1- به کار مورد علاقهتان بپردازید. اگر عمو یا بهترین دوستتان به شماگفته که یک کار خاص درست مناسب شماست و در آن موفق خواهید شد، بهتر است از همان راهی که آمدهاید برگردید و پول و وقت خود را بیهوده هدر ندهید. اگر کاری که انتخاب نکردهاید مورد علاقهتان نباشد، مشتریان احتمالی هم این را میفهمند و دیگر به سراغ شما نخواهند آمد. به جای این کار موضوع مورد علاقهتان را انتخاب کنید و در این باره کسب و کاری به راه بیندازید. ارزش این نکته را هنگامی متوجه میشوید که ببینید مرتباً سود میکنید، ابتکار به خرج میدهید و توجه گذشت زمان نمیشوید. در این حالت نمیتوانید کار کنید تا صبح شود و دوباره سر کار بروید؟
- طرح تجاری خود را بنویسید .
حتی اگر صاحب یک کسب و کار کوچک باشید باز هم به یک طرح تجاری نیاز دارید. و حتی اگر نمیخواهید وام بگیرید! آیا در شرکتی که حتی یک برنامه درست برای کارش ندارد، سرمایهگذاری میکنید و سهم آن را میخرید؟ امیدوارم این کار را نکنید .
اگر این طور است پس چرا برای کار در شرکتی که یک طرح تجاری مکتوب ندارد، هزاران دلار هزینه میکنید و ساعات متمادی در آن کار میکنید؟
طرحتان را بنویسید. نظر مشاوران را بپرسید و آماده باشید که آنرا تغییر دهید. اگر مطمئن است، بگویید قرار است تغییر کند پس اصلاً چرا آن را بنویسیم؟ نوشتن باعث میشود که جزئیات آن روشن شود و به شما کمک میکند بتوانید تمامی نکات آن را بخوانید و بازبینی کنید تا برای تغییر آن آماده باشید .
فرضیهای که برای شروع کار در نظر دارید، در دو یا سه ضرب کنید
وقتی که من خواستم کار مستقلم را شروع کنم چون مدرک MBA را داشتم و همچنین 15 سال در تجارت فعال بودم، اطمینان داشتم که میتوانم دقیقاً هزینه شروع کارم را برآورد کنم. من تمامی نکات را میدانستم و محتاطانه رفتار کردم اما کاملاً در اشتباه بودم! من از یک دلیل مهم سقوط شرکتها غافل بودم : کمی سرمایه. اگر میخواهید برای شروع کارتان بودجه کافی داشته باشید، همین حالا پولهایتان را پسانداز کنید؟
4- بازار ویژه هدف را تا ممکن است محدود کنید
ممکن است بپرسید بهتر نیست که هر چه بیشتر مشتری جمع کنیم! در اینجا پاراد کسی که وجود دارد اینست که هرچه بیشتر تلاش کنید، «همه» از شما خرید کنند، امکان این که «هیچکس» به سمت شما نیاید بیشتر میشود؟ فرض کنید که شما قصد داری که خانهتان را بفروشید. آیا به سراغ بنگاهی میروید که در 14 کشور فعالیت میکند، هم با املاک تجاری و هم با هزینههای مسکونی سر و کار دارد و همه جور خانه از کلبههای کوچک گرفته تا املاک وسیع را معامله کند، میروید یا از بنگاهی که در محله شما کار میکند و فقط خانههایی مسکونی با قیمت مشخصی را میفروشد، استفاده میکنید؟ بازار ویژه و کوچک خود را دقیقاً تعریف کنید، هرچه میتوانید محدودش کنید و فقط در همان حوزه کار کنید .
5- از ایدههای موثر و کارآمدی استفاده کنید که منحصر به فرد باشند. همه وسوسه میشوند که از تمامی روشهای موجود بازاریابی استفاده کنند و به مجاری بازاریابی آزمایش و خطا وارد شوند یا از آگهیها و تبلیغات متعدد بهره گیرند در حالی که چیزی راجع به چگونگی طراحی آنها نمیدانند. در واقع این رویه را همگان در پیش گرفتهاند. البته معلومست که وقتی همه از یک ایده استفاده میکنند، اگر شما نیز همان رویه را پیش بگیرید، به سختی میتوانید در میدان رقابت به چشم بیایید. از این رو به سراغ استعدادهای خود بروید. در چه کارهایی مهارت دارید و از چه چیزهایی خوشتان میآید. سپس سه استراتژی را که با مهارتهای شما بیشتر سازگارند، انتخاب کنید. میخواهید پابرجا بمانید، ارتباط برقرار کنید. از همکاران خود شروع کنید- کسانی که در سطحی همطراز با شما هستند یا افرادی بالاتر از شما هستند که میخواهند به شما کمک کنند. سپس با مشتریان بالقوه ارتباط داشته باشید. از آنها بپرسید که خواستهشان چیست؟ آنها با توجه به نیازشان خدمات یا کالایی را به شما میگویند و شما باید در این حوزهها فعالیت کنید. نظر آنها را درباره کالاها یا خدماتتان بپرسید. حتی وقتی کارتان با این مشتریان تمام شد، با آنها در تماس باشید. درآخر با رقبایتان تماس بگیرید حتی میتوانید در همان ابتدا هم به آنها رجوع کنید و توصیههای آنها را بشنوید. شگفتآور در این است که اگر از آنها بپرسید بسیاری حتی مایلند اصرار کارشان را به شما بگویند. بعد، روابطی چندجانبه برقرار کنید و بازاریابی مشترک انجام دهید. این روابط اعم برای شما، هم برای رقیبتان و نیز برای مشتریان سودمند خواهد بود .
8- به مشتری صرفاً به عنوان یک منبع درآمد نگاه نکنید
این توصیه، شاید سختترین نکتهای باشد که یک کارآفرین نوپا باید به آن توجه کند. این مطلب به ویژه هنگامی سختتر میشود که یک پروژه، یک فرصت، یا یک مشتری بالقوه هست که میتواند مخارج شش ماه آینده شرکت شما را تأمین کند . این کار را نکنید. اگر به یک چنین مشتری اصرار کنید تا با شما همکاری کند، در نهایت شما خسته خواهید شد و آن مشتری آزادهخاطر. در ضمن بیش از مقداری که از او عایدتان میشد، خرج کردهاید. از هر تاجر موفقی که بپرسید، به شما همین را میگوید !
9- همه کارها را خودتان انجام دهید
کارآفرینان نوپا با خود میگویند : «اگر همه کارها را خودم انجام دهم، ارزانتر تمام میشود.» نه اصلاً اینطور نیست. به طور مثال اگر در حسابداری ماهر نباشید باید دو برابر یا سه برابر زمانی که یک حرفهای این کار را انجام میدهد، وقت صرف کنید. به جای این که برای این کارهایی که در آن تبحر ندارید وقت صرف کنید تا به انجام کارهایی چون تدوین طرح تجاری یا بررسی استراتژیهای بازاریابی بپردازید. از همان ابتدا با بودجه مطمئنی شروع کنید تا بتوانید کارمندانی مناسب استخدام کنید. با این کار، روند کسب و کارتان سرعت میگیرد .
به خاطر داشته باشید که «شما» مهمترین عنصر کسب و کارتان هستید .
خود را بشناسید و فکر کنید که چه کسی هستید و در چه حوزههایی سرآمدید. سپس از این یگانگیها در بازاریابیتان استفاده کنید. سپس بگذارید این خصلت در نحوه مدیریت شما نیز تاثیر گذارد. مشتریان به خاطر این که در جستجوی تجربیات شخصی هستند به سراغ کسب و کارهای کوچک میروند .
آنها میخواهند با شما به عنوان صاحب این شغل ارتباط داشته باشند. اگر بخواهید از انجام این کار سرباز بزنید، مشتریان به سادگی خواهند فهمید و دیگر سراغ شما را نخواهند گرفت. خودتان باشید و به یاد داشته باشید که «شما » میتوانید برای مشتریان هدف خود جذاب باشید .
7- روابطی قوی ایجاد کنید. اگر صاحب یک شرکت مستقل هستید، به این معنی نیست که با هیچ کس ارتباط برقرار نکنید. در حقیقت این جدایی و نبود ارتباط با دیگران، عاملیست که این شرکتها را از پا در میآورد .
گروهی برای همکاری تشکیل دهید .
ابتدا از افرادی کمک بخواهید که شما را در انجام وظایف دشواری که در آنها مهارت ندارید، یاری دهند. مثلاً طراح سایت، حسابدار، مشاور بازاریابی. دیگر افرادی که میتوانند توصیههای تخصصی تجارت در اختیارتان بگذارند عبارتند از : وکیل، حسابدار، مربی بازرگانی، خانواده، دوستان و همکاران هم میتوانند از شما حمایت کنند. در مقابل شما نیز باید دیگران را یاری کنید . مثلاً گروهی تشکیل دهید که از صاحبان مشاغل حمایت میکند یا با یک همکار مشارکت و همکاری کنید و تجربیات خود را در اختیارش بگذارید. اگر یک کارآفرین مستقل، یک کارآفرین کوچک دیگر را یاری کند، همه موفق خواهند شد .
By : Terri Zwierzynski
مترجم : آذین صحابی
برگرفته از روزنامه تفاهم
کارآفرینی یک هنر موروثی نیست ،یک اندیشه قابل پرورش و کوشش اصولی است .به نظر پیتر دراکر اساسی ترین کارآفرینی ، نوآوری است .و نوآوری بیشتر از آنکه یک هوش سرشار و نبوغ شخصیتی باشد ،یک شیوه عمل است که لازمه اش دانش ،توانایی،دقت و کار هدف دار است .نوآوری می تواند به عنوان یک رشته علمی ،در فرصت های نوآور ی تجربه شود .این فرصت ها قابل دسته بندی بوده ،مدیران با جستجوی هوشمندانه در آنها می توانند تغییرات هدفدار در توانایی های اقتصادی و اجتماعی سازمان بوجود آورند .مقاله درکر نگرشی نو ،در باب نوآوری است که می تواند به عنوان راهنمای عملی مدیران در عرصه های مختلف کارآفرینی تجربه شود. این روزها مباحث فراوانی پیرامون ویژگیهای شخصیت کارآفرین مطرح است ،لیکن تنها تعداد کمی از کارآفرینانی که من طی سه سال گذشته با آنها برخورد کرده ام ،از چنین ویژگیهایی برخوردار بوده اند.من پی برده ام که بسیاری از افراد (فروشندگان ،جراحان ،روزنامه نگاران ،پژوهشگران و حت ی موسیقیدانان)،حداقل در مواردی کارآفرین هستند.در مجموع استنباط من از کارآفرینان موفق این است که کارآفرینی نوع خاصی از شخصیت نبوده،بلکه ناشی از منظم بودن نوآوری است .
نوآوری وظیفه ای ویژه بریا کارآفرینی است ،چه در یک صنعت باشد ،یا در یک نهاد خدمات عمومی و یا در کاری که فرد به تنهایی یک آشپزخانه خانوادگی انجام می دهد و بدین معناست که از طریق کارآفرین می تواند هم ثروتهای جدید ایجاد کرده ،منبع آفرین باشد و هم به منابع موجود ،استعداد بیشتری بریا ثروت آفرینی ببخشد.
امروز تعریف مناسب کارآفرینی با بیشترین ابهام روبروست .برخی صاحبنظران این واژه را برای اشاره به همه صنعت های کوچک بکار می برند و برخی دیگر برای صنعت های جدید از آن استفاده می کنند.به هر حال،موسسات کارآمد فراوانی وجود دارند که از کارآفرینی بطور موفقیت آمیزی بهره برداری می کنند.بنابراین ،این اصطلاح به اندازه یا عمر خاصی از سازمان اشاره نمی کند.بلکه منظور از آن ،نوع خاصی از عملکرد است که در بطن آن نوآوری نهفته است .نوآوری کوششی برای ایجاد تغییرات هدف دار در توانایی های اقتصادی یا اجتماعی سازمان است .
منابع نوآوری
نوآوری می تواند ناشی از نبوغ افراد و تراوشات قریحه آنها باشد .لیکن ،اکثر نوآوریها ،به ویژه نوآوریهای موفق ناشی از جستجوی هوشمندانه در فرصتهای نوآوری است ،که تنها در موقعیتهای خاصی به دست می آید.
در یک شرکت یا صنعت چهار نمونه از این فرصتها وجود دارند که عبارتند از :
رویدادهای غیرمنتظره
-ناسازگاریها
-نیازهای فرآیندی
-تغییرات صنعت و بازار
سه منبع دیگر فرصته ها در خارج از شرکت ،در محیطهای اجتماعی و فکری ایجاد می شو ند که عبارتند از :
-تغییر ویژگیهای جمعیت
-تغییر نگرش
-دانش جدید
این منابع همپوشی داشته ،لیکن از نظر ریسک پذیری ،دشواری و پیچیدگی با یکدیگر تفاوت دارند و در یک زمان ،بیشتر از یک مورد آنها می تواند عامل نوآوری شود.به هر حال ،موارد فوق علت اکثر فرصتهای نوآوری را بیان می کنند.
رویدادهای غیرمنتظره
ابتدا به آسانترین و ساده ترین فرصت نوآوری توجه کنید :
غیرمنتظره بودن .اوایل دهه 1930،آی . بی .ام نخستین ماشین حساب مدرن خود را برای بانک ها طراحی و عرضه نمود .لیکن بانکها در سال 1933 تجهیزات جدید را نخریدند.آنچه باعث نجات شرکت گردید،کشف یک موقعیت غیرمنظره توسط توماس واتسون ،موسس و مدیر عامل شرکت بود که از ان بهره برداری شد :کتابخانه عمومی نیویورک متقاضی خرید ماشین بود.برخلاف بانکها،کتابخانه ها در آن زمان پول داشتند،در نتیجه واتسون توانست بیشتر از یکصد عدد از ماشین های غیر قابل فروش در جای دیگر را به کتابخانه ها بفروشد.
15 سال بعد،هنگامی که هر کس فکر می کرد رایانه ها برای کارهای علمی پیشرفته طراحی شده اند،بازار بطور باور نکردنی ،متقاضی ماشین هایی شد که بتوانند لیست حقوق تهیه نمایند. یونیواک که دارای پیشرفته ترین ماشینها بود ، کاربرد های حرفه ای را کنار گذاشته بود ،ولی آی .بی .ام فورا تشخیص داد که با یک موقعیت غیرمنتظره روبروست و در اصل ،همان ماشین های یونیواک را برای کاربردها ی معمولی نظیر پرداخت و تهیه لیست حقوق،مجددا طراحی کرد و طی پنج سال در صنعت رایانه ” پیشرو “ گردید، موقعیتی که تا امروز نیز حفظ کرده است .
شکستهای غیر قابل انتظار نیز می توانند منابع مهمی بریا ایجاد فرصتهای نوآوری باشند.همگان از شکست فوردادسل بعنوان بزرگترین شکست در تاریخ اتوموبیل های جدید اطلاع دارند.آنچه که فقط افراد کمی از آن خبر دارند این است که شکست ادسل باعث موفقیت های بعدی شرکت شد.فورد،اتوموبیل ادسل را که تا آن زمان دقیق ترین ماشین در تاریخ اتوموبیل سازی آمریکا بود برنامه ریزی کرد تا بتواند خط تولید انبوهی را به شرکت ارائه نماید که قابل رقابت با جنرال موتورز باشد.زمانی که علی رغم همه برنامه ریزیها ،پژوهش های بازار و طراحی هایی که بر روی ادسل انجام گرفته بود،با شکست مواجه شد ،فورد تشخیص داد که در بازار اتوموبیل ،اتفاقاتی رخ داده است که بر خلاف پنداشته های اصلی جنرال موتورز و سایر شرکتها یی است که در حال طراحی و بازار یابی اتوموبیل هستند.چندی بعد ،تقسیم بازار که اوایل بر مبنای گروههای درآمدی انجام می شد،بر اساس اصل جدیدی انجام گرفت که امروزه ”سبک زندگی “ نامیده می شود . پاسخ فورد،ساخت ماشین جدید موستانگ بود .ماشینی که باعث شد شرکت محبوبیت خاصی پیدا کرده ،مجددا در صنعت پیشرو گردد.
