تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
در رویکرد جدید بازاریابی توجه به مشتری قدیم و نگهداری آن از پیدا کردن مشتری جدید اهمیت زیادی را پیدا کرده است. در کارآفرینی نیز نیاز به رویکرد جدید یعنی توجه به امکانات و بسترهای موجود کارآفرینی در کنار توجه به کارآفرینی در بسترهای تازه از اهمیت زیادی برخوردار است.

● رویکرد جدید کارآفرینی


واژه‌های خلاقیت و نوآوری معمولا به همراه کارآفرینی مطرح می‌شود و از اصول مهم آن به شمار می‌آید، در حالیکه جایگاه خلاقیت و نوآوری در عصر امروز فاصله بسیار زیادی از هم گرفته‌اند. از هزاره سوم قبل از میلاد که بشر شروع به خلق ابزارهایی چون نیزه، تیر، چاقو و لوازم مورد نیاز برای زندگی ابتدایی نمود، همگی جزء آغازین خلاقیتهای بشری و کارآفرینی به شمار می‌آید اما رفته رفته به مانند اتحاد جبری و با توسعه فکری بشری، نوآوری نیز در ادامه خلاقیت اضافه گردید یعنی اینکه ویژگی‌های جدیدی به مخلوقات قبلی بشر افزوده و سطح رفاه انسان بالا رفت و در این میان اتحاد جبری بین خلاقیت و کارآفرینی به صورتی عمل نمود که با گسترش دامنه خلاقیت‌های بشری، نوآوری نیز مطرح شد و گسترش پیدا کرد به شکلی که گوی سبقت را در طول قرن‌ها و بیش از پیش از خلاقیت ربود و رسید به جایی که امروزه سطح نوآوری در کالاها و محصولات خیلی وسیعتر و سریع‌تر از خلاقیت‌های موردی ایجاد می‌شود و به عبارتی دیگر، نوآوری آسان گردیده و خلاقیت سخت‌تر. امروزه هزینه‌فروش به مشتری قدیمی‌کمتر از هزینه بازاریابی برای یافتن مشتری جدید است.


حالا دیگر فروش یخچال به اسکیمو هنر نیست بلکه اسکیمو را بعنوان یک مشتری خشنود همواره در کنار خود داشتن، هنر است و همچنین این نکته حائز اهمیت شده‌است که اگر ما بتوانیم ویژگی جدیدی را به محصول قبلی اضافه‌نماییم، به نوآوری رسیده‌ایم و در آن صورت قیمت متفاوتی را می‌توانیم برای آن تعیین نماییم.


در رویکرد جدید بازاریابی توجه به مشتری قدیم و نگهداری آن از پیدا کردن مشتری جدید اهمیت زیادی را پیدا کرده است. در کارآفرینی نیز نیاز به رویکرد جدید یعنی توجه به امکانات و بسترهای موجود کارآفرینی در کنار توجه به کارآفرینی در بسترهای تازه از اهمیت زیادی برخوردار است.


چنانچه اشاره شد امروزه خلاقیت محدودتر از نوآوری شده است، در سیستم کارآفرینی ایجاد امکانات و بسترهای جدید با توجه به محدودیت منابع خیلی سخت‌تر از استفاده از بسترهای موجود و امکانات بلا‌استفاده یا بد استفاده فعلی جامعه بخصوص سازمان‌ها و مراکز و مؤسسات چه دولتی و چه خصوصی می‌باشد به نظر می‌رسد برای رسیدن به رشد و توسعه شاخص‌کارآفرینی ابتدا بایستی از امکانات موجود سیستم استفاده کرد. اینجاست که نیاز به بازنگری و بررسی وضعیت موجود در سطح جامعه را داریم. به عنوان نمونه استفاده از طرح اعزام بسیجیان به ادارات جهت آموزش کار و محیط کار و یا طرح کارورزی وزارت صنایع و معادن نوعی از این متد می‌باشد. البته باید گفت که عدم هدایت صحیح آن طرح‌ها، منجر به نتایج بسیار ضعیفی شده است در حالیکه با سازماندهی مناسب و هدایت اصولی و هدفمند آن، می‌شود به نتایج بسیار ارزشمندی رسید.


مرحله اول ایجاد سازمان‌ها و یا انجمن‌های کارآفرینی با پشتوانه قدرتمند می‌باشد تا با مشارکت مبتکرین و مخترعین و مکتشفین با این سازمان‌ها و مراکز، فرد کارآفرین ضمن اینکه در آن مراکز مثمرثمر واقع گردد، از امکانات موجود نیز استفاده نماید که در این صورت هم فرد کارآفرین به امکانات مورد نظرش رسیده و هم سازمان مذکور بدون پرداخت هزینه آن، مطالعه و یا کار و یا خدمتی را برای رفع مشکلات و یا توسعه فعالیتهای خویش دریافت می‌نماید که این تعاملی است به سود هر دو طرف (سیستم برنده برنده).


در مرحله آموزش افراد غیر مبتکر و خلاق و آماده نمودن این قشر برای استفاده از امکانات موجود می‌باشد تا منجر به ایجاد ویژگی جدید در این افراد و برای ایجاد‌کنندگان ویژگی جدید می‌توان تسهیلاتی را از قبیل جذب و به‌کارگیری و یا پرداخت حق‌الزحمه و یا پاداش و یا وام و از این قبیل، بسته به نوع و سطح کارآفرینی و نقش فرد در نظر گرفت.


● مدل‌های ارتباطی پیشنهادی با کارآفرینان:


▪ مدل پزشک:


در این مدل فرض می‌شود که یک فرد کارآفرین نوعی بیماری دارد که باید درمان شود (بیماری در اینجا می‌تواند نوعی ایده یا اشتغال باشد). اتاق فکر کارآفرینی یا مشاوره کارآفرینی در این مدل سعی می‌نماید که ماهیت بیماری را بفهمد و در جستجوی مغایرت‌ها از حالت طبیعی باشد. در این مدل کارآفرین مانند بیماری رفتار می‌کند که توانمند نیست در مقابل مشاور می‌تواند به واسطه داشتن بعضی دانش‌های تخصصی، درست و غلط را به روشی تشخیص داده و کارآفرین را به سوی روشنی سوق دهد.


▪ مدل کارآگاه:


در این مدل فرض بر این است که خبر اشتباهی وجود دارد و نیازمند اعمال تغییرات یا حذف آن است. این مدل بر مبنای رویکردی است که نشانه‌هایی در ارتباط با قانون شکنی دارد و با یافتن آن، مشاور نظرات خود را در مورد جلوگیری از وقوع موارد مرتبط اعلام نموده و مسئله حل می‌شود. قوت این مدل در این است که روش نظام مندی را در جمع‌آوری داده پیگیری می‌نماید.


▪ مدل فروشنده:


در این مدل فرض می‌شود که مشاور محصول یا خدمتی را دارد که پاسخگوی مجموعه‌ای از مسائل و مشکلات است. تصویری که می‌تواند به ذهن متبادر نماید فردی است با یک صندوقچه جادویی که برای هر مشکل راهی دارد مسئله مهم در این مدل این است که راه‌حل‌ها با نیازهای خاص هر کارآفرین سازگار است.


▪ مدل آژانس مسافرتی:


در این مدل مشاور فرض می‌کند که کارآفرین قصد سفر دارد. کارآفرین ممکن است همیشه نداند که واقعا کجا برود یا چگونه برود، بلکه وظیفه مشاور است که مقصد سفر را ارائه نموده و بهترین وسیله را برای رسیدن به مقصد در اختیار او قرار دهد.


رویکرد آژانس مسافرتی برای مشاور بیش از ارتباط با ریشه‌ها و عوامل، با نتایج و تأثیرات در ارتباط است. اغلب مهم است که گذشته را بشناسیم و روی جاهایی که کارآفرین تجربه کرده است تمرکز کنیم.


پیشنهادی که با توجه به مطالب اخیر مطرح است این است که بعضی رفتارهای سازمانی خود را با کارآفرین و کارآفرینی تطبیق دهیم و با وارد کردن کارآفرین به فرایند ارتباطی و آموزش سازمان‌ها باید بعضی رفتارهایش را به منظور تطبیق با نیازهای کارآفرینان تغییر دهند.


نویسنده :علی زبردست و امین رستم زاده


منابع:


زبردست، علی. شناسایی و بررسی ویژگیهای کارآفرینان استان آذربایجان غربی .پایان‌نامه کارشناسی ارشد، ۱۳۸۴.


خبرنامه داخلی مؤسسه مالی اعتباری قوامین. (دی و بهمن ۱۳۸۴ ، دوره جدید- شماره هشتم)


سعیدی کیا، مهدی. فرهنگ کارآفرینی ، مرکز اطلاع‌رسانی صنایع و معادن ایران، ۱۳۸۳.


سالازار، میلتو، و دیگران. مقدمه‌ای بر کارآفرینی، ترجمه سیامک نطاق. تهران: سازمان ملی بهره‌وری ایران، ۱۳۸۰


برگرفته از: aftab.ir



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
مسائل امروز سازمانها با راه حلهای دیروز حل شدنی نیست و پیش بینی آینده م ات آتی را حل نمی کند بلکه باید برای پیش سازی آینده اقدام کرد. امروز شرایط محیطی و قواعدبازی به حدی بی رحم ، پیچیده ، پویا و نامطمئن گردیده که سازمانها دیگرنمی توانند با تغییرات سطحی و ظاهری در ساختارها، روشها، سیستم ها و غیره حیات بلندمدت خود را تضمین کنند. لذا سازمانهای امروزی باید چنین نگرشی در اذهان مدیران و کارکنان خود به وجود آورند که "آینده ای وجود ندارد، بلکه باید آن را خلق کرد و فقطسازگاری با تغییر کافی نیست ، بلکه باید آن را دوست داشت ". امروزه سازمانها نمی توانندبا دل بستن به توان بالای تولیدی و اجرای چندطرح خلاقانه بر رقبای کوچک ، منعطف ،نوآور، فرصت گرا و کم هزینه فایق آیند. آنها باید شرایطی را فراهم کنند تا استعداد خلاقیت کارکنان بارور شده و همه آنان روحیه کارآفرینی پیدا کرده و بتوانند به راحتی ، مستمر وبه طور فردی یا گروهی فعالیتهای نوآورانه خود را به اجرا درآورند.
در این مقاله ضمن اشاره به مفهوم خلاقیت و نوآوری کوشش می شود به نحوه گیری ایده های جدید، فرایندهای خلاقیت و نوآوری ، ویژگیهای فرایند نوآوری ،انواع نوآوری ، مدلهای نوآوری سازمانی و محیط مساعد برای نوآوری در سازمان پرداخته شود.
مفهوم خلاقیت و نوآوری
در برخی نوشته ها و تحقیقات مدیریتی ، مفاهیم و خلاقیت و نوآوری را مترادف به کار برده اند، اما این دو مفهوم دارای تفاوت جزیی و درعین حال مهم هستند که به تعریف هرکدام و توضیح تمایز آنها می پردازیم .
خلاقیت عبارتست از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر و اندیشه نو ونوآوری عبارتست از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی ازخلاقیت ."1" به عبارت دیگر درخلاقیت اطلاعات جدید به دست می آید و در نوآوری آن اطلاعات به صورتهای گوناگون در بازار عرضه می شود."2"
نویسندگان و محققان سازمان و مدیریت باتوجه به مکاتب فکری ، دیدگاه نظری وبینشی که دارند اهمیت و اولویت متفاوتی نسبت به این دو مفهوم قائلند. مثلاروانشناسان به "خلاقیت " که بیشتر یک مفهوم فردی است اهمیت بیشتری می دهند و آن را عام و شامل نوآوری نیز می دانند و برعکس جامعه شناسان و محققان صنعتی برای "نوآوری " که بیشتر یک مفهوم گروهی و اجتماعی است اهمیت بیشتری قائل شده و آن را عام و خلاقیت را یکی از مراحل نوآوری تلقی می کنند."3" برای مثال یکی ازنویسندگان اشاره می کند که خلاقیت به ایجاد ایده های جدید توجه دارد، درصورتی که نوآوری به کاربرد آن می پردازد. پس خلاقیت نقطه آغاز هر نوآوری است و نوآوری تلاش برای تبدیل ایده خلاق به محصولات یا فرایندهایی است که نهایتا موجب بهبود خدمات به مشتری ، کاهش هزینه و یا ایجاد درآمدهای جدید برای سازمان می گردد. وی نتیجه می گیرد که :
بهره برداری + اختراع + تصور = نوآوری
"تصور" به ایده ای اشاره دارد که ممکن است باتوجه به یک چارچوب مرجع "مثلافرد، قسمت ، سازمان یا مجموعه دانش موجود" جدید باشد. و "اختراع " به هر نوع ایده جدیدی که به واقعیت تبدیل شده اشاره دارد و واژه "بهره برداری " حداکثر استفاده از یک اختراع را نشان می دهد و بنابراین "تصور"، "اختراع " و "بهره برداری " همه از اجزاءنوآوری هستند."4"

نحوه گیری اندیشه های جدید
مغز انسان از دو نیمکره چپ و راست تشکیل شده است که هرکدام مهارتها وفعالیتهای فکری خاصی را برعهده دارند. "1" برخی از مهارتهای تفکیک شده در هر نیمکره مغز انسان را نشان می دهد."5"

"1" مهارتهای تفکیک شده در هر نیمکره مغز انسان

نیمکره سمت چپ - عملگرا نیمکره راست مغز - جادویی
پیش بینی و آمادگی " آماده برای آینده "
تحول پذیر / سازش با تغییرات
پیش بینی حوادث / پیش بینی و انتظار
هدف گرا / تمرکز روی نتایج
منطقی
تحلیل گر تصور / خلق آینده

تحول ساز / تغییر ساز

طراحی / ایجاد
تصور گرایی / تمرکز روی رویاها
شهودی
سازنده

همان طور که در مشاهده می شود اطلاعات در مغز انسان به دو شیوه متفاوت گردآوری و پردازش می شود، نیمکره چپ که به مغزقضاوت کننده مشهور است ، تجزیه وتحلیل ، مقایسه و سپس انتخاب می کند و نیمکره راست یا مغزخلاق ، مطالب را تجسم ، پیش بینی و ایده ایجادمی کند. کوششهای مربوط به مغز قضاوت کننده و مغز خلاق در این مورد که هر دو احتیاج به تجزیه وتحلیل و سنتز دارند همانندند، ولی نتایج نهایی مغزخلاق به جای یک قضاوت ، یک ایده است و همچنین درحالی که قضاوت محدود به حقایق موجود است ولی تصور می تواند به سوی مجهولات سیرکند تا آن جا که از دو با دو چیزی بیش از چهار بسازد."6"
بنابراین لازمه خلق ایده های جدید این است که آن را در تخیل و تصور ایجاد کرد و انجام داد اگر رویا و تصور بهبود یابد انجام آن بهبود خواهدیافت ."7" پس نیمکره راست مغز نقش اساسی در خلق ایده های جدید دارد به طوری که می توان گفت اندیشه های خلاق و نو تابعی از قدرت تصور خلاق انسان است ."8" فرهنگ ما، هنوز به توانائیهای مغز راست آنگونه که باید و شاید نپرداخته و از آن بهره برداری نکرده است . از این رو لازم است که این بخش از مغز بخصوص در عرصه های مدیریت ، تعلیم و تربیت و روان درمانی بیشتر تقویت و فعال شود.
با این وصف ، منظور این نیست که نیمکره راست و چپ مغز در تضاد با یکدیگر و متعارضند، بلکه این دو نیمکره مکمل و یک کل تجزیه ناپذیرند.هدف ، برقراری ارتباط بین این دو بخش و درنتیجه ایجاد زمینه لازم برای همبستگی سودمند و همکاری بهتر آنهاست تا هر دو بتوانند قابلیتها وتوانائیهای خویش را درهم آمیزند."9" لازم به ذکر است که صاحبان افکار و اندیشه های بزرگ از هر دو سوی مغزشان بهره گرفته اند و اگر مشاهده می شودبیشتر افراد فقط از کارایی یک طرف مغز خود استفاده می کنند به دلیل نارسایی و ناتوانی عضوی طرف دیگر نیست بلکه به این علت است که طرف دیگر مغز بدون تمرین و استفاده باقی مانده و به اندازه کافی مجال و فرصت تکامل و پیشرفت ، همانند طرف یگر به آن داده نشده است ."01"

فرایند خلاقیت
توجه دقیق به فرایند خلاقیت ، به خوبی نشان می دهد که سازمانهای نوآور برای مسائلی ازقبیل وقت آزاد، دسترسی به اطلاعات ، آزادی عمل ،سیستم پیشنهادهای موثر و سریع ، تشویق و ریسک پذیری و نوآوری و غیره اهمیت فوق العاده ای قائل هستند. "1" بیانگر مراحل مختلف فرایند خلاقیت است .

