می توانید اعتماد به نفس بالایی داشته باشید اگر ... 1. بپذیرید كه هر جا و هر كه هستید به این دلیل است كه خودتان خواسته اید. اگر موقعیت تان را دوست ندارید ، خودتان را تغییر دهید .
2. آنقدر تجسم كنید تا تحقق پیدا كند. طوری عمل كنید كه گویی همان اعتماد به نفسی را كه خواستارید دارا هستید و تا به واقعیت پیوستن آن ، این تصویر ذهنی را حفظ كنید .
3. یك خوش بین تمام عیار باشید. در هر شرایطی به دنبال یافتن نقاط مثبت باشید .
4. بزرگ ترین ویژگی انسان این است كه می تواند توقف ناپذیر شود. شما هنگامی توقف ناپذیر می شوید كه تحت هیچ شرایطی از ادامه كار خسته نشوید .
5. در از بین بردن نیروهای بالقوه درونی، تردید داشتن نسبت به خود ، به تنهایی از تمام محدودیت های بیرونی قوی تراست .
6. از امروز تصمیم بگیرید به جای آن كه قربانی تغییر باشید استاد تغییر شوید .
7. بهترین راه پیش بینی آینده ، ساختن آن است .
8. اعتماد به نفس هم مانند تایپ كردن یا دوچرخه سواری یك مهارت است كه می توان با تمرین آن را پرورش داد .
9. برای به دست آوردن اعتماد به نفس باید طوری عمل كنید كه گویی آن را دارا هستید .
10. ابتدا مشخص كنید كه دقیقاً چه می خواهید و آنگاه با تمام توان برای دستیابی به آن تلاش كنید .
11. پرورش اعتماد به نفس مانند پرورش اندام است. باید ابتدا تركیب اصلی را بسازید و سپس روی آن كار كنید .
12. شما بسیار بیش از آن چه تصور می كنید باهوش و خلاق هستید . اراده كنید كه هر روز هوش و خلاقیت خود را بیشتراز قوه به فعل درآورید .
13. همه می ترسند، اما انسان برتر كسی است كه علیرغم ترسش كاری را كه باید ، انجام دهد .
14. اگر كاری را به خاطر آن كه از آن می ترسید انجام ندهید ، ترس كنترل زندگی شما را به دست می گیرد .
15. شما به همان چیزی بدل می شوید كه اكثر اوقات به آن فكر می كنید . پس به آنچه كه می خواهید باشید فكر كنید نه آنچه نمی خواهید .
برگرفته از : noorportal.net
1- همه چیز از شما شروع می شود. ارزش و احترام خود را بدانید و به وجود خود افتخار کنید .
2- هر فردی جدا از ظاهر و موجودیت واقعی اش ، از توانایی های بالقوه و استعدادهای نهانی فراوانی برخوردار است که با برخورداری از اعتماد به نفس می تواند آنها را بارور و شکوفا سازد .
3- شما می توانید به انسانی کامل و واقعی تبدیل شوید ، فقط باید به خود کمک کنید تا استعدادهای نهانی خود را از قوه به فعل در آورید .
4- سعی نکنید پیوستگی شما به دیگران موجب تقلید کورکورانه شما از آنها بشود و استقلال و اعتماد به نفس خود را از دست بدهید .
5- انسان همان است که خود باور می کند .
6- بزرگ ترین و حیاتی ترین ویژگی یک انسان ، اعتماد به نفس است .
7- از این نکته آگاه باشید که برخورداری از اعتماد به نفس، تمامی نقص های جسمانی را جبران می کند .
8- سعادت و آسایشِ هر کس در اختیار خود اوست. از قبول مسئولیت نهراسید، پذیرش مسئولیت نشانه شخصیت شماست .
9- اظهارنظرکردن و سخن گفتن درجمع مانند ویتامینی است که در ساختمان اعتماد به نفس شما نقش حیاتی ایفا می کند .
10- بهترین دستور زندگی این است که انسان اعتماد به نفس داشته باشد و در پرتو سعی و جدیت به مقام و منزلتی برسد .
11- تمام وعده و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست و بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشی و در پرتو سعی و مجاهدت خود به مقامی برسی .
12- کسی که به خود اطمینان دارد به تعریف کسی احتیاج ندارد .
13- هیچ چیز بیش از نیروی درونی و بیش از اعتماد به نفس ، شخص را قوی و نیرومند نگه نمی دارد. وقتی که این قوت باطنی متزلزل شود، یک باره قوای بدنی شخص فرو می ریزد و او را از پای در می آورد .
14- اعتماد به نفس شرط موفقیت است .
برگرفته از سایت:تبیان
در طول دوران كاري با افرادي كه در زندگي روزمره خود سطح استرس بالايي داشتند، در ميانشان يك وجه مشترك و بسيار عمومي وجود دارد؛ اعتماد به نفس پايين. همچنين عدم اعتماد به نفس ميتواند موجب پديد آمدن سطح بالايي از استرس، بيخوابي، اضطراب و بسياري از علايم بيمارگونه گردد..
در تحقيقي كه چندين سال گذشته در سراسر آمريكاي شمالي، كانادا و مكزيك انجام گرفت، پژوهشگران دريافتند كه نرخ خودكشي ارتباط بسيار زيادي با شرايط فقر و تنگدستي، ترك خانواده (اغلب در كودكان زير 16 سال) و طرد شدن توسط اطرافيان دارد.
در خصوص عزت نفس پايين، كودكان آسيبپذيرتر از ديگرانند. آنها مدام از طرف هم سن و سالهاي خود و با توقعات غيرواقعي و نامعقول از جانب خانواده و دوستانشان تحت فشار قرار دارند. اين امر ميتواند به مشكلات رواني عمده منجر گردد كه در آن كودكان احساس خواهند كرد كه زندگيشان ارزشي ندارد.
امروزه بزرگسالان نيز چنين علايمي را تجربه ميكنند. ما همواره با مسائلي چون پول، عشق، خانواده، كار و غيره در حال دست و پنجه نرم كردن ميباشيم. از آنجايي كه اكثر جوامع مردسالار اهميت زيادي براي موفقيت مردان قائل ميباشند، براي يك مرد تحمل فشارها، سخت و دشوار است.
همه آن مربوط ميشود به تئوري «بقاي برازندگان»، تئورياي كه مردان توليدكننده و زنان مصرفكننده را توجيه ميكند. حتي با جنبش آزاديخواهانه زنان و فمينيسم، علت اصلي از خودگذشتگي مردان كماكان بهطور حتم مرتبط با اين حقيقت است كه زنان از مردان انتظار دارند دنيا را روي شانههايشان به دوش بكشند.
احتمال دارد زنان با اين گفته همعقيده و موافق نباشند ولي اين واقعيت دارد. آخرين باري كه نامزد يا همسرتان و يا فرد ديگري كه براي يك امر مهم حقيقتاً به شما وابسته بوده و آن كار (مثلاً پرداخت قبض تلفن ماه گذشته) را به شما واگذار كرده چه زماني بوده است؟ اين تقاضاها معمولاً با پول در ارتباط است. اگرچه اكثر اوقات براي اين است كه شما يك «مرد واقعي» جلوه نماييد.
آيا شما يك مرد واقعي هستيد؟ چگونه ميتوانيد تعيين كنيد يك مرد واقعي چگونه مردي بايد باشد؟ راحتترين كار آن است كه از نامزد، همسر، خواهر و يا مادر خود سؤال كنيد. اما به شما اطمينان ميدهيم كه با دهها پاسخ متفاوت بمباران خواهيد شد. چرا؟
به اين خاطر كه هر زني عقيده متفاوتي از آنگونه كه مرد روياهايش بايد باشد دارد. هرچند كه بهطور كلي شما درخواهيد يافت كه مردها بايد تعدادي خصيصه مشترك را براي آنكه يك مرد واقعي محسوب گردند دارا باشند.
استقلال مالي داشته باشيد. سلامت جسماني داشته باشيد تا بتوانيد فرزنداني قدرتمند همچون خودتان بهوجود آوريد. با هوش باشيد و بدانيد كه چگونه وسايل گوناگون را بايد تعمير كنيد. مورد اعتماد و قابل اتكا باشيد. همواره به منظور برآوردن نيازهاي وي در دسترس باشيد.
