روز دهم: غلبه كامل بر دشمن
اگر ملت ايران با همت خود، با عزم خود، با آگاهى و هوشمندى خود، با همراهى و كمك مسئولان، با برنامهريزىِ درست بتواند مشكل توليد داخلى را حل كند و در اين ميدان پيش برود، بدون ترديد بر چالشهائى كه دشمن آن را فراهم كرده است، غلبهى كامل و جدى پيدا خواهد كرد. بنابراين مسئلهى توليد ملى، مسئلهى مهمى است.
اگر ما توانستيم توليد داخلى را رونق ببخشيم، مسئلهى تورم حل خواهد شد؛ مسئلهى اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلى به معناى حقيقى كلمه استحكام پيدا خواهد كرد. اينجاست كه دشمن با مشاهدهى اين وضعيت، مأيوس و نااميد خواهد شد. وقتى دشمن مأيوس شد، تلاش دشمن، توطئهى دشمن، كيد دشمن هم تمام خواهد شد.
روز نهم: وظیفه دولت
البته من شنيدم كه دستگاهها و بانكها و اينها حمايتشان از توليدات داخلى هم ضعيف است؛ يك جاهائى آن توليدكنندهها به خاطر عدم حمايت، به ورشكستگى كشيده ميشوند. با اين مسئله هم بايستى حتماً در خود دولت مقابله بشود؛ يعنى دستور داده بشود. بله، يك نكتهاى هم گفته شد، كه اتفاقاً من هم همين را اينجا يادداشت كردم؛ كه گاهى اوقات در معاملاتى كه دستگاه دولتى با توليدكنندهى داخلى ميكنند، بدحسابى هست؛ در حالى كه وقتى اين معامله را با يك صنعتگر خارجى ميكنند، پول را نقد ميدهند؛ اما اين را همين طور كش ميدهند - يك سال، دو سال - طلب او را هم نميپردازند. بايد جلوى اينها گرفته شود.
روز هشتم: امنیت شغلی كارگر
چرا ما بايد نسبت به مصنوعات خودمان بىاعتناء باشيم؟ گذشت آن روزى كه وابستگان به دستگاه قدرت به دست خودشان، با بيانات زهرآگين خودشان تلقين مىكردند كه ايرانى قادر به توليد و ساخت نيست. آنها ايران را عقب انداختند. آنها به روح ابتكار و شوق كار در كشور لطمه زدند. انقلاب آمد وضع را عوض كرد. امروز جوانان ما پيچيدهترين كارها را دارند انجام مىدهند. اين همه زيرساخت در كشور به وجود آمده است براى كارهاى بزرگ، اين همه كارهاى پيچيدهى فنى با ذهن و ابتكار جوان ايرانى دارد انجام مىگيرد. مسئولين دنبال اين كارند. امروز بايد رو بياورند همه به سمت مصنوعات و توليدات داخلى؛ اين بايد يك فرهنگ شود. البته يك بخش مهم از اين هم مربوط مىشود به امنيت شغلى كارگران، كه اين هم بايستى همه به آن توجه داشته باشند؛ كارگر فارغالبال باشد؛ مطمئن باشد؛ امنيت شغلى داشته باشد. و كارفرما و كارگر، سرمايهگذار و كارگر، مدير كارگاه و كارگر دست به دست هم بدهند برادروار، كارها را پيش ببرند.
* راهکارهای حمایت از تولید ملی
تبیین بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب(14)؛ کالای ایرانی، ضامن تثبیت فرهنگ ایرانی
ا مصرف محصولات داخلی مصداق حمایت از کار و سرمایه ایرانی است ا
فرماندار شهرستان مرزی بندر آستارا، با بیان اینکه تحقق شعار امسال همت مضاعف تولید کننده و مصرف کننده ایرانی را می طلبد، اظهار کرد: استفاده از محصولات داخلی مصداق حمایت از کار و سرمایه ایرانی است.
دکتر کیوان اسدپور، فرماندار و عالی ترین نماینده دولت در شهرستان آستارا، نامگذاری سال جدید با عنوان تولید و ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی با توجه به اعمال تحریم های سنگین از سوی کشورهای غربی را نشان از هوشمندی و تیز بینی مدبرانه مقام معظم رهبری دانست و به خبرنگار شبستان از گیلان گفت: پیام نوروزی رهبر معظم انقلاب مسیر کاری و فعالیت را برای همگان روشن کرد و همه تلاش ها باید در این راه صرف شود.
وی ادامه داد: رونق اقتصادی هر کشوری در گرو پیشرفت تولید آن جامعه و حمایت از سرمایه و تولید داخلی است.
فرماندار آستارا، با بیان اینکه نیروی انسانی اصلی ترین ابزار تقویت تولید و کار ایرانی است، اظهار کرد: باید نیروی انسانی متخصص را به خوبی حمایت کرد تا کشور به پیشرفت و بالندگی برسد.
اسدپور افزود: تحقق شعار تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی باعث افزایش انگیزه شکوفایی استعدادها و پرورش نیروهای نخبه و کارآمد می شود.
عالی ترین نماینده دولت در شهرستان آستارا، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی را یک وظیفه اسلامی و ملی دانست و خاطر نشان کرد: پیام رهبری درباره تولید ملی برای همه آحاد مردم است و همگان باید فرمایشات رهبر معظم انقلاب را سرمشق خود قرار دهند.
وی اضافه کرد: ضامن استقلال اقتصادی کشور، تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی است.
دکتر اسدپور، با اشاره به اینکه باید موئلفه های توجه به کیفیت و مشتری مداری مد نظر تولید کنندگان داخلی باشد، گفت: تولید کنندگان داخلی زمانی می توانند تحریم ها را سرکوب کنند که برای مصرف کالا و اجناس ایرانی رغبت ایجاد شده و فرهنگ استفاده درست از کالاهای ایرانی در جامعه نهادینه شود.
فرماندار آستارا، افزود: توان دولت در شهرستان آستارا در سال جدید صرف حمایت از سرمایه گذاران داخلی و پیگیری توسعه شهرک صنعتی و راه اندازی شهرک مرزی خواهد بود.