"1" فرایند خلاقیت
1 - جذب : اولین مرحله ، جذب یا فریفته شدن نسبت به یک موضوع است که اغلب احتیاج به اطلاعات جدید دارد.
2 - الهام : این مرحله بسیار سریع اتفاق می افتد و تعریف و مشاهده آن بسیار م است . به عبارت دیگر قبل از وقوع ، از آن هیچ آگاهی نداریم . بعضی اوقات مواد اولیه آن "مرحله اول " با ایده یا راه حل همراه می شود و این همان مرحله ای است که می گوییم : آهان "AH-AH"!!
3 - آزمایش : در این مرحله ایده بوجود آمده آزمایش می شود تا اینکه معلوم شود مفید و مولد هست یا خیر.
4 - پالایش : در این مرحله ایده به منظور کاربردی کردن و مصرف آن ، اصلاح می شود، مراحل سوم و چهارم به زمان زیادی احتیاج دارد تا جایی که ادیسون می گوید استعداد یا الهام یک درصد کار است و 99% آن سخت کوشی است .
5 - ارائه عرضه : مرحله آخر فرایند خلاقیت ، مرحله ای است که اگر اتفاق نیفتد اکثر خلاقیتها خنثی می شود. این مرحله ابتدا باید در درون سازمان اتفاق افتد به معنی که ابتدا افراد صاحب اختیار ایده را بخرند یا قبول کنند و بعداز تعهد به آن ، به مشتریان خارج از سازمان ارائه کنند.
سازمانهای نوآور به خوبی می دانند که برای مرحله جذب "در فرایند خلاقیت " فرد خلاق احتیاج زیادی به وقت آزاد، آزادی عمل و اجازه سرکشی به قسمتهای خارج از حیطه کاری خود دارد و برای مرحله الهام احتیاج دارد که کنترل دقیق و سخت گیری درمیان نباشد. در مرحله آزمایش ، مدیریت ارشدبا دراختیار گذاشتن امکانات ، تجهیزات و تسهیلات به افراد خلاق کمک می کند تا راحت تر و سریع تر به نتیجه مطلوب برسند. در مرحله پالایش و ارائه با پذیرش ، پاسخ سریع و تشویق طرحهای نیمه کاره و برنامه ریزی نشده ، باعث افزایش انگیزه و روحیه ریسک پذیری افراد می شوند. به طورکلی تجربه نوآوری مدیریت ارشد سازمان و شناخت آن از فرایند خلاقیت یکی از عوامل مهم موفقیت سازمانی به شمار می رود."11"

فرایند نوآوری در سازمان
معمولا در سازمان نوآوری به صورت اقدامات متوالی یا از مجرای مراحل پیاپی صورت می گیرد. مراحل لازم برای نوآوری موفقیت آمیز در "2" آمده است . برای اینکه فرایند نوآوری به صورت موفقیت آمیز به اجرا درآید، مدیران باید نسبت به این امر اطمینان حاصل کنند که مراحل موردنظر به ترتیب در سازمان رخ دهد. اگر در آن فرایند یکی از مراحل اجرا نشود یا یکی از ارکان وجود نداشته باشد، فرایند نوآوری با شکست روبروخواهدشد.

"2" فرایند یک نوآوری موفقیت آمیز
1 - نیاز: نیاز برای تغییر و نوآوری زمانی به وجود می آید که مدیران نسبت به عملکرد جاری سازمان ناراضی باشند وجود چنین مسئله ای باعث می شودکه مدیران درپی روشهای جدید برآیند و در این میان از وجود روشهای تازه آگاه گردند.
2 - نظر یا ایده : نظر یا ایده ارائه راه جدیدی برای انجام دادن کارهاست . این نظر یا ایده می تواند به صورت الگو، طرح یا برنامه ای باشد که یک سازمان باید آن را به اجرا درآورد یا امکان دارد به صورت دستگاهی جدید، محصولی تازه یا روش جدید برای نظارت بر امور یا شیوه مدیریت بر سازمان باشد.یک ایده یا نظر ممکن است در درون سازمان ارائه شود یا از خارج به داخل سازمان رسوخ کند. معمولا نظر یا ایده بیش از اینکه موردقبول سازمان قرارگیرد باید با نوع نیاز موردنظر مقایسه شود یعنی بتواند آن را ارضا کند.
3 - پذیرفتن : پذیرفتن به مرحله ای گفته می شود که مدیران یا تصمیم گیرندگان درصدد برآیند نظر یا ایده پیشنهادی را به اجرا درآورند. برای اینکه یک تغییری در سازمان ایجاد شود مدیران و کارکنان باید آن را تایید و از پدیده جدید حمایت کنند.
4 - اجرا: مرحله اجرا زمانی است که اعضای سازمان به یک ایده ، روش یا رفتار جدید جامه عمل می پوشانند. در این مرحله احتمالا شرکت باید مواد،وسایل یا ماشین آلات لازم را خریداری کند و کارکنان دوره های آموزشی جدید را طی کنند تا بتوانند ایده یا نظر جدید را به اجرا درآورند. مرحله اجرااهمیت بسیار زیادی دارد زیرا بدون آن مراحل پیشین بیهوده است .
5 - منابع : برای ایجاد نوآوری ، منابع انسانی لازم است و باید فعالیتهایی صورت گیرد. نوآوری به خودی خود صورت نمی گیرد بلکه مستلزم صرف وقت و منابع است ، هم برای ارائه ایده جدید و هم برای جامه عمل پوشانیدن به آن . کارکنان و اعضای سازمان در راستای تامین این دو نیاز باید انرژی لازم را به مصرف برسانند یا آن را تامین کنند. اکثر طرحهای نو به چیزی بیش از بودجه تخصیص یافته نیاز دارند و از این بابت باید درصدد تامین منابع خاص برآمد. در رابطه با "2" گفتنی است که نیاز و ایده های جدید به صورت همزمان در نخستین مرحله شروع نوآوری قرار گرفته اند. این بدان معناست که هریک از آنها ممکن است در مرحله شروع نوآوری قرار گیرند. برای مثال بسیاری از شرکتها، سیستم کامپیوتری دیجیتال را پذیرفته اندزیرا چنین به نظر می رسد که بتوان بدین وسیله کارایی را افزایش داد. ازسوی دیگر کشف واکسن آبله برای این بود که یک نیاز بسیار شدید تامین گردد."21"

ویژگیهای فرایند نوآوری
فرایند نوآوری دارای ویژگیهای زیر است :
فرایند نوآوری با عدم اطمینان "تردید" همراه است : منبع نوآوری یا ایجاد فرصت برای نوآوری غیرقابل پیش بینی است . نتایج نوآوری را به سختی می توان با تجربیات قبلی سنجید و به عبارتی پیش بینی مشخص از نتایج به عمل آورد. بنابراین تکیه بر برنامه ریزی زمانبندی شده در همه موارد جواب نمی دهد. معمولا مرحله ابداع تا به دست آوردن موفقیتهای حاصل از اجرای پروژه را بین 7 تا 15 سال و فاصله بین ابداع و تولید تجاری را بین 3 تا25سال ذکر می کنند.
فرایند نوآوری مبتنی بر دانش افزایی و یادگیری است : فرایند نوآوری موجب تقویت دانش جدید می شود و متکی بر هوش و خلاقیت فردی ویادگیری متقابل است و به دلیل سرعت تجربیات جدید حاصل از فرایند نوآوری ، پیوند و ارتباط سریع و تنگاتنگ تمام افراد درگیر در امر نوآوری در هرنقطه از فرایند آن ، ضروری است .
فرایند نوآوری در تقابل با برخی از کارهاست : نوآوری اغلب مستلزم حذف برخی فعالیتها در سازمان است و به نوعی در تقابل با آنها قرار می گیرد.برای مثال پیگیری و اجرای طرح موتور خنک کننده توسط هوا در شرکت "هوندا" منابع و وقت طرح توسعه موتورهای خنک کننده آبی را به خوداختصاص داد.
فرایند نوآوری از مرز بخشهای مختلف درون سازمانی و برون سازمانی فراتر می رود: فرایند نوآوری مستلزم تبادل اطلاعات در بخشهای مختلف سازمان و خارج از آن است و نیز واحدهای مختلفی درگیر فرایند نوآوری می شود. منبع بسیاری از ایده ها نیز فراتر از بخشهای مختلف سازمانی و ناشی از تبادل اطلاعات بین رشته های مختلف است .
نتیجه گیری
در شرایط محیطی نامطمئن ، پویا و رقابتی امروزی سازمانها برای بقا و کسب موفقیتهای بزرگ باید طالب اندیشه های نو باشند و در این راستا به افرادی که رهیافتهای بدیع و خلاق برای مسائل سازمانی ارائه می کنند توجه خاصی مبذول دارند. اگر کمی دقت شود به این نکته پی خواهیم برد که ما ازلحاظ اندیشه ، حتی اندیشه های خوب و مفید کمبودی نداریم بلکه چیزی که کمبود آن احساس می شود تمایل و اشتیاق مدیران به قبول اندیشه های نواست . درواقع مدیران باید بجای تولیدات و روشهای جدید، طالب اندیشه های جدید باشند. زیرا در تحلیل نهایی ، تولیدات و روشها صرفا وسایلی هستند که ازطریق آنها اندیشه ها کاربرد می یابند. بنابراین می توان گفت مدیریت سازمانها با عدم قبول ریسک طرحهای نو و اقدامات تازه درحقیقت باریسک بزرگتری که همانا غافلگیری درمقابل اتفاقات جدید است مواجه خواهندشد.
امروزه مهمترین وظیفه رهبران و مدیران ارشد سازمانها عبارتست از شناخت افراد خلاق و مبتکر در درون سازمان و همچنین جذب افراد خلاق ازبیرون سازمان و حفظ ونگهداری و ایجاد انگیزه در آنها ازطریق ایجاد بستر لازم و مناسب .
در شرایط کنونی سازمانهای موفق و نوآور به کارآمدبودن اصول مدیریت "برنامه ریزی ، سازماندهی ، کنترل و مانند آنها" به دیده شک و تردیدمی نگرند و معتقدند که برای خلاقیت ، رهبری صنعت و شکست قواعدبازی رقابت به کارکنانی خلاق و کارآفرین نیاز دارند که بدانند در هر زمان از کدام پنجره ذهن خود به مسائل نگاه کنند و قادر باشند مسائل را برای هر لحظه از زاویه جدید بنگرند.

از: صمد عالی
منبع:تدبیر
برگرفته از روزنامه تفاهم


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

ویژگی های افراد خلاق

1- در کار اندیشیدن تا جایی که ممکن است از قالب و چهارچوب می گریزند .
2- به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند .
3- درمواجه با مشکلات از خود صبر و مداومت بیشتری نشان می دهند و به دنبال راه حل مشکل می گردند .
4- از شخصیتی پویا و استقلال طلب برخوردارند .
5- در برخورد با پدیده ها کنجکاو هستند .
6- فرد خلاق جهت دستیابی به ناشناخته های خود تلاش مضاعفی از خود نشان می دهند .
7- قدرت ریسک و خطر پذیری بالایی دارند .
8- عقاید خود را هر چند مخالف دیگران باشد مطرح می کند .
9- از شکست مایوس نمی شوند .
10 -معمولا درونگرا هستند .

برگرفته از سایت:خانواده 86

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت باعث بروز افکار بزرگ در انسان میشود. اما معمولا سـخت ترین مرحله نــقطه شروع است. افکار بزرگ ما را به سمت پیشرفت راهنمایی کرده و فردایی روشن را برایمــان به ارمغان می آورند. با به کارگیری اصولی که دراین قسمت برای شما شرح می دهیم می تـوانـیـد یـک تـجارت بزرگ و بی نقص راه اندازید. ما متاسفانه ذهن خود را به انجام این امور عادت نداده ایم. این امر سبب میشود تـا توانایی خـود را بـرای دامـن دادن بـه تـصورات و تخیلات از دست داده و در نـتـیـجه قـدرت تـخـیـل خـود را به کار نگیریم. به همین دلیل فرصتهای بی شماری را به آسانی از دست می دهیم. ایـده های بـزرگ از مـحـلی فـــرای باورهای شخصی نشات می گـیـرند. بـاید بـه دوردسـت هــا بنگرید و افکار متفاوت را آزمایش کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید .
عده ای بـــا به کار نگرفتن ذهن خود آنرا به طرز وحشتناکی بی حس و کرخت می کنند، چنین رفتاری باعث می شود درخت افکار شما هیچ گاه به بار ننشیند .
1- زیاد مطالعه کنید
ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیدا کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن. سعی کنید با افکار و عقاید انسان های موفق در طول تاریخ آشنا شوید. شرح حال و تاریخچه زندگی هر یک از آنها را مرور کنید و از آن درس بگیرید. با مطالعه این کتب می توان حدس زد که چگونه این افراد بزرگ ذهن خود را برای رسیدن به بهترین ها پرورش داده بودند . همچنین می توانید مجلاتی نظیر تجارت و یا اقتصاد روز را نیز مطالعه کنید . با آگاهی از نظرات دیگران پیرامون مسایل مختلف شما سطحی نگری را کنار می گذارید و با یک دید عمقی به موضوعات مختلف می نگرید .
2- فرصت هایی را که در آن ذهن شما خلاق است از دست ندهید
شاید بروز بسیاری از مسائل را به شانس واگذار می کنید. تصور شما نادرست است . شاید بعضی مواقع حس می کنید که مغزتان اصلا کار نمی کند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد. اما مواقعی هم وجود دارد که ذهنتان به قدری فعال است که می خواهید انیشتن را به رقابت دعوت کنید. تنها مشکل موجود این است که این زمان طلایی مواقعی که شما به آن نیاز دارید، ظاهر نمیشود. زمانی که ذهن در حال فوران است تا آنجا که می توانید به افکار خود پر و بال دهید . اجازه دهید افکارتان مثل آب آتش نشانی به بالاترین نقطه صعود کنند. هنگامی که برای پرواز کردن به ذهن خود فضا می دهید، او شما را به دوردست ها خواهد برد و نتایج شگفت انگیزی را بدست خواهد داد .
3- یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید
هنگامیکه افکار بی نظیر به ذهن شما خطور می کنند از ذخیره کردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. در این امر به یادداشت های ذهنی اکتفا نکنید زیرا ممکن است به دست فراموشی سپرده شوند. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه در کنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در حدود ساعت 2 نیمه شب به ذهن شما خطور می کنند. هنگامیکه افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را به سرعت به کار ببندید. افکار بزرگ نیز مانند میوه ها فقط تا زمانی که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند .
4- از افکار دیگران بهره بجویید
بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایده های شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند. توانایی های آنها مختلف است و سوابق و پیشینه های متفاوتی دارند . کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع ، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده می شود که نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمی رسیدند. به این طریق شما میتوانید با کوله باری سرشار از افکار متفاوت در جاده تصمیم گیری گام بردارید .
نسبت به نظر هیچ کس بی توجهی نکنید . شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدف هایی باشند که در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای داده اند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آن ها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود به کار بندید .
5- تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنید
گاهی اوقات تنها چیزی که باعث می شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییر کند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت می دهد . اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود می کنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمی گذارید .
بنابر این میتوانید پیاده روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید، کنار آب رود بنشینید و در کل به یک مکان جدید قدم بگذارید تا ذهن شما نیز بتواند آزادانه به تمرین و تقلا بپردازد .
6- بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید
ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشار های اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی می نگرند و مانند بزرگترها پاکی و معصومیت خود را از دست نداده اند. با کودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بی آلایش آنها آشنا شوید. اگر می خواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا می دارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان می کنند .
از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورت کنید. آنها مدت ها پیش با تمام این مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرم کرده اند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هیچ قیمتی را نمی توان بر روی آن گذاشت. پس آنها را دست کم نگیرید، با دیدگاههایشان نسبت به زندگی آشنا شوید و از آنها درس بگیرید . قطعا شما را به سوی جهت مناسب هدایت می کنند و از مشکلات در امان خواهید بود.

