حاجیِ مجتهد، «میرزا محمد حسین»، (حسین)، پسر محمّد درویش و نوة ملاّ حسین ولایتی جمی بوشهری در روز سوم ربیع الاوّل سال 1256 (هـ . ق.) مقارن با دوران فرمان روایی محمّدعلی خان جمی (پریشان)، (خان و حاكم جم در زمان معتمدالدّوله قاجار - استاندار فارس) در مركز بخش جم- روستای ولایت- متولّد و پس از 63 سال عمر پربركت درماه شوّال 1319 (هـ . ق.) در جم درگذشت و در حیاط منزلش به خاك سپرده شد.
فاضل در اوان جوانی یعنی در چهارسالگی یتیم شد و برادر بزرگش - ملاّ حسن - كه سرپرستی او را عهده دار بود، وی را به مكتب فرستاد. حسین زیر نظر برادر و تحت تعلیم ملاّی مكتب قرآن را فرا می گیرد و به مطالعة نصاب الصّبیان فراهی، گلستان و بوستان سعدی و دیوان حافظ می پردازد. مدّت زیادی نمی گذرد كه به دلیل نبوغ ذاتی از همتایان خود پیشی می جوید و در تحصیل دانش و حكمت تشنه كام می گردد. حاكم جم كه پس از آزمونی، فراست و كیاست و هوشمندی حسین را در می یابد. وی را جهت تحصیل كمالات به مدرسة خان شیراز می فرستد و هزینه ها و مخارج او را متقبّل می شود. حسین از بدو ورود به شیراز، تحت تعلیم و تربیت مجتهد عالی مقام شیراز یعنی آیه اللّه حاج شیخ مهدی كجوری مازندرانی قرار می گیرد، فلسفه و منطق و حدیث. تفسیر و جَدَل. كلام و شرع و سایر علوم عقلی و نقلی را می آموزد و با تلاش و مجاهدت، از سوی آن مرجع عالی قدر به دریافت درجة اجتهاد نائل می گردد. پس از آن عازم عتبات عالیات یعنی كربلای معلّیا و نجف اشرف می شود و مدّتی در محضر آیه اللّه سیّد حسین ترك شرابیانی افادة فیض می كند و حكم اجتهادش به تأیید آن حضرت می رسد. به دلیل حبّ وطن، دوباره به شیراز مراجعت می كند. اعلمیت او موجب پراكندگی آوازه اش در فارس و خطّة جنوب كشور می گردد. از سوی «آیه اللّه كجوری» به دلائل اجتهادی به «فاضل» ملقّب می گردد: آنـم كه چو خدمتـم ره افتـاد فاضـل لقبـم نـهـاد اسـتـاد «فاضل جمی» اهالی جم كه تسلّط فاضل را در علوم عقلی و نقلی و كلامی و احكام شرعی شنیده بودند بالاتّفاق با عرضة درخواستی از علمای شیراز خواستار مراجعت «فاضل» به دیار خود می شوند تا مردم جنوب كشور را از فضل و فضیلت و اجتهاد خود بهره مند سازد. «پریشان» و بزرگان جم، مقدم او را گرامی داشتند و «مجتهد فاضل جمی» از آن پس، مرجع عالی قدر دیار خود و ملجاً شرعی تمامی اهالی جنوب به ویژه بنادر و جزایر جنوب و مناطق دشتی و دشتستان، تنگستان و گله دار و لارستان می گردد. آیه اللّه فاضل جمی، مجتهدی است شاعر و شاعری است مجتهد. شعرش به ویژه قصایدش متكلّفانه است و فنّی و فخیم و استوار، نثرش آهنگین و پرتكلّف، موزون و مرصّع و به یقین می توان گفت كه او در این شیوه و طرز، صاحب مسند و مكتب در سراسر حوزة ادبی جنوب ایران و در تمامی دوران قاجار بوده است. اطلاعات جامع فقهی و كلامی او موجب گردید كه شرع را با شعر درآمیزد. تعهد و تخصّص را ممزوج نماید و با تردستی ادبی، شعرش را رنگ و جلا دهد. كسی بود كه دواوین شاعران بزرگ ایران را پیوسته مورد مطالعه قرار می داد و ارادت خاصّی به شاعران صاحب سبك به ویژه ادیب صابر، خاقانی شروانی، نظامی گنجوی، سعدی