تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
آرامش زندگی در گرو برآوردن نیازهاست. نیازها به طور کلی به 5 گروه تقسیم می‌شوند :
نیازهای فیزیولوژیکی
نیاز به امنیت
نیازهای اجتماعی
نیاز به احترام
نیاز به خودیابی

که بترتیب نیازهای اولی نیازهای رده پایین و نیازهای آخری نیازهای رده بالا به حساب آمده و نیاز به خودیابی حد بالای نیازهاست .


برآورده شدن مناسب نیازها شرط لازم برای بوجود آمدن آمال و آرزوهاست . به عنوان مثال یک فرد گرسنه و آواره هرگز به فکر پرواز بر فراز کوهها نخواهد افتاد. بسیاری نیز معتقدند که خلاقیت در نیاز متولد می‌شود همانگونه که بسیاری از اختراعات بزرگ نه محصول تعریف مشکلی خاص بلکه برای برآورن نیازی خاص به وجود آمده‌اند .


2- اصول اولیه خلاقیت


به طور کلی خلاقیت فرایندی است که طی زمان ادامه داشته و ابتکار، انطباق‌پذیری و تحقق از خصوصیات بارز آن به شمار می‌آیند و می‌تواند جوابگویی برای مشکلات باشد. برخی از محققان اصولی برای مشخص شدن مرزهای خلاقیت تعریف نموده‌اند: اول اینکه خلاقیت متضمن پاسخ یا مفهومی نو باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را می‌توان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازه‌ای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گره‌ای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جمله‌ای کوتاه می‌توان اینگونه بیان کرد «خیلی‌ها ایده‌های خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی می‌کنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط می‌دانند موضوع هوش است .


3- وجوه هوش


یک مبنای طبقه‌بندی، نوع فرایند و یا نحوه عملکرد خاصی است که انجام می‌گیرد. این نوع طبقه‌بندی شامل 5 گروه اصلی از توانشهای هوشی می‌باشد که عبارتند از عوامل


شناخت


حافظه


تفکر همگرا


تفکر واگرا و


ارزشیابی .


شناخت، کشف و یا کشف دوباره و بازشناسی است. حافظه عبارت از حفظ آن چیزی است که درک شده است. در تفکر واگرا ما در جهات متفاوت تفکر می‌کنیم، گاهی به تفحص می‌پردازیم و گاهی در جستجوی تنوع هستیم در حالی که در تفکر همگرا اطلاعات به یک جواب درست و یا به بهترین جواب شناخته شده و قراردادی منتج می‌گردد. واضح است که یکی از توانشهای تفکر واگرا گوناگونی پاسخهایی است که تولید می‌شود. این نوع تولید تماماً زاده اطلاعات ارایه شده نیست. در اینجاست که مبحث انعطاف‌پذیری در تفکر پیش می‌آید که از مباحث اصلی خلاقیت به شمار می‌آید .


با این حال در بررسی افراد خلاق این نتیجه به دست آمده است که اگر چه داشتن حد معینی از هوش لازم است ولی شرط کافی نیست و لزوماً افراد با هوش خلاق نبوده‌اند در حالی که افراد با هوش متوسط می‌توانند افراد خلاق برجسته‌ای باشند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد .


4- خصوصیات افراد بسیار خلاق


از مطالعه افراد بسیار خلاق موارد زیر نتیجه شده است. البته این خصوصیات شخصیتی آنهاست نه اینکه با اینگونه رفتارها، انسان بتواند به خلاقیت برسد :


تمایل به تعریف و تمجید از خود دارند


اشخاص خلاق مخصوصاً خواهان قبول پیچیدگی و حتی بی‌نظمی در دریافتهای خود هستند بدون آنکه نگران آشفتگی ناشی از این امر باشند. این بدان معنی نیست که آنان فی نفسه بی‌نظمی را دوست دارند بلکه پرمایگی موجود در بی‌نظمی را به کم مایگی نظم ترجیح می‌دهند. تمایل دارند نزد دیگران به داشتن نظرات تند و احمقانه شهرت داشته باشند .


کارهای آنها با اظهار نظر اینکه از موضوع پرت هستند مشخص می‌شود. شوخ‌طبعی و بذله‌گویی از صفات بارز این افراد است. باید به این افراد کمک کرد که بدون اینکه کینه‌توز و پرخاشگر باشند جسارت خود را حفظ کنند .


5- عوامل باز دارنده خلاقیت


تلاشهای قبل از بلوغ برای حذف خیالبافی


محدودیتهای بازدارنده قوه تدبیر و کنجکاوی کودکان


تکیه بیش از حد به نقش جنسیت؛ تفکر خلاق مستلزم حساسیتی بیش از حد (خصوصیتی کاملاً زنانه) و وابستگی به غیر و اتکای به خود (خصلتی کاملاً مردانه) است. از همین رو یک پسر بسیار خلاق نسبت به سایر همجنسان همسال خود بیشتر دارای صفات زنانه به نظر می‌رسد .


تاکید زیاد بر پیشگیری (نحوه پاسخگویی کودکان به مسایلی که مستلزم چاره‌اندیشی فرد هنگام قرار گرفتن در وضعیتی بن‌بست است نشان می‌دهد که تأکید بر پیشگیری قوه تصور بسیاری از کودکان را از رشد باز داشته است ).


القای ترس و کمرویی


تاکید بر مهارتهای کلامی .


خطری که استعداد خلاق فرد را تهدید می‌کند، قضاوت یا ارزیابی تجربه فرد نیست بلکه پیشداوری است که به تبع آن تجارب بسیاری در حوزه دریافت را نمی‌یابند. خطری که آموزشهای معمول چه در خانه و چه در مراکز آموزشی در بردارند این است که نظرات نو و احتمال وقوع اعمال جدید خیلی زود و بیش از اندازه مورد انتقاد قرار می‌گیرند .


6- عوامل تشدیدکننده خلاقیت و نوآوری


حس درونی تفکر، انسان را قادر می‌سازد شرایطی را که وجود خارجی ندارند، ‌در درون ذهن شبیه‌سازی نماید و‌ به وی این امکان را می‌دهد تا در امکانات یکسان با سایرین برای خود فرصتهای بهتری بیافریند. در واقع امور خلاقیت شاید بیشتر اکتسابی باشد تا فطری و می‌توان با آموزشهایی این توانایی را در خود افزایش داد. مجموعه عواملی که باعث تشدید و ترغیب فرد به نوآوری می‌گردند به عوامل تشدیدکننده تعبیر می‌گردند که خود به دو بخش کلی انگیزه‌ها و ابزارها تقسیم می‌شوند که در اینجا توضیح داده می‌شوند .


6-1- انگیزه‌ها


انگیزه‌های ترغیب کننده به نوآوری، می‌توانند به خصوصیات و زندگی خصوصی افراد مربوط باشد و یا اینکه به اجتماع محل سکونت فرد بستگی داشته باشد که ما در اینجا دلایل بروز هر یک را بررسی می‌کنیم .


6-1-1- انگیزه‌های بیرونی


به همه انگیزه‌هایی که از جامعه به فرد القاء می‌گردند گفته می‌شود که خود بر اثر موارد زیر ناشی می‌گردند :


بحران‌های جامعه : می‌دانیم سرچشمه خلاقیت نیاز است . اغلب مواقع اگر نیازی در زندگی بشر مشاهده نشود، الزامی به خلاقیت وجود نخواهد داشت. نیازهای بشر معمولاً به طور یکنواخت بروز می‌یابند مگر در شرایطی استثنایی مانند بحران‌های مختلف از جمله بحرانهای طبیعی چون سیل و زلزله و آتشفشان و طوفان و همچنین بلایایی که خود انسان مسب آنهاست که بارزترین آنها جنگ است. نوع و دلیل بروز یک بحران در اینجا مد نظر نیست و آنچه حائز اهمیت است هجوم سیل عظیمی از نیازها پس از وقوع بحران است که می‌تواند در جامعه سبب یک انقلاب فکری در نزد افراد گوناگون گردیده و به شکل نوآوری و خلاقیت بروز نماید .


سطح توقعات جامعه : جامعه‌ای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هر روز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نگردیده و همه مردم را شامل می‌شود بطوریکه حتی تبهکاران نیز در این جامعه هر روز به فکر خلق روشی نو در روند کاری خود می‌باشند .


6-1-2- انگیزه‌های درونی


انگیزه‌هایی که از درون شخص، منشاء می‌گیرند را انگیزه‌های درونی می‌نامند که شامل موارد زیر می‌باشند :


اسعتداد ذاتی فرد : این امر حتی بدون وجود هر گونه محرک خارجی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه صورت گیرد و با داشتن هوشی متوسط و آموختن راه‌های افزایش تفکر خلاق، کاملاً قابل دسترسی برای همه نیازهای زندگی می‌باشد .


نیازهای درونی : گاهی اوقات افراد در خود نیرویی احساس می‌کنند که همواره آنان را وا می‌دارد که در جهت کمک به دیگران و ارتقای سطح زندگی در جامعه، دست به نوآوری بزنند. این افراد از هر جنس و سن و شغلی می‌توانند باشند. به عنوان مثال خانمی در آمریکا که از آگهی های تجاری تلویزیون ناراضی بود آنها را مطابق با ذوق خود مجدداً می‌نوشت .


بحران‌های شخصی‌ : بحران‌های شخصی نیز مانند بحران‌های جامعه، می‌توانند محرک بسیار قوی در امر نوآوری برای شخص باشند .


6-2- ابزار ها


برخی فاکتورهای تعیین‌کننده برای دستیابی به تفکر خلاق و جود دارند که می‌توان از آنها به عنوان ابزارهای نوآوری یاد کرد. این ابزارها عبارتند از :


اراده


اعتماد به نفس


کمیت


شبیه سازی


استمداد از دیگران


مجاورت / تشابه / تباین


تغییر دادن


فعالیتهای جنبی و . . .