برگرفته از سایت:راز دانش


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

گرایشات انتزاعی و انتزاع چه در قالب پاپ آرت چه در قالب اکسپرسیونیسم و حتی خود مینی‌مالیسم حدودا با جریان هنر دهه 40 و50 ایران همزمان و بر آن تاثیرگذار بوده است. این تاثیر گاهی به شکل اصولی و حساب شده در آثار نقاشان این دوره بروز کرد و گاهی به شکل کلیشه‌ای و صرفا فرمالیستی.
شاید از موفق‌ترین هنرمندانی که هنر این دوران در کارشان تاثیر گذاشت بتوان به قاسم حاجی‌زاده و منوچهر یکتایی اشاره کرد.
به عبارتی بارقه‌های پاپ در کارهای حاجی‌زاده و اکسپرسیونیسم انتزاعی یکتایی در قد و قواره‌های بین‌المللی ظاهر شدند و بعد از آن هنرمندانی چون فریدون آو، مریم جواهری، لیلی متین دفتری و دیگران جریانات به روز هنر غرب را به خوبی دریافتند و در هر دوره کاری خود آگاهانه به کار بستند.
هنرمندان اواخر دوره پهلوی اما عمدتاً آگاهی لازم را در به کار بستن این تاثیرات به کار نگرفتند و آثاری با تاثیرات نصفه نیمه از هنر آن دوران ارائه دادند؛ برای نمونه آثار کوروش شیشه‌گران را می‌توان عنوان کرد که در نمایشگاه اخیرگالری خاک نیز حضور دارد.
در آثار وی به نوعی اکسپرسیونیسم انتزاعی و فضاهای تخت پاپ درهم می‌آمیزند اما مشکل نحوه تاثیری است که از این 2 جریان در کار وی حادث می‌شود، تاثیری کاملا فرمالیسیتی که در نتیجه اثری را به دست می‌دهد که چیزی جز یک اثر گرافیکی را به مخاطب ایرانی‌اش نمی‌نمایاند.
به عبارتی اگر این نوع تجربه فرمالیستی را در کارنامه وی دنبال کنیم تنها با یک اثر مواجه می‌شویم که جای رنگ‌ها و فرم‌ها در آن عوض می‌شوند، شاید برای یک دوره بتوان این تجربه را قابل قبول دانست، اما قضیه وقتی محل اشکال می‌شود که یک چنین تجربه‌ای کل کارنامه یک هنرمند را پر کند.
در نگاهی دقیق‌تر می‌توان نتیجه گرفت که این تمهید راه دست هنرمند شده و رفتاری بازاری را در خط مشیء هنری‌اش سبب شده است، شاید در رد این نکته هنرمندانی بزرگ چون «مودیلیانی» یا «موراندی» را پیش بکشید، در این‌جا باید گفت که آثار این 2 هنرمند تصاویری تازه را در مشی‌ای شخصی و وابسته به زمان خودشان وارد تاریخ هنر کرده است و خلاقیت این هنرمندان تصویری اوریژینال را به مخاطبان هنر و هنرمندان بعد از خودشان پیش‌کش کرده است، اما نمونه کار شیشه‌گران را حتی در کارهای دهه 50 مام بیگی می‌توان دید.
پس بحث بر سر نحوه بروز خلاقیت و تنوع رفتار با یک نحو بصری است، چیزی که در آثار فریده لاشایی به تکرار تغییر ماهیت داده است.
فریده لاشایی ادامه دیدگاه نقاشی عمل را با تاثیر از آبستره اکسپرسیونیست‌های آمریکایی به کار بست و انتزاعی را در پیش گرفت که نقاشان جوانی چون شهریار احمدی آن را با خلاقیت و آوردن ایده در اثر به بهترین نحو کامل کردند، در حالیکه خود لاشایی مبدل به یک نقاشی سری کار و البته حرفه‌ای در این راه شده است، اما کیفیت بازار نیز در چگونگی بروز خلاقیت این نقاشان سهمی به سزا دارد و شاید از این‌روست که نقاشان مذکور در حول و ولای تقاضا، جرأت تغییر خط‌مشی خود را از دست می‌دهند؛ این در حالی است که وقتی2نقاش دیگر (فریدون آو، رضا درخشانی) که هر 2تجربه کار و زندگی در خارج از ایران را داشته‌اند،می‌بینیم، درمی‌یابیم که بازار ایران و تفاوت آن با بازار غرب چه تاثیر مهمی در بروز خلاقیت و تولید اثر هنری دارد و این وقتی برایمان مشهود می‌شود که در هر نمایشگاه فریدون آو یا درخشانی دوره‌ای تازه و آثاری بر روی دیوار می‌بینیم.
در آثار آو از مجموعه 4 عنصر اصلی ترکیب تجربیات طراحی و عکس‌هایش را در اثری یکه می‌توان مشاهده کرد.
در واقع ضرب قلم‌های اکسپرسیو مجموعه طراحی‌هایش بر تکه‌هایی از عکس‌هایی می‌آیند که مجموعه‌های پیش از این او مانند رستم و سهراب را به یاد می‌آورند که البته تحت تاثیر فضاهای «راشنبرگ»، مجموعه عنصر اصلی را شکل می‌دهند، مجموعه‌ای که به نظر می‌رسد در یک نمایشگاه انفرادی بیشتر جا برای قضاوت بازکند تا نمایشی گروهی آثار رضا درخشانی، اما اصولاً به شکل کاملاً شخصی و آگاهانه به گونه‌ای رقم خورده است که رد پای هنرمندان ایتالیایی (محل فعالیت و زندگی هنرمند) را مخدوش کرده است و وی را به عنوان هنرمندی با ذهن پویا می‌شناساند که چه در دوره‌های فیگوراتیو و چه انتزاعی آثاری به غایت شخصی و با بستری آگاه نسبت به تاریخ هنر و خاص هر دوره از زندگی هنرمند خلق کرده است، هر چند رنگ‌های پخته و تونالیته‌های مات در هر دوره آثارش جای دارد، ولی تکنیک‌های تازه‌ای که هر بار ارائه می‌دهد این یکنواختی رنگ را از آثار هر دوره‌اش می‌زداید و حال و هوایی گاه عرفانی و گاه اساطیری را در خط‌مشی‌اش تثبیت می‌کند.
در مجموع با نگاهی به کل نمایشگاه نمی‌توان دریافت که گالری خاک از کنار هم آوردن این 4 نقاش چه منظوری داشته است اما در هر صورت دیدن آثار این 4 هنرمند از 2 نسل با در نظر گرفتن اینکه درخشانی و آو در بیرون از ایران رشد کرده‌اند و لاشایی و شیشه‌گران در داخل خالی از لطف نیست.
برگرفته از:bashgah.net



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
پیوسته این سوال مطرح است که چرا کشوری پیشرفت کرده در حالی که کشور مشابه که از نظر منابع اولیه و امکانات بهره وری دارای شرایط بهتری بوده، عقب مانده است. چه عامل مهمی در شرایط مشابه باعث پیشرفت و موفقیت بعضی (کشور - گروه - فرد) و باعث عقب ماندگـی و عملکـرد ناصحیح بعضی دیگـر مــی شود؟
در سالهای اخیر، تلاشهای وسیعی به وسیله بسیاری از سازمانها برای ترغیب افراد خود به خلاقیت و نوآوری انجام گرفته است. در این مقاله مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری شرایط ایجاد این مولفه ها و هم چنین ویژگیهای افراد و سازمانهای خلاق و نوآور تبیین شده است. با بهره جویی از فنون خلاقیت و نوآوری خواهیم توانست به طریقی کارآمد و اثربخش به اهداف خود برسیم و سازمان و جامعه ای توسعه یافته و پیشرو داشته باشیم .

خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی یک سازمـان و جامعه است و آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان، پژوهشگران و علاقه مندان به این رشته است .
مقدمه
امروزه ثبات در محیط کار، جای خود را به بی ثباتی و عدم اطمینان داده است و صنایع سنتی و قدیمی که جای خود را به انواع جدید و توسعه یافته آن داده است. فرصتی برای استفاده از مهارتهای قدیمی نمی گذارد و در حقیقت آینده را با تهدیدات و فرصتها مواجه ساخته است، زیرا هر اختراع و نوآوری، تغییری را پدید می آورد که می تواند به نوبه خود فرصتی را برای کسانی به وجود آورد که بتوانند از این فرصت استفاده بهینه کنند .
موسسات و سازمانهای تولیدی و خدماتی باید این امر مهم را تشخیص داده و به طور مداوم، کالاها و خدمات جدید را ارائه دهند، یا در جهت بهبود آن بکوشند. خلاقیت و نوآوری باتوجه به ماهیتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ریسک را به همراه می آورد که البته ممکن است نتایج رضایت بخشی را باتوجه به مقادیر سرمایه گذاری شده در آن، به وجود نیاورد. باوجود این، قصور سرمایه گذاری در ایجاد آن ممکن است شرایط خاصی را فراهم آورد که به ناکامی سازمان منجر شود. از این رو محققان و نظریه پردازان بسیاری بر اهمیت توجه به این موضوع تاکید کرده اند. به طور نمونه شومپتر (SHUMPTER)به عنوان یکی از اولین پیشگامان، اهمیت این مسئله را برای موفقیت موسسات و به طور کلی تاثیر آن بر روی کل جامعه متذکر گردیده است .
مفهوم و جایگاه خلاقیت و نوآوری
تحقیق در مورد خلاقیت و عناصر تشکیل دهنده آن، بیش از یک قرن پیش توسط دانشمندان علوم اجتماعی شروع شد، ولی انگیزه اساسی برای پژوهش بیشتر در سال 1950 توسط گیلفورد ایجاد گردید . گیلفورد (GUILFORD) خلاقیت را با تفکر واگرا (دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل) در مقابل تفکر همگرا (دست یافتن به پاسخ صحیح) مترادف می دانست. (شهرآرای - مدنی پور، 1375، ص 39 )
لوتانز (1992): استاد رفتار سازمانی، خلاقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یا گروهها در یک روش جدید، تعریف کرده است . بارزمن خلاقیت را فرآیند شناختی از به وجود آمدن یک ایده، مفهوم، کالا یا کشفی بدیع می داند. (همان منبع، ص 39 )
خلاقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیتها این است که خلاقیت همیشه عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خلاقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است (جک هالوران - دوگلاس نبتون، 1992) تلاشهای خلاقیت وسیله ای برای نوآوری است. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است. (فرنودیان، 1370 ، ص 6 )
نوآوری مهارتی است که با بسیاری همکاریهای دیگر همراه است. نوآوری به دگرگونیهای عمده در زمینه پیشرفتهای تکنولوژیک یا ارائه تازه ترین مفاهیم مدیریت یا شیوه های تولید، اطلاق می شود. نوآوری پدیده ای واقعاً چشمگیر و جنجالی است. نوآوری عموماً پدیده ای نادر است که فقط در عده ای خاص می توان آن را سراغ گرفت .
هالت (1998 ): اصطلاح نوآوری را در یک مفهوم وسیع به عنوان فرآیندی برای استفاده از دانش یا اطلاعات مربوط به منظور ایجاد یا معرفی چیزهای تازه و مفید به کاربرد، وارکینگ (VARKING) نیز توضیح می دهد که: نوآوری هر چیز تجدید نظر شده است که طراحی و به حقیقت درآمده باشد و موقعیت سازمان را در مقابل رقبا مستحکم کند و نیز یک برتری رقابتی بلندمدت را میسر سازد . به عبارتی نوآوری خلق چیز جدیدی است که یک هدف معین را دنبال و به اجرا رساند .
بنابراین، در یک تعریف کلی می توان نوآوری را به عنوان هر ایده ای جدید نسبت به یک سازمان و یا یک صنعت و یا یک ملت و یا در جهان تعریف کرد. (خداداد حسینی، 1378، ص48 )
تفاوت خلاقیت و نوآوری
اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جدا مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند (مهر، 1969). خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد، در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد. (دیویس، 1969) همچنین (رزنفلد و سروو، 1990) ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند :
انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، کلمه مفهوم اشاره بر ایده ای است که باتوجه به چهارچوب مرجعی آن فرد، دپارتمان، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد، کلمه انتفاع بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد .
در مورد نوآوری و تغییر نیز، تفاوتهایی وجود دارد (کتزوکان، 1978). برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود، در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در بر می گیرد و تاثیر آن، ورای دپارتمان ایجاد کننده آن است (لارسن، 1993). در تحقیق دیگری در مورد تغییر تکنیک (کنن، 1967) بیان کرد که تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوریها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است. در این راستا، وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به شکل شماره یک ترسیم کردند : نظرات بسیاری در مورد ماهیت و تفاوتهای اساسی این واژه ها ابراز شده، نویسندگانی نیز معتقدند که :
- خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست. (رابینز، 1991 )
- خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (رضائیان، 1373 )
- نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روشهای جدید عملیات است. (رابینز، 1991 )
- نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری، آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه مـــــی شود. (رابینز، 1991 ) - تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها، نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992)
- تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکـر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص مــــــی شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایــده را معرفی می کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. (منبع اخیر) براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است . اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشـه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی مــــــی گردد. (الـوانـــی، 1372، ص 223-224 )
خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. (آقایی، 1377، ص26) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن » چیزهای جدید است هرچند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند مـــــی گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطبـاق بهتر سازمان با ایــده های جدید منجر می شود .
فرآیند خلاقیت و نوآوری
مراحل خلاقیت ممکن است به فعالیت قوه درک و خرد انسان، یا مراحل مجزا ولی به هم پیوسته تعریف شود که انسان را به رهیافتهایی هدایت کند. نویسندگان و صاحب نظران این مراحل را به گونه های مختلف مطرح کرده اند. فرآیند خلاقیت به ترتیب در برگیرنده مراحل روبرو شدن با ایده یا مشکل، شدت روبروشدن و رابطه روبروشدن با محیط است که فرد خلاق را احاطه کرده است .
(اتریک، 1974) از صاحب نظران مدیریت، فرآیند خلاقیت را از اندیشه تا عمل به سه مرحله: به وجود آوردن اندیشه، پرورش اندیشه و به کارگیری اندیشه تقسیم کرده است .
(آلبرشت، 1987) مراحل خلاقیت عملی و قابل اجراتری را که از پنج مرحله تشکیل شده است، پیشنهاد می کند این مراحل به ترتیب عبارتند از: جذب اطلاعات، الهام، آزمون، پالایش و عرضه .
آلبرشت معتقد است که شخص خلاق، اطلاعات پیرامون خود را جذب می کند و برای بررسی مسائل، رهیافتهای مختلفی را مورد بررسی قرار می دهد. زمانی که ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد، به طور غیرقابل محسوس شروع به کار می کند و پس از تجزیه و تحلیل و ترکیب اطلاعات، رهیافتی برای مسئله ارائه می کند. (شهرآرای، مدنی پور، 1375، ص 41 )
تکنیک های خلاقیت و نوآوری
برای اینکه خلاقیتی ایجاد و پرورش یابد بایستی فنون و تکنیک هایی رعایت گردد. محققان مختلف فنونی را ذکر کرده اند که به مهمترین آنها اشاره می شود :
1 - یورش فکری (BRAIN STORMING) یا طوفان مغزی: این تکنیک را نخستین بار دکتر الکس، اس، اسبورن مطرح کرد و چنان مورد استفاده واستقبال مردم و سازمانها در غرب قرار گرفته که جزئی از زندگی آنها شده است، یورش فکری در واژه نامه بین المللی وبستر چنین تعریف شده است :
اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می کوشند راه حلی برای یک مسئله بخصوص با انباشتن تمام ایده هایی که در جا به وسیله اعضا ارائه می گردد بیابند. (آقایی، 1377، ص 119) یعنی هیچ انتقـادی از هیچ ایده ای جایز نیست. به هر ایده ای هرچند نامربوط خوش آمد گفته می شود .
هرچه تعداد ایده ها بیشتر باشد بهتر است. کیفیت ایده ها بعـداً مورد توجه قرار می گیرد افـراد به ترکیـب کردن ایده ها تشویق می شوند و از آنها خواسته می شود که نسبت به ایده های دیگران اشراف پیدا کنند .
2 - الگوبرداری از طبیعت (BIONICS) : یکی از تکنیک های خلاقیت و نوآوری که در ابداعات فنی کاربرد گسترده و موفقی داشته تکنیک تقلید و الگوبرداری از طبیعت است. ابداعاتی که در زمینه علم ارتباطات و کنترل در دهه های اخیر شکل گرفته اند. برنامه ریزی های رایانه و موضوع هوش مصنوعی همه با الگوبرداری و تقلید از فعالیتهای مغز آدمی انجام شده اند و روند فعالیتها به گونه ای است که در آینده با ادامه این کار فنون و ابزارهای بدیع و جدیدی ساخته خواهند شد. (منبع اخیر، ص 126-127 )
3 - تکنیک گروه اسمی (NOMINAL GROUPING) : گروه اسمی نام تکنیکی است که نیز تا حدودی در صنعت رواج یافته است. فرآیند تصمیم گیری متشکل از پنج مرحله است :
اعضاء گروه در یک میز جمع می شوند و موضوع تصمیم گیری به صورت کتبی به هریک از اعضا داده می شود و آنها چگونگی حل مسئله را می نویسند؛
هریک از اعضا به نوبه، یک عقیده را به گروه ارائه می دهد؛ عقاید ثبت شده در گروه به بحث گـذارده مـی شود تا مفاهیم برای ارزیابی روشن تر و کامل تر شود؛
هر یک از اعضاء مستقلاً و مخفیانه عقاید را درجه بندی می کنند‍؛ ! تصمیم گروه آن تصمیمی خواهد بود که در مجموع بیشترین امتیاز را به دست آورده باشد. (دالکی، 1969، ص 143 )
شرایط ایجاد خلاقیت و نوآوری
نویسندگان مختلف شرایط و زمینه های متفاوتی را برای بروز خلاقیت در نظر دارند به هرحال راههای عمده ای که می تواند محرک خلاقیت باشد، عبارتند از :
1 - فضای خلاق : یکی از راههای مهم ظهور نوآوری به وجود آوردن فضای محرک خلاقیت است. بدین معنی که مدیریت باید همیشه آماده شنیدن ایده های جدید از هرکس در سازمان باشد. در واقع سازمان باید در جستجوی این گونــه فکرها باشد و تنها منتظـر ارائه اندیشه جدید نماند. به کارگیری سیستم مدیریت استعداد (TALENT MANAGEMENT SYSTEM = TMS) ابزار موثری در سازمان به شمار می رود. مدیران با بـه کارگیری این ابزار می توانند مهارتهای کارکنان مستعد را به طرز صحیحی گسترش دهند. ممکن است شما باافراد مستعد زیادی برخورد کنید که در سازمانی مشغول بکارند ولی نمی توانند نتایج قابل توجهی تولید کنند. این به خاطر فقدان سیستم مدیریت استعداد مناسب روی می دهد. سیستم مدیریت استعداد چهار عنصر دارد: جذب استعدادها - حفظ استعدادها - اداره و مدیریت استعدادها - کشف کردن استعدادها .
2 - دادن وقت برای خلاقیت : موسسات برای این منظور می توانند دفتر مخصوصی را به هریک از کارکنانی که شایستگی لازم را دارند اختصاص دهند .
3 - برقراری سیستم پیشنهادات : یکی از روشهای ترغیب خلاقیت برقراری سیستم دریافت پیشنهادات است بدین ترتیب روشی برای ارائه پیشنهادات فراهم می شود .
4 - ایجاد واحد مخصوص خلاقیت : گاهی گروه خاصی از کارکنان برای نوآوری و خلاقیت استخدام می شوند و در بعضی از سازمانها این گروه را واحد تحقیق و توسعه می نامند. این گونه واحدها وقتشان را صرف یافتن ایده های جدید برای ارائه خدمات یا ساختن محصول، فناوری می کنند و گاهی تحقیق محض انجام می دهند. این گونه تحقیقات برای پیشرفت دانش بدون تلاش برای یافتن کاربرد فوری آن صورت می گیرد. البته بعدها این اندیشه های محض می تواند جنبه کاربردی داشته باشد. ولی امروزه تحقیقات کاربردی بیشتر معمول و مورد توجه است. (رضائیان، 1373، ص 51-29 )
ویژگیهای افراد خلاق و نوآور
افراد از نظر خلاقیت متفاوت اند . کسی که زندگی خلاق دارد، احساس توانمندی را در خود پرورش می دهد، با مهر و محبت ناکامیها را می پذیرد و نیروهایش را در راه تحقق اهدافی که دارد بسیج می کند .
ایام گرانبهای عمر را به بطالت تباه نمـــــی کند، خوب می داند که بیکاری و وقت گذرانی به فراغت پرداختن بیش از اندازه اسباب تکدر خاطر می شود .
انسان خلاق دلبسته مادیات نیست. اتومبیلهای گــران قیمت و لباسهای فاخر و خانه های مجلل ممکن است خوب باشند، اما اصل نیستند .
انسان خلاق سعادت را در القاب و زندگی در محلات مشهور و خوش آب و هوا جستجو نمی کند .
انسان خلاق از سرگرمیهای انفعالی فاصله می گیرد. از انگاره های انفعالی حذر می کند و علاقه مند و بانشاط در جهت هدفهایش گام بر می دارد. به قدری محو زندگی است که فرصتی برای خودخواهی پیدا نمی کند و جان کلام آنکه، مشتاق و هدف گراست. احساس جوانی دائم دارد، احساسی که همه به آن نیاز دارند متاسفانه اغلب از آن محروم هستند .
اگر چنین است زمان برنامه ریزی است، زمان ایجاد تصویر ذهنی سالمی است که اساس زندگی خلاق است، زمان شروع و شروع هرگز دیر نیست. (مالتز، ص 213-212 )
ویژگی سازمانهای خلاق و نوآور سازمانها و شرکتها بر برهه ای از زمان که تحت عناوین مختلف از جمله عصر دانش،عصر فراصنعتی، عصر جامعه اطلاعاتی، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقیت و نوآوری مطرح شده است. خود را در جهت مدیریت تغییرات شتابان و دگرگونیهای ژرف جهانی آماده می سازند. به گونه ای که خلاقیت و نوآوری به عنوان اصلی اساسی از عوامل مهم بقای سازمانها و شرکتهای جوان پذیرفته شده است. براساس این استدلال، کشورهای پیشرفته بر آموزش خلاقیت تاکید بسیار کرده ودر این راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آینده نگر، که رهیافتهای بدیع و خلاق برای مسائل پیچیده ارائه کنند توجه خاص مبذول داشته اند .
سازمانهای خلاق خصوصیات ویژه ای را دارا هستند. مهمترین ویژگی این سازمانها انعطاف پذیری آنها در رویارویی با بحرانهایی است که غالباً ناشی از رقابتهای اقتصادی است. یکی از دلایل معرفی نظریه اقتضایی مدیریت، تاکیـد بر این موضــوع دارد. سازمانهای انعطاف پذیر با مسائل و تنگناها برخورد منطقی و محققانه داشته، در صورت نیاز به تغییر و تحول، پس از بررسی دقیق و عالمانه، آن را اعمال می کنند. ساختار خلاق، نمـایانگر روابط واحدهای آن و نشـــان دهنده میــزان انعـطاف پذیری آن است. سازمانهایی که دارای ساختار غیرقابل انعطاف باشند، برای ایجاد همکاری و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگی مــــی شوند .
نگرش جدید دیگری تحت عنوان نگرش مدیریت بر مبنای انتظارات (MANAGEMENT BASE EXPECTED = MBE) مطرح شده که سعی در توسعه انتظارات والای انسانی دارد . این نگرش برتر و والاتر از سایر نگرشهاست، زیرا به جای تاکید بر عناصر عقلایی و عینی مدیریت، بر عنصر انسانی تکیه می کند، چون با این نگرش مدیر تشویق می شود تا امر هدایت و رهبری را براساس انتظارات انجام دهد. کلیه طرحهای سازنده، اقدامات و عملیات از انتظارات سرچشمه می گیرند. (جئون باتن، 1981 )
تیجه گیری
ایده های جدید، بـااندیشیدن به دست مــی آید. که در آن ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر می شود و به تجسم آن می پردازد و با حذف و یا ترکیب واقعیتهای موجود، به روشن شدن فکر جدید کمک می کند. بینشی که بــــدین ترتیب حاصل می شود، قوه تصور را در یافتن فکرهای جدید تغذیه می کند. منشاء فکـــر جدید، قوه تصور و تخیل است نه قدرت منطقی بشـر . سرنخهای مختلفـی که به دست می آید، مورد ارزیابی قرار گرفته و به هم ربط داده می شود تا بهترین فکر به دست آید .
افکار بشری با یکدیگر ارتباط دارند و بافت به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند به همین دلیل قدرت تداعی در ایجاد و ظهور یک فکر جدید بسیار کارساز و موثر است .
به طور کلی، وجود محیط خلاق از مهمترین عوامل رشد خلاقیت است. در محیط نامطلوب برای پرورش خلاقیت از اندیشه های جدید و نو بیشتر انتقاد می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت تقابل می کنند .
یکی از روشهای مهم متبلورکردن خلاقیت به وجودآوردن فضای محرک، مستعد و به طور کلی خلاق است، بدین گونه که مسئولان ســـــازمان باید به طــور مستمر آمادگی شنیدن اندیشه های بدیع و نــوین را داشته باشند و نظرات جدید و ارائه راههای تازه را تقویت کنند. متاسفانه بسیاری از مـــدیران نمی توانند چنین جوی را در سازمان خود بپذیرند. آنها نمی توانند فرآیند مستمر تغییر، که لازمه خلاقیت هست، به صورت دائم تحمل کنند .