و حافظ شیرازی، عبدالرّحمن جامی، قاآنی و وقار شیرازی و دیگر شاعران حوزة ادبی شیراز و اصفهان داشته است. مقتدای او در كلام منثور، سعدی شیرازی، قاضی حمید الدّین شیرازی، خواجه نصیر توسی، وصّاف شیرازی، میرزا مهدی خان استرابادی و قائم مقام فراهانی بوده اند. بررسی متون باقی مانده از فاضل مؤیّد این نكته است كه تمایل فراوانی به كلام پر از صنایع و فنون ادبی متكلّفانه داشته است. نمایه های گلستان سعدی، بهارستان جامی به ویژه منشآت قائم مقام فراهانی در منشآت جمی - كه این نام را فاضل از قائم مقام به وام گرفته - به خوبی هویداست. این عالم ربّانی، صاحب نبوغ فكری، استعداد ذاتی، حافظة قوی، توانمندی در ادراك بود، در گشایش غوامض و حلّ مشكلات مردم روزگار ید طولایی داشت، جهان را خوب می شناخت و از اسرار عالم آخرت خبیر و آگاه بود. علوم زمان را نیكو می دانست و در اصول كلام، فلسفه و منطق، هیأت و نجوم، ادب و عرفان، تاریخ و جغرافیا تسلّطی داشت مفسّری گران قدر و محدّ ثی ارجمند در سراسر حوزة سواحل و بنادر و جزایر خلیج فارس بوده است. از ارادتمندان خاصّ آل عبا و تشیّع صرف علوی و حسینی بود و در تعهّد و تدیّن او همین بس كه رسالة حُزن التّواریخ را در ذكر مناقب و مكارم ائمّة اطهار (ع) درایّام پیری سرود و هدیه ای گران بها برای دلسوختگان مكتب تشیّع از خود به یادگار گذاشت. آیه اللّه فاضل جمی نزد خانان مناطق جنوب كشور و خوّاص و عوام كرانه های جنوب ایران از اعتبار فراوانی برخوردار بود. احتشام الدّوله - شاهزادة قاجار - پیوسته او را گرامی داشته و پاس حرمتش را نگه می داشت. او سخنوری بلیغ، فقیهی عادل، حكیمی توانا، سخندانی نكته سنج، شاعری فنّی، نویسنده ای متكلّف، مجتهدی صاحب ذوق و مجلس پردازی بی همتا در زمان و مكان خود بوده است. اشعارش در قالب قصیده، غزل، قطعه، رباعی، مادّة تاریخ، سؤال و جواب بوده و ابیاتی هم به عربی سروده كه برگردان فارسی آن هم از خود اوست. فاضل جمی، خوب می توانست در زمان خود با زبان ساده سخن بگوید و بنویسد و خودش در شعر و نثر فارسی مبتكر باشد نه مقلّد و پیرو، هرچند در عصر قاجار شاعران و نویسندگان در مغلق گویی بر یك دیگر سبقت می گرفتند و سخن را به ویژه نثر فارسی به دایرة شدید تقلید از پیشینیان همچون وصّاف و میرزا مهدی خان كشانیدند و آنان نه تنها در نوگرایی گامی برنداشتند بلكه گاهی شعر و نثر را از سیرتكاملی بازداشتند و به قهقرا كشانیدند. فاضل با عنایت به ویژگی روزگارش، فرزند زمان خویشتن بوده اما شیوة مطالعات حوزوی او چنین اقتضا می نموده كه همگام با دیگران چنین بگوید و چنین بسراید. به هر حال او با مطالعة دقیق دیوان های فنّی سرایان فارسی و عربی و كتب گوناگون در معارف و فنون ادبی به زبان فارسی و عربی و انگیزه ای توانمند توانست مقلّدی باشد كه از عهدة كار جمیع كهنه كاران به خوبی برآِید. تعداد اشعار این شاعر مجتهد بر اساس آنچه كه در كتاب «منشآت فاضل جمی»8 آمده به شرح زیر است: تعداد هشت قصیده، هشت غزل، هشت رباعی، یازده دوبیتی، یازده مادّة تاریخ، شش قطعه، دو مثنوی و شعری در سه بیت به عربی همراه با پنج بیت ترجمة آن.
