اقتصاد دانان نخستین کسانی بودند که در نظریه های اقتصادی خود به تشریح کارآفرین و کارآفرینی پرداختند. ژوزف شومپــیتر کارآفرین را نیــروی محرکــه اصلی در توسعه اقتصادی می داند و می گوید: نقش کارآفرین نوآوری است . از دیدگاه وی ارائه کالایی جدید ، ارائه روشی جدید در فرآیند تولید ، گشایش بازاری تازه ، یافتن منابع جدید و ایجاد هرگونه تشکیلات جدید در صنعت و... از فعالیت های کارآفرینان است. کـرزنر نیز کـه از استــادان اقتصاد دانشگاه نیویورک می باشد کارآفرینی را این گونه تشریح می کند : کارآفرینی یعنی ایجاد سازگاری و هماهنگی متقابل بیشتر در عملیات بازارها.
کارآفرین سازمانی: کسی که تحت حمایت یک شرکت ، محصولات ، فعالیتها و تکنولوژی جدید را کشف و به بهره داری می رساند.
کارآفرینی : فرآینــدی است که منجر به ایجــاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می گردد.کارآفرینی عبارتسـت از فرآینـد ایجـاد ارزش از راه تشکیل مجموعهُ منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصتها.
کارآفرین (مستقل) : فردی که مسوُلیت اولیه وی جمع آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار است و یا کسی که منابع لازم برای شروع و یا رشد کسب و کاری را بسیج می نماید و تمرکز او بر نواوری و توسعه فرآیند ، محصول یا خدمات جدید می باشد. به عبارت دیگر ، کارآفرین فردی است که یک شرکت را ایجاد و اداره می کند و هدف اصلی اش سود آوری و رشد است . مشخصه اصلی یک کارآفرین ، نوآوری می باشد.
کارآفرین شرکتی : کارآفرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید و نظام های سازمانی نوین است.
ویژگیهای شخصیتی کارآفرینان : دیوید مک کللند از استادان روانشناسی دانشگاه هاروارد آمریکا که اولین بار "نظریه روانشناسی توسعه اقتصادی" را مطرح نمود ، معتقد است که عامل عقب ماندگی اقتصادی در کشور های در حال توسعه مربوط به عدم درک خلاقیت فردی است بنابر عقیده ایشان با یک برنامه صحیح تعلیم و تربیت می توان روحیه کاری لازم را در جوامع تقویت نمود ، به گونه ای که شرایط لازم برای صنعتی شدن جوامع فراهم آید.
کارلند و همکارانش اهم ویژگیهایی را که در مورد کارآفرینان مورد بررسی واقع و تاُیید شده بودند ، جمع آوری نمودند که اهم آنها عبارتند از:
- نیاز به توفیق
- تمایل به مخاطره پذیری
- نیاز به استقلال
- کارآفرینان دارای مرکز کنترل درونی هستند.
- خلاقیت
برگرفته ازسایت: oliyasani.blogfa.com
متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است . این برداشت نا صحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسؤولان در این خصوص ، صرفاً جنبه اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود . در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند : بارور شدن خلاقیتها ، ترغیب به نوآوری و توسعه آن ، افزایش اعتماد به نفس ، ایجاد و توسعه تکنولوژی ، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه اشتغالزایی آن توجعه شود ، از سایر پیامدهای آن بی بهره خواهیم ماند .
برگرفته ازسایت: amdt.blogfa.com
مدل دوم، توسعه از طریق شرکت های کوچک و متوسط; همان کاری که دقیقاکشورهای سنگاپور و تایوان انجام داده اند و مدل سوم توسعه از طریق شرکت های بزرگ یعنی همان مدلی که کشور ژاپن و کره جنوبی در پیش گرفتند و آخرین و بهترین مدل که تاکنون توانسته است کارآمدی و اثربخشی خود را بر همگان آشکارکند مدل کارآفرینی است.
ضرورت کارآفرینی در ایران به دلیل اشتغال زایی و لزوم رفع بیکاری، وضعیت اسف بار مالی و ارزی به دلیل تکیه بیش از اندازه به درآمدهای نفتی، لزوم کوچک سازی و خصوصی سازی واحدهای تولیدی به دلیل افزایش کمرشکن هزینه بنگاه های اقتصادی بزرگ دولتی که تمام مخارج آن بر دوش دولت است و بهره وری پایینی هم دارند و ضرورت صادرات به منظور اشتغال زایی و حضور در بازارهای منطقه ای و بین المللی و در پایان دسترسی به فن آوری های جدید و برتر رقابت در سطح ملی و بین المللی است.
امروزه بسیاری از کشورها با تشخیص اهمیت سرمایه انسانی در قالب انسان کارآفرین و کارآمدی بالاتری که صنایع کوچک و متوسط در ایجاد اشتغال و انعطاف پذیری بالاتری که نسبت به صنایع و کسب و کارهای بزرگ دارند توسعه قابلیت های کارآفرینی را با حمایت از ایجاد و توسعه صنایع در کسب وکارهای کوچک را در اولویت برنامه های خود قرار داده اند.
راهکارهای توسعه کارآفرینی در ایران عبارت است از:
1- ایجاد نهادها و تشکیلات متمرکز در زمینه سیاست گذاری، سازمان دهی، نظارت و اجرای برنامه های آموزشی کارآفرینی.
2- توسعه آموزش های کارآفرینی و الحاق این آموزش ها به برنامه سیستم آموزشی کشور.
3- تدوین برنامه های استراتژیک توسط دولت در برنامه های کلان توسعه در باب آموزش کارآفرینی.
4- تربیت مربیان و مدرسان کارآفرینی.
5- تربیت مدیران کارآفرین در سازمان ها و مراکز تولیدی.
6- گسترش کارآفرینی سازمانی در مراکز تولیدی و صنعتی در جهت ارتقای بهره وری.
7- اعزام افراد و کارشناسان برای گذراندن دوره های کارآفرینی و کسب تخصص های کاربردی در کشورهای صاحب تجربه و انتقال دانش الگوهای کارآفرینی به ایران.
8- ایجاد ارتباط با سازمان های بین المللی فعال در زمینه کارآفرینی.
دولت می تواند نقش حمایت کننده، تشویق کننده و تسهیل کننده برای کارآفرینان داشته باشد. این حمایت ها می تواند شامل حمایت های مالی، آموزشی، بازاریابی، اطلاعاتی، مشاوره خدمات صنعتی و تسهیلات بلندمدت برای خرید ماشین آلات و فن آوری موردنیاز کارآفرینان باشد.
رونق و ترویج کارآفرینی در کشور باعث می شود در درجه اول کارآفرینان بخشی از وظایف دولت را در ایجاد اشتغال به عهده گیرند و موجب تقویت بخش خصوصی شوند که خود بهره وری را افزایش می دهد و باعث تغییر فرهنگ کار و شیوه نگرش افراد جامعه به اشتغال می شود، دوم منجر به ترویج فرهنگ تولید، خود اتکایی و از بین بردن فرهنگ مصرف گرایی می شود و در نهایت سرمایه های انسانی را به عنوان زیربنای رشد و توسعه اقتصادی کشور تقویت می کند.
نکته بسیار جالب و قابل تامل ارتباط میان کارآفرینی و فرهنگ جامعه است. از یک سو کارآفرینی با ایجاد فرصت های شغلی، تولید ثروت و بهبود شرایط اقتصادی، پیش زمینه ای اساسی برای ارتقای سطح فرهنگی جامعه است که با برآورده شدن نیازهای اولیه معیشتی زمینه را برای بروز نیازهای عالی تر انسانی فراهم می سازد و در صورتی که به مسیری درست هدایت شود شکوفایی و تعالی انسان ها را در پی دارد، از سوی دیگر نحوه شکل گیری و ثمربخشی کارآفرینی روش ها و شیوه های خاصی را می طلبد که بر پایه باورها و ارزش های ویژه ای استوار شده است و مجموعه این روش ها و باورها را می توان یک فرهنگ تلقی کرد. در واقع فرآیند کارآفرینی در بطن خود فرهنگ خاصی را نهفته دارد و این فرهنگ را می توان همان فرهنگ حاکم بر شرکت های کارآفرینی کوچک دانست.توسعه کارآفرینی در سطح سازمان ها نیز به دلیل عقب نماندن از رقبا، ضرورت خطرپذیری، تغییر روند جمعیت، پیشرفت سریع دانش و فن آوری و تعامل سازمان با تحولات بازار، لزوم ایجاد واحدهای مستقل کاری در بنگاه های بزرگ ضروری است که در نهایت این نوع توسعه کارآفرینی هم به توسعه ملی منجر خواهد شد.
برگرفته ازسایت : روزنامه سرمایه
آنچه انسانها می توانند باشند، باید باشند. آنها باید به ماهیت خود وفادار باشند.
کارآفرینی یعنی مدیریت فرصت. نوگرایی خوب است ولی باید محصول یا خدمت به بازار وارد شود و پس از آن باید تلاش کرد تا در بازار حفظ شود به عبارتی اساس رقابت، ماندگاری است.
محققان از دنیای امروزی به عنوان عصر عدم تداوم یاد می کنند. عصر تداوم به این معنی است که دیگر تجارب و راه حل های گذشته برای مسایل جاری و آینده سازمان کارگشا نیستند. باید به شیوه ای دیگر اندیشید و به دنبال راهکارهای جدید سازمانی بود تا بتوان کالا و خدمت را با حداقل هزینه و با کیفیت برتر، آنگونه که در شرایط بازار جهانی بتوانیم رقابت کنیم و برنده این مسابقه جهانی باشیم، تولید کنیم. از این رو باید روحیه کارآفرینی را در سازمان نهادینه کنیم. اما پیش از نهادینه سازی باید به روشنی و وضوح این مفهوم را برای کارکنان (شهروندان سازمانی) معرفی کرد.
در این راستا، سازمان مدیریت فرا در سمینار یک روزه ای که در دفتر مطالعات وزارت امور خارجه برگزار شد به بررسی این مفهوم پرداخت. در این سمینار که با حضور خانم دکتر فریبا لطیفی مدیرعامل سازمان مدیریت فرا، آقای دکتر علی محمدگودرزی عضو هیات علمی فرهنگستان علوم و آقای دکتر محمود احمدپور مدیر مرکز کارآفرینی دانشگاه امیرکبیر برگزار شد مفاهیم خودباوری و کارآفرینی محورهای اساسی بحث قرار گرفت.
خانم دکتر لطیفی سخنان خود را با طرح این پرسش که کارآفرین کیست شروع کرد. او کارآفرین را کسی معرفی کرد که همواره این رؤیا را در سر دارد که چگونه یک ایده را به یک واقعیت سودآور تبدیل کند وی افزود، کارآفرینان با انسانهای عادی تفاوت دارند. انسانهای عادی پدیده ها را آن طور که هست می بینند و می پرسند: چرا؟ اما کارآفرینان رؤیای چیزهایی را می بینند که هرگز وجود نداشته اند و می پرسند: چرا که نه؟ کارآفرینی یعنی ایجاد کار. اما قابل توجه است که قدرت آفرینندگی وقتی بروز می کند که بین آرمان و واقعیت فاصله باشد منبع این قدرت آفرینندگی، تنش آزاردهنده بین وضع موجود و وضع مطلوب است.
دکتر لطیفی در ادامه چنین افزود، برای آفرینندگی باید شجاعتی عاشقانه داشت؛ آفرینندگی مستلزم دو عامل است: یکی اعتماد به نفس برای آموختن چیزهایی که نمی دانیم و دوم شجــاعت بــرای رویـارویی با
شکست. به طورکلی یک کارآفرین موفق این خصوصیــات را دارا است: سازنده، هدفجو، پی جو و مقاوم، فرصت طلب، ریسک پذیر، بــازارشنـاس، خلاق، تغییر پذیر، مستقل، تعالی جو و تنوع طلب پذیرش استرس، خوش بین و مثبت، کیفیت شناس و... .
راهنمایی برای خودباوری
در بخشی از این سمینار خانم مهندس افرا دادرس به ادامه خلاصه ای از کتاب »راهنمایی برای خودباوری«، نوشته »ناتانیل براندن« و ترجمه مینو سلسله پرداخت. او در بخش اول سخنان خود از خودباوری و ویژگیهای لازم برای خودباوری تعاریفی ارائه کرد. وی خودباوری را تمایل به اینکه خود را فردی شایسته مواجهه با چالشهای اساسی زندگی و شادیها بدانیم تعریف کرد و ویژگیهای لازم برای خــودبـاوری را آگاهانه زیستن، خویشتن پذیری، مشتاقانه پذیرفتن توانایی ها، خودمسئولی، خودتاییدی، هدفمند زیستن و صداقت عنوان کرد. خانم دادرس به چالشهای خودباوری یعنی به عشق، ترس از خودخواهی و اضطراب موفقیت اشاره و در بخش دیگری از سخنان خود استراتژی هایی را برای خودباوری ارائه کرد. این استراتژیها عبارتند از؛
- تلاش برای پیگیری رویه های نوین
- شناخت محدودیت هایمان
- در تدارک موفقیت شغلی
- و برگزیدن شادمانی.
وی سخنان خود را با این جمله به پایان رساند: »به یاد نگه داریم که جهان نیازمند آفتاب لبخندهای هرچه بیشتر است، یادمان باشد که سهم خود را ادا کنیم«.
ویژگیهای افراد خودشکوفا
دکتر گودرزی روانشناسی کمال یافتگی و خودباوری را بنیادی ترین نیاز انسان در هزاره سوم معرفی کرد و گفت »آبراهام مازلو« بنیانگذار و رهبر معنوی جنبش روانشناسی انسان گرا شخصیت را اینگونه تعریف می کند: »آنچه انسانها می توانند باشند، باید باشند. آنها باید به ماهیت خود وفادار باشند«. وی تاکید کرد که مازلو پایه نظریه شخصیت خود را درباره افرادی که ازنظر هیجانی بسیار سالم بودند، قرار داد. وی اگرچه افراد زیادی را که خودشکوفا می دانست، پیدا نکرد؛ اما برآورد کرد که افراد خودشکوفا یک درصد جمعیت یا کمتر را تشکیل می دهند و به این نتیجه رسید که آنها در ویژگیهای خاصی مشترکند ویژگیهایی چون:
- درک کارآمد واقعیت
- پذیرش خودشان، دیگران و طبیعت
- خودانگیختگی، سادگی و طبیعی بودن
- احساس جدایی و نیاز به خلوت
- تمرکز بر مشکلات خارج از خودشان
- تازگی فهم و درک
- تجربه های عرفانی یا اوج
- علاقه اجتماعی
- روابط میان فردی عمیق
- خلاقیت
- ساختار و منش دموکراتیک
- عدم مقاومت دربرابر فرهنگ آموزی
این استاد دانشگاه توصیه کرد که: یک هدف خوب، سالم و سازنده را انتخاب کنید و
بعد تصمیم به اجرای آن بگیرید. صرف نظر از اینکه چندبار شکست بخورید، به سعی و کوشش خود ادامه دهید. ولی قاطعانه به خود بگویید: »تمام دنیا ممکن است فرو بپاشد ولی من نهایت سعی ام را می کنم«. این استفاده از اراده پویاست که مسلماً به موفقیت می انجامد. اراده پویا همان چیزی است که یک نفر را ثروتمنــد، دیگـری را قوی و یکی را قدیس می سازد.
نقش کارآفرین
دکتـر احمدپور نیز در سخنانی تعریف ساده ای از کارآفرینی ارائه کرد. و گفت کارآفرین کسی است که دارای ایده و فکر جدیدی باشد و ازطریق ایجاد یک کسب و کار که توأم با مخاطره و ریسک است محصول و خدمتی را به بازار ارائه کند که نو و جدید باشد. او از قول »ژوزف شوپیتر« (1943) کارآفرینی را موتور توسعه اقتصادی و لوکوموتیوران این توسعه را کارآفرین معرفی کرد. جوهره حرف شوپیتر این است که شرکتهای جدید می آیند، شرکتهای قدیم را ازبین می برند. این فرایند ازطریق چرخه نوآوری انجام می شود. به عبارتی هرگاه محصول یا خدمت جدید، فرایندجدید تولید، بازار جدید، منبع جدید و یا صنعت جدیدی ایجاد شود؛ چرخه شرکت قدیم را از بین می برد و پویایی اقتصاد در این زاد و ولد است. هرچه در اقتصاد این نوگرایی حجیم باشد، تخریب، تخریب خلاق است و همواره به سمت تعالی می رود.
وی تاکید کرد کارآفرینی یعنی مدیریت فرصت. نوگرایی خوب است ولی باید محصول یا خدمت به بازار وارد شود و پس از آن نیز باید تلاش کرد تا در بازار حفظ شود. به عبارتی اساس رقابت، ماندگاری است. در هر اقتصادی اگر تعداد کارآفرینان بیشتر باشد، اقتصاد رقابتی تر و پویاتر است. او در بخش پایانی سخنان خود نقش کارآفرین را در این موارد برشمرد:
- عامل ایجاد و توزیع ثروت
- عامل انتقال تکنولوژی
- عامل تشویق و ترغیب سرمایه گذاری
- عامل شناخت و گسترش بازارها
- عامل تعادل در اقتصاد
- عامل تجدید حیات
- عامل کاهش بوروکراسی
- نوآور و تسهیل کننده تغییر
- تشویق و رقابت 1
برگرفته از:تدبیر
اما واقعاً چه ابزار یا وسیلهای میتواند چنین فضای گستردهای را فراهم نماید؟ فناوری اطلاعات و در رأس آن اینترنت پاسخ این سوال را به آسانی داده است. کاربردهای گوناگون اینترنت طی دهه اخیر سبب شده است تا این امکان ارتباطی فرضیهای را که در گذشته با شک و تردید تحت عنوان «دهکده جهانی» مطرح میشد، امروز برای ساکنان زمین به واقعیتی ملموس تبدیل نماید. امکانات منحصر به فرد اینترنت سبب پیدایش شکل جدیدی از تجارت شد که امروزه به نام تجارت الکترونیک شناخته شده است. انجام تعاملات تجاری به صورت پیوسته5 و سهولت در پرداخت و دریافت وجوه سبب ایجاد تحولی شگرف در شکل و ماهیت تجارت گردیده است.
همه این امکانات و توانمندیها به دست توانمند کسانی به وجود آمده اند که فکری خلاق و ذهنی با استعداد داشته اند. اینان کارآفرینان واقعی هستند؛ چرا که نه تنها سبب خود اشتغالی و اشتغال زایی برای مجموعههای انسانی وابسته به خودشان شده اند، بلکه میلیونها فرصت شغلی را نیز تنها با اتصال به اینترنت برای میلیونها نفر از ساکنان این کره خاکی فراهم ساخته اند. بنا بر این از یک سو با فناوری اطلاعات به عنوان بستر اشتغال زای جهانی روبرو هستیم و از سوی دیگر با کارآفرینانی مواجه میشویم که هر روز فرصتهای جدیدی را برای جویندگان شغل و کار در فضای مجازی ایجاد مینمایند. این کارآفرینان طیف وسیعی را از ارائه کنندگان خدمات و محصولات در اینترنت تا برنامه نویسان و متخصصان فناوری اطلاعات در بر میگیرند. بنابراین، اقتصاد دنیای امروز بر پایه نوآوری، خلاقیت و استفاده از دانش به ویژه دانش اطلاعات و ارتباطات استوار است. چنین اقتصادی را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانشمحور6 میگویند.
در این مقاله از یک سو به تشریح مشارکت فناوری اطلاعات در کارآفرینی پرداخته میشود و از سوی دیگر تعامل دو سویه میان این دو مورد بررسی قرار میگیرد. در پرتوی مباحث مطرح شده، کوشش میشود تصویری روشن از توانمندیهای بالقوه و بالفعل این فناوری در ایجاد فرصتهای نوین شغلی ارائه گردد. امید است مطالب مطرح شده در این مقاله بتواند در تصمیم سازیها و تدابیری که احتمالاً به منظور رفع مشکل بیکاری اتخاذ خواهند شد، مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
2- کارآفرینی چیست، کارآفرین کیست؟
کارآفرینی موضوعی است که از اواخر قرن بیستم مورد توجه محافل آموزشی کشورهای جهان قرار گرفته است. بررسی تاریخ ادبیات کارآفرینی مؤید آن است که این واژه اولین بار در تئوریهای اقتصادی و توسط اقتصاد دانان ایجاد شده و سپس وارد مکاتب و تئوریهای سایر رشتههای علوم گردیده است.
کانتیلون7 (1755) که ابداع کننده واژه کارآفرینی است، کارآفرین را فردی ریسکپذیر میداند که کالا را با قیمت معلوم خریداری میکند و با قیمت نامعلوم میفروشد. جین بپتیست سی8 کارآفرین را هماهنگ کننده و ترکیب کننده عوامل تولید میداند اما ویژگی خاصی را برای او در نظر نمیگیرد (استیونسون و جاریلو 1990). به عبارت دیگر فردی باید عوامل تولید (زمین، نیروی کار و سرمایه) را جهت تولید، تجارت یا ارائه خدمات ترکیب کند که به این شخص «کارآفرین» و به کار او «کارآفرینی» گفته میشود (عابدی 1380).
یکی دیگر از تعاریف کامل و جامع کارآفرینی توسط شومپیتر9 ارائه شده است. وی در کتاب خود با عنوان «ئئوری توسعه اقتصادی» بین مفهوم واژه نوآوری10 و اختراع11 تفاوت قائل شده است و نوآوری را استفاده از خطرپذیری اختراع برای ایجاد یک محصول یا خدمت تجاری میداند. به نظر وی نوآوری عامل اصلی ثروت و ایجاد تقاضاست. بنابراین کارآفرینان مدیران یا مالکانی هستند که با راه اندازی یک واحد تولیدی- تجاری از اختراع بهرهبرداری میکنند (زیلاگی و والاس 1987).
با توجه به تعاریف ارائه شده در این خصوص میتوان گفت کارآفرین کسی است که:
· کار و شغل ایجاد کند.
· خوداشتغالی و دیگر اشتغالی ایجاد کند.
· ارزش افزوده ایجاد کند.
· محصولات یا خدمات جدید به وجود آورد.
· خلاقیت و نوآوری کاربردی داشته باشد.
· با خطرپذیری، فعالیتهای تولیدی و اقتصادی انجام دهد.
· نیازها را شناسایی و آنها را برآورده سازد.
· فرصتها را به دستاوردها تبدیل کند.
· منابع و امکانات را به سوی هدف هدایت کند.
· برای تقاضاهای بالقوه محصول بیافریند (پیش بینی در عرضه و تقاضا).
· ایده خلاق را به ثروت تبدیل کند.
3- انواع کارآفرینی
در یک نگاه کلی میتوان کارآفرینی را به دو نوع اساسی تقسیم نمود. کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی (موسوی 1387). اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد؛ آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد؛ آن را کارآفرینی سازمانی مینامند.
بسیاری از کارآفرینان کار خود را در قالب ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط12 (SMEها) شروع مینمایند. این شرکتها سهم به سزایی در توسعه صنایع پیشرفته وایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکتهای بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. لذا بسیاری از دولتها متقاعد شده اند که باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط در قالب انکوباتورها13 (مراکز رشد فناوری)، پارکهای صنعتی و فناوری فراهم نمایند و آنها را تا زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند، حمایت کنند. در کشورهای جنوب شرقی آسیا 95% کل بنیادهای اقتصادی و صنعتی کشورها را SMEها تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال این کشورها تاثیرگذارند (موسوی 1387).
4- مشارکت فناوری اطلاعات در کارآفرینی
امروزه روشن شده است که اطلاعات و ارتباطات دو قدرت مهم هستند. این دو هم خود ارزش دارند و هم ارزش بوجود میآورند. فردی که از بازراهای مختلف و قیمت اجناس در آن بازراها اطلاع داشته باشد یا از گذشته و آینده بازار باخبر باشد، تصمیمات بهتری را برای رسیدن به سود بیشتر میتواند بگیرد. اطلاعات علاوه بر ارزش ذاتی، جنبه دیگری دارد که به دانش منتهی میشود و در مکانیزم تصمیمگیری و انجام بهتر آن اثر میگذارد. ارتباطات نیز مانند اطلاعات ارزشمند بوده و ارزش افزودهای متناسب با اندازه و نوع ارتباطات نصیب افراد میکند.
اطلاعات و ارتباطات دو ابزار اساسی مورد نیاز هر فعالیت کارآفرینی هستند. کارآفرینی در انزوا و بدون حمایت نهادها، سازمانها و انسانها امکانپذیر نیست. کارآفرینی مستلزم کشف یک نیاز اجتماعی است. و کشف نیازهای اجتماعی به شناخت اجتماع، نیازهای آن و بافت فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی آن وابسته میباشد. در شناسایی نیاز هر فعالیت کارآفرینانه، ایدهپرداز یا تئوریسین میبایست نسبت به محیط بینش و بصیرت داشته باشد و بداند چه راهحلهایی برای رفعآن نیاز، در نقاط دیگری از دنیا ارائه شده است. بنابراین اطلاعات و دانش مانند ارتباطات از ملزومات هر فعالیت کارآفرینی است.
فناوری اطلاعات و در رأس آن اینترنت شرایط تازهای را پدید آورده است که در آن تولیدکنندگان، تامینکنندگان، فروشندگان و مشتریان، و تقریباً همه عوامل دستاندرکار یک چرخه اقتصادی قادرند در یک فضای مجازی مشترک با یکدیگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اینترنت تئوریها و نظریات جدیدی را به میان آورده است که یکی از آنها اشتغال پیوسته14 است.
در این نوع اشتغال فرد شاغل کار خود را با استفاده از امکانات رایانهای انجام میدهد و حاصل کار را (که میتواند محصولی مانند یک نرم افزار یا خدمتی نظیر کاوش باشد) از طریق اینترنت در اختیار کارفرما یا مشتریان قرار میدهد. جالب تر آنکه دریافت دستمزد یا پرداخت مبالغ نیز با استفاده از اینترنت و از طریق مجاری اعتباری اینترنتی نظیر حسابهای اینترنتی و کارتهای اعتباری صورت میگیرد. مجموعه این فعالیتها و تعاملات در قالب آنچه که امروزه تجارت الکترونیک نامیده میشود، قابل بررسی است.