برگرفته از سایت:حرکت




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
نو آوری جزء استعدادهایی است که می توان گفت تنها عده کمی از افراد به درستی و به میزان کافی از آن استفاده می کنند .
آیا تا کنون برایتان اتفاق افتاده که حس خلاقیت و نوآوری دیگران شما را به حیرت وا دارد؟ حدس بزنید، شما هم دارای همان نیرو هستید! همه انسان با قدرت خلاقیت متولد می شوند. جعبه مداد شمعی در کودکستان، تنها محدود به کودکانی نمی شود که دارای استعدادهای بالفعل هستند بلکه باید اذعان داشت که همه افراد دارای استعدادهای بالفعل هستند .
آیا به یاد می آورید که چقدر طول کشید که دوچرخه سواری و یا رانندگی را فرا بگیرد؟ پیش از اینکه بتوانید مهارتی را بیاموزید، چند بار مرتکب اشتباه می شوید؟ این امر در مورد نوآوری نیز صدق می کند. ایجاد خلاقیت و نوآوری مستلزم تمرین و ممارست و صبر و حوصله می باشد. این مقاله قصد دارد تا به شما کمک کند که خیلی سریع نوآوری و خلاقیت را وارد زندگی خود کنید .
1- دنبال اهداف شخصیتان بروید
اگر از افراد نامتعارف تقاضای کمک کنید، فقط خودتان را هر چه بیشتر از مسیر اصلی دور می کنید. اگر یک ایده ناب را در ذهن می پرورانید، هیچ لزومی ندارد که حتماً آنرا با دیگران نیز در میان بگذارید. این امکان وجود دارد که آنها از درک عمیق تفکر شما ناتوان باشند و به همین دلیل پشت شما را خالی کرده و موجب تضعیف روحیه تان گردند. اگر تمام نوابغ می خواستند به حرف های اطرافیانشان گوش بدهند، الان ما باید در قرون وسطی زندگی می کردیم .
2- برای گسترش تفکرات خلاقانه، وقت صرف کنید
هر چقدر بر روی این مطلب تاکید کنم، باز هم کافی نیست. البته منظور من این نیست که یک روز کامل کاری را به این امر اختصاص دهید؛ بسیاری از افراد هستند که این امر را در کنار مشغله های کاری فراوان انجام میدهند، پس مطمئن باشید که شما نیز از عهده آن بر می آیید .
3- خود را سرگرم نرمش کنید
پیاده روی کنید. مسیری به طول یک کیلومتر را بدوید. اندروفین را به داخل رگ های خود بفرستید. نرمش و ورزش موجب پاکسازی ذهن، و ایجاد آرامش در آن می شوند. این کار به ذهن شما کمک می کند که در مقابل افکار خلاق از خود آمادگی بیشتری نشان دهد .
4- خواب هایتان را ثبت کنید
شاید خواب هایی ببیند که قسمت هوشیار ذهنتان هیچ گاه به آنها فکر نکرده باشد. این رویاها نمایانگر قدرت خلاقیت شما هستند. سعی کنید خواب هایتان را یادداشت کنید چرا که ممکن است مرز شروع نوآوری ها از همین نقطه آغاز شود .
5- به روش شخصی خود عمل کنید
"ون گوک" با نقاشی هایش معروف شد، قدرت "همینگ وی" در انتخاب واژگان بی نظیر است. شما هم باید شیوه مخصوص به خودتان را بیابید. مردم برای چیزهایی که بی همتا، خالص و سودمند هستند، ارزش بسیار زیادی قائل بوده و از آنها قدردانی میکنند .
6- خودتان را به ابزار و وسایل درجه یک محدود نکنید
برای اینکه در هنر نقاشی، یک شاهکار بوجود بیاورید، حتماً لازم نیست که از بهترین قلمو و رنگ استفاده کنید. برای نوشتن پرفروش ترین کتاب، هیچ نیازی به بهترین قلم ها و گرانترین کاغذ ها نیست .
بد نیست بدانید که "جی کی رولینگ" اولین جلد از کتاب های هری پاتر را بر روی تکه های دستمال کاغذی نوشت. اگر شما عکاسی بلد نباشید، بهترین دوربین را که هم در اختیار شما قرار دهند، باز هم نمی توانید عکس های زیبایی بگیرید. اگر نوشتن بلد نباشید حتی اگر آخرین مدل لپ تاپ را هم در اختیارتان قرار بدهند، باز هم قادر نخواهید بود چیزی بنویسید. یک فرد هنرمند سعی می کند از حواشی دور شده و بیشتر بر روی اصل کار تمرکز کند .
7- با علاقه کار کنید
چه چیز سبب می شود تا شما صبح ها از تخت خواب بیرون بپرید. چه چیز شعله ها را همچنان سوزان نگه می دارد؟ کاری را که بیش از همه ترجیح می دهید انجام دهید، چیست؟
گاهی اوقات افراد که سرشار از اشتیاق و آرزو هستند به راحتی می توانند جای افرادی که دارای استعداد های ذاتی هستند را بگیرند. "الن دی جنرس" در سخنانش به این نکته اشاره کرده است که اگر شما تمایلی به انجام کاری که می کنید، ندارید پس لزومی ندارد که به انجام آن ادامه دهید. گاهی اوقات چیزی را از اعماق وجود خود میخواهید و هیچ چیز نمی تواند جلوی شما را بگیرد . شور و اشتیاق سبب می شود شما بتوانید راه خود را ادامه دهید .
نگران الهام و کمک نباشید. گاهی اوقات کمک های بیرونی زمانی به برخی از افراد میرسد که کمترین انتظار دریافت کردن آنها را هم ندارند. برای چنین لحظه هایی خودتان را از پیش آماده کنید. ممکن است زمانیکه در مترو نشستید یکی از آن افکار ناب به ذهنتان خطور کند و ممکن است در آن لحظه هیچ گونه برگه یادداشتی نداشته باشید که آنرا یادداشت نماید و جهان را به واسطه آن تغییر دهید. سعی کنید تا جایی که می توانید از بروز یک چنین فجایعی جلوگیری نمایید. یک قلم و کاغذ در جیب خود داشته باشید که هر وقت اراده کردید در دسترستان باشد .
امیدروارم این مقاله به شما کمک کرده باشد تا بتوانید از خلاقیت و نوآوری بیشتری در زندگی خود بهره بگیرید. فقط در آخر می توانم بگویم که شما تمام این امور را برای ایجاد رضایت شخصی انجام می دهید نه به دلیل جلب رضایت دیگران. شروع کنید؛ هر یک از این نکات را در زندگی خود استفاده کنید تا ببینید که وجود نوآوری در زندگی چه تغییرات شگرفی را ایجاد مینماید .
10 کلید طلایی برای رسیدن به آرزوهای درونی :
هر روز، به هر منوال، ما در حال آشکار ساختن حقایقی از زندگی که در اطرافمان وجود دارند، هستیم. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه در مورد آن اطلاعی داشته باشیم و یا نداشته باشیم، تمام چیزهایی که در زندگی
ما هستند به وسیله افکار، گفتار و رفتارمان در نظر دیگران آشکار می شوند .
در طی سالهای زیادی که با افراد و گروه های خاص به منظور کمک برای محقق شدن آرزوهایشان آن هم در آرامش کامل، ارتباط داشتم به این نتیجه رسیدم که برای رسیدن به یک زندگی سرشار از شادی و موفقیت 10 کلید طلایی وجود دارد که در این مقاله قصد دارم شما را نیز با آنها آشنا کنم .
اگر بخواهید خواسته هایتان را عینیت ببخشید، پیش از هر چیز باید بدانید که همه چیز از درونتان شروع می شود. این افکار شما هستند که احساساتتان را خلق می کنند، احساسات باعث ایجاد رفتار متفاوت در شما می شوند و همین رفتار ها هستند که بر روی اموری که شما در زندگی از خود در مقابل دیگران آشکار می سازید، تاثیر گذار واقع می شوند .
از جمله موارد حیاتی دیگر که همواره باید به خاطر داشته باشید این است که بطور کامل دریابید که لازم نیست حتماً تمام این مراحل را به تنهایی طی کنید. زندگی ما طوری پایه ریزی شده که برای رسیدن به موفقیت باید مانند یک ارکستر سمفونی در کنار یکدیگر و در نهایت هماهنگی و هارمونی کار کنیم و در عین حال از نیروهای طبیعی که برای خوشبختی و سعادت ما آماده به کار هستند کمک بگیریم. زمانیکه متوجه شدید باید دقیقاً چه چیزی را آشکار سازید، آنوقت باید اهداف و نیات خود را مشخص کرده، توجه خود را متمرکز کنید، تصویری از آرزوهایتان را مجسم کنید، درست مثل اینکه در حال حاضر برایتان رخ داده اند، متشکر و قدردان باشید، برای انتخاب های مناسب بعدی به جلو گام بردارید، تصور کنید که برای همیشه هیچ گونه نگرانی، شک و تردید، و ترسی وجود نداشته و آزاد و رها هستید .
زمانی که برای پشتیبانی و حمایت خود را با کائنات همسو بسازید، چیزی نخواهد گذشت که شاهد اسرار و معجزات زندگی و زندگی کردن خواهید شد .
و حالا 10 کلید طلائی برای خلق زندگی که آرزویش دارید و نحوه آشکار ساختن سرمایه های درونی
1- قدرت برتری را انتخاب کنید که حقیقتاً و کاملاً شما را دوست می دارد و به شما عشق می ورزد. کسیکه قلباً به شما علاقه دارد و می خواهد تا شما از تمام خوشی ها و ثروت های جهان بهرمند گردید .
2- هنگام طراحی نقشه رسیدن به موفیت، بهتر است از خوش بینی و توانمندی کمک بگیرید. یک تصویر ذهنی کاملاً روشن از آرزوهایتان مجسم کنید و سعی کنید در این راه دقیق، روشن و منحصر بفرد عمل کنید .
3- هر زمان و هر لحظه حس کامیابی خود را زنده نگه دارید .
اجازه ندهید افکاری نظیر کمبود، محدودیت، و یا چشم و هم چشمی به ذهنتان وارد شوند. فقط با این حقیقت روبرو شوید که فراوانی بی حد و حصری در کائنات وجود دارد که برای همه افراد از جمله شما کفایت خواهد کرد .
4-در افکار، گفتار و رفتار خود عقاید نیرومند، مثبت، و پشتوانه دهنده را به کار بندید .
5- طبق چیزی که اعتقاد دارید درست است، عمل کنید. مطمئن باشید به هر چیزی که فکر می کنید، گسترش پیدا خواهد کرد؛ جایی که توجهتان را به آن معطوف میکنید، باید درست همان جایی باشد که آرزوهایتان در آن قرار گرفته اند .
6- زمانیکه در مورد مسائل مالی صحبت می کنید همیشه از "حداقل" و " یا بیشتر" نیز استفاده کنید. به عنوان مثال: "من هر ماه می توانم حداقل 100هزار تومان و یا بیشتر پس انداز کنم." به حقایق مالی خود "و یا بهتر " اضافه کنید. برای مثال: "من در حال حاضر یک مرسدس بنز 500SL قرمز آلبالویی دارم که داخل آن کرم رنگ است یا بهتر." سعی نکنید انرژی هایی که از سوی کائنات به سمت شما روانه هستند را محدود کنید .
7- سعی کنید در همه موارد زندگی، گیرنده خوبی باشید. از هدایا، اسرار، و معجزات با روی باز استقبال کنید؛ و خیلی باز تر با مسائلی نظیر شادی، عشق و نعمت های فراوان برخورد کنید .
8- قدردان نعمات زندگی خود باشید. هر تجربه، هر رابطه، و هر سکه 1 ریالی که کسب می کنید، همه و همه هدایایی هستند که به آن شکل بخصوص خودشان را آشکار ساخته اند. می بایست نسبت به هدایایی که مانند سیلی پرخروش به سمت شما سرازیر می شوند، آگاهی داشته باشید و از تک تک آنها قدردانی نمایید .
9- نسبت به خود و دیگران سخاوتمند باشید. هر چیزی که ببخشید دو مرتبه چند برابر شده و به خودتان باز می گردد و این نمودی از کائنات است که شما برای دریافت آن باید آماده و خواهان بوده و توانایی اش را داشته باشید .
10- برای زمان حال خودتان را آماده کنید. اگر در گذشته باشید، احساس گناه و پشیمانی به شما دست خواهد داد. اگر زندگی خود را از آینده پر کنید، با ترس مواجه می شوید. شما حالا در زمان حال هستید و توانایی این امر را دارید که ثروتی بی حد و اندازه و نعماتی فراوانی را خلق کنید .
همچنانکه از این 10 کلید استفاده می کنید، درهای موفقیت بزرگ شما گشوده میشوند تا سرمایه های بی پایان شخصی شما را به منسه ظهور بگذارند .
هر روز که از خواب بلند می شوید با خود عهد ببندید که سرمایه های درونی و موفقیت خود را بیش از پیش آشکار خواهید ساخت و طوری زندگی می کنید که زندگیتان سرشار از ثروت، فوق العادگی، دوست داشتن، جذابیت، سلامت و پر از تجربه های جدید باشد !
لذت ببرید و بدانید که شما استحقاقش را دارید .
قدم به قدم تا رشد و پیشرفت فردی :
