تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:11 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

نویسنده : محمد ابراهیم سینایی

منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

در سنجش قدرت ملی کشورها پارامترهای گوناگونی دخیل است. قدرت اقتصادی، قدرت فرهنگی، قدرت نظامی، قدرت سیاسی، قدرت فن آوری و قدرت ارتباطات اصلی ترین پارامترهایی هستند که توسط آنها میزان قدرت ملی کشورهای مختلف سنجیده می شود. هر کشوری که بخواهد به عنوان کشوری قدرتمند در عرصه بین الملل جایگاه خود را تثبیت نماید به ناچار باید لااقل در چند بعد از ابعاد نام برده شده قابلیت تاثیرگذاری در عرصه بین الملل را داشته باشد. با این حال دو مؤلفه نظامی و اقتصادی از اهمیت والاتری در قیاس با دیگر ابعاد قدرت برخوردار هستند به گونه ای که کشوری چون پاکستان تنها به خاطر داشتن چند کلاهک هسته ای به عنوان یکی از بیست کشور قدرتمند دنیا شناخته می شود و ژاپن نیز که از لحاظ امنیتی و نظامی کاملاً وابسته به ایالات متحده است تنها به دلیل داشتن اقتصادی شکوفا به عنوان یکی از برترین قدرتهای جهان شناخته شده است.

نکته ای که به ویژه در دوران پساجنگ سرد ذهن بسیاری از متخصصین حوزه روابط بین الملل را به خود مشغول داشته است اهمیت رو به رشد عامل اقتصاد در قیاس با دیگر عوامل بوده است. در سنجش قدرت اقتصادی دولت ها نیز چیزی که بیش از هر نکته  دیگر توانمندی یا ناتوانی قدرت اقتصادی دولت ها را معین می سازد حجم و کیفیت تولید و توان رقابت کالا یا خدمات تولید شده در بازار جهانی می باشد.

تولید اولین راهکار بشر برای تبدیل وضعیت خود از 1 به 2 بوده است. تبدیل منابع به کالاهای با ارزش بیشتر و ارزش افزوده حاصله از آن برای تولید کننده اصلی ترین محرک تلاش بشر برای ارائه کالاهایی با هزینه کمتر و مطلوبیت بیشتر بوده است. حجم و کیفیت تولید کالا و خدمات تمییز دهنده کشورها از یکدیگر بوده است. غالباً کشورهایی که از لحاظ حجم و کیفیت تولید در سطح بالاتری در قیاس با دیگر کشورها برخوردار هستند از لحاظ قدرت ملی نیز در جایگاه بالاتری در عرصه بین الملل قرار می گیرند. هرچند همواره این موضوع مصداق ندارد ولی همانگونه که شرح آن آمد تولید یکی از اساسی ترین پارامترهای تعیین میزان قدرت کشورها در عرصه بین الملل است.

جابه جایی قدرت به ویژه در سال های پساجنگ سرد به وضوح اهمیت عامل اقتصاد را در رده بندی جدید کشورهای جهان نمایان ساخته است. در این دوران چین، ژاپن و هند از برجسته ترین نمونه هایی هستند که به رغم ضعف نظامی در برابر هژمونی نظامی دولت هایی چون آمریکا و روسیه به دلیل گسترش توان کیفی و کمی خود در عرصه تولید کالاها و خدمات توانسته اند جایگاه خود را به عنوان قدرت های نوظهور جهانی به رخ رقبای خود بکشند. با این حال تغییر وضعیت یک کنشگر از یک قدرت جهانی به یک ابرقدرت جهانی تنها مستلزم توان اقتصادی نیست بلکه همان گونه که در نمونه ایالات متحده مشهود است عامل تاثیرگذار دیگر که به ویژه در پیوند با بعد اقتصادی متجلی می گردد در مؤلفه های فرهنگی نهفته شده است. عامل فرهنگ و ایدئولوژی اگر جذابیت ها و قابلیت های جهان شمول را نداشته باشد بی شک نخواهد توانست سلطه ابرقدرت را تحکیم بخشد.

همان گونه که گرامشی نیز به درستی اشاره کرده است سلطه امپریالیسم را باید بیش از آنکه در عوامل سیاسی و اقتصادی جستجو نمود باید در هژمونی فرهنگی قدرت مسلط جست. گرامشی در تحلیل بقاء و استمرار سرمایه داری و عدم وقوع انقلابهای سوسیالیستی موضعی ضد اقتصادی اتخاذ کرد و بر نقش ایدئولوژی و فرهنگ تاکید داشته است. به نظر گرامشی استمرار سرمایه داری نتیجه هژمونی ایدئولوژیک است و هژمونی فرایندی است که در آن طبقه حاکم جامعه را به شیوه ای اخلاقی و فکری هدایت و کنترل می کند. در جامعه ای که هژمونی در آن برقرار است میزان بالایی از اجماع و وفاق و ثبات اجتماعی وجود دارد و طبقات تحت سلطه از آرمان و ارزش هایی حمایت می کنند که مورد نظر طبقه مسلط است و آنها را به ساختار قدرت یکپارچه جامعه پیوند می زند. دقیقاً همین عامل سد محکمی را در برابر دولت هایی چون چین و هند ایجاد نموده است. کنفسیوس و هندو به عنوان مکاتب اصلی رایج در این جوامع به دلیل ماهیت تک ساحتی و غیرجذابشان قابلیت تقابل با ایدئولوژی جذاب لیبرال و ایجاد هژمونی این دولت ها را نخواهد داشت. بی تردید همانگونه که بسیاری از محققین غربی خود معترفند در میان مکاتب موجود تنها مکتب اسلام آنهم قرائت شیعه جعفری است که ظرفیت به چالش کشانیدن این ایدئولوژی را داراست، لذا با باور به داشتن چنین ظرفیت فرهنگی ای در مذهب شیعه اثنی عشری دلیل تاکید رهبر معظم انقلاب به عامل اقتصادی به وضوح قابل درک می باشد.

ظرفیت فرهنگی و ایدئولوژیک مستور در مذهب شیعه شاخص های لازم برای برساختن تمدنی نوین که ظرفیت به چالش کشانیدن فرهنگ هژمون غالب را داشته باشد و نقایص مادی و غیرمادی آنرا برطرف نماید مهیا ساخته است. عامل اقتصاد وجه دارای اهمیتی است که به عنوان یکی از اصلی ترین ابزارهای شکوفایی و جهانگیر شدن فرهگ شیعه ظرفیت ایجاد بسترهای اساسی برای حرکت به سوی تمدن مهدوی را ایجاد نموده است. در این رابطه تولید ملی، سرمایه و کار  ایرانی با شاخص های اسلامی-ایرانی فاکتورهای اصلی در تحول بعد اقتصادی کشور ایران به عنوان کانون تمدن مهدوی می باشند.



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:11 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

منبع : تابناک

سال جدید به تدبیر مقام معظم رهبری بنام سال تولید ملی؛حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری گردید.

در خصوص چرایی نامگذاری سال جاری به این نام می توان مهمترین برداشت را اهمیت حیاتی مسئله تولید و بهره وری داخلی با توجه به تحریم های اقتصادی کشور وظرفیت های کلان اقتصادی معطل مانده و تعطیل شده در بخش های مختلف صنعتی وکشاورزی بدلیل برخی سیاست گذاری ها؛ وجود ظرفیت های متعدد بالقوه جهت بهره برداری از قبیل ذخایر خدادادی از قبیل سوختهای فسیلی؛ ذخایر معدنی مختلف و بسیار متنوع؛ نیروی انسانی کارآزموده ونهایتا ایجاد پروسه ای منطقی در حمایت از صنایع مختلف با هدف رفع نیازهای داخلی که اساس و بنیان استقلال محسوب می گردد و نیز ایجاد اشتغال واقعی وپایدار و به خصوص صیانت از اشتغال موجود برشمرد اما این نامگذاری در واقع یک نشانه گذاری و سیاستگذاری محسوب میشود که با توجه به شرایط حال کشور نشان دهنده اهمیت مبحث تولید و صیانت از سرمایه های داخلی در جهت رشد وتوسعه کشور است اما رسیدن به این هدف مهم و متعالی مستلزم ملزوماتی است که نیازمند توجه جدی دولتیان به عنوان مجریان اقتصاد کلان کشور و نیز قوه مقننه بعنوان سیاست گذارو قوه قضاییه بعنوان ضابط نظام در عرصه حمایت ازفعالیتهای سالم اقتصادی است.

در حال حاضر ((عدم حمایت از بخش تولید)) در کشور دغدغه اصلی به خصوص بخش خصوصی است توجه به بخش تولید و افزایش بهره وری ونیز صیانت از سرما یه های ملی در حال حاضر با چالش های جدی مواجه است که می بایست در مرحله نخست این چالش ها شناسایی و رفع گردد تا زمینه برای ایجاد بهره وری و اشتغال پایدار فراهم گردد اما این موانع کدام است؟

اول: بسیاری از قوانین موجود در جهت نه تقویت تولید وسرمایه گذاری پایدار بلکه ضد تولید است تصویب قوانین مختلف بدون در نظر گرفتن شرایط و ویژگیهای بخش تولید و وجود قوانین متناقض دراین زمینه هزاران کارگاه در کشور را عملا به تعطیلی کشانده است بعنوان مثال صدها کارخانه کوچک و متوسط در نقاط مختلف کشور که با مواداولیه صنایع پتروشیمی و سرمایه گذاری بخش خصوصی و اخذ وام های بانکی در دهه های اخیردر شهرک های صنعتی تاسیس وموجب ایجاد اشتغال و افزایش تولیدات مواد مختلف مصرفی شده بودند به ناگهان با یک سیاست جدید بدون لحاظ کردن چگونگی حمایت ازاین کارگاهها یعنی آزاد سازی نرخ مواد اولیه پتروشیمی ناگهان این کارخانه ها که توان رقابت با انواع محصولات مشابه خارجی را ازیکسو نداشتند و ازسوی دیگر با افزایش نرخ دستمزد؛عوارض ومالیات؛حمل ونقل؛حامل های سوخت و..مواجهه گردیدند یکی بعد از دیگری تعطیل و صدها نفر شاغل نیزبیکار وکارآفرین هایی که میبایست مورد حمایت دولت باشند درسطح وسیع تعطیل و بعنوان نمونه بیش از 100کارخانه تولید کیسه های مورد استفاده در صنایع آردو... از ادامه فعالیت بازماندند چون در آزاد سازی مواد پتروشیمی هیچگونه بسته حمایتی برایشان تعریف نشد بخش خصوصی فعال دراین صنعت نیز سرمایه خود را ازدست داده و بعنوان مدیون بانکی به یک بدهکار با عدم توان پرداخت بدهی تبدیل و سر اززندان درآورده و کارخانه ها را نیزبانکها مصادره بدون اینکه امکان راه اندازی مجدد آن موجود باشد؛ و صدها میلیارد تومان از سرمایه های ملی تاکنون در کشور بعلت سیاست گذاری های غلط اقتصادی و تصمیمات خلق الساعه این تچنینی هدر رفته است.

دوم : واگذاری صنایع خصوصی سازی یا حیف ومیل بیت المال؟

مسئله مهم دیگر در مسیر حفظ و یا افزایش تولید ملی و استفاده بهینه از سرمایه گذاری مسئله ای بنام خصوصی سازی در کشوراست که اگر چه براساسی نسخه های لیبرالی تنظیمی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول براساس اقتصاد سرمایه داری برای اقتصاد بیمار ایران ازدوران سازندگی پیچانده شده اما عملا همین سیاستهای سرمایه داری هم که دارای نکاتی است ازقبیل حمایت از بخش خصوصی وایجاد فضای رقابتی در کشور اجرا نشده است واصولا کشوری که اقتصاد غیر شفافی دارد این خصوصی سازی بعنوان یک رانت برای وابستگان به مراکز قدرت موجب تنومند شدن اقتصادی افراد مرتبط با قدرت در کشورشده است از دوران سازندگی تا کنون به معنای واقعی که واگذاری بخش دولتی به بخش خصوص در جهت کاهش تصدی گری بخش دولتی و ایجاد فضای رقابتی در بخش خصوصی ازرهگذر ارتقای کیفیت تولیدات همراه با قیمت رقابتی مد نظر بوده است به دوعلت ناکام مانده است :

الف: ناکامی خصوصی سازی در کشور ما:

به نام خصوصی سازی بسیاری از صنایع مادر؛کارخانجات و کارگاههای بزرگ تولیدی و خدماتی با نادیده گرفتن ماهیت واگذاری و خصوصی سازی به افراد صاحب قدرت و مرتبط با قدرت واگذارشده است واگذاریهایی که در هرکشور مترقی اگر به این شیوه انجام می شد موجب اعتراضات وسیع و حتی استعفای چند وزیر و برخورد قاطعانه با سودجویان می شد چرا ریال به ریال سرمایه گذاری انجام شده دراین کارخانه ها و شرکتها متعلق به همه ایرانیان است امامتاسفانه فراوان دیدیم که کارخانه ها و شرکتهای بزرگ زیر قیمت روز به بهای اندک و از دم قسط و... به افراد خاص واگذار و یک شبه این افراد به ثروت های میلیاردی نامشروع دست پیدا کردنددراین نوع خصوصی سازی چند اتفاق مهم و البته نامیمون و ضد تولیدی که موجب ائتلاف سرمایه های ملی شده است رخ داده است الف:واگذاری کارخانه ها و شرکت ها به افراد صاحب رانت مرتبط به منافع قدرت تحت عنوان موسسات خیریه و شرکتهای حقوقی با هدف کسب سودهای نامشروع و هنگفت رخ داده است.

ب: این نوع واگذاری ها موجب شده که صنایع مختلف به بهانه خصوصی سازی بدون در نظر گرفتن توانایی های فرد خریدار یعنی تجارب مربوط با دانش فنی مرتبط با صنایع وشرکتهای واگذار شده باشد و بسیاری از صنایع واگذار شده در دو دهه اخیر بعلت عدم توانایی فردخریداردر راهبری واحد صنعتی ومدیریت غلط به تعطیلی کشانده شود و هزاران نفر شغل خود را از دست بدهند گواه اینکه دراین مدت اعتراضات کارگری فراوانی را شاهد بوده ایم که یک کارخانه تولیدی بعد از واگذاری از ادامه فعالیت با انباشته شدن بدهی ها بازمانده و کارگران خود را درنهایت با حجمی چندماهه ناشی از مطالبان وحقوق معطل مانده چند ماهه اخراج کرده اند.

سوم: عدم حمایت از کارآفرین و سرمایه گذار :

وجود بورو کراسی وسیع اداری؛کاغذ بازیها برای ایجاد یک واحد تولیدی واقعا سرمایه گذار را از ادامه انگیزه اش برای کارآفرینی وتولید و اشتغال پشیمان می کند دراین میان به جرات می توان مدعی شد هیچگونه حمایت قانونی از کارآفرین نمی شود تنها کافی است سری به ادارات کل مرتبط با صدور پروانه بهره برداری و موافقت اصولی زده شود تا به این واقعیت پی برده شود که کارآفرینی که می بایست دستگاههای مختلف اداری وی را در مسیرارزشمند کارآفرینی حمایت کنند چگونه مورد غضب واقع می شود!!انجام انبوه استعلامات توسط متقاضی از ادارات مختلف؛ خرید زمین؛عدم همکاری مناسب بخش بانکی؛پرداخت هزینه های متعددو گزاف بابت کارشناسی؛تهیه نقشه های مختلف و....باعث میشود که افراد با انگیزه هم از ادامه کاربازبمانند.

چهارم- اقتصاد دانا محور :

در بخش های مختلف تولیدی کشور اعم از صنایع؛کشاورزی و.... یکی ازفاکتورهای مهم مهم موفقیت که موجب توسعه اقتصادی می گردد توجه به نخبگان کشور است درحال حاضر واقعیتهای اقتصادی کشورهای پیشرفته وتوسعه یافته ای همچون ژاپن و کانادا نشان دهنده موفقیت چشمگیر اقتصادی این کشورها براساس توجه به نیروی انسانی نخبه میباشد اما واقعیات کشور ما نشان دهنده خروج سالنه انبوه نیروی های انسانی نخبه وصاحب ایده ای است که سالانه بابت این خروج حداقل 50 میلیارد تومان فقط بابت هزینه هایی که منجر به سرمایه گذاری بابت تحصیل ایشان شده است کشور متحمل خسارت می شود و همین نیروهای نخبه و صاحب فکر با آغوش باز از سوی کشورهای توسعه یافته مورد پذیرش وحمایت قرار می گیرند و با با اعطای امکانات مناسب معیشتی ومالی و تحقیقاتی منشاء تولید ثروت فراوانی از رهگذر تحقق ایده های خلاقانه و بکارگیری در جایگاه مناسب با علائق در این کشورها میشوند.... در اهمیت حمایت از نخبگان همین بس که وقتی تصدی بخش های اقتصادی و صنعتی وکشاورزی کشور بدست نیروهای خلاق ونخبه باشد یقینا ضمن هدایت ومدیریت صحیح این واحدها و تحقق ایده های خلاقانه و تحول در ارائه خدمات و تولیدات متناسب با توان رقابت با انواع خارجی در جهت حفظ و حتی گسترش اشتغال وتولید با کیفیت گام برداشت.

بنابراین لازمه تحقق فرمایشات مقام معظم رهبری در نامگذاری سال جدید بنام که نشان دهنده اهمیت حیاتی حمایت از تولید ملی است می تواند براساس شاخص های زیر باشد:

1-تحقق روح خودباوری در هموطنان یعنی اینکه اعتقاد داشته باشیم ایرانی می تواند کالای برتر را با حفظ کیفیت قابل رقابت با نمونه خارجی تولید کند وایرانی می بایست کالای ایرانی مصرف کند.اولین گام در زمینه تولید ملی و اشتغال فرهنگسازی است.

2- تجدید نظر در قوانین مرتبط باتولید و سرمایه گذاری تلاش برای کاهش بوروکراسی در روند سرمایه گذاری در اینخصوص لازم است کارگروهی متشکل از مدیران دستگاههای دولتی ونمایندگان بخش خصوصی تشکیل و قوانینی که به نوعی مانع بخش تولیدو سرمایه گذاری هستند شناسایی و با ارائه پیشنهادات به دستگاههای مسئول حذف شوند.

3- حمایت دولت از بخش صنعت وکشاورزی با اختصاص یارانه و سیاستهای تشویقی در جهت کاهش هزینه های تولیدی وحفظ اشتغال و سرمایه گذاری و امکان رقابت در بازار

4-ایجاد محدودیت از جمله افزایش تعرفه گمرگی جهت اقلام وکالاهایی که نمونه مشابه داخلی دارند جهت جلوگیری از ورشکستگی صنایع داخلی که متاسفانه به کرات عدم رعایت این مهم موجب ورشکستگی صنایع مختلف داخلی شده است.

5- جلوگیری قاطعانه اداره استاندارد و دستگاههای مسئول از تولید اقلام نامطلوب که باعث بی اعتمادی خریداران در بازارهای داخلی وخارجی به تولیدات وطنی می گردد.

6-اعمال سیاستهای اقتصادی در بخش صادرات با پذیرش بخشی از هزینه صادرات اقلامتولیدی به کشورهای خارجی که موجب ارزآوری؛حمایت از صنایع داخلی و حفظ اشتغال می گردد دقیقا مانند همین سیاستی که درحال حاضر چین در حمایت از کارآفرینان وصادر کنندگانش اجرا می کند.

6- تشکیل صندوق ملی سرمایه گذاری باامکان هرگونه برداشت توسط دولت با مصوبه مجلس در این خصوص مجلس که در دوره هشتم از اهرم نظارتی خود بسیار ضعیف بهره برده لازم است با تعریف مکانیزم هایی در خصوص چگونگی واریز وجوه وبرداشت وتخصیص اعتبارات فقط در جهت ایجاد اشتغال نظارتی قوی داشته باشد.

7-تشکیل کمیته ملی بهره وری با هدف افزایش بهره وری وکار مفید کارکنان ؛ایجاد روحیه منتهی به تعهد شغلی؛شناسایی موانع موجود در مسیر افزایش بهره وری؛فعال سازی کمیته های نظام پیشنهادات و ایده ها در ادارات واعمال سیاستهای تشویقی ازاین افراد صاحب فکر و ایده

8-تشکیل کمیته ملی ابداعات و اختراعات جهت شناسایی اختراعات و ابداعات و اکتشافات برتر با حضور اعضای هیات علمی مراکز تحقیقاتی؛اعمال سیاستهای تشویق در زمینه حمایت ازمخترعان ومکتشفان و... تعریف راهکارهای عملی برای عملیاتی شدن اختراعات و....لازم است جشنواره های ابداعات و اکتشافات و ایده های برتر در همه سطوح از دبستان تا دانشگاه و مراکز تحقیقاتی با هدف تقویت روحیه خلاقانه و پرورش استعدادها طراحی گردد.

شرایط فعلی تحریم کشوررا می توان بدور ازشعار زدگی های رایج به یک فرصت تبدیل کرد ایجاد موسسات ملی پرورش خلاقیت؛تقبل هزینه های طرحهای تحقیقاتی مختلف توسط بخش های دولتی؛تشکیل کمیته ملی حمایت ازاختراعات؛اکتشافات ونوآوری ها؛تشکیل جدی نظام های پیشنهادات ؛طرحها و ایده ها در کلیه دستگاههای اجرایی جهت شناسایی ایده های برتر با هدف افزایش بهره وری وتولید وکاهش هزینه ها؛تقدیر شایسته از صاحبان ایده ها و..از اهمیت خاصی برخوردار است.

9-تشکیل کمیته های بررسی مشکلات صنایع در کلیه استانها جهت بررسی دلایل تعطیلی صنایع با حضور استانداران و مدیران دستگاههای مختلف و صاحبان صنایع وحمایت از صنایع ورشکسته یا در شرف تعطیلی لازم بذکر است در صورت حمایت مدیران دولتی می توان بسیاریازاین صنایعرا مجدد فعال کرد.

10-اجرای درست اصل 44 با نظارت مجلس و سازمان بازرسی ونهادهای مسئول وجلوگیریاز واگذاریهای خارج ازضابطه و برخورد قاطعانه دستگاه قضا با افرادسودجو ومتصل به رانت های غیر قانونی قدرت.

11-بکارگیری شیوه های نوین در بخش های صنعتی وکشاورزی جهت افزایش میزان بهره وری وتولید بعنوان مثال اجرای طرحهای نوین آبیاری قطره ای در بخش کشاورزی با هدف کاهش استفاده از ذخایر آبی و افزایش حداقل دو برابری تولید.

12- اجرای دوره های آموزشی جهت مشاغل جدید در زمینه های مختلف علمی؛تکنولوزیک؛نانو با هدف گسترش بازار کارمشاغل جدید در همین زمینه لازم است سازمان فنی وحرفه ای با شناسایی مشاغل جدید و برگزاری دوره های آموزشی وحمایتهای مالی زمینه را در بازار کار برای ایجاد اشتغال فراهم نماید.

13- هدفمند نمودن پرداخت تسهیلات اشتغال وحذف روند پرداخت برخی از تسهیلات که موجب انحراف از هدف ایجاد اشتغال است در این خصوص با راستی آزمایی میزان اشتغال ادعایی دستگاههای مختلف می تواند میزان انحراف یا درستی نمودارهای اشتغال براساس نوع تسهیلات پرداختی را مشخص نمودو براین اساس تسهیلات را به بخش هایی که اشتغال واقعی ایجاد می کنند سوق داد.



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

نویسنده : مهرداد بذرپاش

منبع : قاصد نیوز

در شرایطی که تراز بازرگانی خارجی بدون احتساب نفت منفی است، مثبت بودن تراز حساب جاری، موجب نرسیدن صدای خرد شدن استخوان‌های تولید ملی به گوش اقتصاد کشور شده است؛ یعنی در حالی که همواره از توان تولید ملی کاسته می‌شود، ارزش واقعی پول ملی بی‌توجه به آن همیشه تقویت شده است.

 
تراز بازرگانی خارجی کشور ما بدون احتساب نفت در سال‌های گذشته همواره منفی، اما تراز بازرگانی خارجی با احتساب نفت، همواره مثبت بوده است و به دلیل قیمت‌های بالای نفت در پنج سال گذشته، تراز حساب جاری کشور نیز همواره مثبت بوده است؛ بنابراین، هرچند مثبت بودن تراز حساب جاری به خودی خود، نقطه قوت یک اقتصاد تلقی می‌شود، اما در شرایطی که تراز بازرگانی خارجی بدون احتساب نفت منفی است، مثبت بودن تراز حساب جاری موجب نرسیدن صدای خرد شدن استخوان‌های تولید ملی به گوش اقتصاد کشور شده است؛ یعنی در حالی که از توان تولید ملی همواره کاسته می‌شود، اما ارزش واقعی پول ملی بی‌توجه به آن همیشه تقویت شده است.

هر چقدر توان کشور در تولید و فروش کالا و خدمات بالاتر از تقاضای کشور برای کالا و خدمات وارداتی باشد، پول ملی تقویت می‌شود و نرخ ارز کاهش می‌یابد و در صورتی ‌که کشور وضعیت خوبی در تولید و صادرات نداشته باشد، پول ملی تضعیف و نرخ ارز افزایش می‌یابد و این افزایش موجب گرانتر شدن واردات و به صرفه شدن تولید داخل می‌شود و در نتیجه به رقابت‌پذیری تولید ملی کمک می‌نماید و منجر به بازتوانی تولید تضعیف شده می‌شود.

در کشورهایی که دولت‌های متکی به ثروت ملی بر سر کارند، ورود ارز حاصل از فروش ثروت ملی به چرخه ارزی کشور، موجب مخدوش شدن ارتباط ارزش پول ملی با نسبت درآمدهای ارزی به دست آمده از تولید ملی به مخارج ارزی ناشی از مصرف ملی می‌شود؛ بنابراین، ضعف و قوت تولید ملی اثر واقعی خود را بر ارزش پول ملی از دست می‌دهد.

به عبارت دیگر، هر چقدر درآمدهای ناشی از فروش نفت و گازبالاتر باشد، اثر بیشتری بر تقویت پول ملی می‌گذارد و این اثر مستقل از اثر درآمدهای ناشی از کار ملی است؛ بنابراین در شرایطی مانند امروز در کشور ما که تولید در مقابل واردات به شدت ناتوان و آسیب‌پذیر شده است، می‌بینیم که ارزش واقعی ریال با تکیه به دلارهای نفتی کماکان در حال تقویت است.

اگر درآمدهای نفتی وارد بودجه دولت نشود و از آنجا به بازار ارز کشور سر ریز نشود، تنظیم نرخ ارز در بازار، وابسته به تولید ملی می‌شود که نتیجه این وضعیت، آن خواهد شد که اگر تولید از واردات ضعیف‌تر باشد نرخ ارز افزایش و اگر تولید توانمند‌تر از واردات گردد نرخ ارز کاهش می‌یابد و این مهم در صورتی حاصل می‌شود که اولا دولت مقید به انضباط مالی و بودجه‌ای بیشتری گردد و ثانیا اندازه دولت کاهش جدی پیدا کند؛ یعنی به اندازه‌ای کوچک شود که توان اداره کشور را با درآمدهای ناشی از کار ملی (مالیات و عوارض ماخوذه از شهروندان و فعالیت‌های اقتصادی کشور) بیابد.

مسئولان باید بپذیرند که هیچ راه دومی برای نجات اقتصاد کشور وجود ندارد؛ بنابراین بجد در پی تحقق دولت کوچک و متکی به کار ملی باشند. فعالین اقتصادی هم با درک اهمیت این موضوع باید به ‌جای اینکه تنها خواستار افزایش دستوری نرخ ارز باشند تمام هم و غم خود را به اصلاح ریشه‌های این معضل بدهند، زیرا قطعا دولت بزرگ و پرخرج محتاج فروش دلارهای نفتی در بازار ارز خواهد بود.

صنعت لوازم خانگی ایران امکانات بالقوه ای برای تولید و ارتقای کیفیت علاوه بر استانداردسازی در همه زمینه‌ها را دارد. سرمایه گذاری‌های خوبی در این باره صورت گرفته و واحدهای بزرگ تولیدی مشغول به کار شده‌اند، به گونه‌ای که واحدهای کوچک تولیدی دیگر نمی‌توانند در این صنعت دوام بیاورند، اما با وجود همه این پتانسیل‌ها، این صنعت از سوی دولت و در رأس آن وزرات صنعت، معدن و تجارت حمایت نمی‌شود. دولت باید اعتبارات دریافتی از محل اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها را به این صنعت و تولید اختصاص دهد و بانک‌ها نیز وام‌های مورد نیاز تولیدکنندگان را با بهره کمتری در اختیار آنان قرار دهند.

در این میان، بومی‌سازی تولیدات لوازم خانگی باید دربرگیرنده دو اولویت، یکی همراهی با تکنولوژی روز جهان و دیگری هماهنگی مصنوعات با اقلیم منطقه باشد که در این باره تولیدکنندگان داخلی توانسته‌اند در تولید آبگرمکن‌ گازی دیواری، بخاری گازی، اجاق گاز و چرخ خیاطی علاوه بر پاسخگویی به نیاز داخل، بهترین بازارهای صادراتی دنیا را نیز تصاحب کنند.

لوازم خانگی از رشته‌های شتاب‌دهنده توسعه صنعتی هر کشور از جمله ایران است؛ گردش مالی سالانه این صنعت در ایران به ‌طور میانگین شش میلیارد دلار برآورد می‌شود که چهار میلیارد دلار آن مربوط به لوازم خانگی انرژی‌بر و بقیه به ظروف، سرویس غذاخوری و لوازم ریز آشپزخانه برمی‌گردد.

با وجود این، در ایران یک نظام استاندارد کارآمد وجود ندارد و هر آنچه به نام استانداردهای مدون ملی وجود دارد، بسیار محدود هستند و طیف وسیعی از کالاهای مصرفی اعم از داخلی و وارداتی را تحت پوشش قرار نمی‌دهند یا این‌که این استانداردها به روز نشده‌اند؛ بنابراین، نبود پوشش کامل استاندارد و به روز نبودن آن‌ها و حتی عدم انطباق استانداردهای موجود با استانداردهای جهانی یکی از مشکلات موجود در این زمینه است.

برندسازی ملی می‌تواند زمینه‌ساز توسعه تولید داخلی و موجب رونق صنعت ملی شود. این اقتصاد تک‌محصولی، یکی از عواملی است که اقتصاد یک کشور را به سراشیبی سقوط می‌کشاند. اگر می‌خواهیم اقتصاد ما به نفت وابسته نباشد باید به صنعت برند و بازاریابی ملی بیش از پیش توجه کنیم؛ کاری که چندین سال است از آن غافل مانده‌ایم.


نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

نویسنده : سعید غلامی باغی

منبع : برهان

ایجاد فرصت­ های شغلی جدید و افزایش مستمر سطح اشتغال در گرو کارایی تمامی زنجیره­ های اقتصاد کشور و توجه به مقوله‏ ی کارآفرینی در کشور است.

در جامعه‏ ی امروز، با توجه به پدیده­ های اجتماعی از جمله رسیدن شوک جمعیتی بعد از انقلاب به سن تشکیل خانواده و تولد فرزندان آنان (امکان بروز شوک دوم جمعیت) و همچنین استمرار پدیده‏ ی مهاجرت به شهرهای بزرگ, هرگونه ایستایی در فعالیت­ های اقتصادی به معنای جا ماندن اقتصاد از تأمین نیاز افراد بیکار برای ایجاد اشتغال است.
 
