پایگاه اطلاع رسانی بسیج حقوقدانان :
انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری سال ۸۸ در حالی به یک چالش امنیتی علیه نظام تبدیل شد که میکروبهای سیاسی و اجتماعی با تشکیک در سلامت انتخابات، تشکیل کمیته صیانت از آرا، القای شبهه تقلب و اغتشاش و آشوب خیابانی، رفراندوم ۴۰ میلیونی را که میرفت به سرمایهای عظیم برای کشور تبدیل شود به مسئلهای ضد امنیتی کشاندند و تلاش کردند از این رهگذر بزرگترین سرمایه نظام یعنی “پشتیبانی مردمی” را از آن بگیرند.
رهبر گرانقدر انقلاب فروردین ۸۸ در جمع زائرین بارگاه رضوی هشدارهای مهمی در خصوص فتنه پیشروی انتخابات دادند و فرمودند: ” تاکنون حدود ۳۰ انتخابات در کشور برگزار شده و مسئولان وقت رسماً سلامت و صحت انت
خابات را تضمین کردهاند و به همین علت مردم تحت تاثیر حرفهایی که تلاش میکنند انتخابات ریاستجمهوری را از هم اکنون متزلزل و خدشهدار جلوه دهند قرار نمی گیرند” اما انگار مسئولان این هشدارهای انتخاباتی را جدی نگرفتند چه اینکه اگر آن نصایح از سوی کارگزاران مورد توجه قرار میگرفت، فضا و بستر لازم برای وقایع پس از انتخابات بهوجود نمیآمد و فتنهگران نمی توانستند عرصه را برای جولان خود مهیا ببینند.
زمانی که صندوقهای رأی رسانه مردم شد و آنها با حضور ۴۰ میلیونی خود اصالت نظام اسلامی را تأیید کردند و رکورد بیشترین مشارکت مردمی در انتخابات را در دنیا شکستند، جنگ رسانهای، تبلیغاتی و جنگ نرم علیه کشور شدت گرفت و کاندیداهای ناکام پس از شنیدن پاسخ منفی مردم، قواعد و سازوکار قانونی انتخابات را برهم زده و با عدم تمکین به رأی ۲۵ میلیون ایرانی “پروژه فتنهگری” را کلید زدند. آنها با مشغول کردن مردم و مسئولان به بحث های سیاسی و انتخاباتی، عملاً نزدیک به هشت ماه کشور را درگیر فتنهای بزرگ کرده و آرامش و امنیت را از جامعه برچیدند. از همین رو بود که مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم بحث میکروبهای سیاسی فتنه ۸۸ و واکسینه شدن مردم در برابر آنها را مطرح کردند و فرمودند: “بدون تردید دشمن در جدا کردن مردم از نظام اسلامى شکست خورده است. سال گذشته در انتخابات، چهل میلیون مردم کشور پاى صندوقهاى رأى رفتند. در واقع یک رفراندوم چهل میلیونى به نفع نظام جمهورى اسلامى و به نفع انتخابات انجام گرفت؛ همین بود که دشمن را عصبانى کرد. خواستند با فتنه اثر آن را از بین ببرند، اما این را هم نتوانستند انجام دهند. مردم در مقابل فتنه هم ایستادند. فتنهى سال ?? کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهاى سیاسى و اجتماعىاى که می تواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد.”
بنابراین از آنجایی که میکروبها فقط در فضایی آلوده رشد و نمو پیدا می کنند، باید مراقب بود که ابهام آفرینی و آلودگیهای سیاسی، فرصتی دوباره برای عرضاندام فتنهگران و میکروبهای سیاسی و امنیتی فراهم نکند.مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر امسال نیز به سیاق همان بیانات پیش از انتخابات ۸۸ مردم، فعالان سیاسی و منبرداران را انذار دادند و آنها را نسبت به مراقبت بر انتخابات توصیه کردند و در سخنان بسیار مهمی یادآور شدند: ” انتخابات همیشه در کشور ما تا حدودى یک حادثهى چالشبرانگیز است… مراقب باشید این چالش به امنیت کشور صدمه نزند. انتخابات که مظهر حضور مردم است، مظهر مردمسالارى دینى است، باید پشتوانهى امنیت ما باشد. نباید اجازه داد که این چیزى که ذخیره امنیت است، پشتوانهى امنیت است، به امنیت ما صدمه وارد کند. دیدید، حس کردید، از نزدیک لمس کردید آن وقتى را که دشمنان می خواهند از انتخابات علیه امنیت کشور سوءاستفاده کنند. باید همه مراقب باشند، همه بهوش باشند. آحاد مردم، مسئولان گوناگون، منبرداران سیاسى، کسانى که می توانند با مردم حرف بزنند، همه مراقب باشند، مواظب باشند؛ از انتخابات مانند یک نعمت الهى پاسدارى کنند.”
به نظر میرسد این بار و در آستانه انتخابات نهمین دوره مجلس، مردم با توشه بصیرتی که در فتنه ۸۸ با درایت و هوشمندی مثال زدنی به دست آوردند، با وجود هشدارها و انذارهای انتخاباتی مقام معظم رهبری که به همان سبک و سیاق سال ۸۸ بیان می شود و با حضور منسجم و آگاهانه اصولگرایان در صحنه کشور، “میکروب های سیاسی و امنیتی ” دیگر هیچ منفذی برای بهره کشی از انتخابات به شکل فتنه ۸۸ نمیبینند و از این رو سعی دارند با آرایشی جدید و پیچیده تر مهیای صف آرایی و مقابله با انقلاب اسلامی شوند .
پرواضح است دشمنی که از سوژه “خشک شدن دریاچه ارومیه” به بهانه واهی فعالیت هستهای و اتمی در آن نمیگذرد و حتی این مسئله زیستمحیطی را نیز به حربهای برای فشار بر جمهوری اسلامی تبدیل میکند، چطور حاضر میشود از انتخاباتی که به فرموده رهبری ذاتی چالش برانگیز دارد، بگذرد و اجازه دهد مردم بیدغدغه نمایندگان خود را راهی خانه ملت کنند؟
آنچه در ذیل می آید، تازه ترین مقاله علمیپژوهشی در خصوص آراء فقهیقضایی امام خمینی(س) است که به قلم آقای محمد فکری دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی، پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی در فصلنامه علمیپژوهشی متین شماره52 پاییز1390 منتشر شده است. متن کامل این مقاله که به تبیین دیدگاه های امام در خصوص حریم خصوصی و حقوق شهروندی می پردازد، توسط پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، بازانتشار می شود:
چکیده
وقوع انقلاب در هر جامعه ای همراه با تحولات بنیادین و تغییرات سریع در آن جامعه است. انقلاب اسلامی نیز با پیروزی خود ساختارها، ارزش ها و تعاریف جدیدی از موضوعات و مفاهیم عرضه کرد. یکی از این موضوعات مهم مفهوم آزادی و حقوق بشر به طور اعم و حریم خصوصی و عمومی شهروندان به طور خاص بود. امام خمینی (س) به عنوان رهبر این انقلاب مردمی در مصاحبه ها و سخنرانی های خود بارها به این موضوعات اشاره کردهاند و بطور کل در اندیشه و سیره ایشان موضوع حریم عمومی و خصوصی شهروندان جایگاه مهمی داشته است، فرمان هشت ماده ای که ایشان در سال ۱۳۶۱ خطاب به مسئولین اجرایی و قضایی صادر فرمودندصریح ترین دیدگاه ایشان در خصوص موازین این موضوع حیاتی برای جامعه و عموم مردم است.
در این پژوهش نیز هدف آن است که با بررسی سیره امام خمینی(س) و به خصوص تامل درباره فرمان هشت ماده ای ایشان به شناخت بیشتری از ابعاد و حوزه شمول این فرمان دست یابیم. در پایان مقاله نیز به این سوال مهم پاسخ داده شده که چگونه مواضع امام دربارهی لزوم رعایت حریم خصوصی مردم با سخنرانیهای ایشان دربارهی تجسس و ورود به حریم خصوصی مردم به خاطر مصالح نظام قابل توضیح است؟ و آیا این دو تناضی با هم ندارند؟
روش مطالعه ی این پژوهش کتابخانه ای و اسنادی است و با رجوع به منابع موجود و تحلیل و برسی آنها مطالعه ای طولی در خصوص آرا و اندیشه های امام خمینی(س) در طی دوران حیات ایشان انجام شده است.
واژگان کلیدی:
امام خمینی(س)، آزادی، فرمان هشت ماده ای، حقوق شهروندی، حریم خصوصی، امنیت فردی
مقدمه
گرچه تفکیک حوزه خصوصی از حوزه عمومی قدمتی به درازای حیات انسانی دارد. اما توجه فزاینده به قلمرو و اهمیت زندگی خصوصی و حفظ آن در برابر عوامل تهدیدکننده از مسائل عصر جدید است. دامنه ی حوزه خصوصی و گستره حوزه عمومی به بسیاری از عوامل فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بستگی دارد و با تغییر این عوامل قلمرو حیات خصوصی و عمومی دستخوش تغییر می گردد. یکی از مهم ترین عوامل در تعیین دامنه ی این حوزه عامل فرهنگی به ویژه دین است. (کدیور، ۱۳۸۷: ۵۰)
دین اسلام نیز به عنوان یکی از بزرگترین ادیان جهان معاصر اهتمام ویژه ای به حریم خصوصی انسان ها و حفظ آن داشته است. خداوند به صراحت در آیات ۱۲سوره حجرات؛ ۱۸۹ سوره بقره ؛ ۱۹ و ۲۷ الی ۳۰ سوره نور درباره ی لزوم رعایت حریم خصوصی افراد سخن گفته است، همچنین روایت های بسیاری از پیامبر و امامان معصوم درباره ی حرمت حریم خصوصی افراد نقل شده است، آرای امام خمینی(س) در خصوص این موضوع برگرفته از دین اسلام و احکام الهی آن است. در این مقاله برای بررسی نظرات امام خمینی(س) درباره ی حریم خصوصی افراد ابتدا به تعریف مفهومی حریم خصوصی پرداخته شده و سپس با رجوع به اندیشه ی امام خمینی (س) به عنوان رهبر دینی و سیاسی جامعه ی ایران با توجه به زمینه های فکری اسلامی ایشان نظرات آن پیر فرزانه درباره حریم خصوصی شهروندان مطرح شده است.
ادبیات موضوع
با وجود آنکه امام خمینی(س) در طول دوران حیاتشان توجه ویژه ای به موضوع حقوق بشر داشتهاند اما تحقیقات و پژوهش های اندکی بطور خاص به این حوزه از اندیشه ی امام خمینی پرداخته اند. در ادامه به نقد و بررسی این تحقیقات می پردازیم.
« حق آزادی و نظارت مردم از منظر امام خمینی(س) » عنوان مقاله ای است که خانم رضیه موسوی فر در قالب آن به بررسی دو موضوع پرداخته است: اول؛ تبیین اندیشه ی امام خمینی در مورد حق نظارت مردم و محدوده ی آن و دوم؛ آزادی به عنوان اساسی ترین حق مردم در اندیشه امام خمینی(س).
نویسنده در مورد موضوع اول می نویسد که محدوده آزادی به نظر امام خمینی همان است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی مطرح شده و به تایید امام رسیده است و بعد به تحلیل این نظر می پردازد و مکررا به سخنان امام در موردآزادی در ابعاد گوناگون رجوع می کند و سخنان زیادی را در ضرورت آزادی از دیدگاه امام مطرح می کند و در آخر این مبحث ضمن نتیجه گیری بیان می کند که به طور خلاصه فصل الخطاب آزادی در اندیشه امام خمینی (س) اسلام و قانون است و آزادی یک موهبت الهی است که هیچ محدودیتی ندارد مگر به حکم قانون و اسلام. در مورد مبحث دوم موسوی فر ابتدا این سوال اصلی را مطرح می کند که آیا اصولا امام معتقد به نظارت مردم هستند یا نه؟ پس از آنکه به این سوال پاسخ مثبت می دهد به نقد این پاسخ باتوجه به سخنان امام می پردازد و در این اثنا مکررا به سخنان امام رجوع کرده است. در ادامه نویسنده از قول امام بیان می کند که اسلام دینی است که بحث نظارت مردم بر جامعه را در درون خود دارد و این به وسیله ی مطالعه ی نظریات اسلام و نظریات پیشوایان دین اسلام به خوبی ثابت می شود. (موسوی فر، ۱۳۸۵ : ۴۵۹ – ۴۴۹)
این مقاله تنها در اثنای نقل سخنان امام خمینی درباره آزادی مردم اشاراتی به موضوع حقوق بشر و حریم خصوصی انسان ها داشته و به صورت مستقل و هدفمند بدان نپرداخته است، محوریت مقاله بر روی حقوق سیاسی مردم است و کمتر به حقوق افراد در حریم های خصوصی اشان اشاره شده است.
محمدرضا کاووسی نیز در مقاله ای با عنوان «حقوق بشر و آزادی های عمومی از دیدگاه امام خمینی(س)» نقش دموکراسی سیاسی (حکومت مردمی)، دموکراسی اجتماعی، نقش دستگاه قضایی کارآمد، آگاهی و تحرک سیاسی مردم و نقش آزادیبخش تقوا را در تضمین اجرای مقررات حقوق بشر و آزادی های عمومی از دیدگاه امام خمینی(س) مطالعه می کند. نویسنده ضمن رجوع به صحیفه امام خمینی(س) موضع گیری های ایشان را درباره نقش و چگونگی تاثیر موارد فوق در تحقق حقوق بشر و آزادی های عمومی بررسی کرده و در بحث نقش دستگاه قضایی کارآمد گذری هم بر فرمان هشت ماده ای امام می کند و به تحلیل مفاد این فرمان می پردازد و در بررسی نقش تقوا ضمن رجوع به منابع اسلامی و دینی اندیشه امام خمینی(س) را در این خصوص منبعث از اصول اسلامی می داند. (کاووسی، ۱۳۷۷: ۱۲۳-۱۲۲) این مقاله نیز متاسفانه اشاره چندانی به دیدگاه امام خمینی درباره لزوم رعایت حریم خصوصی افراد نداشته است و تنها در قالب فرمان هشت ماده ای به بررسی مختصر آن پرداخته است.
«دولت دینی و حریم خصوصی، بازخوانی فرمان هشت ماده ای امام خمینی(س)» نوشته ی مهدی مهریزی دیگر پژوهشی است که به بررسی حریم خصوصی افراد از دیدگاه امام خمینی(س) پرداخته است. نویسنده در ابتدای مقاله خود با نقل فرمان هشت ماده ای امام خمینی آن را به پنج حوزه تقسیم می کند، مهریزی در ادامه به بررسی نامه هایی می پردازد که امام خمینی(س) برای پیگیری فرمان هشت ماده ای نگاشته اند، وی در آخرین بخش مقاله خود به جایگاه حریم خصوصی در سیره معصومین و آیات و روایات موجود در این زمینه می پردازد و در نهایت نتیجه می گیرد که حریم خصوصی شهروندان در دولت اسلامی مصون است، نه شهروندان و نه دولت مردان حق ورود به آن را ندارند، تنها دو مورد را می توان به عنوان استثناء برای کارگزاران برشمرد:
۱) تزاحم حریم خصوصی با حقوق دیگران ۲) تزاحم حریم خصوصی با مصالح عمومی (مهریزی، ۱۳۷۸: ۹۲-۷۵)
مهریزی در مقاله خویش تنها به بازخوانی فرمان هشت مادهای حضرت امام پرداخته است و از اشاره به دیگر موضعگیریهای امام که وی در آنها چه قبل و چه بعد از صدور فرمان هشت مادهای به لزوم رعایت حریم خصوصی افراد اشاره کردهاند اجتناب نموده است، با توجه به اینکه نظرات امام خمینی(س) دربارهی لزوم رعایت حریم خصوصی مردم توسط حکومت تنها محدود به فرمان هشت مادهای نمیشود از این حیث میتوان گفت که این مقاله ناقص است، ضمن اینکه امام خمینی (ره) موارد استثنایی هم برای نقض حریم خصوصی افراد ذکر کردهاند اما نویسنده در مقالهی خود آنگونه که باید و شاید بدانها نپرداخته است. به جهت این نقصانها ضروری است که پژوهش دیگری به بررسی آرای رهبر کبیر انقلاب در خصوص رعایت حریم خصوصی افراد توسط حکومت اسلامی بپردازد.
تعریف مفاهیم
حریم عمومی: این حریم به حوزه عمومی مربوط است و با قرارداد اجتماعی به وجود می آید. این حریم با گذر از حریم خصوصی پدیدار می شود و به نحوی عمومی شده است. بخش هایی از حریم خصوصی به مثابه قرارداد اجتماعی است. پیدایش حوزه عمومی موجب تفکیک این حوزه از حوزه خصوصی شده است. (هابرماس، ۱۳۸۴: ۲۹)
حوزهی عمومی، حوزه ای است که در آن امری مخفی و غیرقابل دسترس صاحبان آن نیست و تدبیر و سامان و تصمیمگیری در مورد آن نیز حق همهی شهروندان است. حوزهی عمومی منطقهی اقتدار دولت است، این حوزه ملک مشاع همهی شهروندان است. (کدیور، ۱۳۸۷: ۵۳)
امنیت فردی: منظور از امنیت فردی یا امنیت شخصی این است که فرد از هرگونه تعرض و تجاوز مانند قتل، جرح، ضرب، توقیف، حبس، تبعید، شکنجه و سایر مجازات های غیرقانونی و خودسرانه و یا اعمالی که منافی شئون و حیثیت انسانی اوست مانند اسارت، تملک، بهرهکشی، بردگی، فحشا و غیره مصون و در امان باشد. (طباطبایی موتمنی، ۱۳۸۸: ۴۲)
حریم خصوصی: مفهوم حریم خصوصی ریشه فلسفی، حقوقی، سیاسی، انسانی شناختی و جامعه شناختی دارد. در ارتباط با حریم خصوصی دو برداشت کلی وجود دارد. یکی برداشت توصیفی که حریم خصوصی را توصیف می کند و دیگری برداشت دستوری که از ارزش حریم خصوصی سخن می گوید. در هر یک از برداشت ها، بعضی حریم خصوصی را نفع و بعضی دیگر حق اخلاقی یا قانونی تلقی می کنند. (انصاری، ۱۳۸۶: ۱۴-۱۳)
مفهوم حریم خصوصی از سه عنصر مستقل و مرتبط باهم تشکیل شده است. این سه عنصر عبارتند از: محرمانگی، ناشناس ماندن، تنهایی و خلوت. (همان، ۱۶-۱۴) بنابراین از تعاریف مختلف حریم خصوصی دو مفهوم به ذهن تداعی می شود. یکی مفهوم ذاتی حریم خصوصی که به شخصیت و کرامت انسانی ناظر است و دیگری نسبیت این مفهوم از بعد اجتماعی است که به تناسب فرهنگ و ساختار هر جامعه بایست حمایت از آن صورت گیرد.
نکته مهم دخیل دانستن مفهوم خلوت و تنهایی در حوزه حریم خصوصی است. یعنی حریم خصوصی به منزلهی خلوت و تنهایی افراد مورد نظر است. (ادیانی، ۱۳۸۸: ۵-۴)
حریم خصوصی آن چیزی است که انسان می خواهد مخفی و غیرقابل دسترسی دیگران بماند و تصمیم گیری دربارهی آن مستقلا به عهدهی خودش باشد. حریم خصوصی چیزی است که اطلاع و ابراز آن یا سامان و تصمیم آن منحصرا در اختیار شخص باشد و شخص در آن صاحب اختیار تامه باشد. از امور حوزه خصوصی نمیتوان پرسید، به دیگران ربطی ندارد، تجسس و تفتیش در آن ممنوع است، اگر به طریقی کسی از آن مطلع شد افشای آن نیز مجاز نیست. تدبیر امور این حوزه در سلطهی شخص است، اوست که حق تعیین سرنوشت خود را دارد و احدی بر مقررات او ولایت ندارد. (کدیور، ۱۳۸۷: ۵۲)
در واقع حریم خصوصی، حوزه زندگی هر فرد است که او یا با اعلان قبلی در چارچوب قانون انتظار دارد که دیگران بدون رضایت او به آن قلمرو وارد نشوند یا نگاه و نظارت نکنند و به اطلاعات درباره آن دسترسی نداشته باشند و به آن تعرض نکنند. در این معنی جسم، البسه، اشیا، تلفن همراه، اماکن خصوصی و منازل، محل های کار، اطلاعات شخصی و ارتباطات خصوصی با دیگران جزء این قلمروهاست.