شخصيت مستحكم و با ثبات داشته باشيد، به او نشان دهيد كه قادر هستيد روي پاهاي خودتان بايستيد.معمولاً هنگامي كه شما اينگونه احساس كنيد كه فاقد حتي يكي از ويژگيهاي مذكوريد، اعتماد به نفس شما شروع به تنزل ميكند چرا كه احساس خواهيد كرد كه گويي از حداقل شرايط لازم و ضروري نيز برخوردار نيستيد.
برگرفته ازسایت: تفکرنو
آیا تابهحال به ارزش واقعی خود فکر کردهاید؟ چه اندازه به خود احترام میگذارید؟در مواجهه با مشکلات چگونه برخورد میکنید؟
با قدرت و قوت رفتار میکنید یا ضعف و انفعال؟
خانواده، مدرسه، دوستان چه تصوری از شما دارند؟ شما را فردی موفق میدانند یا سست و بیاراده؟
حتماً میپرسید طرح این سؤالها، بیانگر چه موضوعی است؟ بله، درست حدس زدید، اعتمادبهنفس مسألهای است که هر روز با آن مواجهیم و فردی که اعتمادبهنفس دارد، خود را شایسته میداند و شایستگی، ویژگی عام شخصیت اوست، این نگرش مقطعی و زودگذر نیست.
احساس خود باوری، توانایی و دریافت واقع بینانه از خویش، جز امتیازات شخص محسوب میگردد، و از بروز حالت ناامیدی و یأس و همچنین داشتن تصور نادرستی از قابلیتها جلوگیری میکند. وی هرگز مدعی نیست که تمام قابلیتهای بالفعل را داراست، بلکه راه وصول را برای خود هموار و باز میبیند.
کسی که به خودش احترام بگذارد و نفس خویش را گرامی شمارد و خود را با تمام نقصها و ضعفها بهحساب آورد، به خود اعتماد داشته، گرفتار خودپندارهی منفی نمیگردد و هیچگاه زندانی خیالات نمیشود. اما شخصی که تصور نادرستی از خویش دارد و گرفتار پندارهای خیالی است، بهگونهای که در تحصیل، روابط اجتماعی، سیاسی، خانوادگی، اقتصادی و... خود را بسیار مقبول و شایسته معرفی میکند و به دنبال شخصیتی کاذب و دروغین است، چون زمینه و توان رسیدن به این آرزوهای مطلوب برایش فراهم نیست، همواره یأس و ناامیدی را تجربه میکند و دچار افسردگی میشود.
عاقبت افرادی که چنین تصوری از خود دارند، جز انزوا و محدود نمودن خویش، برای پوشش وضعیت دروغین یا فعالیتهای ریاکارانه چه میتواند باشد؟
به تعبیر یکی از روانشناسان مشهور: "خودپندارهی کاذب، همانند گنجی است که در وسط آن دینامیت کار گذاشته شده است و مایه تخریب و ویرانی خواهد شد".
فرد متکیبهنفس، چون شناخت درستی از خود دارد و نقاط ضعف و قوت خود را میداند، برای رفع نقصها، تلاش بیشتری میکند و هرگز احساس کوچکی و حقارت نخواهد کرد.
در قرآن کریم و روایات اهلبیت تأکید زیادی بر احترام به خویشتن و عزیز شمردن آن شده است، تا جایی که عزت نفس، مایه کرامت و بزرگی برشمرده شده و خودکمبینی، مایهی هلاکت و سقوط انسان معرفی شده است.
پس از توضیح اجمالی پیرامون اعتماد به نفس، به بررسی راههای نیل به آن میپردازیم و ویژگیهایی را که اعتماد به نفس به ارمغان میآورد بر میشماریم:
▪ استقلال عمل:
افراد برخوردار از اعتماد به نفس، در اعمال خویش مستقل عمل میکنند و از هرگونه وابستگی به دیگران دوری میجویند، آنها در انجام اعمال فردی و اجتماعی به تواناییهای خویش تکیه میکنند و با توجه به استعدادهای خود، وارد میدان عمل میگردند، این بدان معنا نیست که فرد از مشارکت و مشاوره با دیگران سر باز میزند، بلکه در کنار همفکری و مشارکت، استقلال خویش را حفظ کرده و زیر چتر دیگران زندگی نمیکند.
▪ مسؤولیت پذیری:
فرد دارای اعتماد بهنفس، مسؤولیت خود را با اطمینان کامل میپذیرد و از هرگونه ضعف و سستی دوری میجوید، او همچنان که سعی در ارائه نقش مثبتی دارد، تکالیف فردی، خانوادگی و اجتماعی خود را به نحو مطلوب انجام میدهد.
▪ پیشرفتگرا:
انسان مثبتگرا و دارای اعتمادبهنفس، درصدد پیشرفت و افزایش قابلیتها و تواناییهای خویش است و برای رسیدن به جایگاه برتر، تلاش و کوشش میکند.
▪ جدیت و سختکوشی :
این امتیاز سبب ایجاد روحیهی تلاش پیگیری و مقاومت در انسان میشود و فرد را از بی ارادگی و سست عنصری نجات میدهد.
▪ پذیرش ناکامیها :
آگاهی از محدودیتها و واقعیتهای موجود میتواند تصویری واقع بینانه به انسان ارائه نماید، اگرچه با شناخت تواناییها میتوان در کسب موفقیت روزافزون گام برداشت، اما قبول شکست و ناکامی به عنوان یک واقعیت در زندگی به کسب تجربه برای نیل به پیروزی کمک میکند.
▪ مؤثر بودن:
توانایی تأثیر گذاری بر دیگران، معجزهی اعتماد به نفس است.
فرد دارای اعتماد به نفس، چون برای خود حرمت و عزت قائل است، از قلهی تواناییهای خویش بالا رفته و با بروز استعدادهای عالی؛ دیگران را تحت تأثیر و زیر نفوذ خویش قرار میدهد.
● روشهای تقویت اعتماد به نفس:
به طور خلاصه، عوامل تأثیرگذار، در رشد اعتمادبهنفس موارد زیر است:
▪ ارتباط با خدا :
مهمترین روش در کسب اعتمادبهنفس، ارتباط با خداوند است، اتکال به خداوند باعث بینیازی و استقلال در شخصیت و عزتنفس فرد میشود، در واقع انسان در اعتماد به خدا از هر چیزی که رنگ تعلق و وابستگی به غیر خدا داشته باشد، آزاد میگردد.
▪ شناخت بهتر خویش:
شناخت استعدادها و قابلیتهای خویش و درک ارزشهای انسانی، در کسب اعتمادبهنفس مفید است و انسان را از یأس و ناامیدی رهانیده و به فردی متکی به خویش و متعهد به خود تبدیل مینماید.
▪ تکیه بر تواناییهای خود:
برای کارهای خود، ارزش قائل شود، در کارهایی که انجام میدهد تمرکز داشته باشد، بر تواناییهای خود اصرار بورزد و تا میتواند با محدودیتهای اجتنابناپذیر زندگی کنار بیاید.
▪ خطر پذیری:
با استفاده مطلوب از تجربیات جدید و نهراسیدن از شکست، روحیه خطرپذیری را در خود باور نماید.
▪ خود ارزیابی:
فرد یاد بگیرد که این ارزیابی را به تنهایی انجام دهد و برای جلوگیری از ناراحتی خود به نقطهنظرهای دیگران توجه نکند، روی احساسات خود تمرکز نماید، این کارها باعث تقویت احساس خودبرتری شده و اختیار فرد به دست دیگران نمیافتد.
▪ ارزیابی مثبت از خود:
نسبت به خود مهربان باشد و شخصیت خویش را با دید مثبت ارزیابی نماید، خود را با صفات خوب تفسیر کند و به لیاقت و شایستگی خویش شک نورزد.
برگرفته ازسایت: mohsenazizi.blogfa.com
اغلب مردم معناي واقعي کلمه ي "اعتماد به نفس"را به خوبي درک نمي کنند . به همين دليل ان نوع از اعتماد به نفس وخود باوري را که مطلوب ومورد نظرشان است در زند گي تجربه نمي کنند چون فکر مي کنند اعتماد به نفس يعني اين که ايمان واعتماد به موفقيتها يي که در کارها به دست مي اورند. در صورتي که اعتماد به نفس واقعي وحقيقي ان است که قبل از اين که در کاري موفق شويم نوعي اعتماد به توانايي خود براي انجام ان کار داشته باشيم .