موفقیتها و شکست های غیرمنتظره منابع مهمی برای ایجاد فرصتهای نوآوری هستند.چراکه اکثر موسسات به انها بی توجه بوده ، حتی از انها هراسان می شوند. دانشمند آلمانی که در سال 1905 نووکائین را که اولین داروی مخدر است ساخت ،قصد داشت از آن بریا اعمال جراحی بزرگ نظیر جراحی قطع دست استفاده شود .با این وجود ، جراحان ” بیهوشی عمومی “ را برای چنین عمل هایی ترجیح دادند،کاری که اکنون نیز ادامه دارد.در عوض نووکائین شاهد درخواست فوری از داندانپزشکان بود .مخترع این دارو سالها ی آخر عمرش را صرف مسافرت بین دانشکده های دندانپزشکی نمود،برا ی اینکه از این اختراع عالی استفاده نادرست نشده و در راهی که وی قصد نداشته مورد استفاده قرار نگیرد.
تمسخر آمیز به نظر می رسد ،لیکن باید پذیرفت که نگرش مدیران به رویدادهای غیر منتظره عبارت است از :” آن نباید اتفاق می افتاد“ ،سیستم ها ی گزارش دهنده نیز این واکنش را تشدید می کنند.چراکه آنها نسبتا به امکانت پیش بینی نشده بی توجه هستند.گزارشه های ماهانه یا هفتگی نیز در صفحه اول خود ،فهرستی از مشکلات را درج می کنند که بیانگر حوزه هایی است که در آنجا نتایج در حد انتظار نیست .البته چنین اطلاعاتی ضروری است و از وخامت اوضاع جلوگیری می کند،ولی موجب به تعویق افتادن شناخت فرصتهای جدید می شود .اولین شناخت
از فرصت احتمالی ،معمولا در جایی صورت می گیرد که شرکت در آن بودجه بیشتری صرف کرده است .بنابراین تلاشهای کارآفرینی حقیقتا دو ” صفحه “ دارند: یک صفحه مشکل و یک صفحه فرصت و مدیران باید بریا هر دو زمان یکسانی صرف کنند.
ناسازگاریها
لابراتوار الکان یکی از نمونه های موفق دهه 1960 است و این بدین خاطر است که بیل گانر ، موسس شرکت ،از یک ناسازگاری در تکنولوژی پزشکی بهره برداری کرد. عمل آب مروارید چشم ،سومین یا چهارمین جراجی مرسوم در جهان است .طی سیصد سال پزشکان به این نتیجه رسیده بودند که تنها پس از رسیدن کامل آب مروارید،با بریدن یک رباط آنرا از چشم بیرون آورند.جراحان چشم لزوم بریدن این رباط را آموخته و با موفقیت کامل انجام می دادند.ولی این شیوه با سایر روشها ی جراحی تفاوت بسیار داشت و اغلب از آن هراس داشتند. این نمونه ای از یک ناسازگاری بود .مدت پنجاه سال بود که پزشکان آنزیمی را می شناختند که می توانست این رباط را بدون نیاز به بریدن و عمل جراحی حل کند..آل کانر یک ماده افزودنی به این ماده اضافه کرد که باعث شد ماندگاری آن به چند ماه برسد.جراحان چشم به خوبی از این ترکیب جدید استفاده کردند و الکان عرضه کننده انحصاری جهانی این دارو شد.پنجاه سال بعد،نستل این شرکت را با قیمت اعجاب آوری خریداری کرد.
این نوع ناسازگاریها ،در روند منطقی یا دوره ای یک فرآیند، تنها یکی از راههایی است که می تواند فرصتهای نوآوری را افزایش دهد.
منبع دیگر ،ناسازگاری بین واقعیتهای اقتصادی است .برای مثال هنگامی که صنعتی در بازار از رشد ثابتی برخوردار است ولی سود نهایی آن کاهش می یابد ، یک ناسازگاری وجود دارد .نمونه ای از این نوع ، صنایع فولاد در کشورهای توسعه یافته بین دهه های 50 تا 70 است که واکنش نوآورانه ،” کارخانجات کوچکتر “ بود.
ناسازگاری بین انتظارات و نتایج نیز می تواند راهی بریا نوآوری باشد .پنجاه سال بعد از شروع این قرن ،شرکتهای کشتی سازی و دست اندرکار در صنعت کشتی ،بطور جدی به دنبال ساخت کشتی هایی با سرعت زیاد و سوخت کمتر بودند.با این وجود ،حتی شرکتهایی که توانستند چنین کشتی هایی بسازند با رکود اقتصادی کشتی های بارکش اقیانوسی مواجه شدند.از سال 1950 و بعد از آن ،بارکشهای اقیانوسی در حال از بین رفتن بودند،اگرچه هیچ زمانی بطور کامل از بین نرفتند.به هر حال ،همه اشتباه در این بود که بین مفروضات صنعت و واقعیات ناسازگاری وجود داشت .هزینه واقعی ناشی از انجام کار روی دریا نبود،بلکه ناشی از انجام ندادن کار(بیکار نشستن در بندر ) بود.آن زمان که مدیران پی بردند،هزینه دقیقا در کجا قرار دارد،نوآوری شکل گرفت :کشتی نقاله دار و کشتی کانتینر دار.این راه حل جدید ،همان تکنولوژی قدیمی بود که 30 سال در راه آهن و حمل و نقل های کامیونی استفاده می شد .در اینجا یک تغییر در نگرش و نه تغییر در تکنولوژی ،اقتصاد کشت ی نوردی اقیانوسی را بطور کامل تغییر داد و انرا به یکی از بزرگترین صنایع رشد یافته در بیست یا سی سال گذشته تبدیل کرد.
نیازهای فرآیندی
هرکس در ژاپن زندگی کرده باشد می داند که این کشور سیستم مدرن بزرگراهی ندارد.جاده ها هنوز هم همان راههایی هستند که در قرن دهم ساخته شده بود.آنچه باعث شد این سیستم بتواند برای اتوموبیل ها و کامیونها قابل استفاده شود،نصب و استفاده از منعکس کننده هایی بود که در بزرگراهها ی آمریکا استفاده می شد .از اوایل دهه 1930 با نصب این منعکس کننده ها . هر اتوموبیل می تواند اتوموبیل های دیگر زا در هر کدام از جهت ها ی شش گانه ببیند.این نوآوری کوچک که موجب کاهش بار ترافیک و حوادث گردید ،ناشی از یک نیاز فرآیندی است .
آنچه اکنون ما آنرا رسانه های گروهی می نامیم از دو نوع نوآوری سرچشمه گرفته است که حدود سالهای 1890 در پاسخ به یک نیاز فرآیندی بوجود آمد.نوآوری نخست ،ماشین چاپ مرجنتالر است که چاپ روزنامه هایی با تیراژ و سرعت زیاد را ممکن ساخت .نوآوری اجتماعی دیگر ،استفاده از شیوه جدی تبلیغات(آگهی ها ) است که اولین ناشران واقعی روزنامه یعنی آدولف اوچز از روزنامه نیورک تایمز و جوزف پولیترز از نیویورک ورد و ویلیام راندولف هرست آنرا ابداع کردند.این آگهی ها موجب شد ناشران بتوانند اخبار را بطور رایگان و با سود حاصل از تبلیغات انتشار دهد.
تغییرات صنعت و بازار
شاید مدیران معتقد باشند که ساختارهای صنعتی تغییر ناپذیرند.ولی این ساختارها می توانند و اغلب نیز همین طور است که یک شبه تغییر می کنند.این تغییر فرصتهای زیادی را برای نوآوری بوجود می آورد.
یکی از نمونه های بسیار موفق در تجارت آمریکا در دهه های اخیر،شرکت دلالی و کارگزاری دونالد سون، لوفکین و ژنرت است که اخیرا مورد پذیرش انجمن تضمین زندگی منصفانه قرار گرفته است .
دی .ال. جی در سال 1960 توسط سه مرد جوان که هر سه فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد بودند تاسیس گردید.آنها پی بردند که هر زمانی که سرمایه گذاران بر امور زیر بنایی تسلط یابند،ساختار بازار مالی نیز تغییر می یابد.این مردان که در واقع نه سرمایه ای داشتند و نه جایی مرتبط بودند،در طی چند سال ،شرکت آنها به رهبری صنعت رسید و تبدیل به یکی از کارگزاران موفق و فعال در وال استریت گردید و سپس بین المللی شد.
به طور مشابه ،تغییر ساختار صنعت نیز ،فرصت های فراوان نوآوری را برای تامین کنندگان لوازم خدمات بهداشتی آمریکا بوجود آورد.در طی 10 یا 15 سال گذشته،کلینیک های جراحی و روانپزشکی و مراکز اورژانس مستقلی در سراسر این کشور بوجود آمد .فرصت های مشابهی نیز از طریق ارتباطات از راه دور هم در تجهیزات (از طریق شرکتهایی نظیر رولم ) و هم در حمل و نقل (از طریق شرکت های ام .سی.آی ) و اسپیرنیت با این تحول صنعتی همراه بودند .
هنگامی که یک صنعت به سرعت رشد می کند ،بطوری که در حالتهای بحرانی رشد 40 درصد ،طی 10 سال یا کمتر داشته باشد ،ساختار آن نیز تغییر می کند. شرکتهای مسلط در بازار ،به جای این که شرکتهای تازه وارد را مورد تهاجم قرار دهند ،از آنچه تاکنون به دست آورده اند .دفاع می کنند.در واقع ،هنگامی که ساختارهای صنعت یا بازار را که رشد سریع داشته اند از نظر فراموش می کنند.فرصت های جدید،بندرت در نگاه بازار قرار گرفته،تعریف شده و برای خدمت رسانی مورد سازماندهی قرار می گیرند.بنابراین این نوآوران شانس خوبی دارند تا به مدت زیاد بدون رقیب باشند.
تغییر ویژگیهای جمعیت
ویژگیهای جمعیت از معتبرترین منابع خارجی فرصت نوآوری است .وقایع جمعیتی،اتفاقات آینده را تعیین می کنند.از آنجا که خط مشی گزاران بسیاری از ویژگیهای جمعیت را فراموش می کنند،افرادی که به این ارقام توجه نمایند و از آن بهره برداری کنند پاداشهای کلانی دریافت خواهند کرد.
ژاپنیها در صنعت روبوت سازی پیشرفت کردند چرا که به ویژگیهای جمعیت توجه داشتند . همه می دانستند در طی سالهای 1970 و بعد از آن در کشورها ی توسعه یافته ،دو انفجار،در جمعیت و تحصیلات رخ می دهد و نیم یا بیشتر جوانان تحصیلات عالیه خواهند داشت .در نتیجه فقط افراد معدودی برای کارها ی معمولی کارگری باقی می مانند و این تعداد در سالهای 1990 ناکافی است .همه این موضوع را می دانستند،ولی تنها ژاپنیها بودند که بر اساس آن عمل کردند و اکنون نزدیک به 10 سال است که در صنعت روبوت سازی پیشرو هستند.
نمونه مشابه دیگر ،موفقیت باشگاه مدیترانه در صنعت سیاحت و گردشگری است .در سال 1970 تنها ژرف اندیشان م ی توانستند ظهور بخش عظیمی از جوانان ثروتمند و تحصیل کرده را در اروپا و آمریکا پیش بینی کنند. اینان با آن نوع تعطیلات که والدینشان در برایتون و آتلانتیک سیتی می گذارندند ارضا نمی شدند.این نسل در سن 10 تا 19 سالگی مشتریان ایده آلی بودند،در جستجوی یک مکان زیبا و رویایی.
مدت زمانی طولانی است که مدیران به این جنبه های جمعیتی پی برده اند،لیکن همواره فکر می کنند تغییراتن وپیژگیهای جمعیت به کندی صورت می گیرد و حداقل در این قرن انجام نمی شود .در واقع تغییر در تعداد افراد و به دنبال آن توزیع سن ،تحصیلات ،شغل و محل جغرافیایی آنها ،در زمره مهمترین عواملی است که فرصتهای نوآوری را بوجود می آورد و حداکثر نتیجه و حداقل ریسک را در نیل به کارآفرینی دارد.
برگرفته از: harkat.ir
یکی از عوامل موثر در توسعه کارآفرینی، توجه خاص به تقویت نظام آموزشی است، امروزه تقریبا در تمام کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در همه پایههای تحصیلی، آموزش و ترویج کارآفرینی جای ویژهای دارد .
بحث کارآفرینی و آموزش آن، از حدود ده سال پیش در شاخه کاردانش نظام آموزش و پرورش مطرح شده و در برنامه درسی جای گرفته است که اخیرا پژوهشگران هوشمند (دکتر احمدپور و دکتر عزیزی) کوشیدند آخرین تغییرات و تحولات آموزشی در سطح دنیا را در کتاب جدید کارآفرینی برای دانشآموزان دوره دبیرستان در نظر بگیرند و بر مطالب کاربردی و ملموس کسب و کار تاکید کنند .
آشنایی دانشآموزان بر رویکرد کسب و کار
از آنجائیکه ورود به دنیای کارآفرینی و کسب و کار، مستلزم حساس شدن به محیط پیرامون خود و داشتن دید در کسب و کار است باید دانشآموزان با مجلات و روزنامههای اقتصادی آشنا شوند و به اخبار اقتصادی که از رادیو وتلویزیون پخش میشود نیز گوش کنند موارد دیگر قابل بیان به شرح ذیل میباشد :
دانشآموزان باید خود را برای ناامنی در وضعیت استخدامی آماده کنند و برنامههای آموزشی مدارس باید برای حل مساله بیکاری تمرکز کنند .
مدارس حرفهای باید وارد یک شبکه اقتصادی ناحیهای شوند. یک جهتیابی خارجی مدارس، شرایطی را برای توسعه یک نگرش مثبت در میان معلمان و دانشآموزان به سوی فعالیتهای بازرگانی ایجاد میکند .
مدارس باید در هر کجا که امکان دارد فعالیتهای تجاری و آموزشی را با هم ترکیب کنند. این امر باعث تشخیص کارآفرین در میان معلمان و دانشآموزان و برقراری رابطه مثبت بین کارآفرینان نوظهور و رشد کارآفرین خواهد شد. تقاضای بازار باید نقطه شروع رفورم آموزشی حرفهای محسوب شود. بنابراین باید یک وضعیت نرمال ایجاد نمود تا اینکه مدارس درگیر فعالیتهای تجاری شوند .
پس از آشنایی دانشآموزان با مفاهیم و امور کسب و کار، بازدید از کسب و کارهای موفق محلی نیز میتواند به دید و توسعه تفکر کارآفرینی دردانشآموزان کمک کند . علاوه بر بازدیدهای صورت گرفته از کسب و کارهای مختلف، دعوت کردن از کارآفرینان همان کسب و کار امری مهم میباشد تا درباره نحوه راهاندازی و اداره کسب و کار خود برای دانشآموزان صحبت کنند .
