
در باور ديني ماست كه حجج الهي، امانت داران درگاه پروردگار، خزانهداران او، فرودگاه وحي، معدن رحمت، ولي نعمتان، راه اويند. هم آنان كه واسطه ي فيض خداوند براي همه ي موجودات اعم از جماد، نبات، حيوان، انسان، ملك، جن و... اند. يعني هيچ رزقي از آسمان براي هيچ موجودي فرو نميبارد الّا از طريق و به واسطه ي حجّت خداوند. به همان سان كه هيچ دعا و درخواستي به آسمان نميرود، مگر از طريق همان حجج.
در عصر امامت هر يك از حضرات، واسطه ي فيضند و تقسيم كننده ي روزي، چنانكه امروز در عهد امامت حضرت صاحبالزّمان(ع)، ايشان عهدهدار اين امرند.
براي حضرت بيش از يكصد و هشتاد شأن ذكر شده است كه واسطه ي فيض بودن تنها يكي از آن همه است. اين امر، نكته ي لطيفي را در خود مستتر دارد و آن اين است كه، نعمت اوّل و بزرگترين نعمت خداوند كه فتح باب جمله ي نعمتهاي اوست، خلق ايشان و جعل مقام و منصب ايشان در عرصه ي هستي است. امام مبين و بر حق، از آن رو كه كليددار خزانه ي خداوند هستند، جمله ي موجودات به اذن خداوند روزيخوار او هستند و مديون وجود شريفش.
چنانكه از قول حضرت اباعبدالله، امام ششم(ع) برميآيد: «لولا الحجة لساخت الارض باهلها؛ اگر حجّت نباشد، زمين اهلش را ميبلعد».
ماندن، قرار، استمرار حيات زمين هم با همه ي ساكنانش بايد روزي زمين بشود و به واسطه ي حجّت خداوند، زمين امكان ماندن مييابد.
شايد اگر ضرورت ماندگاري آسمان و زمين تا وقت معلوم در ميان نبود، در اثر آنچه كه از ناسپاسي و كافرنعمتي و ظلم مرتكب شدهايم، لحظهاي روي ماندن و مجال ديدار هستي را نمييافتيم.
«غيبت» امام، ما را از بهرهمندي مستقيم محروم ساخت امّا، استحقاق عموم آفريدهها براي ماندن و روزيخوردن و حكمت خداوندي او را در پس پرده حفاظت نمود تا وقت معلوم ظهور فرا برسد.
غرق شدن بشر در ظلم و نكبت، حاصل جدايي ميان ما و امام معصوم(ع) بود، امّا ماندگاري زمين نتيجه ي تداوم لطف و حكمت خداوندگار هستي؛ چنانكه درباره ي مراعات حال بندگان آمده است:
«نحن غير مهملين لمراعاتكم؛ ما از كساني نيستي كه مراعات حال شما را نكنيم...»
اسماعیل شفیعی سروستانی