ا جهاد اقتصادی، پیش زمینه موفقیت در تولید ملی ا
مخبر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی جهاد اقتصادی را پیش زمینه موفقیت در تولید ملی دانست و گفت: لازم است که فرامین رهبری در جای جای زندگی مردم و مسئولان ساری و جاری شود.
ستار هدایت خواه، نماینده مردم بویراحمد و دنا در مجلس شورای اسلامی فرمان نوروزی رهبری را نسخه شفابخش اشتغال زایی و رفع بیکاری در کشور دانست و به خبرنگار شبستان گفت: با عمل به فرمان می توان بسیاری از معضلات جوانان را در این بخش برطرف کرد.
هدایت خواه با بیان اینکه رهبری با هوشمندی و درایت نقشه راه حرکت مردم و کشور را در طول یک سال ترسیم می کنند، افزود: فرمان نوروزی رهبری قبل از هر چیز نقشه راهی است که کشور ایران اسلامی را در مسیر توسعه و پیشرفت در همه بخش ها از جمله در اقتصاد مبتنی بر عدم وابستگی قرار می دهد.
وی با بیان اینکه نباید با فرا رسیدن سال جدید عمل به فرمان رهبری در سال های قبل فراموش شود، ابراز داشت: برای مثال بدون همت و کار مضاعف رسیدن به تولید ملی و شکوفایی اقتصادی محال به نظر می رسد.
این نماینده اصولگرای مجلس با اشاره به اینکه دوست و دشمن درایت رهبری ایران را پذیرفته و ایشان را رهبری لایق و هوشمند می دانند، تصریح کرد: اگر فرامین معظم له به درستی در بخش های مختلف از جمله اقتصاد و فرهنگ نهادینه شود، شاهد برخی مشکلات کنونی نخواهیم بود.
هدایت خواه با بیان اینکه اگر فرمان رهبری به درستی اجرا شود بسیاری از مشکلات جوانان از جمله در ارتباط با اشتغال برطرف می شود، عنوان کرد: اندیشیدن به تولید ملی و حمایت از سرمایه گذاران داخلی، بخش عمده ای از مشکلات ما را در زمینه بیکاری برطرف می کند.
مخبر کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی جهاد اقتصادی را پیش زمینه موفقیت در تولید ملی دانست و گفت: لازم است که فرامین رهبری در جای جای زندگی مردم و مسئولان ساری و جاری شود تا بتوان برای رسیدن به ایرانی آباد و کشوری توسعه یافته توفیقی حاصل کرد.
روز اول: آفات اجتماعی
يكى از آفات موجود اجتماعى ما كه ريشهى آن، ميراث دوران طاغوت و دوران ظلمانىِ گذشته است، همين است كه افراد، دلبستهى به توليدات بيگانه باشند. يك وقت توليد داخلى نداشتيم؛ يك وقت توليد داخلى، توليد غير قابل مصرفى بود؛ امروز اينجورى نيست؛ امروز توليدات داخلى، توليدات مرغوب و مطلوب است. در عين حال يك عدهاى خوششان مىآيد كه بگويند فلان نشان خارجى روى لباسشان هست يا روى وسيلهى خوراكىشان هست؛ اين يك بيمارى است؛ اين بيمارى را بايد علاج كرد. اين كار، توجه نكردن به اين است كه ما در اين مملكت داريم زندگى ميكنيم و از نعمتهاى الهى بر اين كشور داريم برخوردار ميشويم. آن وقت پولى را كه در اين كشور به دست مىآوريم، ميريزيم توى جيب يك كارگر خارجى، به زيان يك كارگر داخلى. اين معنايش اين است كه ما به نياز داخل، به كارگر داخل كه دارد زحمت ميكشد و جنس توليد ميكند، بىاعتنائى ميكنيم، ميرويم سراغ كارگر خارجى. اين خيلى عادت بدى است. در سال جهاد اقتصادى، به نظر من يكى از قلمهاى مجاهدت اقتصادى مردم اين است كه بروند سراغ كالاى ساخت داخل؛ آن را بخواهند. البته اين طرف قضيه هم اين است كه كالاى ساخت داخل بايستى قانعكننده باشد؛ بايستى دوامش، استحكامش، مرغوبيتش جورى باشد كه مشترى را قانع كند؛ اين هر دو در كنار هم، يك كار لازم و واجبى است.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=12309
*
ارومیه - خبرگزاری مهر: استاندار آذربایجان غربی گفت: با حمایت از سرمایه ایرانی و خرید کالاهای تولید شده در کشور فرصت های اشتغال ایجاد شده پایدار می شود.
به گزارش خبرنگارمهر، وحید جلال زاده پیش از ظهر سه شنبه در دیدار نوروزی با ائمه جمعه، علما، نمایندگان مردم شهرستانهای استان در مجلس، فرمانداران، اعضای شورای اسلامی شهر و روستا و مدیران دستگاه های اجرایی استان افزود: مدیران دستگاه های اجرایی استان باید برای تحقق منویات مقام معظم رهبری برنامه ریزی کنند.
وی با اشاره به نامگذاری سال جدید به نام سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی از سوی مقام معظم رهبری اظهار داشت: به مدیران دستگاه های اجرایی استان تاکید می کنم در خرید مایحتاج ادارات تولیدات و کالاهای ایرانی را خریداری کنند.
جلال زاده با اشاره به اقدامات انجام شده در سال جهاد اقتصادی افزود: در سال گذشته تنها در دهه فجر ،هفته دولت و همچنین دو سفر رئیس جمهور به آذربایجان غربی، به میزان بیش از 2100 میلیارد تومان طرح و پروژه در استان در حوزه های اقتصادی و عمرانی به بهره برداری رسید.
استاندار آذربایجان غربی همچنین با بیان اینکه در سال گذشته شاهد موفقیت های بی نظیر ملت ایران در عرصه های مختلف و بویژه صحنه های حمایت از آرمان های مقدس انقلاب اسلامی بودیم گفت: در سال گذشته مردم ایران اسلامی با حضور و مشارکت بیش از 70 درصدی در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی حماسه ای ماندگار و انتخاباتی خاطره انگیز در تاریخ انقلاب اسلامی آفریدند و با این حضور خود دشمنان اسلام و انقلاب را مایوس و دوستداران انقلاب را شاد و امیدوار کردند.
