محور : سخنان اقتصادی(در باره سخاوت و جوانمردى و جود و بخشش) - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
خصال. ابن متوكل ... از جميل كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود. بهترين شما سخاوتمندان شما و بدترين شما بخيلان شما هستند. و از اعمال صالحه نيكى به برادران و كوشش در احتياجات آنان است و در اين كارها بخاك ماليدن بينى شيطان و دورى از آتش و دخول در بهشت است.
اى جميل اين حديث را به غرر اصحاب و ياران خوب خود بگو عرض كردم فدايت شوم غرر اصحاب و ياران خوب من چه كسانى هستند؟ فرمود آنان كسانى هستند كه به برادران در گرفتارى و آسايش نيكى كنند سپس فرمود اى جميل اين كار براى ثروتمندان بزرگ آسان است و خداوند تهيدستانى را كه اقدام باحسان و نيكى به برادران مينمائيد مدح و ستايش فرموده كه در قرآن فرمود.
وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ديگران را بر خود ترجيح ميدهند اگر چه خودشان در تنگدستى و فشار هستند و آنان كه از صفت ناپسند بخل محفوظ باشند همان رستگارانند.
منبع : بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج2،
محور : آیه اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
تغابن 16 و 17 وَ أَنْفِقُوا خَيْراً لِأَنْفُسِكُمْ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ.
انفاق كنيد كه براى شما خوب است و هر كس كه از بخل نفس محفوظ ماند همان رستگارانند اگر بخدا قرض نيكوئى بدهيد آن را براى شما چند برابر مىنمايد و شما را مىبخشد و خدا از احسان شما تشكر مينمايد و نسبت بشما بردبار است.
محور : سخنان اقتصادی(در باره سخاوت و جوانمردى و جود و بخشش) - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
1- امالى. حسن بن عبد اللَّه ... از على عليه السّلام كه فرموده سخاوتمندان بزرگان دنيا و پرهيزكاران بزرگان در آخرت هستند در صحيفه الرضا هم از حضرت رضا اين طور نقل شده.
مؤلف قسمتى از اين اخبار در باب جوامع مكارم و قسمتى هم در باب حسن خلق نقل شده.
منبع : بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج2،
محور : سخنان اقتصادی(در باره سخاوت و جوانمردى و جود و بخشش) - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
امالى. ابن متوكل ... از حسن بن زياد از حضرت صادق عليه السّلام كه فرمود. خداوند متعال دين اسلام را براى شما پسند نمود شما هم با داشتن صفت سخاوت و خوى نيك حق مصاحبت اين دين را ادا نمائيد.
منبع : بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج2،
محور : سخنان اقتصادی(در باره سخاوت و جوانمردى و جود و بخشش) - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
عيون صدوق از پدرش ... از ياسر خادم از حضرت رضا عليه السّلام كه فرمود سخاوتمند از غذاى ديگران استفاده ميكند تا ديگران هم از غذاى او بخورند و شخص بخيل از غذاى ديگران نميخورد كه مبادا ديگران از غذاى او بخورند.
منبع : بحار الانوار-ترجمه جلد 67 و 68، ج2،
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
نامه به منذر بن جارود عبدى، كه در فرماندارى خود خيانتى مرتكب شد :
پس از ياد خدا و درود! همانا، شايستگى پدرت مرا نسبت به تو خوشبين، و گمان كردم همانند پدرت مىباشى، «1» و راه او راه مىروى. ناگهان به من خبر دادند، كه در هواپرستى چيزى فروگذار نكرده، و توشهاى براى آخرت خود باقى نگذاشتهاى، دنياى خود را با تباه كردن آخرت آبادان مىكنى، و براى پيوستن با خويشاوندانت از دين خدا بريدهاى، اگر آنچه به من گزارش رسيده، درست باشد، شتر خانهات، و بند كفش تو، از تو با ارزشتر است، و كسى كه همانند تو باشد، نه لياقت پاسدارى از مرزهاى كشور را دارد، و نه مىتواند كارى را به انجام رساند، يا ارزش او بالا رود، يا شريك در امانت باشد يا از خيانتى دور ماند پس چون اين نامه به دست تو رسد، نزد من بيا. ان شاء اللّه.
(منذر كسى است كه امير مؤمنان در باره او فرمود: آدم متكبّرى است، به دو جانب خود مىنگرد، و در دو جامه كه بر تن دارد مىخرامد، و پيوسته بر بند كفش خود مىدمد كه گردى بر آن ننشيند).
نهج البلاغة-ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
(دستور العمل امام به مأموران جمع آورى ماليات در سال 36 هجرى) ما بخشى از اين وصيت را آورديم تا معلوم شود كه امام اركان حق را به پا مىداشت و فرمان به عدل صادر مىكرد، در كارهاى كوچك يا بزرگ، با ارزش يا بى مقدار)
با ترس از خدايى كه يكتاست و همتايى ندارد حركت كن.
