
نکتهى مهم دیگرى که باید به آن پرداخته شود، معرفت نسبت به ظلمات آخرالزمان است؛ و نوع ظلماتى که مانع ظهور حضرت صاحب الامر (عج) شده باید روشن شود و از آن مهمتر معلوم شود که با چه نوع روح و روحیهاى مىتوان از آن ظلمات عبور کرد؛ زیرا ممکن است انسانها منتظر چیزى باشند که از جنس ظلمات آخرالزمان است و یک نوع رجوع به دجّال حیله گر محسوب شود.
علت تحقق انقلاب اسلامى، فرهنگ انتظار بود و در زیر سایهى آن فرهنگ، ملّت ایران توانست قدمى جهت نزدیک شدن به هدف نهایى بردارد و سرنوشت تاریخى خود را بهبود بخشد و به همان اندازه از استعدادهاى معنوى عالم بهرهمند شود. پیروزى انقلاب اسلامى در زمانهاى که بسیارى پذیرفته بودند دورهى حاکمیت دین گذشته است، نشان داد عقیده به انتظار فرج یک عقیدهى واقع بینانه و منطقى است. حضور تاریخى در اردوگاه و خیمهى حضرت قائم (عج) در اثر انتظارِ حاکمیت امام معصوم، از ظریفترین نکاتى است که باید به آن پرداخته شود تا روشن گردد به واقع اگر انتظار با معرفتى صحیح انجام گیرد، در همین زمان، جان انسان را به شکوفایى مطلوب مىکشاند و از تمام بیست و هفت حرف علمى که در زمان ظهور به صحنه مىآید بهرهمند مىگردد. چون در همین زمان توانسته است از خداى لیبرال دموکراسى به خداى مهدى (عج) که خداى حضورى و وجودى است، رجوع کند.
راوى از حضرت صادق (ع) مىپرسد: چه مىفرمایید دربارهى کسى که در حال انتظارِ حضرت قائم (عج) بمیرد؟ حضرت فرمودند:«هُوَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ کَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِى فُسْطَاطِهِ، ثُمَّ سَکَتَ هُنَیْئَةً ثُمَّ قَالَ هُوَ کَمَنْ کَانَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) ؛ مقام او مانند مقام کسى است که در خیمهى حضرت قائم باشد، سپس کمى تأمل کرده و فرمودند: مانند کسى است که در کنار رسول خدا (ص) بوده است.» وقتى توحیدِ خدا را شناختیم و متوجه شدیم معنى توحید یعنى نفى غیر خدا، به خوبى متوجه مىشویم سیر عالم به سوى ظهورِ هر چه بیشترِ توحید است و لازمهى آن ظهور، حاکمیت انسانِ موحدِ کامل است که نه تنها در درون نفس خود در مقام توحید محض مستقر است، از بیرون نیز به حاکمیت توحید مبادرت مىورزد. عمده آن است که متوجه حضور توحید الهى در عالم باشیم و به نحوههاى متفاوت ظهور آن توحید نظر کنیم، کسى مىتواند منتظر حاکمیت انسان کامل باشد و زندگی خود را در ذیل انتظار آن حضرت شکل دهد که متوجه باشد خداوند جهان را رها نکرده تا هرکس با میل خود بر آن حکومت کند بلکه فرصتى به بشر داده تا در این فرصت، تلاش شود حضرت ولى الله اعظم (عج) امکان حاکمیت بر عالم و آدم را پیدا کنند.
کافى است زمینههاى فتوح آخرالزمانى را بشناسیم تا به خوبى با حجابهاى ظهور درگیر شویم و إنشاءالله به ظهور تامِّ حاکمیت امام نایل گردیم. وقتى روشن شود امام زمان (عج) جنبهى متعالى هر انسانى است، انتظار معنى خاص خود را پیدا مىکند و در آن حال، نه تنها انسانِ منتظر هم اکنون قلب خود را متوجه قطب عالم امکان مى نماید و با او زندگى مىکند بلکه تلاش مىنماید تا ظهورِ او در عالم و آدم هر چه بیشتر شدت یابد و افق بشریت به کلّى دگرگون شود و از توجه به خاک، به انس با افلاک تغییر جهت دهد. و این است آن نوع از سبک زندگی که با نگاه مهدوی به زندگیها برمیگردد. زیرا زندگى بدون ولایت الهى و حاکمیت اولیاى الهى همیشه با یأس و شکاکیت و از خود بیگانگى همراه است و درمان چنین بحرانهاى روحى را در رجوع به انسان کامل از یک طرف و تلاش براى حاکمیت او از طرف دیگر باید جستجو کرد، تا شور و شعفِ خاص که در عارفانِ حماسه ساز هست به جامعه برگردد.