حریم خصوصی از دیدگاه امام خمینی
در بررسی دیدگاه امام خمینی درباره حریم خصوصی باید به چند نکته توجه داشت:
نکته اول اینکه نظر امام خمینی(س) را باید به عنوان یک فقیه بررسی کنیم نه فیلسوفی سیاسی یا اندیشمندی اجتماعی. فیلسوفان و اندیشمندان سیاسی-اجتماعی با مبانی فکری خاصی که برگرفته از جریان تاریخی و اندیشه ای تارخ غرب است به موضوع حقوق انسان ها پرداخته اند و امام خمینی(س) در مقام فقیهی سیاسی که معتقد و مقید به دین اسلام است با مبانی فکری و اعتقادی اسلام به موضوعات و مباحث نگریسته است. به دلیل جایگاه رهبری امام خمینی(س) نظر و عمل ایشان در باب حقوق و آزادی های فردی بهم پیوند خورده است؛ یعنی امام خمینی(س) زمانی که قیام را شروع کردند به بیان نظراتشان درباره حقوق و آزادی های فردی هم پرداختند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز که در جایگاه رهبر دینی و سیاسی جامعه قرار گرفتند از موضع رهبری با صدور فرمان ها و دستوراتی من جمله فرمان هشت ماده ای سعی در عملی کردن اندیشه های اسلامی خویش در جامعه داشتند. نکته دوم اینکه اگر امام به فرض بصورت اثباتی بر حقوق سیاسی مردم تاکید نکرده باشند به صورت سلبی بر حقوق مردم در قبال حکومت تاکید کرده است. به گونه ای که امام یکی از عوامل نامشروع بودن رژیم پهلوی را تضییع و سلب حقوق و آزادی های مردم می دانست. نکته سوم اینکه مرکز ثقل اندیشه امام خمینی (س) سعادت است. از نظر امام خمینی (س) راه سعادت هم اجرای احکام اسلامی است. سعادت در این مفهوم هم شامل آسایش دنیوی و هم رستگاری اخروی است. نه فقط اندیشه سیاسی امام خمینی(س) بلکه تمام دغدغه های فکری و نوشته های قلمی امام حول محور سعادت انسان است. امام خمینی(س) اجرای احکام اسلامی را که موجب سعادت انسان است جز از طریق تشکیل حکومت اسلامی عملی نمی دانست و در نتیجه در نظر و عمل سیاسی خود تشکیل حکومت اسلامی را به عنوان هدف اصلی و نهایی خود انتخاب کرد، چون آنرا عامل اصلی سعادت انسان می دانست. (رنجبر، ۱۳۸۲: ۸۵-۸۷)
با توجه به این الزامات پس از تشکیل دولتی اسلامی امام خمینی(س) همواره تاکید و حساسیت زیادی بر رعایت موازین اسلامی در جامعه داشت و نمی خواست ناعدالتی هایی که در حکومت پیشین بود در جمهوری اسلامی نیز وجود داشته باشد، « در جمهوری اسلامی ستم نیست ، در جمهوری اسلامی آزادی است، استقلال است… در جمهوری اسلامی عدل اسلامی جریان پیدا می کند، عدالت الهی بر تمام مردم سایه می افکند، آن چیزهایی که در طاغوت بود در جمهوری اسلامی نیست». (امام خمینی ، ۱۳۸۵، ج ۶ : ۵۲۵)
در نگاه امام خمینی دو بعد سلبی و ایجابی آزادی انسان در حوزه عمل و کنش مورد توجه قرار گرفته است که اولی بیان کننده ی حوزه ی عدم مداخله دیگران است که هیچ فردی حق ندارد انسان و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند.» (جمشیدی، ۱۳۸۴: ۲۴۴) حوزه بهره مندی از آزادی به دو حریم عمومی و خصوصی تقسیم می شود که امام خمینی(س) آزادی در هر دو این حوزه ها را مدنظر داشته است. (همان، ۲۵۵) امام خمینی(س) معتقد است حکومت اسلامی دو وظیفه مهم دارد که در ارتباط با یکدیگر باید آنها را تحقق بخشید: یک؛ حفاظت از آزادی های مردم. دوم؛ اجرای احکام و حدود الهی. این دو اصل حدود آزادی را نیز تعیین می کند. (همان، ۲۶۱)
امام خمینی(س) معتقدند پس از انقلاب اسلامی از تحولات ذاتی مردم ایران اعتقاد به این امر است که مردم دارای حق هستند و حکومت وظیفه دارد این حق را رعایت کند و حرمت آن را نگه دارد. بر همین اساس از مهم ترین توصیه های امام در دیدارهای مکرری که با مردم و مسئولان داشته اند توجه به حقوق مردم و عدم تجاوز به آن و جلوگیری از وارد شدن ظلم به افراد جامعه است. (رنجبر، ۱۳۸۲: ۱۲۴)
ایشان در دیداری که با مسئولان وزارت کشور و استانداران در سال ۱۳۶۱ داشتند می فرمایند: « نباید با مردم طوری کرد که مردم در خانه هایشان مطمئن نباشند، در زندگیشان، در تجارتشان در کسبشان مطمئن نباشند. دولت اسلامی باید مردم را مطمئن کند در همه چیز. در سرمایه هایشان در کسبشان، در کارخانه هایشان، در همه چیز، مردم در آرامش باشند و دولت ابدا نمی تواند که تاذی بکند… و اگر یک کسی تاذی کرد آن تادیب خواهد شد». (امام خمینی ، ۱۳۸۵، ج ۱۷ : ۱۶۱-۱۶۲) امام خمینی حتی در روزهای اوج مبارزات انقلاب که خشونت ها نیز افزایش یافته بود نسبت به رعایت حقوق افراد نگران است و در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷ اعلام می کنند: «ملت محترم ایران بداند که دیانت مقدس اسلام ، جان و مال انسان ها را محترم شمرده و تجاوز به آن را از محرمات عظیمه می داند». (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۵: ۴۰۲)
امام خمینی(س) همچنین نسبت به سواستفاده از اختیارات و قدرتی که در اختیار گروه هایی از جامعه برای تامین امنیت نهاده شده هشدار می دهد، «خوف آن است که اسلحه در دست شما جوانان عزیز موجب غرور و سرکشی شود … و با سوء رفتار با برادران خود صدق و صفا رخت بربندد و به جای آن کدورت و جفا جایگزین شود و آن روز فاجعه ای است برای اسلام و مصیبت دردناکی است برای شما و یارانتان». ( امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۷: ۳۹۳) امام خمینی نسبت به کارهایی که در شرایط ملتهب و متغییر سال های آغازین انقلاب به دست گروه های انقلابی و کمیته ها صورت می گرفت نگرانی عمیقی داشتند و در مناسبت های مختلف در سخنرانی هایی که داشتند نسبت به قانون شکنی و برخی کژکارکردهای اعضای این گروه ها هشدار می دادند، از جمله در دیداری که با اعضای کمیته های انقلاب تهران در سال ۵۸ داشتند می فرمایند:
«پاسداری در این مرحله این است که از عدالت پاسداری کنید؛ از حکومت عدل پاسداری کنید. اگر خدای نخواسته فرض کنید یک نفر جوان مسمای به پاسدار به رفیقش، به منزل یک کسی، به خانه ی یک کسی تعدی بکند، آن از پاسداری خودش همینطوری مخلوع است». (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۸ : ۳۱۹)
امام خمینی به شدت نسبت به نحوه رفتار با مردم حساس بودند، ایشان می فرمایند: «احدی حق ندارد با مردم رفتار غیراسلامی داشته باشد.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۷ : ۱۴۰) و در جایی دیگر نسبت به نفی فشار بر مردم تاکید دارند، ایشان در توصیه ای به مسئولان می فرماید: « آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۸: ۷۹)
ظلم به هر صورتی که باشد مورد تنفر امام است، به عقیده ی امام ظلم مایه ی فساد و نشانه ظلمت است، در حالیکه اسلام خواهان هدایت افراد از ظلمت به نور است و ظلم بزرگترین عامل انحراف انسان ها از مسیر هدایت و رستگاری می باشد ازین رو امام خمینی(س) بارها تنفر خود را از ظلم ابراز داشته اند و آنرا مخالف عدالت و صلاح جامعه اسلامی معرفی می کنند: «خداوندا تو می دانی که ما در این قیام رضای تو را می خواهیم و تو می دانی که ما از ظلم ولو بر یک نفر بیزار هستیم، و تو می دانی که ما برای اجرای عدالت قیام کرده ایم و تو می دانی که ازین تعدیات و ظلم ها بیزار و منزجز هستیم.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۹ : ۴۲۳)
«اسلام هم حقوق بشر را محترم می شمارد، و هم عمل می کند. حقی را از هیچکس نمی گیرد. حق آزادی را از هیچ کس نمی گیرد. اجازه نمی دهد که کسانی بر او سلطه پیدا کنند که حق آزادی را به اسم آزادی از آنها سلب کند». (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۴ : ۶۹)
بررسی حقوق و آزادی های شخصی از دیدگاه امام دارای اهمیت خاصی است. آزادی های فردی شامل کلیه ی حقوقی است که حوزه ی خصوصی زندگی افراد را از حوزه ی عمومی تفکیک می کند و آنرا از تعرض دولت مصون نگه می دارد. بطورکلی آزادی های فردی شامل آزادی شغل، آزادی مسکن، نحوه زندگی، امنیت فردی و مصونیت از دستگیری و بازداشت غیرقانونی و شکنجه و حفظ حریم شخصی کلیه ی افراد و اصل قانونی بودن مجازات است. (رنجبر، ۱۳۸۲: ۱۷۰)
از نظر امام خمینی(س) شهروندان در حیطه ی زندگی خصوصی که از جانب قانون تعیین می گردد و از حیطه ی زندگی عمومی و مدنی مجزا می شود آزاد هستند و کسی نمی تواند به حریم خصوصی آنها وارد شود. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷: ۱۴۰)
از نظر امام خمینی(س) حریم خصوصی زندگی افراد دربرگیرنده حوزه های زیر است:
۱) حوزه اعتقادات (آزادی عقاید): « در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هرگونه عقیده ای هستند». (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۴ : ۴۳۵)
۲) آزادی بیان و قلم: در جمهوری اسلامی هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود، ولکن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرت های خارجی را اجازه خیانت نمی دهیم.( امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۵: ۱۳۹)
۳) آزادی در محل سکونت و کار (. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷: ۱۴۲-۱۴۰)
۴) حوزه مباحات، مستحبات و مکروهات (رُخَص): آنچه موضوع امر به معروف و نهی از منکر قرار می گیرد همانا حوزه ی محرمات و واجبات الهی است نه رُخَص. ( امام خمینی، ۱۳۷۹، ج۱ و ۲: ۳۶۲)
۵) حوزه احکام الزامی اختلافی. (همان، ۳۶۴)
۶) امر و نهی در صورتی که موجب وهن شریعت شود. (همان، ۳۶۵)
فرمان هشت مادهای امام و حریم خصوصی
مهم ترین موضع گیری امام خمینی درباره لزوم حفظ حریم خصوصی افراد، فرمان مشهور به هشت ماده ای ایشان است که در ۲۴/۹/۱۳۶۱ خطاب به مسئولان اجرایی و قضایی کشور صادر فرمودند، اینکه امام خمینی چنین موضوعی را نه در قالب سخنرانی و توصیه بلکه در قالب فرمان لازم الاجرا صادر فرمودند نشان دهنده اهمیت و توجه بسیار ایشان به لزوم رعایت حریم خصوصی افراد است.
فرمان تاریخی امام خمینی(س) در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در شرایطی صادر شد که عده ای به نام دین و اسلام به محل کار و منازل مردم هجوم می بردند و آنها را مورد هتک و توهین و آزار قرار می دادند که امام به شدت با آنها مخالف کردند. از دید امام خمینی اینگونه برخورد با افراد، خارج از ضوابط شرعی است و موجب فساد می شود و همانطور که در فرمان هشت ماده ای اعلام می کنند علاوه بر اینکه افراد را از توسل به چنین اقدامی به هر انگیزه ای باز می دارند دولت را هم موظف به جلوگیری ازین اقدام ها و مجازات متخلفین می کنند. امام خمینی(س) با صدور فرمان هشت ماده ای اولاً افراد را از توسل به اقدامات خودسرانه باز میدارند و ثانیاً دولت و قوه قضاییه را مسئول جلوگیری از اینگونه کارها می دانند. مبنای مخالفت امام با اقداماتی از این دست آن است که ایشان آنها را از مصادیق ظلم می دانند و از آنجا که از دید امام بزرگترین هدف اسلامی و انقلاب اسلامی برقراری عدالت است به شدت با آنها مخالفت و تاکید می کنند که حتی به نام دین هم این اقدام ها قابل توجیه نیست. (رنجبر، ۱۳۸۲: ۱۷۳)
مهم ترین نکاتی که در فرمان هشت ماده ای امام خمینی قابل تشخیص است، عبارتند از:
۱) لزوم اسلامی نمودن احکام قضایی و تهیه قوانین شرعیه و تصویب و ابلاغ سریعتر آنها
۲) بررسی صلاحیت قضات، دادستان ها و دادگاه ها و درحالیکه اشخاص فاسد و مفسد تصفیه می شوند اشخاص مفید و موثر با اشکالات واهی کنار گذاشته نشوند، «میزان حال فعلی اشخاص است».
۳) تاکید بر استقلال و قاطعیت قضات واجد شرایط اسلامی در قضاوت و داوری بگونه ای که ملت از صحت قضا و ابلاغ و اجرا و احضار، احساس آرامش قضایی نمایند و احساس کنند که در سایه احکام عدل اسلامی جان و مال و حیثیت آنان در امان است.
۴) احضار و توقیف افراد بدون حکم قاضی که بر اساس موازین شرعی است جایز نمی باشد و تخلف از آن موجب تعزیر است.
۵) تصرف در اموال منقول و غیرمنقول بدون حکم حاکم شرعی( که بر اساس موازین صادر شدهباشد) جایز نیست.
۶) ورود به مغازه ها و محل کار و منازل افراد بدون اذن صاحبخانه برای جلب یا به نام کشف جرم و ارتکاب گناه ممنوع است.
۷) شنود تلفن، گوش دادن به نوار ضبط صوت دیگران به نام کشف جرم جایز نیست.
تجسس از گناهان غیر و دنبال اسرار مردم بودن جایز نمی باشد.
۹) فاش ساختن اسرار مردم جرم و گناه است.
۱۰) تجسس در صورتی جایز است که برای کشف توطئه ها و مقابله با گروهک های مخالف نظام جمهوری اسلامی که قصد براندازی نظام و ترور شخصیت ها را دارند و تنها بشرط مطمئن بودن جایز است.
۱۱) در صورت جواز تجسس باید ضوابط شرعی رعایت گردد و یا دستور دادستان باشد چراکه تعدی از حدود شرعی نسبت به آنان نیز ناروا است.
۱۲) اگر ماموران قضایی از روی خطا و اشتباه وارد منزل شخصی یا محل کار خصوصی شدند و با آلات لهو و قمار و فحشا و موادمخدر برخورد کردند حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان نماید و از ضوابط شرعی تعدی کند و حق جلب آنان را نیز نداشته و تنها باید نهی از منکر کنند.
۱۳) کسانی که شغل آنان گردآوری و توزیع موادمخدر است مصداق مفسد فی الارض قرار می گیرند و علاوه بر ضبط موادمخدر باید آنان را به مقامات قضایی معرفی کرد.
۱۴) قضات حق ندارند حکمی صادر کنند که ماموران اجازه ورود به منازل یا محل کار افراد را داشته باشند که نه خانه امن و تیمی است و نه محل توطئه علیه نظام.
۱۵) مسئولین قضایی و اجرایی موظف به جلوگیری از امور ذکرشده هستند.
۱۶) قابل قبول و قابل تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق اسلامی از اشخاص صادر شود.
۱۷) مردم باید احساس آرامش و امنیت کنند و قوه قضاییه و دولت را پشتیبان خود بدانند. (مهریزی، ۱۳۷۸: ۵۲-۶۷) و ( صارمی، ۱۳۸۵: ۲۰۵-۲۰۲)
امام خمینی پس از صدور فرمان نیز به طور جد پیگیر اجرای آن بودند و در تاریخ ۴/۱۰/۱۳۶۱ هیئتی شش نفره را جهت پیگیری فرمان هشت ماده ای تشکیل می دهند و در سخنرانی هایشان به لزوم اجرای فرمان تاکید می کنند: « همانطور که من عرض کردم به آقایان، رفتن و جاسوسی کردن و تجسس کردن… این کارها نباید بشود. از آن رو هم … اگر متجاهر شد به یک فسقی، متجاهر شد به اینکه یک چیزی که خلاف شرع است، مامورند همهی مردم برای اینکه، نهی از منکر کنند… ما نگفتیم که احکام اسلام که جاری میشود، یک تکهاش جاری بشود. همین جاری بشود که جاسوسی نشود و نمیدانم-تفتیش نشود؟… نباید ما تعدی بکنیم و طلم بکنیم و تفتیش از داخل خانههای مردم بکنیم…از آن ور هم اگر سوء استفاده بخواهند بکنند… اگر کسی فسق بکند در خارج، متجاهر بشود، هر نحو فسقی باشد، به شدت باید دولت با او عمل کند.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۷: ۱۶۲-۱۶۱)
در دیداری که اعضای ستاد پیگیری فرمان هشت ماده ای با امام داشته اند، ایشان در آن دیدار سخنانی در تاکید بر مفاد پیام بیان می کنند: «من باید به آقایان عرض کنم که شما در این کاری که دارید انجام می دهید که رسیدگی به امر متخلفین است… یک امری است که الزام شرعی الآن دارد و با کمال جدیت و قاطعیت این باید عمل بشود… از حالا به بعد سکوت اصلا معنی ندارد… ما باید این بار ظلم را که الآن در سرتاسر کشور گاهی می شود به اشخاص، این بار را دیگر باید سبک کنیم و از بین ببریم.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۱۷: ۱۹۶-۱۹۵)
امام خمینی(س) نسبت به هتک حرمت مسلمانان به شدت حساس بودند و در بند هفتم فرمان هشت ماده ای با به کار بردن عبارت «موکداً تذکر داده می شود» میزان حساسیت و تاکید خود را بر لزوم حفظ حریم خصوصی افراد اینگونه بیان می کنند: «موکداً تذکر داده می شود که اگر برای کشف خانه های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطا و اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چراکه اشاعه ی فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدی از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه ی نهی از منکر به نحوی که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند و تعدی از حدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می باشد… همچنین هیچکس از قضات حق ندارند ابتدائاً حکمی صادر نمایند که به وسیله ی آن ماموران اجرا اجازه داشته باشند به منازل یا محل های کار افراد وارد شوند که نه خانه امن تیمی است و نه محل توطئه های دیگر علیه نظام جمهوری اسلامی، که صادرکننده و اجراکننده چنین حکمی مورد تعقیب قانونی و شرعی است.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۷: ۱۴۱-۱۴۲)
پیش از صدور فرمان هشت ماده ای نیز امام خمینی به صورت رسمی نگرانی خود را نسبت به متجاوزین به حقوق مردم اعلام کرده بودند، ایشان در سال ۱۳۶۰ در نامه ای به شورای عالی قضایی و دادستان انقلاب دستور برخورد با متعرضین به اموال و املاک مردم را صادر می کنند:
« شورای محترم قضایی- دادستان محترم انقلاب اسلامی
اخیراً گزارش هایی می رسد که افراد غیرمسئول و احتمالا از گروه های منحرف و گاهی مقامات مسئول برخلاف مقررات اسلامی و قانونی متعرض اموال و املاک محترم مردم می شوند و به طور سرخود به تقسیم املاک و مصادره ی اموال اشخاص می پردازند؛ و گاهی به منازل اشخاص بدون مجوز شرعی و قانونی وارد و آنان را جلب می نمایند؛ و اگر شخص موردنظر نباشد، بستگان و زن و فرزند او را جلب می کنند؛ و گاهی به بهانه هایی هتک آبرو و حیثیت اشخاص را می نمایند؛ و با این اعمال غیرشرعی هتک جمهوری اسلامی و آبروی مقامات قضایی را می برند. مقرر فرمایید سازمان بازرسی کل کشور با سرعت عمل رسیدگی کرده به مقامات قضایی گزارش دهند و اگر شکایاتی به دادستانی ها رسید، با سرعت رسیدگی نمایند و اشخاص یا گروه هایی که مرتکب این نحو اعمال غیرشرعی و غیرقانونی می شوند احضار و پس از اثبات جرم به مجازات برسند. و لازم است اینجانب را از مسائل مذکور مطلع نمایید. (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۵: ۴۰۸)
امام خمینی همچنین ۲۰روز پس از صدور فرمان هشت ماده ای در فرمان مهم دیگری در راستای تحقق اهداف فرمان هشت ماده ای دستور انحلال هیات های گزینش در سراسر کشور را صادر نمودند و در بند پنجم این فرمان فرمودند: « تجسس از احوال اشخاص در غیر مفسدین و گروه های خرابکار مطلقا ممنوع است و سئوال از افراد به اینکه چند معصیت نمودی، چنانچه بنا به بعضی گزارشات این نحوه سئوال می شود مخالف اسلام و تجسس کننده معصیت کار است، باید در گزینش افراد این نحوه امور خلاف اخلاق اسلامی و خلاف شرع مطهر ممنوع شود.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۷: ۲۲۱) امام خمینی(س) ضمن انحلال هیات های پیشین گزینش و ممنوع کردن کتابهایی که در مصاحبهها و آزمونهای گزینشی مورد استفاده قرار میگرفت، دستور تجدیدنظر و بررسی مجدد کلیه اقدامات آنها را صادر کردند و خواستار تشکیل هیات هایی جدید با افراد و ساختار جدیدی شدند.
حفظ نظام و جان مردم اولی بر حریم خصوصی
در کنار تمام تاکیدی که امام خمینی(س) بر حفظ حریم خصوصی شهروندان داشتند اما در مواردی هم برای جلوگیری از توطئه ها و ضربه خوردن نظام و امنیت مردم هوشیاری و دقت مردم و مسئولان نسبت به مراکز توطئه را خواهان بودند و از مردم می خواستند تا کسانی را که احساس می کنند تحرکات مشکوک دارند یا در خانه های تیمی موجود در همسایگی اشان فعال اند معرفی کنند. حساسیتی که امام نسبت به کشف و خنثی سازی توطئه ها داشتند ناشی از پیوند سرنوشت نظام جمهوری اسلامی و اسلام با یکدیگر بود، امام خمینی(س) حفظ نظام را همپایه با حفظ اسلام و به عنوان ارزش برتر معرفی کردند.(جمشیدی،۱۳۸۴: ۶۰۳) حضرت امام حفظ اسلام و جان مسلمان ها را از فرامین الهی می دانستند و بدین جهت از مردم می خواستند تا موارد مشکوک را گزارش دهند:
« اسلام را همه باید حفظ کنیم… واجب است برهمه ما ، بر همه شما که اگر توطئه ای دیدید و اگر رفت آمد مشکوکی را دیدید خودتان توجه کنید و اطلاع بدهید. یک بیچاره ای به من نوشته بود که شما که گفتید که همه اینها باید تجسس بکنند یا نظارت بکنند خوب در قرآن می فرماید که: و لا تجسسوا. راست است ، قرآن فرموده است، مطاع هم هست امر خدا، اما قرآن حفظ نفس آدم را هم فرموده است که هرکسی باید لاتقتلوا انفسکم.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۵: ۱۱۶-۱۱۵)
« اگر دماء مسلمین را در خطر دیدیم، دیدیم که یک دسته دارند توطئه می کنند که بریزند و یک جمعیت بی گناهی را بکشند بر همه ما واجب است که جاسوسی کنیم. بر همه ما واجب است که نظر کنیم و توجه کنیم و نگذاریم یک همچو غائله ای پیدا بشود. حفظ جان مسلمان بالاتر از سایر چیزهاست. حفظ خود اسلام از جان مسلمان هم بالاتر است. این حرف های احمقانه ای است که از همین گروه ها القا می شود که خوب، جاسوسی که خوب نیست! جاسوسی، جاسوسی فاسد خوب نیست، اما برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۵: ۱۱۶)
«دانش آموزان عزیز با کمال دقت و بی طرفی اعمال و کردار دبیران و معلمین را زیرنظر بگیرند، که اگر خدای نکرده در یکی از آنان انحرافی ببینند بلافاصله به مقامات مسئول گزارش بدهند. و خود دبیران و معلمین با هشیاری مواظب همکاران خود باشند تا اگر بعضی از آنان خواستند افکار انحرافی خود را در خلال تدریس به فرزندان میهن اسلامی امان القا کنند از آنان جلوگیری نمایند؛ و در صورتی که فایده ای نبخشید با قاطعیت مطلب را با مسئولین در میان بگذارند» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷: ۲-۱)
امام خمینی چهار روز پس از صدور فرمان هشت ماده ای در دیدار با فرماندهان سپاه و بسیج می فرمایند: « بدانند این جوانها که دست ها ممکن است در کار باشند که باز مسائل را طور دیگری بکنند و شماها را منحرف کنند. همان دفعه ی اولی که شما از یک استاد یا از یک دانشجو یک چیز انحرافی دیدید همان دفعه ی اول گزارش بدهید تا جلویش گرفته شود.» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷: ۱۵۶)
حضرت امام در فرمان هشت ماده ای نیز در کنار لزوم حفظ حریم خصوصی افراد و عدم تجسس در زندگی مردم بر کشف توطئه ها و دستگیری افراد محارب تاکید دارند ولی در برخورد با همین معاندین هم حفظ ضوابط شرعی و قانونی را واجب می دانند: «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی، کسی بدون اذن صاحب آن وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید… آنچه ذکر شد و ممنوع اعلام شد در غیر مواردی است که در رابطه با توطئه ها و گروهک های مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیت های مجاهد و مردم بی گناه کوچه و بازار و برای نقشه های خراب کاری و افساد فی الارض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند که با آنان در هر نقطه ای که باشند و همچنین در جمیع ارگان های دولتی و دستگاه های قضایی و دانشگاه ها و دانشکده ها و دیگر مراکز با قاطعیت و شدت عمل ولی با احتیاط کامل باید عمل شود، لکن تحت ضوابط شرعیه و موافق دستور دادستان ها و دادگاه ها، چراکه تعدی از حدود شرعیه حتی نسبت به آنان نیز جایز نیست. چنانچه مسامحه و سهل انگاری نیز نباید شود» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۷: ۱۴۱-۱۴۰)
امام خمینی در وصیت نامه سیاسی الهی خویش می نویسند: «… از آزادی های مخرب باید جلوگیری شود. و از آنچه در نظر شرع و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است به طور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسئول می باشند.» (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج ۲۱: ۴۳۶)
«باید ارتش ما ، ژاندارمری ما، سپاه پاسداران ما با کمال دقت و همه ملت ما- همه ملت الآن سپاه اسلام هستند- باید مراقبت کنند، باید رفت و آمدهای مشکوک را تحت نظر بگیرند و به مجرد اینکه ملت دید که یک رفت و آمد مشکوکی هست، اطلاع بدهند، در محله ها دیدند که رفت و آمدی در یک خانه ای هست که غیرعادی است، اطلاع بدهند فوراً. آنها هم فوراً کنترل کنند این چیزها را. » (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۳: ۱۰۶)
«البته آنی که ما می گوییم این است که به مردم، مردم عادی به خیال اینکه توی خانه شان، خودش توی خانه اش بخواهد یک کاری بکند حقی ندارد کسی برود، بداند هم که در جوف منزلش یک کاری می کند این نهیش می کنند؛ اگر یک وقت بریزند توی خانه اش، نه این حق نیست. همچه چیزی نمی شود، یک کار خلافی را با یک کار خلافتری ما بخواهیم جلویش را بگیریم، موازین دارد… مبادا یک وقتی فرض کنید منزل یک کسی را بروند تفتیش بکنند بیخود، به خیال اینکه توی خانه ی این، یک چیزی است، بروند تفتیش کنند، نه این صحیح نیست، اما اگر فهمیدند، اطلاع پیدا کردند به اینکه خانه مرکزی از برای فساد هست، یک وقت توی یک خانه چیزی هست، احتمال می دهید، نه، حق ندارید بروید. یک وقت در خانه ای است که می بینید مرکزیت دارد برای یک امری، برای یک فسادی، هر فسادی باشد، می خواهند فحشا در اینجا چی بکنند، مرکز فحشا درست کرده اند، مرکز- نمی دانم- قماربازی درست کرده اند، اینها از اموری است که به صراحت عرض می کنم باید جلویش را بگیرند». (امام خمینی، ۱۳۸۵، ج۱۷: ۲۶۷-۲۶۸)
مجموع آنچه که از سخنان امام خمینی(س) بر می آید آن است که ایشان حفظ نظام اسلامی و جان مردم را اولی بر تمام امور می دانست و معتقد بود چنانچه برای حفظ نظام لازم بود تا حریم شخصی افراد را تجسس کرد، در صورت اطمینان از وجود توطئه این کار را باید با رعایت شروطی انجام داد. (جمشیدی،۱۳۸۴: ۶۰۵-۶۰۳)
نتیجه گیری
بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به دنبال تهدیدهای خارجی و توطئههای داخلی نوعی تندروی و اعمال روشهای خشن امری روزمره شده بود. مخصوصاً در شرایط درگیریهای مسلحانه سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ روند قانونمندی جامعه به شدت آسیب دیده بود. در این شرایط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در فرمانی ۸ مادهای در راستای جلوگیری از تجاوزات و تندروی ها دستورات قاطعی صادر کردند که در قانونمند کردن کارکردهای نهادهای انقلابی و کارگزاران و مأمورین دولتی در قوای اجرائی و قضائی بسیار تأثیر گذار شد. امام در شرایط سخت جنگ خارجی و جنگ مسلحانه گروههای داخلی حفظ ضوابط و معیارها را ضروری اعلام کردند به نحوی که هیچ عذر، ضرورت وحتی مصلحتی تجاوز به حقوق شهروندی مردم را توجیه نکند و با افراد خاطی برخورد شود.
امام خمینی در سخنرانی ها و فرمان هایشان توجه ویژه ای به حفظ شانیت انسان ها و احترام به حریم خصوصی شهروندان داشته اند و فرمان تاریخی هشت ماده ای ایشان و همچنین فرمان انحلال هیئت های گزینش از مهم ترین مصادیق توجه ایشان به حریم خصوصی و حقوق شهروندی افراد است، به عقیده ایشان فقط چنانچه در حریم خصوصی افراد توطئه ای علیه اسلام، نظام و جان مردم درحال شکلگیری بود به شرط اطمینان بایست مانع از آن شد؛ آن هم نه توسط هر شخصی بلکه فقط توسط مقامات مسئول و فقط با حکم قضایی، در غیر اینصورت کسی نمی تواند در حریم خصوصی افراد مداخله کند. همچنین نکتهی مهم در تحلیل نظرات امام این است که ایشان شرط دخالت در حریم خصوصی افراد را اطمینان و حصول یقین از اینکه در خفا عملی خلاف مصلحت و امنیت نظام یا فسادی آشکار در حال انجام است، میدانند و تجاوز به حریم خصوصی افراد را تنها بر مبنای شک و تردید باطل میدانند. در صورتی هم که مردم از وجود فساد و توطئه در مکانی مطمئن شدهاند در این صورت هم تنها مقامات قضایی با صدور مجوزهای قانونی لازم میتوانند به حریم خصوصی افراد وارد شوند و جلوی فساد و توطئه را بگیرند.