در حقیقت تجارت الکترونیکی یکی از نمودها و کاربردهای ویژه فناوری اطلاعات است و هم اکنون حجم وسیعی از تعاملات بازرگانی در کشورهای پیشرفته به شیوه الکترونیکی صورت میپذیرد. بر اساس آمارهای رسمیاعلام شده، تجارت الکترونیکی آمریکا طی سال به 2002 بالغ بر 6/1 هزار میلیارد دلار بوده است که پیش بینی میشود در سال 2006 ، 7/13 میلیارد20021/7 هزار میلیارد دلار برسد. تجارت الکترونیکی مالزی در سال دلار بود که پیش بینی میشود در سال 2006 به بیش از 158 میلیارد دلار خواهد رسید (شهیدی 1387). بدیهی است که رسیدن به چنین حجمهای دلاری در تجارت الکترونیکی بر اساس برنامهریزی و استفاده از فرصتهای تجاری امکانپذیر خواهد بود. شرکتهایی مانند Yahoo، eBay،Amazon و دیگران در مدت کوتاهی توانستهاند ارزش بسیاری را کسب نمایند. آمارها نشان میدهد که در طی 5 سال آخر قرن گذشته ارزش برخی از این شرکتها بیش از 200 برابر شده است (ویلسون 1999). کارآفرینی در اینترنت به این موارد خلاصه نمیشود و موارد بسیاری خصوصاً در زمینه نرمافزارهای مبتنی بر شبکه و همچنین محتویات شبکه وجود دارد. کارآفرینی در شیوههای جذب مشتریان اینترنتی، بازاریابی اینترنتی، همکاریها و شبکههای مجازی، واقعیت مجازی، آموزش و کار از راه دور و … همه و همه گستردگی کارآفرینی در عصر اطلاعات را نشان میدهند.
اینترنت شبکهای مجازی است که تا حد زیادی مستقل از محل میباشد. این شبکه بازاری بدون مرز است که میتوان به راحتی در آن تجارت نمود. برای این منظور میبایست افراد کارآفرین با ایدههایی نو، شرکتهایی اینترنتی را تاسیس کنند و پس از مدتی که ارزش فوقالعادهای یافتند آنها را بفروشند.
گسترش روز افزون اینترنت در عرصههای گوناگون خدمات که بر مبنای پیدایش نیازهای جدید صورت میگیرد، سبب شده است تا هر روز افراد بیشتری جذب این بازار کار مجازی شوند و شانس خود را در یافتن مشاغل مناسب امتحان کنند. مؤسسات، سازمانها و نهادهای خصوصی و دولتی در همه کشورها بر آن شده اند تا معرفی محصولات و خدمات خود را در بستر اینترنت انجام دهند، از این رو اولین نیازی که فرا روی آنها قرار میگیرد؛ مراجعه به افرادی است که از دانش و مهارت کافی برای انجام چنین فعالیتهایی برخوردار باشند. طبیعی است که امروز نمیتوان مؤسسهای را عاری از متخصصان فناوری اطلاعات یافت. ورود رایانه و فناوریهای مرتبط با آن به بازار کار و تجارت و کاربرد روز افزون تعاملات اینترنتی سبب شده است که بازاری دائمی برای متخصصان فناوری اطلاعات به وجود آید. بنا براین فناوری اطلاعات به عنوان یک پدیده به نوبه خود سبب کارآفرینی در حوزههای مختلف گردیده است.
5- ویژگیهای مؤثر فناوری اطلاعات در کارآفرینی
فناوری اطلاعات با برخورداری از ویژگیها و قابلیتهای مختلف توانسته است انعطاف پذیری شایان توجهی را در زمینه کارآفرینی از خود نشان دهد. همین ویژگیها سبب افزایش کارایی این فناوری در امر کارآفرینی و ایجاد اشتغال شده اند. در یک نگاه کلی میتوان به برخی از این ویژگیها اشاره نمود:
5-1- افزایش سرعت
محاسبه و پردازش سریع اطلاعات و انتقال فوری آن، زمان انجام کار را کاهش و در نتیجه بهرهوری را افزایش میدهد. فناوری اطلاعات امکان جستجو و دستیابی سریع به اطلاعات را نیز فراهم میکند.
5-2- افزایش دقت
در مشاغل مبتنی بر انسان دقت انجام کار متغیر است؛ درحالیکه فناوری اطلاعات دقتی بالا و ثابت را تامین و تضمین میکند. در انواع فعالیتهای پردازشی و محاسباتی دقت کامپیوتر به مراتب بیشتر از انسان است.
5-3- کاهش اندازه فیزیکی مخازن اطلاعات
با توسعه فناوری اطلاعات و بکارگیری آن دیگر لزومی به حمل و نگهداری حجم زیادی از کتابهای مرجع تخصصی وجود ندارد. به راحتی میتوان در هر دیسک فشرده اطلاعات چندین کتاب را ذخیره نموده و یا آنکه منابع مورد نیاز را از طریق شبکههای رایانهای دریافت نمود.
5-4- رفع برخی از فسادهای اداری
استفاده از فناوری اطلاعات شفافیت در انجام کارها را افزایش میدهد و بسیاری از واسطهها را حذف میکند. این دو مزیت کلیدی منجر به رفع برخی از فسادهای اداری خصوصاً در سطوح پایین میشوند.
5-5- ایجاد امکان کار تمام وقت
به کمک فناوری اطلاعات بسیاری از استعلامها و مراجعات افراد و غیره از طریق شبکههای کامپیوتری و به صورت خودکار انجام میگیرد. بنابراین میتوان به صورت بیست و چهار ساعته از آن بهره گرفت.
5-6- ایجاد امکان همکاری از راه دور
مخابرات، تلفن، تله کنفرانس، ویدئو کنفرانس و همچنین سیستمهای همکاری15 ، تبادل الکترونیکی دادهها16 و غیره نمونههایی از کاربردهای فناوری اطلاعات در این زمینه هستند.
5-7- کاهش هزینههای سیستم یا سازمان
با توجه به موارد فوق به خصوص افزایش سرعت که باعث انجام تعداد کار بیشتر میشود و انجام کار تماموقت، بهرهوری سیستم افزایش مییابد و در نتیجه باعث کاهش مقدار زیادی از هزینهها میگردد.
6- وضعیت فعلی و آینده در بازار کار فناوری اطلاعات
گزارشی که اخیراً توسط مجمع فناوری اطلاعات آمریکا برای سال 2003 تهیه و ارائه شد، روشن ساخت در آینده تقاضا برای نیروی کار فناوری اطلاعات (IT) در کشورهای در حال رشد رو به فزونی خواهد گذاشت و در کشورهای پیشرفته کاهش خواهد یافت (حجازی 1383). همچنین در گزارش مذکور آمده است که تفاوتهای چشمگیری میان روشهای شرکتهای IT و غیر IT در رسیدگی به نیازهای نیروی کار وجود دارد، از جمله تمایل به صادر نمودن متخصصان معینی از مشاغل IT به کشورهای خارجی.
در حال حاضر از هر 10 نفر کارمند IT ، 9 نفر در بانکها، شرکتهای بیمه، کارخانههای تولیدی و دیگر سازمانهای غیر IT کار میکنند. بررسی جدیدی که توسط مجمع فوق الذکر به عمل آمده است، نشان میدهد که نه تنها اکثریت کارکنان IT در خارج از صنعت IT فعالیت دارند، بلکه دیدگاه و امیدهایی که از دو گروه کارکنان IT و غیر IT وجود دارد، کاملًا متفاوت است. در سالهای گذشته مشاغل IT با یک ضریب رشد دو رقمی به عنوان راهی برای پیشرفت مطرح بودند، حداقل برای کسانی که به دنبال سریع ترین روش استخدام بودند. اکنون نسبت به سالهای قبل چیزهای زیادی تغییر کرده است، حتی اقتصاد هم روند بهبود خود را خیلی آرام و به تدریج طی میکند.
امکان استخدام خارج از صنعت IT مطمئنتر به نظر میرسد و به آشفتگی کمتری دچار میشود. شرکتهای غیر IT استعداد بیشتری در استخدام نیروی کار مطابق برنامههای خود دارند و مشاغل را به ندرت به خارج از کشور منتقل میکنند، ضمن آنکه روند افزایش حقوق در آنها طبیعی تر است و پرداخت ما به التفاوت یا مساعده به پرسنلشان را قطع نمیکنند.
واقعیت در آمریکا این است که شرکتهای آیتی 41219 نفر از کارمندان خود را بین فصل اول سال 2002 و فصل اول سال 2003 اخراج کردند که این رقم در مورد شرکتهای غیر IT بالغ بر 438924 بود. استخدام در شرکتهای IT طی یک دوره 12 ماهه همچنان ناچیز بود. این دادهها به معنای آن هستند که نیروی کار IT در کشورهای پیشرفته و صنعتی در حال ثبات و استقرار است.
بازار نرم مشاغل IT نشان دهنده این حقیقت بوده است که از هر چهار شرکت سه شرکت میگویند طی دوازده ماه گذشته تغییری در پرداخت حقوق کارکنان IT خود نداشتهاند. 76 درصد از شرکتهای غیر IT و 49 درصد از شرکتهای IT که این تغییر را داده اند، میگویند طی سال گذشته پرداختها را افزایش داده اند. فقط 8 درصد از شرکتها که دست به کار شده اند، میگویند که طی 12 ماه گذشته پرداختهایشان همچنان در سطح پایینی قرار داشته است. شرکتهای IT بیش از 20 برابر بیشتر از این رقم نسبت به شرکتهای غیر IT سهم داشته اند. 17 درصد از شرکتها میگویند که برای تغییر در پرداختها برنامه ریزی کرده اند و این کار را در ارتباط با کارکنان IT طی 12 ماه آینده انجام خواهند داد. 65 درصد از شرکتهای IT میگویند دستمزدها را افزایش خواهند داد، در حالیکه 11 درصد میگویند حقوقها را کاهش خواهند داد (حجازی 1383).
اما در کنار این واقعیتها افقهای امید بخشی نیز به چشم میخورند. همانطور که اقتصاد تعداد فزایندهای از متقاضیان واجد شرایط کار را به وجود آورده است، مدیران کارفرما نیز میتوانند در پرکردن مشاعل خود آزادی انتخاب بیشتری داشته باشند. در اواخر دهه 1990 و در بازارهای رقابتی، کارفرمایان بیشتر مایل به دادن آموزش رسمی و گرفتن تجربه مشخص کاری بودند. با نرمتر شدن بازار، کارفرمایان نیز بیشتر مایل به جذب آموزش و تجارب کاری ویژه شدند. اکنون شرکتها میخواهند مشاغل IT خود را به چند دلیل به خارج از کشور منتقل کنند. این دلایل شامل نیاز به بومی سازی گسترده محصولات و خدمات، توانایی استفاده از اختلافات زمانی و جغرافیایی برای ایجاد شیفتهای دوم یا سوم کاری به عنوان وسیلهای جهت باز نگه داشتن بازارها و نیز یک استراتژی برای کاهش هزینهها میباشد. از آنجایی که طبیعت شرکتهای خارجی جمعیتهای نیروی کاری IT را بیش از گذشته پیچیده ساخته است، تعادل سنتی میان هزینه و کیفیت به تدریج از میان میرود. در نتیجه، توسعه خارجی مشاغل بیشتر به عنوان یک گزینه مطرح میشود و کارفرمایان بیشتری این راه حل را در ارتباط با انواع بیشتری از مشاغل IT در نظر میگیرند.
7- نتیجه گیری
ملاحظه شد که فناوری اطلاعات تحولات زیادی در کلیه فعالیتهای اجتماعی ازجمله کارآفرینی بوجود آورده و به عنوان مهمترین ابزار کارآفرینی مدرن مورد توجه قرار گرفته است. همچنین کارآفرینی در فناوری اطلاعات پهنه وسیعی برای فعالیت دارد. کارآفرینی لازمه توسعه فناوری و توسعه فناوری بستر کارآفرینی است. بنابراین با یک تعامل دو سویه میان این دو مواجه هستیم و بر اساس اهمیت نقش بسترساز کارآفرینی، وظیفه نهادهای مسئول مدنی و اجتماعی مشخص میشود. دولتها باید بستر کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات که همان شبکههای ارتباطی و اطلاعاتی میباشد را توسعه دهند و تقویت کنند و امکان دسترسی آسان همگان به این شبکهها را فراهم نمایند. ضمن اینکه فرهنگ استفاده از شبکهها را ایجاد کرده و گسترش دهند و قوانین و مقررات لازم را تدوین و اجرا نمایند.
از سوی دیگر در بخشهای خصوصی شرکتهای IT در حال افزایش کارکنان پشتیبانی فنی هستند و این نشان دهنده آن است که همواره در ارتباط با محصولات یا برنامههای جدید نیازمند نیروهای انسانی تازه نفس هستند. این گونه فعالیتها علاوه بر آنکه سبب رشد سرمایه IT میشوند، جذب منابع انسانی را نیز در پی دارند. بنابراین به نظر میرسد این شرکتها بتوانند فراتر از اهداف استخدامی خود بروند و سهم بیشتری در کارآفرینی داشته باشند. همچنین انتقال مشاغل IT به خارج میتواند به عنوان یکی از قابلیتهای بالقوه بازار کار فناوری اطلاعات در نظر گرفته شود.
برگرفته ازسایت : کارآفرین ها
از نظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی درتوسعه اقتصادی است » و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد». همچنین کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفته است.
جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداختهند.
دانشمندان مدیریت به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداختهاند.
- سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی
به طور کلی و با عنایت به موارد اشاره شده در فوق ، سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی را میتوان به پنج دوره تقسیم نمود:
دوره اول ( قرون 15 و 16 میلادی) : در این دوره به صاحبان پروژههای بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژهها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و .... از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید. کارآفرین اطلاق میشد، در تعاریف این دوره پذیرش مخاطره، لحاظ نشده است.
دوره دوم ( قرن 17 میلادی) : این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان ، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی میباشد.
دوره سوم ( قرون 18و 19 میلادی) : در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره میکند و سرمایه مورد نیاز خود را از طریق وام تأمین میکند، بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایهگذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.
دوره چهارم ( دهههای میانی قرن بیستم میلادی) : در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.
دوره پنجم، دوران معاصر( از اواخر دهه 1970 تاکنون ) : در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار، جلب توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نمودهند.
تا دهه 1980 سه موج وسیع ، موضوع کارآفرینی را به جلو رانده است:
ـ موج اول: انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوههای سریع پولدار شدن میباشد. این موج از اواسط دهه 1950 شروع میشود.
ـ موج دوم: این موج که شروع آن ازدهه 1960 بوده شامل ارائه رشتههای آموزش کارآفرینی در حوزههای مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزهها به سایر رشتهها نیز تسری یافته است.
ـ موج سوم: این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکتهای کوچک و انجام تحقیقات در خصوص نوآوریهای صنعتی میشود که از اواخر دهه 1970 آغاز شده است.
- سابقه کارآفرینی در ایران
علیرغم اینکه در کشورهای پیشرفته دنیا از اواخر دهه 1970 به بعد به موضوع کارآفرینی توجه جدی شده و حتی در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هم از اواخر دهه 1980 این موضوع را مورد توجه قرار دادهاند، در کشور ما تا شروع اجرای برنامه سوم توسعه، توجه چندانی به کارآفرینی نشده بود. حتی در محافل علمی و دانشگاهی نیز به جز موارد بسیار نادر، فعالیتی در این زمینه صورت نگرفته بود. مشکل بیکاری و پیشبینی حادتر شدن آن در دهه 1380 موجب شد که در زمان تدوین برنامه سوم توسعه، موضوع توسعه کارآفرینی مورد توجه قرار گیرد. در برنامه اخیر، توسعه کارآفرینی در سطح وزارتخانههای علوم، تحقیقات و فناوری، بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، جهاد کشاورزی، صنایع و معادن و فلزات و همچنین مؤسسه جهاد دانشگاهی به دلیل ارتباط با فعالیتهای آنها، مطرح شده است.
متأسفانه واژه کارآفرینی که ترجمهای از کلمه Enterpreneurship است، موجب گردیده است که معنی ایجاد کار و یا اشتغالزایی از این واژه برداشت میشود. در حالیکه کارآفرینی دارای مفهومی وسیعتر و با ارزشتر از اشتغالزایی است. این برداشت ناصحیح از این مفهوم و همچنین تورم نیروی انسانی بیکار در جامعه ( بویژه در بین دانشآموختگان دانشگاهی)، موجب شده بسیاری از سیاستهایی که برای توسعه? آن اتخاذ شده و نیز در بخشنامهها و سخنرانیهای مسئولان در این خصوص، صرفاً جنبه? اشتغالزایی برای آن در نظر گرفته شود. در حالیکه کارآفرینی دارای پیامدهای مثبت و مهم دیگری همانند: بارور شدن خلاقیتها، ترغیب به نوآوری و توسعه? آن، افزایش اعتماد به نفس، ایجاد و توسعه? تکنولوژی، تولید ثروت در جامعه و افزایش رفاه عمومی است و در صورتیکه فقط به جنبه? اشتغالزایی آن توجه شود، از سایر پیامدهای آن بیبهره خواهیم ماند .
- ریشه های کارآفرینانه
هیچ معلمی نیرومندتر و نافذتر از مثال خوب نیست. مطالعات در این زمینه نشان می دهد که بیش از نیمی از آغاز کنندگان حرف جدید والدینی داشتهاند که صاحب یک حرفه بودهاند. نویسنده آنرا بطور خلاصه بدین ترتیب بیان میدارد: افرادی که دست به ایجاد شرکت می زنند احتمال قریب به اتفاق از خانواده هایی هستند که در آن والدین یا فامیلهای نزدیکشان در همان حرفه مشغول فعالیت بودهاند. افراد مسنتر مثال یا مدلهایی برای فرزندان خود بودهاند و احتمالاً برایشان فرقی نمیکرد که در کار خود موفق باشند یا خیر. بهر حال، برای فرزندان که در چنین خانواده هایی بزرگ میشدند، عمل شروع یک حرفه جدید ممکن بنظر میرسید و کاری بود که آنها قادر به انجامش بودند.
- تاثیر تجربه
تجربه و دانش فنی نقش اساسی را در ایجاد شرکت موفق بازی مینماید. مهارتها و صلاحیتهای مدیریتی برای تاسیس یک شرکت لازم است. بسیاری از مطالعات مشخص میسازد که 90% یا بیشتر مؤسسان (بنیانگذاران) شرکتهای خود را در بازار و صنایع مشابهی آغاز مینمایند که در آنها مشغول فعالیت بودهاند.
- ویژگیهای اکتسابی و نیازهای نقش فرد
مجموعه عوامل مهم دیگری که مؤسسان به شکل سودمندی می توانند بعنوان قسمتی از فرایند شروع در نظر آورند، استعداد، اختیار و مشخصات خود آنها می باشد. مطالعات چند سال اخیر درباره کارآفرینان که در عمل و مشخصات افراد شاغل در تمام مدت اشتغال خود آموخته اند را تأیید میکند.
متأسفانه وسایل اندازه گیری هنوز آنقدر پیشرفت نکرده اند تا به ما اجازه این چنین تحقیقاتی را بدهند که بتوان بر اساس آن بوضوح این عوامل را با دقت و صراحت قابل اعتماد معین و مشخص نمود.
- نقش کارآفرینان در توسعه
به دلیل نقش و جایگاه ویژه کارآفرینان در روند توسعه و رشد اقتصادی، بسیاری از دولتها در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه تلاش می کنند با حداکثر امکانات و بهره برداری از دستاوردهای تحقیقاتی، شمار هر چه بیشتری از جامعه را که دارای ویژگیهای کارآفرینی هستند به آموزش درجهت کارآفرینی و فعالیتهای کارآفرینانه تشویق و هدایت کنند.
کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصتها و موقعیتها و ایجاد حرکت درجهت توسعه این موقعیتها دارند، پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب می شوند. آنها تصدیق می کنند که موفقیت و بقا در چشم اندازهای برخواسته از فردا، نیازمند چالاکی، قوه ابتکار و خلاقیت است. علاوه بر این کارآفرینی به ریسک پذیری، نوآوری و کنش کارآفرینانه هم نیاز دارد. براساس نظریات اقتصادی و تجارب حاصله در اقتصادهای روبه رشد، کارآفرینان موتور محرکه توسعه و رشد اقتصادی محسوب می شوند و بالطبع اشتغالزایی یکی از رهاوردهای مهم کارآفرینی است.
متاسفانه در کشور ما و در چند برنامه اخیر توسعه، توجه خاص به این مهم نشده و حتی می توان گفت که این مفهوم برای بسیاری از دست اندرکاران و افراد جامعه ناشناخته و غریب است. شـــاید به همین دلیل تاکنون برنامه ریزی و بسترسازی مناسبی در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و نظام آموزشی کشور برای توسعه کارآفرینی بویژه در دانشگاههای کشور صورت نپذیرفته است.
- کارآفرینی رقابت در کسب و کار را تقویت میکند
فعالیتهای جدید کارآفرینانه و یا آغاز مجدد یک کسب و کار(حتی پس از انتقال یک واحد اقتصادی به مالک جدید) به افزایش بهرهوری کمک قابل توجهی میکند. این فعالیتها فشار را برای افزایش رقابت افزایش میدهد و همچنین واحدهای دیگر را وادار میکنند که یا کارایی خود را افزایش دهند و یا دست به ابداع بزنند. افزایش بهرهوری و ابداع در واحدهای شغلی چه در سازمانها، تولیدات، خدمات و یا بازار توان رقابت یک اقتصاد به طور کلان را افزایش میدهد. این فرآیند به مصرفکنندگان امکان بهرهگیری زیاد با قدرت انتخاب بالا و قیمتهای پایین را میدهد.
- کارآفرینی تواناییهای انباشته فردی را آزاد میکند
یک شغل تنها راهی برای انباشت پول و سرمایه نیست. معیارهای دیگری نیز مانند امنیت، میزان استقلال، تنوع کارها و علایق نیز در یک کسب و کار مورد نظر است. سطح درآمدی بالاتر، افراد را به ارضای نیازهای بیشتری هدایت میکند. نیازهایی مانند استقلال و اتکا به نفس نمونههایی هستند که با توسعه کارآفرینی در افراد امکان بروز پیدا میکنند. بر اساس تحقیقات انجام شده در میان خانوارهای کشور انگلستان افراد در کنار انگیزههای مادی مانند پول و سمت، کارآفرینی را راهی برای ارضای برخی نیازهای معنوی خود مانند آزادی، استقلال و کسب جنب و جوش در زندگی انتخاب میکنند.
در خور توجه است برای کسانی که نتوانستهاند شغل دلخواه خود را انتخاب کنند کارآفرین شدن ممکن است برخاسته از نیازهای اقتصادی باشد. کارآفرینی ممکن است فرصت یافتن موقعیتهای شغلی بهتری را به آنها بدهد. رضایت شغلی در میان کارآفرینان در مقایسه با کارمندان به مراتب بیشتر است. بر اساس تحقیقات انجام شده در حدود 33 درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمندی ندارند و 45 درصد افرادی که شغل آزاد دارند و کارمند نیز دارند از شغل خود رضایت دارند. این در حالی است که این میزان برای کارمندان در حدود 27 درصد است.
- کارآفرینی سازمانی
علاوه بر افرادی که مایلند کارآفرین شوند و سرمایه گذارانی که مایلند آنها را حمایت کنند، افراد زیادی به آنچه که به عنوان کارآفرینی درون سازمانی یا کارآفرینی در بستر یک شرکت سهامی بزرگ از آن یاد میشود تمایل دارند. از اوایل دهه 1980 با اهمیت یافتن کارآفرینی و تاکید شرکتها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند، موجب هدایت فعالیتهای کارآفرینانه به درون شرکتها شدند (وانکن و دیگران، 1988، ص 16).
همراه با رسوخ فرآیندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ شرکتها، دردهه های 1960 و 1970، کارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزایندهای موردتوجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرآیند اختراع، نوآوری و تجاری کردن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند. با آغاز دهه 1980، و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابتهای جهانی اهمیت تفکر و فرآیندهای کارآفرینانه در شرکتهای بزرگ، بیش از گذشته موردتاکید قرار گرفت و محققان کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکتهای بزرگ معطوف ساختند (استیونسون و گامپرت، 1985). البته لازم به توضیح است که فعالیتهای مخاطره آمیز در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یک سازمان جدید یا تاسیس یک شرکت بوده، و فعالیت مخاطره آمیز در مفهوم کارآفرینی شرکتی به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شرکت است.
یک اصل بسیار ساده موجب پیدایش کارآفرینان درون سازمانی شد. اصل مزبور چنین است: در وجود انسان نعمتی قرار دارد که او را وادار به خلاقیت می کند، یعنی چیزی پدید می آورد که پیش از آن بدان صورت وجود نداشته یا بدان خوبی کارنمی کرده است. چنین نتیجه می شود که شرکتها می توانند ازطریق تشویق کارکنان و ترغیب آنها به رفتاری همانند «کارآفرینان داخلی سازمان باعث شوند که آنها درجهت افزایش سود، نوآوری کنند و سپس به این افراد آزادی عمل داده شود تا بتوانند بدون درگیری با قوانین و مقررات دست و پاگیر (دیوان سالاری) طرحهای خود را به اجرا درآورند.
- چارچوب کارآفرینی سازمانی
با آشکار شدن مفهوم کارآفرینی بویژه مفهوم کارآفرینی سازمانی و ضرورت آن در توسعه سازمان و جامعه، تردیدی در تربیت کارآفرینان سازمانی جهت تحقق این هدف بزرگ باقی نمی ماند. باتوجه به اینکه در تاکید بر اهمیت کارآفرینی سازمانی، کارآفرینانی سازمانی به عنوان موتور نیرومند توسعه سازمان و جامعه خود شناخته شدند، آنچه اهمیت حیاتی پیدا می کند، روشن کردن و به راه انداختن این موتورها جهت توسعه است.
برای روشن شدن موتور، کافی است استارت زده شود ولی برای استمرار فعالیت آن باید همواره به آن سوخت رسانی شود و شرایط جهت فعالیت بی نقص آن مهیا گردد. به هرحال برای آگاه شدن و شروع به حرکت کارآفرینان سازمانی کافی است آموزشهای لازم در این زمینه به آنها ارائه تا جرقه کارآفرینی در ذهن آنان زده شود و درعین حال ضرورت مسئله نیز برای آنها معلوم گردد و اما برای تداوم این حرکت باید با پرورش آنان از طریق اقداماتی مانند حمایت مدیریت، ایجاد تفکر استراتژیک کارآفرینی، ایجاد عوامل ساختاری و فرهنگی و ... بستر فعالیت مستمر را فراهم کرد.
