شاید به جرئت بتوان گفت سناریوی تخریب رهبری در راستای انتخابات آتی مجلس با مستند “خط و نشان رهبری” که توسط شبکه ی تلویزیونی BBC فارسی تهیه و پخش شد کلید خورد و با شکایت ربع پهلوی از مقام معظم رهبری به دادگاه لاهه و نیز کمپین نامه نگاری به رهبر معظم انقلاب با دعوت “نوری زاد” ادامه یافت
نگاهی به سناریوی تخریب رهبری
نویسنده: سجاد ریحانی
مجلس نهم : دشمن با فهم کلام حضرت امام خمینی (ره) که فرمودند: “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورتان آسیبی وارد نشود” و درک موضع خطر در نظام اسلامی کوشیده اند تا به انحای مختلف در زمان های مقتضی به منظور تحمیل افول و زوال به نظام اسلامی، اساس حکومت داری اسلامی یعنی “ولایت فقیه” را مخدوش نمایند. در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و عینیت یافتن نظام مبتنی بر اصل مترقی ولایت فقیه، شاهد آن بوده ایم که مخدوش سازی این اصل در دو جبهه محوری از سوی بیگانگان و اجیر شدگانشان دنبال شده است؛ این دو جبهه مشتمل بر هجمه به جایگاه ولایت فقیه و ماهیت نظام فقهی به عنوان نظامی سیاسی در میان سیستم های سیاسی متداول موجود و دیگری هجمه به شخص قرار گرفته در جایگاه ولایت فقیه.
دشمن در برهه های مختلف و متناسب با شرایط زمانی با اتخاذ تاکتیک های متنوع و پیچیده هدف خود را در یک و یا هر دو جبهه پی می گیرد. در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بنابه وضع موجود و حاکم بودن جو “ارادت و تابعیت محض از حضرت امام خمینی(ره)” به عنوان جو حاکم، غالبا مهره گردانی دشمن در جبهه هجمه به شخص ولایت فقیه عقیم می نمود مضافا تجربهی سالها پیش رژیم پهلوی در روزنامه اطلاعات با انتشار مقاله ای با امضای “رشیدی مطلق” آنان را از تکرار این قبیل اقدامات باز می داشت لذا در آن زمان بیشتر ایجاد تزلزل در اصل ولایت فقیه در دستورکار قرار داشت. این موضوع را در مناظره ها و سخنان شاگردان حضرت امام (ره) همچون مقام معظم رهبری، شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، آیت الله مصباح یزدی و… که روشنگران این فضا بودند می توان مشاهده کرد. این تقابل ها حتی در جلسه ی تدوین قانون اساسی کشور در سال۱۳۵۸، نیز کاملا مشهود بوده است. مخالفت ها با “ولایت فقیه” تا جایی است که شهید قدوسی از توطئه ی انحلال مجلس خبرگان، که گویا منشا چنین توطئه ای بحث “ولایت فقیه” بوده، سخن می گوید و در همان ایام است که امام (ره) با موضع گیری شدید خود جریان مخالف “ولایت فقیه” را وادار به عقب نشینی می نمایند. ایشان می فرمایند: “در مجلس خبرگان به مجرد اینکه صحبت «ولایت فقیه» شد شروع کردند به مخالفت و… این منحرفین، اینهایی که از اسلام هیچ اطلاعی ندارند، اینهایی که مخالف با اسلام هستند در مجالس شان گفتند که این مجلس خبرگان باید منحل شود و دیگران هم دست زدند برای آن تظاهر کردند. اینها از مجلس خبرگان می ترسند برای اینکه مجلس خبرگان می خواهد ولایت فقیه را تصویب کند. آن چیزی که خدای تبارک و تعالی فرموده است، اگر فهمیده هستند و از روی فهم می کنند، خائن هستند واگر چنانچه از روی بی اطلاعی و جهالت هستند جاهل هستند.”