ارزش فرمان هشت مادهای امام وقتی مشخص میشود که بدانیم ایشان هشت روز پیش از صدور این فرمان در یکی از سخنرانی های خود گفته بودند: « حیثیت و آبروی مومن در اسلام از بالاترین و والاترین مقام برخوردار است و هتک مومن چه برسد به مومنعالم، از بزرگترین گناهان و موجب سلب عدالت است» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷: ۱۳۴) این موضعگیری صریح امام چند روز پیش از صدور فرمان هشت مادهای به خوبی بیانگر میزان اهمیت آبرو و حرمت حریم خصوصی افراد در اندیشه ایشان دارد و صدور فرمان هشت مادهای اقدامی عملیاتی برای تحقق چنین دیدگاهی است.
از نظر جامعه شناختی نیز در صورت تحقق فرمان هشت مادهای امام، مردم جامعه علاوه بر احساس امنیت روانی و اجتماعی نوعی امنیت خاطر نیز خواهند داشت و اعتماد اجتماعی افزایش مییابد. مردمی که هراس و واهمهای در خصوص احتمال تجاوز حاکمیت به زندگی و حریم شخصی خود نداشته باشند آسایش خاطر بیشتری خواهند داشت و مطمئن خواهند بود که خطری تهدیدشان نمیکند و حاکمیت را از خود و از آن خود خواهند دانست نه علیه خود.
در فرمان هشت مادهای امام (س)آمده که هر حکمی به مجازات و اجرای باید تنها از طریق دادگاه صالح و اجزای آن باشد و اگر احیانا بخشهایی از دستگاه اجرایی از این امر تخطی کنند، خلاف اسلام و قانون عمل کردهاند. در عین حال، توجه مجریان به این موضوع مهمتر از مردم است، چون آنها قرار است الگوی مردم باشند و اگر تخطی کنند شدیدتر مجازات خواهند شد.
نکتهی مهمی که در پایان قابل ذکر است برقرار ساختن نسبتی میان تاکید امام بر حفظ حریم خصوصی از یک سو و تاکید ایشان بر لزوم جلوگیری از توطئهها و امنیت مردم و نظام از سوی دیگر است. همانگونه که در سطور پیشین ذکر شد حضرت امام از سویی با صدور فرمان هشت مادهای لزوم حفظ حریم خصوصی را خاطرنشان کردهاند و از سویی دیگر در سخنرانیهای متعددی برای جلوگیری از توطئهها و مفاسد، اقشار مختلف اجتماع را تشویق به گزارش دادن امور مشکوک و جاسوسی علیه چنین مواردی کردهاند، حال سوال مهم این است که این دو امر به ظاهر متناقض چگونه قابل توضیح است؟ آیا مواضع امام دربارهی لزوم رعایت حریم خصوصی با سخنرانیهای ایشان دربارهی لزوم جاسوسی عموم مردم و گزارش امور مشکوک به خاطر حفظ نظام در تعارض نیست؟ در پاسخ به این ابهام نکات زیر قابل ذکر است:
۱) امام آن هنگام که از حریم خصوصی مردم و لزوم حفظ آن سخن گفتهاند، آن را به صورت فرمان صادر کرده اند و گروهی از مسئولین قضایی و اجرایی را مکلف به اجرای آن کردهاند اما آن هنگام که از لزوم جاسوسی عموم مردم و گزارش کردن رفت و آمدهای مشکوک سخن گفتهاند (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۵: ۱۱۶) آن را صرفا در یک سخنرانی و به صورت شفاهی گفتهاند و هیچ فرمان و نامهی کتبی برای عملی شدن این امر صادر نکردهاند. همین تفاوت در نوع اعلام این دو موضوع نشان از تفاوت آشکار اهمیت این دو موضوع نزد امام دارد. به عبارت دیگر چون امام موضوع لزوم رعایت حریم خصوصی را به صورت فرمانی لازم الاجرا خطاب به مسئولان رده اول کشور ابلاغ کردهاند و شورایی را برای پیگیری آن تشکیل دادهاند ولی بحث لزوم تجسس و جاسوسی از حریم افراد به خاطر مصلحت نظام را فقط در قالب سخنرانی مطرح کردهاند و هیچ شخص و ارگانی را مامور پیگیری این موضوع نکردهاند پس در واقع یعنی حریم خصوصی مردم برایشان مهمتر و محوریتر از لزوم جاسوسی و تجسس به خاطر مصلخت نظام است.
۲) امام در همهی سخنرانیهایی که در آن از لزوم جاسوسی و تجسس به خاطر مصلحت نظام سخن گفتهاند، خطاب به مردم از چنین عباراتی استفاده کردهاند: «اطلاع بدهید» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۵: ۱۱۶)، «بلافاصله به مقامات مسئول گزارش بدهند …. مطلب را با مسئولین در میان بگذارند» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷، ۱-۲)، «گزارش بدهید» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷: ۱۵۶)، «اطلاع بدهید» (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۵: ۱۱۶). دقت در عبارات فوق نشان میدهد که امام در سخنرانیهایشان همیشه بر اعلام گزارش و خبر توسط مردم عادی و غیر مسئول تاکید داشتهاند و معتقد بودند که فقط مسئولان حق دخالت و اقدام عملی را دارند. به عبارت دیگر ایشان دایرهی اختیارات نهادها و افراد غیرمسئول را در خصوص جاسوسی و دخالت در حریم خصوصی افراد فقط تا مرز گزارش و اطلاع دادن به مسئولان مربوطه میدانند و افراد غیرمسئول را از انجام اقدام عملی نهی میکردند.
۳) حضرت امام برای دخالت و تجسس در حریم خصوصی افراد قائل به شروطی بودهاند که عبارت است از: الف- مردم تنها در صورت اطمینان از وجود توطئه یا مفسدهای گزارش بدهند. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷، ۲۶۷). ب- مسئولان امنیتی تنها با حکم قضایی اقدام کنند. (امام خمینی، ۱۳۸۵: ج ۱۷، ۱۴۱) ج- قضات حق صدور حکم قضایی تجسس برای حریمهایی که محل توطئه علیه نظام نیست را ندارند. (همان، ۱۴۲-۱۴۱)
حال با در نظر گرفتن سه نکتهی فوق الذکر میتوان دریافت که چگونه امام هم از لزوم رعایت حریم خصوصی و هم از لزوم جلوگیری از توطئه علیه نظام در حریمهای خصوصی سخن گفتهاند. در مجموع میتوان گفت مواضع ایشان در قبال این دو موضوع تناقض و تضادی با یکدیگر ندارد و با در نظر گرفتن شروطی قابل جمع و قابل اجرا است.
منابع
• ادیانی سیدیونس(۱۳۸۸)، ابعاد حریم خصوصی در حکومت اسلامی، تهران: مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
• امام خمینی، سید روح الله(۱۳۸۵)، صحیفه امام: مجموعه آثار امام خمینی(س)، ۲۲ جلد، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ چهارم
• امام خمینی (۱۳۷۹)، تحریر الوسیله، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ و نشر عروج، چاپ اول
• انصاری باقر(۱۳۸۶)، حقوق حریم خصوصی، تهران: انتشارات سمت
• جمشیدی محمدحسین(۱۳۸۴)، اندیشه سیاسی امام خمینی، تهران: انتشارات پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی
• رنجبر، مقصود (۱۳۸۲) حقوق و آزادیهای فردی از دیدگاه امام خمینی(ره)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
• صارمی، سیف الله (۱۳۸۵)، حقوق مردم در حکومت از دیدگاه امام خمینی، تهران: چاپ و نشر عروج
• طباطبایی موتمنی، منوچهر (۱۳۸۸) آزادی های عمومی و حقوق بشر، تهران: انتشارات دانشگاه تهران
• کاووسی محمدرضا(۱۳۷۷)، حقوق بشر و آزادی های عمومی از دیگاه امام خمینی(س)، مجله مجلس و پژوهش، سال ششم، شماره ۲۶، تهران، صفحات ۱۳۳-۱۲۲
• کدیور محسن (۱۳۸۷)، حق الناس؛ اسلام و حقوق بشر، تهران: انتشارات کویر
• مهریزی مهدی(۱۳۷۸)، دولت دینی و حریم خصوصی؛ بازخوانی فرمان هشت مادهای امام خمینی(س)، فصلنامه حکومت اسلامی، شماره ۱۲
• موسوی فر رضیه(۱۳۸۵)، حق آزادی و نظارت مردم از منظر امام خمینی، در مجموعه مقالات کنگره بین المللی تبیین انقلاب اسلامی؛ ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی، چاپ دوم، تهران، صفحات ۴۶۰-۴۴۹
• هابرماس یورگن (۱۳۸۴)، دگرگونی ساختاری حوزه عمومی: کاوشی در باب جامعه بورژوایی، ترجمه جمال محمدی، تهران: نشر افکار
مرد پشت میز نشست. دفترش را گشود و شروع به نوشتن نامه کرد: «دوست عزیز سلام! مطمئن هستم با خواندن این جمله، تعجب خواهی کرد. به خاطر اینکه این روزها هر کس به شما میرسد، با جدیت درخواست میکند تا به او رای بدهید، اما حالا برای اولین بار در «شهرزیر باد» یک نفر مثل من پیدا شده و خیلی قرص و محکم این جمله را بر زبان میآورد. شاید بیان این جمله برای شما کمی عجیب باشد. آخر این اتفاق کمتر میافتد. خیلی همت میخواهد کسی در این برهه، از این منصب مهم که خیر و برکات زیادی در آن نهفته است چشم پوشی کند. شاید من اولین نفری باشم که این جمله را به کار میبرم . به خاطر اینکه من معیار خاصی برای خودم دارم. مثلا معتقدم، با هر کسی نمیشود معامله کرد. یا دست دوستی نباید به طرف هر کسی دراز کرد. بنا براین من اجازه نمیدهم هرکس که از راه رسید بیاید و به راحتی به من رای بدهد. اینجا «شهر زیر باد» است. حساب و کتاب دارد. من کاری به کار دیگران ندارم که از چه راههایی برای جلب نظر مردم استفاده میکنند. قول بیخودی و وعده سر خرمن هم بهکسی نمیدهم. چه معنا دارد فردا به وعدههایی که دادهام نتوانم عمل کنم؟ لابد انتظار دارید، از شما خواهش و تمنا کنم تا از من حمایت کنید. امکان ندارد . من زیر بار منت کسی نمیروم. به فلک هم رو نمیزنم. با اینکه مشکل اصلی شهر را به خوبی میدانم و توانایی حل آن را دارم. مشکل اصلی بیکاری ، بیکاری و بیکاری است. هر کس بتواند! این مساله را حل کند. در آینده، موفقیت خوبی به دست خواهد آورد. مردم از نماینده توقع دارند تا به کوچکترین مشکل آنان رسیدگی کند. در صورتی که کار اصلی نماینده قانون گذاری است. مسلما بعضی کارها از عهده نماینده بر نمیآید واین کارها باعث میشود مردم از او دل بکنند.
انصافا فکر میکنی چند نفر از این ۸۰ ـ ۹۰ هزار نفری که به من رای خواهند داد را میتوانم در آینده از خود راضی نگه دارم؟ این آدمها هر کدام سلیقهها و درخواستهای مختلفی دارند. یکی میگوید: مرغ یک پا دارد. دیگری فقط خودش را مسلمان میبیند. یکی بیکار است. یکی از زور خوشی خودش را خفه میکند. یکی میخواهد زنش را طلاق بدهد. یکی میخواهد زن بگیرد. عدهای فکر میکنند بعد از انتخابات باید تمام پستهای شهر را به آنها واگذار کنم. بعضی از همین حالا برای این کار برنامه ریزی کرده و ادارات را بین خود و دوستانشان تقسیم کردهاند. مثلاً خود تو و دوستانت، امروز اگر پست و ریاستی به شما ندهم، فردا در زمره مخالفین من در خواهید آمد. چقدر بیچاره است انسان؟
با این اوصاف من بیایم و زندگی راحـت و بی درد سر خود را تبدیل کنم به دیگ جوشانی و آخرش هم کار دستم بدهد.
دوست عزیز! دوباره تکرار میکنم: لطفا به من رای ندهید. یک وقت خیال نکنید، من آدم کله شق و مغروری هستم. خیالت از این بابت راحت باشد. من مخلص همه انسانها و همه انسان نماها هستم. بنده از آن دسته آدمها نیستم که یک دفعه خوش اخلاق و گشاده رو شده و به خاطر رای دنبال شما بگردد و مرتب احوال شما را بپرسد. وقتتان را بگیرد. اما وقتی رای نیاورد، در محاق خویش فرو رود. حتی با خودش هم قهر کند و با قیافهای عبوس، جواب سلام شما را ندهد. به نظر بنده انسان باید همیشه خوش برخورد باشد. در طول زندگی، درهمه زمانها و مکانها، مردم دار باشد. با مردم خوب تا کند. هیچ کس نمیتواند عرض ۴ ــ۵ ماه ، دل این مردم را بهدست بیاورد. سالها باید عاشقانه با آنها زندگی کرده باشی تا ترا بپذیرند و به تو اعتماد کنند. به قول آن جهان بین بزرگ که فرمود: «سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل ــــ بیرون نمیتوان کرد الا به روزگاران»
نه اینکه سالها با اخم و لبخندی عبوس، بی تفاوت از کنار مردم بگذری و تنها در موقع نیاز به آنها، یک مرتبه از آسمان هفتم بیفتی وسط معرکه و هلمن مبارز بطلبی و مرتب پیام بفرستی و بسرایی: «هر که خورشید رو میخواد پاشه دنبالم بیاد» و بدون هیچ تلاشی بشوی یاور بی کسان! جالب اینکه انتظار داشته باشی این قوم ترا بر شانه بگیرند تا خورشیدشان را پیدا کنند. ما کردیم و نشد. شما که جای خود دارید! انصافا مردم میدانند چکار کنند.
نا گفته نماند، گاهی دلبری پیدا میشود که به محض دیدن روی زیبا و خصال نیکویش، دلها به یغما میرود. همه به او متمایل میشوند و یک راست او را به مجلس میفرستند. بارها تجربه کردهایم. کار عشق است چه باید کرد؟
دوست گرامی! اظهار نظرهای زیادی در این باره وجود دارد جالبترین آنها مربوط به بنیادهای تازه تاسیسی است که خلق الساعه، تحت بنیاد پدر، بنیاد خاله و عمو، سرو کله شان در گوشیهای همراه پیدا شده و بدون اینکه خودشان را معرفی کنند و یا عملکردی از خود ارائه دهند. خیلی نصایح شیرین و با نمک، به خورد خلق الله میدهند و با تلاش و جهدی بلیغ، مارا نصیحت میکنند و درس اخلاق میدهند و از پشت پرده اسرار طلبکارانه به افاضات مهمیدست میزنند. لابد فکر کردهاند مردم منتظر پیامهای آسمانی آنها ماندهاند!! خوب این بنیادها کجا تاسیس شدهاند و آدرس شان کجاست؟ تاکنون در زمینه فرهنگی، رفاهی چه خدمت شایستهای برای مردم«شهر زیر باد» انجام دادهاند؟ که حالا توقع دارند مردم حرف شان را بپذیرند؟ چه کسی حرف یک آدم ناشناس را از سیارهای دیگر میپذیرد؟ امروز برادر به حرف برادر گوش نمیکند. اصولا مردم از افرادی که مستقیما به نصیحت دیگران میپردازند زیاد خوش شان نمیآید.
تصور ما از بنیادها این است که آنها در کارهای عام المنفعه و خیریه شرکت میکنند. به جوانها وام میدهند. به کمک بیماران میشتابند یا بیمارستان و مدرسهای میسازند. با همه ارادت و احترامی که برای بنیادها قائلم، آیا با این روش میتوان صاحب بنیادی شد؟ ببخشید! مقداری از موضوع اصلی پرت شدم. گفتم که من معیار خاصی برای خودم دارم. نمیخواهم برایت منشوری بسازم. به همین خاطر از شما دوست گرامیو آدمهایی که نام میبرم خواهش میکنم به من رای ندهید. آدمهای بی درد. آدمهای خود خواه و از خود راضی که فکر میکنند از دماغ فیل افتادهاند و روی زمین با غرور وتکبر راه میروند. آدمهایی که به فکر محرومین نیستند. آدمهایی که از مکتب عشق دور افتادهاند، دین شان را عوض کردهاند و به زمان دقیانوس برگشتهاند… آدمهایی که خیلی اسراف میکنند. آدمهای خسیسی که خانواده را به ستوه میآورند. آدمهای محتکر و گران فروش. آدمهای پولداری که تا کنون مدرسهای نساختهاند. آدمهایی که «ایثارو فداکاری و حماسه آفرینی» نسلهای گذشته را فراموش کردهاند. آدمهای بددهن. آدمهای بیدهن. آدمهای زبان بسته. آدمهای زبان باز. آدمهای دراز دست. آدمهایی که از تمنیات «جناب ابا لیس» متنعماند. آدمهایی که به دین، کشور، اخلاق و انسانیت ضربه میزنند و افراد را ناراضی بار میآورند. آدمهایی که در امواج عصبیت قومیغوطه ورند. آدمهایی که تلاش وزحمات دیگران را نمیبینند.
آدمهایی که با هنر، فرهنگ و ادبیات وسینما، بیگانهاند. آدمهایی که در برابر بالا دستان، خاکساری کرده و در برابر زیر دستان، بی اعتنا و مغرورند. آدمهایی که اهل بخیه و زد و بندند و به راحتی زیرآب دیگران را میزنند. آدمهایی که سر قبر پدر خودشان نمیروند. اما تا پدر آدم معروفی قبض روح میشود، مثل اجل معلق آنجا، با تاج گل حاضرند. آدمهایی که. . . خوب بقیه اش را خودتان حدس بزنید. . . من از شما و این آدمها انتظار کمک ندارم. به قولی: «مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان». . . آیا شما سوئیچ ماشین تان را به دست چنین آدمیمیدهید؟ بحمداله در«شهر زیر باد» چنین آدمهایی به ندرت پیدا میشوند. آدمهای خوب، منصف و بزرگ زیادی را هم میشناسیم که مدار عشق با وجود آنان میچرخد. چقدر نیکواست قدر یکدیگر را بدانیم. همدیگر را طرد نکنیم. به همه مهر بورزیم. حزب و گروه ما را از هم جدا نکند. دشمن ما یکی است. آنها چه اتحادی با هم دارند. از تفرقه بپرهیزیم. یک زمان یکی بودیم. باز امت واحده باشیم. فقط موقع نیاز احوال همدیگر را نپرسیم. از حکمت ائمه و بزرگان بهرهمند شویم. تا خدا از ما راضی باشد وما هم به یاری حق به کاروان مسلمانی برسیم. راستی داشت یادم میرفت. من اصلا کاندید نشدهام . . . میخواستم ترا امتحان کنم.
دلم میخواست ببینم دوستی سی ساله با تو چه نتیجهای دارد؟ حاصل آن شد این طنز که میبینی!. چون معتقدم هنر، معجزه وار بر نفوس تاثیر میگذارد و میتواند رفتار و کنش ما را اصلاح کند. میدانم مردم نماینده توانمندی را انتخاب میکنند و با حضوری شایسته به صحنه میآیند. مسلما به کسی رای میدهند که توانایی کاملی در زمینههای مختلفی داشته باشد. من هم با آنها همراهم. نهایتا میزان رای مردم است. بالاخره شهر ما هم باید نمایندهای توانمند داشته باشد. این حق مسلم مردم «شهر زیر باد» است که نماینده خود را قاطعانه به مجلس بفرستند. تا به یاری خدا، شهر ما هم همچون شهرهای دیگر پیشرفت کند وبه سرانجامینیک برسد. تا نسلهای گذشته، حال و آینده از ما راضی باشند. ان شااله. . . کسی که برایتان آرزوی رستگاری میکند. «م ـــ امیدوار»
نوشته خدایار آزادی ــ دورود
وهوالحکیم
کاندیدای مجلس نهم ، سلام
بنده یکی از آحاد ملت هستم .
از آن یکی ها که کم نیست . گم هم نیست .
از آن یکی ها که صبور و نجیب است . از بدنه ی ملتی آگاه و همیشه در صحنه .
مخاطره ای را به خاطر داری که جا خالی داده باشم ؟
کافی است به حافظه ی تاریخ رجوع کنی تا نقش آفرینی و میدان داری و جان فشانی ام را ببینی .
حقوق و تکالیفم را می شناسم . در انجام تکالیفم کوتاهی نکردم و از حقوقم نیز با همه ی وجود دفاع می کنم .
در انتخابات شرکت می کنم چون رأی دادن حق من است و با این حق ، معامله نمی کنم .
من رأیم را نمی فروشم .
و تو که قرار است عصاره ی فضایل باشی ، اگر کسی خواست رأی خود را بفروشد ، چه می کنی؟
به چه قیمتی خریداری ؟
سخنم را با سلام آغاز کردم و از خدا می خواهم که سلامم ، برایت سلامتی به ارمغان آورد و در این امتحان الهی ، عاقبت به خیر شوی .
اما … کاندیدای عزیز ، من به دروغ و وعده ، ادعا و اسراف و تخریب دیگران ، رأی نمی دهم .
من صداقت را بیشتر دوست دارم تا دروغ .
عمل صالح را بیشتر می پسندم تا زبان چرب و نرم .
کارنامه ی صادقانه را دوست تر دارم تا ادعا و فریب .
به برنامه رأی می دهم نه وعده .
من از تخریب رقبا و فتنه انگیزی و رنگ و ریا بیزارم .
از بی بندوباری و اباحه گری رنج می کشم .
باور کن با ریخت و پاش و اسراف ، از من دورتر می شوی .
من به کاندیدایی رأی می دهم که درد دین داشته باشد و خود را مدیون و مرهون خون شهدا بداند نه طلبکار .
به کاندیدایی رأی می دهم که شیفته ی خدمت باشد نه تشنه ی قدرت و وامدار صاحبان ثروت ، از کیسه ی بیت المال خرج نکند و اخلاق و آداب و قوانین انتخابات را رعایت کند .
به کاندیدایی رأی می دهم که در طول حضورش در مجلس ، وکیل ملت باشد و از انعکاس گزارش عملکردش غفلت نورزد و مشورت با گروه های مختلف مردم در پیشبرد بهتر امور را به فراموشی نسپارد .
به کاندیدایی رأی می دهم که در کنار تلاش برای تحقق منافع ملی و مصالح نظام ، پیشرفت و عزت و سربلندی میهن اسلامی ، در رشد و توسعه ی استان و حوزه ی انتخابیه اش اهتمام ورزد .
بگذار راحتت کنم ، و به یادت آورم که من در برهه ای از تاریخ به مدرس رأی دادم زیرا قناعت، شهامت، شجاعت، شبزندهداری، تیزبینی، دوراندیشی و بیاعتنایی به فرهنگ غرب از ویژگی های بارزش بود .
به شهید مدرس رأی دادم زیرا اهل دروغ و دغل نبود ، در برابر دشمنان ملت چون کوه ، می ایستاد و با صاحبان زر و زور و تزویر مماشات نمی کرد ، بنده ی صالح خدا و دلداده ی ائمه ی اطهار (ع)بود .
آن روز به مدرس رأی دادم و امروز هم به کسانی با این مؤلفه ها رأی می دهم و اکنون …
اکنون اگر تو در این جرگه ای ، رأی من هم از آن توست … بسم الله
پانزدهم بهمن ماه ۱۳۹۰ – حسن محمدی
سرویس انتخابات مرکزی نیوز؛
شهید چمران از انقلابی بودن می گوید:
انقلابی آنست که هنگام صلح ، به انقلابی گری تظاهر نکند، ولی هنگام خطر ، در پیشاپیش صفوف ملت با دشمن بجنگد.
انقلابی آن نیست که با بی انصافی و زرنگی ، حق دیگران را بگیرد، و مردمی را که برای خاطر و شنیدن حرف های او نیامده اند وادار کند که ساعت ها به حرف های او گوش فرا دهند و کسانی را که ملت خواهان استماع سخنانشان هستند از سخن گفتن باز دارد.
انقلابی آن نیست که غرور و خودخواهی ، بر او غلبه کند و حرف کسی را نشنود، انقلابی آنست که در کمال تواضع و فروتنی ، هر حرف حقی را بپذیرد.
انقلابی آن نیست که با شعارات تند ؛ بخواهد انقلابی گری خود را بر دیگران تحمیل کند.
انقلابی آنست که احتیاج به تصدیق کسی ندارد.
شهید دکتر مصطفی چمران – خرداد ۱۳۵۸
منبع : کتاب خدا بود و دیگر هیچ نبود – نوشته شهید دکتر مصطفی چمران
ص ۱۸۳و
شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی,روزنامه اطلاعات ۱۲ و ۱۳ خرداد ۱۳۸۳
اشاره :
انقلاب های سیاسی و اجتماعی دارای دو مرحله هستند: در مرحله اول ,نظام سیاسی پیشین دگرگون می شودو از اساس ,تغییر میابد.در مرحله دوم ,نظام سیاسی واجتماعی مطلوب وایده آل نیروهای انقلابی پایه گذاری و برپا می شود.از این رو ,منطق حکم می کند که زمانی یک انقلاب را پیروز بدانیم که مرحله دوم را نیز با موفقیت سپری کند.
عمده ترین موانع ,تنگناها و چالش ها در مرحله دوم از مسیر محقق ساختن انقلاب آشکار می شود؛یعنی هنگامی که نیروهای وفادار به انقلاب تلاش می کنند تا آرمان های خود را عملی سازند.در این حال ,از یک سو تهدیدهای خارجی بنیان های انقلاب را به مخاطره می اندازند و از سوی دیگر,آفت ها واسیب های داخلی .اینجاست که چنانچه نیروهای انقلابی ,هوشیار و دشمن شناس نباشند ,تمامی دستاوردهای خویش را خواهند باخت.
