تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:34 PM | نویسنده : قاسمعلی
توسعه خلاقیت ونوآوری:

اهداف:


1- تقویت ایده پردازی در تولید محصولات جدید و بهبود محصولات موجود


2- گشودن افق های نو و جدید در راستای تقویت توان دفاعی کشور


3-حرکت در جهت کاهش زمان رسیدن از ایده به محصول


4- ایجاد نگرش جدید در پرداختن به مسائل فنی و چگونگی حل خلاقانه آنها


محورها:


1/2- توسعه مدیریت اندیشه و تفکر خلاق


فرآیندی است که در آن نحوه تجزیه وتحلیل مسائل و نظم بخشیدن به فعالیتهای فکری انجام می‌گیرد .


2/2- توسعه توانمندی حل مسائل پیچیده فنی و نوآوری های جهشی با استفاده از TRIZ


TRIZ متدولوژی نوآوری نظام یافته‌ای است که با ابزارها و فرآیندهای خود می‌تواند زمان رسیدن به نوآوری را کاهش داده و نیز باعث گشوده شدن مسیرها و جریان‌های جدیدی برای ایده پردازی و حل مساله‌ها شود




برگرفته از سایت:tridi.ir



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:34 PM | نویسنده : قاسمعلی
زندگی پیچیده امروزی ، هرلحظه در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری ، ضرورت استمرار زندگی فعال . انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه تنوع طلبی خود را ارضاع کند . جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد . امروز شعار (( نابودی در انتظار شماست مگر اینکه خلاق و نوآور باشید )) در پیش روی مدیران همه سازمان ها قرار دارد اما مسؤولیت سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد ، صبغه ای دیگر به خود می گیرد . از این رو سازمان های آموزشی از یک سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی و … در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشند .
 خلاقیت :
صاحب نظران تعریف های متعددی از خلاقیت و نوآوری ارائه داده اند . (( استیفن رابینز )) خلاقیت را به معنای توانایی ترکیب اندیشه ها و نظرات در یک روش منحصر به فرد با ایجاد پیوستگی بین آنان بیان می کند . او نوآوری را به معنای فرآیند اخذ اندیشه خلاق و تبدیل آن به محصول ، خدمات و روش های جدید عملیات می داند . (( رضائیان )) خلاقیت را به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید می داند . نوآوری به کارگیری اندیشه های جدید ناشی از خلاقیت است که می تواند به صورت یک محصول جدید ، خدمت جدید یا راه حل جدید انجام کارها باشد . شاید به جرات بتوان گفت که جامع ترین تعریف خلاقیت توسط (( گیلفورد )) دانشمند آمریکایی عرضه شده است . او خلاقیت را با تفکر واگرا ( دست یافتن به رهیافت های جدید برای مسائل ) در مقابل تفکر همگرا ( دست یافتن به پاسخ ) مترادف دانسته است . افرادی که تفکر واگرا دارند در فکر و عمل خود با دیگران تفاوت دارند و از عرف و عادت دور می شده روش های خلاق و جدید را به کار می برند . برعکس کسانی که از این خصوصیت برخوردار نیستند تفکر همگرا دارند و در فکر و عمل خود از عرف و عادت پیروی می کنند . پس تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه .
امروزه ثابت شده است که برخلاف باور بسیاری که ابداع و خلاقیت را خصوصیت ذاتی بعضی افراد می دانند ، این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد و می توان آن را با کاربرد اصول و فنون معین و ایجاد طرز تفکرهای جدید و ایجاد محیطی مناسب پرورش داد. (( رابرت اپسین )) می گوید : (( من پس از بیست سال تحقیق ، بررسی و مطالعه روی این مساله به این نتیجه رسیدم که همه انسان ها از قوه خلاقیت برخوردار هستند و استثنایی وجود ندارد .)) پس می توان موهبت خلاقیت را با به کارنگرفتن پژمرده نمود و یا با انجام فعالیت هایی که بیشترین امکان را برای پرورش خلاقیت ایجاد می کند آن را توسعه داد . برای رشد استعداد خلاق ، سازمان باید شرایط و جو لازم را فراهم سازد هرچند که خود فرد نیز در رشد این استعداد نقش اساسی دارد .
جهت گیری خلاقیت در سازمان های آموزشی :
1-در اغلب آموزش های سنتی ، فراگیران فقط در معرض مطالب و مهارت های ارائه شده از طرف معلم یا مدیر قرار گرفته و مطابق برنامه از پیش تعیین شده حتی در جزئیات به پیش می روند . در آموزش خلاقانه ، فراگیرنده خود نقش فعال ایفا نموده و مربی یا رهبر به جز در کلیات و جهت اصلی آموزش ، نقش تعیین کننده ای ندارد .
2-برنامه های آموزش و محتوای مطالب حتی الامکان باید موجب رشد و توسعه تفکر واگرا به جای تفکر همگرا در فراگیران شود .
3-شناخت علائق و انگیزه عاطفی و غیرعاطفی هریک از فراگیران برای پیشبرد امر آموزشی ضروری است .
4-مباحث و فنون مطرح شده درهرمرحله ازآموزش وپرورش فراگیرندگان باید کاربردی ملموس و عملی در زندگی و کار فرد داشته باشد .
5-امید به آینده و ایمان و اعتقاد به آنچه پس از تلاش و استمرار نصیب فراگیر خواهدشد باید در دوره های آموزش خلاقیت مورد تاکید قرار گرفته تا انگیزه بیشتری برای فراگیرنده به وجود آید .
6-تجسم وضع آینده مساله و مقایسه آن با وضعیت فعلی ، کمک مفیدی به یافتن راه حل های بدیع خواهد نمود .
اصولا“ استعداد خلاق در محیط های مطلوب ، شکوفا و متبلور می شود بنابراین یکی از الزامات و روش های مهم برای تبلور خلاقیت ، ایجاد فضای محرک ، مستعد و به طور کلی خلاق است . در سازمان های آموزشی علاوه براین که چنین فضایی باید برای معلمان و مدیران مهیا باشد ، معلمان نیز باید زمینه لازم و فضای مطلوب را برای دانش آموزان فراهم سازند .
یکی دیگر از شیوه های مهم و پرجذبه پرورش خلاقیت و نوآوری ، مشورت است . اساسا“ یکی از نشانه های رشد اجتماعی ، شورا و مشورت است و بدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردار می باشند . اسلام نیز انسان را به شورا و مشورت ترغیب نموده و پیامبر اسلام نیز از مشورت به عنوان یک اصل تربیتی استفاده کرده است . در واقع هرقدر مدیران در سازمان های آموزشی از دانش و تجربه کافی برخوردار باشند باز هم مشورت با دیگران ، افق های تازه ای را برای آنها خواهد گشود . حضرت علی (ع) می فرمایند : مهم ترین راه حل ها و صحیح ترین شیوه ها با استفاده از اندیشه های افراد مختلف به دست می آید .
ویژگی های افراد خلاق
بنابرتحقیقات و بررسی های انجام شده توسط صاحب نظران و پژوهشگران ، عوامل زیر در بروز خلاقیت مؤثر می باشد :
نداشتن تعصب نسبت به تغییر ، علاقه به یادگیری و کنجکاو بودن ، علاقه به آزمایش و تجربه دائمی ، گرایش به کارهای پیچیده ، توسعه دامنه دانش و آگاهی خود ، واقع بینی ، اعتماد به نفس بالا ، توجه به زمان و وقت شناسی ، شجاعت در پذیرش عیوب خود ، توانایی تشخیص آنان و قدرت ترک عادت های ناپسند ، توجه توام به رؤیا و عمل ، رک گویی و صراحت بیان ، داشتن قدرت جمع بندی مسائل و قضایا و نتیجه گیری ، بیان عقیده خود در جلسات ، عدم پافشاری در تحمیل عقاید خود ، شوخ طبعی ، میل به ریسک کردن ، پشتکار و تلاش مستمر و داشتن ظرفیت بالا در تحمل ناملایمات .
موانع خلاقیت :
موانع خلاقیت را می توان به سه دسته تقسیم کرد : 1- موانع فردی 2- موانع اجتماعی 3- موانع سازمانی
موانع فردی خلاقیت : نداشتن اعتماد به نفس و ترس از انتقاد و شکست ، تمایل به همگونی و عدم تمرکز ذهنی از مهم ترین آن می باشد به طور کلی موانع فردی خلاقیت شامل موارد ذیل می باشد :
1-عدم اعتماد به نفس 2-دلسرد شدن 3-تاکید بر عادت های پیشین 4-محافظه کاری 5-وابستگی و جمود فکری 6-عدم تمرکز ذهنی 7-عدم استفاده از طرفین مغز 8-مقاوم نبودن 9-کمرویی 10-عدم انعطاف پذیری
تهدیدها
1-رکود علمی نیروی انسانی : منابع انسانی که در واقع زیرساخت آموزش و پرورش هستند متاثر از وقایع و فراز و نشیب های اجتماعی و بعضی باورهای تحمیلی از سوی عوامل بیرونی ، دچار نوعی بی انگیزگی و به دنبال آن رکود علمی گردیده اند که پیامدهای زیان بار و مخرب آن علاوه بر خود منبع بر روی محصول نیز اثر گذاشته و محصول آینده را صرفا“ با ارزش های کمی تربیت نموده و کمتر به کیفیت که در اینجا همان خلاقیت و مهارت های لازم است ، پرداخته می شود .
2-دیدگاه سنتی مدیران و معلمان 3-فضای نامناسب 4-محتوا محوری 5-ارزش گذاری های قالبی و کمی 6-انحراف مسیر ارزش یابی مستمر از اهداف تعریف شده فرصت ها
1-نیروی انسانی موجود ( شناسایی نیروهای دارای ویژگی های فرد خلاق و به کارگیری این افراد در گلوگاه های موجود ) .
2-مجامع تخصصی گروه های آموزشی : با توجه به نقش مشورت در پرورش خلاقیت ، ورود به این مجامع و ایجاد فضای معنوی رشد خلاقیت در همکاران ، به کارگیری و اجرای سیاست های انگیزشی ، رقابتی ، ترویج روش های جدید ، تجربه برگزاری کلاس درس خارج از محیط فیزیکی کلاس ، ترویج نگرش نو به ارزش یابی مستمر می تواند مؤثر واقع شود .
3-کمیته پژوهش : انتخاب رابطین پژوهشی در آموزشگاه ها و هدایت رابطین جهت ترویج ویژگی های خلاقیت و شناسایی دانش آموزان فعال و تشکیل گروه کاری دانش آموزی
4-دانش آموزان : با توجه به بهره هوشی بالای دانش آموزان ایرانی ، وجود استعدادهای درخشان در آنها ، این منبع عظیم منسجم با ایجاد فرصت های لازم ، محیط و فضای مطلوب می تواند تبدیل به نیروی فعال کنجکاو و خلاق گردد .
5-اولیای دانش آموزان : والدین در محیط خانواده این قابلیت را دارند که محیط را جهت تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی آماده نمایند و خود نیز با طرح پرسش و یا پاسخ منطقی به کنجکاوی فرزندان مسیر را هموار نمایند .
راه حل های پیشنهادی معلمان :
1-تدوین و اجرای سیاست های انگیزشی و تشویقی برای همکاران
2-آموزش نیروی انسانی توسط اساتید مجرب در قالب کارگاه های تابستانی
3-طرح موضوع به صورت کاربردی در جلسات شورای معلمان
4-تشویق معلمان به آزمایش کردن و کاربست روش های تازه
5-ایجاد محیط آزاد و روابط صمیمانه میان معلمان و رهبران رسمی مدارس برای کاربست یافته ها و روش های نوین
6-تشخیص ارزش کار و تشویق افرادی که به آزمایش روش های نوین مبادرت می ورزند .
دانش آموزان :
1-برای پرسش های دانش آموزان باید اهمیت قائل شده و آنان را راهنمایی نمود تا خود جواب پرسش ها را بیابند . ( تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی )
2-عقاید غیرعادی باید مورد احترام قرار گیرد و ارزش آن برای کودکان روشن گردد .
3-باید به کودکان نشان داد که عقایدشان دارای ارزش است و عقایدی که امکان اجرای آن در کلاس میسر باشد ، پذیرفتنی است .
4-گاهی اوقات بدون این که تهدیدی از جهت نمره ، ارزش یابی و یا انتقاد در کار باشد باید کودکان را آزاد گذاشت تا کارهایی را که خودشان می خواهند انجام دهند .
5-هرگز نباید در مورد رفتار دانش آموزان بدون این که علل و نتایج آن مشخص شود ، قضاوت نمود .
6-تشویق دانش آموزان به داشتن و ارائه اندیشه های بکر .

برگرفته از سایت:فرایندارزشیابی


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 5:05 PM | نویسنده : قاسمعلی

یک -به موزیک باخ ( Johann Sebastian Bach ) گوش دهید . اگر از سردرد رنج می برید و یا در نیمه های شب دچار توهم می شوید به پزشک مراجعه نمایید .

دو - از تکنیک یورش فکری ( Brainstorm ) استفاده کنید.این تکنیک علاوه بر اینکه مخزنی از ایده ها برای شما ایجاد میکند بلکه به کمک آن می توانید در امور خود تصمیم گیری های بهتری را اتخاذ نمایید

سه -همیشه با خود یک دفترچه و مداد یا خودکار به همراه داشته باشید.هنگامی که ایده ای تازه به ذهن شما می رسد ، آن را یاد داشت نمایید.هنگامی که ایده های یادداشت شده خود را بازخوانی میکنید ، ممکن است 90 درصد آنها بیهوده جلوهکنند اما نگران نباشید این طبیعی است ، 10 درصد از بقیه ایده های یادداشت شده بسیار ارزشمند خواهند بود .

چهار- هنگامی که فکر نویی به ذهن شما می رسد، یک فرهنگ لغت را بازکنید و بطور تصادفی واژه ای را انتخاب نمایید و آنگاه سعی نماییداین فکرنو و آن واژه را با یکدیگر ترکیب نمایید و این روش سبب خواهد شد به نکات جالبی دست یابید. یک مفهوم شناخته شده ساده ای وجود داردکه هنگامی که ذهن شما در شرایط آزاد بسر می برد قادر به خلاقیت نیست و هنگامی که ذهن شما با محدودیت هایی روبرو می شود،شروع به تفکر خواهدکرد و این روش سبب می شود ذهن شما دریک محدودیت قرارگرفته و تفکر نماید .