با توجه به این موضوع ایجاد اشتغال مستلزم افزایش تولید, رشداقتصادی و بهادادن به کارآفرینان است. در ادبیات اقتصادی، کارآفرین کسی است که متعهد می‏ شود، خطرهای یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی، اداره و تقبل کند. بنابراین علاوه بر این‏که کارآفرین به عنوان اداره کننده‏ و سازماندهی کننده‏ی واحد اقتصادی برشمرده می‏ شود، احتمال خطر موجود در فعالیت اقتصادی را نیز می ‏پذیرد، از این‏رو است که به حمایت نیاز دارند. در این شرایط دولت می‏ تواند نقش خود به عنوان مکمل را ایفا کند، بازدارنده‏ های پیش روی کارآفرینان را برطرف کند.
 
اشتغال و تولید رابطه‏ ی دو طرفه‏ ای با یکدیگر دارند. از طرفی، یکی از عوامل تولید اصلی در کنار سرمایه, نیروی کار است. یعنی فرآیند تولید مستلزم نیروی کار متناسب با فعالیت تولیدی است و از طرف دیگر ایجاد درآمد و اشتغال به عنوان یکی از خروجی‏ های فعالیت اقتصادی تولیدی محسوب می‏ شود. بنابراین اشتغال هم عامل تولید و هم یکی از خروجی‏ های فرآیند تولید محسوب می‏ شود. از این منظر گسترش اشتغال را، در رفع موانع و مشکلات پیش روی تولید دانست.
 
در حال حاضر فرآیند تولید کشور با مشکلات و موانع متعددی روبروست.
 
از طرفی شرایط ورود به فضای اقتصادی و شروع کسب و کار مناسب نیست. با گذشتن چند سال از ابلاغ سیاست‏ های کلی اصل 44 قانون اساسی و تصویب قانون چگونگی اجرای این سیاست‏ ها, هنوز اهداف اصلی آن یعنی ایجاد رقابت و کاهش انحصار و توانمندسازی بخش خصوصی و گسترش بخش تعاونی و واگذاری بخش دولتی به بخش غیردولتی در سطح مطلوب محقق نشده است. این شرایط مؤید وضعیتی است که ورود به اقتصاد را با مشکل مواجه می‏ کند. همچنین فعالیت‏ های تولیدی، نیاز به اخذ مجوزهای متعدد و متنوع دارند و همین امر موانعی را پیش روی فعالیت‏ های تولیدی قرار داده است.
 
یکی دیگر از مسایلی که کارآفرینی در کشور را با مشکل مواجه کرده، قوانین کار است. همواره مشکلاتی در میان مثلث، کارگر، کارفرما و قوانین کار وجود داشته و فضایی را فراهم آورده که هیچ یک از آن‏ها از وضعیت فعلی رضایت ندارند. کارگران همواره از سطح حقوق و دستمزدها و مزایای کار ناراضی هستند، از طرف دیگر کارفرما نیز همواره از قوانین دست و پا گیر معترض است و سیاست‏ گذاران نیز به فراخور این وضعیت با شرایط پیچیده‏ ای مواجه‏ اند.
 
در هر صورت شرایط فعلی گویای آن است که قوانین کار از انعطاف کافی برخوردار نیست و این مقررات، تنها به نفع کسانی است که دارای شغل هستند و حتی می‏ تواند فرصت به دست آوردن شغل برای افراد بیکار را سخت‏ تر نیز بکند. به همین دلیل در کشورهایی که نرخ بیکاری بالا است و جامعه جوان جویای کار با مشکل مواجه‏ اند، معمولاً قوانین کار دارای انعطاف بیشتری هستند. در طول چند سال اخیر با تسهیل و امکان استفاده از انواع مختلف قراردادها تلاش شده است، این وضعیت تا حدی بهبود یابد ولی باید تسهیل قوانین در حدی باشد که به بهره کشی از  نیروی کار منجر نشود.
 
یکی دیگر از مشکلات فعالیت‏ های اقتصادی ثبت دارایی‏ ها است که فرآیند پیچیده‏ ای دارد و مقررات تنظیمی موجب می‏ شود که بخش عمده‏ای از فعالان اقتصادی فعالیت خود را به بخش غیررسمی منتقل کنند. با توجه به این‏که مقیاس فعالیت در بخش «اقتصاد پنهان» باید لزوماً کوچک باشد. هیچ‏گاه نمی ‏توانند به مقیاس استاندارد برسند و همین امر موجب کاهش بهره ‏وری کل اقتصاد شده است.
 
یکی از مشکلات دیگر فعالان اقتصادی، تأمین اعتبارات موردنیاز است. در حال حاضر بانک‏ ها، با وجود رشد «قارچ‏ گونه‏ »، پاسخ‏ گوی نیاز اعتباری بخش تولید کشور نیستند. بازار غیرمتشکل پولی و بخش غیررسمی تأمین وجوه با نرخ ‏های بسیار بالا مؤید همین موضوع است. علی‏رغم این‏که حدود 3 دهه از عمر نظام بانکی بدون ربا در کشور می‏ گذرد، نظام بانکی فعلی تنها سایه ‏ای از اقتصاد اسلامی را یدک می‏ کشد.
 
عمده قراردادهای از پیش امضا شده مبتنی بر دریافت سود معین از گیرندگان تسهیلات و پرداخت سود تضمین شده به سپردگذاران است که با مبانی بانک‏داری اسلامی همسو نیست و جرایم اخذ شده از عدم پرداخت اقساط فعالیت اقتصادی که با ضرر مواجه شده است به این موضوع دامن می‏زند. برای بیرون رفتن از این وضعیت نظام بانکی، نیاز به تحولی ویژه دارد، امید است در اجرای طرح تحول اقتصادی در نظام بانکی شاهد این دگرگونی باشیم.
 
از دیگر ابزارهای در اختیار فعالان اقتصادی که می‏تواند بخشی از نواقص نظام بانکی را پوشش دهد، استفاده از بازار سرمایه و بورس است. هرچند در سال‏های اخیر تحولات خوبی در این راستا انجام شده، ولی ارزیابی واقعی این بازار با توجه به مبادلات بانک‏ها و سازمان‏هایی که دولت سهم بالایی از آن‏ها را داراست و همچنین واگذاری‏ های صورت گرفته در قالب سهام عدالت و اصل 44 به صورت کامل امکان‏ پذیر نیست و بازار سرمایه نیز نیاز به اصلاح جدی دارد.
 
یکی دیگر از مشکلات فعلی حاکم بر اقتصاد کشور ناکارایی نظام مالیاتی است. در حال حاضر نظام مالیاتی کارآمد نیست, میزان فرار مالیاتی بالاست. مردم از نبود عدالت اجتماعی در جامعه و  خدماتی که توسط دولت نسبت به مالیات پرداختی ارایه می‏شوداحساس رضایت نمی­کنند.
 
قانون مالیات بر ارزش افزوده یکی از ابزارهای مهم برای اصلاح این نظام محسوب می‏شد که متأسفانه در مسیر اجرای کامل آن مشکلاتی ایجاد شده، هنوز منافع آن به طور کامل حاصل نشده است. یکی از اقداماتی که می‏تواند به عنوان مکمل مالیات بر ارزش افزوده اجرا و نظام مالیاتی را ارتقا دهد، اصلاح قانون مالیات‏ های مستقیم است که پیش‏نویس آن در دولت تهیه شده است.
 
از دیگر مشکلات تولید در کشور مشکلاتی است که از تجارت خارجی به بخش تولید داخلی وارد می‏شود. واردات بی‏ رویه، به خصوص ورود کالاهایی با قیمت و کیفیت پایین، تولید داخلی را با مشکل مواجه می‏کند. ورود کالا به صورت قاچاق و بدون نظارت مسؤولان آن بخش، طولانی و پیچیده بودن مراحل و تشریفات گمرکی و یا موانع پیش روی صادرات کالا از جمله مسایلی هستند که تولید داخلی را تحت‏ الشعاع قرار می‏دهد.
 
یکی دیگر از مسایل پیش روی فعالان اقتصادی، عدم ضمانت اجرای قراردادها است. بالارفتن تعداد چک‏ های وصول نشده بانکی و اجرایی نشدن تعهدات، از مسایلی است که چرخه مبادلات تجاری را با مشکل مواجه می‏کند، زیرا مشکلات یک بخش به صورت زنجیره‏ ای به بخش‏ های دیگر منتقل می‏شود.
 
موارد فوق بخشی از مشکلاتی است که فعالان اقتصادی و کارآفرینان با آن مواجه هستند و بیان کننده‏ی آن است که فضای کسب و کار کشور با چالش‏ها و مشکلات متعددی مواجه است. رتبه‏ ی ایران (حدود 140 در میان 180 کشور جهان در چند سال گذشته) در شاخص فضای کسب و کار که هرساله توسط بانک جهانی گردآوری می‏شود نیز بیان‏گر پیچیده بودن فضای کسب و کار است.
 
هرچند مشکلات فوق، بیانگر وجود چالش‏ های متعددی پیش روی تولیدکنندگان و کارآفرین است؛ ولی مسیر انتخاب شده برای حل مشکلات به واسطه‏ ی موارد ذیل امیدوارکننده است.
 
1-    تعیین شعایری مانند: «کار مضاعف و همت مضاعف» و یا «جهاد اقتصادی» از طرف مقام معظم رهبری و تسری عملی آن به پیکره اقتصاد ملی؛
 
2-    ابلاغ سیاست‏ های کلی اصل 44 قانون اساسی توسط مقام معظم رهبری و تصویب قانون اجرای آن توسط مجلس؛
 
3-    توصیه‏ های مؤکد مقام معظم رهبری در خصوص اصلاح الگوی مصرف، اقتصاد مقاومتی, مدیریت واردات و تبیین الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت؛
 
4-    آغاز طرح تحول اقتصادی از طرف دولت و حرکت برای اصلاح نظام‏های مالیاتی, بانکی, بهره ‏وری, گمرکی, ارزی, توزیع و عملیاتی شدن قانون هدفمندکردن یارانه‏ ها؛
 
5-    شروع بررسی لایحه‏ ی اصلاح فضای کسب­ و کار در مجلس شورای اسلامی.
 
موارد فوق گویای آن است که مسیر رفع موانع پیش روی تولید و کارآفرینی از طرف دولت و مجلس شناسایی شده و تلاش می‏ کنند اقداماتی عملی در مسیر اجرای منویات مقام معظم رهبری بردارند. اما تذکری که مقام معظم رهبری در نوروز امسال در خصوص حرکت جهادی دادند، بیان‏گر آن است که وضعیت فعلی با شرایط مطلوب فاصله زیادی داشته و دستیابی به آن با حرکت طبیعی میسر نیست همچنین برخی نیروهای داخلی و خارجی در مقابل این حرکت‏ های اصلاحی مقاومت می‏ کنند. به همین دلیل لازم است در اجرای طرح تحول اقتصادی حرکتی جهادی صورت گیرد.



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

نویسنده : دکتر مهدی حنطه

منبع : برهان

مقام معظم رهبری  در آستانه‌ی جشن سی و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در راستای تبیین خطوط اساسی و دست آوردهای انقلاب اسلامی، مؤلفه‌هایی هم‌چون از بین رفتن وابستگی و جایگزینی استقلال همه جانبه، حاکم شدن روحیه‌ی اعتماد به نفس ملی و رهایی از تحقیرشدگی تاریخی و دست‌یابی به عزت ملی را مورد توجه قرار دادند. در این میان اما، دست‌یابی به استقلال همه جانبه در مواجهه با پدیده‌ی وابستگی است که زمینه‌ساز سایر دست آوردهای دیگر شده است. بررسی، تبیین، تحلیل و بازشناسی استقلال، این شعار محوری انقلاب، از چند محور شایسته توجه می‌باشد:


1. در عالی‌ترین سند و میثاق ملی جامعه‌ی ایران، یعنی قانون اساسی، دست‌یابی به استقلال همه جانبه و به ویژه تحقق استقلال اقتصادی مورد توجه جدی قرار گرفته است به نحوی که مفهوم استقلال فرا زمانی بوده و در قالب یک دوره‌ی خاص قرار نگرفته است. در این میان اصل 43 قانون اساسی تحقق استقلال اقتصادی، رفع فقر و برآوردن نیازهای در حال رشد انسان‌ها را مورد توجه قرار داده است. در بند هشتم اصل یاد شده، در راستای عملیاتی نمودن قاعده‌ی نفی‌سبیل با تأکید بر وجه‌ی اقتصادی آن، جلوگیری از سلطه‌ی اقتصادی بیگانگان بر اقتصاد کشور، مورد توجه طراحان قانون اساسی بوده است. بازشناسی مفهوم سلطه‌ی اقتصادی اجانب نشان می‌دهد که این پدیده در تمامی دوره‌ها در مکتب اقتصادی اسلام از صدر اسلام تا کنون مورد توجه بوده و تضمین کننده‌ی عزت و کرامت انسانی و زمینه‌ساز رشد و پیشرفت جامعه بوده است.

بند نهم از اصل 43 قانون اساسی، رسیدن به خودکفایی و رهایی از وابستگی اقتصادی را مورد توجه و تأکید قرار داده است. از این منظر رابطه‌ی خودکفایی و وابستگی، رابطه‌ای دو جانبه بوده به نحوی که با افزایش ضریب نفوذ خودکفایی، درجه‌ی وابستگی اقتصادی کاهش یافته و از سوی دیگر، با افزایش درجه‌ی وابستگی، ضریب اتکا به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های داخلی کاهش خواهد یافت. گرچه مفهوم خودکفایی، مفهومی است که عمدتاً در ادبیات و آموزه‌های مکاتب مارکسیستی اقتصادی مورد توجه جدی بوده، ولی در مکتب اقتصادی اسلام از منظر پیشرفت و عزت یک جامعه در کنار استفاده‌ی مطلوب و مؤثر از منابع جامعه‌ی مورد نظر قرار گرفته است.
 
بازشناسی تاریخی توجه به مفهوم خودکفایی در ایران بیانگر آن است که در ابتدای انقلاب و به ویژه دهه‌ی اول، این مفهوم وزن غالبی را در سیاست‌گذاری‌ها و اداره کرد جامعه داشت؛ اما در دهه‌ی دوم با غالب شدن رویکردهای نئولیبرالیستی و نئوکلاسیکی به اقتصاد، آرمان خودکفایی از درجه‌ی مسلط خود نزول کرد و در دوره‌های بعدی، مفهوم هضم شدن در اقتصاد جهانی و کم توجهی به ظرفیت‌های بومی جایگزین آن شد.

2. اگرچه استقلال به مفهوم عام و استقلال اقتصادی به مفهوم خاص، مطالبه‌ی مردم ایران در انقلاب بوده ولی شیوه‌های عملیاتی نمودن آن و کالبد شکافی مفهوم استقلال، به طور جدی در ادبیات برنامه‌ریزی توسعه مورد توجه قرار نگرفت. به عبارت بهتر، مفهوم آرمانی استقلال، در سطح عملیاتی و اجرایی در مواجهه با سطح آرمانی از یک رابطه‌ی مستقیم پیروی جدی نکردند. به نظر می‌رسد که رسیدن به استقلال اقتصادی در سطح برنامه‌های توسعه، کم‌تر مورد دغدغه‌ی اصلی طراحان برنامه‌ها بوده است. این مسأله وجود تسلط اندیشه‌های تضعیف کننده‌ی استقلال اقتصادی و به نحوی هضم شدن در اندیشه‌های وارداتی اقتصادی را آشکار می‌سازد.
 
غلبه و سلطه‌ی اندیشه‌های اقتصادی وارداتی و ترجمه‌ای بر کانون اصلی برنامه‌ریزی کشور، نمونه‌ای از وابستگی فکری و ترجمه‌ای را نشان می‌دهد به نحوی که ابعاد آن بسیار خطرناک‌تر از سایر وابستگی‌ها می‌باشد. بازشناسی تاریخی آسیب‌پذیری مفهوم استقلال نشان می‌دهد که تئوریزه شدن مبانی استقلال مورد توجه جدی قرار نگرفته و این مفهوم آرمانی در مقاطعی از دوران پس از انقلاب در حاشیه رفته و به سطح تکنیکی تنزل یافته است.

اگرچه استقلال از منظر ریشه‌ای، به معنای کم کردن و به حداقل رساندن است اما از منظر عملیاتی و مفهومی، ملت استقلال طلب در پی آن است که وابستگی را تحلیل دهد و اتکا به دیگران را به حداقل برساند. از این منظر مفهوم شناسی استقلال از یک‌سو و مطالبه‌ی آن به عنوان یک دغدغه‌ی ملی، تاریخی و همیشگی باید در تمامی سطوح تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرایی جامعه تا جزیی‌ترین لایه‌های آن نهادینه شده و مطالبه‌ی عملی آن تا رسیدن به غایت نهایی استقلال، دغدغه‌ی تمامی لایه‌های جامعه شود. در این راستا مؤلفه‌های داخلی و خارجی تهدید کننده‌ی استقلال ملی، باید مورد شناخت دقیق و سیستمی قرار گرفته و راهکارهای عملیاتی مواجهه با آن طراحی شود.

3. از منظر تاریخی، بعد از جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشورهای مستعمره از قید استعمار سرزمینی رهایی یافته و به استقلال جغرافیایی رسیدند ولی از سوی دیگر در دایره‌ی شوم استعمار غیرمستقیم با انواع مختلفی از وابستگی‌ها روبه‌رو شدند. کشورهای مستقل جغرافیایی زیادی که از منظر اقتصادی، فرهنگی، سیاسی مستعمره‌ی کشورهای پیشرفته‌ی امروزی هستند. نسبت شناسی ابعاد مختلف استقلال ملی از یک‌سو و تنظیم رابطه‌ی سیستمی و اولویت‌بندی آن‌ها در بستر زمان از سوی دیگر بایستی در تمامی ارکان کلان تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی جامعه لحاظ شده و از سوی دیگر این آرمان استراتژیک در سطوح اجرایی نیز به مطالبه و باور عمومی اثرگذار تبدیل شود.
 
وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی، استقلال سیاسی را در کشور نهادینه کرد و به دنبال آن به دنبال اعمال تحریم‌ها، وقوع جنگ و ... استقلال اقتصادی مورد توجه قرار گرفت تا کشور در دوره‌ی جنگ درجه‌ی وابستگی به نظام سلطه را کاهش دهد. در دوره‌های بعدی انقلاب، استقلال اقتصادی از منظری دیگر از سوی دولتمردان ارایه شد که با فراز و فرودهایی همراه بود. استقلال فرهنگی نیز بعد از انقلاب مورد توجه مسؤولین فرهنگی قرار گرفت. ایجاد شورای عالی انقلاب فرهنگی که سیاست‌گذار کلان فرهنگی جامعه می‌باشد، تلاشی بود در راستای نهادینه‌سازی استقلال فرهنگی که البته در حوزه‌های اجرایی با فراز و فرودهایی مواجه گردید.

4. کالبد شکافی ساخت هرم جامعه، بیانگر ارتباط دو سویه‌ی سه مؤلفه‌ی دولت‌سازی، سیستم‌سازی و ملت‌سازی می‌باشد. در دوران پس از انقلاب اسلامی، پروژه‌ی ملت‌سازی و دولت‌سازی شکل گرفت و نهادینه شد. اما در این میان پروژه‌ی سیستم‌سازی یا نظام سازی در ابتدای راه خود قرار دارد. رابطه‌ی سیستم‌های اداره کرد جامعه با مؤلفه‌ی استقلال رابطه‌ی یک‌سویه و هم جهت می‌باشد. به عبارت دیگر طراحی و اجرای انواع سیستم‌ها و نظام‌های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که در عالی‌ترین شکل خود با لحاظ مؤلفه‌های ایرانی و اسلامی می‌تواند استقلال ملی را ارایه دهد. سیستم‌های موجود اداره کرد جامعه، باز مانده‌ی همان نظام‌های قبل از انقلاب هستند که از لحاظ شکلی تغییر یافته ولی از لحاظ محتوایی، با همان اندیشه‌های وارداتی و ترجمه‌ای اداره می‌شوند.

5. بازشناسی نظام سلطه و شناخت اعمال انواع سیاست‌های امپریالیستی، ضرورتی است که باید مورد توجه جدی افکار عمومی جامعه و به ویژه خواص و نخبگان قرار گیرد. رابطه‌ی نظام سلطه و استقلال ملی به گونه‌ای است که از رویکردهای سخت افزارانه به رویکردهای نرم‌افزارانه و نیمه سخت تغییر جهت داده و در دوره‌های مختلف انقلاب همواره تهدیدهای خود را بر جامعه و نظام ارایه کرده است. از این منظر، سلطه‌شناسی جدید به ویژه از نوع اقتصادی، لزوم اقدام‌های آینده پژوهی در ساخت قدرت نظام‌های سلطه، در جهت مواجهه‌ی هوشمندانه و خنثی نمودن اقدام‌های نیمه سخت اقتصادی در راستای رسیدن به استقلال اقتصادی پیش از گذشته ضروری به نظر می‌رسد. تبیین و طراحی دکترین استقلال ملی در سایه‌ی دکترین کلان انقلاب می‌تواند ضریب نفوذ آسیب‌پذیری استراتژی‌های نظام سلطه را در تهدید استقلال ملی، در ابعاد مختلف آن به حداقل برساند.


6. طراحی و تدوین شاخص استقلال ملی و شاخص اعتماد به نفس ملی باید مورد توجه برنامه‌ریزان توسعه قرار گیرد. در ادبیات برنامه‌ریزی توسعه‌ی شاخص‌هایی هم‌چون درآمد سرانه، تولید ناخالص داخلی، کیفیت زندگی، دانش و ... مورد توجه قرار می‌گیرد که هر کدام به تنهایی قابل بررسی هستند ولی شاخص استقلال ملی برآیند تمامی شاخص‌های اشاره شده بوده و از منظر کلان، توسعه، تعالی و پیشرفت جامعه را نشان خواهد داد. ضعف در توجه جدی به طراحی شاخص کانونی استقلال ملی در برنامه‌های توسعه‌ی ایران مشاهده شده که بایستی با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری، در تمامی سطوح برنامه‌ریزی لحاظ گردد.



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

نویسنده : فاطمه اسماعیلی

منبع : برهان

مصرف کالاهای خارجی و توجه نکردن به تولیدات داخلی هم‌چون ویروسی در کشور در حال گسترش است و عوارض سوءِ آن در تمامی جنبه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور قابل مشاهده است. اگر به گوشه گوشه‌ی منزلمان نگاه کنیم متوجه انواع کالاهای لوکس و ضروری می‌شویم که در خانه‌هایمان جا خوش کرده‌اند در حالی که کالاهای داخلی در انبار کارخانه‌ها خاک می‌خورند و منتظر نگاه ما هستند تا شاید آن‌ها نیز در گوشه‌ای از خانه‌ی ما جای خود را پیدا کنند. بسیاری از کارشناسان اقتصادی کشور، علت توجه نکردن مصرف‌ کنندگان به خریداری کالاهای ایرانی را هجوم  گسترده‌ی انواع کالاهای مصرفی بادوام و بی‌دوام خارجی که به صورت قانونی و غیرقانونی وارد مرزهای کشور می‌شوند، دانسته‌اند. اما آیا این تنها دلیل خریداری نشدن کالاهای داخلی توسط مصرف‌ کننده‌ی ایرانی است؟
 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیز در دیدار هزاران نفر از کارگران سراسر کشور، مصرف کالاهای ساخت داخل را یکی از مجاهدت‌های ضروری در سال جهاد اقتصادی دانستند و افزودند: «به موازات استقبال مردم از تولیدات داخلی، لازم است کیفیت و مرغوبیت این کالاها، به حد قانع کننده‏ای برسد.» معظم‌له ارتقای کیفیت کالاهای ایرانی را از دیگر مسؤولیت‌های جامعه‌ی کارگری و کارآفرینان دانستند و خاطر نشان کردند: «باید کاری کنیم که کالای داخلی در نظر مصرف‌ کننده‌ی ایرانی و غیرایرانی کالایی مطلوب، بادوام و زیبا باشد که البته دستگاه‌های دولتی باید پیش نیازهای تحقق این هدف از جمله آموزش مهارت‌های مختلف را تأمین کنند.»
 
هم‏چنین معظم له در دیدار اخیری که با نخبگان جوان داشتند نیز فرمودند: «دستگاه‏های داخلی باید جزم و عزم داشته باشند که جزء تولیدات داخلی، در موارد موجود، چیزی مصرف نکنند؛ این را از دولت بخواهید و آقای رییس جمهور دستور بدهند.»

بسیاری از مصرف‌ کنندگان، از نبود کیفیت کالاهای ساخت داخل گله دارند و معتقدند که تبلیغاتی که در مورد کالاها می‌بینند با واقعیت یکی نیست، از همین رو ترجیح می‌دهند به سراغ کالاهای مشابه خارجی رفته و آن‌ها را خریداری کنند. مشکل دیگر، جدی گرفته نشدن ضمانت‌های اجرایی توسط تولید کنندگان و کارخانه‌های داخلی در انجام تعهدهایی است که در قبال مشتریان خود دارند. به عنوان مثال بر روی برچسب بیش‌تر محصولات و لوازم خانگی با این تبلیغ مواجه می‌شویم: «نصب رایگان محصولات در منازل شما» اما واقعیت به شکل دیگری است. پس از خرید این محصول و تماس با نمایندگی، متوجه می‌شویم که باید مبلغی به عنوان هزینه‌ی ایاب و ذهاب برای نصب محصول بپردازیم در صورتی که وقتی می‌گویند نصب رایگان باید به تمام معنا رایگان باشد. آیا این اقدام با شعار «حق با مشتری است» که امروزه بیش‌تر مؤسسه‌های تولیدی سر می‌دهند، هم‌خوانی دارد؟
 
این نبود ضمانت اجرایی تعهدهای برخی تولید کنندگان محصولات داخلی باعث کم رنگ شدن میل و رغبت مصرف ‌کننده‌ی داخلی به خریداری کالای ایرانی و در نتیجه داغ شدن بازار کالاهای مشابه خارجی شده است. توجه به محصولات داخلی تنها مختص مصرف ‌کنندگان نمی‌شود، بلکه تولید کنندگان نیز باید با بالا بردن کیفیت محصولات، اجرای تعهدها و پایین آوردن قیمت محصولات در مقایسه با کالاهای مشابه خارجی اجازه ندهند مصرف ‌کنندگان به سمت خریداری و مصرف کالاهای خارجی تمایل پیدا کنند.
 
رهبر بصیر انقلاب اسلامی، تلفیق «هنر و توانایی» ایرانی را زمینه‌ساز تقویت کیفیت تولیدهای داخلی برشمردند و افزودند: «برخی محصولات داخلی دارای قدرت رقابت و برخی دیگر به مراتب بهتر از کالاهای مشابه خارجی‌اند که باید این ویژگی را به تمامی کالاها و مواد تولیدی خوراکی، پوشاکی و وسایل زندگی تعمیم داد.» ایشان در همین زمینه افزودند: «باید عرصه‌ی تولید کالای برتر در داخل کشور را به همت کارگران، مهندسان و سرمایه‌گذاران، به عرصه‌ای دیگر برای تجلی شعار «ما می‌توانیم» تبدیل کنیم.»
 
از سوی دیگر طبق گزارش سازمان توسعه‌ی تجارت ایران، طی سال گذشته در مجموع 4 هزار قلم کالا از ایران به 163 کشور جهان صادر شده است که عمده کالاهای صادر شده شامل آهن آلات، فولاد، پسته، میعانات گازی، فرش دستباف، مصنوعات پلاستیکی، آلومینیوم، نفت سبک، مصنوعات مسی، البسه و... بوده است که به کشورهای مختلف از جمله امارات متحده‌ی عربی، عراق، هند، چین، ژاپن، کویت، افغانستان، جمهوری آذربایجان، پاکستان، آمریکا، تایلند، فرانسه، مصر و... صادر شده است. براساس این گزارش از مجموع 5/10 میلیارد دلار صادرات سال گذشته‌ی ایران به کشورهای جهان، مبلغ 3 میلیارد دلار آن به کشورهای حوزه‌ی خلیج فارس، 2/1 میلیارد دلار به اتحادیه‌ی اروپا، 5/1 میلیارد دلار به کشورهای عضو اکو و بقیه تا سقف 5/10 میلیارد دلار به سایر کشورها از جمله کشورهای آفریقایی صادر شده است.
 
این گزارش نشان‌ دهنده‌ی آن است که کالای داخلی نیز می‌تواند نه تنها قابل مصرف در داخل کشور باشد بلکه در خانه‌های مصرف ‌کنندگان خارجی نیز جایگاه خود را پیدا کرده و خودنمایی کند. اما این مهم نیازمند نهادینه کردن فرهنگ استفاده از کالای داخلی در بین خانواده‌های ایرانی است. برای رسیدن به این هدف باید از تبلیغات صحیح و در عین حال واقعی استفاده کرد. در این خصوص، مقام معظم رهبری با اشاره به عده‌ای که مصرف کالای خارجی را نشانه‌ی نوعی «تشخص و برتری» می‏پندارند، می‌فرمایند: «دلبستگی به تولیدات بیگانه و بی‌اعتنایی به تلاش کارگر ایرانی، بیماری و عادت بدی است که پول و ثروت کشور را به جیب کارگر خارجی سرازیر می‌کند.»
 
آری، یکی دیگر از فواید مصرف کالای ایرانی، پاسخ به تحریم‌هایی است که امروزه توسط آمریکا و دیگر کشورهای غربی بر کشور ما تحمیل شده است. بیگانگان تصور می‌کنند در صورتی که رابطه‌ی‌ اقتصادی خود را با ایران قطع نمایند ایران با توجه به نیازهای خود از حق مسلمش یعنی انرژی هسته‌ای دست کشیده و غلام حلقه به گوش آنان می‌شود، در صورتی که نمی‌دانند ملت ایران همیشه پشت به پشت هم ایستاده‌اند و از کشور همیشه جاوید خود ایران حمایت می‌کنند و این بار نیز با مصرف کالاهای داخلی اعلام می‌کنند که ما هیچ نیازی به واردات کالاهای بیگانه نداریم و یک ایرانی همیشه از کالای ایرانی استفاده می‌کند.
 
رهبر معظم انقلاب، نیز در این خصوص با یادآوری تلاش مستمر دستگاه‌‌های ضد بشری استکبار برای ضربه‌زدن به جمهوری اسلامی ایران، می‌فرمایند: «آن‌ها می‌خواستند با منزوی کردن ایران، نظام اسلامی یعنی «نماد عظمت و شرف اسلامی و انسانی» الهام‌بخش دیگر ملت‌ها نشود اما ملت ایران و «جمهوری اسلامی»، اکنون در سلسله قیام‌‌های پر عظمت مردم منطقه، بیش از همیشه مورد توجه و احترام ملت‌ها قرار گرفته‌‌اند و دولت آمریکا، منفورترین دولت‌ها در اذهان ملت‌های منطقه است.»
 
واقعیت این است که کشور اسلامی ما، از نظر جغرافیایی از موقعیت مطلوبی برخوردار است و باید از تمامی مزیت‌‌های نسبی خود به صورت عالمانه استفاده نماید و در بخش صادرات مجدد ارزش‌افزوده ایجاد کند. مصرف کالاهای داخلی زمینه‌ساز افتخار ملی، تشویق اقتصاد، پاسداری از اقتصاد، اشتغال‌زایی و... و خریداری کالای خارجی نابودی فرصت‌های شغلی، بیکاری جوانان ایرانی، تضعیف روحیه‌ی تولید کنندگان و وابستگی به بیگانگان را به دنبال دارد. مصرف کنندگان داخلی باید به این نکته توجه داشته باشند که مصرف کالاهای خارجی که مشابه داخلی آن در کشور با همان کیفیت وجود دارد به معنای تعطیلی صنایع و کارخانه‌ها و به دنبال آن بیکاری خیل عظیم جوانان ایرانی است که در این کارخانه‌ها مشغول فعالیت هستند و این تداوم مصرف سبب وابستگی به بیگانگان در جهت تأمین نیازهای کشور است. بنابراین ملت ایران باید دست در دست هم دهند و با یاری هم دیگر شعار «ایرانی، کالای ایرانی بخر» را محقق سازند و ان شاالله طبق فرمایش مقام معظم رهبری، فردای منطقه، به برکت همت و حرکت ملت‌ها در راه اسلام، به مراتب از امروز منطقه بهتر خواهد بود.



