تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
آیا معمولاً توانایی های خودتان را زیر سوال می برید؟ آیـا برای ایـن عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه دلایل واهی این کار را می کنید؟
اگـر ایـنطـور اسـت، احـتـمالاً شما دچار کمبود اطمینـان و اعـتـمـاد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری هستند که از همه تواناییهای خود به طور کامل استفـاده نمیکنند،ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده و به جای انجام کارهای مفید و سودمند، همیشه مشغول فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بیمصرفی دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است. اگـر چـه مـمکن اسـت که کمی از خود دور افتاده باشید و ارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچگاه برای تغییر دیر نیست.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.
این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.

چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟
اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.
محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.
محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.

چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟
چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.
همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:
1- خود را با دیگران مقایسه نکنید
همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.
2- خود را دست کم نگیرید
سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.
3- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید
سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.
4- سر خود را بیشتر گرم کنید
سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.
5- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:
گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.
6- در جلسات روانشناسی شرکت کنید
امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.

با خودتان صادق باشید
من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.
سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.

نویسنده: آرمند
برگرفته از: bazar.persiangig.com


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
1. اعتماد به نفسِ تزلزل ناپذیر نتیجه ایمان تزلزل ناپذیربه ارزشهایتان است .
2. خوشبختی و اعتماد به نفس هنگامی به طور طبیعی ایجاد می شود كه شما احساس كنید در حال تبدیل شدن به بهترین انسانی هستید كه می توانید باشید .

3. اگر به ندای درون خود گوش فرا دهید و از فطرت خود پیروی كنید احتمال این كه بار دیگر مرتكب اشتباه شوید بسیار كم خواهد شد .


4. اعتماد به نفس هنگامی به طور طبیعی ایجاد می شود كه زندگی بیرونی و درونی شما با یكدیگر هماهنگ باشد .


5. پایبندی به یك هدف و احساس تعهد نسبت به آن در شما اعتماد به نفس ایجاد می كند .


6. برای داشتن اعتماد به نفس بالا باید در زندگی خود به ارزش های والا پایبند باشید نه ارزش های حقیر .


7. هر فعالیتی در جهت بالا بردن انضباط فردی اعتماد و اطمینان شما را نسبت به خودتان و توانایی هایتان افزایش می دهد .


8. ایستادگی در برابر سختی ها ، در شما اعتماد به نفس ایجاد می كند و توانایی مقاومت شما را نیز افزایش می دهد .


9. پشتكار یعنی داشتن انضباط فردی در انجام كارها .


10. هر تلاشی در جهت افزایش انضباط فردی و پشتكار موجب افزایش عزت نفس، احترام به خود و احساس غرور نسبت به خود می شود .


11. تلاش و مبارزه با مشكلات كوچك تر به شما توانایی مبارزه با مشكلات بزرگتر را می دهد و دست آوردهای عظیم تری را نصیب شما می كند .


12. انسان هایی كه اعتماد به نفس دارند همواره در تمام زمینه های زندگی برای خود هدف های بزرگی مشخص می كنند .


13. داشتن هدف های بزرگ ، اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد و نیز اطمینان شما را در مورد دست یافتن به هدف ها بالا می برد .


14. بر روی كاغذ آوردن هدف ها موجب می شود تا اعتماد و اطمینان شما نسبت به دست یافتنی بودن آنها افزایش پیدا كند .


15. اعتماد به نفس یك نگرش است و نگرش ها از واقعیت ها مهمترند .


منبع: سایت تبیان




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـك فرد می بـاشـد كه در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یك ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف كرد:
* باور و اعتقادی كه فرد نسبت به خود دارا میباشد.

* شناخت ارزش و اهمیت خویش - داشتن اعتماد و رضایت از خویش.
* توانایی برخورد و كنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.
* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش - پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.
* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیتهای خویش.
افرادی كه از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.
* هنگام صحبت كردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیكنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.
* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی كه به آنان میشود مشكل دارند (تصور میكنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).
* معمولا احساس میكنند قربانی رفتار دیگران هستند.
* احساس تنهایی میكنند حتی زمانی كه در یك جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچی میكنند.
* احساس میكنند با دیگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.
* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.
* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.
* از شكست وموفقیت می هراسند.
* مرتبا سعی در راضی نگاه داشتن دیگران دارند.
* دچار هراس اجتماعی میباشند.
* قادر به مدیریت زمان خود نمی باشند.
* عادت به پشت گوش انداختن كارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر
می باشند.
* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میكنند زیرا از چگونگی واكنش دیگران هراس دارند.
* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میكنند.
* از تعیین یك هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.
* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.
* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.
* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.
* تحمل عیب و كاستی را نداشته و كمالگرا میباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.
* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یك احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:
وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الكل مواد مخدر به منظور پر كردن خلاء درونی خود و تسكین دردهایشان.
وابستگی به رفتارها: مانند خرج كردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر كردن خلاء درونی و تسكین دردهایشان.
وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.
اعتماد بنفس واقعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعتماد بنفس حقیقی یك حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شكستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:
*اعتماد بنفسهای كاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند كه همگی كاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.
* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یك نوع نقاب برای استتار بی كفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.
* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء كرده و از شكست بسیار هراسانند.
همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تكبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشات میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یك پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد كه با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست كه شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلكه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.
خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برخوردار از مركز كنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میكنند.
* میانه روی را در افكار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میكنند.
* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه كردم" میباشند.
* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.
* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.
* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.
* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.
* همواره مسئولیت ادراكات، احساسات و واكنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافكنی نمیكنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.
* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسكهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.
* از آنكه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.
* هنگامی كه از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
* در برابر موانع و مشكلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.
* از آنكه در كاری شكست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.
* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.
* باور دارند كه فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
* نیازی به كمالگرایی ندارند.
* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیكنند.
* از آنكه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.
* نیازی به اثبات و توجیه افكار و عقاید خود به دیگران ندارند.
چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* آگاه باشید كه ارزش شما به عنوان یك انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیركترین و باهوشتر بودن، مشهوربودن، محبوب تر بودن، سریع تر بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع تر بودن، خوش لباس تر بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
* خود را به خاطر اشتباهاتی كه مرتكب گشته اید عفو كنید.
* برروی نقاط ضعف خود تمركز نكنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی كنید.
* از تحقیر و سرزنش خود دوری كرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.
* خود را بر اساس یك سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.
* یاد بگیرید كه شما یك انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان می باشید.
* بیاموزید كه با پشتكار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.
* بیاموزید كه شما نیازی به تلاش بی وقفه برای كامل گشتن ندارید.
* خودتان تعیین كننده مفهوم موفقیت باشید.
به نقل از سایت مردمان

منبع: سایت world-news.org



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری از افراد، حتی آنهایی که به نظر خوش برخورد و صمیمی می رسند، با مسئله کمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. اما خوشبختانه گام های اولیه ای وجود دارد که می توان برداشت تا احساس بهتری نسبت به خود داشته و در مسائل اجتماعی آسوده تر باشیم .

بسیاری از افراد، حتی آنهایی که به نظر خوش برخورد و صمیمی می رسند، با مسئله کمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. اما خوشبختانه گام های اولیه ای وجود دارد که می توان برداشت تا احساس بهتری نسبت به خود داشته و در مسائل اجتماعی آسوده تر باشیم .



از خودتان مراقبت کنید: داشتن اعتماد به نفس تا حدی به داشتن تصویری مثبت از اندام خود بستگی دارد. اگر هر روز صبح تا محل کار خود پیاده راه بروید، بیشتر ورزش کنید، و تغذیه سالم تری داشته باشید، هم در بهبود ظاهر و هم در بهبود حال شما تاثیر به سزایی خواهد گذاشت. اگر احساس می کنید وقت کافی برای ورزش ندارید، سعی کنید صبح ها چند دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید – حتی یک پیاده روی کوتاه، اگر به طور روزانه تکرار شود، نتیجه بخش خواهد بود. مراقبه نیز به تمرکز شما کمک خواهد کرد .



یک فهرست تهیه کنید: در اغلب اوقات، افرادی که از کمبود اعتماد به نفس رنج می برند فهرست های ذهنی ای از تمام ایرادهایشان دارند: بیش از اندازه چاق، دست و پا چلفتی، کند در روابط اجتماعی، و غیره. این نکات منفی را با تهیه فهرستی از خصوصیات مثبت خود، چه روی کاغذ چه به صورت ذهنی، به نکات مثبت تبدیل کنید. آیا آسانگیر و خوش برخورد هستید؟ در کار خاصی مهارت دارید؟ آیا طنز استثنایی دارید؟ تفکر در مورد این چیزها وقتی ایام به کام شما نیست تاثیر فراوانی در بهبود حال و افزایش اعتماد به نفس شما خواهد داشت .



دارو: برای برخی از افراد، اضطراب اجتماعی و کمبود اعتماد به نفس می تواند موجب ناتوانی در سخن گفتن در مقابل گروهی از افراد، یا در تعامل با فرد یا افراد دیگر گشته و منجر به حملات ترس شود. در برخی از این قبیل موارد پاسخ مسئله دارو است. داروهای ضد افسردگی مانند پاکسیل (1) و بازدارنده های مونوامین اکسیدازی، یا آرام بخش هایی مانند زاناکس (2)، لیبریوم (3)، والیوم (4)، می توانند به افرادی که اضطراب اجتماعی شدید دارند کمک کنند. با این وجود، بسیاری از افراد در حالی از این داروها به عنوان علاج هر دردی استفاده می کنند که شاید بهتر باشد مسئله آنها از طریق درمان حل شود. قبل از آغاز هر نوع رژیم دارویی باید ابتدا با یک پزشک مشورت شود .



چارچوب ذهنی: فکر ورود به اتاقی که پر از آدم های غریبه است شما را در جای خود می خشکاند؛ بعضی صبح ها، ترک خانه امری دشوار است. چنین افرادی می توانند از چند تمرین ساده ذهنی کمک بگیرند. قبل از ورود به موقعیت های اجتماعی ای که می توانند دشوار باشند، از خودتان بپرسید، "بدترین اتفاق ممکن چیست؟" انرژی خود را صرف خود موقعیت کنید، نه صرف نگرانی جلوتر در مورد آن. اگر کاری را برای بار اول انجام می دهید، تصور کنید که آن را قبلا هم انجام داده اید. به خاطر داشته باشید در آنچه که نمی آزمایید همیشه بازنده هستید .



اهداف واقع بینانه تایین کنید: بسیاری از افراد وقتی از عدم اعتماد به نفس رنج می برند که برای خود اهداف غیر قابل دسترس تایین کرده و در رسیدن به آنها با شکست مواجه می شوند. در عوض، اهدافی تایین کنید که قابل دسترس تر باشند و برای رسیدن به آنها در طول روز تلاش کنید. شاید نتوانید تا پایان هفته جهان را تسخیر کنید، اما حتما به کارهای خود خواهید رسید. با پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز این اهداف، احساس بهتری نسبت به خودتان خواهید داشت .




1. Paxil


2. Xanax


3. Librium


4. Valium



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

براى بالا بردن اعتماد به نفس و همچنین توكل كامل به حضرت حق چه توصیه‌اى دارید؟

همان طور كه آگاهى از خویشتن مى‏تواند انسان را از هرگونه خیال‏بافى و افكار منفى درباره‌ی خود رهایى دهد و به سوى كمال واقعى و اصلاح كاستى‏ها رهنمون گردد و در نتیجه، اعتماد به نفس را بالا ببرد، عدم آگاهى و شناخت خویشتن نیز مى‏تواند مانع شكوفایى قابلیت‏ها و خلاقیّت‏ها و ایفاى مسئولیت‏ها شود.

اعتماد به نفس، یعنى انسان با شناختى كه از استعدادها و توانایى‏هاى خود دارد، آنها را دست كم نگیرد و بدون هیچ ترس و نگرانى، تصمیم به انجام كارهاى مهم بگیرد. این مفهوم، در فرهنگ اسلامى، با مفهوم زیباترى چون توكل، وقتى گره مى‏خورد، معناى دقیق‏ترى مى‏دهد؛ زیرا توكل كه سپردن نتیجه هر كارى به خداست، باعث مى‏شود تا اعتماد به نفس، در انسان به شدت افزایش یابد؛ زیرا باور كردن این مفهوم، به انسان این آگاهى را مى‏دهد كه پشتیبان و حمایت‌كننده‌ی استعدادهاى درونى انسان، قدرت لایزال الهى است كه او را بر انجام هر كارى قادر مى‏سازد. قرآن مى‏فرماید: «من یتوكل على الله فهو حسبه؛ هر كس بر خدا توكل كند، پس خداوند او را از هر چیزى بى‏نیاز مى‏كند».

اعتماد به نفس، انسان را مستقل و دور از هر گونه وابستگى بار مى‏آورد و براى انجام دادن مسئولیت‏هاى فردى و اجتماعى، با توجّه به توانایى‏هاى خویش، به میدان عمل مى‏كشاند. اعتماد به نفس، سبب مى‏شود تا فرد مسئولیت‏هاى خویش را با اطمینان كامل انجام دهد و با افزایش قابلیت‏ها و توانایى‏هایش، از هر گونه توقف و سكون بپرهیزد. در واقع، اعتماد به نفس، به معناى باور كردن قابلیت انسانى خویش، روبه‏رو شدن فعال با رویدادهاى زندگى و انجام دادن درست وظایف است. بنابراین، اعتماد به نفس، از درون فرد سرچشمه مى‏گیرد؛ نه از بیرون. افرادى كه از اعتماد به نفس كافى برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسئولیت‏پذیر و پیشرفت گرایند؛ ناكامى‏هاى زندگى را مى‏پذیرند؛ بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشه‏گیرى، دورى مى‏جویند.

از طرف دیگر، آنان كه ضعف اعتماد به نفس دارند، از مشكلات زیر رنج مى‏برند:

1. احساس خود كم بینى: در اكثر اعمال و نگرش‏هاشان احساس عدم اطمینان و درماندگى مى‏كنند؛ خود را در مواجهه با مشكلات، ناتوان مى‏بینند و جملاتى چون نمى‏توانم این كار را انجام دهم، هرگز قادر به یادگیرى در سطوح عالى نیستم و توان نیل به مراتب عالى را ندارم، همیشه ذهن این افراد را به خود مشغول مى‏كند.

2. بروز احساسات و عواطف منفى: رفتار این افراد، حاكى از نوعى خشونت، بى‏قیدى و بدخلقى است. به سبب عدم پذیرش محورى به نام «خود»، این افراد همواره در انعكاس علایق خویش با تردید و تغییر رو به رو هستند و توان ابراز رفتار عاطفى مناسب را ندارند.

3. گریز از موقعیت‏هاى نگران‏زا: در برابر فشارهاى روانى، به ویژه ترس و خستگى و آن چه موجب آشفتگى‏اش شود، بسیار كم تحمّلند؛ حتّى ممكن است امتحانات درسى، برایشان بحران‏هایى اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقیتشان منجر شود.

4. نومیدى: یأس از دست‏یابى به اهداف، رایج‏ترین ویژگى این افراد است.

5. كم‏رویى: یكى از شایع‏ترین صفات این افراد، كم‏رویى است و آنها معمولاً در روابط اجتماعى با مشكلات جدى روبه‏رو هستند.

عواملى كه در جهت تقویت اعتماد به نفس مؤثرند، عبارتند از:

1. استعدادهاى خود را هر چه بیشتر بشناسید. شناخت استعدادها و قابلیت‏هاى خویش، مى‏تواند در كسب اعتماد به نفس، مفید واقع شود و انسان را از دام نومیدى رها سازد. بدین منظور، استعدادها و توان‏مندى‏هاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، كلامى و... خویش را یادداشت كنید و هر روز آنها را براى خود بخوانید.

2. بر توانایى‏ها و موفقیت‏هاى گذشته‏تان تكیه كنید. باید بر توانایى‏هاى خویش تكیه كنید و ضمن مرور موفقیت‏هاى گذشته، آنها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهید.

3. گذشته‌ی ناموفق و شكست‏ها را فراموش كنید. اگر تصورى نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشى سپارید. تصور نامطلوب، اجازه نمى‏دهد تا به تغییرات خویش پى ببرید و حقیقت كنونى‏تان را دریابید.

4. خود را مثبت ارزیابى كنید. درباره‌ی خویش، مهربان باشید و شخصیت‏تان را با دید مثبت ارزیابى كنید. در شایستگى خویش، تردید نكنید و خود را با صفات خوب تفسیر كرده، در انجام كارها توانا بدانید.

5. ریسك كنید. روى تجربیات جدید، با دید یادگیرى بیشتر، فعالیت كنید و از شكست نهراسید. اگر این گونه عمل كنید، امكانات جدیدى براى شما فراهم مى‏آید و حس خویشتن‌پذیرى‏تان تقویت مى‏شود.

6. از خواهش‏هاتان بكاهید. عزّت و سربلندى انسان، در گرو عدم درخواست‏هاى مكرّر از دیگران است. تا مى‏توانید به خود متكى باشید و به آن چه هستید و دارید، اكتفا كنید تا اعتماد به نفس بیشترى به دست آورید.

7. خود را با دیگران مقایسه نكنید. هرگز خود یا موفقیت‏هاتان را با دیگران مقایسه نكنید و همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر كس از شرایط و امكانات خاص خود برخوردار است.

8. ارتباط با خدا را حفظ و تقویت كنید. مهم‏ترین روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند و نیایش با اوست. وقتى بتوانید حضور در محضر خالق هستى و كمال مطلق را احساس و به او تكیه و اعتماد كنید، بزرگى‏اش را دریابید، به او بپیوندید و بر او توكل كنید، به بزرگى شخصیت خویش، آگاه خواهید شد. بنابراین، با توكل و تكیه كردن بر قدرت خداوند و سپردن نتیجه‌ی هر كارى به خدا، اعتماد به نفس خود را صد چندان كنید.

9. از هدف‏هاى كوچک و متوسط شروع كنید. یكى از علل شكست‏هاى مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم‌بینى و از دست دادن اعتماد به نفس مى‏شود، در نظر گرفتن هدف‏هاى بزرگ و دست‌نیافتنى است. براى این كه به خودباورى و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از یك هدف كوچک‏تر شروع كنیم تا با دست یافتن به آن و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس در ما تقویت شود.