رشد و تکامل فردی کاری بسیار دشوار است. اگر تا به حال برای رشد و پیشرفت خودتان وقت و انرژی گذاشته باشید، حتماً می دانید که راه رسیدن به خوشبختی و موفقیت چندان آسان نیست. طی سالها، من کتابهای مختلفی را مطالعه کردم و تکنیک ها و روش های متفاوتی را با نتایج متفاوت امتحان کردم. تنها ویژگی مشترکی که بعد از هر موفقیت دیدم، قدم به قدم پیش رفتن بود .
من فکر می کنم که هر کدام از ما این میل درونی را در خود داریم که بهتر از آن چیزی شویم که هستیم. شاید دوست داشته باشید که در محل کار کارآمدتر، در خانه برای همسرتان مهربان تر، از نظر جسمی سلامت تر، و... شوید. بعضی از شما ممکن است حتی کتاب هایی درمورد رشد و پیشرفت فردی مطالعه کرده باشید به امید اینکه رمز و رازهای موفقیت را بیاموزید .
احتمالاً جرات امتحان کردن نداشته اید. مدام با خود فکر می کرده اید که اگر شکست بخورید چه؟ یا شاید هم چند بار امتحان کردید اما آن روش ها و تکنیک ها برایتان کارساز نبود و نتایج ناامید کننده ای به دست آورده اید . اما، هدفتان هر چه که باشد، و تجربه ی قبلی داشته باشید یا نداشته باشید، خوب است بدانید که روش های زیر همیشه کارآمد بوده اند .
1. چیزهایی که ارزش به دست آوردن داشته باشند، زمان می برند .
در این عصر، با وجود اینترنت که به راحتی قابل دسترسی است، ما توقع موفقیت آنی داریم. اگر سؤالی داشته باشیم، خیلی سریع آن را در GOOGLE یا WIKIPEDIA جستجو می کنیم. اگر بخواهیم کتابی بخریم، سایت آمازون خیلی سریع کامل ترین اطلاعات را در اختیارمان می گذارد .
اما باز هم با همه ی این حرف ها، من عقیده دارم، هر چیزی که ارزش به دست آوردن داشته باشد، زمان می برد .
رشد و پیشرفت فردی به این سادگی ها هم نیست. از اینها گذشته، شما باید خیلی از عادات ذاتی خود را کنار بگذارید. ترک کردن عادت های بد و جایگزین کردن خصوصیات مثبت، کار راحتی نیست. برای ایجاد خصوصیات و ویژگی های عالی در خود، نیازمند زمان، صبر، و تلاش بسیار هستید تا موفق شوید .
2. وقتی شاگرد آماده باشد، معلم سر می رسد .
این یک ضرب المثل چینی است، که به خصوص در زمینه رشد و تکامل فردی کاملاً صدق می کند. ممکن است کتابهای زیادی را خوانده باشید و تکنیک های مختلفی را امتحان کرده باشید، اما اگر آمادگی انجام آن کارها را نداشتید، مطمئناً برایتان کارساز نبوده اند .
مثلاً اگر فردی منضبط نباشید، و بخواهید که صبح ها زود از خواب بیدار شوید، کار ساده ای نیست. نکاتی که در این مقاله به آنها اشاره شده است، ممکن است کمک کننده باشد، اما اگر پیوسته از رهنمودها پیروی نکنید، مطمئناً موفق نخواهید شد .
من خودم به شخصه تکنیک هایی را بازیافته ام که با اینکه در گذشته کارایی نداشته اند، امروز می توانند کارساز باشند. اعتقاد من این است که این تکنیک ها به این دلیل در گذشته برای من کار نکرده است، که من آمادگی آنها را نداشته ام. نا امید نشوید. با گذشت زمان روش هایی که قبلاً پیشرفتی برایتان حاصل نکرده، باعث موفقیتتان میشود .
3. بهسازی بعد از هر موفقیت
رشد فردی یک سفر است. هر کدام از ما سفرهای مختلفی را در این راستا باید پشت سر بگذاریم. چون اهداف ما متفاوت است، پیش زمینه های متفاوتی داریم، و محیط و شرایط اطرافمان با هم متفاوت است .
نکته ی مهم در رشد و پیشرفت فردی، ساختن بعد از هر موفقیت است. هر موفقیت و پیروزی باید پایه ای برای مبارزه ی بعدی باشد. بنابر مثالی که در نکته ی بالا ذکر کردیم، اگر هدفتان این است که صبح ها زود از خواب بیدار شوید، داشتن نظم و انضباط، پیش نیاز آن است. قبل از هر اقدام دیگری، باید برای منضبط شدن هدف هایی برای خود تعیین کنید، مثل نوشتن یادداشت های روزانه برای کارهایی که می خواهید در
روز انجام دهید .
4. فرآیند پیوسته ی یادگیری
احتمالاً چیزهایی در مورد استادان رشد و تکامل فردی چیزهایی شنیده اید . این آدمها، احتمالاً زندگی های خود را روی نظم و قانون استوار کرده اند . ممکن است فکر کنید از روش ها و تکنیک های باروری و مثبت اندیشی نیز استفاده می کنند .
اما آنها سالهای زیادی را صرف درون اندیشی و خود اندیشی و یادگیری های ادراکی کرده اند تا توانسته اند به اهداف خود برسند. باوجود این، پیوسته و مداوم در حال یادگیری هستند، و روش ها و تکنیک های خود را کامل می کنند و قابلیت ذهنی خود را بالا می برند .
نباید توقع داشته باشید که از صفر برسید به جایی که آنها اکنون هستند. هر مبارزه و مشکل را باید یک درس بدانید، و با استفاده از این درس ها، قدم به قدم پیش بروید تا به جایی برسید که می خواهید .
5. از شکست ها دلسرد نشوید .
وقتی همه چیز خوب پیش می رود، شما خوشحالید. اما، مشکل وقتی است که اوضاع بر وفق مرادتان نیست، آن موقع است که احساس ناراحتی می کنید. موقعیت هایی هست که ممکن است نتوانید به یکی از اهدافتان برسید. شاید از تعهدات کاری زیاد خود خسته شده اید. یا شاید هم حواستان به جا و کار دیگری مثل برگزاری یک مراسم عروسی است. اما احساس ناراحتی می کنید و نمی توانید دیگر در خود انگیزه ایجاد کنید .
دلیل آن هر چه که باشد، نباید عقب بکشید و دلسرد شوید. مهمترین چیزی که باید به خاطر داشته باشید این است که به خودتان بگویید که دفعه ی بعد باید سخت تر تلاش کنید. مثلاً باز هم مثل همان مثال قبلی، اگر یک روز نتوانستید صبح زود بیدار شوید، روز بعد تلاشتان را بیشتر کنید. شکست یا عقب کشیدن مسئله ای کاملاً طبیعی است، اما اگر به صورت مداوم درآیند نه. هر کاری می توانید انجام دهید تا دچار افکار منفی و شکست های پشت سر هم نشوید .
6. همه ی روش ها برای همه آدم ها کار نمی کند .
من همیشه باور داشتم که هر کدام از ما ذاتاً متفاوتیم. بعضی از تکنیک ها ممکن است به خاطر دلایل مختلف برای شما کارآمد نباشد. در موارد قبلی به چند مورد از این دلایل اشاره کردم، ممکن است به خاطر فقدان آمادگی شما یا نداشتن پیش نیاز آن روش باشد .
اما دلایل دیگری هم وجود دارد، مثل امتحان کردن روش ها و تکنیک هایی که برخلاف ذات شماست یا با اهدافتان همخوان نیست. مثلاً اگر در زمینه سلامتی محدودیت هایی دارید، مطمئناً استرس چیز خوبی برای شما نخواهد بود. یعنی باید در محیطی کاملاً عاری از استرس زندگی کنید و شلوغی و مشغولیت های کاری برای شما مناسب نیست .
نکته ی مهم در رشد و تکامل فردی این است که راه درست و راه غلط وجود ندارد. اگر کسی غیر از این به شما گفت، مطمئن باشید که به شما دروغ می گویند. این یک حقیقت است. شاید می خواهند کتابهایشان بیشتر فروش کند؟ یا شاید هم راه هایی را پیدا کرده اند که فقط برای خودشان کار کرده است. اما مسئله اینجاست که روش و تکنیکی که برای آنها کار کرده، ممکن است برای شما کارساز نباشد. از اینها گذشته، برای رسیدن به یک هدف، راه های مختلفی وجود دارد .
7. موفقیت هایتان را جشن بگیرید .
مغز شما ابزاری پیچیده اما بسیار قدرتمند است. انگیزه، که میل شما برای انجام یک کار است، ممکن است زودگذر و فانی باشد. برای حفظ آن باید از هر ابزاری که میتوانید کمک بگیرید. وقتی انگیزه تان را از دست بدهید، دلیل خود را برای تلاش و مقابله با شکست از دست داده اید. یادتان باشد که چیزهایی که ارزش به دست آوردن داشته باشند، نیازمند زمان، صبر و تلاش بسیارند .
در صورت توان موفقیت هایتان را جشن بگیرید. این یکی از بهترین راه ها برای حفظ انگیزه است. شمابرای یک دلیل خاص تلاش می کنید. این طبیعت انسان است که برای به دست آوردن چیزهای سخت دست به تلاش بزند. پس از هر لحظه تان در روز استفاده کنید تا از نتایج تلاش ها و کوشش هایتان لذت ببرید و آن را انگیزه ای کنید برای رسیدن به هدف های دیگر .
10 روش مؤثر برای موفقیت در دانشگاه :
1- مکان، مکان، مکان
بطور جدی قصد دارید به هدفتان دست پیدا کنید؟ یک محل
مناسب برای خودتان پیدا کنید. میتوانید از کتابخانه، کلاس
های مطالعه، و یا حتی یک کلاس خالی استفاده کنید .
2- عادت کنید: به انجام روزانه تکالیف
مـطالعه دروس بطور سطحی آنهم یک شب قبل از امتحان
نمی تواند موفقیت شما را تضمین کند. سعی کنید هر روز
بـرای مطـالـعه درس هـمـان روز وقت بگذارید. از وقت اضافه
میان کلاس ها برای مـرور درس ساعت بعد استفاده کنید .
3- کمک هست! دنبال آن بروید تا پیشرفت کنید
چه نمرات شما بالا باشد، چه کمترین نمره ها را بگیرید، باز هم تحت هر شرایطی میتوانید توانایی های خود را ارتقا بخشید. در مورد روش های یادگیری مطالب بیشتری مطالعه کنید. ارتباطتان را با اساتید و معلمان خصوصی افزایش دهید. از راهنمای مطالعه و مراکز خدمات آموزش و کمک آموزشی کمک بگیرید .
4- یادداشت برداری کنید
از یک دفترچه یادداشت یا تقویم دیواری استفاده کنید. برای انجام تکالیف روزانه خود وقت بیشتری را در نظر بگیرید. سعی کنید تکالیف خود را زود تر از موعد مقرر انجام دهید و خودتان را برای امتحانات از قبل آماده کنید .
5- انرژی بگیرید – غذا، خواب، ورزش
خستگی و استرس قابلیت ادراک و میزان حافظه را کاهش می دهند. غذای مناسب بخورید، به طور مرتب ورزش کنید، و به اندازه کافی بخوابید .
6- حرفه ای عمل کنید: با آمادگی کامل سر کلاس ها حاضر شوید و از تمام مطالب یادداشت برداری کنید
سعی کنید تا آنجایی که می توانید غیبت نداشته باشید. استفاده از یادداشت های دیگران نمی تواند به اندازه نوشته های شخصی، برایتان مفید باشد. زمان یادداشت برداری به مسائلی که روی آنها تاکید می شود و مثال های مختلف توجه بیشتری مبذول دارید. سوال پس از اتمام درس؟ بله، در پایان کلاس نزد استاد بروید و پرسش های خود را مطرح نمایید. سعی کنید تمام مطالب را به تدریج مطالعه کنید تا شب قبل از امتحان با توده ای از مطالب جدید روبرو نشوید .
7- کنفرانس و کتاب درسی: "تصویر بزرگتر" را در نظر بگیرید
درس خواندن در دانشگاه نیازمند فهم این مطلب است که چگونه اطلاعات مختلف کنار هم جمع شده و تصویر بزرگتری را بوجود می آورند. نگاهی به خلاصه دروس، فهرست، سر فصل، عناوین و سر تیترها بیندازید تا راحت تر بتوانید اطلاعات موجود را سازماندهی کنید .
8- کاری کنید تا مطالب کلیدی در ذهنتان باقی بمانند
فعال باشید! برای خودتان مثال بیاورید، از روش های تقویت حافظه استفاده نمایید، خلاصه برداری کنید، لغات کلیدی را به خاطر بسپارید، زیر مطالب مهم خط بکشید، و در حاشیه کتاب نکات مهم را یادداشت کنید. سعی کنید درس را برای خود جذاب کرده و از قدرت خلاقیت بیشتری استفاده کنید .
9- فکر می کنید نکات کلیدی را فراموش نمی کنید؟ ثابت کنید
اصلاً مهم نیست که تا چه اندازه به طور قابل قبول متوجه مطلبی می شوید، در هر صورت اگر آنها را مرور نکنید از یادتان می روند. پیش از امتحان، نکات مهم را بدون اینکه به یادداشت ها و کتاب و جزوات نگاه کنید، در ذهنتان مرور کنید. می توانید به پرسش های آخر هر فصل نیز مراجعه کرده و بدون کمک گرفتن از کتاب، به آنها پاسخ دهید .
10- خودتان را برای هر مدل امتحانی آماده کنید
تا جایی که ممکن است سعی کنید نوع امتحان توانایی های شما را محدود نکند . خودتان را برای هر مدل امتحانی آماده کنید ( به عنوان مثال امتحان تستی ). دستور العمل انجام امتحان را به خوبی مطالعه کنید و ببینید که برای پاسخ دادن به هر سوال چه مدت زمانی در نظر گرفته شده. از پرسش های آسان تر شروع کنید تا اعتماد به نفستان افزایش پیدا کند
