به مقتضاى آيه شريفه اولوالامر، زمين هيچ گاه خالى از ولى امرى كه اطاعتش بر همگان واجب است، نخواهد بود. از اين رو در زمان غيبت امام دوازدهم، حضرت صاحب الزمان (عج الله فرجه الشريف) اين منصب الهى شايسته كسى جز فقها نيست.
خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی:
«سيد ابوالقاسم اشكورى» فرزند سيد معصوم، از شاگردان شيخ انصارى، ميرزاى شيرازى و ميرزاى رشتى (رحمهم الله) بود که پس از وفات اساتيدش، خود از اساتيد بنام حوزه علميه نجف اشرف شد.
از جمله تأليفات وى، حاشيه بر رسائل شيخ انصارى به نام "جواهر العقول" است كه در واقع تقريرات درس استادش ميرزا حبيب الله رشتى است. كتاب هاى مباحث الفاظ، رساله اى در لباس مشكوك و رساله هايى در فقه و نيز "بغية الطالب فى شرح المكاسب" از تأليفات ديگر محقق اشكورى است.
«شيخ آقا بزرگ تهرانى» او را "عالم پرهيزگار و فقيهى مشهور كه در اواخر عمرش مرجع تقليد عده اى از اهالى گيلان بود" معرفى نموده است. در تقوا و وارستگى او همين بس كه در اواخر عمرش به مقلدانش اعلام كرد كه به مرجع ديگرى عدول كنند. او به سال 1325ق. (113 سال پیش) دار فانى را وداع گفته، چشم از جهان فروبست.
خبرگزاری ابنا به مناسبت "دهه بصیرت و میثاق با ولایت فقیه" بخشی از مباحث این دانشمند متقی درباره ولایت فقیه ــ که برگرفته از كتاب "شرح مكاسب" اوست ــ به خوانندگان فرهیخته خود تقدیم می کند.
این مطلب، تلخیصی است از بخشی از مقاله "ولايت فقيه از ديدگاه محقق اشكورى" است که به قلم محقق ارجمند «حجت الاسلام والمسلمین على عزيزى» در فصلنامه حکومت اسلامی، شماره45، پاییز 1386 منتشر شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بررسى دلايل اثبات نيابت فقيه از امام زمان(عج) در عصر غیبت
از ديدگاه محقق اشكورى
1. كتاب
نخستين دليلى كه نويسنده براى اثبات ولايت مطلقهء فقيه ارائه مى كند، آيه شريفه "اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و أولى الامر منكم"[1] است.
وی به تبيين این آیه مى پردازد و می نویسد: "به مقتضاى عموم ازمانى آيه شريفه، زمين هيچ گاه خالى از ولى امرى كه اطاعتش بر همگان واجب است، نخواهد بود. از اين رو در زمان غيبت امام دوازدهم، حضرت صاحب الزمان (عج الله فرجه الشريف) اين منصب الهى شايسته كسى جز فقها نيست.
اگر كسى اشكال كند كه: در زمان غيبت، اگر چه حضرت صاحب الزمان در پرده غيبتند و ظهور ندارند، ليكن با وجود حضرتش، اين مقام عالىِ الهى بر غير ايشان، زيبنده نخواهد بود. پاسخ اين است كه : مقصود از ولى ّامرى كه در هر زمانى بوده و اطاعتش هم واجب باشد، كسى است كه مردم بتوانند در امور معاش و معاد و نيز سياسات به او مراجعه كنند. أولى الامر در زمان غيبت، كسى نيست غير از فقيه جامع الشرائط.
نتيجه آن كه براى اثبات وجوب اطاعت از فقيه در عصر غيبت، به معناى «أولى الاءمر» مراجعه مى كنيم: اگر پذيرفتيد كه مراد از أولى الاءمر در هر عصر، كسى است كه رجوع به او در امور معاش و معاد جايز باشد، كه در اين صورت وجوب اطاعت از فقيه متعين مى شود.
صغرای استدلال: فقهاء، ولاة امر هستند.
کبرای استدلال: با رجوع به آيهء شريفه، در مى يابيم كه اطاعت از أولى الاءمر واجب است.
نتیجه استدلال: بنابراين، اثبات مى شود كه اطاعت از فقيه در زمان غيبت واجب است.
2. سنت
شيخ صدوق از فضل بن شاذان روايت كرده كه امام رضا(ع) ضمن بيان علل حاجت و نياز مردم به امام فرمودند: «و منها: انا لا نجد فرقة من الفرق و لا ملّة من الملل عاشوا الاّ بقيّم و رئيس؛ لما لا بدّ لهم منه فى أمر الدين و الدني، فلم يجز فى حكمة الحكيم أن يتر الخلق بما يعلم أنه لا بدّ لهم منه و لا قوام لهم الا به». یعنی: «و از دلايل حاجت و نياز مردم به امام، اين است كه ما نمى يابيم گروه (متشكل) و يا ملتى (منسجم) را كه بدون سرپرست و رئيس به زندگى خود ادامه دهند(و متفرق و مضمحل نشوند)؛ چرا كه در امور دين و دنياى خويش، به او نيازمندند. پس دور از حكمت حكيم است (جايز نيست براى او) كه در امور خلق، چنين امرى را كه نياز ضرورى عباد و مايهء قوام و دوام آن ها است، نينديشيده باشد.»[2]
اگر چه برخی از علماء اين روايت را ذكر كرده و به مفاد آن در حد اثبات «وجوب اطاعت از امام معصوم» اكتفا نموده اند، ولى به نظر محقق اشکوری، انصاف اين است كه اين روايت وجوب اطاعت
از فقيه را هم اثبات مى كند، به همان دليل كه وجوب اطاعت از امام معصوم را ثابت مى كند و اين همان نيابتى است كه مؤلف درصدد اثباتش مى باشد؛ چرا كه اگر از حاجت مردم در زمان غيبت از امام سؤال مى شد و امام سكوت مى كرد، دور از شأن او بود كه سؤالى را كه مورد ابتلاى مردم است پاسخ ندهد و اگر پاسخ دهد كه مردم به زمامدار نياز ندارند، علاوه بر آن كه ملازم فساد و هرج و مرج است، با اين سخن امام كه بقا و قوام بندگان بر وجود زمامدار متوقف است، منافات دارد و اگر بفرمايد: احتياج است، اين همان مطلوب ماست.