برهمین اساس ,امام خمینی (ره) همواره نسبت به پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و صیانت از ارکان آن تاکید می کردند وخطر غفلت از تهدیدها را به مردم گوشزد می نمودند . نگارنده محترم در این مقاله ,ضمن شناسایی ماهیت انقلاب اسلامی وبرشمردن تفاوتهای آن با انقلاب های دیگر,تحلیلی درباره آسیب پذیر انقلاب و تهدیدهای داخلی و خارجی و همچنین راهکارهای مقابله با آنها ارائه کرده است.
مقدمه:انقلاب ها به عنوان پدیده های سیاسی و اجتماعی اگرچه اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند,لیکن هر انقلابی صفات ویژه ای را داراست که آن را از سایر انقلاب ها متمایز می کند. انقلاب اسلامی ایران نیز مشخصه ها و ویژگیهایی دارد که مختص به آن است و می توان آن را در مقولات مکتبی بودن ,مردمی بودن ,ایدئولوژیک بودن ,فرهنگی بودن ,اسلامی بودن ,و…دسته بندی کرد.انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت وپایگاه دینی و مردمی بودن آن ,با تهدیدات زیادی نیز روبروست.
این تهدیدات از فردای پیروزی انقلاب اسلامی علیع آن آغاز شده و تا به امروز نیز ادامه دارد. بخش عمده ای از این تهدیدات و چالش های پیش روی انقلاب اسلامی به ماهیت,استقلال و عدالت محوری آن در عرصه روابط بین المللی و در تعامل با قدرت های بزرگ باز می گردد.
۱-ماهیت انقلاب اسلامی :
انقلاب ایران به اعتراف بسیاری یک انقلاب منحصر به فرد و مخصوص به خود است.یعنی برای آن نظیری در میان انقلاب های دنیا نمی توان پیدا کرد.انقلاب صدر اسلام در همان حال که انقلابی مذهبی و اسلامی بود ,در همان حال انقلابی سیاسی نیز بود.بدین معنا که حریت,آزادگی,عدالت,نبودن تبعیض های اجتماعی و شکاف های طبقاتی در متن تعلیمات اسلامی است. در واقع هیچ یک از ابعادی که در بالا به آنها اشاره شد,بیرون از اسلام نیستند .راز موفقیت انقلاب اسلامی و نهضت امام خمینی (ره)نیز در این بوده است که نه تنها به عامل معنویت تکیه داشت بلکه آن دو عامل دیگر –مادی و سیاسی – را نیز با اسلامی کردن محتوای آنها ,در خود قرار داده است.فی المثل ,مبارزه برای پرکردن شکاف های طبقاتی از تعالیم اسلامی محسوب می شوند,اما این مبارزه با معنویتی عمیق تواءم و همراه است. از سوی دیگر روح آزادیخواهی و حریت در تمام دستورات اسلامی به چشم می خورد.
در تاریخ اسلام با مظاهری روبرو می شویم که گوئی به قرن هفدهم – دوران انقلاب کبیر فرانسه – یا قرن بیستم – دوران مکاتب مختلف آزادیخواهی –متعلق است.
در انقلاب اسلامی ایران حضور و همراهی عناصر سه گانه مکتب,رهبری و مردم در بارزترین وجه ممکن وجود داشته است. این انقلاب هویت و ماهیت اعتقادی – ایدئولوژیک داشت.۲ اسلام با جهان بینی توحیدی و جهانشمول به همراه قوت و استحکام درونی و منطقی و پویایی بی همتایش ,مکتب و ایدئولوژی انقلاب ایران بود.
ماهیت اسلامی انقلاب ایران بر ” خاستگاه نهضت” تاثیری انکار ناپذیر داشت و همه طبقات اجتماعی را وارد صحنه مبارزه و انقلاب کرد. توده انقلابی ایران به عنوان پایگاه اصلی و موثرترین نیروی انقلاب با الهام از اعتقادات دینی و فرامین ساده و بی تکلف رهبری روحانی خود,نیروی عظیم انقلاب اسلامی را تشکیل دادند و ” مردمی بودن” را به ویژگی بارز این انقلاب تبدیل نمودند. این ویژگی آنچنان بارز و برجسته است که بسیاری از جامعه شناسان غرب را وادار به اعتراف کرد که ” اراده جمعی ” برای اولین بار در انقلاب اسلامی ایران تحقق یافته است.۳ اما کسی که این نیروی عظیم انقلابی و اراده عمومی را به وجود آورد ,جهت داد , هدایت کرد و به منزل مقصود رساند , امام خمینی (ره) بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی بود. امام (ره) اسلام را به عنصرو مکتب مبارزه و نهضت تبدیل کرد و از درون این مکتب ,ایدئولوژی و نظام حکومتی اسلام –نظام ولایت فقیه – را به عنوان ” تئوری جایگزین” ارائه داد و با ضدیت با مکاتب و قدرت های مادی جهان به انقلاب ایران , اصالت اسلامی ,انقلابی ,ضداستعماری و ضد استثماری بخشیدو به این ترتیب ,بقاء و اصالت اسلامی – انقلابی آن را تضمین کرد.
۱- ماهیت انقلاب اسلامی در کلام امام (ره ) :
-”وقتی انقلاب از متن مردم باشد نمی شود با گروهی یا دسته ای و یا حتی لشکرهایی آن را شکست داد. مثلا” امریکا یا یک قدرت بزرگ دیگر می تواند ایران را اشغال ند ولی نمی تواند انقلاب را شکست دهد ….امریکا می تواند با هواپیماهایش شهرهای ما را بمباران کند, ولی وقتی وارد ایران شد چه ؟ مردم آنها را با چنگ و دندان از بین می برند آنانی که خیال کردند می توانند انقلاب ما را شکست دهند از باب این است که نه اسلام را شناخته اند و نه مردم ایران را “۴ .
-”انقلاب ایران برای خداست و از اول هم فریاد خدا بوده است ,الله اکبر بوده است و تا آخر هم همین است انشاالله .اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت “الله” برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم به آن سفارش نموده است را از دست ندهید”. ۵
- ” بی تردید رمز بقاء انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را, ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه و مقصد”.۶
-” برادران عزیز من ,آنچه که مهم است برای همه ما و برای ملت ایران این است که توجه به خدای تبارک و تعالی را از آن غفلت نکنند و توجه به اینکه ما برای خدا قیام کردیم ,نهضت کردیم ,انقلاب کردیم و برای خدا به پیش می رویم.” ۷
-”انقلاب اسلامی بر مبنای اصل توحید استوار است که محتوای این اصل در همه شوءون جامعه سایه می افکند. در اسلام تنها معبود انسان و بلکه کل جهان خداست که همه انسانها باید برای او یعنی برای رضای او عمل کنند.”۸
-” ما به این نکته اتکاء داریم که پیروزی از آن کسی است که ملت با اوست و ملت با اسلام و سعادت اسلامی و جمهوری اسلامی موافق است”.۹
۲-تفاوت انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب ها :
انقلاب اسلامی ایران تنها انقلابی است که با تکیه بر جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی شکل گرفته است. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از دید تمامی تحلیل گران و نظریه پردازان مسائل اجتماعی تحقق یک حرکت سیاسی عمده چون انقلاب با مایه های مذهبی ,محال به نظر می رسید. از دیدگاه این نظریه پردازان ,عصر تکیه بر ایدئولوژیهای الهی,قرن ها پیش پایان پذیرفته و این در حالی بود که از نظر تقسیم بندیهای تاریخی اعصار توسط دانشمندان غیر دینی و لائیک غربی و شرقی ,”عصرایمان “را تا پایان قرون وسطی قرارمی دادند. ۱۰
انقلاب اسلامی در چنین شرایطی و در میان موجی از ناباوری مفسران سیاسی و یاءس و ناامیدی توده های مسلمان تحقق یافت و به تعبیر امام خمینی (ره) به ” معجزه قرن” تبدیل شد. بدین ترتیب ,این انقلاب شکوهمند ,راه دیگری را برای نجات بشریت ارائه کرد. این راه ,نه غربی بود و نه شرقی ,نه لیبرالیسم را به رسمیت می شناخت و نه مارکسیسم را,انقلاب فرانسه و روسیه که از مشهورترین و برجسته ترین انقلاب ها هستند ,قابل مقایسه با انقلاب اسلامی ایران نیستند. دو انقلاب بزرگ قرن بیستم که در روسیه تزاری و چین به وقوع پیوست,در شرایط و اوضاع و احوال سیلسی , اجتماعی و اقتصادی کاملا” مساعدی برای چنان تحولاتی ,رخ داد. انقلاب اکتبر روسیه که در سال ۱۹۱۷ به پیروزی رسید , در اثر یک مبارزه و جنگ با قدرت سیاسی و یا شکست امپراتوری روسیه و یا نابود کردن نظام حاکم نبود,بلکه هر دو نهاد مزبور در طول جنگ جهانی اول تضعیف و مضمحل شده بودند.
تنها کاری که انقلابیون کردند این بود که در یک خلاء قدرت و در یک موقعیت هرج و مرج ,کنترل اوضاع را به دست گرفتند. علاوه بر اوضاع داخلی , اوضاع و احوال بینالمللی از نظر نظامی و سیاسی نیز مانع جدی بر سر راه وقوع این انقلاب نبود.
اما شرایط و اوضاع و احوال جهان در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بر خلاف دوران دو انقلاب روسیه و چین برای چنین تحولی کاملا” نامساعد بود. در این زمان ابرقدرت ها در دوره ای از تنش زدایی و هم زیستی مسالمت آمیز به سر می بردند. قدرت های برتر زمان جنگ سرد در حفظ وضع موجود جهانی تفاهم داشتند و به ویژه با توجه به منافعی که بقای رژیم شاه برای هر دو ابر قدرت داشت , در حد توان خود و تا روزهای آخر از آن حمایت می کردند . رژیم شاه هم متکی به یک نیروی نظامی چهارصدهزار نفری بود که تا دندان به سلاح های کاملا” پیشرفته مجهز بود. در چنین شرایطی امت مسلمان ایران بدون استفاده از اسلحه علیه نظام شاهنشاهی قیام کرد و پیروز شد.۱۱
علاوه بر این از تفاوت انقلاب اسلامی با انقلاب روسیه و چین ,” مردمی بودن ” آن بوده است. در انقلاب روسیه که به ” انقلاب بلشویکی ” معروف است , در حقیقت کارگران اعتصابی کارخانجات پطروگراد به همراهی گروهی از سربازان پادگان شهری که به کارگران پیوسته بودند , توانستند دولت تزاری را سرنگون کنند. در چین نیز کشاورزان و دهقانان بودند که بخش اعظم مبارزات را از روستاها رهبری و هدایت کردند و به ثمر رساندند. و به همین دلیل انقلاب چین به ” انقلاب کشاورزی – دهقانی ” معروف شد. اما در انقلاب اسلامی , به جز عده معدودی که وابستگی بسیار نزدیک به رژیم شاه داشتند و منافع و بقای آن ها بستگی به دوام آن رژیم داشت ,تمامی مردم تقریبا” هم زمان و هماهنگ قیام کردند و هم صدا خواستار تحول و تغییر اساسی , یعنی سقوط رژیم شاه و برقراری حکومت اسلامی شدند.۱۲
“احمد بن بلا ” (نخستین رئیس جمهور الجزایر و مبارز بزرگ در راه آزادی کشورش از استعمار فرانسه ) انقلاب اسلامی ایران را چنین توصیف کرده بود : ” انقلاب ایران معجزه قرن است .انقلاب ایران را با هیچ یک از انقلاب های جهان نمی توان شبیه دانست. انقلاب های بسیاری طی سالهای اخیر در جهان روی داده است ,لیکن در اکثر آنها به تغییر رژیم بسنده شده ,بدون آنکه اعماق فکری انسان را دگرگون سازد. انقلاب اسلامی ایران روحیه انسان را از بن دگرگون کرد .ملل عرب باید زنده شدن اسلام را در قرن بیستم مدیون انقلاب اسلامی ایران باشند”.۱۳
۱-۲ – تفاوت شرایط وقوع انقلاب اسلامی با سایر انقلاب ها در کلام امام (ره):
.” دولت و ملت ایران به تبعیت از احکام اسلام با تمام کشورهای اسلامی به حکم اخوت منصوص در قرآن مجید می خواست دست برادری دهد تا با وحدت کلمه و اتحاد بین مسلمین از شر قدرت های بزرگ سلطه گر و توطئه های ابرچپاولگران و جنایتکاران کشورهای اسلامی خلاص شوند و همه دیدند که اتحاد بین یک قشرسی و پنج میلیونی با تمسک به قرآن مجید و اسلام عزیز چه معجزی آفرید و تمام قدرت های بزرگ و کوچک پشتیبان محمدرضای مخلوع و قدرت عظیم رژیم سلطنتی را با شکست روبرو کرد”۱۴
.” ای مسلمین به داد اسلام برسید .ابر قدرت ها با اسلام مخالفند,ابرقدرت ها اسلام را نمی خواهند باشد برای اینکه مشاهده می کنند که در زیر پرچم اسلام اگر یک میلیارد جمعیت مجتمع بشوند ,برای آنها در دنیا زندگی کردن دیگر مشکل می شود و دست جنایتکار همه آنها قطع می شود. چه شده است مسلمین را و چه شده است سران مسلمین را که هم حیثیت و آبروی خودشان را نثار آمریکا کرده اند”.۱۵
۳- نقاط آسیب پذیر انقلاب اسلامی :
شرط اساسی برای شناخت آسیب های انقلاب اسلامی توجه به علل و عوامل پیروزی ,اقتدار و تداوم و استمرار انقلاب است .یک انقلاب در حد کمال مطلوب ,سه رکن اساسی دارد که عبارت است از:برخورداری از یک ” ایدئولوژی ” و مکتب پویا و انقلابی ,مشارکت گسترده,فعالانه و ایثارگرانه ” مردم ” از همه طبقات و ظهور و نهادینه شدن ” رهبری” مورد قبول عموم مردم با ویژگی های شخصی هم چون نبوغ,اقتدار,صلابت و جسارت در تصمیم گیری.
انقلاب اسلامی در هر سه رکن از تمامیت و عظمت بی نظیری برخوردار بوده است و در واقع ,چه در مقابله با رژیم گذشته و حامیان خارجی آن و چه در مقابله با ضد انقلاب و دشمنان داخلی و خارجی با تکیه بر این سه رکن هم چنان بالنده و به حیات سازنده خود در داخل و در سطح نظام بین الملل ادامه می دهد.
به این ترتیب حفظ ویژگی های این سه رکن اساسی اقتدار نظام و انقلاب ,می تواندهم چنان موجب تداوم و توسعه آن گردد و هر نوع آسیبی که به این سه رکن وارد آید ,موجبات زوال تدریجی و انحطاط انقلاب را فراهم خواهد آورد. تاریخ جوامع بشری و ظهور اقتدار و زوال و انحطاط در آن ها چه در جوامع اسلامی و چه در جوامع دیگر موید همین امر است.
از طرف دیگر دشمنان انقلاب نیز که از رویارویی مستقیم با این انقلاب نا امید گشته اند,در جهت ایجاد و تقویت آفات و تشدید آسیب های وارده به انقلاب از هیچ اقدامی دریغ نخواهند کرد و به این ترتیب این وظیفه دوستداران و مسئولین نظام است که هرچه دقیق تر نسبت به شناخت این آسیب ها اقدام نموده ,در صدد مقابله و علاج انها باشند و حساسیت ویژه ای در این زمینه به خرج دهند و بدانند و آگاه باشند که هیچ انقلابی بدون مبارزه مستمر و دائم با آفات آن ,نمی تواند همیشه از جایگاه مقتدری برخوردار باشد و موفقیت ها و دست آوردهای آن تضمین گردد.
اسیب هایی که می تواند به ایدئولوژی انقلاب وارد آید گوناگون است. اشاعه اسلام غیر سیاسی ,اسلام التقاطی و اسلام لیبرالیستی از جمله آسیب هایی است که باید هوشیارانه با آن ها مقابله کرد و جلوی رسوخ و نفوذ آن ها را گرفت . همچنین هر نوع تجمل گرایی مدیران جامعه , اخذ امتیازات ویژه برای خود و خانواده , رانت خواری , فساد اداری , تبعیض , ناعدالتی و نفوذ عوامل فرصت طلب و تغییر چهره دادن یا عوامل ناشناخته بیگانه از جمله آسیب هایی است که می تواند موجبات پوسیدگی نظام سیاسی را فراهم نماید و انقلاب اسلامی را به همان سرنوشتی دچار کند که بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) ,حکومت اسلامی صدر اسلام به تدریج به آن دچار شد.۱۶
۱-۳-نقاط آسیب پذیری انقلاب اسلامی در کلام امام (ره):
.” شما نگران آسیب های خارجی نباشید,از خارج نمی توانند شما را آسیب برسانند مادامی که خودتان منسجم هستید .نه دخالت نظامی از آن کاری ساخته است نه حصر اقتصادی و این مسائل که آنها پیش می اورند آنها ازشان کاری ساخته نیست و شاید آنها هم که این حرف ها را می زنند و ظاهرا” جدی هم نیست برای اینکه ما را از این حرف های دیگر اغفال کنند . آن مسائلی که ممکن است از آن مسائل آسیب ببینیم ,آن مسائل داخلی است. در عین حالی که ملت ما باید هوشیار باشد راجع به همان مسائلی که در خارج هم طرح می شود و غفلت از او هم نکند.” ۱۷
.” آنچه که من می فهمم و احتمال زیاد می دهم این است که آمریکا نه دخالت نظامی در ایران می خواهد بکند و نه حصر اقتصادی , اگر هم حصر اقتصادی بکند , ناجح نمی شود ,خودش هم می داند , لکن از راه اساسی تر پیش آمدند و آن راه این است که ما را از باطن خودمان آسیب پذیر کند و ما را بگنداند از باطن خودمان , از اول هم بنیانشان بر همین معنا ست . شاید در انقلاب هایی که واقع می شود آنهایی که می خواهند نفع ببرند یل ضرری کشیدند که می خواهند جبران کنند , نفعشان این باشد که خود انقلاب را در باطن خودش آسیب برساند.الان همه دست ها در کار این معنا هستند , شاید این صحبت هایی که در خارج می کنند به اینکه ما دخالت نظامی می کنیم یا حصر اقتصادی می کنیم , شاید برای این معنا باشد که اذهان ما را منحرف کنند به آن طرف و از آن چیزی که در کشور خودمان دارد می گذرد غافل کنند . ” ۱۸
.” فعالیت الان در این جهت است که می خواهند این انقلاب را در خودش ایجاد نفاق و اختلاف کنند و مدفونش کنند و پس از این که خود انقلاب مدفون شد, بیایند و یک نفری که خودشان تعیین می کنند , یک کودتایی , یک بساطی درست کنند و همان مسائل سابقش را پیش بیاورند.” ۱۹
.” جوان های ما توجه داشته باشند به اینکه آمریکا با سرنیزه نمی آید به میدان شما , با قلم می آید به میدان شما , با قوای انتظامی نمی آید به اینجا,با آن اشخاصی که دارد و این امور را می گرداند به دست آنها ,با آنها می آید به میدان ما ,اینها را باید توجه داشته باشید , آلت دست واقع نشوید.” ۲۰
۴- تهدید های داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی :
جمهوری اسلامی ایران به دلیل ماهیت انقلاب اسلامی و استقلال آن از آمریکای سلطه طلب در عرصه روابط بین الملل با چالش ها و تهدید ها یی در داخل و خارج از مرزها روبرو است. بعضا” نیز تهدید های داخلی و خارجی به موازات هم عمل کرده و همانند لبه دو قیچی سعی در نابودی و از هم پاشیدن نظام جمهوری اسلامی دارند. در ذیل به بخشی از تهدیدهای داخلی و خارجی که هم اکنون نظام جمهوری اسلامی را تهدید می کنند به صورت فهرست وار اشاره می شود:
-محاصره مرزهای جمهوری اسلامی ایران
-رخنه و نفوذ در مطبوعات و ایجاد نشریات وابسته در کشور.
-ایجاد شکاف بین ملت و حاکمیت و ایجاد بحران های ساختگی.
- تضعیف توان ملی و بازدارندگی کشور.
-مقابله با توان اقتصادی.
- تلاش برای تخریب روابط ایران با اتحادیه اروپا و آژانس بین المللی انرژی هسته ای .
- بزرگنمایی مشکلات کشور و نفی کامل دستاوردهای گذشته انقلاب.
۱-۴-تهدید های پیش روی نظام جمهوری اسلامی در کلام امام (ره):
.” شما ای رئیس جمهور محترم و دیگر متصدیان امور کشور می دانید که قدرتمندان شرق و غرب خصوصا” آمریکای بازیگر عمارهای زخم برداشته از جمهوری اسلامی هستند که اول انقلاب به هر حیله ممکن دست زدند ؛از حمله نظامی گرفته تا طرح کودتا, و از ترور شخصیت ها تا به اتش کشیدن مزرعه ها و مغازه ها ع و از انفجارات کور در کوچه ها و خیابان ها تا دزدی و تجاوز و از همه بدتر و بالاتر تبلیغات دامنه دار از اول انقلاب تا امروز است,که برای تضعیف روحیه ملت مقاوم و رزمندگان عزیز به هر نوع دروغ و تهمتی متشبث شدند ولی بحمدالله نه تنها هیچ یک از تیرهای انان به هدف نرسیدکه نتیجه معکوس داد. اکنون از چنین مارهای زخم خورده ای نباید غافل بود. چه بسا , با نفوذ عمال سرسپرده داخلی در ارگان های دولتی و مکافات موثر ,به تدریج قدم به قدم کار خود را انجام دهند و انسان مستقیم را منحرف کنند و متعهدان را وابسته نمایند. غفلت از این امر فاجعه انگیز است و همه مکافات,خصوصا” مکافات بالاعچون روئسای قوای سگانه , بیشتر مورد نظر و هدف هستند .زیرا انحراف آنان , خدای نخواسته ممکن است انحراف رژیم را در پی داشته باشد. از خداوند متعال مدد می خواهیم که همه ما را حفظ نماید,خصوصا” از شیطان نفس که مادر بت ها است”.۲۱
۵- راهکار مقابله با آسیب ها و تهدیدها:
شناسایی آسیب ها وتهدیدهای داخلی و خارجی انقلاب اسلامی قبل از هر اقدامی ضروری است .پس از شناسایی این آفت ها و چالش ها ,بایستی با آنان مقابله کرد و از سر راه نظام جمهوری اسلامی ایران برداشت. برای مقابله با این آفت ها و آسیب ها , نیاز به طرح , برنامه و استراتژی است و بایستی از برخوردهای مقطعی و تاکتیکی در این خصوص خودداری کرد. علاوه بر این برخی موضوعات از جمله روابط ایران و آمریکا ,بحث حقوق بشر,تروریسم و پروژه هسته ای و ….موضوعاتی ملی هستند و بایستی همه گروهها و جریان های سیاسی موجود در کشور با نگاه ملی با این موضوعات برخورد کنند. آمریکا امروز با اتهام هسته ای ,متهم کردن ایران به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم ,قصد مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران را دارد . متاءسفانه برخی از مطبوعات و گروههای سیاسی عامدا” یا سهوا” در این ارتباط ع خوراک تبلیغاتی و جنگ روانی را برای آمریکا , علیه نظام جمهوری اسلامی , فراهم می سازند.
از اینرو همه گروهها,جریانات سیاسی و مطبوعات در کشور بایستی با موضوعات فوق الذکر , به عنوان مسایل ملی نگاه کنند و از تبدیل این موارد برای بهره برداریهای سیاسی و جناحی و تسویه حساب های سیاسی خودداری کنند.
از سوی دیگر اهداف و منافع امریکا و صهیونیسم جهانی بر تضعیف توان ملی ایران پایه گذاری شده و تحرکات آنها حول محور تضعیف قدرت ملی ایران متمرکز گردیده است. بنابر این برنامه ریزی برای افزایش توان ملی کشور و بالا بردن قدرت ایران در عرصه های اقتصادی ,صنعتی , فنی , تکنولوژیک, علمی , سیاسی , فرهنگی , تجاری , نظامی و ارتقاء سطح مشارکت سیاسی مردم و محترم شمردن اصل پاسخگویی نهادها و مسئولان و مدیران دستگاههای کشوربه مردم و جدی گرفتن نهضت خدمت رسانی ,موثرترین و کاراترین شیوه مبارزه با اهداف و خط مشی های آمریکا و اسرائیل علیه ایران می باشد. بنابر این هر عاملی که موجبات کاهش قدرت و انسجام درونی کشور را فراهم اورد اعم از بزرگ کردن مسایل کم اهمیت , اولویت دادن به موضوعات حاشیه ای و ایجاد تشنجات سیاسی برای غفلت از افزایش توان ملی تماما” در راستای استراتژی و اهداف آمریکا و اسرائیل قرار می گیرد.
علاوه بر این موارد راهکارهای مقابله با اسیب ها و تهدیدهای داخلی و خارجی را می توان چنین برشمرد:
- تقویت پایه های استقلال کشور و حاکمیت ارزش های والای الهی در جامعه.
- تقویت روابط میان ملت و حاکمیت و اعتماد سازی متقابل
- تنظیم سرعت در اجرای طرح های اصلاح طلبانه و انجام اصلاحات متوازن و هماهنگ
- طرد عناصر و گروه هایی که به دنبال استفاده ابزاری از اصلاحات برای حذف اسلامیت از جمهوریت و نفی ارزش های اعتقادی و جایگزین کردن فرهنگ غربی می باشند.
- مبارزه بی امان با فقر , فساد , تبعیض به دور از هر گونه شعار زدگی و غوغا سالاری
- ترویج قانون مداری و رعایت خطوط قرمز در خصوص ارزش های دینی و منافع ملی توسط تمام جریان های اجتماعی و سیاسی .