این روند با ارتحال حضرت امام(ره) و بدست گیری زعامت مسلمین توسط مقام معظم رهبری همچنان ادامه یافت. اما پس از امام(ره)، دشمنان به واسطه عدم پیشرفت در متزلزل نمودن جایگاه “ولایت فقیه” و نیز دریافت چراغ سبز هایی از همراهی برخی شخصیت های ذی نفوذ، با تحلیل های خود تصور نمودند فضا برای پیشبرد اهداف، در جبهه دوم یعنی همان عرصه ترور شخصیت “ولی فقیه” مهیا گردیده است لذا این موضوع به عنوان تاکتیکی اصلی در کنار تاکتیک قبلی، در برنامه آنان جایگرفت.
دراین مدت اهمیت این سیاست در برنامه های ضد اسلامی- ایرانی دشمنان و اهتمام به دنبال نمودن این سیاست از سوی آنان، در مواقع حساس کشور مانند انتخابات، بحران های خاص همچون حوادث کوی دانشگاه سال۱۳۷۸ و حوادث سال ۱۳۸۸خود را بیشتر ظهور و بروز داده است.
در حال حاضر نیز با نزدیک شدن انتخابات مجلس شورای اسلامی، شنیده ها و دیده ها حاکی از آن است که گزینهی هجمه به “ولایت فقیه” و خاصتا تخریب شخص “ولی فقیه” در پازل طراحی شده دشمن برای انتخابات، جایگاه خاصی دارد. این پروژه برای انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی در سه سطح دنبال می شود:
سطح اول: بازیگردان خارجی
سطح دو: اپوزوسیون داخل و خارج کشور
سطح سه: یارگیری از داخل و نیروهای خودی
شاید به جرئت بتوان گفت سناریوی تخریب رهبری در راستای انتخابات آتی مجلس با مستند «خط و نشان رهبری »
که توسط شبکه ی تلویزیونی BBC فارسی تهیه و پخش شد کلید خورد و با شکایت ربع پهلوی از مقام معظم رهبری به دادگاه لاهه و نیز کمپین نامه نگاری به رهبر معظم انقلاب با دعوت “نوری زاد” ادامه یافت و هم اکنون، متاسفانه به مقاله “حسین علایی” در روزنامه اطلاعات و سخنان اخیر “عماد افروغ” در برنامه تلوزیونی “پارک ملت” منتهی شده است که در خوش بینانه ترین شکل یادآور فرمایش مقام معظم رهبری است که در مورد احتمال تکمیل پازل دشمن در چند واسطه را گوش زد می فرمایند.
در تمام این نامه ها و برنامه ها می توان محورهای زیر را احصا نمود:
- القای سوء مدیریت
- القای سیاست سرکوب
- القای کانالیزه شدن بیت رهبری
- القای ورود معظم له به جنگ قدرت
- القای تمایل انحصارگرایی در معظم له
یکی از نکاتی که باعث گردیده تا این قسمت از پازل دشمن برای آنان به عنوان یک فرصت مهم و برای نظام اسلامی تهدیدی مطرح گردد این موضوع است که پروژه هجمهی بی امان به رهبری علاوه بر تخریب ایشان، رمینه را برای آسیب های دیگر در انتخابات فراهم می سازد و شاه کلیدی است برای تسهیل روند تحت الشعاع قرار دادن انتخابات آتی. شبهاتی همچون دخالت رهبری در انتخابات، تقلب در انتخابات، حذف مخالفین رهبری، مشروعیت و مقبولیت ولی فقیه و… از همین نکات هستند. که شاید بتوان تمام این نکات را ذیل تهدید جدی انتخابات یعنی امنیتی شدن آن تفسیر نمود. دشمن می کوشد با ملتهب نمودن فضای سیاسی جامعه به هر شکل ممکن، فضای عمومی جامعه در بهبوهه انتخابات را به سوی امنیتی شدن سوق دهد. قاعدتا مباحث مربوط به رهبری که پتانسیل فراوانی برای این گونه مسائل است در کانون توجهات آنان قرار دارد بنابراین مسئولین کشور باید با احتیاط خاصی با موارد این دست برخورد نمایند که زمینه برای امنیتی شدن فضای انتخابات آماده نشود.