برگرفته ازسایت:تدبیر



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
از خلاقیت تعاریف متعددی به عمل آمده است. در فرهنگهای لغت فارسی خلاقیت به معنای آفریدن، به وجود آوردن و آفرینش به کار رفته است. در این مقاله به بعضی از تعاریف خلاقیت اشاره می شود: خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست.(1 )

خلاقیت عبارتست از به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (2 )


خلاقیت عبارتست از توانایی تجسم، پیش بینی و ایجاد ایده ها. (3) «هنری پو آنکاره » ریاضیدان بزرگ فرانسوی (1948) می گوید: «خلاقیت یعنی تشخیص، تمیز، بصیرت، دریافت، درک و انتخاب.(4 )


باتوجه به تعاریف فوق می توان گفت خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر جدید است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر آن است. نوآوری به معنی به کارگیری تفکرات جدید ناشی از خلاقیت است که در یک سازمان می تواند به صورت یک کالای جدید خدمت و یا راه حل جدید انجام کارها باشد. خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است.(5 )


تخیل خلاق خمیرمایه خلاقیت است و منظور از تخیل خلاق نیرویی است که شخصی برای پیداکردن راههای بهتر انجام دادن یک کار دلخواه به کار می گیرد. خلاقیت با بکارگیری منظم و نظامدار تخیل در زمینه آنچه که انجام می دهید ظاهر می شود. درست است که گاه جرقه های الهام به ذهن انسان می رسد، اما این اتفاق ممکن است بعد از هفته ها، ماهها و حتی سالها طراحی، تفکر و تخیل مداوم و زیاد به وقوع بپیوندد. برای رسیدن به این هدف نیز باید تصورات ذهنی و تخیلات خود را به شیوه ای مناســب و هرروز به کار بگیریـد(6) تا به اندیشـه ای برسید که در آن ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر شود، به تجسم، واضح کردن آن بپردازد و به منظور فرموله کردن فکر یا دریافت مفهوم جدیدی به جرح و تعدیل آن بپردازد .


واقعیات در فرآیند خلاقیت به کار گرفته می شوند و باتوجه به اینکه تفکر خلاق به این موضوع آگاهی دارد که واقعیتها آن چنان که باید شناخته نشده اند و اطلاعات موجود تنها بخشی از دانش مربوط به وضعیت موجود است به شناسایی و کشف آنها می پردازد و با حذف و ترکیب واقعیتهـای موجود، به روشــن شدن فکر جدید کمک می کند (رضائیان، ص 34) به طور کلی برای ایجاد خلاقیت مراحل زیر بایستی عملی شود :


آمادگی : در این مرحله باید مشکل و یا طرحی را مشخص سازید که مایل به حل آن هستید؛


خلق اندیشه: در این مرحله اندیشه های خلاق و حیاتی به ذهن شما می رسد و این احتمال که در نهـــــایت مشکل شما حل شود افزایش می یابد. در این مرحله می توانید راه حلهای گوناگون را درنظر بگیرید؛


مرحله باز پیدایی : در این مرحله راه حلهای غیرعملی حذف، اندیشه های مشابه کنار گذاشته و به اندیشه هایی که برای روشن تر ساختن آن به اطلاعات یا به تفکر بیشتری نیاز است توجه بیشتری می شود؛


مرحله قضاوت: در این مرحله اندیشه ها مورد ارزیابی قرار گرفته و عملی می شوند.(7 )




برگرفته ازسایت:روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به بازسازی آنها بستگی دارد بازسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .
چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند؟ هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابراین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیرا آنچه که محکم تر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.

چگونه می توان قدرت خلاقیت را پرورش داد؟


در سازمان های امروزین انواع خلاقیت ها مورد نیاز است البته به خاطر داشته باشید که خلاقیت و هوش یکی نیست . همان طور که اشاره شد می توان چهار نوع خلاقیت را برای مدیران در نظر گرفت :


خلاقیت عملی ، خلاقیت ذهنی ، خلاقیت هنری و خلاقیت غیر کلامی و تخیلی


خلاقیت عملی


امروزه بیشتر به مهندسانی نیاز داریم که به جای دانش فنی دارای فکری خلاق باشند.امروزه مدیران موفق بسیاری هستند گه علت توفیقشان تفکر به صورت غیر سنتی است. به اطراف خود نگاه کنید. آیا می توان به جای دستمال کاغذی از کالای جایگزینی استفاده کرد ؟ آیا می توان برای جلوگیری از ناراحتی معده ، داروها را از طریق پوست جذب بدن نمود؟ این گونه تفکر روشی است که در آنچه عملا وجود دارد و به کار می رود تردید می کنید و به فکر جایگزین بهتری برای آن می افتید. از این طریق به ورزش ذهنی بپردازید و قدرت خلاقیت عملی خود را پرورش دهید . در مورد آن چه که در حال حاضر وجود دارد تفکر کنید و به فکر راه های بهتر و جانشین های مطلوب تر باشید.


خلاقیت ذهنی


به جرات می توان گفت امروزه هر مدیری نیازمند به ذهنی خلاق است ، ذهنی که بتواند او را به ایده های جدید راهنمایی کند.برای موفقیت در تمامی زمینه های مدیریت باید از خلاقیت ذهنی بهره گرفت. به عنوان مثال در ارتباطات باید به طرق جدید بیاندیشیم. آیا نمی توان نشانه ها و علایم جدیدی وضع کرد که انتقال اطلاعات را سهل -تر و ساده تر سازد؟ آیا اکنون زمان آن فرا نرسیده است که همان تحولی که ریاضیات جدید را به وجود آورد در سایر زمینه ها نیز ایجاد گردد.


خلاقیت هنری


مهم نیست که در چه سازمانی به مدیریت اشتغال دارید و در چه زمینه ای کاری می کنید، هنر به عنوان یکی از ارکان اصلی زندگی آدم در کار و حرفه شما جایگاهی والا دارد. آیا تا به حال به این اندیشیده اید که از ابیات لطیف و عرفانی حافظ یا خیام و ... چگونه می توان در سازمان استفاده کرد. موسیقی ، شعر ، نقاشی و سایر هنرها ریشه در روح انسان دارند و باعث تلطیف روان او می شوند. جنبه های مختلف هنری را می توان در کار تبلور داد و به گونه ای مؤثر از آنها بهره گرفت. خلاقیت هنری تنها در معماری ساختمان و نقاشی و ... به کار نمی آید، بلکه در طراحی صنعتی و فنی نیز کاربرد دارد . یکی از کارخانه هایی که به موتورهای مولد نیرو اشتغال دارد از نظر هنری تلاش بسیار کرده است تا شکل و ابعاد موتورها از زیبایی و توازن برخوردار باشد و بتواند در ذهن خریدار تصویر زیبا و دلنشینی را از یک مولد پر- قدرت تداعی کند.


خلاقیت غیر کلامی و تخیلی


اگر بزرگسالان نیز می توانستند چون کودکان به تخیلات آزاد بپردازند و اندیشه خود را در دنیای خیالات به جولان و پرواز در آورند؛ شاید دنیا به گونه ای دیگر توسعه می یافت. در سازمان گاهی لازم است انسان خود را از قید و بند تفکر سنتی و استدلالی رها سازد و به خیال پردازی مشغول شود .اگر سقف خانه ها را از شیشه هایی بسازیم که عایق حرارت و برودت هستند چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد؟ امروزه سازمان ها به خیال پردازی علمی و خلاق نیاز دارند تا بتوانند در عرصه رقابت پیشتاز باشند.


درخلاقیت تخیلی، ذهن انسانی طیران می یابد، به دنیای ناشناخته ها پرواز می کند ، به شکار نظریه های نو می پردازد ، فرضیه های جدیدی را مطرح می سازد و الگوهای بدیعی را ارائه می دهد.


در پرداختن به ایده های نو و بدیع جسور باشید


تا به حال چند بار به خود گفته اید (( هر وقت خواسته ام یک فکر جدید را مطرح سازم و دنبال عملی ساختن آن بروم ، بلافاصله عده ای پیدا شده اند که آنها موارد مشابهی را مثال زده اند و ادعا کرده اند که این ابتکار نیز مانند آنها شکست خواهد خورد ؟)) اگر پاسخ شما گویای موارد متعددی است باید در مطرح ساختن ایده هایتان با قدرت و قوت بیشتری اقدام کنید و دراین زمینه چالش طلب باشید. اصولا ایده های جدید ، صرف نظر از میزان بدیع و مؤثر بودنشان باید طوری مطرح شود که مورد پذیرش و قبول قرار گیرد.


به طور کلی سنت شکنی لازمه کار نوآوری و خلاقیت است. برخی از امور را باید دگرگون کرد و از قید عادات گذشته آزاد شد. شاید سال هاست که فکر می کنیم که باید از یک ساعت معین تا ساعت دیگری کار کنیم ، خریدهای خود را از بازار نزدیک به منزل انجام دهیم. با اتوبوس به محل کار برویم ،رژیم غذایی خاصی را دنبال کنیم و… آیا در مورد تغییر این عادات فکر کرده اید . بسیاری از این عادات را می توان تغییر داد . اما این تغییرات به توانایی تغییر و نوآوری نیاز دارد. مدیران نیز در سازمان وضعیت مشابهی دارند . سازمان پس از مدتی به روشها و شیوه های خاصی خوگر می شود که تغییر دادن آنها کار ساده ای نیست. در جریان تحول ، مدیر باید قدرت پشت پا زدن به شیوه های کهن را داشته باشد و به اعضای سازمان نیز بقبولاند که تغییرات به نفع آنها و سازمان است.


اطمینان بخشی در نو آوری


برای این که به عنوان یک مدیر ، با اطمینان کامل طرح های ابتکاری را اجرا کنید باید آنها را به آزمایش بگذارید.به خاطر داشته باشید که مخالفان شما ممکن است تنها به یک رشته اطلاعات غیر واقعی و صرفا نظری مجهز باشند.با اجرای آزمایشی طرح به اطلاعات و آمار و حقایقی دست می یابید که می توانید آنها را به سادگی از میدان بدر کنید و نظر خود را به کرسی بنشانید . از سوی دیگر آزمودن طرح شما را از مخاطرات بعدی مصون نگه می دارد. بسیاری از طرح ها ممکن است واقعا عملی نباشند یا در عمل هزینه های آنها سرسام آور و غیر قابل تحمل گردد. با آزمودن این طرح ها خود را در مقابل مخاطرات ناشی از آنها بیمه می کنید.