- آموزش کارآفرینی سازمانی
به طورکلی بنابه یک تعریف جامع، آموزش به معنای معلومات و رشد فکری است که از راه تحصیلات رسمی و غیررسمی و مطالعه به دست می آید. اساس آموزش بر یادگیری است و هر سازمانی می کوشد تا کمک کند عملکرد افراد در شغلشان موثر شود. برنامه آموزشی همانا سازمان بخشیدن به این تجربیات است به طریقی که نگرشها یا مهارتهای موردنیاز را متناسب کرده و بهبود بخشد. بنابراین، آموزش کوششی است که توسط سازمانها برای تغییر رفتار افراد ازطریق فرآیند یادگیری و به خاطر افزایش اثربخشی آنها صورت می گیرد.
آموزش کلیه مساعی و کوششهایی است که درجهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارتهای فنی، حرفهای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی خود میکند. هدف از آموزش کارکنان انتقال معلومات و محفوظات نیست. هدف، انبارکردن نتایج به دست آمده در ذهن کارمندان نیست. زیرا این دستاوردها در کتابها و کتابخانه ها موجود است. آموزش و پرورش صحیح آن است که انسان را برای جستجوی مداوم راه حلهای جدید مجهز کند. نگرشی که همراه با کسب دانش به دست می آید، به مراتب از خود دانش مهمتر است.
برگرفته ازسایت : نظام جامع اطلاع رسانی اشتغال
وی با بیان اینکه بهترین محرک برای کارآفرینی خود کارآفرین است در مورد کارآفرینی در حوزه مدیریت شهری اظهار کرد: در این حوزه ایجاد شرایط حمایت از کارآفرینان و اشتغال کاملا مهیاست و باید از صاحب نظران در زمینه کارآفرینی در حوزه مدیریت شهری نیز بهره برد و حتی بعدها در حوزههایی نظیر بازیافت و زیباسازی نیز این کار را انجام داد. لطفی در پایان تصریح کرد: میتوان در حوزه مدیریت شهری مشاغل جدیدی را تعریف کرد و به صورت اجرایی آنها را درآورد.
برگرفته ازروزنامه : تفاهم
مضامین و مفاهیم عملی
با ایجاد رویکردهای میان رشتهای میان هنر و کارآفرینی، میتوان در دانشگاهها، کسب و کارهای کوچک و شرکتهای بزرگ به مزایای زیادی دست یافت.
کیفیت (ارزش)
این مقاله رامیتوان در نوع خود منحصر به فرد دانست چرا که از وجود رابطهای مستقیم میان آموزش هنر و فعالیتهای کارآفرینانه سخن میگوید. ممکن است بازرگانان ترغیب شوندتا دنیای هنر را به عنوان منبع آموزش در کارآفرینی و اقداماتشان استفاده نمایند. ممکن است کارآفرینان ترغیب شوند تا هنر آموزش را فرا بگیرند.
یک هنرمند پیکر تراشت و یک موسیقیدان راک مثلا چه نقاط مشترکی دارند؟ آنها کارآفرینانی هستند که از روشهای خاص و عملی هنر خود برای دستیابی به موفقیت و ایجاد کسب و کاری چند میلیون دلاری استفاده کردهاند. آیا این تصادفی است یا پیشینه هنری آنها باعث تبدیل ایشان به کارآفرین شده است؟
بسیاری از افراد رابطهای استعارهای را میان هنر (و بشریت) و جهان کسب و کار ایجاد کردهاند. در بسیاری از مطالب نوشته شده در این خصوص به کارهای شکسپیر اشاره شده است. آموزش مبتنی بر هنر اکنون دیگر به حیطه مشاوره مدیریت نوین وارد شده استو اما دنیای کسب و کار چه درسهایی میتواند دنیای هنر بیاموزد؟ آیا مزایایی تاکتیکی و عملیاتی وجود دارند که کارآفرینان دارای سوابق هنری از آنها برای ایجاد یک شرکت تازه تاسیس یا اداره یک شرکت دارای رشد سریع استفاده کرده باشند؟
آن چه که در ادامه آمده، دو مثال از کارآفرینانی است که از روشهای عملیاتی موجود برای گنجاندن هنر در کسب و کارشان استفاده کردهاند. موفقیت آنها در تدوین این فرآیندها حاکی از آن است که پاسخ پرسش فوق (مثبت) است.
دوبار سنجش، یک بار قطع!
وقتی کریستینا هاربریج لاو موسسه جمعآوری اعانه خود را تاسیس کرد، این کار رابا هدف وارد کردن بشریت به حوزهای جدید که انسان کار زیادی در آن انجام نداده بود، آغاز کرد. تجربه پرداختن به اعانههای پزشکی که اقتباسی از بیماری مهلک پدرش بود باعث شد که او موسسه گردآوری اعانات خویش را در سال 1994 افتتاح نماید. کریستینا معتقد بود که باید این اعانات به شکلی دوستانه گردآوری شوند تا نتایج مثبتی به دنبال داشته باشند و در نتیجه او شرکت خود را به نام بریجپورت فایننشال را با رویکردی منحصر به فرد افتتاح کرد که به جای تمرکز بر خود بدهیها، متمرکز بر روابط بلندکاری با بدهکاران بود.
پیشینه کریستینا شامل پانزده سال کار در انجمن هنرمندان سانفرانسیسکو بود. همچنین او مجسمههای فلزی میساخت و کلاسهای آموزشی زیادی را در این حوزه برگزار کرده بود. بدون هیچ گونه آموزش رسمی در زمینه کسب و کار، کریستینا از تجربه هنری خود برای مدیریت یک شرکت با بیست و پنج کارمند استفاده کرد. او که فردی بسیار خلاق بود، شرکت خود را به موسسسهای شاد و خلاق برای کارمندانش تبدیل کرد و توانست محبوبیت خاصی، هم بین مشتریان و هم بین کارمندانش به دست آورد. رویکرد او در قبال استفاده از هنرش این بود که به کمک آنه به نوعی، اعتراضات اجتماعی خود را نیز ابراز میداشت. رویکرد منحصر به فرد کریستینا باعث شد که او بتواند سه برابر بیشتر از رقبایش که کارهایی عاری از احساس و خلاقیت ارائه میکردند، اعانه جمع کند. (بریجپورت) که خیلی زود به دو میلیون دلار درآمد سالانه دست یافت. به عنوان یکی از شرکتهای خصوصی که دارای سریعترین رشد هستند، در مجله (تایم بیزینس سانفرانسیسکو) جای گرفت و چهار سال پیاپی رتبه نخست را به خود اختصاص داد.
علیرغم مزایایی که خلاقیت کریستینا به او در پرداختن به عناصد بین فردی اداره یک شرکت داد، اما دستیابی این شرکت به چنین رشدی، نیازمند تمرکز کامل او بر کارش بود. کریستینا موفقیت زیادی در جذب مشتریانش به دست آورد. هماکنون شرکت او مجبور است در سطحی حرفهای عمل کند و در عین حال زیر ساختارهای لازم برای توسعه خود را نیز فراهم آورد.
کریستینا معتقد است که کاربرد عملی فرآیند تاکتیکی که در هنر آموخته، این توانایی را در او به وجود میآورد که در محیطی نظام مند کار کند، که میتواند آزادانه و خلاقانه در آن بیاندیشد و کار در چنین محیط امنی، به او اجازه میدهد تا ریسک لازم برای نوآوری را بپذیرد.
مزایای موسیقی راک متال
بر خلاف کریستینا، رابطه اسکات پلوکین با موسیقی راک به دهد 1980 باز میگردد که این موسیقی طرفداران زیادی در نیوجرسی داشت. در آن روزها، او تمایل زیادی داشت که با ترانههایش تحولی در دنیا پدید آورد. امروزه استعداد او برای مبادله اطلاعات متغییر زندگی، او را به عنوان موسس و مدیر عامل شرکت مشاوره بنفکس، به موفقیت زیادی رسانده است. او این شرکت را که دارای رشد سریعی چه به لحاظ سود و چه به لحاظ تعداد کارمندان میباشد را در سال 2000 تاسیس کرد. اسکات که فارغ التحصیل مدیریت مالی از دانشگاه (سیتون هال) است، در زمینه مالیات و سودآوری در صنایع مختلفی کار کرده است. هم اکنون شرکت او دارای نه میلیون دلار درآمد و چهل و هفت کارمند است.
یک چالش بزرگ در شرکتهای ارائه دهنده خدمات مالی، نیاز به ارزیابی مستمر سطح تعهد مشاوران بخش فروش است. اگر چه این مشاوران به یک شرکت تعهد دارند اما به عنوان پیمانکاران مستقل عمل میکنند و این ذهنیت را به وجود آوردهاند که به صورت آزاد کار میکنند. مشاورانی که کارشان را دوست دارند، طی چند سال مشتریانی را برای شرکتشان فراهم میآورند اما مشاورانی که از کارشان راضی نیستند، میتوانند رابطه شرکت با مشتریان را نابود کنند و به چینن شرکتی هزاران دلار خسارت بزنند. موفقیت نهایی (یا ارزش) یک مشاور مالی به میزان علاقهمندی او به کارش بستگی دارد اما علاقه مشاوران به سختی حاصل میشود زیرا آنها طبیعتا افرادی با اعتماد به نفس بالا هستند و باید علی رغم ابهامات بسیار، نگرشی مثبت را پدید آورند. آموزش مشاوران جدید که فاقد چنین علاقهای هستند میتواند باعث اتلاف پول و وقت زیادی بشود لذا اسکات به دنبال روشهایی برای حزف افرادی از تیمش بود که علاقه چندانی به کارشان نداشتند. او برای کمک به کارش، افرادی با تجربه را برگزید. کار با پیمانکاران آزاد موضوع تازهای در دنیای هنر نیست. اکثر هنرمندان حرفهای به عنوان پیمانکاران مستقل و خودفرما عمل میکنند و حتی در میان بزرگترین شرکتهای هنری آمریکا، پیمانکاران مستقل درصد بالایی از نیروی کار هنری را تشکیل میدهند. این روش در اروپا نیز رواج دارد. مثلا طبق اعلام وزارت فرهنگ رسانه و ورزش انگلستان، حدود پانصد شغل فرهنگی در این کشور وجود دارند که بالغ بر پنجاه درصد آنها خودفرما هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانند به سایت artsadvice.com/knowledge مراجعه نمایید. همانند مشاوارن مالی فروش، هنرمندان مستقل نیز بقا و توسعه در محیط هایی را میآورند که در آنها میتوانند کارشان را عرضه نمایند.
پیوند هنر با کارآفرین
آیا این تصادفی است که این کارآفرینان راهحلهایی عملی را برای مشکلات کاری خود از طریق درسهایی که از فعالیتهای هنری خود آموختهاند به کار میگیرند یا آیا پیوندی گستردهتر میان فرآیند خلق هنر و ذهنی کارآفرینانه وجود دارد؟ مسلما، پیوند هنر با کارآفرین محدود به کریستینا و اسکات نیست. پیمایش سال 2005 اینجانب در ابعاد مختلف سازمان کارآفرینان جوان (یک سازمان بین المللی که متشکل از 65000 کارآفرین زیر چهل و هفت سال است که شروع به کسب و کارهایی کردهاند که درآمدشان بیش از یک میلیون دلار است) که 15 درصد افراد تحت مطالعه، در زمینه هنر آموزش دیده بودند یا دستی در فعالیتهای هنری داشتهاند.
آیا این کارآفرینان نسبت به کارآفرینی آموزش دیدهاند، مزیتی دارند؟ آیا فرآیند کارآفرینی صرفا یک موضوع طبیعی است که افرادی را جذب خود می کند که دارای یک رویکرد مناسب ذهنی هستند؟ قبل از این که بتوانیم با اطمینان به این پرسشها پاسخ دهیم باید تحقیق زیادی در مورد آنها انجام دهیم اما وقتی شرایط کارآفرینی موفق را ارزیابی مینماییم، میتوانیم برخی اصول موازی با دنیای هنر را ببینیم:
- هنرمندان زندگی خود را صرف یافتن دیدگاههای فردی و منحصر به فرد در مورد تجارت انسانی مینمایند؛ آنها جهان را به شکلی متفاوت میبینند و رفتارهایی نامرسوم را بروز میدهند که از نظر آنها برای هدایت یک جریان خلاقانه الزامی هستند. از سوی دیگر، مدیران در محیطهای سازمانی فعالیت میکنند که باید همه چیز در آنها قابل پیشبینی باشد. کارمندی که رفتاری متفاوت را بروز میدهد، مایه نگرانی است و این حفظ اتحاد کاری است که باعث ایجاد کارآیی و اثر بخشی در سازمانهای بزرگ میشود. مدیری که از یک کلاس فعال بازدید میکند از شنیدن صداها و دیدن اتفاقاتی که معمولا در یک محیط رسمی و طبیعی دیده نمیشوند، حیرت زده میشود اما تجربه به من نشان داده که بسیاری از کارآفرینان در محیط کارشان نیز همانند خانه خود احساس راحتی میکنند. این امر بدان دلیل است که کارآفرینان محیطهایی را ترجیح میدهند و خلق میکنند که به آنها اجازه میدهند رفتارهایی نامعمول بروز دهند و در آنها به خوبی بیاندیشند. غالبا نگرشهای نامعمول آنها همان چیزهایی است که باعث میشود آنها اقدام به خلاقیت کنند. نارضایتی انها از شرایط موجود، باعث میشود که آنها رویکردی بهتر را غالبا با حداقل امکانات امتحان کنند.
- هنرمندان و کارآفرینان باید رویکردی عملی را برای مدیریت و توسعه کسب و کار خود تدوین کنند. هردوی آنها دارای خلاقیت و انعطافپذیری زیادی برای به کارگیری مواد خام در یک کسب و کار تعاملی هستند که از هیچ، ارزش میآفریند. در این فرآیند، آنها حامیان و مصرف کنندگانی را جذب میکنند تا به خلاقیت آنها عمر ابدی ببخشند. غالبا آنها روشهایی منحصر به فرد را در دستیابی به اهداف غیرقابل حصول بدون هیچ گونه دستورالعملی برای هدایت راهشان به کار میگیرند.
- فرآیند ایجاد یک کسب و کار، مشترکات زیادی با مقوله هنر دارد که این امر به ویژه در فرآیندعملکرد این دو دیده میشود. در هر دو حالت، ایدهای شکل گرفته و باید به دقت در مورد آن تحقیق شود. هنرمند کارآفرین باید تمامی احتمالاتی که میتواند ریشه در ایده اصلی داشته باشد را در نظر بگیرید. وقتی ایدهای توسعه یافت و به کار گرفته شد، هنرمند کارآفرین باید تیمی از حامیان را برای تبدیل ایدههایش به واقعیت به کار بگیرد. فرآیند اجرایی باید با کارآیی و اثر بخشی بالا انجام شود زیرا هم هنرمندان و هم کارآفرینان نوپا، کارشان را با منابع محدود آغاز میکنند. این امر باعث ارتباط فلسفی و ارتباطات داخلی کارآمد در تحول نگرشها برای آفریدن میشود. این فرهنگ و زبان مشترک نقش مهمی در موفقیت چنین تلاشهایی ایفا میکند.
عامل آموزش
آموزش هنر در دانشگاهها منحصرا متمرکز بر تکرار مهارتهای عملی و آماده کردن هنرمندان برای تمرکز بر فرصتهای خلاقانه و اعتماد به آموزش فنی است. بسیاری از هنرمندان در صورتی میتوانند کارآفرین شوند که مهارتهای فرا گرفته شده را در شیوههای کسب و کا رخود به کا ربندند. دانشکدههای بازرگانی، بسیاری از مهارتهای کارآفرینی و نوآوری را در سطح تئوری آموزش میدهند اما به طور کلی، آنها فاقد فرصتهای لازم برای کاربرد عملی آنها در پرورش چنین مهارتهایی از طریق تکرار هستند. این امر کارفرمایان را وادار میکند تا آموزش حین خدمت ارائه دهند. اگرچه برخی برنامههای کارآفرینی در دانشکدههای بازرگانی برای تشکیل و ایجاد لابراتورهای عملی شروع میشوند اما آنها به طور مقطعی از تخصص هنری نزدیک خود بهره میبرند. دانشکده بازرگانی استنفورد و واحد هنری آن فاصله بسیار کمی با هم دارند اما در هیچ سطحی، چه اساتید و چه دانشجویان در کلاسهای یکدیگر شرکت نمیکنند.
اخیرا، نمونههای از بکارگیری هنر در کارآفرینی در سطح دانشگاهی پدیدار شده است. دانشکده بازرگانی تیپی در دانشگاه لووا که توسط اخبار آمریکا و گزارش جهانی در زمره سی دانشکده برتر کارآفرینی قرار گرفته، یک برنامه کارآفرینی را تدوین کرده که مشخصا در ارتباط با واحد تئاتر آن است و سمینارهای آموزشی را با حمایت مالی خود در سالن ارکستر آن برگزار میکند.
درهم شکستن موانع
کارآفرینان موفق، واقع بین هستند. آنها بر مبنای تجارت به دست آمده از محیطهای عملی واکنش نشان میدهند و به سرعت عمل میکنند تا بتوانند راهحلهایی را از طریق آنچه که آموختهاند، برای مشکلاتشان بیابند. این غریزه ریسک پذیر آنان نیست که کارآفرینان را جذب روشهای مدیریت مبتنی بر هنر میکند بلکه واقعیت آن است که روشهای مدیریت پروژه که در هنر مورد استفاده قرار میگیرند، در زمره کارآمدترین، اثربخشترین و پایدارترین روشهایی هستند که تاکنون جهان به خود دیده است. نکته مهمتر این است که این سیستمها آن قدر متحد و منسجم هستند که یک بازیگر تئاتر یا یک موسیقیدان هم میتواند به سرعت خود را با هر محیط بیگانهای در جهان وفق دهد.
متاسفانه درک عمومی آن است که هنرمندان افرادی (غیرعملی) و (ضعیف) در کسب و کار هستند. در میان کارآفرینان، این مفهوم توام با سوءتفاهم در قبال این حقیقت است که اکثر سازمانهای هنری سودآور نیستند و تقریبا همه آنها (که نه سودآور هستند و نه تجاری) باعث اتلاف سرمایه میشوند. اگر چه موفقترین هنرمندان از طریق یک روح کارآفرینانه به بخشی از موفقیت خود نایل شدهاند، اما برای بسیاری از افراد فعال درعرصه کسب و کار (حتی حامیان هنرمندان) غلبه بر تعصبشان نسبت به جدایی آموزش همتایانشان از متخصصان امور هنری دشوار است. در حالی که دنیای کسب و کار شاهد فرصتهایی برای استفاده از روشهای هنری است، فرصت بزرگی پیش روی کارآفرینان قرار گرفته تا از این روشهای خاص نهایت استفاده را ببرند و به کارآیی بالایی دست یابند. با توجه به تلاشهایی که برمبنای مهارتهای همکاری، ارتباط و مدیریت منابع صورت میپذیرند، این بستر مشترک میان هنر و کارآفرینی شایسته بررسیهای بیشتر است. مسلما جامعه کسب و کار میتواند از بررسی رابطه میان جهان کارآفرینان و جهان هنرمندان، بهره بیشتری ببرد.
نوشته کیوین دائوم
برگرفته از: فصلنامه ترجمان کارآفرینی
در نیتجه کارآفرینی، خلاقیت، نوآوری و کسبوکارهای مخاطرهآمیز، سوخت موتور اقتصاد و مدرن را فراهم میکنند. یعنی در هر سازمان اگر بستر کارآفرینی فراهم آید اشتغالزایی ایجاد میشود و عامل انتقال فنآوری خواهدشد.
کارآفرینان عامل شناخت و ایجاد و گسترش بازارهای جدید هستند آنها توان دیدن خلاء بازارها را دارند و فرصتها را خوب شناسایی میکنند به عبارتی کارآفرینی چیزی جز شناخت فرصت و استفاده بهینه از آن نیست.
بنابراین در این مقاله کارآفرینی را به مثابه استراتژی مناسب برای گسترش بهرهوری و توسعه سازمان تلقی میکنیم و براین باوریم که کارآفرینی موجب ارتقای بهرهوری در سطوح مختلف فردی، گروهی، سازمانی، ملی و بینالمللی است و این امر نیاز به بستری مناسب در ساختار سازمان دارد.
اهمیت موضوع:
با وجود اینکه کارآفرینی علم جدیدی است امروزه در تمامی ابعاد توسعه مطرح است و مهمترین دستاورد کارآفرینی برای توسعه کشور ایجاد اشتغال و رفاه و ثروت و شناخت فرصتهای مناسب است و حتی عدهای معتقدند که کارآفرینی میتواند به عنوان یک مکانیزم، موجب افزایش بهرهوری در سازمان شود به طوری که امروزه کشورهای توسعه یافته از یک زاویهی جدید شرکتهای خود را در یک محیط کاملاً متغیر، پویا نگه داشتهاند و علت آن کشف و پرورش انسانهای خاصی است که نقشآفرینی میکنند و موجب ایجاد بستر موفقیتها میشوند.
شومپیتر معتقد است کارآفرینی نیروی محرک اصلی در توسعه اقتصادی است. چنانکه ژاپن بعد از جنگ جهانی، توسعهی خود را مدیون افراد خلاق و کارآفرین میداند. ماتسوشیتا به خاطر اعتقادو اتکای به خود و داشتن روحیهی خودباوری، خلاقیت و کارآفرینی توانست از طریق کارگری در ویتنام و باربری در کارخانه های سیمان به مرحلهی مدیریت یکی از موفقترین صنایع ژاپن دست یابد. بنابراین میتوان ادعا کرد که سازندگی و توسعهی جامعه در گرو افراد و مدیران کارآفرین است.
وشاید دلایل عمده ضرورت توسعه کارآفرینی به شرح زیر باشد:
• عقب نماندن از رقبا
• پیشرفت سریع دانش و فنآوری
• ضرورت ریسکپذیری
• خروج بهترین نیروهای کاری از شرکتها و اقدام به کارآفرینی مستقل
• تعامل سازمان با تحولات بازار
• اثرات متحولگونه به کارگیری طرحهای جدید در سازمان
• ضرورت ایجاد و احدهای مستقل کاری در بنگاههای بزرگ
• تغییر روند جمعیتشناسی
• کوچکسازی و خصوسصی واحدهای تولیدی
با وجود اهمیت کارآفرینی اما متأسفانه بستر مناسب برای رشد کارآفرینی در بیشتر سازمانهای کشورمان فراهم نیست و باید زمینهی رشد بیشتری را برای تحقق این امر فراهم کرد.
ویژگیهای افراد و سازمانهای کارآفرین:
به تحقیق ثابت شده است که کارآفرینان با افراد عادی تفاوت دارند. آنها پدیدهها را آنگونه که هست نمیبینند بلکه سعی میکنند پدیدهها را به صورت آنچه در ذهنشان است تصور کنند.
برخی از این ویژگیها:
این افراد با توجه به برخی از ویژگیهای خاصی که در ذیل به آن اشاره شده است با دیگر افراد متمایز می شوند:
ساختار ارگانیکی ساختار مکانیکی
- شرایط کاملاً پویا - شرایط نسبتاً ثابت و ایستا
- روابط بین پرسنل از پویایی برخوردار است - قوانین ومقررات حاکم بوده
- کارکنان مستقل و خودکنترل میباشند - اختیار کارکنان کاملاً مشخص ومحدود است
- تصمیمگیری عدم تمرکز - تصمیمگیری تمرکزی
- تکنولوژی پیچیده - تکنولوژی ساده
- افراد از تخصص بالا برخوردارند - افراد از تخصص پایین برخوردارند
- کاملاً متنوع - کاملاًبهشکلیکنواختواستانداردتولیدمیشود
شکل1 – وجوه تمایز بین الگوی سازمانی ارگانیک و مکانیک
1- یک کارآفرین موفق مرزها را میشکند و غالباً تنهاست، چرا که نیازبه تأیید و تصویب دیگران در او به حداقل رسیده است.
2- یک کارآفرین بسیار موفقیت طلب است و سعی میکند از اطلاعات و تجربههای دیگران برای رسیدن به اهدافش استفاده کند.
3- دارای قوه تشخیص، فکر و ایدهی جدید است و تحلیل بالایی دارد.
4- افقهای دور را خوب میبیند و قدرت تجزیه و تحلیل بالایی دارد.
5- یک کارآفرین موفق پرانرژی، پرکار و خستگیناپذیر است و برای کارش واحد زمانی ندارد.
6- راهکار جاری را قبول ندارد و به تغییر وتحول میاندیشد.
7- با توجه به ایکه برخود و اعمالش کنترل دارد از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است.
8- ساختار و منش دموکراتیک دارد.
9- از عوامل محیطی در سطح کلان در موفقیت خود استفاده بهینه میکند.
10- کارآفرینان سعی میکنند کارهای خود را با استانداردهای بالا انجام دهند وموفق شوند و همچنین بازخورد فعالیتهای خود را مرتب دریافت کنند.
11- میل به ریسک معتدل دارند و انتخاب معقول و معتدل میکنند.
12- روحیهی استقلال طلبی بالایی دارند.
البته ویژگیهای دیگری را میتوان به عنوان خصیصه مشترک کارآفرینان عنوان کرد که از حوصلهی این مقوله خارج است.
نقش کارآفرینان در توسعه سازمان:
امروز همه اندیشمندان و نظریهپردازان توسعه به این حقیقت اذعان دارند که توسعه، مدیریت توسعه یافته میخواهد و مدیریت توسعهیافته که محصول توسعهی پایدار است، کسی نیست جز رهبری که با استفاده از روشها و متدهای پیشنهادی افراد خلاق و کارآفرین به عنوان حامیان توسعهی پایدار، استراتژی مناسب توسعه را انتخاب و به کار میگیرد توسعهی سازمان(OD) به عنوان فرآیندی کلی که به منظر بهسازی و نوسازی سازمان به مورد اجرا گذارده میشود، تعریف میشود و یکی از نافذترین و در عین حال مهمترین مبانی OD کاربرد مدلی است بر پایه مشارکت کارکنان و عدم بهرهگیری از جبر بنابراین کارآفرینان که به عنوان نوآوران سازمان سعی میکنند روش های نوین تولید را جایگزین روشهای سنتی کنند، عامل کلیدی این بهسازی سازمانی به شمار میروند. چنانچه شومپیتر معتقد است کارآفرین کسی است که نوآوری خاصی داشته باشد در نتیجه مدیران با تکیه ب نظرات نو و خلاق کارآفرینان، میتوانند در شخصیت و ماهیت سازمان تغییراتی به وجود آورند که رتفار و عملکرد سازمان را متحول کرده و موجب بهسازی ونوسازی سازمان شود. بنابریان ایجاد ساختار سازمانی مدرن و نوین که در آن بستری برای رشد و پرورش کارآفرینی فراهم آید، عاملی در جهت توسعه خواهد بود به طوری که به قول هنری فایول کارآفرینان به عنوان پل ارتباطی موجبات دسترسی سریع سازمان به توسعه پایدار را فراهم خواهندکرد.