وی ادامه داد: طلیعه این انتخابات راهپیمایی 22 بهمن بود که مردم ایران اسلامی و بویژه مردم آذربایجان غربی حماسه ای دیگر از حضور خود در تاریخ ملت ایران اسلامی ثبت کردند.
استاندار آذربایجان غربی در پایان اظهار امیدواری کرد سال جدید با توکل به خداوند متعال با همت عالی و تلاش مضاعف مردم سالی پر از شکوفایی ، عمران و آبادانی برای کشور و آذربایجان غربی باشد.
دریافت فایل (pdf)
ا رهبری برای احسن الحال شدن راه را مشخص کردند ا
هر ساله مقام معظم رهبری در ابتدای سال در قالب پیام نوروزی که پس از سال تحویل از سیمای کشور پخش می شود سال را نام گذاری کرده و به تحقق این نام گذاری و شعار از سوی همگان تاکید می کنند.
به گزارش خبرنگار سیاسی شبستان، هر ساله مقام معظم رهبری در ابتدای سال در قالب پیام نوروزی که پس از سال تحویل از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود، سال را نام گذاری کرده و به تحقق این نام گذاری و شعار از سوی همگان تاکید می کنند.
سال 90 را در حالی پشت سر گذاشتیم که رهبر انقلاب آن را سال «جهاد اقتصادی» نام گذاری کردند و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس، چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت انتظار داشتند که در عرصهی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
با این حال سال 90 به پایان رسید و اتفاقاتی در راستای جهاد اقتصادی از جمله هدفمند کردن یارانه ها و غیره از سوی دولت و مجلس اتفاق افتاد و همچنین تا حدودی شعار مقام معظم رهبری نیز تحقق پیدا کرد.
مسئولان با نام گذاری سال شعاری برخورد نکنند!
همانطور که می دانید، آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز سال 91 را به نام سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام گذاری کردند. شعاری که همرا ه با راه کار اجرایی آن است. شعاری که برای تحقق آن نیازمند یه حرکت بسیج گونه و جهادی نیاز دارد، حرکتی که از یک سو دولت و مجلس و از سوی دیگر مردم باید آن را انجام دهند و دستور و فرمان مقام معظم رهبری را اجرا نمایند.
شعاری که برای اجرای آن ابتدا نیازمند فرهنگ سازی مصرف تولیدات داخلی و ملی هستیم که این کار باید از سوی دولت برای مردم انجام شود و مردم نیز خودشان باید با استفاده از تولیدات داخلی فرمان ولی امر مسلمین را لبیک گویند و به تحقق شعار امسال کمک نمایند.
از طرفی نیز دولت و مجلس باید با کمک های خود به چرخیدن چرخ کارخانجات و کارگاه های داخلی کمک نمایند و با حمایت خود از آنها به تحقق یافتن دستور مقام معظم رهبری کمک کنند.
در این میان باید کارهای دیگری نیز جهت تحقق پیدا کردن این شعار از سوی مردم صورت بگیرد که عدم خرید کالاهای خارجی، جلوگیری از کالاهای واردتی که در کشور خودمان نیز تولید میشود، حمایت مادی و معنوی دولت و مجلس از کارخانجات از جمله فعالیت هایی است که میتواند به تحقق یافتن این شعار جامه عمل بپوشاند.
تاکید مسئولان به اجرای شعار سال 91
همچنین در این راستا مسئولین کشور نیز به تحقق و اجرایی شدن تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی تاکید کردند.
خطیب موقت جمعه تهران در خطبههای اولین نماز جمعه سال 91 گفت: جامعه اسلامی در همه عرصهها باید روی پای خودش بایستد تا تولید ملی رونق گرفته و استقلال واقعی شکل بگیرد.
آیت الله سیداحمد خاتمی با بیان اینکه تولید داخلی باید همراه با معنویت و اخلاق باشد، گفت: به همان میزان که در عرصه اجتماعی رشد میکنیم باید در عرصه اخلاقی و معنوی نیز رشد داشته باشیم چرا که اگر در این عرصه رشد نداشته باشیم تولید ملی نیز برکت نخواهد کرد.
وی تحقق شعار سال را نیازمند محقق شدن 7 مولفه دانست و گفت: دانش افزایی، وجدان کاری و حمایت از کارگر از مولفههای اجرا شدن تحقق تولید ملی است.
وی در توضیح مولفه وجدان کاری گفت: وجدان کاری باید وجود داشته باشد و کالاهای فاخر تولید شود تا مردم سراغ کالای خارجی نروند چرا که اگر جنس بد به مردم داده شود زمینه ترغیب به سوی استفاده از کالاهای خارجی افزایش مییابد.
نایب رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی نیز در این زمینه می گوید: امسال باید روحیه جهاد اقتصادی در عرصههای صنعت و کشاورزی بیش از پیش نمایان شود که این امر نیازمند برنامهریزی دقیق، هماهنگ و عملیاتی همه دستگاههای اجرایی است.
ناصر سودانی، نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی، رونق تولید داخلی را لازمه افزایش نرخ رشد اقتصادی در کشور خواند و افزود: افزایش کیفیت محصولات و کالاهای ایرانی در کنار پرهیز از مصرف تولیدات خارجی دو فاکتوری هستند که هدف نامگذاری سال91 را محقق میکنند اما این دو با اقدامهای شعاری و برگزاری همایش و سمینار به منصه ظهور نمیرسند.
همچنین عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، نصرالله ترابی قهفرحی در این زمینه می گوید: پیام رهبری بیانگر این موضوع بود که باید به مقوله سرمایه گذاری، صیانت از نیروی کار و تولید توجه بیشتری شود.
نماینده مردم شهرکرد در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه پس از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها توجه لازم به مقوله تولید نشد، اظهارداشت:متأسفانه پس از اجرای این قانون بخش تولید دچار آسیب شد که این موضوع مسأله اشتغال و سرمایه گذاری را نیز تحت الشعاع قرار داد.
این نماینده مجلس هشتم بهترین راه را اقدام دولت در جهت شفاف سازی مسیرهای سرمایه گذاری دانست و گفت: اگر سرمایه ایرانی در مسیر تولید قرار بگیرد موجب ایجاد اشتغال، تولید رقابتی، تولید کالای مرغوب و افزایش بهره وری می شود که در نهایت شکوفایی اقتصاد ملی را رقم می زند.