اعتماد به نفس چيست ؟
"عزت نفس" يک منبع انرژي است . يک چتر وسيعي است که" اعتماد به نفس " زير سايه ان است . اعتماد به نفس يعني ديدن خودبه عنوان فردي توانا با کفايت دوست داشتني ومنحصر به فرد .
کفايت يعني توانايي که درحد کافي وتسلط بر امور باشد .
منحصر به فرد يعني با توجه ودر نظر گرفتن تفاوتها ي فردي.
به تعبير ديگر اعتماد به نفس يعني ان احساس وشناختي که از توانايي هاومحد وديت هاي بيروني ودروني خود داريد .
بنا براين وقتي که اعتماد به نفس وخود باوري خود را بر اساس ان که وان چه به راستي هستيد ونه بر اساس موفقيت ها و دست يا بي ها يا شکست ها وناکامي هاي خود بنا مي کنيد چيزي را در خود خلق مي نماييد که هيچ کس وهيچ چيز ياراي گرفتنش را از شما نخواهد داشت . حال با توجه به مفاهيم بالا مي توان گفت که اعتماد به نفس واقعي همواره در درون خود شما توليد مي شود نه از بيرون . اعتماد به نفس واقعي زاييده ي تعهد شما به خودتان است . اين تعهد که هر ان چه لازم باشد انجام خواهيد داد تا به خواسته ها ونيازهايتان برسيد .
اعتماد به نفس باور شخصي شماست نسبت به روح خودتان به عنوان يک انسان .
اعتمادبه نفس حقيقت اين نيست که نترسيم . بلکه ان است که بدانيد ومطمئن باشيد با اين که مي ترسيد
اما بي گمان دست يه عمل خواهيد زد .
انواع اعتماد به نفس!!!
* اعتماد به نفس رفتاري
* اعتماد به نفس احساسي ، عاطفي
* اعتماد به نفس روحي ومعنوي
به منظوران که اقتدار شخصي لازم رابه دست اورده ورضايت وغنايي که استحقاقش راداريد تجربه کنيد ، به هر سه نوع اعتماد به نفس نياز داريدz
— اعتماد به نفس رفتاري ، به معناي قابليت وتوانايي در عمل کردن وانجام دادن کارهاست . از کارهاي ساده گرفته تا کارهاي
سخت همانند جامه عمل پوشاندن به روياهايتان . اين همان نوع از اعتماد به نفس است که مورد نظر اغلب ماست .
-- اعتماد به نفس احساسي وعاطفي به معناي توانايي در تسلط وبه کنترل در اوردن دنياي احساس وعواطف شماست .اين که بدانيد
چه احساساتي داريد ، معناي ان ها را بفهميد وبتوانيد انتخابهاي احساسي درست بکنيد وازخود در مقابل درد و رنج روحي ولطمه ها وصد مه هاي عاطفي محافظت کنيد وبدانيد چگونه روابطي صميمي ، سالم ومانگار خلق نماييد .
-- سومين نوع از اعتماد به نفس که مهم ترين انها مي باشد ، اعتماد به نفس روحي ومعنوي است . اين نوع از اعتماد به نفس همانا
اعتماد وايمان شما به جهان هستي وکل افرينش وموجودات است . اين ايمان روحي که زندگي ، هدف ونهايتي مثبت را در پي
خواهد داشت وشمابه خاطر هدفي اين جا هستيد وزندگي 70 – 80 - 90 ساله تان برروي اين کره خاکي هدف ومقصودي را دنبال
مي کند .
اعتماد به نفس ان است که باور داشته باشيد مي توانيد وتوانايي ان را داريد که تمام توانتان رابه کار
بگيريد وشرايط واوضاع زندگي را ان گونه که مطلوب ودلخواه شماست تغيير دهيد
چگونه اعتماد به نفس را در خود تقويت کنيم ؟
اصل اول - گذشته را بپذيريد وا ينده را دگرگون کنيد
شما بايد بدانيد که گذشته را نمي توان تغييرداداما اينده هنوز افريده نشده است . اينده چيزي نيست جز انديشه هاي شما وکوشش براي افريدن انها . منظور ما اين است که در بند گذ شته نباشيد نه اينکه از تجربيات ، خطاها وشکستهاي گذشته درس نگيريد .پس بايد عاقلانه به گذشته نگاه کردواند يشه ووقت خودرا صرف چيزي کنيم که توان افريدن ودگرگون ساختن ان را داريم .
اصل دوم – درباره اهدافتان با خود گفتگو کنيد .
اهداف را به صورت جملا تي مشخص در اوريد وبه خود بگوييد ان هم به صورت جملات مثبت . اهداف بايد واقعي ومعقول باشند نه بلند پروازانه که دسترسي به انها ممکن نباشد ونه پيش پا افتاده که ارزش کوشيدن را نداشته باشند . اهداف معقولي براي هرساعت ، روز ، هفته وماه وضع کنيد . موفقييت در اهداف کوتاه شما را براي دست يافتن به اهداف بلند مدت تشويق مي کند و انگيزه تلاش را در شما بيدار مي سازد . همواره اهداف را ياداور شويد تا بخشي از ضمير ناخوداگاه شما گردد.
اصل سوم – تصميم گرفتن را تمرين کنيد .
روانشناسان نشان داده اند که کودکاني که در سالهاي اوليه زندگي خود تشويق شده اند تا براي خود تصميم بگيرند از ديگر
کودکاني که اين موقعييت را نداشته اند در اعتماد به نفس رتبه بالاتري کسب کرده اند .تمرين تصميم گيري به شما کمک مي کند تا
نسبت به قدرت قضاوت خود اطمينان بيشتري به دست اوريد ودرنتيجه اعتماد به نفس کامل تري کسب نماييد . مهم تصميم گيري
است . يادتان باشد که قضاوت درست نتيجه تجربه است وتجربه خود نتيجه چندين قضاوت نادرست . بنابراين از هرفرصتي براي تصميم گيري استفاده کنيد واين نيرو را در خود پرورش دهيد .
تصميم گيري مستلزم خطر پذيري واحساس مسئوليت است
اصل چهارم – نتايجي را که مي خواهيد مجسم کنيد .
تصوير روشني را از انچه مي خواهيد به دست اوريد ، داشته باشيد اين کار باعث مي شود تا انرژي خودرا بران هدف متمرکز کنيد . اين برخورد تصويري باهمه ارمان ها واهداف براي شما مفيد است وياري تان مي دهد تا کم کم زمينه هاي -دست يابي به انها را فراهم سازيد .
اگر مي خواهيد از شر خصلتي رها شويد خودر ا در حالتي تصور کنيد که از ان خصلت هيچ اثري در شما نيست . همين تصوير وتکرار ان وانجام دادن تمرينهاي اصلاحي به شما کمک مي کند تا از ان خصلت نا خوشايند رها شويد . اين کار خيال پردازي ، بي خاصيت نيست بلکه واقعيت روانشناختي پذيرفته شده اي است که به بسياري کسا ن ياري رسانده است .
اصل پنجم – دربرخي زمينه ها متخصص شويد .
آگاهي عمومي لازمه زندگي فردي واجتماعي است اما کافي نيست . براي پيشرفت در زندگي فردي وحرفه اي شما بايد در زمينه هايي متخصص ومنحصر به فرد باشيد . همين نکته که شما چيزي مي دانيد وديگران نمي دانند به شما اعتماد به نفس مي دهد . بايد اموزش مداوم را به عنوان يک اصل در زندگي خويش بپذيريد .
برگرفته ازسایت: ofc.ir
1. تفکر مثبت داشته باشید. هر چه خوشبین تر باشید اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت.
2. در زندگی هر چه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید بیشتر افراد و موقعیت هایی را که می توانند به شما کمک کنند تا به هدفهایتان برسید به سوی خود جذب خواهید کرد.
3. برای ایجاد اعتماد به نفسِ بیشتر، مدام با خودتان تکرار کنید: " خوشبختم ، سالمم و حال خوشی دارم."
4. تمرکز کامل برروی هدف اصلی ، در شما احساس قدرت ، اراده و استقلال ایجاد می کند.