سیر تکامل ساختارهای سازمانی:
وجه مشخص روندهای نوین و درحال تکوین، تأکید بر یک سیستم یادگیری دائمی است که به بهرهگیری از نوآوری و خلاقیتها و توانا ساختن انسانهای سازمانی امکانپذیر میشود به عبارتی دیگر نظراتی که در زمان تیلور، فایول، وبر وحتی دیگر صاحبنظران علم مدیریت در دهههای 40 و50 وجود داشته امروز کاملاً متحول و متغیر شده است. اکنون مدیرانی که نتوانند در صحنه رقابت حرکت کنند به ناچار جای خود را به سایرین خواهند داد.
تغییر جزو طبیعت بسیاری از صنایع بخصوص صنایع پویا، درآمده است. از طرفی نیاز به نوآوری و داشتن نیروی کارآفرین باعث شده است بسیاری از سازمانهای کشورهای توسعهیافته به تجدیدنظر در ساختار سازمانی خود بپردازند.
سازمانهای امروزه باید کارآفرینی ونوآوری را به عنوان فرهنگ سازمانی تلقی کنند که موجب اثربخشی در سازمان میشود. البته این امر مستلزم این است که جامعه هم فرهنگ کارآفرینی را بپذیرد. شاید بهتر باشد مروری بر سیر تکاملی ساختار سازمانی بیندازیم تا روشن شود که چگونه ساختارهای سنتی، توانایی پرورش افراد خلاق را نخواهند داشت.
تام برنز و ام استاگر با توجه به تحقیقاتی که انجام داده اند جایگاه سازمانها را از نظر نوع ساختار مدیریت به دو سازمان مکانیکی وارگانیکی تشبیه کردهاند. شکل وجوه تمایز این دو سازمان را نشان میدهد:
مدیریت مکانیکی شیوهای از مدیریت است که سازمان را در حال ایستا نگه میدارد ساختار آن را تحکیم میبخشد. اما مدیریت ارگانیکی شیوهای است که کلیه افراد سازمان را به صورت واحد زنده و متأثر از یکدیگر در نظر می گیرد. در این روش مدیر، آزادی عمل به افراد اعطا میکند و افراد مستقلاً روش کار را انتخاب میکنند.
یکی از ویژگیهای بارز سازمانهای ارگانیکی مشارکت افراد در کلیه امور سازمان است که این امر باعث تقویت و پرورش روحیه خلاقیت وکارآفرین کارکنان میشود که خود عامل مهم در بهبود و بازسازی سازمان است.
برنز یکی از ضعفهای مهم ساختار مکانیکی را اینگونه بیان میکند که در سازمانهای مکانیکی روال معمول برای رسیدگی به موضوعی که خارج از حدود وظایف یک نفر قرار میگیرد ارجاع آن به یک کارشناس مربوط و یا سپردن آن به یک مافوق است.
برنز و استاکر در جواب این سؤال که تحت چه شرایطی به کارگیری ساختار ارگانیک بر ساختار مکانیکی ارجحیت دارد معتقدند که: ارجحیت یک ساختار بر ساختار دیگر بستگی به موقعیت دارد همچون:
1- هر قدر که افراد در سازمان از تواناییهای فکری و ذهنی بیشتری برخوردار باشند به همان اندازه ساختار ارگانیک مناسبتر خواهد بود.
2- هر قدر محیطی که سازمان درآن واقع شده است دچار تغییرات بیشتر و سریعتر باشد به همان اندازه به اهمیت انعطافپذیری در ساختار ارگانیک افزوده میشود.
سیستمهای فنی – اجتماعی :
اریک تریست با همکاری کی دبلیو بمفورث در زمینههای تطبیق الگوهای تکنولوژی با عوامل انسانی را در ارتباط با محیط برون سازمان مورد بررسی و مطالعه قرار دادند.
اساس فلسفه این روند ایجاد تناسب میان دو زیر سیستم برجسته سازمان، یعنی سیستم فنی و ساختاری که نمودار تکنولوژی و روابط وظیفهای است از یک سود و سیستم اجتماعی که عامل انسانی و روابط میان انسانها و فرهنگ سازمانی را در بر میگیرد از سوی دیگراست.
تأکید این سیستم بر دادن نقشهای جداگانه (افراد چندپیشه) به فرد در سازمان است. در همین راستا تلاش بر افزودن مهارتها و تواناییهای فردی و گروهی کار تأکید میکند. دیدگاه این روند در مورد تکنولوژی، دستیابی به تکنولوژی پویا و قابل انعطاف است. از نظر تریست رویکرد سیستماتیک اجتماعی – فنی پاسخ مناسبی ایت به محیطهای متلاطم.
طبق این روش افراد واحدها به نحوی خودگردان هستند افراد به جای اینکه صرفاً ایجادکننده مشاغل باشند، به آفرینش نقشها میپردازند و سازمانها به ایجاد سیستم دگرگونی افزا اشتغال مییابند.
بهینهسازی چند جنبه، دستهبندی بهینه وظایف، مهارتهای گسترده چندگانه، کنترلهای درونی (خودگردانی) شمایسازمانی مسطح. روش مشارکتجویانه، همیاری، صداقت، احساس تعهد و تعلق، نوآوری، رشد زمینهی کارآفرینی و... قسمتی از ویژگیهای این ساختار محسوب میشوند.
با بررسی سه ساختار سازمانی مهم به این نتیجه میرسیم که هرچقدر از سطح سنتی به سطوح نوین سازمانی ام بر میداریم توجه به محیط متغیر و متلاطم و نیز عامل انسانی به عنوان نقش محوری در سازمان بیشتر میشود.
اعتماد به نقس، خودکنترلی، استقلال، مهارتهای متعدد، دوراندیشی، خلاقیت، نقشآفرینی، منعطفبودن ویژگیهایی هستند که سازمان نوین به فرد اعطا میکنند اگر جو حاکم بر ساختار سازمانی جوی ریسکپذیر بوده و افراد حاضر باشند برای امتحان ایدهها و فرصتهای جدید تن به خطر دهند در چنین جوی است که سازمان میتواند افراد کارآفرین در خود بپروراند.
هر چقدر سازمانها به طرف نظامی آزاد و مستقل با اعتماد به افراد و جلب مشارکت آنها در امور زیربنای سازمان حرکت کند و اصل را بر خلاقیت بگذارد گام مؤثری به سوی سازمانهای کارآفرین که خلقکننده افراد کارآفرین است برداشته است.
چنانچه رندال شومر در سال 1986 ارتباط بین آزادی و تشویق ناشی از عوامل ساختاری و رویههای سازمانی به استقلال و به دنبال آن نوآوری رامطرح کرده برای ایجاد کارآفرین در سازمان معتقد است که اگر سازمان دارای خصوصیات ذیل باشد از فعالیت کارآفرینی پایین به فعالیت کارآفرینی بالا ارتقا مییابد:
• واحدهای کاملاً مستقل و وظیفهای
• ایجاد گروههای ریسککننده مستقل از شرکتها
• حداقل کردن بوروکراسی
• انعطافپذیری
و همچنین جیفورد پینشو در حالی که برواژه کارآفرینی سازمان ارزش زیادی میگذارد، معتقد است اینکه سازمان میتواند فقط روی افراد سطح بالا تکیه کند، چون آنها بیش از مردم عادی میتانند جهت درست را بنمایانند اعتقاد ندارد. وی میگوید که مردم باید با مشارکت در امر جامعه و رهبری آن برای خودشان آینده را پیریزی کنند زیرا که ساختار بوروکراسی آن را نخواهد کرد.
وی به نقش رهبری به شکل پرورش آن در تمامی کارکنان معتقد است و میگوید باید محیطی به وجود آورد که در آن افراد با شناخت ایدههای یکدیگر و مشارکت در آنها احترام همتایان خود را جلب کنند که این امر موجب تشویق به داشتن محیطی نوآور را سبب میشود بنابراین سازمانها باید به گونهای منعطف، غیرمتمرکز وبراساس مشارکت اداره شوند.
نتیجهگیری:
امروزه کارآفرینی را به عنوان یکی از ابزارهای توسعه محسوب میکنند. چراکه وجود انسانهای کارآفرین موجب ایجاد بستر موفقیتها میشود. همچنین با توجه به افزایش سریع رقبای جدید و ایجاد حس بیاعتمادی نسبت به شیوههای مدیریت سنتی در شرکتها، ضرورت کارآفرینی در سازمانها احساس می شود در این ارتباط وظیفه سازمانهای پویا کشف و پرورش افراد خلاق و کارآفرین است. یک سازمان در راستای تحقق افراد خودجوش و نوآور نیاز به ساختار مناسب و مدیران کارآفرین دارد.
سازمانی که استعدادهای نهفته در خود را نتواند به عرصه ظهور برساند در اندک زمانی مغلوب سازمانهای دیگری خواهد شد که در به کارگیری استعدادها و ارائه محصول جدید با هزینه اندک قدرت داشته و از مدیریتی لایق با افق دید وسیع برخوردار است.
برای دستیابی به کارآفرینی نیاز به ابزار است. یکی از ابزارهای مناسب برای رشد کارآفرینی وجود ساختار سازمانی منطبق بر مفاهیم کارآفرینی است و باتوجه به اهمیت کارآفرینی و نقش آن در توسعه متأسفانه این امر در کشور ما کمتر مورد توجه قرار گرفته.
بررسی برنامه راهبردی تحول نظام اداری نشان میدهد که به رغم دارابودن منابع سرشار مادی و معنوی ملی و موقعیت ممتاز بینالمللی و امکانات بالقوه انسانی و نیز سختافزارهای عمومی در نظام اداری کشور به دلیل ناکارآمدی نظامهای توسعه منابع انسانی کهنگی ساختار سازمانی و مدیریتی نتوانستهایم در علوم و فنآوری برای توسعه و تحول در عرصههای سازمانی ما غیرعلمی و به شدت متمرکزند و مدیران مجهز به علون و فنون روز نیستند.
در یک جمله میتوان گفت که ما دچار نوعی کهولت ساختاری شدهایم. یعنی در عین داشتن استعداد تحول، کهنگی ساختارها و نگرش غلط به انسان و توسعهانسانی، موجبشده که سازمانهای ما بستر مناسب برای رشد کارآفرینی و به طبع، فنآوری نباشد. گسستن از سازمانهای مکانیکی و داشتن خصیصه ارگانیکی همراه با سیستمهای فنی و اجتماعی به این معناست که ساختار سازمانی به سوی پویایی انعطافپذیری، عدمتمرکز، نوآوری، فعالیتتیمی، تفویض اختیارات، خودکنترلی، استقلال وغیره ... در حرکت است و با توجه به کارآفرینی هرچقدر سازمانها به سوی ساختارهای نوین تغییر ماهیت میدهند، انگیزه مفهوم کارآفرینی هم بالا میرود. شکل شماره 2 نشانگر این موضوع است.
منابع ومآخذ:
1- اسفندیار، سعادت، مدیریت تغییر، فصلنامه دانش مدیریت – شماره 4،بهار1368
2- احمدپور،محمود، کارآفرینی استراتژی مناسب برای افزایش بهرهوری، تدبیر شماره 77، آبان ماه 1376
3- احمدپور، محمود، کارآفرینی ضرورت توسعه، تدبیر شماره 95،شهریور 1378
4- رحمان سرشت، حسین، تئوریهای سازمان ومدیریت از نوینگرایی تا پسانوینگرایی، جلداول، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فنوهنر،1377 ژ
5- رسولی، رضا، نوآوری وانطباق آن در سازمانها، مجله مدیریت شمارهی72-71
6- فتحی، سعید، تحول فرهنگی گامی به سوی کارآفرینی، تدبیر شماره102،خردادماه 1379
7- فتحی فرهمند، ناصر، مدیریت ساختار استراتژیک سازمان، تبریز، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، نشرآذربایجان سال 1378
8- طالبیان ، احمدرضا، کارآفرینی اجتماعی، تدبیر128، آذرماه 1381
9- زمردیان، اصغر، مدیریت تحول، چاپ سوم، تهران – انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، سال 1379
10- مقیمی، سیدمحمود، کارآفرینی موضوعی میان رشتهای وفراگیر، مجله بازاریابی شماره 22، آذرماه 1381
منبع مقاله : مجله مدیریت
برگرفته از:روزنامه تفاهم
ارزش امروزی سازمان کارآفرینی مانند گوگل ، 140 میلیارد دلار است و این ارزش برای سازمان کارآفرین مایکروسافت ، بیش از 300 میلیارد دلار است . اما کل صادرات نرم افزار ایران در حوزه کسب و کار الکترونیک ، به 10 میلیون دلار هم نمی رسد . باید برای ارتقای کارآفرینی دیجیتالی در کشور ، گام های ارزنده ای برداشته شود .
مسائلی مختلفی در توسعه کارآفرینی دیجیتالی موثر است که یکی از ان ها ، انکوباتورها هستند. یکی از سیستم های موثر که بیش از دو دهه به منظور پرورش سازمانهای کوچک و کمک به رشد کارآفرینی در کشورهای توسعه¬یافته و اخیراً در حال توسعه به کار گرفته شده، پیاده¬سازی انکوباتورها (Incubators) است .
کسب و کارهای جدید از شرکتهای نوپایی آغاز می شوند که خدمات و کالاهای جدیدی را به بازار رقابتی عرضه می کنند و با نام بنگاههای کوچک و متوسط شناخته می شوند. امروزه نقش بنگاههای کوچک و متوسط در رشد و توسعه کشورها در سراسر جهان شناخته شده است و در نتایج مطالعات، تحقیقات و گزارشهای رسانه های گوناگون بر آن تأکید می شود .
از طرف دیگر، کارآفرینی و حمایت از کارآفرینان، مبحثی است که در ارتباط تنگاتنگ با بنگاههای کوچک و متوسط مطرح می شود. ارتباط کارآفرینی با بنگاههای کوچک و متوسط، مسائل دیگری مانند توسعه و اشتغال زایی را تحت الشعاع قرار می¬دهد، بنگاههای کوچک و متوسط در سلامت اقتصادی هر کشوری نقش حیاتی ایفا کرده و حمایت از آنها از اهمیت بسیاری برخوردار است .
انکوباتور چیست؟
انکوباتور از نظر لغوی، نام دستگاهی است که در بیمارستان ها برای نگهداری نوزادانی که پیش از موعد مقرر به دنیا آمده اند یا در زمان تولد ، از استانداردهای فیزیولوژی لازم در مقایسه با سایر نوزادان برخوردار نیستند ، استفاده می شود .
این ابزار ، در مرغداری ها برای گرما دهی لازم برای تبدیل تخم به جوجه نیز به کار می رود . اگر در این جا ، به جای بیمارستان ، کلمه صنعت را به کار ببریم و به جای نوزادان ، کلمه افکار خلاق را استفاده کنیم ، نقش و جایگاه انکوباتورهای صنعتی ، بیش از پیش در ذهن خواننده آشکار می شود. باید گفت اتفاقی که برای بچه ها یا تخم مرغها در یک دستگاه انکوباتور می افتد، در یک انکوباتور تجاری برای ایده ها و فکرهای کارآفرینانه رخ می دهد .
یک انکوباتور یا مرکز رشد مجموعه ای متشکل از یک یا چند ساختمان است که واحدهای تحقیقاتی نوپا نظیر هسته های تحقیقاتی دانشگاهی، شرکتهای تحقیقاتی خصوصی و مراکز تحقیق و توسعه صنایع و سازمانهای اجرایی به صورت موقت در آن مستقر و از خدمات پشتیبانی دایر شده در این مرکز، بهره مند می شوند. هر انکوباتور متشکل از چند واحد تجاری کوچک است که این واحدها :
! به طور معمول از یک فضای مشترک استفاده می کنند؛
! خدمات و امکانات ارائه شده با اجاره بهای اندک و قابل تغییر در اختیار کارآفرینان قرار می گیرند؛
! سرویس مشاوره ای و آموزشی کامل و در محل به صورت رایگان و با هزینه بسیار اندک در اختیار آنهاست؛
! فضای کلی انکوباتورها بر تحقیق، نوآوری و افزایش قدرت رقابت در صنایع تکیه دارد؛
! انکوباتورها مشوق شکل گیری و تجاری کردن ایده های خلاق و نوآور هستند؛
! بخشهای دولتی (دانشگاهی و صنعتی) و خصوصی در ساماندهی و مدیریت انکوباتورها حضور دارند .
باتوجه به تعریف کارآفرینی که عبارت است از «انجام هر فعالیتی که به آفرینش کار و ایجاد ارزش افزوده در سرمایه یا تولید و عرضه هر گونه کالا یا خدمات جدید منجر شود.» شرکتهای کارآفرین نیز خدمت جدیدی اعم از کالا، خدمات یا محصول را عرضه می کنند. این شرکتها زمانی از این طریق در بازار ایجاد اشتغال و ارزش افزوده می کنند، که هیچ یک از شرکتهای موجود چنین ارزشی را ایجاد نکرده باشند .
اما آیا سازمان کارآفرین در بدو ورود خود به بازار رقابتی توانایی پایداری و نیز معرفی محصول خود را دارد؟ مراکز رشد یا انکوباتورها ابزاری مناسب برای جذب کارآفرینان محسوب می شوند. این مراکز دارای ساختاری منعطف بوده که خدمات موردنیاز کسب و کارهای کوچک را در یک فضای پویا در طول سالهای ابتدایی حیات آنها تأمین می کنند و با در اختیار قرار دادن امکانات و خدمات مورد نیاز، هزینه های اولیه برای ایجاد یک حرفه را کاهش داده و با ارائه مشاوره های مدیریتی و حقوقی ضعف شرکتها را جبران می کنند. به عبارت دیگر، هدف اصلی مراکز رشد کمک به ایجاد شرکتها و مؤسسات توسط افراد نوآور و کارآفرین است به نحوی که بتوانند با ریسک کمتر به موفقیت دست¬یافته و در بازار آزاد و بین المللی به رقابت بپردازند .
شکل گیری انکوباتورها
مروری بر روند شکل¬گیری مراکز رشد تجاری در کشورهای مختلف در طول زمان نشان دهنده تغییراتی قابل ملاحظه با گذر زمان در مراکز رشد است(شکل1). با این حال مفهوم رشد صنعتی سابقه¬ای 30 ساله دارد که نقطه آغاز آن انگلستان است[1],[7 ].
در دهه 1970 که آن را می¬توان دوران شکل¬گیری مراکز رشد نامید، مراکزی مانند آژانس ها، انجمنها، شهرکهای صنعتی و کارگاههای آموزشی، از توسعه شرکتها حمایت می کردند. با گذشت زمان مراکز رشد همراه با پیشرفتها و اصلاحات پی درپی در اروپا گسترش یافت و در دهه 80 با پیدایش مراکز تجاری و پارک های علمی، آنها نیز به جمع مجموعه مراکز حمایت کننده پیوستند. باتوجه به کارکرد این مراکز در اواخر دهه 80، رفته رفته ایده مراکز رشد شکل گرفت . در حال حاضر نزدیک به 400 مرکز در آمریکای شمالی در حال فعالیت بوده که 65 درصد آنها عمری کمتر از پنج سال دارند. در سال1980 اولین انکوباتور در کانادا تأسیس گردید و در حال حاضر 25 مرکز رشد در کانادا در حال فعالیت هستند .
می شود اقرار کرد که از اوایل دهه نود میلادی تا کنون ، شاهد تولد و رشد انکوباتورهای فعال در محیط مجازی هستیم که زمینه پرورش و عینیت یافتن ایده های خلاق و نوآوری های جالبی را در محیط کسب و کار الکترونیکی ، فراهم کرده اند . شرکت های بزرگی مانند مایکروسافت ، گوگل و یاهو ، موفق ترین انکوباتورهای مجازی دنیای دیجیتال به شمار می روند که نقش بسزایی در کارافرینی دیجیتالی داشته است . تاریخچه ای از شکل گیری انکوباتورها در شکل ارائه شده است .
طبقه بندی انکوباتورها
انکوباتورها را می¬توان به چهار دسته عمده تقسیم بندی کرد :
-1 انکوباتورهای صنعتی: این گروه از انکوباتورها توسط نهادهای دولتی و مؤسسات غیرانتفاعی حمایت می شوند و هدف آنها ایجاد کار از طریق حمایت از کارفرمایان است. این انکوباتورها اغلب در ساختمانهای بازسازی شده، کارخانه های متروکه، انبارها، مدارس، ساختمان اداره¬ها و سایر فضاهایی که مورد استفاده قرار نمی گیرند، راه اندازی می شوند .
-2 انکوباتورهای دانشگاهی: این نوع انکوباتورها به منظور تجاری کردن دانش فنی، فناوری و مالکیت معنوی ایجاد شده و از طریق فعالیتهای پژوهشی دانشگاهها به وجود آمده اند انکوباتورهای دانشگاهی تسهیلاتی همچون آزمایشگاهها، کتابخانه ها و همچنین تخصص و مشاوره دانشجویان و اعضای هیئت علمی را به شرکتهای نوپای عضو خود ارائه می کنند. بعضی از این انکوباتورها به طور مستقیم به وسیله دانشگاهها حمایت می شوند، اما اغلب دارای شرکایی از دیگر سرمایه گذاران و نقش آفرینان در این زمینه هستند. مرکز مشارکت و همیاری کارآفرینی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف (مهتاب) که اوایل سال 1386 راه اندازی شد ، نمونه ای از انکوباتور دانشگاهی است . در این انکوباتور ، دانشجویان ارشد دانشگاه ، به دانشجویان دوره های کارشناسی ، خدمات مشاوره علمی ارائه می دهند و در قبال این خدمات ، پول دریافت می کنند .
-3 انکوباتورهای مجازی: انکوباتورهای مجازی فاقد جا یا مکان خاصی هستند و خدمات و تسهیلات دیگری غیر از فضای کاری را به شرکتهای عضو خود عرضه می کنند. عمده ترین قسمت این گروه را انکوباتورهای اینترنتی تشکیل می دهند . این گروه موسوم به شتاب دهنده های تجاری دارای ویژگیهای خاص خود هستند. از جمله اینکه دوره فراوری تجاری آنها کوتاه تر، نتایج کار آنها به سادگی قابل سنجش و اندازه گیری نیست. مثلا انکوباتوری که برای خرید و فروش الکترونیکی کتاب های دست دوم راه اندازی می شود ، به طور مستقیم و غیر مستقیم ، افراد مختلفی را در مکان های مختلف ، به کار فرا می خواند و زمینه کارآفرینی الکترونیکی را فراهم می کند .
این گونه اکنوباتورها می تواند دارای وظایف مختلف ، با طیف های مخاطبی گوناگون و بین المللی باشد. مثلا شرکت Yahoo! ، به عنوان یک انکوباتور مجازی ، خرده سیستم های کارآفرینی دیجیتالی متعددی را تدارک دیده است که کاربران از اطریق ان ها می توانند ، کسب و کارهای الکترونیکی متنوعی را از هر مکان و در هر زمان ، مدیریت ، خلق و پیاده سازی کنند. برای کسب اطلاعات بیشتر به http://next.yahoo.com مراجعه کنید .
-4 انکوباتورهای بین المللی: به طور معمول این طبقه از انکوباتورها دارای مجموعه کاملی از سرویس¬های پشتیبانی برای پیشرفت فعالیتهای تجاری هستند و تمرکز آنها بیشتر بر روی صادرات است. این انکوباتورها با دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی، سرمایه گذاران داخلی و بین المللی در ارتباطند. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد این گروه، ایجاد شبکه ای از انکوباتورها در محدوده مربوط به خود است. این شبکه¬ها توان و ظرفیت انکوباتورهای بین المللی را از طریق به اشتراک گذاردن منابع و اطلاعات به مقدار قابل توجهی افزایش می دهند. البته شاید برخی تصور کنند که فرآیندهای انکوباتورهای بین المللی ، مانند روش Gold Quest یا Gold Mine می باشد . در حالی که اصالت انکوباتور ، با سیستم و رویکرد بازاریابی شبکه ای تک جانبه ، که فکر و خلاقیت و پول مخاطبانش را تلف و هدر می کند ، در مغایرت قرار دارد .
برگرفته از : itmyti.com
کارآفرینی به عنوان پدیده ای نو ظهور ، به تازگی در محافل علمی ایران مطرح شده است . احیای تحقیقات و عملیات کارآفرینی در دنیا به دهه 1980 میلادی باز می گردد؛ که آن را " انقلاب کارآفرینانه " نام گذاری کرده اند . " جان تامپسون " معتقد است رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمان ها (دولتی ، خصوصی ، داوطلبانه و غیره ) با هر اندازه ( بزرگ ، متوسط و کوچک ) است ( تامپسون ، 1999 ، ص 281 ) .
این مقاله دیدگاهی از علم کارآفرینی، تحت عنوان " کارآفرینی اجتماعی" را به عنوان یک فرایند که تغییر اجتماعی را تسریع می کند و نیاز های مهم اجتماعی را مورد خطاب قرار می دهد ، مطرح می کند . کارآفرینی اجتماعی به عنوان مقوله ای متفاوت از دیگر اشکال کارآفرینی ، به طور نسبی در ارتفای ارزش های اجتماعی و توسعه در مقابل کسب ارزش اقتصادی ارجحیت بیشتری را کسب می کند . در این مقاله ابتدا مروری بر مفاهیم کلی کارآفرینی خواهیم داشت سپس سرمایه اجتماعی، مفاهیمی از کارآفرینی اجتماعی و چار چوب های نظری این مقوله جدید ، جایگاه آن نسبت به سایر مقوله های کارآفرینی ،ویژگی های رفتاری کارآفرینان اجتماعی و در نهایت مدلی برای کارآفرینی اجتماعی مطرح می شود .
