بِسمِ اللّه ‏ِالرَّحمنِ الرَّحيمِ اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا ‏وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
تمامی حقوق مادی و معنوی این وبگاه محفوظ و متعلق به مدیر آن می باشد و کپی برداری از مطالب تنها با ذکر منبع مجاز است...
درباره ما
هزاران درود بر مهدی، هزاران درود بر امام المتقین، هزاران درود بر جاری کننده عدل در جهان، هزاران درود بر آبادگر بزرگ عالم، هزاران درود بر فرزند رسول خدا، هزاران درود بر فرزند امیر المومنین، هزاران درود بر فرزند زهرای مرضیه، هزاران درود بر دوای درد شیعیان، درود الهی بر وجود پاک و مقدس بقیه الله العظم مهـــــــــــــدی فاطمه
نویسنده
آماروبلاگ
» کل بازدید : 847172
» تعداد کل پست ها : 2815
» آخرین بروز رسانی : یک شنبه 4 شهریور 1397 
تعداد نظرات : 109 عدد
تاریخ ایجاد وبلاگ : دوشنبه 21 مرداد 1392  عدد
دیگر امکانات
صلوات شمار مهدوی


لوگوی دوستان

کجایید ای شهیدان خدایی

معبر شهدا2

نظرسنجی
وبلاگ مهـــــــــــــدی فاطمه را چطور ارزیابی میکنید؟

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
نوای مهدوی

امارگیر وبلاگ
مترجم وبلاگ

فراق یار



سندیت روایات مهدوی ناشی از چیست؟
+ نویسنده مهـــــــــــــدی فاطمه در شنبه 12 اسفند 1396  3:07 PM | نظرات(0)

به گزارش خبرنگار مهدویت خبرگزاری شبستان، در سلسله مطالبی که به همت واحد پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) تهیه و آماده سازی شده است، به بررسى احادیث مهدویت و ولادت حضرت مهدى(عج) و سند و اعتبارشان خواهیم پرداخت که در ادامه شماره نخست از این مطالب را مطالعه می کنید:

 

 آیا این موضوع که مؤلفین منابع حدیثی و تراث مهدویّ در جمع آوری و ذکر روایات مهدوی توجهی به سند آنها نداشته اند، صحت دارد؟

 

سعی ما بر این است که پاسخ این پرسش را در قالب چند نکته عرض کنیم:

۱- آن‏چه از قدماء محدثین امامیه می‏ دانیم، این است که آنان نهایت سعی و کوشش و احتیاط را در جمع و نقل روایت ‏ها در کتب خود به کار می‏ بردند که از آن جمله می‏ توان به مرحوم شیخ کلینی اشاره کرد که نزد اهل فن، معروف به دقت نظر و احتیاط شدید در نقل روایت‏ ها در کتاب "کافی" بوده است.

2- قدماء از محدثین مانند شیخ صدوق و شیخ طوسی و نعمانی، احادیث کتب خود را از اشخاص غیر معروف نقل نکرده ‏اند، بلکه امثال مرحوم شیخ صدوق‏، عادتاً اساتید خود را به اسم و نسب می ‏شناخته و نیز حالات آنان را از ایمان و عدالت می‏ دانستند و از کسی که او را اصلاً نمی‏ شناختند، نقل روایت نمی‏کردند.

3- سیره ایشان قبل از نقل روایت، این بوده که ابتدا به ظاهر حال و مذهب و نسبت و شأن راوی در حدیث، معرفت می‏ یافتند و بعد از آن، بر حدیثش، اعتماد می ‏کردند.

4- باور کردنی نیست که امثال شیخ صدوق و شیخ طوسی‏ با آن جلالت قدر، به روایت‏ هایی اعتماد کنند که خود، راویان آن‏ها را نشناخته و به وثاقت آن‏ها پی نبرده باشند. آن هم در مسأله‏ مهم امامت و مهدویّت که مورد توجه و اعتنای عام و خاص بوده است.