5. تکلیفتان را با خودتان روشن کنید. این که دقیقاً بدانید چه می خواهید اعتماد به نفس شما را بی اندازه افزایش می دهد.
6. تردیدها را کنار بگذارید. خود را کاملاً متعهد سازید که زندگی ای را آغاز کنید که برای آن ساخته شده اید.
7. این که اعتقاداتتان چقدر عمیق است و تا چه حد به تعهدات خود پایبند هستید قدرت شخصیت شما را نشان می دهد.
8. احساس اعتماد به نفس و داشتن اقتدار فردی ناشی از رویارویی با مشکلات و غلبه بر آنهاست.
9. زیر بنای اعتماد به نفس در هر زمینه ای تهیه مقدمات و آمادگی است.
10. در هر زمینه ای هر چه بیشتر یاد بگیرید و دانش خود را بالا ببرید اعتماد به نفستان نیز بیشتر می شود.
11. تمرین و تکرار زیاد در هر زمینه ای برگ برنده را به دست شما می دهد.
12. شما می توانید به گونه ای باشید، چیزهایی داشته باشید و از عهده کارهایی برآیید که هرگز خواب آن را هم ندیده اید. این توانایی درست در همین لحظه در درون شما وجود دارد.
13. ویژگی مشترک و منحصر به فرد زنان و مردانی که کارهای بزرگ انجام می دهند داشتن این احساس است که انجام کاری بزرگ جزئی از سرنوشتشان است.
14. برتری حاصل از تسلط کامل در کار، زیربنای اعتماد به نفس و عزت نفس پایدار است.
15. آنچه توانایی های بالقوه شما را در جهان خارج محدود می کند دو چیز است: باورهای شما و این که تا چه حد به توانایی خود در انجام کارها اطمینان دارید.
برگرفته از سایت :تبیان
ارزیابی فردی
ارزیابی عملی است ذهنی که ما را در درک وقایعی که برای خود یا اطرافیانمان اتفاق می افتد یاری می کند. ریشه های ارزیابی، در سرشت ما و شرایط خاصی چون زمینه های خانوادگی، استعدادهای طبیعی، ظاهر جسمانی و سلامتی، اعتقادات و بیمها و امیدهای ما قرار دارد. مجموعه ی این عوامل، شرایط منحصر به فردی را فراهم می آورند که هریک از ما بر اساس آن محیط خود را تعبیر و تفسیر می کنیم؛ به رویدادهای بیرونی معنا و مفهوم می بخشیم و وضعیتهایی را که در زندگی روزمره با آن مواجه می شویم، می سنجیم. به مورد زیر توجه کنید :
لیلی زن جذابی بود که منش و رفتار تندی داشت. او هرگز نتوانسته بود دوستی کسی را جلب کند. ظاهرش آشنایان را به معاشرت با او تشویق می کرد، اما حالت و رفتار پرخاشجویانه اش سرانجام، آنها را از او فراری می داد. لیلی امیدوار بود که این رفتار به رابطه ی دوستی او و نامزدش آسیبی وارد نکند؛ چون علاقه زیادی به او پیدا کرده بود. علی معمولأ بعدازظهر پنج شنبه به لیلی تلفن می کرد تا برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب بدهند. یک روز پنج شنبه، وقتی ساعت از هشت گذشت و علی تلفن نکرد، لیلی شماره ی او را گرفت و ظرف دو ساعت، سه بار زنگ زد و هر بار هم در نوار پیغام گذاشت. دیروقت شد و باز هم از تلفن علی خبری نشد. لیلی که سخت به خشم آمده بود، تلفن نکردن علی را توهینی آشکار به خود تلقی می کرد . لیلی می گفت: «فهمیدم که علی به این طریق می خواست به من بگوید که دیگر علاقه ای به دیدنم ندارد - با این کارش به من گفت برو گمشو !»
داستان لیلی داستان قابل توجهی است زیرا نشان می دهد که نحوه ارزیابی ما از یک واقعه، نه تنها احساسی را که باید نسبت به آن داشته باشیم، بلکه واکنشی را نیز که می بایست در پاسخ به آن نشان دهیم، آمرانه به ما دیکته می کند. لیلی نامطمئن از خود و مشوش از این که علی هم ممکن است مثل تمام دوستان دیگری که قبلأ می شناخت او را ترک کند، دچار افسردگی شده بود و سکوت او را نوعی انتقاد تلقی کرده، نتیجه گرفته بود که علی دیگر تمایلی به دیدنش ندارد .
همین مسأله اگر به نحو دیگری ارزیابی می شد، واکنشهای کاملأ متفاوتی به بار می آورد. مثلأ اگر لیلی فکر کرده بود که علی در یکی از مأموریتهای متعددی که به اقتضای شغلش از شهر بیرون می رفت، بیش از حد معمول کارش طول کشیده است، چه واکنشی نشان می داد؟ هنوز هم ممکن بود از این که به او نگفته است که به مأموریت می رود یا این که در تلفن کردن کوتاهی کرده است، آزرده شود؛ اما به ندرت به این نتیجه می رسید که علی قصد دارد روابط خود را با او قطع کند و به جای آن که فکر کند: «او دیگر نمی خواهد مرا ببیند»، به احتمال زیاد چنین نتیجه می گرفت: «امشب به قدری سرش شلوغ بوده که نتوانسته تلفن کند». اگر لیلی در ارزیابی خود به این نتیجه می رسید که کوتاهی علی در تلفن کردن یا جواب دادن به تلفنهای او احتمالأ به سبب بیماری یا تصادف بوده، چه می شد؟ در این صورت، لیلی به دور از احساس سرخوردگی یا خشم، نسبت به علی احساس نگرانی و همدردی می کرد .
بدیهی است که تعبیر وقایع در شرایط مختلف متفاوت است، ولی نکته این جاست که احساس و رفتار ما بر حسب نوع ارزیابی ما از وقایع مختلف، متفاوت خواهد بود .
دو نفری که در قضیه ای سهیم هستند ممکن است هرکدام ارزیابی متفاوتی از آن قضیه داشته باشند. در حقیقت چون ادراک و سنجشهای ما همیشه به طرزی منحصر به خود و شخصی است، به نظر می رسد که هیچ وقت ارزیابی دو نفر از یک موضوع نمی تواند کاملأ مشابه باشد .
مسعود و مریم شش ماه بود با هم نامزد شده بودند که مریم ناگهان نامزدیش را به هم زد. مسعود با تعجب می گفت: «من هرگز با کسی به اندازه مریم صمیمی نبوده ام، موضوعی نبود که ما نتوانیم درباره آن با هم حرف بزنیم. درست است که زیاد با هم جر و بحث می کردیم، اما این هم واقعیت داشت که در عین حال بسیار صمیمی بودیم و به نظر می رسید که ازدواجمان پایه و اساس محکمی خواهد داشت». اما مریم مسأله را به صورت دیگری می دید. او می گفت: «ما دائمأ در حال جر و بحث بودیم تا این که من بالاخره به این نتیجه رسیدم که ما هیچ وقت نمی توانیم با هم به توافق برسیم ».
مسعود و مریم هر دو می دانستند که درباره موضوعات زیادی بحث می کنند، ضمن آن که هرکدام هم این واقعیت را به نحوی غیر از دیگری ارزیابی می کرد. به نظر مسعود، این گفتگوها از ارزش خاصی برخوردار بود، در حالی که به نظر مریم، دلیل عدم توافقشان به حساب می آمد .
هرکس چشم انداز و برداشت خاص خودش را دارد. برای مثال، یک کاناپه بزرگتر از حد معمول، ممکن است از نظر یک مبل ساز، یک زوج جوان یا مردی که پیوسته در حال مسافرت است، مفهوم کاملأ متفاوتی داشته باشد. چهار نفر را پشت میزی بنشانید و حرف "M" را روی میز قرار دهید. برحسب این که هرکس در کجا نشسته باشد، حرف "M"به شکل "M" ، "E" ، "W" می بیند .