چگونه میتوانید نظر دیگران را در مورد خود تغییر دهید؟ :
"کسـب اعـتبار و شهرت شاید 20 سال طول بکشد، اما در
عـرض 5 دقیـقـه تـمـام آن از بیـن مـی رود؛ اگـــر بر روی این
مـوضـوع کـــمی دقیق تر فکر کنید، کارهایتان را طور دیگری
انجام خواهید داد ."
وارن بافت
در حیطه شغلی نقطه نظر دیگران نسبت به شما جزء امور
پر اهمیت شناخته می شود. تاثیر اولیه در عرض چند ثانیه
شـکل مـی گیـرد امـا شـایـعـات بـی پـایه و اســاس آنچنان
صدماتی را به آبـروی شما می زنند که در بسیاری از موارد
قـابل جـبـران نـمی بـاشند. آیا می دانید دیدگاه همکارانتان
نسبت به شما چیست؟
کی؛ من؟
آیا کسی در مورد شما انتقاد می کند؟ آیا کارفرمای شما در زمان ارزش یابی خدمه شما را سرزنش می کند؟ آیا دوستان در مورد خصوصیات اخلاقی شما چیزهایی میگویند؟ زبان جسمانی انسان ها، و یا تغییر در لحن صحبت کردنشان زمانی که به آنها می پیوندید تغییر می کند؟ شاید هم اصلا اینطور نباشد و تنها تصور شما مبنی بر این اصل باشد .
اگر می خواهید نظر واقعی دیگران را در مورد خودتان بدانید باید از کسی سؤال کنید که واقعا به او اعتماد داشته باشید و بدون هیچ گونه احساس رنجشی آنها را تحلیل و بررسی نمایید .
شاید دیگران در مورد شما نظر درستی نداشته باشند، اما بهتر است به جای اینکه عرصه را به خودتان تنگ کنید و از دیدگاه های آنها آزرده خاطر شوید سعی کنید تا نقطه نظر آنها را نسبت به خودتان تغییر دهید. فقط باید به خاطر داشته باشید که برخورد و حرکات شما در اولین ملاقات و در همان ثانیه های ابتدایی است که نظر اصلی آنها را در مورد شما تشکیل می دهد .
در این قسمت 8 تصور اشتباه که ممکن است در ذهن دیگران نسبت به شما به وجود آید به همراه راههای جلوگیری از آنها را برایتان آورده ایم .
دست به کار شوید
1- تصور می کنند شما تنبل هستید
پیش قدمی کنید
درخواست واگذاری مسئولیت های بیشتری کنید و کمی بیشتر از ساعت مقرر کاری، در محل کار خود باقی بمانید. بدون توجه به برنامه کاری شما باید خود را طوری نشان دهید که سخت کوش تر از سایرین به نظر بیایید .
کمالات خود را به نمایش بگذارید
رجز خوانی نکنید. از خودتان کمی خلاقیت به خرج دهید تا شایعات بی اساسی که پشت سر شما وجود دارند، تبدیل به تشکر و قدردانی شوند. مردم از اینکه کسی از آنها تشکر و قدردانی کند لذت می برند. می توانید چیزی شبیه به این بگویید: "از اعداد و ارقامی که در اختیار من گذاشتی واقعا ممنونم، اونها به من در گزارشی که برای هیئت مدیره می نوشیتم جدا کمک کردند ."
مراقب حرکات جسمانی خود باشید
سعی کنید قوز نکنید و به دیوار کناری یا میز خود لم ندهید. پاهایتان را با یک فیگور مناسب از میز دور نگه دارید. با انرژی و اشتیاق کامل بر سر کار حاضر شوید و توانایی رویارویی با کلیه فشارهای کاری را در خود تقویت کنید .
2- تصور می کنند شما آماتور هستید
نحوه آداب و معاشرت خود را تغییر دهید
ادب و تواضع همه گیر می باشد. زمانی که شما با دیگران با احترام و ادب برخورد کنید؛ این امر کار را برای آنها مشکل می سازد که هر طور دلشان خواست بر روی شما قضاوت کنند، کارهایتان را به باد انتقاد بگیرند و در آخر به شما بی احترامی نمایند .
انتقاد پذیر باشید
زمانی که بازخوردهای اجتماعی رفتارهایتان را دریافت کردید؛ لازم به رنجش نیست. با روی باز از انتقادها استقبال کنید و به آن دسته ای که برایتان سازنده است گوش دهید چرا که نشانه ای از بلوغ، کمال و حرفه ای بودن شما هستند .
حرف دهان خود را مزه مزه کنید
برای اینکه توی دردسر نیفتید پیش از صحبت کردن به خوبی فکر کنید. بدون توجه به اینکه تا چه حد عصبانی هستید و یا اینکه کار دیگری تا چه اندازه نامرتب و پر اشکال است، خونسردی خودتان را حفظ کنید. مراقب حرف زدن خودتان باشید و دقت کنید که با چه کسی در حال صحبت کردن هستید .
به جزئیات دقت کنید
لباس های مرتب بر تن کنید و درست صحبت کنید. با خط مشی و زبان صنفی که در آن مشغول کار کردن هستید آشنایی پیدا کنید. برای جلسات رسمی آماده باشید و سعی کنید محل کارتان همیشه مرتب و سازمان یافته به نظر رسد .
3- تصور می کنند شما لوده ترین فرد هستید
دهان خود را ببندید
شما به دفتر خود می روید تا کار کنید نه اینکه جوک تعریف کنید و دیگران را بخندانید. بعد از کار ساعت ها وقت دارید تا با همکارانتان در رستوران بنشینید و مسخره بازی درآورید. زمانی که همکارانتان شما را تحت
فشار قرار می دهند تا آنها را سرگرم کنید توجه آنها را به شخص دیگری جلب کنید. "من امروز مخم برای تعریف کردن چیزهای جالب کار نمکنه، چطوره تو امروز ما رو یک کمی بخندونی رامین." بدون اینکه کسی متوجه شود حواس آنها را از خودتان پرت کرده و شخص دیگری را مخاطب قرار دهید .
کمتر بخندید
خیلی خوب است که شما به عنوان یک مرد مهربان و خندان شناخته شوید اما هر چیز اندازه ای دارد. زمانی که جمعی از همکارانتان در کنار هم جمع شده اند و مشغول خندیدن هستند و تمام محدودیت ها را پشت سر گذاشته اند خیلی راحت به آنها بگویید که کارتان زیاد است و باید به کار باز گردید .
مرتب و منظم باشید
سعی کنید محل کارتان کاملا حرفه ای به نظر برسد. کاریکاتورهای مضحک را از روی کامپیوتر خود پاک کنید و سعی کنید تعداد جوک هایی را که برای دوستانتان forward می کنید، به حداقل برسانید .
4- تصور می کنند شما فقط در فکر مهمانی رفتن هستید
اوضاع را آرام کنید
سعی کنید در مورد تجربیات خود در این زمینه با کسی گفتگو نکنید. اینکه تا چه ساعت از شب در بیرون از خانه می مانید و چه مقدار نوشیدنی میل می کنید چیزی نیست که همه باید در مورد آن بدانند. در ساعات کاری طوری برخورد نکنید که تصور شود به مهمانی آمده اید و به اصطلاح در خانه خاله به سر می برید .
جدی باشید
سعی کنید هیچ گاه دیرتر از زمان مقرر در سرکار خود حاضر نشوید مگر اینکه بخواهید دیگران از فعالیت های فوق برنامه تان باخبر شوند. به هرحال بهتر است همیشه گوش به زنگ باشید و نیروی خلاقیت خود را در زمینه های مختلف به کار گیرید .
5- تصور می کنند شما مشتاق به جنس مخالف هستید
با احتیاط عمل کنید
در مورد روابط جنسی خود لاف نزنید. بدون در نظر گرفتن اینکه تا چه حد دچار وسوسه شده اید سعی کنید هیچ گاه با همکاران، کارفرما، خدمه و ارباب رجوع بگو بخند راه نیندازید .
رفتار خود را باز بینی کنید
حرف های مربوط به مسائل جنسی را به زبان نیاورید، جوک های دارای چنین محتوایی را برای یکدیگر نفرستید و در زمان کار سایتهای پورنوگرافی را زیرورو نکید .
6- تصور می کنند شما همیشه تاخیر دارید
وقت شناس باشید
زودتر از خواب بلند شوید و جزء اولین کسانی باشید که وارد شرکت می شوند . با برنامه شغلی خود واقع بینانه برخورد کنید و زمان بیشتری به وجود آورید . اگر به طور مکرر از برنامه های زمانبندی شده عقب بمانید خیلی زرود از شما انتقاد خواهد شد. تاخیر به عنوان نوعی بی احترامی و بی برنامگی به شمار می
رود .
از برنامه جلو باشید
یک لیست از کل کارهایی که باید انجام دهید تهیه کنید و هر چند وقت یکبار آنرا از نو چک کنید. برای اطمینان بیشتر زمان بیشتری را برای انجام کارهای مختلف در نظر بگیرید. هیچ کاری را معوق نگذارید. اگر زمان خود را به خوبی مدیریت کنید به راحتی قادر خواهید بود که تمام پروژه هایتان را پیش از زمان تحویل به اتمام برسانید و اصلا مهم نیست که در طول مسیر ممکن است چه اتفاق های غیر منتظره ای رخ دهند .
7- تصور می کنند شما به اخلاقیات پایبند نیستید
درستکار باشید
به پیشنهادهایی که می دهید دقت کنید. هیچ موقع به همکاران خود این نظر را ندهید که نتیجه تحقیق فرد دیگر و یا ایده های دیگران را سرقت کنید. هر ادعایی که در مورد مسائل مختلف می کنید باید دارای منبع موثق و اثبات شده باشد .
درستی خود را ثابت کنید
از رهنمودهایی که شرکت برای کارمندهای خود در نظر گرفته پیروی کنید و هیچ گاه از دارایی های شرکت به نفع خود سوء استفاده نکنید. برای مثال تماس های تلفنی راه دور را با استفاده از تلفنی که در اختیارتان قرار داده اند و استفاده های غیر مجاز از دستگاه کپی موجود در شرکت.) خط مشی شرکت را در مورد دریافت کردن هدیه از مشتری ها و فروشنده ها به خوبی مطالعه کنید تا هیچ گونه شک و شبه های باقی نماند .
مسئول باشید
اگر اشتباهی از شما سر زد، آنرا بپذیرید. به جای اینکه بهانه جویی کرده و اشتباه را به گردن دیگران بیندازید مسئولیت کارها را به گردن بگیرید و در جبران آنها بکوشید .
درست تصمیم بگیرید
اگر از شما درخواست شد تا کاری را انجام دهید که به نظر خودتان درست نمی آمد و در نهایت تاثیرات منفی بر روی آینده شغلی تان داشت می توانید به راحتی از انجام آن سرباز زنید .
به انجمن های خیریه کمک کنید
در صندوق های صدقه پول بیندازید. پیشنهاد کنید که در شرکت یک گروهی تشکیل دهند و از آن طریق به نیازمندان و انجمن های خیریه کمک کنند و یا برای بانک های جمع آوری فراورده های غذایی برای نیازمندان غذاهای فاسد نشدنی جمع کنند .
8- تصور می کنند که شما در کارهای گروهی ضعیف ظاهر می شوید
برخوردی دوستانه از خود نشان دهید
اسم های افراد را یاد بگیرید و در روابط خود از آنها استفاده کنید. در مورد علایق و توانایی های شغلی همکارانتان اندکی بیشتر اطلاعات جمع آوری کنید .
به آنها اتکا کنید
از افکار شخصی دیگران کپی برداری نکنید تا هر کجا که لازم شد آنها را بعدا به نفع خود به اتمام برسانید. هر زمان که می توانستید به همکاران خود در انجام کارهایشان کمک کنید و پس از این که کاری با موفقیتانجام شد از آنها قدردانی و تشکر کنید. زمانی که مقامات بالا از زبان همکارانتان شنیدند که کار کردن با شما برایشان لذت بخش است شما خود به خود به یک رهبر تبدیل می شوید .
روی اهدافتان متمرکز شوید
چه دیدگاه همکاران نسبت به شما درست باشد چه اشتباه همین نظرها است که میتواند شما را به موفقیت نزدیک سازد و یا اینکه موجب شکست خوردن شما در زمینه شغلی گردد. از یکی از همکاران قابل اعتماد بپرسید که دیگران در مورد شما چه میگویند. این پرسش را می توانید با به جا آوردن مراتب از کارفرمای خود نیز بپرسید. شما می توانید انتقادات منفی را به نظرات مثبت تبدیل کنید. بسیاری از نظرات چند منظوره بوده و قابل تغییر می باشند. فقط باید به خاطر داشته باشید که نباید از آنها آزرده خاطر شوید .
تلاش کردن برای تغییر نظرات دیگران در مورد خود اصلا به این معنا نیست که شما آنها را پذیرفته اید بلکه فقط تلاش می کنید تا کسانی که با شما در حال کار کردن هستند دید روشن تری نسبت به شما پیدا کنند. پس لازم نیست که سعی در تغییر شخصیت خودتان داشته باشید. بی ریا و درستکار باقی بمانید و همواره نسبت به ارزش هایتان پایبند باشید. و اگر تمام تلاش هایتان به بن بست رسید با یک نیروی جدید در یک کارخانه دیگر شروع به کار کنید.