- تنظیم روابط صلح آمیز با همسایگان و کشورهای منطقه و به خصوص دولت های اسلامی.
- تعامل صحیح و منطقی با مسائل جهانی و موضع گیری های خردمندانه در این راستا.
- اعتماد سازی و تقویت روابط با نهاد های بین المللی.
پی نوشت ها در دفتر موجود است .
در دوازدهم اسفند ماه سال جاری ، برگ زرین دیگری بر افتخارات مردم ولایت مدار و شهید پرور ایران( بویژه شهرستان های اراک ، کمیجان و خنداب ) افزوده می شود و مجلس شورای اسلامی برای نهمین بار در تاریخ شکوهمند انقلاب اسلامی ، به گفته آن عزیز سفر کرده و پیر روشن ضمیر حضرت امام (ره) عصاره فضایل ملت را به نمایش خواهد گذاشت
در این میان آن چه باعث تاسف است ، کج اندیشی برخی از افراد و یا جریان های سیاسی است که برای رسیدن به کرسی های سبز مجلس هر اقدام و عملی را تجویزکرده و در این مسیربا در نظر داشتن منطق ناپاک ماکیاولیستی هر وسیله ای را برای نیل به این مقصود توجیه می کنند. غافل از این که منطق الهی انقلاب اسلامی که ثمره خون هزاران شهید و جانبازی ایثارگران بسیاری است، اجازه نخواهد داد که ماکیاولیست ها و بد اخلاقان سیاسی و اجتماعی خود را در جایگاه نمایندگی ملت شریف ایران قرار گیرند و اگر خدای نکرده این مساله اتفاق بیفتد همین مردم ، گریبان خائنانه به آرمان انقلاب را خواهند گرفت.
مجلس شرکت سهامی و بنگاه اقتصادی نیست که برخی برای آن سهم ابدی و ازلی در نظر گرفته اند و هم چنین در عقد فرد یا جریانی نبوده است که هنوز سفره انتخابات باز نشده برخی در طمع غنائم بیشتر ، حریم های اخلاقی و شرعی را برای از بین بردن رقیبان احتمالی در نوریدهاند . به راستی دروغ ، تهمت و تخریب شخصیت افراد ، مقدمه الهی برای خدمتی الهی است؟. اگر قرار باشد که یک نامزد انتخاباتی در ایام پیش رو ، با استفاده از ابزار توهین ، افتراء و تخریب شخصیت رقیب وارد عرصه انتخابات شود ، حتی اگر در یک فضای مغشوش و مبهم به مجلس نیز راه بیابد آیا می تواند امانت دار خوبی برای رای و خواست مردم حوزه انتخابیه باشد ؟ آیا آن فرد می تواند یا اصلا اراده این را خواهد داشت که به مردم حوزه انتخابیه اش خدمت کند ؟ مسلما پاسخ همه به این پرسش ها خیر خواهد بود ، زیرا فردی که با دروغ ، غیبت، تهمت و روش های ماکیاولیستی به قدرت برسد قطعا در تداوم حیات سیاسی اش از همین ابزارها برای سوء استفاده شخصی و گروهی از جایگاه خود بهره خواهد برد .همانطور که مقدمه فاسد تالیفاسد به دنبال می آورد کسی که با استفاده از این ابزارهای آلودهبه قدرت برسد با همین ابزارها قدرتش را حفظ خواهد کرد .
جای تاسف است که در نظام مقدس جمهوری اسلامی ،برخی ارزش های الهی در انتخابات جای خود را به بازی های پیچیده سیاسی و تبلیغاتی ی داده است که هیچ نسبتی با انقلاب ما ندارد. برخی افراد ضعیف و بی برنامه به جای معرفی خود و برنامه هایی که برای بهبود وضعیت حوزه انتخابیه دارند ، تمام همت خودشان را برای تخریب بعضی کاندیداها صرف کرده و می کنند و صبح تا شب با استفاده از امکانات در اختیار ، در رسانه های خود دیگر رقیبان را تخطئه و تخریب می کنند ؟ این زشتی وقتی با سوء استفاده از امکانات دولتی توام می شود چهره کریه تری به خود می گیرد. چرا بعضی ها از فضاهای اداری ، دانشگاه ها و سازمان های دولتی برای تشکیل جلسات تبلیغاتی خود تحت پوشش جلسات اداری سوء استفاده می کنند ؟ چرا برخی رسانه ها که با پول بیت المال اداره می شوند به تریبون برخی از کاندیداها تبدیل شده اند ؟
برخی بد اخلاقان سیاسی که خود را قیم مردم می دانند در محافل درونی و بیرونی خود در خفا و آشکار اظهار می کنند که فلان سند را از فلان کاندیدا دارند و به زودی آن را منتشر می کنند ؟ چرا این اسناد در اختیار قوه قضاییه و شورای نگهبان قرار نمی گیرد ؟ چرا این اسناد افشاء نمی شوند و فقط در دالان های اداری و سیاسی توسط کارگزاران این جریان ها زمزمه می شود ؟ چرا مردم محرم شناخته نمی شوند ؟ آیا مردم حق ندارند از سوابق کاندیداهای و نمایندگان احتمالی خود مطلع باشند ؟ آیا مردم از نظر این آقایان بالغ نیستند ؟ اگر کسی در امانت خیانت کرده باید خیانتش آشکار شود ، اگر کسی جرمی مرتکب شده یا سوء استفاده از بیت المال کرده باید این موضوع با سند و مدرک به مردم اطلاع رسانی شود و مدارک در اختیار دستگاه های نظارتی قرار گیرد تا از ورود افراد آلوده به این جایگاه خطیر جلوگیری شود.
از نگاه شرع مقدس ، یکی از مواردی که غیبت در آن جایز به شمار آمده و مراجع عظام تقلید نیز حکم بر جواز آن داده اند ، اطلاع رسانی در مورد وضعیت کاندیداهای انتخاباتی است . به این معنا که اگر اشکالی در آن فرد است که در بعدا در انجام وظیفه خطیر نمایندگی اش تاثیر منفی دارد ، باید اطلاعات دقیق در اختیار مردم و مسئولان ذی ربط قرار گیرد. کسانی که وابسته به جریان انحرافی و احزاب غیر خودی می باشند و نامزدهایی که از اموال دولتی سوء استفاده می کنند ، یا به تبلیغ غیر واقعی و تخریب رقبا می پردازد باید با مستندات کافی به مردم یا دستگاه قضایی معرفی شوند. اگر به حداقل های دینی باور داشته باشند نمی بایست اینگونه عمل می کردند . این اقدامات در شأن مردم شهید پرور ما نیست . با تبری از این گونه اقدامات به روزی می اندیشیمکه فعالان سیاسی و انتخاباتی در یک فضای سالم تبلیغاتی، فقط به معرفی عملکردها و برنامه هایش می پردازد و تخریب و توهین و افتراء های غیر واقعی در آن وجود ندارد. به امید آن روز
برادر کوچک شما محمد حسن آصفری.
مقام معظم رهبری نمایندهی دلسوز و مومنی که به کانونهای قدرت وصل نباشد را صالح میدانند و میفرمایند: «مردم باید کسانى را انتخاب کنند که به کانونهاى ثروت و قدرت متصل نباشند؛ کسانى باشند که واقعاً مردم اینها را بخواهند؛ بر طبق وجدانشان، بر طبق دینشان، بر طبق وظایف انقلابىشان عمل کنند.»
فقط آن کس که مردم برگزینند!
انتخابات از آنجا که به فرمودهی مقام معظم رهبری مظهر حضور مردم و سبب استحکام و عزت نظام است، از اهمیت والایی برخوردار میباشد. امام(ره) و بعد از ایشان رهبر انقلاب، در باب انتخابات سفارشهای بسیاری نمودهاند که چراغ راه انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان قرار خواهد گرفت تا اینکه خدای ناکرده با آزمون و خطایی نادرست، سرنوشت کشور به ورطهی نابودی کشانده نشود. در این نوشته قصد این را داریم که در موضوعات مرتبط با انتخابات فرمایشات هر دو راهبر ملت را بازخوانی نماییم.
الف)مسؤولیت حضور
از این نظر، تمام اقشار جامعه از عالم، بازاری و کارگر در تمام احوالات به حضور در صحنهی انتخابات فراخوانده شده و از غفلت در شرکت بر حذر شدهاند.
مسؤولیت همه به حضور در صحنه
امام خمینی(ره) در باب مسؤولیت همه برای حضور در صحنه و اینکه عدم حضور ممکن است در رأس گناهان کبیره قرار بگیرد، در وصیتنامهی الهی سیاسی خود میفرمایند: «همه در پیشگاه خداوند متعال مسؤول مىباشند. از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علماى بزرگ تا طبقهی بازارى، کشاورز، کارگر و کارمند، همه و همه مسؤول سرنوشت کشور و اسلام مىباشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آتیه؛ و چه بسا که در بعضی مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهى باشد که در رأس گناهان کبیره است. پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، و الا کار از دست همه خارج خواهد شد.»[۱]
در همین رابطه مقام معظم رهبری، مسألهی اول در انتخابات را حضور مردم میدانند و میفرمایند: «مسألهى اول، حضور مردم، شرکت مردم که بایستى وسیع و گسترده باشد»[۲] برای تلاش در شرکت حداکثری مردم میفرمایند: «مسألهى اول، مشارکت است. در زمینهى مشارکت مردم، هر طور که مىتوانید، روى خانوادهها و دوستانتان کار کنید. مشارکت، یکى از اساسىترین مسایل است. حضور مردم براى پیشرفت و صیانت کشور لازم است.»[۳]
ب) ضرورت حضور در صحنه
این ضرورت به دو لحاظ قابل طرح است:
ب-۱)حفظ نظام
امام(ره) در باب تشریح ضرورت حضور، اهمیت آن را در جهت حفظ نظام میدانند. ایشان نظام را امانت الهی دانسته و تمام اقشار را مکلف به حفظ آن میدانند. راه حفظ نظام را هم در این موقعیت، شرکت در انتخابات میدانند. علاوه بر این معتقدند مردم مکلف به نظارت بر افراد برگزیده در دورهی نمایندگی یا ریاست جمهوریشان هستند. امام(ره) در سخنرانی ۱۰ تیر ۱۳۶۰ با انتقاد از افرادی که خود را در رابطه با حفظ نظام اسلامی بیارتباط میدانند، بیان میدارند: «اسلام به من چه ربطى دارد. مگر مىتوانى بگویى: اسلام به من چه ربطى دارد؟! تو مکلفى حفظ کنى. امانت خداست و حفظش امروز به این است که رییس جمهورش یک رییس جمهور صحیح باشد… یک مجلس [باید] خوب باشد و اگر وکلاى شما بعضیهایشان تخلف کردند، به آنها تنبه بدهید که آقا نکن و اگر زیادتر کردند دفعه دیگر تعیینشان نکنید؛ کسى دیگر را تعیین کنید.»[۴]
مقام معظم رهبری شرکت در انتخابات را به مانند سرمایه گذاری برای نظام و کشور میدانند و آرای تک تک افراد را مؤثر در این سرمایه گذاری میخوانند. ایشان در سخنرانی در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا(علیهالسلام) ۱/۱/۱۳۸۸ میفرمایند: «انتخابات سرمایهگذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایهى سنگین و عظیمى را در بانک میگذارید، بانک با آن کار میکند و شما از سودش استفاده میکنید؛ انخابات یک چنین چیزى است. ملت ایران سرمایهگذارى عظیمى را میکند، سپردهگذارى بزرگى را انجام میدهد و سود آن را میبرد. آرای یکایک شما مردم سهمى است از همان سرمایهگذارى و سپردهگذارى… هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد.»
ب-۲)برگزیدن افراد صالح
همان طور که بیان شد، بُعد دیگر ضرورت حضور مردم از دیدگاه امام(ره)، برگزیدن افراد صالح میباشد. ایشان در سخنرانی ۱۰ تیر ۱۳۶۰ میفرمایند: «اشخاصى پیدا مىشوند که با گفتههاى خودشان، نوشتههاى خودشان مىخواهند شما را نگذارند وارد بشوید. آنها مىخواهند که اشخاصى را تعیین بکنند که بعدها ما گرفتار بشویم. شماها باید وارد باشید در مسأله و با کمال جدیت، اهمیت بدهید به این مسأله و مردم را وادار کنید.»[۵]
رهبر انقلاب کنترل ورودیهای میدان سیاست را به دست افرادی میدانند که معیارها را ببینند و براساس آن انتخاب نمایند: «یقیناً ورودىهاى میدان سیاست باید کنترل شود. میدانِ ادارهى کشور و مدیریت کشور است؛ مگر شوخى است؟ یک کشور را مىخواهند دست یک نفر بسپرند؛ لذا باید ورودىهاى این میدان کنترل شود و معلوم گردد کسى که دارد مىآید، کیست؛ اصلاً عُرضهى این کار را دارد یا ندارد؛ بعد، اعتقاد به این کار دارد یا ندارد؛ بعد، اصلاً مىفهمد در کشور چه کار باید کرد یا نه. ملاکهایى وجود دارد؛ باید کسانى باشند که این ملاکها را ببینند و بسنجند.»[۶]
همه در پیشگاه خداوند متعال مسؤول مىباشند. از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علماى بزرگ تا طبقهی بازارى، کشاورز، کارگر و کارمند، همه و همه مسؤول سرنوشت کشور و اسلام مىباشند؛ چه در نسل حاضر و چه در نسلهاى آتیه؛ و چه بسا که در بعضی مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهى باشد که در رأس گناهان کبیره است.
ب-۲-۱)عدم غفلت از شناخت فرد صالح
امام(ره) غفلت از شناخت افراد صالح را سبب ورود نا خواستهی افراد ناشایست به امور کشور دانسته و از علما و دانشمندان جامعه خواستهاند در این مورد مردم را راهنمایی کرده و ساکت نباشند که در غیر این صورت مسؤولیت نتایج ناپسند را به عهدهی تمام خواص و عوام جامعه دانستهاند که در آن زمان غافل بودهاند.
امام خمینی(ره) خطبا، علما، دانشجویان و همچنین بازاریان و کشاورزان را به آگاهی از فرد اصلح و اطلاع به عموم مردم فراخواندهاند و نتیجهی رعایت نکردن این مهم را انتخاب اشخاصی دانستهاند که شهر و گاه مملکتی را به فساد میکشانند. امام در سخنرانی ۱۲ مهر ۱۳۵۸ میفرمایند: «و اگر خداى نخواسته در این مسأله غفلت بکنید، یا روحانیین غفلت بکنند، یا خطبا غفلت بکنند، یا فضلا غفلت بکنند، یا دانشگاهیهاى متعهد غفلت بکنند، یا بازاریها غفلت بکنند، یا کشاورزان و کارگران غفلت بکنند و یک اشخاصى که بر خلاف مسیر ملت است، بر خلاف مسیر اسلام است پیدا بشود، ممکن است که یک شهرى را به فساد بکشد؛ و ممکن است بعد از او یک مملکتى به فساد کشیده بشود. باید با تمام قوا با تمام قدرت غفلت نکنید از این معنا؛ و علماى بلاد غفلت نکنند از این امر؛ اهل منبر غفلت نکنند؛ فضلایى که در اطراف هستند، اهل علمى که در اطراف هستند، دانشگاهیها، دانشجوها، همه غفلت از این نکنند.»[۷]
رهبر انقلاب در این رابطه به بررسی نقش اقشار دغدغهمند میپردازند و بیان میدارند که گروههای دغدغهمند افکار خود را بین مردم گسترش دهند و در این رابطه گفتمان سازی نمایند آن وقت خود مردم میدانند به چه کسی رأی دهند. ایشان در همینجا معنای پذیرفته شدهی حزب را بیان میدارند و میفرمایند: «ما دو جور حزب داریم؛ یک حزب عبارت است از کانالکشى براى هدایتهاى فکرى؛ حالا چه فکرى به معناى سیاسى، چه فکرى به معناى دینى و عقیدتى. اگر چنانچه کسانى این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحى از معرفت، به یک سطحى از دانایى سیاسى و عقیدتى برسانند؛ این چیز خوبى است. البته کسانى که یک چنین توانایىاى داشته باشند، به طور طبیعى در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأى خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند.
یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونى غربى است… به معناى باشگاههایى براى کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنى مجموعهاى براى کسب قدرت. یک گروهى با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالىِ خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهاى سیاسى میکنند، براى این که به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهاى مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پایین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند.»[۸]
امام(ره) کنارهگیری علما از جامعه را عامل جدا شدن دولتها از مذهب میدانند و از علما میخواهند مثل سابق عمل ننمایند. امام در سخنرانی ۲۷ آبان ۱۳۶۱ بیان میدارند: «همان طورى که در زمان سابق از [این] کنارهگیرى علماى مذاهب، اسباب این شد که ملت ما و بزرگانشان جدا شدند و هر کارى خواستند دولتها کردند و دولتها را به حال خود گذاشتند و هر طور سرکشى خواستند کردند، چنانچه شما از صحنه بیرون بروید و علما، دانشمندان از صحنه بیرون بروند، این اسباب این مىشود که باز آن مسایل سابق پیش بیاید.»[۹]
ب-۲-۲)معیارهای شناخت
در اندیشهی امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری فردی صالح است و میتواند امور مردم را به درستی اداره کند و اسلام را به نقطهی اوج خود برساند که متعهد و متعبد به اسلام و البته برخوردار از تخصص لازم جهت ادارهی امور مملکت باشد. امام(ره) نمایندهای که طعم فقر را چشیده باشد برای ادارهی امور مستضعفان جامعه مناسب میدانند و همگان را از برگزیدن صدرنشینان مرفه و زمینخوار برحذر میدارند. نمایندهی مورد تأیید حضرت امام(ره) و مقام رهبری طرفدار اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) است و نه اسلام آمریکایی.
ب-۲-۳)عدم انتخاب سرمایهداران، مرفهان و زمین خواران
رهبر کبیر انقلاب مردم را به انتخاب کسی که محرومیت محرومان جامعه را لمس کرده و به دنبال رفاه آنان است، تشویق میکنند. امام(ره) در وصیت نامهی خود تشخیص فرد اصلح را از راه مشورت با تحصیلکردههای متخصص و البته متعهد و همچنین روحانیون باتقوا و متعهد به جمهوری اسلامی ممکن میدانند و میفرمایند: «در تعیین رییس جمهور و وکلای مجلس، با طبقهی تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده و با علما و روحانیون باتقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده و توجه داشته باشند رییس جمهور و وکلای مجلس از طبقهای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایهداران و زمینخواران و صدرنشنیان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.»[۱۰]
مقام رهبری نمایندهی دلسوز و مؤمنی که به کانونهای قدرت وصل نباشد را صالح میدانند و میفرمایند: «یک نکته هم البته انتخاب نمایندهى دلسوز و مؤمن و علاقهمند است… مردم باید کسانى را انتخاب کنند که به کانونهاى ثروت و قدرت متصل نباشند؛ کسانى باشند که واقعاً مردم اینها را بخواهند؛ بر طبق وجدانشان، بر طبق دینشان، بر طبق وظایف انقلابىشان عمل کنند.»[۱۱]
ایشان در بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج ۲۲/۲/۱۳۸۸ انتخاب مسؤول سادهزیست را مهمترین عامل حرکت مردم به سمت دوری از اشرافیت میدانند و بیان میدارند: «بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافیگرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافیگرى و تجملپرستى است… اینى که ما گفتیم امسال، سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است… یکى از اساسىترین کارها براى اینکه ما جلوى اسراف را بگیریم این است که مسؤولین کشور، خودشان، کسانشان، نزدیکانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافیگرى نباشند. چه طور میتوانیم اگر خودمان اهل اسراف باشیم، به مردم بگوییم اسراف نکنید.»
حضرت امام(ره) با توجه دادن به اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) که در مقابل آن اسلام مرفهین و راحتطلبان قراردارد، انتخاب فرد اصلح را از میان مسلمین درد کشیده توصیه میکنند و بیان میدارند: «در هر حال، مردم با بصیرت و درایت و تحقیق کاندیداها را شناسایی کرده، و به سوابق و روحیات و خصوصیات دینی- سیاسی نامزدهای انتخاباتی توجه نمایند. مردم شجاع ایران با دقت تمام به نمایندگانی رأی دهند که متعبد به اسلام و وفادار به مردم باشند و در خدمت به آنان احساس مسؤولیت کنند و طعم تلخ فقر را چشیده باشند و در قول و عمل مدافع اسلام پابرهنگان زمین، اسلام مستضعفین، اسلام رنجدیدگان تاریخ، اسلام عارفان مبارزهجو، اسلام پاکطینتان عارف و در یک کلمه، مدافع اسلام ناب محمدی(صلیاللهعلیهوآله) باشند و افرادی را که طرفدار اسلام سرمایهداری، اسلام مستکبرین، اسلام مرفهین بیدرد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان، اسلام فرصت طلبان و در یک کلمه، اسلام آمریکایی هستند طرد نموده و به مردم معرفی نمایند.»[۱۲]
حضرت امام(ره) در ادامه به فلسفهی وجودی مجلس که همانا محل اجتماع نمایندگان همهی مردم از اقشار مختلف است اشاره مینمایند و میفرمایند: «از آنجا که مجلس خانهی همهی مردم و امید مستضعفین است، در شرایط کنونی نباید کسی انتظار داشته باشد که حتماً نمایندگان باید از گروه و صنف خاصی باشند»[۱۳] امام بزرگوار به خدمت به اسلام و محرومین توجه میدهند و بیان میدارند: «باید توجه داشت که هنوز خیلی از مسایل وجود دارد که به نفع محرومین باید حل و فصل شود و تمیز بین کسانی که در تفکر خود خدمت به اسلام و محرومان را اصل قرار دادهاند، با دیگران کار مشکلی نیست.»[۱۴]
امام(ره) در سخنرانی ۱۳ دى ۱۳۶۲ تأکید مینمایند نمایندهی شما باید از هر حیث برای کشور مفید باشد: «مقدرات کشورتان را به دست کسانى بدهید که براى کشور شما مفیدند از حیث سیاست، از حیث اقتصاد، از حیث همه چیز.» [۱۵]
حضرت امام(ره) اصلح را تعریف کرده و میفرمایند: «انتخاب اصلح براى مسلمین یعنى انتخاب فردى که تعهد به اسلام و حیثیت آن داشته باشد؛ و همه چیز را بفهمد، چون در مجلس، اسلام تنها کافى نیست، بلکه باید مسلمانى باشد که احتیاجات مملکت را بشناسد و سیاست را بفهمد و مطلع به مصالح و مفاسد کشور باشد، و ممکن است به شما و گروه شما هم مربوط نباشد. اگر اصلح را انتخاب کردید، کارى اسلامى مىکنید.»[۱۶]
مقام معظم رهبری در بیانات سال۱۳۸۳ در جمع نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی با اشاره به سند چشمانداز بیستساله، از آنان خواستهاند تا با شناخت سند یاد شده، به قانونگذاری بپردازند. از این رو این مورد میتواند در تعیین نمایندگان آینده مورد توجه مردم قرار بگیرد. خواستهی رهبر انقلاب از نمایندگان به این قرار است: «دنبال آرمانهاى حقیقى در قالب و لباس عملى آن بگردید. نه باید دنبال ایدهآلهایى بود که عملى و اجرایى نیستند، نه باید به کم قانع شد و از آن آرمانها دور ماند. آنچه همواره باید مورد نظر باشد، چشمانداز بیستساله است؛ این چشمانداز خیلى مهم است و من به شما عرض کنم؛ به شهادت افرادى که کارشناس و متخصص این کار هستند، این چشمانداز کاملاً عملى است؛ یعنى به هیچوجه در آن، بلندپروازىهاى بیهوده و بىپشتوانه وجود ندارد. درست نگاه کنید، دقت کنید و چشمانداز بیستساله را بخوانید… قانونها باید با سیاستها هماهنگ باشد؛ یعنى در دل سیاستها جا بگیرد و به سمت این چشمانداز حرکت کند. آن چشمانداز هم بر پایهى اسلام است. باید همهى وقت و همت و شغل را مصروف همین اهداف کرد و در واقع ذوب در این اهداف شد.»[۱۷]
ایشان برای دههی چهارم مردم را به دو شاخص عمدهی عدالت و پیشرفت توجه دادهاند و تحصیل هر دو را باهم مطلوب دانسته و فرمودهاند: «برای دههی چهارم… دو شاخص عمده وجود دارد که باید این دو را حتماً به دست بیاوریم: یکی پیشرفت است، یکی عدالت. ما مثل بعضی از کشورها و نظامهای دنیا فقط به پیشرفت فکر نمیکنیم؛ ما پیشرفت را همراه با عدالت میخواهیم… خیلی از کشورها هستند که از لحاظ علمی پیشرفت کردهاند و به آمارها و شاخصهای اقتصادی آنها که نگاه میکنیم، ملاحظه میکنیم که مثلاً درآمد سرانهی آنها خیلی هم بالاست؛ اما مسألهی مهم این است که این درآمد سرانه در میان ملت چه جور تقسیم میشود؛ این آن نکتهای است که نظامهای غیرالهی و نظامهای رونوشت کردهی از نسخههای استکباری، دیگر به آن توجه نمیکنند.»[۱۸]
ب-۲-۴)شخص امین در حفظ ارزشها نه خائن به نظام
حضرت امام(ره) متعهد بودن شخص و عقیدهمند بودن وی به نهضت را ملاک قرار داده و میفرمایند چنین شخصی نباید با تمایل به شرق و غرب در سرنوشت متعالی کشور خیانت روا دارد. ایشان میفرمایند: «اشخاص متدین، اشخاص مطلع، اشخاص متعهد، اشخاص عقیدهمند به نهضت، اشخاصی که نه مایل به طرف شرق هستند و نه مایل به طرف غرب، بلکه در صراط مستقیم انسانیت و اسلام هستند، آنها را انتخاب کنید. سرنوشت خودتان را به اشخاص امین بدهید، سرنوشت خود را به افرادی که محتمل است خیانت بکنند، ندهید.»[۱۹]
مقام معظم رهبری در این رابطه، حفظ ارزشها را مهم دانسته و بیان میدارند: «کسانى سر کار نیایند که دشمنان ملت ایران طمع بورزند که به وسیلهى آنها بتوانند صفوف ملت را از هم جدا کنند، مردم را از دینشان، از اصولشان، از ارزشهاى انقلابیشان دور کنند. ملت باید آگاه باشد. اگر کسانى بر سر کار بیایند که در مراکز گوناگون سیاسى یا اقتصادى به جاى اینکه به فکر ادامهى راه امام و ارزشها و اصول ترسیم شدهى به وسیلهى امام باشند، به فکر به دست آوردن دل فلان قدرت غربى و فلان مستکبر بینالمللى باشند، براى ملت ایران مصیبت خواهد بود.»[۲۰]
رهبر معظم انقلاب توجه مسؤولین به فکر و هویت ایرانی اسلامی را در خور امتیاز میدانند نه دلبستن به حرفهای غربی را. بنابراین در جمع مردم مریوان در تاریخ ۲۶/۲/۱۳۸۸ میفرمایند: «اینى که یا مسؤولان ما، یا در دورههای انتخابات مثل وضع کنونى، نامزدها انتخاباتی ما براى جلب توجه دیگران حرفهاى غربىها را تکرار کنند، این هیچ امتیازى محسوب نمیشود. امتیاز این نیست که ما آن چیزى را بگوییم که غرب مىپسندد. اینها کسانىاند که با فکر ایرانى، فکر اسلامى، هویت اسلامى و ایرانى مخالفند.»