دل آگاهى پارسایانه حالتى است که با انتظار حاکمیتِ امام معصوم (ع) نصیب انسانِ منتظر مىشود و نه تنها صحنهى جان انسان از ارادههاى شیطانى تطهیر مىگردد بلکه قلب انسان ظرفیت پذیرش القائات رحمانى را توسط حضرت صاحب الامر (عج) پیدا مىکند و این اساسىترین برکتى است که در انسانِ منتظر به وقوع مىپیوندد.
موضوع بسیار حساسى در مباحث معرفتى مهدویت، آن است که عزیزان بدانند اگر مى خواهند به واقع نسبت به آخرالزمان و پایان تاریخ تحقیقى همه جانبه داشته باشند باید به جاى بحث از «حوادث ظهور» به «قواعد ظهور» بپردازند، تا معلوم شود حضرت در چه شرایطى قیام خواهند کرد و لذا باید زمینهاى فراهم کنیم که آن شرایط را بشناسیم و تا آنجا که مى توانیم آن شرایط را ایجاد نماییم.
هنر اصلى ما در دنبال کردن سبک زندگی مهدوی در تبیین مقام بقیت الله است که صاحب اصلى آن حضرت مهدى (عج) هستند و تا این مقام درست تبیین نشود و تا انسانها در خود چنین مقامى را احیاء نکنند زمانهى ظهورِ نور بقیت اللّهى مهدى (عج) فراهم نمىگردد. توصیهى اصلى ما این است که رفقاء از خود بپرسند اگر مهدى (عج) همان بقیت الله است و در حال حاضر غائب است آیا به این معنى نیست که معنى بقیت الله غائب است و تا عالَم بقیت اللّهى در جان ما ظهور نکند مهدى (عج) ظهور نمىکند؟
آری هرکسى بهرهاى از نور بقیت اللّهى دارد که اگر آن را نادیده بگیرد نمىتواند منتظر حضرت مهدى (عج) باشد و از برکات انتظار بهرهمند شود، و برعکس، اگر عالم بقیت اللّهى هر کس ظهور کرد شدت انتظار مهدى (عج) به اوج خود مىرسد و عملًا ظهور محقق مىگردد. بنده در کتابهایی که در مورد فرهنگ مهدویت نوشتهام از عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از زمان که رمزالرموز ورود به عالم بقیت اللّهى است سخن گفتهام و و به نظرم در آن جا روشن شده چگونه باید از زمان آزاد شد و به بقاى الهى باقى گشت. با تبیین عالم بقیت اللّهى و آزادشدن از «زمان» که ناشى از «حرکت» است، جایگاه وجودى فرهنگ مدرنیته در عالم روشن مىشود و این که چرا فرهنگ مدرنیته همان ظلمات آخرالزمان است و چگونه با حرکتهاى افراطى که در این فرهنگ ایجاد شده انسانها از باقى ماندن در زیر سایهى بقاى الهى محروم شدهاند.
بحث از آن است که چگونه عالم بقیت اللّهى به سراغ ما خواهد آمد و این که باید به انقلابى جهانى فکر کرد که به جهانى غیر از جهان موجود نظر دارد و تا روح بقیت اللّهى مدّ نظر ما نباشد هرگز نمىتوانیم به جهانى دیگر فکر کنیم و لذا هرگز نمىتوانیم به انقلاب جهانى حضرت بقیت الله اعظم (عج) که ماوراء استضعاف و استکبارِ انسانها، به قرب الهى رجوع دارد و شیطان را در آن فضا مىمیراند، بیندیشیم و سبک زندگی مهدوی را شروع کنیم. راز ظهور و خفاى نور بقیت الله (عج) باید روشن شود تا بتوان لحظه لحظهى تاریخ بشریت و به خصوص دورانهاى مختلف انقلاب اسلامى را بر اساس نقش حضرت مهدى (عج) تحلیل کرد و تا روشن شود چرا در بعضى زمانها حضرت مهدى (عج) ظهور بیشترى داشته و در بعضى زمانها در خفا رفته است.