برگزاری نشستهای گروهی و دعوت از فارغالتحصیلان، سالهای گذشته که موفق به راهاندازی کسب و کار شدهاند، تا به صورت موردی تجربیاتشان را در اختیار دانشآموزان بگذارند .
گامهای آموزشی حرفهای با جهت تجاری
جامعه به اهمیت کارآفرینان واقف است. اقتصاد به کارآفرین نیاز دارد. این یک آگاهی روبه رشد درتمام نقاط دنیا محسوب میشود. کارآفرین یک منبع و ایجاد فرصتهای شغل محسوب میشود .
مدارس باید تلاش نمایند که متناسب با تغییر جامعه تغییر کنند رشتههای تحصیلی در حال تغییر است. آموزش باید طوری تنظیم شود که دانشآموزان جوان بتوانند خود را به نحو بهتری برای رویارویی با نیازهای استخدامی نوین آماده کنند. ارزیابی رشتههای آموزشی یک فرایند ثابت بوروکراسی برای ادغام توسعههای جدید در محتوای شغلی محسوب میشود . در واقع بعضی از تغییرات تکنولوژیکی آن قدر سریع رخ می دهد که آموزش رسمی همیشه در پشت توسعههای علمی باقی خواهد ماند. رشتههای تحصیلی مدرن میشوند اما هرگز نمیتوانند به طور کامل منطبق با تغییرات سریع بازار شوند. بعضی از تغییرات ایجاد شده در جامعه را نمیتوان از طریق رویکرد رشته تحصیلی سنتی پوشش داد. برای مثال یک برنامه یادگیری قدم به قدم نمیتواند برای کسب یک نگرش کارآفرینی به کار برده شود کارآفرینی را میتوان به صورت درک مستقیم و الهام، پشتکار و استقامت و ریسکپذیری توصیف کرد .
برای اینکه بتوانیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم از کشور هلند در زمینه تغییر سیاست به سمت رویکرد آموزشی کارآفرینی در مدارس را انتخاب کردیم. هلند رشته تحصیلی کارآفرینی اجباری برای مبتدیان تدوین نموده است .
تقریبا هر مبتدی و هر کارآفرین نوظهور باید صلاحیت کارآفرینی را از طریق گذراندن یک رشته کارآفرینی و امتحان مربوط به آن کسب کند. مربیان را در بیشتر موارد کارآفرینان تشکیل میدهند، رشته کارآفرینی شامل 6 واحد و مدت زمان آن 8 ماه میباشد که استانداردها توسط یک ساختار مستقل ملی و تحت نظارت وزارتخانههای مربوطه تعیین میشود. واحدهای درسی این رشته عبارتند از :
مدیریت عملیاتی
مدیریت منابع انسانی (پرنسل و سازمان )
مدیریت امور مالی (حمایتهای مالی )
بازاریابی
طراحی کسب و کار (B.P)
جهتیابی خارجی مدارس
جهتیابی خارجی یک مدرسه حرفهای عبارت است از ایجاد شرایط برای توسعه یک نگرش مثبت در میان دانشآموزان به سوی کارآفرینی. تعداد بسیار اندکی از دانشآموزان ازمدرسه به سوی کارآفرینی حرکت میکنند .
جهتیابی خارجی مدارس حرفهای به دانشآموزان این فرصت را میدهد تا با نظریه کارآفرینی بیشتر آشنا شوند. فارغالتحصیلان این مدارس از منابع مهم کارآفرینان محسوب میشوند .
قرار دادن مدارس در معرض نیروهای بازار
مدارس از طرف دولت (وزارت آموزش و پرورش) باید بیشتر به جنبههای بازار توجه کنند و از طریق فعالیتهای تجاری پول کسب کند. دلایل این سیاستها و هدایت مدارس به طرف بازار میتوانند به شرح ذیل باشند :
مدارس حرفهای نمیتوانند خود را با تغییرات سریع تکنولوژیکی تطبیق دهند، پس باید به سمت بازار بروند چون پیشرفت تکنولوژی در بازارها، خود را نمایان میکند .
آموزش باید از فعالیتهای یک مدرسه تجاری بهره گیرد. در غیر این صورت مدرسه نمیتواند بیش از یک موسسه سودآور باشد. از این حالت باید اجتناب کرد . توسعه فعالیتهای تجاری باید به دقت توسط مدیریت مدرسه هدایت شود. سیاست مدرسه موفق برای توسعه فعالیتهای تجاری باید بر اساس فاکتورهای زیر شکل گیرد .
یک سیاست برای یکپارچه نمودن آموزش و فعالیتهای تجاری
یک تصویری از بازاریابی
تربیت مربی کارآفرین
آموزش دبیران کارآفرین
انتشار تجربههای کارآفرین
آزاد گذاشتن مدرسه برای فعالیتهای کارآفرین
فرمولبندی یک هدف تجاری امکانپذیر
اشکال و خطر برای این مدارس آن است که فعالیتهای تجاری را براساس هزینههای واقعی با قیمتهای بازار ارائه ندهد .
یک قیمت واقعی هزینه باید در عملکردها در بازار تجاری مورد استفاده قرار گیرد و پرسنل باید آشنایی بیشتری را با محاسبات قیمت هزینهها پیدا کند .
جمعبندی
آموزش و پرورش مسئول انتقال علم و دانش و هنجارهای جامعه به دانشآموزان است از دیدگاه تعریف شده پژوهشگران، آموزش همان انتقال علوم دانستهها، و پژوهش انتقال مجازهاست که امروز با پیشرفتهای بشری در علوم مختلف و رشد شتابان فناوری دیگر نمیتوان صرفا با دیدگاه متعارف حرکت کرد. دیدگاههای جدید صرفا انتقال دانش نیست بلکه آموزش شیوهها، روشها و راههای آموختن است . بینش جدید، شیوههای کشف حل مسائل و نحوه یادگیری استعداد و خلاقیتها در خلق آثار آنها آموزش داده میشود و دانشآموزان به جای تکرار تکالیف با ایدههای نو برای خود تکالیف میآفرینند .
با توجه به وضعیت فعلی کشور و بیکاری در میان جوانان، پیشنهاد میگردد که دورههای تحصیلی کار و دانش با رویکرد کارآفرینی در وزارت آموزش و پرورش مجددا طراحی و اجرا گردند و ترویج کارآفرینی فقط به خواندن یک کتاب در طی دوران تحصیل محدود نگردد .
برگرفته از سایت:پرورش
بینش به این معناست که آنچه را که دیگران نمی بینند و به آنها توجه نمی کنیم ، ببینید . یک زن یا مرد کارآ فرین که دور اندیش باشد و نگاهی عمیق داشته باشد ، می تواند دقیقاً وضعیت کسب و کار خود را در آینده و هنگام پایان کار مشاهده کند .
منظور از اتمام کار چیست ؟ هر کسب . کار یک سرمایه گذاریست و برای این سرمایه گذاری یا از سهام استفاده کرده اید یا از اموال منقول و غیر منقول خودتان . وقتی کارهایتان درست پیش می رود ، هر طوری که بخواهید آینده آن را پیش بینی کنید ، از دو حالت خارج نیست ، یا می خواهید آن را بفروشید یا آن را نگه دارید . اگر بخواهید آن را نگه دارید به این معناست که خودتان می خواهید آن را بخرید . و اگر خودتان می خواهید آن را بخرید ، اول اطمینان حاصل کنید که پولی بابت آن می پردازید ، با ارزش آن متناسب است .
حالا ببینیم تفاوت یک کارآفرین و کسی که کسب و کاری خصوصی به راه انداخته چیست . این زن یا مرد که صاحب یک شغل شده ، هدفش این بوده که خودش مدیر و رئیس خودش باشد یا این که امنیت شغلی بیشتری داشته باشد . این افراد شغلی ایجاد می کنند که درباره آن دانش و اطلاع بیشتری دارند به ندرت این گروه بینشی عمیق نسبت به کارشان و آخر و عاقبت آن دارند . بالاخره روزی می آید که کارشان را تعطیل می کنند و تنها چیزی که برایشان می آید تنی خسته و فکری فرسوده و کارمندانی هستند که نتوانسته اند حقوق شان را پرداحخت کنند .
اما یک کارآفرین کسب و کاری به راه می اندازد چون هیجان انگیز بوده چالش های بسیاری بر سر راه دارد . آنها به نهایت تلاش می کنند تا کارشان با موفقیت پیش رود . آنها دقیقاً می دانند که هر چه بخش از کارشان چه کار می کند و در آینده چه مشکلی خواهند داشت . همین دوراندیشی باعث می شود که روند کارشان به سهولت به جریان بیفتد . آنها هرگز در محل کارشان کار نمی کنند بلکه فکر می کنند و تلاش می کنند که کیفیت کارشان بهتر شود . معمولاً این کارآفرینان در حوزه ای که درباره اش دانش و معلومات دارند ، شغلی ایجاد نمی کنند . اگر هم این اتفاق بیفتد ، خیلی به ندرت است . آنها از سیستم ها و برنامه های دقیقی استفاده می کنند تا دیدگاه هایشان به واقعیت بپیوندد . یک کارآفرین هرگز گرفتار کارهای روزمره ای که هر روز مثل دیروز انجام می شود ، نمی شوند . این ویژگی باعث می شود که آنها بتوانند کالاهایشان را بفروشند یا آنها را وارد بازار کنند . همچنین می توانند مشاغل جدیدی خلق کنند . در واقع هدف از خلق کسب و کاری این است که به وسیله آن بتوانید کیفیت زندگی تان را بهبود بخشید .
اگر دیدید که در هزار توی مشکلات کارتان گم شده اید و زندگی را فراموش کرده اید ، بدانید که نه تنها نتوانسته اید کارهای دلخواهتان را انجام دهید ، بلکه این کار دارد زندگی را از شما می گیرد .
یکی از دلایلی که شما باید به خاطر آن کسب و کاری به راه بیندازید ، اینست که از این طریق پول در بیاورید . وقتی که بتوانید زیاد پول در بیاورید ، آنوقت می توانید با آسودگی به ایجاد مشاغل تازه بپردازید . دلیل دیگر اینست که بتوانید آن را بفروشید . همیشه به یاد داشته باشید که شما دارید سرمایه گذاری می کنید . اگر قرار است این سرمایه گذاری ارزشمند باشد ، باید کسانی باشند که بیش از شما خواهان آن باشند . قبل از این که دست به کار شوید باید سوالات مهمی از خودتان بپرسید :
چرا می خواهید این کسب و کار را به راه بیندازید ؟ وقتی که این شغل را شروع کنید ، برای چه و برای چه کسانی می خواهید فعالیت کنید ؟ مشتریان شما چه کسانی خواهند بود ؟ هدف استراتژیک شما چیست ؟ دامنه کار شما در چه حد است ؟ محلی ، منطقه ای ، ملی یا بین المللی ؟ چه مکان هایی را برای کارتان اختصاص می دهید ؟ شرکت چطور کار خواهد کرد ؟ درآمدهای ناخالص شرکت شما چه چیزهایی خواهند بود ؟ سود خالص چه چیزهایی هستند ( قبل از پرداخت مالیات و پس از پرداخت مالیات ) و دو سوال از همه مهمترند : برای این که بتوانید از این شغل به زندگی دلخواهتان برسید ، این شغل باید به چه صورتی باشد ؟ و این که در پایان کار این شغل چه شکلی خواهد داشت ؟ شما باید دیدگاه و بیینشی عمیق داشته باشید تا بتوانید دقیقاً بفهمید که شغلتان چطور فعالیت خواهد کرد . وقتی که از این آگاهی داشته باشید ، می توانید کاری کنید که مشتریان بالقوه از کیفیت کالاها یا خدمات شما شگفت زده شوند چرا که می بینید شما دقیقاً آنچه آنها نیاز دارند ، ارائه کرده اید یک کارآفرین برای کسب و کارش یک سیستم طراحی می کند . شرکت شما باید اجزای مختلفی داشته باشد که همگی آنها در جهت موفقیت شرکت فعالیت کنند در اینجا تعدادی از سیستم هایی که برای موفقیت هر کسب و کاری لازم هستند ، آورده شده است :
1- سیستم عملکرد های روزانه شرکت
2- سیستم توسعه خدمات یا کالاها
3- سیستم صورت برداری از کالاها
4- سیستم پردازش سفارشات
5- سیستم دریافت صورت حساب ها
6- سیستم خدمات رسانی به مشتریان
7- سیستم قابل پرداخت حساب ها
8- سیستم بازاریابی
9- سیستم منابع انسانی
10- سیستم حسابداری عمومی
ممکن است شما بگویید : « من صاحب یک کسب و کار کوچک هستم و دو کارمند بیشتر ندارم . نمی توانم تعداد زیادی کارمند استخدام کنم تا این کارها را انجام دهند » باید بدانید این سیستم ها فقط رویه هایی هستند که اگر شرکتی بخواهد موفق باشد باید آنها در کارش به اجرا بگذارد . وقتی که در شرکت شما این عملکردها و رویه ها به جریان بیفتند و تا حد اعلاء کار کنند . آن وقت شما وقت بیشتری دارید تا به کارهای دیگر برسید . و این همان کاریست که یک کارآفرین دوراندیش انجام می دهد . یک سیستم به طور خودکار خودش را کنترل می کند .
این سیستم کارهایی را که کارآفرین باید انجام دهد ، تمام می کند تا او از انجام آنها بی نیاز شود . در ضمن این رویه ها به کارمندان انگیزه داده عملکرد آنها را کنترل می کند . مهمتر از همه رویه ها ، کاری می کنند که مشتریان احساس کنند که بر کالاها یا خدمات احاطه دارند و هر گاه که بخواهند می توانند به کالاها یا خدمات مورد نیازشان دسترسی داشته باشند . اگر بتوانند با این سیستم ها ، هنگامی که مشتریان از شما خرید می کنند ، نتایج مورد انتظارشان را مشاهده کنند ، احساس می کنند که بر خریدشان مسلط هستند .
یک کارآفرین دوراندیش کاری می کند که از اصل بهره وری استفاده کند و با کمترین کار ، بیشترین سود را عاید خود کند . اینترنت یکی از ابزارهایی است که می تواند این هدف را محقق کند چرا که شما می توانید بدین وسیله ، به سرعت و با قیمتی ارزان به میلیون ها نفر دسترسی داشته باشید .
آموزش نیز نوع دیگریست . کارآفرینان موفق مستمر آموزش می بینند و همیشه مشغول فراگیری دانش های جدیدند . وجود یک سیستم قوی باعث می شود که شرکت شما با هزینه ای کمتر و تأثیری بالاتر عملکردی بهتر و قابل توجه تر داشته باشد و بتواند کالاها یا خدماتی عرضه کند که نتایج مورد انتظار مشتریان را ارائه کند . یک کارآفرین دوراندیش همیشه بر مبنای نوآوری و ابتکار فعالیت می کند . نوآوری به معنای این است که برای انجام یک کار ، راههایی بهتر پیدا شود . در این رویه همیشه باید به دنبال راههایی مقرون به صرفه تر باشید تا به وسیله آنها بتوانید کالا یا خدمات خود را مشتریان بالقوه و مشتریان کنونی عرضه کنید . در واقع یک کسب و کار فقط یک هدف اصلی دارد و آن پیدا کردن و خلق مشتریست . تنها راه و مناسب ترین راه اینست که استراتژی های بازاریابی خود را تقویت کرده و ابتکار و نوآوری را تشویق کنید . کارآفرینان از سیستم هایی در شرکتشان استفاده می کنند که چه بخواهند کسب و کار دیگری خلق کنند و چه نخواهند می توانند رویه دیگری را به جای آن استفاده کنند . سیستم هایی این چنین به کار آفرین امکان این را می دهد که خودش کار نکند . در ضمن دقیقاً همان کالایی را با همان کیفیت مورد انتظار به مشتری عرضه می کند . دیدگاه کار آفرینان فقط این نیست که بخواهند کالاها یا خدمات جدید عرضه کنند بلکه آنها می خواهند کاری کنند که کیفیت زندگی مردم بالا رود . بینش شما باید دقیقاً روشن کند که شما از زندگی چه می خواهید و دوست دارید از کسب و کار چه چیزی عایدتان شود . وقتی که پاسخ این سوالات را به دست آورده باشید ، آنوقت از هر کسب و کاری با هر نوع کالا یا خدمات ، بهترین نتایج را خواهید گرفت .