توكل از ماده‌ی وكالت، به معناى سپردن كارها به خداوند و اعتماد بر لطف اوست. راغب اصفهانى در مفردات مى‏نویسد: «توكل» اگر با حرف «على» بیاید، به معناى اعتماد كردن مى‏باشد. سید عبدالله شبر، یكى از عالمان بزرگ اخلاق در تفسیر توكل مى‏نویسد: «توكل، منزلى از منزل‌هاى دین و مقامى از مقامات اهل یقین، بلكه از درجات مقربین است. حقیقت توكل، همان اعتماد قلبى در همه‌ی كارها بر خداوند و صرف نظر كردن از غیر اوست و این، منافاتى با تحصیل اسباب ندارد؛ مشروط بر این كه اسباب را در سرنوشت خود، اصل اساسى نشمرد. بنابراین، توكل به معناى ترك فعالیت و كوشش جسمانى و تدبیر عقلانى نیست؛ چون این كار، در شریعت مقدس، حرام و قبیح است و در شرع مقدس اسلام، تلاش در امورى مانند صنعت، زراعت و سایر راه‏هاى به دست آوردن روزى و تأمین معاش، امرى مطلوب و مورد تأكید است.1

بنابراین، توكل، مفهوم ظریف و دقیقى دارد كه در عین توجه داشتن به عالم اسباب، انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غیر خدا و آلودگى به شرك، باز مى‏دارد. انسان، باید با كمال قدرت و قوت، از هر گونه وسیله مشروع براى پیروز شدن بر مشكلات بهره گیرد و موانع را از سر راه خود بردارد و با این حال، متكى به لطف پروردگار و قدرت بى‏پایان او باشد و پیروزى را تنها از او بداند. رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله از جبرئیل علیه‏السلام مى‏پرسد: «توكل بر خداوند متعال چیست؟ جبرئیل علیه‏السلام در پاسخ گفت: حقیقت توكل، علم و آگاهى به این است كه مخلوق، نمى‏تواند زیانى برساند و نه سودى و نه چیزى ببخشد و نه از آن باز دارد و نیز توكل، مأیوس شدن از خلق است (یعنى همه چیز را از خدا و به فرمان او بداند).2

در حدیث دیگرى مى‏خوانیم كه توكل این است كه از غیر خدا نترسى.3

از این تعبیرات، به خوبى استفاده مى‏شود كه روح و حقیقت توكل، بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است. در عین حال، در روایات اسلامى این معنا كه مفهوم توكل، ترک استفاده از اسباب و وسایل عادى است، به شدت نفى شده است. در حدیث معروفى چنین آمده است: مرد عربى در حضور پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله شتر خود را رها كرد و گفت: «توكلت على الله». پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: شتر را پایبند بزن و سپس توكل بر خدا كن (با توكل زانوى اشتر ببند).4

اصولاً مشیّت خداوند بر این قرار گرفته كه مردم در این عالم براى رسیدن به مقصود، از اسباب وسایل موجود كمك بگیرند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «اراده الهى بر این قرار گرفته كه همه چیز مطابق اسباب جریان یابد، به همین جهت براى هر چیزى سببى قرار داده است.5

بنابراین، بى‏اعتنایى به عالم اسباب، نه تنها توكل نیست، بلكه به معناى بى‏توجهى به سنت‏هاى الهى است و این، با روح توكل، ناسازگار است. به طور خلاصه، توكل بر خداوند، یعنى اعتماد كردن به او و واگذار كردن كار به او و تسلیم اراده او بودن و استقلال ندادن به اسباب و توجه كامل به مسبب الاسباب (خداوند)؛ یعنى در عین استفاده از اسباب، توجه داشته باشیم كه اسباب، از خود چیزى ندارند و در تأثیر، مستقل نمى‏باشند؛ بلكه تكیه‏گاه آنها نیز خداوند متعال است.6

برخى آثار و ثمرات توكل بر خداوند عبارتند از:

1. قوت قلب؛ امیر مؤمنان علیه‏السلام مى‏فرماید: «ریشه و اصل قوت قلب، توكل بر خداست».7

2. رام شدن دشوارى‏ها و آسان گشتن اسباب؛ امیر مؤمنان علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر كس بر خدا توكل كند، سختى‏ها در برابرش رام و اسباب و وسایل، براى او آسان و هموار مى‏گردد».8

3. شكست‏ناپذیر شدن؛ حضرت باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر كس بر خداوند توكل و اعتماد كند، شكست نمى‏خورد و هر كس به دامن او چنگ زند، مغلوب نمى‏گردد».9

پى‏نوشت:

1. سید عبد الله شبر، اخلاق شبر، ص 275.

2. مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 138.

3. همان، ص 143.

4. فیض كاشانى، المحجه البیضاء، ج 7، ص 426.

5. اصول كافى، ج 1، ص 183، ح 7.

6. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 5، ص 239.

7. رى شهرى، میزان الحكمه، ج 1، ص 318.

8. غرر الحكم، شماره 9028. 9. میزان الحكمه، ج 4، 22547.

منبع: سایت پرسمان



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، می‌گوییم، «اعتماد به نفس» دارد . کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می‌کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه می‌شود .

زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، می‌گوییم، «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می‌کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه می‌شود .
 

هنگامی که کودک به مرحله‌ای از رشد بدنی خود می‌رسد که بتواند روی پاهای خود بایستد و چندقدمی نیز راه برود ، در حقیقت مطالب بسیاری آموخته است . او به تدریج و با رشد سایر توانمندی‌های خود درمی‌یابد که قادر به انجام کارهای بی‌شماری است .


یکی از عوامل مؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان، والدین و افراد خانواده هستند. اگر کودک در خانواده‌ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید .


از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیت‌های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم‌رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم‌گیری مناسب هم نخواهد داشت .


گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک می‌شوند .


از آنجایی که مادر و یا مربی کودک، تماس بیش‌تری با نیازهای جسمی ـ روانی او دارد ، می‌تواند تأثیر بیش‌تری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه می‌کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن هادر آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می‌کند :



الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می‌آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی‌شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته‌ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می‌کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می‌دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازه‌ی مادر می‌تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی‌های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن‌هاست .



ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه‌ی هیچ‌گونه عمل و تصمیم‌گیری به فرزندان خود نمی‌دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی‌کفایتی و عدم شایستگی می‌کنند. این گروه فرمانبردار، ‌مطیع و منفعل هستند .


اگر کودک در خانواده‌ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید .


به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس هستند و نمی‌توانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند . اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آن چه مهم است کیفیت روابط است ».


برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند :




۱ )پیش‌بینی‌های منفی


اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می‌گذارد و به تدریج باعث می‌شود که فرزندشان نسبت به توانایی‌ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد .




۲ ) توقعات نامعقول بیش از اندازه


بعضی از والدین توقعات و خواسته‌هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می‌کنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی‌های فرزندانشان پایه‌ریزی کنند .




۳ ) هیچ‌گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید


کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می‌کند و دیگری شکست می‌خورد ، دلیل نمی‌شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می‌شود .




۴ ) منطقی باشید


بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز می‌خواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایه‌ی خواسته‌ها و انتظارات آنها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوه‌ی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی . موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است .»




۵ ) توقعات دو طرفه


شعار بسیاری از والدین این است «آن کاری که می‌گویم بکن، نه آن کاری که می‌کنم»، برای نمونه، مادری از فرزندش می‌خواهد که وسایلش را جمع کرده، ‌اتاق نشیمن را شلوغ نکند؛ در حالی که لباس‌ها و وسایل خودش گوشه‌ی اتاق ریخته است. در چنین شرایطی کودک احساس می‌کند که ارزش او در خانواده کم‌تر از دیگران است. پس اول خودتان عمل کنید و بعد از فرزندتان بخواهید .





منبع : برگرفته از کتاب " پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان " – نویسنده : ماندانا سلحشور


تنظیم برای تبیان : داوودی


تبیان





علم الهدی


Apr-10-2009, 01:28


[center]




۳ ) هیچ‌گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید


کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می‌کند و دیگری شکست می‌خورد ، دلیل نمی‌شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می‌شود .



این مورد خیلی مهمی هست که تو اغلب خانواده ها متاسفانه رعایت نمیشه !



برگرفته از: daneshju.ir



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
چگونه شما می توانید کارهای بزرگ انجام دهید.
تجسم خلاق به ما کمک می‌کند تا به هدفهای بزرگ خود دست یابیم. این هدف بزرگ ممکن است امتحان کنکور باشد؛ امتحانات پایان ترم باشد یا اینکه بخواهید در جلسه ای سخنرانی کنید.
ما قبلا این برنامه را بر روی دانش آموزانی که خود را برای کنکور یا امتحانات پایان ترم آماده می‌کردند و استرس داشته‌اند امتحان کرده‌ایم و جواب بسیار مناسب و خوبی را از آنها گرفتهایم. هر کار جدیدی را بخواهیم انجام دهیم همراه با هیجان می‌باشد. همانطور که گفته شد اگر این هیجان همراه با افکار مثبت باشد از این وضعیت بحرانی در جهت رشد و تعالی می‌توانیم استفاده کنیم و اگر همراه با افکار مخرب و منفی باشد در ما استرس ایجاد می‌کند و این استرس از قدرت ذهنی و حتی عضلانی افراد می‌کاهد. به طوری که اگر این استرس زیاد باشد موجب بسته شدن ذهن و جسم می‌گردد و حالت فلج گونه ای به فرد دست می‌دهد. البته تعداد افرادی که ممکن است در این حالت قرار بگیرند بسیار کم است ولی همه افراد به نوعی از تجربه های جدید ترس و نگرانی دارند و این نگرانی ممکن است به دنبال تبلیغات و یا تلقیناتی باشد که به دنبال یک موضوع انجام می‌گیرد. کنکور و یا امتحانات پایان ترم از این موقعیت برخوردار است و چون تبلیغات و تلقینات زیادی در کنار آن انجام می‌گیرد با بار استرسی زیادی همراه است. این بار استرسی موجب می شود که هنگام امتحان دادن از تمام کیفیت و کارایی مغز نتوانیم استفاده کنیم. مغز انسان چنانچه در حالت آرامش باشد خلاقیت و کارایی بیشتری دارد و اگر استرس وجود داشته باشد همان گونه که گفته شد کارایی کاهش می‌یابد.

 
فوبی چگونه ایجاد می شود؟
اگر بدانیم فوبی چگونه ایجاد می‌شود می توانیم آنرا بهتر برطرف کنیم. فوبی ترسهای غیر واقعی مرض گونه می‌باشد. ترس یک پدیده طبیعی است و باید در انسان وجود داشته باشد تا بتواند در مواقع لازم از آن استفاده کند و زنده بماند. ولی فوبی ترس از توهمات است. غیر واقعی می‌باشد و ترس از آن هیچگونه تاثیری در ادامه حیات و زندگی فرد ندارد. مثل ترس از تجربه جدید؛ ترس از امتحان؛ ترس از سوسک!
آزمایشی را انجام دادند. بچه ای را نزدیک سگ بزرگی بردند. بعد از مدتی بچه بدون ترس با سگ بازی می‌کرد و با سگ اُنس گرفته بود. بعد از چند روز وقتی کودک مشغول بازی با سگ بود صدای زنگ بلندی را به صدا در آوردند و کودک استرس زیادی را تجربه کرد. این کار را چند بار وقتی که کودک به سگ نزدیک می شد انجام دادند. منبع تولید صدا مشخص نبود. پس از مدتی هر زمانیکه کودک سگ را می دید شروع به گریه می‌کرد. محققان توانسته بودند با این روش در کودک 5ساله ای ترس مرضی یا فوبی ایجاد کنند. حالا سعی کردند این ترس و نگرانی را از بین ببرند. تصمیم گرفتند کودک را قدم به قدم به سگ نزدیک کنند. ابتدا کودک سگ را از دور می‌دید. و کم کم او را نزدیک کردند تا اینکه پس از مدتی کودک توانست دوباره سگ را لمس کند و آن استرس و ترسی را که از سگ داشت از بین رفت. برطرف کردن نگرانیها و ترسها را به این روش حساسیت زدایی تدریجی می‌گویند. این روش کاملاً مؤثر است و در مورد هر چیزی می تواند جواب مثبت دهد.
حساسیت زدایی تدریجی را می‌توان در ترس از امتحان؛ ترس از فضای بسته؛ ‌ترس از سوار شدن به هواپیما یا فضاهای بلند یا بسته و وارد شدن به یک جمع استفاده نمود. طریقه به کار بردن روش بسیار ساده و کارآمد می‌باشد. و نتیجه جواب دهی آن بسیار زیاد است.
تصور کنید فردی می خواهد ترس از سوار شدن از هواپیما را از بین ببرد. ابتدا از وی می‌خواهیم که با روشهای گفته شده وارد حالت آلفا یا تتا شود. وارد شدن به این حالت باعث می‌شود که آرامش فرد بیشتر شود. قدرت تجسم او افزایش یابد و در مدت زمان کمتری بتواند نتیجه مثبت دریافت کند. حالا در ذهن او را قدم به قدم به موقعیت استرس‌زا نزدیک می‌کنیم. ابتدا از او می‌خواهیم که اقدام به تهیه بلیط کند. اگر استرسی در او ایجاد نشد قدم بعدی را بر می داریم. از او می‌خواهیم که به سمت فرودگاه برود و کارت پرواز خود را بگیرد. باز اگر استرسی به وجود نیامد ادامه می‌دهیم و اگر استرس وجود داشت از تکنیکهای تلقین برای آرامش استفاده می‌کنیم و بقیه برنامه را به جلسه بعد موکول می‌کنیم. در جلسه بعدی بعد از قرار گرفتن در حالت آلفا یا تتا از او می‌خواهیم که به طرف هواپیما برود و بر روی صندلی اش بنشیند. باز اگر استرس به وجود آمد برنامه را قطع می کنیم و در غیر این صورت ادامه می دهیم؛ که کمربند خود را بسته است. درهای هواپیما بسته شده و هم اکنون شروع به حرکت جهت take off می کند. همانند قبل، اگر استرسی وجود داشته برنامه را قطع و مجددا شروع می‌کنیم. باید در تمام برنامه فرد در حالت آرامش جسمی –ریلکس جسمی- و ذهنی قرار گرفته باشد. از تکنیک خلوتگاه درون می‌توانید برای کمک و سریعتر شدن این روند استفاده کنید. شما می‌توانید از تکنیک تزریق عاطفی استفاده کنید. تزریق عاطفی روشی است که می‌توانید آرامش یا هر خصوصیت مثبت را در خود ذخیره کنید و به هر موضوع ناراحت کننده و استرس زا تزریق کنید. این روش باعث می‌شود که بتوانیم در یک زمان بسیار کوتاه به مشکل تسلط پیدا کنیم. از همین روش می‌توانیم برای از بین بردن ترس از سوسک یا مارمولک استفاده کنیم. ابتدا در یک وضعیت ریلکس سطح آلفا یا تتا قرار می‌گیریم سپس آرام آرام سوسک یا هر مورد دیگر را تجسم می‌کنیم و به تدریج به آن نزدیک می‌شویم تا بتوانیم در ذهن آنرا لمس کنیم. چون ذهن نمی‌تواند بین یک تجربه خیالی یا واقعی تفاوتی بگذارد آنرا به عنوان یک تجربه موفق در خود ضبط می‌کند و تمام تجربه های نا موفق که منجر به ترس شده بودند را پاک می‌کند. به همین دلیل برای اولین بار که شما توانستید در ذهنتان کاری انجام دهید کار بزرگی را آغاز کرده اید. این اولین و مؤثرترین روش موفقیت یا تجربه جدید می‌باشد.
از این روش می‌توانیم برای از بین بردن ترس از سخنرانی نیز استفاده کنیم. در وضعیت آلفا یا تتا قرار می‌گیرید. تصور کنید که افرادی وجود دارند؛ آنگونه که دوست دارید و برای آنها در وضعیت آرامش سخنرانی کنید. اگر می‌خواهید از تزریق عاطفی استفاده کنید. تصور کنید در یک موقعیت بسیار ریلکس مثل خلوتگاه درون قرار گرفته اید و در اوج آرامش و لذت قرار دارید. و در آن وضعیت برای افراد سخنرانی می‌کنید. همانطور که گفته شد این وضعیت به افراد کمک می‌کند شما سریعتر به موقعیت دوست داشتنی دست پیدا کنید.

چگونه می‌توان با این تکنیک ترس از امتحان یا کنکور را از بین برد؟
در یک وضعیت آرام و ریلکس قرار گیرید. پس از اینکه با استفاده از تکنیکهای آلفا یا تتا در حالت خلسه قرار گرفتید تصور کنید که داری به سمت محل امتحان می‌روید هر لحظه به آن مکان و زمان نزدیک می‌شوید. حالا سر جلسه امتحان نشسته اید. ورق ها در دست شما هستند. قلم را در دست خود احساس کنید و با آرامش تصور کنید که به خوبی امتحان می‌دهید. چنانچه در قسمتی احساس استرس کردید یک قدم به عقب برگردید یا اینکه ادامه برنامه را به جلسه بعدی موکول کنید. سعی کنید تمام چیزهایی که در آن حالت تصور می‌کنید در حالت ریلکس و آرامش زیادی باشد. نخواهید که به زور و با استرس در ذهنتان به جلسه امتحان بروید.

من چند بار باید این تجربه را داشته باشم؟
در بسیاری از مواقع تنها با یک بار انجام دادن نتیجه مثبت مشخص خواهد شد. ولی من همیشه به افرادی که به این منظور یا هر منظور دیگری از این تکنیک استفاده می‌کنند و می‌خواهند یک عادت و رفتار جدیدی را در خود ایجاد کنند توصیه می کنم که حداقل ده بار تجربه موفق را در ذهن تکرار کنند. یا ده جلسه تجربه موفق را به یاد آورند و آنرا تکرار کنند. هر عملی که در ذهن ده بار تکرار شود به صورت عادت ذهنی در می‌آید و در این موقعیت بدون ترس و نگرانی می‌توان کارها را ادامه داد. این تکنیک بدون هیچ هزینه ای می‌باشد. برای تجربه آن فقط نیاز به تصمیم و همت دارید. کارایی آن تقریبا 100٪ است. انجام آن در هر شرایطی امکان پذیر است. پس چرا آنرا هم اکنون انجام نمی‌دهید. هر کاری را که بخواهید آنرا به صورت حرفه ای انجام دهید از این روش استفاده کنید. ممکن است بگوئید من امتحاناتم را داده ام؛ بلد هستم در جمع سخنرانی کنم ولی توصیه می‌کنم برای هر کاری از این روش استفاده کنید حتی اگر در این کار حرفه ای باشید.
انجام این تکنیک باعث می شود که خلاقیت شما افزایش یابد. اگر فروشنده خوبی هستید این کار را انجام دهید تا فروش شما بیشتر شود. اگر مدیر خوبی هستید این کار را انجام دهید تا مدیر موفق و کارآمدی شوید و اگر کارمند ساده ای هستید این کار را انجام دهید تا اینکه تجربه و تسلط شما به کارتان بیشتر شود و ارتقاء شغلی یابید. این روش را می‌توانید برای تسلط به محل کار استفاده کنید. محیط کار ممکن است خیابان باشد یا بیمارستان یا کلاس درس. هر جا که باشد با استفاده از تکنیک ذهنی آنرا مجسم کنید؛ در ذهنتان شروع به فروش؛ شروع به تدریس و یا شروع به سخنرانی کنید؛ آن وقت مثل حرفه ای ها عمل کرده‌اید. حرفه ای ها اینگونه عمل می‌کنند. آنها بارها و بارها در ذهنشان موقعیت مشکل دار یا موقعیتی را که می‌خواهند بیشترین کیفیت و یا بازدهی را داشته باشند تجسم می‌کنند.
می‌توانید با دستکاری تصاویر ذهنی آنها را ملموس تر و واقعی تر کنید. مثلا اضافه کردن رنگ خاص آرامش و تسلط را در کارهایتان وارد کنید. ممکن است شما با اضافه کردن رنگ آبی یا طلایی یا هر رنگ دیگر بتوانید تسلط خود را در انجام کار بیشتر کنید. این روش به نوعی همان تکنیک تمرینات ذهنی است که می‌توانیم استفاده کنیم اما روش استرس زدایی تدریجی یا حساسیت زدایی تدریجی به آن اضافه شده است که می‌توانیم در برطرف کردن ترس از امتحان یا نگرانی های بزرگ از آن استفاده کنیم. این یکی از روشهای بسیار مطمئن است که در ورزشهای رزمی در رده های بالا از آن استفاده می کنند و با آرامش با حریفان ذهنی مبارزه می‌کنند و به این طریق بر روی تکنیک حریف خود تسلط پیدا می‌کنند. از قدرت تلقین می‌توانید در بهتر انجام دادن تکنیک یا ایجاد موقعیت دلخواه استفاده نمود. مثلا اگر بخواهید در آن شرایط –امتحان- از حافظه خوبی برخوردار باشید می‌توانید این حالت را تلقین کنید. می‌توانید به خودتان تلقین کنید که از حافظه خوبی بر خوردار هستید هر چه قدر بیشتر در موقعیت امتحان قرار گیرید از حافظه خوبی برخوردار خواهید بود.
از این روش برای ایجاد انگیزه می‌توان استفاده نمود. بسیاری از افراد هستند که کاری را با انگیزه زیاد شروع می‌کنند ولی پس از مدتی آن را ترک می‌کنند و به سراغ چیز دیگری می‌روند. آنها از یک شاخه به شاخه دیگر می‌پرند و به این ترتیب انرژی آنها تلف می‌شود. همانطور که در یکی از برنامه های قبلی گفتم هر خصوصیت و حالتی را که وجود دارد به دنبال یک تصویر ذهنی می‌باشد که با تغییر تصویر ذهنی نوع احساس تغییر خواهد کرد. آنها تصویر ذهنی خود را اول به صورت بزرگ، روشن ، واضح و رنگی می‌بینند به همین دلیل تلاش زیادی می‌کنند تا به آن دست یابند ولی پس از مدتی تصاویر ذهنی آنها کم رنگ و کوچک می‌شود و جذابیت خود را از دست می‌دهد و همین عمل باعث می‌شود که تلاش کمتری نسبت به قبل داشته باشند. انگیزه بیشتر یعنی دیدن تصاویر روشن تر، ‌واضح تر و بزرگ تر. خودتان را اذیت نکنید تجسم خلاق به شما کمک می‌کند تا به قدرت بیشتر و سختی کمتر به اهدافتان برسید به شرطی که آنچه گفته می شود را انجام دهید. تصاویر ذهنیتان را بزرگ؛ جذاب و رنگی کنید. از رنگهای زیبا آبی روشن؛ قرمز؛ زرد؛ نارنجی و طلایی استفاده کنید. تجربه کنید و ببینید کدام یک تاثیر بیشتری بر روی شما می‌گذارند. همان را انتخاب کنید. به اینگونه شما از درون و بیرون جهت رسیدن به هدف برنامه ریزی شده‌اید و دیگر به چیزهای فرعی و جزئی فکر نمی‌کنید. اگر متوجه شدید موضوعی را که اهمیت ندارد ذهنتان را پر کرده است مثل یک فیلم یا یک موضوع بی ارزش . آن تصاویر را کوچک و بی رنگ کنید تا ارزش آنها در ذهنتان کاهش یابد. هر چه قدر آنها در ذهنتان کوچک و تاریک باشند علاقه کمتری دارید که به سمت آنها بروید. پس خودتان را اذیت نکنید. نخواهید با تصاویر ذهنیتان بجنگید.
امیل کوئه استاد فن تقلید در این باره می‌گوید: تلقین و تصاویر ذهن چنانچه در کنار همدیگر قرار گیرند آنچه برنده است تصاویر ذهنی است. تجسم و تصویری که از خود داریم بر همه تلاشها و تلقیناتی که بر خود می‌کنیم ارجحیت دارد و برنده همیشه تصویر ذهنی است.
بنابراین با استفاده از تکنیک تجسم خلاق تصاویر ذهنی را به خدمت در آورید و به آنچه می‌خواهید جان دهید. به آن فکر کنید در ذهنتان با آنها بازی کنید. نه تنها بدن شما بلکه ناخودآگاه شما؛ جسم و ذهن و روح شما خودشان را برای رسیدن به آن هدف بسیج می‌کنند و چه بسا جهان هم به خدمت شما در خواهد آمد. جهان در خدمت تصمیم و اراده شماست. آنچه شما تصمیم بگیرید همان اتفاق خواهد افتاد. پس تصمیم بگیرید و بدانید که شما شایسته بهترین هستید. شما فرزندان خداوند هستید. شما در تصویر خداوند خلق شده اید، بی همتا، یکتا و خالق تمام آنچه برایتان پیش می‌آید هستید. بنابراین تصمیم بگیرید تا جهان رام اراده شما شود.