مسلم گفتوگو از حضرت صاحب الزمان (عج) به نحو صحیح و با تصور واقعى، موجب آمادگى براى انتظار حقیقى و تحقق آن و در نتیجه ظهور با برکت حضرت مىشود و لذا بر هر مسلمان معتقد به وجود و ظهور آن حضرت لازم است که در راستاى معرفى صحیح فرهنگ مهدویت و انتظار، هیچ گونه کوتاهى به خود راه ندهد. فروپاشى کمونیسم و سقوط لیبرالیسم در دره ابتذال و خودکامگى امپریالیسم، دفتر تمامى تئورىهاى سیاسى اجتماعى را که مدعى اصلاح آینده بشر هستند فرو بست و به همین جهت قرن اخیر را قرن فقر تئورىها مىدانند و معتقدند هرگز بشر تا این اندازه دچار ضعف تئورى نبوده است، زیرا دیگر حرفى براى گفتن ندارد، و این است که به خوبى احساس مىشود اگر بشریت به خود آید زمینه براى ظهور حجت خدا (عج) فراهم است. غفلت از معرفت و تصور صحیح از حجّت حى خداوند (عج)، موجب در پرده شدن آن حضرت و عامل ادامه سرگردانى جهان خواهد بود. حال چه این غفلت به جهت ضعف تئوریک باشد، و چه به جهت انحراف از موضوع، و تقلیل دادن مطلب در حدّ جشن پانزده شعبان. و به واقع اگر تا این حدّ از نظر معرفتى از موضوع مهدویت و انتظار غفلت نمىشد، وضع مسلمین تا این اندازه بحرانى نبود و تنها چاره نجات جهان در حال حاضر روى آوردن و آویختن به دامن حجّتى است که به تمامى در برابر حجّتهاى غیر الهى و غیر حقیقى مىایستد، و از تمامیت فرهنگ معنوى حمایت مىکند.
بنده پس از تدوین کتاب «مبانى معرفتى مهدویت» در رابطه با «براهین وجود و چگونگى حضور و ظهور حضرت حجت (عج) در هستى» مجموعه مباحثى را عرضه کردهام برای «تبیین مقام واسطهی فیض بودن وجود مقدس حضرت صاحب الامر (عج)» و معتقدم انسانهاى هوشیار و متوجه سنن الهى به کمک ابواب گشوده خداوند و واسطههاى فیض ربّانى، از بندهاى پیچیده شده بر قلب و ذهن و زبان خود مىرهند و وارد مجلس انس با خدا مىشوند و از پایگاه بصیرت توحیدى، زندگى و تاریخ را تحلیل نموده و عمل خود را بر آن اساس شکل مىدهند و تاریخ جدید جهان را شروع مىنمایند، و لذا ضرورت توجه به واسطهی فیض عالَم، یعنى حضرت صاحب الامر (عج)، ضرورتى است که غفلت از آن، غفلت از همه زندگى در ابعاد فردى و اجتماعى است. معرفت به مقام امامى که تجلى جامع اسماء حُسناى الهى و آیت غیب الغیوب پروردگار و خاتم اوصیاء و کعبه آمال همه انبیاء و اولیاء و واسطهی فیض خدا است، و بدون او هستى در هم مىریزد و زمین اهلش را فرو مىبرد، چرا باید اینچنین ساده مطرح باشد که مجبور باشیم براى طرح چنین عقیدهاى بزرگ در موضع دفاعى قرار گیریم؟ و دشمنان این عقیده تصور نمایند حرفى براى گفتن دارند. گویا شیطان همه سواره نظام و پیاده نظام خود را بسیج کرده تا این حقیقت بزرگ به فراموشى سپرده شود، چرا که مرگِ او با ظهور حضرت (عج) رقم خورده است. شیطان از خداوند تا روز قیامت مهلت مىخواهد، ولى خداوند تا روز «معلوم» به او مهلت مىدهد: «قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ* قَالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ* إِلَى یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» امام صادق (ع)؛ «یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» را عصر ظهور معرفى مىکنند. پس عصر ظهور، عصرِ شکستن شیشه عمر شیطان است. از همین رو؛ شیطان سرسختترین دشمن امام زمان (عج) به شمار مىرود و تمام تلاش او براى تخریب این حقیقت بزرگ و به تأخیر انداختن ظهور آن حضرت است، و لذا شیعیان باید براى مقابله با شیطان و اعوان و انصار او به منطق عقل و نقل معتبر مجهز گردند تا به خوبى شرایط ظهور آن وعده بزرگ خدا را محقق نمایند.