وی با تأکید بر اینکه نباید با نامگذاری سال 91 شعاری برخورد شود، اظهار داشت: متأسفانه در سال جهاد اقتصادی شاهد بودیم که برخی مسئولان با این مقوله به صورت شعاری برخورد کردند و در نهایت اقتصاد کشورمان به شکل جهادی شکوفا نشد و مسائلی مانند اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی نیز رقم خورد.
با این حال پیام ها و راهبردهایی که از سوی مقام معظم رهبری در پیام های نوروزی در ابتدای هر سال مشخص می شود نیازمند عزم ملی برای اجرا و تحقق آن است که باید مردم در کنار دولت و دولت در کنار مجلس آن را اجرا نمایند تا نسل آینده ما نیز بدون مشکل به سازندگی ایران اسلامی ادامه دهد.
رحیم مخدومی: در سال 1390، اتفاقهاي زیادی در ایران رخ داد که منجر به صدرنشینی نام کشور عزیزمان در لیست خبرهای مهم جهان شد. در این میان دو خبر به خاطر ویژگی منحصر به فرد و وجوه اشتراک متعدد، قابل تأمل و درس و عبرت است.
خبر اول: اصغر فرهادی با ساخت فیلم جدایی نادر از سیمین برای اولین بار در تاریخ سینمای ایران مفتخر به دریافت جایزهی اسکار شد.
خبر دوم: مصطفی احمدی روشن به عنوان جوان ترین دانشمند نسل سوم انقلاب، مفتخر به دریافت مدال شهادت شد.
تأمل اول: هم اصغر هدفمند پیش رفت تا به این مقام نائل شد، هم مصطفی. هدفمندی اصغر که از اهداف ذاتی هر فیلمساز بی توجه به دو فریضه ی تولّی و تبرّی است، نیازی به اثبات ندارد. رؤیای اسکار برای این تیپ فیلمسازان آن قدر جذابیت دارد که برای پرکردن چشم سیاستگذاران اسکار هرگونه خوش رقصی را مباح بدانند.
شاید در هدفمندی مصطفی برای بعضی خواننده ها جای تردید باشد. که آن هم دست کم با دو دلیل محکم عقلی و نقلی قابل رفع است. دلیل عقلی این است که مصطفی مسلّح بود. پس می دانست قدم در راهی گذاشته که احتمال ترورش قریب به یقین است. و دلیل نقلی این که وی از استاد اخلاق خود (حضرت آیت الله خوشوقت) تقاضای ذکری برای نیل به مقام شهادت کرده بود.
تأمل دوم: دو ایرانی با اراده، با دو آرمان کاملاً متفاوت از هم به قدری در مسیر خود عزم داشتند که هر دو خیلی زود به قلهی رؤیایی خویش صعود کردند.
آرمان این دو کاملاً مشهود و قابل مطالعه است. اصغر در قالب فیلم، حرف هایش را زده و مصطفی نیز در قالب شهادت، حرف هایش را عمل کرده است.
تأمل سوم: اصغر سر سفرهی این ملت جلوس کرد و با نان و نمک مردم سکوی مرتفعی ساخت تا روی آن بایستد و فریاد بزند كه؛
در ایران همه دروغ می گویند. زن، شوهر، پدر، مادر، فرزند، کارگر، کارمند، معلم،...
لذا سرزمین ایران محیط مناسبی برای تربیت فرزندان ایده آل اصغر فرهادی نیست.
در ایران کرسی قضاوت فشل است. نه عدالت دارد و نه فراست.
اسلام ایران، اسلام خرافاتی است.
نسل سوم انقلاب زیر یوغ خودرأیی و استبداد پیشینیان خود می سوزند و تحمل می کنند، اما در آخر طاقت آن ها سر آمده، حصار را می شکنند و با نسلی که از گذشتهی خود پشیمان شده و راه نجات را غلتیدن در دامن امريكا می داند، همراه می شود.
این ها دروغ های فیلم جدایی نادر از سیمین است!
تأمل چهارم: مصطفی که نمایندهی نسل سومی هاست با خون خود بر ادعای واهی افتراق نسل سوم خط بطلان کشید و در عین حال واقعیت های تلخی را فریاد زد که "جدایی..." آن را انکار کرده بود. از جمله:
ثروتی که با بلوکه کردن اموال ایران و دزدی نفت کشورهای مسلمان و کشت و قاچاق مواد مخدر از افغانستان و فروش سلاحهای کشتار جمعی و دهها جنایت دیگر به دست می آید، نامشروع است. این لقمه ها در نگاهی خوش بینانه فرزندانی تربیت می کند وطن فروش و خیانتکار به ملت. مثل میرزا ملکم دیروز و الي ماشاء الله امروز!
دولتی که با پرچم استیفای حقوق بشر و محو تروریزم، خون میلیون ها مسلمان بی گناه فلسطینی، ایرانی، عراقی، افغانی و بحرینی را مکیده، دولتی دروغگوست و هنرمندی که قادر به بيان این دروغ بزرگ نباشد یا جاهل است یا خائن.
صدق شعار مبارزه با تولید سلاح های هسته ای و کشتار جمعی از دماغ پینوکیویی کرهی زمین که با انفجار ناکازاکی و هیروشیما شکل گرفت، پیداست.
تأمل پنجم: اصغر و مصطفی - هر دو- توسط سرویس های جاسوسی امريكا و اسراییل شکار شدند. اصغر شکار شد تا با تزریق حمایت های مادی و معنوی، جانی دوباره بگیرد و همچنان از دلیل جدایی ها بگوید. مصطفی شکار شد تا با تزریق گلوله، دیگر وجودی نداشته باشد دال بر وصال نسل سوم با ارزش های انقلاب.
تأمل ششم: اصغر در اوج صعود به قلهی توفیقهاي هنری مفتخر شد دست نامحرم آنجلینا جولی را در دست خود بفشارد و این اتفاق شیرین را در کارنامه افتخارات حرفه ای اش ثبت كند. مصطفی در اوج غیرت و شرف و مردانگی، وقتی به خون خود آغشته شد، فرشته های الهی را به تعظیم و تکریم واداشت.