نکته دیگری که دراینجا شایان ذکر است در نظر گرفتن حداکثر مخاطره یا زیان احتمالی طرح جدید است.



برگرفته از سایت:مدیریت



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
ویژگیهای مدیران خلاق

1 - تمرکز بر یک موضوع و یک کار: باتوجه به اینکه اثربخشی خلاقیت بسته به سادگی و تمرکز دارد افراد خلاق عمدتاً بر یک کار متمرکز می شوند. افراد خلاق خلاقیتهای اثربخشی خود را از جاهای کوچک شـــروع می کنند. خلاقیت به دانش و مهارت و تمرکز نیاز دارد. این واضح است که افرادی استعداد بیشتری برای خلاقیت دارند. اما این استعدادها در یک زمینه محدود و مشخص است . درحقیقت نوآوران به ندرت در بیش از یک زمینه فعالیت دارند و این در تمام موفقیتهای نوآورانه آن صدق می کند .
خلاقیت نیز مانند کوششهای دیگر نیاز به استعداد، دانش و مهارت دارد. اما وقتی این موارد تامین شد، نیاز به کار سخت، متمرکز و هدفمند دارد. وقتی تلاش، پشتکار و تعهد نباشد، استعداد، دانش و مهارت بی فایده است.(8 )
افراد خلاق از طریق تمرکز به یک موضوع از سطحی نگری به ژرف نگری رسیده و مسائل و موضوعها را به طور عمیق و همه جانبه مورد بررســـی قرار می دهند و به خلاقیت دست می یابند. به طور کلی مشخصات مدیران خلاق در بعد تمرکز به طور فهرست وار عباتند از :
تمرکز فکری را به راحتی به وجود می آورند؛
روی کار خاص و موردنظر تمرکز کرده و به راحتی آن را رها نمی کند؛
روی موضوعهای علمی موردنظر تمرکز پیدا می کند؛
دارای ژرف نگری در مسائل و پدیده ها و موضوعها هستند؛ رشد حرفه ای را به عنوان معیار موفقیت باور می کنند؛
توانایی تمام کردن، کامل کردن و یکی کردن افکار گوناگون در آنان بالاست .
2 - دارای روحیه علمی و پژوهشی هستند: مدیران خلاق با مسائل و امور مربوط به سازمان و حتی زندگی شخصی برخورد اصولی و علمی داشته و تحقیق و پژوهش را برای حل مشکلات کارساز می دانند و این به خاطر این است که استفاده از راه حلهای جدید موجب صرفه جویی شده و زودتر می توان به نتیجه رسید .
به کارگیری روشهای تحقیق علمی و روش حل مسئله برای مدیران خلاق و نوآور امری طبیعی و روزمره است. بنابراین، آنها در انجام کارهای ریز و درشت و سخت و آسان مراحل زیر را به کار می گیرند .
الف - شناسایی مشکل : در این مرحله مشکل از ابعاد مختلف مورد شناسایی قرار گرفته و تبیین می گردد؛
<ب - بررسی عـلل مشکل: در این مرحله منشـا به وجود آمدن مشکل بررسی می شود تا بهتر بتوانند راه حلها را شناسایی کنند؛
ج - تعیین و بررسی راه حلهای ممکن: در این مرحله باتوجه به نوع و مــــاهیت مشکلات راه حلهای زیادی مورد بررسی و شناسایی قرار می گیرد؛
د - تعیین معیارها برای سنجش راه حلها: در این مرحله معیارهای مختلف اقتصادی، سیاسی، فــــــرهنگی، اجتماعی، اخلاقی و... تعیین می گردد؛
ها- تعیین نتایج حاصل از مقایسه راه حل با معیارها؛
و - انتخاب راه حل مناسب؛
ز - اجرا و ارزیابی در این مرحله راه حل به کار گرفته شده به صورت
تکوینی ارزیابی شده و اصلاحات لازم صورت گرفته و بدین طریق از مدل حل مسئله برای ایجاد خلاقیت و نوآوری استفاده می گردد.(9 )
به طور کلی ویژگیهای مدیران خلاق در بعد داشتن روحیه علمی و پژوهشی به طور فهرست وار عبارتند از :
دارای روحیه کنجکاوی قوی هستند؛
از مطالعه مطالب و موضوعهای جدید لذت می برنند؛
به جای حل مشکل عمدتاً مسئله یاب هستند و قبل از بروز مشکل به سراغ مشکلات و حل آنها می روند؛
دارای تفکر علمی و فعالیتهای نظام مند هستند؛
گرایش غالب به حل مشکلات اجتماعی از طریق تحقیق و پژوهش دارند؛
برخورد اصولی و منطقی با پدیده ها و مسایل و افراد دارند؛
در پی تولید افکار و اندیشه های جدیدند؛
به دنبال بومی کردن تحقیق و پژوهش در امور عادی کار و زندگی هستند؛
در تعریف و انتخاب اهداف پژوهش و مسائل پژوهشی دقت دارند .
3 - حد بالایی از قابلیت خطرکردن دارند: خلاقیت خصیصه آدمهایی است که جرئت خطرکردن دارند. برای مثال در علوم پژوهشهای خلاق کم و بیش همیشه مستلزم قمارکردنهای حساب شده است ولی کارهای عادی را می توان بدون چندان خطرکردن انجام داد. فرد حرفه ای در هیچ عرصه ای علم یا بازار بورس به دنبال «بحث موفقیت پنجاه پنجاه» نیست. به عکس، جویای موقعیتی است که در آن بتواند کاری کند تا دانش برتر به بار نشیند. گاه این دانش برتر حاصل پشتکار در کسب «قطعه هایی» بیش از اکثر افراد دیگر است. گاه تصادفی حاصل می شود. اما هرگونه که حاصل شود، بعید است که عنصر خطر را به کلی حذف کند .
عملکرد خلاق مستلزم دست زدن به خطرهای حساب شده هم هست، که در آنها هم دقت محاسبات بر دانش برتر استوار شده است.(10) قبول خطر همیشه با شناخت یا خطرات و تجزیه و تحلیل آنها به مبنای میزان اثرگذاری بر سازمان شروع می شود و (مدیران خلاق) برمبنای اطلاعات جمع آوری شده و آگاهی، به ارزیابی ریسک از طریق انجام فرآیند اصلی زیر می پردازند :
الف - برآورد میزان ریسک (اندازه گیری ریسک)؛
ب - سنجش ریسک، چقدر این ریسک نسبت به ریسک های دیگر بزرگتر است؛
ج - تصمیم گیری در مورد ریسک (آیا این ریسک با درنظر گرفتن معیارهای متداول روز قابل قبول است)؛
د - اقدام لازم در مورد ریسک. (11 )
به طور کلی می توان مشخصه های اصلی خطرپذیــــری مدیران خلاق را به طور فهرست وار به شرح زیر بیان کرد :
1-3 در بیان نظر و عقیده خود جرئت دارند؛
2-3 در عمل و اجــــــرا جسارت به خرج می دهند؛
3-3 مسئولیت پذیرند؛
4-3 بدون هـــراس فکر و نظر خود را پیاده می کنند؛
5-3 آمادگی برای ماجراجویی های علمی و اجتماعی دارند؛
6-3 برای تجربه شکست و رسیدن به موفقیتها آماده اند .
4 - دارای روحیه نقادی بالایی هستند: از جمله خصایص مدیران خلاق این است که خود از جمله افراد انتقادکننده بوده و انتقادپذیر هستند و روحیه نقادی را از طریق ارائه اطلاعات به کارکنان، توجه و پذیرش نظرات کارکنان، ایجاد انگیزه نقد و ارائه راه حل، انجام نظرسنجی از کارکنان، استقرار سیستم پیشنهادات در سازمان اشاعه می دهند. وقتی روحیه نقادی در تک تک کارکنان ایجاد شد. این امر به عنوان باورهای مشترک درآمده و در سازمان نهادینه می گردد. نقد را می تـوان نـــرم افزاری برای توسعه فکر و ظرفیت ذهنی و علمی بشر دانست. در نقادی افکار، و مباحث علمی و سازمانی مختلفی مورد بحث قرار گرفتـــه و از دل آنها اندیشه های نو پرورش می یابد و به عنوان راهکارهای عملی مشکلات سازمان را حل می کند و در نهایت در دل نقادی خلاقیتهای فردی شکل می گیرد و افراد خلاق سازمان را تبدیل به یک سازمان خلاق می کنند. به طور کلی مشخصات مدیران خلاق در بعد انتقادپذیری عبارتند از :
1-4 داشتن روحیه نُرم شکنی و سنت شکنی معتدل و منطقی؛
2-4 سرزندگی و داشتن اعتماد به نفس قوی در زندگی فردی و سازمانی؛
3-4 لذت بردن از روبروشدن با نظرات مخالف؛
4-4 گرایش قوی اجتماعی و سازمانی؛
5-4 اشاعه فرهنگ جسارت علمی و برملاکردن حقایق؛
6-4 آینده نگری قوی و قدرت تجزیه و تحلیل بالا؛
7-4 در بحث با دیگران حاضرجواب و آماده هستند .


برگرفته از سایت:روزنامه تفاهم



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:35 PM | نویسنده : قاسمعلی
۱. به موزیک باخ (Johann Sebastian Bach ) گوش دهید. اگر از سردرد رنج می‌برید و یا در نیمه‌های شب دچار توهم می‌شوید به پزشک مراجعه نمایید.
۲. از تکنیک یورش فکری (Brainstorm ) استفاده کنید.این تکنیک علاوه بر اینکه مخزنی از ایده‌ها برای شما ایجاد می‌کند بلکه به کمک آن می‌توانید در امور خود تصمیم‌گیری‌های بهتری را اتخاذ نمایید.

۳. همیشه با خود یک دفترچه و مداد یا خودکار به همراه داشته باشید.هنگامی که ایده‌ای تازه به ذهن شما می‌رسد، آن را یاد داشت نمایید.هنگامی که ایده‌های یادداشت شده خود را بازخوانی می‌کنید، ممکن است ۹۰ درصد آنها بیهوده جلوه کنند اما نگران نباشید این طبیعی است، ۱۰ درصد از بقیه ایده‌های یادداشت شده بسیار ارزشمند خواهند بود.
۴. هنگامی که فکر نویی به ذهن شما می‌رسد، یک فرهنگ لغت را باز کنید و بطور تصادفی واژه‌ای را انتخاب نمایید و آنگاه سعی نماییداین فکرنو و آن واژه را با یکدیگر ترکیب نمایید و این روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست یابید. یک مفهوم شناخته شده ساده‌ای وجود دارد که هنگامی که ذهن شما در شرایط آزاد بسر می‌برد قادر به خلاقیت نیست و هنگامی که ذهن شما با محدودیت‌هایی روبرو می‌شود، شروع به تفکر خواهد کرد و این روش سبب می‌شود ذهن شما دریک محدودیت قرارگرفته و تفکر نماید.
۵. مشکلی را که با آن روبرو هستید ، با دقت تعریف نمایید، و یا آن را بر روی یک کاغذ یا دفترچه الکترونیکی و یا در رایانه با جزئیات شرح دهید.از این طریق شما به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می‌یابید.
۶. اگر نمی‌توانید تفکر کنید، بهتر است پیاده روی کنید.یک تغییر آب و هوابرای شما خوب بوده و به آرامی کمک می‌کند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند.
۷. تلویزیون نگاه نکنید، زیرا ذهن شما توسط برنامه‌های تلویزیون اشغال می‌شود و دیگر قادر نیستید خلاقانه فکر کنید، گویی با دیدن تلویزیون مغز شما از گوش‌ها و چشم‌های شما نشت کرده و خارج می‌شود.
۸. از مصرف دارو بپرهیزید ، بعضی از افراد برای تقویت خلاقیت خود از داروهای خاص استفاده می‌کنند، در حالیکه از نگاه دیگران، این افراد تنها نظیر افرادی هستند که وابستگی دارویی دارند.
۹. تا می‌توانید درباره هر چیزی مطالعه کنید، مغز شما با مطالعه کتاب ورزش می‌کند.علاوه بر اینکه سبب الهام در ذهن شما می‌شود بلکه آن را انباشته از اطلاعات می‌کند که این خود سبب خواهد شد، سلولهای مغزی شما با یکدیگر راحت تر ارتباط برقرار کرده و زمینه برای خلق ایده‌های نو پدید آید.
۱۰. مغز شما نیز همانند بدن شما نیازمند ورزش کردن است تا به خوبی فعالیت نماید.در صورتی که مغز ورزش نکند، به مرور سست و بی‌فایده می‌شود.شما از طریق مطالعه کردن، بحث کردن با افراد باهوش می‌توانید سلولهای مغزی خود را وادار به ورزش کنید. گفتگو با دیگران در رابطه با کارگردانان فیلم‌ها و سیاست و نظیر اینها برای ذهن شما خوب است و این بهتر از پرخاش کردن بر سر دیگران است.

برگرفته از سایت:دانشجو



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:35 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت باعث بروز افکار بزرگ در انسان میشود. اما معمولاسـخت ترین مرحله نــقطه شروع است. افکار بزرگ ما را به سمت پیشرفت راهنمایی کرده و فردایی روشن را برایمــان به ارمغان می آورند. با به کارگیری اصولی که دراین قسمت برای شما شرح می دهیم می تـوانـیـد یـک تـجارت بزرگ و بی نقص راه اندازید. ما متاسفانه ذهن خود را به انجام این امور عادت نداده ایم. این امر سبب میشود تـا توانایی خـود را بـرای دامـن دادن بـه تـصورات و تخیلات از دست داده و در نـتـیـجه قـدرت تـخـیـل خـود را به کار نگیریم. به همین دلیل فرصتهای بی شماری را به آسانی از دست می دهیم.





 

ایـده های بـزرگ از مـحـلی فـــرای باورهای شخصی نشات می گـیـرند. بـاید بـه دوردسـت هــا بنگرید و افکار متفاوت راآزمایش کنید تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کنید.


عده ای بـــا به کار نگرفتن ذهن خود آنرا به طرز وحشتناکی بی حس و کرخت می کنند، چنین رفتاری باعث می شود درخت افکار شما هیچ گاه به بار ننشیند.


1- زیاد مطالعه کنید


ذهن شما همانند بدنتان برای اینکه رشد پیدا کرده و پرورش یابد نیازمند تمرین و تحرک است، و چه تمرینی بهتر از کتاب خواندن. سعی کنید با افکار و عقاید انسان های موفق در طول تاریخ آشنا شوید. شرح حال و تاریخچه زندگی هر یک از آنها را مرور کنید و از آن درس بگیرید. با مطالعه این کتب می توان حدس زد که چگونه این افراد بزرگ ذهن خود را برای رسیدن به بهترین ها پرورش داده بودند. همچنین می توانید مجلاتی نظیر تجارت و یا اقتصاد روز را نیز مطالعه کنید. با آگاهی از نظرات دیگران پیرامون مسایل مختلف شما سطحی نگری را کنار می گذارید و با یک دید عمقی به موضوعات مختلف می نگرید.


2- فرصت هایی را که در آن ذهن شما خلاق است از دست ندهید


شاید بروز بسیاری از مسائل را به شانس واگذار می کنید. تصور شما نادرست است. شاید بعضی مواقع حس می کنید که مغزتان اصلا کار نمی کند و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی دهد. اما مواقعی هم وجود دارد که ذهنتان به قدری فعال است که می خواهید انیشتن را به رقابت دعوت کنید. تنها مشکل موجود این است که این زمان طلایی مواقعی که شما به آن نیاز دارید، ظاهر نمیشود. زمانی که ذهن در حال فوران است تا آنجا که می توانید به افکار خود پر و بال دهید. اجازه دهید افکارتان مثل آب آتش نشانی به بالاترین نقطه صعود کنند. هنگامی که برای پرواز کردن به ذهن خود فضا می دهید، او شما را به دوردست ها خواهد برد و نتایج شگفت انگیزی را بدست خواهد داد.


3- یک دفترچه یادداشت به همراه داشته باشید


هنگامیکه افکار بی نظیر به ذهن شما خطور می کنند از ذخیره کردن آنها اطمینان خاطر حاصل کنید. در این امر به یادداشت های ذهنی اکتفا نکنید زیرا ممکن است به دست فراموشی سپرده شوند. سعی کنید همیشه یک دفترچه یادداشت و یا یک ضبط صوت به همراه داشته باشید به ویژه در کنار تخت خواب خود برای مواقعی که افکار طلایی در حدود ساعت 2 نیمه شب به ذهن شما خطور می کنند. هنگامیکه افکارتان در جایی ثبت شوند، شما به راحتی می توانید به آنها دسترسی پیدا کنید و آنها را به سرعت به کار ببندید. افکار بزرگ نیز مانند میوه ها فقط تا زمانی که تازه و شاداب باشند قابل استفاده هستند.