برگرفته ازسایت:کانون طراحی وب گامرون


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
همه سازمانها براي رشد و بقاء خود نيازمند انديشه هاي نو ونظريات بديع و تازه مي باشند افکار و نظر يات جديد خون تازه اي را به کالبد سازمان تزريق کرده و آن را از فنا و نابودي مي رهاند . حيات جهان بسيار متغير و پر تلاطم امروز ما نيازمند نوآوري و خلاقيت مي باشد.
در اين عرصه ، اهميت نيروي انساني به وضوح قابل مشاهده است زيرا اگر اين نيرو که در واقع منبع اصلي مولد انرژي در سازمان است با بي توجهي روبرو شده و يا سرکوب شود سازمان هر روز ضعيف تر شده و چرخهاي آن يکي پس از ديگري از حرکت بازخواهد ايستاد بنابر اين عامل کليدي و آنچه که هم اکنون در جهان در کانون توجه سازمان و جوامع بشري قراردارد اين منبع عظيم نيروي انساني است و مهارت مديران در شناسايي رفتار و شخصيت افراد و برخورد مناسب با آن که همان مهارت انساني و ارتباطي محسوب مي شود درايجاد فضاي مناسب ظهور خلاقيت وپرورش نيروهاي انساني خلاق ، داراي اهميت بسيار زيادي مي باشد .
تعريف : خلاقيت چيست؟ Creativity
يعني بکار گيري توانائيهاي ذهني براي ايجاد يا تبلور يک فکر يا مفهوم جديد است و نيز برخي خلاقيت را به ترکيب ايده ها يا ايجاد پيوستگي بين ايده ها تعبير نموده اند .
نوآوري چيست؟ Innovation
نوآوري بکار گيري ايده هاي نوين ناشي از خلاقيت مي باشد د ر واقع نو آوري عملي ساختن ايده ناشي از خلاقيت را امکان پذير مي سازد و آن را بصورت يک محصول جديد يا خدمت تازه ارائه مي نمايد .
ويژگي هاي افراد خلاق :
1- سلاست و رواني ادراکي: يعني فرد توانايي ايجاد تعداد زيادي ايده را به طور سريع داشته باشد.
2- انعطاف پذيري ادراکي : يعني توانايي دور شدن از يک قاعده و پذيرش قاعده جديد را داشته باشد.
3- ابتکار عمل : يعني توانايي ايجاد جوابهاي غير روتين و غير معمول را داشته باشد .
4- ترجيح پچپيدگي به سادگي: يعني به چالشهاومسايل پيچيده درامورعلاقه مند هستند .
5- استقلال رأي: به خود متکي بودن و تحليل افکارش بدور از هر گونه غوغا سالاريهاست .
6- اعتماد به نفس : برخود مسلط بودن و خود را باور داشتن.
7- تمرگز ذهني : تمام تلاش براي عملي کردن نظرات ذهني خويش را بنمايد .
8- مخاطره پذير بودن : ترس از انتقاد ، شکست و اشتباه نداشته باشد و شکست را پيروزي تلقي کند .
9- دانش : تلاش برا ي کسب آگاهي و اطلاعات .
10- زندگي نامه : دوران نوجواني و کودکي افراد خلاق به طور معمول با سختيها و کمبودها همراه است .
11- نياز به کسب موفقيت : نو آوران همواره بدنبال کسب اهداف و موفقيت هستند.
12- رفتار از نوع A: يعني داراي رفتار بسيار اهل رقابت ، عجول ، مقاوم و محاسبه گر در رابطه با انجام امور هستند.
فنون خلاقيت و نو آوري:
1- ياد داشت برداري: از آنجا ييکه فکرها و انديشه هاي نو از زود گذرترين پديده ها هستند به طوريکه گاهي در طي چند لحظه به ذهن خطور مي کند وبه سرعت فراموش مي شوند براي حفظ آنها مي توان از دفتر چه ياد داشت استفاده نمود. بر اساس تحقيقات حدود 25 درصد اطلاعاتي که فرد کسب مي کند و براي او ارزش متوسطي دارد ، 24 ساعت اول و حدود 85% آن در هفته اول به فراموشي سپرده مي شود . بهترين زمان به تله انداختن فکر نو ، هنگام بروز آن است .
2- انتخاب زمان مناسب : ساعات خاص از شبانه روز براي هر فرد افکار را بارورتر مي کند . براي برخي ساعت اوليه با مدادو برخي آخرشب و برخي در طول روز بهترين زمان براي تفکراست .
3- انتخاب مکان مناسب : فضاي آرام ، سر سبز ، شاداب براي انديشيدن مناسب است .
4- تقويت حسن کنجکاوي و توان پرسش: انگيــزه کنجکــاوي در محدود خاکستري مغز در همه انسانها وجود دارد ( فرد لوتانز 1989) که موجب بروز رفتار تفحص و کاوش شده و ايجاد پرسش را ميسر مي سازد . اما ترس ازانتقاد و شکست و نــگرانــي از تمسخر موجب تضعيف اين انگيزه مي شود .
امّا الکس اسبورن براي تقويت حسن کنجکاوي و توان پرسيدن از فن سوالهاي ايده برانگيز که امکان پرسيدن را زياد مي کند استفاده کرده که عبارتند از :
الف) جانشين ساختن يا ساده کردن
ب) ترکيب کردن – حذف کردن – کاهش دادن – افزايش دادن
ج) تطبيق دادن
د) تغيير و تعديل وضع موجود – معکوس کردن و ...
5- استفاده از روابط بين افکار و تداعي معاني:
ارسطو توصيه مي کند که کاروان انديشه خود را با فکرهاي نزديک ، مشابه ،متضاد يا هر فکر ديگري به حرکت در آوريد و فکر ها ي بعدي را در امتداد آن آشکار سازيد . يعني بسياري از افکار آدمها با هم ارتباط دارند از اين رو قدرت تداعي نقش موثري د رايجاد و ظهور فکرهاي نو دارد.
6- تحليل شبکه يا ارتباط اجباري:
ايجاد ارتباط اجباري بين دوشئي که از قبل قرابت و مشابهتي ندارند و تحليل از روابط ايجاد شده و نتيجه گيري ( در ارتباط با علوم طبيعي).
7- هم انديشي قياسي مستقيم يا طوفان مغزي (Brain Storming)
اعضاء در کنار هم نيستند در اين روش ، انديشه ها به صورت کنترل نشده – سازمان نيافته وبکر ، است و کميت انديشه ها مهم است . افراد حق ارزيابي از نظرات بيان شده اعضاء ر ا ندارد . هرچه فکر ها بکرتر و بديع تر باشد بهتر است و افرادي که فکر مطلوبتري ارائه دهند در پايان جلسه تشويق مي شوند .
8- هم انديشي غير مستقيم يا گردش تخيّلي : Speculative Excursion
در اين روش در جلسه ، مسئله واقعي و معيني مطرح نمي شود بلکه با استفاده از تمثيل و استعاره ها ، ايجاد ايده ها و نظريات جديد مي کند . در اين روش ، رهبر گروه نقش حياتي دارد. و درواقع او ماهيت واقعي مسئله را مي داند .
9- هم انديشي رقابتي مستقيم يا گروه اسمي : Nominal Group(5-3-6)
در اين روش بر خلاف روش طوفان مغزي افراد جداي از هم ولي در کنار هم قرار مي گيرند و هر فرد به صورت غير مشخص وبي نام ، نظرات خود را مشخص کرده و سپس نظرات در بين اعضاء مبادله ميشود وتعديــل و تکميــل مي شود .
در اين روش 6 نفر بعنوان اعضاء در کنار هم قرار مي گيرند و هر کدام سه نظر جديد را در باره مسئله بر روي سه کارت مي نويسند و اين کارت بين اعضاء مبادله مي شود تا 5 بار و در هر بار فرد با ديدن نظرات و اظهارات جديد روبروشده و انگيزه اش بر انگيخته مي شود .
نقش مدير در پرورش توانايي خلاقيت ونوآوري افراد :
مدير با عملکرد خود مي تواند هم باعث ايجاد خلاقيت و يا مانع آن در افراد گردد . مديران بايد بدانند که سازمان آنها مجموعه زنده انساني است که در تعامل با ابزار و تجهيزات و مواد مي باشند آنها بايد در جهت انطبا ق و رشد در محيط و بهبود توانايي ياد گيري خود و ديگر عناصر انساني سازمان تحريک کننده و انتخاب گر باشند . در اين صورت مديران مي توانند ياد گيري و نو آوري را ترويج دهند .
مديران جهت پرورش افراد خلاق ، آموزش در موارد زير را بايد امکان پذيرسازند .
1- تحّمل مخاطره : کارکنان بايد بدون ترس از پيامدها ، برنامه را اجرا نموده و از اشتباهات بعنوان فرصت هاي ياد گيري استفاده شود .
2- کاهش کنترل بيروني : قوانين ، مقررات و خط مشي ها و کنترل ها بايد به حداقل برسد .
3- کاهش تقسيم کار : به خاطر جلوگيري ازمحدود نگري، از تقسيم کار افراطي جلو گيري شود .
4- قبول ابهام : اگر خلاقيت شفاف و عيني نبودمهم نيست در غير اينصورت باعث کاهش خلاقيت مي شود .
5- تحّمل راههاي غير عملي : کارکناني که جوابهاي غير عملي نابخردانه مي دهند بايد تحّمل شوند زيرا آنچه در اوايل غير عملي به نظر مي رسد ممکن است در آينده منجر به راه حلهاي خلاق شود .
6- تحّمل تضاد : تنوع آراء بايد تشويق شود .
7- تمرکز بر نتايج تا ابزارها : تمرکز بر نتايج باعث ارائه و پيشنهاد در چندين جواب صحيح به هر مسئله معيني ميشود .
8- ارتباطات همه جانبه : افقي – عمودي – موّرب
9- ايجاد نظام مشارکت جو : کارکنــان در صورت حــمايت و تشــويق مديــر پيــوسته به تفکر و خلاقيت مي پردازند و اگربر عکس باشد ابتکار مي خشکد و در واقع هر فردي که در سازمان يک فکر نوع اگر چه غير عملي و اشتباه باشد ارائه کند بايد تشويق شود .