تأمل هفتم: در نظر امريكا و اسراییل، اصغر فرهادی با جایزهی اسکار و تبریک وزیر امور خارجه این کشور و اکران فیلم در سرزمین های اشغالی و حمایت های پیدا و پنهان استکبار، زنده شد و در مقابل؛ مصطفی احمدی روشن با یک بمب مغناطیسی مُرد!
اما در نظر ملت غیرتمند و شریف ایران، هر که به طمع وجیزهی بی ارزش دنیا، ارزش های بی همتای این ملت بی نظیر را پای میز معامله ببرد، در همان قدم اول، مرگ ارزش و اعتبار خود را امضا کرده و به پایان تاریخ مصرف خود خواهد رسید.
زندهی واقعی کسی است که جان خود را سپر جان مردم بی دفاع کرده، با خون پاک و صادق خود، دروغگویان بین المللی را رسوا می کند و مردهی واقعی کسی است که آبروی ملتی را سپر مطامع بی ارزش خود کرده، مستبدانه برّهها را به جرم خطا و اشتباه، به کام گرگهای جنایتکار می سپارد.
تأمل هشتم: نظام جمهوری اسلامی آزاد اندیشترین نظام دنیاست. در هیچ نظامی نمی توان اینچنین اساس باورها و ارزشهای یک ملت را زیر سؤال برد و دشمن درجه یک نظام را تکریم کرد. این نجابت نظام قابل تحمل است، اما این که هزینه دشمنی با ملت از جیب خود ملت برود، با هیچ منطقی قابل توجیه نیست. نمی دانم چرا نمایندگان مردم تاکنون از وزیر ارشاد نپرسیده اند چرا جشنواره فجر به دشمن فجر جایزه داد و آن را به نمایندگی از سینمای جمهوری اسلامی به جشنواره های بین المللی فرستاد!
تأمل آخر: امروز بنده به عنوان یک شهروند ایرانی وقتی اسم "مصطفی" را می شنوم، سر بالا می گیرم، بر غیرت و مردانگی جوان ایرانی می بالم، اما نام "جدایی نادر از سیمین" و سازندهی آن که یک گل طلایی به دروازهی خودی زده، عرق شرم و زبونی ناشی از خیانت و وادادگی را بر پیشانیام می نشاند.
با ورود به عرصه مديريت نوين شاهد اين واقعيت هستيم كه تكنولوژي همه چيز را تحت تاثير خود قرار داده است و نظام تعليم و تربيت نيز از اين امر مستثني نمي باشد. نظام آموزشي كنوني تنها بر پايه تئوريات و نظرياتي است كه دانش آموز با تلاش متعلم و پشتكار خويش آنها را خوب به اذهان مي سپارد ولي آنگاه كه پاي عمل به ميان مي آيد تربيتي صورت نگرفته و مهارتي كسب نشده است و از آنجايي كه قالب بسياري از كتابهاي درسي و ساير مواد آموزشي با روشهاي سنتي انجام پذيرفته سيستم آموزش و پرورش تا حصول نتايج، آرمان و اهداف مورد انتظار فاصله بسيار دارد . كه اين خود همانند ديگر سازمانهاي سنتي مستلزم تغييرات سازماني اساسي و بنياديني است كه با برنامه ريزي، شناخت و آگاهي همراه باشد.
نيروي انساني به عنوان محور تحول و عنصر اساسي هر سازمان كه خود متأثر از اطلاعات و ارتباطات مي باشد عمل مي كند، انديشه توانمند كردن، برانگيختن و مشاركت همه بيش از پيش محسوس تر مي شود و به عنوان سه عامل اساسي ارتقاء بهروري كاركنان تاثير قابل ملاحظه اي در تفكر و انديشه مديران خواهد داشت.
2- مراكز آموزشي خلاق
هر نوع كاري به سازماندهي و سياستهاي خاص احتياج دارد .نظام تعليم و تربيت يك كار ويژه به حساب مي آيد و نگاه به آموزش و پرورش براي دستيابي به سطح بالاي اثر بخشي و كارآمدي و باروري نيروي انساني مي بايست با آگاهي از ميزان خلاقيت و تقويت آن بدنبال تعالي مراكز آموزشي از حالت سنتي به مراكزي با عملكرد عالي صورت گيرد به گونه اي كه در آن بهبود مستمر يادگيري توسط همگان اجرا شده و به عنوان يك فرهنگ در بين دانش آموزان در آيد و آنچه كه در تفكر يك سازمان بايستي گنجانده شود آينده سازي و فراهم آوري شرايط آن است با اين انديشه كه به بهبود و تغيير به عنوان يك برنامه درازمدت و مستمر بهره وري پرداخته شود.
در نظامهاي آموزشي تاكيد عمده بر پرورش خلاقيت دانش آموز ان است و معيار اساسي موفقيت اين نظامها نيز در اين است كه چقدر افراد با فكر و خلاق تربيت مي كنند و به تعبيري ديگر معلم خوب را كسي مي دانند كه تفكر و چگونگي استفاده از اطلاعات را به دانش آموزان ياد دهد و آنان را خلاق بار آورد. خلاقيت و نوآوري امري است كه وجود آن دائما در هر سازماني احساس مي شود. در واقع وجود محققان تعليم ديده، توانا، باانگيزه و همچنين آزمايشگاههاي تخصصي مجهز لازمه پيشرفت، نوآوري و خلاقيت مي باشند.
خلاقيت را به كارگيري تواناييهاي ذهني براي انجام يك فكر يا مفهوم جديد دانسته اند كه از مسايل كوچك براي انجام يك كار خاص شروع مي شود و قبل از اينكه حاكي از نبوغ باشد حاصل انجام كار است. بنابراين در راستاي به كارگيري فنون پرورش خلاقيت، بايستي ابتدا از بارش افكار ( طوفان مغزي) به عنوان بهترين ابزار استفاده كرد كه در اين راستا توجه به اين مطلب كه هيچ انتقادي نبايد بر هيچ نظريه اي صورت پذيرد، براي دستيابي به حداكثر نظرات تلاش گردد. حتي نظرات تكراري نيز يادداشت شود و در عين حال زمان مطلوب اجرا مي بايست كوتاه باشد.