رهبر انقلاب همچنین با تأکید بر عنصر عزتمداری در مقابل غرب، مردم را از رأی دادن به عناصر خودباختهی غربی برحذر میدارند: «کسانى با رأى ملت سر کار نیایند که در مقابل دشمنان بخواهند دست تسلیم بالا ببرند و آبروى ملت ایران را ببرند. کسانى سر کار نیایند که بخواهند با تملقگویى به غرب، به دولتهاى غربى، به دولتهاى زورگو و مستکبر، به خیال خودشان بخواهند براى خودشان موقعیتى در سطح بینالمللى دست و پا کنند. اینها براى ملت ایران ارزشى ندارد.»[۲۱]
ب-۲-۵) زمانشناسی
مقام معظم رهبری در باب معیارهای ریاست جمهوری، زمانشناسی را از مهمترین معیارها دانسته و بیان میکنند: «رییس جمهورى انتخاب شود که بتواند گرههاى زندگى مردم را در دوران کنونى باز کند؛ وظایف این دوره را بشناسد و با قوت و اقتدار به آن عمل کند.»[۲۲]
ب-۲-۶) انتخاب اصلح از هر گروهی که بود
انتخاب فرد صالح از نظر امام(ره) از هر گروهی که باشد باید صورت بگیرد و به حزب و غیرحزب نباید محدود گردد. امام خمینی(ره) در این زمینه بیان میدارند: «انتخابات یک محکى هم براى خودتان است که ببینید آیا مىخواهید انتخاب اصلح بکنید براى خودتان، یا براى اسلام؟ اگر براى خودتان باشد، شیطانى است و اما اگر انتخاب اصلح براى مسلمانهاست، «کى و از کجاست» مطرح نیست، از هر گروهى باشد، حزب باشد یا غیرحزب، نه حزب اسباب این مىشود که غیر آن فاسد و نه صددرصد حزبى بودن باعث صلاح آنهاست.»[۲۳]
یک نکته هم البته انتخاب نمایندهى دلسوز و مؤمن و علاقهمند است… مردم باید کسانى را انتخاب کنند که به کانونهاى ثروت و قدرت متصل نباشند؛ کسانى باشند که واقعاً مردم اینها را بخواهند؛ بر طبق وجدانشان، بر طبق دینشان، بر طبق وظایف انقلابىشان عمل کنند.
ج)کنار نرفتن به خاطر دیدن اعوجاج
امام خمینی(ره) به مردم توصیه مینمایند؛ مردم در مقابل اعمال نادرست عدهای، از شرکت در انتخابات ناامید نشوند بلکه سعی در انتخاب فرد صالح برای اصلاح امور بنمایند. امام ۱۳ دی سال ۱۳۶۲ بیان میدارند: «آن آدمى که به واسطهی این که مثلاً یک چیز اعوجاجى از یک نفر مىبیند یا از یک گروهى مىبیند کنار برود، این بر خلاف مصالح اسلام عمل مىکند. این معانى در صدر اسلام هم بوده است، در زمان ائمه ما هم بوده است… شرکت کنید در این انتخابات و تمیز بدهید اشخاصى را که لایقاند براى این مقام… بر فرض این که من یک کار خلاف کردم اسلام که خلاف نکرده است، شما براى اسلام کار بکنید… شما خوب بکنید براى اسلام تا آن بد هم به تبع شما ان شاء اللَّه خوب بشود.»[۲۴]
د)تبلیغات مسموم دشمن و مقابله با آن
حضرت امام(ره)، بیان میدارند؛ دشمنان اسلام تبلیغات ضد انتخابات میکنند تا عدم حضور مردم را بیاعتنایی نسبت به نظام جلوه دهند. از این رو به مردم توصیه میکنند که با حضور خود یاوهسرایان را رسوا نمایند. امام(ره) در این باره میفرمایند: «دشمنان اسلام و نهضت، در خارج و داخل، تبلیغات زهرآگین خود را شروع کردند و چنین وانمود مىکنند که مردم در این انتخابات بىتفاوتند و به سردى و سستى گراییدهاند. مىخواهند شما را متهم کنند که از جمهورى اسلامى رو برگردانیدهاید. از شما ملت مبارز انتظار دارم که با شرکت همگانى خود یاوهسرایان را رسوا کنید و نیز اطلاع دادند که در اطراف دانشگاه -که محل اقامهی نماز جمعه است- گروهى براى اخلال در شرکت در انتخابات به پا خاستهاند. دولت موظف است از آنان جلوگیرى کند و مردم موظفند به تبلیغات آنان اعتنا نکنند.»[۲۵]
رهبر انقلاب نیز در این زمینه میفرمایند: «هر انتخاباتى، خون تازهاى در رگهاى کشور تزریق میشود… همیشه دشمن خواسته است که یا انتخابات نباشد یا کمرنگ باشد. در هیچ انتخاباتى ما سراغ نداریم که قبل از انتخابات، بوقهاى تبلیغاتى دشمن به کار نیفتاده باشد… براى بىرونق کردن انتخابات، بىشوق و ذوق کردن مردم به حضور در انتخابات، چه حرفهایى زده میشود.»[۲۶]
مقام معظم رهبری علت تلاش دشمنان برای برگزار نشدن انتخابات را اعلام نا به حق عدم مردمسالاری در ایران میدانند و بیان میدارند: «دشمنان ما مىخواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ براى اینکه بتوانند شاهدى بیاورند که در ایران مردمسالارى و دموکراسى نیست… بنابراین اولین خواستههاى آنها برگزار نشدن انتخابات است.»
هـ)انتخاب خود مردم، نه تحمیل شخص یا گروهی
امام امت، مردم را دارای فکر و تدبیر دانسته و هرگونه تحمیل کاندیدا به آنها را ناروا دانستهاند و البته مشورت را مناسب میدانند: «همان طور که بارها گفتهام، مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و یا گروه و دستهای حق تحمیل فرد و یا افرادی را به مردم ندارند… البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است و مردم با متعهدین و معتمدین خویش مشورت مینمایند.»[۲۷] امام(ره) انتساب کاندیدایی را به ایشان نفی نمودهاند و بیان میدارند: «اینجانب بنا ندارم از کسى تأیید نمایم، چنان که بنا ندارم کسى را رد کنم و از تمام احزاب و گروهها و افراد مىخواهم از نسبت دادن کاندیداى خود به من که از آن استفاده تأیید و یا تعیین و یا رد شود، خوددارى کنند.»[۲۸]
همان طور که در گذشته اشاره شد، حضرت امام(ره) مردم را جهت تعیین اصلح به مشورت با تحصیلکردههای متخصص و البته متعهد و همچنین روحانیون باتقوا و متعهد به جمهوری اسلامی فراخوانده و بیان داشتهاند: «در تعیین رییس جمهور و وکلای مجلس، با طبقهی تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی مشورت کرده و با علما و روحانیون باتقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده [است.]»[۲۹]
مقام معظم رهبری نیز دربارهی گمانهزنیهایی که از رأی ایشان میشود، میفرمایند: «دربارهى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانهزنى و شایعه و اینها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأى دارم، آن را در صندوق مىاندازم. به یک نفرى رأى خواهم داد، به هیچکس دیگر هم نخواهم گفت که به کى رأى بدهید، به کى رأى ندهید؛ این تشخیص خود مردم است.»[۳۰] ایشان در جای دیگری بیان میدارند: «بدیهى است که رهبرى از فرد خاصى حمایت نمىکند؛ از معیارها حمایت مىکند.»[۳۱]
ز) اخلاق انتخاباتی
امام خمینی(ره) به رعایت اخلاق اسلامی در رابطه با انتخابات توصیه مینمایند و آن را مهمتر از پیروزی در انتخابات میدانند. امام راحل معتقدند اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگى ما مىشود، صفاى معنویت و ثمرات خلوص بندگى است. گروهها را به تفاهم با یکدیگر بر سر اختلافات فرا میخوانند و از تفرقه برحذر میدارند.
رهبر کبیر انقلاب گروههای شرکت کننده را به رعایت اخلاق اسلامی در رابطه با انتخابات توصیه میکنند. ایشان مهمترین امر را در باب انتخابات، حفظ خلوص عمل و صفای معنوی گروههای شرکت دانسته و تنها همین را موجب سعادت و جاودانگی آنها بیان میدارند و از ایجاد اختلافات و کدورتها که موجب خدشه بر این خلوص نیت شود بر حذر میدارند. حضرت امام(ره) در مقابل این مهم، حصول نتیجهی انتخابات را اهمیت نمیدهند و بیان میدارند: «طرفداران هر دو گروه باید بدانند که همهی این امور اعتبارى و زودگذر است و همه در محضر حق هستیم و آنچه در صحیفهی کردار ما ماندنى است اعمال و رفتار ما و آنچه موجب سعادت و جاودانگى ما مىشود، صفاى معنویت و ثمرات خلوص بندگى است و ما هم نباید خلوص عمل و جامعهی اسلامى خودمان را به زنگار کدورتها و اختلافات آلوده کنیم و رقابتهاى گذشته انتخاباتى هم هرگز نباید موجبات تفرقه و جدایى را فراهم نماید.»[۳۲]
حضرت امام(ره) بیان هرگونه انتقادی که موجب هتک حرمت و اختلاف شود را ناپسند و خلاف اخلاق و فرهنگ میدانند. امام بزرگوار داشتن مقصود اسلامی را توجیهگر عمل خلاف اخلاق نمیدانند و بیان میدارند: «از آقایان کاندیداها و دوستان آنان انتظار دارم که اخلاق اسلامى- انسانى را در تبلیغ براى کاندیداى خود مراعات؛ و از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خوددارى نمایند که براى پیشبرد مقصود، ولو اسلامى باشد، ارتکاب خلاف اخلاق و فرهنگ، مطرود و از انگیزههاى غیراسلامى است.»[۳۳]
- رعایت اخلاق و قانون، در صورت رأی نیاوردن
حضرت امام (ره) کاندیداها را به رعایت اخلاق و قانون در همه حال توصیه میکنند و اقدامهای غیرقانونی و ایجاد هیاهو را تنها موجب باز شدن راه خیانتکارها به کشور میدانند: «به مجرد این که یکى مىخواهد وکیل بشود… و ملت او را وکیل نکردند، نباید یک دفعه قلمها را بردارند و بر ضد اصل انتخابات چیز بنویسند، حمله کنند به اصل انتخابات. شکایتى دارند، خوب شکایتشان را رسیدگى مىکنند. هیاهو درست کردن، جز این که دامن زدن به این است که خیانتکارها راهشان باز بشود، چیز دیگرى نیست. اگر شما خدمتگزار به کشور هستید، در مجلس یکجور خدمت مىتوانید بکنید، در خارج از مجلس هم یکجور خدمت دیگر. مگر همه اهالى ایران توى مجلس مىروند؟»[۳۴]
مقام معظم رهبری بعد از ذکر اولین مسألهی با اهمیت در امر انتخابات که همانا ضرورت حضور مردم در انتخابات است، به مسألهی دوم اشاره کرده و میفرمایند: «مسألهى دوم، قانونگرایی در انتخابات، وفادارى به قانون، احترام به رأى مردم.این جور نباشد که اگر چنانچه انتخابات بر طبق نظر و میل ما انجام گرفت، این را ما قبول داشته باشیم؛ اگر برخلاف نظر ما بود، «و ان یکن لهم الحقّ یأتوا الیه مذعنین» اگر حق را به ما دادند، آنى که ما میخواهیم، سر کار آمد، قانون را قبول داریم؛ اگر آنى که ما میخواهیم، سر کار نیامد، میزنیم زیر قانون؛ نه قانون را قبول داریم، نه رأى مردم را قبول داریم؛ این نمیشود. فتنهى ۸۸ همین جور بود ادعا کردند که قانونگرا هستند، بعد خب مردم به آنها رأى ندادند، اکثریت مردم به کس دیگرى رأى دادند؛ اینها بنا کردند دعوا راه انداختن که چرا!… ممکن است کسى بعد از انتخابات اعتراض داشته باشد؛ خیلى خوب، این اعتراض ایرادى ندارد؛ اما راهِ قانونى دارد.»[۳۵]
ح) مکلف بودن همه بر اجتناب از اختلاف
امام(ره) دستهبندیهای مختلف و ایجاد اختلاف بین آنها را توطئهای میدانند که بعضاً در بین مریدان گروهها منتشر میشود، حال آنکه بزرگان دستهها با هم اختلافی ندارند. ایشان در این خصوص میفرمایند: «این توطئه را که مىخواهند با اسم خطوط مختلفه، یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و در صورتى که خود آنها با هم اختلاف ندارند، مریدها به اختلاف بیفتند و کم کم در همه جا همان حرفهایى که در مشروطه بود که در یک شهر یک دسته اهل منبر مشروطه بودند، یک دسته اهل منبر مستبد بودند و در خانهها همین مسایل بود و در بازار همین مسایل بود، یک وقت این طور نشود که مردم را به جان هم بیندازند، این براى طرفدارى از فلان شخصیت و آن براى طرفدارى از فلان شخصیت، در صورتى که همهاش توهّم بیشتر نیست.»[۳۶]
-حل اختلافها
امام(ره) حل اختلافهای احتمالی را با گفتوگو و تفاهم توصیه میکنند و توجه همگان را برمیانگیزند که اگر این کارها برای خداست تفاهم کنید. ایشان میفرمایند: «اگر همه براى خدا هست، با هم تفاهم کنید… شما در مواردى که مىبینید که دارند شیاطین نقشه مىکشند و توطئه مىکنند تا شما را به جان هم بیندازند، بنشینید با هم و تفاهم کنید و آنها را مأیوس کنید. امروز دارند تهیه مىبینند مخالفین شما، مخالفین جمهورى اسلامى، که براى انتخابات ایجاد نفاق کنند و این یک خطرى است براى کشور ما.»[۳۷]
امام خمینی(ره) کاندیداها را به تبلیغات آرام و به دور از تفرقه و تشتت هدایت مینمایند و بیان میدارند: «گروههایى که متعهد و معتقد به جمهورى اسلامى و خدمتگزار به اسلام هستند، در مبارزات انتخاباتى کمال آرامش را در تبلیغ کاندیداهاشان رعایت نمایند و نسبت به یکدیگر تفاهم و صمیمیت و اخوت اسلامى داشته باشند و از تفرقه و کدورت شدیداً احتراز کنند که تفرقه و تشتت، دوستان را نگران و دشمنان را کامیاب مىکند و موجب تبلیغات سوء مىشود.»[۳۸]
رهبر انقلاب جلوگیری از کدورت و اختلاف را در توضیح نحوهی تبلیغات بیان میکنند و میفرمایند: «من به همهى کسانى که نامزد انتخابات ریاست جمهورى هستند و طرفداران آنها صمیمانه عرض مىکنم که فضاى کشور را فضاى دشمنى و نقار و تشنج و اختلاف نکنند. البته ملت اینطور نیستند؛ گروهى هستند که اگر مجموعشان را بشمریم، به چند هزار نفر نمىرسند – بالاخره هر کس طرفدارانى دارد – اینها فضاى روزنامهها و دستگاههاى ارتباط جمعى را متشنج مىکنند. فضا باید دوستانه باشد؛ هر کس حرفهاى خودش را بزند و برنامههاى خودش را بگوید و کارى را که خودش مىتواند بکند، بیان کند؛ به دیگران چه کار دارند؟ فضا را متشنج نکنند؛ فضا را برادرانه و صمیمانه بکنند.»[۳۹]
ایشان با مخاطب قراردادن طرفداران نامزدها میفرمایند: «کسانى که به یک نامزد انتخاباتی علاقهمندند، مراقب باشند به خاطر علاقهى به او، نامزد دیگر را تخریب نکنند؛ این بین مردم اختلاف و نقار ایجاد مىکند.»[۴۰]
من به همهى کسانى که نامزد انتخابات ریاست جمهورى هستند و طرفداران آنها صمیمانه عرض مىکنم که فضاى کشور را فضاى دشمنى و نقار و تشنج و اختلاف نکنند. البته ملت اینطور نیستند؛ گروهى هستند که اگر مجموعشان را بشمریم، به چند هزار نفر نمىرسند – بالاخره هر کس طرفدارانى دارد – اینها فضاى روزنامهها و دستگاههاى ارتباط جمعى را متشنج مىکنند. فضا باید دوستانه باشد.
ط) دسیسهی دشمن در مرحلهی بعد از انتخابات پرشور
رهبر کبیر انقلاب، مردم را نسبت به احتمال دسیسههایی که بعد از شرکت مردم در انتخابات از طرف دشمنان اسلام اتفاق میافتد، متوجه میسازند و بیان میدارند: «من احتمال مىدهم که عوامل و دستهاى ناپاکى بخواهند از رقابتهاى انتخاباتى در رسیدن به آرزوهاى خود استفاده کنند و با طرح مسایل پوچ و بىمعنا دلها را از یکدیگر جدا سازند و یا با تردید و ایجاد ذهنیتها، صحت و سلامت انتخابات و نهایتاً مشروعیت مجلس را زیر سؤال برند که در این شرایط همهی آحاد ملت ایران و همهی روحانیون و دستاندرکاران کشور باید در کنار هم و دست در دست هم به راه مقدس خود ادامه دهند.»[۴۱] در ادامه، صاحبان قلم و تریبون را به مراقبت در گفتههای خود دعوت مینمایند و میفرمایند: «و صاحبان قلم و سخن و مطبوعات نیز به طور جدّ مواظب نوشتهها و گفتههاى خود باشند.»[۴۲]
مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه کرمان سال ۱۳۸۴ دسیسهی دشمنان را در مرحلهی بعد از انتخابات، ادعای تقلب میدانند و بیان میکنند: «دشمنان ما مىخواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ براى اینکه بتوانند شاهدى بیاورند که در ایران مردمسالارى و دموکراسى نیست… بنابراین اولین خواستههاى آنها برگزار نشدن انتخابات است… گام دوم این است که اگر نتوانستند، انتخابات را متهم کنند. خواهند گفت در انتخابات تقلب شده؛ خواهند گفت انتخابات تبعیضآمیز است.»[۴۳]
ی) قهر نکنید ..
«هر یک از اینها که ببرند، براى کشور لابد خدمت خواهند کرد و اگر خدمت نکنند ملت هست و آنها را بر کنار خواهد کرد… ریاست جمهور[ى] چیزى نیست که شما به آن اهمیت بدهید. اگر ریاستجمهور خوب باشد، آن است که خدمت به ملت مىکند و اگر بد باشد، آن است که راه جهنم را باید بپیماید. خیلى در صدد این نباشید که براى خاطر این که یکى بیشتر مىخواهد رأى ببرد، یکى کمتر مىخواهد رأى ببرد به هم بریزید و جنگ و نزاع باشد و اسباب ناراحتى همه را فراهم کنید… بعد از این که رییسجمهور تعیین شد همهی اعانت کنید از او… قهر نکنید و رشد خودتان را نشان بدهید به دنیا که شما رشید هستید و شما مىتوانید که یک مملکتى را با هم اداره بکنید.»[۴۴]
مقام معظم رهبری پایان رأیگیری را پایان بحث و مجادلات بین گروههای انتخاباتی میشمردند و شخص منتخب را، مورد متابعت تمام ملت میدانند. ایشان میفرمایند: «اختلاف نظرهایى که در دوران انتخابات پیش مىآید، ممکن است کدورتهایى را بین بعضى از برادران و خواهران به وجود بیاورد؛ نگذارید این کدورتها باقى بماند. فرض کنید یکى از شما دو رفیق، طرفدار یک نفر هستید؛ دیگرى هم طرفدار یک نفر دیگر. در مقام بحث و مجادله، شما مىخواهى حرف خودت را ثابت کنى؛ او هم مىخواهد حرف خودش را ثابت کند؛ لذا ممکن است از هم کدورت پیدا کنید. این کدورتها روز جمعه باید زیر خاک دفن شود و تمام گردد. کسى که روز جمعه با انتخاب مردم برگزیده شد، او دیگر رییس جمهور همه است.»[۴۵]
ک) هزینههای انتخاباتی
حضرت امام(ره) هزینههای انتخاباتی را در هیچ صورت قابل استخراج از اموال دولتی نمیدانند و بیان میدارند: «اینجانب به هیچ وجه و به هیچ کس اجازه نمیدهم تا از سهم مبارک امام ـ علیه السلام ـ و یا از اموال دولت و اموال دفاتر و سازمانها و مجامع و اموال عمومی خرج انتخابات کند.» (منبع ذکر گردد.)
رهبر انقلاب نیز بهترین و ساده ترین تبلیغات را استفاده از وسایل ارتباط جمعی میدانند و تبلیغات پرهزینه را به هرصورت که باشد منع میکنند: «نه خودشان تبلیغات پُرخرج کنند، نه به طرفدارانشان اجازه دهند. بعضى افراد ممکن است بگویند به ما ربطى ندارد؛ این کار پُرخرج را دیگران مىکنند. شما بگویید نکنند. خوشبختانه آنگونه که اطّلاع پیدا کردم، ساعتهاى فراوانى براى نامزدها وقت گذاشتهاند که از طریق تلویزیون و رادیو با مردم حرف بزنند… خیلى خوب؛ این بهترین تبلیغات است. رادیو و تلویزیون همهجا وجود دارد؛ چه نیازى هست که براى تبلیغات گوناگونِ رنگینى که بعضى جاها مىکنند، پول زیادى مصرف شود که احیاناً بعضى افراد هم نتوانند خودشان آن خرج را کنند و مجبور باشند از کسانى بگیرند و خداى نکرده وامدار شوند؟»[۴۶]
ل) رأی با قصد قربت
مقام معظم رهبری در نهایت سفارش میکنند که وسوسه را از خودتان دور کنید و با نیروی عقل و تحقیقاتی که به عمل میآورید، با اطمینان و امید به قصد قربت به پای صندوقهای رأی بروید. ایشان میفرمایند: «بعضىها هستند که خیلى وسوسه مىکنند – آیا این، آیا آن؟ آیا این، آیا آن؟ – آخرش هم یا مجبور مىشوند به طاق جفت و استخاره متوسل شوند و یا اصلاً از خیر رأى دادن مىگذرند. نه، انسان فکر مىکند؛ به کسى مىرسد و مىگوید: خدایا! نتیجهى تحقیقات من این است.»[۴۷] «آگاهانه بگردید؛ برسید؛ و به آنچه که رسیدید و تشخیص دادید، با قصد قربت اقدام کنید؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات بروید و خداى متعال اجر خواهد داد.»[۴۸](*)
پینوشتها:
[۱] . وصیتنامهی سیاسی الهی امام خمینی(ره)
[۲] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه، ۲۰/۷/۱۳۹۰
[۳] . بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى، ۵/۳/۱۳۸۴
[۴] . صحیفهی نور امام(ره)، ج۱۵، ص ۱۸
[۵] . صحیفهی نور ج۱۵، ص ۱۹ و ۱۸
[۶] . بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى، ۵/۳/۱۳۸۴
[۷] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۰، ص ۲۲۰
[۸] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۲۴/۷/۱۳۹۰
[۹] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۷،ص ۱۰
[۱۰] . وصیتنامهی سیاسی الهی امام خمینی(ره)، ص ۱۹
[۱۱] . بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه، ۲۴/۷/۱۳۹۰
[۱۲] .صحیفهی امام، جلد ۲۱، صفحات ۱۰ و ۱۱
[۱۳] ـ همان
[۱۴] . همان
[۱۵] . صحیفهی امام، ج۱۸، ص ۲۸۶
[۱۶] . صحیفهی امام، ج۱۸، ص۱۹۷
[۱۷] . دیدار با نمایندگان هفتمین دورهی مجلس شوراى اسلامى، ۲۷/۳/۱۳۸۳
[۱۸] . بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا(ع)، ۱/۱/۱۳۸۷
[۱۹] . صحیفهی امام، جلد ۸، صفحهی ۳۸۵
[۲۰] . بیانات در دیدار مردم بیجار، ۲۸/۲/۱۳۸۸
[۲۱] . بیانات در دیدار مردم بیجار، ۲۸/۲/۱۳۸۸
[۲۲] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمان، ۱۱/۲/۸۴
[۲۳] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۸، ص۱۹۷
[۲۴] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۸، ص ۲۸۶
[۲۵] . صحیفهی امام(ره)، ج۹،ص ۲۵۹
[۲۶] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه، ۲۰/۷/۱۳۹۰
[۲۷] . صحیفهی امام(ره)، جلد ۲۱، صفحهی۱۰
[۲۸] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۲، ص۱۳
[۲۹] . وصیتنامهی امام(ره)، ص۱۹[۳۰] . بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع)، ۱/۱/۱۳۸۸
[۳۱] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمان، ۱۱/۲/۱۳۸۴
[۳۲] . صحیفهی امام(ره)، ج۲۱، ص۵۰
[۳۳] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۲، ص ۱۳
[۳۴] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۲، ص ۱۹۹
[۳۵] . بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه،۲۰/۷/۱۳۹۰
[۳۶] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۸، ص۱۷۴
[۳۷] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۸، ص: ۱۷۳
[۳۸] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۲، ص۱۳
[۳۹] . بیانات در دیدار خانوادههاى شهدا، ۳/۳/۱۳۸۴
[۴۰] . بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى (ره)، ۱۴/۳/۱۳۸۴
[۴۱] . صحیفهی امام(ره)، ج۲۱، ص۵۰
[۴۲] . همان
[۴۳] . بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه کرمان سال ۱۳۸۴
[۴۴] . صحیفهی امام(ره)، ج۱۲، ص۱۲۸
[۴۵] . بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم ۲۵/۰۳/۱۳۸۴
[۴۶] . بیانات در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۲۸/۲/۱۳۸۰
[۴۷] . بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى، ۵/۳/۱۳۸۴
[۴۸] . بیانات در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادى سنندج ۲۲/۲/۱۳۸۸
—
گروه سیاسی برهان/ نجمه مصدق
حجت الاسلام دکتر رحیم نوبهار / ۱-به موجب شمار زیادی از آموزه های دینی ,حفظ و بقای نوع انسانی – جدا از حرمت جان هر یک از انسان ها – دارای اهمیت زیادی است. در واقع از نظر اسلام ,استمرار زندگی نوع انسان بر روی زمین – تا زمانی که خداوند متعال اراده فرموده باشد- دارای اولویت درجه اول است. هم از این رو اقدامات علیه نوع انسانی همچون اقدام علیه تک تک انسان ها ممنوع بلکه نکوهیده تر است.