کارآفرینی اجتماعی1؛سرمایه اجتماعی2؛سازمان های غیرانتفاعی3؛بخش داوطلبانه4؛کسب وکار نوآور5
مرور ادبیات و مقدمه :
مرور ادبیات این مقوله نشان می دهد که برای این موضوع هیچ چارچوب تئوریکی یکپارچه ای وجود ندارد . به ویژه ، مفهوم سازی های اخیر با در نظر گرفتن ویژگی های واحد و یکسان از کارآفرینی اجتماعی و زمینه ای که در آن کار می شود شکست خورده است .سارمان های کارآفرین اجتماعی نیارمند هستند تا با فرهنگی بدست آمده در نوآور بودن ،. بیش فعال بودن و مدیریت ریسک تطابق یابند ؛آن ها نیازمند هستند تا فنون تصمیم بر مبنای برنامه ریزی پویا را برای بهبود مدیریت در فعالیت های خویش توسعه دهند .کارآفرینان اجتماعی می توانند در واقع رقابتی بودن خود را حفظ کنند در حالی که هدف عالی اجتماعی خود را به اتمام برسانند .کارآفرینان اجتماعی همچون کارآفرینان تجاری بواسطه ترکیبی از انگیزاننده ها، برانگیخته می شوند .محرک های معمول شامل تمایل برای خود تکاملی، استقلال شغلی و فرصت هایی برای خلاقیت می باشد .محرک های منحصر به فرد برای کارآفرینان اجتماعی شامل نوسازی فردی، جستجو برای حل مشکلات افراد و تعهد به جامعه ( همچون تعهد برای جامعه ای پایدار ) یا همبستگی در جامعه ( همچون مشارکت افراد در مشکلات جامعه ) می باشد .
1- Social Entrepreneurship
2- Social capital
3- Not- for- profit organizations (NFPs) or Non-profit organizations(NPOs)
4- Voluntary section
5- Innovative business
در سالهای اخیر یک صعود ناگهانی از تمایل در کارآفرینی اجتماعی به وسیله چندین تعقیر اتفاق افتاده در محیط رقابتی که سازمانهای بدون سود با آن مواجه شده اند به وجود آمده است (NEPs) .
امروزه NFPs در محیطی کاملا رقابتی قرار دارند که به وسیله نیازهای فزاینده در مجموع اهداف خویش ( اجتماع ) مشخص می شوند و عموما سرمایه گذاری (منابع تامین مالی ) محدودتری در محیط با رشد رقابت برای وام دهنده ها و امتیاز دهندگان وجود دارد . ابتکارات دولت نوآور دگرگون کرده است روابط بین دولت و NFPs را و همچنین ایجاد کنندگان خدمات تجاری را به سمت بازارهایی که به طور سنتی به وسیله NFPs منحصرا خدمات ارائه می شد جلب و جذب کنند این مسئله آنهارا مجبور کرد که خودشان را برای موقعیت رقابتی در فعالیت خویش تطابق دهند برای تمرکز روز نتایج به وسیله سیاست دولت هدفگیری می شوند و به منظور پیگیری راههای نوآورند در ارائه ارزشهای برتر در جهت بازار هدف و تسخیر و کسب مزیتی رقابتی برای سازمانهای اجتماعی ( 2001 ) به آنها نیرو وارد کرد .
اما در حالی که ادبیات عمدتا در ده های محدود اخیر رشد کرده اند بحثی اساسی در زمینه مفهوم سازی کار آفرینی اجتماعی باقی می ماند کار آفرینی جتماعی به صورت پدیده ای باقی می ماند ولی مفهوم آن به خوبی تعریف نشده است .
اجماعی در حال پدیدار شده است . که ادراک کار آفرینی اجتماعی و کار آفرینان اجتماعی مهم است.این قضیه مورد اشاره قرار گرفته است که کار آفرینان اجتماعی رهبری متفاوت و نوآورانه در شرکتها و موسسات اجتماعی را مهیا می کنند. ( 1998 dees 1998 praphu ) آن همچنین پیشنهاد شده است که نتایج کارآفرینی اجتماعی در یک سازمان با کسب مزیتی رقابتی پایدار و پذیرش آن در جهت کسب ماموریت اجتماعی آن (اجتماعی اش ) همراه است ( weerawandena sull van most 2001).با نشان دادن این ربط ها می گوییم که کارآفرینی اجتماعی را می بایستی در درون محیط رقابتی تری که در آن فعالیت می کنند تصور کنیم .
مفاهیمی که در شرکتهای سود ده ( سود آور ) نشات گرفته اند در صورت ایجاد بصیرتهای با ارزش نسبت به رفتار و سلوک کارآفرینانه خصوصیات موثر و بی نظیر NFPs را محدود و کنترل نمی کنند به ویژه چنانچه NFPs کارآیی موثر را در خلال به دست آوردن ماموریت اجتماعی شان حفظ می کنند .
با این فرضیه شروع کردیم که همه NFPs از لحاظ اجتماعی کار آفرین نیستند. به طریقی مشابه همه کسب و کارهای در جهت سود آوری کار آفرینانه نیستند. ما گمان می کنیم که سازمانهایی که از لحاظ اجتماعی کارآفرینانه هستند ویژگیهای رفتاری معینی را در واکنش به محیط نشان می دهند .
این تصمیمات و بصیرت استراتژیک آنها می باشد که ایشان را از همتایان NFP خویش تشخیص می دهیم. هدف تحقیق ما پیش بردن ( ارتقا) مفهوم سازی ساخت کارآفرینی اجتماعی مبنی بر پژوهشی تجربی به وسیله به کار بردن شیوه متد توری بیان شده می باشد .
این مطالعه می باید نشان می دهد که کارآفرینی اجتماعی ساخت چند بعدی کران دار می باشد که عمیقا در ماموریت ( اهداف عالی ) اجتماعی سازمان ریشه کرده است و برای ثباتش از آن مشتق می شود .
و به شدت تحت تاثیر آن است و به وسیله پویاییهای محیطی شکل می گیرد . این مقاله با توجه به جزئیات ادبیات که اساس و بنیان را برای مطالعه آماده می کند پیش می رود ما بنا را بر این می نهیم که این ادبیات چند تکه شده است و کمبودی در چارچوب توریکی مربوطه وجود دارد بنابر این در بازتاب نیاز برای التزام به پژوهش تجربی اساس را در سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی بنا نهاده ایم .
مروری بر کارآفرینی
جان تامپسون معتقد است که رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمانها ( دولتی خصوصی داوطلبانه و غیره...) با هر اندازه ( بزرگ متوسط و کوچک) است ( تامپسون،1999 )
تحقیقات و عملیات کارآفرینی به دهه 1980 میلادی باز می گردد که آن را دو انقلاب کارآفرینانه1 نام گذاری نموده اند و این انقلاب هنوز هم استمرار دارد و به ایجاد فضای باز اقتصادی در چین و ویتنام فروپاشی بلوک کمونیست در اروپا و اتحاد جماهیر شوروی کمک نموده است .سازمان های بین الدولی همچون سازمان ملل متحد در امر توسعه کارآفرینی درگیر شده اند و دولتهای مختلفی به ترقیب کار آفرینی در افراد جامعه پرداخته اند به عنوان نمونه در امریکا رشته های مختلف کارآفرینی ظهور نموده و دولت سنگاپور کارآفرینی را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در فرآیند رشد و توسعه اقتصاد ملی مورد شناسایی قرار داده است .
تلاشهای کار آفرینانه در آفریقای جنوبی هند اروپا روسیه ایرلند استرالیا و سایر کشور ها نیز بسیار چشمگیر بوده است .( هین چای کو 1996 . 13 )
کارآفرینی پدیده ای است که شرایط محیطی در آن تعین کننده است که موریس2 و لوئیز3 بر این باورند که ترکیب زیرساخنهای محیطی درجه آشفتگی محیطی و تجربیات محیطی افراد جامعه بر سطح انگیزه کارآفرینانه جامعه تاثیر گذار است ( موریس و لوئیز 1995 . 35 ) تئوریهای جامعه شناسی کارآفرینی به بررسی این موضوع می پردازند که چگونه محیط بر کارآفرینی تاثیر گذار است ( هرلی 1999 . 56 ) طبق نظر جفری تیمونز آنچه در محیط مطلوب کارآفرینانه مورد نیاز است محیطی می باشد که ویژگیهای اجتماعی سیاسی و آموزشی را با هم ترکیب نماید به ویژه این محیط نیازمند فرهنگی است که برای کارآفرینی ارزش قائل می شود تحصیل اجباری است حکومت به طور جدی از علوم محض و کاربردی حمایت می کند کارآفرینی را با خط مشی روشنفکرانه پرورش می دهد و دانش آموزان نخبه را تربیت می کند ( الیسیون و مریسین 2000 . 62 )
1 .entrepreneurial revolution
2 . morris
3 . harieg
ورنون1 و ورتزل2 بر این باورند که فرهنگ در توسعه کارآفرینی از جایگاه والایی برخردار است زیرا فرهنگ تعیین کننده نگرشهای افراد در جهت آغاز فعالیتهای کار آفرینی است( الیسون و مریسون،2000 . 51 ).
برای ایجاد یک فعالیت موفق ضروری است تا محیط کارآفرینانه در صنعت خویش را شناسایی کنیم .
انبوهی از مسیرهای کارآفرینانه وجود دارد تعدادی از محققان مسیرهای زیررا شناسایی کرده اند :
1 – توسعه کسب و کارهای خانگی
2- حرکت در جهت ارائه خدمات اطلاعاتی
3 – افزایش برون سپاری
4 – ایجاد اتحادهای استراتژیک جدید
5 – حرکت به سوی جهانی شدن
6 – عدم استخدام های جدید در راستای توسعه کار آفرینی
7 – بازسازی کسب و کارهای آغاز شده
8 – افزایش کسب و کارهای با مالکیت زنان و اقلیت ها
9 – توسعه کسب و کار های با اهداف غیر انتفاعی و توسع کار آفرینی اجتماعی
1 . Vernon
2 . wortzel
انواع کار آفرین :
این سوال که :( کار آفرین کیست؟) پیش از هر موضوع دیگر کار آفرین مورد بررسی قرار گرفته است . این در حالی است که شواهد چندی نشان می دهند که کارآفرینان به طور کلی ویژگیهای مشخصی دارند . مانند سطح بالای انگیزش به موفقیت مرکز کنترل درونی و تحمل ابهام . به نظر نمی رسد که این ویژگیها تنها ویژگی های یک کار آفرین باشند بله ممکن است به تشخیص مقوله های مختلف کارآفرینان کمک کند .برای مثال ( اسمیت و میلر ) کارآفرینان ماهر را از ( فرصت طلبان ) جدا می کنند و به این نکته توجه دارند که فرصت طلبان وفق پذیرند و رشد محورتر هستند .در این جا چهار نوع از کار آفرینان مشخص می شوند که عبارتند از :
- کار آفرینانی که بر حرکتهای جسورانه تاکید می کنند و برای موفقیت بر انگیخته می شوند .
- کار آفرینانی که کسب و کارهایی حول فروشندگی و شبکه بندی ایجاد می کنند .
- کارآفرینانی که بر اختراع و نو آوری تاکید دارند .
- و آنهایی که برای قدرت برانگیخته می شوند و تمایل برای رهبری دارند .البته یک فرد ممکن است در بیش از یک مقوله قرار گیرد .
مدل مخاطره کار آفرین :
اینکه کار آفرین یک الگوی سرمایه گذاری در ذهن داشته باشد و بداند چه موقع یک کسب و کار یا مخاطره را شروع کند حائز اهمیت است .
اولین الگو یک مدل درآمدی است که در آن کار آفرین به کسب و کار یا مخاطره بر اساس جایگذین درآمد نگاه می کند . یعنی بعد از یک دوره شروع اولیه و در نظم کوتاه منطقی مخاطره جریان منظمی از درآمد را فراهم می آورد که استاندارد کار آفرین بسیار بالایی را حمایت می کند .
دومین مورد یک الگوی رشد است که در آن کار آفرین مخاطره را شبیه رشد بسیار بالای موجودی می بیند که برخی پاداشهای اضافی را پرداخت می کند اما کار آفرین کسب سرمایه عمده را در پنج سال یا بیشتر از آن تشخیص می دهد کارآفرین زمانی یک درآمد پایین را می پذیرد که سرمایه گذاری مجدد به همان اندازه ممکن بوده و یا حتی سرمایه اضافی برای حمایت از رشد اجتماعی صرف شود .اما این مسیر نتیجه مهمی را که کار آفرین تشخیص می دهد زمان مخاطره جویی عمومی یا خریداری سهام است .
سومین الگو کوتاه مدت است که یک الگو ی فرضی است و در آن کار آفرین به شکلی اساسی خواستار آغاز مخاطره و کار آیی در بازار است در این جا کالا یا محصول و خدمت فقط به بهترین پیشنهاد دهنده فروخته می شود . می توان این پدیده را با تعدادی از شرکتهای اینترنتی امروز ی تطبیق داد .
این مدلها همچنین اشارات ضمنی مهمی به چگونگی ایجاد کسب و کار و مخاطره دارد برای مثال کار آفرینان الگوی درآمد را اغلب در مراحل اولیه مخاطره یا سبک زندگی انواع کسب و کار ها به کار می گیرند .
آنها احتمالا بر پس انداز و بدهی و وام تاکید بسیاری دارند در حالی که افرادی که بر الگوی رشد تاکید می کنند مستعد افزایش کنترل بوده و بر شرکاء و برابری مالی صحه می گذارند و در مقابل افرادی که از یک الگوی فرضی استفاده می کنند تمایل شدیدی به اجاره کردن و به دست آوردن منابع و بدون سپاری بخشهای اصلی کسب و کار دارد .
مفهوم کسب و کار نوآور :
کارآفرینی به طور کلی به معنی فرصت طلبی است یک فرصت می تواند به عنوان یک مجموعه مطلوب از شرایط ایجاد شده و یک نیاز یا تشریح یک مفهوم کسب و کار باشد .
مفهوم کسب و کار به سرمایه گذاری روی فرصتهای جدید به صورت عوامل بی نظیر یا نو آور اطلاق می شود . این خصوصیت می تواند در تولید یا ارائه خدمت در کسب و کار یا در برخی جنبه های عملیابی مخاطره جویی مانند روشهای توزیع یا رویکرد قیمت گذاری منعکس شود .
چارچوب انواع نو آوری :
- جدید بودن محصول یا خدمت در دنیا
- جدید بودن محصول یا خدمت در بازار کشور
- جدید بودن محصول یا خدمت موسسه در صورتی که حد اقل یک رقیب داشته باشد
- اضافه کردن به خط تولید محصول یا خدمت موسسه
- بهبود تولید و خدمت اصلاح شامل کار برد ویژگیهای جدید انتخاب یا تغییرات جدید
- کاربرد جدید از خدمت یا محصولات موجود شامل یه که گیری برایبخش جدیدی از بازار
- استقرار دوباره خدمت یا محصول موجود
- بهبود فرایندها که منجر به ایجاد ارزش برای مشتری شود افزایش بهره وری و کاهش هزینه شود
- اجرای سیستم یا رویه جدید
- ساختار یا شکل سازمانی جدید
- روش تولید جدید
- رویکرد فروش یا بازاریابی جدید
- برنامه حمایت از مشتری جدید
- کانال و روش توزیع جدید
- رویکرد استراتژیک جدید
- روش جدید تامین منابع مالی
- رویکرد جدید قیمت گذرای
- تکنیک جدید خرید
مفهوم سرمایه اجتماعی
مفهوم سرمایه اجتماعی در طی دهه 90 میلادی به سمت مفاهیم سرمایه انسانی و مالی پیش رفت . براساس نظر بوردیه و واکون سرمایه اجتماعی یک امتیاز فردی یا گروهی است. که از دسترسی به یک شبکه بادوام از روابط نهادی ( کم یا زیاد) حاصل آمده است. در مقابل، کولمال عقیده دارد که این مفهوم در رابطه میان افراد جای گرفته است و شامل وظایف و انتظارات و شبکه های ارتباطی و هنجارهای اجتماعی آن ها می شود . برای مثال می توان به گرایش های بی اعتماد و سراسر اعتماد و یا اعتماد به خانواده در مقابل اعتماد به اجتماع اشاره کرد. سرمایه اجتماعی متنوع ترین نوع سرمایه می باشد .
« کولمن» معتقد است که سرمایه اجتماعی یک پدیده درونی است که در روابط اجتماعی نمود پیدا می کند و در مقابل « فوکویاما» می گوید سرمایه اجتماعی مفهومی کاملاً اجتماعی است و از اعتماد و همکاری میان انسان ها ناشی می شود .
« ولکاک» و « فدرک» و همکاران معتقدند که مفهوم سرمایه اجتماعی شامل دو بُعد متعادل می باشد: اول، شفافیت ( سرمایه اجتماعی به دلیل کانال های ارتباطی مختلفی که در اختیار دارد، می تواند هزینه های مبادلاتی را در جامعه کاهش دهد) و دوم، پتانسیل عقلانی اگر به افزایش بازده صرفه جویی در مقیاس در بخشی از اقتصاد کمک بسیاری می کند. به بیان بهتر، سرمایه اجتماعی برای کاهش سرعت بازده نزولی، کارآیی بسیاری دارد. « پیتزا» و «جیورجی» دو مفهوم دیگر را به دو مورد قبلی اضافه می کنند: الف) سرمایه اجتماعی حوزه عمل گسترده ای دارد و کمک زیادی به شکوفایی سرمایه انسانی و مهارت های کار آفرینی می کند زیرا به وسیله آن می توان هزینه های تولید خلاقانه را کاهش داد .
ممکن است جا به جایی فراوانی میان سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی وجود داشته ( به این معنا که این دو سرمایه به هم تبدیل شوند و به طور خاص سرمایه اجتماعی به سرمایه اقتصادی تبدیل گردد .)
بنابراین : اگر بپذیریم که سرمایه گذاری بر روی سرمایه اجتماعی دارد. آن گاه راه دیگری برای کند کردن فرایند بازده نزولی یافته ایم. بنابراین رشد اقتصادی و سرمایه اجتماعی نسبت مستقیمی با یکدیگر دارند و انباشت سرمایه اجتماعی نقش سوخت را برای حرکت موتور رشد اقتصادی ایفا می کند .
قضیه 1: سرمایه اجتماعی موتور محرکه رشد اقتصادی است .
قضیه 2: کار آفرین باعث تقویت سرمایه اجتماعی می شود .
قضیه 3: کار آفرین تأثیر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد .
کارآفرینی اجتماعی
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) اعتقاد دارد که در یک سطح کلان ( کارآفرینی سازنده و مفید اساس و بینایی برای رشد اقتصادی ایجاد اشتغال و نوآوری )کارآفرینی اجتماعی به عنوان یک ابزار مفهومی برای تغییر های اجتماعی مورد توجه واقع شده است . بنابراین چون این مفهوم فرصتی برای تحول اجتماعی به وجود می آورد در هر بخش و در هر جامعه ای مورد توجه قرار می گیرد .
در زمینه کارآفرینی اجتماعی درک تعاریف هریک از سه بخشی که کار آفرینان می توانند در آنها فعالیت نمایند مهم می باشد . این سه بخش عبارتند از :
- بخش خصوصی : که از آن به عنوان بخش انتفاعی یا بخش سود آور یاد می شود . این بخش به مسائل اقتصادی که به فعالیتهای سود آور به منظور ایجاد دارایی برای مالکان و ذی نفعان یاسهام داران متمرکز است تاکید دارد .
- بخش عمومی : این بخش به وسیله حکومت کنترل می شود و بر اجرای سیاستهای حکومتی تاکید دارد .
- بخش داوطلبانه : از آن به عنوان بخش سوم بخش اجتماعی بخش شهروندی یا بخش بدون سود نیز یاد می شود . آن یک بخش اقتصادی است که به فعالیتهای غیر انتفاعی گرایش دارد و به شدت بر حمایتهای داوطلبانه برای بقای خود متکی است . فلسفه وجودی سازمانها بر این بخش ماهیت ایثارگرانه آنها به جای تولید سود و افزایش ارزش سهام داران است .
سازمانهای غیر انتفاعی داوطلبانه به طور ویژه درگیر عملیات هماهنگی و جذب منابع هستند و بیشتر کار آنها میانجی گری است . البته این سازمانها به هماهنگی و حمایت سازمانهای غیر انتفاعی دیگر نیز کمک می کنند . چنین سازمانهایی به عنوان تسریع کننده (کاتالیزور) اساس یا منبع تخصص اطلاعات تحقیقات هستندبه کار گیری مدل برای تعریف مفهوم کار آفرینی اجتماعی به تبیین بیان درستی از آن کمک می کند. در این جا این مدل بیان می شود که به سه نوع متفاوت کارآفرینی می پردازد که عبارتند از :
کار آفرینی خصوصی، دولتی و اجتماعی
پروه های کارآفرینانه اجتماعی می توانند سهم مثبتی در توسعه اجتماع به طور موثر و مداوم داشته باشند . عواملی که در موثر بودن و موفقیت کارآفرینی اجتماعی سهم دارند عبارتند از : نوآوری و استفاده از تجربه های دست اول در راه تلاش برای تعقیر دادن ادراکات اجتماعی سنتها نگرشها و رفتارها .
جنبه های اثر گذار کار آفرینانه اجتماعی شامل تعقیرهایی در نگرشها و رفتار اجتماعات مجاور گسترش ایده کارآفرینی اجتماعی ایجاد اشتغال و اثر گذاری بر سیاست ملی است . همچنین عواملی که این اثرگذاری را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از : شخصیت کار آفرین اجتماعی و منابع آماده شده ای همچون دانش نمونه ها یا الگوها مواد شبکه ها و ارتباطات و حمایت خانوادگی .
تداوم کار آفرینی اجتماعی از توانایی سازمان کارآفرینی اجتماعی برای جذب و تولید سرمایه ها و بودجه ها توانایی برای ایجاد شرکت توانایی در معرفی یک ساختار سازمانی موثر و توانایی برای جذب افراد و مهارتها متاثر می شود ( Thomas. 2004 )
تعاریفی از کارآفرینی اجتماعی :
کارآفرینی اجتماعی به عنوان کانون پژوهش آکادمیک و علمی سابقه نسبتا مختصر و کوتاهی دارد . خلاصه از ادبیات کارآفرینی اجتماعی در جدول 1 ارئه شده است که بعضی از آنها کار مقدم و محدوده ها را بیان می کند کار آفرینی اجتماعی ممکن است در پهنه ( صف ) وسیعی از اقتصاد فعالیتهای آموزشی و پرورشی پژوهش کمک های اجتماعی و رفاهی فعالیتهای اجتماعی و معنوی ارائه شود که به وسیله سازمانهای مختلف انجام می شود . ( leabder . 1997 ) با انعکاس این دامنه متنوع از فعالیتها محققان نسبت به مفهوم سازه کار آفرینی اجتماعی در بعضی از زمینه ها شامل بخش عمومی سازمانهای اجتماعی سازمانهای فعال در مسائل اجتماعی و موسسات خیریه تلاش کرده اند اکثریت ادبیات راجع به کارآفرینی اجتماعی در حدود قلمرو سازمانهای غیر دولتی غیر انتفاعی نمو یافته است .
بعضی محققان ( cook dodds smitchll. 2001. wallac . 1999 ) می گویند آن شرکتهای اجتماعی که فعالیت انتفاعی انجام می دهند در جهت حمایت از دیگر فعالیتهای غیر انتفاعی به نظر کار آفرینان اجتماعی می آیند . بعضی دیگر از محققان استدلال کرده اند آن سازمانهای انتفاعی که ممکن است فعالیت نو آورانه ای نسبت ایجاد سرمایه اجتماعی انجام دهند از لحاظ اجتماعی کار آفرینانه تصور می شوند ( Canadian centre for social entrepreneurship ) ؛((2001 thompson alve.
با ایجاد وضوح روشن شدن موضوع تامسون (2002 ) کارآفرینی اجتماعی را شاید در نتیجه رخ دادن در کسب و کارهای در جستجوی سود که تا حدودی متعهد به انجام کار خوب در موسسات اجتماعی که برای هدف اجتماعی ولی همچون کسب و کار بازرگانی و در بخش غیر سود ده و داوطلبانه بر پا می شوند شناسایی کرد . اما او نتیجه گرفت دنیای نیرومند کارآفرین اجتماعی در بخش داوطلبانه می باشد ( NFP )
در پیرو این بخش ما به طور خلاصه مفهومهای موجود از کارآفرینی اجتماعی را چنان که در حوزه های غالب شناسایی شده مطرح می کنیم این بخشها در حوزه های عمومی و غیر انتفاعی خصوصی واقع می شود. کارآفرینی در حوزه عمومی رهبری سازمانهای عمومی ( public ) یا توسعه خط مشی عمومی ( ملی ) را مطرح می کند ( e.g.king.s.roberts. 1987 ) محققان در این بخش استدلال کرده اند که کارآفرینان اجتماعی دارای ویژگی های چندگانه رهبری برای مثال اعتبار قابل توجه شخصی امانت و درستی و توانایی در ایجاد تعهد پیروان در پروژه ها به واسطه ایجاد شرایطی از ارزشهای مهم اجتماعی به جای شرایط کاملا اقتصادی می باشند ( borins 2000 lewis. 1980 waddock. Spost. 1991 ) پژوهش روی کارآفرینی اجتماعی در این بخش اساسا روی ایجاد ( سازه ) ظرفیتهای فردی و رهبری تصور شده است .
تعدادی از رویکرد ها نسبت به کارآفرینی اجتماعی در حوزه NFP خصوصی ( بخشهای غیرانتفاعی خصوصی ) قرار می گیرد . در سازمانهای اجتماعی کار آفرینی اجتماعی به عنوان بازی کردن نقشی در ارتقائ شرایط زندگی افراد فقیر و محروم از مزایای اجتماعی و اقتصادی ( e . g . cornwall . 1998 ) و تسهیل توسعه جامعه شناخته شده است .
(Wallace. 1999 ) کارآفرینی اجتماعی در درون یک زمینه عملی ( رفتاری ) اجتماعی در شرایط رهبری تحریک کننده مربوط به حوزه بنگاه اجتماعی با هدف تعقیر دیده شده است در هر دو بعد از فضای بنگاه اجتماعی و در خط مشی عمومی به آن فضای ( سرمایه نیروی انسانی تجهیزات ) در یک بازار رقابتی نشان خوبی است که فعالیت پر ریسک ( فعالیت اقتصادی ) کاربرد پربارتری را از این منابع نسبت به آلترناتیویی که در حال رقابت در برابر اوست ارائه می دهد .