به همین ترتیب، واکنش افراد، نسبت به انتقاد نیز بستگی به آن دارد که از نظر روحی در چه شرایطی باشند. یکی ممکن است فکر کند به او توهین شده، دومی احساس افسردگی کند و سومی خشمگین شود. به ندرت کسی پیدا می شود که از به رخ کشیده شدن معایبش خوشحال باشد. همان شخص ممکن است به همان انتقاد در زمانهای گوناگون واکنشهای متفاوت نشان دهد، چرا که برداشتش از آن انتقاد تغییر کرده است. بارها اتفاق افتاده که واکنش دیگران به خاطر یک انتقاد ساده باعث حیرتمان شده است. خصوصأ وقتی که منظورمان کمک به او بوده است. در این گونه موارد با اعتراض می گوییم: «شما حرف مرا عوضی فهمیدید». بیشتر مردم می توانند بیاموزند که برای پذیرفتن جنبه های مثبت یک انتقاد، چگونه روش برخورد خود را تغییر دهند .
برخی اوقات استرس منجر به پیامـدهای تـهدیـدکنـنده سلامتی میگردد اما حقیقت بیرحم این میباشد کـه در دنیای رقابتآمیز امروزه استرس به یک امـر اجتـنابناپذیر بـدل شـده اسـت .
یـک پـژوهـش بینالمللی در رابـطه با نـگرانـی و دلـواپسـیهای مردم نـشان داده است کـه 40 درصد اوقات نگرانی ما در مورد مسائلی است که هیچـگاه بـه وقـوع نخواهد پیوست و 30 درصد نـگرانیهای مــا در مورد مسائلی میباشد که به پایان رسیدهاند و درگذشته روی دادهاند. 12 درصد نگرانیهای بـیمورد در رابطه با سـلامـتی است و 10 درصد نگرانیهای متفرقه. تـنـهـا 8 درصد باقیمانده از نگرانیهای ما بجا و توجیهپذیر هستند .
هر چند در صورتی که شما در گرداب نگرانی گرفتار گردیـد راهحلی برای رهایی یافتن از آن موجود است و آن تکنیک توقف افکار میباشد، تـکنیکی که با آن میتوان به جنـگ افکار آشفته و مستمر رفت. این تکنیک مستلزم زمان، شکیبایی و ممارست مداوم است. افـکار مزاحم به آسانی دست از سر شما بر نخواهند داشت بنـابرایـن به محض آنکه با یک اندیشه مشکلساز مـواجـه شـدید در آن وقفه ایجاد کنـیـد. ایـن عـمل منـجــر به کاهش تدریجی در تـکرار آن گشته و سرانجام سبب محو آن میگردد. ابتدا افکاری را انتخاب کنید که زیاد استـرسزا نـبـاشد سپس بهتدریج به سراغ افکار تنشزاتر بروید تا بهتدریج بر این تکنیک تسلط یابید. در کنار تکنیک توقف افکار، شما میتوانید از نکات ذیل برای کنترل افکار منفی خود سود ببرید :
1 - رویداد آینده را در ذهن مجسم کنید: شما قادرید از روی تـجـارب گـذشتـه تـعیین کنید که یک واقعه خاص و یا فردی که دلواپسش هستید چـگونـه و به چه طریق شما را تحتتاثیر خود قرار خواهد داد. با این عمل آمـادگی واکـنش نـشـان دادن شـمـا افـزایش مییابد .
2 - هدف خود را تعیین کنید: مشکل خود را مشخص کـرده و به روی تـمـام جـزئـیـات آن بیندیشید و برای آن تدابیر مناسبی اتخاذ کنید. برای مثـال از قـبل خود را آماده کنید که چگونه با انتقاد برخورد کنید بدون آنکه دلخور شوید .
3 - پیش از رویداد تمرین کنید: در صورتی که کاملا تمرین کنید میتوانید مطمئن گردید یک عملکرد بینقص را ارائه خواهید کرد .
4 - توسط یک فعالیت فرح بخش به خودتان استراحت دهید: هـنگامی که برای یک فعالیت استرسزا آماده میگردید به خودتان زنگ تفریح بدهید. به پیادهروی بروید و یا به موسیقی گوش دهید .
5 - انتظار بدترینها را داشته باشید: بـه بدترین و غیر منتظرهترین اتفاقی که ممکن است روی دهد بیندیشید و البته راههایی که میتوانید با آنها مقابله کنید .
6 - پیش از واقعه آرامش خود را حفظ کنید: درسـت پـیـش از واقـعـه آسـودهخـاطــر بـاشید یک نفس عمیق و آهسته بکشید، مشتها و آروارههای خـود را شـل کـنـیـد و در صورتی که پاها را بروی هم انداختهاید از روی هم بردارید و بگذارید تمام بدنتان ریلکس گردد .
7 - انتظار اندکی استرس را داشته باشید: مـقدار انـدکی اسـترس عملکرد را بهبود بخشیده و کارایی را افزایش میدهد .
8 - برنامهریزی کنید: دلـواپسـی هیـچ چیـز را حـل نـکرده و شـرایـط و نـتیجه نـهایی را نمیتواند تغییر دهد. تنها راهحل از طریق عمل میباشد، بـنـابـر این بهجای آنکه نگران مسائل مالی خود باشید برای بهبود شرایط مالی خـود برنامهریزی کرده و دست بهکار گردید .
9 - لبخند بزنید و زندگی خود را زیاد جدی نگیرید: حـس شوخ طبـعـی به شما کمک میکند تا بر دلواپسی چیره گردید. خندیدن همچنین سبـب تـولید آنـدورفین میگردد که سبب تخفیف درد شده و ایجاد حس آرامش و سرور میکند. لطیفه تعریف کنید و یا فیلم کمدی نگاه نمایی
برگرفته از: birtak.com
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.
این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.
چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟
اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.
محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.
محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.
چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟
چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.
همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:
۱- خودرا با دیگران مقایسه نکنید:
همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.
۲- خود را دست کم نگیرید:
سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائلاند.
۳- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید:
سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.
۴- سر خود را بیشتر گرم کنید:
سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.
۵- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:
گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.
۶- در جلسات روانشناسی شرکت کنید:
امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.
با خودتان صادق باشید:
من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.
سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.
تنظیم کننده: اکرم عباس نژاد
برگرفته از : sheshmim.com
راه شکستن و خراب کردن این دیوارهای سیاه و اسارت، باید شروع کنید، به یکباره شروع کنید. منتظر نباشید که دیگران به شما کمک کنند یا این که فلان اتفاق رخ دهد و بهمان امکان فراهم شود تا بتوانید شروع کنید. بدانید که هیچکس نمیتواند بندهایی که روحتان را به اسارت کشیده باز کند. فقط و فقط خودتان قادر به این کار هستید. شاید در همین ابتدا هم به چشم میآیید و دیگران به شما توجه میکنند. حالا میتوانید پررنگتر حاضر شوید و کاملاً و به تمامی به جمع دیگران بپیوندید . هر کسی بهتر از دیگران میداند که جنس این دیوارها از چیست. شما میدانید که چه چیز شما را از دید دیگران مخفی کرده و نمیگذارد آنها شما را ببینند .
ما باید خود را با نشانهای پررنگ و قوی به دیگران معرفی کرده نشان دهیم که از ماهیت خود شرمسار نیستیم و به خودمان احترام گذاشته اعتماد داریم. این کار شجاعت لازم دارد. وقتی ما از انجام کاری میترسیم اما دست به انجامش میزنیم، معنی شجاعت را به درستی درک کردهایم. این قدرت و توانایی به تدریج در ما شکل میگیرد و به مرور زمان مردم میفهمند که قوی و موثر هستیم و به ما احترام میگذارند. به یاد داشته باشید که وقتی برای بهتر شدن زندگی و تقویت روحیهمان ریسک میکنیم، رشد فکری و قدرت روحمان بیشتر میشود و علاوه بر آن از اینکه میتوانیم نیروهای مثبت و منفی درونمان را کنترل کنیم و زمام امور زندگی خود را در دست داشته باشیم، احساس رضایت و خشنودی، شادی حقیقی را برایمان به ارمغان میآورد .