برگرفته ازسایت : agriservices.ir

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
اين مقاله به تشريح مفاهيم و مباني خلاقيت و نوآوري مي‌پردازد. تعاريف مختلفي از خلاقيت ارائه مي‌شوند و از ديدگاه روانشناسي و سازماني مورد بررسي قرار مي گيرند. سپس موضوع نوآوري و ارتباط آن با خلاقيت شرح داده مي‌شود. ارتباط خلاقيت و نوآوري، تأثير ساختار بر نوآوري، تأثير فرهنگ سازماني بر نوآوري، تأثير متغيرهاي منابع انساني بر نوآوري از ديگر مباحث اين بخش هستند.
 ويژگي‌هاي افراد خلاق، فرصت‌هاي خلاقيت، نقش و اهميت خلاقيت و نوآوري از جنبه فردي و سازماني، ويژگي‌هاي سازمان‌هاي خلاق، مديريت خلاقيت، تكنيك‌هاي توسعه خلاقيت گروهي شامل طوفان فكري، شش كلاه تفكر، گردش تخيلي، تفكر موازي و ارتباط اجباري از ديگر مطالب اين مقاله هستند.
1- مقدمه
با پيشرفت روز افزون دانش و تكنولوژي و جريان گسترده اطلاعات، امروزه جامعه ما نيازمند آموزش مهارت‌هايي است كه با كمك آن بتواند همگام با توسعه علم و فناوري به پيش برود. هدف بايد پرورش انسان‌هايي باشد كه بتوانند با مغزي خلاق با مشكلات روبرو شده و به حل آنها بپردازند. به گونه‌اي كه انسان‌ها بتوانند به خوبي با يكديگر ارتباط برقرار كرده و با بهره گيري از دانش جمعي و توليد افكار نو مشكلات را از ميان بردارند. امروزه مردم ما نيازمند آموزش خلاقيت هستند كه با خلق افكار نو به سوي يك جامعه سعادتمند قدم بردارند. رشد فزاينده اطلاعات، سبب شده است كه هر انساني از تجربه و علم و دانشي برخوردار باشد كه ديگري فرصت كسب آنها را نداشته باشد، لذا به جريان انداختن اطلاعات حاوي علم و دانش و تجربه در بين انسان‌ها يكي از رموز موفقيت در دنياي امروز است. هيچ كس قادر نيست به ميزان اطلاعات واقعي هر كس كه در گوشه ذهن او نهفته است پي ببرد. اين اطلاعات زماني به حركت در مي‌آيد كه انگيزه‌اي قوي سبب رها شدن آن به بيرون ذهن مي‌شود. در اين مرحله انسان‌ها به سرنوشت يكديگر حساسند و در جهت رشد يكديگر مي‌كوشند و در نهايت سبب مي‌شود جرياني از علم و دانش و تجربيات ميان آنها جاري شود كه همين امر زمينه‌ساز نوآوري و خلاقيت خواهد بود.
يكي از عوامل مؤثر در بروز خلاقيت در يك جامعه، زمينه‌سازي و بسترسازي در بين انسان‌ها جهت ايجاد فرهنگي است كه در آن همگان در تلاش براي رشد دادن ديگري هستند و با تأثير بر روي يكديگر به پيشرفت جامعه كمك مي‌كنند.
يكي از شرايط لازم براي پديدار شدن افكار نو، وجود آرامش براي مغز است. به همين خاطر لازم است انسان‌ها بكوشند در جامعه شرايطي پديد آيد كه در بستر آن مغز بينديشد و تكامل يابد و سبب ساز افكار نو شده و شرايط براي سازندگي در جامعه مهيا شود. با افزايش سپرده‌گذاري‌هاي اخلاقي مي‌توان شرايط را براي شكل گيري يك محيط آرامبخش در جامعه فراهم كرد. كاهش سپرده‌گذاري‌هاي اخلاقي در جامعه سبب مي‌شود كه زمينه براي گسسته شدن روابط اجتماعي گسترش يابد و با سست شدن پيوندهاي اجتماعي، شرايط لازم براي بروز خلاقيت در جامعه سخت تر مي‌شود. زيرا فرصتي براي تفكر كردن وجود نخواهد داشت.
2- تعريف خلاقيت
از خلاقيت تعريف‌هاي زيادي شده است. در اينجا برخي از تعاريف مهم را مورد برسي قرار مي‌دهيم:
خلاقيت يعني تلاش براي ايجاد يك تغيير هدفدار در توان اجتماعي يا اقتصادي سازمان
خلاقيت بكارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است
خلاقيت يعني توانايي پرورش يا به وجود آوردن يك انگاره يا انديشه جديد (در بحث مديريت نظير به وجود آوردن يك محصول جديد است)
خلاقيت عبارت است از طي كردن راهي تازه يا پيمودن يك راه طي شده قبلي به طرزي نوين
2-1- تعريف خلاقيت از ديدگاه روانشناسي
خلاقيت يكي از جنبه‌هاي اصلي تفكر يا انديشيدن است. تفكر عبارت است از فرايند بازآرايي يا تغيير اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت. تفكر بر دو نوع است:
تفكر همگرا: تفكر همگرا عبارت است از فرايند بازآرايي يا دوباره سازي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت.
تفكر واگرا: تفكر واگرا عبارت است از فرايند تركيب و نوآرايي اطلاعات و نمادهاي كسب شده موجود در حافظه درازمدت، خلاقيت يعني تفكر واگرا.
براساس اين تعريف خلاقيت ارتباط مستقيمي با قوه تخيل يا توانايي تصويرسازي ذهني دارد. اين توانايي عبارت است از فرايند تشكيل تصويرهايي از پديده‌هاي ادراك شده در ذهن و خلاقيت عبارت است از فرايند يافتن راه‌هاي جديد براي انجام دادن بهتر كارها؛ خلاقيت يعني توانايي ارائه راه حل جديد براي حل مسائل؛ خلاقيت يعني ارائه فكرها و طرح‌هاي نوين براي توليدات و خدمات جديد و استمرار آن پس از غيبت آن پديده‌ها.
2-2- تعريف خلاقيت از ديدگاه سازماني
خلاقيت يعني ارائه فكر و طرح نوين براي بهبود و ارتقاء كميت يا كيفيت فعاليت‌هاي سازمان؛ مثلاً افزايش بهره‌وري، افزايش توليدات يا خدمات، كاهش هزينه‌ها، توليدات يا خدمات از روش بهتر، توليدات يا خدمات جديد و غيره.
روبرت جي استرنبرگ و ليندااي اوهارا در بررسي‌هاي خود شش عامل را در خلاقيت افراد مؤثر دانسته‌اند:
1- دانش: داشتن دانش پايه‌اي در زمينه‌اي محدود و كسب تجربه و تخصص در ساليان متمادي.
2- توانايي عقلاني: توانايي ارائه ايده خلاق از طريق تعريف مجدد و برقراري ارتباطات جديد در مسائل.
3- سبك فكري: افراد خلاق عموماً در مقابل روش ارائه شده از طرف سازمان و مديريت ارشد، سبك فكري ابداعي را بر مي‌گزينند.
4- انگيزش: افراد خلاق عموماً براي به فعل در آوردن ايده‌هاي خود برانگيخته مي‌شوند.
5- شخصيت: افراد خلاق عموماً داراي ويژگي‌هاي شخصيتي مانند مصر بودن، مقاوم بودن در مقابل فشارهاي بيروني و داخلي و نيز مقاوم بودن در مقابل وسوسه همرنگ جماعت شدن هستند.
6- محيط: افراد خلاق عموماً در داخل محيط‌هاي حمايتي بيشتر امكان ظهور مي‌يابند.
اين محققان مشخص كردند كه عمده‌ترين دليل عدم كارايي برنامه‌هاي آموزش خلاقيت تاكيد صرف اين برنامه‌ها بر تفكر خلاق به عنوان يكي از شش منبع مؤثر در خلاقيت مي‌باشد. جايي كه ساير عوامل نيز تأثير بسزايي در موفقيت و شكست برنامه‌هاي آموزشي خلاقيت ايفا مي‌كنند جورج اف نلر در كتاب هنر و علم خلاقيت براي خلاقيت مراحل چهارگانه: آمادگي، نهفتگي، اشراق و اثبات را ذكر كرده است.
از اين ديد، افراد خلاق ابتدا با مسئله يا يك فرصت آشنا شده و سپس از طريق جمع آوري اطلاعات با مسئله يا فرصت مورد نظر درگير مي‌شوند. در مرحله بعد افراد خلاق روي مسئله تمركز مي‌كنند، در اين مرحله فعاليت ملموسي مشاهده نمي‌شود و فرد سعي در نظم دادن تفكرات، انديشه‌ها، تجارب و زمينه‌هاي قبلي خود جهت نيل به يك ايده دارد. درگيري ذهني عميق فرد (خودآگاه و ناخودآگاه) فراهم كردن فرصت (جهت تفكر بر مسئله) منجر به خلق و ظهور ايده‌اي جديد و بديع مي‌شود. در نهايت فرد خلاق در صدد برمي‌آيد صلاحيت و پتانسيل ايده خويش را به اثبات برساند.
3- نوآوري
منظور از نوآوري خلاقيت متجلي شده و به مرحله عمل رسيده است، به عبارت ديگر نوآوري يعني انديشه خلاق تحقق يافته؛ نوآوري همانا ارائه محصول، فرايند و خدمات جديد به بازار است؛ نوآوري بكارگيري توانايي‌هاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد است.
3-1- خلاقيت و نوآوري چگونه با هم مرتبط شده‌اند؟
خلاقيت به طور عام يعني توانايي تركيب انديشه‌ها به شيوه‌اي منحصر به فرد يا ايجاد ارتباطي غيرمعمول بين انديشه‌ها. يك سازمان كه مشوق نوآوري است سازماني است كه ديدگاه‌هاي ناشناخته به مسائل يا راه حل‌هاي منحصر براي حل مسائل را ارتقا مي‌دهند. نوآوري فرايند كسب انديشه‌اي خلاق و تبديل آن به محصول و خدمت و يا يك روش عملياتي مفيد است.
3-2- نوآوري شامل چه چيزهايي است؟
بعضي افراد براين باورند كه خلاقيت ذاتي است، برخي ديگر باور دارند كه با آموزش هركس مي‌تواند خلاق شود. در ديدگاه دوم خلاقيت را مي‌توان فرايندي چهار مرحله‌اي ديد مركب از ادراك، پرورش، الهام و نوآوري. ادراك يعني نحوه ديدن چيزها. خلاق بودن يعني چيزها را از زاويه‌اي منحصر به فرد ديدن. به عبارتي يك كارمند ممكن است راه حل‌هاي يك مسئله را طوري ببيند كه ديگران نمي‌توانند آن طور ببينند. رفتن از ادراك به حقيقت به هر حال فوراً اتفاق نمي‌افتد. در عوض انديشه‌ها از فرايند پرورش مي‌گذرند. بعضي اوقات كاركنان نياز دارند كه در مورد انديشه‌هاي خود تعمق كنند. اين به معناي فعاليت نكردن نيست بلكه در اين مرحله كاركنان بايد داده‌هاي انبوهي را كه ذخيره، بازيابي، مطالعه و دوباره شكل دهي كرده‌اند در نهايت در قالب چيزي جديد بريزند. گذشت ساليان براي طي اين مرحله امري طبيعي است.
در فرايند خلاقيت الهام آن لحظه‌اي است كه تمامي تلاش‌هاي قبلي شما به طور موفقيت آميز به ثمر مي‌رسند. گرچه الهام به شعف مي‌انجامد اما كار خلاقيت تمام نشده است. خلاقيت نياز به تلاشي نوآور دارد. نوآوري يعني گرفتن آن الهام و تبديل آن به توليدي مفيد- خدمت يا روش انجام چيزي. اين گفته را به اديسون نسبت مي‌دهند كه «خلاقيت يعني يك درصد الهام و ۹۹ درصد عرق ريختن» به عبارتي ۹۹ درصد نوآوري را آزمودن، ارزشيابي كردن و باز آزمودن آن چيزهايي تشكيل مي‌دهد كه توسط الهام دريافت شده است. معمولاً در اين مرحله است كه يك فرد ديگران را بيشتر مطلع و درگير آن چيزي مي‌كند كه روي آن كار كرده است.
3-3- چگونه متغيرهاي ساختاري بر نوآوري اثر مي‌گذارند؟
براساس پژوهش‌هاي گسترده، با توجه به متغيرهاي ساختاري مي‌توانيم سه گزاره را بيان كنيم. اول اين كه ساختارهاي مكانيكي اثري مثبت بر نوآوري دارند زيرا كه تخصص كاري آنها پايين‌تر است، قوانين كمتري دارند و عدم تمركز در آنها بيشتر از ساختارهاي مكانيستي است. همچنين انعطاف پذيري، قدرت انطباق و بارور كردن را كه پذيرش نوآوري‌ها را آسان تر مي‌كند بيشتر مي‌كنند. دوم اين كه دسترسي آسان به منابع فراوان عامل كليدي نوآوري است. فراواني منابع به مديران اين توانايي را مي‌دهد كه بتوانند براي نوآوري هزينه كنند و شكست‌ها را بپذيرند. در نهايت ارتباط بين واحدها با تسريع در كنش متقابل خطوط سازماني به شكستن سدهاي احتمالي در برابر نوآوري مدد مي‌رساند. البته هيچ يك از اين سه متغير نمي‌تواند وجود داشته باشد مگر اين كه مديران ارشد به اين سه عامل متعهد باشند.
3-4- چگونه فرهنگ سازماني بر نوآوري اثر مي‌گذارد؟
سازمان‌هاي نوآور فرهنگي مشابه دارند. آنها تجربه كردن را تشويق مي‌كنند. آنها هم به موفقيت‌ها و هم به شكست‌ها پاداش مي‌دهند. آنها از اشتباهات تجربه كسب مي‌كنند. يك فرهنگ نوآور داراي هفت ويژگي زير است:
۱- پذيرش ابهام
۲- شكيبايي در امور غير عملي
۳- كنترل‌هاي بيروني كم
۴- بردباري در مخاطره
۵- شكيبايي در برخوردها
۶- تأكيد بر نتايج تا بر وسايل
۷- تأكيد بر نظام باز
سازمان از نزديك محيط را كنترل مي‌كند و سريعاً به تغييرات آن طور كه اتفاق مي‌افتند پاسخ مي‌دهد.
3-5- كدام متغيرهاي منابع انساني بر نوآوري اثر مي‌گذارند؟
در مقوله منابع انساني در مي‌يابيم كه سازمان‌هاي نوآور فعالانه آموزش و توسعه دانش اعضاي خود را آن طور كه روزآمد باشد تشويق مي‌كنند. امنيت شغلي در سطح عالي براي كاركنان خود فراهم مي‌آورند تا ترس از اخراج به خاطر اشتباه را كاهش دهند و به افراد جرأت مي‌بخشند كه تغييرپذير باشند. زماني كه انديشه‌اي جديد تكامل مي‌يابد پيشتازان تغيير فعالانه و با شور و شوق انديشه را تعالي مي‌بخشند و آن را حمايت مي‌كنند بر مشكلات چيره مي‌شوند و اطمينان مي‌دهند كه نوآوري به مرحله اجرا در خواهد آمد.
4- ويژگي‌هاي افراد اخلاق
روانشناسان سعي داشته‌اند تا مشخصات افرادي كه داراي سطح بالايي از خلاقيت هستند مشخص كنند، «استيز» عوامل زير را براي افراد خلاق بيان داشته است:
سلامت رواني و ادراكي: توانايي ايجاد تعداد زيادي ايده به طور سريع
انعطاف پذيري ادراك: توانايي دست كشيدن از يك قاعده و چارچوب ذهني
ابتكار: توانايي در ايجاد و ارائه پيشنهادهاي جديد
ترجيح دادن پيچيدگي نسبت به سادگي: توجه كردن و در نظر گرفتن چالش‌هاي جديد مسائل پيچيده
استقلال رأي و داوري: متفاوت بودن از همكاران در ارائه نظرات و انديشه‌هاي نو
عده‌اي ديگر ويژگي‌هاي افراد خلاق را به صورت زير دسته‌بندي مي‌كنند:
خصوصيات ذهني:
كنجكاوي
دادن ايده‌هاي زياد در باره يك مسئله
ارائه ايده‌هاي غيرعادي
توجه جدي به جزئيات
دقت و حساسيت نسبت به محيط به خصوص به نكاتي كه در نظر ديگران عادي به شمار مي‌روند
روحيه انتقادي
علاقه وافر به آزمايش كردن و تجربه
نگرش مثبت نسبت به نوآفريني
خصوصيات عاطفي:
آرامش و آسودگي خيال
شوخ طبعي
علاقه به سادگي و بي تكلفي در نوع لباس و جنبه‌هاي گوناگون زندگي
دلگرمي و اميد به آينده
توانايي برقراري ارتباط عميق و صميمانه با ديگران
اعتماد به نفس و احترام به خود
شهامت
خصوصيات اجتماعي:
پيش قدمي در قبول و رويارويي با مسائل
مسئوليت پذيري و توانايي سازمان دادن به فعاليت‌هاي گوناگون
قدرت جلب حس اعتماد و اطمينان ديگران.
5- فرصت‌هاي خلاقيت
فرصت‌هاي خلاقيت در چهار گروه فرصت داخلي و سه گروه فرصت‌هاي خارجي تقسيم‌بندي شده است:
فرصت‌هاي داخلي
وقايع غيرمنتظره: مثل شكست‌ها يا موفقيت‌هاي غيرمنتظره
ناسازگاري‌ها
نيازهاي فرايندي و تغييرات در صنايع و بازارها
فرصت‌هاي خارجي (در محيط علمي و اجتماعي سازمان)
تغييرات جمعيتي
تغيير نگرش
دانش جديد
6- نقش و اهميت خلاقيت و نوآوري
6-1- نقش و اهميت خلاقيت و نوآوري از جنبه فردي
خلاقيت و نوآوري عامل رشد و شكوفايي استعدادها و سوق دهنده به سوي خودشكوفايي
خلاقيت و نوآوري عامل موفقيت‌هاي فردي، شغلي و اجتماعي.
6-2- نقش و اهميت خلاقيت و نوآوري از جنبه سازماني
خلاقيت و نوآوري عامل پيدايش سازمان
خلاقيت و نوآوري عامل توليدات و خدمات
خلاقيت و نوآوري عامل افزايش كميت، تنوع توليدات و خدمات
خلاقيت و نوآوري عامل افزايش كيفيت توليدات و خدمات و موفقيت در رقابت
خلاقيت و نوآوري عامل كاهش هزينه‌ها، ضايعات و اتلاف منابع
خلاقيت و نوآوري عامل افزايش انگيزش كاري كاركنان سازمان
خلاقيت و نوآوري عامل ارتقاي سطح بهداشت رواني و رضايت شغلي كاركنان سازمان
خلاقيت و نوآوري عامل ارتقاي بهره وري سازمان
