" سلام بر شما ... از این که از ◆ غــــــديـــــــر ◆ بازدید نمودید ، بسیار خرسندیم . از طریق نظرات می توانید پیشنهادات و انتقادات خود را با ما در میان بگذارید "

 
مطالب پیشین
پیوند دوستان

قصّه ی غدير - نادر فضلی

يگر از چكاچك شمشيرها و نعره ى جنگجويان و ناله ى زخميان و شيهه ى اسبان و گرد و غبار آسمان، خبرى نبود. مسلمانان خسته از جنگ، امّا پيروز، در كنار همان چاهى كه جنگ در آنجا رخ داده بود، اردو زدند، سپاهيان، خسته و تشنه و گرسنه بودند و نيازمند آب و غذا و استراحت. چاه، كم آب بود و نيازِ به آب، فراوان.
در كنار چاه، ازدحام زيادى بود. سَنان زودتر از ديگران دَلو خود را به چاه انداخت. پس از او جَهجاه دَلوش را به درون چاه فرستاد. يكى از دلوها پر از آب شد و طناب دلوِ ديگر به طناب دلو پر آب پيچيد و چون دلوها را بالا كشيدند، ميان سنان و جهجاه بر سر اينكه دلو پر از آب از آن كداميك است، نزاع برخاست. جهجاه ناگهان با مشت به صورت سَنان كوبيد و خون از  بينى اش جارى شد. سنان فريادى از درد كشيد و گريبان جهجاه را گرفت و با فريادِ «اى خزرجيان به دادم برسيد » انصار را به يارى طلبيد.
عدّه اى از خزرجيان كه صحنه ى نزاع را ديدند به طرف آنها يورش آوردند تا ايشان را از يكديگر جدا كنند يا معترض جهجاه شوند. فرياد جهجاه برخاست كه: «اى مهاجرين مرا دريابيد ». جهجاه خدمتكار عمر بود و از گروه مهاجرين محسوب مى شد. در اين حال عدّه اى از مهاجرين متوجّه غائله شدند و آنها هم به صحنه ى نزاع پيوستند و غوغائى برخاست. آتش تعصّبهاى قبيلگى كه با آمدن اسلام رو به خاموشى نهاده بود، ناگهان شعله ور شد و عدّه اى از مهاجرين و انصار را رو در روى يكديگر قرار داد و نزاع لفظى سختى ميان آنان در گرفت.
جُعال مردى از گروه مهاجرين به طرفدارى از جهجاه سينه سپـر كـرده بود. و در ايـن ميان عبداللّه بن اُبىّ وارد معركه شد. موقعيّت خوبى پيش آمده بود تا پسر اُبىّ به آرزويش برسد. او هرچند به ظاهر مسلمان بود امّا عقيده اى به اسلام نداشت، بلكه كينه ى پيامبر را به دل داشت. از اين رو به طرفدارى از سنان، انصار را تحريك مى كرد. جعال كه مردى فقير و در عين حال جسور بود، بى پروا در مقابل عبداللّه كه از بزرگان و ثروتمندان مدينه به شمار مى آمد، ايستاده بود و با او بگومگو مى كرد. اين امر بر عبداللّه بسيار گران آمد و با تندى به جعال گفت: تو، مردك بى سر و پا، در مقابل من مى ايستى؟ راست گفته اند كه اگر سگِ خود را پروار سازى خودت را مى خورد. ما را ببين كه اين بيچارگان را پناه داديم و اينك بر ما مى شورند.





ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 14 مهر 1394 

اطلاعات کتابشناسی موسسه خانه کتاب نشان می دهد، تعداد 34 عنوان کتاب در بازه زمانی ابتدای سال جاری تا کنون (هشتم مهرماه 94) با موضوع اختصاصی «غدیر» به چاپ رسیده است.