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 9:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

راهکارهای حمایت از تولید ملی

نویسنده : امین عسگری

منبع : برهان

نوروز امسال نیز همچون سال‌های گذشته با پیام رهبر فرزانه انقلاب آغاز گشت و ایشان نیز به مانند سنوات قبل، برای سال جدید شعاری معین نمودند. اما در این میان و به رغم هیاهوی رسانه­ ای که در رابطه با نام خاص سال در ابتدای هر سال صورت می‌گیرد این نگرانی وجود دارد که فلسفه و مضمون و مغز شعارهای تعیین شده مورد غفلت قرار بگیرد و با آن برخوردی تشریفاتی گردد و در نهایت این اقدام، یک سنت و رسم حسنه برای تبرک و تیمن شروع سال جدید تلقی گردد.

این در حالی است که نفس این عمل یعنی نام‌گذاری و برگزیدن شعار برای یک سال، از دیدگاه علوم راهبردی موضوعی جدی و گاه لازم تلقی می­شود به طوری­ که در بسیاری از موارد یک سازمان و نهاد و حتی یک حرکت و جریان را از طریق شعارهای مطرح شده ­اش مورد نقد محتوایی قرار می­ دهند و صد البته عملکرد آن را نیز با میزان تحقق همان شعار مورد سنجش قرار می­ دهند.

از این منظر شاید بتوان طرح یک شعار و نامیدن یک سال را به نامی خاص، نشانه­ای از عزم و اراده رهبری یک نظام برای هدفمند نمودن حرکت و سو گیری مجموعه نظام و نیز هدفمند نمایاندن به ناظران بیرونی تلقی نمود.

اما آنچه که بیش از خود این اقدام اهمیت دارد و نام و شعار امسال را قدری با قبل متفاوت ساخته است، نحوه طرح آن است. به طوری که این تفاوت هم در مقدمه چینی و طرح مسأله و هم به هنگام تشریح ابعاد آن کاملاً به چشم می‌خورد. ایشان به هنگام طرح مسأله و در تبیین دلایل نام‌گذاری این سال:

اول، به ارایه‌ی تصویری از وضع موجود و مطلوب حوزه‌های مختلف حاکمیتی در کشور پرداختند و با اتکا به دلایل مختلف و برشمردن ضعف‌ها و قوت‌ها، حوزه‌ی اقتصاد را همچون سال گذشته نسبت به سایر حوزه‌ها بیشتر نیازمند توجه دانستند.

دوم، به بررسی تهدیدها و فرصت‌های مختلفی که در پیش روی اقتصاد ایران قرار دارد پرداختند.
 
سوم، بر این موضوع تاکید کردند که طرح این شعار پس از بررسی­ های متعدد کارشناسی و مشورت‌های فراوان با متخصصان حوزه‌های مختلف صورت گرفته است.

همچنین تفاوت مهم دیگری که در طرح شعار امسال مشهود بود نحوه تشریح واکاوی ابعاد موضوع با نگاهی سیستمی و ارایه رهنمودهای متعدد برای اجرایی ساختن آن بود. دلیل این امر را نیز باید تجربه و ذهنیت ایشان از سالیان گذشته و نحوه‌ی مواجهه با نام و شعار سال دانست. متاسفانه در طی سال‌های قبل بسیاری از مدیران اجرایی و مسوولین نظام نام‌گذاری سال را صرفاً یک اقدام نمادین و نه یک حرکت استراتژیک تلقی می ­نمودند. مروری بر اقدامات متداولی که در واکنش به این موضوع انجام می­ گرفت مبین این حقیقت تلخ است.
 
در بهترین حالت در هفته ­های نخستین هر سال، کارشناسانی برای تبیین این موضوع در رسانه ملی و در برخی مطبوعات به تبیین موضوع می­ پرداختند و در سطح دستگاه‌های اجرایی نیز طی اولین جلسات بر ضرورت توجه به شعار سال و ساماندهی کلیه اقدامات در راستای آن تاکید می­ گردید و ابلاغیه­ های متعددی نیز از سوی این مراجع به دستگاه‌های تابعه صادر می­گردید و در پی آن، در هر دستگاه کمیته و کارگروهی برای اجرایی کردن و پیگیری  آن تشکیل می­ گردید که متاسفانه در بسیاری از موارد خروجی این کمیته ­ها چیزی جز تصویب برگزاری یک همایش در ارتباط با موضوع و شعار سال نبوده است. به همین جهت است که همه ساله در اوایل سال شاهد فراخوان‌های متعددی از دستگا­ه‌های مختلف در ارتباط با همایشی پیرامون شعار سال بوده‌ایم.
 
البته با در نظر گرفتن فواصل زمانی لازم، عموما برگزاری این همایش‌ها در سه ماهه‌ی آخر سال انجام شده و طی آن کارشناسان و اساتید دانشگاه با ارایه‌ی مقالاتی (بیشتر آکادمیک و کمتر اجرایی) به بحث و تبادل نظر پیرامون شعار سال می­ پرداختند که مطابق روال بیشتر همایش‌های این‌چنینی، عموم مقالات بر ضرورت موضوع و اهمیت پرداختن به آن تاکید ورزیده و در بهترین حالت موانع تحقق آن را مورد مداقه قرار می­ دادند و لذا فرصت چندانی برای اقدام عملی و موثر باقی نمی‌ماند.

به‌طور مسلم مسایل گفته شده از نگاه رهبر انقلاب مخفی نمانده است و به عنوان مثال شاید به همین دلیل بوده است که بعد از سپری شدن سالی که با نام مقدس مولای متقیان نامیده شده بود، مجدداً سالی را به نام سیره عملی ایشان اختصاص دادند تا شاید منظور اصلی از نام‌گذاری سال‌ها درک گردد. اما این بار شاهد آن هستیم که نه فقط وظیفه تشریح دلایل و اهمیت نام­گذاری سال را به عهده گرفتند (و از این ره گذر جلوی اتلاف صدها میلیون بودجه­ ای را که قرار بود به این موضوع اختصاص یابد گرفتند) بلکه راهکارهای اجرایی شدن و موانع تحقق آن را نیز در قالب بررسی سیستمی مسأله و الزامات نگاه سیستمی به روشنی بیان کردند.

در این راستا و از همین رو بود که ایشان بر اجرای اقداماتی همزمان در چند حوزه تاکید نمودند. ایشان شرط موفقیت و عملی شدن این شعار یعنی حمایت از تولید داخلی را تلاش هم‌زمان سه رکن اصلی و ذی­ اثر یعنی دولت، مردم و بازار (بخش خصوصی) عنوان نمودند که در ادبیات توسعه اقتصادی از آن‌ها به عنوان اضلاع سه‌گانه‌ی مثلث توسعه یاد می­شود.

دلیل این تاکید را باید رویکردهای یک‌جانبه و تک بعدی دولت‌مردان به مسأله توسعه اقتصادی در طول سال‌های گذشته دانست. به عنوان مثال برخی از دولت­ها بدون توجه به مردم گمان می­کردند که تنها با اتکا بر بخش خصوصی و یا اصطلاحاً بازار، می­توانند مشکلات اقتصادی را حل کنند. برخی دیگر از دولت‌ها نیز معتقد بودند که با اولویت قرار دادن سلیقه و اختیارات مردم و تلاش برای فرهنگ سازی و یا در اصطلاح، گفتمان سازی و فعال‌سازی تشکل‌های مردم نهاد و واگذاری فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی به آنان می­ توانند گره مسایل اساسی توسعه را بگشایند. بعضی از دولت‌ها نیز بر این باور بوده­ اند که ایراد دولت‌های قبل غفلت از خود دولت و ارکان و ساختار آن بوده است و لذا بیشترین تلاش و همت خود را مصروف اصلاح ساختار دولت و نیز کار و دوندگی بیشتر نمودند. اما همچنان که پیش‌تر نیز یادآور شدیم و در کلام رهبر انقلاب نیز به روشنی منعکس گردیده است، بر اساس تفکر سیستمی در توسعه‌ی اقتصادی هیچ یک از این نگرش‌ها کامل نبوده و تنها چیزی که دستیابی به رشد و توسعه مستمر را تضمین می­ کند، توجه و پاسداشت هر سه ضلع مثلث یاد شده می ­باشد.

ناگفته نماند که طرح نظریه اضلاع سه‌گانه نیز در واقع پاسخی به مسایل قدیمی و ریشه­ دار علم اقتصاد است. از دیر باز درباره جایگاه دولت میان علمای اقتصاد بحث‌های زیادی در جریان بوده است که روی دیگر این سکه نقش بخش خصوصی و اساساً نظام بازار می‌باشد. همچنین در اقتصاد سیاسی بحث‌های فراوانی پیرامون چگونگی ایفای نقش مردم در توسعه‌ی اقتصادی صورت گرفته است. آنچه مسلم است تا زمانی که حدود و ثغور اضلاع سه‌گانه مشخص نگردد نظام اقتصادی سامان نمی­ یابد.
 
به همین جهت است که ایشان در بیاناتشان ضمن تاکید بر نقش موثر دولت، این نکته را نیز به صراحت عنوان کردند که وظیفه‌ی اصلی دولت حمایت و تأمین زیر ساخت‌ها برای بخش‌های صنعت و کشاورزی است و در واقع با این بیان نسبت به دولتی شدن بیشتر اقتصاد به بهانه حمایت از تولید هشدار دادند. روی دیگر این موضوع حضور بخش خصوصی توانمند و فراگیر است که مطابق بیانات ایشان ایفاگر نقش اصلی در امر تولید می‌باشد. در حقیقت نیز تنها بخش خصوصی است که می ­تواند با انگیزه بالای اقتصادی و انجام محاسبات دقیق و بهره­ گیری از دانش روز، منابع را به شکل صحیح ترکیب نموده و محصولی درخور سلیقه بازار تولید نماید.

 مسأله قدیمی دیگر، مسأله مدیریت تقاضا است. در یک اقتصاد بسته بسیاری از اقتصاددانان بر این باور بوده­ اند که برای هر میزانی از تولید ، تقاضای کافی وجود خواهد داشت و بنابراین نگرانی از بابت ایجاد رکود و فروش نرفتن محصولات وجود نخواهد داشت. اما به دلیل وجود تجارت خارجی به خصوص حجم بالای واردات و نیز مسایلی همچون عدم شفافیت‌ها و تأخیرهای اطلاعاتی در بازار که پرداختن به آن‌ها از حوصله این نوشتار خارج است این امکان وجود دارد که برای تولید فراوان داخلی تقاضای کافی وجود نداشته باشد که در این صورت یا اقتصاد با رکود و در پی آن بیکاری مواجه می­ شود و یا با دخالت دولت برای خرید محصولات مازاد، تورم گریبان اقتصاد را خواهد گرفت. ضمن اینکه این‌گونه حمایت دولتی در بلند مدت از کیفیت محصولات داخلی نیز خواهد کاست. بنابراین تلاش صنعتگران و بازاریان و حمایت دولت تنها وقتی به ثمر خواهد نشست که مردمان یک کشور خرید محصولات آن کشور را تضمین کنند و به عبارت دیگر برای تولیدات داخلی تقاضای کافی در داخل وجود داشته باشد.
 
از همین رو است که ایشان نقش مهم مردم را در تکمیل این چرخه یادآور شدند و بر فرهنگ سازی به منظور ایجاد حس تفاخر به خرید و تملک تولید داخلی تاکید کردند. اکنون که کلیات این مسأله روشن گشته است بر رسانه­ ها و اصحاب قلم و نیز مبلغین و خطبا فرض است که با همین نگاه سیستمی موضوع را دنبال نموده و زوایای مختلف آن و الزامات عملی آن را برای آحاد مردم و حتی مسوولین ارشد و میانی تشریح نمایند. از این رو در نوشتارهای آتی، هر یک از این اضلاع سه‌گانه و نقش آن و نیز چگونگی اقدام موثر آن‌ها به تشریح مورد بررسی و کنکاش قرار خواهد گرفت.



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 8:54 PM | نویسنده : قاسمعلی
* راهکارهای حمایت از تولید ملی
درس‌های امروزین از شرایط بدر و خیبر
در شرایط کنونی اگر صهیونیست‌ها با حمایت آمریکا، برای نظام اسلامی خط و نشان کشیده و بخواهند با همراهی بعضی همسایگان، مشکلاتی ایجاد کنند، همان طور که پیامبر(ص) به صهیونیست‌های پلید در خیبر مهلت نداد که بخواهند توطئه‌های خود را عملی کنند، نظام مقدس جمهوری اسلامی هم در برابر صهیونیسم به همان صورت برخورد خواهد کرد!
گروه فرهنگی-اجتماعی برهان/حجت الاسلام مصطفی عزتی؛ در مقاله قبل، با توجه به بیانات اخیر رهبر انقلاب در توصیف شرایط فعلی کشور به شرایط بدر و خیبر، در خصوص تحلیل شرایط فعلی کشور، نگاهی به «حوادث جنگ بدر» داشتیم در این قسمت به «توصیف جنگ بدر در قرآن» و «جنگ خیبر» و بررسی نتایج هر کدام می پردازیم. 
 
فصل دوم: جنگ بدر در قرآن
 
بخش عمده ی آیات سوره ی انفال درباره ی این غزوه و تحلیل آن نازل شده است. در اینجا مروری بر چند آیه که درباره ی بدر است خواهیم داشت:
 
22. در آغاز آمده است که: « تو را از انفال می‏پرسند، بگو: انفال متعلق به خدا و رسول است». عده‏ای از مفسّران، انفال در این آیه را غنایم جنگ دانسته‏اند. از عبادة بن صامت نقل شده است که ما درباره ی انفال اختلاف کردیم و رفتار زشتی از خود نشان دادیم، خداوند آنها را از ما گرفت و به رسولش سپرد (1). خداوند در ادامه و بخاطر همین سوء رفتار آنان را به تقوای الهی فرا خوانده و از ایشان خواست تا میان خویش را اصلاح کنند.
 
نتیجه: رقابت بر سر جمع ثروت، نقطه ی آغاز انحرافات و شکست ها است. جدی نگرفتن این هشدار در جنگ بدر، فاجعه ی اُحد را به بار آورد. مقام معظم رهبری می فرمایند: « همه ی دوران زندگى ما، جنگ اُحد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولى به مجرّد این که چشم مان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع مى کنند، ما هم حسودی مان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمى‌گردد. دیدید که در جنگ اُحد ورق برگشت! در طول تاریخ اسلام، جنگ اُحد تکرار شده است ... دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواسته هاى حقیر بشرى، چه اتّفاقى افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبهه ی حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. » (2)
 
23. در آیه ی پنجم آمده است: آنچنان بود که پروردگارت تو را از خانه‏ات بیرون آورد، حال آن که گروهی از مؤمنان ناخشنود بودند؛ با آن که حقیقت آشکار شده با تو مجادله می‏کنند؛ چنان قدم بر می‏دارند که گویی می‏بینند که آنها را به سوی مرگ می‏برند». واقدی می‏گوید: کسانی با تصمیم جنگ مخالفت کردند و گفتند: ما اندک هستیم و رفتن به جنگ روا نیست (3).
 
نتیجه: ترس از دشمن و ترس از کمبود امکانات و نفرات، مانع پیروزی های بزرگ خواهد شد. در تمام رویارویی ها عده ای که در خود احساس حقارت می کنند، سعی در منصرف کردن مؤمنان دارند، نباید از القائات این دسته ناامید شد.
 
24. در ادامه خداوند از وعده ی خود به رسولش یاد می‏کند که به هر روی پیروزی بر یکی از دو گروه ( کاروان یا سپاه ) را به وی داده بودیم: «وَ اِذْ یَعِدُکُمُ اللّهُ اِحْدَی الطّائِفَتَیْن انّها لَکم و تَوَدّونَ اَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُون لکم، و به یاد آر آن گاه را که خدا به شما وعده داد که یکی از آن دو گروه به دست شما افتد، البته مؤمنان علاقمند بودند که آن گروه که عاری از قدرت است ( یعنی کاروان ) به دست شما افتد». خداوند در ادامه از تصمیم خویش بر قطع دست مشرکان یاد می‏کند؛ تصمیمی که در جای جای این سوره، از آن یاد کرده و گفته است که بدر اصولاً عذابی الهی بوده که به مشرکان وعده داده می‏شود: «وَ یُریدُ اللّهَ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرین، حال آن که خدا می‏خواست با کلمات خویش (4) حق را بر جای خود نشاند و ریشه ی کافران را قطع کند».
 
نتیجه: خواست و اراده ی خداوند بالاتر از اراده ی مسلمانان است و بر آن غلبه خواهد نمود. مبارزه ی تاریخى بین حق و باطل انجام خواهد شد و وعده‏ هاى خداوند تحقق خواهد یافت و پیروزى نهایى از آنِ مسلمانان و انسان هاى حقیقت جو است، و مشرکین ماجراجو و معاند، در جنگ ریشه کن خواهند شد.
 
25. در آیه ی نهم، خداوند از استغاثه ی مسلمانان و در رأس آنها رسول خدا (ص) یاد می‏کند و نیز استجابت دعای آنان، « و آن گاه که از پروردگارتان یاری خواستید و خدا بپذیرفت که من با هزار فرشته که از پی یکدیگر می آیند یاری تان می‏کنم؛ و آن کار را خدا جز برای شادمانی شما نکرد و تا دل های تان بدان آرام گیرد و یاری تنها از سوی خداست که او پیروزمند حکیم است.» سپس در آیه دوازده کیفیت یاری رساندن ملائکه را بیان می‏کند که خداوند خطاب به آنان فرمود: « و آنگاه که به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مؤمنان را به پایداری وا دارید؛ من در دل های کافران بیم خواهم افکند، بر گردن های شان بزنید و انگشتان شان را قطع کنید.» (5).
 
نتیجه: از نکاتى که در مورد جنگ بدر از آیات الهى استفاده مى ‏ شود، تاثیر دعا و نیایش هاى صادقانه در سرنوشت انسان مى ‏باشد . مناجات و راز و نیاز پیامبر صلى الله علیه و آله در میان مسلمانان از درخشندگى خاصى برخوردار بود ، آن حضرت در آن لحظات سرنوشت ‏ساز چنین دعا مى ‏کرد : « اللهم انجز لى ما وعدتنى اللهم ان تهلک هذه العصابة لاتعبد فى الارض ؛ پروردگارا ! وعده ‏اى را که به من داده اى محقق کن ، معبودا ! اگر این گروه [ مسلمانان ] هلاک شوند ، در روى زمین عبادت نمى ‏شوى [ و عبادت تو از روى زمین برچیده مى ‏شود ]» (6)
 
26. در آیه ی یازدهم از وضعیت روحی خوب مسلمانان در شب 17 رمضان، یعنی روز بدر سخن می‏گوید: « و به یاد آر آنگاه که خدا چنان ایمنی تان داده بود که خوابی سبک شما را فرا گرفت و از آسمان برای تان باران بارید تا شست و شوی تان دهد و وسوسه ی شیطان را از شما دور کند و دل های تان را قوی گرداند و قدم های تان را استوار سازد.» از امام باقر (ع) نقل شده که « لِیُثَبِّتَ بِهِ الأقْدام » اشاره به نزول باران و سخت شدن زمین رملی در زیر پای آنهاست (7).
 
نتیجه: مى ‏دانیم که تمام موجودات زنده براى بازیابى آرامش خود و تجدید قواى مادى به خواب و استراحت نیاز دارند و اگر انسان بر اثر عواملى ، مثل : تغییر و تحول در محیط اطراف خود نتواند خواب راحتى داشته باشد ، مطمئناً از قواى بدنى او کاسته مى شود ، قدرت تفکر تضعیف مى شود ، نشاط درونى و طراوت برونى از دست مى رود و انسان در مقابل حوادث ناتوان و شکننده مى گردد . بنابراین ، خداوند متعال خواب آرام بخش را در شب بدر بر مسلمانان ارزانى داشت و این در حالى بود که دشمنان اسلام در آن شب از شدت خوف، هراس، دلهره و اضطراب، خواب راحتى نداشتند . توجه به این گونه امدادهای الهی تأثیر بسیار زیادی در تقویت روحیه ی مؤمنان دارد.
 
27. خداوند در آیه ی هجدهم، مجدداً بر نقشه ی خود در برپایی جنگ بدر اشاره می‏کند: « فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُم وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکنَّ اللّهَ رَمی، شما آنان را نکشتید، خدا بود که آنها را کشت؛ و آنگاه که تیر می‏انداختی نیز، تو نمی‏انداختی، خدا بود که تیر می‏انداخت تا به مؤمنان کرامتی ارزانی دارد.»
 
نتیجه: تأکید مجدد بر قدرت الهی. مقام معظم رهبری با تأکید بر این فاکتور مهم می فرمایند: « شما جوانان عزیز، فرزندان عزیزِ من خواهش می کنم بروید شرح این عملیات [عملیات بیت‌المقدس] را که خوشبختانه گوشه اى از آن - فقط گوشه اى از آن - نوشته شده است، با دقت بخوانید، ببینید چه اتفاق افتاد. ببینید جوان هاى ما، مردان ما که آوردن نام همه ى آنها یک کتاب طولانى را به وجود خواهد آورد، چه کردند... [مردانی] که در این عملیات و در این رویاروئى بزرگ چه کردند؛ از چه نیروئى استفاده کردند. این جمله اى که از امام بزرگوار ما نقل شده است و شما شنیدید که فرمود «خرمشهر را خدا آزاد کرد»، دقیق ترین و حکیمانه ترین سخنى است که در این باب گفته شده است؛ عیناً همان « و ما رمیت اذ رمیت و لکن اللَّه رمى ». قدرت خداى متعال در دل رزمندگان، در اراده و عزم پولادین رزمندگان، در صبر رزمندگان، در بازوى تواناى رزمندگان، در قدرت ابتکار رزمندگان تجلى پیدا کرد.
 
دشمن متکى به ماده بود. معلوم است که قدرت مادى توان ایستادگى و رویاروئى با یک چنین هفت جوش معنویت و انسانیت را ندارد. همیشه همین جور است، امروز هم همین جور است عزیزان من! امروز هم قدرت هاى مادى با همه ى توان شان - با پول شان، با صنعت شان، با فناورى پیشرفته شان، با پیشرفت هاى علمى شان - قدرت مقابله و رویاروئى با آن مجموعه ى انسانى که ایمان را، عزم را، همت را، فداکارى را شاخص و معیار کار خود گرفته، ندارند.» (8)
 
28. خداوند در آیه ی بیست و ششم می‏فرماید: « و به یاد آورید آن هنگام را که اندک بودید و در شمار مستضعفان این سرزمین، بیم آن داشتید که مردم شما را از میان بردارند و خدا پناه تان داد و یاری کرد و پیروز گردانید و از چیزهای پاکیزه روزی داد، باشد که سپاس گویید.»
 
نتیجه: هم چنان که جنگ بدر مسلمانان را از موقعیت ضعف که احتمال از بین رفتن کامل بود، به وضعیتی ثابت رساند، اشاره ی مقام معظم رهبری به شرایط فعلی کشور و فرموده ی ایشان که: « در شرایط بدر قرار داریم » اشاره به فرصتی تاریخی است که در شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی ایران مهیا می باشد، در شرایط فعلی اگر استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا بخواهد با فشارها و تحریم ها جمهوری اسلامی ایران را در تنگنا قرار دهد، ایران نیز مانند بدر مقابله به مثل خواهد کرد و با حربه‌های مختلف و اقدام به تهدید منافع اقتصادی و سیاسی آمریکا در سراسر جهان، پوزه ی استکبار را به خاک خواهد مالید.
 
29. در بدر کسان زیادی شتران شان را برای سپاه قریش ذبح می‏کردند و مخارج و خوراک آنان را تأمین می‏کردند؛ خدا در آیه سی و ششم می‏فرماید: « کافران اموال شان را خرج می‏کنند تا مردم را از راه خدا باز دارند. اموال شان را خرج خواهند کرد و حسرت خواهند برد. سپس شکست می‏خورند.»
 
نتیجه: آنان که برای تجهیز سپاه کفر پول های فراوان خرج می کنند، بزودی حسرت خواهند برد. به فرموده ی مقام معظم رهبری: « امروز هم دنیاى استکبار راه مواجهه ى با ایران اسلامى را هنوز پیدا نکرده است. تکیه ى به قدرت مادى، تجهیز دوستان و نزدیکان خود به سلاح - شما ببینید چقدر سلاح مدرن وارد این منطقه می شود، و چقدر پول ملت هاى این منطقه صرف این سلاح ها می شود و به جیب صاحبان صنایع نظامى آمریکا و غرب می رود - اما بى فایده است؛ این پول ها را خرج می کنند، اما اینها به دادشان نمی رسد و به دردشان نمی خورد. » (9)

 

هم چنان که جنگ بدر مسلمانان را از موقعیت ضعف که احتمال از بین رفتن کامل بود، به وضعیتی ثابت رساند، اشاره ی مقام معظم رهبری به شرایط فعلی کشور و فرموده ی ایشان که: « در شرایط بدر قرار داریم » اشاره به فرصتی تاریخی است که در شرایط فعلی برای جمهوری اسلامی ایران مهیا می باشد.
 
30. خدای تعالی از یکی از امداداهای غیبی خود در بدر سخن می‏گوید: «در خواب، خدا شمارشان را به تو اندک نشان داد، اگر شمار آنها را بسیار نشان داده بود از ترس ناتوان می شدید و در تصمیم به جنگ، به مناقشه (با یکدیگر) بر می خواستید، ولی خداوند شما را از دشمنان در امان داشت، که او به آنچه در دل هاست آگاه است و آنگاه که چون به هم رسیدند آنان را در چشم شما اندک نمود و شما را نیز در چشم آنان اندک، تا آن کار که مقرر داشته بود واقع گردد. و همه ی کارها به خدا بر می گردد.» روشن است که خداوند تمام شرایط را برای تحقق آنچه خود مقرر کرده بوده، آماده ساخته است.
 
نتیجه: کفار و مشرکین کوچک تر و ضعیف تر از آنچه هستند که در ظاهر می بینیم. این نیز نمونه ای از امدادهای غیبی الهی است که در لحظات حساس به کمک مؤمنین می آید و توجه به آن باعث افزایش روحیه ی سپاه اسلام خواهد شد. شهید مطهری در تفسیر این آیه می فرماید: « قرآن تصریح می کند که در جنگ بدر خدا وسیله ای فراهم کرد که هر دو طرف تشجیع بشوند بر یکدیگر که این جنگ که جنگ سرنوشت بود صورت بگیرد تا در آن، بر ایمان اهل ایمان افزوده شود. ازجمله هنگامی که دو لشکر به یکدیگر برخورد می کنند طوری اسباب فراهم شد که کفار به نظر مسلمین اندک آمدند. آنها در حدود هزار نفربودند ولی به چشم اینها کمتر آمدند. گفتند: اینها که عددشان خیلی کم است. آنها هم که مسلمین را دیدند، کمتر از آنچه بودند به چشمشان آمدند. مسلمین با خود گفتند: اینها که چیزی نیستند، شکستشان می دهیم. آنها هم گفتند: اینها چیزی نیستند، یک لقمه ی ما هستند. این خودش یک حالت روحی است. آنها قوّت قلب پیدا کردند برای این که بجنگند؛ اینها هم قوّت قلب پیدا کردند. و عجیب تر این است که پس از آن که جنگ مغلوبه شد، ناگهان تصور کفار درست در جهت عکس شد. دیدند آن جمعیت، آن طور اندک نیستند، خیلی بیشترند. بعد از آن، مسلمین را دو برابر تصور می کردند و همین، سبب شد که روحیه ی کفار شکست بخورد. خدا می گوید این یک سرّ الهی داشت، می خواستیم که این حقیقت ظهور کند و این درس برای همیشه در میان مردم بماند. » (10)
 
فصل سوم: جنگ خیبر
 
31. خَیبر منطقه‏ای حاصل خیز و از بهترین مناطق حجاز است. زمانی که یهودیان به جزیرة العرب آمدند، بخشی نیز در خیبر سکونت گزیدند و به دلیل امکانات اقتصادی آن، به صورت یک قدرت بسیار قوی درآمدند. آنان قلعه های مستحکمی ساخته و با حفظ ذخیره های خوراکی و سلاح فراوان، خود را به صورت قدرتی شکست ناپذیر و مقاوم در آورده بودند.
 
نتیجه: از هیبت ظاهری و امکانات دشمن نباید هراس به دل راه داد. در طول تاریخ، ظالمان از نظر قدرت ظاهری در موقعیت برتر بوده اند، اما این برتری ظاهری تضمینی برای پیروزی نیست.
 
32. این منطقه، بازار سالیانه‏ای داشت که در روزهای نخست ربیع الاول برپا می شد. در نزدیکی آنها قبیله ی غطفان زندگی می‏کردند که از حامیان این بازار بوده و وسائل امنیت کسانی که به بازار می‏آمدند را فراهم می‏کردند. طبیعی بود که میان آنان و یهودیان مدینه ارتباطاتی وجود داشته باشد. چنان که پس از بیرون راندن بنی النضیر، شماری از آنان، و در رأس شان، حُیی بن اخطب در میان خیبریان باقی ماند. وی در جریان احزاب، به مدینه به میان قریظیان ماند و همراه آنها اسیر شده و به هلاکت رسید. کسان دیگری از بنی‏النضیر در ماجرای احزاب دست داشتند که به خیبر بازگشتند. یکی از آنان سلاّم بن ابی‏الحقیق بود، کسی که در داخل خیبر به دست چند نفر از مسلمانان خزرجی کشته شد (11). بنابراین درگیری مسلمانان مدینه با خیبریان پس از جنگ احزاب آغاز شده و آنان در اندیشه ی یک رویارویی با مسلمانان بودند.
 
نتیجه: آنچه از تشبیه مقام معظم رهبری از وضعیت حاکم بر کشور به «خیبر» برداشت می شود، پیغام روشن رهبری برای عوامل داخلی دشمن و یا اطرافیان ایران است که در لحظه ی آغاز جنگ علیه ایران، به کمک دشمن خواهند آمد و قطعاً صهیونیست ها به عنوان میراث داران همان یهودیان نیز از این قشر خواهند بود و عملاً چنین پیامی را دارد که با گروه های داخلی یا همسایه هایی که با دشمن ایران برای ضربه به ایران همراه شوند، برخوردی بهتر از دشمن نخواهد شد و با این حساب شاهد تغییر جدی رویکرد دفاعی و نظامی ایران در کلام رهبر انقلاب هستیم که البته با مانورهایی که توسط سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، نشانه ی این تغییر رویکرد کاملاً شفاف بود تا غربی ها دریابند که هر اشتباهی در این زمینه چه هزینه ی سنگینی می تواند برای شان به همراه داشته باشد.
 
33. پس از صلح حدیبیه، یهودیان در وضع دشوارتری قرار گرفتند، زیرا امکان استفاده از نیروی قریش و یا هم پیمانان آن را نداشتند. با این حال، برخی قبایل عرب که در اطراف خیبر بودند، در دشمنی با اسلام با آنان هم داستان بودند، و در این وقت مذاکراتی میان آنان و خیبریان در جریان بود. از آن جمله قبیله بنی سعد بود که در اطراف خیبر سکونت داشت. رسول خدا (ص) از همراهی آنان با اهل خیبر آگاهی یافت و شنید که آنان قصد کمک به یهودیان را دارند.
 
نتیجه: در جریان غزوه خیبر، کفار پایگاه بزرگی برای مقابله با اسلام تشکیل داده بودند و خیبر موقعیتی است که اسلام با کفر مقابله کرده و با یک اقدام حساب شده و سریع و غافلگیر کننده ریشه ی فتنه و توطئه را خنثی می کند.
 