پنج -مشکلی راکه با آن روبرو هستید ، با دقت تعریف نمایید، و یا آن را بر روی یک کاغذ یا دفترچه الکترونیکی و یا در رایانه با جزئیات شرح دهید.از این طریق شما به نکات تازه و خوبی در خصوص مشکل خود دست می یابید .

شش -اگر نمی توانید تفکرکنید ، بهتر است پیاده روی کنید.یک تغییر آب و هوابرای شما خوب بوده و به آرامی کمک میکند تا سلولهای مغزی شما به تحرک واداشته شوند .

هفت : تلویزیون نگاه نکنید ، زیرا ذهن شما توسط برنامه های تلویزیون اشغال می شود و دیگر قادر نیستید خلاقانه فکرکنید ، گویی با دیدن تلویزیون مغز شما از گوش ها و چشم های شما نشتکرده و خارج می شود .

هشت : از مصرف دارو بپرهیزید ، بعضی از افراد برای تقویت خلاقیت خود از داروهای خاص استفاده میکنند، در حالی که از نگاه دیگران ، این افراد تنها نظیر افرادی هستندکه وابستگی دارویی دارند .

نه - تا می توانید درباره هر چیزی مطالعه کنید ، مغز شما با مطالعه کتاب ورزش میکند.علاوه بر اینکه سبب الهام در ذهن شما می شود بلکه آن را انباشته از اطلاعات میکندکه این خود سبب خواهد شد ، سلولهای مغزی شما با یکدیگر راحت تر ارتباط برقرارکرده و زمینه برای خلق ایده های نو پدید آید .

ده - مغز شما نیز همانند بدن شما نیازمند ورزش کردن است تا به خوبی فعالیت نماید.در صورتی که مغز ورزش نکند ، به مرور سست و بی فایده می شود.شما از طریق مطالعه کردن ، بحث کردن با افراد باهوش می توانید سلولهای مغزی خود را وادار به ورزش کنید. گفتگو با دیگران در رابطه باکارگردانان فیلم ها و سیاست و نظیر اینها برای ذهن شما خوب است و این بهتر از پرخاش کردن بر سر دیگران است .

****

منبع : مقاله " ده گام به سوی تقویت خلاقیت " نویسنده : جفری بام گارتنر ( Jeffrey Baumgartner ) ترجمه : حمید میرزاآقایی -برگرفته از سایت jpb.com

برگرفته از: infosanat.com



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
بررسی نشان می دهد که هر چند افراد خلاق از هوش بالاتر از متوسط برخوردار هستند، اما برای اینکه فرد بسیار خلاق باشد ضرورتا نباید نابغه باشد (نیکولز ۱۹۷۲ ). افراد خلاق تازگی و بدیع بودن را ترجیح می دهند، پیچیدگی مسائل توجه آنان را جلب می کند و به قضاوت های مستقل می پردازند (بارون هارنیگتون ۱۹۸۱ ). علاوه بر توانایی تمام کردن، کامل کردن و یکی کردن افکار گوناگون در این افراد بیش از دیگران است .
افراد خلاق در یکی کردن تفکر کلامی با تفکر بصری (کرشنر ولجر ۱۹۵۸) و تفکر منطقی و تخیلی (سالتر ۱۹۸۰) سرآمدتر از افراد غیر خلاق هستند .
افراد خلاق بیشتر به وسیله علایق درونی خود نسبت به کارهای خلاق برانگیخته می شوند تا عوامل بیرونی نظیر شهرت، پول یا تایید دیگران. در واقع وقتی دلایل بیرونی باعث انجام کارهایی می شود که ذاتا جزو کارهای فکری خلاق به حساب می آید، ممکن است شخص انگیزه خود را برای انجام آن از دست بدهد .
علاوه بر موارد فوق افراد خلاق ویژگی های دیگری نیز دارند که آنها را از سایر افراد متمایز می کند. این ویژگی ها عبارتند از :
1- افراد خلاق، بخش عمده ای از وقت خود را صرف توجه دقیق به اطراف خود می کنند و از این طریق سوژه های جدیدی برای فکر کردن پیدا می کنند .
2- افراد خلاق بسیار کنجکاو بوده و به طور مستمر در جستجوی موضوعات پیچیده، جدید و ناشناخته و عجیب هستند. به همین سبب آنها در مقایسه با افرادی که از توانایی خلاقیت کمتری برخوردار هستند، سوالات بیشتر و پیچیده تری را مطرح می کنند. این ویژگی را به سادگی در بچه ها می توان تشخیص داد .
3- حل مشکلات و مسائل توسط افراد خلاق از اصالت خاصی برخوردار است .
4- افراد خلاق انعطاف پذیر هستند و در ارائه راه حل و اندیشه بکر و بدیع آمادگی بسیار دارند (گلیفورد ۱۹۵۹) آنها با استفاده از این ویژگی، توانایی تعقیب و دستیابی به راه حل مشکل را از راه های مختلف دارا هستند .
5- افراد خلاق به استقلال و ناهمنوایی تمایل دارند و در مواردی که دستورهایی بر خلاف میل و یا اعتقادات خود دریافت کنند به سرپیچی از آنها تمایل نشان می دهند به این سبب اعمال مدیریت در مورد افراد خلاق بسیار دشوار است (کانجرو پیترسن ۱۹۸۴) آنها اگرچه به دستور گرفتن از دیگران اعتقاد ندارند، نیاز مبرم به مورد پذیرش واقع شدن دارند، زیرا این احساس برای آنها آرامش خاطر دلپذیری را ایجاد می کند. ضمنا آگاهی به این مطلب که اندیشه هایشان مورد قبول واقع شده، اتکاء به نفس زایدالوصف در آنان ایجاد می کند .
6- افراد خلاق، مسائل پیچیده را به مسائل ساده ترجیح می دهند و با علاقه مندی بسیار برای یافتن راه حل می کوشند .
7- بر اساس نظریه وایت (۱۹۶۹) افراد خلاق علی رغم استنباط دیگران، بسیار فعال نبوده، با مقایسه با دیگران از هوش و ذکاوت خارق العاده نیز برخوردارنیستند. هوش یکی از پیش نیاز های خلاقیت است و پایین بودن درجه هوشی فرد معمولا به پایین قرار گرفتن ویژگی خلاقیت منجر می شود، اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن شخص نمی کند. کرتاگنبرگ(۱۹۷۲) بر این عقیده است که افراد دارای هوش پایین عموما از نظر خلاقیت نیز ناتوانند و خلاقیت در افراد دارای هوش کمی بالاتر از میانگین بیشتر مشاهده شده است. در این مورد گرتزل(۱۹۶۲) معتقد است که اشخاصی با هوش و ذکاوت خوب در مدارج تحصیلی، بسیار خوب عمل می کنند ولی شاهد کیفی که دلالت بر خلاقیت آنها بکند بسیار کم است. به طور خلاصه پژوهش گران به یک رابطه یا همبستگی نسبتا کم بین هوش و خلاقیت دست یافته اند (آناستاری و شیفر ۱۹۷۱،گتزل و جکسن،۱۹۶۲ ).
8- مسائل و وضعیت هایی را می بیند که قبلا مورد توجه قرار نگرفته است و فکرهای بکری را ارائه می دهد. اصولا یک فرد خلاق بی تفاوت از کنار مسائل نمی گذرد و محیط پیرامون را همیشه با دقت مورد توجه قرار می دهد .
9- ایده ها و تجربیات حاصل از منابع گوناگون را به هم ربط می دهد و آنها را بر مبنای مزیتشان مورد بررسی قرار می دهد. چراکه ارائه فکر مشکل نیست بلکه ارائه فکر و ایده های سودآور، مفید، باصرفه و... مشکل خواهد بود .
10- معمولا چندین شق (بدیل) برای هر موضوع معین دارند، به عبارتی سلاست فکر دارند. یکی از مهم ترین ویژگی افراد خلاق داشتن سلاست فکر است به طوری که همزمان در مورد یک مساله چندین فکر و راه حل را داشته باشد .
11- نسبت به پیش فرض های قبلی تردید می کنند و محدود به رسم و عادت نمی شوند .
موانعی برای بروز خلاقیت وجود دارد که بحث جداگانه ای را می طلبد. مهم ترین آنها عبارتند از :
1- عدم اعتماد به نفس
2- ترس از انتقاد و شکست
3- تمایل به همرنگی و همگونی
4- عدم تمرکز ذهنی

منبع: روزنامه همشهری،
برگرفته از سایت:طراحی صنعتی ایرانی


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
با شتاب روز افزون تحولات و دگرگونیها در دنیای کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات است و به دلیل بی‌ثباتی و تغییر پذیری و نیز غیر قابل پیش‌بینی بودن این تغییرات ، آنچه که کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهره وری و پیشرفت و ترقی آنها مدد می رساند ، همانا استفاده از فرصتها در رقابت با سایر کشورهاست و این امر میسر نمی گردد مگر با درایت و خلاقیت مدیران و نیز تاثیر مدیران در پرورش خلاقیت کارکنان که با کمک یکدیگر در جهت رشد و بالندگی سازمان خود و در نتیجه ، جامعه بکوشند .