برگرفته از: aramgroup.org
 


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
انعکاس خود باوری در رفتار افراد
اینکه انسان چه اندازه خود را می‌شناسد و خود را می‌پذیرد، در رفتار و عمل او منعکس می‌شود. رفتارهایی که فرد از خود در زمینه‌های مختلف نشان می‌دهد نشانگر درجات خود باوری او است. البته گاهی افراد به خود باوریهای کاذبی نیز دچار می‌شوند که از لحاظ شدت و حدت پافشاری آنها در برخی ویژگیها قابل تشخیص است. مثل کسی که توان انجام کاری را به تنهایی ندارد و عملا نیز چنین چیزی ممکن نیست، ولی مصرانه خود را توانمند به انجام آن می‌داند. در هر حال داشتن درجات متعادلی از ویژگیهای زیر نشان از خودباوری خوب و مؤثر در فرد دارد.
استقلال عمل
در مورد مسائلی که مربوط به زندگی خود است با استقلال بیشتری عمل می‌کند. به دیگران وابسته نیست مگر در زمانی که چنین ارتباطی با دیگران با انجام عملی لازم و ضروری باشد. چنین فردی می‌داند که در امور زندگی خود بایستی خود عمل کند و شخصا فعالیتهایش را انجام دهد و همچنین می‌داند که برخی فعالیتها نیاز به همکاری دیگران دارند. اما فردی که دارای خود باوری بسیار پائین است مستقل عمل نمی‌کند، وابسته به دیگران است و حتی شاید در مسائل کاملا شخصی احتیاج به دخالت دیگران داشته باشد. فردی با خود باوری کاذب حتی در اموری که نیاز به همکاری دیگران دارند نیز تمایل به استقلال عمل دارد.
مسئولیت پذیری
خود باوری خوب موجب می‌شود فرد مسئولیت پذیر باشد. مسئولیتهای مختلف را در زندگی دور و بر خود می‌پذیرد، حال این مسئولیت می‌تواند شامل اموری جزئی مثل شستن ظروف یا نظافت منزل باشد، یا مسئولیتهای بزرگتر در گروههای کلاسی ، مدرسه یا گروههای ورزشی و ... . چنین فردی بی تفاوت نیست و قبلا از توصیه دیگران اغلب اقدام به عمل می‌کند. نقش و حضور این افراد و مسائل مختلف زندگی و جامعه کاملا پر رنگ است.
استقلال فکر
افراد خود باور خودشان تصمیم می‌گیرند، فکر می‌کنند و مسیر فکری خود را در زمینه‌های مختلف تعیین می‌کنند. بر اساس خط مشی فکری خود به امور زندگی پاسخ می‌دهند و براحتی از افکار و عقاید دیگران تبعیت نمی‌کنند، مگر اینکه با تحلیل و بررسی آن افکار را در جریان فکری خود بپذیرند و ادغام کنند.
آگاهی از ویژگیهای مثبت و منفی خود
افراد خود باور پیچ و خم شخصیت و درون خود را بررسی می‌کنند و به همان اندازه که می‌دانند کاستیهایی دارند و باید به فکر جبران آنها باشند. ویژگی خوب و کامل خود را همواره مد نظر دارند، به آنها افتخار می‌کنند و همواره مقابل چشم خود دارند. افرادی با خود باوری ضعیف شناخت خوبی از خود ندارند و آگاهی کاملی از ویژیگیهای خود ندارد و این ابهام موجب می‌شود ضعفها و ویژگیهای منفی را گسترش داده و باور خود را در مورد خود خدشه دار سازد.
دوری از تقلید
افراد خود باور خود را به همان شکل که هستند می‌پذیرند، بنابراین کمتر از افراد خود باور پائین اقدام به تقلید از دیگران در زمینه‌های مختلف می‌کنند. دوست دارند به همان شکل و قیافه خودشان باشند و افکار خود را داشته باشند، تمام مسائلی که به آنها مربوط می‌شود را نیز به همان شکل باور دارند می‌پذیرند. مثلا خانواده ، شغل و ... بنابراین به دنبال این نیستند که از کارهای دیگران تقلید کنند و یا مثل آنها باشند.
موفقیت در زمینه‌های مختلف زندگی
افراد خود باور شناخت صحیحی که از خود دارند بهتر از بقیه به پرورش توناییها و استعدادهای خود می‌پردازند و آنها را در جهت درست هدایت می‌کنند. بنابراین از صرف انرژی برای استعدادهایی که ندارند خودداری می‌کنند و در عوض با توجه و گسترش دادن استعدادهایی که دارند موفقیتهای بیشتری را شامل خود می‌کنند. فرد خود باوری که می‌داند استعداد هنری ندارد، وقت و انرژی خود را صرف کسب هنر نمی‌کند و مثلا اگر می‌داند در زمینه تجارت یا تحصیل و ... استعدادهایی دارند به پرورش آنها اقداام می‌کند و در آن زمینه موفق و موفقتر می‌شود.
شکل گیری خود باوری
خود باوری افراد نیز مثل بسیاری از ویژگیهای دیگر جسمی و روانی فرد از دوران کودکی شروع به رشد و شکل گیری می‌کند. خانواده اولین محیطی است که نقش مهم خود را در خود باوری کودک ایفا می‌کند. والدین خود باور ، فرزندان خود باور تربیت می‌کنند. والدینی که کودک خود را با تمام ویژگیهایی که دارد و به همان صورتی که هست می‌پذیرند فرد خود باوری را برای آینده تربیت می‌کنند. گذشته از خانواده و تآثیرات پیچیده ای که روی خود باوری کودک دارند، محیطهای دیگر مثل محیط دوستان و همسالان ، مدرسه ، محیط شغلی و ... نیز خود باوری فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

با وجود تأثیری که این ویژگی فرد از محیط خود می‌پذیرد، اما این به معنی عدم تأثیر فرد روی خود باوری خود نیست. به عبارتی فرد بزرگسال براحتی می‌تواند درجه خود باوری خود را از خویش تغییر دهد. اجازه دهد تأثیرات محیطی به کاهش آن اقدام کنند یا با مقاومتی که از خود نشان می‌دهد دائما در تلاش برای افزایش خود باوری خود باشد.


برگرفته از : daneshnameh.roshd.ir

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
اعتماد به نفس دیدگاهی است که به فرد اجازه میدهد تا از خود تصویری مثبت و واقعی داشته باشند. افراد بااعتمادبه نفس به تواناییهایشان اعتماد میکنند٬ به طور کلی حس میکنند که برزندگیشان کنترل دارند٫ و باور دارند که در یک طیف منطقی قادر به انجام کارهایی که میخواهند و برنامه ریزی میکنند هستند. داشتن اعتماد به نفس به این معنی نیست که فرد قادر به انجام همه کاری هست. افراد با اعتماد به نفس انتظارات واقع گرایانه دارند. حتی وقتی که بعضی از انتظاراتشان برآورده نمیشود دیدگاه مثبتشان را حفظ میکنند و خودشان را قبول دارند.
آنهایی که اعتماد به نفس کمتری دارند برای اینکه در مورد خودشان احساس خوبی داشته باشند به مقدار زیادی به تایید دیگران وابسته هستند. آنها معمولا از ریسک کردن اجتناب میکنند به خاطر اینکه از شکست میترسند. معمولا انتظار موفق شدن ندارند. معمولا خودشان را دست کم میگیرند و اگر تشویق یا تحسین بشوند آنرا کوچک جلوه میدهند یا رد میکنند. برخلاف این افراد آدمهای با اعتماد به نفس ریسک رد شدن از طرف دیگران را قبول میکنند به خاطر اینکه به تواناییهای خودشان اعتماد دارند. آنها خودشان را میپذیرند و این حس را ندارند که باید خودشان را وفق بدهند تا پذیرفته شوند.
اعتماد به نفس الزاما خصوصیتی نیست که در همه ابعاد زندگی فرد تبلور داشته باشد. معمولا افراد در بعضی از جنبه ها اعتماد به نفس دارند (مانند درس یا ورزش) اما در بعضی از جنبه ها اصلا اعتماد به نفس ندارند(مثل تیپ و قیافه یا روابط اجتماعی).
اعتماد به نفس در ابتدا چگونه شکل میگیرد؟
عوامل زیادی در شکل گیری اعتماد به نفس موثرند. روش و دیدگاه والدین در شکل گیری احساس فرزندان به خودشان نقش قاطع و اساسی دارد مخصوصا در سنین پایین. وقتی که والدین پذیرش بی قید و شرط به فرزنداشان دارند کودکان یک پی ریزی محکم برای احساسات مثبت نسبت به خودشان دریافت میکنند. اگر یکی یا هردوی والدین انتقاد بیش از حد بکنند یا اگر بیش از حد از فرزندانشان حمایت کنند و حرکتهای آنها را به سوی استقلال تشویق نکنند (یا در مقابلش مقاومت کنند)٬ بچه ها ممکن است به این نتیجه برسند که بیعرضه هستند یا به قدر کافی خوب نیستند یا فرودست و درجه دو(inferior) هستند. اما اگر والدین تلاشهای کودکان برای اتکای به خود را تشویق کنند و زمانی که بچه ها اشتباه میکنند آنها را دوست داشته باشند و قبولشان کنند کودکان هم یاد میگیرند که خودشان را قبول داشته باشند و اعتماد به نفس نتیجه طبیعی این رفتار خواهد بود.
شاید تعجب کنید که عدم اعتماد به نفس الزاما ربطی به بیعرضه بودن ندارد. در واقع اکثر مواقع عدم اعتماد به نفس نتیجه تمرکز بیش از حد بر روی خواسته های غیر واقع گرایانه یا استانداردهای اطرافیان٬ به خصوص والدین و جامعه٬ است. تاثیر دوستان بر احساسات شخص نسبت به خودش حتی میتواند از اثر والدین و جامعه بیشتر باشد. دانشجویان در سنین دانشگاه ارزشهای خانواده را دوباره ارزیابی میکنند و به همین خاطر علی الخصوص نسبت به تاثیر دوستان و اطرافیان آسیب پذیر هستند.
فرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر میگذارند
در پاسخ به تاثیرات بیرونی افراد فرضیاتی میکنند که بعضی از آنها سازنده و بعضی مضر هستند. بعضی از فرضیاتی که بر اعتماد به نفس اثر سو دارند و روشهای جایگزین فکر کردن درباره آنها عبارتند از:
۱. فرض: " من حتما باید همیشه علاقه یا تایید همه افراد مهم زندگیم را داشته باشم"
روش جایگزین: این یک هدف کمالگرا و  غیر قابل دسترسی است. واقع گرایانه این است که استانداردها و ارزشهای فردی داشته باشیم که کاملا وابسته به تایید دیگران نباشند.
۲. فرض:" من باید کاملا قابل(competent) و کافی باشم و باید در همه امور مهم زندگیم موفق شوم".
روش جایگزین: این هم کمالگرایی(perfectionism) و غیرقابل دسترس است که به این معنی است که ارزش شخصی با دستاوردهای فرد تعریف میشود. دستاورد(achievement) میتواند به رضایت شخص کمک کند اما شما را ارزشمندتر نمیکند. ارزشمند بودن یک صفت ذاتی است که همه افراد بشر دارای آن هستند.
۳. فرض:" همه گذشته من همیشه مهم است و احساسات و رفتار من را در زمان حاضر کنترل میکند".
روش جایگزین: با وجود اینکه واقعیت دارد که اعتماد به نفس شما علی الخصوص در مقابل اثرات ناشی از زمان کودکی شما آسیب پذیر است اما وقتی شما بزرگ میشوید شما بر این آثار آگاهی و دید پیدا میکنید. در روال این آگاهی و دید شما میتوانید انتخاب کنید که کدامیک از این اثرات را میخواهید که کماکان بر زندگیتان تاثیر داشته باشد. شما مجبور نیستید که در مقابل اتفاقات گذشته درمانده باشید.
 الگوهای فکری مخرب
فرضیات مخرب مانند آنهایی که در بالا تشریح شد شما را در مقابل افکار مخرب آسیب پذیر میکند.
همه یا هیچ چیز: " من نمونه مطلق بیعرضگی هستم وقتی کاری عالی انجام نمیشود".
فقط نیمه خالی لیوان را دیدن: انگار که فاجعه در هر گوشه ای منتظر است. یک نکته منفی٬ یک انتقاد٬ یا یک نظر تمام واقعیت ها را تحت الشعاع قرار میدهد. " من نمره شیمی ام خیلی بد شد٬ امکان نداره کنکور پزشکی قبول بشم".
بزرگ کردن نکات منفی/کوچک کردن نکات مثبت: نکات مثبت به اندازه نکات منفی مهم نیستند. " میدونم که شیش تا مسابقه رو برده ام اما اگه این یکی رو ببازم حالم از خودم بهم میخوره".
بدون هیچ قید و شرطی احساسات رو به عنوان واقعیت قبول کردن: " من حس میکنم زشتم پس حتما زشتم."
تاکید بیش از حد بر "باید" ها: " باید" ها اغلب کمالگرایانه و انعکاس انتظارات بقیه هستند تا اینکه بیان انتظارات و خواسته های خود شما. " هرکسی باید وقتی وارد دانشگاه میشود برای آینده شغلی اش برنامه داشته باشد. اگه من نمیدونم پس حتما یه جای کارم ایراد داره".
برچسب زدن: برچسب زدن کار ساده ایست و عموما حالت سرزنش دارد." من یه بازنده ام(loser-این کلمه در انگلیسی مفهوم بیشتر از مسابقه رو داره و به شخصیت آدمها بر میگرده. یعنی کلا آدم بازنده ای/انار) و این تقصیر خودمه".
قادر نبودن به قبول کردم تمجید ها: " واقعا از این لباس خوشت میاد؟ به نظر من که چاقم میکنه".
استراتژی برای بالابردن اعتماد به نفس
روشهای زیر ممکن است برای غلبه بر تفکرات مخرب مفید باشند.
بر نقاط قوت تاکید کنید: برای سعی کردن به خودتان نمره مثبت بدهید. با تمرکز بر کارهایی که قادر به انجامشان هستید به خودتان برای تلاشهایتان جایزه بدهید به جای اینکه فقط بر نتیجه نهایی تمرکز کنید. اگر به جایی اینکه از کارهایی که باید انجام بدهید شروع کنید از کارهایی که میتوانید انجام دهید شروع کنید این به شما کمک میکند تا  بتوانید در حیطه اجتناب ناپذیر محدودیتهایتان زندگی کنید.
ریسک کنید: به تجربه های جدید به عنوان فرصتهایی برای یادگیری نگاه کنید به جای اینکه به اتفاقی که در آن یا میبرید یا میبازید. این کار به شما کمک میکند تا با آغوش باز با اتفاقات جدید برخورد کنید و میتواند پذیرش شما را نسبت به خودتان بالا ببرد. اگر این کار را نکنید هر فرصتی میتواند به موقعیتی برای شکست خوردن تبدیل شود و از رشد شخصیتی جلوگیری میکند.
از گفتگوی درونی(Self-talk) استفاده کنید: از گفتگوی درونی به عنوان وسیله ای برای مقابله با فرضیات مخرب استفاده کنید. تمرین کنید تا مچ خودتان را در حین این فرضیات بگیرید. بعد به خودتان بگویید " بس کن!" و آن را با یک فرضیه منطقی تر جایگزین کنید. مثلا اگر مچ خودتان را میگیرید که انتظار بی عیب بودن دارید به خودتان یاد آوری کنید که شما نمیتوانید همه کارها را بی عیب و نقص انجام بدهید٬ فقط میتوانید برای انجام دادن کارها تلاش کنید و میتوانید سعی کنید که آنها را خوب انجام بدهید. این به شما کمک میکند تا خودتان را قبول داشته باشد در حالیکه هنوز برای پیشرفت تلاش میکنید.
ارزشیابی خود: یاد بگیرید که خودتان را به صورت مستقل ارزیابی کنید. این به شما کمک میکند تا از احساس پریشانی و آشفتگی (sense of turmoil) که به خاطر تکیه کردن دربست به توقعات و نظرات دیگران پیش می آید دوری کنید. اگر بر احساسات درونی خودتان نسبت به رفتار٬ کار و ...خودتان تمرکز کنید هوش و شعورتان نسبت به خود(sense of self) بیشتر میشود و این شعور به شما کمک خواهد کرد تا به راحتی قدرت شخصیتان را به دیگران تسلیم نکنید.
طبع شوخی(sense of humor): سعی کنید یاد بگیرید که وقتی کار "احمقانه " ای میکنیدیا اشتباهی میکنید بتوانید به خودتان بخندید. این موقعیت ها را به عنوان بخشی از انسان بودنتان قبول کنید. این به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید و بتوانید ارتباطتان را با بقیه بهبود ببخشید.