براساس این گزارش از میان این تعداد کتاب، 22 عنوان به چاپ نخست رسیده و 12 عنوان نیز اقبال چاپ جدید را پیدا کرده اند. مولفان موفق به تالیف 20 عنوان کتاب شده و 14 عنوان کتاب نیز با موضوع «غدیر» از سوی مترجمان ترجمه شده است. ناشران تهرانی و شهرستانی نیز هر کدام به تفکیک 17 عنوان کتاب را برای علاقه مندان به چاپ رسانيده است

 

 

جهت مشاهده ليست تمامي كتابهاي غدير

 

و مشاهده جزييات(قيمت ، نويسنده ،ناشر)

به ادامه مطلب برويد





ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 14 مهر 1394 
 
مسئله‌ی امامت و مسئله‌ی ولایت و زنده نگهداشتن غدیر، به یک معنا زنده نگهداشتن اسلام است. مسئله فقط مسئله‌ی شیعه و معتقدین به ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیست. اگر ما مردم شیعه و مدعی پیروی از امیرالمؤمنین حقیقت غدیر را درست تبیین کنیم، هم خودمان درک کنیم، هم به دیگران معرفی کنیم، خود مسئله‌ی غدیر میتواند وحدت‌آفرین باشد. بحث اعتقاد قلبی و اتصال یک نحله‌ی دینی و مذهبی به یک اصل اعتقادی، یک بحث است؛ شناخت مسئله، بحث دیگری است. اسلام عالی‌ترین مسئله در باب تشکیل جامعهی اسلامی و نظام اسلامی و دنیای اسلامی را در مسئله‌ی غدیر متجلی کرده است. ۱۳۹۱/۰۸/۱۰

* غدیر فقط مسأله جانشینی نیست توجه دادن به مسأله امامت است
ماجرای غدیر فقط نصب یک جانشین برای پیغمبر نبود. غدیر دو جنبه دارد: یکی جنبه‌ی نصب جانشین است. جنبه‌ی دیگر قضیه، توجه دادن به مسئله‌ی امامت است؛ امامت با همان معنائی که همه‌ی مسلمین از این کلمه و از این عنوان میفهمیدند. امامت یعنی پیشوائی انسانها، پیشوائی جامعه در امر دین و دنیا؛ این یکی از مسائل اصلی در طول تاریخ طولانی بشر بوده است. مسئله‌ی امامت، یک مسئله‌ی مخصوص مسلمانها یا مخصوص شیعیان نیست. امامت یعنی یک فردی، یک گروهی بر یک جامعه‌ای حکمرانی میکنند و جهت حرکت آنها را در امر دنیا و در امر معنویت و آخرت مشخص میکنند. این یک مسئله‌ی همگانی است برای همه‌ی جوامع بشری. ۱۳۸۹/۰۹/۰۴

* نباید طرح مسأله غدیر به جدایی مسلمان‌ها بینجامد
مرحوم آقای مطهری (رضوان‌الله‌علیه) مقاله‌ای به نام «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد؛ ایشان در آن، این مسأله را تبیین میکند که، طرح مسأله‌ی غدیر، چطور میتواند وسیله‌ای باشد برای نزدیک کردن دل‌های مسلمان‌ها به همدیگر. مرحوم علامه‌ی امینی هم عقیده‌ی شیعه را در «الغدیر» اثبات کرده است؛ اما کتاب، بیان، لحن، سلیقه و شیوه‌ی برخورد او با مسأله، طوری است که همه‌ی مسلمین را جذب میکند.
شما تقریظهایی را که مسلمانان مصر، شام و دیگر نقاط دنیا بر کتاب ایشان نوشته‌اند، ببینید! ما باید توجه داشته باشیم که نوع طرح مسأله، طوری نباشد که به جدایی مسلمان‌ها بینجامد؛ این خیلی مهم است. الان جمعیت انبوهی از مسلمانان دنیا به مکتب و مذهب ما معتقدند و در دنیا هم آبرومندند. هم جمهوری اسلامی در ایران و هم شیعیان در هر نقطه‌ای که هستند، مردم آبرومندی هستند و در عراق، لبنان و جاهای دیگر، مسلمان‌ها به وجود اینها افتخار میکنند. بنابراین باید مراقب باشیم که مسأله را طوری طرح کنیم که هم‌عقیده‌های خودمان ناراحت نشوند. البته باید عقیده‌ی خودمان را بیان و آن را تثبیت کنیم؛ اما اشتباهات و خطاها را هم برطرف کنیم. ۱۳۸۴/۰۹/۱۴