از خلاقیت تعاریف متعددی شده است اما خلاقیت از دیدگاه سازمانی عبارت است از ارایه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت سازمان و نوآوری. افزایش خلاقیت در سازمانها می‌تواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات ، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع ، کاهش بورو کراسی، افزایش رقابت ، افزایش کارایی و بهره وری ، ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان منجر گردد .نقش مدیر در پرورش خلاقیت ، تحریک و تشویق کارکنان، تفویض اختیار به کارکنان ، پیدا کردن ذهنهای خلاق و استفاده از خلاقیت دیگران است . نظام مدیریت مشارکتی با تکیه بر خود کنترلی کارکنان ، مشورت ، تشویق به ابتکار و احترام به افراد ، نقش مهمی در پرورش خلاقیت کارکنان ایفا می کند . تکنیک های خلاقیت گروهی شامل تحرک مغزی ، گردش تخیلی، تفکر موازی ، ارتباط اجباری ، شش کلاه تفکر ، از تکنیکهای مؤثر در تقویت تفکر خلاق هستند . خلاقیت دارای سه مؤلفه است: تخصص ، تفکر خلاق و انگیزش که می تواند درونی و بیرونی باشد ، مدیران روی هر سه این خصوصیات می توانند اثر گذارند ولی بر روی انگیزش کارکنان بیشتر از دو مؤلفه دیگر تأثیر گذار هستند .
مقدمه با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری وجریان گسترده اطلاعات ، امروزه‌جامعه‌ما نیازمند آموزش‌مهارتهایی‌است‌که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. . هدف‌باید پرورش‌انسانهایی‌باشد که‌بتوانند با مغزی‌خلاق‌با مشکلات‌روبرو شده‌و به‌حل‌آنها بپردازند . به‌گونه ای‌که‌انسانها بتوانند به خوبی‌با یکدیگر ارتباط‌برقرار کرده‌و با بهره‌گیری‌از دانش جمعی‌و تولید افکار نو مشکلات‌را از میان‌بردارند . امروزه‌مردم‌ما نیازمند آموزش‌‌خلاقیت هستندکه با خلق‌افکار نو به‌سوی‌یک‌جامعه‌سعادتمند قدم‌بردارند. رشد فزاینده‌ اطلاعات‌، سبب‌شده‌است‌که‌هر انسانی‌از تجربه‌و علم‌و دانشی‌برخوردار باشد که‌ دیگری ‌فرصت‌ کسب‌آنها را نداشته‌باشد، لذا به‌ جریان‌ انداختن ‌اطلاعات‌ حاوی‌ علم‌ و دانش‌ و تجربه ‌در بین‌انسانها یکی‌از رموز موفقیت‌ در دنیای‌ امروز است‌. هیچ‌کس‌قادر نیست‌ به‌ میزان ‌اطلاعات ‌واقعی‌هر کس‌که‌ در گوشه‌ ذهن‌او نهفته ‌است ‌پی‌ببرد .
این‌ اطلاعات ‌زمانی‌به‌ حرکت‌ درمی‌اید که‌ انگیزه‌ای ‌قوی‌‌سبب رها شدن آن به‌بیرون ‌ذهن می شود. در این‌مرحله‌ انسانها به ‌سرنوشت‌یکدیگر حساسند و در جهت‌ رشد یکدیگر می‌کوشند و در نهایت‌ سبب‌ می‌شود جریانی ‌از علم‌ و دانش‌و تجربیات‌ میان‌ آنها جاری ‌شود که‌ همین‌ امر زمینه‌ساز نوآوری‌ و خلاقیت‌ خواهد بود. یکی‌از عوامل‌مؤثر در بروز خلاقیت‌در یک ‌جامعه‌،زمینه‌سازی ‌و بسترسازی ‌در بین ‌انسانها جهت‌ ایجاد فرهنگی ‌است‌که‌ در آن‌ همگان‌ در تلاش‌برای‌رشد دادن ‌دیگری‌ هستند و با تاثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند. یکی از شرایط‌ لازم‌برای‌پدیدار شدن‌افکار نو،وجود آرامش ‌برای ‌مغز است‌. به‌ همین ‌خاطر لازم‌ است‌ انسانها بکوشند در جامعه‌ شرایطی‌ پدید اید که ‌در بستر آن‌ مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب‌ساز افکار نو شده‌ و شرایط ‌برای‌ سازندگی‌ در جامعه‌ مهیا شود .
با افزایش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی ‌می‌توان ‌شرایط را برای‌ شکل‌گیری‌ یک‌محیط‌آرامبخش‌ در جامعه ‌فراهم‌کرد، کاهش‌ سپرده‌گذاریهای اخلاقی‌ در جامعه‌ سبب‌می‌شود که‌ زمینه ‌برای‌ گسسته‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعی‌گسترش‌یابد و با سست‌شدن ‌پیوندهای ‌اجتماعی‌، شرایط ‌لازم ‌برای ‌بروز خلاقیت‌ در جامعه‌ سخت‌تر می‌شود. زیرا فرصتی ‌برای‌تفکر کردن ‌وجود نخواهد داشت‌. تعریف خلاقیت از خلاقیت "CREATIVITY" تعریفهای زیادی شده است .
در اینجا برخی از تعاریف مهم راموردبررسی قرار می دهیم : خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان ؛ خلاقیت به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است ؛ خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است ؛ خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین .
الف - تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی : خلاقیت یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است . تفکر عبارت است ازفرایند بازآرایی یا تغییراطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت .تفکر بر دونوع است : 1 - تفکر همگرا 2 - تفکر واگرا 1 - تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت . 2 - تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت ، خلاقیت یعنی تفکر واگرا. براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیده های ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها; خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل ;خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید استمرار آن پس از غیبت آن پدیده‌ها .
ب - تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان «مثلا افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یاخدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و...». روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا 1 در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند: دانش : داشتن دانش پایه ای در زمینه‌ای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی؛ توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسایل؛ سبک فکری : افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد ، سبک فکری ابداعی را بر می گزینند؛ انگیزش : افراد خلاق عموما برای به فعل درآوردن ایده های خود برانگیخته میشوند؛ شخصیت:افرادخلاق عموما دارای ویژگیهای شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛ محیط: افراد خلاق عموما در داخل محیط‌های حمایتی بیشتر امکان ظهور می‌یابند. این محققان مشخص کردند که عمده‌ترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت است.جایی که سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزش خلاقیت ایفا می کنند(استنبرگ و اوهارا 1997) جورج اف نلر در کتاب هنر وعلم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی (preparation) ، نهفتگی، اشراق و اثبات (Verification) را ذکر کرده است از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند.در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز می کنند. در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات ، اندیشه ها،تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد.درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه )فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله ) به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع منجر می شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی اید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند .
خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟ خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیر معمول بین اندیشه ها. یک سازمان که مشوق نوآوری است ساز مانی است که دیدگاههای ناشناخته به مسایل یا راه حلهای منحصر برای حل مسایل را ارتقا می دهد.نو آوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است. سه مجموعه از متغیرها وجود دارند که می توانند نوآوری را ایجاد کنند.آنها به ساختار سازمانی، فرهنگ و توانایی منابع انسانی مربوط می‌شوند .
چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می گذارند؟ بر اساس پژوهشهای گسترده ،با توجه به متغیرهای ساختاری می توانیم سه گزاره را بیان کنیم . اول اینکه ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آنها پایین تر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیکی است.همچنین انعطاف پذیری ، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوریها را آسان تر می کند، بیشتر می‌کنند. دوم اینکه دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است.فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد که بتوانند برای نو آوری هزینه کنند و شکستها را بپذیرند.در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند.البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند. چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می‌گذارد؟ سازمانهای نو آور فرهنگی مشابه دارند.آنها تجربه کردن را تشویق می کنند.آنها هم به موفقیتها و هم به شکستها پاداش می‌دهند .
آنها از اشتباهات تجربه کسب می‌کنند.یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویژگی زیر است: -1پذیرش ابهام؛ -2شکیبایی در امور غیر عملی؛ -3کنترل های بیرونی کم؛ -4بردباری در مخاطره؛ -5شکیبایی در برخوردها؛ 6- تاکید بر نتایج تا بر وسایل.؛ 7-تاکید بر نظام باز. سازمان از نزدیک محیط را کنترل می کند و سریعا به تغییرات آنطور که اتفاق می‌افتند پاسخ می‌دهد. کدام متغیرهای منابع انسانی بر نو آوری اثر می گذارند؟ در مقوله منابع انسانی در می‌یابیم که سازمانهای نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور که روز آمد باشد تشویق می‌کنند.امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرأت می دهند که تغییر پذیر باشند. زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می کنند بر مشکلات چیره می‌شوند و اطمینان میدهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد .
ویژگیهای افراد خلاق روانشناسان سعی داشته اند تامشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، «استیز» عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است : 1 - سلامت روانی و ادراکی : توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع؛ 2 - انعطاف پذیری ادراک : توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی؛ 3 - ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید؛ 4 - ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و درنظرگرفتن چالشهای جدیدمسائل پیچیده؛ 5 - استقلال رای و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو عده ای دیگر ویژگیهای افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می کنند :
1 - خصوصیات ذهنی - کنجکاوی - دادن ایده های زیاد درباره یک مسئله - ارائه ایده های غیرعادی - توجه جدی به جزئیات - دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که درنظر دیگران عادی به شمارمی روند- روحیه انتقادی - علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه - نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی
2 - خصوصیات عاطفی - آرامش و آسودگی خیال - شوخ طبعی - علاقه به سادگی و بی تکلمی در نوع لباس و جنبه‌های گوناگون زندگی - دلگرمی و امید به اینده - توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران - اعتماد به نفس و احترام به خود- شهامت
3 - خصوصیات اجتماعی - پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسایل - مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون - قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران فرصتهای خلاقیت فرصتهای خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصتهای خارجی تقسیم بندی شده است: وقایع غیرمنتظره : مثل شکستها یا موفقیتهای غیرمنتظره، ناسازگاریها و نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها. سه فرصت خارجی در محیط علمی و اجتماعی سازمان نیز عبارت است از: تغییرات جمعیتی و تغییر نگرش ودانش جدید. اهمیت خلاقیت و نوآوری خلاقیت و نوآوری موجب خواهدشد که موارد ذیل تحقق یابد: - رشد و شکوفایی استعدادها و سوق‌دهنده به سوی خودشکوفایی؛ - موفقیتهای فردی ، شغلی و اجتماعی؛ - پیدایش سازمان؛ - تولیدات و خدمات؛ - افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات؛ - افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت؛ - کاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع؛ - افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان؛ - ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان؛ - ارتقای بهره وری سازمان؛ - موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان؛ - رشد و بالندگی سازمان؛ - تحریک و تشویق حس رقابت؛ - کاهش بوروکراسی اداری «کاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی»؛ - تحریک و مهیاکردن عوامل تولید. ویژگیهای سازمان خلاق برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از: - رقابت کامل و فشرده است : در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت می‌پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛ - فرهنگ : یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است .
برپایه یک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل می‌گیرد .
- دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت کنند .
- احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد کنند .
- ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است .
- در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛ کارگروهی روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست ;
- استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اند که تغییر یک ارزش مثبت است .
نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداکردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار می‌کند تا هرکسی خود مشکل خود را حل کند . برای اینکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند . یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است . خودکنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش می‌گذارد. ‌مدیران‌ می‌توانند هر سه‌مولفه‌خلاقیت‌ یعنی ‌تخصص، مهارتهای‌تفکر خلاق‌ و انگیزش‌ را تحت‌تاثیر قرار دهند. اما واقعیت‌آن‌است‌که‌ تاثیرگذاری‌ بر دو مولفه‌اول ‌بسیار دشوارتر و وقت‌گیرتر از انگیزش‌است انگیزش‌درونی‌را می‌توان‌حتی‌با تغییرات‌جزئی‌در محیط‌ سازمان‌ به‌ طور قابل‌ملاحظه‌ای‌افزایش‌داد. این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ مدیران‌ باید بهبود تخصص‌ و مهارتهای‌ تفکر خلاق ‌را فراموش‌کنند. اما زمانی‌که‌اولویت‌بندی‌در اقدام‌مطرح‌می‌شود، آنها باید بدانند که‌اقدامات‌موثر بر انگیزش‌ درونی، نتایج‌ فوری‌تری‌ را موجب‌خواهند شد .
خلاقیت گروهی سازمانها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی ومستمر استفاده کنند این تکنیک ها از این قرارند: تکنیک تحرک مغزی (طوفان فکری): یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه‌ها به صورت گروهی، تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئله‌ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود فی‌البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ‌ها بر روی تابلویی نوشته می‌شوند به طوری که همه اعضای جلسه می‌توانند آنها را ببینند. این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه‌ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می‌‌‌‌‌دهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی مومجب افزایش اثربخشی می‌گردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابی‌های سریع باعث می‌شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فی‌البداهه بودن نظرات است. تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق ‌در کتاب‌ «شش‌کلاه ‌تفکر » یک‌روش‌خلاقانه ‌ارایه می‌کند و از طریق‌آن‌می‌کوشد نشست‌افراد به ‌دور یکدیگر را به‌اقدامی ‌ثمربخش ‌و کارا تبدیل‌کند .
«دوبونو» سعی‌می‌کند به‌کسانی‌که‌به‌دور هم جمع‌ می‌شوند، بیاموزد که‌ به‌ تفکر خود نظم‌ دهند و آنگاه‌در این‌میان‌، به‌ راههای‌خلاقانه بیندیشند و با یک‌ هماهنگی‌ مدبرانه‌ نتایج ‌را طبقه‌بندی‌ و اولویت‌بندی‌ کرده ‌و در تصمیم‌گیریها از آن استفاده‌ کنند. گردش تخیلی: در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون (W.J.Gordon) نتایج پژوهش‌های 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت امکان وجود می‌یابد. او در گروه‌های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعاره‌ای به گردشی تخیلی ترغیب می‌کرد و در این حالت ایده‌ها و نظرات بدیعی را کشف می‌کرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعاره‌ها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود می‌رسید و روابط تازه‌ای را بین پدیده‌ها پیدا می‌کرد. آنان پدیده‌هایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایده‌های جدیدی دست می‌یافتند .
در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام می‌گرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانس‌ها (Synectics ) نیز نامیده اند. تهییج‌ذهنی‌یا تکنیک‌ گوردون روشی‌ است‌ بسیار مناسب‌جهت ‌یافتن ‌راه‌حلهای‌ جدید برای‌مسئله‌ و نیز برای‌ اکتشافات‌علمی ‌و فنی. این‌روش‌ فرایندی‌ خاص‌ و منحصر به‌فرد و در عین‌حال‌موثر دارد. فرایند به کارگیری این رویکرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن‌; ب «کشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی .
در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است. تفکر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می‌سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن باز می ماند درحالی که تفکر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف می‌سازد و اطلاعات و تجربه‌های جدید صرفا به اندیشه‌های قبلی افزوده نمی‌شود، بلکه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند.یکی از راههای تحقق تفکر موازی ،ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن (Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن‌ شده و با تعدیل آن می‌توان به اندیشه نووعملی دست یافت. راه دیگر درتفکرموازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می‌گشایید و لغاتی را می‌خوانید و می‌کوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجه‌ای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده‌اید. ارتباط اجباری: یکی دیگر از شیوه‌های آشکارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی ‌آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طورکه از نام آن استفاده می‌شود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادکرد. نتیجه گیری گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد ، کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند . بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی ، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصتهای پیش‌رو ، به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امکان پذیر نیست. از مهمترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود یکی افزایش انگیزش در میان کارکنان است‌‌، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان ، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار می‌روند همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش می‌دهد، ایجاد گروه‌های کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشه‌های متفاوت می‌تواند اشتیاق افراد را به کار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارتهای تفکر خلاق را ارتقا می‌بخشد‌، پاداش و تشویق ، ارتقای شغلی ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزیابیهای بی مورد و وقت گیر و ایجاد فضای کاری آرام و بدون ترس و بیم ، حمایت سازمانی‌، تقویت همکاریهای متقابل و احساس هدف مشترک بین کارکنان و مدیران و ایجاد جذابیت کاری برای کارکنان ، همه از جمله عوامل مهمی هستند که مدیران با تأثیر بر آنها و نیز اثرگذاری بر روی دو مؤلفه دیگر یعنی تخصص و تفکر خلاق ، می توانند به ارتقا و پیشرفت سازمان خود و در نتیجه ترقی جامعه کمک کنند

برگرفته از سایت:birtak



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
در جهان امروز تفکر، کارآفرینی و استفاده از آن در سازمان‌ها امری اجتناب ناپذیر است. همان طور که تولد و مرگ سازمان‌ها به بینش، بصیرت و اندیشه‌موسسان بستگی دارد، رشد و بقای آنها نیز به عواملی نظیر توانایی، خلاقیت و نوآوری منابع انسانی آنها وابسته است.

اگر برنامه‌ریزان، تصمیم گیرندگان و کارکنان سازمان خلاق باشند، فرصت‌ها را بهتر درک کرده و قادرند از منابع موجود به منظور نوآوری استفاده ‌بیشتری کرده و در نتیجه با رشد سریع‌تر بیشتر دوام آورند.


بنابراین به منظور رسیدن به این نتیجه باید فعالیت‌های کارآفرینانه را در سازمان‌ها ترویج داد که به آن اصطلاحاً "کارآفرینی سازمانی" نیز می‌گویند.


برای کارآفرینی فردی و یا کارآفرینی سازمانی نیاز به دو ویژگی اصلی و اساسی است که آن دو عبارت است از خلاقیت و نوآوری


اما خلاقیت و نوآوری چیست؟


خلاقیت و نوآوری از آن واژه‌ها هستند که بیشتر وقت‌ها با یکدیگر اشتباه می‌شوند برخی در این اندیشه‌اند که این دو با یکدیگر مترادفند، اما در واقع آنها تفاوت‌های زیادی با یکدیگر دارند.


خلاقیت به زبان ساده یعنی تولید یک اندیشه و فکر نو و یا حتی نگاهی کنجکاوانه به پدیده‌ای قدیمی در حالی که، نوآوری، عملی ساختن آن اندیشه و فکر است.


به عبارت دیگر، خلاقیت به توانایی ایجاد اندیشه‌ها و ایده‌های نو اشاره دارد ولی نوآوری به معنای کاربردی ساختن، به اجرا گذاشتن یا تولید کالاها یا خدمات جدید است که هدف از آن ایجاد فایده و منفعت اجتماعی است. به نظر برخی از پژوهشگران فرد خلاق ممکن است نوآور نباشد. یعنی می‌تواند دارای ایده‌های جدید و نو باشد ولی توانایی تولید، عرضه و یا فروش آنها را نداشته باشد ولی فرد نوآور غالباً خلاق است .



برگرفته از سایت:آسیا



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت به معنای به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است . خلاقیت هم چون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یک عامل مشترک در تمام خلاقیت ها این است که فرد خلاق مجموعه ی عوامل را طوری در کنار هم قرار می دهد که منتج به ترکیب این عوامل در الگوی جدید می شود. خلاقیت یک فعالیت فکری و ذهنی است که در نهایت به نوآوری که محصول عملی آن است منجر می شود .