By:Joe Love
مترجم: آذین صحابی
برگرفته از روزنامه تفاهم
کارآفرینان منابع را مدیریت می کنند تا چیز تازه ای بسازند اعم از شغل تازه یا کالا یا خدمت یا حتی بازار تازه. آنچه کارآفرینان موفق را از کارآفرینان دیگر متمایز می کند سرعت توسعه فعالیت اقتصادی آنان است. آنهایی بیشتر موفق هستند که فعالیت اقتصادیشان را بتوانند به سرعت رشد دهند. آنها موقعیت هایی را که در بازار دیگران به آنها توجهی نمی کنند می یابند و همین ایده بهره برداری کردن از این موقعیت ها را در ذهن آنها شکل می دهد. آنها خودشان را بخوبی در بازاری که در حال انتقال و تغییر است جا می اندازند که از این نظر مبتکر و مخترع شناخته می شوند. آنها به دقت پیش بینی می کنند که جهت بازارها در حال تغییر است و سپس آماده می شوند که بازارها را به راه بیندازند که دین کار را قبلاً کسی انجام نداده بود .
کارآفرینان پس از شروع کار خود به مشتریان توجه می کنند و با آرامی با اصلاحات دیگر خود را مطرح می سازند . سپس آنها به سرعت آنچه انجام می دهند را متعادل می سازند و این فرایند را بارها تکرار می کنند پیشنهاد بهبود کیفیت مطرح شده از طرف Jerry Greenfild Ben cohen منجر به موفقیت برای آنها شد. آنها شروع به ساختن بستنی با قیمت بالاتر با قطعاتی از میوه روی آن کردند این بستنی ها برای پاسخ به نیاز مشتریانی ساخته شد که بستنی های ساده را دوست نداشتند در آن زمان تولید کنندگان بزرگ بستنی در بازار بستنی میوه ای جدید وجود نداشتند و این بازار جدیدی بود که توسط این دو نفر ایجاد شد .
Jack Burton کار آفرین دیگری است که از Vermont شروع کرد. او با بهبود طراحی کالایی که اولین بار در 14 سالگی با آن آشنا شده بود توانست به موفقیت دست یابد با گذشت مدت کمی ا ز فارغ التحصیلی از نیویورک نقل مکان کرد و تخته اسکی های Burton را درست کرد. او می گوید ? بسیاری از مردم فکر می کنند من تخته اسکی جدیدی اختراع کرده ام در حالی که این درست نمی باشد ?
طرح اولیه تخته اسکی ها بوسیله شرکت Brun swick ساخته شد در حالی که این شرکت هیچ گاه پیشرفتی در تخته اسکی های ساخته شده ایجاد نکرد. فلسفه Burton بهبود آنچه جا دارد بر اساس نیازهای واقعی مشتریان بود . Burton این مساله را به همگان یاد داد که: اگر محصولات اصلی برای مردم کسالت آور باشد آنها حاضرند با پرداخت پول بیشتر کالای با کیفیت تری بخرند .
طی ده سال اخیر کارآفرینان میلیونها فرصت شغلی تازه در جهان ایجاد کرده اند. از هر شش دانشجوی رشته مشاغل یک نفر می گوید هدف شخصی اش تاسیس یک شرکت اختصاصی است و کارشناسان پیش بینی می کنند در آینده سازمانهای بسیاری متولد شوند. به ویژه افزایش فعالیتهای جسورانه ( venture creation ) در بین زنان، مهاجران و اعضای گروههای کوچک و رده پایین پیش بینی می شود. سهم شغل های ایجاد شده بوسیله زنان کارآفرین از 24% در سال 1975 به 40% در سال 2000 افزایش یافته است .
آیا این رشد بیانگر جهش ناگهانی در تولد کارآفرینان است؟
پاسخ منفی است چون سرعت کارآفرینی با شرایط محیط کم یا زیاد می شود. در ایالات متحده سرعت فعالیتهای کارآفرینان در دهه 1920 افزایش یافت و پس از آن در دهه 1930 کاهش یافت و پس از آن و بعد از جنگ جهانی دوم افزایش و پس از آن کاهش چشمگیری از سال 1950 تا 1980 داشت دهه اخیر دوره دیگری از رشد کارآفرینی به علت اختراعات انجام گرفته در تراشه ها، کامپیوترها و وسایل ارتباط جمعی راه دور و تکنولوژی ارتباطات می باشد .
کاهش سرعت سودها و افزایش سرعت مهاجرت ها ب افزایش سرعت فعالیت های کارآفرینانه می انجامد هرچه افراد بیشتری تبدیل به کارآفرینان موفق می شوند ایجاد ساختارهای اجتماعی بهتر دیگران را مجبور می کند تا کارآفرین باشند. همچنین فاکتورهای سیاسی و اقتصادی نقش مهمی ایفا می کنند. به منظور ایجاد تحریک و انگیزه برای انجام کارآفرینی بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی تسهیلات ویژه ای مهیا کرده اند و مالیات هایشان را کاهش داده اند .
هدف دولتها از این سیاست حصول اطمینان در این زمینه است که کشورشان از جهش کارآفرینانه ای که دست یابی به تکنولوژی های جدید آنرا ممکن می سازد عقب نمانند .
به سازمانهایی که کارآفرینان را حمایت می کنند incubator organization گویند . آنها به مشاغل جدید یا کسانی که می خواهند شغل ایجاد کنند به اصطلاح فضا .. می دهند .
یک شرکت حمایت کننده کار آفرینان می تواند یک روز کامل را سپری کند بدون اینکه نیازی به خرید تلفن یا اجاره دستگاه فتوکپی یا استخدام کارمند داشته باشند. حامیانی که هیچ نفعی برای کارآفرینان نمی توانند به همراه داشته باشند این خدمات را رایگان به کارآفرینان می دهند اما اغلب کارآفرینان بخشی از سود خود را با شرکت حمایت کننده که به موفقیت آنها کمک کرده تقسیم می کنند. در شهر نیویورک کارخانه های سرمایه گذاری روی فعالیتهای جسورانه فضای حمایت کننده را برای کارآفرینان ایجاد می کنند تا سرمایه گذاری آنها را پرورش دهند .
برخی سرمایه گذاران این زمینه معتقدند سازمانهای حمایت کننده راههای بدون خطر برای شروع فعالیت کارآفرینانه هستند. که بوسیله آنها می توان دید که آیا این کار در ابتدا توسعه می یابد و پس از آن تصمیمات بهتری در مورد سرمایه گذاری روی این کار گرفته شود .
صاحبان مشاغل کوچک؛
برخی از مردم به اشتباه واژه کارآفرین را در معنی صاحب مشاغل کوچک به کار می برند. در ایالت متحده مشاغل کوچک به کارخانه هایی که کمتر از 500 کارمند دارند گفته می شود بنابراین واژه صاحب مشاغل کوچک به شخصی که صاحب حق مالکیت کارخانه با زیر 500 کارگر است گفته می شود .
اداره مشاغل کوچک ( SBA) (small business administration ) یک نهاد دولتی است که مسئول حمایت از فعالیتهای مشاغل کوچک است. این نهاد منابع سودمند زیادی برای کسانی که چنین مشاغلی را ایجاد کرده و آنرا به خوبی مدیریت می کنند ارائه می دهد. بر اساس آمارهای سازمان SAB در سال 2000 در آمریکا 24 میلیون شغل کوچک وجود داشته که این تعداد 40% کارخانه های آمریکا و 75% تمام مشاغل جدید ایجاد شده است .
بسیاری از کارآفرینان برای مدت کوتاهی صاحبان مشاغل کوچک هستند. اما تمام صاحبان مشاغل کوچک کارآفرین نخواهند شد به عبارت دیگر همه صاحبان مشاغل کوچک وارد یک فعالیت شغلی جدید نمی شوند. افراد با خرید کارخانه ها صاحب مشاغل کوچک می شوند اما بسیاری از این صاحبان مشاغل تمایل دارند مشاغل خود را کوچک نگه دارند و آنطور که کارآفرینان عمل می کنند شغلشان را توسعه ندهند. این طبیعی است که اعتقاد داشته باشید کارکردن برای خودتان ممکن است بهتر از کارکردن برای دیگران باشد اما حتی اگر شما صاحب شغل نباشید کارکردن در یک کارخانه کوچک متفاوت از کار کردن برای یک کارخانه بزرگ است. یک اختلاف بزرگ در میزان رضایت است. در رأی گیری اخیر انجام شده، کارخاه هایی با کمتر از 50 کارمند دارای کارمندان راضی تری هستند. مشاغل کوچک ضررهایی شامل حقوق کم و امکانات پزشکی و بیمه ای کم یا صفر دارند. اما برای اکثر افراد این زیان ها با رضایت ناشی از فضای خوب کاری خنثی می شود. در مشاغل کوچک از افراد انتظار می رود تمام مهارت های خود را به نمایش بگذارند . آنها به راحتی می توانند ببینند چگونه کارشان روی تبلیغات شرکت اثر میگذارد و یا چگونه عمل آنها روی سود آوری شرکت موثر است .
مشاغل فامیلی؛
مردم اغلب فکر می کنند مشاغل کوچک، مشاغلی فامیلی هستند ولی در واقع مشاغل فامیلی می توانند کوچک یا بزرگ باشند ممکن است شغل فامیلی در اثر فعالیت کارآفرینانه به سرعت رشد کند یا اینکه رشد کندی داشته باشد .
برای دولت تعریضی برای مشاغل فامیلی وجود ندارد ولی اغلب این عنوان برای توضیح دادن شغلی که صاحب و مدیریت آن در دست افرادی است که با یکدیگر رابطه فامیلی دارند به کار می رود. اغلب این مشاغل مسیر اولیه خود را تغییر می دهند. یک نمونه آن کارخانه Kohler ، 125 سال پیش به عنوان مخترع وانهای حمام به سبک مدرن شناخته شد پس از آن کارخانه ساده او تبدیل به کارخانه ای با محصولات متنوع از جمله مبلمان، موتورهای کوچک و زمین های گلف می باشد . و هنوز هم بوسیله یک فامیل کنترل می شود و بسیاری از افرادی که با هم رابطه فامیلی دارند استخدام می کنند .
همانطور که در آینده خواهیم گفت فشارهای توسعه یک شغل می تواند یک استرس بزرگ برای کارآفرینان و افرادی که با ریا برای آنها کار می کنند ایجاد کنند. بویژه گره های کور در اینجا افزایش می یابند برخی مشاغل فامیلی با واگذار کردن مدیریت شروع کارشان به افراد با مهارت به این فشارها غلبه می کنند. فامیلی های دیگر به دنبال راههایی هستند که رشد شغلشان را همراه با کنترل مالکیت و مدیریت نگه دارند .
منبع : Essentials of Organization Theory
تهیه و ترجمه:علیرضا حاجی علی محمدی
برگرفته از: روزنامه تفاهم
می توان برای حل این مشکل و ارزیابی درست بازار و رقیبان از منابع زیر استفاده کرد :
1- استفاده از مجلات ، ژورنال ها ، اینترنت ، خدمات مالی و بانک های اطلاعاتی دولت
2- انجمن های صنعتی ، مجامع و نمایش های تجاری فروش. انجمن های صنعتی می توانند درباره صنعت ، جریان های غالب بر بازار ، تعداد شرکت ها ، گستره بازار و مسائلی نظیر اینها مطالبی ارائه کنند . در مجامع و جلسات صنعتی و تجاری می توان سخنان مشاوران و رُقبا را شنید و با افراد برجسته صنعت دیدار و گفتگو کرد .
3- مراجعه به رقبا نیز روش دیگریست . گرچه ممکن است این روش کمی عجیب به نظر برسد اما بیشتر این رقبا می توانند شرکای آینده شما باشند . وقتی که شما می خواهید شرکت خود را گسترش دهید یا هر دوی شما بخواهید خلاء ها و کاستی های یکدیگر را برآورده کنید ، می توانید شراکت کنید .
همچنین وبسایتهای رقبای شما منبع خوبی برای کسب اطلاعات هستند. شما میتوانید از طریق خرید کالای رقیبتان از مشخصات کالاها، خدمات مشتریان و روش فروش آنها مطلع شوید .
4- منابع تامینکننده کالاها که توزیعکنندگان و عمدهفروشان هستند نیز میتوانند به شما کمک کنند. آنها میتوانند اطلاعات خوبی به شما ارائه کنند. اطلاعات ارزشمندی چون چه چیزهایی بازار فروش دارد، تفاوت کالاهای گوناگون چیست، چه شرکتهایی موفق هستند و مشتریان در حال حاضر و در آینده به دنبال چه هستند .
5- یکی از مهمترین منابع کسب اطلاعات، رو در رو صحبت کردن با مشتریان است. این کار میتواند رقبا را به شما بشناساند. همچنین میتواند از دیدگاه مشتریان نسبت به نقاط ضعف و قوت بازار آگاه شوید .
وقتی رقبای خود را بشناسید و از چند و چون بازار آگاه باشید، از هزینهها کاسته خواهد شد، فرصتهای کسب درآمد بیشتر فراهم میشود و میتوانید تصمیمات موثرتری اتخاذ کنید. واضح است که هیچ مدیرعاملی از این که قبل از کارآفرینی بازار را ارزیابی کرده، پشیمان شده است .
By : Gary Williams
مترجم : آذین صحابی
برگرفته از روزنامه تفاهم
آیا مسئله شانس در میان است یا این که یک ایده قابل توجه و متفاوت و یک نقشه استراتژیک این کامیابی را به دنبال می آورد ؟ البته واضح است که این عوامل برای این که به موفقیت یک طرح تجاری یا یک کسب و کار منجر شوند ، راه درازی در پیش دارند اما این عوامل به موفقیت یک « شخص » در کسب و کار ربطی ندارند . هر کارآفرین موفق پنج ویژگی دارد که او را از سایر رُقبا متمایز می کند و موفقیت او را در حالی که دیگران ناکام می شوند ، تضمین می کند . این ویژگی ها در کار صاحبان مشاغل تأثیر می گذارد و باعث می شود که آنها در کار خود پیشرفت کرده موفق شوند . این خواص نه تنها باعث می شود که به عنوان یک مبتکر خلاق معرفی شوند بلکه همگان آنها را به عنوان مدیری توانا که توانایی رهبری یک شغل را دارد ، می شناسند .