By : Mark Webb
مترجم : آذین صحابی
برگرفته از : روزنامه تفاهم
پس، می بینید اگر به هر دلیلی خود را دست کم بگیرید، در هر صورت گواهی بر حقانیت خود خواهید یافت و سهم به سزایی در کاهش اعتماد به نفس و احساسات منفی خود ایفا می کنید. دست کم گرفتن به جای آنکه کاستی های شما را رفع کند ، با بذل توجه و انرژی غیر ضروری نسبت به کارهای اشتباه، باعث تقویت آنها می گردد. این مسئله باید مورد بررسی قرار گیرد که چرا با این که به خوبی می دانیم تنها نتیجه و دورنمای ممکن برای این امر، احساسات منفی تر و کاهش حس قدرشناسی ما از ارمغان زندگی است، به این کار ادامه می دهیم؟ دست کم گرفتن موجب می شود تا دیگران تصور کنند که شما نوعی احساس گناه دارید. افرادی که معمولاً خود را دست کم می گیرند، افرادی شاکی به نظر می رسند که ارزشی برای زندگی خود قائل نیستند و به علاوه الگوی بدی برای فرزندان، خانواده و دوستان خود به حساب می آیند. ما امیدواریم با این مقاله شما را متقاعد سازیم که دست کم گرفتن خود خصلت واقعاً بدی است که بعضی پیامدهای شخصی جدی را نیز در بر دارد .
مسلماً هر کسی در وجود خود جنبه هایی دارد که می تواند ( و می خواهد) اصلاح نماید. مثلاً ، یکی از بی شمار کارهایی که می خواهیم انجام بدهیم ، تقویت صبردر خودمان است. گاهی احساس می کنیم ( که البته این احساس حقیقت هم دارد ) که خیلی واکنش پذیر هستیم و زود آشفته می شویم. اما منظور آن نیست که چون می دانیم از کمال دور هستیم، به خود صدمه بزنیم و خود را دست کم بگیریم. با این کار فقط به مشکل می افزاییم و احساس بدتری را در خود ایجاد می کنیم . بهترین کار آن است که بدانیم قابلیت بالاتری برای پیشرفت در ما وجود دارد و تصمیم بگیریم و با خود عهده کنیم که صبروشکیبایی خود را افزایش دهیم. هرچه بیشتر خود را عفونماییم و نسبت به خود صبورترباشیم، آسان تر می توانیم در مسیر رشد و ترقی بمانیم و بیشتر امکان دارد نسبت به دیگران شکیباباشیم .
آگاه باشید که برای اصلاح هر موردی، بدترین کار انتقاد و سرزنش خود است. به این روش ادامه دهید و سعی در اصلاح خود نمایید. ضعف های خود را بشناسید، هر کاری می توانید برای ایجاد یک تغییر در خود ، انجام دهید ولی سخت نگیرید . خود را در مقابل دیگران و حتی در خلوت خود، دست کم نگیرید. هیچکس میل ندارد بشنود شما خود را دست کم می گیرید و امیدوارم درک کنید که این صفت تا چه حد مخرب است. پس بر آن غالب شوید! هیچیک از ما کامل نیست. اما دست کم گرفتن خود ، درمان این درد و واقعیت زندگی نیست.
سیدرضاموسوی
برگرفته از : روزنامه تقاهم
این تصویر از زمان کودکی شکل میگیرد و در طول زمان تغییر میکند. تصویر ذهنی، همان تصویری است که ما از خودمان داریم. بیشتر تصورات ما درباره خودمان، در نتیجه تعاملات و ارتباطات با دیگران و طی تجربههای زندگیمان شکل میگیرد و در نهایت بر عزت نفس ما تاثیر میگذارد.
عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی و مورد قدردانی، عشق و پذیرش از طرف خود و دیگران قرار گرفتن. افراد دارای عزت نفس، در مورد خودشان احساس خوبی دارند، ارزش خودشان را درک میکنند و به تواناییها، مهارتها و هنرهایشان افتخار میکنند. در مقابل افراد دارای عزت نفس کم، ممکن است احساس کنند هیچکس آنها را دوست ندارد، مورد قبول دیگران نیستند و نمیتوانند در هیچ زمینهای پیشرفت کنند .
نکته ناراحتکننده این است که افراد با عزت نفس کم، معمولا کارهای مفید و بزرگی انجام میدهند اما نمیتوانند کارهایی که انجام میدهند ببینند چون تصویر ذهنیشان اینطور شکل گرفته که تواناییهایشان را نادیده بگیرند .
نکوهش و سرزنش فقط از طرف دیگران نیست. بعضیها یک نکوهشگر درونی دارند؛ یک صدایی از درون که در هر کاری که آنها انجام میدهند، به دنبال نقص و عیب و ایراد میگردد. شنیدن این ندای درونی به اندازه سرزنشهای دیگران میتواند عزت نفس را دچار مشکل کند .
آنها نمیدانند این سرزنشها چه تاثیر بدی بر عزت نفسشان میگذارد . وقتی سرزنشهای درونی شما را تحقیر میکند و میگوید: «لازم نیست تلاش کنی چون تو موفق نمیشوی»، به این فکر کنید که این ندا از درون شما میآید و میتوانید آن را تحت کنترل قرار دهید. تصمیم بگیرید آن را تغییر دهید و ندای درونی مفید و سازندهای داشته باشید .
عزت نفس به شما این امکان را میدهد که خودتان را آنطور که هستید بپذیرید و از زندگی لذت ببرید .
افراد با عزت نفس بالا، در خانواده، کار و تحصیلات موفقترند و راحتتر با دیگران ارتباط برقرار میکنند و در ضمن شادتر هستند و با مشکلات، کمبودها و ناامیدیها بهتر کنار میآیند. این افراد هدفی را که انتخاب کردهاند رها نمیکنند تا در آن موفق شوند. کسب عزت نفس ممکن است نیاز به تلاش و تمرین داشته باشد اما مهارتی است که در زندگی یاد خواهید گرفت .
راههای افزایش عزت نفس
اگر میخواهید عزت نفستان را بیشتر کنید باید بگوییم ما کلاس تقویتی عزت نفس نداریم اما میتوانید با استفاده از توصیههای ساده و کاربردی زیر برای تقویت عزت نفس استفاده کنید .
به اشتباهات به عنوان فرصتی برای یادگیری نگاه کنید: قبول کنید که شما هم مثل هر فرد دیگری ممکن است اشتباه کنید. اشتباهات بخشی از تجربهها و فرصتی برای یادگیری است. یادتان باشد افراد در زمینههای مختلف توانایی دارند و استعدادهایشان با هم متفاوت است .
کارهای جدید انجام دهید : تجربه کردن کارها و فعالیتهای مختلف به شما کمک میکند تا استعداد و تواناییهایتان را کشف کنید و در ضمن به مهارتهای جدیدی که یاد گرفتهاید افتخار کنید و آنها را در زندگی به کار ببرید .
نظرتان را با شجاعت اعلام کنید: نظرات و عقایدتان را با افتخار بیان کنید و از گفتن آن نترسید .
کارهای خیر و ثواب انجام دهید : به دوستان، اقوام و همسایههایتان کمک کنید و بخشی از وقتتان را به طور داوطلبانه در اختیار آنها قرار دهید. این احساس که شما میتوانید و قادر هستید به دیگران کمک کنید و تغییر مثبتی در زندگی آنها ایجاد کنید، عزت نفستان را بالا میبرد .
بدانید چه چیزهایی را میتوانید تغییر دهید و چه چیزهایی را نمیتوانید: اگر از چیزی ناراحت هستید که میتوانید آن را تغییر بدهید (مثلا چاقی و اضافه وزن)، از همین امروز دست به کار شوید. اما اگر از چیزی ناراحت هستید که نمیتوانید تغییرش دهید (مثل کوتاهی قد)، سعی کنید خودتان را همانطور که هستید دوست داشته باشید .
اهدافتان را مشخص کنید : کار یا شرایطی را که دوست دارید به آن برسید مشخص کنید و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید.برنامهتان را اجرا کنید و پیشرفتتان را ارزیابی کنید .
سخت نگیرید: خودتان را فقط به شکل مادی و ظاهری نبینید. نگویید اگر زیباتر بودم دوستان بیشتری داشتم. کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، به دیدن دوستانتان بروید و از اوقاتتان لذت ببرید. راحت باشید، خیلی سخت نگیرید و از زندگی لذت ببرید .