 ایده های جدید با اندیشیدن به دست می آید که در آن ذهن به طور عمیق با یک مسئله درگیر می شود و به تجسم آن می پردازد و یا با حذف و یا ترکیب واقعیت های موجود، به روشن شدن فکر جدید کمک می کند. منشاء فکر جدید، قوه تصور و تخیل است که سر نخ های مختلفی را که به دست می آید در آن مورد ارزیابی قرار گرفته و به هم ربط داده می شود تا بهترین فکر به دست آید. افکار بشری با یک دیگر ارتباط دارند و بافت به هم پیوسته ای را تشکیل می دهند. به همین دلیل قدرت تداعی در ایجاد و ظهور یک فکر جدید بسیار کارساز و مؤثر است. علاوه بر قوه تصور و تخیل وجود محیط خلاق از مهم ترین عوامل رشد خلاقیت است. در محیط خلاق از اندیشه های جدید و نو به جای انتقاد، استقبال می شود و تمایلات دگرگونی و تغییر با مقاومت و ممانعت مواجه نمی گردد . ایجاد فضای محرک و خلاق باید از خانواده مورد توجه قرار گیرد و در کنار ایجاد این فضا استقلال لازم به فرد داده شود و فرد از طریق اظهارنظر و کنجکاوی برای رسیدن به سؤالات خود تلاش کند. یعنی فرد در صورت یافتن جوابی غیر از القاعات بیرونی،آزادی یا جسارت نفی کردن را داشته باشد و یافته های خود را به صورت مدون درآورد زیرا در سایه به نمایش گذاشتن افکار و اندیشه ها چشمان آدمی با چرخه ای از نگاه، سکوت تفکر و نوشتن مواجه می گردد. اگر انسان بخواهد به افکاری نو برسد باید بنویسد و باید لحظاتی از عمر خویش یا روز خود را به نوشتن اختصاص دهد. انسان با نوشتن قادر می گردد که افکار خویش را وسعت دهد و این اقدام زمینه ساز جست وجوگری در انسان می شود . پرواضح است که قرار گرفتن صبر و جست وجوگری در کنار نگاه، سکوت، تفکر و نوشتن محصولات زیبایی را پدید آورد و زمینه ساز افکار نو در انسان می شود .
ادیسون می گوید: تمام پیشرفت های عالم گیر خود را از جمله اختراع برق، مدیون تفکر منظم و یادداشت برداری دقیق اوست .
یک فرد خلاق، احساس توانمندی را در خود پرورش می دهد. با محبت، ناکامی ها را می پذیرد و نیرو هایش را در تحقق اهدافی که دارد بسیج می کند و بسیار ریسک پذیر است. ایام گران بهای عمر را به بطالت تباه نمی کند، خوب می داند که بیکاری و وقت گذرانی و به فراغت پرداختن بیش از اندازه، اسباب تکدر خاطر می شود .
یک انسان خلاق، یک اندیشمند عینی است، دارای تحرک ذهنی فراوان است، از انگارهای انفعالی حذر می کند و علاقه مند و با نشاط در جهت هدف هایش گام بر می دارد .
یک فرد خلاق مشتاق و هدف گراست. احساس جوانی دائم دارد، احساسی که همه به آن نیاز دارند و متأسفانه اغلب از آن محروم هستند. خلاصه این که ملتی که خلاقیت را قدر می داند، خلاق را بر صدر می نشاند و جامعه ای که تفکر خلاق ما را پاس می دارد، فرهیختگان را سپاس می گذارد و زمینه های خلاقیت را در همه ی عرصه های علمی و تربیتی به کار می بندد.

برگرفته از سایت:نصیر



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت ، بزرگترین عصیان در عالم هستی است . برای خلق کردن باید از همه ی قید و بندها رها شد ، و گر نه خلاقیت تو، چیزی جز تقلید و نسخه برداری نخواهد بود : فقط یک نسخه ی بدل ! تو فقط هنگامی می توانی خلاق باشی که فردیت خویشتن را دریابی . تو به عنوان بخشی از روان شناسی عامه ی مردم نمی توانی چیزی خلق کنی .
روان شناسی عامه ی مردم غیر پویا و غیر خلاق است ، چون زندگی کسالت آوری را سپری می کند : هیچ رقص و سرود و تفریحی نمی شناسد : از این روی قالبی و فاقد قوه ی ابتکار است .
فرد خلاق نمی تواند راه رفته را طی کند : باید راه خود را در میان جنگلهای انبوه زندگی بیابد . باید تنها گذر کند : باید از ذهن توده ی مردم ، از روان شناسی عامه ی مردم ، مبرا و متمایز باشد . ذهن جمعی ، پست ترین ذهن در دنیاست – حتی افراد به اصطلاح احمق هم از حماقت جمعی برترند . اما هیچ جمع گرایی از بازار رشوه گری برخوردار است ، به این معنی که فقط برای افرادی احترام و افتخار قائل است که مصرانه راه ذهن جمعی را تنها راه صحیح بدانند .
در گذشته ، افراد خلاق : نقاشان ، موسیقی دانان ، شاعران ، مجسمه سازان – صرفا از روی ضرورت محض مجبور بودند از حسن شهرت و احترام چشم بپوشند . آنها مجبور بودند زندگی سنت شکنانه ای را در پیش بگیرند . زندگی یک خانه به دوش – این تنها راه ممکن برای بروز و ظهور خلاقیت آنان بود . در آینده دیگر لزومی به این کار نیست . اگر حقیقت نهفته در این گفته ها را با دل و جان احساس کنید ، آنگاه در آینده هر کس می تواند به عنوان فردی شاخص زندگی کند . دیگر نیازی به زندگی سنت شکنانه نیست . زندگی سنت شکنانه محصول فرعی یک زندگی جزمی ، متحجر و قراردادی است ، که آبرو در آن حرف اول را می زند .
تلاش واقعی عارفان ین است که با نابود ساختن ذهن جمعی ، تک تک افراد را آزاد سازند تا بتوانند خودشان باشند. به این ترتیب دیگر مشکلی بر س راه نخواهد بود : آنگاه هر کس می تواند هر طور دلش خواست زندگی کند . در حقیقت ، انسانیت فقط آن روزی می تواند به واقع متولد گردد که (( عصیان فرد )) مورد احترام قرار گیرد. انسانیت هنوز زاده نشده است : هنوز در درون رحم به سر می برد . آنچه به عنوان انسانیت ملاحظه می کنید ، صرفا یک پدیده ی بسیار مخدوش و در هم و بر هم است – مگر آن که به هر کس آزادی فردی – آزادی مطلق – بدهیم تا خودش باشد و به شیوه خودش اعلام موجودیت کند ... و البته به نحوی که مزاحم دیگران نباشد. این بخشی از آزادی است : هیچ کس نباید برای دیگران سد و مانعی ایجاد کند .
برای خلق کردن باید از همه قید و بندها رها شد ، وگرنه خلاقیت تو چیزی جز تقلید و نسخه برداری نخواهد بود ! فقط یک نسخه بدل ! تو فقط هنگامی می توانی خلاق باشی که فردیت خویشتن را دریابی .
اما تا به امروز رسم بر این بوده که همه در کار یکدیگر فضولی کنند – حتی در چیزهایی که کاملا جنبه ی خصوصی داشته و هیچ ربطی به اجتماع ندارد . به عنوان مثال ، وقتی تو عاشق می شوی ، این چه ربطی به اجتماع دارد ؟ این پدیده ای کاملا شخصی است . به بازار کسب و کار چه کار دارد ؟
بشریت برای رشد به بستر جدیدی احتیاج دارد – به بستر آزادی . سنت شکنی یک واکنش بود – یک واکنش ضروری – اما اگر دورنمای من موفق از کار در آید و به نتیجه برسد ، دیگر ذهن جمعی یی در میان نخواهد بود که مردم را زیر سلطه بگیرد . آنگاه هر کس با خودش راحت است . البته نباید مزاحم دیگران بود – تا آنجا که به زندگی تو مربوط است ، تو باید مطابق با شرایط خودت زندگی کنی . فقط آن موقع ، خلاقیت وجود دارد .
خلاقیت بوی خوش آزادی فردی است .

برگرفته از سایت:charismaco.com

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
همه کودکان بالقوه خلاق هستند اما این توانایی بدون تمرین خاموش می شود .
خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر ... ممکن است متوقف شود .
خلاقیت به عنوان یکسری ویژگی های شخصیتی :
برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: جسارت ، کنجکاوی ، انعطاف پذیری، استقلاب، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن و .... .
خلاقیت به عنوان یکسری شرایط محیطی :
منظور از شرایط محیطی، افراد، مکان ها، اشیا، و تجربیات است. کودکان از هیچ قادر به خلق چیزی نیستند. آنها برای ترسیم کردن یا خلق چیزی نیاز به تجربه دارند. بعنوان نمونه، کودکی که فرودگاه یا مرز هوایی را ندیده است به سختی می تواند در بازی ها یا فعالیت دیگرش، فعالیت خلاقانه ای داشته باشد. به همین ترتیب، در بیان خلاقیت، هرچه زمینه تجربیات فرد یا مکان ها، اشیا و سایر افراد بیشتر باشد، عملکرد وی در فعالیت های خلاقانه بیشتر است .
محیط خانه یکی از عوامل مهم در پرورش خلاقیت محسوب می گردد. اگر در محیط خانه دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به این موضوع وجود داشته باشد. کودکان بیشتر استعداد های خود را بروز می دهند. تحقیقات نشان داده است که اگر :
- والدین به کودکانشان احترام بگذارند،
- نسبت به توانایی فرزندشان اعتماد داشته باشند،
- به کودکان شان اجازه کشف کردن و تصمیم گیری بدهند،
- ارزش های خانواده همیشه بر مبنای صداقت، شایستگی، منطق و موفقیت باشد، به پرورش و رشد خلاق کودکان خود کمک کرده اند .
موانع خلاقیت :
همانطور که محرک های محیطی و عوامل خانوادگی می توانند خلاقیت را افزایش دهد، شرایط منفی هم می تواند آن را محدود کند. ٤ نوع شرایط محیطی که مانع توانایی خلاقیت می شوند عبارتند از :
والدین :
والدین اغلب انتظارات خاصی از کودکان شان دارند، متأسفانه کودکان خلاق ممکن است با این انتظارات هماهنگ نیاشند. کودکان خلاق اغلب اقتدار. محدودیت ها ، منطق و انتظارات والدین را زیر سؤال می برند. این کودکان بصورت متفاوتی عمل و رفتار می کنند. والدین ممکن است این رفتارهای خلاق را نوعی بی ادبی قلمداد کنند یا رفتارهای کودک شان را خیلی عجیب و غریب ، نابالغ، غیر عادی یا شیطانی بداند. بنابراین لازم است والدین اطلاعات کافی و لازم درخصوص ماهیت خلاقیت و فرایند آن داشته باشند
مدرسه :
معلم ممکن است ارزش کودک خلاق را درک نکند. اغلب کودک خلاق باید در موقعیت مدرسه بر اساس همنوایی کامل عمل کند . کودک یاد میگیرد شب سیاه است و اگر در نقاشی اش از رنگ دیگری غیر از آن استفاده کند مورد تمسخر قرار می گیرد .
اخیراً تأکید بسیاری در این خصوص وجود دارد که در مدارس فرصت بسیار کم و نا محدودی برای فعالیت های خلاق کودکان در نظر گرفته می شود. همچنین برخی از کودکان در کلاس های درسی غیر خلاق زندان می شوند و به آنها گفته می شود « بنشین سرجایت». به همین دلیل یکی از ضروریات نظام آموزشی، توجه به استعداد های خلاق کودکان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضای مناسب برای پرورش آن استعدادهاست .
نقش های جنسی :
در هر جامعه ای نقش های جنسی خاصی وجود دارد، در اغلب مواقع این نقش ها علاوه بر محاسنش محدودیت هایی برای کودکان فراهم می کند. وقتی ما انتظار داریم کودک پسرمان فعال، مستقل و قوی باشد و برعکس دخترمان منفعل، وابسته و از خود گذشته و فداکار باشد با این شیوه به کودکان مان آسیب می رسانیم اگر نقش های جنسی به این صورت برای کودک دیکته شود، پسرها از رسیدن به فعالیت های آرام خودداری می کنند و دخترها از دستیابی به فعالیت ها و تجربیات فعال و زنده دوری می کنند. در حالی که هر دو نوع تجربه برای فرایندخلاقیت ضروری است .
جامعه، سنت و فرهنگ :
مفاهیم متفاوتی هستند اما هر یک، رفتارها، ارزش ها و نگرش های خاصی را دیکته می کنند، اینها به شکل انتظارات منتقل می شوند. متأسفانه ممکن است کودکان خلاق با یک دستور کار متفاوت عمل کنند. مشکل زمانی بروز می کند که بزرگسال همه پاسخ ها را دارد و از کودک انتظار دارد که در قالب چارچوب ها رفتار کند. مثلاً اغلب گفته می شود : « این شیوه ای است که خانواده من اینطور عمل می کند». بدیهی است که احترام به انتظارات جامعه، سنت ها و فرهنگ از اهمیت بسیاری برخوردار است به شرط آنکه قید و بندهای دست و پا گیر برای افراد بوجود نیاورد .
چگونه خلاقیت کودکان را افزایش دهیم :
١ - محیطی مناسب برای انجام کارهای خلاق آنها فراهم نمایید .
٢ - امکانات و وسایلی در اختیار آنها قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیت ها ی خود را ابراز نمایند.( به عنوان مثال وسایل موسیقی، نقاشی و طراحی و ...)
٣ - کارهای خلاق کودکان را تشویق کنید و آنها را در معرض نمایش قرار داده و از ارزیابی بیش از حد آنان خودداری کنید .
٤ - به عنوان بزرگسال، خود به انجام کارهای خلاق بپردازد و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاق تان باشند .
٥ - به شیو ه های آموزشی در خانواده خود توجه داشته باشید .
٦ - برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل شوید .
٧ - از تأکید بر تصورات قالبی در خصوص جنسیت کودکان شدیداً خودداری نمایید . ( به عنوان مثال دختر ماشین بازی نمی کند، پسر عروسک بازی نمی کند یا پسر گریه نمی کند ).
٨ - امکان شرکت در فعالیت ها و کلاسهای ویژه را برای آنان فراهم نمایید .
٩ - اگر مشکلات یا گرفتاریهای در خانواده وجود دارد از آن مشکلات به شیوه مثبتی استفاده کنید و با تشویق به کودک خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید .
١٠ - توجه داشته باشیید که استعداد فقط سهم کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن از اهمیت بیشتری بر خوردار است .
١1 - اجازه بدهید کودک خودش باشد حتی اگر رفتارهای عجیب از او سر بزند و سعی کنید در حضور جمع کودک خود را خلاق معرفی نکنید؛ در غیر این صورت اطرافیان انتظارات بیش از حدی از کودک شما خواهند داشت .
١٢ - با کودک خود شوخ طبع و مهربان باشید .