* عید غدیر، سنت ملی ماست
عید غدیر هم سنت ملی ماست؛ چون ملت ما دارای این عقیده و این محتوا و این هویت در ذهن خودش هست. یکی از کارهای دشمنان این است که ملتها را از هویت خالی کنند. البته این قضیه، داستان مفصلی است و با دو کلمه، نه میشود ابعادش را نشان داد و نه میشود خطرش را آن‌چنان که هست، گوشزد کرد. شما در محیط دانشجویی با این سیاست کلی که شناخته و ناشناخته و پیدا و پنهان وجود دارد، باید مبارزه کنید و مبانی ارزشی را – مبانیای که حقیقتا تشکیل‌دهنده‌ی هویت ملت ایران است و میتواند آنها را پیش ببرد و صاحب همه چیز کند – حفظ کنید. ۱۳۸۲/۰۲/۰۸

* اوج مطلوب همه‌ی رسالت‌ها
امیرالمؤمنین علیه‌الصلاهوالسلام در مقابله با خطرها آن‌چنان شجاعانه عمل میکند که میگوید کسی نمیتوانست با فتنه‌ای که من چشم آن را درآوردم – منظور، فتنه‌ی خوارج است – یا فتنه‌ی ناکثین درافتد. آن معنویت و دین و اخلاق و فضیلت از یک طرف، آن بینش عمیق و شجاعت و فداکاری و عواطف رقیق انسانی در کنار صلابت و استحکام معنوی و روحی از طرف دیگر؛ همه‌ی اینها ناشی از عصمت است؛ چون خدای متعال او را به مقام عصمت برگزیده است و گناه و اشتباه در کار او وجود ندارد. اگر چنین کسی در رأس جامعه باشد، اوج مطلوب همه‌ی رسالتهاست. این معنای غدیر است. در غدیر، چنین کاری اتفاق افتاد. ۱۳۸۰/۱۲/۱۲

* بشریت، حکومت پنج‌ساله‌ی امیرالمومنین را هرگز فراموش نخواهد کرد
امامت، یعنی همان اوج معنای مطلوب اداره‌ی جامعه در مقابل انواع و اقسام مدیریتهای جامعه که از ضعفها و شهوات و نخوت و فزون‌طلبی انسانی سرچشمه میگیرد. اسلام شیوه و نسخه‌ی امامت را به بشریت ارائه میکند؛ یعنی این‌که یک انسان، هم دلش از فیض هدایت الهی سرشار و لبریز باشد، هم معارف دین را بشناسد و بفهمد – یعنی راه را درست تشخیص دهد – هم دارای قدرت عملکرد باشد – که «یا یحیی خذ الکتاب بقوه» – هم جان و خواست و زندگی شخصی برایش حائز اهمیت نباشد؛ اما جان و زندگی و سعادت انسانها برای او همه چیز باشد؛ که امیرالمؤمنین در کمتر از پنج سال حکومت خود، این را در عمل نشان داد. شما میبینید که مدت کوتاه کمتر از پنج سال حکومت امیرالمؤمنین، به عنوان یک نمونه و الگو و چیزی که بشریت آن را هرگز فراموش نخواهد کرد، در طول قرنها همچنان میدرخشد و باقی مانده است. این نتیجه‌ی درس و معنا و تفسیر واقعه‌ی غدیر است. ۱۳۸۰/۱۲/۱۲