 نوشته شده توسط انار
برگرفته از : thoughts.blogfa.com

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 12:08 AM | نویسنده : قاسمعلی
خلاصه
در سال های پایانی قرن بیستم و آغاز هزاره ی سوم، کارآفرینی اجتماعی به عنوان مکمل ساز و کار های کارآفرینی تجاری و کارآفرینی دولتی ظهور یافت. انجمن های مدنی، مظهر مشارکت های مردمی و کنش های نوع دوستی و خیر خواهی هستند که در ادبیات توسعه تحت لوای کارآفرینی اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. در مکاتب دینی بویژه اسلام، ارزش های اسلامی و تعالیم اخلاقی، پشتوانه مناسبی برای عمق بخشیدن به کارآفرینی اجتماعی و کنش های خیر خواهانه به حساب می آیند و سنت های حسنه زکات، صدقه، احسان و نیکوکاری و آنچه که در این مقاله به آن پرداخته می شود یعنی سنت پسندیده وقف، مصداق های موثر کارآفرینی یا کارگشایی اجتماعی هستند. کنش های خیرین نیکوکار در تأسیس و بهره برداری از مدارس آموزشی در مناطق محروم، تأسیس و راه اندازی بیمارستان های خیریه از طریق موقوفات، مراکز نگهداری ایتام و حمایت های مادی و معنوی از نیازمندان در راستای قرب الهی مصداق های بارزی از فعالیت های خیر خواهانه و نوآورانه در کشورهای اسلامی از جمله ایران اسلامی هستند که سنت حسنه وقف دائمی دارآیی و اموال شخصی در گسترش این نوع برنامه های توسعه انسانی بسیار موثر واقع شده است. مقاله حاضر با رویکردیتوصیفی - تحلیلی به تبیین وقف به عنوان الگوی کارآفرینی اجتماعی پایدار در ارتقای توسعه انسانی و رفاه اجتماعی می پردازد
واژه های اصلی: کارآفرینی اجتماعی، خیر خواهی، وقف و توسعه
مقدمه
تجربه ثابت نموده است که دولت ها به تنهایی قادر به تأمین منافع عمومی جامعه و تحقق اهداف توسعه ای نیستند و به همین خاطر استفاده از ظرفیت های بخش های خصوصی تجاری در عرصه تولید کالا و ارائه خدمات باعث گسترش بنگاه های اقتصادی در کشور های توسعه یافته شده و زمینه های شکوفایی اقتصادی، اشتغال پایدار و رفاه نسبی شهروندان را تا حدود زیادی فراهم ساخته است. به همان نسبت که در یک کشور بخش خصوصی تجاری از لحاظ مقیاس فعالیت و بازدهی اقتصادی گسترش می یابد، رفاه و توسعه همگانی در جامعه بافزایش می یابد . بخش خصوصی در ادبیات توسعه موتور محرکه شتاب دهنده اقتصاد جامعه به حساب می آید و یکی از دلایل ناکامی کشور های در حال توسعه و اسلامی در تحقق اهداف توسعه ای، ضعف ساختار اقتصادی و حضور کم رنگ بخش خصوصی و دخالت نسبتأ گسترده دولت در نظام اقتصادی است.. برغم حضور فعال بخش های خصوصی در قالب شرکت های تجاری، شواهد نشان می هد که تجربه بازار نیز در تحقق نیازهای محرومیت زدایی و تأمین منافع عمومی با شکست مواجه است؛ زیرا فعالیت های بخش خصوصی در قلمرو بازار با انگیزه های انتفاعی و مبتنی بر معیارهای عقلانیت اقتصادی و نفع طلبی شخصی است. از همین رو، کارآفرینی اجتماعی(1)و مشارکت های مردمی حلقه تکمیل کننده چرخه توسعه در پرتو دولت راهبردی و بخش خصوصی فعال است و به راحتی می تواند شکاف میان دولت و بازار را پر نماید .
فلسفه وجودی سازمان های مردم نهاد و موسسات خیریه(2 ) ، استفاده از ظرفیت مشارکت های مردمی است که با انگیزه های نوع دوستی و انگیزه های اعتقادی و مذهبی و با هدف حل مسائل اجتماعی در حوزه های مختلف فعالیت می کنند. همچنین ناکامی دولت ها در تحقق اهداف محرومیت زدایی به خاطر محدودیت های بودجه ای و عدم تمایل بخش خصوصی در تعقیب مسائل اجتماعی به دلایل ماهیت انتفاعی و انگیزه سود گرایانه حاکم بر فضای بازار، ضرورت استفاده از ظرفیت مشارکت های مدنی و کارآفرینی اجتماعی را برای جبران ناکامی دولت و ناکارآیی بخش خصوصی در پیگیری اهداف توسعه ای و رفاه اجتماعی آشکار می نماید. مشخصه اصلی فعالیت کارآفرینی اجتماعی،ا قدام داوطلبانه و با نیات خیرخواهانه و بشر دوستانه است ..(Weerawardena,2006,p,22).
کارآفرینی اجتماعی
واژه کارآفرینی ریشه در ادبیات فرانسه در قرن های هفدهم و هیجد هم میلادی دارد . کارآفرینی به افرادی اشاره دارد که با پیگیری و جستجوی روش های بهتر انجام کار پیشرفت اقتصادی ملاحظه ای را تجربه می کنند. کارآفرینان با استفاده بهینه از منابع و امکانات محدود بهره وری و کارآیی قابل توجهی را عرضه و به عبارتی دقیق تر کارآفرینان ارزش افزوده ایجاد می کنند. در گفتمان اقتصادی جوزف شومپیتر(3) (، کارآفرینان تجاری(4) (نوآورانی هستند که اهداف اقتصادی را دنبال می کنند )ees , 2001 , p,2. آنها همیشه در جستجوی تغییر، واکنش هوشمندانه به تغییر و حداکثر استفاده از تغییرات هستند. در ادبیات کارآفرینی، علاوه بر کارآفرینی تجاری که بیشتر معطوف به کسب و کار های تجاری و اقدامات ریسک پذیرانه جهت دستیابی به اهداف سودآوری است، کارآفرینی اجتماعی به مثابه مکمل کارآفرینی تجاری جایگاه ویژه ای در ادبیات توسعه انسانی و اجتماعی دارد. جوهره کارآفرینی اجتماعی همان فعالیت های نوع دوستی، احسان و نیکوکاری و احساس مسئولیت در قبال مشکلات اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه است. آنچه ضرورت کارآفرینی اجتماعی را در جامعه مدرن امروزی آشکار می سازد بن بست نظام سرمایه داری است که با اصالت دادن به اصل آهنین منافع شخصی و نادیده گرفتن حقوق و نیاز های اقشار و طبقات آسیب پذیر جامعه بر شدت فقر و محرومیت و افزایش شکاف طبقاتی در جامعه افزوده است .
با توجه به ناکامی دولت و موسسات تجاری برای حل مسائل اجتماعی، جامعه امروزی برای رویارویی با مسائل پیچیده اجتماعی نیازمند کارآفرینی و خلاقیت اجتماعی است. کارآفرینی اجتماعی شامل برنامه های نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی است که فاقد کسب و کار و توان مالی هستند و یا در استفاده از فرصت های خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه اند. این گروه از کارآفرینان نیکوکار، بر اساس پایبندی به ارزش ها و مأموریت ارزشی که به آن باور دارند دست به ابتکار عمل ها و نوآوری های اجتماعی برای برآورده ساختن نیازهای جامعه می زنند. آن ها در سایه تجکیم مناسبات و پیوند های اجتماعی به کارگشایی و حل مشکلات مردم می پردازند. و با روش های نوآورانه به دنبال حل مشکلات اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه هستند (Gliedt,2007, p,538)
خمیر مایه کارآفرینی اجتماعی اقدام داوطلبانه و نوآورانه با تلفیقی از خیر خواهی است. این نوع از کارآفرینان با انگیزه های نوع دوستی و نیکوکارانه در راستای خدمت به بندگان خدا، نوعی رضایت درونی حاصل می کنند و از اینکه گرهی از مشکلات مردم به دست آن ها باز می شود و در خدمت به هم نوعان مشارکت دارند، شور و شعف در آن ها بوجود می آید .
کارآفرینی اجتماعی همان نوآوری برای مشکلات و مسائل اجتماعی است. کارآفرینان اجتماعی با استفاده از تدابیر نوآورانه و ایجاد ساز و کار های اجتماعی به بسیج منابع برای برخورد با مسائل اجتماعی می پردازند.کارافرینان اجتماعی به دنبال شناسایی و رفع نیازهای اجتماعی جامعه هستند و در این مسیر پر فراز و نشیب از اعتبار اجتماعی و جان و مال خود مایه می گذارند. کارآفرینان اجتماعی تحولات اجتماعی را شتاب می بخشند پیامد های اجتماعی بلند مدت و پایدار را به ارمغان می آورند (Alvord,2004, p,262).
یکی از نمونه های موفق کارآفرینی اجتماعی در مصر تاسیس سازمان غیر انتفاعی سکیم (Sekem)همان نام قدیمی مصر باستان به معنای انرژی آفتاب(5))است که در سال 1977 بر اساس سنت های فرهنگی بومی و تعالیم اسلامی پایه گذاری شد. این موسسه بعد ها به یک شرکت چند منظوره تبدیل شد و درآمد های حاصل از آن به تعلیم و تربیت بزرگسالان و بهداشت و درمان اقشار آسیب پذیر اختصاص یافت. ضمنأ در این موسسه تلاش های زیادی برای جلب اعتماد و حمایت خیرین جهت پیشبرد طرح های فقر زدایی صورت گرفته است و این موسسه توانسته است جوایز ملی و بین المللی را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و فقر زدایی از آن خود نماید (Christian,2005, p,241)
کارآفرینی اجتماعی در اسلام
شواهد تجربی تأیید می کند کنش های خیر خواهانه انسان ها تا حدود زیادی ریشه در باور ها و اعتقادات شهروندان دارد و باور های فرهنگی و اجتماعی به عنوان خمیر مایه شخصیت جوامع و ملت ها در گرایشات نوع دوستی و رفتارهای داوطلبانه و نیکوکارانه شهروندان بسیار موثر است. در مطالعه ای که تحت عنوان تأثیر مذهب روی فعالیت های خیریه در کانادا انجام شد، یافته های تحقیق تأثیر تعلقات و باور های مذهبی را در گسترش فعالیت های خیریه و داوطلبانه تأیید می کند. بر اساس یافته های بدست آمده، شهروندان کانادایی با اعتقادات مذهبی قوی، در مقایسه با سایرین مشارکت بیشتری در فعالیت های خیریه و کمک به اقشار آسیب پذیر و نیازمند داشته اند (Berger,2006, p,8). بکر و همکاران نیز در مطالعه ای میدانی پیرامون عوامل اثر گذار بر کنش های نوع دوستی و خیر خواهانه، پایبندی به ارزش های مذهبی و تعالیم اخلاقی را در بروز رفتار های خیر خواهانه حائز اهمیت می دانند (Bekkers,2007, p,15). همچنین، وانگ و گرادی در بررسی روابط میان کنش داوطلبانه، سرمایه اجتماعی و کمک های خیریه، دریافتند که باورهای مذهبی از عوامل تعیین کننده کنش های داوطلبانه و افزایش کمک های خیریه و بشر دوستانه است. شهروندان معتقد به باور های مذهبی تمایل بیشتری دارند تا کمک های خیریه شان را در اختیار اقشار آسیب پذیر و معلولان قرار دهند (Wang and Graddy, 2008, p, 30).
در یک بررسی تطبیقی، مذاهب مختلف از لحاظ توجه به فعالیت های خیریه و نیکوکاری مورد مقایسه قرار گرفتند و یافته های تحقیق اثبات نمود که مکتب اسلام نسبت به بسیاری از مکاتب دینی اهمیت زیادی به فعالیت های نوع دوستی و خیریه می دهد .(Salamon, 1997, p,6)ارزش ها و نماد های دینی رایج در فرهنگ اسلامی از قبیل صدقه، زکات، توجه به فقرا و محرومان، نذر، ایثار، احسان و محبت با بندگان، نوع دوستی، تعاون و مشارکت جمعی و وقف اموال و دارآیی برای اهداف خیریه بیانگر قابلیت های وسیع کارآفرینی اجتماعی در اسلام است .
آیه های قرآن و احادیث متعدد، مسلمانان را به خاطر اقدامات بشر دوستانه و نیکوکارانه به پاداش های بهشت برین و قرب الهی مژده می دهند. بعلاوه، مسلمانان اقدامات نیکوکارانه از قبیل صدقه، کمک کردن به نیازمندان و وقف را نوعی تعهد اخلاقی و دینی می دانند و با طیب خاطر در راستای جلب رضایت خداوند و رفع خواسته های نیازمندان تلاش می کنند. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص)نقل شده است: " خداوند نسبت به انسان هایی که یاور همنوع خودشان هستند عشق می ورزد و آنها را دوست می دارد. بعلاوه خداوند انسان را خلق نموده است و به آنها این استعداد را ارزانی نموده است تا برای دیگران مفید باشند و کارهای خیر انجام دهند": در یکی از احادیث قدسی نیز که نقل قول از خداوند توسط پیامبر اکرم ص است بر نوع دوستی و توجه به فقرا تأکید فراوان شده است. در این حدیث آمده است " خداوند تنها نماز آن دسته از نماز گذاران را می پذیرد که مشی اعتدال را دنبال می کنند و حیوانات و سایر مخلوقات خداوند را آزار نمی رسانند، بر گناه پافشاری نمی کنند و خداوند را به زاری و التماس می خوانند و نسبت به فقرا، مسافرین در راه مانده، زنان بیوه و اقشار آسیب دیده محبت می ورزند". از همین رو و در چارچوب اعتقادات مسلمانان، احیاء سنت حسنه نیکوکاری و کنش های خیر خواهانه، رحمت و عطوفت الهی را برای نیکوکاران به همراه دارد(15 p, Krafess,2005,)
اسلام ناب محمدی، پرچمدار معنویت، صلح، رفاه، نوع دوستی، خیر خواهی و توسعه انسانی است. در حدیثی به نقل از پیامبر اکرم(ص)آمده است: " اولین کسانی که از دروازه بهشت وارد می شوند خیرین و نیکوکاران هستند "(Alioune,2007, p,27). اصل عدالت اجتماعی در اسلام نیز بر این نکته صحه می گذارد که فقرا و نیازمندان مطابق دستور خداوند کریم در ثروت و دارایی اغنیاء حقوق و سهمی معین دارند(6)؛ چرا که در چارچوب شریعت اسلامی همه چیز متعلق به ذات باریتعالی است و برازنده اوست که ثروت ها و دارایی هایی را به بعضی ارزانی داشته است و شایسته است که این صاحبان ثروت و دارایی در امور خیر پیش قدم باشند و به دیگران کمک کنند. در متون اسلامی تأکید شده است که خداوند پذیرای بندگان مصلح و نیکوکاری است که نه تنها نماز را بجا می گذارند، بلکه در کارهای خیر و نیک پیشقدم هستند (Sami,2006, p,2).
وقف و کارآفرینی اجتماعی پایدار در اسلام
وقف، سابقه طولانی در فرهنگ ملل و تمدن های تاریخ بشری دارد و مصادیق آن را می توان در فراعنه مصر جستجو نمود. در مصر قدیم، فراعنه، املاک و زمین هایی را برای راهبان اختصاص می دادند و در تمدن یونان باستان، آثار و نشانه هایی از وقف کتایخانه ها و مراکز آموزشی وجود دارد. در سال های قبل از ظهور اسلام، مصادیق وقف و فعالیت های خیریه در سیره پیامبران الهی مشاهده می شود. حضرت ابراهیم خلیل از پایه گذاران اولیه وقف بودند که در زمان حیات این پیامبر نهاد های امدادی و خیریه ای بنیان گذاشته شد که منابع اولیه آنها از طریق وقف می شدند. نکته قابل تأمل آن است که خیرین و نیکوکاران با اختصاص دارآیی و اموال شان به صورت وقف، از مالکیت بر آن اموال برای همیشه می گذارند و آن ها را صرف امور عام المنفعه می کنند (Bremer,2004, p,12)
تمدن اسلامی در بها دادن به وقف تأثیر قابل ملاحظه ای داشته است و الگوی اسلامی وقف باعث جلب توجه جوامع غربی شده؛ و در بسیاری از کشور های غیر اسلامی، به تبعیت از فرهنگ وقف در اسلام گام های بلندی در زمینه وقف دارایی ها برای اهداف بشر دوستانه و توسعه ای برداشته شده است. در حال حاضر، در آمریکای شمالی، بسیاری از بنیاد های خیریه و مذهبی جزء اموال موقوفات هستند و ده ها هزار بنیاد خیریه هم اکنون در آمریکا فعالیت دارند. دانشگاه آکسفورد تقریبأ بر اساس الگوی اسلامی وقف پایه گذاری گردید که سابقه وقف دارایی و اموال برای توسعه مراکز آموزشی برای اولین بار در جهان اسلام متداول گردید و دانشگاه اسلامی الازهر مصر نیز از الگوهای موفق دانشگاه های جهان هست که بر پایه موقوفات بنیان گذاری شد و از زمان تأسیس تا کنون بخش عمده ای از منابع مالی این مرکز آموزش عالی اسلامی، از طریق منابع و دارایی های وقف شده خیرین تأمین می شود. وقف در کشورهای غربی به عنوان اعتقاد اسلامی(7)(یا بنیاد دینداری(8) ) مشهور است که شهروندان مسلمان با اختصاص دارایی و سایر موقوفات در برنامه های رفاه اجتماعی و کمک به اقشار آسیب پذیر تعهدات مذهبی شان را ادا می کنند تا رضایت پروردگار متعال را جلب نمایند. منشأ این کنش خیر خواهانه و بخشش دارآیی و اموال نشان از ظرفیت اعتقادی و ایمان اسلامی دارد که مسلمانان با هدف قرب الهی و تأمین رضایت پروردگار دست به این اقدام نیکوکارانه می زنند و بخشی از اموال و دارایی های شان را برای رفاه دیگران اختصاص می دهند (Kuran,2001, p,843)
وقف در فرهنگ لغات عربی، به معنای نگه داشتن، حبس کردن و منع کردن است. واژه وقف در اسلام به معنای نگه داشتن و اختصاص دادن آن برای اهداف خیر خواهانه است. وقف معمولأ شامل کالاهای ماندگار و با داوام از قبیل املاک کشاورزی، تجاری و مسکونی و یا وقف کتابخانه ها، ماشین الات کشاورزی، دام ها، سهام و اندوخته ها و وجوه نقد است. در اصطلاح فقه، وقف یعنی حبس مایملک و جلوگیری از انتقال آن به دیگری، چه از راه فروش و چه از راه بخشش و در مقابل منافع و سود حاصل از آن را در راه خداوند قرار دادن است که در واقع همان راه خدمت به مردم و گره گشایی مشکلات و سر و سامان دادن به وضعیت عادی و فرهنگی آنان است. وقف همان سلب استفاده شخصی از اموال و دارایی های فردی و اختصاص اصل و مزایای حاصله از آن برای اهداف معین است. مالکیت دارایی های وقف شده نمی تواند به شخص دیگری انتقال یابد؛ مگر تحت شرایطی خاص که بتوان آن را تبدیل به احسن ساخت و مزایای آن را برای اهداف مورد نظر اختصاص داد. تفاوت عمده وقف با زکات و فطریه در احادیث و متون اسلامی در آن است که زکات و فطریه به عنوان یک فعالیت خیر خواهانه اجباری(9) (معرفی شده اند، در حالیکه صدقه و وقف در فرهنگ اسلامی نوعی فعالیت خیریه ارادی(10) ) مبتنی بر احساسات نوع دوستی هستند. تفاوت صدقه و وقف در آن است که صدقه معمولأ اقدامی عادی است و شامل کمک های خیریه جاری و جزئی است؛ در حالیکه وقف نوعی کنش داوطلبانه و اختیاری است که صاحبان سرمایه، بخشی از دارآیی ها و اموال شخصی شان را برای فعالیت های خیریه وقف دائمی می کنند و از همین رو، وقف نوعی صدقه دائمی(11) و مستمر است. به لحاظ ماهیت، وقف همانند سایر فعالیت های خیریه در قلمرو بخش داوطلبانه قرار دارد. اهداف و کاربردهای منافع حاصله از اوقاف می تواند صرف نهاد های آموزشی، یتیم خانه، ساخت و بهره برداری مساجد و گشترش سایر فعالیت های خیریه عام المنفعه شود .(Sadeq,2002, p,134).
در اسلام سه نوع وقف وجود دارد. 1- وقف مذهبی(12): اکثریت مساجد در جهان اسلام بیشتر از نوع وقف مذهبی هستند که توسط خیرین بنیانگذاری شده اند . بعلاوه املاک و دارایی های اختصاص یافته برای مساجد و حوزه های علمیه از همین نوع موقوفات مذهبی هستند. 2- وقف انسان دوستانه(13): در وقف انسان دوستانه، موقوفات برای اهداف حمایت از فقرا و پیشبرد فعالیت های اجتماعی و منتفع ساختن توده عامه اختصاص می یابند. برای نمونه کتابخانه ها، مراکز آموزشی، خدمات بهداشتی، مراقبت از حیوانات، مراقبت از محیط زیست، فعالیت های توسعه فضای سبز، جاده سازی از این نوع موقوفات هستند و نهایتأ 3- وقف خانوادگی(14): نوع سوم وقف اشاره به موقوفاتی دارد که از سوی والدین به فرزندان و ورثه اختصا می یابد و مازاد درآمد بدست آمده برای فقرا هزینه می شود (Kahf,2000, p,1)
مطالعات و شواهد نشان می دهد سنت حسنه وقف و سایر فعالیت های خیر خواهانه در کشورهای اسلامی تابعی است از متغیر های مختلف که در مجموع می توان عوامل مذهبی از قبیل تقوا و ایمان قوی، عوامل فردی از قبیل شخصیت مهربان، روحیه سخاوت گری و پایگاه شغلی، سطح درآمد، میزان تحصیلات و شعور اجتماعی و سایر مولفه ها را از تعیین کننده های اقدامات خیریه از قبیل وقف دانست که آثار و نتایج این عمل خداپسندانه به طرح ها و برنامه های توسعه ای منجر می گردد و بخش قابل توجهی از اقشار نیازمند و بی بضاعت می توانند از این فرصت ها و خدمات اجتماعی بهره مند شوند. شکل شماره 2 خلاصه ای از عوامل اثر گذار بر اقدام به فعالیت های خیریه و وقف به همراه آثار و نتایج این اقدامات را نشان می دهد (Sami, 2006, Krafess,2005 , Jennifer, 2004)
وقف، کارآفرینی اجتماعی و توسعه
یکی از شاخص های اصلی توسعه یافتگی جوامع، شاخص توسعه انسانی(15) است. توسعه انسانی روندی است که طی آن امکانات افراد بشر افزایش می آید. شاخص توسعه انسانی از متغیرهای آموزشی، بهداشتی و اقتصادی تشکیل شده است. اهمیت آموزش به عنوان شاخص مهم در توسعه انسانی موجب شده است که نرخ باسوادی بزرگسالان(براساس دو سوم ارزش کل)و نیز میزان خام ثبت‌نام تحصیلی در تمام دوره‌های آموزش ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و عالی(براساس یک سوم ارزش کل)مورد استفاده قرار گیرد. شاخص دیگری که در ترکیب شاخص نهایی توسعه انسانی دخالت دارد، امید به زندگی در بدو تولد است که سطح سلامت و بهداشت افراد جامعه را نشان می‌دهد. بسط و گسترش استعدادها و نیز انتخاب‌های انسانی در گرو عمر طولانی همراه با سلامت آنان است. اهمیت بعد سرمایه فیزیکی و تأثیر آن بر توسعه انسانی منجر به استفاده از درآمد ناخالص داخلی سرانه شده است. این شاخص نمایانگر رفاه و سطح زندگی افراد جامعه است(ازکیا، 22ص1381). شواهد ارزیابی شاخص توسعه انسانی 2008 نشان می دهد که از میان 51 کشور اسلامی، فقط کشور های اسلامی برونئی، کویت، قطر، امارات متحده عربی، بحرین شاخص توسعه انسانی بالایی دارند؛ در حالیکه 22 کشور اسلامی شاخص توسعه انسانی متوسط و 23 کشور اسلامی شاخص توسعه انسانی ضعیفی داشته اند (p,54 UNDP,2008)آن روی سکه توسعه انسانی، فقر و محرومیت قرار دارد که واقعیتی تلخ و ناگوار در دنیای معاصر بویژه در کشور های اسلامی و در حال توسعه است. سهم عمده ای از شهروندان در این کشور ها با مشکلات فقر و محرومیت از قبیل گرسنگی و سوء تغذیه، محرومیت از بهداشت، و عدم دسترسی کافی به امکانات آموزشی و حقوق انسانی اولیه مواجه هستند. ریشه این مصائب و بدبختی ها در جهان اسلام به خاطر نهادینه نشدن ارزش های اصیل اسلامی و عدم تحقق منویات اسلام راستین که منادی رفاه و توسعه انسانی است می باشد. در جوهره تعالیم اسلامی، تلاش و کسب روزی حلال نوعی عبادت تلقی شده است و ساز و کار های فقر زدایی و توزیع ثروت از قبیل پرداختن زکات، صدقه، توجه به معیشت فقرا و ایتام، احسان و نیکوکاری با اقشار آسیب پذیر و از همه مهم تر سنت حسنه وقف نشان از ظرفیت و پشتوانه قوی فرهنگ اسلامی برای ارتقای توسعه انسانی در جوامع اسلامی است .
تجربه وقف در کشور های اسلامی نشان می دهد که موقوفات می توانند در تحقق اهداف مرتبط با توسعه اجتماعی و توسعه انسانی ایفای نقش کنند. برای نمونه، خدمات شهری، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان از شاخص های توسعه انسانی و اجتماعی هستند و گسترش فرهنگ وقف در زمینه های آموزش، بهداشت و رفاه اجتماعی تأثیر بسزایی در ارتقای توسعه انسانی و اجتماعی دارد .(Sami, 2006, p,6 ) ، در مالزی شواهد نشان می دهد که کاربرد های وقف علاوه بر مصارف آن در زمینه های بهداشت و آموزش مصادیق زیادی از کاربرد وقف در تأسیس شرکت های تعاونی مسکن، شرکت های صنعتی، تأسیس کتابخانه ها، آزمایشگاه و مراکز پژوهشی وجود دارد که تأثیر مستقیمی بر ارتقای رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی این کشور داشته است (Ariff, 1991, p,73)
وقف به عنوان یک بنیاد خیریه اسلامی از طریق اختصاص اموال و دارایی ها برای اهداف خداپسندانه تحقق می یابد. در کشور های اسلامی پروژه های زیادی وجود دارند که از طریق موقوفات و دارایی های وقف شده از سوی خیرین اداره می شوند. آثار و نتایج وقف می تواند در پروژه های انسان دوستانه، فرهنگی، اقتصادی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش و بسیاری دیگر از حوزه های رفاه اجتماعی تجلی یابد. به طور نمونه وقف چشمه های آب جهت مصارف عمومی، ساخت خانه برای محرومان، مکان های اقامات رایگان برای مسافران بی بضاعت، نگهداری پل ها، سازماندهی مراسم تشییع جنازه مردگان بی بضاعت، کمک به معلولان، تأمین مالی مراسم ازدواج جوانان نیازمند، ساخت و نگهداری دارالایتام و خانه های سالمندان از مصادیق کاربرد اموال و دارایی های وقف هستند. بعلاوهریال مصادیق زیادی از کاربرد موقوفات در زمینه های بهداشت و درمان و آموزش و پرورش وجود دارد. بعلاوه بیمارستان های سیار و گروه های امداد پزشکی که روستا به روستا فعالیت می کنند از طریق اموال و دارایی های وقف شده اداره می شوند(16 Krafess,2005,p,). در بسیاری از کشورهای اسلامی بخش قابل توجهی از فعالیت های توسعه ای که در ذیل به نمونه هایی از آن اشاره می شود مبتنی بر   منابع و دارایی های وقف شده انجام شده است :)Sadeq,2002,p,136) 
1-نهاد های آموزشی نظیر مدارس ابتدائی، دبیرستان ها و همچنین تأسیس دانشکده ها و مراکز آموزش عالی(به طور نمونه در بنگلادش بیش از 8000 موسسه آموزشی بر پایه وقف ساخته شده است ).
2-خانه های مراقبت و ایتام که محل نگهداری کودکان بی سرپرست و افراد فاقد سرپناه است و امکانات زندگی و تحصیل رایگان برای آن ها فراهم می شود .
3-تقریبأ اکثریت مساجد در بنگلادش به عنوان مراکز فرهنگی و اجتماعی خدمات عام المنفعه را به مسلمانان عرضه می کنند و حدود 120 هزار مسجد از طریق منابع وقف تأسیس شده است و فعالیت های آموزشی در این مساجد به صورت رایگان ارائه می شود. بعلاوه در مناطق روستایی بنگلادش، مساجد و مکتب خانه های آموزش تعالیم اسلامی بر پایه موقوفات اداره می شوند .
4-کلینیک ها و مراکز بهداشتی و در مانی از جمله فعالیت های خیریه مبتنی بر منابع موقوفات هستند. بنیاد همدردی(16) مبتنی بر طب گیاهی در کراچی که الگوی موفق استفاده از ظرفیت کمک های مردمی و موقوفات است. همچنین این کلینیک از حمایت های مالی دانشگاه کراچی و موسسات خیریه و امدادی پاکستان، هندوستان و بنگلادش برخوردار است و خدمات پزشکی را در اختیار اقشار آسیب پذیر قرار می دهد .
5- فروشگاه و مراکز تجاری وقف شده که منبع درآمد زایی و تأمین منابع مالی برای پروزه های عام المنفعه و پروزه های خیریه هستند
6-سایر منابع و دارایی ها نظیر املاک مسکونی، کشاورزی و سهام شرکت ها و کارخانجات
افزون بر اینها وقف می تواند به طور موثر تر برنامه های فقر زدایی را به روش های جدید و جامع تحقق بخشد. در گذشته کاربرد موقوفات در ساخت و تجهیز عبادتگاه ها، تأسیس و نگهداری مراکز آموزشی و حوزه های بهداشت و درمان، تدارک غذا برای نیازمندان رایج بوده است، اما هم اکنون کاربرد های وقف علاوه بر موارد پیش گفته حوزه های تأمین آب آشامیدنی برای حوزه روستایی یا شهری، محافظت از یک شهر، پرداخت مالیات همسایگان، عرضه مواد غذایی برای کودکان و.... را در بر می گیرد. در سال های اخیر وقف وجوه نقد در بسیاری از جوامع اسلامی رایج شده است و بعضی از سرمایه داران مسلمان، وجوه نقدا مشخصی را به عنوان وام در اختیار متقاضیان وام قرار می دهند و بازگشت وام ها را صرف خدمات اجتماعی برای اقشار آسیب پذیر می کنند (Cizakca, 1995,p,324.)
در جمهوری اسلامی ایران ظرفیت های کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر اعتقادات و باور های اسلامی و ملی مردم وجود دارد.. تبلور اراده خیرین مدرسه ساز برای ساخت صد ها هزار کلاس درس و وقف آن برای فعالیت های آموزشی یکی از این ظرفیت هاست. بنابر آمار رسمی مجمع خیرین مدرسه ساز کشور، نیکوکاران و افراد خیر با مشارکت گسترده خود در امر مقدس مدرسه سازی، بار سنگینی را از دوش دولت و وزارت آموزش و پرورش برداشته اند و تاکنون 33 درصد از مدارس کشور توسط خیرین مدرسه ساز کشور احداث شده است(17 )
احداث، بهره برداری و مدیریت بیمارستان ها و درمانگاه های خیریه توسط خیرین و وقف آن برای بیماران نیازمند و مستحق و ارائه خدمات پزشکی رایگان یا با کم ترین تعرفه پزشکی در مقایسه با بمارستان های خصوصی نمونه دیگری از فرهنگ نیکوکاری و احیاء سنت حسنه وقف در میان مسلمانان ایران زمین است. به طور نمونه بیمارستان فوق تخصصی رضوی مشهد نمادی برجسته از تبلور اراده انسانهای نیکوکار و الهام گرفته از آموزه های مکتب اسلام در حمایت از منزلت و کرامت بشری در زیباترین و ملموس ترین نوع آن از طریق وقف است(18) آری می توان با ترویج فرهنگ احسان و نیکوکاری و احیاء سنت حسنه وقف، بخشی از نیازهای آموزشی، بهداشتی و رفاهی اقشار آسیب پذیر جامعه را برآورده ساخت و آهنگ رشد و توسعه انسانی کشور را شتاب بخشید .
نکته قابل توجه در زمینه کاربرد وقف در توسعه انسانی آن است که وقف به تنهایی و بدون توجه به مشارکت بخش های تجاری و دولتی تأثیر قابل ملاحظه ای نمی تواند بر توسعه انسانی داشته باشد. بخش عمده ای از موقوفات و دارآیی های وقف شده از سوی سرمایه داران حقیقی و حقوقی بخش خصوصی و خانواده های پر درآمد به فعالیت های عام المنفعه و خیریه اختصاص می یابد و سود آوری بخش خصوصی در مقیاس گسترده و افزایش سهم درآمد خانوار ها به موازات پاییبندی به باور های مذهبی می تواند سهم مشارکت های داوطلبانه از قبیل وقف و کمک های خیریه را افزایش دهد. بعلاوه دولت می تواند با معافیت های مالیاتی بر موقوفات، اعطاء تسهیلات و سایر سیاست های تشویقی زمینه مشارکت مردم را در چرخه عمران و توسعه کشور فراهم سازد و با تسهیل قوانین و مقررات وقف و واگذاری مدیریت موقوفات در قالب سازمان ها و نهاد های خیریه از ظرفیت های مشارکت خیرین و گروه های داوطلب برای توسعه و رفاه همگانی استفاده نماید. این مثلث سه بعدی دولت، بخش خصوصی مبتنی بر سرمایه داری اسلامی و بخش خیریه و داوطلبانه اثرات جهانی، معنوی و اقتصادی زیادی را برای توسعه انسانی در جوامع اسلامی به همراه دارد. در مدل چند بعدی توسعه، وقف به عنوان یکی از فعالیت خیر خواهانه اسلامی آراسته با ویژگی های تقوا و پارسایی، نوع دوستی و عدالت اجتماعی زیر ساخت مناسبی را برای ارتقای نوآوری و پویایی کارآفرینی اجتماعی و توسعه انسانی فراهم می سازد (Raj,2007,p,1)
نتیجه گیری و خلاصه
در این مقاله سعی بر ان شد تا اهمیت وقف و کاربرد آن در حوزه های توسعه ای مورد توجه قرار بگیرد. تجارب عینی کشورهای اسلامی نشان می دهد که وقف توانسته است با توزیع ثروت در جامعه و بکارگیری دارایی ها و اموال خیرین در راستای اهداف انسان دوستانه و توسعه ای فرصت های دسترسی اقشار آسیب پذیر را به زیرساخت های اصلی توسعه فراهم سازد. افزون بر این، با توسعه فرهنگ وقف و فعالیت های احسان و نیکوکاری و به موازات رونق بخش خصوصی و انتفاعی، از هزینه های انتقالی دولت کاسته می شود و بخش عمده ای از نیاز های جامعه در زمینه های آموزش و پرورش، آموزش عالی، بهداشت و درمان که بار سنگینی بر دوش دولت ایجاد می کند به نهاد های مردمی و خود مردم انتقال می یابد و چرخه توسعه انسانی کشور به موازات تحول در بخش دولتی و خصوصی به حرکت در می آید .