برگرفته از سایت:persionoz.com.au

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
با شتاب روز افزون تحولات و دگرگونیها در دنیای کنونی که عصر اطلاعات و ارتباطات است و به دلیل بی‌ثباتی و تغییر پذیری و نیز غیر قابل پیش‌بینی بودن این تغییرات ، آنچه که کشورهای جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را در جهت افزایش بهره وری و پیشرفت و ترقی آنها مدد می رساند ، همانا استفاده از فرصتها در رقابت با سایر کشورهاست و این امر میسر نمی گردد مگر با درایت و خلاقیت مدیران و نیز تاثیر مدیران در پرورش خلاقیت کارکنان که با کمک یکدیگر در جهت رشد و بالندگی سازمان خود و در نتیجه ، جامعه بکوشند .

  از خلاقیت تعاریف متعددی شده است اما خلاقیت از دیدگاه سازمانی عبارت است از ارایه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت سازمان و نوآوری.افزایش خلاقیت در سازمانها می‌تواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات ، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع ، کاهش بورو کراسی، افزایش رقابت ، افزایش کارایی و بهره وری ، ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان منجر گردد .نقش مدیر در پرورش خلاقیت ، تحریک و تشویق کارکنان، تفویض اختیار به کارکنان ، پیدا کردن ذهنهای خلاق و استفاده از خلاقیت دیگران است . نظام مدیریت مشارکتی با تکیه بر خود کنترلی کارکنان ، مشورت ، تشویق به ابتکار و احترام به افراد ، نقش مهمی در پرورش خلاقیت کارکنان ایفا می کند . تکنیک های خلاقیت گروهی شامل تحرک مغزی ، گردش تخیلی، تفکر موازی ، ارتباط اجباری ، شش کلاه تفکر ، از تکنیکهای مؤثر در تقویت تفکر خلاق هستند . خلاقیت دارای سه مؤلفه است: تخصص ، تفکر خلاق و انگیزش که می تواند درونی و بیرونی باشد ، مدیران روی هر سه این خصوصیات می توانند اثر گذارند ولی بر روی انگیزش کارکنان بیشتر از دو مؤلفه دیگر تأثیر گذار هستند .
با پیشرفت روز افزون دانش و فناوری وجریان گسترده اطلاعات ، امروزه‌جامعه‌ما نیازمند آموزش‌مهارتهایی‌است‌که با کمک آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوری به پیش برود. . هدف‌باید پرورش‌انسانهایی‌باشد که‌بتوانند با مغزی‌خلاق‌با مشکلات‌روبرو شده‌و به‌حل‌آنها بپردازند. به‌گونه ای‌که‌انسانها بتوانند به خوبی‌با یکدیگر ارتباط‌برقرار کرده‌و با بهره‌گیری‌از دانش جمعی‌و تولید افکار نو مشکلات‌را از میان‌بردارند . امروزه‌مردم‌ما نیازمند آموزش‌‌خلاقیت هستندکه با خلق‌افکار نو به‌سوی‌یک‌جامعه‌سعادتمند قدم‌بردارند .
رشد فزاینده‌ اطلاعات‌، سبب‌شده‌است‌که‌هر انسانی‌از تجربه‌و علم‌و دانشی‌برخوردار باشد که‌ دیگری ‌فرصت‌ کسب‌آنها را نداشته‌باشد، لذا به‌ جریان‌ انداختن ‌اطلاعات‌ حاوی‌ علم‌ و دانش‌ و تجربه ‌در بین‌انسانها یکی‌از رموز موفقیت‌ در دنیای‌ امروز است‌. هیچ‌کس‌قادر نیست‌ به‌ میزان ‌اطلاعات ‌واقعی‌هر کس‌که‌ در گوشه‌ ذهن‌او نهفته ‌است ‌پی‌ببرد. این‌ اطلاعات ‌زمانی‌به‌ حرکت‌ درمی‌آید که‌ انگیزه‌ای ‌قوی‌‌سبب رها شدن آن به‌بیرون ‌ذهن می شود. در این‌مرحله‌ انسانها به ‌سرنوشت‌یکدیگر حساسند و در جهت‌ رشد یکدیگر می‌کوشند و در نهایت‌ سبب‌ می‌شود جریانی ‌از علم‌ و دانش‌و تجربیات‌ میان‌ آنها جاری ‌شود که‌ همین‌ امر زمینه‌ساز نوآوری‌ و خلاقیت‌ خواهد بود .
یکی‌از عوامل‌مؤثر در بروز خلاقیت‌در یک‌جامعه‌،زمینه‌سازی‌و بسترسازی‌در بین ‌انسانها جهت‌ ایجاد فرهنگی‌است‌که‌ در آن‌ همگان‌ در تلاش‌برای‌رشد دادن ‌دیگری‌ هستند و با تاثیر بر روی یکدیگر به پیشرفت جامعه کمک می کنند .
یکی از شرایط‌ لازم‌برای‌پدیدار شدن‌افکار نو،وجود آرامش ‌برای ‌مغز است‌. به‌ همین ‌خاطر لازم‌ است‌ انسانها بکوشند در جامعه‌ شرایطی‌ پدید آید که ‌در بستر آن‌ مغز بیندیشد و تکامل یابد و سبب‌ساز افکار نو شده‌ و شرایط ‌برای‌ سازندگی‌ در جامعه‌ مهیا شود. با افزایش‌ سپرده‌گذاریهای‌ اخلاقی ‌می‌توان ‌شرایط را برای‌ شکل‌گیری‌ یک‌محیط‌آرامبخش‌ در جامعه ‌فراهم‌کرد، کاهش‌ سپرده‌گذاریهای اخلاقی‌ در جامعه‌ سبب‌می‌شود که‌ زمینه ‌برای‌ گسسته‌ شدن‌ روابط‌ اجتماعی‌گسترش‌یابد و با سست‌شدن ‌پیوندهای ‌اجتماعی‌، شرایط ‌لازم ‌برای ‌بروز خلاقیت‌ در جامعه‌ سخت‌تر می‌شود. زیرا فرصتی ‌برای‌تفکر کردن ‌وجود نخواهد داشت‌ .
تعریف خلاقیت
از خلاقیت "CREATIVITY" تعریفهای زیادی شده است . در اینجا برخی از تعاریف مهم راموردبررسی قرار می دهیم :
خلاقیت یعنی تلاش برای ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعی یا اقتصادی سازمان ؛
خلاقیت به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است ؛
خلاقیت یعنی توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید در بحث مدیریت نظیر به وجود آوردن یک محصول جدید است ؛ خلاقیت عبارت است از طی کردن راهی تازه یا پیمودن یک راه طی شده قبلی به طرزی نوین .
الف - تعریف خلاقیت از دیدگاه روانشناسی : خلاقیت یکی از جنبه های اصلی تفکر یا اندیشیدن است . تفکر عبارت است ازفرایند بازآرایی یا تغییراطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت .تفکر بر دونوع است : 1 - تفکر همگرا 2 - تفکر واگرا
1 - تفکر همگرا عبارت است از فرایند بازآرایی یا دوباره سازی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت .
2 - تفکر واگرا عبارت است از فرایند ترکیب و نوآرایی اطلاعات و نمادهای کسب شده موجود در حافظه درازمدت ، خلاقیت یعنی تفکر واگرا .
براساس این تعریف خلاقیت ارتباط مستقیمی با قوه تخیل یا توانایی تصویرسازی ذهنی دارد. این توانایی عبارت است از فرایند تشکیل تصویرهایی از پدیده های ادراک شده در ذهن و خلاقیت عبارت است از فرایند یافتن راههای جدید برای انجام دادن بهتر کارها ;
خلاقیت یعنی توانایی ارائه راه حل جدید برای حل مسائل ;خلاقیت یعنی ارائه فکرها و طرحهای نوین برای تولیدات و خدمات جدید استمرار آن پس از غیبت آن پدیده‌ها .
ب - تعریف خلاقیت از دیدگاه سازمانی
خلاقیت یعنی ارائه فکر و طرح نوین برای بهبود و ارتقای کمیت یا کیفیت فعالیتهای سازمان «مثلا افزایش بهره وری، افزایش تولیدات یا خدمات، کاهش هزینه ها، تولیدات یاخدمات از روش بهتر، تولیدات یا خدمات جدید و ...».
روبرت جی استرنبرگ و لیندا ای اوهارا 1 در بررسی های خود شش عامل را در خلاقیت افراد موثر دانسته اند :
دانش : داشتن دانش پایه ای در زمینه‌ای محدود و کسب تجربه و تخصص در سالیان متمادی؛

توانایی عقلانی: توانایی ارائه ایده خلاق از طریق تعریف مجدد و برقراری ارتباطات جدید در مسایل؛