* توصیه رهبر انقلاب درباره کتاب الغدیر

همین کتاب الغدیر هم به‌نظر من مهجور است. من به دوستانمان سفارش کردم الغدیر را که در آن صدها کتاب است – یعنی ایشان درباره‌ی موضوعات مختلف، مطالبی دارد. گاهی صد صفحه، هشتاد صفحه درباره‌ی یک شخص، یک مطلب، یا یک حدیث، مطلب دارد و یک نفر باید اینها را از اولِ الغدیر بخواند، تا به مطلب مورد نظر برسد و از آن استفاده کند. حالا کو آن آدمی که حوصله کند، یازده جلد کتاب الغدیر را بخواند و این‌گونه مطالب را بیرون بکشد؟! – مورد بررسی دقیق قرار دهند و موضوعات مختلف را دانه دانه بیرون بکشند؛ هر کدامشان یک کتاب، یا یک جزوه است. الغدیر هم – آن کاخ عظیمی که مرحوم امینی ساخته – به جای خود محفوظ؛ این کتابها هم دانه دانه بیاید و اقطار عالم را پر کند. یعنی الغدیر به صورت یک مجموعه، وجود داشته باشد، یک جا هم جزوه، جزوه وجود داشته باشد.۱۳۷۸/۱۲/۱۰
 

 





ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 14 مهر 1394 
براي مشاهده ساير پيامك ها روي " ياعلي " كليك كنيد
 




ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 14 مهر 1394 

تفسیر معنی مولا در حدیث غدیر


مسأله مهم در اينجا تفسير معنى مولاست كه در عين وضوح، مورد بى مهرى هاى فراوانى قرار گرفته است، زيرا با آنچه گفته شد، شك و ترديدى در قطعى بودن سند اين حديث باقى نمى ماند. لذا بهانه جويان به سراغ ايجاد شك و ترديد در مفهوم و معنى حديث، مخصوصاً واژه «مولا» رفته اند كه از آن هم طرفى نبسته اند.
با صراحت بايد گفت كه واژه مولى در اين حديث، بلكه در غالب موارد، يك معنا بيش ندارد و آن «اولويت و شايستگى» و به تعبير ديگر «سرپرستى» است و قرآن نيز در بسيارى از آيات لفظ «مولا» را در معنى سرپرست و «أولى» به كار برده است:
واژه مولا در 18 آيه قرآن به كار رفته كه 10 مورد آن درباره خداوند است و بديهى است كه مولويّت خداوند به معنى اولويّت و سرپرستى اوست، و تنها در موارد بسيار كمى به معنى دوستى به كار رفته است.
بنابراين نبايد در اين كه «مولا» در درجه اوّل به معنى اولى و شايسته تر است، ترديد كرد، و در حديث غدير نيز «مولا» به همين معناست، به علاوه، شواهد و قرائن فراوانى با آن همراه است. كه به روشنى ثابت مى كند كه منظور اولويّت و سرپرستى است.





ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 14 مهر 1394 

مسئله غدير،مسئله اي نيست که بنفسه براي حضرت امير(ع) يک مسئله اي پيش بياورد، حضرت امير مسئله غدير را ايجاد کرده است. آن وجد شريف که منبع همه جهات بوده است، موجب اين شده است که غدير پيش بيايد. غدير براي حضرت امير(ع) ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غديرآمده است. خداي تبارک و تعالي که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسي نيست که بتواند عدالت را به آن طوري که بايد انجام بدهد، آن طوري که دلخواه است انجام بدهد. مأمور مي کند رسول الله را که اين شخص را که قدرت اين معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد کند و يک حکومت الهي داشته باشد، اين را نصب کن. نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست که از مقامات معنوي حضرت باشد؛ مقامات معنوي حضرت و مقامات جامع او اين است که غدير پيدا بشود. 





ادامه مطلب
تاریخ ارسال مطلب : سه شنبه 14 مهر 1394 
تعداد کل صفحات : 3      1   2   3  

 

تمامی حقوق این وبلاگ و مطالب آن متعلق به ◆ غــــــديـــــــر ◆ می باشد و انتشار مطالب با ذکر منبع مانعی ندارد.
طراحی و اجرا : مرکز فرهنگی صالحون