در مراكز آموزشي با فرهنگ خلاقيت پذيري، ارتباطات مدير با كاركنان و دانش آموزان دوطرفه و متقابل خواهد بود، ايده هاي نو قابل قبول و از فرهنگ سؤال پرسيدن حمايت مي شود، در اين مراكز از توانمنديهاي تمام كاركنان استفاده شده و افراد بصورت خود انگيخته تلاش مي كنند و در نهايت بطور مستمر نيازهاي مشتريان توسط مركز آموزشي پيش بيني شده و مشتريان با خود انگيختگي به اين مراكز روي مي آورند .
و آنچه كه در راستاي فرصت و استفاده از نظرات و پيشنهادات سايرين و ايجاد جو مناسب در محيط كار براي بروز خلاقيتها و شكوفايي استعدادها مفيد واقع مي شود برقراري سيستمي جهت پذيرش و بررسي پيشنهادات است بگونه اي كه به عنوان باور و ارزش در حفظ و بالا بردن حرمت و ارزش وجودي نيروي انساني در فرهنگ سازماني و اعماق انديشه و تفكر افراد نهادينه شود البته نبايد انتظار داشته باشيم كه همگان در اين كار مشاركت داشته باشند چون برخي از افراد به دليل كار در سيستمهاي سنتي، در مقابل تغييرات كمتر واكنش نشان داده و دوست مي دارند بيشتر فرمانبر باشند و كمتر مسئوليتها را بپذيرند. بنابر اين بايستي براي تامين مشاركت آن دسته از افرادي كه مشتاق و مايل به مشاركت هستند زمينه لازم نظير فضاي آزاد و سالم جهت طرح و نقد انديشه و وسعت دادن به دامنه آگاهي ها و توانايي افراد در جهت بالا بردن كيفيت خدمات و ايجاد فضاي شوق انگيز مسئوليت پذيري در راستاي آشكار كردن توانمنديهاي آنان و ابداع روشهاي تازه و ابتكاري براي بالا بردن قدرت يادگيري و پرورش استعدادهاي نهفته فراهم آورده شود.
در يك نظام آموزشي معمولا افراد ذهني تحليلگر، كنجكاو، مستقل و متفكر دارند و به فعاليتهاي علمي و رياضي علاقمندند. چنين افرادي معمولاً نياز شديد به استقلال عمل و تحول در محيط كار و احترام دارند.
فعاليت افراد خلاق مستلزم كار مشترك است كه در اين راستا نيز داشتن مهارتهاي ارتباطي امري بسيار ضروري مي باشد البته افرادي كه براي كار خاصي انتخاب مي شوند مي بايست توانايي انجام آن را داشته باشند چه در غير اينصورت احساس ناتواني باعث نارضايتي و كسالت آنان مي شود همچنين در تشكيل تيم هاي خلاق بايد افراد را در پيدا كردن هم تيمان جديد ي كه ارتباط مناسبي با آنان دارند آزاد گذاشت چون در اين مورد آنان نسبت به موقعيت احساس مسئوليت و پايبندي زيادتري خواهند داشت.
آنچه در همبستگي و تداوم اين تيمها مهم است، اعتماد متقابل و همكاري صميمانه بين اعضا و مديريت همچنين هماهنگي بين خواسته ها و هدفهاست.
3- نتيجه گيری
هميشه اين باور وجود دارد كه هر فرد در حالت عادي داراي استعدادها، قابليتها و ظرفيتهايي از قبيل خلاقيت، نوع آوري، ابتكار و اختراع است كه بر اثر پرورش و آموزش صحيح و مناسب مي توان اين استعدادها را به مرحله ظهور رساند.
از آنجايي كه فرايندهاي مديريتي، فرايندي مستمر ، پيوسته و پايدار مي باشد مي بايست به بهبود بهره وري نيز به عنوان يك فرايند مديريتي نگاه كرد كه بطور مداوم جزء لاينفك عملكرد سازماني را تشكيل داده و به يك دوره زماني خاص نيز محدود نمي گردد و براي ماندگاري و بقاي آن مي بايست به عنوان يك انديشه و فرهنگ به بهره وري نگاه كرد. بنابراين از جمله مهمترين ابزارهاي رشد و بهره وري توجه به آموزش و پرورش هدفمند نيروي انساني است و از آنجايي كه بهره ور ي استفاده بهينه و مطلوب از امكانات در دسترس مي باشد، بدون توجه به برنامه هاي مديريت مشاركتي كه در واقع همكاري فكري و عملي كليه افرادي است كه درباره روشهاي حل مسائل و ارتقاء بهروري فعالانه انديشيده و حاصل آن را در قالب طرح و پيشنهاد ارائه مي دهند ، همچنين با تكيه بر خلاقيت و نوآوري عناصر اصلي كه همانا توانمندي و بهره گيري از توانايي نيروي انساني به عنوان مهمترين عوامل سازماني است عملي نخواهد شد.
مراجع
- دكتر ايرج سلطاني ، راهكارهاي تقويت خلاقيت در سازمان
- وحيد شاهميرزايي ، مديريت منابع انساني در سازمانهاي تحقيق و توسعه
- محمد عرفاني نيا ، تأثير عوامل ساختاري سازمان بر بهره وري نيروي انساني
- مرتضي مجد فر ، پنج نوع مدرسه ، شش محور سازماني
- دكتر حيدر توراني ، آموزش و پرورش اثر بخش چيست
- امير ناصر اميني ، چرخه مديريت بهبود بهره وري در سازمانهاي توليدي
- حسين حسين نژاد قندي ، علم عمل ، درد نظام تعليم و تربيت
نويسنده : زارعيان جهرمي، حامده
برگرفته از: mgtsolution.com
اقتصاد چیست ؟
اغلب فکر می کنند که اقتصاد پاسخ مجموعه ای خاص از سوالات است ( چطور جلوی بیکاری را بگیریم ؟ چرا قیمت ها بالا می رود ؟ نظام بانکی چطور کار می کند ؟ آیا بازار سرمایه رشد می کند ؟) یا روشی است که با آن می توان به پاسخ این سوالات دست یافت .