۲- اسلام از مایه های اجتماعی پررنگی برخوردار است .حتی مروری کوتاه بر آموزه های قرآنی ,سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم (ع) نشان می دهد که نمی توان رسالت و دامنه اسلام را به امر اخلاقی یا ارائه طریق برای تجربه امر قدسی محدود نمود. اگر مسیحیت تاب فروکاسته شدن به یک دین شخصی را داشته باشد – که در این باره بسیاری از مسیحی شناسان درنگ و تردید و حتی مخالفت های آشکار دارند- اسلام از چنین ظرفیتی برخوردار نیست. اسلام در کنار اهتمام به حفظ نوع انسانی,جامعه و حفظ نظم اجتماعی را هم با اهمیت می شمارد.در واقع,مطلوب شارع مقدس اسلام استمرار حیات انسان ها در جامعه ای منظم و البته برای رسیدن به سعادت در هر دو جهان است.
۳- نظر به لزوم استمرار حیات نوع انسانی در قالب نظمی پایدار که آدمیان در آن احساس امنیت کنند ,فقیهان از دیرباز به مساله ” حفظ نظام”به معنای حفظ نظم و انضباط اجتماعی بسیار بها داده اند ومستند شمار قابل توجهی از احکام فقهی و حتی بنیاد برخی از قواعد مسلم فقهی ,” حفظ نظام” است. برای نمونه اگر قاعده “ید” که اماره ملکیت است معتبر نباشد و مردم با اموالی که دیگران در تصرف دارند ,معاملعه ملکیت نکنند ,جامعه دچار هرج و مرج یا اختلال نظام می شود. به همین ترتیب ,نفی اعتبار قاعده ” سوق” موجب اختلال جامعه و یا هرج و مرج و سختی زندگی اجتماعی می شود.
۴-فقیهان برای حفظ نظام اجتماعی و پیشگیری از هرج و مرج و گسیختگی امور,حتی از واجباتی به نام ” واجبات نظامیه” سخن گفته اند.واجبات نظامیه واجباتی است که استمرار بقای زندگی انسانها در یک جامعه منظم و بسامان را تضمین می کند.اگر اداره درست امور جامعه متوقف باشد بر این که چند نفر شغل خاصی مانند نانوایی را پیشه سازند,به نحو واجب کفایی بر گروهی واجب می شود تا برای حفظ نظام اجتماعی متصدی این شغل شوند. با آن که جواز اجرت گرفتن بر انجام واجبات پیوسته محل اشکال و تردید بوده ,اجرت گرفتن بر انجام واجبات نظامیه بی اشکال است.زیرا اتفاقا” طبع واجبات نظامیه به گونه ای است که با پیش بینی اجرت برای آنها به خوبی انجام می شود. حتی برخی ,پرداخت اجرت را نوعی واجب نظامی قلمداد کرده اند؛چون این امر به درست انجام گرفتن واجب نظامی کمک می کند.
۵-برخلاف آنچه در ادبیات سیاسی – اجتماعی کنونی در کشور ما رایج شده ,در فقه مقصود از حفظ نظام همچون یک واجب,حفظ کلیت اجتماع است نه خصوص نظام حکومتی,هرچند تلاش برای حفظ نظام حکومت صالح و عادل هم مصداق روشن حفظ نظام است؛در واقع به حکم این که جامعه ناگزیر نیازمند به حکومت صالح است,تلاش برای حفظ حکومت صالح نیز همچون یکی از عناصر لازم برای بقای جامعه واجب می شود.
۶- وجوب حفظ نظام نه مختص به نظام حکومتی است و نه از ابداعات امام خمینی(قدس سره),فقیهان پیش از ایشان هم به مساله حفظ نظام به معنای اعم آن و لوازم این وجوب توجه داشته و ابعاد گوناگون آن را در ضمن احکام فقهی فرعی به بحث گذاشته اند.حتی فقیهانی که به ولایت فقیه در اداره عمومی جامعه اعتقاد ندارندو شان فقیه را تنها افتاء یا افتاء همراه با قضاوت یا این هردو به اضافه تصدی امور حسبیه می دانند,حفظ نظام را از نظر دور نداشته و بدان پایبند بوده اند.برخی از فقیهان از حفظ نظام به عنوان یک قاعده فقهی یاد کرده و درباره آن رساله مستقل نگاشته اند.از نظر فقه ,برای حفظ نظام اجتماعی و پیشگیری از هرج و مرج ,حتی فقیهی مثل شیخ طوسی ( در گذشته )سزا دادن بزهکاران را تنها در صلاحیت حاکم می دانسته و مداخله افراد خودسر در این مقوله را از آن رو که موجب هرج و مرج یا به تعبیری دیگر اخلال نظام می شود,گناه و مستوجب تعزیر دانسته است.
۷- با آنکه حفظ حکومت صالح و مشروع از باب حفظ نظام لازم و واجب است ,حفظ نظام به هیچ رو نمی تواند دستاویزی برای زیر پا گذاشتن موازین عدل و انصاف و دست یازیدن به ظلم و ستم و نادیده انگاشتن مبانی شرعی باشد. چنان که سست کردن پایه های حکومت صالح و مشروع اقدامی ضد نظام اجتماعی است ,ظلم و ستم و بی عدالتی برای حفظ نظام حکومتی هم به نوبه خود,سوق دادن جامعه به سوی هرج و مرج و ناپایدار ساختن نظم استوار اجتماعی ودر نتیجه اقدامی ضد نظام است. التزام به این که با دستاویز قرار دادن حفظ نظام حکومتی می توان به هر ظلم و ستمی دست یازید , به معنای دفاع از ایده ی : ” هدف وسیله را توجیه می کند ” و ” الحکم لمن غلب” است . ایده ای که کاملا” با مبانی اسلامی ناسازگار است. نمی توان کسی را یافت که با مبانی فقهی اندک آشنایی داشته باشد و چنین دیدگاهی را تجویز نماید. حفظ نظام همچون یک قاعده و اصل از چنان ظرفیتی برخوردار است که حتی با استناد به آن می توان برای اصلاح حکومتی که با زیر پا گذاشتن موازین عدل و انصاف , بنیادهای اجتماعی را فرو می پاشد, اقدام نمود؛حتی اگر آن حکومت توانسته باشد , نظمی خشک و گورستانی را بر جامعه تحمیل کرده باشد. علت این است که چنان که اشاره شد, برخلاف آنچه گاه تصور می رود حفظ نظام همچون یک واجب ,محدود به حفظ نظام حکومتی نیست, حفظ نظام اجتماعی و مصالح عالیه مردم فارغ از نوع حکومت هم مصداق روشن حفظ نظام است.
۸- برابر نظریه شماری از فقیهان شیعه و سنی حکومت صالح گاه می تواند در چارچوب رعایت ” قواعد باب تزاحم” برای حفظ مصالح اجتماعی فراتر از چارچوب احکام اولیه شرع عمل کند.در این باره البته ,قیود و شرایطی وجود دارد ؛نخست آن که برخی از احکام اولیه خود از چنان ملاک قوی و مهمی برخوردارند که هیچ مصلحتی یارای معارضه با آن را ندارد , برای نمونه حفظ جان انسان ها و پرهیز از خون ریزی در نظر شارع اقدس چندان مهم است که نمی توان خارج از عناوین اولیه و محدودی که در شرع ثابت شده ,و با استناد به جلب مصلحت یا دفع مفسده ای اقدام به خون ریزی کرد. به همین ترتیب می توان به ممنوعیت شکنجه اشاره کرد که حرمت آن مطلق است و نمی توان آن را با استناد به عناوینی چون حفظ نظام تجویز کرد. دوم این که مصلحتی که گاه عدول از احکام اولیه را ایجاب می کند , تنها ناظر به حفظ حکومت نیست ؛اگر حکومتی کرارا” برای حفظ و بقای خود موازین و مبانی شرع را در راستای افزودن اقتدار خود و محدود نمودن حقوق و آزادی های مردم ,نادیده انگارد ,روشن می شود که به لحاظ بنیادی دارای مشکل است . سوم ایم که برای تضمین این که حکومت ,از عنصر مصلحت تنها در راستای بقای خود و تحدید آزادی های شهروندان سوء استفاده نکند , پیش بینی ساز و کارهای دقیق و شفاف ضروری است.بویژه برای احراز رعایت مصالح و منافع مردم پیش بینی فرآیند های مردم سالارانه در تشخیص مصلحت ضروری است.از این رو دخالت مردم و یا نمایندگان واقعی آنان در تشخیص آنچه به نام مصلحت در جامعه اعمال می شود ,کاملا” ضروری است.در نتیجه مصلحت اندیشی برای حفظ نظام – خواه به معنای نظام حکومتی یا نظام اجتماعی – باید در یک فرآیند مردم سالارانه صورت گیرئ. شاید زمانی که امام خمینی برای تصویب مقررات مصلحتی رای دو سوم نمایندگان مجلس را ضروری دانست , این نکته را هم مورد نظر داشت. این به معنای آن است که گرچه تشخیص مشروعیت از جنبه های دقیق فقهی برخوردار است , اما در اصل تشخیص مصلحت ,وجدان عمومی جامعه مسلمانان که در قالب نمایندگان منتخب آنان تجلی پیدا می کند نیزکاملا” دخیل است.
۹- نظام ,هم به معنای نظام اجتماعی و هم به معنای نظام حکومتی ,دارای دو جنبه است: صورت و سیرت؛یا به تعبیری ظاهر و باطن؛یا شکل و محتوا؛یا پیکرو روح , درباره نظام به معنای خاص یعنی نظام حکومتی صالح ,همه ادله عقلی و نقلی که بر لزوم حفظ پیکره نظام حکومتی صالح دلالت می کند ,بر لزوم پاسداشت محتوا و اصول بنیادین حکومت صالح از جمله رعایت عدالت ,آزادی و کرامت انسانها هم دلالت می کند؛اگر نگوییم دلالت ادله عقلی و نقلی بر لزوم حفظ محتوای حکومت عادلانه روشن تر و قوی تر است؛زیرا دیدگاه اسلامی اصولا” به نهاد حکومت از دید ” الیت و مقدمیت” نظر می کند ,تشکیل حکومت از منظر اسلام در هیچ قرائتی از نظریه ” دولت در اسلام ” خود یک هدف نیست؛بلکه وسیله ای است برای برپاداشتن عدالت در همه جنبه های آن و نظمی که تا مرز امکان خود سازمان ,درونزا و به دور از مداخله هایی که سرچشمه های خودجوشی را می خشکاند,باشد. در اسلام ارزش اخلاقی عمل هم تاحدود زیادی از جوشش آن از اراده خودآگاه سرچشمه می گیرد. همه ادله عقلی و نقلی که اقدام برای اصلاح نظام جائر – حتی اگر برقرار کننده نظم پولادین عاری از عدالت باشد – را تجویز می کند به معنای آن است که حفظ محتوای نظام و حکومت بر ظاهر آن مقدم است. به همین ترتیب در مورد نظام به معنای ” نظام اجتماعی” نیز برپاداشتن یک نظم مکانیکی,خشک,اقتدارگرا و بی اعتنا به حرمت و کرامت انسانها به هیچ رو مطلوب شارع مقدس اسلام نیست.
۱۰-اگر اخلال در نظام عادل و صالح و به هم ریختن ظاهر و محتوای آن ناروا باشد,اخلال در محتوا و جوهره چنین نظامی و به انحراف کشانیدن آن گناهی به مراتب بزرگتر و نابخشودنی تر است. بدترین مصداق اخلال در نظام ممکن است از سوی کسانی رخ دهد که با سوءاستفاده از اعتمادی که مردم به آنان نموده اند با تهی کردن محتوای یک حکومت مطلوب یا برقراری نظمی اقتدار گرایانه در نظام به معنای خاص یا عام آن اخلال کنند. در دیدگاه اسلامی ,سوء استفاده از اعمال قدرت به هر بهانه ,حتی به بهانه حفظ نظام ,بسیار نکوهیده است. در ادبیات اسلامی این پدیده زیانبار ,خیانت در امانت الهی و مردمی قلمداد می شود که از گناهان بزرگ است. بدین سان ,هم حفظ نظام و هم اخلال در نظام از منظر فقهی دارای ابعاد گسترده ای است که به تامل و ژرف نگری نیازمند است. امید است واکاوی مفهوم رایج و در عین حال مبهم ” حفظ نظام” مورد توجه بیشتر همگان بویژه دین پژوهان قرار گیرد.
ابوالفضل فخر الاسلام / با توجه به فضای انتخاباتی حاکم بر جامعه و تبلیغ برای حضور حداکثری مردم و بحث تحریم از سوی فتنهگران و ضدانقلاب خارج نشین و به چالش کشیدن فضای آرام جامعه و ایجاد فتنهای جدید که در دستور کار دشمنان خارجی نظام و همراهان آنان در داخل وجود دارد، این بصیرت مردم است که میبایست همچون حماسه نهم دی ماه ۸۸ تعیین کننده باشد و یک بار دیگر نقشههای شوم بدخواهان نظام را خنثی نماید.
تأکید امام راحل (ره) ومقام معظم رهبری به انتخاب از روی آگاهی و بصیرت و شناخت می بایست مورد توجه همه مردم شریف ایران قرار گیرد و علاوه بر حضور حداکثری و خلق حماسه ای دیگر، کاندیداهای اصلح را در نقاط مختلف کشور شناسایی و به آنها رأی دهند و حتی اگر کاندیدایی منحرف با ترفندهای مختلفی از فیلتر شورای نگهبان گذشته باشد، باز هم باید با شناخت کامل، وی را از رسیدن به کرسی مجلس بازدارند.
مردم شریف ایران باید با بصیرت خود تعیین کننده باشند و نگذارند تبلیغات رنگارنگ و هدیههای غیرشرعی و پول کاندیداها سرنوشت انتخابات را رقم بزند.
در این زمینه چند نگرش وجود دارد که در ذیل می آید:
۱٫ برخی معتقدند تبلیغات رنگارنگ غربی و روشهای فریبکارانه تبلیغاتی و انتخاباتی در ایران جواب داده و باز هم در آینده جواب خواهد داد.
۲٫ گروهی معتقدند هزینه های زیاد کاندیداها و پخش اقلام مصرفی مردم از جمله روغن و برنج و سیم کارت و لباس ورزشی و دادن شام و ناهار و … تاکنون جواب داده و از این به بعد هم چنین است.
۳٫ برخی معتقدند که افراد متخلف در برنامه ها و تبلغات انتخاباتی همیشه کار را جلو بردهاند و پس از انتخاب شدن هم به خاطر هزینههای زیاد اجرای انتخابات برای حکومت، معمولاً به تخلفات رسیدگی نمیشود و همه اعتبارنامهها تأیید می شود و این یک نوع بی عدالتی و ظلم به کاندیداهایی است که قانون را رعایت می کنند.
۴٫ برخی معتقدند اگر مردم کاندیداها را خوب بشناسند و به اهداف و برنامههای آنان آگاهی پیدا کنند و افراد اصلح نیز در این زمینه تلاش بیشتر داشته باشند، شناخت مردم تعیین کننده خواهد بود، نه پول کاندیداها.
۵٫ برخی معتقدند که همه اینها خواست خداوند است و به نوعی موضوع جبر را پیش می کشند و انتخاب شدن کسی و یا انتخاب نشدن کسی دیگر را به گردن خدا می اندازند و نقش مردم را بی اثر و نمایشی می دانند.
۶٫ و گروهی نیز با ایمان و اعتقادی راسخ معتقدند با عنایات خداوندی و بصیرت مردم گاهی اتفاقاتی میافتد که همه متعجب میمانند و مردم ایران نمونه آن را در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ شاهد بودند که احمدی نژاد با امکانات کم و تبلیغات اندک توانست بر قدرتمندترین فرد سیاسی و اقتصادی کشور پیروز شود و این همان موضوعی است که میتواند اعتقاد و امید مردم را در رسیدن به نمایندگانی اصلح، شجاع و توانمند و در عین حال کم هزینه بیشتر نماید.
در قانون “انتخابات مجلس شورای اسلامی” و آئین نامه اجرایی آن تعریفی از “داوطلب” و “نامزد” انتخابات نشده است، لکن با بررسی مواد این قانون می توان اینگونه برداشت کرد که، از زمان ثبت نام شخص تا تایید صلاحیت وی از سوی هیات های اجرایی و دیگر اشخاص و مراجع ذی صلاح، ایشان “داوطلب” انتخابات بوده و پس از تایید صلاحیت به وی “نامزد” گفته می شود.
هر چند در تبصره ی ماده ۶۷ قانون مذکور آمده است:” از موقع ثبت نام تا پایان انتخابات احضار و بازداشت نامزد های نمایندگی مجلس شورای اسلامی در رابطه با اتهامات قبل از نامزدی و یا تخلفات انتخاباتی ممنوع است مگر در مواردی که به نظر رئیس قوه قضائیه عدم بازداشت آنان موجب تضییع حق گردد و یا اخذ تامین و تضمین لازم ممکن نباشد” ولیکن به نظر می رسد در این مورد می بایست به عمومات حقوق جزا رجوع کرده و “نامزد” را تعبیر به “داوطلب” نمود.
فصل ششم از قانون فوق الاشاره و فصل چهارم از آئین نامه ی اجرایی آن مربوط به “تبلیغات” است. در یک جمع بندی کلی که از مفاد این فصول و قانون “تفسیر قانونی در خصوص ماده ۵۶ اصلاحی قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی مصوب ۱۳۷۰″ می توان برداشت کرد، آن است که تبلیغات نامزدهای انتخاباتی ۸ روز قبل از روز اخذ رای آغاز شده و ۲۴ ساعت قبل از شروع اخذ رای پایان می پذیرد و نامزدها می توانند در این مدت از عکس برای تراکت،زندگی نامه و جزوه، نصب تابلو که نشان دهنده مکان ستاد تبلیغات است،نصب و استفاده از بلندگو صرفا در محل ستاد تبلیغاتی خود و همچنین به تفسیری مبادرت به پرسش و پاسخ و سخنرانی نمایند. اما چنانچه “نامزد”ها در خارج از ۷ روز مشخص شده نسبت به تبلیغات قانونی که اشاره شد(الصاق و نصب اعلامیه، عکس، پوستر و بنر و پارچه های تبلیغاتی به طور کلی ممنوع است) اقدام کنند، قانونگذار به استناد ماده ۸۰ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی برای این اقدامات مجازات در نظر گرفته که رسیدگی به آن نیز در صلاحیت شورای حل اختلاف است.
هر چند وفق ماده ۳۹ آیین نامه ی اجرایی از زمان ثبت نام داوطلب تا هنگام شروع تبلیغات رسمی، انجام هرگونه فعالیت تبلیغاتی تحت عنوان نامزد نمایندگی مجلس ممنوع می باشد و قوانین نیز به این مهم اشاره دارند، ولی با توجه به اصل تفسیر مضیق قوانین جزایی چنانچه “داوطلبی”(قبل از تایید صلاحیت) مبادرت به تبلیغاتی نماید که در مدت ۷ روزه آزادی تبلیغات مجاز است، به نظر می رسد مرتکب جرمی نشده و هر چند تخلف کرده است، لکن برای این تخلف ضمانت اجرایی مشاهده نگردید و به نظر نمی رسد از مواردی نیز باشد که باعث رد صلاحیت داوطلب شود (مستفاد از مواد ۲۸ و ۳۰ قانون موصوف).
موضوع دیگری که در این خصوص قابل بحث است، استفاده از پایگاه های اینترنتی برای تبلیغات است. در ماده ۵۷ آمده است:”استفاده از هرگونه پلاکارد، پوستر، دیوار نویسی و کاروانهای تبلیغاتی و استفاده از بلندگوهای سیار در خارج از محیط سخنرانی… ممنوع می باشد” و هر چند در ماده ۳۹ آیین نامه اجرایی هر گونه تبلیغات ممنوع اعلام شده است،لکن آیین نامه یارای مقابله با قانون را نداشته و به نظر می آید به جز موارد احصا شده در قانون (مواد ۵۷-۵۹ …) “داوطلبان” و “نامزدها” می توانند از پایگاه های اینترنتی برای معرفی خود استفاده کرده و به نظر نگارنده ماده ۵۲ قانون جرائم رایانه ای(ماده ۷۸۰ قانون مجازات اسلامی) که اشعار می دارد: در مواردی که سامانه رایانهای یا مخابراتی به عنوان وسیله ارتکاب جرم به کار رفته و در این قانون برای عمل مزبور مجازاتی پیشبینی نشدهاست، مطابق قوانین جزائی مربوط عمل خواهد شد در مانحن فیه مصداق ندارد و همانطور که بیان شد به دلیل احصایی بودن این جرائم، قابل تسری به جرائم انتخاباتی نیست.
محمد رادپور – کارشناس ارشد حقوق و مدرس دانشگاه
هنوز یک دهه از آغاز نظام اسلامی انقلابیون سال ۵۷ نگذشته بود که روحانیون ردهبالای نظام، در نهادی با عنوان جامعه روحانیت مبارز، با اختلافاتی غیرقابل اغماض روبرو شدند و راه باقیمانده را، راه جدایی یافتند. گروهی ماندن در جامعه روحانیت کهنسال را به صلاح خود ندانستند و در تلاشی دیگر، مجمع روحانیون را بنیاد گذاشتند. رهبر کبیر انقلاب این زایش تاریخی شاگردان خویش را مبارک دانست و مجمع روحانیون مبارز از دل جامعه روحانیت اعلام موجودیت کرد. جریان جدیدی که معادلات سیاسی را در انتخابات پیش روی مجلس سوم به نفع خود تغییر داد و همچنین در رخدادهای سیاسی کشور نقش تاثیرگذاری پیدا کرد.امام ضمن تایید این انشقاق، به نگارش توصیه نامه ای روشنگرانه به این دو جریان دست یازید، نامه ای که عطف به محتوای آن به “منشور برادری” شهرت یافت. امام خمینی در این نامه تاکید کردند که « اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بىجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.» ۲۳ سال پس از صدور منشور برادری از سوی امام خمینی(س)، سراغ یاران امام و بزرگان انقلاب رفته ایم تا مراد رهبر کبیر را از «وحدت» و «اختلاف» بپرسیم و چاره چالش های فراروی وحدت ملی و امنیت سیاسی را در برهه ای از حساس ترین دوران نظام جمهوری اسلامی از آنها بخواهیم.