4- از افکار دیگران بهره بجویید


بهره جستن از افکار و عقاید دیگران نیز به نوبه خود روش مناسبی برای گسترش ایده های شخصی شماست. افراد مختلف دارای نقطه نظرات و چشم اندازهای متفاوتی هستند. توانایی های آنها مختلف است و سوابق و پیشینه های متفاوتی دارند. کارکرد ذهن افراد منحصر به فرد است. با مطرح شدن یک بحث در میان جمع ، آنقدر پیشنهادهای مختلف شنیده می شود که نیمی از آنها هرگز به ذهن شما نمی رسیدند. به این طریق شما میتوانید با کوله باری سرشار از افکار متفاوت در جاده تصمیم گیری گام بردارید.


نسبت به نظر هیچ کس بی توجهی نکنید . شاید در نگاه اول احمقانه به نظر برسند اما شاید مانند صدف هایی باشند که در خود گوهرهای گرانقیمتی را جای داده اند. درست نیست که در مورد نظر دیگران به قضاوت بنشینیم سعی کنید به جای قضاوتهای بیهوده آن ها را سبک سنگین کرده و در امور روزمره خود به کار بندید.


5- تغییراتی در محیط اطراف خود ایجاد کنید


گاهی اوقات تنها چیزی که باعث می شود ذهن خسته شما را دوباره به کار اندازد تغییر وضع ظاهری محیط اطرافتان است. اگر چشم انداز پیرامون شما تغییر کند، ذهن شما نیز به صورت ناخود آگاه به سمت یک دیدگاه جدید تغییر جهت می دهد. اگر تمام مدت در پشت میز خود بنشینید ذهن خود را در آن شرایط محدود می کنید و هیچ فضایی برای برانگیختگی او باقی نمی گذارید.


بنابر این میتوانید پیاده روی کنید، به باشگاه ورزشی بروید، کنار آب رود بنشینید و در کل به یک مکان جدید قدم بگذارید تا ذهن شما نیز بتواند آزادانه به تمرین و تقلا بپردازد ۶ - بر روی شکاف میان دو نسل خط بطلان بکشید


ذهن کودکان تروتازه و شاداب است. آنها جسور هستند و احساساتشان از طریق فشار های اجتماعی سرکوب نشده است. به جهان با شگفتی می نگرند و مانند بزرگترها پاکی و معصومیت خود را از دست نداده اند. با کودکان پیرامون مسائل مختلف صحبت کنید تا با نقطه نظر ساده و بی آلایش آنها آشنا شوید. اگر می خواهید مشکلی را حل کنید نظر آنها را نیز جویا شوید. عقاید آنها شما را به تعجب وا می دارند. آنها قصد تاثیرگذاری در دیگران را ندارند و همه چیز را تنها با اتکا بر پاکی و صداقت بیان می کنند.


از سوی دیگر با افراد سالخورده و مسن نیز مشورت کنید. آنها مدت ها پیش با تمام این مشکلات مواجه شده اند و با آن دست و پنجه نرم کرده اند. تجربیاتشان آنقدر سودمند و با ارزش است که هیچ قیمتی را نمی توان بر روی آن گذاشت. پس آنها را دست کم نگیرید، با دیدگاههایشان نسبت به زندگی آشنا شوید و از آنها درس بگیرید. قطعا شما را به سوی جهت مناسب هدایت می کنند و از مشکلات در امان خواهید بود.


7- به رفیق شفیق خود مراجعه کنید


همه ما دوستی داریم که به نظر میرسد توانایی پاسخ به تمام مسائل و مشکلات ما را دارد. چرا تنها در مورد مشکلات شخصی از او کمک می خواهید؟ بد نیست گاهی در مورد مسائل مهمتر نیز از او یاری بجویید.


8- به توانایی های خود اتکا کنید


قواعد و اصول کلی را برای یک لحظه هم که شده فراموش کنید. این رهنمون ها در جای خود مفید هستند اما ممکن است مانند یک چشمبند عمل کرده و قدرت داشتن دید وسیع را از شما بگیرند و اجازه دیدن چشم اندازهای متفاوت را به شما ندهند. هرزگاهی خود را از قید و بند قوانین آزاد کنید. شما می توانید بدون توجه به کارآیی روش های گذشته به آسانی و بدون بروز هیچ شک و تردیدی در راه مورد نظر خود گام بردارید. کمی جسارت به خرج دهید و سیستمهای فعلی را زیر سوال برید.


9- در حیطه کاری خود به فعالیت بپردازید


خیلی خوب است که به ذهن خود اجازه دهید آزادانه به گردش بپردازد. اما این گردش باید در حیطه دانش شما انجام پذیرد. اگر یک طراح هستید لازم نیست راه حلی برای مشکلات اقتصادی پیدا کنید. افکار شما تنها در رشته ای که مهارت دارید خوب کار می کنند و در سایر رشته ها نتیجه ای مصیبت بار را به دنبال خواهند داشت. اگر نیاز به ورود به قلمرو دیگری را دارید بهتر است قبل از هر کار با یک متخصص مشورت کنید و اجازه انجام کلیه امور را به دست او بسپارید تا با استفاده از دانش و تخصص خود عمل کند.


10- به ذهن خود آزادی عمل دهید


آیا با تمرین های رایج نویسندگان آشنایی دارید؟ آنها برای مبارزه با محدودیت ها یک روش بسیار جالب را برگزیده اند. فقط کافی است قلم را بر روی کاغذ گذاشته و هر آنچه که در ذهنتان است را بر روی کاغذ بیاورید. میتوانید از مشکلات شروع کنید و به دنبال هیچ گونه ارتباطی در دست نوشته های خود نباشید. مهم نیست که تا چه حد عبث و نا معقول به نظر می رسند. بعدا می توانید مثل یک جدول تناوبی آنها را سازماندهی کنید، در آخر نیز امکان دارد به چیزی دست پیدا کنید که بیهوده و بی ربط باشد اما چیزی که در این مبحث حائز اهمیت است این است که شما به ذهن خود اجازه غرق شدن در مسائل مختلف را داده اید و این خود یک امتیاز محسوب می شود. هیچ کس نمی داند شاید به نتیجه ای برسید که سال ها منتظر آن بوده اید.


11- ایده های گذشته را از نو بسازید


افکار شما مثل کامپیوتر هستند. هر چند وقت یک بار نیاز است که سخت افزار آن را ارتقا دهید. ایده های بزرگ گذشته را پیش روی خود بگذارید و بر روی آن ها عملیات نوسازی انجام دهید. آن ها را اصلاح کنید و برای بهبودی آن ها تلاش کنید. ضمائم لازم را نیز برای تقویت هر چه بیشتر به آنها بیفزایید. این کارها را می توان با نوشتن عقاید اولیه خود بر روی کاغذ و نظم دادن به آشفتگی ذهنتان انجام دهید. عالی به نظر میرسد پس منتظر چه هستید؟ بهتر است در انجام آن تعجیل کنید.


12- از الهه وجودتان یاری بخواهید


آیا یک شی، آهنگ، مکان و یا یک شخص خاص وجود دارد که حضور و یا تجسم او برای شما خوشایند بوده و به ذهنتان نیرویی همچون قدرت موتور جت می دهد. از هیچ تلاشی برای رسیدن به آن مضایقه نکنید. تنها یک چنین چیزهایی هستند که شما را به سمت ابتکارات بدیع رهنمون می سازند. از وجود آن بهره بجویید و اجازه دهید تا انوار طلایی آن به درونتان نفوذ کند و ذهن شما را در بر گیرد.


یک ایده بزرگ از چه ویژگی هایی برخوردار است


شرکت ها و کمپانی های بزرگ به ویژه آن دسته که بر روی مسائلی نظیر طراحی و تبلیغات کار می کنند، سرمایه گذاری های عظیمی صرف می کنند تا به کارکنان خود آموزش دهند که چگونه میتوانند ذهن خود را آزاد کنند تا سرچشمه ایده های بزرگ باشند. خیلی از آنها از کارمندان درخواست ارائه لیست هفتگی ایده ها را میکنند. در چنین محیطی چیزی به عنوان فکر بد وجود ندارد فقط بعضی ایده ها خام هستند.


بنابراین خیال بافی و رویا پردازی کنید تا ذهـن شما به نظریه پردازی عادت کند و از قلمرو سادگی بیرون آید. قدری افسار گسـیـخـــته باشید تا پندار شما به بلندی ها پرواز کرده و اوج گیرد.




برگرفته از سایت:احمد 43



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:34 PM | نویسنده : قاسمعلی
ایده ها را هرگونه جمع بندی و نتیجه گیری یا تعمیم که بر پایه علم ، آگاهی عمومی ، مبانی فلسفی و پیش فرض های عرفی باشد ، تعبیر می کنند. علاوه بر این ، در تعاریف ، ایده ها را بگونه ای دسته بندی و تعبیر می کنند که این ویژگی ها را در بر داشته باشند .
- خلاق باشند .
- نوآورانه باشند .
- مبتنی بر حل – مساله باشند .

همچنین در بررسی ادبیات ایده پردازی با این درس ها نیز روبرو می شویم .


- ایده پردازی ، پیوند دقیقی با تفکر انتقادی دارد .


- ایده پردازی بر نوعی خلاقیت و یا تفکر خلاق مبتنی است .


- ایده پردازی باید خواه ناخواه همراه با نوعی مهارت ها و توانمندی هایی باشد که از جمله آن ها توانایی و مهارت بارش مغزی است .


برای آشنایی بیشتر با مبانی مفهومی و نظری ایده و نیز چگونگی طراحی یک ایده ، خوب است که با تفکر انتقادی و تفکر خلاق بیشتر آشنا شویم .


تفکر انتقادی


به تفکری انتقادی می گیم که براساس سنجش و ارزیابی دقیق از اتفاقات و مشاهده ها پیش بره و با در نظر گرفتن همه عوامل مربوط و شیوه درست منطقی به نتایجی برسیم که قابل لمس هستن و خیلی های دیگه هم ممکنه که بتونن به همون نتایج برسن .


براساس تفکر انتقادی اطلاعات ما به وسیله مشاهده ، تجربه ، دلایل و ارتباط با دیگران به دست می یاد . اطلاعاتی رو هم که به دست آوردیم براساس ملاک های صحیح و درست و به دقت و همچنین براساس سندهای معتبر ، روشن و بدون هیچ ابهام ، بی طرف و منصفانه ارزیابی و قضاوت می شه .


v مراحل و اجزای تفکر انتقادی چیه ؟


- باید بتونیم افکار و دیدگاه هامون رو دسته بندی کنیم و اون ها رو بر اساس موضوعات مختلف طبقه بندی کنیم. این یکی از اجزای مهم تفکر انتقادی هست .


- برای ادعاهامون ، مثلا برای این که درستی حدس و پاسخ خودمون برای یه رویداد رو مشخص کنیم ، باید دلیل داشته باشیم .


- باید بتونیم کلمات و تعبیرهای خودمون در مورد هر موضوع و رویداد رو درست انتخاب کنیم و برای اون دلیل داشته باشیم و همینطور بتونیم اون رو ارزیابی کنیم .


- دلایل خودمون رو از طریق جمع آوری اطلاعات بدست آورده باشیم .


- بتونیم ، با استفاده از اطلاعاتی که داریم ، حدس ها و تحلیل خود در مورد یک موضوع ، مساله یا رویداد رو ارزیابی کنیم و بالاخره به جمع بندی و نتیجه گیری برسیم و یه قضاوتی از موضع یا مساله و پدیده داشته باشیم .


البته باید توجه کنیم که تفکر انتقادی حتما و لزوما باعث نمی شه که به حقیقت یا نتیجه گیری درست و صحیح دست پیدا کنیم .


ü هیچ کس در هیچ کجا نمی تونه بیاد بگه همه اطلاعات رو داره . خیلی از اطلاعات وجود داره که ممکنه کشف نشده باقی بمونن


ü جهت گیری هر کسی می تونه مانعی برای جمع آوری و ارزیابی درست اطلاعات بشه .


تفکر انتقادی چه سؤالهایی رو به ما یاد می ده ؟


- چه هدفی رو دنبال می کنیم ؟


- آیا می خوایم نتیجه گیری کنیم ؟


- اصلاً چرا فکر می کنیم درست می گیم یا حق با ماست ؟


- منبع اطلاعاتی ما چیه ؟


- چه جور اطلاعات و فرضیه هایی باعث نتیجه گیری ما شد ؟


- اگه اشتباه کنیم چه اتفاقی می افته ؟


- آیا می تونیم دو تا منبع نام ببریم که با دلایل ما مخالف بوده ، دلیلشم بگم ؟


- چه جوری به این نتیجه رسیدیم که چیزی رو که می گیم درسته و حقیقت داره ؟


- آیا برای اون چیزی که می گیم می تونیم دلیل دیگه ای هم بیاریم ؟


تفکر خلاق


به تفکری خلاق می گیم که ابتکار و کشف و نوآوری توش وجود داره یعنی با این تفکر می تونیم این کارها رو انجام بدیم خلاقیت یا خلق کردن یا به وجود آوردن به نوع فرآیند ذهنی هست که مسئولیت تولید ایده ها و مفاهیم جدید و یا ارتباط بین این ایده ها و مفاهیم رو به عهده داره . از نظر علمی به وجود اومدن تفکر خلاق بیشتر به اصالت تناسب موضوع اشاره داره . حالا بیایین امروزی تر بگیم : خلاقیت بیشتر به معنی به وجود آوردن ایده ها و چیزهای نو و یا ابتکار در موضوع های هنری که متخصصان به عنوان یک ورزش علمی ، هنری یا اجتماعی و فن آوری قبولش دارن .


اونهایی که اهل تفکر خلاق هستن این ویژگی ها رو دارن :


- انگیزه برای پیشرفت بیشتر – کنجکاوی فراوان – علاقه زیاد به نظم و ترتیب – قدرت گفتن اینکه من هم هستم و همچنین داشتن اعتماد به نفس – شخصیت غیر معمول – پشتکار زیاد – استقلال – دارای طرز تفکر انتقادی – دارای انگیزه های بالا و دانش زیاد – سرشار از اشتیاق و احساس – زیبا پسند ، اشتیاق فراوان به مسائل اجتماعی دارای قدرت تأثیر گذاری بر دیگر مردم


برای اینکه « تفکر خلاق » رو تقویت بشه چه کار می تونیم بکنیم ؟


- هدف و انگیزه رو مشخص و تشخیص بدیم .


- مهارتهای پایه رو ایجاد و به دست بیاریم .


- تشویق شدن برای به دست آوردن دانش مربوط به حوزه های مشخص و تخصصی


- برانگیختن و تشویق روحیه کنجکاوی و کشف کردن


- به وجود آوردن انگیزه به خصوص انگیزه های درونی


- تشویق و تقویت نمودن اعتماد به نفس


- دقت و اصرار داشتن در سبقت از دیگران و ارایه توانایی های خودمون


- بالا بردن سطح باورها و عقایدمون درباره خلاقیت


- ارایه فرصت هایی برای انتخاب کردن و کشف


- گسترش دادن و بهتر کردن توانایی های خودمون . حالا مدیریتی ( مثلاً مدیریت خود ) یاد دادن فنون و راههایی برای آسان کردن عملکردهای خلاقانه


- به وجود آوردن تعادل


جمع بندی :


حالا سوال این است که چگونه می توانیم یک ایده طراحی کنیم؟


به عنوان مثال ، ما در کلان شهر – تهران با مسایل مختلفی روبرو هستیم. محیط زیست ، ترافیک ، خدمات شهری و مسایلی از این قبیل .


حالا می خواهیم که ایده ای را در یکی از این حوزه ها طراحی کنیم .


با در نظر گرفتن آنچه که در مورد شهر تهران و آن حوزه خاص می دانیم و با رعایت آنچه در مورد تفکر انتقادی و خلاق می دانیم ، به عنوان مثال می خواهیم در مورد مسایل زیست – محیطی ، ایده ای را طراحی کنیم . برای این کار سعی می کنیم که این مراحل کلی را طی نمائیم :


1. اطلاعات لازم در مورد وضعیت آن حوزه را جمع آوری کنیم .


2. اطلاعات مان را دسته بندی کنیم .


3. تحلیلی در مورد آن اطلاعات ارایه کنیم .


4. سعی کنیم که این اطلاعات و تحلیل ها را به گونه تازه و نوآورانه یا جدیدی ببینیم. طوری که قبلا کمتر به این شکل تحلیل شده باشد .


5. انتخاب های موجود شهر برای مدیریت این مساله را در نظر بگیریم .


6. فرضیه ها و حدس هایی را در مورد راه حل های احتمالی و مناسب آن مساله در نظر بگیریم .




برگرفته ازسایت:FARAKAV.WORDPRESS.COM



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:34 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت واژه ای است مبهم و ارائه تعریف دقیق از آن دشوار می باشد . محققان اغلب به جای تعریف آن ، خصوصیات افراد خلاق را ترسیم کرده اند . اما اگر بخواهیم تعریفی از آن ارائه کنیم می توانیم بگوییم : خلاقیت یک فرآیند ذهنی است مرکب از قدرت ابتکار و انعطاف پذیری . خلاقیت هر حسی را در بر می گیرد : بینایی ، بویایی ، چشایی و شاید حتی ماورای حس را ، بسیاری از آن نامرئی ، غیر کلامی و ناهشیار است .