در سر راه هيچ مسلمانى را نترسان، يا با زور از زمين او نگذر، و افزونتر از حقوق الهى از او مگير.
هر گاه به آبادى رسيدى، در كنار آب فرود آى، و وارد خانه كسى مشو، سپس با آرامش و وقار به سوى آنان حركت كن، تا در ميانشان قرار گيرى، به آنها سلام كن، و در سلام و تعارف و مهربانى كوتاهى نكن. سپس مىگويى:
«اى بندگان خدا، مرا ولىّ خدا و جانشين او به سوى شما فرستاده، تا حق خدا را كه در اموال شماست تحويل گيرم، آيا در اموال شما حقّى است كه به نماينده او بپردازيد؟» اگر كسى گفت: نه، ديگر به او مراجعه نكن، و اگر كسى پاسخ داد: آرى، همراهش برو، بدون آن كه او را بترسانى، يا تهديد كنى، يا به كار مشكلى وادار سازى، هر چه از طلا و نقره به تو رساند بردار، و اگر داراى گوسفند يا شتر بود، بدون اجازهاش داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست.
آنگاه كه داخل شدى مانند اشخاص سلطهگر، و سختگير رفتار نكن، حيوانى را رم مده، و هراسان مكن، و دامدار را مرنجان، حيوانات را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند، پس از انتخاب اعتراض نكن، سپس باقى مانده را به دو دسته تقسيم كن و صاحبش را اجازه ده كه خود انتخاب كند و بر انتخاب او خرده مگير، به همين گونه رفتار كن تا باقى مانده، حق خداوند باشد. اگر دامدار از اين تقسيم و انتخاب پشيمان است، و از تو درخواست گزينش دوباره دارد، همراهى كن، پس حيوانات را درهم كن، و به دو دسته تقسيم نما، همانند آغاز كار، تا حق خدا را از آن برگيرى.
و در تحويل گرفتن حيوانات، حيوان پير و دست و پا شكسته، بيمار و معيوب را به عنوان زكات نپذير، و به فردى كه اطمينان ندارى، و نسبت به اموال مسلمين دلسوز نيست، مسپار، تا آن را به پيشواى مسلمين برساند و او در ميان آنها تقسيم گرداند.
نهج البلاغة-ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
(به امام گفتند كه مردم به دنيا دل بستهاند، معاويه با هدايا و پولهاى فراوان آنها را جذب مىكند شما هم از اموال عمومى به اشراف عرب و بزرگان قريش ببخش و از تقسيم مساوى بيت المال دست بردار تا به تو گرايش پيدا كنند)
آيا به من دستور مىدهيد براى پيروزى خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامى كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟
به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مىكنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد! اگر اين اموال از خودم بود به گونهاى مساوى در ميان مردم تقسيم مىكردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست! آگاه باشيد!
بخشيدن مال به آنها كه استحقاق ندارند، زياده روى و اسراف است، ممكن است در دنيا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد كرد، در ميان مردم ممكن است گرامىاش بدارند، امّا در پيشگاه خدا خوار و ذليل است. كسى مالش را در راهى كه خدا اجازه نفرمود مصرف نكرد و به غير اهل آن نپرداخت جز آن كه خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود، و دوستى آنها را متوجّه ديگرى ساخت، پس اگر روزى بلغزد و محتاج كمك آنان گردد، بدترين رفيق و سرزنش كنندهترين دوست خواهند بود.
نهج البلاغة-ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
نامه به كارگزاران بيت المال
از بنده خدا على امير مؤمنان به كارگزاران جمع آورى ماليات.
پس از ياد خدا و درود. همانا كسى كه از روز قيامت نترسد، زاد و توشهاى از پيش نخواهد فرستاد. بدانيد مسئوليّتى را كه به عهده گرفتهايد اندك امّا پاداش آن فراوان است، اگر براى آنچه كه خدا نهى كرد «مانند ستمكارى و دشمنى» كيفرى نبود. براى رسيدن به پاداش در ترك آن نيز عذرى وجود نداشت، در روابط خود با مردم انصاف داشته باشيد، و در بر آوردن نيازهايشان شكيبا باشيد. همانا شما خزانهداران مردم. و نمايندگان ملّت،
و سفيران پيشوايان هستيد، هرگز كسى را از نيازمندى او باز نداريد، و از خواستههاى مشروعش محروم نسازيد، و براى گرفتن ماليات از مردم، لباسهاى تابستانى يا زمستانى، و مركب سوارى، و برده كارى او را نفروشيد، و براى گرفتن درهمى، كسى را با تازيانه نزنيد، و به مال كسى «نمازگزار باشد، يا غير مسلمانى كه در پناه اسلام است» «1» دست اندازى نكنيد، جز اسب يا اسلحهاى كه براى تجاوز به مسلمانها به كار گرفته مىشود.