کمک بگیرید: هیچ وقت برای ایجاد عزت نفس سالم و مثبت دیر نیست. در مواردی که فرد عمیقا نسبت به خود احساس تنفر دارد و ریشه این حالت به دوران کودکی مربوط است، میتوان از مشاور و روانپزشک کمک گرفت . این متخصصان به عنوان راهنما به افراد یاد میدهند که چطور خودشان را دوست داشته باشند و قدر تواناییهای منحصر به فردشان را بدانند .
با افکار منفی مبارزه کنید : درباره خودتان منفی فکر نکنید. هر وقت به ضعفها و ناتوانیهایتان فکر کردید، سعی کنید در مقابل به تواناییها و نقاط قوتتان هم فکر کنید. وقتی احساس میکنید خیلی دارید خودتان را سرزنش میکنید، در عوض چند جمله مثبت را بلندبلند در مورد خودتان بگویید و به خاطر تواناییهایی که دارید خودتان را تشویق و تحسین کنید .
وارد گود شوید : بعضی تصورات و افکار، جلوی حرکت و پیشرفت را میگیرد. به جای اینکه با افکاری مثل «تا وقتی نمیتوانم یک دایره بکشم نمیتوانم یک نقاش ماهر و موفق شوم» خودتان را کنار بکشید، به چیزهایی فکر کنید که در آن استعداد و توانایی دارید و از آن لذت میبرید و به دنبال همان بروید .
فرزانه فولادبند
برگرفته از: همشهری آنلاین
این باور و اعتماد به نفس است که افراد را در دستیابی به اهدافشان یاری می کند. اکثر ما امیدها و آرزوهای بزرگی در سر داریم، اما به خود اجازه می دهیم تا شک و تردید روی توانایی ها و اثربخشی ما سایه بیفکند.
همه ی ما احساس حقارت و خود کم بینی داریم، چون تصور می کنیم آنقدرها خوب نیستیم. فکر میکنیم به اندازه ی آدم های دیگر خوب نیستیم و آنقدر خوب نیستیم که بتوانیم چیزهایی که در زندگی می خواهیم را به دست آوریم. گاهی احساس میکنیم که استحقاق چیزهای خوب را نداریم. حتی اگر سخت کار کنیم و دستاوردهای زیادی در زندگیمان داشته باشیم، احساس می کنیم که مستحق این موفقیت ها نبوده ایم.
قانون جهانی باور و اعتماد می گوید که ما به هرچه باور داشته باشیم، با احساساتمان تبدیل به واقعیت می شود. ما آنچه را می بینیم باور نداریم؛ در عوض آنچه را که باور داریم می بینیم. اعتقادات و باورهای ما صفحه ی دید ما را نسبت به جهان شکل می دهد، و به هیچ اطلاعاتی که با اعتقادات و باورهایمان سازگار نباشد اجازه نمی دهیم از آن عبور کند. حتی به آن دسته از اعتقاداتمان که کاملاً با واقعیت ناسازگارند نیز اجازه ی دخول داده نمی شود، چون واقعیت و حقیقت برای ما همان باورهایمان هستند
.
متداولترین و همچنین مضرترین باورها آنهایی هستند که خود محدود کننده هستند. اینها باورهایی در رابطه با خودمان هستند، مثلاً اینکه اعتقاد داشته باشید نمی توانید چیزی را به دست آورید چون آموزش یا پول کافی ندارید. ممکن است تصور کنید که نمی توانید چیزی را به دست آورید چون سن، جنسیت یا نژادتان برای دستیابی به آن مناسب نیست. اکثر این باورها صحیح نیستند، با انحال باعث عقب نشستن شما میشوند.
واقعیت این است که، شما استحقاق همه ی چیزهای خوبی را که توانایی به دست آوردن آن را از طریق استعدادها و توانایی هایتان داشته باشید، دارید. تنها محدودیت بر آنچه می توانید داشته باشید و دارید، فقدان میل و انگیزه است. اگر شما هدفی داشته باشید و برای به دست آوردن آن تلاش لازم را صرف کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را از دستیابی به آن منع کند، فقط باید بخواهید و برای آن تلاش کنید، همین.
برای ایجاد باورهای مثبت باید دقیق تصمیم بگیرید که در آینده به کجا می خواهید برسید. هرچه در مورد نتیجه ای که می خواهید در آینده به دست آورید واضح تر تصمیم گیری کنید، برایتان آسان تر خواهد بود که عملکردها و رفتارهای خود را در کوتاه مدت تغییر دهید. و این درعوض به شما اطمینان خواهد داد که در بلند مدت به آنچه میخواستید برسید.
وقتی خیلی دقیق تصمیم گرفتید که چه نوع آدمی می خواهید باشید، اولین گام بزرگ برای ایجاد باورهای جدید را برداشته اید. برای ادغام باورهای جدیدتان با زندگیتان، باید برای خود مقرراتی تعیین کنید که در همه ی زمینه ها مثل آن فرد رفتار کنید. اگر شروع به رفتار کردن مثل آن فرد موفقی که دوست دارید بشوید کنید، به تدریج ارزشها، کیفیات و خصوصیات شخصیتی او را اتخاذ خواهید کرد و این خصوصیات کم کم جزء شخصیت شما خواهند شد.
اگر بتوانید هر روز و در همه ی موقعیت ها مثل آن فرد رفتار کنید، واکنشی زنجیره ای خواهد داشت. گرایشات و حالت هایتان تغییر خواهد کرد و مثبت تر خواهد شد. همین مسئله باعث ایجاد باورهایی نیرومندتر و مثبت تر خواهد شد. و این باورهایتان بعدها تاثیری مثبت بر روی ارزشهایتان خواهد گذارد.
شما هیچ محدودیتی در توانایی هایتان ندارید، مگر آنهایی که خودتان به آن اعتقاد دارید. افراد موفق افرادی غیرعادی و خاص نیستند. هیچ فرقی با شما ندارند، تنها تفاوت آنها این است که باور دارند که قادر به انجام هر کاری هستند. شما خوب هستید. و از امروز به بعد خود را به بهترین شکل ممکن بینید و هیچ محدودیتی برای امکانات و توانایی هایتان قائل نشوید. وقتی چنین باور و اعتمادی را در خود ایجاد کردید، و برطبق باورهایتان رفتار کردید، آینده تان نیز نامحدود خواهد بود.
برگرفته از: secretprosperity.parsiblog.com
سرکوب اعتماد بنفس
در تحقیقی که چندین سال گذشته در سراسر آمریکای شمالی، شـامل کانادا و مکزیک انجام گرفت پژوهشگران دریافتند که نرخ خود کشی ارتباط بسیار زیادی با شرایط فقر و تنگدستی، ترک خانواده (اغلب در کودکان زیر 16 سال) و طـرد شـدن تـوسـط اطـرافـیـان دارد.
در خصـوص عزت نفس پایین، کودکان آسیب پذیرتر از دیگر افراد می باشند. آنها مدام از جانب همرده ها و هم سن و سالهای خود و تـوقـعات غیـر واقـعـی و نـامـعـقـول از جانب خانواده و دوستانشان تحت فشار قرار دارند. این امر می تواند به مشکلات روانی عمده منجر گردد که در آن کودکان احساس خواهند کرد که زندگیشان ارزشی ندارد.
بزرگسالان نیز از آن رنج میبرند
میخواهد باورتان شود یا نه، امروزه بزرگسالان نیز چنین علایمی را تجربه می کنـنـد. ما همواره با مسائلی چون پول، عشق،خانواده، کار و غیره درحال دست و پنجه نرم کردن می باشیم. از آنجایی که اکثر جوامع مردسالار اهمیت زیـادی بـرای موفقیت مردان قائل می باشند، برای یک مرد تحمل فشارها سخت و دشوار می باشد.
همه آن مربـوط می گردد به تئوری: بـقـای بـرازنـدگـان. مـردان تـولید کننده و زنان مصرف کننده می باشند. حتی با جنبش آزادی خواهانه زنان و فمینیسم، عـلت اصـلی از خود گذشتگی مردان کماکان بطور حتم مرتبط با این حـقـیـقت می باشـد کـه زنـان از مـردان انتظار دارند دنیا را روی شانه هایشان بدوش بکشند.