 برخی از محققان ( ویلسون 1962 ، کراچفیلد 1962 ) خلاقیت را نقطه مقابل همنوایی می دانند و به نظر آنها خلاقیت یعنی عقاید اصیل ، نظریات متفاوت نگریستن به مسائل لوفرانکویس معتقد است : همان گونه که هوش خیلی پایین همان کودنی است > خلاقیت خیلی پایین هم معمولی بودن است .


سطوح خلاقیت به نظر آی ، آر ، تایلور ( 1995 )


خلاقیت بیانی : همانند ترسیم خودبخودی کودکان .


خلاقیت بارآور : همانند تولیدات هنرمندان یا دانشمندان .


خلاقیت ابداعی : که از طریق تغییرات و پیشرفت حاصل می شود .


خلاقیت اختراعی : که در آن هوش و ذکاوت با روشهای و فنون آشکار می شود .


خلاقیت ظهوری : جایی که یک اصل یا فرض جدید وجود دارد و در حول آن مکاتب و حرکتهای تازه و مانند آنها شکوفا می شوند .


با در نظر گرفتن سطوح فوق عقیده بر این است که همیشه درجاتی از خلاقیت وجود دارد اما برخی از تولیدات بیشتر خلاقانه است و برخی دیگر کمتر . به عبارت دیگر خلاقیت در سطوح و درجاتی متفاوتی ظاهر می شود و از کشف ساختار اتم گرفته تا خوب مسطح کردن باغ متغیر است . اما آنچه به عنوان یک ملاک خلاقیت بیشتر حائز اهمیت است > تازه بودن می باشد . این ملاک در هر تعریفی از خلاقیت دیده می شود > به نظر ترستون نظر جامعه شرط نیست که تولید چیزی را نو به حساب آمرد یانه ؛ بلکه همین که فکری برای اولین بار به ذهن همه کس از یک زن خانه دار معمولی گرفته تا یک هنرمند برجسته ایجاد شود .


اشتاین (1953 ) برخلاف ترستون معتقد است که خلاقیت باید بر حسب فرنگ و جامعه تعریف شود . به نظر او بدیع و تازه بودن به این معنی است که در آن جامعه قبلاً وجود نداشته است او معتقد است برای این که کاری را یک کار خلاق بدانیم باید توسط گروهی از افراد به صورت کاری مفید و جالب و قابل قبول در نظر گرفته شود .


روش های مختلف خلاقیت


روش نو داروینی : حرکت فکر بدون ضابطه و به صورت آزمایش و خطاست تا این که منجر به کشف می شود .


روش نو لامارکی : یک قواعد اولیه در تفکر خلاق وجود دارد که ما از آن تبعیت می :نیم و در پرتو آن تبعیت است که بعدها عمل کشف صورت می گیرد . در این روش افراد خلاق باید از یک چهار چوب تبعیت کنند وگرنه خلاقیت صورت نمی گیرد .


روش ترکیبی ( چند مرحله ای ) : در مراحل اولیه خلاقیت قاعده مندی نقش بازی میکند و در مراحل بعدی روش داروینی مصداق پیدا می کند .


شرایط خلاقیت


منشأ تولید خلاقیت چیست ؟ آیا می توان خلاقیت را به توانایی ویژه ای از صفات شخصیتی نسبت داد ؟ یا اجزای دیگری هستند که در این فرایند نقش بازی می کنند ؟ تحقیقات نشان داده است که عوامل اجتماعی و محیطی نقش های عمده ای در عملکرد خلاقاه ایفا می کنند . ارتباط قوی و مثبتی بین حالت انگیزشی شخص – جهت گیری انگیزشی – و خلاقیت وجود دارد . تا حد زیادی این محیط اجتماعی است یا لااقل برخی از جنبه های محیط است که این جهت گیری را تعیین می کند در همین ارتباط ما از اصل انگیزش درونی خلاقیت سخن خواهیم گفت . مطابق با این اصل مردم زمانی خلاق می شوند که از طریق علاقه ، لذت ، رضایت و چالش در انجام کار احساس برانگیختگی کنند نه به وسیله فشارهای و اجبارهای بیرونی .


در اصل عشقی که مردم به کارشان دارند نقش عمده ای در خلاقیت آنها دارد برای مثال اشتاینر می گوید :


هیچکس به اندازه انیشتین از علم لذت نبرده است . از طریق نامه ها > مطالعه زندگی نامه افراد و یا یادداشت های دیگران می توان برخی از افراد و دانشمندان را شناخت که به کار خود علاقه و عشق وافری داشتند که نهایتاً منجر به ابداعات ، اختراعات و پیشرفتهای چشمگیری در ان زمینه شده است . هنری جاگلوم کارگردان سینما معتقد است لذت از خلاقیت شبیه به نشستن روی دوچرخه ای است که از تپه به طرف پایین حرکت می کند .


به رغم مطالب عنوان شده تحقیقات نشان داده اند عشقی که مردم نسبت به کارشان دارند از طریق فشارهای محیطی تضعیف شده ، براحتی اهمیت خود را از دست می دهد . در سال 1954 کارل راجرز در باره شرایط خلاقیت و اهمیت ایجاد موقعیت های آزاد و امن روان شناختی صحبت کرد ، در باره محیطی که در آن نظارت بیرونی وجود نداشته باشد . راجرز معتقد است که خلاقیت فقط در محیطی شکوفا می شود که در آن انگیزش تولید از درون ایجاد شود آزمایش و بررسی تفسیرهای افراد خلاق ، این دیدگاه را تأیید کرده است البته این را هم باید گفت که تنها عشق کافی نیست بلکه فرد خلاق باید با مشکلات فراوان محیطی را بسازد که فرصت کافی برای نگه داشتن عشق را ارائه دهد .


انگیزش درونی چیست ؟


درانگیزش درونی تعاریف زیادی عنوان شده است . اخیراً برخی از روان شناسان اجتماعی ( لپر گرین ، نیس بت 1973 ) انگیزش درونی را از جنبه شناختی تعریف کرده اند آنها عقیده دارند : اگر افراد درک کنند که به واسطه علاقه خود در فعالیتهایشان مشغول هستند . بطور بیرونی انگیخته می شوند . مطابق با این نظریه کروگلانسکی ( 1975 ) آن را به دو طبقه درونزاد و برونزاد تقسیم کرد . وقتی صحبت از درونزاد می شود منظور این است که هدف از انجام کاری را در درون آن قرار دارد و در نوع برونزاد فعالیت به عنوان ابزاری در نظر گرفته می شود که منتهی به هدفی به هدف بیرونی می شود .


نظریه پردازان دیگر ، انگیزش درونی را بیشتر ارگانیسمی تصور می کنند وایت ( 1959 ) و هارتر ( 1978 ) عقیده دارند که انگیزش درونی مبتنی بر نیاز ذاتی انسان برای رقابت است و دچار مس ( 1968 ) معتقد است رفتارهایی که از داخل برانگیخته می شود ناشی از نوعی اشتیاق برای تجربه یک امر می باشند .


همه تعاریفی که در مورد انگیزش درونی وجود دارند در یک عنصر مشترک هستند : افرادی که فعالیتهای را به واسطه علاقه خود و با رضایت شخصی انجام می دهند دارای برانگیختگی درونی و افرادی که به خاطر برخی هدفهای بیرونی فعالیتهای را انجام می دهند دارای برانگیختگی بیرونی هستند . نظریه پردازان روان شناختی عقیده دارند که خلاقیت از حالت برانگیختگی درونی ناشی می شود کراچفیلد ( 1962 ) معتقد است که برانگیختگی درونی مرتبط با فعالیت بیشتر از برانگیختگی بیرونی مرتبط با فرد منجر به خلاقیت می شود . داده های شخصیتی جمع آوری شده به وسیله کراچفیلد ( 1961 ) حاکی است که سطوح بالای انگیزش درونی با کار و فعالیت افراد خالق همراه می باشد .


تأثیرات اجتماعی و محیطی


مطالعاتی در مورد تأثیر محدودیت یا انگیزش اجتماعی _ محیطی انجام گرفته است . در این مطالعات از گروههای آزمایشی و کنترل استفاده شده است . گروههای آزمایشی در شرایطی با پاداش ، پسخوراند یا محدودیت کار می کردند . اما گروههای کنترل هیچ کدام از این شرایط را نداشتند . هیچ کدام از گروهها از آزمایش با خبر نبودند . محققان بدین طریق تأثیر انواع محدودیت ها را نشان داده اند. در آزمایش به عمل آمده ، جایزه نقدی سبب بیشترین توجه شد ( تجربه انجام یک کار برای دریافت پول ، انگیزش درونی آزمودنی را بطور معنی داری کاهش می دهد ) ، مع هذا پرداخت پول نقد تنها پاداشی نیست که چنین اثر کاهشی دارد . علاوه بر پرداخت جایزه نقدی ، محدودیت بیرونی نیز کاهش انگیزه درونی دارند . لپر و گرین تأثیر نظارت و مراقبت را بر علاقه درونی کودکان مورد بررسی قرار دادند . نتیجه به دست آمده حاکی از تأثیرات کاهنده نظارت برانگیزش درونی آنها در حین انجام تکالیف بود . با توجه به این مسأله سئوالی که مطرح می شود این است که آیا چنین عواملی می تواند خلاقیت آزمودنیها را نیز تحت تأثیر قرار دهند ؟


تأثیر محدودیتها بر جنبه های مرتبط با خلاقیت در عملکرد


در تحقیقی که به وسیله لپرو دیگران برای بررسی تأثیر جایزه بر خلاقیت کودکان انجام گرفت معلوم شد که کودکانی که در ابتدا از روی علاقه و انگیزش درونی کار خود را بخوبی انجام می دادند بعد از این که یاد گرفتند کار خود را به ازای دریافت پاداش انجام دهند ، از میزان انگیزش آنها کاسته شد . این کودکان وقت کمتری برای کار اختصاص می دادند و علاقه آنها همچنان کاهش می یافت ، بعلاوه کیفیت کارایی افراد نیز در مقایسه با آنهایی که منتظر دریافت پاداش نبودند ، پایین تر بود .


در آزمایشی متفاوت گاربارینو از دانش آموزان کلاس پنجم و ششم خواست که به کلاسهای اول و دوم تکالیفی را یاد بدهند . دانش آموزانی که به عنوان معلم به کار می رفتند نیز به دو گروه تقسیم شدند . گروهی که به آنها وعده پاداش داده شده بود و گروه دیگر که وعده ای دریافت نکرده بودند . آن گاه برای ارزیابی عملکرد دو گروه از دو نفر ارزیاب استفاده شد . نتایج به دست آمده نشان داد معلمانی معلمانی که وعده پاداش دریافت کرده بودند زیر فشار روانی بوده ، اشتغال ذهنی داشتند . در حالی که گروه دیگر آرام بودند و عملکرد بهتری از خود نشان دادند . در میان دانش آموزان نیز آنهایی که قرار بود پاداش دریافت دارند عصبانی بودند و تنش داشتند اما گروه دیگر کاملاً آرام بودند ، بعلاوه دانش آموزان گروه اول از بیانات معلم ارزیابی منفی داشتند کمتر خوشحال بودند و کمتر یاد می گرفتند . همچنین آشکار شد که این دانش آموزان بحثهای راحت تری انتخاب می کردند اما آنهایی که وعده پاداش دریافت نکرده بودند . بحثهای پیچیده و مشکل را ترجیح می دادند .





برگرفته از سایت:گیگا پارس



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:34 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت قسمت مهمی از زندگی هتل راتشکیل میدهد.اگرتعارض کارکردی به خوبی هدایت شود هتل قادراست راههای جدیدتری وبهتر(همچنین خلاقتر)انجام وظایف رابیابد.دراین هنگامه ی رقابتهای فشرده وسخت نایاب بودن منابع مشکل افزایش سریع جمعیت به خصوص درکشورهای توسعه نیافته وبالابودن هزینه های کارگران وتجهیزات هرچیز که هتل رابه طرف عملیات کاراتروااثربخش ترهدایت کند شانس هتل رابرای بقا و موفقیت افزایش میدهد .