زيرا براى مسلمان جايز نيست آنها را در اختيار دشمنان اسلام بگذارد، تا نيرومندتر از سپاه اسلام گردند.
از پند دادن به نفس خويش هيچ گونه كوتاهى نداشته، از خوشرفتارى با سپاهيان، و كمك به رعايا، و تقويت دين خدا، غفلت نكنيد، و آنچه در راه خدا بر شما واجب است انجام دهيد. همانا خداى سبحان از ما و شما خواسته است كه در شكرگزارى كوشا بوده، و با تمام قدرت او را يارى كنيم، «و نيرويى جز از جانب خدا نيست».
نهج البلاغة-ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
(پس از بازگشت از جنگ صفّين اين وصيّت نامه اقتصادى را در 20 جمادى الاوّل سال 37 هجرى نوشت)
1 وصيّت اقتصادى نسبت به اموال شخصى
اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابى طالب، امير مؤمنان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا، داده است، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسودهاش گرداند.
[قسمتى از اين نامه است] همانا سرپرستى اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن على است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد، و از آن انفاق كند، اگر براى حسن حادثهاى رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستى آن را پس از برادرش بر عهده گيرد، و كار او را تداوم بخشد.
پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران على خواهند داشت، من سرپرستى اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم، تا خشنودى خدا، و نزديك شدن به رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بزرگ داشت حرمت او، و احترام پيوند خويشاوندى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فراهم آورم.
2 ضرورت حفظ اموال
و با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مىكنم كه اصل مال را حفظ كرده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند، و هرگز نهالهاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين يك پارچه به گونهاى زير درختان خرما قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد.
و زنان غير عقدى من كه با آنها بودم و صاحب فرزند يا حامله مىباشند «1»، پس از تولّد فرزند، فرزند خود را برگيرد كه بهره او باشد، و اگر فرزندش بميرد، ما در آزاد است، و كنيز بودن از او برداشته شده، و آزادى خويش را باز يابد.
( «ودّية» بمعنى نهال خرما، و جمع آن «ودىّ» بر وزن «علىّ» مىباشد، و جمله امام نسبت به درختان
«حتّى تشكل ارضها غراسا» از فصيحترين سخنان است يعنى زمين پر درخت شود كه چيزى جز درختان به چشم نيايند)
نهج البلاغة-ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
خدايا آبرويم را با بى نيازى نگهدار، و با تنگدستى شخصيّت مرا لكّه دار مفرما، كه از روزى خواران تو روزى خواهم، و از بدكاران عفو و بخشش طلبم! مرا در ستودن آن كس كه به من عطايى فرمود موفّق فرما، و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما، در صورتى كه در پشت پرده، اختيار هر بخشش و دريغى در دست تو است و تو بر همه چيز توانايى.
نهج البلاغة-ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
(در باره اموال فراوان بيت المال كه عثمان به بعضى از خويشاوندان خود بخشيده بود. ابن عباس مىگويد: روز دوّم خلافت در سال 35 هجرى اين سخنرانى را ايراد فرمود.)
به خدا سوگند، بيت المال تاراج شده را هر كجا كه بيابم به صاحبان اصلى آن باز مىگردانم، گر چه با آن ازدواج كرده، يا كنيزانى خريده باشند، زيرا در عدالت گشايش براى عموم است، و آن كس كه عدالت بر او گران آيد، تحمّل ستم براى او سختتر است.
نهج البلاغة- ترجمه دشتى
محور : سخنان اقتصادی - گردآورنده : نویسنده وبلاگ
هر گاه انسان طلبى دارد كه نمیداند وصول مىشود يا نه، پس از دريافت آن واجب است زكات آن را براى سالى كه گذشته، بپردازد.
مىگويم: (بنا بر اين «دين ظنون» آن است كه طلب كار نمىداند آيا مىتواند از بدهكار وصول كند يا نه؟ گويا طلب كار در حال ظنّ و گمان است، گاهى اميد دارد كه بتواند آن را بستاند، و گاهى اميد دارد كه بتواند آن را بستاند، و گاهى نه، اين از فصيحترين سخنان است، همچنين هر كارى كه طالب آن هستى و نمىدانى در چه موضعى نسبت به آن خواهى بود، آن را «ظنون» گويند. و گفته اعشى شاعر عرب از همين باب است، آنجا كه مىگويد: «چاهى كه معلوم نيست آب دارد يا نه، و از محلى كه باران گير باشد دور است، نمىشود آن را همچون فرات، كه پر از آب است، و كشتى و شناگر ماهر را از پا در مىآورد، قرار داد» «جدّ» چاه قديمى بيابانى را گويند، و ظنون آن است كه معلوم نيست آب دارد يا نه).
نهج البلاغة-ترجمه دشتى - بخش حكمتهاى شگفتىآور از سخنان امير المؤمنين عليه السلام