پی نوشت :
1- Social Entrepreneurship.
2- Charities.
3- Joseph Schum Peter.
4- Business Entrepreneurship.
5- SEKEM )Ancient Egyptian: vitality from the sun.
6- و فی أموالهم حق معلوم للسائل والمحروم" سوره المعارج: آیه 24 / 25 .
7- Islamic Ttrust.
8- Pious Foundation.
9- Compulsory Charity.
10- Optional Charity.
11- Perpetual charity.
12- Religious Waqf.
13- Philanthropic Waqf.
14- Family Waqf.
15- Human Development Index.
16- Hamdard Foundation.
17- مصاحبه رئیس مجمع خیرین مدرسه ساز کشور، به نقل از روزنامه کیهان، مورخ 25/2/85 .
18- به نقل از سایت بیمارستان فوق تخصصی رضوی به نشانی : http://www.razavihospital.com.

منبع: میراث جاویدان
نویسنده: حبیب الله سالارزهی
برگرفته از : www.rasekhoon.net

 


 



نظرات 3
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 12:07 AM | نویسنده : قاسمعلی
مقدمه :
فرهنگ اسلامی انسان را برای حضور در صحنه های کار و تلاش آماده می نماید و رمزهای موفقیّت را برای انسان روشن می کند و انسان را در ساختن زندگی یاری می نماید. امام علی (ع) می فرماید: بر شما باد به تلاش و سخت کوشی و مهیا شدن و آماده گشتن. به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد .
در این مقاله واژه فرهنگ به معنای علم، دانش،ادب، معرفت، تعلیم و تربیّت، آثار علمی و ادبی یک قوم و ملّت و واژه کار به معنای پیشه، شغل، عمل و عبادت انسانها به جهت تأثیر گذاری بر زندگی برای اداره اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی، علمی ،اجتماعی و ... نیازهای فردی و اجتماعی جامعه اطلاق می گردد .
در این مقاله به موضوع رابطه فرهنگ کار و کار شایسته؛ با بهره مندی ازرهنمودهای کتاب آسمانی قرآن و دیدگاه پیامبر اکرم ( ص) و همچنین ائمه معصومین ( ع ) پرداخته شده است . بدیهی است که این مقاله با توجّه به توانائی نویسنده و همچنین محدودیتهای مقاله به جهت زمان پردازش و ظرفیت متناسب با مقاله نگاشته شده است، از این رو هر گونه ضعف در پردازش، به دلیل محدودیّت های فوق می باشد. روشن است که چشمه جوشان فرهنگ غنی اسلام، مبنای همه رویکردها و راهکارهای مناسبی است که جامعه انسانی با کنکاش و تدبّر و تفکّر و به کار گیری و بهره مندی مناسب از رهنمودهای روشنگرانه آن، می توانند به سعادت و رستگاری دنیا و آخرت خود دست یابند.

تأکید بزرگان دین و هدایتگران بشریت از استفاده از منبع فیض چشمه جوشان فضیلت به همین سبب است. در روایات آمده است: امام علی (ع) می فرمایند :


" خدای سبحان کتابی راهنما فرستاد و در آن خوب و بد را روشن ساخت؛ پس راه خوبی را پیش گیرید، تا هدایت شوید و از کوره راه بدی دوری جوئید تا به مقصد برسید." "بدانید که شرایع دین یکنواخت است و راههایش رساننده ( به هدف ). هر که در این راه قدم گذارد ( به هدف ) رسد و سود برد و هر که از پیمودن آنها باز ایستد، گمراه وپشیمان شود. " مردم هیچ یک از مقررات دینی را برای سود دنیای خود ترک نمی گویند مگر آن که خداوند بر اساس نظام تکوین یا تشریع، دری را که زیان بارتر است به روی آنان می گشاید ."


