فیلمنامه کوتاه پروانه ها هرگز نمی میرند/ الکس ویتمر
نوشته شده توسط مهرداد معماری در ساعت 4:25 PM
خارجی / جنگل/ گرگ و میش
 
سایه های بلند.باریکه هایی از نور. مادلین (Madeline) دخترکی 8 ساله با موهای قرمز لا به لای باریکه های نور می دود. او خونی و وحشت زده است. بخارهای سردی که از دهانش بیرون می آید. او لنگان لنگان به دنبال پروانه ای می دود. با جست و خیز یکی را می گیرد.به پروانه نگاه می کند که برای آزادی اش تقلا می کند. قطره اشکی از چشمان او سرازیر می شود.
 
صدای قدم روی نظامی از دور دست شنیده می شود.
 
او پروانه را در کف دو دستش می گیرد و شروع می کند به دویدن.در همان لحظه دو سرباز می رسند.دو آدمکش مطلق.سرباز ها مادلین را می گیرند و او پروانه اش را از دست می دهد. او در حالیکه در جنگل توسط سرباز ها کشیده می شود بر می گردد و با نگاه پروانه را دنبال می کند.
 
قطع به :
 
· داخلی / رستوران/ روز / سال 1936
 
هرج و مرجی مرگبار.جنایتکاران به هر موجود زنده باقی مانده ای تیراندازی می کنند. افتاده باشد یا ایستاده.پنجره ها به کلی نابود شده اند. دیوارها با جای گلوله ها سوراخ سوراخ شده اند. غذاهای نیم خورده . مگس ها.
 
یک جسد در باجه تلفن افتاده و گوشی تلفن آویزان است. صدای بوق ممتد شنیده می شود.
 
یک روزنامه با تیتر " المپیک برلین " .
 
تنها نشانه زندگی رد پاهای خون آلود کوچکی است که تا بیرون در ادامه پیدا کرده اند. شاید یک بچه باشد. یکی از پاها روی زمین کشیده شده.
 

» ادامه مطلب