سبک فکری : افراد خلاق عموما در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مدیریت ارشد ، سبک فکری ابداعی را بر می گزینند؛
انگیزش : افراد خلاق عموما برای به فعل درآوردن ایده های خود برانگیخته میشوند؛
شخصیت:افرادخلاق عموما دارای ویژگیهای شخصیتی مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهای بیرونی و داخلی و نیز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند؛
محیط: افراد خلاق عموما در داخل محیط‌های حمایتی بیشتر امکان ظهور می‌یابند .
این محققان مشخص کردند که عمده‌ترین دلیل عدم کارایی برنامه های آموزش خلاقیت تاکید صرف این برنامه ها بر تفکر خلاق به عنوان یکی از شش منبع موثر در خلاقیت است.جایی که سایر عوامل نیز تاثیر بسزایی در موفقیت و شکست برنامه های آموزش خلاقیت ایفا می کنند(استنبرگ و اوهارا 1997)2 جورج اف نلر در کتاب هنر وعلم خلاقیت برای خلاقیت مراحل چهارگانه: آمادگی (preparation) ، نهفتگی، اشراق و اثبات (Verification) را ذکر کرده است2از این دید، افراد خلاق ابتدا با مسئله یا یک فرصت آشنا شده و سپس از طریق جمع آوری اطلاعات با مسئله یا فرصت مورد نظر درگیر می شوند.در مرحله بعد افراد خلاق روی مسئله تمرکز می کنند .
در این مرحله فعالیت ملموسی مشاهده نمی شود و فرد سعی در نظم دادن تفکرات ، اندیشه ها،تجارب و زمینه های قبلی خود جهت نیل به یک ایده دارد.درگیری ذهنی عمیق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه )فراهم کردن فرصت (جهت تفکر بر مسئله ) به خلق و ظهور ایده ای جدید و بدیع منجر می شود. در نهایت فرد خلاق در صدد برمی آید صلاحیت و پتانسیل ایده خویش را به اثبات برساند .
نوآوری
منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول ، فرایند وخدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به کارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است .
خلاقیت و نوآوری چگونه با هم مرتبط شده اند؟
خلاقیت به طور عام یعنی توانایی ترکیب اندیشه ها به شیوه ای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیر معمول بین اندیشه ها .
یک سازمان که مشوق نوآوری است ساز مانی است که دیدگاههای ناشناخته به مسایل یا راه حلهای منحصر برای حل مسایل را ارتقا می دهد.نو آوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است .
سه مجموعه از متغیرها وجود دارند که می توانند نوآوری را ایجاد کنند.آنها به ساختار سازمانی، فرهنگ و توانایی منابع انسانی مربوط می‌شوند .
چگونه متغیرهای ساختاری بر نوآوری اثر می گذارند؟
بر اساس پژوهشهای گسترده ،با توجه به متغیرهای ساختاری می توانیم سه گزاره را بیان کنیم.اول اینکه ساختارهای مکانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیرا که تخصص کاری آنها پایین تر است، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیکی است.همچنین انعطاف پذیری ، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوریها را آسان تر می کند، بیشتر می‌کنند.دوم اینکه دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است.فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد که بتوانند برای نو آوری هزینه کنند و شکستها را بپذیرند.در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند.البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند .
چگونه فرهنگ سازمانی بر نوآوری اثر می‌گذارد؟
سازمانهای نو آور فرهنگی مشابه دارند.آنها تجربه کردن را تشویق می کنند.آنها هم به موفقیتها و هم به شکستها پاداش می‌دهند.آنها از اشتباهات تجربه کسب می‌کنند.یک فرهنگ نوآور دارای هفت ویزگی زیر است :
-1پذیرش ابهام؛
-2شکیبایی در امور غیر عملی؛
-3کنترل های بیرونی کم؛
-4بردباری در مخاطره؛
-5شکیبایی در برخوردها؛
6- تاکید بر نتایج تا بر وسایل.؛
7-تاکید بر نظام باز .
سازمان از نزدیک محیط را کنترل می کند و سریعا به تغییرات آنطور که اتفاق می‌افتند پاسخ می‌دهد .
کدام متغیرهای منابع انسانی بر نو آوری اثر می گذارند؟
در مقوله منابع انسانی در می‌یابیم که سازمانهای نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضای خود را آن طور که روز آمد باشد تشویق می‌کنند.امنیت شغلی در سطح عالی برای کارکنان خود فراهم می آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را کاهش دهند و به افراد جرأت می دهند که تغییر پذیر باشند. زمانی که اندیشه ای جدید تکامل می یابد پیشتازان تغییر فعالانه و با شور و شوق اندیشه را تعالی می بخشند و آن را حمایت می کنند بر مشکلات چیره می‌شوند و اطمینان میدهند که نوآوری به مرحله اجرا در خواهد آمد .
ویژگیهای افراد خلاق
روانشناسان سعی داشته اند تامشخصات افرادی که دارای سطح بالایی از خلاقیت هستند مشخص کنند، «استیز» عوامل زیر را برای افراد خلاق بیان داشته است :
1 - سلامت روانی و ادراکی : توانایی ایجاد تعداد زیادی ایده به طور سریع؛
2 - انعطاف پذیری ادراک : توانایی دست کشیدن از یک قاعده و چارچوب ذهنی؛
3 - ابتکار: توانایی در ایجاد و ارائه پیشنهادهای جدید؛
4 - ترجیح دادن پیچیدگی نسبت به سادگی: توجه کردن و درنظرگرفتن چالشهای جدیدمسائل پیچیده؛
5 - استقلال رای و داوری: متفاوت بودن از همکاران در ارائه نظرات و اندیشه های نو عده ای دیگر ویژگیهای افراد خلاق را به صورت زیر دسته بندی می کنند :
1 - خصوصیات ذهنی - کنجکاوی - دادن ایده های زیاد درباره یک مسئله - ارائه ایده های غیرعادی - توجه جدی به جزئیات - دقت و حساسیت نسبت به محیط به خصوص به نکاتی که درنظر دیگران عادی به شمارمی روند- روحیه انتقادی - علاقه وافر به آزمایش کردن و تجربه - نگرش مثبت نسبت به نوآفرینی
2 - خصوصیات عاطفی - آرامش و آسودگی خیال - شوخ طبعی - علاقه به سادگی و بی تکلمی در نوع لباس و جنبه‌های گوناگون زندگی - دلگرمی و امید به آینده - توانایی برقراری ارتباط عمیق و صمیمانه با دیگران - اعتماد به نفس و احترام به خود- شهامت
3 - خصوصیات اجتماعی - پیش قدمی در قبول و رویارویی با مسایل - مسئولیت پذیری و توانایی سازمان دادن به فعالیت های گوناگون - قدرت جلب حس اعتماد و اطمینان دیگران
فرصتهای خلاقیت
فرصتهای خلاقیت در چهار گروه فرصت داخلی و سه گروه فرصتهای خارجی تقسیم بندی شده است: وقایع غیرمنتظره : مثل شکستها یا موفقیتهای غیرمنتظره، ناسازگاریها و نیازهای فرایندی و تغییرات در صنایع و بازارها .
سه فرصت خارجی در محیط علمی و اجتماعی سازمان نیز عبارت است از: تغییرات جمعیتی و تغییر نگرش ودانش جدید .
اهمیت خلاقیت و نوآوری
خلاقیت و نوآوری موجب خواهدشد که موارد ذیل تحقق یابد :
- رشد و شکوفایی استعدادها و سوق‌دهنده به سوی خودشکوفایی؛
- موفقیتهای فردی ، شغلی و اجتماعی؛
- پیدایش سازمان؛
- تولیدات و خدمات؛
- افزایش کمیت، تنوع تولیدات و خدمات؛
- افزایش کیفیت تولیدات و خدمات و موفقیت در رقابت؛
- کاهش هزینه ها، ضایعات و اتلاف منابع؛
- افزایش انگیزش کاری کارکنان سازمان؛
- ارتقای سطح بهداشت روانی و رضایت شغلی کارکنان سازمان؛
- ارتقای بهره وری سازمان؛
- موفقیت مجموعه مدیریت و کارکنان سازمان؛
- رشد و بالندگی سازمان؛
- تحریک و تشویق حس رقابت؛
- کاهش بوروکراسی اداری «کاهش پشت میزنشینی ومشوق عمل گرایی»؛
- تحریک و مهیاکردن عوامل تولید .
ویژگیهای سازمان خلاق
برخی از ویژگیهای سازمان خلاق عبارتند از :
- رقابت کامل و فشرده است : در یک سازمان درصورتی خلاقیت صورت می‌پذیرد که رقابت کامل در آن حاکم باشد؛
- فرهنگ : یکی از عوامل عمده ای که به بالندگی مدیریت کمک می کند فرهنگ مردم است . برپایه یک فرهنگ خوب ، اتلاف وقت گناه محسوب می شود. بدیهی است درچنین بستر مناسبی جهت رقابت، خلاقیت یا سازمانهای پویا بهتر شکل می‌گیرد .
- دسترسی به مدیران : سازمانهای خلاق بر این اعتقاد هستند که دانش در سطح سازمان به وفور پراکنده شده است و مدیران به راحتی می توانند افکار و نظرات دیگران رامستقیم و بدون واسطه دریافت کنند .
- احترام به افراد: ویژگی دیگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند که می توانند همگام با نیازهای سازمان ، رشد کنند .
- ارائه خدمات مردمی : هدف نهایی در این سازمانها توجه به نیازمندیهای جامعه وجلب رضایت آحاد مردم است .
- در سازمان خلاق افراد دارای یک تخصص ویژه نیستند و این امکان را دارند که برای قرارگرفتن درجایگاه مناسب گردش شغلی داشته باشند؛
کارگروهی
روابط دائمی و بلندمدت کارکنان با این نوع سازمانها و درنتیجه برخورداری آنها ازامنیت شغلی از دیگر ویژگیهای این سازمانهاست ;
- استقبال مدیران از عامل تغییر: در این سازمانها تمامی مدیران ، مسئله تغییر را به عنوان تنها عامل ثابت و گریزناپذیر می دانند و با خشنودی آن را پذیرفته و در برابر آن مقاومت نمی کنند. طبیعی است در چنین سازمانی ضرورت ندارد که مدیر بخش زیادی از وقت خود را برای جلوگیری برخورد با تغییرات اختصاص دهد زیرا همه به این باور رسیده اندکه تغییر یک ارزش مثبت است .
نقش مدیر در پرورش خلاقیت: نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت ونوآوری را در افراد ایجاد، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد آنها میتواند مانع این امر حیاتی شود.هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیداکردن ذهنهای خلاق .مدیرخلاق باید فضایی بیافریند که خود بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیزبرای خلاقیت تحریک کند و این فضا، فضایی است که از کار روزمره به دور است وبه نحوی تفویض اختیار می‌کند تا هرکسی خود مشکل خود را حل کند .
برای اینکه افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پرجاذبه پرورش شخصیت انسانها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت است وبدون تردید افرادی که اهل مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آنان که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند . یک سازمان خلاق تا اندازه زیادی به خودکنترلی کارکنانش وابسته است . خودکنترلی خود را درخواستن و تمایل برای ارائه ابتکار و خلاقیت به نمایش می‌گذارد .
‌مدیران‌ می‌توانند هر سه‌مولفه‌خلاقیت‌ یعنی ‌تخصص، مهارتهای‌تفکر خلاق‌ و انگیزش‌ را تحت‌تاثیر قرار دهند. اما واقعیت‌آن‌است‌که‌ تاثیرگذاری‌بر دو مولفه‌اول‌بسیار دشوارتر و وقت‌گیرتر از انگیزش‌است انگیزش‌درونی‌را می‌توان‌حتی‌با تغییرات‌جزئی‌در محیط‌ سازمان‌ به‌ طور قابل‌ملاحظه‌ای‌افزایش‌داد. این‌ بدان‌ معنا نیست‌ که‌ مدیران‌ باید بهبود تخصص‌ و مهارتهای‌ تفکر خلاق ‌را فراموش‌کنند. اما زمانی‌که‌اولویت‌بندی‌در اقدام‌مطرح‌می‌شود، آنها باید بدانند که‌اقدامات‌موثر بر انگیزش‌ درونی، نتایج‌ فوری‌تری‌ را موجب‌خواهند شد .
خلاقیت گروهی
سازمانها می توانند از انواع تکنیک های توسعه خلاقیت گروهی به شکل جدی ومستمر استفاده کنند این تکنیک ها از این قرارند :
تکنیک تحرک مغزی (طوفان فکری ):
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه‌ها به صورت گروهی، تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مسئله‌ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود فی‌البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند. پاسخ‌ها بر روی تابلویی نوشته می‌شوند به طوری که همه اعضای جلسه می‌توانند آنها را ببینند. این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه‌ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است، افراد در حالت گروهی بیسش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می‌‌‌‌‌دهند . رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی مومجب افزایش اثربخشی می‌گردد. همچنین عدم وجود انتقاد و یا ارزیابی‌های سریع باعث می‌شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد. نکته دیگری که در موثر بودن تحرک مغزی قابل ذکر است فی‌البداهه بودن نظرات است .
تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر: «ادوارد دوبونو» پدر تفکر خلاق ‌در کتاب‌ «شش‌کلاه‌تفکر» یک‌روش‌خلاقانه ‌ارایه ‌می‌کند و از طریق‌آن‌می‌کوشد نشست‌افراد به‌دور یکدیگر را به‌اقدامی‌ثمربخش‌و کارا تبدیل‌کند .
«دوبونو» سعی‌می‌کند به‌کسانی‌که‌به‌دور هم جمع‌ می‌شوند، بیاموزد که‌ به‌ تفکر خود نظم‌ دهند و آنگاه‌در این‌میان‌، به‌ راههای‌خلاقانه بیندیشند و با یک‌ هماهنگی‌ مدبرانه‌ نتایج ‌را طبقه‌بندی‌ و اولویت‌بندی‌ کرده ‌و در تصمیم‌گیریها از آن استفاده‌ کنند .
گردش تخیلی: در سال 1691 روانشناسی به نام گوردون (W.J.Gordon) نتایج پژوهش‌های 10 ساله خود را در مورد افراد خلاق منشر کرد و ضمن آن اعلام داشت که ذهن آدمی به هنگام ابراز خلاقیت و ابتکار در یک حالت خاص روانی است که اگر بتوانیم آن حالت را ایجاد کنیم خلاقیت امکان وجود می‌یابد. او در گروه‌های ایجاد خلاقیت اعضای گروه را از طریق به کارگیری یک جریان تمثیلی و استعاره‌ای به گردشی تخیلی ترغیب می‌کرد و در این حالت ایده‌ها و نظرات بدیعی را کشف می‌کرد. ذهن افراد در این گردش خیالی با دستاویز استعاره‌ها به نکاتی نو که هدف جلسه خلاقیت بود می‌رسید و روابط تازه‌ای را بین پدیده‌ها پیدا می‌کرد. آنان پدیده‌هایی را که چندان تجانسی با هم نداشتند تلفیق و ترکیب می کردند و به ایده‌های جدیدی دست می‌یافتند. در جلسات خلاقیت به کمک استعاره و تخیل کار تلفیق و ترکیب در ذهن افراد انجام می‌گرفت و از این رو روش «گوردون» را شیوه تلفیق نامتجانس‌ها (Synectics ) نیز نامیده اند .
تهییج‌ذهنی‌یا تکنیک‌ گوردون روشی‌ است‌ بسیار مناسب‌جهت ‌یافتن ‌راه‌حلهای‌ جدید برای‌مسئله‌ و نیز برای‌ اکتشافات‌علمی ‌و فنی. این‌روش‌ فرایندی‌ خاص‌ و منحصر به‌فرد و در عین‌حال‌موثر دارد. فرایند به کارگیری این رویکرد عبارت است از: الف «شناسایی و تجزیه وتحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن‌; ب «کشف راه حلهایی برای آن جوهره ازطریق دیدگاه غیرمرتبط با موضوع ; ج «تلاش برای تبدیل راه حلهای به دست آمده به راه حل نهایی . در جلساتی که از این روش استفاده می شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می شود دقیقا اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است .
تفکر موازی: واضع این شیوه «ادوارد دوبونو» روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می‌سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن باز می ماند درحالی که تفکر موازی نگاه فردرا به نقاط جدید معطوف می‌سازد و اطلاعات و تجربه‌های جدید صرفا به اندیشه‌های قبلی افزوده نمی‌شود، بلکه آنهارا تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می کند.یکی از راههای تحقق تفکر موازی ،ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن (Intermediate impossible) است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن‌ شده و با تعدیل آن می‌توان به اندیشه نووعملی دست یافت . راه دیگر درتفکرموازی پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می‌گشایید و لغاتی را می‌خوانید و می‌کوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده وبه نتیجه‌ای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده‌اید .
ارتباط اجباری: یکی دیگر از شیوه‌های آشکارساختن خلاقیتها و ظاهر ساختن توانایی ‌آفرینندگی موجود در افراد شیوه ارتباط اجباری است .د راین شیوه همان طورکه از نام آن استفاده می‌شود باید بین دو گروه از پدیده ها ارتباطی اجباری ایجادکرد .
نتیجه گیری
گسترش و سرعت تغییرات در سراسر جهان باعث شده که خلاقیت بیش از پیش اهمیت یابد ، کشورها فقط با ابتکار و نوآوری می توانند خود را با شرایط جدید وفق داده و همگام با دگرگونیها به پیش روند . بدیهی است در دنیای پیچیده کنونی ، سازمانهایی در رقابت با سایرین موفق ترند که بتوانند از فرصتهای پیش‌رو ، به بهترین نحو استفاده کنند و این امر جز با افزایش خلاقیت و نو آوری امکان پذیر نیست. از مهمترین راهکارهای ایجاد و افزایش خلاقیت در کارکنان که باید توسط مدیران به کار بسته شود یکی افزایش انگیزش در میان کارکنان است‌‌، انتصاب متناسب افراد با تخصص آنها و عدم اجبار شغل نامناسب به افراد ، ایجاد هماهنگی مناسب با کارکنان ، دادن آزادی عمل و تفویض اختیار نیز از عوامل افزایش انگیزش درونی به شمار می‌روند همچنین در اختیار قرار دادن منابع مهمی چون زمان و تخصیص منابع مالی نیز انگیزش را در افراد افزایش می‌دهد، ایجاد گروه‌های کاری و حمایت متقابل اعضای گروه و نیز ترکیب اندیشه‌های متفاوت می‌تواند اشتیاق افراد را به کار و دستیابی به هدف افزایش داده و در نتیجه تجربیات و مهارتهای تفکر خلاق را ارتقا می‌بخشد‌، پاداش و تشویق ، ارتقای شغلی ، اعتنا و اعتماد ، عدم ارزیابیهای بی مورد و وقت گیر و ایجاد فضای کاری آرام و بدون ترس و بیم ، حمایت سازمانی‌، تقویت همکاریهای متقابل و احساس هدف مشترک بین کارکنان و مدیران و ایجاد جذابیت کاری برای کارکنان ، همه از جمله عوامل مهمی هستند که مدیران با تأثیر بر آنها و نیز اثرگذاری بر روی دو مؤلفه دیگر یعنی تخصص و تفکر خلاق ، می توانند به ارتقا و پیشرفت سازمان خود و در نتیجه ترقی جامعه کمک کنند .