احتمال دارد زنان با این گفته هم عقیده و موافق نبـاشـنـد ولـی آن واقـعیـت دارد. آخرین باری که نامزد یا هــمسرتان و یا فرد دیگری که برای یک امر مهم حقیقتا به شما وابسته بوده و آن کـار ( مثـلا پرداخت قبض تلفن ماه پیش ) را بشما واگذار کرده چه زمانی بوده است؟ این تقاضا ها معمولا با پول در ارتـبـاط است. اگرچه اکثر اوقات برای این است که شما یک "مرد واقعی" جلوه نمایید.
آیا شما یک مرد واقعی میباشید؟
چگونه می توانید تـعـیین کنید یک مرد واقعی چگونه مردی باید باشد؟ راحت ترین کار آن است که از نامزد، همسر، خواهر و یا مادر خود سـوال کنـیـد. امـا مـن بـه شما اطمینان می دهـم که بـا دهها پاسخ متفاوت بمباران خواهید شد. چرا؟ به این خاطر که هر زنی عقیده متفاوتی از آنگونه که مرد رویـاهـایـش باید باشد دارد. هرچند که بطور کلی شما در خواهید یافت که مردها می بـاید تعدادی خـصیصه مشترک را برای آنکه یک مرد واقعی محسوب گردند دارا باشند.
استقلال مالی داشته باشید: یک ثروتمند بد جنس.
سلامت جسمانی داشته باشید: تا بتوانید فرزندانی قدرتمند همچون خودتان بوجود آورید.
با هوش باشید: بدانید چگونه وسایل گوناگونی راباید تعمیر کنید
مورد اعتماد و قابل اتکاء باشید:همواره بمنظور براوردن نیازهای وی در دسترس باشید
شخصیت مستحکم و با ثبات داشته باشید:به او نشان دهید که قادر هستید روی پاهای خودتان بایستید.
معمولا هنگامیـکـه شـما اینگونه احساس کنید که فاقد حتی یکی از ویژگی های مذکور می باشید، اعتماد بنفس شما شروع به تنزل می کند چرا که احساس خواهید کرد که گویی از حداقل شرایط لازم و ضروری نیز برخوردار نیستید.
فرمول اقتدار
نگرش آرمانگرایانه به یک مرد پوچ و بی اساس میبـاشد. شمـار اندکی از مردها در عمل به آن شان و درجه از شکوه و عظمت میان دیگر مردان نایل گشته اند. به هر صورت من میتوانم چند نکته راهبردی در رابطه با آنـکه چـگونـه یک مرد شکوهمند و با اقتدار باشید ارایه دهم. مردی که قادر باشد از میان پستی بلنـدی هـای زندگی عبور کرده و در انتها نیز کماکان با صلابت از آن بیرون آید.
نکته1: نپذیرفتنی را بپذیرید
فرض می گـیـریـم شـمـا فردی 40 ساله هستید. موی سرتان کم پشت و در حال ریزش میباشد. شکمتان نمایان گشته است . چیـن و چـروک صورتتان عمیق و نا زیبا هستند. شما اساسا احساس مـی کـنـیـد انـسـانـی بی ارزش هستید. به نخستین تجلی گاه استرس یعنی همان خود انکاری قدم گذارده اید.
هنگامی که منکر شایستگی و استعدادهای بـالقوه خود جهت مبدل شدن به کسی یا چیزی فراتر و با اهمیت تر از خویشتن کنونی خود می شوید، گـرفـتـار یـک چـرخه مخرب انزجار از خویشتن می گردید. بـه منظور رهایی یـافتن از انـکار، بـاید شـروع بـه پـذیـرش مشکلات خود نموده و همچنین اهداف آینده تان را در ذهـن مجسم کنـیـد. هـمـواره بـه خاطر داشته باشید شما قادر خواهید بود به درجات عالی و بزرگ دست یابید.
نکته 2: به غیر قابل اندیشیدن بیاندیشید
با حفظ شخصیت فوق فرض میکنیم به شما (کم مو، چاق، میانسال) دائما گفتـه شـود که قادر نخواهید بود بهیچ چیزی در زندگی خود فائق آیید. افسوس، چه سـخن نـاگوار و دلخراشی برای شخصی است که تا پیش از این نیمی از عمرش را به پایان رسانیده است. به دومین تجلی گاه استرس یعنی انتقاد قدم گذارده اید.
شما خواهید گفت در 30 سال باقیمانده کسی قادر نخواهد بود کار زیادی انجام دهـد و یا به موفقیت چندانی دست یابد؟ در اشـتـبـاه هـستـیـد. در طـول دوران کــاری خــود بـا اشخاصی دیدار کرده ام که تصمیم گرفتند مجددا به دانشگاه بازگردند و رشتـه تحصیلی خود را به پایان برسانند، برای خودشان کسب و کـار مسـتقل دست و پا کـنـنـد. آنـهـا از خطاها و اشتباهات خود درس گرفته و به جایگاه و منزلتی عالی در مـیـان اطـرافیانشان نایل گشته اند.
هیچگاه برای تعلیم و تربیت و کسب دانش و ادامه تحصیلات دیر نـمـی بـاشـد. مـی باید خارج از دایره متعارف بیاندیشید و شروع کنید به اندیشیدن به غیر قابل اندیشیدنها -که شما در واقع مردی هستید با فرصتهای بسیار زیاد پیش رویتان.تنها کاری که باید انجام دهید خلق و ایجاد درها و عبور از میان آنهاست.
نکته3: اهداف خود را تعیین کنید
اکنون که خود را پذیرفته اید و شروع به آن کردید که همانند مردی با عظمت که میـتـواند شما باشید بیاندیشید، مستلزم آن می بـاشیـد کـه تـدابـیـری را بـرای دسـت یـافتن به اهدافتان تدوین و تنظیم گردانید. تعیین اهداف برای خودتـان شـاید بزرگترین و مهم ترین هدیه ای باشد که می تـوانـیـد به خود عطا کنید. با یادداشت کردن و مرور آنها در فواصل زمانی معین کار را شروع نمایید.
کاری که من مایل به انـجـام آن هسـتـم ایـن اسـت کـه ابـتـدا اهـداف بـلنـد مـدت خود را یادداشت کرده و سپـس به روی اهـداف کـوتاه مـدت پـیرامون دست یابی به اهداف بلند مدت متمرکز می شوم. این کار معمولا منجر به موفقیتهای واقع گرایانه میـگردد و هر بار که شما به یکی از اهدافتان دست یافتید،احساس خیلی بهتر و خوشاینتری نسبت به خود خواهید داشت.
نکته4: غلبه بر موانع
بی تردید به موانعی در راه رسیدن به اهدافتان برخورد خواهید کرد. مجددا مثل گذشتـه این مشکلات را پذیرفته و آنها را پشت سر بگذارید و به راه خود ادامه دهید. وجود آنها را انکار نکنید زیرا تا آخر عمر مکررا به سراغ شما خواهند آمد و دست بردار نخواهند بود.با عزم راسخ به جنگ تک تک مشکلات خود رفته و سـرسـخـتـانه بـر هـدف خـود پـافشاری کنید.
نکته5: به گذشته ننگرید
این احتمالا دشوارترین کاری است که باید انجامش دهید. بـما همواره گفته شده است که سپاسگزار توفیقات و نعمتهای زندگیمان باشیم اما برای انجام چنین کاری مجبور به تعمق در گذشته ناگوار خود می بـاشـیم. بـه مجرد آنکه شروع به یادآوری گذشته کنید، ناکامی هـا و سختـی هـا دوباره مـراجت خـواهـید کرد. یه محض آنکه به اهدافتان دست یافتید، لازم است به این که چه کسی هستید و چه کسی مایلید باشید، تمرکز کنید.
مطلب آخر
یک بار شنیدم که مردی بزرگ سخنی زیبا گفت:"...بودن و شدن...."
این 5 نکته برای مـن بسیار حائز اهمیت می بـاشد چـرا که هـرگـاه احـسـاس می کـنـم اعتماد بنفسم دارد به پایین ترین سطح خود تنزل میـابـد با خود می گویم که من خودم هستم و می خواهم فرد بهتر و کاملتری گـردم و چیزی بیش از آنچه هستم بشوم. من نیز این کلمات را به شما هدیه می دهم. آنها را در زندگی خود بکار بندید تا بـه هر آنچه آرزو دارید دست پیدا کنید.
برگرفته از: bazar.persiangig.com