در باره جنبه تامین وجه کارآفرینان اجتماعی روشهای نو و ابتکاری را دنبال می کنند برای اطمینان یافتن از این که آیا فعالیت آنها قابلیت دست یابی به منابع را به همان اندازه خواهند داشت که این روشها در حال خلق ارزش اجتماعی هستند تعدادی از محققان به نقش نو آوری در سازمان کارآفرینانه اجنماعی اهمیت می دهند . ( borins. 2000 )
پرابهر ( prabhu . 1998 ) و سولیوان مورت رات آل ( 2003 ) سه فاکتور نو آورانه بیش فعالی و ریسک پذیری را ( ovingslevin . 1986 ) به عنوان مرکزی برای کارآفرینی اجتماعی شناسایی کرده اند . بعضی محققان از کارآفرینی اجنماعی به عنوان یک راه حل جزئی ( طرفدارانه ) در برابر نیاز ( ضرورت ) برای اصلاح بنیادی رفاه و کمکهای اجتماعی دفاع کرده اند به طوری که راهی به سوی جامعه شایسته و تقاضای دیگر به واسطه نو آوری های اجتماعی افراد متهور ایجاد شود ( leadbeater .1997. Thompson. 2002 ) حال آنکه این رویکرد توجه شایانی را به خود جلب کرده است ( این رویکرد ) همچنین نقدهایی چون تحلیل رویکرد بر اساس حقوق در خدمات اجتماعی را جذب کرده است (cook.dodds smitchell. 2002 ) این رویکردها مفاهیمی از کارآفرینی اجتماعی را در درون محدوده علم اقتصاد رفاه ( اقتصاد مبتنی بر رفاه و آسایش ) بیان می کنند .
بحث قبلی مشخص می کند که نارسایی اساسی در ادبیات کارآفرینی اجتماعی در حوزه های متفاوتی توسعه یافته است و منجر به فقدان رویکردی منسجم شده است. مهمترین موضوع این که ما فهمیدیم که رویکردها در مفهوم سازی کارآفرینی اجتماعی محیط رقابتی را به اندازه ای که موسسات اجتماعی فعالیت می کنند منعکس نمیکنند . برای مثال رویکردی که کارآفرینان اجتماعی را به عنوان یک نسل خاص از رهبران نشان می دهد ( dees. 1998b ) یا رویکردی که ویژگیهای شخصیتی را منعکس می کند ( prabhu.1998.shqwetal.2001 ).
به ویژه چگونگی دست یافتن کارآفرینان اجتماعی به اهداف سازمانی خویش در کنار وضع ماموریت اجتماعی و کوشش برای کارآیی عملیاتی در حالی که به پویائی های محیطی پاسخ می دهند .
دیز ( 2001 ) بیان می کند که این یک اتفاق نیست که کارآفرینی اجتماعی در حال کسب توجهات زیادی در موقعی است که محیط رقابتی دستخوش تعقیر سریع می باشد و مرزهای سنتی بین بخشهای انتفاعی و غیر انتفاعی در حال تعقیر است .
راین ( 1999) دورنمای رقبانی جدیدی را برای NFPs به شکل بازاری شناسایی کرد که به انظباط عملکرد و ظرفیت سازمانی نسبت به وضعیت غیر انتفاعی و ماموریت پاداش می دهد .
سولیوان مورت ( 2003) همچنین تاثیر تعقیرات محیطی به همراه جهانی شدن رو به رشد ابتکار در بازسازی دولت و ورود فزاینده سازمانهای انتفاعی به طرف بازارهایی که به طور سنتی به وسیله موسسات غیر انتفاعی ارائه خدمت می شد را به عنوان زمینه ای برای کارآفرینی اجتماعی مطرح می کنند .
سه دیدگاه مهم در کارآفرینی اجتماعی :
کارآفرینی سابقه زیادی در بخش بازرگانی دارد. مهمترین نظریه هایی که در این باره مطرح می شود خلق نو آوری با ارزشی است که به وسیله شومپیتر و دراکر بیان شده است . ولی با اعمال نظریه های اجنماعی این نظریه معانی دیگری نیز دارد .
در زیر بدین دیدگاه مهم اشاره می کنیم :
1 – برخی کارآفرینی اجتماعی را ترکیبی از سرمایه گذاری بازرگانی با تاثیرات اجتماعی دانسته اند .
در این دیدگاه کارآفرینی به عنوان مهارتهای فنی و علمی برای ایجاد کارآفرینی که مقاصد اجتماعی به اضافه بازرگانی پایدار را به سرمنزل می رساند دیده شده است .
سازمانهای غیر انتفاعی ممکن است مجموعه ای از پست های تجاری را ایجاد کنند و از آنها در راه ایجاد و به کار گیری و درآمد زایی که البته مقاصد اجتماعی را در نظر دارد استفاده کنند .
استفاده از این دیدگاه برای موسسه های انتفاعی می تواند به صورت واگذاری قسمتی از سود یا سازماندهی فعالیتهایشان برای خدمت به اهداف اجتماعی باشد این گونه نوآوریها از منابع به وجود آمده از فعالیت های تجاری موفق برای پیشبرد و تقویت فعالیتهای اجتماعی بهره می برند .
2 – دیدگاه دوم کارآفرینی اجتماعی را به عنوان نو آوری برای تاثیرات اجتماعی را به عنوان نوآوری برای تاثیرات اجتماعی بیان می کند .
این منظر عمدتا بر نوآوریها و سازماندهی اجتماعی تاکید دارد و به مشکلات اجتماعی بیشتر پرداخته و بیشتر به پایداری اقتصادی به وسیله ضوابط و معیارهای اجتماعی معمول شغلی کم توجهی می کنند . این نوع کارآفرینی اجتماعی که بر مشکلات اجتماعی تمرکز دارد به جای این که به ضوابط و معیارهای اجتماعی یا تقاضای بازار پاسخ دهد نو آوریها را پایه ریزی می کند سازماندهی های اجتماعی جدیدی بنا می سازد و منابعی را تجهیز می کند تا با آن به مشکلات پاسخ داده شود .
3 – عده ای دیگر کارآفرینی اجتماعی را به عنوان راهی برای سرعت بخشیدن به تحولات اجتماعی مطرح می کنند که البته کاملا فراتر از راه حل های مشکلات اجتماعی خواهد بود ( البته مشکلاتی که مربوط به نقطه آغازین فعالیت است )
از این دیدگاه کارآفرینی اجتماعی در بهترین حالت تعقییرهای کوچکی در اندازه های کوچک به وجود می آورد که این تعقییر ها در کل سیستم موجود باعث سرعت بخشیدن تعقییرهای بزرگتر می شود ( s.h.alrord sl. D . brownsc w.letts.200 ) در این جا تنها نیاز نداریم که مشکلات فوری را در یابیم بلکه باید وابستگی ها و سیستمهای اجتماعی بزرگتر را بشناسیم درک مطلب بالا این فرصت را می دهد که با پا را دایم های جدیدی در نقاط حساس قدرت و نفوذ آشنا شویم که می تواند ما را به تعقیرهای تقویت کننده هدایت کند که به ایجاد و ثبات سازماندهی های اجتماعی متحول شده می انجامد .
پیامدهای کارآفرینانه
تامپسون و دیگران به چهار نوع سرمایه اشاره می کند . این چهار نوع سرمایه عبارتند از : سرمایه مالی محیطی زیبایی شناختی و اجتماعی .باید گفت که در زمینه کارآفرینی اجتماعی سرمایه اجتماعی ایجادگر اجتماعی مبتنی بر درایی های ملموسی ( مادی ) و غیر ملموس ( معنوی ) است که به تفویض اختیار به افراد محروم کمک می کند و آنها را به گرفتن مسئولیتهای بزرگتر و کنترل بیشتر بر زندگی خود تشویق می کند .( Thomas. 2004. p 11 )
کارآفرینان اجتماعی چه چیزی به وجود می آورند؟
دیز ( 1994 ) با تاکید زیاد می گوید : کارآفرینان اجتماعی یک از انواع در گروه ( دسته) کارآفرین می باشند یک جایگاه برای شروع مرور کارآفرین اجتماعی توجه به آنچه این دسته را تشکیل می دهند می باشد. آنچه که در پی می آید فرض کرده است که تعریف کارآفرین مطلقا با تعریف کارآفرین مرتبط شده است در این که کارآفرینی آن چیزی است که کارآفرین انجام می دهد زمانی که آنها کار آفرین می شوند . تعریف هر واژه دیگری را به واسطه مفهوم و دلالتها تعریف می کند .هیچ اجماع علمی ( دانشمندانه ای ) روی آنچه که کارآفرین ها انجام می دهند زمانی که آنها کارآفرینانه می باشند وجود ندارد .
وتکاتارامن ویراستار مجله business venturuin بیان کرده است : ...... اساسا تصورات متفاوت و تعاریف متمایزی از مفهوم کارآفرین و نقش کارآفرینانه وجود دارد اجماع روی یک تعریف از این زمینه در واژه های مربوط به کار آفرین شاید کاری غیر ممکن باشد .( ven kataraman . 1997 . 120 )
در این مقاله کارآفرین اجتماعی به واقع شخصی خواهد بود که فعالیت ( اقتصادی ) پر ریسکی یا شرکتی را سازماندهی می کند یا به کار می اندازد که به طور برجسته اهداف اجتماعی در روشهایی معین را دنبال می کند .
کار آفرینان اجتماعی چه هدفی دنبال می کنند ؟
توافق وسیعی وجود دارد که کارآفرینان اجتماعی و اقدامات آنها به وسیله اهداف اجتماعی پیش برده می شوند که این تممایل نسبت به منفعت جامعه در روشهای خاص خود وجود دارد .
روش دیگر بیان اهداف کارآفرین اجتماعی بیان ارزش اجتماعی برای مشارکت در رفاه اجتماعی یا بهبود در وضعیت موجود جامعه انسانی است. عدم توافق موجود در اهداف اجتماعی نیست بلکه در اهداف کار آفرین یا تعهد او عدم توافق وجود دارد .
در یک طرف آنهایی هستند که بعضی اهداف اجتماعی را دنبال می کنند که می بایستی هدف کار آفرین اجتماعی منحصر به فرد باشد . چنانکه ( dees 1998 ) دیز محقق کارآفرین اجتماعی می گوید : برای کارآفرین اجتماعی ماموریت ( هدف ) اجتماعی صریح و مرکز فعالیت او است .....
ماموریت مرتبط با فشار جامعه معیار اصلی می باشد نه ایجاد ثروت فقط وسیله ای در جهت هدفی برای کارآفرین اجتماعی است . این ادعا که هر ثروت ایجاد شده ای صرفا وسیله ای برای هدف اجتماعی است بیان می کند که سود مالی نزد کارآفرین در میان اهداف به عهده گرفته جایی ندارد .
بنابر این بخش بزرگی از ادبیات ( e.g.dees.emerson.s economy.2002 ) مفهوم کارآفرینی اجتماعی را در دنیای سازمانهای غیر انتفاعی ( NFP ) قرار می دهد . این عقیده ملی ممکن است پیوندهای فرض شده در ارائه بعضی کالا یا خدمات بدون توجه به نوع غالب و شکل مثل بدون توجه به فعالیتهای کسب درآمد را شامل شود . )آندرسون و دییز , 2002).
ویژگیهای شخصیتی کارآفرینی اجتماعی :
کارآفرینان اجتماعی گاهی با ویژگی های شخصیشان که شاید با فعالیتهای که انجام می دهند در تضاد باشد تعریف می شوند .
بیل درایتون کارآفرین اجتماعی را به عنوان یک خط شکن با یک ایده جدید و قوی فردی که خلاقیتهای زیادی را برای حل مشکلا ت دارد و جهان خیالی و واقعی را ترکیب می کند شخصی که یک شخصیت اخلاقی قوی دارد و به طور کلی از بینشی برای تعقیر بهرمند است معرفی میکند .
درایتون همچنین می گوید که همچون کارآفرینان خصوصی کارآفرینان اجتماعی هم یک تعقیر منظم را پیشبینی می کنند و نقاط مهم را که به آنها اجازه خواهد داد تا کل جامعه را به سوی یک مسیر جدید هدایت کنند می شناسند سپس با اصرار و پافشاری زیادی در پی به سرانجام رساندن کار خود می باشند .
مک کللند ویژگیهای شخصیتی عمومی که در کارآفرینان با سطح بالای موفقیت وجود دارد را بیان می کند که عبارتند از : ( N.C.Siropolis.1994.p.43 )
- نوآوری
- ریسک پذیری خردمندانه
- اعتماد به نفس
- سخت کوشی
- هدف گذاری
- پاسخ گویی
همچنین جوزف من کاسو بیان می کند که یک کارآفرین شخصی است که سازمان می دهد اداره می کند و ریسکهای یک کسب و کار را در نظر می گیرد .موفقیتهای تمام کارآفرینان بزرگ همگی حول یک ویژگی مهم و مشترک قرار دارد: آنها همه دارای قدرت قانع کننده ای در ارتباط با افراد هستند . ( g – mancuso. 1993 .p.vil )
در شناسایی و انتخاب کارآفرینان اجتماعی آشوکا ویژگیهای زیر را درباره افراد بیان می کند :
- خلاقیت – در پایه گذاری یک بینش و در حل مشکلات موثر است .
- ویژگیهای کارآفرینانه – تعهد کامل شخص به بینش به این مفهوم که آنها تا یک راه حل مناسب پیدا نکنند آرام نخواهند گرفت و تلاش دارند تا یک راه حل گسترش یافته در سرتا سر جامعه به عنوان یک الگوی جدید داشته باشد ( ارائه دهند ) .
- شخصیت اخلاقی – در فعالیتهای کارآفرینی اجتماعی افراد باید به طور کامل قابل اعتماد باشند و تعهد آنها باید از انگیزش خدمت به جامعه نشات گیرد .
ویژگی کارآفرینانه مهمترین ملاک است اگر چه ایده های خوب یا ایثار گرایانه و ابتکاری بسیاری وجود دارد ولی ویژگی کارآفرینانه برای برنامه ریزی و طراحی تعقیرهای اجتماعی منظم در مقیاس بزرگ ضرورت دارد .
تامپسون بیان می کند که کارآفرینان اجتماعی ویژگیهای وابسته به کارآفرینان اجتماعی در مدیریت و اداره افراد بینظیرند نوآوری کلیدی برای مفهوم خود کارآفرینی است و با توجه به ابهام بخشها کارآفرینی اجتماعی خلاقیت و مهارتهای شبکه ای را برای کسب امتیاز از منابعی که در اطراف است نیاز دارد .
کارآفرین اجتماعی نیازمند بینشی برای تعقیرهای اجتماعی است و اگر می خواهد یک تاثیر عمده و مهم بر اجتماعات اطراف خود بگذارد و بخشهای دیگر را طوری طراحی کند که حمایت کنند باید از توانایی ترغیب دیگران و ارتباطات خوب به بهترین شکل بهرمند باشد .
سازمانهای کارآفرین اجتماعی :
ساختار سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی انعطاف پذیر و با بروکراسی کم است . در این سازمانها وجود یک گروه کوچک و متعهد با کارکنان تمام وقت در کمک به یک فرهنگ نوآوری مهم است درباره ماهیت سازمانهای کارآفرینانه اجتماعی لید بیتر بیان می کند که ماهیت پیچیده محیط باعث کنش متقابل سازمان و محیط می شود .همچنین باعث ایجاد روابط با ذی نفعان و مصرف کنندگان می شود . این پیچیدگیها کارآفرینان اجتماعی را ملزم به آگاهی از نیازهای پیچیده و تقاضای مشتریان می سازند .
بازرگانی را مثل رهبری خوب و مهارتهای مدیریتی دارا می باشند ولی آنها بیشتر با کارها و فعالیتهای دلسوزانه و حمایت کننده ارتباط دارند تا کسب پول .کارآفرینان اجتماعی افرادی هستند که برای حل مشکلات اجتماع تصور و بینش مطلوبی دارند دیگران را تشویق و تحریک می کنند و دارای توانایی و ظرفیت غلبه بر سوانح و خطرات در این فرایند هستند .
تامپسون تاکید می کند که کارآفرینان اجتماعی ( که بیشتر شامل اعضای بخش دولتی میشوند) به جامعه نزدیکتر می باشند از این رو می توانند نیازهای واقعی را تشخیص دهند و به آنها با روشهایی هدفمند و با معنا پاسخ دهند .کارآفرینان اجتماعی خلاق هستند واعتماد وهمکاری را از طریق ایجادروابط وشبکه های ارتباطی در جست وجوی منابع به دست می آورند .
لید بیتر بیان می کند که کارآفرینان اجتماعی موفق رهبرانی هستند با درکی قوی از رسالت و اهداف سازمان وتوانایی بسیج کردن افراد در اطراف آن مسئولیت یا رسالت ویژه .همچنین آن ها قصه گویانی هستند که داستان ها وحکایتها منتقل می کنند .( c.g- Thomas. 2004.pp-19-21 )
مراحل فرایند کارآفرینی اجتماعی :
فعالیتهای کار آفرینی مانند هر فعالیت دیگری دارای فرایندی است .
این مراحل شامل :
مرحله اول خلق ایده می باشد در اکثر موارد یک ایده برگرفته از یک نیاز فعلی است یا می تواند ناشی از یک نیاز آتی باشد
مرحله دوم مطالعه یک ایده است . این مرحله نیازمند روش طوفان فکری است اگر چه این ایده می تواند تفکر یا ابتکار هر فردی باشد اما تمام اعضای تیم مدیریتی در تمام مراحل فعالانه شرکت می کنند .
مرحله سوم نیازمند حمایت متخصصان حرفه ای همچون حسابداران و وکلا پژوهشگران بازاریابان و غیره می باشد .
سیکس در سال 1999 میلادی فرایندی سه مرحله ای برای کارآفرینان اجتماعی مشخص نموده و تامپسون نیز یک مرحله به آن اضافه کرده است :
1 – ایجاد بینش: روشن و شفاف کردن یک نیاز شکاف و فرصت
2 – درگیر شوندگی : انطباق فرصت با فکر برای انجام کاری راجع به آن
3 – توانا سازی : اطمینان از حصول به وسیله به دست آوردن منابع ضروری همچون افراد پول و غیره
4 – به اجرا درآوردن : وارد عرصه عمل شدن و هدایت پروژه برای نتیجه رضایت بخش
( Thompson.2002.p.4 )
کارآفرین اجتماعی : یافته های تحقیقی جدید
این مبحث خاص در باره کارآفرینی اجتماعی توجه فزاینده ای را در این حوزه ای که به تازگی تعریف شده به خود جلب کرده است سازمان های چند وجهی همچون بانک جهانی به دنبال ارتقاء نقش کارآفرینان اجتماعی در هر بعد کشور های توسعه یافته و در حال توسعه می باشد .
کنفرانسها در ابعاد جهانی به بررسی این موضوع می پردازند . NGOs به طور فزاینده ای در پی توسعه برنامه های خود می باشند تا نیازهای کارآفرینان اجنتماعی را برآورده نمایند
بعضی از دانشگاهای برتر همچون Harvard و Stanford منابع قابل توجهی به این موضوع اختصاص داده اند و تلاشهایی در جهت توسعه برنامه های مورد نظر از طریق مجلات و بورسیه در این زمینه انجام داده اند .
اعتقاد بر این است که کارآفرینی اجتماعی ضروری است چرا که به طور فزاینده ای سازمانهای غیر دولتی ( NGOs ) سازمانهای غیر انتفاعی ( NPOs ) موسسات کارآفرینانه دولتها و آژانسها ( کارگذاریها ) عمومی و همگانی در حال به رسمیت شناختن اهمیت و استراتژیک کارآفرینی اجتماعی در جهت ارائه خدمات رقابتی در کلاس جهانی می باشند .
پیرو این اشتیاق اخیر مدعیان هم اکنون به شدت متمایل به شناسایی تکنیکها و شیوه هایی برای مدیریت ارائه خدمات می باشند .
به ویژه سیاست گذاران رهنمودهای کمی دارند و تشخیص می دهند که دست نامرئی دائما شکست می خورد برای دفاع از خودش در روشهای بسیار سود آور از لحاظ اجتماعی . یک از بزرگترین نگرانی ها در شناسایی زمینه جدید موضوع تعاریف است .
دانشمندان کارآفرینی اجتماعی رخدادهایی را در دامنه ای از شرائط متفاوت شناسایی کرده اند در جایی که دلالتهای از جهت استراتژیک ممکن است در جهت داشتن تایید قابل توجه روی جامعه مورد انتظار باشد بعضیها این مفهوم را برای شرکتهای کارآفرینانه همچون سازمانهای غیر انتفاعی و بخش عمومی به کار می برند در حالی که دیگران محدودیتهای اضافی وضع می کنند با دست یابی به هر دوبعد جهانی سازی و افزایش سهولت دسترسی به اینترنت کارآفرینان اجتماعی در حال دست یابی به شهرت زیادی در نتیجه وسایلی هستند که به افراد و شرکتها در تطبیق با شرایط جدید کمک می کند و به همان نسبت در ارتقاء توسعه اقتصادی کمک می کنند .
در ادبیات آکادمیک کارآفرین اجتماعی موضوع نوظهوری است که به شدت در حال جذب علاقه محققان سیاست گذاران و شاغلها ( کارورزان ) می باشد .
عناوین زیر مجموعه مرتبط با موضوع کارآفرینی اجتماعی شامل بازار یابی اجتماعی مدیریت استراتژیک منابع انسانی یاد گیری سازمانی رهبری و کارآفرینی درون سازمانی می باشد که در هر دو بخش غیر انتفاعی و عمومی واقع می شود .
تمایل ما در این موضوع نزدیک به یک دهه پیش در Academy of Management شروع شد .جایی که هسته گروه دانشمندان بین المللی شکل گرفت بسیاری از آنها با بخش کارآفرینی در ارتباط بودند آنها شروع به برگذاری نشست حل موضوعهای مربوط به کارآفرینی اجتماعی کردند کاوشهای ما نشان داد که سهام داران شرکای در کارآفرینی اجتماعی شامل رهبرند اجتماع ( جامعه) رهبران در سازمانهای غیر انتفاعی مصرف کنندگان کاربران و رهبران سازمانی ( نهادی ) و کارآفرینانی که در میان جوامع خویش به کار آفرینی نائل می شوند . در شکل زیر مدلی دیده می شود که ابعاد کارآفرینی اجتماعی را بیان می کند.این ابعاد شامل :
- مدیریت ریسک
- بیش فعال بودن
- نوآوری
که ابعاد زیر آن ها را در بر می گیرد :
- بصیرت اجتماعی
- محیط بیرونی
- پایداری
نتایج :
پیشنهاد این متن – با درک انعطاف مناسب - این است که کارآفرینی اجتماعی در جایی به کار می رود که تعدادی از افراد یا گروهها : ( 1 ) هدفگیری می کنند به سمت ایجاد ارزش اجتماعی ( یا) لااقل در روشی بر جسته ( 2 ) نشان می دهد ظرفیتی را برای تشحیص و کسب مزیت از فرصتها برای خلق آن ارزش ( رویایی بودن) ( 3 ) به کار گرفتن و نوآوری در طیفی از یک طرف کاملا اختراعی و ابتکاری تا انطباق با هر چیز نوظهور در ایجاد یا توزیع ارزش اجتماعی ( 4 ) تمایل برای قبول یک درجه با لا تر از میانگین برای ریسک در ایجاد و توزیع ارزش اجتماعی وجود دارد . ( 5 ) به طور فوق العاده به طور نسبی با دارایی کم در پی گیری فعالیت اجتماعی پر ریسک خویش و رسیدن به اهداف خود و در نهایت اهداف جامعه موفق هستند .
این ها مهمترین معیارها می باشد که به طور مفهومی، آن برای تشخیص و تمیز دادن درک جامعه برای پدیده پیچیده فعالیت سازمانی و رهبری آن نسبت به کسب اهداف اجتماعی به کار می رود . کارآفرینی اجتماعی مفهوم جدیدی در جامعه ما می باشد و راه زیادی برای طی طریق و رسیدن به مقصود وجود دارد امید است که پژوهشگران این مرز و بوم به این مقوله که برای توسعه و اعتلای کشور اسلامی ما ضروری است توجه کافی مبذول دارند و به بررسی کارآفرینان اجتماعی در ایران بپردازند و تبیین مدلی بومی در این حیطه داشته باشند .
منابع :
· مقیمی ، محمد ؛ کارآفرینی در نهاد های جامعه مدنی : پژوهشی در سازمان های غیر دولتی : NGOs ؛ ایران، تهران : دانشگاه تهران ، موسسه انتشارات و چاپ ،زمستان 1383
نوید فر، محمد حجت ؛کارآفرینی اجتماعی؛ کارآفرینی تطبیقی : مقالات منتخب سمینار ، پژوهشگران مرکز کارآفرینی پردیس قم دانشگاه تهران ؛انتشارات اعلام التقی ؛چاپ اول 1384
مقیمی ،محمد؛عوامل موثر در کارآفرینی سازمانی در سازمان های بخش خدمات اجتماعی و فرهنگی دولت ایران ؛ فرهنگ مدیریت، سال دوم ،شماره هفتم ، زمستان 1383
Morris, Micheal H ,Ph.D ; Kuratko ,Donald F,Ph.D (2001);” Toward Integration : Understanding Entrepreneurship Through Fraworks”.ترجمان کارآفرینی شماره 4
· P.E.Petrakis(2005),”growth,Entrepreneurship,Stracture Change,Time and Risk”, The Journal of American Academy of Business , Cambridge , Vol.7 Num.1
ترجمه؛مجله ترجمان کارآفرینی ، فصلنامه تخصصی مرکز کارآفرینی پردیس قم دانشگاه تهران ، سال دوم ، شماره پنجم ، بهار 1385
نویسنده : نادر سید امیری
Jay Weerawardena a,*, Gillian Sullivan Mort b
Investigating social entrepreneurship:
A multidimensional model,Journal of World Business 41 (2006) 21–35
aUQ Business School, University of Queensland, St. Lucia, Brisbane 4072, Australia
b Griffith Business School, Department of Marketing, Griffith University, Southport 4125, Australia
Ana Marı´a Peredo a,*, Murdith McLean b,1
Social entrepreneurship: A critical review of the concept
Journal of World Business 41 (2006) 21–35
a Faculty of Business, University of Victoria, 3800 Finnerty Drive,
Victoria, BC, Canada V8P 5C2
b Centre for Studies in Religion and Society, University of Victoria, 3800 Finnerty Drive,Victoria, BC, Canada V8P 5C2
منبع : www.karafariny.com
برگرفته از : sheshmim.com
از آن جایی که طی چند سال گذشته بحث ایجاد و توسعه کسب و کار های کوچک ، به طور جدی با نگاهی معطوف به انعطاف سازمانی و استراتژی تغییر مستمر در فرآیندها ،مطرح شده است ، ضروری است که یک دگردیسی در برنامه ها و سیاست های دولت در حمایت بی دریغ از بنگاه های بزرگ که عملاً عمر آن ها به سر آمده است ، صورت گیرد .
لذا دولت ها در صدد تشویق کسب و کارهای کوچک و تأمین سرمایه و تکنولوژی و تسهیلات لازم برای تولید کالا و نیروی کار مناسب در جهت بهره مندی هر چه بیشتر مردم و کشور هستند .