انجام کار شایسته و با کیفیت مناسب همواره از مسائلی بوده است که بشر در دوره های مختلف زندگی خود بدان نیاز داشته است و برای انجام شایسته کار همواره تلاشهای زیادی نموده است. پیامبران وحکما و علماء و دانشمندان نیز با بهرهمندی از الهامات و تجربیات در این باره به مردم توصیه هائی داشته اند. قرآن و پیامبر اسلام و ائمه معصومین (ع) نیز در این رابطه توصیه های قابل ملاحظه برای بهرهمندی جامعه انسانی به ارائه نموده اند. که به جهت فراهم شدن پیشنیازهای انجام کار شایسته جامعه انسانی نیازمند برخورداری از شناخت و فرهنگ سازی مناسب دیدگاههای اسلامی است که با بهره مندی از آن به عنوان مبانی و راهبردها و راهکارها و اصول دستورالعمل وقانون کار؛ در فراهم شدن زمینه مناسب چرخش زنجیره فرایند کار و ایجاد محیطی سالم و پویا با نتایجی مفیدتر تأثیر بسزائی خواهد داشت. در این مقاله به عوامل به مسائل و عوامل مؤثر فرهنگ کار در خلق کار شایسته در حد امکان محدودیتهای مقاله پرداخته شده است. امید است با بهره مندی از عوامل مؤثر در خلق کار شایسته جامعه کار آفرین در بستر سازی و زمینه سازی خلق کار شایسته موفقیّتهای لازم را کسب نمایند و همچنین جامعه کاری نیز با آشنائی با فرهنگ کار شایسته به کسب توفیقات لازم در خلق کارشایسته نائل شوند و همگی موجب استمرار چرخه رو به رشد کار شایسته گردند، تا رضایتمندی لازم از تلاش و پشتکار نیروی کار و سرمایه های عمر و زمان زمان و مالی به شایستگی حاصل شود .




مبانی انجام کار شایسته :



در این قسمت مبانی انجام کار شایسته به اصول و معیارهائی می پردازیم که به عنوان زیر بنائی و مبانی تفکری واعتقادی فرهنگ کار مطرح هست و بر اساس آن راهبردها شناسائی و وضع می گردد .



کار شایسته چیست؟؟



در این مقاله منظور و تعریف کار شایسته شامل دو دسته از کارهائی است که آدمی به سبب انجام آن کسب درآمد


می نما ید و هم شامل کارهائی است که به دلیل خیرخواهی انجام داده می شود و در برابر آن دستمزد دریافت نمی گردد، هر گاه انجام کار به جهت کسب رضایت خداوند باشد و به خوبی رضایت خداوند لحاظ شود و به موجب آن به مخلوقات خداوند خدمت شود، عنوان عبادت، عمل صالح و کار شایسته به ن اطلاق می شود . در دیدگاه اسلامی کارهائی شایسته بر مبنای معیارهای ایدئولوژی اسلامی استواراست .


حال این سؤال مطرح است که چگونه کاری در فرهنگ اسلامی مورد رضایت خداوند می باشد و به چه کاری در دیدگاه اسلامی شایسته می گویند و کار شایسته افراد با برخورداری از چه ویژگیها و خصوصیات فردی و اجتماعی و کاری صورت می پذیرد؟


کار شایسته ابعاد و جوانب، سطوح و درجات و شکلهای مختلفی دارد، و خداوند بر اساس استعدادها، توانائی ها و تفاوتهای فردی افراد از آنها انتظار دارد و اساسا خداوند نظام آفرینش را بر اساس کارهای متناسب با نیازهای افراد طرّاحی نموده است، و به تعداد نیازهای کاری برای انجام امور زندگی مردم از استعدادهای متفاوتی برخوردارند، البته هر چه انسانها نسبت به توانائی های خود شناخت بیشتری داشته باشند و در جهت پرورش توانائی ها و استعدادهای خود تلاش مفیدتری نمایند و هر چه نسبت به تربیّتّ نفس و شخصیّت خود آگاه باشند و از اطلاعات مورد نیاز روزبیشتری بهرهمند می گردند و موفقیِتهای بیشتری کسب می نمایند. در فرهنگ اسلامی "برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست." امام علی (ع) می فرماید: " پس بر شما باد که با تلاش و کوشش پی گیر و هوشیاری، این مایه های هستی را شکوفا ساخته و آمادگی لازم را بدست آورید تا در آن زندگی جاوید نتیجه کوشش این جهانی خود را دریابید. " به هر نسبت که دانش آدمی زیادتر می شود توجّه خود را به نفس خویش افزون می کند، و برای نیل به سعادت و صلاح، سعی و کوشش خود را به کار می اندازد. " مسائل کار یا پیشه ویا شغل شایسته در متون مذهبی با صفاتی مانند خوب، صالح و نیکو به آن پرداخته شده است که منجر به موفقیّت، سعادتمندی و رستگاری انسان می گردد .




مبانی معیارهای کار شایسته از دیدگاه اسلام چیست؟



از جمله معیارهای مؤثر در انجام کار شایسته از نظر اسلام عبارت است از :


الف ) کار و کوشش برای رضایت خداوند و در انجام کار خدا را در نظر داشت است. در متون اسلامی در این باره چنین آمده است:امام علی (ع) می فرماید:" برترین کارها، کاری است که برای خدا باشد. "به پروا داشتن از خدا فرمان دارید و برای نیکوکاری و ( فرمانبرداری ) از خدا آفریده شده اید. " آنچه را خداوند بر شما فرض کرده است، وجهه همّت خود قرار دهید و برای ادای حق او که از شما خواسته است، از او توفیق و کمک طلبید ."



ب‌) کار بر اساس معیارهای کسب حلال باشد، اسلام کسب در آمد حلال را بر هر زن و مرد مسلمانی به عنوان یک فریضه، وظیفه و واجب است و از ارزشمندترین عبادتها به شمار می آید و کسب حلال و غذای پاک، موجب استجابت دعا می شود. در این باره چنین آمده است:حضرت رسول اکرم ( ص ) می فرمایند: "خواستن رزق مباح و گذران کردن از درآمد حلال وظیفه واجب هر مرد و زن مسلمان است." حضرت محمّد(ص) در : "عبادت دارای هفتاد بخش است و بدست آوردن روزی حلال ارزشمندترین آنهاست ." "کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، غذا و کسب خود را پاک و حلال سازد ."


و در قرآن آمده است:" از تو می پرسند چه چیز برای ایشان حلال شده است. بگو : چیزهای پاکیزه بر شما حلال شده است." " ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و به دنبال شیطان نروید که او دشمن آشکار شماست ."



• از عوامل عدم انجام انجام کار شایسته، عدم توجّه به حلال و حرام احکام الهی می باشد، که در روایات و آیات متون اسلامی به آن توجّه ویژه شود، از عوامل مهمی است که انجام کار شایسته را تحت شعاع خود قرار می دهد و سبب عدم تحقق و کسب موفقیت در انجام کار شایسته و سالم می گردد. مال حرام نیز از جمله موارد دیگریست که بر سلامت کار و زندگی تأثیر منفی می گذارد. در این باره چنین آمده است: حضرت محمّد( ص) می فرماید: کسی که مال حرام می خورد ( و در عین حال به خیال خود)، عبادت می کند، عبادتش خانه ای است روی شنهای روان صحرا .


( یعنی اثری از عبادت او چون خانه روی رمل باقی نماند و عبادتش پذیرفته نشود .)



• از جمله افعال حرام غصب است. حضرت محمّد (ع) می فرماید:" برای هیچ کس چیزی از مال برادرش روا نیست مگر با رضایت خود او." هر کس به نا حق مال مؤمنی را غصب کند، خداوند پیوسته از او روی گردان است و همه اعمال نیک و خوب او را مغبوض می دارد و هیچ عمل نیکی را از وی ثبت نمی کند مگر اینکه توبه کند و مالی را که غصب کرده، به صاحبش بر گرداند .



و یکی دیگر از موارد افعال حرام تصاحب و غصب مال یتیم است. که حرام بودن آن به دلیل پیشگیری از ظلم و حق کشی می باشد. حضرت فاطمه (ع) ( در یکی از سخنرانیهای خود فرمود): خداوند پرهیز از خوردن مال یتیم را به خاطر جلوگیری از ظلم و حق کشی واجب فرمود .



• یکی از راههای کسب حرام ربا می باشد، زیرا موجب اختلال در کسب و تجارت اموال مورد نیاز زندگی مردم می گردید در این باره آمده است :


امام جعفرصادق در پاسخ به پرسش هشام بن حکم از علت تحریم ربا ، فرمود:" اگر ربا حلال بود، مردم کار تجارت و کسب مایحتاج خود را رها می کردند. پس خداوند ربا را حرام فرمود، تا مردم از حرام خواری دست کشیده به تجارت و خرید و فروش روی آورند و به یکدیگر قرض دهند ."


• یکی دیگر از راههای کسب حرام که منجر به اختلال در پاسخگوئی سالم و صحیح به نیازهای مردم می گردد، رشوه هست و همه کسانی که در عمل رشوه شرکت می کنند مورد سرزنش قرار گرفته اند. در این باره آمده است: امام محمّد باقر (ع) می فرماید: " پیامبر خدا (ع) لعنت کرده است مردی را که مردم به کار او نیازمندند، و او از مردم رشوه می خواهد. ( و در مذمت رشوه آن حضرت فرمود):" خدا لعنت کند رشوه دهنده، رشوه گیرنده و واسطه میان آن دو را ."


• احتکار یکی دیگر از راههای کسب حرام که منجر به ایجاد تورم و اختلال اقتصادی می گردد و موجب ضرر و زیان برای مردم و سود حرام برای محتکرین می گردد. عمل احتکار به قدری گناه هست که انجام فعل احتکار خیانت محسوب می گردد و خداوند از محتکرین بیزار است و این عمل برای حکمرانان عیب و ننگ شمرده شده است، زیرا موجب کاهش خیر وبرکت محرومیت می شود. در این رابطه چنین آمده است: حضرت محمّد (ع) می فرماید: جز خیانتکاران احتکار نمی کنند. چه بد بنده ای است محتکر! اگر خداوند متعال قیمتها را کاهش دهد، او اندوهگین می شود و اگر گران کند شاد می گردد. کسی که در بازار ما دست به احتکار زند به منزله کسی است که کتاب خدا را انکار کند. هر کس خوراکی را به امید گران شدن چهل روز انبار کند از خداوند بری شده و خدا نیز از او بری و بیزار است. و امام علی (ع) نیز در رابطه با احتکاردر فرمان زمامداری مصر به مالک اشتر می فرماید:" با این همه، بدان که بسیاری از آنان ( تجّار و صاحبان صنعت ) در داد وستد بیش از اندازه سختگیرند و بخل ورزی ناپسندی دارند و به منظور سود بیشتر کالا را احتکار می کنند و به دلخواه نرخ گران می بندند و این کار کار برای توده مردم زیانبار و برای حکمرانان عیب و ننگ است. بنابراین از احتکار جلوگیری کن، زیرا که رسول خدا(ع) از آن منع فرموده است .


هر احتکاری که به مردم زیان رساند و نرخها را بالا برد، خیر و برکتی در ان نیست. محتکر بخیل برای کسی گرد


می آورد ( وارث) که از او تشکّر نمی کند و به سوی کسی می رود ( خداوند در آخرت) که عذرش را


نمی پذیرد. احتکار موجب محرومیّت است." البته قابل ذکر است که منظور از احتکار نگه داشتن جنب به جهت گرانی می باشد و یا اینکه منجر به محرومیت و گرانی جنس شود .



مبنای حلال بودن خوراکیها به خطر نیفتادن سلامت انسان و جامعه انسانی می باشد و همچنین مبنای حرام بودن به خطر افتادن سلامت انسان است، در این باره حضرت امام رضا (ع) می فرماید: هر چیز سودمند و نیرو زا برای جسم که موجب تقویت بدن می شود، حلال است، و هر چیز زیان آور که نیروی آدمی را می گیرد، یا کشنده است حرام است .


حضرت محمّد( ص ) می فرماید : چون لقمه حرام به شکم بنده ای داخل شود، همه فرشتگان آسمانها و زمین او را لعنت کنند و تا وقتی که آن لقمه در شکم اوست خداوند به او نظر لطف نمی کند. و در مذمّت لقمه حرام چنین آمده است: کسی که لقمه حرام بخورد چهل شب نمازش قبول نمی شود و چهل روز دعایش مستجاب نمی شود .



از جمله نوشیدنیهای حرام مشروب الکلی می باشد، که به دلیل تأثیرات منفی بر انسان حرام است، دراین باره حضرت امام رضا (ع) فرمودند: " رسول اکرم (ص) روایت کرده هر قسم مشروب الکلی که از نوشیدنش عقل تغییر می کند زیاد و کمش حرام است ."


ت) نوع و کیفیّت انجام کاربه گونه ای باشد که موجب رستگاری انسانها گردد. در این رابطه امام جعفر صادق (ع )


می فرمایند: "امروز در دنیا کاری کن که به وسیله آن امید رستگاری در آخرت داری." . همچنین حضرت علی( ع ) نیز می فرمایند:اگر طالب نجات و رستگاری هستید بی خبری و غفلت را ترک گوئیدو پیوسته ملازم کوشش و مجاهده باشید .



در دیدگاه اسلامی کاری شایسته است که منجر به یک سری رفتارهای هنجارهای عاقلانه گردد که موجب رستگاری و کمال انسان و جامعه انسانی می شود .


ت‌ ) از موارد دیگری که عنوان کار شایسته می توان به کاری اطلاق نمود، انجام مناسب، موفّق و خوب کاراست .


امام علی (ع) نیز برتری کار را به بالا بودن سطح کارها و حسن کما ل کارها دانسته اند، حضرت می فرماید: برتری به حسن کمال و کردارهای بالاست، نه به بسیاری مال و بزرگی کارها ( و منصبها) پیامبر اسلام حضرت محمّد (ص) نیز می فرمایند: خدای تعالی دوست دارد وقتی کسی کاری می کند آن را به خوبی انجام دهد .


همچنین حضرت محمّد می فرماید: خداوند کارهای والا و ارجمند را دوست می دارد و کارهای حقیر و خرد را ناخوش


می دارد .


ج ) از عوامل دیگر خوب بودن ظاهر و باطن کار می باشد، کاری که پاک و پاکیزه باشد و صاحب کار خوی نیک و انفاق نماید و صحبت نمودنش نیز اندازه باشد، مورد تأئید اسلام می باشد. در این رابطه حضرت علی (ع) می فرماید: " خوشا به حال کسی که ... کسب و کارش پاکیزه، و نیت و درونش پاک، و خوی او نیک، زیادی دارایی خود را انفاق می کند و زبانش را از زیاده گویی نگه می دارد ."



در واقع در این جملات توجّه بزرگان دینی به به کمال و شایستگی کار، که امروزه به عنوان بهره وری و بهینه سازی و رعایت استاندارد کاراطلاق می شود، معطوف شده است .



نوشته شده توسط خانم نصرت احمدی


برگرفته از : noahmadi9.blogfa.com



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 12:06 AM | نویسنده : قاسمعلی
مسلمان قبل از هر چیز باید در این اندیشه باشد که کارش چگونه مورد رضایت خدا قرار می‌گیرد و لازمه چنین هدفی آن است که احکام و وظایف خود را در زمینه کار خود بشناسد تا بتواند در عمل آنها را اجرا کند. از این رو، امیرمؤمنان(ع) فرمود :
«یا معشر التجّار الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر...؛[1] ای جامعه تجار و معامله‌گر! اوّل یادگیری مسائل شرعی تجارت، بعد تجارت»، و این جمله را سه بار تکرار کرد .
پس اولین وظیفه در تجارت و معامله، آموختن احکام شرعی و بعد تلاش برای عمل به آن است تا داد و ستد به صورت صحیح انجام گیرد و اموالی که از آن راه به دست می‌اید، حلال باشد و بتواند در آنها تصرف کند. اما چنانچه دقت کافی در یادگرفتن احکام شرعی نداشته باشد و معامله به صورت باطل انجام گیرد، اموال به دست آمده نیز حرام خواهد بود و تصرف و استفاده از آن جایز نیست و اگر خود یا خانواده‌اش از آن مال حرام استفاده کند، اثر سوء خود را خواهد گذاشت. به علاوه، در قیامت هم مورد بازخواست خواهد بود. از این رو، امام راحل و بنیان‌گذار جمهوری اسلامی در این زمینه می‌فرماید :
«واجب است بر هر کسی که تجارت می‌کند و سایر معاملات را انجام می‌دهد، احکام شرعی آنها را و مسائل مربوط به آنها را یاد بگیرد تا معاملات و تجارت‌های صحیح و باطل را بشناسد».[2 ]
مستحبات معامله

آداب و دستورهایی نیز در این باره بیان شده است که شایسته است مسلمان آنها را مراعات کند تا رنگ عبادت و بندگی به معامله بدهد و خداوند مهربان هم از او راضی و خشنود باشد .
امام خمینی(قدس سره) می‌فرماید :
«تجارت و کسب، آدابی دارد که بعضی از آنها مستحب است که بهتر است آنها را انجام دهد و بعضی مکروه است که بهتر است آنها را ترک کند ».
سپس مهم‌ترین آداب مستحب تجارت را چنین بر می‌شمرد :
1. در معامله میانه‌رو باشد؛ یعنی از طرفی حریص نباشد و از طرف دیگر، سهل‌انگار و بی‌تفاوت و بی‌حال هم نباشد؛ به طوری که در تنگنا قرار گیرد .
2. اگر طرف معامله پشیمان شد، معامله را فسخ کند و سخت‌گیری نکند .
3. از نظر قیمت با همه خریداران یکسان برخورد کند و با یک قیمت بفروشد، نه اینکه به کسی که چانه می‌زند، ارزان‌تر بفروشد و به کسی که چانه نمی‌زند، گران‌تر بفروشد. به تعبیر دیگر، قیمت مقطوع داشته باشد تا در نتیجه نه خود را اذیت کند، نه دیگران را .
بعد امام اضافه می‌کند: «آری، مانعی ندارد که در مورد کسی که دارای تقوا و فضیلت اخلاقی است، فرق بگذارد و از او کمتر بگیرد ».
4. هنگامی که جنس را تحویل می‌گیرد، کم بگیرد و موقعی که جنس را به کسی می‌دهد، بیشتر تحویل دهد و یا به تعبیر دیگر، جنس را کامل‌تر تحویل دهد .

امور مکروه در معامله

در معامله برخی امور هم مکروه است؛ یعنی بهتر است آنها را ترک کند که تعدادی از آنها از این قرار است :
1. فروشنده جنس خود را تعریف کند (البته بیش از آنچه هست ).
2. مشتری «در معاملات کلا به کلا» از جنس خود (بیش از اندازه) تعریف کند .
3. قَسَم راست برای خرید و فروش بخورد. روشن است که قسم دروغ، حرام است و جایز نیست .
4. فروختن جنس در جایی که عیب جنس را پنهان می‌کند .
5. گرفتن سود از شخص مؤمن مگر به مقدار ضروری .
6. دریافت سود از کسی که به او وعده احسان داده است، مگر به مقدار ضروری .
7. عرضه کردن کالا بین طلوع فجر و طلوع آفتاب .
8. ورود به بازار قبل از همه و خروج از بازار بعد از همه .
9. معامله با افرادی که به حرف و وعده خود اهمیت نمی‌دهند .
10. تقاضای پایین آوردن قیمت بعد از قرارداد .
11. وارد شدن در معامله کسی که مشغول معامله است که بعضی آن را حرام دانسته‌اند .
12. رفتن به استقبال کاروان بازرگانان که کالای تجاری وارد می‌کنند و با شرایط خاص آن.[3 ]

دو نکته

در اینجا لازم است دو نکته اساسی و مهم هم مورد توجه قرار گیرد :
اول اینکه علاوه بر این دستورها و وظایف ویژه‌ای که باید در معاملات رعایت شوند، انسان به دستورهای عمومی و واجبات دیگر نیز در جای خود عمل کند تا این خدمات به عنوان عبادت به حساب ایند و به اجر و پاداش الهی دست یابد .
دوم اینکه در معاملات و فعالیت‌های خود برخورد اسلامی و انسانی را در هر حال با همه کس به کار بندد و از هر گونه کار حرام از قبیل دروغ‌گویی، تهمت و بهتان، چاپلوسی، کلاه‌برداری و حقه‌بازی، قسم خوردن بپرهیزد و با صداقت و خوش‌رویی و متانت عمل کند و روزی و برکت معامله را از خدا بخواهد .