یهودیانی که به خیبر رفتند، پایگاه کفر را مقابل اسلام تشکیل دادند، اما پیامبر (ص) پیش از آن که آن پیمان شکنان، توطئه های خبیثانه ی خود را به مرحله ی اجرا بگذارند، بر آنها یورش برده و دژهای آنان را با رشادت های مولای متقیان امیر‌مؤمنان (ع) در هم کوبید و عظمت اسلام را به رخ کشید.
 
در شرایط کنونی نیز اگر صهیونیست ها با حمایت آمریکا و به امید پشتیبانی آنها، برای نظام اسلامی خط و نشان کشیده و بخواهند با همراهی بعضی همسایگان مزدور، برای ایران مشکلاتی ایجاد کنند، همان طور که پیامبر (ص) به صهیونیست های پلید در خیبر مهلت نداد که بخواهند توطئه های خود را عملی کنند، نظام مقدس جمهوری اسلامی هم در برابر صهیونیسم به همان صورت برخورد خواهد کرد! «ممکن است آمریکا خطرهائى براى کشورهاى دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگى کنند. البته من همین جا بگویم؛ ما سلاح اتمى نداریم، سلاح اتمى هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان - چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستى - براى دفاع از خودمان، در همان سطحى که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد».

 

 

آنچه از تشبیه مقام معظم رهبری از وضعیت حاکم بر کشور به «خیبر» برداشت می شود، پیغام روشن رهبری برای عوامل داخلی دشمن و یا اطرافیان ایران است که در لحظه ی آغاز جنگ علیه ایران، به کمک دشمن خواهند آمد و قطعاً صهیونیست ها به عنوان میراث داران همان یهودیان نیز از این قشر خواهند بود و عملاً چنین پیامی را دارد که با گروه های داخلی یا همسایه هایی که با دشمن ایران برای ضربه به ایران همراه شوند، برخوردی بهتر از دشمن نخواهد شد.
 
34. رسول خدا (ص) در سال هفتم هجری با سپاهی عازم خیبر گردید. یهودیان خیبر به پشتوانه ی نیروهای نظامی فراوان خود و نیز قلعه‏های مستحکم، انتظار حمله ی رسول خدا (ص) را نداشتند.
 
نتیجه: اصل « غافلگیری » و حمله ی « پیشدستانه » به عنوان دو تاکتیک مؤثر باید در نظر گرفته شوند.
 
35. مسلمانان 1400 نفر بودند که 200 اسب سوار میان شان بود (12) و از آنجا که خیبر از نظر اقتصادی و داشتن غنایم بی شمار وضع مطلوبی داشت، کسانی به قصد غنیمت قصد همراهی رسول خدا (ص) را داشتند، اما حضرت فرمود: از شما تنها کسانی که نیت شان جهاد است با ما همراهی کنند (13).
 
نتیجه: نمونه ی همین سخت گیری را در ضمن حوادث جنگ بدر و تحت بند 8 خواندیم. « خلوصِ » جبهه ی حق از عناصر فرصت طلب و صاحبان نیت های ناخالص ضروری است.
 
36. مسلمانان در طی مسیر، به یکی از عوامل جاسوسی یهود برخوردند. او در ابتدا گفت: یهودیان خیبر همه آماده و مسلحند و ذخیره ی غذایی چند سال را در داخل قلعه ها آماده کرده و کسانی را در پی غطفان فرستاده و آنها نیز به خیبر آمده‏اند. اما پس از بازجویی بیشتر اعتراف کرد که این اخبار را مخصوصاً به دستور یهودیان این گونه بازگو کرده تا مسلمانان را به هراس اندازد. برعکس، اهل خیبر از آمدن سپاه اسلام سخت وحشت کرده‏اند (14).
 
نتیجه: نباید فریب تبلیغات دروغین دشمن و قدرت پوشالی آن را خورد. پروپاگاندا به معنای تبلیغات منفی و وارونه جلوه دادن حقیت به نفع خود از سلاح های مؤثر دشمن است.
 
37. وقتی رسول خدا (ص) به خیبر رسید یهود برای کار از قلعه‏ها خارج می‏شدند که یک باره چشم شان به سپاه اسلام افتاد (15). این نشان می‏دهد که آنها آگاهی از آمدن سپاه نداشته و رسول خدا (ص) به دقت خبر حرکت سپاه را پنهان نگاه داشته است.
 
نتیجه: تأکید مجدد بر اصل « غافلگیری » و حمله ی « پیشدستانه ».
 
38. خیبر منطقه ی وسیعی بود که نخلستان های بی شماری داشت. در آن منطقه ی وسیع قلعه های چندی با فاصله از یکدیگر بود که آنها را حصن می نامیدند (16). برخی از آنها به اندازه ای وسیع بودند که چند قلعه ی کوچک تر را در خود جای داده بود و گاه مجموعه ی چند حصن یک حصن بزرگ را تشکیل می‏داد. « نطات » نامی است که بر چند قلعه شامل قلعه ی ناعم، حصن صعب بن معاذ و قلعة الزبیر اطلاق می شد (17). گفته شده که حصن مرحب در داخل نطات بوده است. منطقه ی نطات مورد حمله ی مسلمانان قرار گرفت. دومین منطقه که مورد حمله قرار گرفت، منطقه ی شقّ بود که شامل حصن اُبَیّ و نزار بود. در جریان فتح نطات، حصن صعب بن معاذ از قلعه های بسیار مستحکم بوده که پس از سه روز بر روی مسلمانان گشوده شده است (18).
 
خود این قلعه چند اُطُم یعنی قلعه های کوچک داشته است (19). اطم به خانه بزرگ با دیوارهای بلند قلعه مانند گفته می شود. پس از گشوده شدن حصون نطات ( که شامل حصن ناعم و حصن صعب بن معاذ بوده ) یهودیان به قلعة الزبیر رفتند. این قلعه نیز سه روز در محاصره بوده و به کمک یکی از یهودیان فتح شد. با فتح قلعة الزبیر، تمامی حصون نطات فتح شد و رسول خدا (ص) دستور داد تا محل لشکرگاه را عوض کنند (20). پس از تغییر محل لشکرگاه، مسلمانان به سوی «شقّ» رفتند که خود حصون چندی داشت. اولین آنها حصن اُبیّ بود. در آنجا چند نفر از یهودیان مبارز خواستند، که حباب بن منذر و ابودجانه به جنگ آنان رفته به هلاکتشان رساندند. پس از آن سپاه اسلام بر قلعه مزبور هجوم برد و یهودیان به سمت حصن نزار که در ناحیه دیگر از «شق» بود گریخته و در را محکم بستند (21). اینان نیز پس از نبردی سخت شکست خوردند. این آخرین حصنی بود که با جنگ به دست مسلمانان افتاد. پس از سقوط نزار، سپاه اسلام به سراغ کتیبه، وطیح و سلالم رفتند. دو قلعه ی اخیر از آن بنی‏الحقیق و به همراه قلعه قموص در شمار قلعه‏های کتیبه بوده است (22). زمانی که سپاه اسلام آماده حمله به قلعه‏های مزبور شد و ساکنان مطمئن به شکست شدند، در خواست صلح کردند. آنان همه چیز خویش را تسلیم کرده و امنیت یافتند.
 
نتیجه: سپاه پیامبر اسلام با « صبر و پایداری » بود که سنگرهای دشمن را یکی پس از دیگری فتح کرد و با وجود قلّت نفرات و ابزار پشت دشمنِ به ظاهر شکست ناپذیر را خرد کرد.
 
39. غزوه ی خیبر صحنه‏ای دیگر از دلیری های امام علی (ع) است. در فتح یکی از قلعه ها که احتمالاً باید قلعه نزار باشد رسول خدا (ص) صبح گاه فرماندهی را به ابوبکر سپرد. اما حصن مزبور تا شب گشوده نشد. فردای آن روز، رایت در دستان عمر قرار گرفت و باز گشوده نشد. شب روز سوم رسول خدا (ص) فرمود: لَاُعْطِیَنَّ الرایةَ غداً رَجُلاً یُحبُّ اللَّهَ و رَسُولَهُ و یُحِبُّه اللّه و رَسُوله (23). صبح روز سوم امام علی (ع) با سپاه حرکت کرده و قلعه ی یهودیان گشوده شد (24).
 
نتیجه: پیروزى فوق العاده مسلمانان در این نبرد، در گرو سه عامل بود: الف. نقشه و تاکتیک نظامى، ب. کسب اطلاعات و تحصیل اسرار داخلى دشمن، ج. جانبازى و فداکارى همه جانبه ی امیرمؤمنان علیه السلام.
 
40. در جریان حمله به قلعه ی ناعم که در حصن نطات بود، رسول خدا (ص) فرمود: تا پیش از دستور او کسی جنگ را آغاز نکند. علی رغم این دستور، مردی از قبیله ی اشجع بر یک یهودی حمله کرد و در نهایت به دست مرحب یهودی کشته شد. به رسول خدا (ص) خبر دادند که فلان شخص شهید شد. حضرت فرمود: آیا پس از آن که من از جنگ نهی کردم؟ گفتند: آری، فرمود: بهشت بر گناهکار روا نیست (25).
 
نتیجه: تأکید مجدد بر ضرورت گوش به فرمان بودن سپاه اسلام و نفی خودسری.(*)
 
منابع تاریخی تحقیق:
 
1. تاریخ سیاسی اسلام، ج1، سیره رسول خدا (ص)، رسول جعفریان
 
2. تبار انحراف، پژوهشی در دشمن شناسی تاریخی، ج1، مهدی طائب
 
3. سایت های اینترنتی
 
پی نوشت ها:
 
1- مجمع‏البیان، ج 4، ص 518؛ و نک: السیرة النبویه، ابن‏هشام، ج 1، ص 642
 
2- بیانات در دیدار خانواده هاى سرداران شهید استان تهران‌ ، 17/2/76
 
3- المغازی، ج 1، ص 131؛ و نک: مجمع البیان، ج 4، صص 521 و520
 
4- مفهوم «کلمات» شاید به معنای وعده نصرت خدا برای انبیاء، آمده باشد که فرموده: لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انّهم لهم منصورون؛ مجمع‏البیان، ج 4، ص 521؛ شاید هم به معنای فعل
خداوند و نتیجه کار و تصمیم خدای تعالی و معجزه‏ای باشد که عملاً به عنوان کلمه خدا شناخته شود.
 
5- « فاضربوا منهم کلّ بنان » یعنی: « دست و پا ». ترجمه ی متن از جناب دکتر آیتی است.
 
6- تفسیر مجمع البیان ، ج‏4، ص‏525
 
7- مجمع البیان، ج 4، ص 525
 
8- بیانات در جمع دانش آموختگان دانشگاه امام حسین (ع) ، 3/3/89
 
9- بیانات در مراسم فارغ التحصیلى دانش آموختگان ارتش ، 19/8/89
 
10- آشنائی با قرآن ، جلد سوم
 
11- نک: السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 3، ص 273؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 6، صص 162 - 164
 
12- المغازی، ج 2، ص 689
 
13- طبقات‏الکبری، ج 2، ص 104؛ المغازی، ج 2، ص 634: لایخرجنّ معی الا راغبین فی الجهاد؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 5، ص 180
 
14- المغازی، ج 2، صص 640 - 641
 
15- طبقات‏الکبری، ج 2، ص 106؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 2، ص 329؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 5، ص 185
 
16- اسامی حصون یهودیان به این ترتیب است: القموص، اُبَیّ، الاخبیه، البُزاة، الزبیر، السلالم، الصعف، الظهار، الکتیبه، المنزال، ناعم، النزار، النطاة، وجدة و وطیح
 
17- المغازی، ج 2، صص 658،648
 
18- المغازی، ج 2، ص 660
 
19- المغازی، ج 2، ص 664
 
20- المغازی، ج 2، ص 667؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 5، ص 191 - 193
 
21- المغازی، ج 2، ص 668
 
22- طبقات‏الکبری، ج 2، ص 106، (و حصون‏الکتیبه منها: القموص، و الوطیح والسلالم.)
 
23- این سخن پیامبر (ص) درباره ی آن حضرت حتی مورد انکار ناصبی‏ترین افراد قرار نگرفته و از صدها طریق روایی، گزارش شده است. در نقل ابن ابی شبیه آمده که رسول خدا (ص) فرمود: کسی را خواهم فرستاد که: حتی یفتح الله له، لیس بفرّار؛ نک: المصنف، ج7، ص 396؛ که شاید کنایه از فرار دیگران باشد.
 
24- المصنف، ابن‏ابی‏شیبه، ج7، صص 393 - 394؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 5، صص 193 - 194؛ السیرةالحلبیه، ج 3، ص 43؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 3،ص 334؛ این خبر به همین کیفیت در مآخذ متعددی آمده است.
 
25- المغازی، ج 2، ص 649
 

* حجت الاسلام مصطفی عزتی؛ استاد حوزه‏ی علمیه‏ی اصفهان



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 8:54 PM | نویسنده : قاسمعلی
* راهکارهای حمایت از تولید ملی
نزاع سرنوشت ساز جهان بر سر بشکه‌های نفت ایران...
رهبر انقلاب در اولین روز از سال 1391 در مشهد، حراست غیرت‌مندانه از منابع نفتی ایران را علت خصومت زورگویان جهانی با نظام اسلامی خواندند و تأکید کردند: «جمهوری اسلامی مانند شیر از حقوق ملت ایران دفاع می‌کند.»
گروه بین الملل برهان/ جواد بخشی؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز از سال 1391 در مشهد، ضمن تبیین موفقیت‌های گوناگون ملت ایران در سال گذشته در مقابل رجزخوانی‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی دشمن، حراست غیرت‌مندانه از منابع نفتی ایران را علت خصومت زورگویان جهانی با نظام اسلامی خواندند و تأکید کردند: «جمهوری اسلامی مانند شیر از حقوق ملت ایران دفاع می‌کند.» رهبر انقلاب علت اصلی خصومت‌ها و کینه ورزی زورگویان را این دانستند که نظام اسلامی مقتدرانه از ثروت عظیم نفت و گاز ایرانیان حراست می‌کند.
 
ایشان در تشریح بیش‌تر این مسأله، به وابستگی عمیق کشورهای غربی به منابع نفت و گاز اشاره کردند و افزودند: «آن‌ها می‌دانند که منابع نفتی‌شان حداکثر تا 10 سال دیگر تمام می‌شود و رگ حیاتشان به منابع نفتی مناطق دیگر جهان به ویژه خلیج فارس کاملاً وابسته خواهد شد، به همین علت تسلط بر کشورهای دارنده‌ی منابع نفت به ویژه جمهوری اسلامی برای آن‌ها، اهمیت بی‌نظیر، استراتژیک و حیاتی دارد.» در این مقاله تلاش می‌کنیم تا به تبیین سخنان ایشان درباره‌ی وابستگی غربی‌ها و به ویژه آمریکا به نفت خلیج فارس بپردازیم.

تحلیل موضوع

امروزه اقتصاد جهانى با نفت و گاز خاورمیانه گره خورده است و مصرف‌ کنندگان انرژى در جهان به انرژى این منطقه وابستگى دارند و همین وابستگى سبب گردیده که منطقه‌ی خاورمیانه را به عنوان یکى از علایق ژئوپلتیک خود تعریف کنند. قدرت‌هاى بزرگ تلاش مى‌کنند تا با حضور بیش‌تر خود در خاورمیانه ضمن رسیدن به منابع این منطقه، قدرت‌هاى رقیب خود را به چالش بکشانند و به آن شکل چالش ژئوپلتیک بدهند. در این میان آمریکا به عنوان یک قدرت برتر جهانى، نقش گسترده‌اى در اقتصاد جهانى دارد.
 
ایالات ‌متحده‌ی آمریکا، به عنوان بزرگ‌‌ترین مصرف‌کننده و وارد کننده و نیز دومین تولید کننده‌ی نفت خام جهان و به عنوان بزرگ‌‌ترین اقتصاد ملى جهان با بیش از 10 تریلیون دلار تولید ناخالص داخلى، بزرگ‌‌ترین بازیگر عرصه‌ی انرژى جهان است. بنابراین، سیاست‌ها و اقدام‌های این ابرقدرت اقتصادى و انرژى جهان آثار قابل ملاحظه‌اى بر بازارهاى جهانى انرژى و نیز تولید کنندگان و مصرف‌کنندگان انرژى جهان برجاى خواهد گذاشت.

خلیج‌فارس یکی از حساس‌‌ترین و مهم‌ترین مناطق جهان به ‌شمار می‌رود، به‌ گونه‌ای که به دلیل دارا بودن موقعیت استراتژیک و منابع عظیم نفتی، همواره در کانون توجه قدرت‌های فرا منطقه‌ای و به ‌خصوص ایالات متحده‌ی آمریکا بوده است. یکی از ویژگی‌‌های اصلی نظام جدید جهانی، اهمیت یافتن اقتصاد در عرصه‌ی جهانی است، از این رو مناطقی که از نظر ژئواکونومیک موقعیت بهتری دارند، دارای اهمیت بیش‌تری هستند. از این لحاظ به‌نظر می‌رسد هر کشوری که بر خلیج ‌فارس تسلط داشته باشد، بر جهان مسلط خواهد بود.
 
رهبر معظم انقلاب در همین زمینه در نماز جمعه‌ی 29 مهرماه 1384 چنین بیان داشتند: «آن‌ها دنبال منافع‌‌شان هستند. یکى از مهم‌ترین مناطق، عبارت است از همین خاورمیانه؛ منطقه‌‌اى حساس، پل شرق و غرب، منطقه‌ى نفت، منطقه‌ى گذرگاه‌ها و گلوگاه‌هاى دریایى بسیار حساس، با ملت‌هایى که سابقه‌‌هاى فرهنگى دارند و ذخایر فراوان؛ این‌ها همه در این منطقه جمع است. حکومت آمریکا به این‌طور چیزها براى سلطه‌ى خود در دنیا احتیاج دارد.»[1]

این منطقه رابطه‌ی مستقیمی با امنیت ملی دیگر قدرت‌‌های جهانی دارد و حتی امنیت و ثبات اقتصاد جهانی تا حدودی به این منطقه وابسته است. پس از فروپاشی شوروی، نقش ایالات متحده در منطقه در پی جنگ عراق و کویت بارزتر شد. خلیج ‌فارس به‌عنوان غنی‌‌ترین و مهم‌ترین منطقه‌ی جهان به لحاظ داشتن ذخایر عظیم هیدروکربنی و نیز اهمیت اقتصادی و مالی و به عنوان یک بازار گسترده و پررونق از موقعیت راهبردی مهمی برخوردار است.[2]

این منطقه 65 درصد از ذخایر نفتی جهان را در خود جای داده است. این منطقه با داشتن 230 هزار کیلومتر مربع مساحت، 565 میلیارد بشکه نفت و 7.30 تریلیون مترمکعب گاز، حدود دو سوم نفت مورد نیاز غرب و چهار پنجم نفت مورد نیاز ژاپن را تأمین می‌کند.[3]

آمریکا یکی از بزرگ‌ترین کشورهای تأثیرگذار در عرصه‌ی معادله‌های نفتی جهان می‌باشد. این کشور با تولید روزانه حدود 7 تا 8 میلیون بشکه نفت خام همواره از بزرگ‌ترین تولید کنندگان نفت جهان بوده است. کاهش تولید نفت در آمریکا وابستگی این کشور به واردات نفت را بیش‌تر می‌کند. این مسأله‌ای است که همواره سیاست‌گذاران این کشور را نگران کرده و در طراحی استراتژی‌های نفتی این کشور نقش عمده‌ای ایفا کرده است. عمده‌ی این استراتژی‌ها به مهم‌ترین منطقه‌ی نفت خیز جهان یعنی خاورمیانه مرتبط می‌گردد.[4]

اصلی‌ترین منافع آمریکا در خلیج فارس، منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چرا که از این راه می‌تواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به دنبال آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد. بنا بر اظهارنظرهای «بوش» در انتخابات میان دوره‌ای 2006م. نیروهای آمریکایی به دلا‌یلی مرتبط با نفت، هم‌چنان در عراق مستقر خواهند بود.
 

کاهش تولید نفت در آمریکا وابستگی این کشور به واردات نفت را بیش‌تر می‌کند. از این رو، اصلی‌ترین منافع آمریکا در خلیج فارس، منافع اقتصادی بوده و خواهد بود، چرا که از این راه می‌تواند بر منابع انرژی منطقه کنترل و دسترسی بهتری داشته باشد و به دنبال آن بازار پرسودی را برای صادرات این کشور تضمین خواهد کرد.


 
مصرف جهانی نفت خام و سوخت‌های مایع

در سال 2011م. مصرف روزانه‌ی نفت در جهان یک میلیون بشکه نسبت به سال 2010م. افزایش داشت و به 88.1 میلیون بشکه در روز رسید. سازمان «ای.آی.اِی» انتظار دارد که در دو سال جاری و آینده نیز این روند افزایشی تقاضا ادامه داشته باشد و در سال 2012م. تقاضای جهانی نفت به 89.4 میلیون بشکه و در سال 2013م. این رقم به 90.9 میلیون بشکه در روز افزایش یابد. میزان مصرف نفت کشورهای عضو سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی در سال 2011م. روزانه با 420 هزار بشکه کاهش همراه بوده که انتظار می‌رود این روند رو به نزول در سال 2012م. نیز ادامه یابد. گفته می‌شود که بخش عمده‌ی رشد تقاضا به کشورهای غیر عضو در سازمان توسعه و همکاری‌های اقتصادی اختصاص خواهد داشت. چین، هند و برزیل پر تقاضاترین کشورها در سال 2012 و 2013 میلادی گزارش شده‌اند.[5]

انرژی و اهمیت آن برای آمریکا

انرژى و به ‌خصوص نفت و گاز نقش مهمى در اقتصاد ایالات‌متحده دارد. از طرف دیگر حوادثى که در فاصله‌ی هزاران مایلى و خارج از کنترل ایالات ‌متحده اتفاق مى‌افتد، مى‌تواند ضمن تأثیر بر بازارهاى انرژى و اقتصاد، اقتصاد آمریکا را نیز مختل کند. رکود اقتصادى که به‌ دنبال دو رکود بازار نفت در دهه‌ی 1970م. پدید آمد، تحریم اقتصادى نفت در سال 1973م.، وقوع انقلاب ایران در سال 1979م. و جنگ خلیج‌ فارس در 1991م.، نمونه‌هایى بر صحت این گفتار است. شوک‌هاى نفتى که باعث افزایش قیمت نفت شده‌اند، رشد (GDP) در ایالات‌ متحده را کاهش داده است.

ذخایر نفت ایالات ‌متحده

ایالات‌ متحده‌ی آمریکا بزرگ‌ترین تولید کننده، مصرف ‌کننده و وارد کننده‌ی انرژى در جهان است. این کشور با داشتن 30 میلیارد بشکه ذخایر نفت خام یعنى 11.3 درصد ذخایر کل جهان، رتبه‌ی دهم ذخایر نفت، با داشتن 3 درصد ذخایر گاز جهان، رتبه‌ی ششم ذخایر گاز طبیعى و هم‌چنین با داشتن 25درصد ذخایر زغال‌سنگ جهان، رتبه‌ی اول ذخایر زغال ‌سنگ را در جهان به خود اختصاص داده است. این در حالى است که کشورهاى حوزه‌ی خلیج‌فارس مانند عربستان سعودى با 262میلیارد بشکه ذخایر نفت یعنى حدود 30 درصد ذخایر نفت جهان، ایران با 130 میلیارد بشکه یعنى حدود 11درصد ذخایر جهان و عراق با داشتن 115میلیارد بشکه یعنى 10درصد ذخایر نفت جهان، رتبه‌هاى اول تا سوم ذخایر نفت خام جهان را به خود اختصاص داده‌اند.
 
نکته‌ی قابل توجه آن است که عمر ذخایر نفت آمریکا حدود 11 سال است، در حالى ‌که عمر ذخایر نفت در عراق حدود 93 سال و در عربستان حدود 73 سال مى‌باشد. اگر هزینه‌ی پایین تولید نفت در منطقه‌ی خلیج ‌فارس را نسبت به هزینه‌ی بالاى تولید در آمریکا بر مطلب بالا اضافه کنیم، بر اهمیت ذخایر نفت منطقه‌ی خلیج ‌فارس بیش از پیش افزوده مى‌شود.[6]

تولید و واردات انرژى در ایالات ‌متحده
 
از دهه‌ی 1970م. تا کنون، یعنى از زمان آغاز تحریم‌هاى نفتى سیر مصرف انرژى در ایالات‌ متحده رو به افزایش مى‌باشد. این مسأله باعث به ‌وجود آمدن بحران و کمبود شدید انرژى در ایالات‌متحده شده است. تولید انرژى در ایالات ‌متحده در سال 1985م. برابر با 67 کوادریلیون (BTU) و مصرف آن 76 کوادریلیون (BTU) بوده است. با افزایش جمعیت و ارتقاى استانداردهاى زندگى و هم‌چنین افزایش رشد اقتصادى، تولید انرژى در سال 2003م. به 71 کوادریلیون (BTU) و مصرف آن به 98 کوادریلیون (BTU) مى‌رسد. پیش‌بینى مى‌شود که در سال 2025م. تولید انرژى به 83 کوادریلیون (BTU) و مصرف آن به 1339 کوادریلیون (BTU) برسد.
 
بنابراین، همان‌ طور که ملاحظه مى‌شود، میزان انرژى تولیدى پاسخگوى نیاز ایالات ‌متحده به انرژى نخواهد بود و وابستگى ایالات‌متحده به واردات انرژى از سال 1985م. افزایش یافته و این روند صعودى تا سال 2025م. ادامه دارد؛ زیرا در صورتى که طى 20 سال آینده روند تولید انرژى از سرعتى مشابه با دهه‌ی گذشته برخوردار باشد، رشد مصرف انرژى نسبت به تولید انرژى تا سال 2025م. فزونى خواهد یافت. بنابراین، پیش‌بینى مى‌شود واردات خالص انرژی از 27 درصد مصرف کل انرژى آمریکا در سال 2003 به 38 درصد در سال 2025 افزایش یابد. ایالات‌متحده داراى منابع انرژى داخلى قابل توجهى است و هم‌چنان به عنوان یک تولید کننده‌ی بزرگ انرژى در جهان باقى خواهد ماند.[7]

مصرف نفت در ایالات‌ متحده

بر اساس برآوردهاى صورت گرفته، در سال 2003م. نفت بزرگ‌ترین منبع تأمین انرژى آمریکا بوده و حدود 40درصد از کل نیاز انرژى این کشور را تأمین کرده است. نفت و گاز طبیعى از اصلى‌ترین سوخت‌هاى مورد مصرف در این کشور بوده و 63 درصد از کل نیاز انرژى و به‌ خصوص بخش حمل‌ونقل را تأمین مى‌کنند. هم‌چنین، پیش‌بینى مى‌شود در طول 20 سال آینده میزان مصرف نفت حدود 35 درصد و گاز طبیعى بیش از 42 درصد افزایش یابد.
 
در طول چند دهه‌ی گذشته مصرف نفت و فرآورده‌‌هاى نفتى در ایالات‌متحده به ‌شدت افزایش‌یافته و با سبقت از تولید داخلى باعث شده است که این کشور از دهه‌ی 1970م. به بعد وارد کننده‌ی دایمى انرژى شود، به نحوى که 89 درصد از کل واردات انرژى ایالات ‌متحده به نفت اختصاص دارد. در طول 20سال آینده، مصرف نفت و فرآورده‌هاى نفت نیز در ایالات ‌متحده روزى 7 میلیون بشکه افزایش خواهد یافت، یعنى مصرف نفت و فرآورده‌های آن از 20 میلیون بشکه در سال 2003م. به 27 میلیون بشکه در سال 2025م. خواهد رسید.[8] بنابراین، واردات نفت یکى از چالش‌هاى بلند مدت ایالات ‌متحده به‌شمار مى‌‌آید.

درصد قابل توجهى از منابع تأمین ‌کننده‌ی انرژى و به‌خصوص نفت ایالات ‌متحده در خارج از این کشور قرار دارند. روند واردات نفت ایالات ‌متحده از دهه‌ی 80 به بعد روبه افزایش است. واردات نفت ایالات‌متحده از حدود 4 میلیون بشکه در روز در سال 1973م.، به بیش از 9 میلیون بشکه در روز در سال 2003م. رسید. طبق پیش‌بینى وزارت انرژى آمریکا در سال 2003م.، واردات نفت ایالات ‌متحده تا سال 2025م. حدود 70 درصد کل تقاضاى داخلى این کشور را تشکیل خواهد داد. هم‌چنین از عمر ذخایر نفت ایالات ‌متحده، با توجه به نسبت تولید جارى و با توجه به این که بیش از 60 درصد نفت قابل استحصال آن در گذشته استخراج شده است و 10درصد بیش‌تر باقى نمانده است.
 
عوامل یاد شده و توجه به این نکته‌ی اساسى که 5 کشور عربستان سعودى، عراق، ایران، کویت و امارات، چهار پنجم ذخایر شناخته شده‌ی جهانى را در اختیار دارند و عمر ذخایر این کشورها قابل مقایسه با ذخایر ایالات‌متحده نیست، توجه ایالات ‌متحده را به کشورهاى حوزه‌ی خلیج‌فارس معطوف کرده است. بنابراین، پیش‌بینى مى‌شود که وابستگى ایالات ‌متحده به منابع نفتى ماورای دریاها در آینده بیش‌تر شده و در این زمینه خلیج‌فارس در بازار جهانى انرژى اهمیت ویژه‌اى پیدا مى‌کند.

سهم این منطقه در تولید جهانى نفت از 6.25 درصد در سال 1996م. به 40.9 درصد در سال 2020م. خواهد رسید. طبق برآوردها، واردات نفت ایالات ‌متحده از منطقه‌ی خلیج ‌فارس از 4.2 میلیون بشکه در روز در سال2000م. به 6 میلیون بشکه در روز در سال 2025م. خواهد رسید. پیش‌بینى مى‌شود به ‌رغم برخى اکتشاف‌هاى نفتى در جهان، تا سال‌هاى متمادى هیچ منطقه‌ی دیگرى نمى‌تواند جایگزین نفت خلیج‌فارس شود. در سیاست ملى انرژى ایالات ‌متحده در مورد ذخایر نفت خاورمیانه و خلیج‌فارس، آمده است: «بدون تردید و براساس تمامی برآوردها و محاسبات، خاورمیانه هم‌چنان به عنوان عامل اصلى تأمین امنیت نفتى جهان باقى خواهد ماند و خلیج‌فارس نیز همواره به عنوان نقطه‌ی توجه و تمرکز سیاست بین‌المللى انرژى ایالات‌متحده مطرح خواهد بود.
 