خلاقیت همچنین هتل را قادربه ایجادتغییرمینماید.از آنجا این مسئله اهمییت پیدا کرده است که تکنولوژی جدید تولیدات نو وروشهای انجام عملیات جدید هتلهای کهنه را منزوی میکنند .
مانند تعارض کارکردی خلاقیت در یک جو پویا متحمل رشد می کند.افراد خلاق میتوانند دردسرآفرین باشند همواره سوال میکنندچگونه چیزها انجام شده از تکرار کسل میشوندوایده های آنها موجب بررسی کردن وشکل دادن به امورمیشود.مدیران برای تشویق وهدایت خلاقیت بایدفرایند خلاق رادرک کنندبدانندچگونه افرادخلاق رابرگزینندقادربه تحریک رفتارخلاق باشندوآنچنان جوی درهتل ایجادکنندکه خلاقیت راپرورش دهد .
خلاقیت و نوآوری
برخی ازنویسندگان مدیریت بین خلاقیت ونوآوری تفاوت قائل میشوند.آنها خلاقیت راظهور یک ایده ی نوونوآوری را انتقال چنین ایده ای در قالب تولید یک کالا خدمت یا روش نو میدانند.به تعریف “مهر”خلاقیت اشاره به “ارائه چیزی نو”دارد در حالیکه نوآوری اشاره به”کاربرد چیزی نو “میکند .(Mohr, ۱۹۶۹:۱۱۲ )
اینچنین تمایزقائل شدن درزندگی هتل میتواند مفهوم داشته باشد.بدین معنی که توانائی های موردنیازخلق ایده های نوهمانندتواناییهای لازم برای به حقیقت پیوستن این ایده ها نمی باشند .
جهت کاربرد تمام و کمال ایده هاهتل به کارکنان خلاق و نوآورنیازمند است.به علاوه خلاقیت
به تنهایی تاثیربسیارجزیی وشاید هیچ دراثربخشی هتل داشته باشدمگر اینکه ایده های خلاق بتوانند به طریقی بکار برده شده ویا اجرا شوند.بنابراین درهتلها فرایندهای خلاق باید شامل عناصرخلاق و نوآورهردوباشد:ایده ی جدید درحقیقت بایدخلق شود اما بایستی همچنین قابلیت اجرا داشته باشد وبرای منافع هتل به مرحله ی اجرا درآید
مراحل فرایند خلاق درافراد
قبل ازاینکه تعریفی ازفرایندی که مدیران درهدایت خلاقیت افراد و گروهها به کار میبرند داشته باشیم فرایند خلاق راآن گونه که د رافراد اتفاق می افتد بررسی میکنیم. فرایند خلاق به پنج مرحله ی زیر تقسیم میشود :
۱ - دریافت مشکل: فرد یک مشکل را برمیگزیند که روی آن کار کند یا انکه ازوجود مشکل یا آشفتگی آگاه میشود ودرصدد برمی آید راهی برای رفع آن بیابد .
۲ - تدارک اطلاعات: فرد روی مشکل تمرکز میکند و در آن غرق میشود اطلاعات مرتبط را جمع آوری میکند و فرضیه هایی میسازد بدون اینکه آنها را ارزیابی کند .
۳ - تولید مثل یا بار داری : پس ازسرهم کردن اطلاعات دردسترس فردآنها را به نیمه هشیارخود میسپاردتا در هم آمیزد.در این مرحله سخت و با درک اندک فرد اغلب در نیمه هشیار خود در تلاش ترتیب دادن خقایق در یک طرح جدید است .
۴ - بینش یا تنویر فکر : اغلب هنگامی که فرد حل مشکلی است در تمام ساعات فعال زندگی ذهن ناخودآگاه به آن مسئله میاندیشد تا بالاخره راه حلی برای آن بیابد .
۵ -رسیدگی وکاربرد:فردبا منطق یا تجربه شروع به اثبات میکندکه ایده میتواندمشکل راحل کندوبه اجرادرآید.دراین مرحله به ضریب اطمینان نیازاست با وجودی که عقاید جدید در آغاز ممکن است به علت سفسطه امیز و غیر قابل اجرا بودن رد شوندولی بعدها ممکن است مورد حمایت قرار گیرد.(۶۱ )(Mee,(Feb. ۱۹۵۶ ): ۴-۹ )
خلاقیت فردی
توانایی افراد در خلاقیت متفاوت است.افراد با توانایی خلاقیت بالا بیشتر تمایل دارند که مبتکر اولیه باشند تا آنهایی که خلاقیت کمتری دارند. در ضمن افراد خلاق انعطاف پذیرترند تا دیگران(هنگام بروزمشکل آنها قادرومشتاق هستند که نگرش خود را تغییر دهند).در ضمن جزء افرادی هستند که پیچیدگی را برسادگی ترجیح میدهند و بیشتراز افراد کمترخلاق تمایل به استقلال دارند و هنگامی که د رمورد عقایدشان با دیگران بحث میکنندبا سرسختی ازایده ی خوددفاع میکنند.افرادخلاق همواره طلب اختیارمیکنندوازدستوراتی که برایشان غیرمنطقی است اطاعت نمیکنند.به این دلایل ممکن است اداره ی آنها در اغلب هتلها دشوار باشد.این گروه افراد با مشکلات جالب بیش از پاداشهای مالی برانگیخته میشوند و مدتهای طولانی روی آنچه آنها را آشفته کرده با جدیت و کوشش کارمیکنند .
آزمونهایی برای اندازه گیری و سنجش توانایی خلاقیت وجود دارد .
(Gillis,(sep. ۱۹۸۳ ): ۴۰-۴۲ )این آزمونها راهنماییهایی را به هتلها ارائه میدهند که بتوانند افرادی را برگزینند که در وضعیتهایی که خلاقیت میطلبد(برای مثال:تولید خدمات جدیدوتبلیغ کردن وپژوهش و تحقیق)اثر بخش ترین باشند.بنابراین مشکلات عملی درراه انجام آزمونهای خلاقیت وجود داردچون دشوار است ازطریق این آزمونها پیش بینی کنیم چه کسانی به طریق خلاق عمل خواهند کرد.به طور کلی عملی تر است افرادی را اداره کنیم که اعمال خلاق آنها افزایش می یابد(صرف نظر از توانایی خلاق آنها)تا اینکه کوشش نماییم افراد خلاقی را انتخاب کنیم .
ایجاد خلاقیت در فرد و گروه
روشهای ایجادخلاقیت که به آنها خواهیم پرداخت عبارتند از:تحرک ذهنی فرایند گروهی فرضی همتا سازی وتصمیم گیری گروه خلاق که برای کاربرددرگروه طراحی شده اند.بنابراین اصولی که تحت این روشها قرارگرفته اندمیتوانندافرادرادرجهت رشدخلاقیت کمک کنند .
(Von Oech, ۱۹۸۳ )
تحرک ذهنی:این فن توسط”الکس آسبورن”درسال ۱۹۵۳ معرفی شد و بنیاد فرهنگی “اسبورن”این روش را در برخی از هتلهایی که مشکلات مدیریتی داشتندبه کارگرفت .(Osborn, ۱۹۵۳ )وامروزه تبلیغات وتهیه ی خدمات جدیدوارائه راه حلهای ممکن جهت مشکلات پیچیده مورد استفاده قرارمیگیرد .
تحرک ذهنی بطور کلی روشی است اموزشی برای برانگیختن تفکرخلاق که طی این روش مسئله ای برای گروه کوچک شرکت کنندگان مطرح میشود.آنها چنددقیقه ای برای آماده نمودن اظهارنظرهای خودوقت صرف میکنند.آنگاه درفرصتی که به هریک داده میشود نظریه های خیش را سریع بیان میکنند(نظرها رامیتوان روی نوارضبط نمود ولی معمولا نوشته میشودواغلب روی تابلویی درمعرض دید دیگران قرارمیگیرد)طی اظهارنظرشرکت کنندگان چهاراصل رعایت میشود:(۱)کمیت مهم است(هرقدراظهار نظرها بیشترباشد احتمال وجود نظرهای خوب بیشتر است).(۲)تفکرها زنجیره ای باشد(اعضا باید بکوشند نظرها ی خود رابر مبنای تفکرات یکدیگر استوار کنند).(۳)اعضا انتقاد یا اظهار نظری نسبت به نظرهای ارائه شدهنباید بکنند زیرا انگیزش کم میشود.(۴)هر فرد قضاوت و ارزش یابی د رمورد نظر های خود را به بعد موکول میکند(یک اظهارنظرممکن است برای دیگر اعضای گروه مفید باشد و آنها را بر مبنای تفکر زنجیره ای وادار به ارائه نظرهای جدید بکند.)(صائبی،۷۰:۱۳۷۱ )
روش تفکر ذهنی با اینکه شهرت و اعتبار خود را از دست داده ولی در بعضی شرایط بویژه هنگامی که در گروهی انگیزه و محرک برای اظهار نظرهای سازنده موجود نباشد روش بسیار مناسبی برای ایجاد انگیزه در کار گروهی است .
«تحرک ذهنی» جریان آزاد عقاید را تشویق میکند بدون اینکه با انتقاد یا پیش داوری مانعی ایجاد کند.در«تحرک ذهنی گروهی»به اعضای بهم پیوسته ی گروه شرح مشکل داده میشود و از آنها میخواهند نقطه نظر ها و راه حلهای خود را ارائه کنند.اجازه ی هیچگونه ارزشیابی یا تائید و تکذیب به کسی داده نمیشود.کمیت بر کیفیت ترجیح دارد وسرعت تشویق میشود. حتی ازپیشنهادهای غیرعملی استقبال شده جمع آوری میشوند تا شاید منشا پیشنهاد های مفیدتری بشوند.در «تحرک ذهنی فردی»،فرد آزادانهعقاید و نظرات خود را بیان میکند بدون اینکه ارزشیابی یا انتقاد شود و این مهمترین عامل در رغبت افراد برای اظهار نظر میباشد .
عده ای ازنظریه پردازان اثربخشی گروه ها و افرادی که فن «تحرک ذهنی»رااستفاده نموده اند را مقایسه کردند.آنها نتیجه گرفتند افرادی که به تنهایی کار میکنند معمولا عقاید بهتر و ارزنده تری ارائه میدهند تااینکه همین عده در یک گروه با هم کار کنند.آنگاه آنها جمع بندی نمودند که علی رغم جوازادانه جلسه های«تحرک ذهنی» اعضای گروه مانع شکوفایی خلاقیت یکدیگرمیشوندوبه این وسیله از میزان اظهارنظرهایی که میتواند ارائه شود کاسته میگردد .
(Taylor,Berry &Block,(june ۱۹۵۸ ): ۲۳-۴۷ )
این حقیقت که جلسه های گروهی«تحرک ذهنی»به عنوان نقطه ی مقابل جلسه های فردی در هتلها مورد استفاده قرار گرفته احتمالا به دلیل عدم آگاهی مدیران از مطالعات تیلور و همکارانش میباشد.شاید برای مدیران سهلتر باشد جلسه های گروهی تشکیل دهند تا افراد را وادار به «تحرک ذهنی» در خودشان کنند،زیرا جلسه های گروهی برای شرکت کنندگان جالب و برانگیزاننده است. علاوه بر لذت کار گروهی ، این جلسات مزایایی هم دارند از جمله:ایجاد روح جمعی ،بوجود آوردن تعهد کافی برای به اجرا در آوردن بعضی ایده ها، افزایش ارتباطات بین اعضا .(Comandena (May ۱۹۸۴ ): ۲۵۱-۲۶۴ )
فرایند گروهی فرضی: این نگرش، درحقیقت «تحرک ذهنی»توسعه وبهبودیافته است که اصطلاحا «فرایند گروهی فرضی»خوانده میشود.این روش موانع ابرازعقیده ی افرادگروه راتعدیل میکند.اعضای گروه به تنهایی کارمیکننداما دریک مکان واحدایده های خویش رامی پرورانند. آنگاه با یکدیگرتبادل نظرنموده،یک موضوع سرانجام مورد تایید قرارمیگیرد.این نگرش بیش از«تحرک ذهنی»ایده هایی را ارائه میدهدوجالب اینکه بسیاری از امتیازات آن را در بر دارد .(Casey et al,(Agu. ۱۹۸۴ ); ۱۱۲-۱۳۹ )
همتا سازی (فن گوردون):این فن توسط «ویلیام جی.گوردون»یکی ا زاعضای شرکت«آرتورلیتل»ازهتلهای بزرگ ومشهورتحقیق ومشاوره ، و برای کمک جهت ابداع روشهای خدماتی جدید برای مشتریان هتل طراحی شده بود .(Gordon, ۱۹۸۲ )این روش برای برانگیختن تفکر خلاق در میان گروه افراد است.این روش معتقد است خلاقیت از سازماندهی مجدد روابط میان افکار به ظاهر غیر مرتبط سرچشمه میگیرد.لذا ازگروه میخواهدکه اظهارنظرکنند. همانند«تحرک ذهنی»و به طور عمد از قیاس و استعاره بهره گیرند تا بتوانند به خلق دیدگاه ها ونظریه های جدید بپردازند .(Gordon, ۱۹۶۱بر خلاف«تحرک ذهنی»،در این روش نظریها ی ارائه شده اغلب ارزیابی وبررسی میشوندوسعی میشود نظریه های نووجالبی پدید اید تا اینکه فقط تعداد زیادی ایده هایی که ازنظرکیفیت ناشناخته اند ارائه شود (Price, ۱۹۷۰ ).
درحالی که هدف یک جلسه ی« تحرک ذهنی»ارائه نظریه هایی تا حد امکان است،هدف«همتا سازی»ارائه ی یک ایده ی جدید اساسی در یک زمینه ی مشکل ویژه میباشد .
در «همتاسازی»فقط رهبر گروه از طبیعت مشکل خبر دارد.در این روش، از راه حلهای سریع و آسان جلوگیری میشود و شرکت کنندگان این فرصت را ندارند که مجذوب عقاید خودشان شوند.بحث گروهی طوری هدایت میشود که در اطراف موضوعی دور بزند که به نوعی با مشکل مرتبط است اما مشخص نمیشودکه واقعا مشکل چیست.برای مثال اگرموضوع خریدنوعی اسباب بازی جدیداست،رهبرگروه ممکن است بازی یا تفریح رابه عنوان زمینه ی بحث انتخاب کند.جلسه با گفت وشنودی درباره ی معنای بازی وچه نوع بازیهایی به بالاترین لذتها منتهی میشودآغاز میشود.سرانجام تحت هدایت دقیق رهبر،بحث ممکن است روی چه نوع اسباب بازی های جدید برای بچه ها سرگرم کننده ترین است تمرکزیابد .
شیوه ی تصمیم گیری خلاق
تصمیم گیری گروه خلاق زمانی مناسب است که روش روشن یا توافق شده ای برای حل مشکل وجودنداشته باشد.طبق نظر«آندره دلبک» گروههای تصمیم گیری خلاق باید ازکارکنان شایسته واززمینه های مختلف تشکیل شوند و توسط رهبری هدایت شوند که توانایی برانگیختن رفتار خلاق رادرآنها داشته باشند .(Delbecq, ۱۹۶۷,۳۲۹-۳۳۹ )فرایندحل مشکل گروهی تا اندازه ای به «تحرک ذهنی» شباهت داردکه درآن روش مباحثه ها خودانگیخته است کلیه ی اعضای گروه درآن شرکت دارند،وارزشیابی نظریها درآغاز جلسه مسکوت گذاشته میشوند.اما هنگامی که «تحرک ذهنی »از گرفتن تصمیم عاجز است،رسیدن به یک تصمیم،هدف شیوه ی تصمیم گیری گروه تصمیم گیری خلاق است .
خلاقیت و نوآوری در هتل:همانگونه که افراد در بکارگیری استعدادهای خلاقیت خویش در رسیدن به نتایج،توانایی های متفاوتی دارند،هتلها هم دربکارگیری استعدادهای اعضای خودجهت فرایندهایا خدمات جدید متفاوتند.مدیران لازم استاز فرایند نوآوری در هتلها آگاه باشند و طی مراحل فرایند،آن را تشویق نمایند،تا هتلها با به کار گیری خلاقیت بتوانند اثربخشتر شوند.نمودار شماره(۱)نکات عمده ی فرایند ارزشیابی نظریها را که توسط دفتر نواوری «ایستمن کداک» تهیه شده نشان میدهد.فرایند خلاق در هتلها از سه مرحله تشکیل شده است:ایجاد نظریه،حل مشکل یا بهبود نظریه،و اجرا .(Utterback, ۱۹۷۴:۶۲۰-۶۲۶ )
ارائه نظریه ها:ارائه نظریه ها درهتل دردرجه اول ومهمترازهمه برجریان افرادواطلاعات بین هتل ومحیط اطراف آن بستگی دارد.برای مثال،اکثریت قریب به اتفاق نوآوریهای تکنولوژیکی در پاسخ به شرایط بازار به وجود آمده است.اگر مدیران هتل از وجود تقاضای بالقوه برای خدمات جدید بی خبر باشند یا از وجود نا رضایتی از خدمات موجود اطلاع نداشته باشنداحتمالا به دنبال نوآوری نمیروند .
مشاوران و متخصصان خارج ازهتل منابع مهم اطلاعاتی مدیران هستند،زیرا آنها غالبا ازخدمات جدید،فرایندها،یا ارائه خدمات در رشته خودشان مطلع هستند.کارکنان جدید ممکن است اطلاعاتی درباره ی نگرشهای انتخابی یا تکنولوژیکی به کارگرفته شده توسط عرضه کنندگان و رقیب ها را داشته باشند.در میان اعضای عادی هتل،آنهایی که پیوسته خودشان را در معرض اطلاعات خارج از هتل قرار میدهند منابع با ارزش نظری های جدید میباشند.این افراد را «توماس ا لن»،«در وازه بان تکنولوژی» نامید، که میتوانند نقش مهم ویژهای را در انگیزش دادن خلاقیت و نوآوری در آزمایشگاهی تحقیق و توسعه ایفا نمایند .
(Myers,(july ۱۹۸۳ ): ۱۹۹-۲۰۶ )
بهبود نظریه:بر خلاف ارائه نظریه،که بوسیله برخوردهای خارجی،بسیار تحریک میشود، بهبود نظریه به فرهنگ هتل و فرایندهای داخل هتل بستگی دارد.ویژگیها،ارزشها،و فرایندهای هتل میتوانند بهبود و کاربرد نظریه های خلاق را حمایت یا جلوگیری کنند.تعهد نسبت به نگرشها ی حل مشکل منطقی این مسئله را افزایش میدهد که کیفیت سطح بالا و نظریه های خلاق تشخیص دغده خواهد شد و کاملا توسعه خواهد یافت .
ساختار هتل همچنین نقش مهمی بازی میکند. هتلهای با ساختار غیر قابل انعطاف که از ارتباطات بین قسمتها جلوگیری به عمل میآورند اغلب،افراد بالقوه مفید را از وجود مشکل بی اطلاع نگه میدارند.با ایجاد موانع ارتباطی در اینگونه هتلها مدیران اغلب از رسیدن به راه حلهای مشکلات که به آنها سخت نیاز دارند بازداشته میشوند.سیستمهای اطلاعاتی مدیریت و سیستمهای حمایتی تصمیم، سیستمهای تخصصی،نظریه های ارائه شده را نگهداری و اصلاح میکنند و دربهبود نظریه ها به مدیران یاری می رسانند .(green et al,( ۱۹۸۳ ): ۹۸-۱۱۲ )
اجرا:مرحله ی اجرای خلاق درهتلها شامل قدمهایی است که یک راه حل یا اختراعی رابه بازار بیاورد.برای ارائه خدمات جدید،این قدمها شامل مهندسی ،بازاریابی، ورشداست.درحالی که میزان بالای نوآوری منافع کوتاه-مدت راکاهش میدهدولی برای رشددراز-مدت ضروری است. مانندهتل های یکه برای مدت مدیدی یک خدمت خاصی را به همان شکل قدیمی به بازار میفرستند و با توجه به فعالیتهای شدید رقبا به تدریج بازارخود را از دست میدهند مگر اینکه در این مو رد دست به نوآوری بزنند .
برای اینکه نواوری موفقیت آمیز باشد باید همبستگی بالایی بین واحدهای مختلف هتل موجود باشد.متخصصان فنی که مسئول قسمت مهندسی خدمات جدیدهستندبایدبا متخصصان ومدیران مالی که مسئول حفظ هزینه های نوآوری با محدودیت های عملی می باشندهمکاری داشته باشند. مدیران هتل که کمک به اصلاح خدمات جدیدمیکنندلازم است با بازاریابان که مسئول تبلیغ ،بهبودویافتن بازارفروش میباشند همکاری کنند. همبستگی کلیه ی این گروه ها برای به ثمررسیدن یک نواوری با کیفیت مطلوب،زمان و بودجه ی مناسب ضروری است.درصورتی که ساختارهتل غیرقابل انعطاف باشدهمبستگی بین فعالیتهای واحدها بسیارمشکل است. برعکس، در صورتی که ارتباطات غیررسمی وکافی بین واحدهای هتلها موجودباشداثرات مثبتی روی نواوری خواهدداشت .(Ebadi &Utterback, (may ۱۹۸۴ ): ۵۷۲-۵۸۵ )به همین دلیل نیروهای کاروساختارهای هتل که همبستگی و ارتباطات بین واحدی را تشویق میکنند ، به ویژه مناسب ایجاد،توسعه ، و اجرای نظریه ها و گرایشهای خلاق میباشند .
ایجاد جو مناسب خلاقیت سازمانی
خلاقیت دریک جومستعدپرورش میابد(جایی که کشف نظریه های جدیدوراه های نوین انجام کارتقویت میشود)قبول چنین محیطهایی برای بسیاری ازمدیران دشواراست.آنها ممکن است با استمرار فرایند تغییر که همراه ضروری خلاقیت است راحت نباشند.آنها همچنین توجه دارند که درجو مستعد، کنترل نظم و هزینه اشکال آفرین است .



برگرفته از سایت :هتلداری ایران



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 15 :: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 >