در موضوع مهدویت یک کار؛ طرحِ متون روایى بسیار ارزشمندى است که وجود مقدس حضرت ولى عصر (عج) را مطرح مىکند - اعم از روایات مربوط به وجود مقدس آن حضرت، یا روایات مربوط به چگونگى و شرایط ظهور آن حضرت - و کار دیگر؛ تحلیل در مورد آن متون و روشن نمودن جایگاه حضرت از نظر روایات است، بیش از سه دهه است که غرب با استعداد شیطانى خود متوجه مسأله مهدویت شده است و براى به انحراف کشیدن آن از طریق منابع و روایات مسیحى و یهودى و از جمله مطالعات اسلامى، تلاش پىگیر نموده است، و عملاً با تأسیس صدها سایت و ساخت فیلم و انتشار کتاب، در صدد است موضوع مهدویت را به حجاب ببرد و با بازدارى مردم براى رسیدن به بلوغ معنوى، براى ادامه حیات شیطانى خود، ظهور حضرت را به تأخیر اندازد و اینجاست که منتظران واقعى باید همه همت خود را جهت خنثى کردن آن حیلهها به کار گیرند و به کمک ائمه معصومین (علیهم السلام)، تصور صحیح و مؤثرى از مهدویت و فرهنگ انتظار داشته باشند تا إنشاءالله در عین دفع ظلمات آخرالزمان، هرچه زودتر از برکات ظهور آن حقیقت بزرگ برخوردار شویم.
توجه درست و دقیق به حجّتِ حى خداوند (عج) به خودى خود احیاء فرهنگى است که مىتواند مبانى و صورت فرهنگ مدرنیته را به نقد بکشد و جایگاه تاریخى آن را به خوبى نمایان کند و این کار از هیچ یک از عناصر فرهنگى گذشته و حال به جز فرهنگ انتظار و مهدویت برنمىآید و لذا است که با طرح درست مهدویت مىتوان با سرعتى غیر قابل تصور از حجاب ظلمات مدرنیته گذشت و جبهه ظهور مقدس حضرت صاحب الامر (عج) را گشود و سبک زندگی مهدوی را شروع کرد.
اگر روزى جامعه ما به درجه اى از خودآگاهى تاریخى برسد که از عمق جان تمنّاى تجدید حیات فرهنگ ناب محمدى (ص) در آن شعلهور شود، فرهنگ مهدویت و توجه به حضرت مهدى (عج) - به عنوان جان مایه تفکر دینى و شیعى - تنها نقطه اتکاء ما براى برگشت به هویت اصیل مان مىباشد و لذا است که عاقلانهترین کار براى نجات جامعه، احیاء هرچه دقیقتر فرهنگ مهدویت است، شرایط ظهور حضرت مهدى (عج) به قدرى عجیب و عظیم است که اندیشههاى زیادى را جهت درک آن شرایط به خود مشغول مىکند تا انسان متوجه شود چگونه با ظهور آن حضرت، ابعاد پنهان و باطنى عالم به ظهور مىآید و سنگ و درخت با یاران مهدى (عج) سخن مىگویند. بیش از آن که تصور شود حضرت مهدى (عج) از عالم غیب به عالم شهود مىآید باید به این نکته توجه شود که عالم شهود نیز آن چنان صعود مىکند که مىتواند ظرف ظهور ابعاد غیبى حضرت مهدى (عج) گردد. وقتى حضرت سجاد در وصف منتظران حضرت مهدى (عج) مىفرمایند: «الْغیبةُ عِنْدَهُم بِمَنْزِلَةِ الْمُشاهده ؛ غیبت نزد آنها همانند مشاهده است»، مىفهمیم زمانه جهت ظهور مهدى (عج) باید آنچنان اوج بگیرد که دیگر عالم ماده حجاب بین انسانها جهت رؤیت عالم غیب نباشد و این مىرساند که ضرورى است معارف خاصى به میان آید که بتواند انسانها را به حضور عالم غیب سیر دهد تا زمینهى ظهور آن حضرت فراهم گردد. اعتقاد به توحید و نافذبودن توحید، اقتضا مىکند که متوجه باشیم توحید الهى همچنان تاریخ را درمىنوردد و جلو مىآید و روز به روز بیشتر ظهور مىکند تا منجر به توحیدىترین شرایط و حاکمیت موحدترین انسان شود و در نتیجه در آخرالزمان انسانها با تجلى کاملى از توحید الهى رو به رو خواهند شد و این یعنى ظهورِ ابعاد باطنى عالم هستى و پشت کردن به ظلماتى که مانع تجلى چنین توحیدى است. اینها از نکاتى است که بهعنوان شروع سبک زندگی مهدوی خوب است مد نظر عزیزان باشد.
نویسنده : اصغر طاهرزاده
منبع: سایت حرف آخر