متن نامه حجت ااسلام و المسلمین محمد علی انصاری و پاسخ امام خمینی به آن(منشور وحدت) درپی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران ،حضرت آیت الله العظمی امام خمینی مدظله العالی
با ابلاغ سلام و تحیات خالصانه و آروزی طول عمر قرین با صحت و عافیت کامل برای آن وجود مبارک.ابتدا از الطاف بی کران پروردگار متعال و عنایت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه خاضعانه سپاسگزاری میکنم که توفیق خدمت و نعمت بزرگ تشرف در جوار مقدستان را به من ارزانی کرد. با اعتراف کامل به اینکه هنوز از عهده درک این موهبت عظمی برنیامده ام،از ذات اقدس خداوند می خواهم که توفیق شناخت و شکر این نعمت بزرگ را در عمل عنایت فرماید و حیات و مماتم را در مسیر پیشبرد اهداف بلندتان قرار دهد.حضرتعالی با بزرگواری و کرامت همواره قصور و تقصیرات ما را تحمل کرده اید،انشاء الله این مزاحمت جدید را نیز مورد عفو قرار می دهید.مسئله مهمی که موجب این نوشته گردید،این است که از اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تاکنون که در خدمت بوده ام،شاهد ظهور و افول جریانات فکری و عقیدتی-سیاسی فراوان و متنوعی بوده ام که بحمدالله تعالی جریانات انحرافی والحادی منزوی شده اند ولی دو جریان عقیدتی و سیاسی که هر دو نیز وابسته به انقلاب و مدافع اسلامند و طرفداران زیاد و شخصیت های معتبر دارند،امروز به شکل جدی تری در میدان رقابت با یکدیگر قرار گرفته اند که این رقابت صرفا در جنبه تئوری نیست بلکه در تمامی میدان های سیاسی واجتماعی و اقتصادی بروز کرده است و احتمالا هرچه جلوتر برود،برادامه رقابت ها و در حقیقت تضادهای خواسته و ناخواسته افزوده می شود که جدای از آن تبعات و آثاری که در کشور به بار می آورد،در مقطع کنونی یک نوع حیرت و سرگردانی شدید در میان طرفداران و افراد هر دو گروه به وجود آورده است که حقیر از جمله این افرادم و نمی دانم وظیفه چیست و چه باید کرد و آن چیزی که این تحیر را افزون می کند،این است که از یک طرف می بینیم اجرای نظریات کلی و سیاسی واقتصادی هر کدام از این دو جریان در کشور وانقلاب منتهی به نتایجی می شود که طرف مقابل آنرا خلاف مصلحت می داند،به همین دلیل است که در انتخابات مجلس و دولت وامثال اینها رقابت ها فشرده تر و جدی تر گردیده و از طرف دیگر در مواضع کلی و اصولی انقلاب،مانند دفاع از اسلام و محرومین و مبارزه با شرق و غرب آنقدر مرز مواضع نزدیک و در حقیقت آمیخته است که چیزی به نام اختلاف مشاهده نمی شود و مزید بر این مسئله همه می دانیم که اکثر رهبران وافراد مسئول این دو جریان از چهره های مبرز و شخصیت هایی هستند که بالاترین شاخص اعتبار آنان ارتباط طولانی با حضرتعالی در کسب فیض علمی و اخلاقی و سیاسی بوده است و هر کدام بگونه ای در انقلاب سهیم بوده اند و مهم تر از همه اینها اینکه در جریان تائیدات حضرتعالی می بینیم که اکثر افراد این دو جریان با هم مورد حمایت وعنایت بوده اند و هر گاه یکی از این جریان تائید شده است،مدتی بعد جریان دیگر تائید گردیده و نمونه ها زیاد است. مثلا وقتی افراد جامعه مدرسین یا سازمان تبلیغات حمایت می شوند در کنار آن افراد دفتر تبلیغات تائید می گردند،از یک طرف شورای محترم نگهبان ،از طرف دیگر شورای مصلحت،از یک سو جامعه روحانیت مبارز تهران،از طرف دیگر روحانیون مبارز،از یک سو آقای محتشمی و آقای نخست وزیر و از سوی دیگر آقای ناطق و آقای آذری.برای حضرتعالی که در تعقیب اهداف بسیار بزرگتر از فکر و استعداد ما هستید،مسئله روشن است ولی متاسفانه ما نتوانسته ایم آنرا درک و حل نماییم و از آنجا که ما برای افکار و اندیشه های خود بدون تائید ولایت هیچگونه اصالت وارزشی نمی شناسیم و شدیدا محتاج به رهبری و هدایت حضرتعالی می باشیم،احساس می کنم که این مسئله از حوادث واقعه ایست که اکثر مردم و خصوصا جوانان پرشور و انقلابی کشور و دانشگاه ها و حوزه ها با آن مواجهند و حل این مسئله فقط از مسیر نظریات و رهنمودهای حضرت مستطاب عالی امکان پذیر می شود.
والا مرالیکم
۲۹/۷/۱۳۶۷ محمد علی انصاری کرمانی
پاسخ امام به نامه آقاى محمدعلى انصارى
زمان: ۱۰ آبان ۱۳۶۷/۲۰ ربیع الاول ۱۴۰۹٫
مکان: تهران، جماران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.
جناب حجت الاسلام، آقاى حاج شیخ محمدعلى انصارى- دامت افاضاته.
نامه شما را مطالعه کردم. مسئلهاى را طرح کردهاید که پاسخ به آن کمى طولانى مىگردد ولى از آنجا که من به شما علاقه مندم، شما را مردى متدین و دانا- البته کمى احساساتى- مىدانم و از محبتهاى بىدریغت نسبت به من همیشه ممنونم. به عنوان نصیحت به شما و امثال شما که تعدادشان هم کم نیست مسائلى را تذکر مىدهم:کتابهاى فقهاى بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقهها و برداشتها در زمینههاى مختلف نظامى، فرهنگى و سیاسى و اقتصادى و عبادى، تا آنجا که در مسائلى که ادعاى اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتى در مسائل اجماعى هم ممکن است قول خلاف پیدا شود،از اختلاف اخباریها و اصولیها بگذریم. از آنجا که در گذشته این اختلافات در محیط درس و بحث و مدرسه محصور بود و فقط در کتابهاى علمى آن هم عربى ضبط مىگردید،قهراً تودههاى مردم از آن بیخبر بودند و اگر با خبر هم مىشدند، تعقیب این مسائل برایشان جاذبهاى نداشت. حال آیا مىتوان تصورنمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشتهاند- نعوذباللَّه-خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کردهاند؟ هرگز. اما امروز با کمال خوشحالى به مناسبت انقلاب اسلامى حرفهاى فقها و صاحبنظران به رادیو و تلویزیون و روزنامهها کشیده شده است،چرا که نیاز عملى به این بحثها و مسائل است؛ مثلًا در مسئله مالکیت و محدوده آن، در مسئله زمین و تقسیم بندى آن، در انفال و ثروتهاى عمومى،در مسائل پیچیده پول و ارز و بانکدارى،در مالیات، در تجارت داخلى و خارجى در مزارعه و مضاربه و اجاره و رهن، در حدود و دیات، در قوانین مدنى، در مسائل فرهنگى و برخورد با هنر به معناى اعم؛ چون عکاسى، نقاشى، مجسمه سازى، موسیقى، تئاتر، سینما، خوشنویسى و غیره. در حفظ محیط زیست و سالم سازى طبیعت و جلوگیرى از قطع درختها حتى در منازل و املاک اشخاص، در مسائل اطعمه و اشربه، در جلوگیرى از موالید در صورت ضرورت و یا تعیین فواصل در موالید، در حل معضلات طبى همچون پیوند اعضاى بدن انسان و غیر به انسانهاى دیگر، در مسئله معادن زیرزمینى و روزمینى و ملى، تغییر موضوعات حرام و حلال و توسیع و تضییق بعضى از احکام در ازمنه و امکنه مختلف، در مسائل حقوقى و حقوق بین المللى و تطبیق آن با احکام اسلام، نقش سازنده زن در جامعه اسلامى و نقش تخریبى آن در جوامع فاسد و غیر اسلامى، حدود آزادى فردى و اجتماعى، برخورد با کفر و شرک و التقاط و بلوک تابع کفر و شرک، چگونگى انجام فرایض در سِیر هوایى و فضایى و حرکت بر خلاف جهت حرکت زمین یا موافق آن با سرعتى بیش از سرعت آن و یا در صعود مستقیم و خنثى کردن جاذبه زمین و مهمتر از همه اینها، ترسیم و تعیین حاکمیت ولایت فقیه در حکومت و جامعه که همه اینها گوشهاى از هزاران مسئله مورد ابتلاى مردم و حکومت است که فقهاى بزرگ در مورد آنها بحث کردهاند و نظراتشان با یکدیگر مختلف است و اگر بعضى از مسائل در زمانهاى گذشته مطرح نبوده است و یا موضوع نداشته است، فقها امروز باید براى آن فکرى بنمایند.
لذا در حکومت اسلامى همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا مىکند که نظرات اجتهادى- فقهى در زمینههاى مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسى توان و حق جلوگیرى از آن را ندارد ولى مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزى کند که وحدت رویّه و عمل ضرورى است و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزهها کافى نمىباشد بلکه یک فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزهها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخیص دهد و یا نتواند افراد صالح و مفید را از افراد ناصالح تشخیص دهد و بهطور کلى در زمینه اجتماعى و سیاسى فاقد بینش صحیح و قدرت تصمیم گیرى باشد، این فرد در مسائل اجتماعى و حکومتى مجتهد نیست و نمىتواند زمام جامعه را به دست گیرد.اما شما باید توجه داشته باشید تا زمانى که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدى متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایى و اصولى شد، موجب سستى نظام مىشود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهاى موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسى است ولو اینکه شکل عقیدتى به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید مىنمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان براى کشور و مردم مىسوزد و هر کدام براى رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظرى دارند که به عقیده خود موجب رستگارى است. اکثریت قاطع هر دو جریان مىخواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو مىخواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند. هر دو مىخواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبه صادق بازار و خیابان، زندگى پاک و سالمى داشته باشند. هر دو مىخواهند دزدى و ارتشا در دستگاههاى دولتى و خصوصى نباشد، هر دو مىخواهند ایران اسلامى از نظر اقتصادى به صورتى رشد نماید که بازارهاى جهان را از آنِ خود کند، هر دو مىخواهند اوضاع فرهنگى و علمى ایران به گونهاى باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوى مراکز تربیتى و علمى و هنرى ایران هجوم آورند، هر دو مىخواهند اسلامْ قدرت بزرگ جهان گردد. پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیدهشان است که راه خود باعث رسیدن به اینهمه است. ولى هر دو باید کاملًا متوجه باشند که موضعگیریها باید به گونهاى باشد که در عین حفظ اصول اسلام براى همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابى خود و مردم علیه سرمایه دارى غرب و در رأس آن امریکاى جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بین الملل و در رأس آن شوروى متجاوز باشند.هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذرهاى از سیاست «نه شرقى و نه غربى جمهورى اسلامى» عدول نشود که اگر ذرهاى از آن عدول شود، آن را با شمشیر عدالت اسلامى راست کنند. هر دو گروه باید توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک دارند که به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمىکند. دو جریان با کمال دوستى مراقب امریکاى جهانخوار و شوروى خائن به امت اسلامى باشند. هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که امریکاى حیلهگر دشمن شماره یک آنها است ولى فرزندان عزیز آنان زیر بمب و موشک شوروى شهید گشتهاند. هر دو جریان از حیله گریهاى این دو دیو استعمارگر غافل نشوند و بدانند که امریکا و شوروى به خون اسلام و استقلالشان تشنهاند.خداوندا! تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هر دو جریان بگویم گفتم، حالْ خود دانند.البته یک چیز مهم دیگر هم ممکن است موجب اختلاف گردد- که همه باید از شرّ آن به خدا پناه ببریم- که آن حب نفس است که این دیگر این جریان و آن جریان نمىشناسد.رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخست وزیر، وکیل، وزیر و قاضى و شورایعالى قضایى و شوراى نگهبان، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات، نظامى و غیر نظامى، روحانى و غیر روحانى، دانشجو، غیر دانشجو، زن و مرد نمىشناسد و تنها یک راه براى مبارزه با آن وجود دارد و آن ریاضت است، بگذریم .
اگر آقایان از این دیدگاه که همه مىخواهند نظام و اسلام را پشتیبانى کنند به مسائل بنگرند، بسیارى از معضلات و حیرتها برطرف مىگردد ولى این بدان معنا نیست که همه افراد تابع محض یک جریان باشند. با این دید گفتهام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بجا و سازنده باعث رشد جامعه مىشود. انتقاد اگر بحق باشد، موجب هدایت دو جریان مىشود. هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرّاى از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطى و جریانى است. اگر در این نظام کسى یا گروهى خداى ناکرده بىجهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقباى خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است. در هر حال یکىاز کارهایى که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطههایى که فقط کارشان القاى بدبینى نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود. شما آنقدر دشمنان مشترک دارید که باید با همه توان در برابر آنان بایستید، لکن اگر دیدید کسى از اصول تخطى مىکند، در برابرش قاطعانه بایستید.البته مىدانید که دولت و مجلس و گردانندگان بالاى نظام هرگز اصول و داربستها را نشکستهاند و از آن عدول نکردهاند. براى من روشن است که در نهاد هر دو جریان اعتقاد و عشق به خدا و خدمت به خلق نهفته است. با تبادل افکار و اندیشههاى سازنده مسیر رقابتها را از آلودگى و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود. من باز سفارش مىکنم کشور ما در مرحله بازسازى و سازندگى به تفکر و به وحدت و برادرى نیاز دارد. خداوند به همه کسانى که دلشان براى احیاى اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- و نابودى اسلام امریکایى مىتپد، توفیق عنایت فرماید و شما و همه را در کنف عنایت و حمایت خویش محافظت فرماید و ان شاء اللَّه از انصار اسلام و محرومین باشید : (صحیفه امام، ج۲۱، ص:۱۸۰- ۱۷۷)
۱۰/۸/۶۷ -روح اللَّه الموسوى الخمینى
مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند . جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند .
سجاد سلامت
دولت عالیترین نهاد سیاسی است که اقتدارات ملی را در دست دارد و حاکمیت آن کلیه نهادهای حاکم جامعه را در بر می گیرد.البته مفهوم دولت (State)تا قرن ۱۶م رواج سیاسی نداشته است . برای یونانی ها polis به معنی شهر- دولت بوده که بر بهره مندی از حقوق و اجتماع تاکید می کرده و نه اطاعت. در روم قدیم نیز دولت همین کاربرد را داشته است. اما اختلاف نظری که بعد ها در مورد تعریف دولت به وجود آمده ریشه در سرشت و وظایف دولت داشت و آنچه که محل توفق و اشتراک نظریات مختلف بود، نقش مردم در تعیین زمامداران بود .
به عنوان مثال در رژیمهای مادیگرا آراء عمومی منبع قدرت حکومت به شمار می روند و به تعبیر دیگر دموکراسی ملاک مشروعیت آن شناخته شده است. در اینگونه نظامات سیاسی که ابشخور اصلی آن تفکرات لیبرالیستی است رای مردم علاوه بر ملاک مقبولیت نشانه ای از مشروعیت نظام حاکم نیز خواهد بود و با تضعیف یا نقض آن، نظام حاکم دیگر مشروعیت حضور در قدرت را نخواهد داشت. اما در نظام اسلامی مسئله به گونه ای دیگر بود .چراکه در اومانیستی منشا مشروعیت حکومت مردم اند ولی در نظام الهی منبع مشروعیت خداست . اما آنچه که علیرغم وجود چنین تفاوت فاحشی این دو تفکر سیاسی را در کنار همدیگر قرار می داد توجه و اهمیت آنها به نقش محوری مردم در ظهور و بروز قدرت حاکمه در عرصه اجتماع بود.
در نگاه لیبرالیستی مردم دو نقش مشروعیت بخشی و مقبولیتبخشی به نظام حاکمه را دارند اما در نگاه اسلامی به حکومت مشروعیت حکومت از آن خدا و اولیا اوست . از این رو رای و نظر مردم نه در مشروعیت که در مقبولیت لازم برای تحقق یک نظام سیاسی،و تنها به عنوان پیش شرط تشکیل حکومت، نقش آفرینی می کند.
برای ادراک بهتر این مفهوم ، نظری خواهیم داشت به مباحث مطروحه در باب رابطه حاکمان و مردم در نظام فکری اسلام سیاسی. اما برای طرح بحث لازم است به یک سوال مهم توجه کنیم و آن این است که حکومت به مردم و به خود با چه دیده ای نگاه می کند؟ آیا با این چشم که آنها برده و مملوک اند و حکومت مالک و صاحب اختیار؟ یا با این چشم نگاه میکند که آنها صاحب حق اند و او خود تنها امین و وکیل و نماینده است؟
در صورت اول هر خدمتی به مردم انجام دهد از نوع تیماری است که مالک یک حیوان برای حیوان خویش انجام می دهد و در صورت دوم از نوع خدمتی است که یک امین صالح انجام می دهد.
لذا ضروریست افرادی که خود را در قالب حکمرانان اسلامی ارزیابی می کنند نسبت به دو وظیفه اصلی غفلت نورزند:
- اعتراف به حقوق واقعی مردم
- احتراز از هر نوع عملی که مشعر بر نفی حق حاکمیت مردم شود
این دو وظیفه از شرایط اولیه جلب رضایت و اطمینان مردم به حکومت و تحقق شرط مقبولیت برای تشکیل نظام سیاسی مبتنی بر اندیشه های اسلامی در جامعه است؛ و چنانچه اقدامی خلاف این وظایف صورت بگیرد بی تردید آن جامعه و زمامداران آن در گرداب گرفتار خواهند آمد که «بحران مقبولیت» نام دارد .
لذا شاهد آنیم که در مکتب اصیل تشیع ، بر خلاف باورهای قرون وسطی که قائل بر این بود «مسئولیت در مقابل خدا موجب سلب مسئولیت در مقابل مردم می شود»؛ اعتقاد و ایمان به خداوند پشتوانه عدالت و حقوق مردم تلقی می شود .
موضوعی که نمونه بارز آن را می توان در منطق نهج البلاغه ؛ در باب حق و عدالت سراغ گرفت. آنجا که « ایمان به خداوند» را نه تنها زیر بنای اندیشه، عدالت و حقوق ذاتی مردم دانسته که افزوده: تنها با اصل قبول وجود خداوند است که می توان وجود حقوق ذاتی و عدالت واقعی را به عنوان دو حقیقت مستقل از فرضیه ها و قراردادها پذیرفت.
با این توضیحات پیداست که می باید این حقوق را در نظام سیاسی ایران پس از پیروزی انقلاب شکوهمند ۱۳۵۷ نیز ملاحظه کرد. لذا شاهد آنیم که در اصل پنجاه و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اینچنین حقوق بنیادین مردم در زمینه مشارکت در تعیین سرنوشت مورد تاکید قرار گرفته و صراحتا اعلام می کند :«حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست، و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی حاکم ساخته است . هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خدادادی را از طرقی که در اصول بعد می آید اعمال میکند .» این اصل قانونی همچون سایر قوانین کشور مورد توجه و عنایت ویژه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران قرار داشته و مواضع ایشان در دوران حیات پر برکتشان گواه آنست که تلاش آن رهبر فرزانه در تحقق مردم سالاری دینی و بالاخص مقوله انتخابات متمرکز بوده است . حضرت امام(ره) در مورد ضرورت مشارکت آزادانه و فعال مردم در انتخابات های مختلف در جمهوری اسلامی ایران می فرماید: «مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد یا گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند . جامعه اسلامی ایران که با درایت و رشد سیاسی خود جمهوری اسلامی و ارزشهای والای آن و حاکمیت قوانین خدا را پذیرفته اند و به این بیعت و این پیمان بزرگ وفادار مانده اند . »
با بررسی مسائلی از این دست مشخص می شود که برای تعیین و گزینش فردی که شرایط حکومت را به بهترین شکل دارا باشد، راه مورد پذیرش و معقول چیزی جز انتخاب مردم نیست. به واقع این مردم هستند که نقش اصلی را در اداره جامعه بازی می کنند و می توانند از میان افرادی که دارای این شرایط هستند فردی را با رای و بیعت خود گزینش می کنند .
منبع : روزنامه سیاست روز-سایت شورای نگهبان
با ارزیابی پیش برنامه ها و مواضعی که کم و بیش در صحنه های خارجی و داخلی استنباط می شود این است که در فتنه جدید همچون انتخابات قبلی آقای احمدی نژاد هدف حملات و توطئه ها نیست زیرا
دوره ریاست جمهوری وی به پایان خواهد رسید و امکان حضور مجدد را قانونا نخواهد داشت، ضمن اینکه به دلایل موضوعات پیش آمده در سال جاری محبوبیت سابق را نیز ندارد.
هر چند در انتخابات قبلی خیلی زود معلوم شد که هدف اصلی اصل ولایت فقیه و نظام اسلامی بود که با شعار جمهوری ایرانی تبلور یافت.
نقش رهبر معظم انقلاب در خنثی شدن فتنه ای که سرمایه گذاری زیادی روی آن شده بود دشمن را بیش از پیش متوجه این نقطه قوت نظام کرد و اینبار توطئه ها بیش از گذشته و البته مستقیم تر حول تخریب شخص رهبر انقلاب خواهد بود.
هدف میان مدت تضعیف شخص رهبر و هدف دراز مدت تر تخریب و نقض اصل ولایت فقیه و تغییر نظام خواهد بود.
در این راستا هدف کوتاه مدت فتح مجلس است و از آنجا که هدف کیش و مات اسلام و نظام اسلامی است، سرمایه گذاری برای فتح مجلس از اهمیت بسیاری برخوردار است،با این تفاوت که اینبار جریان انحرافی نیز با آنها همسو است و آنها امیدوارند که وزنه ریاست جمهوری را نیز مثل وزنه برخی از مناسب دیگر در کفه ترازوی خویش قرار دهند.
سازمان های جاسوسی غرب اعم از سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس طراحی های دراز مدتی را انجام داده و به اجرا درآورده اند که فتنه سبز اوج آن بود که به اذعان خانم کلینتون آمریکا هدایت و حمایت از آن را بر عهده داشت و افرادی چون موسوی و کروبی و یارانشان مهره های سرباز این طرح علیه نظام اسلامی و استقلال آن بودند.
همه قرائن نشان می دهد که که هماهنگی لازم برای مرحله بعدی فتنه صورت گرفته است و تخریب رهبری در دستور کار است.
به اصطلاح مستند بی بی سی که پر بود از جعلیات علیه رهبر معظم انقلاب اسلامی و سایر برنامه هایی که تدارک دیده اند نشان از مقدمه سازی برای این حرکت است.
ماشه حملات داخلی هماهنگ با برنامه های تنظیم شده با نامه هایی مثل نامه نوری زاد و سردار علایی چکانده شد و دعوت از عماد افروغ در برنامه زنده پارک ملت، تیر دیگری است که شلیک گردید و باید منتظر بود عوامل هماهنگ با دشمن حتی در درون مجلس نهم (در صورت نفوذ به آن) و نیز مجلس خبرگان رهبری وارد این عرصه شوند و حملات به رهبری را ابتدا با زبان توصیه و سپس انتقاد و طرح سوال تا مراحل بعدی آغاز نمایند.
بنده این نامه ها و مقالات و سخنرانی ها را بی ارتباط با برنامه براندازی نظام نمی بینم هر چند ممکن است برخی ها از نقش آفرینی خود در این برنامه ها بی اطلاع باشند، همانطور که گاهی توزیع کنندگان مواد مخدر از افراد ناآگاه برای جابجایی مواد مخدر استفاده می کنند بدون اینکه حتی خود بدانند که چه محموله های را حمل می کنند.
اخیرا در رسانه های آمریکایی اعلام شد که ماموران سازمان موساد اسرائیل در بسیاری کشورها خود را نمایندگان سیا اعلام می دارند و اینگونه جلوه می دهند که که از طرف آمریکا آنها را به استخدام در می آورند زیرا که هستند کسانی که حاضرند مزدور آمریکا باشند ولی حاضر نیستند برای اسرائیل مزدوری نمایند.
در اخبار خارجی آمده بود که جندالله (بخوانید جندالشیطان) یعنی همان گروه ریگی، بازی خورده اسرائیل بوده و فکر می کنند دارد برای سازمان سیا کار می کنند. حال آنکه در خدمت سازمان جاسوسی موساد اسرائیل هستند.
بنده معتقدم که مدیریت نیروهای القاعده نیز به دست آمریکا و اسراائیل افتاده و آنها هستند که عملیات انتحاری کسانی را بر عهده دارند که با انفجار بمب در بین شیعیان و انفجار حرم های مطهر فکر می کنند که دارند برای اسلام جانفشانی می کنند و نمی دانند که اربابان واقعی آنها که هدایت امور را در دست گرفته اند دشمنان سرشناس و سرسخت اسلامند و خودشان بعد از مرگ با آن سردمدارن در جهنم همنشین خواهند بود.
در فتنه جدید نیز ممکن است کسانی ندانند که مقالاتشان و سخنرانی هایشان و عملکردشان بخشی از بازی طراحی شده توسط بیگانگان است و خود را سربازان جبهه ای از جبهه های داخلی نظام بدانند ولی در واقعیت بازی خورده سازمان های جاسوسی معاند نظام هستند..
بنده در بهترین حالت نامه سردار علایی و سخنرانی عماد افروغ را بخشی از این پازل طراحی شده می دانم و معتقدم که آنها به سوی مبانی نظام شلیک کرده اند هر چند اظهار کنند که وفادار به نظام هستند و هر چند بعد در مورد منظورشان به توجیه بپردازند..
آنها عملا در جبهه جندالشیطان و بر علیه سپاه اسلام قلم فرسایی کرده اند. بنده نوشتن نامه برای سردار علایی و تصمیم به انتشار آن در اطلاعات و نیز دعوت عماد افروغ به پارک ملت و اظهارات او را بخشی از پازلی می دانم که در ظاهر توسط جناحی داخلی هماهنگ شده ولی هدایت اصلی آن در دست بیگانگان است.
بنابراین اگر در آینده نه چندان دور ذکر مطالبی از این قبیل در حتی مجلس خبرگان توسط اعضای زخم خورده علیه رهبری باشیم غافلگیر نخواهم شد.
هر چند فتنه ۸۸ شکستی سخت خورد، لیکن دشمن به اتحاد جریان انحرافی با فتنه امید بسته است و صرف هزینه های هزاران میلیاردی برای فتح مجلس را نباید نادیده گرفت.
امروز در سنگر مجلس و دیگر سطوح به کسانی نیازمندیم که در فتنه ها و انحرافات سکوت پیشه نکنند و در صفحه شطرنج مبارزه اسلام ناب با اسلام آمریکایی به عنوان سربازان نظام آماده باشند تا با فدا کردن خود مانع کیش و مات نظام شوند و دشمن را در بازی کینه توزانه خویش مورد هجوم قرار دهند و بتوانند فیل و اسب و وزیر جبهه دشمن را تا کیش و مات همه جانبه دشمن از صحنه بیرون کنند و زمینه را برای تحقق چشم انداز قرن که حضرت امام ترسیم فرمودند مهیا سازند انجا که فرمودند این قرن قرن اسلام است.