ماه نرم/ ایتالو کالوینوـ ترجمه: ایلیا حریری
نوشته شده توسط مهرداد معماری در ساعت 10:16 PM

 د‌‌اشت نزد‌‌یک می‌شد‌‌؛ وقتی به خانه می‌رفتم‌، وقتی نگاهم را بین 

            د‌‌یوارهای شیشه‌ای و فولاد‌‌ی بالا می‌برد‌‌م‌، متوجهش شد‌‌م‌. 

            د‌‌ید‌‌مش‌، د‌‌یگر مثل نوری بین تمام انواری که وقت غروب 

            می‌د‌‌رخشند‌‌، نبود‌‌: از آن نورهایی که وقتی د‌‌ر ساعت مشخصی 

            د‌‌سته‌ای را د‌‌ر نیروگاه برق پایین می‌کشند‌‌، ناگهان از بالا به روی 

            زمین می‌تابند‌‌، یا انوار آسمانی که د‌‌ورترند‌‌، اما شبیه همان 

            قبلی‌ها هستند‌‌، یا د‌‌ست کم با بقیه ناهماهنگ نیستند‌‌ ـ زمان حال را 

            د‌‌ر حرف‌هایم به کار می‌برم‌، اما هنوز منظورم همان زمان گذشته است ـ 

            د‌‌ید‌‌مش که از تمام نورهای د‌‌یگر آسمان و خیابان جد‌‌ا می‌شد‌‌، 


» ادامه مطلب
عرب دوستی/ ژان کو
نوشته شده توسط مهرداد معماری در ساعت 3:54 PM
1
باز پرس پرسید: چرا این آقا را زدید؟
 چتر باز جواب داد: برای این که او روشنفکر دست چپی است. من این جور آدم‌ها را خوش ندارم. 
باز پرس گفت: نه بابا، آزارشان به مگس هم نمی‌رسد. آدم‌های خوبی اند. 
روشنفکر گفت: اجازه می‌فرمایید، آقای بازپرس؟
- خواهش می کنم.
روشنفکر یک مگس را از هوا گرفت و به دهان انداخت و جوید و گفت: ملاحظه می‌فرمایید که ما از خشونت باک نداریم. ما به فاشیسم اجازه عبور نمی‌دهیم.
 بازپرس با تشدد پرسید: کی به شما گفت که این مگس فاشیست است؟
روشنفکر درماند. چتر باز گفت: این کار‌ها را می‌گویند خشونت!
 باز پرس با ملایمت گفت: شما به ضرر خود اقدام کردید.
.

» ادامه مطلب