پیش‌بینى مى‌شود کشورهاى تولید کننده‌ی نفت حوزه‌ی خلیج‌فارس تا سال 2020م. بین 54 و 67 درصد از نفت جهان را تولید نمایند. از این‌ رو اقتصاد جهانى هم‌چنان به وابستگى خود به تولیدات کشورهاى عضو سازمان کشورهاى صادر کننده‌ی نفت (اوپک)، به‌ ویژه کشورهاى حاشیه‌ی خلیج‌فارس ادامه خواهد داد.»[9]

حضرت آیت الله خامنه‌ای در این باره فرمودند: «قدرت‌های استکباری به خاطر تأمین منابع راهبردیشان می‌خواهند کشورهای دارای منابع نفت در دست آن‌ها هم‌چون موم باشند اما جمهوری اسلامی در مقابل خواسته‌های نامشروع آن‌ها هم‌چون شیر ایستاده است.»[10] بنابراین، وابستگى اقتصادى آمریکا و هم‌چنین آسیا و اروپا به منابع نفتى خلیج ‌فارس افزایش خواهد یافت و تعجب‌آور نیست که تمام این قدرت‌ها درصدد تقویت روابط اقتصادى و استراتژیک خود با کشورهاى منطقه‌ی خلیج‌فارس باشند و در این میان ایالات ‌متحده نیز براى رسیدن به این هدف از ابزارهاى مختلف از جمله نظامى‌گرى نیز استفاده کند.[11]

نتیجه‌گیرى

تا سال 2025م.، نفت هم‌چنان مهم‌ترین منبع انرژى جهان (39درصد مصرف کل انرژى) و هم‌چنین ایالات‌متحده (41 درصد) محسوب مى‌شود. رشد مصرف انرژى آمریکا بیش‌تر از تولید است. با افزایش رشد تقاضاى انرژى، وابستگى این کشور به واردات افزایش یافته است، به نحوى که بیش از 1.3 مصرف انرژى در سال 2025م. وارداتى مى‌شود. با افزایش واردات نفت، وابستگى این کشور به کشورهاى تولید کننده‌ی نفت حوزه‌ی خلیج‌فارس در حال افزایش است. ایالات‌متحده از زمان «کارتر» تا «اوباما» هم‌چنان گرفتار مسایل خلیج‌فارس است و البته در حل مسایل کلیدى این منطقه ناتوانى خود را نشان داده است. وابستگى اقتصاد جهانى و به‌خصوص کشورهاى صنعتى و پیشرفته‌ی جهان به منابع انرژى منطقه‌ی خلیج‌فارس به‌ حدى است که اگر این کشورها از دسترسى به منابع انرژى این منطقه محروم شوند، نتیجه‌اش احتمالاً ورشکستگى و به دردسر افتادن متحدان و اقتصاد جهانى خواهد بود.
 
خاورمیانه ازجمله مناطقی است که همواره مورد توجه ایالات متحده بوده و برای آن کشور اهمیت حیاتی داشته؛ چنان‌که آمریکا برای حفظ سلطه خود بر اقتصاد و سیاست بین‌المللی، تسلط بر این منطقه را به‌طور مداوم در دستور کار خود قرار داده است. بسیاری از کارشناسان، مهم‌ترین علت حضور آمریکا در خلیج فارس را دست‌یابی آسان و ارزان به منابع نفتی منطقه عنوان کرده‌اند. [12] آمریکا در حدود 30 درصد، اروپای غربی 60 درصد، و ژاپن 76 درصد نفت وارداتی خود را از خلیج فارس تأمین می‌کنند. از این رو دست‌یابی به کشورهای خلیج فارس و خود خلیج فارس که در حقیقت شاهرگ حیاتی نفت وارداتی آمریکا و متحدان آن است، نهایت اهمیت را دارد.

این مسأله بیانگر موقعیت حیاتی و استراتژیکی این آبراه است. دراین باره، نظریه‌ی رسمی دولت آمریکا که به «دکترین کارتر» مشهور گشت، بدین شرح است: «هر کوششی توسط یک قدرت خارجی، به منظور به دست آوردن کنترل در منطقه‌ی خلیج فارس، به عنوان تهدید منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا تلقی خواهد شد و با چنین تهدیدی به هر وسیله لازم از جمله توسل به نیروی نظامی، مقابله خواهد شد». (*)
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 

[2] .http://persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2&Nu=143

[3] .http://persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2&Nu=14
 
[4] .http://fa.merc.ir/Default.aspx?tabid=127&articleid=1478

[5] .http://seconews.com/vdch.xnzt23nwxftd2.html

[6] .http://www.ebtekarnews.com/ebtekar/News.aspx?NID=45465
 
[7] .http://persiangulfstudies.com/fa/index.asp?P=NEWS2&Nu=143
 
[9] .افشین جوان، سیاست ملی انرژی، تهران: سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور، 1382.  
                                                                                      
[10] .http://www.mofidnews.com/index.php?page=desc.php&id=903&tab=news

[11] .فاضله خادم، سیاست‌های انرژی آمریکا و راهبردهای این کشور در منطقه‌ی خلیج‌فارس، فصلنامه‌ی مطالعات خاورمیانه، اسفند 1385.
 
[12]. محمود طلوعی ، نبرد قدرت ها در خلیج فارس،چاپ اول ، تهران انتشارات ترجمه م نشر ، زمستان 1366 ص 194.195.196.

 

* جواد بخشی؛ کارشناس ارشد دیپلماسی و روابط بین‌الملل



نظرات 0
تاريخ : سه شنبه 8 فروردین 1391  | 8:54 PM | نویسنده : قاسمعلی
* راهکارهای حمایت از تولید ملی
کدام کالای وطنی نیازمند حمایت است؟
اولین سؤالی که در این بحث مطرح می‌شود آن است که در صورت حمایت از تولید داخلی کدام یک از محصولات باید مورد حمایت قرار گیرند؟ آیا منظور از این شعار حرکت به سمت اقتصاد درون‌گرا و مبتنی بر خودکفایی افراطی است که اقتصاد کشور را به سمت انزوا ببرد و یا منظور توانمندسازی فرآیند تولید، برای رقابت در فضای بین‌المللی است...
گروه اقتصادی برهان/سعید غلامی باغی؛ نام‌گذاری امسال به عنوان سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» زمان مغتنمی است که یکی از تهدیدهای فعلی را به فرصتی تاریخی تبدیل نماییم. نکته‌ی قابل تأمل آن است که در حمایت از تولید، میان بخش‌های اقتصادی، مصرف ­کنندگان و تولید کنندگان لزوماً اتفاق نظر وجود ندارد و لازم است که هر چه زودتر با طرح مباحث کارشناسی این موضوع کالبد شکافی شود. در این گفتمان تلاش می­شود ضمن طرح برخی سؤال‌ها در این زمینه به پیش­ نیازها و الزامات حمایت از تولید ملی توجه شود، تولید داخلی که نیاز به حمایت دارد شناسایی شود و به راهکارهایی در این خصوص اشاره گردد.

در طول دهه‌ی اخیر با فرا رسیدن سال نو، یکی از مسایلی که توجه مسؤولان و کارشناسان حوزه­های مختلف را متوجه خود می­سازد، بیانات مقام معظم رهبری در زمان سال تحویل و نام‌گذاری آن سال است. چند سالی است که این نام­گذاری­ها، بیش‌تر بر حوزه‌ی اقتصاد متمرکز بوده و نشان­ دهنده‌ی آن است که چالش­های اصلی کشور مربوط به این حوزه می‌باشد و در صورت اولویت­بندی مشکلات پیش رو، مسایل اقتصادی در صدر مشکلات مردم قرار دارند. زمانی­ که مقام معظم رهبری سال­های اخیر را با عناوینی مانند «اصلاح الگوی مصرف»، «همت و کار مضاعف» و «جهاد اقتصادی» نام‌گذاری کردند یک اجماع نظر کارشناسی در خصوص تمامی این حوزه­­ها شکل گرفت و تلاش گردید با ایجاد فضای تضارب آرا، ابعاد مختلف این عناوین کالبد شکافی شوند تا بتوان از نتایج اجرای آن در طول سال بهره برد.
 
هر چند با نام‌گذاری سال 1391 به عنوان سال «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» و آغاز مباحث کارشناسی در این خصوص، پیش­بینی می­شود که اجماع نظر در این موضوع نیز شکل گیرد ولی نحوه و روش حمایت از تولیدات داخلی، میزان حمایت، بخش­های مورد نظر و ارتباط آن با اعمال محدودیت بر واردات و هم‌چنین لزوم حمایت از مصرف­ کنندگان داخلی موجب اختلاف­ نظرهایی در میان مسؤولان و کارشناسان این حوزه خواهد شد.

اولین سؤالی که در این بحث مطرح می­شود آن است که در صورت حمایت از تولید داخلی کدام یک از محصولات باید مورد حمایت قرار گیرند؟ آیا منظور از این شعار حرکت به سمت اقتصاد درون‌گرا و مبتنی بر خودکفایی افراطی است که اقتصاد کشور را به سمت انزوا ببرد و یا منظور توانمندسازی فرآیند تولید، برای رقابت در فضای بین‌المللی است. آیا تولیدی که نتواند نیاز و تقاضای داخلی را پاسخگو باشد و یا با کیفیت پایین خود موجب عدم کارایی در فرآیند تولید گردد و یا با قیمت بالای خود منجر به ناکارایی در تخصیص منابع گردد و یا با توجه به استانداردهای پایین منجر به تضییع حقوق مصرف کنندگان گردد و سلامت و بهداشت جامعه را به مخاطره بیندازد، مستحق حمایت در بلند مدت می‌باشد؟ آیا حمایت از تولید داخلی در بلند مدت منجر به ناکارایی در بخش تولید نشده و نتیجه‌ی معکوس نخواهد داد؟
 
آیا تجربه‌ی اعمال سیاست‌های حمایت گرایانه در اقتصادهای در حال گذار در دهه­های گذشته در دنیا و اعمال برخی محدودیت­ها در سال­های اولیه‌ی بعد از انقلاب منجر به رونق در تولید داخلی گشته و یا برعکس منجر به عدم رقابت پذیری محصولات تولیدی در بازارهای جهانی شده است؟ آیا روش حمایت از محصولات داخلی با وضع سیاست­های دستوری از جمله ممنوعیت ورود کالاهای مشابه خارجی امکان پذیر است و یا این که به توسعه‌ی قاچاق در کشور می­انجامد؟ آیا مبارزه با قاچاق کالا و کنترل آن با سیاست‌های انتظامی امکان پذیر است؟

طرح این گونه سؤال‌ها موجب بروز اختلاف نظرهایی در مجامع کارشناسی در خصوص شیوه‌ی حمایت از تولید داخلی شده و در صورت عدم اجماع نظر در خصوص این موارد می­تواند توافق در مورد سیاست­های اجرایی برای تحقق اهداف مورد نظر رهبری در حمایت از تولید را با وقفه مواجه سازد.

الف) برای اجرای سیاستی کارا در حمایت از تولید، پیش­ نیازها و الزامات متعددی مورد نیاز است که به برخی از آن‌ها در زیر اشاره می­شود:

1. تجربه‌ی چند دهه اجرای سیاست‌های حمایتی به شکل کنونی هم منجر به نارضایتی تولید کنندگان و هم مصرف ­کنندگان شده است. از یک طرف بخش‌های مختلف تولیدی در کشور همواره از شرایط نامناسب کسب ­و کار و عدم امکان رقابت با محصولات وارداتی گلایه‌مند هستند و همواره تولید کنندگان و سرمایه­گذاران تلاش می­کنند امتیازاتی مانند وضع نرخ­های تعرفه و حقوق ورودی بالا برای کالاهای وارداتی را دریافت کنند. از طرف دیگر حمایت بدون سقف زمانی مشخص و محدود، منجر به عدم ناکارایی در برخی بخش‌های تولیدی شده و این امر الگوی مصرف منابع را در شرایطی غیر بهینه قرار داده و موجب تنبلی برخی صنایع در رسیدن به مزیت رقابتی شده است.
 
به همین دلیل مصرف کنندگان این کالاها نیز همواره به وضعیت فعلی معترض هستند. در این شرایط تعیین میزان حمایت از یک بخش تولیدی، به یک فرآیند چانه­زنی تبدیل شده که مصرف کنندگان و تولید کنندگان، هر یک برای دریافت امتیاز بیش‌تر، ناگزیر هستند همواره نارضایتی خود را به تصمیم­گیران منعکس کنند و در نتیجه ساختار حاکم بر حمایت از تولید در چند دهه‌ی گذشته معمولاً به دنبال رفع بحران‌ها، تأمین نیازها و ایجاد رضایت در بخش‌های مختلف کشور در کوتاه مدت بوده است.

یکی از اصلی­ترین دلایل این که کشور سال‌هاست با مشکل هدفمند نبودن نظام حمایتی مواجه است و شرایط برون رفت از این وضعیت نیز هنوز فراهم نشده، آن است که اتفاق­ نظر و دید بلند مدت میان سیاست‌گذاران در این حوزه وجود ندارد تا بتوانند در یک برنامه‌ی زمان‌بندی مشخص و با اتخاذ فرآیندی علمی به رفع اساسی مشکلات بپردازند. بنابراین برون رفت از این وضعیت نیازمند وفاق ملی و نگاه بلند مدت است که باید در یک برنامه‌ی زمان‌بندی مشخص و با اتخاذ فرآیندی ثابت و قاطع انجام شود. از این رو است که فرصت به وجود آمده به واسطه‌ی نام‌گذاری امسال توسط مقام معظم رهبری به نام سال حمایت تولید ملی را می­توان به عنوان فرصتی تاریخی در به وجود آمدن این نگاه بلند مدت دانست و می­توان اولین پیش­ نیاز حصول اهداف ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری در این خصوص را ایجاد اتفاق نظر کارشناسی دانست.

2. یکی دیگر از پیش ­نیازهای این بحث، پرهیز از تعجیل در تصمیم­گیری و اتخاذ سیاست‌های افراطی در خصوص محدودیت و ممنوعیت واردات است که می­تواند منجر به تنش­ در اقتصاد کشور شود. از همین رو است که مقام معظم رهبری در بیانات خود، همواره بر ارتقای مرغوبیت و کیفیت تولید داخلی تأکید داشتند و واردات بی­رویه و بی­منطق را به عنوان ضرر و خطری بزرگ برشمردند. ایشان در بیانات خود و به طور خاص در دیدار با جمعی از کارآفرینان سراسر کشور در تاریخ 16/6/1389 مسأله‌ی مدیریت واردات را مسأله­ای مهم بیان کرده و توصیه کردند که واردات را مدیریت کنید نه این که متوقف کنید یعنی یک چیزهایی باید بیاید و یک چیزهایی باید نیاید تا یک مدیریت صحیح شکل گیرد.

اتخاذ سیاست‌هایی مانند اعمال محدودیت غیرعلمی یا اخذ مجوزهای متعدد از دستگاه­های اجرایی برای واردات، حرکت رو به عقب به سمت سیاست‌هایی است که در گذشته زمینه‌ی رانت و فساد اقتصادی را فراهم می­آورد و در گذشته از این محل به اقتصاد کشور صدمات بسیاری وارد شده است. در نگاه ساده به اقتصاد کلان، می­توان بیان کرد که مصرف جامعه از سه منشأ، مصرف کالاهای تولید داخلی، مصرف کالای وارداتی خارجی و مصرف کالای قاچاق وارداتی خارجی تأمین می­شود. بنابراین اصلی­ترین دلیل اقدام به واردات، تأمین کالاهای مورد نیاز جامعه است. وضع هرگونه سیاستی مبتنی بر ممنوعیت واردات حتی در کوتاه مدت می­تواند منجر به بروز آسیب‌هایی بر اقتصاد کشور شود زیرا واردات کالا فی النفسه امری نامطلوب قلمداد نمی­شود.
 
واردات بخشی از کالاهای مورد نیاز برای مصرف کشور را تأمین می­کند، فضای رقابتی میان تولیدات داخلی و کالاهای خارجی با هدف افزایش کیفیت و کارایی تولید ایجاد می­کند، از منابع محدود کشور به واسطه‌ی جلوگیری از ناکارایی در تولید به صورت بهینه استفاده می­کند، بخشی از تکنولوژی تولید کالا را وارد می­کند و نیاز بخش تولید به مواد اولیه و واسطه­ای را تأمین می­کند. بنابراین واردات امری نامطلوب نیست بلکه مهم آن است که چه کالایی؟ به عنوان رقیب و یا مکمل چه تولیداتی؟ و از چه مسیری؟ وارد کشور ­شود.

3. از دیگر پیش نیازهای تعیین سیاست‌های حمایتی، تعیین استراتژی ایران برای الحاق به سازمان جهانی تجارت است. با توجه به طی ­شدن فرآیند الحاق ایران به سازمان جهانی تجارت و عضویت ایران به عنوان عضو ناظر و تعیین کارگروه الحاق ایران به این سازمان؛ به طور حتم سیاست‌های اتخاذ شده در ایران از طرف این سازمان و کارگروه الحاق رصد می­شود. در این شرایط هر گونه اقدامی برخلاف معیارهای این سازمان می­تواند فرآیند الحاق را تحت‌الشعاع قرار دهد. در این شرایط می­توان قواعد قانونی و مقرراتی خود را به نحوی اصلاح نماییم که نخست بیش‌ترین منافع ملی از این راه حاصل شود و دوم، فرآیند الحاق با مشکل مواجه نگردد. تمامی این موارد در گرو تعیین استراتژی ایران برای الحاق به این سازمان است.
 
آیا تجربه‌ی اعمال سیاست‌های حمایت گرایانه در اقتصادهای در حال گذار در دهه‌های گذشته در دنیا و اعمال برخی محدودیت‌ها در سال‌های اولیه‌ی بعد از انقلاب منجر به رونق در تولید داخلی گشته و یا برعکس منجر به عدم رقابت پذیری محصولات تولیدی در بازارهای جهانی شده است؟ آیا روش حمایت از محصولات داخلی با وضع سیاست‌های دستوری از جمله ممنوعیت ورود کالاهای مشابه خارجی امکان پذیر است و یا این که به توسعه‌ی قاچاق در کشور می‌انجامد؟ آیا مبارزه با قاچاق کالا و کنترل آن با سیاست‌های انتظامی امکان پذیر است؟

 
4. یکی دیگر از پیش­ نیازهای دست‌یابی به حمایتی هدفمند، وجود آمار و اطلاعات دقیق برای تطبیق میان میزان تولید داخلی کالا با نیاز واقعی جامعه است. شایان توجه است که در حال حاضر آمار و اطلاعات مربوط به صادرات و واردات از راه گمرک جمهوری اسلامی ایران به تفکیک حدود 6600 کد کالایی بر حسب تقسیم­بندی (HS) تهیه و منتشر می­شود ولی اقلام مربوط به تولید به صورت پراکنده از راه وزارتخانه­های تولیدی (صنعت، معدن، تجارت، کشاورزی، بهداشت و ...) بر حسب تقسیم­بندی (ISIC) تهیه و به صورت متمرکز منتشر نمی­شوند. بنابراین اولین اقدام برای شفاف­سازی میزان نیاز داخلی با توجه به تولید و واردات، تهیه‌ی آمارهای دقیق با تقسیم­بندی­های واحد است.

ب) کدام تولید ملی نیاز به حمایت دارد و باید از آن حمایت شود؟ مشخصات تولید داخلی مورد حمایت عبارت است از:

1. تولیدی مورد حمایت است که در طی یک دوره‌ی برنامه­ریزی شده میان مدت (3 تا 5 ساله) و یا حداکثر در یک دوره‌ی بلند مدت (5 تا 20 ساله)، بتواند نیاز و تقاضای داخلی را با قیمت، کیفیت و استاندارد قابل رقابت با تولید مشابه در بازارهای جهانی تأمین نماید.

2. حمایت از تولید کنندگان نوپا ضروری است. در برخی موارد، در واردات کالا به تولید کنندگان نوپا کم توجهی می­شود (مانند تولید کنندگان قطعات لوازم ­یدکی و یا لوازم خانگی) و در نتیجه بازار تولید متضرر می­شود. ورود کالاهای مربوط به صنایع نوپا، شکل­گیری تولید را به خطر می­اندازد.

3. حمایت از تولید کنندگانی که با تجارت غیرمنصفانه مواجه هستند مهم است. ورود کالاها در شرایط غیرمنصفانه مانند دامپینگ (قیمت­شکنی) با هدف نابودی صنایع داخلی مخرب است. این در حالی است که در برخی موارد کالاهایی از کشورهایی که اقدام به قیمت ­شکنی می‌کنند، وارد می­شود (مانند ورود لاستیک چینی) و در نتیجه بازار تولید را متضرر می­کند.

4. حمایت از تولیداتی که تلاش می­کنند به استانداردهای ملی، منطقه­ای و جهانی نزدیک ­شوند، ضروری است. عدم حمایت از این گونه کالاها در شرایطی که استانداردهای اجباری در حال گسترش هستند و حضور کالاها در کشورهای دیگر و بازارهای جهانی مستلزم رعایت استانداردهای منطقه­ای و جهانی است، ضروری است.

5. حمایت از تولید کالاهایی که با فرهنگ و آموزه های دینی کشور تطبیق دارند، ضروری است، زیرا در برخی موارد کالاهایی به صورت قانونی و غیرقانونی وارد کشور شده و در سطح آن به خصوص در میان قشر نوجوان و جوان، توزیع شده (انواع البسه، لوازم التحریر و علایم و نشان‌های نامناسب) که با فرهنگ ایران در تعارض هستند و موجب بروز آسیب‌های اجتماعی شده­اند.

6. کالای تولید داخلی که می­تواند نیاز داخلی را تأمین کند و از نظر قیمت و کیفیت در شرایط رقابتی است، نیازی به حمایت ندارد و تنها باید در مقابل تجارت غیرمنصفانه از قبیل دامپینگ و ... محافظت شود. با این حال برخی از تولید کنندگان، مدعی هستند که تقاضای داخلی به درستی نیازسنجی نمی­شود و در شرایط رقابتی، تولیدات ملی می­توانند نیاز داخلی را تأمین کنند. این صنایع از ورود بی­رویه‌ی کالا با شرایط غیرمنصفانه گلایه­مند هستند و آن را عاملی برای رکود در تولید داخلی قلمداد می­کنند.

7. کالای تولید داخلی که از فرآیند تبدیل کالاهای واسطه­ای قاچاق حاصل می­شوند، مورد حمایت نیست. در شرایط کنونی که ریسک قاچاق اندک است و انواع کالاهای واسطه­ای و مصرفی به صورت قاچاق وارد کشور می­شوند و نظارتی بر کیفیت و استاندارد این کالاهای قاچاق وجود ندارد، بخش تولید متضرر و سلامت جامعه به مخاطره می­افتد.

8. و برخی کالاهای تولیدی دیگر

ج) هر چند در این فرصت اندک نمی­توان به تمامی ابزارها و راهکارهای موجود در این زمینه اشاره کرد ولی در زیر به برخی راهکارهای مورد استفاده در راستای حمایت از تولید و مدیریت واردات اشاره می­شود:

1. ایجاد عزم ملی در کشور برای حصول نتایج اجرای سیاست «حمایت از تولید ملی و کار و سرمایه‌ی ایرانی» که با نام‌گذاری امسال با این عنوان می­توان از این فرصت تاریخی برای تبدیل یک تهدید و نقطه‌یضعف به یک فرصت و نقطه‌یقوت استفاده نمود؛
 
2. برگزاری جلسات کارشناسی و هم­اندیشی در خصوص اقدام‌های لازم برای حصول اجماع کلی پیرامون «استراتژی­های بلند مدت» با ارایه‌ی سیاست‌های کلی از طرف مجمع تشخیص مصلحت نظام و تأیید و ابلاغ مقام معظم رهبری؛

3. تعیین متولی اصلی بحث مدیریت واردات و اصلاح فضای کسب و کار در دولت به صورت دقیق تا نسبت به مسایل پیش آمده در برابر دستگاه­های نظارتی پاسخگو باشند؛

4. تسهیل فضای کسب و کار در بخش تولید و تسهیل فضای کسب و کار تجاری و گمرکی به عنوان اولویت مدنظر قرار گیرد؛

5. تشکیل بانک آمار و اطلاعات مربوط به تولید، واردات، صادرات، قاچاق، اشتغال و ... به تفکیک حدود 7 هزار قلم کالای مورد نظر در طبقه­بندی­های بین­المللی تهیه و منتشر شود؛

6. شناسایی و احصای اولویت­های تولیدی کشور و بخش­های نوپای تولیدی؛

7. سنجش نیاز کشور در خصوص کالاهای استراتژیک و میزان رقابت­پذیری آن‌ها از نظر قیمت و کیفیت، تا صنایع داخلی نواقص خود در مقایسه با کالاهای خارجی مشابه را شناسایی و آن‌ها را رفع کنند و از ورود کالاهای مازاد نیاز داخلی که از نظر قیمت و کیفیت بهتر نمی­باشند و فقط به علت وارداتی بودن دارای مزیت هستند، جلوگیری شود؛

8. تعیین برنامه‌ی زمانی بهینه برای حمایت از تولید بخش­های نوپای تولیدی و کالاهای استراتژیک و برنامه‌ی­ زمان‌بندی دست‌یابی به سطوح رقابتی جهت اعمال محدودیت‌هایی برای ورود کالاهای رقیب؛

9. بازنگری در ترکیب و اصلاح ساختار کمیسیون ماده‌ی (1) آیین نامه‌یاجرایی قانون مقررات صادرات و واردات و تبدیل آن به کمیسیونی کارشناسی، فعال و کارآمددر راستای اتخاذ نرخ­های تعرفه‌ی بهینه که بتواند با تنظیم تعرفه­های هدفمند و علمی مدیریت واردات را برعهده بگیرد؛

10. هدفمند کردن نظام حمایتی (یعنی بخش‌هایی از تولید داخلی که نیاز به حمایت دارند باید به صورت هدفمند و در زمان‌بندی مشخص مورد حمایت قرار گیرند و بخش‌هایی که استمرار حمایت از آن‌ها موجب ناکارایی و تنبلی تولید شده است مورد بازنگری قرار گیرند.)؛

11. تهیه‌ی بسته‌ی سیاستی جلوگیری از ورود کالا به صورت قاچاق و استفاده از سیاست‌های مناسب؛

12. اتخاذ سیاست‌های ضد دامپینگ و وضع عوارض ویژه برای این کالاها بر اساس بند (ح) قانون برنامه‌ی چهارم توسعه و ماده‌ی 13 قانون الحاق موادی به قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت؛

13. استفاده از ظرفیت­های تنظیمی قانون حمایت از مصرف­ کنندگان؛

14. اعمال محدودیت­های ویژه برای ورود کالاهای فاقد استاندارد با افزایش پوشش کالاهای استاندارد اجباری و ضوابط فنی که ورود آن‌ها منوط به اخذ گواهی از مؤسسه‌یاستاندارداست؛

15. اعمال محدودیت‌هایی برای ورود برخی کالاها با استفاده از تقسیم­بندی (کالاهای مجاز، مجاز مشروط و ممنوع)؛

16. استفاده از مقررات تنظیمی مندرج در قانون امور گمرکی برای جلوگیری از ورود کالاهایی که موجب اغفال خریدار و مصرف­ کننده می­شود و نظایر آن؛

17. اعمال محدودیت برای واردات کالاهای کشاورزی بر اساس قانون مصوب مجلس؛

18. استفاده از ابزارهای فرهنگی و رسانه­ای با هدف تغییر الگوی مصرف کالا و تمایل به کالاهای داخلی تقویت شود؛

19. از واردات کالا از تمامی معابر مرزی فاقد نظارت و کنترل دستگاه­های مربوط مانند گمرک، استاندارد و بهداشت، پرهیز شود؛

20. برای اعمال محدودیت تنها از روش نرخ تعرفه‌ی ارزشی و عوارض درصدی ضد دامپینگ استفاده شود و تا حد امکان از روش‌هایی مانند نرخ تعرفه‌ی ثابت، محدودیت­های مقداری و سهمیه­بندی به دلیل افزایش امکان بروز فساد پرهیز شود؛

21. با توجه به آثار تحریم بر بخش بازرگانی از جمله افزایش هزینه و پیچیده‌تر شدن مراحل تجارت لازم است بسته­ای اجرایی در بخش مدیریت واردات با توجه به مسایل تحریم ارایه شود و از سیاست‌های تشدید کننده اثرات نامطلوب تحریم مانند اعمال محدودیت برای ورود کالا توسط بخش خصوصی بدون تعیین زمان و فرصت مناسب پرهیز شود.(*)
 

*سعید غلامی باغی؛ مدرس دانشگاه و پژوهشگر ارشد امور اقتصادی



نظرات 0

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

 
چرا ایرانی‌ها کالای مشابه خارجی را ترجیح می دهند؟
چه شده است که مقام معظم رهبری سال 91 را سال حمایت از تولید ملی نام‌گذاری کردند؟ در این سال وظیفه‌ی دولت- مجلس و مردم چیست؟ چه موانعی بر سر راه حمایت از تولید قرار دارد؟ چرا ایرانی‌ها به جای استفاده از کالای وطنی ترجیح می‌دهند کالای مشابه خارجی مصرف کنند و چند سؤال دیگر...
 
گروه اقتصادی برهان؛ «حمایت از تولید ملی»؛ این عنوان نام سال 91 است که از سوی رهبری انقلاب انتخاب شده است. باید دید منظور رهبری از حمایت از تولید ملی چیست؟ نقش ارکان جامعه در این سال چیست و مردم – مجلس و دولت چه وظایفی را بر عهده دارند؟ چه اقداماتی باید در این راستا صورت گیرد. در هر حال سال 91 آغاز شده و همگان منتظرند تا ببینند مصادیق حمایت از تولید ملی چگونه در جامعه نمود پیدا خواهد کرد. در همین ارتباط گروه اقتصادی برهان در گفت‌وگویی با دکتر «محمد جلیلی» استاد دانشگاه به بررسی زوایای این موضوع پرداخته است.
 
آقای دکتر در حدود 5 سال است که مقام معظم رهبری سال‌های اخیر را با نام‌های اقتصادی نام‌گذاری می‌کنند. فکر می‌کنید دلیل آن چیست؟ برخی از کارشناسان می‌گویند وضعیت نابسامان اقتصادی در این سال‌ها دلیل این نام‌‌گذاری‌ها توسط ایشان است؟
 
به نظر می‌رسد که یکی از دلایل مهم نام‌گذاری‌ها، وجود اولویت‌هایی برای کشور و نظام در هر برهه از زمان است و اگر در یک سال اولویت اول نظام برنامه‌ریزی و اجرای مسایل اقتصادی باشد به این معنا نیست که سایر موضوعات دارای اهمیت نیستند بلکه تأکیدی بر لزوم توجه بیش‌تر بر مسایل اقتصادی است. همان طور که بعد از جنگ تحمیلی و مشقات دوران بازسازی در کشور علی‌رغم وجود مشکلات و نابسامانی‌های اقتصادی زیاد، محور اصلی نام‌گذاری‌های آن دوران، عمدتاً سیاسی و فرهنگی بوده است.
 
بنابراین به نظر بنده نام‌گذاری‌ها بیش از آن که متأثر از وجود مشکلات اقتصادی باشد، ناشی از اولویت مسایل اقتصادی هم در بعد داخلی و هم در بعد بین‌المللی است. به هر حال اقتصاد بین‌المللی دچار بحران است و اولویت‌گذاری دولت‌های نهم و دهم به مسایل اقتصادی به ویژه پروژه‌های بزرگ و ارزشمندی همانند سهمیه‌بندی سوخت، هدفمندی یارانه‌ها و مسکن مهر موجب گردید که تأثیرپذیری اقتصاد ملی از بحران اقتصادی جهانی کم‌تر شده و مزیت‌های مهمی را نیز برای کشورمان فراهم کند.

توجه به مسیر طبیعی تکامل نظام جمهوری اسلامی نیز می‌تواند در تبیین برخی از علل نام‌گذاری‌ها مؤثر باشد. عدالت طلبی جزو اصول ثابت نظام اسلامی در همه‌ی ابعاد به ویژه ابعاد اقتصادی است. شرایط دهه‌های اول و دوم انقلاب، در عمل مسایل سیاسی و فرهنگی را در درجه‌ی اولویت کشور قرار داده بود که با تثبیت انقلاب، زمینه را برای تحقق سایر اهداف آن به ویژه در بعد پیشرفت و آبادانی از راه اولویت دادن به مسایل اقتصادی در دهه‌های سوم و چهارم فراهم کرده است. البته تمرکز توطئه‌های دشمنان بر مسایل اقتصادی و تلاش برای ضربه زدن به کشور از این راه نیز جزو بدیهیاتی است که لزوم اولویت داشتن مسایل اقتصادی را برای مواجهه‌ی درست در مقابل سیاست‌های استکباری و دشمنانه مورد تأکید قرار می‌دهد.