قصایدش به ترتیب:
1- در مدح صاحب الزّمان و تخلّص به اسم خان جم و مردّف به فعل امر (زن) در 30 بیت با 9 مطلع:
ساقی ز وفا شوری در اندُه و در غم زن بر سینة ما نوری از بادة در غم زن
2- در مدیحة محمّدخان دشتی و تهنیت مولود وی – احمد خان – در 7 بیت، همراه با تجدید مطلع در 27 بیت و مجموعاً در 34 بین با مطلع های زیر:
تُركی درآمد از در با چهر همچو مینـو بغتاق بسته بر سر چون برگ زر بر آهو
تجدید مطلع: باز از بهار آمد طرف چمن چو مینو هـین گیتی است ایدر پُرحُلّه های نیكو
3- در مدح امام جمعة شیراز، به طرز تحفه العراقین خاقانی در 58 بین با مطلع:
طوبی لك یا نسیم جان بخش ای رستم شوق را مهین رخش
4- دربارة شیراز و مدح امیر عدو گداز و تخلّص به اسم امام جمعه شیراز و مُردّف به واژة «انگشت»در 34 بیت با مطلع:
كنم در آن خم زلفین تا بدار انگشت شود گزیده مرا بلكه زان دو مار انگشت
5- در قدوم خان جم از شیراز جنّت طراز در 31 بین مُردّف به فعل ماضی «گرفت» با مطلع:
مژده كه دلدار من مملكت جان گرفت همچو بت سلغری ملك سلیمان گرفت
6- در واقعة وبا در شیراز و توسّل به امام زمان (ع) در 58 بیت با مطلع:
شبی تاریـك مانند سـواد طـرّة لـیلی چو مجنون منزوی می بودم و وارسته از دنیا
7- در تهنیت رجعت خان جم از كلات سرخ در 7 بیت همراه با تجدید مطلع در 25 بیت:
ابـرویش دل ربـود نـاگاهـم كـرد پـنـهان به طـرّة ادهـم
تجدید مطلع: گشت گیتی زفَرودین خـرّم بـا تـنـزّه چو بوسـتـان ارم
8- قصیدة محرّم در 21 بیت مُردّف به ردیف «می بینم» یا مطلع:
محرّم آمد و دل ها فگار می بینم بر آسمان ز شفق لاله زار می بینم
مجموعة این قصاید در بر دارندة مضامین و مفاهیم گوناگونی از قبیل اساطیر ایرانی و غیرایرانی
از جمله سنسكریت و یونانی، مضامین مزدیسنایی، اسرائیلی، ترسایی و اسلامی، آیات قرآنی، احادیث قدسی و نبوی و مفاهیم كتب مقدّسة دیگر، ذكر پیغمبران، امامان، اولیاء اللّه، فلاسفه، دانشمندان، حكیمان، عالمان، شاعران، نویسندگان، بزرگان، افلاك، ستارگان، انواع گل ها، گیاهان، جانوران، پرندگان. سازهای موسیقی، ابزار و ادوات رزمی و بزمی، اعلام زمانی و مكانی همراه با تلمیحات و تشبیهات، اوصاف مناظر و مرایا بوده كه ضمن ایجاد شعف در دل ها، كلكسیونی از مجموعة دانستنی های را فراهم نموده است، به گونه ای كه انواع ابیات رزمی و بزمی، عرفانی و تعلیمی، غنایی و عشقی و شیوه های گفتاری مختلف شعری را می توان در فراز و نشیب قصاید اندك و محدود این شاعر جنوب مشاهده كرد.