این ویژگی ها در زیر آورده شده است :
1- تمایل و علاقه
برای اینکه در یک شغل جدید موفق شوید باید خواست و علاقه و کششی قوی داشته باشید که از یک شغلی که د درآمد متوسطی دارد در بیایید ، دیگر به شما امر و نهی نکنند و بتوانید ایده ها و ابتکارات خود را به اجرا درآورید. میل قوی یک کارآفرین برای به اجرا در آوردن و محقق کردن ایده ها و دستیابی به یک موفقیت حرفه ای ، بزرگترین انگیزه ای است که او را به خلق یک شغل جدید وا می دارد . این انگیزه او را در راه کسب موفقیت یاری می کند و در کسب و کارش منعکس خواهد شد .
2- مثبت اندیشی
کارآفرینان نسبت به کار ، زندگی و خودشان دیدی مثبت دارند . آنها هرگز تسلیم ناامیدی و شکست نمی شوند . یک کارآفرین به فکر آینده است و هرگز در گذشته زندگی نمی کند ، یک فرد خوش بین ومثبت اندیش از موقعیت هایی که به چشم دیگران مانع و سختی است ، استفاده بهینه می کنند . آنها ذهن خود را از دام ناامیدی و بدبینی می رهانند تا فکر و مغزشان برای خلق ایده های جدید ، تصور موقعیت های تازه و گسترش و توسعه کارشان آزاد باشد .
3- مسئولیت پذیری و تعهد
برای نیل به موفقیت باید برای سخت کارکردن و بنای یک کسب و کار جدید از ابتدا ، آماده باشید و مسئولیت این کار را قبول کنید . باید نسبت به باورها و خواسته های خود متعهد بوده و نسبت به کارتان ، کارمندانتان و ایده های شغلی احساس تعهد کنید . این تعهد و مسئولیت پذیری تلاش و سخت کوشی را به همراه می آورد و در پس تلاش موثر موفقیت و کامیابی خواهد بود .
4- شکیبایی
صبر و تعهد در کنار هم قرار می گیرند و کارآفرینانی که با شکیبایی تمام روزها و ساعت های متمادی کار می کنند ، هنگامی که موفقیت به رویشان لبخند زد ، مزد این مقاومت و شکیبایی را خواهند گرفت .
5- پشتکار
هیچ چیز قابل پیش بینی نیست و بدون تغییر به دست نمی آید . هنگامی که مشکلی سر راهتان قرار گرفت یا در رسیدن به اهدافتان موفق نشدید ، باید در به نتیجه رساندن ایده ها ، عقاید و خواسته هایتان پشتکار داشته باشید و سخت کار کنید و بر نیل به موفقیت تمرکز کنید . با صبر و پشتکار نتایج دلخواه به دست خواهد آمد .
مترجم : آذین صحابی
چرا جوانان از کارآفرینی می ترسند ؟
جوانان معمولاً به خاطر ترس از شکست و ناکامی و نداشتن سرمایه یا فشاری که روی آنهاست ، یک کار مستقل را شروع نمی کنند و محققان بر این باورند که مهمترین دلیل این ترس این است که الگوی مناسبی از جوانان ندارند که از آنها پیروی کنند . بررسی که سازمان انگلیسی Enterprise Insight انجام داده درباره این نکته بحث کرده که ادبیات کارآفرینی در دهه 1980 شروع شده ولی دیگر تغییری نکرده و در آن دوره کارآفرینان قدیمی سعی کردند راهی برای نسل بعدی بازکنند . این سازمان می گوید که کارآفرینان جوان اغلب تمایل دارند که جایگاه خود را در دنیا پیدا کرده و اثری از خود باقی بگذارد اما این ادبیات که مناسب دوره کنونی نیست و ترس از شکست و فشاری که از سوی خانواده ، معلم و دوستان برای پیدا کردن شغل بر جوانان وارد می شود ، باعث شده که آنها از محقق کردن ایده هایشان چشم پوشی کنند . در اینجا این فرض وجود دارد که اکثر جوانان فاقد مهارت های تجاری و کاری هستند از این رو باید کسی مستقیماً آنان را هدایت کند و به آنها یاد دهد که چگونه در این عرصه فعالیت کنند و سیاست گذاران باید بدانند که اگر جوانان حمایت شوند و به کارآفرینی تشویق شوند بسیاری به شروع یک کسب و کار جدید تشویق می شوند . این به آن معنی است که باید شبکه ای منسجم برای جوانان ایجاد شود که بر تحقق ایده های جوانان ، ارتقای الگوی موجود و خلق فرصت های کاربردی و عملی تأکید و تمرکز دارد . این سازمان همچنین به ایجاد یک استراتژی ملی برای توسعه کسب و کار در میان جوانان پرداخته است . مدیر ارشد اجرایی این سازمان می گوید : «ادبیات و مفاهیم دهه 1980 اکنون جوابگوی نیازهای نسل جوان نیست.» اکنون دو دهه از خلق این ادبیات گذشته ولی ما هنوز از آن دست برنداشته ایم و از همان کارآفرینان برای توسعه کسب و کار در سال 2006 استفاده می کنیم . او اضافه می کند : «البته ما نمی گوییم که نمی توان از کارآفرینان آن سالها چیزی یادگرفت اما نکته اینجاست که جوانان بیشتر از افراد هم سن و کسانی که متعلق به نسل خودشان باشند الگو می گیرند و گفته های آنها را بیشتر قبول دارند .» او می گوید که نسل جدید افراد جوان که مشتاقند اثری از خود به جا بگذارند و جایگاه خود را پیدا کنند ، به درستی نمی دانند که یک «کسب و کار» واقعاً چیست . به گفته این مدیر فرهنگ جوانان تغییر کرده است و ما باید معنی «کسب و کار» را دوباره تعریف کنیم تا برای انگیزه ها و آرزوهای آنها معنی دار و با مفهوم باشد . نباید از دیدگاهی که اصلاً مطابق نیاز های روز نیست به آنها نگاه کنیم . ترس از شکست و نوع سیستم آموزشی باعث می شود که جوانان به کارهای مطمئن که ریسک آنها کم است تمایل داشته باشند تا به جستجوی فرصت های جدید بپردازند . او اضافه می کند : «ما باید فرهنگی را رواج دهیم که جوانان فعالانه در پی محقق ساختن ایده ها و آرزوهایشان باشند .»
By:Nic Paton
مترجم : آذین صحابی
برگرفته از: روزنامه تفاهم
اغلب كارآفرينان و كساني كه به جاي كار در اداره در خانه كار ميكنند جاهاي دورافتادهاي كه توسط كامپيوترهاي گرانقيمت احاطه شده و داراي تجهيزات پيشرفته اداري و امنيتي است را انتخاب ميكنند. آنها مشترياني با تمايلات ناشناخته هستند پس حق دارند تا براي كاركردن تا ساعتهاي متمادي در منزل اقدامات ايمني فراواني را اعمال كنند شما نيز ميتوانيد جهت جلوگيري از هرگونه خطر احتمالي از جانب مشتريان افراد مشكوك و حتي دزدان نكات زير را رعايت كنيد .
1- در غلاف باشيد: آدرس دقيق منزلتان را هرگز بر روي كارتهاي تبليغاتيتان چاپ نكنيد شما ميتوانيد يك صندوق پستي را اجاره كرده و جهت مكاتبات از يك صندوق پستي استفاده كنيد. استفاده از وب سايت راه مطمئنتري است اگر بستههاي قابل حملي نيز ميخواهيد بفرستيد فقط يك شماره تلفن كافي است .
2- قبل از باز كردن در بر روي افراد مشخصات شخصي افراد را مورد بررسي قرار دهيد . اگر فردي را مشكوك و غريبه دانستهايد هرگز با او وارد معامله نشويد و اجازه ورود او به محل كارتان را ندهيد . 3- هرگونه قرار ملاقات اوليه با مشتريان، فروشندگان، تجار را در محيطهاي خارج از منزل و دفتر كارتان بگذاريد. مكانهايي مانند رستورانها، كافي شاپها، كتابخانهها، و يا اداره يكي از دوستانتان جاهاي خوبي هستند. اين مسئله باعث ميشود تا در طول اين مدت كاملا شناخت خوبي نسبت به او پيدا كنيد و اگر طرف را چندان خونگرم نيافتيد ميتوانيد به راحتي به او بگوييد محلي براي چنين ملاقاتي نداريد و اگر مجبور به پذيرايي از او در خانه شديد او را مستقيما به دفتر كارتان هدايت كنيد و مشتري را از دستيابي به فضاهاي خانه محدود كنيد . 4- هنگامي كه در دفتر كارتان نيستيد خود صحنه نمايش كامپيوترتان را كم كنيد تا نورهاي منعكس شده توسط آن در شب باعث جلب توجه نشود. مطمئنا نور ساطعشده توسط كامپيوتر باعث ميشود ديگران به خصوص دزدان حدس بزنند كامپيوتر در اتاق شما وجود دارد پس احتمال وجود ساير تجهيزات اداري نيز وجود دارد . 5- دفتر كارتان را از لحاظ ساختار راحتي و فاكتورهاي انساني (ارگونوميك) بررسي كنيد، از صندليهاي راحت استفاده كنيد، ميز كارتان نيز همچنين، حتي خوب است از تلفن بيسيم استفاده كنيد. مطمئن شويد بدن شما راحت است، بيش از اندازه كشيده يا خميده نميشود و عضلات پشت گردن شما فشاري را تحمل نميكنند . 6- فعاليتهاي خانگي و تجهيزات آن را تحت پوشش بيمهاي قرار دهيد به نمايندگي يكي از شركتهاي بيمه سر بزنيد و قراردادي را كه طي آن مسئوليت مشتريان و فروشندگان وسايل و تجهيزات آن را برعهده ميگيرد تنظيم و امضا كنيد . 7- همواره آرام و خونسرد باشيد اگر اشخاصي در ملاقات اوليه شما را ناراحت كردند فقط در صورتي به قرار ملاقاتهاي بعدي آنها پاسخ مثبت بدهيد كه اين قرار در فضاي باز و عمومي انجام بپذيرد و در صورت عدم رضايت شما به راحتي و بدون مشكل قراردادهاي خود را با طرف به حالت تعليق درآوريد البته احتياط بيش از حد توانايي كاري و حرفهاي شما را به عقب مياندازد و نتيجه آن كاملا مشخص است . ساخت با كيفيت پايين و كاهش توليد . مرجع: روزنامه تفاهم برگرفته از: /parsifa.com |
|
برخی ها, راه انجام کارها را بهتر می دانند آموزش ببینیم, تقلید کنیم, تماشا کنیم, امتحان کنیم, فقط بیاموزیم. مقاومت در برابر تغییر گمراهی است، با خود دشمنی می کنیم, چون زندگی, گلوله های شلیک شده به طرف ماست و زندگی سپر است از فرصت ها برای ما. حتی تهدیدها را هم می توان به فرصت ها تبدیل نمود .
گمان می کنم, موضوع روشن شد . کارآفرین کیست که هوشمندانه تهدیدها را به فرصت ها تبدیل می کند. او می داند که با رشد فردی و سازگاری بیدرنگ و مداوم با تحول, فرصت ها را از دست نباید بدهد. زمان ارزشمند را از دست نمی دهد, چون نخستین شلیک آخرین آن است, تکرار نمی شود.او گام های کوتاه بر نمی دارد. اگر امروز گام های کوتاه بردارد, فردا باید سریع تر بدود .
او می داند زندگی جهانی در انتظار کسی نمی ماند. مهارت هایی که سال پیش باعث موفقیت او شده است, امروز دیگر بدرد نمی خورد .
کارآفرین می داند, همه انسان ها در هر صورتی, خواه و نا خواه در چنگ بازار هستند و باید در جهت تقاضای مردم و بازار و نیاز آنها رشد نماید. بنا بر این به ابزارهای نو, به فکر نو خود را مجهز می کند.او چیزهای مهم را فدای چیزهای بی اهمیت نمی کند. خلاق است, نوآور است و ریسک پذیر است. او می داند در گذشته سازمان ها در پی رقابت ها بودند و در آینده سازمان ها در پی برتری در همکاری خواهند بود .
کارآفرین می داند که امروزه عمر مدل قدیمی مدیریت (تفکر در بخش بالای سازمان و عملکرد در بخش پایین سازمان) به سر آمده است. دیگر زمان مدیریت نمودن به روش دیوان سالاری و قدرت طلبانه به سر آمده است. امروزه با استفاده از تفکر هوشمند , مشارکت انسان ها در اداره امور, مدیریت صورت می گیرد.کارآفرینان در آینده زندگی می کنند, علاقه به تغییر دارند و همیشه خلق می کنند .
کارآفرینی , یعنی ایجاد چیزی ارزشمند از هیچ. کارآفرینی یک سبک زندگی است. کارآفرینی ارثی نیست, علم و دانشی است که باید با هنر به کارگیری آن تلفیق گردد .
برگرفته از: مرکزکارآفرینی دانشگاه گیلان
1- ترویج
2- تبلیغ 3- آموزش مربیان و اساتید آموزش های کارآفرینی 4- تدوین مواد آموزشی و تأمین محتوی 5- نشریه علمی 6- جشنواره کارآفرینی 7- کارگاه های آموزشی و سمینارها 8- تدوین دروس کارآفرینی پژوهشی:
1- مباحث محض کارآفرینی 2- ایرانی نمودن تحقیقات کارآفرینی 3- ارائه مقاله های داخلی 4- تیم ایجاد کردن جهت تحقیقات 5- ایجاد سایت های تحقیقاتی 6- جذب نیرو برای برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت 7- واحدها یا کمیته های کنترل پروژه 8- فراهم آوردن امکانات لازم برای تبدیل ایده ها به طرح های عمل اقتصادی: 1- ایجاد واحدهای کارآفرینی 2- ارائه بیزینس پلن Business Plan ( مالی و تامین منابع، بازاریابی، حقوقی و ترازنامه) 3- ایجاد صنایع کوچک 4- ایجاد تعاونی ها مشاوره : 1- شناسایی و انتخاب کارآفرینان دانشگاه 2- بسترسازی و حمایت های مالی 3- ارائه اطلاعات جهت راه اندازی فعالیت های کارآفرینی دانشجویان 4- معرفی کارآفرینان نمونه برگرفته از: مرکزکارآفرینی دانشگاه گیلان |
* ایجاد ثروت
* اشتغال زایی
* ایجاد و توسعه فناوری
* ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
* افزایش رفاه
* ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع
پیامدهای مثبت توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور بیش از سایر اثرات آن مورد توجه قرار گرفته است. به باور محققین، کارآفرینان از رسیدن نظام اقتصادی به تعادل ایستا جلوگیری می کنند و بواسطه رفتارهای فرصت جویانه خود، اقدام به فرصت سازی برای کلیت نظام اقتصادی می نمایند، تأثیرات دیگری نظیر ایجاد اشتغال و رشد اقتصادی نیز مد نظر پژوهشگران بوده است.
کارآفرینی، پایه های شکل گیری اقتصاد نوین
اقتصاد در ابتدای هزاره سوم میلادی شاهد دگرگونی های شگرفی بوده است. انقلاب فناوری اطلاعات و تغییر ترکیب نیروی کار به نفع نیروهای دانش-محور از زمره این تغییرات است.
شاید مهمترین روندی که در اقتصاد دیده می شود حرکت به سوی نظام اقتصادی با ماهیت شبکه ای است. در چنین اقتصادی کنترل و تخصیص منابع به صورت توزیع شده صورت می گیرد و نقش شبکه های اجتماعی در رشد و توسعه اقتصادی به مراتب بیش از نظام متمرکز برنامه ریزی دولتی خواهد بود.