سال 91، سال حمایت از تولید ملی و سرمایه‌ی ایرانی نام‌گذاری شده است. اگر امکان داردبفرمایید که وظیفه‌ی دولت، مردم، مجلس و مسؤولان در این سال چیست و کدام یک از نهادها وظیفه سنگین‌تری دارند؟

وظیفه‌ی دولت، مردم، مجلس و سایر مسؤولان در زمینه‌ی حمایت از تولید، متناسب با وظایف ذاتی هر کدام از این ارکان قابل تعریف است. حمایت از تولید در یک زنجیره‌ی به هم پیوسته از اقدام‌ها و برنامه‌ها قابل تحقق است که لازم است ابتدا تعریف درست و دقیقی از آن صورت پذیرد. نکته‌ی بسیار مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که تولید در یک محیط اقتصادی شکل می‌گیرد، از این رو حمایت از تولید نیز در چارچوب پارادایم‌های حاکم بر این محیط اقتصادی باید صورت بگیرد. از این رو برای تبیین بهتر موضوع و بیان برخی راهکارها در خصوص نحوه‌ی حمایت بخش‌های مختلف مانند دولت، مجلس و مردم از تولید ابتدا لازم است ویژگی‌های محیط اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد.

محیط اقتصادی در دهه‌های اخیر دچار تحولات زیادی شده است. تحولات اخیر در حوزه‌ی بازارهای جهانی صنایع مختلف، روند فعالیت آنان را با ویژگی‌های منحصر به فردی مواجه کرده است. اکنون درصد قابل توجهی از تولیدات صنایع مختلف در جهان به صورت تولید انبوه است. که این مسأله ویژگی‌های عمده‌ی زیر را در بر دارد:

· این امکان را فراهم می‌کند تا شرکت‌ها بتوانند بـا سرعـت بیش‌تری در بازارهای جهانی نفوذ کنند.

· زمان مورد نیاز بین معرفی محصول تا اشباع آن در منحنی عمر محصول ((PLC کاهش می‌یابد.

· موجب افزایش نیاز به نوآوری مستمر در زمینه‌ی محصول می‌شود.

مدل کسب و کار نیز در صنایع مختلف در حال تغییر می‌باشد که برخی ویژگی‌های عمده‌ی آن به شرح زیر است:

1. خریداران محصولاتی را تقاضا می‌کنند که دارای نوآوری بوده و ضمن تناسب با مد، به صورت ارزان و با قابلیت استفاده‌ی آسان و قابل اتکا عرضه گردند؛

2. تولید کنندگان برای جذب مشتری، رقابت شدیدی با هم دارند؛

3. تعدد محصولات، کاربردها و راه‌حل‌های جدید موجب ثبات و رقابت بیش‌تر بازار و وابستگی کم‌تر به نوع خاصی از محصول در صنایع مختلف می‌شود؛

4. تأمین منابع از بیرون سازمان در تمامی زمینه‌های صنعت حتی در زمینه‌ی مونتاژ در حال رواج می‌باشد. این امر موجب ظهور بازیگران جدیدی در صنعت جهانی شده است.

ظهور چین در بسیاری از صنایع در چند سال اخیر به واقعیتی انکار ناپذیر تبدیل شده است. چین به بازاری قابل ملاحظه و در عین حال به رقیبی جدی برای بازارهای دیگر در جهان بدل شده است. رشد سریع بازار محصولات مصرفی ناشی از یک جهش و نوآوری عمده (شامل افت و کاهش قیمت‌ها و ایجاد بازارهای جدید) می‌باشد و به طور مستقیم با دیجیتالی شدن که منجر به نوسازی محصولات مصرفی شده و تحت تأثیر همگرایی بـازار قرار می‌گیرد، مرتبط می‌باشد. افت قیمت‌ها، چندین دهه به عنوان روندی مستمر در محصولات مصرفی و تولید انبوه مطرح می‌باشد.
 
این امر بیش از همه به دلیل بهینه و عقلایی سازی تولید و طراحی و نوآوری در اجزا و دیجیتالی شدن است. در مقایسه با این عوامل، بومی سازی تولید در آسیا و اروپای شرقی به عنوان عامل بعدی اثرگذار بوده است. با پیچیده‌تر شدن محیط اقتصادی حاکم بر صنایع داخلی ایران به دلیل تغییرات بین‌المللی و داخلی، افزایش رقابت در زمینه‌ی ارایه‌ی محصولات با کیفیت بالاتر و با قیمت مناسب‌تر، واردات محصولات و تولیدات خارجی، قاچاق، افزایش هزینه‌های تولید در داخل کشور و سایر مسایل که مدیریت هر مجموعه‌ی کسب و کاری را به چالش می‌طلبد لزوم برخورد سریع، آگاهانه، مؤثر و علمی با متدولوژی معین در راستای اتخاذ استراتژی مناسب در شرایط کنونی، ضرورت می‌یابد.

با توجه به تغییر پارادایم‌های حاکم بر محیط اقتصادی، رویکردهای سنتی مدیریت بنگاه‌های اقتصادی جوابگوی شرایط جدید نیستند و استفاده از مدل‌ها و رویکردهای مدیریتی نوین برای مواجهه با این چالش‌ها ضرورتی انکار ناپذیر است. تا قبل از دهه‌ی 1950م. به دلیل این که تقاضا بر عرضه فزونی داشت، پارادایم حاکم بر محیط اقتصادی نیز مبتنی بر سودآوری بود. با تغییر این معادله و فزونی عرضه بر تقاضا، بنگاه‌های اقتصادی برای مواجهه با محیط رقابتی جدید، رویکردهای مدیریتی خود را تغییر داده و بر پایه‌ی پارادایم ارزش آفرینی استوار نمودند.
 
بسیاری از رویکردها و تکنیک‌های حسابداری مدیریت از جمله هزینه‌یابی بر مبنای فعالیت، بودجه‌بندی بر مبنای فعالیت، ارزش افزوده‌ی اقتصادی و به خصوص هزینه‌یابی هدف بعد از دهه‌ی 1960م. بر مبنای پارادایم ارزش آفرینی به وجود آمدند. این تکنیک‌ها با محور قرار دادن «مفهوم ارزش و ارزش آفرینی» به بنگاه‌های اقتصادی کمک کردند که در شرایط جدید رقابتی بتوانند استراتژی‌های مناسب را برای رقابت و بقا اتخاذ کنند. به طور خلاصه ویژگی‌های محیط اقتصادی که تولید در بستر آن قابل حمایت است، عبارتند از:

1. افزایش شدت رقابت در صنایع مختلف و جهانی شدن این رقابت؛

2. افزایش نیازهای مشتریان و مطرح شدن پارادایم ارزش آفرینی به عنوان تنها «استراتژی بقای صنایع تولیدی».

شما به پارادایم‌های حاکم بر محیط اقتصادی اشاره داشتید. اگر امکان دارد بفرمایید حمایت از تولید باید چگونه توسط ارکان حاکم بر اداره کشور مدیریت شود؟

 جالب است بدانید حمایت از تولید از دو جنبه به صورت کلی قابل بحث است:

1- فراهم نمودن بسترهای لازم برای فعالیت تولیدی در اقتصاد کشور (بهبود فضای کسب و کار)؛

2- فراهم نمودن بسترهای لازم برای مواجهه‌ی مناسب با پارادایم‌های حاکم بر محیط اقتصادی (بهبود فرهنگ تولید).

در خصوص جنبه‌ی اول مجموعه‌ای از اقدام‌ها قابل تعریف است که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنم. وضعیت فضای کسب و کار از جمله موضوعات تأثیرگذار بر رشد و توسعه‌ی اقتصادی کشورها است. این موضوع از عوامل مهمی تأثیر می‌پذیرد و بر زمینه‌های گوناگونی اثر می‌گذارد. فعالیت‌های تولیدی از شاخص‌های فضای کسب و کار بسیار تأثیر پذیرند. شاخص‌های شروع کسب و کار، استخدام نیروی انسانی، ثبت اموال، اخذ اعتبار و تأمین مالی، قوانین حمایت از سرمایه‌گذاری، پرداخت مالیات، تجارت بین‌الملل، انعقاد قراردادها و خاتمه یک کسب و کار از مهم‌ترین این عوامل هستند که هم در زمینه‌ی قانون‌گذاری برای بهبود این شاخص‌ها و هم در زمینه‌ی سیاست‌های اجرایی، هم دولت و هم مجلس می‌توانند نقش مهمی را در این زمینه ایفا کنند. یادآوری فرمایشات قبلی مقام معظم رهبری در جمع کارآفرینان دولت، که آنان را به مدیریت دقیق و عالمانه‌ی منابع مالی و بهبود فضای کسب و کار موظف نمودند، مؤید اهمیت این جنبه‌ی حمایت از تولید است.
 
در خصوص جنبه‌ی دوم حمایت از تولید یعنی «فراهم نمودن بسترهای لازم برای مواجهه‌ی مناسب با پارادایم‌های حاکم بر محیط اقتصادی» نیز گام‌های مناسبی مانند هدفمندی یارانه‌ها و مدیریت انرژی در سال‌های اخیر برداشته شده که لازم است این فرآیند تکمیل شده و تداوم یابد. «فرهنگ تولید» ارکان مختلفی دارد که خود تولید کنندگان در تحقق آن نقش مهمی بر عهده دارند. تولید کننده باید فرهنگ «ارزش آفرینی برای مشتری» را در سازمان خود نهادینه کند، تنها در این صورت است که می‌تواند به بقای خود و در نتیجه توسعه‌ی فرهنگ تولید در جامعه مطمئن باشد. به هر حال حفظ واحدهای تولیدی که محصول آنان برای مشتریان دارای ارزش افزوده‌ی مناسب نیستند اگرچه در کوتاه مدت ممکن است قابل توجیه باشد اما به طور قطع در بلند مدت قابل تدوام نبوده و به هدر رفت منابع کشور منجر می‌شود. به عبارت دیگر مهم‌ترین نقش در ایجاد فضای حمایتی از تولید در کشور را خود تولید کنندگان بر عهده دارند.
 
مدیریت بهای تمام شده که تحت عنوان «نهضت ملی قیمت تمام شده» در کشور مطرح شده است، می‌تواند در این زمینه استراتژی مهمی باشد که هم تولید کنندگان و هم دولت در تحقق این استراتژی باید ایفای نقش نمایند. قیمت تمام شده یکی از ابعاد مهم در رقابت است. ایجاد تعادل این مؤلفه با سایر ابعاد رقابت یعنی کیفیت و زمان مستلزم اعمال مدیریت بر آن است. مدیریت هزینه (قیمت تمام شده) از جمله مهم‌ترین آن‌هاست.

آقای دکتر! منظورتان از مدیریت هزینه چیست؟ این شاخص آیا در ایران نیز قابلیت اجرا را دارد؟

مدیریت هزینه عبارت است از مجموعه اقدام‌هایی که مدیریت برای تأمین رضایت‌مندی مشتریان، همراه با کنترل و کاهش مستمر هزینه‌ها (بهای تمام شده) با کاربست ابزارها انجام می‌دهد. از جمله ابزارهای مدیریت هزینه عبارتند از:

1. هزینه‌یابی مبتنی بر فعالیت (Activity Based Costing)؛

2. هزینه‌یابی هدف(Target Costing) ؛

3. هزینه‌یابی کایزن؛

4. هزینه‌یابی کیفیت.

لازم است بدانید گسترش تجارت و فشرده شدن رقابت، نوید بخش آغاز دوره‌ای جدید در حیات تجارت داخلی و جهانی است که در چنین محیطی برنده شرکتی است که پیش از رقبا، محصولاتی با کیفیت برتر و قیمت پایین‌تر عرضه کند. در این محیط، مدیریت هزینه نقش حیاتی ایفا می‌کند. امروزه حیات بسیاری از شرکت‌ها به توانایی آنان در افزایش دقت سیستم مدیریت هزینه وابسته است که بر کاهش هزینه‌ها در تمام طول فرآیند تولید و زنجیره‌ی ارزش متمرکز است.

لذا بنگاه‌های اقتصادی در محیط رقابتی از سه استراتژی به طور معمول برای رقابت استفاده می‌کنند:

1- استراتژی پیشگامی هزینه که هدف آن ارایه‌ی محصول با قیمت، کارکرد و بهای تمام شده‌ی پایین‌تر می‌باشد.

2- استراتژی تمایز محصول که شامل مراحل زیر می‌باشد:

·برآورده نمودن الزامات مشتریان به بهترین وجه؛

·عرضه‌ی محصولاتی با کارکردهای بیش‌تر و قیمت‌های بالاتر؛

·ارایه‌ی خدمات منحصر به فرد.

1. استراتـژی تمرکز که بر تمرکز بر یک بازار و یا مزیت رقابتی خاص تأکید می‌کند.

بنگاه‌های اقتصادی با پذیرش استراتژی‌های «پیشگامی هزینه» و «تمایز محصول» می‌توانند از مزایای رقابتی برخوردار شده و در رقابت موفقیت لازم را به دست آورند. اما به دلیل تغییرات شرایط اقتصادی و جهانی شدن بازارها (وجود تنوع در محصولات و خدمات) استراتژی‌های پیشگامی هزینه و تمایز محصول دیگر جوابگوی شرایط موجود نیست و محیط اقتصادی جدید، شرکت‌ها را ملزم می‌نماید که از استراتژی تقابل بهره بگیرند. در استراتژی تقابل بنگاه‌های اقتصادی بر اساس قاعده‌ی مثلث بقا (بهای تمام شده، کیفیت، قابلیت کارکرد) رقابت و تلاش می‌کنند تا محصول خود را با کیفیت و کارکرد بالا و قیمت پایین به مشتریان عرضه کنند. مثلث بقا دارای سه محور است که هر محور از آن معرف یکی از ابعاد مهم محصول است که عبارت‌اند از:

- بهای تمام شده و قیمت فروش؛

- کیفیت؛

- کارکرد.

رقابت جهانی مستلزم تعادل میان کیفیت، قیمت تمام شده و زمان است. هر بنگاهی برای بقا باید بتواند از حد عملکرد رقبا در هر سه بعد (کیفیت، کارکرد و قیمت محصول) بگذرد و یا به آن حد برسد. لذا برای اجرایی کردن ابعاد یاد شده ضروری است این امر به صورت زیر عملیاتی شود.

1. مدیریت کیفیت که از راه برنامه‌های مدیریت کیفیت جامع امکان پذیر است.

2.
قابلیت کارکرد که از راه طراحی و ساخت محصولات بدیع حاصل می‌شود.

3. مدیریت قیمت که از راه اثر بخشی مدیریت هزینه‌ها و مدیریت استراتژیک هزینه تحقق می‌یابد.

نکته‌ی بعد اینکه بنگاه‌های تولیدی برای بقا بایستی به صورت تقابلی رقابت کنند. برای مثال، مشتریان برای سطح معینی از کیفیت و کارکرد، حاضر به پرداخت قیمت بیش‌تر نیستند. به علاوه این که مشتریان به طور معمول انتظار دارند که مدل یا نسل جدید محصولات بدون این که مشمول اضافه‌ی قیمت شوند، کیفیت و قابلیت کارکرد بالاتری داشته باشند. اگر منطقه بقا محصول بزرگ باشد، انتخاب استراتژی پیشگامی هزینه و تمایز محصول موفقیت آمیز است.
آقای دکتر در این میان سؤالی مطرح می‌شود و آن این است که سود دلالی در ایران بالاست و سود وارد شدن به سمت فعالیت‌های تولیدی کم است. دلیل چیست؟ (چگونه می‌توان سود دلالی را به صفر رساند)

البته این یک قاعده‌ی کلی در تمام دنیاست. سود دلالی اصولاً نسبت به سایر فعالیت‌ها بالاتر است. از این رو بسیاری از دولت‌ها برای حمایت از فعالیت‌های اقتصادی سالم معمولاً برای فعالیت‌های سوداگرانه و دلالی محدودیت‌هایی قائل می‌شوند و در مقابل برای فعالیت‌های اقتصادی سالم مانند تولید، مشوق‌هایی در نظر می‌گیرند. از آن جایی که اصل فعالیت دلالی قابل حذف نیست، از این رو سود آن را نیز نمی‌توان به صفر رساند. کاری که می‌توان انجام داد تقویت سایر فعالیت‌ها در مقابل دلالی است تا به طور اتوماتیک نقش مخرب دلالی در اقتصاد به حداقل ممکن کاهش یابد.
 
به عنوان مثال بسیاری از کشورهای توسعه یافته‌ی جهان برای مقابله با دلالی در بخش مسکن، مکانیزمی تحت عنوان «شرکت‌های سرمایه‌گذاری زمین و مستغلات» یا اصطلاحاً «ریت» طراحی کرده‌اند تا فعالیت‌های خرید و فروش املاک را نظام‌مند کرده و از حالت دلالی به حالت سرمایه‌گذاری تبدیل کنند که در این زمینه ریت‌ها را مشمول برخی مزیت‌های معافیت مالیاتی کرده‌اند. از این رو برای توسعه‌ی فعالیت‌های تولیدی، می‌بایست مشوق‌هایی را در نظر گرفت تا به صورت خودکار دلالی از رونق بیفتد.

چرا سرمایه‌گذاران در ایران به جای این که وارد فعالیت‌های تولیدی شوند، به سراغ دلالی می‌روند. به عنوان مثال همین سال گذشته بسیاری از سرمایه‌های سرگردان به سمت بازار ارز و سکه رفت! مقصر کیست؟ دولت و ...؟!

کسانی که در حجم کم سرمایه‌ی خود را صرف خرید سکه یا ارز یا سایر کالاهای مشابه می‌کنند، اصولاً امکان ورود به چرخه‌ی فعالیت تولیدی را دارا نیستند. چرا که حداقل سرمایه‌ی مورد نیاز برای تولید معمولاً بسیار بالاتر از وجوه مازاد خانوارها می‌باشد. از این رو از سرمایه‌گذاران جز که مازاد نقدینگی خانوار خود را صرف خرید برخی دارایی‌های خرد مانند سکه یا سایر کالاها حتی مسکن (در حد و اندازه‌ی چند سکه یا خرید یک آپارتمان) می‌کند، نمی‌توان انتظار داشت که حتی اگر سود تولید بالاتر باشد، وارد فعالیت تولیدی شود؛ البته حساب سرمایه‌گذاران کلان از این مقوله جداست.

نکته‌ی مهم این است که برای سوق دادن سرمایه‌ها به سمت یک فعالیت اقتصادی مانند تولید، صرف بالا بردن سود این فعالیت کافی نیست، باید مکانیزم‌های سرمایه‌گذاری نیز توسعه یابد. توسعه‌ی بازار سرمایه و افزایش فرهنگ خرید سهام و یا سایر ابزارهای مالی در این زمینه می‌تواند بسیار مفید باشد. بسیاری از مردم ما با بورس و سهام آشنا نیستند. از این رو وقتی کمی سرمایه‌ی مازاد در اختیارشان قرار می‌گیرد یا آن را باید در بانک سپرده‌گذاری کنند یا در دارایی‌هایی مانند سکه، طلا یا ارز.

آقای دکتر یکی دیگر از موارد چالش برانگیز، عدم استقبال ایرانی‌ها از کالاهای ایرانی است! متأسفانه ایرانی‌ها مردم دوست دارند کالای مشابه خارجی را به جای کالای ایرانی مصرف کنند، چرا؟ چگونه می‌توان این فرهنگ را تغییر داد؟

البته پاسخ این سؤال تا حدودی در پاسخ سؤال دوم مطرح شد. به هر حال مشتری با خرید کالا به دنبال رفع نیازهای خود است که این نیازها در سه بخش اصلی شامل کیفیت، قیمت و زمان تحویل، قابل دسته‌بندی است. مشتری در خرید کالا برای انتخاب نوع، مدل و ... مختار است. آنچه که می‌تواند تصمیم مشتری را به سمت کالای ایرانی سوق دهد، توجه به نیازهای اوست. در این زمینه تولید کننده وظیفه‌ی مهمی را بر عهده دارد. به طور طبیعی در شرایط برابر از لحاظ کیفیت، قیمت و زمان، به طور قطع می‌توان انتظار داشت که مشتری محصول تولیدی کشور خود را انتخاب کند که این باید تبدیل به یک فرهنگ شود.
 
اگر در شرایط برابر، مشتری کالای ایرانی را انتخاب نکند و یا حتی در شرایط نابرابر معکوس یعنی این که کیفیت و قیمت کالای خارجی از داخلی مناسب‌تر نباشد ولی مشتری باز کالای خارجی را انتخاب نماید، به طور قطع و یقین مشکل در جای دیگری است نه در عدم توجه مردم به منافع ملی کشورشان.

ممکن است کیفیت کالای داخلی به درستی برای مشتریان توضیح داده نشده باشد. ممکن است بسته‌بندی مناسب نداشته باشد. کانال‌های عرضه‌ی محصول، شرایط خدمات پس از فروش و یا سایر ابعاد مدیریتی شرکت‌های تولید کننده دارای ضعف باشد. از این رو برای حل این مشکل اگرچه فرهنگ سازی و آگاهی بخشی به مردم در زمینه‌ی مزایای استفاده از کالای ایرانی برای اقتصاد کشور مؤثر است اما اصلاح کاستی‌ها و ضعف‌های درونی محصولات ایرانی در تمام مراحل و چرخه‌ی عمر محصول ضرورت مضاعفی دارد.

خیلی از ایرانی‌ها نمی‌دانند مصرف کالای ایرانی چه مزایایی برای کشور دارد. اگر امکان دارد بگویید اگر کالای ایرانی توسط شهروندان مصرف نشود چه چالش‌های اقتصادی ایران را تهدید خواهد کرد؟

 برای پاسخ به سؤال شما بهتر است به مثالی این پاسخ را تشریح کنم. در جنگ دوم جهانی، ژاپنی‌ها از بمب اتم آمریکایی‌ها شکست خوردند ولی این شکست را در سال‌های بعد با «تولید» تا حدودی جبران کردند. رونق «تولید» در یک کشور به مثابه سلاحی استراتژیک می‌تواند علاوه بر غلبه بر مشکلات داخلی، در مقابل دشمنان خارجی نیز یک کشور را بسیار قدرتمند کند. از این رو حمایت از تولید داخلی که طبیعتاً حمایت اصلی از تولید توسط مردم و با مصرف کالای ایرانی اتفاق می‌افتد، می‌تواند نقش بسیار مهمی را در توسعه‌ی کشور، غلبه بر مشکلات و حتی حضور در بازارهای جهانی به همراه داشته باشد. فکر می‌کنم اگر ایرانی‌ها به این مصداق بنده توجه کند حتماً کالای ایرانی مصرف خواهند کرد.

آقای دکتر به عنوان سؤال پایانی چگونه می‌توان تولید کشور را رونق داد. توصیه شما چیست؟

برای رونق تولید کشور نیازمند یک عزم ملی هستیم. برای اثبات ضرورت ایجاد عزم ملی در این زمینه ذکر تجربه‌ی ژاپنی‌ها می‌تواند، مفید فایده باشد. در خلال جنگ دوم جهانی، آمریکایی‌ها با استفاده از بمب اتم، ژاپن را شکست دادند. ژاپنی‌ها سه دهه بعد با حمایت از تولید داخلی که با کاربرد رویکرد مدیریتی «هزینه‌یابی هدف» نمود عینی یافت، توانستند بخشی از شکست خود در جنگ جهانی دوم را جبران کرده و بر صنایع آمریکایی غلبه نمایند. هزینه‌یابی هدف اولین بار تحت عنوان (Genka kikaku) در کشور ژاپن مطرح شد که بعدها به نام هزینه‌یابی هدف، ترجمه شده و امروزه به طور گسترده‌ای توسط کشورهای غربی نیز به کار می‌رود.
 
انجمن بهای تمام شده‌ی ژاپن در سال 1995م. روش یاد شده را به طور رسمی «مدیریت هزینه‌ی هدف» نام‌گذاری نمود. صنعت ژاپن، از ایده‌ی ساده‌ی آمریکایی مهندسی ارزش استفاده و آن را به یک سیستم پویای کاهش هزینه و برنامه‌ریزی سود تبدیل نمود. استفاده از این روش در دهه‌ی 1960م. در ژاپن آغاز گردید. شرکت «تویوتا» در سال 1963م. این روش را مورد استفاده قرار داد. مشروح جزییات این روش تا سال‌ها به صورت یک راز باقی ماند تا این که در سال 1978م. در ادبیات علمی ژاپنی‌ها مطرح گردید.

با تغییرات محیطی ایجاد شده در محیط رقابتی کسب و کار و عکس العمل شرکت‌ها نسبت به آن، کاربردهای هزینه‌یابی هدف نیز به تدریج توسعه یافت. محیط کسب و کار همواره با روند افزایش رقابت و در نتیجه تضعیف سودآوری مواجه بوده است تا این که در دهه‌ی 1990م.، بسیاری از شرکت‌ها به طور اثر بخشی از روش هزینه‌یابی هدف که تنها به برخی از محصولات و بخش‌ها محدود می‌شد، استفاده کردند. سه رخداد عمده در ژاپن موجب گردید در هزینه‌یابی هدف تغییرات اساسی به وجود آید:

1. در سال‌های 1990 و 1991م. اقتصاد ژاپن شاهد بروز یک حباب اقتصادی بود به گونه‌ای که صنایع نمی‌توانستند انتظارات مشتریان را در زمینه‌ی ارایه‌ی محصول با قیمت‌های پایین‌تر ارضا کنند و جهت تمرکز شرکت‌ها از توجه به سهم بازار به سمت افزایش سود آوری منتقل گردید؛

2. ین ژاپن در برابر دلار آمریکا قد علم کرد؛

3. و رکود طولانی ناشی از بحران مالی در ژاپن ایجاد شد که بر شرکت‌ها فشار وارد کرد تا بهای تمام شده را در راستای دست‌یابی به الزامات سودآوری خود کنترل کنند، برنامه‌های بهبود و توسعه تا حدود زیادی بر پشتیبانی اطلاعاتی و هزینه‌های (IT) متمرکز شود و میزان داده‌های مورد نیاز برای برآورد دقیق‌تر هزینه‌ها به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش یابد.

هزینه‌یابی هدف از ابزاری به نسبت ساده برای کنترل هزینه‌های خرید به ابزاری تحلیلی در زمینه‌ی مدیریت سودآوری تبدیل شد. ژاپنی‌ها با این استراتژی از تولید داخلی خود حمایت نمودند. این استراتژی هوشمند در واقع سه عنصر کلیدی حمایت از تولید را در یک نقطه‌ی مشترک متمرکز نمود. «تولید کننده» تمام همّ و غمّ خود را بر تحقق ارزش آفرینی برای مشتری «مردم» از راه مدیریت بهینه‌ی بهای تمام شده و افزایش کیفیت متمرکز نمود. «مصرف کننده و مردم» نیز که نیازهای خود را در محصولات تولیدی داخلی قابل تحقق یافتند، بر استراتژی حمایت از تولید داخلی از راه مصرف کالاهای ژاپنی صحه گذاشتند. دولت و نهادهای سیاست‌گذار ژاپنی نیز در فراهم نمودن بسترهای لازم برای مدیریت استراتژیک هزینه یا بهای تمام شده با رویکرد «هزینه‌یابی هدف» نقش خود را به درستی ایفا نمودند.

اگرچه غرض از بیان تجربه‌ی ژاپنی‌ها، این نیست که الگوی آن‌ها را به عنوان راهکار برای کشورمان معرفی نماییم. اما استفاده از تجارب خوب سایر کشورها در زمینه‌ی حمایت از تولید داخلی، می‌تواند ما را در رسیدن به اهداف کمک نماید. به هر حال حمایت از تولید داخلی عزم ملی می‌طلبد چرا که تمامی ارکان آن «تولید کننده»، «مصرف کننده» و «دولت و حاکمیت» باید در یک جهت حرکت نمایند تا برآیند آن ایجاد یک «فرهنگ تولید» قوی در کشور باشد. نام‌گذاری‌های اخیر توسط مقام معظم رهبری از جمله عناصر کلیدی در ایجاد عزم ملی برای ایجاد فرهنگ تولید و مصرف قوی در کشور می‌باشند. اصلاح الگوی مصرف، به مدیریت بهینه‌ی منابع در کشور کمک می‌نماید که یکی از اجزای اصلی مدیریت هزینه یا بهای تمام شده می‌باشد. مواد اولیه معمولاً بخش عمده‌ای از قیمت تمام شده را تشکیل می‌دهد.
 

«همت مضاعف، کار مضاعف» نیز جنبه‌ی دیگری از قیمت تمام شده‌ی تولید را مورد توجه قرار می‌دهد که در ادبیات علمی تحت عنوان «هزینه‌ی کار مستقیم» بخشی از مدیریت بهای تمام شده‌ی تولید را به خود اختصاص می‌دهد. جهاد اقتصادی نیز به افزایش سرعت یا کاهش زمان تأکید می‌نماید که یک جنبه‌ی بسیار مهم از مدیریت بهای تمام شده در تولید است. به نظر می‌رسد تلفیق این ارکان می‌تواند الگوی بومی مناسبی را برای کشورمان در این زمینه فراهم نماید.



نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391  | 10:32 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

 

 
گروه بین الملل برهان؛ «مقام معظم رهبری» در سخنرانی خود در حرم رضوی به مناسبت آغاز سال نو بر مسایلی در حوزه‌‌ی بین‏الملل تاکید کردند که نشان از هوشیاری و دقت ایشان در این حوزه می‌باشد. ایشان بر وابستگی کشورهای غربی به انرژی خلیج فارس اشاره کردند و انگیزه‌ی تمام تحرکات آن‌ها را این موضوع بیان کردند. هم‌چنین بر آمادگی ایران برای مقابله با هر تهدیدی در هر سطحی تاکید کردند. در خصوص تبیین بیانات ایشان در بعد بین‌المللی با  «سعدالله زارعی» کارشناس مسایل خاورمیانه، به گفت‌وگو می‌نشینیم.
 
تحلیل شما از فرمایشات مقام معظم رهبری در بعد بین‌المللی چیست؟

نقطه نظرهای رهبری در جمهوری اسلامی به عنوان نقطه‌ی کانونی تصمیم‌گیری در مسایل مهم کشور همیشه در کانون توجهات محافل سیاسی و رسانه‌ای بین‌المللی قرار داشته است، این مسأله به خصوص در سال‌های اخیر از موقعیت والاتری برخوردار بوده است، چراکه غربی‌ها در مواجهه با جمهوری اسلامی به روش اعمال فشارهای متمرکز روی آوردند و امیدوارند که این فشارها در نهایت جمهوری اسلامی را وادار به تسلیم کند.
 
 آن‌ها با توجه به جایگاه کانونی «ولایت فقیه» در نظام سیاسی ایران منتظر می‌باشند تا این تغییر را در مواضع و اظهارنظرهای رهبری بیابند، به همین دلیل هم با دقت به فرمایشات ایشان توجه نشان می‌دهند و از لابه‌لای کلمات صحبت‌های ایشان به دنبال این هستند تا مفهومی که به نوعی بیان کننده‌ی تمایل ایران به کوتاه آمدن در برابر غرب باشد را پیدا کنند و این موضوعی است که غربی‌ها به شدت در انتظار آن به سر می‌برند، بر همین اساس هم سخنان رهبر معظم انقلاب در مشهد مقدس در واکنش به فشار غربی‌ها به شدت مورد توجه قرار گرفت اما غربی‌ها ناامیدانه اعلام کردند که ما نشانه‌ای مبنی بر این که ایران مسیر جدیدی در مقابله با غرب در پیش گرفته باشد را مشاهده نکردیم.