نویسنده همچنین رواياتی را نقل مى كند كه برخى با استناد به اين اخبار، فقها را جانشينان ائمه معصومين (ع) دانسته اند؛ از جمله:
ــ «ان العلماء ورثة الاءنبياء و ذا ان الانبياء لم يورثوا ديناراً و لا درهماً و لكن ورثوا أحاديث من أحاديثهم فمن أخذ بشىء منها أخذ بحظ وافر»[3].
ـــ «مجارى الامور بيد العلماء بالله، الامناء على حلاله و حرامه»[4].
ـــ «... قد جعلته عليكم حاكم»[3].
ـــ «هم حجتى عليكم و أنا حجة الله»[5].
محقق اشکوری در تحلیل این روايات مى نویسد: استدلال به اكثر اين روايات براى اثبات عموم نيابت، صحيح و بجاست؛ زيرا اگر پيامبر يا جانشين پيامبرى، هنگام مسافرت بگويد كه فلانى «جانشين من» يا «امين من» يا «به منزله من» يا «حجت من» و «مرجع شما در حوادثى كه برايتان پيش مى آيد» است و «مجارى امور و احكام شم» به دست اوست و او «عهده دار رعيت» من است؛ چنان كه مضمون ادلهء نصب و برخى از روايات ديگر است، همه اين واژه ها و عناوين، دلالت دارند كه او همهء اختيارات پيامبر يا وصىّ پيامبر را كه مربوط به شأن رياست او مى شود، داراست و نيز همهء آثارى را كه بر رسالت او جعل شده و قابل واگذارى به ديگرى است، دارد هم چنين با توجّه به وضعيت حكام و سلاطين كه به هنگام مسافرت، براى خود، با خصوصيات و اختيارات وسيع، جانشين نصب مى كنند، كسى در اين مطلب روشن ترديد نمى كند.
از نظر این اندیشمند شیعه، همه آثارى كه از جهت رياست و ولايت، عقلاً و شرع، براى امام ثابت است؛ مانند آثار شأن رسالت و تبليغ، براى فقيه نيز ثابت است. در نتيجه آثارى كه مربوط به رياست وى نباشد؛ مانند آثار مربوط به عبادت و اطاعت و عصمت امام و آشكاركردن امور خارق العاده كه نه شرعاً و نه عقلاً از آثار و لوازم رياست نيست، بلكه از آثار شرعى رسالت است، از شمول ولايت فقيه خارج مى باشد. لازمهء خروج اين آثار، خروج دو نوع از امور است:
نخست، وجوب اطاعت امام در امورى كه به مصلحت خود او مربوط مى شود. امّا آن چه به مصالح شخص مأمور يا عموم مردم مربوط مى شود، براى فقيه نيز ثابت است؛ زيرا اين گونه امور به شأن «رياست و سرپرستى امام» مربوط مى شود كه حق تصميم گيرى در باره صلاح و فساد مردم را دارد.
دوم، امور تعبدى كه هيچ ارتباطى به شأن رياست امام ندارد و هر كسى متصدى آن ها شود، مفسده اى بر آن مترتب نمى گردد.
3. عقل
حصول بسيارى از امور در جامعه، مطلوبيت داشته و قوام جامعه، مبتنى بر آن هاست و اين امور سامان نمى يابند مگر با وجود حاكم و رئيس؛ چنان كه امام رضا(ع)به اين مطلب اشاره فرمودند كه در دليل قبل ذكر شد؛ «...انا لا نجد فرقة من الفرق و لا ملة من الملل عاشوا و بقوا الا بقيّم و رئيس...».
«شيخ انصاری» استاد محقق اشکوریدر اثبات وجوب اطاعت از امام معصوم، به دليل عقل استناد مى كند و مطلوب خويش را از راه مستقلات عقلى و غير مستقلات عقلى به اثبات مى رساند؛ كه شاگردش نيز ضمن تأييد، به توضيح و تبيين آن پرداخته و نيابت فقيه عادل را از اين طريق اثبات مى كند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] سوره نساء، آیه 59
[2] علل الشرائع، باب 182 آخر الحديث 9، ص 253
[3] وسائل الشيعه، ج 18، باب 8من ابواب صفات القاضى، ح 2
[4] تحف العقول، ص 238؛ بحارالانوار، ج 100، ص 80، ح 37
[5] وسائل الشيعه، ج 18، باب 11من ابواب صفات القاضى، ح 1