5- می‏ توانیم ادعا کنیم که این بزرگان به جهت بعضی قرائن و امارات معتبره که موجب جبران ضعف راوی و قطع به صحت حدیث می‏ شده است، به صدور این روایت‏ ها از ائمه‏ معصومین‏ علیهم السلام اطمینان داشته ‏اند و الاّ جای این سؤال باقی است که کسی مانند شیخ صدوق، از نقل این همه احادیث در ابواب مختلف، چه انگیزه‏ ای داشته اگر قصد احتجاج به آن‏ها را نداشته و نزد او مورداعتماد نبوده است، آیا شیخ صدوق کتابش را – طبق نقل خودش در مقدمه کمال الدین(1) –  برای رفع حیرت و شک و تردید و شبهه و استدلال بر وجود امام زمان (عج) تألیف نکرده است؟ آیا نقل روایتی که خودِ مؤلف به آن اعتماد ندارد، بر شبهه و تردید نمی‏ افزاید؟

6 – بیشتر یا تمام اصول حدیثی و کتاب‏ هایی که در قرن اول و دوم و سوم نوشته شده و در آن‏ها، احادیث امام مهدی (عج) آمده است، نزد مؤلفین کتب مهدویّت از قبیل: شیخ صدوق، شیخ طوسی و نعمانی و غیر این‏ها بوده است و اگر چنان چه قصدشان، نقل روایت از آن مصادر اصلی به مجرد وجادت می ‏بود، هیچ‏گاه به ذکر سند به آن اصول، احتیاج نداشتند، ولی ما می‏ بینیم این بزرگان هیچ‏گاه از ذکر سند به کتب اصول، دریغ نورزیدند؛ زیرا همّت آنان بر این بود که تحمل حدیث را با سماع یا قرائت بر استاد یا مناوله داشته ‏باشند. به همین خاطر انسان متخصص در حدیث‏ شناسی و فهرست ‏شناسی در این شک ندارد که همه‏ نصوص وارده در شأن امام زمان (عج) که در امثال کتاب "غیبت" نعمانی، "کمال الدین" صدوق و "غیبت" شیخ طوسی آمده از کتب اصول حدیثی ‏ای اخذ شده است که قبل از انتقال امر امامت به امام زمان (عج)  و حتی قبل از زمان امامت امام عسکری (ع)، تألیف شده و آن اصول نزد نعمانی و شیخ صدوق و شیخ طوسی معروف بوده است.

7- با توجه به نکته بالا، اعتبار مصادر احادیث مهدویّت ثابت می ‏شود؛ زیرا مثل شیخ طوسی ولو در روایتش از کتاب ‏های صاحبان اصول و بزرگان حدیث در قرن‏ های اولیه، سندش را به آن‏ها ذکر می ‏کند، الا این که کتاب‏ های آنان نزد او موجود و معروف بوده و اگر چنان‏چه می‏ خواست روایت ‏های آن کتب را بدون واسطه نقل کند –  همان طوری که ما مثلا  از کلینی بدون واسطه نقل می ‏کنیم – برای او ممکن بود، ولی از آن جا که سیره‏ بزرگان بر این بود که احادیث کتب را با اسناد به سماع یا قرائت یا مناوله ذکر می‏ کردند، لذا مثل شیخ طوسی خود را به زحمت انداخته و برای آن‏ها، سند خود را به آن کتب ذکر کرده است.

نتیجه اینکه: کتب مؤلفین در عصر ائمه‏ علیهم السلام قبل از عصر امام مهدی (عج) که متضمن احادیث مهدویّت است، نزد امثال شیخ صدوق و شیخ طوسی موجود و نسبت آن کتب نیز به صاحبانش معلوم بوده است، همان گونه که نسبت کتاب "کافی" به کلینی نزد ما معلوم است. همین مقدار برای ما در اعتماد تام به روایت‏ های مهدویّت که از اهل بیت‏ علیهم السلام صادر شده و در کتب محدثین و صاحبان جوامع اولیه آمده است، کفایت می‏ کند.

با جمع بندی نکات مطرح شده به این نتیجه می رسیم که اولا: روایات دارای سند می باشند و ثانیا مولفین تراث مهدوی در حین جمع آوری روایات، به سند آنها هم توجه ویژه داشته اند و هر روایتی را ذکر نمی کرده اند .

 

 

پی نوشت:

1) کمال الدین، ج‏۱، صص ۲-۳٫