رهبر معظم انقلاب در مشهد مقدس ضمن برشمردن موفقیت‌های جمهوری اسلامی در سال 1390، این دست‌آوردها را محصول تلاش مردم و مسؤولین در جمهوری اسلامی از یک سو و اعمال محدودیت‌های غرب از سوی دیگر خواندند و با این تفسیر در واقع غربی‌ها نتوانستند نقطه ضعفی پیدا کنند و این اظهارنظرها نشان دهنده‌ی عزم قوی رهبری ایران در ادامه‌ی راه گذشته بود و آن‌ها نیز این نکته را یادآوری کردند؛
 
 در عین حال واکنش اتحادیه‌ی اروپا به این که 27 کشور اروپایی اعلام کنند که ما فشارها را بر مقام‌های ایرانی اضافه می‌کنیم و 26 اسم جدید را در لیست جدید تحریم‌هایشان قرار دهند، یک واکنش صرفاً تبلیغاتی بود. در واقع واکنش ناامیدانه‌ی غربی‌ها به سخنان رهبری در مشهد مقدس بود. به واقع غربی‌ها خواستند بگویند که اگر ایران از مسیری که در پیش گرفته ناامید نشده و بر راه رفته تأکید می‌کند، ما هم همان راه رفته را تداوم می‌بخشیم. این یک واکنش حقیرانه بود که اتحادیه‌ی اروپا آن را بروز داد، چرا که بحث جدید هیچ نکته‌ی تازه‌ای در خود نداشت و اگر واژه‌های بیانیه‌ی اتحادیه‌ی اروپا را واکاوی کنیم، مشاهده می‌نماییم که یک بیانیه‌ی صرفاً سیاسی است که بدون هیچ پشتوانه‌ی اجرایی، زمان‌بندی و جهت‌مندی خاصی به تصویب رسیده است.

در واقع موضع رهبری در خصوص تحولات بین‌المللی و این که غربی‌ها قادر به کنترل تحولات نیستند،  نکته‌ی دیگری بود که نشان داد ایران با اتکا به نفس، روند تحولات را در منطقه رصد می‌کند و در صدد است تا ظرفیت‌های خویش را برای حفظ این روند و غنا بخشی به حرکت‌های مردم منطقه مورد استفاده قرار دهد. این هم نکته‌ای بود که در محافل سیاسی غربی با خشم از آن یاد شد و خود این مطلب هم نشان دهنده‌ی جهت‌گیری درست رهبری در سیاست خارجی و در مسایل منطقه‌ای و بین‌المللی بود.
 
مقام معظم رهبری فرمودند که دشمن در هر سطحی که به ما حمله کند ما هم در همان سطح پاسخ می‌دهیم. با توجه به این که ایشان تأکید کردند که ما به دنبال بمب اتمی نیستیم، این سؤال پیش می‌آید که اگر غربی‌ها با بمب اتم حمله کنند، جواب ما با توجه به این که بمب اتم نداریم، چگونه خواهد بود؟
 
به نظر بنده موضع رهبری در این خصوص در راستای مواضع قبلی ایشان بود که فرمودند ما اگر مورد حمله قرار بگیریم، متقابلاً از خودمان دفاع خواهیم کرد و اگر هم تهدید شویم، متقابلاً تهدید می‌کنیم که این استراتژی، استراتژی جدیدی بود که در سال گذشته هم یکی دو مورد تجربه شد. از جمله در بحث امنیت خلیج فارس این مسأله مورد آزمون یا به تعبیری اجرا شد.
 
 در اینجا هم رهبری در راستای همان سیاست تهدید در برابر تهدید در واقع یک برگ جدیدی از استراتژی امنیتی جمهوری اسلامی را نشان دادند و آن برگ جدید این بود که ما استراتژیمان به طور اصولی حرکت به سمت تولید بمب اتمی نیست و این کار را نه دنبال کرده‌ایم و نه دنبال می‌کنیم. به طور اصولی اما این هم نیست که در برابر تهدیدهای غربی‌ها و اقدام آنان در حوزه‌ای که ما آن را حوزه‌ی نادرست و ممنوعه می‌دانیم، دست بسته عمل کنیم و در واقع ملت خودمان را در برابر یک تهدید خطرناک بی پناه بگذاریم.
 
به نظر بنده این برگ جدید، یک شکل نو از همان دفتر تهاجم در برابر تهاجم و تهدید در برابر تهدید بود که در اینجا تبیین شد. اتفاقاً چون غربی‌ها نمی‌خواستند این مسأله‌ی بسیار مهم مورد توجه مردم دنیا قرار بگیرد، بر خلاف انتظار از کنار این موضع بسیار معنادار رهبری، به آرامی عبور کردند و واکنش خاصی به این مسأله، از خود نشان نداند چرا که می‌دانند عواقب پیگیری چنین مسأله‌ای از سوی غرب، چه خواهد بود و به عقیده‌ی بنده رهبری در اینجا بسیار هوشمندانه غرب را در سر یک دو راهی قرار دادند که بین یک ایران هسته‌ای مسالمت آمیز و یک ایرانی که با تمام ظرفیت از خودش در برابر هر نوع تهاجمی دفاع می‌کند، یکی را انتخاب کنند و به طور حتم غربی‌ها اولی را انتخاب می‌کنند و بر همین اساس هم روی موضع دوم مانوری ندادند.

در بعضی از تحلیل‌ها و تفسیرها در مورد فرمایشات مقام معظم رهبری آمده بود که منظور رهبر انقلاب از این که ما هر حمله‌ای را به همان صورت که به ما حمله شود پاسخ می‌دهیم، این بوده است که اگر اسراییل به ایران حمله کند، جواب ایران فقط متوجه اسراییل است و به منافع دیگر کشورها تعرضی نمی‌کند، نظر شما در این باره چیست؟

اساساً فرض این که اسراییلی‌ها به ایران حمله می‌کنند، فرض درستی نیست یعنی به طور قطع اسراییلی‌ها تحت هیچ شرایطی به جمهوری اسلامی حمله نمی‌کنند، این کاملاً مسلم و مسجل است. خود اسراییلی‌ها هم می‌دانند که هر نوع حمله به ایران از سوی این رژیم، ریسک بسیار بالایی دارد و یک حمله‌ی کوچک به ایران می‌تواند، تبدیل به واکنش بزرگ و فراگیر از سوی ایران شود و این مسأله‌ای است که در واقع اسراییل کوچک را در بحران بزرگ غرق می‌کند و اساساً حیات این رژیم را در معرض مخاطره‌ی اساسی قرار می‌دهد.

خود اسراییلی‌ها هم همین چند روز پیش گفتند که شلیک چند موشک از سوی ایران به پایتخت این رژیم کفایت می‌کند تا اسراییل متلاشی شود؛ بنابراین اساساً فرض این که اسراییلی‌ها در صدد حمله هستند، فرض درستی نیست البته گاهی آن‌ها به نحو تبلیغاتی از این مسأله حرف می‌زنند اما این به معنای این نیست که آن‌ها به واقع عزمی در این رابطه دارند و ما نشانه‌ای مبنی بر این که اسراییلی‌ها در فکرشان حمله به ایران هست را نمی‌بینیم، همان طور که اسراییلی‌ها در مواجهه با «حزب الله» هم در حال حاضر عزم روشن یا برنامه‌ی روشنی برای جنگ با آنان ندارند. هنوز آثار شکست تابستان 2006م. در سیستم و نظام رژیم صهیونیستی به چشم می‌خورد.
 
طرف دیگر ما اساساً در استراتژی خود همان طور که رهبری هم چندین بار فرمودند اسراییل را مولود آمریکا می‌دانیم نه آمریکا را مولود اسراییل؛ یعنی ما معتقدیم که آنچه اسراییل در منطقه انجام می‌دهد، به نمایندگی از آمریکاست، بنابراین طبیعتاً واکنش ما در برابر هر تحرک اسراییل، واکنش فقط به اسراییل نخواهد بود بلکه واکنشی فراگیر است به نقطه‌ی فرمان اسراییل که آمریکا هم شامل آن می‌گردد، این موضوع را هم اسراییلی‌ها و هم آمریکایی‌ها، می‌دانند. به همین دلیل هم آمریکایی‌ها اصرار دارند بگویند که اسراییل برنامه‌ای برای حمله به ایران ندارد.

یک بخش از فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد وابستگی غربی‌ها مخصوصا آمریکا به نفت ایران و خلیج فارس بود، از طرفی هم آمریکا و اتحادیه اروپا اعلام کرده اند که از اوایل تابستان امسال تحریم نفتی را عملی می کنند. تحلیل شما در این مورد چیست؟

نفت در دنیا یک مقوله‌ی تفکیک پذیر نیست، به اصطلاح مثلاً دنیا بگوید که ما نفت ایران را نمی‌خریم و در عوض آن مقدار نفتی که از ایران می‌خریدیم از جای دیگری نفت تهیه می‌کنیم و بنابراین صرفاً یک جابه‌جایی صورت می‌گیرد و نفتی قطع می‌شود و نفتی دیگر وصل می‌گردد، این طور نیست. در همین ماه‌های اخیر هم ما مشاهده کردیم که نه فقط جابه‌جایی نفت، بلکه حتی سخن گفتن از تحریم نفتی ایران نیز تا حدود 20 درصد به قیمت‌های نفت اضافه کرد و خود آقای «اوباما» آشکارا گفت که بالا رفتن بین 15 الی 20 دلار از قیمت‌های نفت ناشی از سخن گفتن از تهدید ایران به تحریم نفتی بوده است.
 
بنابراین نفت یک مقوله‌ی تفکیک پذیر نیست که در یک جایی تحریم شود و در جای دیگر حالت عادی پیدا کند، از این رو ایران با اطلاع از این مسأله می‌داند که هرگاه بخشی از صادرات نفتش در نقطه‌ای متوقف شود، قیمت نفت افزایش می‌یابد و ایران در اینجا بدون این که نفتی صادر کرده باشد، پول آن را به خاطر بالا رفتن قیمت نفت از جای دیگری دریافت می‌کند.
 
 این مسأله‌ای است که در نهایت به ضرر ایران تمام نمی‌شود و شمشیری است که در ابتدا کشورهای مصرف کننده را هدف قرار می‌دهد و بعد ایران را و به همین خاطر هم آمریکایی‌ها ناچار شدند چند ماه پس از تصویب تحریم نفتی ایران در کنگره و امضای آن توسط رییس جمهور کشورشان، 11 کشور عمده‌ی مصرف کننده‌ی نفت ایران را از لیست کشورهایی که معامله‌ی آن‌ها با ایران ممنوع است، خارج کنند. این‌ها نشان دهنده‌ی این است که در این بحث آمریکایی‌ها نمی‌توانند به صورت یک جانبه بتازند و میدان، میدان بی‌رقیبی نیست که آن‌ها بتوانند با دست باز عمل کنند.
 

 

 



نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391  | 10:32 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

شرایط بدر و خیبر، شرایط غلبه بر دشواری هاست...
مقام معظم رهبری: «با وجود این‌همه دشمنى، این‌همه تبلیغات، این‌همه تهاجم‌هاى خصمانه، ملت ایران در طول این سال، با همه‌ى وجود توانست حضور خود را در صحنه، آمادگى خود را در عرصه‌هاى گوناگون نشان بدهد و اثبات کند... شرایط، شرایط بدر و خیبر بود؛ یعنى شرایط قبول چالش‌ها و دشوارى‌ها و غلبه‌ى بر آن‌ها»

 

گروه فرهنگی-اجتماعی برهان/حجت الاسلام مصطفی عزتی؛ مقام معظم رهبری امام خامنه ای به عنوان دیده بان هوشیار و چشم بیدار نظام ، در توصیف وضعیت کنونی نظام می فرمایند: « یک روز در صدر اسلام، دشمنان به نظرشان رسید که با شِعب ابى‌طالب و محاصره ى اقتصادى مسلمان ها، آنها را از پا بیندازند؛ اما نتوانستند. این روسیاه هاى بدمحاسبه‌گر خیال می کنند ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالبیم. این جور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابى‌طالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطى هستیم که ملت ما نشانه هاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است؛ به بسیارى از مراحل پیروزى، با سرافرازى دست پیدا کرده است. امروز مردم ما را از محاصره ى اقتصادى می ترسانند؟ با این حرف ها، با این ترفندها می خواهند مردم را از صحنه بیرون کنند؟ مگر چنین چیزى ممکن است؟» (1)

 
ایشان همچنین در پیام نوروزی خود به مناسبت سال نو بار دیگر شرایط کشور را شرایط بدر و خیبر یعنی قبول چالشها و غلبه بر آن ها توصیف کردند و فرمودند:« با وجود این‌همه دشمنى، این‌همه تبلیغات، این‌همه تهاجمهاى خصمانه و بدخواهانه، ملت ایران در طول این سال، با همه‌ى وجود توانست حضور خود را در صحنه، نشاط خود را، آمادگى خود را در عرصه‌هاى گوناگون علمى و اجتماعى و سیاسى و اقتصادى نشان بدهد و اثبات کند. بحمداللَّه سالى بود که با همه‌ى سختى‌ها، داراى دستاوردهاى بزرگى بود. همچنان که قبلاً عرض شده است، شرائط، شرائط بدر و خیبر بود؛ یعنى شرائط قبول چالشها و دشوارى‌ها و غلبه‌ى بر آنها».

برای تحلیل صحیح شرایط کنونی کشور ، در سه فصل و در ضمن چهل بند نگاهی داریم به « حوادث جنگ بدر » ، « توصیف جنگ بدر در قرآن » و « حوادث جنگ خیبر » و در انتهای هر بند، یک نتیجه از آن استخراج شده است که مجموع آنها چهل نتیجه خواهد بود.
 
فصل اول: جنگ بدر
 
1. جنگ بدر در دومین سال هجرت اولین تقابل جدی بین مسلمانان و قریش بود، حادثه‏ای که بی تردید از بزرگ ترین رویدادهای صدر اسلام است.
 
نتیجه: تشبیه شرایط کنونی نظام به شرایط زمان جنگ بدر در صدر اسلام خبر از لزوم آمادگی برای رویارویی های بزرگ می دهد، و این که بعد از تشکیل نظام و دفع تهاجم دشمنان، و سپری شدن ایام تثبیت نظام اسلامی، اکنون در شرایط تهاجمی قرار گرفته ایم.
 
2. کاروان قریش با سرمایه ی بسیار بزرگی که همه ی زن و مرد قریش در آن سهیم بودند عازم شام شده بود. رسول خدا (ص) اخبار آن کاروان را داشت و در بازگشت مترصد بود تا در سر راه آن قرار گیرد. (2) لذا زمانی که خبر نزدیک شدن آنان را شنید، اعلام حرکت کرد. ابوسفیان که خطر را درک می‏کرد شخصی را به مکه فرستاد تا قریش را به حمایت از اموالش فرا خواند. گفته شده که ابوسفیان، زمانی که در شام بود، خبر آمادگی مسلمانان را برای حمله به کاروان شنیده بود (3)، اما محتمل آن است که خبر دقیقی نداشته و لذا، در بازگشت تا نزدیکی های چاه های بدر نیز آمد. با رسیدن خبر به مکه، مکیان برای دفاع از اموال خویش ناچار به رفتن بودند و هر کس که خود نمی‏رفت، دیگری را به جای خود و با مخارجش می‏فرستاد.
 
نتیجه: حفظ اسرار نظامی و دقت در انتخاب استراتژی ها و تاکتیک های علمی و پیشرفته هیچ منافاتی با معنویت و توکل بر خداوند ندارد، و معنای توکل بر خدا به هیچ وجه عدم برنامه ریزی های سیاسی و نظامی و بی توجهی به این فاکتورها نیست، هم چنان که لازمه ی وجود عشق به شهادت در یک فرمانده نظامی، بی توجهی به حفظ جان خود و سربازانش و به اصطلاح « بی گدار به آب زدن » نیست. نمونه های زیادی از این دست دقت ها را در جنگ های رسول خدا (ص) می بینیم.
 
3. علاوه بر مسأله ی مالی، حمله ی مسلمانان به کاروان و تصاحب آن، جنبه ی حیثیتی برای قریش داشت؛ زیرا چنین تلقی می‏شد که محمد همراه عده‏ای جوان بر قریش غلبه کرده است (4)، بویژه که چندی قبل نیز اموالی از قریش به دست آن حضرت افتاد و این بار قریش نمی‏خواست اتفاقی نظیر آن بیفتد (5)، اما به تعبیر واقدی اهل رأی قریش نگران رفتن بودند؛ گو این که چاره‏ای جز قبول این کار نداشتند؛ بویژه که دائماً متهم به ترس شده (6) و این برای روحیه ی عربی قبیله‏ای آنان قابل تحمل نبود. در نهایت سپاه قریش با قریب نهصد و پنجاه جنگجو، با همه ی امکانات، به راه افتاد.
 
نتیجه: امروزه هر موفقیت نظام اسلامی، حتی موفقیت های علمی، و الگوگیری دیگر کشورها از ایران یک ضربه ی حیثیتی برای ابرقدرت های عالم، آمریکا، اروپا و به طور خاص صهیونیزم جهانی است، و آن ها را وادار به موضع گیری و مقابله خواهد کرد. البته نباید از قدرت نمایی های ظاهری این ابرقدرت ها ترسی به دل راه داد، چرا که در ورای این قدرت نمایی ها و ژست های تبلیغاتی، ترسی عمیق از نظام اسلامی در دل های آن ها وجود دارد. به قول مقام معظم رهبری، امام خامنه ای: « آن کشور و آن ملتى که بتواند ثابت کند که آماده است براى استقلال خود، براى حفظ هویت خود، براى آرمانهاى خود، براى موجودیت خود، ایستادگى کند و مردانه دفاع کند، عزیز است. عزت آن ملت را حتّى دشمنان در اعماق وجود خودشان تصدیق میکنند؛ اگرچه از روى عناد حاضر نباشند بر زبان بیاورند.» (7)
 
4. رسول خدا (ص) روز 12 رمضان از مدینه حرکت کرد اما عده‏ای از مسلمانان با رسول خدا (ص) همراهی نکردند. واقدی می‏گوید: عده ی زیادی از اصحاب از آمدن خودداری ورزیدند و کراهت از بیرون شدن همراه وی داشتند و در آنجا سخن زیاد و اختلاف فراوان بود. گرچه کسانی که نیامدند سرزنش نشدند! زیرا رسول خدا (ص) نه برای جنگ بلکه به قصد کاروان می‏رفت (8) با این حال، آنچنان که از قرآن به دست می‏آید، کسانی به دلایل دیگری حاضر به همراهی نشده‏اند:
 
«آن چنان بود که پروردگارت، تو را از خانه‏ات به حق بیرون آورد، حال آن که گروهی از مؤمنان ناخشنود بودند. با آن که حقیقت بر آنان آشکار شده، با تو مجادله می‏کنند. چنان قدم بر می‏دارند که گویی می‏بینند که آنها را به سوی مرگ می‏برند.» (9) این تمثیل برای نشان دادن اوج کراهت برخی از مؤمنان است که به کندی قدم بر می‏داشتند.
 
نتیجه: کوتاهی ها، حرف ناشنوی ها، و همراهی نکردن ها نکته ی جدیدی نیست و در طول تاریخ سابقه داشته است. باید برای چنین حوادثی آماده باشیم. اما این حوادث خللی در صفوف مؤمنان راستین ایجاد نخواهد کرد و در نهایت پیروزی برای مؤمنین و روسیاهی برای قاعدین خواهد بود.
 
5. مسلمانان با کمترین امکانات به راه افتادند، به طوری که بر هر شتر سه نفر نشسته بودند (10) و در تمام سپاه، تنها دو اسب بود.
 
نتیجه: کمبود امکانات نباید باعث ترس ما باشد. مسلمانان در اکثر جنگ هایی که به پیروزی نظام اسلامی انجامید از لحاظ امکانات دچار نقص بوده و دشمن مقابل تا دندان مسلح بوده است. تجربه ی موفق هشت سال دفاع مقدس در زمینه ی جنگ سخت و جنگ نرم 32 ساله شاهد خوبی بر این مطلب است. لذا در عرصه های پیش رو نباید از کمبودها دچار هراس شد.
 
6. رسول خدا (ص) در روز 14 ماه رمضان به منطقه عرق الظبیه رسید؛ در آن هنگام دو نفر را نزدیک چاه های بدر فرستاد تا آگاهی هایی به دست آورند. آن دو متوجه حضور کاروان قریش شده و به سرعت باز گشتند. ابوسفیان نیز که کاملاً در حالت ترس بود، خبر از سپاه پیامبر (ص) می‏گرفت. او از روی نشانه هایی حدس زد که عوامل سپاه رسول خدا (ص) در آن نزدیکی بوده‏اند، لذا به سرعت نزد کاروان بازگشت و آن را از منطقه بدر به سوی ساحل دریا حرکت داد و بدین ترتیب کاملاً از تیررس مسلمانان دور شد (11).
 
نتیجه: نقش اطلاعات و اهمیت جنگ اطلاعاتی در مبارزه بسیار مؤثر و جدی است. مقام معظم رهبری در این مورد نیز می فرمایند: « استحکام و انسجام و روزآمد بودن دستگاه اطلاعاتی کشور یکی از پایه های مهم اقتدار نظام اسلامی است » (12) ، « در قضیه‌‌ى جنگ هم اگر ما بیشتر مى‌زدیم و کمتر مى‌خوردیم، به خاطر این بود که کار اطلاعاتى شایسته و ممتازى انجام مى‌دادیم. با چشم بسته که نمى‌شود به جنگ رفت؛ باید با چشم باز دشمن را دید و محل پرتاب ضربه‌اش را برآورد کرد، تا متقابلاً پاسخ کوبنده‌ترى به او داد. » (13)
 
7. در پی رهایی کاروان ابوسفیان کسی را به سراغ سپاه قریش فرستاد تا به آنان پیغام دهد: کاروان نجات یافته و آنان خود را در معرض کشته شدن به دست اهل یثرب قرار ندهند. ابوجهل حاضر به بازگشت نشد و با اصرار او همه چیز برای وقوع یک جنگ تمام عیار میان مردم مکه و مسلمانان مدینه، آماده ‏شد. ابوجهل اصرار داشت که سپاه تا بدر برود؛ او گفت که در بدر توقف کرده، شتران را ذبح کنیم، دیگران را اطعام دهیم، شراب می‏نوشیم و پس از آن است که همه ی عرب از ما حساب خواهند برد (14).
 
نتیجه: بسیاری از رفتارهای دشمن در راستای حفظ هیمنه و اقتدار ظاهری، قابل تحلیل است. تکبر، خود برتر بینی و غرور کاذب دشمن، سلاح بسیار کارآمدی است که می توان از آن بهره گرفت و در مواقع حساس با تحریک آن می توان دشمن را به واکنش های نسنجیده وادار کرد.
 
8. در حال رفتن به سوی بدر رسول خدا (ص) دو نفر از مدنی‏های مشرک را دید که وی را همراهی می‏کنند. حضرت سؤال کردند که برای چه آنان را همراهی می‏کنند؟ آنان گفتند: تو فرزند خواهر ما ( که از بنی‏النجار بود ) و در جوار ما هستی و ما همراه قوم خویش به قصد غنیمت می‏آییم. رسول خدا (ص) فرمود: « لا یخرجنّ معنا رجلٌ لیس علی دیننا » « کسی که بر دین ما نیست نباید ما را همراهی کند.» آنان از شجاعت خود سخن گفتند اما رسول خدا (ص) نپذیرفت تا در نهایت یکی از آنها اسلام آورد و دیگری بازگشت (15).
 
نتیجه: نباید از افراد ناخالص انتظار همراهی داشت، بلکه حتی ضرورت دارد از همراه شدن این افراد با نظام جلوگیری کرد، چون ضرر همراهی این افراد بیش از نفع آن است. تزلزل این گونه افراد در روزهای سخت و طاقت فرسا باعث تضعیف جبهه ی حق خواهد شد. تنها کسانی تا آخر با انقلاب خواهند ماند که اسلام ناب را با تمام وجود پذیرفته باشند، هر کسی که انقلاب را عمیقاً باور نکرده و در جایی به تجمل‌گرایی آلوده شده باشد قطعاً تا آخر مسیر نمی‌تواند همراه انقلاب باشد. ریزش بعضی از قدیمی هایی که از ابتدا هم باور عمیقی به انقلاب نداشتند و در ادامه ی مسیر آلودگی هایی را با خود همراه کردند نمونه ی بسیار روشنی برای اثبات صحت این نظریه است. البته راه برای همه باز است و هرکس که اصول نظام اسلامی را بپذیرد می تواند همراه شود.
 
9. رسول خدا (ص) روزه ی خویش را افطار کرد اما عده‏ای نپذیرفتند تا آن که منادی آن حضرت اعلام کرد: ای سرپیچی کنندگان ( العصاة ) افطار کنید. گفته شده که این تعبیر بدان دلیل بود که پیش از آن نیز از آنان خواسته بود اما افطار نکرده بودند! (16) این نقل برای شناخت روحیات اصحاب رسول خدا (ص) حکایت جالبی است.
 
نتیجه: تندروی و به اصطلاح کاسه ی داغ تر از آش بودن، سم مهلکی در مسیر حوادث آینده است. باید گوش به فرمان ولیّ و رهبر بود و اجتهاد در برابر نص را وانهاد.

 

امروزه هر موفقیت نظام اسلامی، حتی موفقیت های علمی، و الگوگیری دیگر کشورها از ایران یک ضربه ی حیثیتی برای ابرقدرت های عالم، آمریکا، اروپا و به طور خاص صهیونیزم جهانی است، و آن ها را وادار به موضع گیری و مقابله خواهد کرد. البته نباید از قدرت نمایی های ظاهری این ابرقدرت ها ترسی به دل راه داد، چرا که در ورای این قدرت نمایی ها و ژست های تبلیغاتی، ترسی عمیق از نظام اسلامی در دل های آن ها وجود دارد.
 
10. در حال حرکت به سمت بدر، خبر رسید که سپاه قریش عازم آن منطقه است؛ مسلمانان هنوز خبر دور شدن کاروان را نداشتند با این حال با رسیدن این خبر، اوضاع به کلی دگرگون شد. سپاه مسلمانان خود را برای حمله به کاروان آماده کرده بود؛ آیا اکنون می‏توانست در برابر یک لشکر مسلح که بیش از سه برابر آنهاست بایستد؟ پیامبر با دیدن هراس برخی از یاران، آنان را به مشاوره خواست و فرمود: آیا با این سپاه بجنگیم؟ ابوبکر برخواست و گفت: اینان قریش و متکبران آنانند، کفرشان را ایمانی نبوده است و عزّتشان را ذلتی نیامده است. ما نیز به هیئت جنگ بیرون نیامده‌ایم. حضرت فرمود: بنشین. عمر برخواست و سخنان ابوبکر را تکرار کرد. حضرت او را هم امر به نشستن کرد. (17) سپس مقداد برخواست و گفت: یا رسول‌الله اینان قریش و متکبران شان هستند. و ما به تو ایمان آورده و تصدیقت کرده‌ایم و شهادت می‌دهیم آنچه از جانب خدا آورده‌ای حق است. اگر امر کنی که این صخره سخت را بشکافیم، می‌شکافیم و آن سخن بنی‌اسرائیل به موسی را به تو نخواهیم گفت که گفتند:
 
« إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ؛ (18)
 
و گفتند: ای موسی، تا وقتی که جباران در آنجایند، هرگز بدان شهر داخل نخواهیم شد. ما اینجا می‌نشینم، تو و پروردگارت بروید و نبرد کنید.»
 
بلکه ما می‌گوییم: « تو و پرودگارت بجنگید و ما نیز همراه شما خواهیم جنگید»، صورت پیامبر از این سخنان روشن شد و او را دعا کرد(19). سپس حضرت رو به انصار کردند و از آنان مشورت خواستند. سعد بن معاذ برخواست و به نمایندگی از انصار سخنان حماسی در جنگ با مشرکان و تأیید سخنان مقداد گفت (20).
 
پس از سخنان سعد، رسول خدا (ص) اعلام حرکت داده و فرمود که خداوند وعده ی نصرت بر یکی از دو گروه ( کاروان و یا سپاه ) را به وی داده است (21).
 
نتیجه: ترسوها و ضعیف الایمان ها که همیشه به دنبال سازش کاری و تسلیم در برابر دشمن هستند، نباید در رأس امور باشند و نباید به مشورت های به اصطلاح خیرخواهانه ی آنان وقعی نهاد. چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه در ضمن سفارشات خود به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند که: « یا عَلىُّ لاتُشاوِر جَباناً فَإِنَّهُ یُضَیِّقُ عَلَیکَ المَخرَجَ ، اى على با ترسو مشورت مکن، زیرا او راه بیرون آمدن از مشکل را بر تو تنگ مى کند ». (22) و خود امیرالمؤمنین نیز در ضمن فرمان خود به مالک اشتر فرمودند که: « وَلا تُدْخِلَنَّ فی مَشْوَرَتِکَ ... جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ اْلاُمُورِِ ، با افراد ترسو مشروت نکن، زیرا آنها تو را از انجام کارهای مهم باز می دارند ». (23)
 
11. رسول خدا (ص) شب جمعه، 17 رمضان به منطقه ی بدر رسید. فاصله ی میان مسلمانان و مشرکان یک سری تپه‏های شنی بود و آنان از حضور یکدیگر در منطقه‏ای واحد بی‏خبر بودند. رسول خدا (ص) در راه با سفیان ضمری برخورد کرد. در آنجا بدون معرفی خود از سپاه قریش و سپاه محمد(ص) پرسید. او گفت: شنیده است که قریش فلان روز از مکه حرکت کرده و اگر چنین باشد اکنون در نزدیکی این وادی هستند. و نیز شنیده است که سپاه محمد نیز فلان روز از مدینه حرکت کرده؛ اگر چنین باشد، اکنون در نزدیکی این وادی هستند. جالب این که رسول خدا به سفیان ضمری تعهد کرده بود که در برابر پاسخ به سؤالاتش، جواب سؤال او را نیز بدهد. سفیان پرسید: شما از کجا هستید. رسول خدا (ص) بطور مبهم پاسخ داد: ما از آب... هستیم و به سوی عراق ( یعنی شمال که مدینه نیز در همان مسیر بود ) اشاره کرد! (24).
 
نتیجه: اهمیت جنگ اطلاعاتی؛ امروزه با توجه به پیشرفت های تکنولوژیکی اهمیت جنگ اطلاعاتی بسیار بیشتر از گذشته های دور است.
 
12. علی (ع) زبیر و سعد وقاص در پی آب به نزدیکی چاهی که در کوهک ظریب بود رفتند. در آنجا دو تن از سقاهای قریش را اسیر کردند. یک نفر گریخت و خبر حضور سپاه اسلام را برای نخستین بار به قریش رساند. اسارت سقایان قریش علاوه بر این که نخستین ضربه بر قریش بود، آگاهی هایی از چند و چونی دشمن در اختیار سپاه اسلام قرار داد. به گزارش واقدی در آن شبِ بارانی، دلهره ی سختی بر لشکر قریش حاکم بود و تنها ابوجهل بود که می‏کوشید تا وضع را طبیعی جلوه داده، پیروزی بر مسلمانان را آسان تصویر کند.
 
نتیجه: تأکید مجدد بر اهمیت جنگ اطلاعاتی و کسب اطلاعات برای مبارزه، و مؤثر بودن ضربه ی روانی حاصل از پیروزی در این جنگ.
 
13. حُباب بن منذر از رسول خدا (ص) پرسید: آیا در جایی که توقف کرده‏اند، به دستور خدا منزل کرده‏اند یا آن که در اینجا « رأی ، جنگ و حیله » نقش دارد؟ رسول خدا (ص) فرمود: رأی، جنگ و حیله، آنگاه حباب گفت: بنابراین بهتر است نزدیک چاهی که آب گوارایی داشته توقف کرده، حوضچه‏ای بر پا کنند؛ و در حال جنگ به راحتی با ظروف خود از آن بهره برند (25)، رأی حباب پذیرفته شد و در نزدیکی چاه توقف کردند. این در حالی بود که میان دو سپاه تنها یک تپه شنی فاصله انداخته بود (26).
 