خلاقيت و نوآوري عامل موفقيت مجموعه مديريت و كاركنان سازمان
خلاقيت و نوآوري عامل رشد و بالندگي سازمان
خلاقيت و نوآوري عامل تحريك و تشويق حس رقابت
خلاقيت و نوآوري عامل كاهش بوروكراسي اداري؛ كاهش پشت ميزنشيني و مشوق عمل گرايي
خلاقيت و نوآوري عامل تحريك و مهيا كردن عوامل توليد
7- ويژگي‌هاي سازمان خلاق
برخي از ويژگي‌هاي سازمان خلاق عبارتند از:
رقابت كامل و فشرده است: در يك سازمان در صورتي خلاقيت صورت مي‌پذيرد كه رقابت كامل در آن حاكم باشد.
فرهنگ: يكي از عوامل عمده‌اي كه به بالندگي مديريت كمك مي‌كند فرهنگ مردم است. برپايه يك فرهنگ خوب، اتلاف وقت گناه محسوب مي‌شود. بديهي است در چنين بستر مناسبي جهت رقابت، خلاقيت يا سازمان‌هاي پويا بهتر شكل مي‌گيرد.
دسترسي به مديران: در سازمان‌هاي خلاق بر اين اعتقاد هستند كه دانش در سطح سازمان به وفور پراكنده شده است و مديران به راحتي مي‌توانند افكار و نظرات ديگران را مستقيم و بدون واسطه دريافت كنند.
احترام به افراد: ويژگي ديگر سازمان خلاق احترام به افراد است و آنها باور دارند كه مي‌توانند همگام با نيازهاي سازمان، رشد كنند.
رائه خدمات مردمي: هدف نهايي در اين سازمان‌ها توجه به نيازمندي‌هاي اجتماع و جلب رضايت آحاد مردم است.
تخصص: در سازمان خلاق افراد داراي يك تخصص ويژه نيستند و اين امكان را دارند كه براي قرار گرفتن در جايگاه مناسب گردش شغلي داشته باشند.
كارگروهي
رابطه كاركنان با سازمان: روابط دايمي و بلندمدت كاركنان با اين نوع سازمان‌ها و در نتيجه برخورداري آنها از امنيت شغلي از ديگر ويژگي‌هاي اين سازمانهاست.
استقبال مديران از عامل تغيير: در اين سازمان‌ها تمامي مديران، مسئله تغيير را به عنوان تنها عامل ثابت و گريزناپذير مي‌دانند و با خشنودي آن را پذيرفته و در برابر آن مقاومت نمي‌كنند. طبيعي است در چنين سازماني ضرورت ندارد كه مدير بخش زيادي از وقت خود را براي جلوگيري برخورد با تغييرات اختصاص دهد زيرا همه به اين باور رسيده‌اند كه تغيير يك ارزش مثبت است.
8- نقش مدير در پرورش خلاقيت
نقش مديريت در مجموعه‌هايي كه خلاقيت و نوآوري از ضروريات و عامل اصلي است بسيار مهم و حساس است زيرا مديريت مي‌تواند توانايي و استعداد خلاقيت و نوآوري را در افراد ايجاد، ترويج و تشويق كند و يا رفتار و عملكرد او مي‌تواند مانع اين امر حياتي شود. هنر مدير خلاق عبارت است از استفاده از خلاقيت ديگران و پيدا كردن ذهن‌هاي خلاق. مدير خلاق بايد فضايي بيافريند كه خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نيز براي خلاقيت تحريك كند و اين فضا، فضايي است كه از كار روزمره به دور است و به نحوي تفويض اختيار مي‌كند تا هر كسي خود مشكل خودش را حل كند.
براي اين كه افراد در سازمان به تفكر بپردازند بايد محيطي ايجاد شود كه در آن به نظريات و انديشه‌ها امكان بروز داده شود. يكي از شيوه‌هاي بسيار مهم و پرجاذبه پرورش شخصيت انسان‌ها و همين طور خلاقيت و نوآوري و حتي رشد اجتماعي مشورت است و بدون ترديد افرادي كه اهل مشورت هستند از عقل و فكر بيشتري برخوردارند و آنان كه اهل آن نيستند از اين امتياز بهره‌اي ندارند. يك سازمان خلاق تا اندازه زيادي به خودكنترلي كاركنانش وابسته است. خودكنترلي خودش را در خواستن و تمايل براي ارائه ابتكار و خلاقيت به نمايش مي‌گذارد.
مديران مي‌توانند هر سه مولفه خلاقيت يعني تخصص، مهارت‌هاي تفكر خلاق و انگيزش را تحت تأثير قرار دهند. اما واقعيت آن است كه تأثيرگذاري بر دو مولفه اول بسيار دشوارتر و وقت گيرتر از انگيزش است. انگيزش دروني را مي‌توان حتي با تغييرات جزيي در محيط سازمان به طور قابل ملاحظه‌اي افزايش داد. اين بدان معنا نيست كه مديران بايد بهبود تخصص و مهارت‌هاي تفكر خلاق را فراموش كنند. اما زماني كه اولويت بندي در اقدام مطرح مي‌شود، آنها بايد بدانند كه اقدامات مؤثر بر انگيزش دروني، نتايج فوري تري را موجب خواهند شد.
9- تكنيك هاي توسعه خلاقيت گروهي
سازمان‌ها مي‌توانند از انواع تكنيك‌هاي توسعه خلاقيت گروهي به شكل جدي و مستمر استفاده كنند. اين تكنيك‌ها از اين قرارند:
9-1- طوفان فكري
يكي از تكنيك‌هاي متداول در ايجاد خلاقيت و فعال ساختن انديشه‌ها به صورت گروهي تكنيك تحرك مغزي است. در اين تكنيك مسئله‌اي به يك گروه كوچك ارائه شده و از آنان خواسته مي‌شود في‌البداهه و به سرعت به آن واكنش نشان داده و براي آن پاسخي بيابند. پاسخ‌ها بر روي تابلويي نوشته مي‌شوند به طوري كه همه اعضاي جلسه مي‌توانند آنها را ببينند. اين امر باعث مي‌شود تا ذهن اعضاء به فعاليت بيشتري پرداخته و جرقه‌اي از يك ذهن باعث روشني ذهن ديگري شود. اولين دليل اثربخشي تحرك مغزي افزايش قدرت خلاقيت در گروه است، افراد در حالت گروهي بيش از حالت انفرادي قدرت تصور خلاق بروز مي‌دهند. رقابت نيز عامل ديگري است كه در جلسات تحرك مغزي موجب افزايش اثربخشي مي‌گردد. همچنين عدم وجود انتقاد و ارزيابي‌هاي سريع باعث مي‌شود تا اعضاي جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند و محيطي مساعد براي خلاقيت ايجاد گردد. نكته ديگري كه در مؤثر بودن تحرك مغزي قابل ذكر است في‌البداهه بودن نظرات است.
9-2- تكنيك خلاقيت شش كلاه تفكر
ادوارد دوبونو پدر تفكر خلاق در كتاب «شش كلاه تفكر» يك روش خلاقانه ارائه مي‌كند و از طريق آن مي‌كوشد نشست افراد به دور يكديگر را به اقدامي ثمربخش و كارا تبديل كند. «دوبونو» سعي مي‌كند به كساني كه به دور هم جمع مي‌شوند، بياموزد كه به تفكر خود نظم دهند و آنگاه در اين ميان به راه‌هاي خلاقانه بيانديشند و با يك هماهنگي مدبرانه نتايج را طبقه بندي و اولويت بندي كرده و در تصميم گيري‌ها از آن استفاده كنند. اگر شما مي‌خواهيد با تكنيك شش كلاه تفكر در جلسات قدم بگذاريد، بهتر است اين مقاله را بخوانيد و آنگاه عمل كنيد. تصور كنيد به يك جلسه قدم گذاشته‌ايد و شما مسئول نظم‌دهي، هدايت و نتيجه گيري از آن جلسه هستيد. در اينجا كلاه آبي را بر سر شما خواهند گذاشت، زيرا هنگامي كه كسي كلاه آبي را بر سر مي‌گذارد بايد به موارد زير دقت كند:
رنگ آبي نماد آسمان آبي رنگ است كه چتر آن بر همه جا گسترده شده است و كسي كه كلاه آبي بر سر خود مي‌گذارد بايد بتواند افكار جاري در محيط جلسه را در ذهن خود به جريان درآورد و نظم و تمركز دهد.
كلاه آبي همچون يك نرم افزار است كه تلاش مي‌كند به تفكر كردن جمع، جهت دهد و يا برنامه‌اي مشخص آن را به سرانجام برساند و گويي همچون يك كارگردان تفكر ما را هدايت مي‌كند.
با كلاه آبي اولويت‌ها و محدوديت‌ها تعيين مي‌شود. اكنون بر روي صندلي خود بنشينيد و موضوع و يا مشكل مورد بحث را بر روي تخته سياه بنويسيد. در نخستين اقدام و با هدايت شما همه اعضا بايد كلاه سفيد را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بيان شده بيانديشند.
هنگامي كه كلاه سفيد را بر سر مي‌گذاريد، نبايد به چيزهايي كه شامل الهامات، قضاوت‌هاي متكي به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقايد است توجه كنيد و تنها بايد همچون يك رايانه، فقط اطلاعات ارائه كنيد. حال شما بايد اطلاعات به دست آمده از حاضرين در جلسه كه به واسطه تفكر با كلاه سفيد ارائه شده است را جمع‌بندي كنيد و اعضاي جلسه را وارد مرحله بعد كنيد تا با گذاشتن كلاه قرمز بر سر، شروع به تفكر كنند.
هنگامي كه حاضرين مي‌خواهند با كلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفكر كنند بايد به نكات زير توجه كنند: اجازه دهيد احساسات و عواطف بر وجود شما حاكم شده و به زبان درآيند و هر كسي مي‌تواند از الهامات و دريافت‌هاي ناگهاني خويش سخن گويد و ديگر نيازي به استدلال نيست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهيم بدون شك ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصميم گيري‌ها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشكلاتي براي ما شوند.
پس از اين كه تمام نظرات اعضاي جلسه ارائه شد، شما اقدام به جمع‌بندي تراوشات فكري حاضران كرده و آن گاه به مرحله بعد قدم بگذاريد و اجازه دهيد حاضران كلاه سياه را بر سر بگذارند. با گذاشتن اين كلاه بر سر نبايد احساسات منفي بدون منطق بيان شوند بلكه فرد بايد ديدگاه‌هاي منفي خود را در خصوص مشكل يا موضوع مورد بحث به صورت منطقي بيان كند. بدون شك اگر از اين كلاه به خوبي استفاده شود، مي‌تواند ما را از مخاطراتي كه در آينده از چشمان ما دور مي‌ماند آگاه كند. تفكر منفي به گفته «دوبونو» جذاب است، زيرا دستاوردهاي آن را مي‌توان به فوريت مشاهده كرد. اثبات خطاي ديگران براي ما رضايت در پي دارد و حمله كردن به يك ديدگاه در ما احساس برتري مي‌بخشد و برعكس ستودن يك نظر سبب مي‌شود در خود احساس كنيم با فرد برتري روبرو شده‌ايم. نتايج بحث‌هاي ارائه شده توسط شما جمع‌بندي شده و در نهايت ثبت شود و آنگاه بار ديگر اجازه دهيد حاضران كلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفكر كنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب شروعي براي سازندگي، شادابي و خوش بيني است. گويي هرجا سراغ از خورشيد گرفته مي‌شود گرمي زندگي و زايشي ديگر در ميان است و تفكر مثبت بايد به همراه كنجكاوي و شادماني و سرور و تلاش براي درست شدن كارها باشد. فرد با گذاشتن كلاه زرد تلاش مي‌كند به نكات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افكار سازنده به سوي مثبت گرايي تمايل دارند. يكي از تمريناتي كه فرد با كلاه زرد مي‌تواند انجام دهد بهره گيري از تجربيات ارزشمند گذشته است. كلاه زرد در ابتدا در صدد كشف فوايد موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه مي‌كاود، بيان مي‌دارد.
اكنون بار ديگر به جمع‌بندي نظرات به دست آمده بر اثر كلاه زرد بپردازيد. اكنون حاضران بايد كلاه سبز را بر سر بگذارند. كلاه سبز، كلاه خلاقيت است هنگامي كه افراد كلاه سبز را بر سر مي‌گذارند، بايد به راه‌هاي نو بيانديشند كه مي‌تواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصميم‌گيري‌هاي خلاقانه منجر شود. هنگامي كه حاضران كلاه سبز را بر سر مي‌گذارند، فرصتي مي‌يابند كه به جست و جوي چيزهاي كشف نشده هدايت كنند. حال فرصتي به حاضران دهيد تا ايده‌هاي نو ارائه كنند و آنگاه به ثبت اين ايده‌ها پرداخته و به جمع‌بندي نظرات بپردازيد. بدون شك براي خلاقانه انديشيدن بايد فرهنگ خلاقيت را بر فضاي جلسه حاكم كنيد. اكنون شما بايد تلاش كنيد كه با كلاه آبي كه بر سر گذاشته‌ايد به ارزيابي نتايج پرداخته و به يك جمع‌بندي مناسب برسيد و در نهايت در جهت حل مشكل يا پيگيري مورد نظر تصميم نهايي را بگيريد. بدون شك هر يك از اعضا مي‌توانند كلاه آبي را به امانت گرفته و با آن به تفكر بپردازند و در اتخاذ تصميمات به شما كمك كنند. در پايان شما درمي‌يابيد هنگامي كه جلسه را اين گونه مديريت مي‌كنيد، ديگر تنها شاهد آن نخواهيد بود كه يك فرد تنها با كلاه سياه به جلسه قدم بگذارد و يا فرد ديگري تنها با كلاه قرمز تفكر كند؛ بلكه همه مجبورند با شش كلاه مذكور تفكر كنند و انديشه‌هاي ذهن خود را ارائه كنند.
9-3- گردش تخيلي
در سال ۱۹۶۱ روانشناسي به نام گوردون نتايج پژوهش‌هاي ده ساله خود را در مورد افراد خلاق منتشر نمود و ضمن آن اعلام داشت كه ذهن آدمي به هنگام ابراز خلاقيت و ابتكار در يك حالت خاص رواني است كه اگر بتوانيم آن حالت را ايجاد نماييم خلاقيت امكان وجود مي‌يابد. او در گروه‌هاي ايجاد خلاقيت اعضاي گروه را از طريق بكارگيري يك جريان تمثيلي و استعاره‌اي به گردشي تخيلي ترغيب مي‌نمود و در اين حالت ايده‌ها و نظرات بديعي را كشف مي‌كرد. ذهن افراد در اين گردش خيالي با دستاويز استعاره‌ها به نكاتي نو كه هدف جلسه خلاقيت بود مي‌رسيد و روابط تازه‌اي را بين پديده‌ها پيدا مي‌كرد. آنان پديده‌هايي را كه چندان تجانسي با هم نداشتند تلفيق و تركيب مي‌كردند و به ايده‌هاي جديدي دست مي‌يافتند. در جلسات خلاقيت به كمك استعاره و تخيل كار تلفيق و تركيب در ذهن افراد انجام مي‌گرفت و از اين رو روش گوردون را شيوه تلفيق نامتجانس‌ها نيز ناميده‌اند.
تهييج ذهني يا تكنيك گوردون روشي است بسيار مناسب جهت يافتن راه حل‌هاي جديد براي مسئله و نيز براي اكتشافات علمي و فني. اين روش فرآيندي خاص و منحصر به فرد و در عين حال مؤثر دارد. واژه Synectics يك واژه يوناني بوده و مفهوم آن پيوند اجزاي متفاوت و ظاهراً بي ارتباط به يكديگر است. فرايند بكارگيري اين رويكرد عبارت است از:
شناسايي و تجزيه و تحليل مشكل به منظور رسيدن به ماهيت و جوهره آن
كشف راه حل‌هايي براي آن جوهره از طريق ديدگاه غير مرتبط با موضوع
تلاش براي تبديل راه حل‌هاي به دست آمده به راه حل نهايي.
در جلساتي كه از اين روش استفاده مي‌شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعي كه مطرح مي‌شود دقيقاً اصل موضوع نيست بلكه موضوعي نزديك به آن است.
9-4- تفكر موازي
واضع اين شيوه ادوارد دو بونو روش معمول تفكر را همانند حفر گودالي توصيف مي‌كند كه با افزايش اطلاعات فرد همان گودال را عميق تر مي‌سازد و از ديدن جاهاي ديگر براي حفر كردن بازمي‌ماند در حالي كه تفكر موازي نگاه فرد را به نقاط جديد معطوف مي‌سازد و اطلاعات و تجربه‌هاي جديد صرفاً به انديشه‌هاي قبلي افزوده نمي‌شود، بلكه آنها را تغيير داده و الگو و ساختار جديدي را ايجاد مي‌كند. يكي از راه‌هاي تحقق تفكر موازي، ايجاد يك انديشه واسطه غيرممكن است. اين انديشه موجب طيران فكر و ذهن شده و با تعديل آن مي‌توان به انديشه نو و عملي دست يافت. راه ديگر در تفكر موازي پيوند تصادفي است. فرض كنيد كتاب فرهنگ لغت را مي‌گشاييد و لغاتي را مي‌خوانيد و مي‌كوشيد تا آن را با موضوع مورد نظر پيوند داده و به نتيجه‌اي برسيد. در اين كار شما از روش پيوند تصادفي استفاده كرده‌ايد.
9-5- ارتباط اجباري
يكي ديگر از شيوه‌هاي آشكار ساختن خلاقيت‌ها و ظاهر ساختن توانايي آفرينندگي موجود در افراد، شيوه ارتباط اجباري است. در اين شيوه همان طور كه از نام آن استفاده مي‌شود بايد بين دو گروه از پديده‌ها، ارتباطي اجباري ايجاد كرد.