به منظور دستیابی به این هدف ،مراکزی تحت عنوان "مراکز توسعه کسب و کارهای کوچک " –SBDC – راه اندازی شده اند که با همکاری سازمان گسترش و نوسازی صنایع به ارائه خدمت به صاحبان ایده های مفید در زمینه کسب و کارهای کوچک می پردازند .
روی آوردن به کسب و کارهای کوچک ،یکی از عوامل کلیدی رشد و توسعه اقتصادی در عصر مدرن است و در مرکز رقابت بین المللی قرار دارد. ایجاد کسب وکارهای کوچک موجب بهره مندی مردم و کشور می شود. قبل از آنکه مردم بتوانندکاری را شروع کنند ، باید دارای سرمایه ، تکنولوژی ، تسهیلات لازم برای تولید کالا و نیروی کار مناسب باشند،همچنین باید دارای روحیه مناسب و شرایط روانی متعادل برای موفقیت در کارآفرینی باشند .
طرح به راه اندازی مراکز توسعه کسب و کارهای کوچک در چندین دانشگاه کشور که براساس نظر معاونت توسعه ی صنایع پیشرفته انتخاب می شوند ، اجرا می گردد و کلاً خدمات این مراکز برای هر فرد حقیقی و حقوقی که در حال راه اندازی یک کسب و کار کوچک ومتوسط بوده و یا گسترش کار خود را انجام می دهد ، ارائه می شود .
با چنین نگرشی ، علاوه بر ایجاد اشتغال با بهره گیری از این مراکز کسب و کارهای کوچک می توان با جهت دار نمودن تحقیقات به سیکل تکمیل زنجیره توسعه به معنی واقعی دست یافت . ما در این مقاله، به معرفی مراکز توسعه کسب و کارهای کوچک و نیز عملکرد آنها و ارائه ایده هایی در جهت عملکرد هر چه بهتر این مراکز ، پرداخته ایم .
مقدمه
در جهانی به سر می بریم که در آن ، تحولات پیچیده ای با سرعت بسیار بالا جریان دارد، به گونه ای که رویارویی با آن به صورت یک چالش برای دولت های هوشمند در آمده است . .
از این رو ، دولت ها نه تنها می کوشند تا جایگاهی در خور اهمیت برای کشور خود در این تقسیم بین المللی کار، دست و پا کنند، بلکه در پی آن هستند تا سیاست ها و عملکردهای خود را هم با این شرایط محیطی جدید هماهنگ نمایند ، تا بدین ترتیب اقتدار و حاکمیت سیاسی - اقتصادی خود را پایدار کنند .
اگرچه نظریه های مربوط به بنگاه های کوچک و متوسط بیش از یک سده قدمت دارند و نظریه پردازان کلاسیک آن را مطرح می کرده اند ، ولی در دو یا سه دهه اخیر و همزمان با گسترش نفوذ نظریه پردازان کلاسیک ، نظریه مزبور در قالب کارآفرینی رونقی دو چندان گرفته است. به طور کلی گفته می شود که گسترش بنگاه های کوچک و متوسط، در چهار بعد باعث تحول در جامعه می شود :
بعد اجتماعی ؛ یعنی گسترش بنگاه ها موجب افزایش اشتغال می شود ، این بنگاه ها گرایش به کاربرد فنون کاربر دارند تا سرمایه بر؛
بعد اقتصادی ؛ یعنی توزیع درآمد در جامعه همگون تر شده و از این نظر جلوی بسیاری از تنش های اجتماعی گرفته می شود؛
بعد سیاسی ؛ یعنی این گسترش موجب پخش شدن فرصت ها در میان مردم می شود و از قدرت گیری گروهی خاص جلوگیری می کند ؛ برخی نیز آن را گامی در جهت توسعه دموکراسی و جامعه مدنی می انگارد و بالاخره؛
بعد شخصی ؛ یعنی فضائی مناسب تر برای بروز خلاقیت انسان هایی اقتصادی فراهم خواهد کرد .
تحول دراین چهار بعد ، با نوعی افزایش پویش و انعطاف پذیری در برابر تغییر و تحولات جهانی همراه است.به عبارت دیگر، چون به طور طبیعی این بنگاه ها را کسانی می گردانند که از قدرت ایجاد و توسعه کسب وکارها برخوردارند ، از این رو به سرعت در برابر تغییرات ، واکنش نشان می دهند ، خود را با آن سازگار می کنند و در راستای منافع خود ، برآن اثر می گذارند .
برای درک عمیق تر این پویش و انعطاف پذیری ،کافی است که بگوئیم ؛ فردی که قصد ارائه طرحی برای ایجاد و یا توسعه کسب وکاری کوچک دارد باید از این ویژگی ها برخوردار باشد :
ابتکار عمل ؛ قدرت تصمیم گیری و پیگیری فردی ؛ قدرت تشخیص فرصت ها و عمل به موقع ؛ حرکت با ریسکی حساب شده ؛ دقیق و نگران کیفیت ؛ حساس نسبت به سود و زیان و بهره وری عوامل ؛ دارای اعتماد به نفس و سرانجام شجاعت و جسارت برای بیان نظرات .
دولت ها به طور معمول ، با اعتقاد بر نظام اقتصادی بازار آزاد ، یک سازمان دولتی را مسئول سیاست گذاری و اجرای مسائل مربوط به بنگاه های کوچک و متوسط کرده اند. این سیاست ها یک هدف مشخص را دنبال می کنند که عبارت است از تقویت و گسترش بنگاه های کوچک و متوسط و فرهنگ کارآفرینی. ابعاد این حمایت گوناگون است ، ولی به طور کلی آنها را می توان به صورت زیرخلاصه کرد :
وام و اعتبارات ، تکنولوژی ، خدمات مشاوره ای ، حمایت های اطلاعاتی ، ظرفیت سازی علمی ، ایجاد تسهیلات برای تأسیس شرکت ها ، آموزش .
امید می رود که ، به انبوه بنگاه های کوچک و متوسط ،کشور بهای لازم را بدهد . شاید تنها راه مقابله با بحران اقتصادی موجود همین باشد که جایگاهی مناسب در زنجیره تولید جهانی پیدا کنیم ، فرصت ها را دیگر نباید از دست بدهیم .
ایجاد کسب و کارهای کوچک
امروزه تجربیات فراوانی در سراسر دنیا راجع به طراحی برنامه ها ، ارتقاء و ایجاد انگیزه و کمک به ایجاد و توسعه کسب وکارهای کوچک وجود دارد.چنین تجربیاتی فقط منحصر به آمریکا نیست ، بلکه در آسیا ، داستان های زیادی در رابطه با توسعه کسب و کارها از طریق مراکز متعدد وجود دارد .
دولت می تواند برای آموزش مجریان و صاحبان کسب وکارهای کوچک با تسهیل امکانات لازم ، از طریق منابع مختلفی به این مهم دست یابد :
مؤسسات آموزشی دولتی و دانشگاه ها ؛سازمان های محلی ( حکومت های محلی )؛مؤسسات آموزشی خصوصی؛اتاق های بازرگانی و تجاری؛مؤسسات توسعه مدیریت؛انجمن های بازرگانی؛سازمان های مشاوره ای .
به طور کلی می توان نقش سیاست گذاری و اجرایی دولت ها در توسعه آموزش کسب وکارها با توجه به کشورهای مختلف را در زیر بیان کرد :
فرهنگ سازی و ترویج روحیه راه اندازی و توسعه کسب وکارهای کوچک
اصلاحات ساختاری و نهادسازی
ایجاد مؤسسات آموزشی دولتی – خصوصی
پرورشگاه های کسب وکار کوچک
آموزش ایجاد و توسعه کسب وکارهای کوچک
آموزش های از راه دور
مشاوره های مالی- فنی و مهندسی
نقش اطلاع رسانی دولت
آموزش ایجاد وتوسعه کسب وکارهای کوچک ، مقوله مهمی است که کشورهای پیشرفته در فرآیند توسعه اقتصادی - اجتماعی نسبت به آن توجه جدی مبذول داشته اند و پرورش مجریان و این مراکز را در اولویت برنامه ای توسعه خود قرار داده اند .
با توجه به تجربیات سایر کشورها می توان نتیجه گرفت که بایستی پرورش مراکز ایجاد وتوسعه کسب وکارهای کوچک را به عنوان گام اولیه توسعه تلقی کرد که این مهم بدون ایفای نقش فعالانه دولت محقق نخواهد شد .
اقدام به راه اندازی یک کسب وکار کوچک
بنا بر نوع و ماهیت کسب و کار ، موارد زیر ملزومات خاص شروع کار، می باشند که بسته به شرایط قابل حذف و یا تغییر می باشند. که در زیر نامبرده شده اند :
تعیین نوع ساختار قانونی شرکت و مستند سازی؛
ثبت کسب و کار با نام انتخاب شده ؛
اخذ مجوز ها و لیسانس های موردنیاز کسب و کار؛
اخذ اطلاعات مربوط به مالیات شرکت ؛
انجام کارهای مربوط به بیمه ؛
تعیین مکان مطلوب برای شروع کار؛
آگاهی از مکان نمایندگی ها و مؤسسات ارتباطی مفید .
مراحل زیر ، ابزاری برای شروع کار می باشند :
انتخاب کسب و کار بر اساس علاقه و توانایی ها؛
ارزیابی امکان به وقوع پیوستن کسب وکار ؛
توجه به ملزومات شروع کار ؛
تنظیم طرح کسب و کار؛
تعیین منبع اولیه سرمایه خود ؛
نهایی کردن نیازمندی های شروع کسب و کار .
سؤالات پیش رو در هنگام راه اندازی یک کسب وکار کوچک
از کجا شروع کنم؟
برای پیشبرد یک کسب وکار به چه ملزوماتی نیاز دارم؟
کسب و کارهای خوب برای شروع کدامند؟( ارائه چند مثال )
چه کسب و کارهایی با حداقل ریسک مواجهند؟
چه مدارک قانونی نیاز است؟
آیا هیچ بیمه خاصی دارم؟
آیا داشتن یک شریک کاری خوب است؟
کدام نوع مالکیت قانونی ( ساختار کاری ) مناسب تر است؟
آیا به یک طرح کاری نیاز دارم؟
چه مقدار سرمایه نیاز دارم؟
چطور وجوه نقدی مورد نیاز خود را تأمین کنم؟
آیا حمایت مالی برای شروع یک کسب و کار کوچک از من صورت می گیرد؟
برای استخدام کارمندان به چه چیزهایی نیاز دارم؟
آیا می توان یک کسب و کار نیمه وقت ، راه اندازی کرد؟
آیا می توان یک کسب وکار خانگی ، راه اندازی کرد؟
آیا نیاز است مطلبی راجع به تکنولوژی ( کامپیوتر و اینترنت ) یاد بگیرم؟
از کجا می توانم تمامی کمک های مورد نیازم را دریافت کنم؟
قبل از فرو رفتن در بطن کار ، ابتدا به گام های اولیه زیر توجه کنید :
دلایلی که می خواهید به خاطر آن ها یک کسب و کار کوچک راه اندازید کدامند؟ با مالکان کسب وکارهای کوچک موفق ، صحبت کرده یا راجع به آنها مطالعه کنید و جواب خود را با آنها مقایسه کنید .آیا دلایل شما ، واقع بینانه هستند؟
یک ارزیابی شخصی از مهارت ها و شخصیت خود انجام دهید تا به این ترتیب زمینه هایی را که امکان موفقیت کار شما در آن هست - و توانش را هم دارید - بشناسید؛
تحقیقات مختصری راجع به بازار انجام دهید .از خودتان بپرسید: آیا ایده من کاربردی است و آیا نیازی را برآورده خواهد کرد؟
با مالکان کسب وکارهای کوچک مشابه زمینه کاری خود ، صحبت کنید. تعیین کنید که ساعات کاری شما درحال حاضر به چه صورت است و تلاش کنید که یک روز را شبیه یک کسب و کار مشابه و البته موفق بگذرانید ، تا براساس آن ، برای باقی روزهایتان برنامه ریزی کنید .
یک دوره کلاس آموزشی آغاز یک کسب وکار کوچک بگذرانید - با SBDC محلی یا دانشگاهی خود در ارتباط باشید تا از مباحث کلاس ها مطلع شوید و استفاده کنید .
اکنون شما برای برداشتن گام های بعدی در این راه ، که بدین شرحند ، حاضر می باشید :
یک طرح کار بنویسید؛
از خودتان بپرسید : آیا این طرح ،گویای کافی بودن یا نبودن درآمد حاصله از این کسب و کار را برای جبران هزینه ها، سود خالص شخصی خودم( مالک )، میزان بازگشت سرمایه مناسب ،... می باشد؟
منبع مالی مناسبی را برای خود در نظر بگیرید؛
مکان مناسبی را برای کسب و کارتان فراهم کنید؛
کسب و کار خود را با نام انتخابی به ثبت برسانید؛
امکانات و تجهیزات مورد نیاز خود را سفارش دهید؛
کارمندانی استخدام کرده و آموزش دهید - این امر منجر می شود که شما پرسنلی حرفه ای داشته باشید - سیاست ها و رویه کاری خود را نیز تعیین کنید .
چه کسب و کارهایی با حداقل ریسک مواجهند ؟
احتمالا مشاغل با ریسک کم ،آنهایی هستند که به سرمایه گذاری کمتری برای شروع نیاز دارند؛ به صورت نیمه وقت هم قابل انجام هستند ، البته به راحتی و با کمترین ضرر ممکنه ؛ به مرور زمان به کار تمام وقت تبدیل خواهند شد و توسعه پیدا خواهند کرد ؛ امکان تعطیلی یا تغییر دارند البته بدون نیاز به آموزش بیشتر .
کسب و کارهای خدماتی در زمینه انتشارات ؛طراحی وب سایت ؛مشاوره ؛کارهای سهل الوصول و بی نیاز از تخصصات ویژه ؛باغ داری و مرتع داری (مخصوصاً اگر که اخیراً تجهیزاتش را در اختیار داشته اید)،کارگاه های ویژه فعالیت های ورزش فکری و غیره نظیر یوگا و ... از آن جمله اند.طراحی دقیق ، همراه با تهیه یک طرح کار خوب ، برای کاهش ریسک کسب وکار به شما کمک می کند .
آیا داشتن یک شریک کاری ، خوب است؟
در ابتدا از خودتان بپرسید که، چرا شما یک شریک کاری می خواهید؟ آیا آن شریک سرمایه ای برای استفاده در راه اندازی کسب وکارتان دارد؟ آیا مهارت های شریکتان مکمل مهارت های شماست؟ آیا شما و شریکتان ، دیدگاه های مشترکی برای کسب وکارتان دارید؟ بهتر است که توافق نامه شراکت برای خود بنویسید .SBDC به شما در این زمینه کمک خواهد کرد.مواردی که باید به آنها توجه کنید عبارتند از :
نقش ها و مسئولیت ها.چه کسی، چه کاری را انجام دهد؟ چطور تصمیم گیری کنید؟ چطور چالش ها را برطرف کنید؟
نسبت به انحلال شراکتتان هم تصمیماتی داشته باشید. یادتان باشد ممکن است در حال حاضر با شریکتان در توافق باشید اما هم مردم و هم شرایط دائماً در حال تغییرند و کسی از آینده خبر ندارد .
آیا به یک طرح کاری نیاز دارم؟
بله ، حتی اگر قصد دارید که ریسک کرده و خود ، بودجه موردنیازتان را تأمین کنید. یک طرح کار، ابزاری است برای شما تا درباره کسب و کارتان بیندیشید و مطمئن شوید که تمام مسائل و فرصت های بالقوه را مدنظر قرا داده اید. یک بخش اصلی طرح کار ، طرحریزی هزینه ها و درآمدهاست تا اینکه عملی بودن یا نبودن کسب وکارتان مشخص شود.پاسخ به تمامی سوالات زیر شما را در طراحی یک کسب وکار کامل یاری می کند .
دلایل ورود شما به کسب و کار چیست؟می خواهید رئیس خود باشید ، می خواهید استقلال مالی داشته باشید ، می خواهیدآزادانه تمامی توانایی های خود را بکارگیرید .
چه کسب و کاری برای شما مناسب است؟چه مهارت هایی دارید؟چقدر وقت آزاد برای اداره کسب و کارتان دارید؟
آیا ایده شما کاربردی است؟رقبای شما چه کسانی هستند؟مزیت رقابتی شما نسبت به شرکت های مشابه موجود چیست؟
علاقه به شروع چه کسب و کاری دارید؟ چه خدمت یا کالایی قرار است ارائه دهید؟ مکان کاری شما کجاست؟ نام کارتان چیست؟چه امکاناتی دارید؟ چه تسهیلاتی می خواهید؟
آیا می توان یک کسب وکار خانگی راه اندازی کرد؟
بسیاری از کسب وکارها می توانند در خانه راه اندازی شوند. با مقامات شهر یا استان خود صحبت کنید تا عنوان کنند که جوازی نیاز دارید یا خیر. همسایگانتان را مدنظر قرار دهید تا مبادا شرایط کاریتان ،آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهد (سر و صدا ، آلودگی،...) در این نوع کسب وکار ، بایستی که شرایط منزل خود را نیز در نظر داشته باشید (آیا می خواهید مشتریان به منزل شما مراجعه کنند یا خیر...).آیا شما بخش جدایی در منزلتان دارید که به طور اختصاصی به کارتان تخصیص دهید؟
آیا نیاز است مطلبی راجع به تکنولوژی ( کامپیوتر و اینترنت ) یاد بگیرم؟
امکان ندارد که شما به کسب وکاری فکر کنید که نیاز به تکنولوژی نداشته باشد( استفاده از تکنولوژی اجتناب ناپذیر است) ، کمترین حالت آن استفاده از کامپیوتر در مستندسازی است ، لذا به طور بسیار جدی به یادگیری و آموزش در این زمینه فکر کنید و درصدد تهیه تجهیزات موردنیازش هم باشید .
9 گام به سوی موفقیت
شرکت های بزرگ در حال کوچک سازی می باشند. مهندسی مجدد، بسیار در سازمان ها رایج شده است. بسیاری از مردم در صدد شروع کسب و کارهای کوچک می باشند. در حقیقت هر 11 ثانیه در آمریکا یک کسب و کار کوچک جدید راه اندازی می شود. تعداد بسیاری از آن ها شکست می خورند، اما شما با توجه به موارد زیر می توانید از افراد موفق در این عرصه باشید :
زیرک باشید؛
پند پذیر باشید؛
طراحی کنید؛
حامی خود باشید؛
از استخدام کارمند در شروع کار پرهیز کنید؛
از کامپیوتر در کار کمک بگیرید؛
مصمم باشید؛
موفقیت را پیش روی خود بدانید؛
کار خود را به تعویق نیندازید .
نویسنده دکتر سیامک نوری - مونا گلچینپور - آزاده حضوری
مرجع دومین کنفرانس ملی سرمایهگذاری مخاطره پذیر
برگرفته از : jobportal.ir
همراه با رسوخ فرآیندهای اداری و دیوان سالاری در فرهنگ شرکتها، دردهه های 1960 و 1970، کارآفرینی در سازمانهای بزرگ به طور فزایندهای مورد توجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرآیند اختراع، نوآوری و تجاری کردن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند.
یک اصل بسیار ساده موجب پیدایش کارآفرینان درون سازمانی شد. اصل مزبور چنین است: در وجود انسان نعمتی قرار دارد که او را وادار به خلاقیت می کند، یعنی چیزی پدید می آورد که پیش از آن بدان صورت وجود نداشته یا بدان خوبی کارنمی کرده است. چنین نتیجه می شود که شرکتها می توانند ازطریق تشویق کارکنان و ترغیب آنها به رفتاری همانند «کارآفرینان داخلی سازمان باعث شوند که آنها درجهت افزایش سود، نوآوری کنند و سپس به این افراد آزادی عمل داده شود تا بتوانند بدون درگیری با قوانین و مقررات دست و پاگیر (دیوان سالاری) طرحهای خود را به اجرا درآورند.
چارچوب کارآفرینی سازمانی
با آشکار شدن مفهوم کارآفرینی بویژه مفهوم کارآفرینی سازمانی و ضرورت آن در توسعه سازمان و جامعه، تردیدی در تربیت کارآفرینان سازمانی جهت تحقق این هدف بزرگ باقی نمی ماند.
باتوجه به اینکه در تاکید بر اهمیت کارآفرینی سازمانی، کارآفرینانی سازمانی به عنوان موتور نیرومند توسعه سازمان و جامعه خود شناخته شدند، آنچه اهمیت حیاتی پیدا می کند، روشن کردن و به راه انداختن این موتورها جهت توسعه است.برای روشن شدن موتور، کافی است استارت زده شود ولی برای استمرار فعالیت آن باید همواره به آن سوخت رسانی شود و شرایط جهت فعالیت بی نقص آن مهیا گردد.
به هرحال برای آگاه شدن و شروع به حرکت کارآفرینان سازمانی کافی است آموزشهای لازم در این زمینه به آنها ارائه تا جرقه کارآفرینی در ذهن آنان زده شود و درعین حال ضرورت مسئله نیز برای آنها معلوم گردد و اما برای تداوم این حرکت باید با پرورش آنان از طریق اقداماتی مانند حمایت مدیریت، ایجاد تفکر استراتژیک کارآفرینی، ایجاد عوامل ساختاری و فرهنگی و ... بستر فعالیت مستمر را فراهم کرد.
آموزش کارآفرینی سازمانی
به طورکلی بنابه یک تعریف جامع، آموزش به معنای معلومات و رشد فکری است که از راه تحصیلات رسمی و غیررسمی و مطالعه به دست می آید. اساس آموزش بر یادگیری است و هر سازمانی می کوشد تا کمک کند عملکرد افراد در شغلشان موثر شود. برنامه آموزشی همانا سازمان بخشیدن به این تجربیات است به طریقی که نگرشها یا مهارتهای موردنیاز را متناسب کرده و بهبود بخشد. بنابراین، آموزش کوششی است که توسط سازمانها برای تغییر رفتار افراد ازطریق فرآیند یادگیری و به خاطر افزایش اثربخشی آنها صورت می گیرد.
آموزش کلیه مساعی و کوششهایی است که درجهت ارتقای سطح دانش و آگاهی، مهارتهای فنی، حرفهای و شغلی و همچنین ایجاد رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان به عمل آید و آنان را آماده انجام وظایف و مسئولیتهای شغلی خود میکند. هدف از آموزش کارکنان انتقال معلومات و محفوظات نیست.
هدف، انبارکردن نتایج به دست آمده در ذهن کارمندان نیست. زیرا این دستاوردها در کتابها و کتابخانه ها موجود است. آموزش و پرورش صحیح آن است که انسان را برای جستجوی مداوم راه حلهای جدید مجهز کند. نگرشی که همراه با کسب دانش به دست می آید، به مراتب از خود دانش مهمتر است.
اولین مرکزی که در دنیا دوره ویژه کارآفرینی درون سازمانی را برگزار کرد، موسسه توسعه کارآفرینی در هند است. ازجمله اهداف کلان این دوره می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
آگاه ساختن شرکت کنندگان با استعدادهای نهفته کارآفرینی و هدایت آنها به سوی نوآوری.
توسعه و ایجاد جو کارآفرینی درون سازمانی.
ایجاد اطمینان در شرکت کنندگان دوره مبنی بر اینکه بینش و بصیرت ایجاد شده درجهت رشد و توسعه بیشتر خواهدبود.
کمک به توسعه شیوه رهبری کارآفرینانه در سازمان.
انگیزش افراد برای تبدیل شدن به سردمداران موفقیت در سازمان.
موارد آموزشی در این دوره شامل امکان سازی و ایجاد محیط کارآفرینانه برای نوآوری، ارتقا و درک فرصتها، رهبری انتقالی، توسعه انگیزه ها و تواناییهای کارآفرینی، ارائه ایده های خلاق، و برنامه ریزی استراتژیک برای ارائه محصول و خدمات جدید است. شرکت کنندگان در این دوره مدیران بخش دولتی و مدیر - مالکان شرکتهای صنعتی (تولیدی و خدماتی) هستند، که در ابتدای دوره مورد آزمون تشخیص ویژگیهای روانشناختی قرار می گیرند.
ازجمله برنامه های آموزش کارآفرینی برنامه SIYB است که توسط سازمان بین المللی کار ارائه و در بیش از 60 کشور درحال توسعه اجــرا گردیده است. برنامه آموزشی SIYB برنامه ای آموزشی و مشاورهای است که به منظور تربیت و پرورش کارآفرینان در واحدهای کوچک (اعم از صنعتی، خدماتی و تجاری) تنظیم شده است. برنامه آموزشی SIYB دربرگیرنده بسته های متنوع آموزشی است. بسته های SYB و IYB مهمترین بسته های این برنامه آموزشی هستند. برنامه SYB برنامه ای است آمــوزشی برای کسانی که ایده ای برای راه اندازی کسب و کار عملی دارند. و برنامه IYB به آموزش اصول و مفاهیم مدیریتی و روشهای اداره بنگاه به صاحبان و مدیران واحدهـای کوچک تولیدی و خدماتی که درصـــدد رشد و توسعه بنگاه خویش هستند می پردازد. طی یک دهه از اجرای برنامه SIYB توسط سازمان بین المللی کار در کشورهای جهان بیش از یکصد هزار کارآفرین تحت آموزش قرار گرفتند و تحقیقات نشان می دهد که شرکت کنندگان از برنامه راضی بوده و آن را مفید یافته اند و برنامه ها به نظرشان بی ربط نبوده است و همچنین تحقیقات نشان میدهد که آموزشهای IYB بر میزان اشتغال و سودآوری بنگاهها تاثیر جدیدی برجای گذاشته است.
پرورش کارآفرینان سازمانی
آموزش از هر نوعی که باشد وقتی مفید واقع می شود که نتایج خود را در عمل نشان دهد. وقتی میتوان ادعا کرد که یادگیری در یک فرد اتفاق افتاده و فرد چیزی را از آموزش ارائه شده به وی آموخته است که تغییر معنی داری را در رفتار و اقدامات عملی وی مشاهده کنیم. این مسئله در مورد سازمان نیز صادق است به طوری که وقتی یادگیری در سازمان اتفاق می افتد که در عملکرد سازمان تغییر محسوس ایجاد شده باشد و ناگفته پیداست که سازمان مجموعه ای از افراد انسانی و یادگیری و دانش آن نیز مجموعهای از آموختههای کارکنان آن سازمان است. بنابراین، برای ارائه هر نوع آموزشی چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی باید از ابتدا به فکر تاثیر عملی آن آموزش بوده و تمهیداتی اندیشید که زمینه تغییرات رفتاری در فرد و تحولات عملکردی در سازمان ایجاد کند.