بازار اسلامی

امیرمؤمنان(ع) وقتی در بازار می‌گشت، این چنین می‌فرمود :
«ای تاجران! از خدا طلب خیر کنید، و با سهل و آسان‌گیری برکت بجویید، و در جایگاه به خریداران نزدیک شوید، و به حلم و بردباری خود را زینت دهید، و از سوگند خوردن بپرهیزید و از دروغ‌گویی کناره‌گیری کنید، و از ستم به دیگران بترسید، و حق مظلومان را بپردازید، و به ربا نزدیک نشوید، و پیمانه و ترازو کامل کنید، و از اموال مردم و حق آنان کم نگذارید، و در زمین مایه فساد نشوید».[4 ]
آن حضرت در بیان دیگر فرمود :
«ایهّا الناس ایاکم وحبّ الدُنیا فإنّها رأس کلّ خطیئه و باب کلّ بلیه، و قِران کلّ فتنه، وداعی کل رزیه؛[5] ای مردم! از حبّ دنیا و علاقه به آن برحذر باشید که حبّ دنیا سرآغاز هر گناه و خطایی است و درِ ورودی هر بلا و گرفتاری است و موجب نزدیکی به هر فتنه‌ای است و انسان را به بلا و مصیبتی فرامی‌خواند ».
آری، برادر عزیز مواظب باش از دنیا فقط به عنوان ابزار و وسیله استفاده کنی، نه اینکه آن را هدف قرار دهی تا تو را از همه چیز غافل کند و وقتی بیدار شوی که کار از کار گذشته است. بکوش از معامله‌گرانی باشی که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «تاجر و معامله‌گر امین و راست‌گو و مسلمان روز قیامت با شهیدان خواهد بود».[6 ]
و در حدیث دیگری فرمود: «او در قیامت در سایه حمایت و عرش خدا خواهد بود».[7 ]
نه در زمره کسانی که خداوند در قرآن می‌گوید: )حتی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعونی لعلّی اعمل صالحاً فیما ترکت کلاّ انّها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون([8]؛ «آن گاه که وقت مرگ رسد، (با پشیمانی) گوید: بارالها! مرا به دنیا باز گردان تا شاید به تدارک گذشته، عملی صالح به جای آورم. به او خطاب می‌شود که هرگز چنین نخواهد شد و این سخنی است که او به زبان می‌گوید؛ در حالی که پشت سر آنان عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند ».
آری، دنیا بازاری است که به قول امام هادی(ع) : «جمعی در آن سود می‌برند و گروهی زیان می‌برند».[9 ]
چنانچه تحت جاذبه و زرق و برق سکه‌ها قرار گیریم و همه همّ خود را به جمع مال اندوزی صرف کنیم، آنگاه است که مال و ثروت ما را به سوی هلاکت و تباهی می‌کشاند. از این رو، پیشوایان دینی ما در احادیث فراوانی به ما هشدار داده‌اند .
رسول خدا(ص) فرمود :
«إنّ الدینار و الدرهم أهلکا من کان قبلکم و هما مهلکاکم؛[10] دینار و درهم، کسانی را که پیش از شما بودند، نابود کرد و آن دو شما را هم به نابودی می‌کشند ».
در بیانی دیگر فرمود :
«إنَّ لکل اُمه عِجْل و عجل هذه الاُمّه الدینار و الدرهم؛[11] هر امتی گوساله‌ای دارد (که آن را منحرف می‌کند) و گوساله این امت، دینار و درهم است ».
امام صادق(ع) نیز فرمود :
«ابلیس ملعون می‌گوید: در مورد بنی آدم، هر چه مرا خسته و ناتوان کند، یکی از این سه چیز مرا در برابر آدمی‌زاد ناتوان نمی‌کند: یکی به دست آوردن مال از راه غیر حلال، و دیگری جلوگیری کردن او از پرداخت واجب مالی، و سوم، مصرف کردن آن در راه ناروا و حرام».[12 ]

آثار مال حرام و حرام‌خواری

1. پیامبر اکرم(ص) فرمود :
«من اکتسب مالاً من غیر حلّه کان زاده إلی النار؛[13] هر کس مالی را از غیر راه حلالش به دست آورد، توشه‌اش در آتش است ».
2. امام باقر(ع) فرمود :
«وقتی کسی مالی از راه حرام به دست آورد، خداوند حج و عمره و صله ‌رحم را از او قبول نمی‌کند، بلکه ازدواج با آن مال هم مشکل خواهد بود».[14 ]
3. رسول خدا(ص) فرمود :
«کسی که مال مؤمنی را به ناحق از او بگیرد و به او ندهد، خداوند از او روی‌گردان شده، کارهای او را سرزنش کرده، آنها را در نامه اعمال او نمی‌نویسد تا توبه کند و مالی را که از آن مؤمن گرفته، به او برگرداند».[15 ]
4. پیامبر اکرم(ص) فرمود :
«لا یدخل الجنّه جسد غُذّی بحرام؛[16] پیکری که از حرام تغذیه شده باشد، وارد بهشت نمی‌شود ».
5. امام صادق(ع) فرمود :
«امیرمؤمنان بارها فرمود: کسی که مال مؤمن را به حرام بخورد، از دوستان ما نیست».[17 ]
6. همچنین آن حضرت فرمود :
«هنگامی که لقمه حرام در شکم انسانی قرار گیرد، هر فرشته‌ای که در آسمان‌ها و زمین است، او را لعنت می‌کند و تا وقتی که آن لقمه در شکم اوست، خدا به او نگاه نمی‌کند، و هر کس که لقمه حرام بخورد، به سوی خشم خدا رفته است. پس اگر توبه کند، خدا می‌پذیرد و اگر قبل از توبه بمیرد، آتش به او سزاوارتر است».[18 ]
7. نیز فرمود :
«کسی که لقمه حرام بخورد تا چهل شب نمازش قبول نمی‌شود، و دعایش تا چهل روز مستجاب نمی‌شود، و گوشتی که آن لقمه حرام می‌رویاند، به آتش سزاوارتر است. آری، یک لقمه هم گوشت می‌رویاند».[19 ]

آثار لقمه حلال

1. پیامبر گرامی(ص) فرمود :
«من أکل الحلال أربعین یوماً نوَّرالله قلبه؛[20] کسی که چهل روز مال حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانی می‌کند ».
2. در حدیث دیگری فرمود :
«من أکل الحلال قام علی رأسه ملک یستغفر حتّی یفرغ من أکله؛[21] کسی که روزی حلال بخورد، فرشته‌ای بالای سرش قرار می‌گیرد و برای او طلب آمرزش می‌کند تا وقتی که از خوردن آن فارغ شود ».
3. امام صادق(ع) فرمود :
«یکی از سخت‌ترین واجبات بر بندگان خدا، ذکر زیاد و یاد اوست». سپس فرمود: «مقصودم ذکر سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاّ الله و الله اکبر نیست، گر چه آن هم ذکر و یاد خداست، بلکه مقصود من، این است که در برخورد با آنچه خدا حلال یا حرام کرده، خدا را یاد کند تا اگر اطاعت خدا بود، به آن عمل کند و اگر معصیت الهی بود، آن را رها سازد».[22 ]
4. آن حضرت در حدیث دیگری فرمود :
«ترک لقمه حرام أحبّ الی الله من صلاه ألفی رکعه تطوعاً؛[23] رهاکردن لقمه حرام، پیش خدا از دو هزار رکعت نماز مستحبی محبوب‌تر است ».
5. در بیان دیگر فرمود :
«لردّ دانق من حرام، یعدل عند الله سبعین ألف حجّه مبروره؛[24] رها کردن و گذشتن یک دانگ از حرام(یک ششم دینار یا درهم)، پیش خدا معادل هفتاد هزار حج مقبول است ».

پی‌نوشت‌ها

[1] . کافی، ج5، ص150، ح1 .
[2] . تحریرالوسیله، ج1، ص500، مسأله20 .
[3] . همان، مسئله 22 .
[4] . بحار الانوار، ج78، ص54، ح100 .
[5] . همان، ح97 .
[6] . چهل حدیث بازار، حدیث 8 و9 .
[7] . همان .
[8] . مؤمنون/99 و 100 .
[9] . تحف العقول، ص774 .
[10] . کافی، ج2، ص316، ح6 .
[11] . محجه البیضاء، ج7، ص328 .
[12] . خصال، صدوق، ص132، ح141 .
[13] . بحارالانوار، ج103، ص11، ح48 .
[14] . همان .
[15] . همان، ج104، ص294، ح8 .
[16] . جامع الاحادیث، ص289 .
[17] . بحارالانوار، ج104، ح17 .
[18] . مکارم الاخلاق، ص150 .
[19] . بحارالانوار، ج66، ص313، ح7 .
[20] . همان، ج103، ص16، ح71 .
[21] . مکارم الاخلاق، ص150 .
[22] . کافی، ج2، ص80، ح4 .
[23] . تفسیر معین، ص26 .
[24] . جامع الاخبار، ص442 .

از : محمود شریفی
برگرفته از :  www.hawzah.net

 



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 12:04 AM | نویسنده : قاسمعلی
کار و عمل از نظر اسلام بسیار محترم و مورد تکریم است زیرا احترام و قابل تکریم بودن یک چیزی تابع نتیجه آن چیز است. وقتی که به نتیجه کار و زحمت توجه می کنیم می بینیم که نتیجه کار تنها خلاصی از فقر و گرسنگی نیست، بلکه چندین چیز دیگر هم به دنبال دارد، از آن جمله اینکه کار بر عزت و شخصیت انسان می افزاید و او را در نظرش محترم می نماید، یعنی حس احترام به ذات و اعتماد به شخصیت در او ایجاد می کند و بدیهی است که هر چیزی که باعث و سبب محترم شدن شخصیت انسان در نظر خودش و در نظر دیگران باشد، او خودش محترم و شایسته تکریم و تعظیم است و به همین دلیل است که در اسلام کار مورد احترام و شایسته تکریم است .

در مقابل کار، بیکاری است که کوچکترین اثرش این است که احترام و شخصیت انسان را پیش دیگران و پیش خودش از بین می برد و همین در هم شکستن شخصیت انسان سبب می شود که تن به هر پستی و بیچارگی بدهد و انواع ابتلائات ناشی از گناه برایش پیدا شود. گذشته از همه اینها کار و فعالیت موجب سرگرمی فکری است، یعنی فکر انسان متوجه اصلاح کار خویش است و این به نوبه خود دو نتیجه دارد: یکی اینکه دیگر مجالی برای فعالیت قوه خیال و هوسهای شیطانی باقی نمی ماند، دیگر اینکه فکر انسان عادت می کند که همواره منظم کار کند، از بی انتظامی و پریدن از یک شاخه هوس به شاخه دیگر خلاص گردد .


بدیهی است که یکی از اصول شخصیت انسان همان استواری و استحکام و انتظام فکر اوست. علاوه بر اینها کار و فعالیت و به مصرف رسیدن درست انرژیهای ذخیره بدن، به روح صفا و به دل نرمی و خشوع می دهد، بر عکس بیکاری، که موجب کدورت و تاریک شدن روح و موجب قساوت و سختی دل است. از رابطه کار با تهذیب اخلاق و رابطه بیکاری با فساد اخلاق و هرزگی روح و فکر و احساسات نباید غافل بود. آدم بیکار اگر غیبت نکند و به تعبیر قرآن کریم اگر گوشت مردار نخورد پس چه بکند؟ روح آدمی نیز مانند معده اش غذا می خواهد، اگر غذای کافی نرسید به هر چه رسید سد جوع می کند ولو با چیزی که مستقذر و مورد تنفر باشد .


در سالهای قحطی و گرسنگی عمومی دیده شده که افراد گوشت یکدیگر را خورده اند. اگر به روح آدمی نوبت به نوبت به طوری که این نوبتها قطع نشود غذای کافی نرسد یعنی چیزی که روح را سیر و راضی و قانع نگه دارد، چیزی که توجه روح را به خود جلب کند و اندیشه ها و احساسات را متمرکز سازد، در این صورت روح گرسنه می ماند و ناچار به گوشت برادر مؤمن در حالی که مرده باشد تغذی می نماید یعنی غیبت می کند. زنانی که معمولا در خانه ها می نشینند و هیچ کاری ندارند، بیش از هر طبق و طایفه دیگر به غیبت کردن مشغول می شوند چون بیش از هر طبقه دیگر از لحاظ روحی گرسنگی و بی غذایی می کشند. به هر حال آدم بیکار به انواع مفاسد اخلاقی و بیماریهای روانی و عصبی مبتلا می شود و زندگانی اش سیاه و تباه می گردد. از نظر اسلام كار معیشت را نمی توان ساده گرفت، یك ركن از اركان اساسی حیات است ، اگر مختل باشد در سایر شؤون حیات اثر می گذارد .


از جمله مختصات اسلام، این است كه نقش مؤثر امر معاش را به دقت مورد توجه قرار داده است تا آنجا كه برخی پنداشته اند اسلام نظریه زیر بنا بودن اقتصاد را گردن نهاده است. مكتب واقع بین و واقعگرای اسلام، اقتصاد را زیر بنا نمی داند، اما نقش اساسی آن را نیز نادیده نمی گیرد. اسلام اصلاح امر معاش را در همه سازمانهای بزرگ و كوچك اجتماعی شرط لازم می شمارد نه شرط كافی. اینست كه می گوئیم: كار معیشت را نمی توان ساده گرفت، یك ركن از اركان اساسی حیات است. اگر مختل باشد در سایر شؤون حیاتی اثر می گذارد.خداوند در قرآن می فرماید : «وَ جَعَلْنَا لَكمْ فِیهَا مَعَیش وَ مَن لَّستُمْ لَهُ بِرَزِقِینَ* وَ إِن مِّن شىْء إِلا عِندَنَا خَزَائنُهُ وَ مَا نُنزِّلُهُ إِلا بِقَدَر مَّعْلُوم؛ و در آن برای شما و برای آنکه روزی رسان وی نیستید اسباب زندگانی پدید آوردیم* و هر چه هست، خزینه های آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه ای معین نازل نمی کنیم» (حجر/20 و 21 ).


معایش جمع معیشة و آن وسیله و نیازمندیهاى زندگى انسان است كه گاهى خود به دنبال آن مى رود و گاهى آن به سراغ او مى آید. گرچه بعضى از مفسران كلمه معایش را تنها تفسیر به زراعت و گیاهان و یا خوردنیها و نوشیدنیها كرده اند، ولى پیدا است كه مفهوم لغت كاملا وسیع است و تمام وسائل حیات را شامل مى شود . مفسران در جمله «من لستم له برازقین » دو تفسیر گفته اند: نخست اینكه خداوند مى خواهد مواهب خویش را هم درباره انسانها و هم درباره حیوانات و موجودات زنده اى كه انسان توانائى تغذیه آنها ندارد بیان كند. دیگر اینكه خداوند مى خواهد به انسانها گوشزد نماید كه ما هم وسیله زندگى براى شما در این زمین قرار دادیم و هم موجودات زنده اى در اختیارتان گذاردیم ( مانند چهار پایان ) كه شما توانائى بر روزى دادن آنها ندارید، خداوند آنها را روزى مى دهد هر چند این كار بدست شما انجام پذیرد. ولى به نظر ما تفسیر اول صحیحتر به نظر مى رسد و دلیل ادبى آن را نیز در ذیل صفحه آوریم .


در حدیثى كه از تفسیر على بن ابراهیم نقل شده نیز تاییدى براى این تفسیر مى یابیم آنجا كه در معنى جمله «من لستم له برازقین » مى گوید : «لكل ضرب من الحیوان قدرنا شیئا مقدرا »: براى هر یك از حیوانات چیزى مقدر داشتیم. و در آخرین آیه مورد بحث، در حقیقت به پاسخ سؤالى مى پردازد كه براى بسیارى از مردم پیدا مى شود و آن اینكه چرا خداوند آنقدر از ارزاق و مواهب در اختیار انسانها نمى گذارد كه بى نیاز از هر گونه تلاش و كوشش باشند. مى فرماید: خزائن و گنجینه هاى همه چیز نزد ما است، ولى ما جز به اندازه معین آنرا نازل نمى كنیم. بنابر این چنان نیست كه قدرت ما محدود باشد و از تمام شدن ارزاق وحشتى داشته باشیم، بلكه منبع و مخزن و سرچشمه همه چیز نزد ما است، و ما توانائى بر ایجاد هر مقدار در هر زمان داریم، ولى همه چیز این عالم حساب دارد و ارزاق و روزیها نیز به مقدار حساب شده اى از طرف خدا نازل مى گردد. لذا در جاى دیگر از قرآن مى خوانیم : «و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فى الارض و لكن ینزل بقدر ما یشاء؛ اگر خداوند روزى را بى حساب براى بندگانش بگستراند از جاده حق منحرف مى شوند و لكن به اندازه اى كه مى خواهد نازل مى گرداند» ( شورى - 27 ).


كاملا روشن است كه تلاش و كوشش براى زندگى علاوه بر اینكه تنبلى و سستى و دل مردگى را از انسانها دور مى سازد و حركت و نشاط مى آفریند، وسیله بسیار خوبى براى اشتغال سالم فكرى و جسمى آنها است، و اگر چنین نبود و همه چیز بى حساب در اختیار انسان قرار داشت معلوم نبود دنیا چه منظره اى پیدا مى كرد؟ یك مشت انسانهاى بیكار، با شكمهاى سیر، و بدون هیچ گونه كنترل، غوغائى به پا مى كردند، چرا كه مى دانیم مردم این جهان هم چون انسانهاى بهشتى نیستند كه هر گونه شهوت و خودخواهى و غرور و انحراف از دل و جانشان شسته شده باشد، بلكه انسان هائى هستند با همه صفات نیك و بد كه باید در كوره این جهان قرار گیرند و آبدیده شوند، و چه چیز بهتر از تلاش و حركت و اشتغال سالم مى تواند آنان را آبدیده كند. بنابراین همان گونه كه فقر و نیاز، انسان را به انحراف و بدبختى مى كشاند بى نیازى بیش از حد نیز منشا فساد و تباهى است .