نقش کارآفرینان در رویکرد شبکه مدار به مراتب پررنگ تر از رویکرد اقتصاد کلاسیک است. در اقتصاد نوین، کارآفرینان در شبکه های اجتماعی نقش عناصر فعالی را ایفا می کنند و موجب ارتقای بازده سرمایه های مادی و انسانی می شوند.
کارآفرینی و رشد اقتصادی
ویژگی بارز اقتصاد امروز تغییرات سریع است. در چنین اقتصادی کشورهایی می توانند موفق باشند که قابلیت تطبیق با این تغییرات را داشته باشند. کشورهایی که در آنها میزان فعالیت های کارآفرینانه بالاتر است به واسطه طبیعت کارآفرینی در تطبیق با تغییرات، قادرند تا در اقتصاد جهان موقعیت بهتری کسب کنند.
تحقیقات انجام شده نشان داده است که رشد اقتصادی با سطح فعالیت های کارآفرینانه همبستگی مثبت دارد. به عنوان مثال در تحقیق GEM ، که به صورت سالیانه فعالیت های کارآفرینی و تأثیرات آن را در کشورهای مختلف مورد بررسی قرار می دهد و در حال حاضر در بیش از 20 کشور جهان صورت می گیرد، این نتیجه به دست آمده است که نرخ رشد اقتصادی یک کشور رابطه معنی داری با سطح فعالیت های کارآفرینانه آن کشور دارد.
کارآفرینی و اشتغال
کارآفرینان در ایجاد اشتغال نیز نقش مهمی ایفا می نمایند. در حدود نیمی از کارکنان کشورهای توسعه یافته در کسب و کارهای کوچک مشغول فعالیت هستند. بیشتر مشاغل جدید را کسب و کارهای کوچک ایجاد می کنند و سهم این کسب و کارها در بازار کار در حال افزایش است. از سال 1980 تاکنون کسب و کارهای کوچک در اقتصاد آمریکا بیش از 34 میلیون شغل ایجاد کرده اند. حال آنکه از تعداد کارکنان شرکت های بزرگ در این کشورها کاسته شده است.
کارآفرینی و رشد فن آوری
بیش از 67 درصد از نوآوری ها در زمینه فناوری و حدود 95 درصد از نوآوری های منجر به تحولات بنیادی در عرصه صنعت را کسب و کارهای کارآفرینانه پدید آورده اند.
کارآفرینان را از طریق ایجاد فناوری، محصولات و خدمات جدید، قدرت انتخاب مصرف کنندگان را افزایش داده و با افزایش بهره وری کار، سرگرمی های نو، بهبود بهداشت و سلامتی، تسهیل ارتباطات و ... موجب افزایش کیفیت زندگی نوع بشر می شوند.
در واقع بیشترین بخش نسل جدید صنایع را کارآفرینان ایجاد کرده اند که می توان از رایانه های شخصی، تلفن های همراه، خرید از طریق اینترنت و صنعت نرم افزار به عنوان نمونه هایی از آن یاد نمود.
برگرفته از:مرکزکارآفرینی دانشگاه گیلان
طی سالهای اخیر ورود جوانان جویای کار و کاهش تقاضا برای نیروی کار بحران اشتغال را در کشورتشدید نموده است که باید به صورت بنیادی مورد توجه دولتمردان قرار گیرد. در این بین ورود دانشگاهیان به این حیطه نیز می تواند بسیار مؤثر باشد. رویارویی صحیح و تدابیر خاص برای حل معضل بیکاری مبتنی بر پژوهش و مطالعه ضرورت دارد با توجه به میزان رشد جمعیت در دو دهه گذشته بیکاری را می توان مهم ترین چالش اجتماعی چند دهه آینده به حساب آورد. پیامدهای این بحران گسترش فقر و افزایش پدیده های ناگوار اجتماعی است. پرداختن به بحث کار آفرینی (با توجه به این امر خالی از لطف نیست هر چند که در خصوص ماهیت و مفهوم آن عده انگشت شماری از دانشمندان به آن پرداخته اند بنابراین تعریف استانداردی برای آن وجود ندارد. جلیل آقا صمدی در کتاب سازمان های کار آفرینی در ضمن گرد آوری مفهوم کار آفرینی از دیدگاه دانشمندان، مهم ترین تعریف ها را به شرح زیر ارائه نموده است:
- پروسه تخریب خلاق
- پروسه هدایت به خلق سازمان جدید بدون توجه به نوع پتانسیل سازمان
- توسعه موقعیت ها و اقدامهای نوآورانه همراه با خطر چه در سازمانی که قبلاً تاسیس شده یا به صورت ازاد و مستقل
- روش اداره ای است که فرصت ها را بدون در نظر گرفتن منابع موجود و قابل کنترل فعلی تعقیب می کند.
- وظایف، فعالیت ها واعمالی که برای تحقق فرصت شناخته شده و ایجادسازمانی مناسب باآن کمک میکند
- پروسه ای فراتر ازشغل و حرفه بلکه کار آفرینی یک شیوه زندگی است.
کار آفرینی را در کل می توان ایجاد کسب و کارهای نوآورانه تلقی کرد. فعلاً در کشور ما نظام آموزش دهنده دانشگاهها، افرادی را پرورش می دهد که فقط می توانند شکافهای شغلی بسیار تعریف شده را پرکنند و بنابراین باید حرکتی عظیم در راستای تولید کار آفرینان در دانشگاهها به عنوان قطب علمی کشور صورت گیرد که این به معنای اتصال دانشگاه با صنعت و فن آوری است کار آفرینان باید فرصت شناس باشند نظام آموزشی دانشگاه مبتنی بر یادگیری نیست، آموزش مبتنی بر تعلیم است و این خود عاملی بر ای عدم پرورش افراد کار آفرین است.
فرد کار آفرین کسی است که توانایی تشخیص و ارزیابی فرصت های کسب و کار دارد و می تواند منابع لازم را جمع آوری کرده و از آنها بهره برداری نموده و عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی کند. (مردیث، 1371 ).
پدیده کار آفرینی ابعاد گسترده ای داشته، گرد هم آوردن منابع تکنولوژیکی، فنی و آموزشی و مالی را در بر دارد. دانشگاهها می توانند بخشی از فعالیت خود را به پرورش کار آفرینان تخصیص دهند. هر چند دانشگاه می تواند فقط به تولید و عرضه فن آوری و دانش بسنده کند و آن را در اختیار دانشجویان و جامعه بگذارد، اما این به معنای موفقیت نیست اگر این فن آوری بدست آمده را در جامعه بکار گیرد و آن را در اختیار کار آفرینان بگذارد به معنای دیگر جنبه عملی این فن آوری را نیز خودش تا حدودی عهده دار باشد، به موفقیت علمی و عملی تواماً دست یافته است. دانشگاه می تواند افقهاو فرصت های بهره وری فن آوری را برای افراد ترسیم نماید و آنها را در جهت استفاده هدایت کند. نگاهی که دانشگاه نسبت به فن آوری دارد نباید صرفاً خود فن آوری باشد بلکه کار آفرینی را در جهت استفاده بهینه و اشتغال زایی برای جوانان در بحث توسعه فن آوری در نظر داشته باشد.به این دلیل مسئولین دانشگاه به تنهایی نمی توانند عهده دار چنین مسئولیت خطیری شوند در بحث کار آفرینی می توانند جنبه ارشادی و اغنایی افراد را ایفا کنند چون در کشور ما هنوز پدیده کار آفرینی به صورت گسترده عملی نشده است، مردم به یک نقش هدایتی نیازمندند که در عرصه عملی فن آوری پیش قدم شوند. از آنجایی که در بخشهای خصوصی و صنعتی امکان ریسک بسیار بالا است دانشگاه می تواند به عنوان حوزه دولتی حامی مردم شود تا با ایجاد محیط رقابتی فناوری فرصت بیشتری برای رشد پیدا نماید ایجاد مؤسسات و شهرکهای تحقیقاتی، پژوهشی وابسته به دانشگاهها می تواند بسیار مؤثر باشد چرا که دانشجویان و فارغ التحصیلان در محیط و بستری علمی تحقیقاتی قرار می گیرند که می توانند آنچه در این دانشگاه آموخته اند در معرض حضور قرار دهند. در حقیقت به بیانی زیباتر آنچه را که بالقوه دارند در این مسیر بالفعل نمایند. می توان امیدوار بود که با شناخت دقیق این عمل وبا توجه به ظرفیت ها و محدودیت ها ی کشور از لحاظ کار آفرینی و میزان بهره برداری از عوامل و منابع پایه ای تولید بتوان تصمیم ها و سیاست گذاری های مفید و مؤثر تری برای مقابله با بحران بی کاری اتخاذ نمود.
ضرورت کار آفرینی در دانشگاهها:
بعضی از صاحبنظران* معتقدند که فناوری پیشرفته محصول کار آفرینی است. هر مدیر کار آفرین می کوشد از پیشرفته ترین فناوریهای قبلاً خلق شده در کار خود بهره جوید. اما حاصل فعالیت او نیز خود به ابداع فناوری جدید تری می انجامد. فناوری دارای سه بعد (دانش، ابزار و روش ) است. تحول در هر یک از این ابعاد منجر به تحول در فناوری می شود. به عبارت دیگر تغییر هر بعد به طور طبیعی ابعاد دیگر را نیز متناسب با خود تغییر می دهد. فناوری همانند مثلثی است که دارای سه وجه دانش ـ روش ـ ابزار است. تحول در هریک از ساق های مثلث، دو ساق دیگر را نیز متحول می کند. هر اقدامی که یکی از ابعاد این مثلث را تحول بخشد کار آفرینی تلقی می شود.
بنابراین کار آفرینی عبارت است از (مهندسی مثلث دانش ـ روش ـ ابزار ـ ). مدیران متعارف می کوشند در درون یک مثلث قبلاً تشکیل شده فعالیت کنند ، اما کار آفرینان می کوشند ابعاد مثلث فناوری را تغییر دهند و مثلث فن آوری به ندرت قابل انقباض است، جز در مواردی که روش ها ممکن است سیر انحطاطی پیدا کنند که ضلع روش کوچک می شود - مثلث فناوری - و بنابراین توانمندی فناوری ـ کاهش می یابد . در عموم موارد بعد دانش یا ابزار روبه گسترش است بنابراین مساحت مثلث را افزایش می دهد و مساحت مثلث شاخص گسترش فناوری است . کار آفرین مدیری است که علاوه بر داشتن دانش (یا بینش ) و تجربه، نوآور نیز هست و این نوآوری خطر پذیری دارد.
جهانی شدن بازارها، تشویق و پشتیبانی از کار آفرینی در کشور ها را به عنوان امری ضروری ساخته است. ایجاد مرکز و جایگاهی برای کار آفرینان که منابع تولید ثروت اند به سود جامعه است. ایجاد این مراکز، انتقال فناوری از دانشگاها به بازار و استخدام دانشجویان خالق ایده است که به این سبب ایجاد این مراکز برای دانشگاهیان نیز سودمند است . یکی از ضرورت های ایجاد دانشگاه کار آفرین ایجاد سرمایه است. کار آفرینان برای عملی ساختن اید ه های خود با مشکل مواجهند. از یک سو، سرمایه داران بزرگ فرصت شنیدن ایده های کار آفرینان و پرداختن به کار های کوچک را ندارند و از سوی دیگر سرمایه های خود را صرف پروژه های کلان می نمایند در نتیجه وجود دانشگاه که نقش مرکز پشتیبانی از کار آفرینی را به عنوان پل ارتباطی بین کارآفرینان و سرمایه داران ایجاد می کند، ضروری است.
(اکبری، 1380 ) معتقد است که به رغم آنکه برخی از صاحب نظران معتقدند کار آفرینی با آموزش مستقیم حاصل نمی شود و باید به روش پرورشی کار آفرینان را تربیت کرد. اما هیچ کس منکر این مطالب نیست که استفاده از فن آوریهای نو و ایجاد کسب و کار جدید بدون آموزش و پژوهش در عمل دست نیافتنی است. با مراجعه به اطلاعات موجود درباره افزایش رشته های دانشگاهی، کار آفرینی در کشور های توسعه یافته و در حال توسعه، اهمیت نظام آموزشی و پژوهشی در توسعه کار آفرینی و تربیت کارآفرینان بیشتر مشخص می شود. به عبارت دیگر ارتباط مستقیمی بین پیشرفت فناوری و ضرورت آموزش کار آفرینان وجود دارد.
اولین مرکزی که در دنیا، دوره آموزش ویژه کار آفرینی درون سازمانی را برگزار کرد مؤسسه کار آفرینی در هند) EDI-I ) است از جمله هدفهای اصلی این دوره می توان به نمونه های زیر اشاره کرد:
- اگاهی شرکت کنندگان از استعدادهای نهفته کار آفرینی و هدایت انها به سوی نوآوری
- توسعه و ایجاد جو کار آفرینی درون سازمانی.
- کسب اطمینان از بینش و بصیرت به وجود آمده برای توسعه بیشتر.
- کمک به توسعه شیوه رهبری کار آفرینان در سازمان
- انگیزه افراد برای تبدیل شدن به مدیران موفق در سازمان.
ارزش کار آفرینی
(بهزادیان نژاد، 1380 ) معتقد است که کار آفرینی و کار آفرینان منشأ آثار ارزشمندی هستند که در اینجا به اجمال به آنها اشاره می شود:
1- ایجاد اشتغال، رابطه تنگاتنگ کار آفرین و اشتغال به گونه ای است که محققان بر این باورند و تجارب کشورهای مختلف نیز آنرا تأیید می کند که هر گاه فعالیت های کار آفرینی در یک جامعه کند و آهسته شود نرخ بیکاری آن جامعه فزونی خواهد یافت.
2- کار آفرینی موجب توزیع متناسب در آمد ها و کاهش اضطراب های اجتماعی می شوند.
3- کار آفرینی موجب بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای توسعه کشور می شود
4- بهبود کیفیت زندگی، کشف نیازها، ابداع و توسعه کالاها و ایجاد خدمات جدید از جمله ویژگیهای کار آفرینان است.
دانشگاه کار آفرین
دانشگاه کار آفرین مکانی است که مشاغل جدید در آن خلق می شوند. این مراکز از افراد کارآفرین حمایت می کند. این حمایت شامل حمایت های آموزشی مالی و بازار یابی است. در نتیجه کارآفرینان امکان دسترسی به کتاب خانه ها آزمایشگاهها و... را پیدا می کنند.
در چنین دانشگاههایی برای سرمایه گذاران امکاناتی فراهم می شود تا مراکز جدید کسب و کار را فراهم آورند. با آنها همکاری می شود تا مشکلات آنها پیش بینی شده و از فرصت های بدست آمده استفاده کنند که خود تجربه ای ارزشمند در حیطه مالی و بازار یابی است.
در این دانشگاهها گردهم آوردن ذخایر مالی اهمیت ویژهای دارد و خصوصاً به کمک های دولتی نیز نیازمندند انجام پروژه های تجاری و اقتصادی همراه با فن آوری روز کم هزینه است و استفاده بهینه از ذخایر مالی نیزاز ویژگیهای شاخص کار آفرینان می باشد. نکته مهم دیگر وجود تقاضا برای فعالیت و سرویس دهی در بازار است. مشاغلی که از این دانشگاهها بهره مند می شوند مسلماً در توسعه فناوری های جدید پیش رو خواهند بود. این فناوریها در تولید کا لا ها به کار رفته و منجر به بالا رفتن سطح استاندارد زندگی خواهد شد.