هیچ کدام از این دو توصیف ، به درستی اقتصاد را تعریف نمی کند ، زیرا اولا روش های دیگری برای پاسخ به آن سوالات وجود دارد ( مثلا ممکن است ستاره شناسی بتواند پاسخ برخی از سوالات بالا را بدهد ، هر چند ضرورتا پاسخ هایش صحیح نیست ) و دوما اقتصاددانان ، از اقتصاد برای پاسخ به بسیاری سوالات دیگری که معمولا « اقتصادی » شمرده نمی شوند نیز استفاده می کنند ( چه چیزی مشخص می کند که مردم چند بچه خواهند داشت ؟ چطور می توان جرائم را کنترل کرد ؟ دولت ها چطور عمل می کنند ؟) .
من ترجیح می دهم اقتصاد را روشی خاص برای فهم رفتار تعریف کنم ؛ آنچه عموما سوالات اقتصادی به حساب می آیند ، سوالاتی است که در مورد آنها در گذشته این روش فهم رفتار به کار رفته و مفید بودنش اثبات شده است : اقتصاد روشی برای فهم رفتار با شروع از این فرض است که مردم اهدافی دارند و تمایل دارند روشی درست برای رسیدن به آن اهداف انتخاب کنند .
بخش دوم فرض که مردم تمایل دارند روشی درست برای رسیدن به اهدافشان بیابند ، عقلانیت نامیده می شود . این اصطلاح اندکی گول زننده است زیرا این حدس را پیش می آورد که روشی که مردم با آن مسیر درست دسترسی به اهدافشان را می یابند ، تحلیل عقلانی است ( همان تحلیل منطقی یعنی استفاده از منطق صوری برای استخراج نتایج از فرضیات ) . چنین فرضی برای اینکه مردم چطور ابزار های مناسب برای رسیدن به اهدافشان را می یابند ، ضروری نیست .
می توان گستره ای از توضیحات دیگر را نیز برای رفتار عقلانی تصور کرد . مثالی لوس این است که ما برای اینکه به بسیاری از اهدافمان دست یابیم باید گهگاه غذا بخوریم تا از گرسنگی نمیریم ( البته به استثنای وقتی که هدف ما خاک شدن باشد ) . چه مردم این حقیقت را با تحلیل منطقی به دست آورده باشند و چه خیر ، آنهایی که غذا خوردن را انتخاب نمی کنند باقی نمی مانند تا رفتارشان توسط اقتصاددانان تحلیل شود . کلی تر آنکه ممکن است تکامل ، انسان ها را چنان پرورده باشد که عقلانی رفتار کنند بی آنکه بدانند چرا . همین نتیجه می تواند از یک فرآیند آزمون و خطا حاصل شود ؛ اگر شما هر روز تا محل کارتان قدم بزنید ، احتمالا به تجربه کوتاه ترین مسیر را خواهید یافت حتی اگر آن قدر هندسه ندانید تا آن را محاسبه کنید . عقلانیت در این معنا هیچ نیاز ضروری به اندیشه ندارد .
نیمی از فرض نهفته در تعریف من از اقتصاد ، عقلانیت بود ؛ نیم دیگر این بود که مردم اهدافی دارند . برای اینکه بتوان در علم اقتصاد پیش رفت ، باید این فرض دوم را تا حدی با فرضی دیگر تقویت کرد ؛ مردم اهداف ساده عقلانی دارند ؛ اگر هیچ راجع به اهداف مردم ندانیم ، غیرممکن است بتوانیم آنچه قصد انجام دادنش را دارند ، پیشگویی کنیم . هر رفتاری ، هرچه قدر هم عجیب و غریب باشد ، می تواند با این فرض توضیح داده شود که خود رفتار ، هدف شخصی بوده است . ( چرا من به میز زل زدم ، در حالی که یک چک ۱۰۰۰ دلاری لای انگشتانم داشت می سوخت ؟ چون من می خواستم به میز زل بزنم وقتی چک ۱۰۰۰ دلاری لای انگشتانم داشت می سوخت ) .
برای اینکه مثال محتمل تری از اینکه چگونه هدفی پیچیده ظاهرا می تواند منجر به رفتاری غیر عقلانی شود ، کسی را در نظر بگیرید که در معرض انتخاب میان دو محصول یکسان با قیمت های متفاوت قرار دارد . به نظر می رسد که او اگر تقریبا هر هدفی داشته باشد ، می توانیم فرض کنیم که ترجیح می دهد ، گزینه ارزان تر را بخرد . اگر هدف او کمک به فقیر باشد ، می تواند آنچه پس انداز می کند را به فقیر بدهد . اگر هدفش کمک به بچه هایش باشد ، می تواند پول پس انداز کرده را به آنها بدهد . اگر هدفش یک زندگی همراه با رفاه و تجمل باشد ، می تواند به دریای کارائیب برود و خاویار بخورد .
اما فرض کنید شما برای رفتن به سینما با کسی قرار دارید . شما می دانید که قصد دارید آب نبات بخرید که در سالن سینما ۱ دلار و در بقالی سر راه ۵/۰ دلار است . آیا شما سر راه می ایستید و آب نبات می خرید ؟ آیا می خواهید رفیقتان فکر کند که شما آدم خسیسی هستید ؟ شما آب نبات را در سالن سینما می خرید و ( امیدوارید ) به رفیقتان نشان دهید که شما از آن دسته از آدم ها هستید که راحت پول خرج می کنند .
می توان این مساله را این طور حل کرد که دو آب نبات واقعا یکی نیستند ؛ آب نبات توی سالن سینما این ویژگی اضافی را دارد که می تواند رفیقتان را متاثر کند ، اما اگر شما این مسیر استدلال را پیش بگیرید ، هیچ دو گزینه ای همسان نخواهند بود و این ادعا که شما بین دو گزینه همسان ، گزینه با قیمت پایین تر را انتخاب می کنید ، هیچ مصداقی نخواهد یافت ( ادعا از معنا تهی می شود ) . من ترجیح می دهم بگویم که این دو گزینه به اندازه کافی برای هدف ما همسان هستند ، اما در این مثال خاص هدف شما آن قدر پیچیده است که پیشگویی ما ( که مبتنی بر فرض اهداف ساده عقلانی است ) غلط از آب در می آید .