برگرفته از سایت:مدیر



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی
آیا دوست دارید خلاقیتتان را بالا ببرید؟ آیا فکر می کنید خلاقیت بالا باعث بهبود زندگیتان خواهد شد؟
قبل از دادن پاسخ بله یا خیر به سوال بالا، ببینید واژه ی خلاقیت در نظر شما واقعاً چه مفهومی دارد؟
اگر تصور می کنید خلاقیت فقط برای هنرمندان لازم است، درحالیکه شما مدیر یا معاون یک شرکت هستید، احتمالاً پاسخ شما به سوال بالا منفی خواهد بود. اما باید بدانید که مفهوم خلاقیت چیزی بسیار فراتر از هنر و هنرمندان است و در کلیه ی عرصه های زندگی برای همه مورد نیاز است .
تصور شما از یک فرد خلاق احتمالاً کسی است که در یک اتاق زیر شیروانی که پر از تابلوهای نقاشی است زندگی میکند. یا نویسنده ای که همه ی روز خود را پشت یک کامپیوتر مشغول کار کردن بر روی رمان جدید خود می گذراند. یا یک موسیقیدان، بازیگر، یا خواننده که روی صحنه مشغول اجراست. همه این افراد به طرز هنرمندانه ای کار خود را به دیگران نشان می دهند، و می توان گفت که افراد خلاقی هستند حتی اگر کسی از هنر آنها لذت نبرد .
اما در مورد یک مدیر شرکت که افکار جدیدی برای تولید یک محصول جدید در سر دارد چه می توان گفت؟ فردی که برای به مرحله ی عمل درآوردن افکار و ایده های خود، شرکتی تاسیس کرده و صدها نفر را استخدام می کند؟ به نظر شما آیا این کار هم نیازمند خلاقیت نیست؟
در مورد یک دانشمند محقق که در آزمایشگاه خود مشغول به کار است، و سعی دارد تا ماده ای جدید برای ساختن دارویی برای درمان یک بیماری خطرناک بسازد، چه میتوان گفت؟ آیا این هم کاری خلاق نیست؟ مادری که سعی دارد تا با بودجه ی کم خود غذاهای خوشمزه برای کودکانش بپزد چطور؟ او فردی خلاق نیست؟
برای یک نفر ممکن است خلاقیت به معنای چسباندن صدف های دریایی در اطراف یک نقاشی برای قاب گرفتن آن باشد. برای فردی دیگر خلاقیت در حل یک مسئله ی دشوار فیزیک است .
وقتی مفهوم خلاقیت را فقط در چارچوب هنر تعریف کنیم، مطمئناً خیلی تفکرات و ایده های ناب و خلاقانه را نادیده گرفته ایم . هنرمندی که نقاشی می کند و نویسنده ای که رمان می نویسد، هر دو با دانشمندی که در آزمایشگاه کار می کند و آن مؤسس شرکت و آنکه با صدف دریایی برای نقاشی ها قاب درست می کند، وجه مشترک دارند
همه ی آنها روی مشکلات و راه حلهایی برای آنها کار می کنند که سابقاً وجود نداشته است . این افراد از فکرشان برای تصویر راه های جدید برای انجام کارها استفاده میکنند .
آنها ایده هایی جدید، دیدگاهی جدید، محصولات جدید و تکنیک های جدید ابداع میکنند. گاهی اوقات توانایی خلاق بودن منجر به شهرت و ثروت می شود و گاهی هم فقط یک نوع احساس رضایت شخصی در فرد ایجاد می کند .
حال سؤال این است که آیا ما می توانیم توانایی خلاق بودن خود را تقویت کنیم؟ بله، یاد گرفتن اینکه چطور خلاق باشیم کاری بسیار لذت بخش و مفرح است . اکثر ما در دوران کودکی قبل از اینکه قانون های جهان را یاد بگیریم، بسیار خلاق بودیم. راه های بسیار زیادی برای زنده کردن دوباره ی این روحیه خلاقیت در ما وجود دارد .
برخی از این تکنیک ها شامل افکار بکر و ناگهانی، طرح ریزی فکر، اشکال مختلف هیپنوتیزم و مدیتیشن و خواب های هدایت شده می باشد .
همه ی این تکنیک ها یک وجه اشتراک دارند: همه ی آنها سعی دارند تا از انتقادات و قضاوت های درون مغز ما عبور کنند .
همه ی ما ندایی درونی داریم که بر هر چه ما به آن فکر میکنیم و انجام می دهیم، نگاهی نقادانه دارد. اکثر اوقات ممکن است متوجه این ندای درونی باشیم و این ندا تاثیری شگرف بر عملکردهای ما در زندگی دارد .
در اکثر ما این ندای درونی بسیار منفی است. مهم نیست که در مورد چه فکر کنیم یا قصد انجام چه کاری را داشته باشیم، این ندای درونی دقیقاً مثل یک ضبط صوت مداوم مشغول انتقاد کردن و عیبجویی از کارهای ما و افکار و ایده هایمان است .
وقتی ما به فکری جدید برمی خوریم، ندای درونیمان به ما می گوید: "این فکری احمقانه است." یا اینکه می گوید، "من نباید هیچ وقت فردی متوسط باشم، باید بدرخشم و همیشه بهترین باشم. همه ی افکار من باید نوگرایانه و عالی باشد . اگر ایده های من از همان ابتدا عالی نباشد، من شکست خورده ام و بهتر است دیگر تلاشی نکنم ."
این منتقد درونی منفی همیشه به صورت یک ندا نیست و گاهی تصاویری از شکست خود مشاهده می کنیم. یا احساس ترس و خجالت به ما دست می دهد که ما را از دنبال کردن ایده ها و اعمال جدید و خلاقانه باز می دارد .
منتقد درونی شما وقتی از شما انتقاد می کند و می گوید که افکار و ایده هایتان جالب نیست، شریر و زیان آور نیست. در واقع این منتقد سعی دارد تا شما را خجالت زده شدن در برابر واکنش ها و عکس العمل های منفی اطرافیان درمورد ایده های شما محافظت کند .
این منتقد درونی سعی دارد تا از ما فردی کامل و مطمئن بسازد، اما ممکن است گاهی تاثیرات مخربی نیز داشته باشد
اگر این گفتگوهای نقادانه درونی ما اکثراً منفی باشد، توانایی های خلاقانه ما فروکش کرده و رفته رفته از بین می روند. و این حس انتقادگر درونی به جای اینکه به ما کمک کند تا افکار بهتری ایجاد کنیم، توانایی ما را برای مطرح کردن ایده ها و افکار جدید نابود می کند .
شما نمی توانید در آنِ واحد هم انتقادگر و هم خلاق باشید. این دو رویکرد نیازمند طُرق فکری متفاوت از یکدیگر هستند. رویکرد انتقادانه، تحلیلگرایانه، و قضاوتیِ مغز ما از عهده ی ایجاد و تولید ایده ها و افکار جدید و خلاقانه بر نمی آید .
حتی نوع موج مغزی که هنگام افکار خردگرایانه و تحلیلگرایانه ایجاد می شود کاملاً با زمانی که افکار و ایده های خلاقانه تولید می کنیم متفاوت است .
اما اگر می خواهید خلاق باشید، موقعش رسیده است که با این منتقد سرسخت درونی مقابله کنید و او را پی نخود سیاه بفرستید !

برگرفته از سایت:cloob.com

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:57 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

امروزه مسایل سازمانی با بکارگیری راه حل های کهنه قابل حل نیستند.از سویی با پیش بینی وقایع نیز نمی توانیم ،مشکلاتی را که در آینده پیش روی خواهیم داشت ،برطرف کنیم.لذا باید به گونه ای دیگر اندیشید چنانچه سهراب سپهری شاعر معاصر نیز می گوید:"جور دیگر باید دید" و این گونه دیدن چیزی نیست ،مگر نگاه و توجه بیشتر به موضوعاتی چون خلاقیت ،نوآوری ،هنر ،عشق ، زیبایی ،طبیعت و ارزشهای انسانی

در این راستا خانه مدیران سازمان مدیریت صنعتی در یکی از نشست های خود از آقای دکتر بهرخ خوشنویس، مخترع و استاد دانشگاه University Southern California) USC) دعوت بعمل آورد تا تجارب و دیدگاه خود را درباره خلاقیت های تکنولوژیکی در اختیار مدیران حاضر در این نشست قرار دهد.
آقای دکتر خوشنویس ،سخنان خود را با تاکید بر این جمله آغاز کرد که کلیدی ترین مساله در جامعه ما و تمام جوامع در حال توسعه ،خلاقیت است .یعنی مساله ای که با آن درست برخورد نشده است .خلاقیت نه ژنتیکی است و نه مربوط به نژادی خاص، بلکه اکتسابی است .زمینه اش در نهاد انسان ها قرار دارد و قابلیت های بسیار زیاد آن انسان را از حیوان جدا می کند.خلاقیت به راحتی پدیدار نمی شود و اغلب باهوش ،حافظه و... اشتباه گرفته می شود. در این راستا آموزشی به شیوه صحیح انجام نمی شود.همه آموزش ها بر توسعه نیمکره چپ مغز متمرکز است . تمام امور سمبولیک ،ریاضی، زبان ،هندسه و... مربوط به نیکره چپ مغز است بندرت بر روی نیکره راست کار می شود و اغلب به آن بی توجهی می شود .به عبارت بهتر همیشه یاد می گیریم که چگونه آنچه وجود دارد را آنالیز کنیم و به این نکته که چگونه طرح مورد نظر از خلاقیت نشات گرفته است ،بی توجهی می شود.تا زمانی که خلاقیت به صورت یک نیاز درنیاید،انسان خلاق نمی شود.بدون نگرانی ، انگیزش ، درگیری ذهنی و صرف وقت برای خلاقیت امری ناممکن است .
وی افزود ، خلاقیت هیچ ارتباطی با تحصیلات و سواد ندارد،چنانچه در طول تاریخ بسیاری از زندانی هایی که اغلب بی سواد بوده اند ،برای فرار از خود خلاقیت های بسیاری نشان داده اند.
عرفا معتقدند که وقتی نیاز در انسان شکل می گسرد،او به سمت مراد حرکت می کند .این نیاز از طلب در عرفان شروع می شود .عرفا دعا می کنند که این طلب پیش بیاید و به تبع آن بقیه مسایل انجام می شود.این طلب هم اتفاق نمی افتد مگر آنکه نیازی حس شود و این نیاز توسط سیستم های ارزشی حس می شود. تا زمانی که به شرایط فعلی قانع باشیم ،محرکه ای برای حرکت وجود ندارد.زمانی حرکت به صورت نیاز درمی آید که انسان از شرایطی که در آن هست ،ارزیابی انجام دهد و به سمت جلو حرکت کند.ارزیابی با سیستم ارزش انجام می شود ، لذا سیستم ارزشی باید درست باشد تا تحرک در انسان جان بگیرد. در این صورت انسان با آگاهی و اعتقاد به اینکه ،آنچه انجام می دهد مفید است ،مصمم حرکت می کند.بنابراین لازم است که انسان از صمیم قلب باور داشته باشد،که حرکتی را که انجام می دهد ،که جنبه های انسانی آن را در نظر گرفته است و به دنبال چنین انگیزه هایی است .
دکتر خوشنویس ،اهمیت خلاقیت و نوآوری را از دیدگاه چند تن از بزرگان مطرح کرد و گفت : تولید کردن کار انسانی است ولی خلق کردن کاری خدایی . بالاتر از انسان تولید کننده ، انسان دیگری است . علاقه به خلاقیت ، احساسات بدی چون حسادت ،جاه طلبی و غیره را از بین می برد .من یا باید خودم خلق کنم یا باید برده آنچه باشم که دیگری خلق کرده است .
چرا خلاقیت مهم است
سخنران در ادامه سخنان خود افزود ، قوی ترین عامل برای کسب اعتماد به نفس خلاقیت است . حتی در کشور های پیشرفته نیز اگر سیستم های خلاق آنها از کار بیافتد، از رقابت ها عقب می افتند و نابود می شوند لذا تنها راه نجات کشورهای در حال توسعه خلاقیت است و راه دیگری ندارند. افرادی که خلاق نیستند مدام در پی کپی کردن هستند و بهترین حالت ایده آل آنها این است که کپی کردن را به نحو احسن انجام دهند. در صورتی که آدم خلاق به دنبال شکستن سیستم های موجود است و آنچه خلق می کند را قادر است توسعه دهد و بهتر کند .او با نیکره راست مغز خود استراتژی تدوین می کند و با نیمکره چپ تاکتیک .بهتر بگویم راز موفقیت افراد خلاق استفاده از هر دو نیمکره مغزشان است .
دکتر خوشنویس تاکید کرد که خلاقیت در همه زمینه ها است .در انواع و اقسام هنر ، صنعت و... با این تفاوت که اگر در صنعت خلاقیت انجام شود به آن اختراع (INVENTION)گویند.برای خلاق بودن مواردی چون اتکا به نفس ، نترسیدن از مخاطره ،داشتن اتکا به نفس،نترسیدن از مخاطره ،داشتن پایه های علمی درست ، تحمل ابهام،دادن آزادی به خود و گرفتار نشدن در گشتاور روانی از اهمیت بسزایی برخوردارند.به طور کلی میتوان گفت برای خلاق بودن TRUTH(واقعیت و صداقت)GOODNESS(خوب بودن)وBEAUTY(زیبایی)سه عامل لازم و با اهمیت است.مراد از واقعیت این است که به حقیقت عشق بورزیم. این حقیقت از طریق طبیعت به بهترین وجه جلوه میکند . بهترین زبان طبیعت هم علم است.پس به علم علاقمند باشیم و به دانشمندان احترام بگذاریم .عشق به زیبایی نیز از طریق هنر است . باید به جنبه های مختلف هنر احترام بگذاریم و در نهایت خوب بودن در طرز تلقی ها و ارزشها متجلی می شود.ارزشها باید واقعی و براساس آرمانهای بزرگ باشد.نترسید و سعی کنید بر روی زمین اثر گذارید.
فرق روش تحقیق و روش اختراعی
این مخترع،تفکر خلاق را فرایندی که در آن ایده هایی که از ضمیر نا خودآگاه و آگاه انسان نشات می گیرد تعریف کرد و گفت : فرق روش تحقیق و اختراعی در این است ،روش تحقیقی معمولا براساس فکر عمودی است.شما مساله را دارید و به صورت عمودی در آن عمیق و عمیق تر می شوید.این روش براساس منطق است و پیش بینی اینکه چگونه ،با چه هزینه ای و در چه مدت زمانی انجام می شود ، ممکن می شود .به همین دلیل برای پروژه های طحهای اولیه (PROPOSAL)نوشته می شود.به عبارتی اقدامات را می توان زمان بندی و برنامه ریزی کرد و نتیجه کار به صورت گزارش فنی در نشریات مختلف قابل چاپ است.اما روش اختراعی بیشتر براساس گسترده فکر کردن و عمیق شدن است .آدمهای خلاق انسانهایی جامع الاطراف هستند.آنها در چندین زمینه خوب و مسلط عمل می کنند و فکر آنها در حوزه های مختلف پخش می شود.به هر چیز کنجکاو هستند و همیشه دوست دارند همه چیز را بدانندویاد بگیرند.لذا در راحتترین شرایط و از کنه مطالب نگاه می کنند.سعی ندارند همه چیز را محکم کنند به عبارتی کمتر به سازماندهی علاقه دارند.
آقای دکتر خوشنویس در بخش پایانی سخنان خود به حضار گفت،سعی کنید امید جدید ایجاد کنیدو به مسیری که می روید عشق بوزید و فکر کنید می توانید بزرگترین آدم دنیا باشید.
منبع : مقاله " نوآوری و خلاقیت تکنولوژیکی "- گزارش از :مریم خلیلی عراقی -ماهنامه تدب
برگرفته از: فکرنو