مبدع واژه کارآفرینی سازمانی یعنی پینکات در مقالهای که در سال 1978 انتشار داد، اصول استقرار و پرورش کارآفرینی سازمانی را به شرح زیر توضیح داد ( PINCHOT: 1978 ) :
برای تبدیل شدن به یک کارآفرین سازمانی، فرد می بایست ریسک فعالیتی که برای او ارزش دارد را بپذیرد و در این راه از هزینه های مادی و معنوی نظیر کاهش 20 درصد حقوق نهراسد.
پاداشهایی ناشی از موفقیت در یک پروژه کارآفرینانه باید بین شرکت و کارآفرین به روش عادلانه ای تسهیم شود و به همین منظور باید کمیته مورداعتمادی برای خرید و ارزیابی پروژه پایان یافته تشکیل شود. کارآفرین سازمانی می بایست فرصت کافی برای خلق سرمایه (در درون سازمان) داشته باشد.
کارآفرین سازمانی موفق علاوه بر پاداشهای نقدی، کنترل کامل مقدار معینی از بودجه R&D را به دست می آورد و دستان او در سرمایه گذاری منابعی که به نیابت از شرکت دراختیار او قرار داده است، آزاد است.
شرکت باید به کارکنان اجازه کارآفرین شدن را بدهد. کارآفرینان سازمانی موفق نمی بایست توسط انضباط درونی شرکت، محدود شوند. کارآفرینی که سرمایه ندارد، برای شروع یک کسب و کــار جدید می بایست به دنبال سرمایه گذاران ریسکی در درون سازمان باشد.
سرمایه گذاران ریسکی افرادی هستند که بر روی پروژه های جدید و نوآورانه کارکنان کارآفرین سرمایه گذاری میکنند. اگر کالا یا خدمت جدیدی توسط کارآفرین سازمانی ارائه گردید، آن محصول نمیبایست به صورت کاسبکارانه و سودجویانهای به سایر قسمتهای شرکت تحویل یا فروخته شود. کسب و کار جدید میتواند مقدمات یک بخش جدید در درون یا حتی به عنوان یک شرکت جدید که مالکیت آن به عهده شرکت مادر خواهدبود، سازماندهی شود. ممکن است انرژیهای بی حد کارکنان کارآفرین موجب بروز مشکلاتی برای مدیریت مرکزی گردد اما آنها باید بدانند که مزایای کارآفرینان سازمانی بیشتر از مضار آن است و مدیران می توانند درک کنند که خوشامدگویی به چالشها شروع شده است.
ابعاد ساختاری کارآفرینی سازمانی
پیچیدگی: اگر سازمان در سطح افقی (تعداد مشاغل و وظایف) و یا در سطح عمودی (تعدد پستهای مدیریتی) از پیچیدگی برخوردار باشد و ارتباطات سازمانی آن قانونمندتر و رسمی تر شود، امکان تعامل گروهی در سازمان به شدت تقلیل می یابد و این امر سازمان را از اهداف کارآفرینی خود دور می سازد. تحقیقات انجام شده در این رابطه نیز مؤید رابطه منفی پیچیدگی ساختار و کارآفرینی سازمانی است.
رسمیت: در شرایطی که سازمان از رسمیت بالایی برخوردار باشد، افراد آزادی عمل ندارند. کارها از انعطاف قابل قبول و قابل تحمل برخوردار نیست و بروز رفتارهای مختلف ازجانب کارکنان سلب می گردد.
در این شرایط چون یادگیری نقشی در پیشبرد برنامه و ارتقای عملکردها نخواهد داشت لذا کارکنان تمایل به یادگیری را نیز از دست خواهند داد. درحالی که در سازمان کارآفرین، یادگیری، انعطاف پذیری و پذیرش خطر ازسوی سازمان اصول محوری محسوب میشوند. به عبارتی دیگر، سازمان در شرایطی میتواند کارآفرین قلمداد گردد که ضمن پذیرش خطر، قدرت تصمیم گیری و قضاوتهای شایسته را به اعضا خود واگذار و در انجام امور اجازه به کارگیری خلاقیتهای فردی را به آنها صادر کند.
این امر زمانی میسر میگردد که میزان دستورالعملها، بخشنامهها و استانداردهای عملیاتی تاحد امکان تقلیل یابد و فرصت برای بروز توانایی به کارکنان داده شود. با این وصف، رابطه کارآفرینی سازمانی و رسمیت رابطهای معکوس خواهد بود.
تمرکز: در سازمانهای کارآفرین که اختیارات تصمیم گیری می بایست به واحدها و افراد تفویض شده باشد تا بتوانند در زمان مناسب حرکت مناسب را طراحی و به اجرا درآورند، مفهوم تمرکز رنگ میبازد و باتوجه به خلاقیت، استعداد و قدرت فکری و اجرایی متخصصان و کارشناسان این گونه سازمانها، عدم تمرکز جلوه شفافی پیدا خواهدکرد. این درحالی است که دیگر ابعاد محتوایی سازمان بویژه اندازه و فناوری نیز بر سطح تمرکز تاثیر بسزایی دارند.
به طوری که هر قدر اندازه سازمان بزرگتر شود و یا سازمان از وجود متخصصان مجرب بهره گیرد و شبکه ارتباطی متناسب با فناوری روز دراختیار داشته باشد، مساله تفویض اختیار و تمرکززدایی بیشتر معنی پیدا می کند. اگر کارکنان ازنظر تخصصی واجد شرایط لازم باشند خطرات مربوطه به تفویض اختیار کمتر می شود و زمینه تمرکز زدایی بیشتر فراهم خواهدشد.
فرهنگ سازمانی:
فرهنگ سازمان نشان دهنده مجموعه ای از ارزشها، باورها و هنجارهایی است که سازمان در آنها با کارکنان وجوه مشترک دارد از ویژگیهای سازمانهای کارآفرین داشتن فرهنگ انعطاف پذیری یا کارآفرینی است (بدان معنا که) از مجرای انعطاف پذیری و ازنظر استراتژیک به محیط خارجی توجه شده و کوشش می شود تا نیازهای مشتریان تامین گردد. در این فرهنگ، هنجارها و باورهایی موردتایید است که بتوان بدان وسیله علائم موجود در محیط را شناسایی و تفسیر کرد و بر آن اساس واکنش مناسب از خود نشان داد، یا رفتاری مناسب در پیش گرفت. چنین سازمانی باید در برابر طرحهای جدید به سرعت از خود واکنش نشان داده و توان این را داشته باشد که تجدید ساختار کند و برای انجام یک کار جدید، مجموعه رفتارهای جدیدی را در پیش بگیرد». «سازمان هایی که دارای فرهنگ و ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی می شوند درحالی که سازمانهایی که امکان برقرار کردن رابطه مخصوصاً روابط غیررسمی و انعطاف پــذیر را در ساختار خود پیش بینی می کنند، عوامل مثبت و موثری برای ترغیب و رشد خلاقیت و نوآوری در سازمان خود به وجود می آورند.
عوامل تسهیل کننده در رشد کارآفرینی
حمایت مدیریت: ارزشها و فلسفه مدیریت و میزان حمــــایت مدیریت ارشد از افراد ریسک پذیر و نوآور در سازمانهای کارآفرین اهمیت بسزایی دارد و اساساً حمایت مدیریت یکی ازمهمترین عوامل در بین پنج عامل اصلی کارآفرینی سازمانی - یعنی تشویق و پاداش، ساختار سازمانی، ریسک پذیری، دسترسی به منابع، و حمایت مدیریت است تحقیقات زیادی درخصوص این عامل انجام شده و خصوصیات ذیل در مدیریت ارشد سازمان، مبین حمایت مدیریت از کارآفرینی است.
خصوصیات شخص مدیرعامل؛
تغذیه مالی برای شروع و حرکت طرحهای نو.
استفاده از ایده های جدید کارکنان.
سازگاری ارزشها و فلسفه مدیریت یا کارآفرینی.
اعتقاد به مدیریت مشترک.
تحمل انحراف از قواعد.
قدردانی از افراد ریسک پذیر.
قدرت تصمیم گیری مدیریت ارشد.
قبول مسئولیت فعالیتهای کارآفرینانه.
پذیرش ریسک به عنوان خصیصه ای مثبت.
تنوع در حمایتهای مالی.
قدردانی از افراد صاحب ایده.
تجربه نوآوری مدیریت ارشد.
حمایت از طرحهای آزمایشی کوچک.
تفکر استراتژیک: یکی از تمهیدات بسیار مهمی که نقش قابل ملاحظه ای در پرورش مفاهیم آموزشی در دو سطح فردی و سازمانی داشته و بستر لازم جهت عملی شدن آن مفاهیم را به صورت تغییرات رفتاری و عملکردی فراهم می آورد ایجاد تفکر استراتژیک در سازمان است.
تفکر استراتژیک در دو سطح فردی و سازمانی با جامعیت و دوراندیشی خاصی که ایجاد می کند باعث درک بهتر سازمان و محیط آن شده و به خلاقیتهای مکرر منجر می شود. ازطرف دیگر، زمینه ارتباطات و تعامل بیشتر بین مدیران و کارکنان را فراهم آورده و باعث بهره برداری از نبوغ و خلاقیت کارکنان در سازمان می شود. کارآفرینی سازمانی در راستای بهبود عملکرد سازمانی را به همراه دارد و در نگاه می توان گفت اثر سینرژیک بر توسعه بلندمدت جامعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به دنبال خواهد داشت، از این رو آموزش و پرورش نیز که در سازمانهای مختلف کشور ما تشنه توسعه است ضرورتی دوچندان پیدا می نماید.
منبع: پورتال اشتغال
نویسنده : روزنامه تفاهم
برگرفته از : sheshmim.com
وقت و هزینهی استخدام، هم از جنبهی مدیریت و هم نیروی کار، باعث جلوگیری از مشکلات بالقوهی بعدی میشود. دو رویکرد برای ورود افراد جدید وجود دارد. اول، رویکرد وقتی که مجبوریم، وقتی خوب است که تیم اولیه توانایی مدیریت کارآمد تا هنگامی که شرکت درآمد کافی برای کارمندان جدید را ایجاد کند، داشته باشد .
دوم، شروع با یک تیم بزرگ، شرکت با یک تیم بزرگ عالی شروع کرده و تعداد افراد اضافه میشوند. این کمک میکند تا کارآفرین روی جنبههای مورد علاقهی خود وقت گذاشته و بقیه سایر کارها را انجام دهند .
تصمیم گرفتن برای این که کدام رویکرد بهتر است بستگی به نوع شرکت دارد .
به هر حال استخدام به
توانایی سپردن اختیار تیم اولیه
منابع در اختیار برای استخدام
نیاز برای ایجاد ساختارهای بیشتر
مربوط است .
استخدام بهترین کارمندان
استخدام پروسهی نشاندن افراد در جاهای خالی است. در شرکتهای کوچک با رشد سریع به دلیل نداشتن مدیریت متخصص در زمینهی نیروی انسانی، به این که فرد جدید به فرهنگ سازمان میخورد یا نه و در این سازمان رشد خواهد کرد یا نه، توجه نمیشود. دادن آگهی برای استخدام در شرکتهای کارآفرین که در آنها یک فرد به عنوان مثال فقط متصدی اطلاعات نخواهد بود و باید کارهای دفتری هم انجام دهد، مناسب نیست. استخدام یک مشاور در شرکتهایی که نیروی انسانی اهمیت بسیار زیادی دارد مثلاً در رستورانها، کار عاقلانهای است .
چند روش متداول استخدام، شامل
تبلیغ در صفحهی نیازمندیها
استخدام از طریق مدارس، کالجها، دانشگاهها
دفاتر کاریابی دولتی
دفاتر استخدامی خصوصی
توصیهی کارمندان فعلی و سایر افراد در آن صنعت
سرویسهای کمکی موقتی
شرح شغل
بهترین راه برای اطمینان از یافتن فرد مناسب داشتن شرح وظایف است که شامل :
تحصیلات و تجربهی لازم
وظایف و مسئولیتها با جزییات لازم
مدیر مسؤول فرد
خصوصیات شخصیتی لازم، مثل مهارتهای ارتباطی، و …
مقررات از نوشتن ویژگیهایی مثل سن، رنگ پوست، جنسیت، و … جلوگیری میکند .
پروسهی انتخاب
باید در مورد هرکدام از کاندیداها اطلاعات جمعآوری شود و از بین آنها انتخاب کرد. 2 منبع اصلی وجود دارد، 1. گزارش شخصی، 2. مشاهده و تحقیق .
منابع گزارش شخصی
2 راه اصلی برای گذشتهی کاری فرد، رزومه و فرم درخواست کار است .
سؤالاتی که در مشاهدهی این 2 باید به آنها توجه کرد عبارتند از :
آیا متقاضی در شغل قبلی خود مدت مناسبی مانده است یا نه؟
آیا تجربهی کاری قبلی او به موقعیت فعلی مربوط است؟
آیا شکل و ظاهر رزومه نشان میدهد که کاندیدا در مورد این شغل جدی است؟
آیا کاندیدا در بیان تجربیات و مهارتهای خود در این موقعیت موفق بوده است؟
بسیاری از شرکتها تستهای مسؤولیت و … از کاندیدا میگیرند که به آنها دید لازم در مورد شخص را تا حدودی میدهد .
مشاهدات
راه دیگر مشاهدهی مستقیم کاندیداست. میتوان از مدیران قبلی او در مورد شخص سؤال کرد و به کمک تستها رفتار فعلی او را بررسی کرد .
مصاحبهها
بسیاری مواقع افراد توسط رزومهی تنها استخدام نمیشوند. بلکه بر اساس اینکه چهقدر خوب میتوانند خود را در مصاحبه معرفی کنند. امروزه بسیار سخت است که افراد مناسب را متقاعد کرد که در شرکت کوچک در حال رشد شروع به کار کنند .
باید مصاحبهکننده چشمانداز شرکت را به درستی به افراد منتقل کند. مصاحبه کردن کار سختی است که احتیاج به مهارت دارد. چند نکته که در مصاحبه باید به آنها توجه کرد :
مکان مناسبی را برای مصاحبه انتخاب کنید که در آن راحت باشید .
اگر بیش از یک نفر مصاحبهکننده است همه باید از آغاز حضور داشته و بدانند که هر کدام چه زمانی صحبت خواهند کرد .
یک صحبت کوتاه اولیه در مورد شرکت به کاندیدا کمک میکند که با محیط آشنا شود .
سؤالات با پاسخ باز بهتر از سؤالات کوتاه و گزینهای هستند .
مصاحبه باید بر ویژگیهایی که در رزومه نوشته نشده متمرکز شود .
بسیاری مواقع سؤالات سادهای مثل آیا شما دوست دارید سفر کنید؟ دوست دارید در اوقات بیکاری چه کار کنید؟ اطلاعات باارزشی در اختیار شما قرار میدهد .
سؤالاتی مثل اینکه تعریف شما از موفقیت چیست؟ نقاط ضعف و قوت شما چیست؟ در شناسایی شخصیت فرد به شما کمک میکند .
مصاحبهکننده نباید بیش از 15 درصد وقت حرف بزند و باید جوابها را کوتاه یادداشت کند تا فرد احساس نکند که به او گوش نمیکند .
چک کردن مراجع و تست کردن
بسیاری مواقع شرکتهای کوچک فکر میکنند هر کس را که فرد به عنوان مرجع معرفی کرده لزوماً توصیهی مثبت میکند. در حالی که همیشه اینگونه نیست. در شغلهای کلیدی چککردن مرجع اهمیت بسیار زیادی دارد .
تست متقاضی راه دیگری است. البته مهم است که تست در رابطه با کار فرد بوده و منبع درستی داشته باشد .
پاداش به کارمندان
شرکتهای کارآفرین پس از رشد مجبورند برای رقابت با شرکتهای بزرگ کارمندان خوب استخدام کرده و پاداش مناسبی بدهند. قبل از تصمیم در مورد هر شغل باید استراتژی پاداش در شرکت مشخص شود. چند سؤال در این زمینه عبارتاند از :
۱ . بقیه در این صنعت برای این شغل چهقدر میپردازند؟
۲ . عرضه و تقاضا برای کارمند در این صنعت چهقدر است، مخصوصاً افراد با مهارتهای لازم شرکت ما؟
۳ . چه مزایایی داده میشود؟ کارمندان توقع دریافت چه چیزی را دارند؟
۴ . ساختار سود و هزینههای شرکت چهگونه است؟ چهقدر برای پرداخت پاداش در دست دارد؟
۵ . نرخ گردش افراد (تعداد استخدام در برابر اخراج و استعفا) در این صنعت خاص چهقدر است؟
۶ . چه آموزشهایی شرکت میتواند بدهد؟ آیا آموزش میتواند حین کار باشد؟ باید افرادی برای آموزش استخدام شوند؟
۷ . پتانسیل رشد در شرکت چقدر است؟ آیا فرصت برای افزایش و توسعهی مهارتهای کارمندان وجود دارد؟
۸ . ارزش تراز پرداخت به کارمندان چهقدر است؟ چهقدر کارمندان فکر میکنند که پرداخت به جایگاه شغلی خاصی مربوط است؟
۹ . چه پاداشهایی در این موقعیت مناسب است؟ به جز پول چه پاداشهایی کارمندان توقع دارند؟
با پاسخ به این سؤالات میتوان استراتژی مناسبی برگزید .
عموماً پرداخت 2 نوع است: نقدی و سود. به علاوه زمان پرداخت و افزایش آن بخشی از استراتژی پاداش است. بعضی از شرکتها با پایهی حقوق کم استخدام کرده، اما سریع رشد میکند در حالی که بعضی با حقوق بالا استخدام کرده و رشد زیادی ندارد. این بسته به نظر تیم است .
پاداش باید با چرخهی عمر شرکت همآهنگ باشد
در هر مرحله از عمر شرکت استراتژی پاداش باید متفاوت باشد. مثلاً در مرحلهی رشد پرداخت بر اساس عملکرد مناسب است، در حالی که در مرحلهی بلوغ پرداخت ثابت بهتر است. تشویق مالی، سهم از سود و دادن سهم از مالکیت دیده شده است که راههای خوبی برای افزایش کارایی کارمندان است .
البته به اثر مثبت مشارکت در سود توجه زیادی شده است و این حمل بر این است که کارمندان به وضوح به رابطهی کاری که انجام میدهند و چیزی که دریافت میکنند، توجه دارند .
منفعت غیر مادی
بسیاری از شرکتهای کارآفرین توانایی پرداختهای نقدی به کارمندان را نداشته و میتوانند کارهای دیگری انجام دهند. مثلاً زمان کاری منعطف، که 2 نفر در انجام کار شریک شوند. این برای افرادی که نمیخواهند تماموقت کار کنند و میخواهند بر وقت خود کنترل داشته باشند، متداول است. البته فرد میتواند کار را حتی در منزل انجام دهد. این برای شرکتهای کارآفرین با منابع محدود بسیار مهم است و باید شرکت خطمشی دقیق و مشخصی برای حوزهی فعالیت و مسؤولیت مشخص کند .
پاداشهای نهادی (درونی) آنهایی هستند که در خود کار وجود دارند، مثلاً موفقیت کسبوکار. یکی از مشکلات این است که کارآفرینان فراموش میکنند که کارمندان علاوه بر پاداش خارجی به احساس روحیهی کارآفرینانه داشتن نیاز دارند .
تعدادی از فاکتورهای حیاتی در رضایت شغلی عبارتند از :
کارمندان فرصت برای بهتر انجام دادن کارهای روزانه میخواهند .
آنها میخواهند که یک مسؤول در کار مانند آدم با آنها رفتار کند .
آنها میخواهند ارزش نظراتشان را بدانند .
آنها فرصت برای آموزش و رشد میخواهند .
آنها میخواهند که رسالت سازمان کار آنها را مهم بداند .
آنها مواد اولیه و تجهیزات برای بهتر انجام دادن کار خود میخواهند .
آنها میخواهند در شرکتی کار کنند که مانند یک خانواده دوستانه باشد .
پاداش به مدیران
در همهی شرکتها چه کوچک چه بزرگ، موضوع پاداش به مدیران مورد توجه است . اما در شرکتهای کارآفرین در حال رشد مسألهی پاداش به تیم مؤسس و مدیران یک معضل بدون راهنمایی است. پاداش آنها میتواند شامل حقوق، سهم، و پاداش اضافی باشد .
حقوق پایه
بخشی از دریافت است که ثابت است و به عملکرد شرکت مربوط نیست .
انگیزههای (محرکهای) کوتاهمدت
معمولاً در یک بازهی کوتاه یک ساله یا کمتر داده شده و معمولاً نقد هستند . تصمیم برای پرداخت آنها به نظر صاحب شرکت به خصوص در شرکتهای نوپا که سابقهی زیادی ندارند برمیگردد، در حالی که معمولاً به عملکرد شرکت در آن بازهی زمانی مربوط است .
انگیزههای (محرکهای) بلندمدت
مشخص است که بازهی زمانی بیشتر از یک سال دارد و معمولاً به شکل واگذاری سهام است .
هدیهی قدردانی سهمی
معمولاً بر پایهی ارزش سهم در آینده هستند. کارمندان میتوانند سهام شرکت را با قیمتی ثابت خریداری کرده و بسیاری مواقع در خرید از کمکهای شرکت هم برخوردار میشوند .
سهام محدود و هدیهی نقدی
معمولا در شرکت برای جلوگیری از خروج سهام استفاده میشود .
هدیههای عملکردی
بر پایهی عملکرد شرکت در بازهی زمانی بلندمدت مشخص شده و میتواند متنوع باشد .
منفعت (بهره) و مزایا
به طور نمونه منفعت (برنامهی سلامتی،…) و مزایا (ماشین،…) تقریباً یک سوم پاداشها را در بر میگیرد. اما بسیاری از مدیران برنامههای دیگری میخواهند مثلاً برنامهی خاص برای بازنشستگی و ….
شرایط قانونی مدیریت منابع انسانی
بخش زیادی از هزینهی کارمندان ناشی از مقررات و قانونگذاریهای دولت است .
حفاظت شرکت در مقابل دادخواهیها
مبارزه با یک کارمند عصبانی معمولاً برای یک شرکت کوچک در حال رشد با منابع محدود بسیار گران است و این درحالی است که کارمند بدون هزینه و با کمک وکیلی که سهمی از پیروزی را برمیدارد امکانپذیر است و اگر شکست بخورند چیزی از دست نمیدهند .
یک شرکت برای حداقل کردن این موارد میتواند :
۱ . دربارهی آدمهایی که استخدام میکند، دقت زیاد داشته باشد .
۲ . برای هر کارمند یک پرونده داشته باشد .
۳ . از همهی روابط و برخوردها با کارمندان و رسید پرداختها نوشتهی کتبی داشته باشید .
۴ . قبل از اخراج هر کارمند با وکیل مشاور صحبت کنید .
وقتی که باید کار با یک کارمند را تمام کرد
برای جلوگیری از یک دعوی قدمهای زیر را بردارید .
۱ . باید یک مکان بیطرف به جای دفتر مدیر استفاده شود .
۲ . دو نفر باید حاضر باشند که یکی بیطرف بوده و رابطهی کاری با فرد نداشته باشد .
۳ . کارمند باید نوشتهی کتبی دریافت کند .
۴ . باید مسأله را مطرح کرده و به سؤالات پاسخ دهد و بحث نکند .
۵ . ربطی به واکنش فرد ندارد، مدیر باید آرام باشد .
۶ . مدیر باید از دادن اطلاعات در زمینهی شغلی جلوگیری کرده اما میتواند به او در پیدا کردن شغل جدید کمک کند .
۷ . نباید از عبارت انتظار خدمت استفاده کند. چراکه فرد ممکن است فکر کند بعداً از او میخواهند که برگردد .
۸ . باید صحبتها نوشته و ثبت شده و یک کپی به کارمند داده شود .
۹ . مهم است که در انتهای یک روز کاری یا قبل از تعطیلات یا پس از سفر کاری به او گفته نشود .
کتاب راهنمای کارمندان
یکی از بهترین راههای انتقال چشمانداز، فرهنگ و خطمشیهای شرکت از طریق این کتاب است. این کتاب یک سند قانونی برای صاحبان و کارمندان بوده و همه چیز از پاداش تا برنامههای خاص مثلاً مرخصی و ... و علاوه بر آن شرایطی در آن کارفرما میتواند از ادامهی کار شما در آنجا جلوگیری کند در آن ذکر میشود .
مشکلات دفترچهی راهنمای کارمندان
برای جلوگیری از همهی مشکلات احتمالی و دعویها، همهی دستورالعملها و خطمشیها در این کتاب نوشته میشود و باید نکات زیر را مورد توجه قرار داد :
پیشنهاد این که توقع یک رابطهی طولانی و لذتبخش داشته باشند .
این که مدیر و مسؤول شما همهی مشکلات را حل خواهد کرد .
حقوق مشخص کارمندان نوشته شود .
به طور مشخص انتظارات از آنها گفته شود .
قدمهای مشخص برای پایان کار هر نفر گفته شود که در آن صورت نمیتوان در بعضی مواقع سریع اقدام به اتمام کار فرد کرد .
شرایط مشخص اخراج را مشخص کرد .
تاریخچهی شرکت
اینکه این شرکت چهگونه تأسیس شده بهطور دقیق اولین مرحله در این کتاب است . چرا که احساس شناخت از تاریخ جریانات را میدهد. باید مانند قصهای خواندنی نوشته شده و مشکلات راهاندازی تا حدودی در آن باشد .
فلسفهی شرکت
اینکه شرکت چیست و چرا وجود دارد. بعد از خواندن این بخش کارمند باید احساس خوبی از آرمانها واعتقادات مؤسسان داشته باشد و اینکه شرکت به چه سمتی پیش میرود و شما چه کار می کنید. اگر فلسفهی شرکت این است که کارمندان خلاق، حلکنندهی مشکلات، مصر، مدعی، و ... باشند باید این را ازآغاز بدانند .
چهچیز در این کتاب خواهد بود؟
بهترین کار این است که بدانیم کارمندان چه میخواهند دربارهی شرکت بدانند. بعد کارآفرین باید کتاب راهنمای سایر شرکتها را نگاه کند. عموماً باید شامل این موارد باشد که البته نوشتههای آن یک قرارداد قطعی غیر قابل عوض شدن نیست :
سیاستهای روزهای کار، میزان ساعت، مرخصی، حقوق، و ....
منافع مانند بازنشستگی، بیمه، و ....
یک چارت سازمانی از شرکت
شمارهی تلفن افراد کلیدی
فهرست و ضمایم .
برگرفته از: businessplan.ir