چرا اقتصاد کار می کند ؟
اقتصاد مبتنی بر این فرض است که مردم اهداف ساده عقلانی دارند و ابزار های مناسب برای رسیدن به آن ها را انتخاب می کنند . هر دو نیمه فرض غلط است ؛ مردم گاهی اهدافی بسیار پیچیده دارند و گاهی اشتباه می کنند . پس چرا این فرض همچنان مفید است ؟
فرض کنید ما هدف کسی را می دانیم و همچنین می دانیم که او در نیمی از اوقات به درستی تشخیص می دهد که چطور به هدفش برسد و در نیمی از اوقات به صورت تصادفی عمل می کند . از آن جا که عموما مسیر صحیح انجام یک کار یکتا است ( یا مسیرهای صحیح خیلی قلیل اند ) اما مسیر های غلط کثیرند ، رفتار « عقلایی » می تواند پیش بینی شود ، اما رفتار « غیرعقلایی » قابل پیش بینی نیست . اگر ما بنا به این فرض که فرد عقلانی است پیش بینی کنیم که رفتار او چیست ، در نیمی از اوقات پیش بینی درستی داریم . اگر فرض کنیم که او غیرعقلانی است ، تقریبا هرگز نمی توانیم رفتار او را پیش بینی کنیم چون مجبوریم حدس بزنیم کدام رفتار غیرعقلانی را او قرار است انجام دهد ؛ بنابراین بهتر است ما فرض کنیم که او عقلانی رفتار می کند و متوجه باشیم که گاهی اشتباه می کنیم . استدلال کلی تر این طور می شود که تمایل به عقلانی بودن عنصری مستدام ( در این جا قابل پیش بینی ) در رفتار آدمی است . تنها بدیل فرض عقلانیت ، نظریه ای درباره رفتار غیرعقلانی است ( اگر نخواهیم کلا صورت مساله را پاک کنیم و بگوییم که رفتار آدمی قابل فهم و پیش بینی نیست ) . نظریه ای که نه تنها به ما بگوید انسان همیشه رفتار عقلانی ندارد ، بلکه بگوید کدام رفتار غیرعقلانی خاص را دارد . تا جایی که من می دانم ، هیچ نظریه قانع کننده ای از این دست وجود ندارد .
دلایلی وجود دارد که فرض عقلانیت حتی بهتر از آنچه در ابتدا به نظر می رسد ، کار می کند . یکی این است که ما اغلب با رفتار یک فرد تنها سر و کار نداریم بلکه با اثر تراکمی رفتار تعدادی از مردم مواجهیم . از آنجا که بخش غیرعقلانی رفتار آدم ها تصادفی است ، اثراتش در وضعیت تراکمی متمایل به حذف شدن است .
برای مثال فرض کنید که رفتار عقلانی این باشد که هرچه قیمت همبرگر پایین تر باشد ، مقدار بیشتری از آن خریده شود . مردم تصمیم می گیرند که اول انتخابی عقلانی داشته باشند و پس از آن یک سکه بیندازند . اگر سکه شیر آمد آنها یک پوند بیشتر از آن چه قصد داشتند ، خرید می کنند و اگر سکه خط آمد آنها یک پوند کمتر خرید می کنند . رفتار فرد فرد آدم ها قابل پیش بینی نیست ، اما تقاضای کل برای همبرگر تقریبا برابر با حالتی است که اصلا سکه نمی انداختند ، زیرا سکه به احتمال یک دوم شیر و به همین احتمال خط می آید .
دومین دلیل برای اینکه فرض بهتر از آنی که ما انتظار داریم کار می کند این است که ما اغلب با مجموعه تصادفی از آدم ها سر و کار نداریم بلکه با مردمی سر و کار داریم که به خاطر نقش خاصی که بازی می کنند ، انتخاب شده اند . روسای شرکت ها را در نظر بگیرید . اگر شما افرادی را به صورت تصادفی برای این کار در نظر بگیرید ، این فرض که آنها در پی حداکثر کردن منافع شرکت هستند و می دانند چطور چنین کاری کنند ، فرضی چندان پذیرفتنی نیست ، اما کسانی که در پی حداکثر کردن منافع نیستند یا بلد نیستند به این هدف برسند ، اغلب برای این کار انتخاب نمی شوند ؛ اگر انتخاب شوند ، به نظر نمی رسد که بتوانند آن را نگه دارند ؛ اگر بمانند ، به نظر می رسد که آن شرکت دائما اعتبارش را در اقتصاد از دست می دهد تا اینکه نهایتا از بازار خارج می شود ؛ بنابراین فرض ساده حداکثرسازی منافع به علاوه عقلانیت ، مسیر صحیح را برای پیش بینی رفتار شرکت ها به دست می دهد .
استدلالی مشابه در مورد بازار سرمایه به کار می رود . ما احتمالا خیلی منطقی انتظار داریم که متوسط سرمایه گذاری توسط یک فرد با این دقت شکل می گیرد که کدام شرکت ها ثروتمند ترند ؛ هرچند متوسط آمریکایی ها و حتی متوسط سرمایه گذاران بسیار در این امور کم اطلاع هستند . سرمایه گذارانی که به طور مدام در بازار های سرمایه غلطی سرمایه گذاری کنند ، به زودی دیگر چیزی برای سرمایه گذاری نخواهند داشت . سرمایه گذارانی که در جای درست سرمایه گذاری کنند ، مقدار دائما رو به افزایشی از پول خود برای خطر کردن خواهند داشت و اغلب پول دیگران نیز . این جا سرمایه گذاران مطلع اثری بر بازار می گذارند که متناسب با تعداد آنها از نظر جمعیتی نیست . اگر ما کارکرد بازار را بر اساس این فرض تحلیل کنیم که همه سرمایه گذاران مطلع اند ، پیش بینی های نسبتا دقیقی خواهیم داشت ، به رغم فرضی که نادرست است . در این جا نیز مثل هر جای دیگر ، آزمون نهایی یک روش ، این است که آیا پیش بینی هایش از پس توصیف واقع بر می آیند یا خیر . اینکه آیا سوالی اقتصادی هست یا خیر ، چیزی نیست که ما از پیش بدانیم . این چیزی است که ما با به کارگیری اقتصاد برای پاسخگویی آن ، کشفش می کنیم .