نتیجه: مشورت با کارشناسان خبره اهمیت به سزایی دارد؛ همان قدر که مشورت با افراد ضعیف و ترسو مضر است در طرف مقابل مشورت با اهل فن زمینه را برای موفقیت آماده می کند. به فرموده ی مقام معظم رهبری: « پیامبر گرامى اسلام به فرمان الهى "و شاورهم فى الامر" در مهمات حکومتى اسلام مشورت مى‌فرمودند و حتى در صورت غلبه ی رأى جمع بر نظر مبارک ایشان، در مواردى به نظر اصحاب عمل مى کردند. شاید بتوان گفت که این امر یکى از رموز پیشرفت سریع و بى سابقه ی مسلمین در آغاز تاریخ اسلام بوده است. » (27)
 
14. صبح زود، رسول خدا (ص) صفوف سپاه را منظم کرد تا آن که قریش ظاهر گشتند. سپاه رسول خدا (ص) پشت به آفتاب و در برابر مغرب بودند و قریش ناچار در برابر، رو در روی آفتاب و مشرق. پیامبر ضمن خطابه‏ای، مسلمانان را به « پیروی از حق » دعوت کردند و « صبر » را در این قبیل دشواری ها، کلید نجات و وسیله‏ای شناساندند که خداوند به کمک آن غم و اندوه را از انسان دور می‏کند. پس از آن نیز با دیدن طلیعه ی سپاه دشمن، از خداوند خواستند تا نصرتی را که وعده کرده بود، فرود آورد (28).
 
نتیجه: نقش کلیدی صفات « بصیرت » و « صبر » در این راه غیر قابل انکار است. کلید پیروزی های نظام در موقعیت های حساس پیش رو، بصیرت و صبر مؤمنین است. به فرموده ی مقام معظم رهبری: « ما بارها عرض کرده ایم که امیرالمؤمنین در جنگ صفین مکرر این جمله را مى‏فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الّا اهل البصر و الصّبر» (29) چه عبارت زیبایى هم هست؛ حروف بصر و صبر یکى است، ترکیبش دوتاست؛ و چه زیبا! فقط اهل بصیرت و پایدارى مى‏توانند این پرچم را بردارند. » (30)
 
15. شماری از مشرکان به سراغ حوضچه آب آمدند. عده‏ای از مسلمانان قصد طرد آنان را داشتند اما رسول خدا (ص) اجازه داد تا آب بنوشند.
 
نتیجه: هرگز هدف وسیله را توجیه نمی کند. داشتن اهداف مقدس، مجوزی برای استفاده از راه های غیر انسانی و غیر اسلامی نیست، و باید از این راه ها اجتناب کرد.
 
16. عُمَیر بن وهب از مشرکان، در اطراف گشتی زد تا ببیند آیا غیر از سیصد و اندی مسلمان، عده ی دیگری در آن نواحی پنهان شده‏اند. اما کسی را نیافت، وقتی بازگشت، به قریش اطمینان داد که هیچ کمین و کمکی در کار نیست. با این همه، این قوم هیچ پناهگاهی جز سلاح های خود ندارند. تصور من آن است که کشته نشوند مگر آن که مردی از ما را بکشند؛ او درباره ی جنگ با چنین مردانی، از قریش خواست تا تأمل بیشتری کنند (31). ابوسلمه جشمی برای جستجو رفت و سخن اصلی او نیز این بود که گرچه مسلمانان سلاحی ندارند، اما گویی هیچ یک از آنان قصد بازگشت به خانه‏های شان را ندارند، گروهی که تنها در انتظار مرگ بوده اعتمادشان به شمشیرهای شان است.
 
نتیجه: « ایمان راسخ » و « شهادت طلبی » دو سلاح کارآمد در جبهه ی حق است که باید در تقویت آن دو کوشید. همچنان که فرانسیس فوکویاما در کنفرانس اورشلیم با عنوان « بازشناسی هویّت شیعه » می‌گوید:
 
شیعه، پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست. پرنده ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ، فوکویاما بال سبز این پرنده را مهدویّت و عدالت خواهی و بال سرخ را شهادت طلبی که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است، معرفی می کند.
 
17. عامر حضرمی نخستین حمله را به صفوف مسلمانان کرد و بدین ترتیب قریش آغازگر جنگ شد. او در جنگ با یکی از مسلمانان به نام مِهْجَعْ وی را به شهادت رساند. بنابراین تردیدی نیست که قریش بر این جنگ اصرار داشته و جنگ را شروع کرده است. مسبّب و باعث آتش افروزی نیز ابوجهل بوده. عُتْبة بن ربیعه به میدان آمده مبارز خواست. مسلمانان وظیفه داشتند تا زمانی که دشمن آنان را محاصره نکرده، شمشیر نکشند و تنها با کمان های خود، آماده تیراندازی باشند (32).
 
نتیجه: نظام اسلامی تهدیدی برای همسایگان خود و سایر ملت ها نیست، و علاقه ای به جنگ افروزی و تجاوز به حقوق دیگران ندارد، اما در مقابل هر تهدیدی خواهد ایستاد و هیچ تجاوزی را بی پاسخ نخواهد گذاشت. هم چنان که مقام معظم رهبری، در این زمینه می فرمایند: « آمادگى شما، دشمن را بیمناک میکند؛ نه بیمناک از تجاوز شما - که شما اهل تجاوز نیستید - بیمناک از ایستادگى شما، بیمناک از فکر حمله ى به شما. در دنیائى که هنوز متأسفانه تکیه ى به قدرت سرنیزه و اسلحه می تواند در ارتباط میان ملت ها و کشورها تعیین کننده باشد، در دنیائى که قلدرانى با داشتن مشت هاى پولادین بخواهند سرنوشت ملت ها را در دست بگیرند - در دنیاى مادى - آن ملتى از آسیب محفوظ می ماند که ثابت کند آماده ى دفاع است ... ما اهل تجاوز به هیچ ملتى و هیچ کشورى نیستیم؛ ما هرگز اقدام به جنگ خونین نمی کنیم - ملت ایران این را به اثبات رسانده است - اما ما ملتى هستیم که هرگونه تجاوز را، بلکه هرگونه تهدید را، با استوارى و با قدرت کامل پاسخ خواهیم داد. ما ملتى نیستیم که بنشینیم تماشا کنیم قدرت هاى پوشالىِ مادى که از درون کرم خورده و موریانه خورده‌اند، ملت استوار و پولادین ایران را تهدید کنند.
 
ما در مقابل تهدید، تهدید می کنیم. هر کسى فکر تجاوز به جمهورى اسلامى ایران در مخیله اش خطور کند، باید خود را آماده ى دریافت سیلى هاى محکم و مشت هاى پولادین کند؛ از سوى ملت مقتدر ایران، از سوى نیروهاى مسلح؛ ارتش جمهورى اسلامى ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و بسیج مردمى، و پشت سر همه، ملت بزرگ ایران. و بدانند؛ هم آمریکا بداند، هم دست نشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد.» (33)
 
نظام اسلامی تهدیدی برای همسایگان خود و سایر ملت ها نیست، و علاقه ای به جنگ افروزی و تجاوز به حقوق دیگران ندارد، اما در مقابل هر تهدیدی خواهد ایستاد و هیچ تجاوزی را بی پاسخ نخواهد گذاشت.
 
 18. مبارزه ی فردی آغاز شد. سه تن از قریش: شیبه، عتبه، و فرزند وی ولید، در برابر سه تن از بنی‏هاشم: حمزه، علی (ع) و عبیدة بن حارث؛ حمزه و علی (ع) عُتبه و ولید فرزند عتبه را کشتند، شیبه ضربتی بر پای عبیده زد و آن را قطع کرد. آنگاه علی و حمزه به یاری عبیده شتافتند و شیبه را کشتند. این رخداد برای قریش سنگین بود. اما ابوجهل گفت که نباید از کشته شدن آنان هراسی داشته باشیم؛ آنان در جنگ عجله کردند. او شعار داد: اِنّ لنا الْعُزّیْ ولا عُزّی لکم، و مسلمانان گفتند: اللّه مَوْلانا و لا مَوْلی لکم؛ (34). سپس جنگ عمومی آغاز شد. ابوجهل توصیه می‏کرد که بیشتر اسیر بگیرند تا بعد از آن، به آنان نشان دهند که بخاطر جدا شدن از دین پدران خویش و خدایان آنها چه بر سرشان آمده است (35)، اما مسلمانان مکلف بودند تا در حین جنگ کسی را به اسارت نگیرند گرچه چنین نکردند و مورد سرزنش قرآن قرار گرفتند.
 
نتیجه: « اطاعت » از ارکان پیروزی امت اسلامی و از سفارشات نبی مکرم اسلام است. مقام معظم رهبری در شرح حدیثی از پیامبر اکرم (ص) در این زمینه می فرمایند: « قال رسول اللَّه، صلّى اللَّه علیه و آله: اوصى امتى بخمس، ... و الطّاعة ... ؛ امتم را به پنج چیز وصیت مى‏کنم: ... اطاعت. اطاعت از چه کسى؟ از « من له الطاعة »، « من حقّه الطاعة ». هر کس در هر میدان و در هر مقام، باید از آن که شایسته ی اطاعت است، اطاعت کند. سرپیچى و نافرمانى و « به ما ربطى ندارد » و این حرف ها، نیست. امّت اسلام، وقتى به وصیت پیغمبر عمل کرده که آن جا که اطاعت کردن، شرعاً برگردن او گذاشته شده است، دیگر اطاعت کند. در مقابل «اطاعت»، «عصیان» است که در آیه ی شریفه ی هشدار دهنده اى که بنده بارها به مناسبت هاى مختلف آن را بیان کرده ام، به آن اشاره شده است.
 
[ آل عمران/152: و لقد صدقکم اللّه وعده اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصیتم من بعد ما ارئکم ما تحبّون منکم من یرید الدنیا و منکم من یرید الاخرة... ، همانا خدا راستی و درستی وعده ی خود را در مورد پیروزی شما به ثبوت رسانید، آن گاه که در ساعات نخستین نبرد، به اذن او کافران را می کشتید و ریشه کن می کردید و هم چنان پیش می رفتید، تا وقتی که در پاسداری از گذرگاه احد سستی کردید و در آن کار کشمکش نمودید و سرانجام دستور پیامبر را نافرمانی کردید و گذرگاه را رها ساختید، و این بعد از آن بود که خداوند آنچه را دوست می داشتید (غنیمت های جنگی) به شما نشان داده بود، آری، از میان شما کسانی اند که دنیا را می خواهند و از میان شما کسانی اند که سرای آخرت را می طلبند...]
 
یکى از عواملى که موجب شکست شد - در جنگ اُحد - قضیه ی عصیان، یعنى اطاعت نکردن بود. یک کلمه پیغمبر را اطاعت نکردند؛ یک فاجعه به وجود آمد. در دوران جمهورى اسلامى، هر جا عدم اطاعت مشاهده شد، فاجعه به وجود آمد. هر جا اطاعت بود، کار به رشد و صلاح و خیر انجامید.» (36)
 
19. علاوه بر قرآن، اخبار بی شمار حکایت از همراهی ملائکه با مسلمانان در جنگ بر ضد مشرکان دارد. بعدها، بسیاری از مسلمانان تأیید کردند که در جریان نبرد شاهد نبرد ملائکه با مشرکان بوده‏اند. واقدی از خطبه‏ای از امام علی (ع) در کوفه یاد کرده که حضور ملائکه را در بدر تشریح کرده است (37).
 
نتیجه: در کنار اسباب مادی، اعتقاد به اسباب معنوی و امدادهای غیبی الهی نقش تعیین کننده ای دریروزی های سپاه حق دارد. مقام معظم رهبری در ضمن بیاناتی در مراسم مشترک نیروهاى مسلح‌ کرمانشاه در محل پادگان لشکر 81 زرهى کرمانشاه‌ فرمودند: « این پادگان و این منطقه، یادآور خاطرات بسیار شکوهمندى است. دلاورمردان، فداکاران، کسانى که دلهاشان لبالب از عشق به اسلام و ایران عزیز بود، در این منطقه فداکارى ها کردند. همت آنان بر کوه هاى استوار این منطقه فائق آمد. دشمن مسلحِ مؤیدِ از سوى شیاطین را به مدد الطاف الهى و نزول ملائکه ى الهى توانستند شکست بدهند و براى کشورشان آبرو، حیثیت، عزت و مصونیت به وجود بیاورند. یاد آن روزها را فراموش نخواهیم کرد. » (38)
 
20. رسول خدا (ص) خود نیز شرکت فعّالی در جنگ بدر داشت. از امام علی (ع) نقل شده که فرمود: در روز بدر، و آنگاه که کارزار سخت می‏شد، ما به رسول خدا (ص) پناه می‏آوردیم و آن حضرت خود سخت در کارزار شرکت داشته و کسی نزدیک تر از او به مشرکان نبود (39).
 
نتیجه: در سختی ها و مشکلات تکیه گاه مطمئن بعد از خداوند رهبری است. مقام معظم رهبری در توصیف ایام حیات حضرت امام (ره) می فرمایند: « ما آن خانواده ى بزرگ و فعّالى هستیم که امید و اتکاء و قوّت قلبش، به پدر این خانواده بود. با بودنش، همه ى تکیه ها - بعد از خدا - به او بود. هر مشکلى براى کشور و مسؤولان پیش مى‌آمد، سرانگشت هنرمند و کارآمد او بود که گره را باز مى‌کرد. در جنگ و سیاست خارجى و مسایل داخلى و مسایل اقتصادى و اجتماعى، ملت و دولت و مسؤولان، حقیقتاً پشتشان به امام بزرگوارمان گرم بود. این، واقعیتى است که ما ده سال این طور حرکت و سیر کردیم و این کشور را اداره نمودیم.
 
در دوران مسؤولیت ممتدی که از روزهای اول انقلاب داشتم، بارها به یاد این جمله ی امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام مى افتادم که مى فرماید: « اذا اشتدّ بنا الحراق التجینا برسول‌اللَّه » (40)، وقتى در جنگ ها کار بر ما سخت مى‌شد و احساس مى کردیم که در مقابل حادثه ضعیفیم، به رسول خدا پناه مى بردیم. وقتى این جمله ى امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیه به یادم مى آمد، مى دیدم بر وضع ما نیز صادق است.
 
مکرّر اتفاق افتاد که سر قضایاى مختلف، با برادران مسؤول مى نشستیم و فکرهای مان را تبادل مى کردیم و مشکل را در مجموعه اى مى گذاشتیم و خدمت امام (ره) مى بردیم و او بود که با نظر صایب و اراده ى قوى و ایمان و توکل بى نظیر خود، مشکل را حل مى کرد. خدا شاهد است که در مدت عمر خود، کسى را در این حد از توکل و حسن ظن به خدا ندیده و نشنیده ام. او، مشکل را حل و گره را باز مى کرد. » (41)
 
21. رسول خدا (ص) در انتظار خبر قتل ابوجهل بود. زمانی که خبر قتل وی را آوردند، فرمود: این خبر از داشتن شتران سرخ موی برای او نیکوتر است. کشته شدن ابوجهل که رسول خدا (ص) او را « فرعون امت » و « رأس ائمة الکفر » نامیده بود، آن مقدار اهمیت داشت که رسول خدا (ص) گفت: خدایا وعده ی خود را محقق ساختی (42). با کشته شدن سران قریش، و سر جمع هفتاد کشته و همین تعداد اسیر، سپاه مکه روی به شکست نهاده و متفرق گردید. در واقع، تا نیمروز جنگ به سود مسلمانان خاتمه یافته و دشمن منهزم شده بود. به این ترتیب یکی از تاریخی ترین روزهای صدر اسلام با پیروزی شگفت‏آور و تعیین کننده ی مسلمانان خاتمه یافت. این در حالی بود که تنها چهارده تن از مسلمانان در این جنگ به شهادت رسیدند (43). پیروزی اسلام در بدر، مشرکین و منافقان مدینه را گرفتار بهت کرد؛ واقدی می‏گوید: هیچ منافق و یهودی در مدینه نبود، جز آن که در برابر حادثه بدر سر فرود آورد، و یهودیان گفتند که از این پس هیچ پرچمی را بر افراشته نمی‏کند جز آن که پیروزی از آن اوست.
 
نتیجه: در صورت رعایت دستورات الهی توسط مسلمین، پاسخ نظام اسلامی مبهوت کننده خواهد بود.(*)
 
ادامه دارد...
پی نوشت ها :
 
1- بیانات در دیدار مردم قم ، 19/10/90
 
2- المغازی ، ج 1، ص 28
 
3- طبقات‏الکبری، ج 2، صص 12 و 13
 
4- المغازی، ج1، ص32؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج3، ص35
 
5- السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 1، ص 609؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 2، ص 35
 
6- انساب الاشراف، ج 1، ص 292، ش655؛ امیة بن خلف که سنگین وزن بود و قصد رفتن نداشت چون متهم شد که همچون زنان است اجباراً راهی شد؛ نک: السیرة النبویه، ابن هشام، ج 1، ص 610
 
7- بیانات در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام ، 19/8/90
 
8- المغازی، ج 1، ص 21؛ الطبقات‏الکبری، ج 2، ص 12 ( أبطأ عنه بشرٌ کثیر )
 
9- انفال، 5 و 6
 
10- المغازی، ج 1، ص 24؛ انساب‏الأشراف، ج 1، ص 289؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 1، ص 613؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 4، ص 39
 
11- سبل‏الهدی والرشاد، ج 4، ص 46
 
12- نامه ی رهبر انقلاب خطاب به حجة‌الاسلام مصلحی وزیر اطلاعات ، 31/1/90
 
13- بیانات در مراسم بیعت مسئولین و کارکنان دستگاه اطلاعاتی کشور ، 18/4/68
 
14- المغازی، ج 1، ص 44؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 1، صص 618 و 619
 
15- المغازی، ج 1، ص 47؛ انساب‏الاشراف، ج 1، ص 288؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 4، ص 38
 
16- المغازی، ج 1، صص 47 - 48؛ انساب‏الأشراف، ج 1، صص 292 و 293
 
17- در صحیح مسلم آمده که ابوبکر سخن گفت و رسول خدا (ص) از او اعراض کرد و عمر سخن گفت و رسول از او اعراض کرد، نک: سبل‏الهدی والرشاد، ج 4، ص 121؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 84
 
18. مائده، آیه 24.
 
19. المغازی، ج1، ص48؛ تاریخ الخمیس، ج1، ص373.
 
20. سیوطی، الدرالمنثور، ج3، ص163.
 
21- المغازی، ج 1، ص 49؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 1، ص 615
 
22- علل الشرایع ، ج2، ص559، ح1
 
23- نهج البلاغه ، فرمان امام به مالک اشتر
 
24- المغازی، ج 1، ص 50؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 1، ص 616؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج 4، ص 44
 
25- المغازی، ج 1، صص 53 و 54؛ الطبقات‏الکبری، ج 1، ص 15؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج 1، ص 620؛ سبل‏الهدی و الرشاد، ج 2، صص 48 و 49
 
26- الطبقات‏الکبری، ج 1، ص 15 ( و انما بینهم قَوْز من الرمل )
 
27- پیام به کنفرانس بین المجالس اسلامى‌ ، 25/3/78
 
28- المغازی، ج 1، ص 59
 
29- نهج البلاغه ، خطبه ى 173
 
30- بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى ، 8/3/84
 
31- الطبقات‏الکبری، ج2، ص 16؛ السیرةالنبویه، ابن‏هشام، ج1، ص622؛ سبل‏الهدی والرشاد، ج4، ص51
 
32- المغازی، ج 1، ص 67 و 68
 
33- بیانات در دانشگاه افسری امام علی علیه السلام ، 19/8/90
 
34- سبل‏الهدی والرشاد، ج 4، ص 59
 
35- المغازی، ج 1، ص 71
 
36- بیانات در شروع درس خارج فقه ، 20/6/73
 
37- المغازی، ج 1، ص 57
 
38- به تاریخ: 21/7/90
 
39- الطبقات‏الکبری، ج 1، ص 23 ( و کان من أشد النّاس بأساً یومئذٍ و ما کان أحد أقرب الی المشرکین منه )؛ سبل‏الهدی و الرشاد، ج 4، ص 71؛ مسند احمد، حدیث شماره 1042 (طبع دارالمعارف)
 
40- نهج البلاغه، کلمات قصار
 
41- بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى‌ ، 12/5/68
 
42- المغازی، ج 1، ص 91
 
43- الطبقات‏الکبری، ج 1، ص 17 - 18؛ شش نفر از مهاجران و هشت نفر از انصار. در این جنگ اندکی بیش از شصت مهاجر و نیز اندکی بیش از دویست و چهل انصاری شرکت داشتند؛ نک: همان، ص 19 - 20
 

*حجت الاسلام مصطفی عزتی؛ استاد حوزه‏ی علمیه‏ی اصفهان

 

 



نظرات 0
تاريخ : دوشنبه 7 فروردین 1391  | 10:32 PM | نویسنده : قاسمعلی

* راهکارهای حمایت از تولید ملی

تذکراتی پیرامون حمایت از تولید ملی
تولید داخلی با عواملی دست و پنجه نرم می‌کند که دولت نمی‌تواند در مقابل آن‌ها بدون حمایت‌های درست پیروز گردد. این عوامل هم داخلی و هم خارجی هستند؛ از جمله عوامل داخلی که عمر چندین ساله دارد، عدم نقدینگی کافی، وابستگی، ناکارآمدی و بهره‌وری پایین بخش‌های تولیدی است...


گروه اقتصادی برهان/ محمد شهاب؛ تولید داخلی با عواملی دست و پنجه نرم می‌کند که دولت نمی‌تواند در مقابل آن‌ها بدون حمایت‌های درست پیروز گردد. این عوامل هم داخلی و هم خارجی هستند که در این نوشتار با تشریح آن‌ها، راهکارهای لازم برای تقویت و رونق بخش تولید، بیان خواهد شد. از جمله عوامل داخلی که عمر چندین ساله دارد، عدم نقدینگی کافی، وابستگی، ناکارآمدی و بهره‌وری پایین بخش‌های تولیدی است. عواملی که باعث گردیده به تولید داخلی از درون، ضربه وارد شده و انگیزه‌های سرمایه‌گذاری در امر تولید کاهش پیدا کند.

از جمله عوامل خارجی نیز می‌توان به رقابت نابرابر وارد کنندگان محصولات خارجی با تولید کنندگان داخلی اشاره کرد. واردات گسترده‌ای که سبب شده، ادامه‌ی فعالیت بخش‌های صنعتی از جمله پوشاک و بخش کشاورزی با تهدید جدّی مواجه شود. از سویی سود بسیار بالای دلالی در اقتصاد ایران از آنجا که از کم کردن سود تولید کنندگان حاصل می‌شود، انگیزه‌های تولیدی را نسبت به سود دلالی کاهش می‌دهد. از این رو می‌توان فعالیت‌های نا مولد و ضد مولد، قاچاق، واردات رسمی و غیررسمی و دلالی را از جمله عوامل خارجی دانست که در مبارزه‌ی نابرابر با بخش‌های تولیدی در حال تضعیف آن‌ها هستند.
 
تحریم را نیز می‌توان در کنار عوامل خارجی دید، ولی از آنجا که تحریم هم‌چون تیغ دو لبه است، بیش‌تر از آن که تهدید برای اقتصاد ایران قلمداد گردد، می‌تواند فرصتی باشد تا وابستگی تولید را از بین برده و ناکارآمدی که ناشی از وابستگی تولید داخلی به ماشین‌ها و تجهیزات خارجی بوده را از بین ببرد.

ادامه‌ی این نوشتار به این سؤال پاسخ خواهد داد که چگونه با عوامل داخلی و خارجی برخورد کنیم تا رونق تولید داخلی شکل بگیرد؟

وابستگی امروز تولید داخلی به خارج را می‌توان در گران شدن ارز و اثر آن در تولید داخلی دید. گران شدن ارز و کمیاب شدن ارز دولتی برای تولید کنندگان، عاملی برای گران شدن انواع کالاهای صنعتی، کشاورزی و دامی شده است. هم اکنون نزدیک به 85 درصد از واردات در ایران، واردات کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای می‌باشد و این نشان از وابستگی بسیار تولید داخلی به خارج دارد. اگر بخواهیم علت این امر را رصد کنیم، می‌توان به توطئه‌ی کشورهای سرمایه‌دار اشاره کرد. پایه‌ی تولید داخلی بر اساس مونتاژ بسته شده است.
 
تولید مونتاژ بر پایه‌ی سرمایه‌های انسانی و اجتماعی داخلی نیست بلکه بر پایه‌ی سرمایه‌های انسانی و اجتماعی خارجی‌ها شکل می‌گیرد و منابع مادی که کشور مونتاژ کننده برای تولید داخلی خود صرف می‌کند، هم‌چون پس‌اندازهایی است که آن ‌را به کشوری که تولیدش بدان وابسته است، هدیه می‌دهد و این یعنی تولید مونتاژ عامل اتلاف سرمایه‌های انسانی، اجتماعی و مادی کشور مونتاژ کننده می‌باشد و این همان چیزی است که کشورهای صنعتی برای بقای خویش در نظر داشته‌اند.

به هر ترتیب، دولت می‌تواند وابستگی تولید داخلی به ماشین‌ها و تجهیزات خارجی را از بین ببرد. در صورتی وابستگی از بین می‌رود که دانش داخلی سوار بر تکنولوژی وارداتی شود، نکته‌ی بسیار مهمی که نباید از آن غفلت کرد این است که بسیاری از کشورها از جمله کره جنوبی توسعه را از راه تکنولوژی وارداتی طی کرده‌اند، اما این نکته بسیار مهم است که آنچه به عنوان توسعه‌ی وارداتی مطرح می‌شده است، مربوط به زمانی است که شکاف دانش و اطلاعات به گونه‌ای نبوده که وابستگی ایجاد شود، به این معنا آنچه در قالب تکنولوژی وارد می‌شده است،جذب کشور وارد کننده می‌گردید و این کشور وارد کننده بود که می‌توانست فرآیندهای توسعه، ترمیم و اصلاح آن را خود بر عهده بگیرد.
 
از این رو فرصت توسعه‌ی وارداتی تمام شده است و اگر بخواهیم این گونه فکر کنیم که با ورود ماشین‌ها و تجهیزات پیشرفته می‌توان به رونق تولید کمک کرد، سخت در اشتباه بوده‌ایم چرا که در حال حاضر وارد کردن سرمایه‌های پیشرفته، موازی است با کاهش اشتغال، افزایش وابستگی و اتلاف سرمایه‌های مادی و انسانی و از آنجا که بهره‌وری از راه سرمایه‌های انسانی و اجتماعی ایجاد می‌شود، از دست دادن آن‌ها به مثابه عدم رسیدن به بهره‌وری خواهد بود.

در یک جمله، خلاصه این‌گونه می‌توان گفت که توسعه و بهره‌وری وارداتی نیست، ساختنی است و از دل توانمندی‌های یک کشور ایجاد خواهد شد. برای رسیدن به توسعه و به دنبال آن بهره‌وری باید به هسته‌ی ناملموس تولید که همان دانش است، دست پیدا کرد؛ این دانش ناملموس، خریدنی نیست و از سویی دست یافتن به آن کافی نیست. باید مراکزی باشد که فرصت تبدیل دانش نظری به نوآوری و خلاقیت را ایجاد کند، مراکزی که می‌توان آن‌ها را در قالب شرکت‌های کوچک مقیاس و فعالیت‌های تحقیق و توسعه برشمرد.
 
بنابراین راه حل کمک به تولید برای برخورد صحیح با وابستگی، حمایت دولت می‌باشد، حمایت‌هایی که سبب می‌شود که دانش بومی سوار بر تکنولوژی وارداتی شده و در آن صورت است که حرکت خود جوش ارتقای سرمایه‌های اجتماعی و انسانی پدید خواهد آمد. اما آغاز این فرآیند به وسیله‌ی دولت است. در صورت حمایت‌های درست دولت در راه بسترسازی برای فعالیت‌های کارآفرینی می‌توان چشم انداز بسیار مثبتی را برای رونق تولید در سر پروراند.

تولید داخلی با وجود عنصر وابستگی ضعیف نگه داشته شده است و از این رو نباید تولید ضعیف را از راه تشدید هزینه‌ها از جمله افزایش نرخ ارز، بهره و انرژی در فشار نابودی قرار داد. تولید وابسته نیز، هم‌چون فردی است که در مسیر خودکشی تدریجی قرار گرفته است چرا که در مسیری قرار دارد که هزینه‌هایش بیش از درآمدهایش می‌باشد. انعکاس این واقعیت را می‌توان در این دید که تولید، وابسته به پول است نه این که پول وابسته به تولید. در هر حال تحریم کنندگان با ضعیف نگه داشتن اقتصاد داخلی درصدد آن هستند تولید وابسته به خود را از ناحیه‌ی خود، از بین ببرند و البته این بهترین فرصت برای اقتصاد ایران می‌باشد که تولید را در دست بگیرد و از سرمایه‌های انسانی خود بهترین استفاده‌ها را ببرد.
 
سرمایه‌گذاری برای ایجاد شرکت‌های کوچک مقیاس که از مجموعه‌ی 200 تا 300 نفری کارآفرینان و نیروی انسانی تشکیل شده است، بهترین راه برای ایجاد سرمایه‌ی اجتماعی و تبدیل دانش به نوآوری و خلاقیت می‌باشد که به پشتوانه‌ی آن می‌توان سوار بر تکنولوژی وارداتی شده و دست بیگانگان را از سلطه بر تولید داخلی کوتاه کرد. حال نوبت به آن است که مسأله‌ی خارجی که تولید کنندگان با آن دست پنجه نرم می‌کنند را بررسی کنیم. چه شد که در اقتصاد ایران واردات و دلالی بازدهی بالایی پیدا کرد، به حدی که تولید داخلی را با مشکل جدی مواجه ساخت؟ جواب را می‌توان در دو کلمه خلاصه کرد، «رکود تورمی».

تشدید رکود تورمی به معنای افزایش سود‌های فعالیت‌های غیر تولیدی است. چرا که رکود به مثابه خالی شدن بازار از دست تولید کنندگان داخلی و در اختیار دادن به وارد کنندگان است و از سویی تورم داخلی به مثابه دادن مجوزی برای اعطای سودهای فراوان به وارد کنندگان می‌باشد و از آنجا که توزیع کالاهای وارداتی از راه دلالان صورت می‌گیرد، دلالان نیز سود‌‌های فراوانی را از این ناحیه خواهند برد. تورم داخلی عاملی برای کسب سود‌های فراوان از راه ارزان خریدن و گران فروختن است که اگر جلوی آن گرفته نشود، بازار داخلی را کالاهای چینی به اسم کالاهای داخلی پر خواهند کرد.

نگرانی دیگری که می‌توان آن را به فرصت تبدیل کرد، مبادله‌ی تهاتری ایران و چین به علت تحریم‌ها می‌باشد. در چنین شرایطی که ارز توان ورود به کشور را ندارد و صادر کنندگان از راه واردات می‌خواهند سود ببرند، باید به واردات کالاهای اولیه و واسطه‌ای برای تولید داخلی دست زد. این امر برای بقای تولید داخلی وابسته، ضروری است. تولید وابسته را ابتدا باید حفظ کرد و سپس از راه اقدام‌های حمایتی درست، وابستگی را حذف کرد.

سخن آخر آن که رکود تورمی به فعالیت‌هایی مجوز فعالیت داده است که تولید را از بین می‌برد، از این رو باید از اقدام‌هایی که رکود تورمی را تشدید می‌کند، جلوگیری کرد و از حمایت‌های کمّی و کیفی به تولید برای بقا و تقویت آن بهره جست. اهمیت آنچه گفته شد را به خوبی می‌توان در تأکید مقام معظم رهبری مشاهده کرد، تأکیدی که سبب گردید شعار امسال رونق تولید داخلی نام گیرد.
 
 
*محمد شهاب؛ کارشناس ارشد اقتصاد



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 4 :: 1 2 3 4