دانشگاه کار آفرین باید به بازار دسترسی داشته و از تجارب افراد صاحب تجربه در بازار کمال بهره را ببرد همچنین وجود افراد توانا و شایسته، علاقه مند و خلاق در چنین مجموعه هایی ضروری است.
در این مراکز ارتباطات افراد و گروهها به صورت باز وافقی است که معمولاً غیر رسمی نیز می باشد وجود جلسات برای تبادل اطلاعات و فعالیت ها ضروری است و از ایده های جدید و خلاق استقبال می شود. هر چند که باید مکانیزمهایی برای ارتباط ایده های نو وجود داشته باشد وکار گروهی با ارزش و سودمند محسوب شود. در این دانشگاهها نیروی انسانی و خصوصاً دانشجویان با ارزش ترین منبع به حساب می آیند و ازریسک پذیری و نوآوری آنها نیز حمایت به عمل خواهد آمد. می توان شعار این دانشگاهها را آرمان مدون، آینده نگر، مشتری گرا و نو آور نوشت.
ویژگیــها
( صمد آقائی، 1378) برای سازمانهای کار آفرین ویژگیهایی در نظر گرفته است که از آنجایی که دانشگاه نیز به عنوان یک سازمان محسوب می شود می توان این ویژگیهارا به آن نیز تعمیم داد:
- ساخــتار
- غیر متمرکز بودن
- غیر رسمی بودن
- عمودی و افقی بودن ارتباطات
- در انحصار نبودن اطلاعات
- گروهی بودن کار ها
- برخورداربودن از ساختار سازمانی که مانع ایجاد اید ه های نو نباشد
- کنترل سهل گیر و غیر رسمی
- داشتن کارکنان توانمند
- حمایت مدیریت
- قدردانی مدیریت از افراد ریسک پذیر
- قدر دانی مدیریت از افراد صاحب ایده
- تحمل کردن انحراف از قواعد کار کنان
- متولی شدن طرحهای کار آفرینانه، داشتن تنوع در حمایت های مالی مدیریت
- حمایت مدیریت از طرحهای کوچک آزمایشی
- به کار گیری ایده های جدید کار کنان
- تغذیه مالی برای شروع و حرکت طرح های نو
- قدرت تصمیم گیری مدیریت
دانشگاه کار افرین و صنعت
شرکتهای صنعتی که با یک دانشگاه کا ر افرین در ارتباط باشند از مزایای فن اوری آن نیز بهره می جویند به این جهت فرآیند های علمی و صنعتی دانشگاهها باید تکمیل شده و ایجاد این شرکتها از دل پژو هشهای دانشگاهی رخ می دهد. در این مجموعه ها دانشجویان باید مجموعه ای از دانش و مدیریت کار آفرینی را تواماً آموخته و با امکانات لازم که دانشگاه در اختیار آنها قرار می دهد شروع به فعالیت در عرصه صنعت نمایند. در چنین مواردی معمولاً امکان ایجاد شرکتهای خصوصی مهیا شده و این شرکتها کم کم و با آمادگی کامل می توانند از دانشگاهها جدا شوند ولی همچنان از حمایت و پشتیبانی دانشگاه بهره مند خواهند بود ضمن این که این مراکز صنعتی نیز در صورت موفقیت به اجرای پروژه ها و توسعه تحقیقات و فن آوری دانشگاهها کمک خواهند نمود. این ارتباط، ارتباطی 2 جانبه است که مراکز صنعتی از دانش و تکنولوژی دانشگاهها و از دانشجویان و کار آفرینان خلاق و با استعداد بهره گرفته و دانشگاه نیز از کمک های مالی این مراکز بهره مند خواهد بود. با تسهیل روابط علمی و صنعتی مرتبط با کار آفرینی پیشرفت علم و صنعت سهل تر و سریع تر خواهد گشت. یکی از نهادهای مؤثر در حمایت از دانشگاههای کار آفرین مؤسسات و شرکتهای صنعتی و تحقیقی است.
کار افرینی توأم با فن آوری
آغاز کار آفرینی با فن آوری کار آفرینان است و در حقیقت نقشی بسزا در توسعه جامعه ایفا می کند علت مهم ترکیب این 2 فرایند داشتن وجوه و آرمانهای مشترک است: از جمله خلاقیت و نوآوری، سود اوری و اشتغال، داشتن دانش و توانایی.
در اصل دانشگاه کار آفرین و فن آوربرای کسب سود، راه اندازی یک کسب و کار را با اقدام به نوآوری در فن آوری شروع می کند و گسترش می دهد. البته جا انداختن فرهنگ کار آفرینی در این فرآیند از ضرورت و اولویت خاصی برخوردار است. به این معنا که خود دانشگاه باید باور داشته باشد که کار افرین، نسل بسیار پتانسیل دار در سطح جامعه است. این باور بسیار مهم است. بعد از آن سعی در فرهنگ سازی کار آفرینی توام بافن اوری نماید که توسط رسانه های جمعی مثل صدا و سیما، مطبوعات و سمینارهای متعدد و هدفمند ی که در دانشگاه ها برقرار می شود امکان پذیر خواهد بود.
به وجود آوردن کار آفرینی در تعامل با فن آوری باید توسط آحاد جامعه از جمله دانشجویان و مبتکران و مدیران و سیاستمداران انجام شود.
مراحل اجرایی ساختار دانشگاه کار آفرین
- بررسی وضعیت موجود ساختار دانشگاه از طریق تحقیق و پژوهش
- جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شد ه برای ترویج کار آفرینی وفن اوری
- اصلاح ساختار موجود برای تبدیل به ساختار کار آفرین
- طراحی و توصیف مدل اطلاع ساختار کار آفرینی
- اجرای آزمایشی مدل کار آفرینی
- ارزیابی و نهایی کردن مدل کار آفرینی
اصولاً دانشگاهی که به دنبال ترویج شیوه های کار آفرینی و فناوری پیشرفته است ازساختی بر خوردار است که امکان به روز کردن خلاقیت ها و ایده پردازی را تشویق می کند و به نوعی انرا در.وظایف مختلف دانشگاه پیش بینی می کند. در دانشگاهها از صرف منابع برای استفاده از خلاقیت ها هراسی وجود ندارد اگر دانشجویان می توانندبه صورت فردی یا گروهی با فرآیند ایده پردازی و نوآوری در گیر شده تا مهارت لازم را کسب کرده و بکار ببندند، امکان رشد در دانشگاه دور از ذهن نیست و دانشجویان یقین دارند که بر اساس شایستگی ها و قابلیت های خود می توانند در دانشگاه رشد کرده و به براورده ساختن آرمانهای آن کمک کنند. رقابت سالم به عنوان ارزشی مطلوب انگاشته می شود. ساخت چنین دانشگاهی افقی و پو یا است در چنین مرکزی انعطاف پذیری برای ایجاد تحول و حرکت به سوی رشد و بالندگی فردی و گروهی در سطح بسیار بالایی است. از آنجایی که تخصیص منابع به سوی دست یابی به کار آفرینی با لا است تضمین کیفیت نهادینه خواهد شد.
آنچه مسلم است این است که دانشگاه خود تحت تأثیر متغیرهایی چون فناوری، فرهنگ و محیط است که در ترکیب اهداف کار آفرینی دخیل خواهند بود. برای به وجود آوردن دانشگاهی که متناسب با ترویج کار آفرینی توأم با فن افرینی باشد راهکارههای زیر پیشنهاد میشود:
- معین نمودن اهداف
- بررسی وضعیت دانشگاه از نظر سازماندهی و کار آفرینی
- توجه به توسعه تکنولوژی و فن اوری
- تجزیه و تحلیل نیازها
- طبقه بندی و ارزیابی طرح های قابل انجام
- ایجاد دوره های آموزشی برای اساتید
- ایجاددوره های ارتباطات و بازار یابی
- افزودن واحد کار آفرینی به واحدهای عمومی دانشگاه
- ایجاد شرایط احراز مشاغل با هدف ارتقای سطح مهارت های شاغلین
- کسب مهارت همراه با دانش لازم برای انجام کار آفرینی
مدل سازمانی مناسب که به صورت بالقوه و بالفعل به رشد کار آفرینی کمک کند.
نتیجه گیری
فناوری جزئی از کار آفرینی است و پیشرفت و توسعه آن در خدمت تولید کا لا ها و خدمت کار افرینی است. دانشگاه می تواند از طریق شناسایی و بکار گیری عوامل محیطی، اقتصادی و فرهنگی که ظهور کار آفرینی را آسان می سازد زمینه مناسب را فراهم سازد چرا که کشوری که دارای تعداد زیادی کار آفرین باشد از محرکهای اقتصادی قویتری برخوردار است. برای دست یابی به کار افرینی باید جنبه های مختلف آن را سنجید و آن را تقویت نمود. با انجام پژوهشهای مناسب می توان دانشگاه رابه صورت مرکز پشتیبانی از کار آفرینی درمنابع ایران بوجود آورد تابا فعالیت مناسب بر شکوفایی فناوری و افزایش توان رقابتی صنایع تأثیر گذار شود. فعالیتهای پشتیبانی از کار افرینی فرایندی زمان بر است و اعتقاد و التزام مدیریت اینچنین دانشگاههایی نباید گذرا و مقطعی باشد و مسایل و اهداف صنعت باید به خوبی در بررسی ایده ها و خلاقیت ها ی کار آفرینان گنجانده شود.
منابع و مآخذ
1- اکبری، کرامت الله، نقش نظام آموزشی ـ پژوهشی در توسعه کار آفرینی، مجموعه مقالات کار آفرینی و فن آوری های اطلاعات پیشرفته، 1380.
2- بهزادیان نژاد، قربان، ضرورت توجه به کار آفرینی و فناوریهای های پیشرفته، مجموعه مقالات کار آفرینی و فن آوری پیشرفته، 1380.
3- صمد آقایی، جلیل، سازمان های کار آفرین، مرکز انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، 1378، ص 13
4- مردیث، جفری و دیگران ، کار آفرینی، انتشارات دفتر بین المللی کار، مترجم: محمد صادق بنی ئیان، مؤسسه کار و تامین اجتماعی، تهران، 1371،ص1.
● نویسنده : گلناز - پیوندی
برگرفته از : باشگاه اندیشه
1-مقدمه
کارآفرینی عبارت است از فرایند خلق چیزی جدید و پذیرش مخاطرات و سود حاصل از آن. به عبارت دیگر، کارآفرینی فرایند خلق چیزی جدید و باارزش است که با اختصاص زمان و تلاش لازم و در نظر گرفتن ریسک های مالی، روانی و اجتماعی و رسیدن به رضایت فردی و مالی و استقلال به ثمر می رسد. این تعریف دارای چهار جنبه اساسی است :
کارآفرینی مستلزم فرایند خلق است. خلق هر چیز ارزشمند و جدید. این خلق باید برای کارآفرین و مخاطبی که این خلق برای او انجام شده است ارزش داشته باشد .
کارآفرینی مستلزم وقف زمان و تلاش کافی است .
درنظر گرفتن ریسک های اجتناب ناپذیر لازمه کارآفرینی است .
در کارآفرینی، رضایت شخصی از استقلال کاری به وجود می آید .
چند جنبه مشترک در همه تعاریف کارآفرینی وجود دارد: ریسکپذیری، خلاقیت، استقلال و پاداش .
2- کارآفرین کیست؟
کارآفرین کسی است که فرصتی را کشف و برای پیگیری و تحقق آن، سازمان مناسبی را ایجاد می کند .
کارآفرین کسی است که عمدتاً به منظور کسب سود و رشد، کسب و کاری را تاسیس و اداره می کند که مشخصات اصلی آن نوآوری و مدیریت استراتژیک است .
کارآفرین کسی است که سیاستگذاری کسب و کار با اوست و به حساب خود ریسک مالی آن را به عهده می گیرد .
کارآفرین کسی است که موسسه اقتصادی، خصوصاً کسب و کاری را که معمولاً مستلزم ابتکار و ریسک قابل توجهی باشد سازماندهی و اداره می کند .
3- وجوه مشترک کارآفرینان
ریسک پذیری (ریسک های متوسط و حساب شده )
نیاز به توفیق
نوآوری، خلاقیت، ایده سازی
اعتماد به نفس
پشتکار زیاد
آرمان گرایی
پیشقدم بودن
فرصت گرا بودن (بیشتر در جستجوی فرصتها هستند تا تهدیدات )
نتیجه گرا بودن
اهل کار و عمل بودن
آینده گرایی
4- صفات اشخاص کارآفرین
کارآفرینان اعتدال در میزان خطر را ترجیح می دهند. فعالیتهای بامیزان خطر معتدل، آنهایی هستند که مهارت و کوشش شخص نقش اصلی را ایفـا می کند. ممکن است شرایط مساعد هم در آن نقشی داشته باشد، اما تاثیر آن به وسیله مهارت و کوشش شخصی به حداقل رسیده تا نتیجه کار جزء مسئولیتهای خود شخص باشد .
کارآفرینان از خطر استقبال می کنند، در صورتی که خطر محاسبه شده باشد. به عبارت دیگر، آنها مسئولیت فعالیتهایی را که در آنها هیچ امکان موفقیتی وجود نداشته باشد و یا یک خودکشی مالی باشد را به عهده نمی گیرند. کارآفرینان برای قبول خطر باید جرأت داشته باشند و بدین وسیله سرنوشت خود را رقم مــی زنند. اما در شرایط نامطمئن تمام جوانب را برای حل مشکلات در نظر گرفته و بنابر تناسبشان، آنها را طبقه بندی می کنند. کارآفرینــان مسئولیت شخصی را قبول مـــی کنند .
یکی از انگیزه های اصلی برای دنبال کردن آینده، کارآفرینی است. او ترجیح می دهد که خودش تصمیم بگیرد و در جریان آن، تمام کوشش، دانش، مهارت و سرمایه خود را نیز به کار می گیرد. اگر شکست بخورد، فقـط مـیتواند خود را مقصر بداند و اگر موفق بشود، فقط صلاحیت کارآفرینی خود را تایید کرده است .
کارآفرینان اعتماد به نفس دارند. کارآفرینان به خاطر اعتماد به نفس خود، شهرت دارند. آنها براین باورند که می توانند انتظاراتی که از آنها هست برآورده کنند. به عبارت دیگر، آنها امکان موفقیت خود را بیش از آن چیزی که هست، در نظر می گیرند. ظاهراً کارآفرینان واقعی به خاطر اعتماد به نفس بالایی که در خود می بینند و برای دیگران غیرقابل لمس است، موفق می شوند .
کارآفرینان به دنبال بازتاب عملکرد خود هستند. کارآفرینان به خاطر آگاهی از وضعیت موجود به دنبال بازتاب عملکرد خود چه خوب، چه بد، هستند. بدون داشتن این اطلاعات ادامه کار برای آنها خیلی مشکل است .
کارآفرینان در هر کاری که انجام می دهند، هدفگرا هستند. بدین ترتیب که آنها همیشه به فکر اهداف طولانی مدت خود بوده و کارهایی که امروز انجام می دهند، در راستای اهداف آینده شان است. آنها همیشه چیزی را مورد هدف قرار داده و اهداف آنها معمولاً عادی نیستند. به همین خاطر دیگران آنها را بلندپرواز مـــــی نامند .
کارآفرینان، همیشه به دنبال مبارزه بوده و احساس اکتساب را دوست دارند. بنابراین استانداردهای بالایی را برای کار خود در نظر می گیرند. آنها محصولاتی با کیفیت بالا تولید و بر اساس مرغوبیت و راندمان رقابت می کنند. آنها از مواجه شدن با رقابت ترسی ندارند و در حقیقت از رقابت لذت می برند .