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:56 PM | نویسنده : قاسمعلی
پاتریشیا کلیولند می گوید : نویسندگی خلاق می تواند به التیام لطمه های گذشته کمک کند و احساسات شما را به حالت عادی برگرداند.
نوشتن می تواند فشار روحی را کاهش،درد را تسکین ،روحیه را تغییر دهد و محرک یک خواب شبانه باشد و بی قید و شرط است! اینقدر کارایی حقیقت دارد؟ اینها فقط بخشی از ادعاهایی است که بریا نویسندگی به عنوان یک روش درمانی مطرح می شوند.
جیلی بولتن ،شاعری است که نوشتن را به عنوان قدمی برای برگشتن از سوک روحی آغاز کرد.دفتر یادداشت او که به عنوان محرم اسرار به آن اعتماد داشت هرگز برای ا چاپ منظور نشد اما سرانجام اساس کتاب شعرش با عنوان بخش هایی از خود شد .او دریافت که نوشتن چقدر م ی تواند از لحاظ درمانی مهم باشد و اکنون به عنوان محقق دانشگاه شیفیلد هم با بیماران و هم با پزشکان کار می کند
.او می گوید :” من هرگز کسی را ندیده ام مطلبی بنویسد که حقیقت نداشته باشد -شاید توضیح دادن دردناک و غم انگیز باشد-اما همیشه حقیقت دارد. نویسندگی به ما کمک می کند تا با شخصیت شفابخش درونی خویش ارتباط برقرار کنیم .
آغاز نویسندگی
جیلی در کتاب خود با عنوان پتانسیل درمانی نویسندگی خلاق مطلبی را مشخص می کند -هیچ قانونی وجود ندارد.املا و نقطه گذاری مهم نیست ،می توانید هر جا و هروقت که دوست دارید بنویسید.به آنچه در مدرسه آموخته اید ،توجهی نکنید.آنچه را دیگران انجام می دهند،فراموش کنید .آنچه شما انجام می دهید ،اهدای ذوق نوشتن برای خودتان است ،بنابراین فقط بنویسید.
آغاز،سخت ترین قسمت است ،بنابراین جیلی پیشنهاد می کند که در ابتدا مطلبی را انتخاب کنید مثل :
-یک رویا
-یک خاطره قدیمی
-یک خاطره از روز عید یا روز تولد
-چیزی که هفته پیش یا سال پیش اتفاق افتاده است
-زمانی که شما سرزنش شدید
-زمان یک خوشحالی بزرگ
-زمان یک خسارت
-یک شعر
او همچنین پیشنهاد می کند که سپس به مدت شش دقیقه بدون فکر کردن بنویسید.او می گوید که اگر به دست خود اجازه دهید هرچه را که بر سر قلم می رسد بر روی کاغذ بیاورد،در آن صورت آنچه را به بیانش نیاز دارید بیان کرده اید.
احساسات خود را بیان کنید
جولیا کامرون نیز این روش نوشتن آزاد را در کتاب خود آموز خود روش هنرمند ، به شیوه ای توصیه می کند که می تواند حالت منفی بودن ذهن را ،که مضر سلامتی است و به صورت بیماری ظاهر می شود برطرف سازد.تحقیقات اخیر در آمریکا نشان می دهد اشخاص مبتلا به تنگی نفس ، پس از تلاش برای درمان از طریق نویسندگی خلاق ،کاهش نشانه های بیمار یشان را تجربه کردند ، و آزمایش های مربوط به اشخاص مبتلا به آرتریت (درد مفاصل)نشان می دهد که اگر آنان مطلب گویایی درباره تجربیات نگران کننده خود بنویسند ،نشانه های بیماری خود را به طور قابل توجهی کاهش می دهند.
جف لوو روان شناس سلامتی دانشگاه هال، که بر روی اساس زیست شناختی نهفته در نویسندگی به عنوان درمان کار می کند ،بیان می دارد: تحقیقات من نشان می دهد که تخلیه احساسات شدید، در حقیقت،سیستم ایمنی را فعال می سازد.
خود درونتان را کشف کنید
شاعری به نام نیکی جاکووسکا در کتاب خود با عنوان برای زندگی بنویسید این نکته را مطرح می سازد که مطالبی که در مورد خود کشف می کنید شما را متعجب می سازد.البین لیه هال ،روان پزشک خصوصی که به طور فعالانه ای بیماران خود را به نوشتن تشویق می کند، بر این نکته تاکید دارد که نوشتن با صحبت کردن کاملا متفاوت است .نوشتن می تواند بی نهایت آزادانه باشد.نه تنها تخلیه کننده هیجانات است بلکه مردم ،به واسطه آن چیزهای زیادی در مورد خود می آموزند.
شخصی از مطالعه کتاب جیلی بولتن دریافت که او باید به جای نوشتن واژه آرام (Calm) از واژه کم حرف (Calm) استفاده کند و سپس تشخیص داد که عادت دارد در لحظات بحرانی از صحبت کردن طفره برود .و نمی تواند آن طوری که دوست دارد خودش را بیان کند.
همچنین در خواندن مجدد آنچه نوشته اید ارزشی وجود دارد زیرا در می یابید که چقدر از آن فاصله گرفته اید .تصنعی نبودن و صداقت ، کلید های شما هستند، و جیلی در این زمینه از زبان تدهیوج چنین نقل می کند:پیشرفت هر نویسنده ای با لحظاتی مشخص می شود که طی آن ،نظام پلیسی درونی خود را کنترل می کند تا کلک نزنند. و او نیز احساس می کند که فکر کردن زیاد نیز مانع خلاقیت می شود چنانچه می تواند به شکل یک عامل سرکوب کننده درآید و شما را از کشف ترس های پنهان ، نگرانی ها ، هیجانات و خاطرات خودتان باز دارد.تنها، ساعتی با خود خلوت کنید ،توصیف احساسات ژرف ،عمیقا شفابخش هست و اینها ،آن احساسات خالصی هستند که باید از آنها سود جست ، این احساسات در ضمیر ناخودآگاه هر فردی وجود دارند و برای بروز کردن فریاد می زنند.
نامه ها، غم و اندوه مرا تسکین دادند.
آنجلا چورم ،مشاور،اهل استافورد شایر که در معالجه از روش های درمانی خلاق استفاده می کند >به روش های خود که پس از مرگ مادرش (سال 1991) انجام داد برمی گردد.
وقتی مادرم فوت کرد دنیای من به پایان رسید.احساس می کردم که از تکیه گاهی که در همه زندگی خود به آن متکی بودم جدا شده ام .به طور وحشتناکی برای او دلتنگ بودم ، و هنوز هم دلتنگم. درآن زمان همه به من می گفتند زمان تو را تسکین می دهد.ولی زمان کمک نکرد! من نیاز داشتم که با مادرم صحبت کنم، آن ارتباط را حفظ کنم ، راهی برای گفتن همه چیزهایی که هنوز می خواستم به او بگویم پیدا کنم. همیشه چیزهایی وجود دارند که ناگفته باقی می مانند.نوشتن یک یادداشت روزانه را آغاز کردم که در حقیقت مجموعه ای از نامه های من با مادرم بود ، که به من کمک می کرد روی فضای خالی رها شده با مرگ مادرم ،پلی بزنم.من راهی برای گفتن آنچه آرزو داشتم بگویم پیدا کردم .در ابتدا،غروب هر روز می نوشتم .حالا پس از سال ها ، هنوز یادداشت را می نویسم اما نه مرتب،اگر چه این راه هنوز یک وسیله با ارزش برای صحبت کردن با اوست .
نویسندگی هدف جدیدی به انسان می دهد
جکی کراس ، سی و پنج ساله ،اهل لینکلن، برای بازگشت حسی به شخصیت خود و لذت بردن دوباره از زندگی ،می نوشت پس از اینکه بچه هایم بزرگ شدند، آنچه مادران دیگر حس می کنند در من آغاز شد،که دیگر کارم به پایان می رسد و بیش از یک جا برای من وجود ندارد.کاملا افسرده شده بودم .اینها علاوه بر آن احساس گناهی بود که به واسطه آن حس می کردم که زمانی را نیز برای خودم می خواهم ، می خواهم کاری را انجام دهم که لزوما به خانواده ام مرتبط نباشد.روان پزشکی که بر روی خلاقیت کار می کرد از من خواست به چیزی که از آن لذت می برم فکر کنم .من سالها پیش عادت به نویسندگی داشتم ، و دریافتم که آن را جایی در نیمه راه گم کرده ام .نوشتن رمانی را که همیشه دوست داشتم بنویسم آغاز کردم .که همچنین بدان معنی بود که برای انجام این کار نیازمند زمانی بودم که برای خودم کنار بگذارم .من این کار را پیش از آن انجام نداده بودم . با نوشتن ،دوباره هویت خود را باز یافتم .مزیت دور از انتظار آن است که نویسندگی حقیقتا موفقیت آمیز بوده است .
منبع : مقاله "نوشتن خلاق "-ترجمه :مرجان صادق نژاد، مجله سبزدر سبز
برگرفته از:فکرنو

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:56 PM | نویسنده : قاسمعلی
یکی‌ از راه‌های‌ بروز خلاقیت‌ در انسان‌، به‌ نمایش‌ گذاشتن‌ افکار و اندیشه‌هاست‌. انسان‌ با نوشتن‌ سبب‌ می‌شود که‌ کلمات‌ بر روی‌ کاغذ نقش‌ بگیرند و چشمان‌ آدمی‌ را بار دیگر وادار به‌ تحریک‌ کنند و به‌ دنبال‌ آن‌ مغز به‌ حرکت‌ درآید و چرخه‌یی‌ از نگاه‌، سکوت‌، تفکر و نوشتن‌ شکل‌ بگیرد. اگر انسان‌ بخواهد به‌ افکاری‌ نو برسد، باید بنویسد و باید لحظاتی‌ از عمر خویش‌ یا روز خود را به‌ نوشتن‌ اختصاص‌ دهد. او با نوشتن‌ قادر است‌ فکر کند و با ظهور افکار جدید، چرخی‌ را به‌ حرکت‌ درمی‌آورد که‌ انتهای‌ مسیر آن‌، رسیدن‌ به‌ مکانی‌ جدید است‌ که‌ با مکان‌ قبلی‌ فرق دارد.

 انسان‌ با نوشتن‌ تلاش‌ می‌کند با خود صحبت‌ کند . زمانی‌ که‌ آدمی‌ صادقانه‌ با خود شروع‌ به‌ صحبت‌ کرده‌ و ارتباطی‌ با درون‌ خود برقرار می‌کند، سبب‌ بیداری‌ درون‌ آدمی‌ می‌شود. تکامل‌ بشر از طریق‌ کشف‌ خط‌ و ثبت‌ تجربیات‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌. زمانی‌ که‌ انسان‌ با نوشتن‌، به‌ افکار خویش‌ وسعت‌ می‌دهد، این‌ اقدام‌ زمینه‌ساز جست‌وجوگری‌ در انسان‌ می‌شود. هنگامی‌ که‌ آدمی‌ می‌نویسد در چرخه‌ نوشتن‌، نگاه‌ ،سکوت‌ ،تفکر و نوشتن‌، یک‌ چیز دیگر را باید اضافه‌ کرد و آن‌ صبر است‌ و آنگاه‌ هنگامی‌ که‌ صبر اضافه‌ می‌شود، به‌ طبع‌ به‌ دنبال‌ آن‌ ،جست‌وجوگری‌ را نیز باید اضافه‌ کرد که‌ این‌ خود سبب‌ خواهد شد که‌ این چرخه‌، محصولات‌ زیبایی‌ را پدید آورد و در همین‌ جاست‌ که‌ نوشتن‌ می‌تواند زمینه‌ساز پدید آمدن‌ افکار نو در انسان‌ شود.


ادیسون‌ بیان‌ می‌کند تمام‌ پیشرفت‌های‌ عالمگیر خود از جمله‌ اختراع‌ برق‌ مدیون‌ تفکر منظم‌ و یادداشت‌ برداری‌ دقیق‌ اوست‌.


****


منبع : مقاله " نویسندگی ‌ و خلاقیت‌ ‌" -نویسنده : حمید میرزاآقایی -روزنامه اعتماد


برگرفته از: فکرنو




نظرات 0

تعداد کل صفحات : 15 :: 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15