برگرفته از: tahoorkotob.com



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 12:04 AM | نویسنده : قاسمعلی
توسعه اقتصادی چیست؟

از لحاظ لغوی، توسعه را معادل لغت انگلیسی Development گذاشته اند و لفظ «توسعه» در ادبیات عرب بر وزن تفعله (مصدر باب تفعیل است) مانند: تغذیه و تزکیه که معنی فعل متعدی در آن ملحوظ است. ماضی آن وسع و مضاری آن یوسع و مصدر آن توسعه است به معنی «وسعت بخشیدن ».
معنای اصطلاحی «توسعه اقتصادی» در علم اقتصاد و جامعه شناسی :
در زمان حاضر در کتب تخصصی مربوط به بحث توسعه و توسعه اقتصادی درباره تعریف اصطلاحی «توسعه اقتصادی» توافق چندانی وجود ندارد و یک نکته مشترک این است که: کشورهای آمریکا، اروپای غربی، ژاپن، استرالیا و روسیه توسعه یافته اند. درباره توسعه یافتگی اقتصادی کره جنوبی، سنگاپور و مشابه آنها اجماع مشاهده نمی شود. یکی از خلط مبحث ها در این باره اختلاط «توسعه اقتصادی » با «توسعه انسانی» است که در این نوشتار سعی بر عدم اختلاط و پرداختن به «توسعه اقتصادی» است. نکته مقدماتی دیگر اجماع بر تفکیک «رشد اقتصادی» و «توسعه اقتصادی» است و به همین خاطر شاخصها و نشانه های قابل مشاهده رشد اقتصادی را برای پی بردن به «توسعه اقتصادی» غیر قابل قبول می دانند .

پس «توسعه اقتصادی» مترادف «توسعه انسانی» و نیز مترادف «رشد اقتصادی» یا «رشد اقتصادی مستمر» نیست. اما توسعه اقتصادی چیست؟


عده ای معتقدند که مفهوم توسعه اقتصادی دارای بار ارزشی است و برخی می گویند : توسعه دارای بار ارزشی است و به معنای «وضعیت مطلوب» یا «وضعیت مطلوب اقتصادی جامعه» می باشد. این نظر از یک جنبه، مبتنی بر آن نظری است که می گفت: «توسعه انسانی» موضوع بحث است و در نتیجه توسعه انسانی به معنی پیدایش انسانهای کمال یافته است که جنبه «مطلوبیت» و «بار ارزشی» در آن ملحوظ است. از جنبه دیگر به این معنی است که لغت «توسعه» به معنی «وسعت بخشیدن» دارای بار ارزشی است و با این امر به وصف آن که «انسانی» یا «اقتصادی» و یا و... باشد ارتباط ندارد .



اشکالی که به این اظهار نظرها وارد است این است که: با اجماع بر توسعه یافتگی اقتصادی آمریکا، انگلیس، آلمان و کشورهای دیگر اروپایی غربی و ژاپن و استرالیا و غیره ناسازگار است. چون با وجود اجماع یاد شده، بر «مطلوب بودن» وضع اقتصادی انگلیس یا کشورهای اروپای غربی «اجماع» وجود ندارد. پس «مطلوب بودن» با «توسعه یافته بودند» به طور متلازم یا حتی به طور متقارن در نظر اجماع یاد شده ملحوظ نیست. اصطلاح توسعه یافتگی اقتصادی به عنوان صفت کشورهای خاص مورد توافق و اجماع همه دانشمندان و افکار عمومی مردم جهان است .



دو ویژگی مشترک در کلیه کشورهای توسعه یافته اقتصادی وجود دارد که دقیقاً کلیه کشورهای توسعه نیافته اقتصادی فاقد این دو ویژگی هستند و طبق منطق علمی ویژگی های عینی جامع و مانع توسعه یافتگی همین دو ویژگی است. البته این ویژگی ها را نباید ویژگی مستقل شمرد. این دو ویژگی عبارتند از :



1- در همه این کشورها دانش طبیعی بعد از رنسانس مبنای فن و تولید قرار گرفته است و فیزیک نوین، شیمی جدید و.... به تکنولوژی تبدیل شده، در ابزار سازی مجسم گشته و تولید صنعتی را رقم زده است. این ویژگی در همه کشورهای توسعه یافته اعم از غربی و شرقی و پر سابقه و کم سابقه وجود دارد و در کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد. یادآوری می شود که انتقال کارخانجات صنعتی به کشورهای توسعه نیافته این ویژگی را به آنان ارزانی نی دارد .



2- در همه این کشورها، ثمره میلیاردها ساعت کار صنعتی متراکم و انباشته شده است که به آن سرمایه گذاری صنعتی می گوییم. در حالی که ویژگی مشترک کشورهای توسعه نیافته فقر سرمایه گذاری صنعتی است. سرمایه صنعتی موجود در کشورهای صنعتی و دانش فنی و علوم تجربی که بنیان این سرمایه است، موجب تولید فراوان، سریع و صنعتی در این کشورها است در حالیکه در کشورهای توسعه نیافته این وسعت در علم تجربی، در دانش فنی، در سرمایه متراکم شده و در نتیجه در تولید صنعتی وجود ندارد .



نظر اسلام در باره مقدمات و لوازم توسعه اقتصادی



اکنون باید به این سوال پاسخ داد که تعالیم اسلام نسبت به "مقدمات"، "لوازم"، "عوامل" تحقق این دو ویژگی در جامعه چه وضعی دارد؟


نکاتی که باید رابطه اسلام به آن مشخص گردند عبارتند از :


1- کار و تلاش برای رفع نیازهای ضروری خود و خانواده


2- کار و تلاش برا وسعت بخشیدن به بهره وری در زندگی و ارضاء نیازهای ثانوی .


3- کار تلاش برای جمع آوری ثروت هرچه بیشتر به قصد تبدیل آنها به خانه، باغ، وسایل زینتی و... در حدی که بالاتر از رفع نیازهای اولیه و ثانویه شخص و خانواده اش – طبق عرف رایج جامعه- باشد .


4- کار و تلاش برای جمع آوری ثروت و به گردش درآوردن آن جهت تراکم بیشتر برای خود یا برای فرزندان .


5- کار و تلاش برای رفع نیازهای ضروری فقراء و مساکین و اهل شهر و کشور .


6- کار و تلاش برای وسعت بخشیدن به تنعمات و ارضاء نیازهای ثانویه دیگران .


7- کار و تلاش برای جمع آوری ثروت و به گردش درآوردن آن جهت تراکم بیشتر به منظور قوت بخشیدن به تولید جامعه اشتغال بیشتر در جامعه .


8- طراحی جریان تولید و توزیع به صورتی که قسمت قابل توجهی از محصول نزد مدیر یا موسسه متراکم گردد .



درباره موارد یاد شده سوالاتی مطرح است :



1- درباره موارد یاد شده کدامیک از احکام پنجگانه فقهی (واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباح) وجود دارد؟


2- هر یک از موارد یاد شده مصداق کدام صفت های اخلاقی (رذیله یا فضیلت) است؟


در اسلام از لحاظ فقهی تأمین نیازهای ضروری خود و خانواده، کسانی که قانوناً نفقه شان بر شخص واجب است، واجب است و اقدام به آن دارای فضیلت بسیاری و مورد تأکید فراوان است.از لحاظ اخلاقی هم، تلاش برای به دست آوردن حد کفاف نه حرص است و نه طمع و ضد ارزش محسوب نشده، بلکه می تواند مصداق برخی از صفتهای فاضله محسوب گردد .


3- تلاش و اقدام به فعالیتهای اقتصادی حلال است و کوشش برای رفع نیازهای ثانوی و وسعت بخشیدن به معاش نیز در روایات اسلامی پسندیده است و حتی استفاده از زکات به این منظور مشروع است. اما در کتب اخلاقی اسلامی تلاش برای رسیدن به این حد از دارایی مذموم تلقی شده است و در کتب اهل تصوف به شدت مذموم است .


4- اما اگر کار و تلاش اقتصادی بعد از رفع نیازهای اولیه و نیازهای ثانویه و وسعت داشتن معاش خود و خانواده بود، «معنی عمل» تعیین کننده حک اخلاقی درباره آن است. اگر قصد از این تلاش، جمع آوری مال بیشتر برای تهیه خانه و باغ و تزئینات بالاتر از حد عرفی است؛ از نظر اخلاق اسلامی این عمل تبلور حالت روانی «حرص » است.حرص صفتی است که آدمی را بر جمع کردن مال – زاید از آنچه احتیاج دارد – و امید دارد و آن یکی از شعب حب دنیا و از مهلکات است»( حاج شیخ عباس قمی، مقامات العلمیه (خلاصه معراج السعادت )).


اما از لحاظ فقهی این فعالیت اقتصادی در موارد کسب حلال، هر چند با انگیزه جمع آوری حرص آلود مال باشد حرام نیست و نهی های وارده در شرع حمل بر کراهت می شود. پس از لحاظ اخلاقی مذموم و از لحاظ فقهی مکروه است و شخص پایبند به تعالیم اسلامی، معمولاً سعی خواهد کرد که از آن بپرهیزد. در روایات اسلامی تعالیمی وجود دارد که انسان را به کار و تلاش اقتصادی را می خواند و از تنبلی، بیکارگی، افکندن بار معاش بر دوش دیگران، ترک لذائذ حلال و رهبانیت و امثال اینها، باز میدارد و فقر را نمی ستاید اما قناعت و اجمال در طلب و استغناء و بی نیازی را ممدوح می داند.از سوی دیگر، تلاش شدید اقتصادی و دچار زحمت و خستگی شدن در طلب مال حلال و وسعت بخشیدن به برخورداری افراد تحت تکفل و کمک به دیگران و انفاق را وسیله کسب ثواب و وسیله ای برای سعادت اخروی میداند. پس در روایات اسلامی تنبلی و کاهلی و کل بر دیگران مذموم شدن است و به استناد آنها نمی توان از کار باز ایستاد ولی روایاتی هست با این مضامین که وقتی با کار و تلاش، نیاز اقتصادی خود اهل خود را به دست آوردی دست از کار بدار و نیز در فروش کالا از مومنین سود مگیر، مگر در ارقام قابل توجه که می توان خرجی روزانه را به عنوان سود معامله کسب کرد .



البته نیاز اقتصادی در روایات اسلامی به غذا و لباس ختم نمی شود بلکه لباس طبق عرف، منزل وسیع، مرکب مناسب طبق عرف داشتن مال برای صله رحم، پرداخت صدقه، اقدام به حج و عمره و زیارت قبور ائمه، ساختن بناهای خیریه و سرمایه ای برای تجارت یا زمین برای زراعت و احداث باغ، همگی جزء نیازهای اقتصادی شخص محسوب می گردد که تلاش برای کسب مال در این حد مورد تشویق قرار گرفته است.اگر همه به دستورات یاد ده عمل کنند زندگی متوسط رو به رفاه برای همگان قابل تحقق ولی تجمع نزد عده اندکی در اسناد اسلامی مذموم است: "کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم" (حشر: 7) و نیز جمع مال و خود داری از انفاق (حرص، بخل) و مصرف بیش از حد (اسراف) و ضایع کردن ثروتها (تبذیر) و اسراف را به شدت منع کرده و عامل بدبختی جوامع را دچار شدن به آنها می داند. با توجه به نکات یاد شده انگیزه کار و تلاش و حفظ اموال و اهتمام به تأمین معاش قاطبه مردم و مومنین به تعالیم اسلام وجود خواهد داشت که این امور یا از عوامل موثر بر توسعه اقتصادی می باشند و یا از آثار توسعه اقتصادی. اما نکته ای باقی می ماند که باید صریحاً به آن پرداخت و به نظر می رسد مورد نظر کسانی است که تعالیم اسلامی را ناسازگار با توسعه اقتصادی می دانند .



اسلام و استراتژی توسعه اقتصادی



توسعه اقتصادی به مفهوم امروزین مستلزم تراکم سرمایه صنعتی تولید انبوه است و تجربه غرب و روسیه و ژاپن در این راه مقارن با تمرکز ثروت نزد اقلیت سرمایه داری بوده است که از راه استثمار به دست آمده است. در واقع، بحث بر سر این است که استراتژی سازگار با اسلام برای تمرکز سرمایه صنعتی و قبل از آن، پس انداز مازاد و انباشت آن چگونه خواهد بود؟ انباشت ثروت و تمرکز سرمایه صنعتی در عین رعایت "کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم" چگونه میسر است؟


البته در تعالیم اسلامی بر زراعت و تجارت تأکید فراوان شده است و این دو بدون سرمایه تحقق نمی یابد و می توان استنباط کرد که: دعوت مردم به زراعت و خصوصاً تجارت مستلزم داشتن سرمایه زراعی و تجاری است. پس از نظر اسلام ممدوح است ولی می توان احتمال داد که منظور اسلام این است که سرمایه همه در حد «خویشفرمایی» (کارکن مستقل اقتصادی) است – همانطور که از «اجیر شدن» نزد دیگران مذمت شده است (باب کراهیه اجاره الرجل نفسه) – نه در حد پیدایش کار فرمایان بزرگ .



بنابراین، بحث حل نشده در رابطه تعالیم اسلام و توسعه اقتصادی «استراتژی توسعه اقتصادی» است و نه انگیزه کار و تلاش در اشخاص یا رسیدن به رفاه اقتصادی. استراتژی انباشت ثروت در غرب این بوده است که: صاحبان صنایع با تعیین ساعات کار کارگر و تعیین میزان سود برای تولید کننده (در نتیجه تعیین ضمنی قیمت یا تعیین حداقل قیمت کالاها براساس هزینه تمام شده و حداقل سود مرسوم بین تولید کنندگان) قسمتی از تولید را نزد خود انباشت کرده و مجدداً سرمایه گذاری می کردند و در طول دهه های متوالی سرمایه صنعتی عظیمی متراکم شد و در تولید آینده اثر شگرفی گذاشت که توسعه اقتصادی نام گرفت .


در روسیه بعد از انقلاب اکتبر راه غرب در شیوه انباشت سرمایه مورد قبول نبود و شاید ممکن هم نبود. بنابراین، دولت سوسیالیست از طریق قیمت گذاری کالاهای کشاورزی و صنعتی و در انحصار گرفتن کل تولیدات کشاورزی و صنعتی آن طور برنامه ریزی که نیروهای کار به چهار گروه تقسیم شوند :



1- تولید کنندگان کالاهای کشاورزی


2- تولید کنندگان کالاهای صنعتی و واسطه ای


3- نیروهای شاغل در بخش زیربنایی اقتصاد (مانند جاده سازی) و صنایع سرمایه ای ونظامی


4- نیروهای خدماتی اعم از کارهای طراز اول سیاسی یا پایین ترین خدمات .


کل تولیدات گروهها اول و دوم توسط دولت جمع آوری می شد و آنطور قیمت گذاری می شد که قیمت آن با کل درآمد تمام نیروی کار برابر باشد و در نتیجه بین کل نیروی کار تقسیم می شد. در نتیجه تولیدات گروه سوم یعنی نیروهای شاغل در بخش زیر بنایی اقتصاد و صنایع سرمایه ای نظامی انباشته می شد و منشأ رشد مستمر تولید در روسیه گردید. در چین استراتژی انباشت به تناسب جمعیت زیاد و اکثریت روستایی و برخی سنتها در تعاونیهای سنتی مردم، طراحی شد. به اینصورت که برای ایجاد سرمایه گذاری زیر بنایی احداث دهها و امثال آنها، نیروی کار روستایی موظف شد به ازای هر چند روز کار در مزرعه، یک روز در بخش تولیدات زیربنایی اقتصاد کار کند. مثلاً زارع پنج روز از هفته را در مزرعه کار می کرد و دو روز از هفته را در جاده سازی. به این صورت درصدی از نیروی کار در ایجاد زیربنای اقتصاد و صنایع اصلی انباشته می گردید. در صنعت نیز مشابه این امر انجام شد .



امام صادق علیه السلام می فرمایند: «خَطَب رسْولُ الله یوم الله یوم مِنی فقالَ: نضَّر اللهُ عبداً سمِع مقالتی فوعاها، و بلغها من لَم یسمعها، فکم من حامل فقه غیر فقیه و کم من حامل فقه الی من هو افقه من» ترجمه: رسول خدا صلی الله علیه و آله در سرزمین منی سخنرانی نمودند و فرمودند خداوند با نشاط کند بنده ای را که سخن مرا بشنود و خوب فراگیرد و به آن کس که نشنیده است برساند که چه بسا کسانی که بار فقه با خود می کشند ولی فقیه نیستند و چه بسا کسانی که فقه را به نزد کسانی انتقال می دهند که از خود حاملان فقیه ترند و بهتر می فهمند. اکنون این سوال مطرح است که درباره پنج استراتژی یاد شده به عنوان پنج موضوع، حکم شرع مقدس اسلام چیست و کدامیک از احکام پنجگانه حرام، مکروه، مباح، مستحب و واجب بر آن صدق می کند؟



کار تولیدی کردن بیشتر از حد ضرورتهای معاش و برای توسعه بخشیدن به رزق خود و خانواده و نیز برا انفاق و دستگیری از دیگران و حتی ارث گذاشتن برای فرزندان که سرمایه کار آنها باشد محصول انگیزه ای است که به آن انگیزه پیشرفت می گویند و بروز آن در موارد یاد شده در اسلام ممدوح است. پس توجه به کار اقتصادی مذموم نیست و نظر اسلام در این باره مساعد است. در بعد انباشت ثروت و تبدیل آن به سرمایه و سرمایه گذار، وقتی آن قدر زیاد باشد که بیش از مصرف و شخص و خانواده متعلقین او باشد و نیز بیش از مصارف مستحبی از انفاق و زیارت و... باشد، از حیث انگیزشی؛ انگیزه ممدوح در اسلام برای این حد از سرمایه گذاری، که در تملک شخص معین باشد، توجه به عزت مسلمین و استقلال اقتصادی مسلمین و... است نه انگیزه حرص و طمع .



از لحاظ استراتژی انباشت، مجموعه احکام فقهی به ما می فهمانند که: «کیفیت » کسب درآمد و هزینه کردن موضوع احکام شرعی است، نه «کمیت» آن بالاستقلال . ولی در کیفیت کسب درآمد رعایت نکاتی لازم است که استراتژی اجرا شده در اروپای غربی در قرن گذشته برای انباشت سرمایه را جایز نمی شمارد. ولی شیوه چین و هند هر دو بلا مانع به نظر نمی رسند و می توان استراتژی تلفیقی با عناصر جدید به وجود آورد .


کنترلهای اقتصادی و استفاده از سیاستهای وپولی و مالی خصوصاً سیاستهای کار آمد مالیاتی، پس از تحول فرهنگ مالیاتی مردم، که هم توزیع مجدد درآمد را ایجاد کند و هم اقدامات مبتنی بر انگیزه نفع شخصی را به سوی سرمایه گذاری در بخش زیربنایی و صنعت سنگین و نیز مصرفی مورد نیاز سوق دهد از باب ولایت فقیه جایز است و می تواند راهی برای انباشت در صنعت توسط بخش خصوصی و نیز بخش دولت باشد. و نیز همه طرق عقلایی برای استفاده از کار و ثروت مردم به طور عادلانه جهت ساختن زیر بناهای اقتصادی شرعاً بلامانع است.حتی کمک گرفتن از سرمایه خارجی مادام که خوف عقلایی از تسلط خارجی و کفار بر کشور و بخشهایی از اقتصاد آن نیست شرعاً جایز است و کفار بر کشور و بخشهایی از اقتصاد آن نیست شرعاً جایز است. هر چند تعیین موارد این حکم به مطالعات تجربی اقتصادی نیازمند است و معمولاً اگر مطالعات تجربی انجام شده باشد و تأیید اقتصادی و اجتماعی داشته باشد فقط و فقط مشکل مالی داشته باشد استقراض خارجی توسط علمای اقتصادی بی ضرر بلکه مفید تلقی می شود .



پس نظر اسلام نسبت به توسعه اقتصادی نه تنها مطلقاً «منفی» نیست، بلکه حتی با شقوق مختلفه ای که کاملاً برای تحقق توسعه اقتصادی مساعد است، موافق می باشد. اما این امر منوط به داشتن اطلاعات دقیق و طراحی صحیح کنترلی و وجود دیدگاه توسعه ای به برنامه ریزی اقتصادی، می باشد. بنابراین، نباید ضعف علمی و برنامه ریزی و اجرایی را به نامساعد بودن احکام و ارزشهای اسلامی برای توسعه اقتصادی نسبت داد .



برگرفته از : www.tahoordanesh.com



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 167 :: 50 51 52 53 54 55 56 57 58 59 >