کارآفرینان نوآور هستند و همواره در مقابله با موقعیتها از راهها و روشهای جدید استفاده مــی کنند. آنها از توانایی خود در خلاقیت لذت می برند. از تصورات و ابتکارات شخصی خود برای یافتن راههای جدید و کنار هم گذاشتن چیزها استفاده می کنند. آنها پر از پرسش هستند .
کارآفرینـان خستگی را زیاد احساس نمــــی کنند. در برابر مشکلات به دنبال راه حل گشته و سریعاً برای حل آنها اقدام می کنند. آنها می دانند با کار موثر، به اهداف خود خواهند رسید .
5- وظایف کارآفرین
هشت وظیفه برای کارآفرین وجود دارد :
از موقعیتهای محیط آگاه می شود
برای استفاده از این موقعیتها خود را به خطر می اندازد
برای کار سرمایه گذاری می کند
نوآوریها را معرفی می کند
کار و تولید را نظم می بخشد
تصمیم می گیرد
برای آینده برنامه ریزی می کند
محصولات خود را با سود می فروشد
6- انگیزه های مهم کارآفرینی
سه انگیزه اولیه باعث می شود که افراد، کارآفرین شوند :
نیاز به پیشرفت
علاقه به آزادی و استقلال
احتیاج به رضایت شغلی
7- سرچشمه کارآفرینی
کارآفرینان از کجا می آیند؟ اشخاص چگونه کارآفرین می شوند؟ آیا کارآفرینان زاده شده یا ساخته می شوند؟ زمانی بود که تصور می شد کارآفرینان به جای ساخته شدن، متولد می شوند. صفات آنها به قدری نادر بودند که در هر جایی یافت نمــی شدند. امروزه، شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد صفات کارآفرینی را می توان با آموزش، پرورش داد .
8- نقشهای کارآفرینان در جامعه
کارآفرینان نقشهای ذیل را در جامعه ایفا خواهند کرد :
عامل اشتغال زایی
عامل انتقال فناوری
عامل ترغیب و تشویق سرمایه گذاری
عامل شناخت، ایجاد و گسترش بازارهای جدید
عامل تعادل در اقتصادهای پویا
عامل کاهش بوروکراسی اداری (کاهش پشت میزنشینی و شوق عمل گرایی و ...)
عامل نوآوری و روان کننده تغییر
عامل تحریک و تشویق حس رقابت
عامل ساماندهی منابع و استفاده اثربخش از آنها
برگرفته از روزنامه تفاهم
پنج توصیه برای تخمین هزینههای شروع کسب و کار
یکی از مشکلترین مسایل کسب و کار، تخمین هزینه شروع آن است. دشواری این مساله از آن روست که هزینه شروع مانند یک هدف متحرک است که به راحتی دستکم گرفته میشود و تقریبا همیشه دستخوش تغییر و تحول است ...
تام امرسون (Tom Emerson) رییس مرکز بازرگانی دونالد اچجونز (The Donald H. Jones) دانشگاه کارنگی ملون واقع در پیتسبورگ جمله زیبایی دارد که میگوید: "با هیچ شروع کن و نصف آن را به قیمت چندین میلیون دلار بفروش. آن وقت مسیرت را خواهی یافت ." فکر میکنم زمانی که داشت این جمله را میگفت، لبخند عریض و طویلی هم روی صورتش نقش بسته بود .
همه ما میدانیم که یک مدل، متاسفانه شاید به غیر از یک لحظه خیلی کوتاه در اوج شیفتگی اینترنتی، تغییر نمیکند. مدلی که تغییر و تحول پیدا میکند، مستلزم محاسبه و محاسبات دوباره و نیز آگاهی از بعضی از معمولترین اشتباهات ابتدایی است .
در اینجا پنج اصل را که در تخمین هزینه شروع کسب و کار به شما کمک میکند، ذکر میکنیم :
با یک طرح ثابت شروع کنید و سپس آن را تغییر دهید .
تجربیات گذشته برای شروع کسب و کار، پیروی از یک طرح تجاری (Business Plan) را توصیه میکند. شما نیز همین رویه را در پیش بگیرید. اما این به معنی آغاز و پایان تخمین هزینههای شروع کار نیست. جف شومان (Jeff Shuman) استاد مدیریت و مدیر مطالعات بازرگانی دانشکده بنتلی (Bentley College) میگوید : "معمول بر این است که یک کارآفرین یک فرصت کارآفرینی پیدا میکند، یک طرح تجاری جهت سرمایهگذاری تهیه میکند، میزان سرمایهای که باید تامین شود را تعیین میکند، سرمایه را تامین میکند و آن را در جهت تامین هدفی که در طرح تجاریاش مشخص شده به کار میگیرد. "به قول شومان این کار یک مشکل عمده دارد، این طرح در درجه اول منوط به گرفتن جواز کسب و کار است. وی اضافه میکند: "در واقع بعضی از فرضیات اولیه شما تقریبا خوب است ولی بعضی دیگر، حتی ارزش کاغذی که برای نوشتن آنها مصرف میکنید را ندارند ."
شومان و دیگر صاحبنظران معتقدند که تخمین هزینه شروع به معنی مرور مکرر فرضیات و تغییر مدل تجاری اولیه شماست. نوشتن یک طرح تجاری، کار مفیدی است. چراکه شما را مجبور میکند همه آنچه را برای شروع کسب و کارتان نیاز دارید دقیقا بنویسید، مثل کمک حقوقی، کمک مالیاتی، لوازم اداری، تجهیزات، هزینه پست، مکان و فضای کسب و کار، حقوق کارکنان، بیمه و غیره .
اما مدل اولیهای که انتخاب کرده بودید، ممکن است با موارد جدیدی که یاد گرفته و به کار میگیرید، دایم تغییر کند .
عجله نکنید و تامل کنید .
اضافه کردن همه چیزهایی که به گمان شما برای یک کسب و کار تمام عیار لازم است وسوسهانگیز است و در نهایت به این نتیجه میرسید که این چیزها همانهایی هستند که شما برای شروع به آن نیاز دارید. اما صبر کنید و دنبال مدل کوچکتری بگردید. چراکه این کار فرصتی به شما میدهد که همه کار را شروع و همه سرمایهتان را حفظ کنید. شومان برای توضیح این امر، مثال کسی را مطرح میکند که هزینه کل شروع یک کسب و کار خردهفروشی در یک مرکز خرید محلی را صدوپنجاه دلار در هر فوتمربع تخمین میزند. به قول او "شما هم میتوانید همینطور شروع کنید و یک طرح تجاری در همان حد و اندازه بنویسید. اما شاید بهتر باشد برای تخمین میزان تقاضای آن منطقه از محصولات، از یک چرخدستی استفاده کنید ."
آزمایشی که بهعمل میآورید، هزینه اولیه شروع را کاهش میدهد. نتیجه اینکه در مرحله اول کار، آنقدر که به دستآوردن اطلاعات اهمیت دارد، سود اهمیت ندارد. به قول شومان : "بدینطریق شما میتوانید به موازات پیشرفت در هر مرحله، بودجه آن را هم تامین کنید. حال وقتی که به مرحله سوم و مرحله توسعه کارتان قدم میگذارید، دیگر آمار و ارقامتان براساس تحقیق و گروههای شاهد وآزمایشی نیست، بلکه براساس تجزیه عینی و واقعی جاری در دنیاست ."
هزینهها را به موقع محاسبه کنید .
محاسبه گردش پول لولیه قسمتی از محاسبه هزینههای شروع کسب و کار است. در این مورد، کسب و کارها معمولا خیلی خوشبین هستند .
باربارا برد (Barbara Bird) ، رییس بخش مدیریت مدرسه بازرگانی دانشگاه آمریکا میگوید: "صاحبان مشاغل کوچک ممکن است تولیدات و خدمات خود را زیر قیمت ارایه دهند. آنها با این تصور که برای رقابت باید با قیمتهای خیلی پایین شروع کنند، دست به چنین اقدامی میزنند. ولی لزومی هم ندارد این کار را کنند ."
زمان شروع کار را به دقت تخمین بزنید .
وقتی دارید کسب و کاری را شروع میکنید، زمان برای شما دقیقا حکم پول را پیدا میکند. فرض کنیم میخواهید تکلیف اجاره بهای ماهانه مکان کسب و کار را معلوم کنید . اگر آن مکان قبل از شروع کار احتیاج به مرمت داشته باشد، هزینههای بررسی شده تا قبل از شروع واقعی کار، حکم هزینه اضافی را دارد. من خیلی از کارآفرینان را دیدهام که برای شروع کسب و کارشان یک ترتیب زمانی درنظر میگیرند و ابتدا تکلیف و شرایط منطقهبندی، امنیت و بازرسی که از طرف آژانسهای محلی ملزم به مهیا کردن آن هستند، را معلوم میکنند .
بههمین علت، نظر من این است که یک مبتدی آیندهنگر در امر تجارت و کسب و کار، حتی قبل از رفتن به مراکز مشاوره املاک یا تهیه وام باید به شهرداری و مراکز صدور مجوز برود. پروانه ساخت، معاینه و بازرسی ممکن است زمان افتتاح پیشبینی شده را ماهها به تعویق بیندازد. اگر شما به هزینه این زمان اضافی توجه نکنید، نمیتوانید بلافاصله و درست از سرمایهتان استفاده کنید. در مورد ارزش پول واقعبین باشید .
بسیاری از صاحبان مشاغل کوچک با استفاده از چک، هزینه شروع کارشان را تهیه میکنند. افراد دیگری نیز از داراییهای خاصی که در خانه دارند تامین هزینه میکنند - که انتخاب این گزینه بسیار جالب، در سال 2003، نرخ بهره را در آمریکا بهطور بیسابقهای کاهش داده است - ولی این روش برای کسب و کارهای بزرگ مناسب نیست. امرسون از کارنگی ملون اظهار میدارد که تازهکاران باید هنگام تعیین مخارج اولیه و گردش نقدینگی، میزان سرمایه لازم را تعیین کنند. به گفته او: "درصورتی که از پول نقد برای شروع کار استفاده نمیکنید، هزینه بهره بدهیهای خود را نیز باید محاسبه کرده و به مجموع هزینههای شروع کار اضافه کنید ."
نویسنده :حبیب الله شاهرکنی
منبع:سایت کار آفرین
برگرفته از روزنامه تفاهم
برخورداری از قدرت روشننگری برای هر فرد بلند همتی لازم است، اما برای کارآفرین ضروریست. آنچه کارآفرین به وضوح میبیند و درک میکند موارد زیر را شامل میشود: خلاها.«فردریک و الاک اسمیت» دانشجویی بود. که به ایجاد سیستمی برای انتقال نامه ها و بستههای کوچک پستی اندیشید. برای این منظور شبکهای از هواپیماها، کامیونها، نیروی انسانی و وسایل الکترونیکی مورد نیاز بود که هیچ یک در آن زمان موجود نبود. اما اندیشه این دانشجو در نهایت موجب ایجاد پست اکسپرس فدرال شد. نقایص. روزی به ذهن کاریکاتوریستی خطور کرد که اکثر شهربازیها فرسوده و خستهکننده شدهاند. او به فکر ایجاد محیط شادتر و هیجانانگیزتر افتاد . این فکر به احداث پارک دیزنیلند منجر شد. موقعیت مناسب.«تدترنر» یک روز تشخیص داد که میتواند ایستگاه خبری کوچکش را روی ماهواره بفرستد. این کار بعدها به شکلگیری شبکه خبری CNN انجامید. تلفیق. «پارکر ایچ. پتیت » میگوید موفقیت او به عنوان یک کارآفرین به توانایی او در تلفیق اطلاعت برمیگردد. به گفته «پتیت» او مجموعه عواملی مانند مقتضیات، بازار، محصول یا هر چیز دیگر را در نظر میگیرد و آنها را طبق شرایط و اولویتی که برای مردم مطرح است به صورت یک کل به هم پیوسته مدنظر قرار میدهد. نه به صورت متغیرهای جدا از هم. فراگیری مستمر. زمانیکه شرکت «برتن گلداشتاین» کارش را آغاز کرد یکی از اعضای هیئت مدیره به «گلداشتاین» گفت: سه سال بعد کسب و کار شرکت بسیار متفاوت از امروز خواهد بود. به گفته «گلداشتاین» این پیشبینی حقیقت یافت. او معتقد است کارآفرین باید خود را در حال پیمودن یک راه فرض کند، یک منحنی یادگیری که قرار است حتی چیزهای غیرضروری را بیاموزد و تغییر کند. فراگیری مستمر مخاطرات کارآفرینی را برجسته میسازد . «هراس فریلند جادسن» معتقد است تصویری که کارآفرین در ابتدا از کار خود دارد ممکن است 20 درصد به حقیقت امر نزدیک باشد و تنها یک تخمین خام و سایه ای از جواب اصلی است. فراگیری مستمر به دلیل تغییرات هر روزه فناوری امری ضروری است. اخیرا جمعی از مسئولان دانشگاهها اعلام داشتهاند دانش فارغالتحصیلان متوسط دانشگاهها در زمینه فناوری در عرض سه سال یا کمتر کامل میشود. به دلیل تاثیر فراگیر انقلاب اطلاعات، این پیشبینی در اکثر زمینهها درست بود. بنابراین اگر فرد کارآفرین اطلاعات خود را بالا نبرد، فرد دیگری این کار را میکند و او را از صحنه تجارت حذف میکند .
دلیل دیگر ضرورت فراگیری مستمر در این واقعیت نهفته است که مخاطبان پیوسته در حال تغییر هستند. هیچ فعالیت خلاقانهای به اندازه کارآفرینی متکی به مخاطب نیست. چرا که اگر مردم از محصول جدید استقبال نکنند یا از شرکت جدید حمایت نکنند و یا به سازمان جدید نپیوندند، فعالیت کارآفرینی ناکام میماند. همچنین ممکن است مخاطبان تغییر کنند، سلایقشان عوض شود یا همکاری خود را قطع کنند. بنابراین کارآفرین باید همواره در مورد جامعه مخاطب خود آگاهی داشته باشد. و اما شباهت دیگر کارآفرینان موفق: به نحو احسن انجام دادن امور معمولی و پیش پاافتاده. آنچه کارآفرینی را از فعالیتهای خلاقانه دیگر متمایز میسازد تاکید آن بر اجرایی بودن است. کارآفرینی فعالیتی خلاقانه، در نتیجه فکری و مستلزم تدبر و اندیشه است. این کار ممکن است صرفا برخاسته از نتایج یک تحقیق باشد، اما کارآفرین باید هزار و یک کار انجام دهد تا آن را ملموس و قابل اجرا سازد.«اکسویر رابرتز» یکی از کارآفرینان موفق از تجربهاش در این خصوص چنین میگوید: دائما افرادی پیش من میآمدند و اظهار میکردند ایدههایی دارند که بینظیر و سودآفرین است . من در پاسخ به این افراد میگفتم: دیگر نیازی به ایده ندارم. من به کسانی نیاز دارم که بتوانند ایدهها را عملی کنند. کارآفرین دیگری به نام «فرد پی. بورک» میگوید: باید کوچک فکر کرد. کسانی که افق دیدشان بسیار وسیع است هرگز نمی توانند رویاهای دور و دراز خود را در قالب کارهای انجامپذیری که باید همین حالا و در همین مکان انجام شوند عملی سازند .
نویسنده :Gene Griessman
مترجم: فرناز صفدری
برگرفته از روزنامه تفاهم