برگرفته ازسایت :راهکارمدیریت


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
خلاقیت موضوع جالب و بحث انگیزی هست که تاثیر آن در موفقیت و پیشرفت افراد ثابت شده است. اما اینکه آیا می‌توان به آموزش خلاقیت پرداخت و آنرا به افراد آموزش داد تا بوسیله آن برنامه‌های دیگر آموزشی خود را پیش ببرند اکثر صاحبنظران امکان چنین آموزشی را تائید کرده‌اند. اکثر روانشناسان آموزشی چه در مکتب شناختی و چه در مکاتب رفتاری معتقدند که خلاقیت و آفرینندگی قابل آموزش هستند. در زیر مراحل آموزش خلاقیت آمده است .
طبقه بندی مسائل
مسائلی را که به یادگیرندگان می‌دهید طبقه بندی کنید. مسائل و موضوعات را بطور کلی می‌توان به دو دسته مسائلی که شناخته شده هستند ولی راه حل آنها معلوم نیست و مسائلی که در آن هم مساله و هم روش حل مساله برای دانش آموز و کل بشریت ناشناخته است، تصمیم بندی کرد. گفته می‌شود ابتدا مسائل را به دانش آموز داده شود که از دسته اول هستند یعنی مساله شناخته شده است ولی روش حل مساله برای دانش آموز ناشناخته است. بتدریج می‌توان دانش آموز را در موقعیتهایی قرار داد که در آن هم مساله و هم روش حل مساله ناشناخته هستند. هر چه موقعیت برای یادگیرنده ناشناخته تر باشد میزان خلاقیت او بیشتر خواهد شد .
آموزش مهارتهای حل مساله
به یادگیرندگان مهارتهای حل مساله را آموزش دهید و آنها را به استفاده از این مهارتها ترغیب نمایید. پژوهشهای انجام شده اثر بخشی تعدادی از فنون و مهارتهای حل مساله را در یادگیری تفکر آفریننده نشان داده‌اند. معروفترین آنها روش بارش مغزی است. در این روش معلم مساله‌ای را به دانش ‌آموزان کلاس می‌دهد و از آنها می‌خواهد تا هر چه راه حل به ذهنشان می‌رسد برای مساله بگویند. پیش از ارائه تمام راه حلها بوسیله همه دانش ‌آموزان کلاس ، هیچگونه اظهار نظری درباره آنها از سوی معلم یا سایر دانش‌آموزان ابراز نمی‌شود این روش شبیه روش تداومی آزاد مورد استفاده روانکاوان است .
علاوه بر روش بارش مغزی ، آموزش مهارتهای پژوهشی نیز یادگیرنده را در یادگیری خلاقیت کمک می‌کند. آموزشهای روش صحیح وضع کردن فرضیه و آزمودن آن تواناییهای تفکر خلاق را در یادگیرندگان افزایش می‌دهد. همچنین مطالعه خلاقانه را می‌توان به یادگیرنده آموزش داد. به عبارتی می‌توان به دانش‌آموز یاد داد تا مطالب را به صورت خلاقانه مطالعه کنند. مثلا می‌توان به دانش‌آموزان گفت: وقتی به خواندن مطالب یک کتاب می‌پردازید به موارد استفاده مختلف اطلاعاتی که در آن کتاب به آنها برمی‌خورید بیندیشید .
خیلی اهمیت دارد که به راههایی که می‌توانید اطلاعات خوانده شده را در زندگی شخصی و حرفه ای خود بکار ببرید فکر کند. تنها به این سوال اکتفا نکنید که مولف چه می‌گوید از خود بپرسید که چگونه می‌توانم آنچه را که نویسنده نوشته است مورد استفاده قرار دهم. تنها به یک مورد استفاده اکتفا نکنید . تا آنجا که می‌توانید موارد استفاده‌های بیشتری را بیابید و بعضی از آنها را برای معارف آینده خود یادداشت کنید. ممکن است مدتی وقت لازم باشد تا این نوع مطالعه کردن را بیاموزید. با این حال مایوس نشوید بعد از دو سه روز خواهید دید که می‌توانید این روش مطالعه را به راحتی بکار ببرید .
اهمیت دادن به دستاوردهای خلاقانه یادگیرنده
دستاوردهای خلاقانه یادگیرنده را مورد تشویق قرار دهید. تشویق و تقویت رفتارهای خلاقانه مانند تشویق هر نوع رفتار دیگر باعث نیرومندی و افزایش آن می‌شود. برای این منظور نسبت به سوالات غیر متعارف یادگیرنده با احترام برخورد کنید و به آنها توجه کنید و از سرکوب کردن چنین سوالاتی خودداری کنید. نسبت به اندیشه‌ها و راه حل‌های نامعقول او نیز توجه داشته باشید و با احترام برخورد کنید به کودکان نشان دهید که اندیشه‌های آنها با ارزش است . فرصت‌هایی به یادگیرندگان بدهید تا در آن به یادگیری‌های مورد علاقه خود بپردازند و یادگیریهای خود انگیخته آنان را مورد تشویق قرار دهید. به آنها فرصت دهید تا بدون ترس از عواقب ارزشیابی شما از کارشان به یادگیری ، تفکر و اکتشاف بپردازند .
بگذارید کودکان تجربه کنند !
تجارب کودکان را به موارد بخصوصی محدود نکنید. علاوه بر شرائط معمول و موقعیتهای متداول آموزش رسمی برای دانش آموزان فرصتهای تازه و متنوعی را نیز فراهم آورید. برای مثال در درس علوم از دانش‌آموزان بپرسید، اگر نیروی جاذبه وجود نداشت چه اتفاقی برای انسان می‌افتاد؟ بیشتر سوالهایی را مطرح کنید که با چگونه و به چه طریق شروع می‌شوند. از دانش آموزان بخواهید تا به طرح فرضیه بپردازند ، به استباط دست بزنند و اطلاعات خود را برای تبیین پدیده‌های تازه به کار برند. سوالهایی را مطرح کنید که تعداد زیادی جواب داشته باشند .
کشف استعدادهای ویژه هر دانش آموز
نسبت به اختلافات فردی یادگیرندگان با احترام برخورد کنید و در پرورش استعدادهای ویژه آنان بکوشید. در یادگیری هرگز دانش‌آموزان را به رقابت با یکدیگر وادار نکنید و از یکسان بار آوردن آنها بپرهیزید. هر دانش‌آموز دارای استعدادهای ویژه و خاص خود است که ممکن است از این لحاظ با سایر دانش آموزان فرق داشته باشد. در پرورش استعدادهای ویژه فرد فرد دانش‌آموزان بکوشید. شواهد موجود نشان می‌دهد که برخوردهای والدین و معلمان با کودکان در سالهای پائین کودکی بر رشد استعدادهای آنها تاثیر فراوان دارد .

برگرفته از سایت:mohsen azizi .blogfa .com


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است اشاره آلفرد هیچکاک اغلب برای شخصیت پردازی قهرمانان قصه های خود از عنصر خلاقیت بهره می گرفت. به عبارت دیگر هر کدام از شخصیت های داستانی او یک ویژگی خاص داشتند. در قصه «پنجره عقبی» یک عکاس نشریه به خاطر شکستگی پایش باید مدت ها در خانه بستری شود، اما او بیکار نیست و با لنزهای دوربین ازطریق پنجره عقبی اتاقش، زندگی مردم را می کاود و قصه آنچنان روان و زیبا پیش می رود که در پایان، همان عکاس خلاق به عنوان کارآگاه، یک جنایت واقعی را عریان می کند. افراد خلاق نیز این گونه هستند، آنها مثل افراد عادی به پیرامون خود نگاه نمی کنند. شاید از منظر مردم، برخی از افراد خلاق دچار برخی کاستی ها در حواس باشند، اما اینگونه نیست. آنها به هر پدیده ای به گونه ای دیگر نگاه می کنند.
 خلاقیت را قوه و استعدادی می دانند که تصویرهای ذهنی را به نحوی منحصر به فرد، با هم ترکیب و یا این که رابطه ای غریب و غیرعادی میان آنها ایجاد می کند. البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط نو و بدیع باشند، بلکه باید سودمند و مفید هم باشند.«نورمن مایر» می گوید: « صرف خارق العادگی و یا متفاوت بودن تصویر ذهنی، نشانه خلاقیت و امتیاز آن نیست، چون، چه بسا که آن تصویر ذهنی، نشانه ای از ناهنجاری روانی نیز باشد. عدم درک این تمایز، امکان آن را فراهم می کند که غالباً نبوغ را با جنون خلط و قاطی کنیم. شاخص ممتاز بودن راه حلهای خلاق آن است که باید عملی باشند، یعنی این که با واقعیت در پیوند باشند آیا خلاقیت را می توان رشد داد؟خلاق بودن- یعنی دیدن چیزهایی در عالم و آدم، که به چشم دیگران نیاید- آسان نیست. همین که چیزی را متفاوت از دیگران به تصور درآورید، در زمره افرادی قرار می گیرید که انگشت شمارند. غالباً سازمانها کسانی را که پای بند دید و نگرش منحصر به فرد خود در مورد پدیده ها هستند، برنمی تابند. در محیط هایی که تأکید بر همگنی و یکپارچگی است، داشتن نگرش متفاوت با دیگران سهل نیست. اما آیا انسانهای خلاق با سایر انسانها تفاوت دارند؟ آیا توانایی آنها ارثی است یا اکتسابی؟ شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت مؤثر است. خلاقیت را باید صفتی پنداشت که هر انسانی به درجاتی بدان موصوف است. آن چه ضروری است، این است که باید زمینه تجلی این قوه را در داخل اعضای سازمان، خاصه در مدیران فراهم کرد. خلاقیت را نمی توان تابع منطق دوتایی و یا مقوله ای دوگانه به حساب آورد. بدین معنا که بگوییم انسانها یا واجد آن هستند و یا فاقد آن. از سوی دیگر، اگرچه هر کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، برخی کسان هستند که به علت داشتن توانایی های ذاتی، این قوه را موفق تر از دیگران به کار می گیرند.
افراد خلاق دارای مشخصه های زیر هستند:
۱) به وضع موجود رضایت نمی دهند و طالب تغییر هستند.
۲) در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافته اند.
۳)در کار اندیشیدن تاجایی که ممکن است، از قالب و چارچوب می گریزند.
۴) اضطراب و دلواپسی شان در کمترین حد است.
۵) استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.
۶) استبداد رأی در آنها در کمترین حد ممکن است.
۷) موضع گیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.
۸) تکانه ها و امیال درونی شان با تأکید و تصدیق بیشتر مواجه می شوند.
۹) میزان درگیری ها و تعارضات درونی شان در سطح متعادلی قرار دارد.
به نظر می آید که ویژگی های یاد شده، این حکم را که هر کسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، نقض می کند. ولی در واقع چنین نیست، چون ویژگیهای یاد شده فقط انسانهایی را وصف می کنند که از قوه خلاقیت بسیار بالایی برخوردارند. تحقیقات انجام شده، نشان می دهد که انسان های بسیار خلاق، با کسانی که دارای قوه خلاقیت متوسط یا کم هستند، تفاوت دارند. «کروپ لی» می گوید: «انسان خلاق در فعالیتهای فکری خود نرمش و انعطاف پذیری خاصی دارد. او خود را پایبند حفظ و نگهداری وضع موجود که مطابق با نظر وی نیز هست، نمی کند و پیوسته آماده و مستعد آن است در نظراتش تجدید نظر کند و اما به عکس، آن کسی که اندیشه خود را مطلق می انگارد، اعتقاد آتشین به منطقی و صادق بودن نظراتش درباره جهان دارد. او نه، می خواهد و نه، می تواند مواضع فکری خود را با اوضاع دائم التغییر متناسب کند و محکم به آنچه «به گمان او» درست است، می چسبد. چنین شخصی بر خلاف افراد خلاق، انعطاف پذیری فکری ندارد و بسیار قالبی و کلیشه ای عمل می کند. چنانکه اشاره شد لازم است سازمانها بستری فراهم کنند تا کارکنان، درجاتی از خلاقیت را که به طور بالقوه از آن برخوردارند، به فعلیت در آورند. برای مثال سازمانهای با مشخصات زیر، لزوماً تجلی و ظهور تفکر خلاق را با مشکلاتی مواجه می کنند:
* شغلها، تعاریف محدود و ظریفی دارند.
* روابط اختیار و اقتدار، تعاریف قطعی و انعطاف ناپذیری دارند.
* رفتار کارکنان، با مجموعه ای مدون از بخشنامه ها و روش کارها هدایت و کنترل می شوند.
* روابط حاکم بر سازمان، خشک و رسمی است و قابلیت های فردی کارکنان لحاظ نمی گردند.
* تنوع آرا و مواضع متقابل، امکان ابراز نمی یابند.
* فضای اطلاع رسانی محدود و بسته است.
* تخصصی کردن کارها در حد افراط به چشم می آید.
* نظام نظارتی در مورد ثبات، قابلیت پیش بینی و کلیشه سازی امور وجود دارد.
* بیشتر به پاداش بیرونی که دارای جنبه مادی است اتکا دارند، تا پاداش درونی که در نفس کار پنهان است. شواهد حکایت از آن دارند که سازمانهایی که انباره ای از بخشنامه ها، آیین نامه ها، خط مشی ها و ساز و کارهای نظارتی دارند نمی توانند امکان آن را بیابند که بر میزان خلاقیت کارکنان خود بیافزایند.
الف- روشهای فردی برای برانگیختن خلاقیت
۱) خلاقیت را می توان با آموختن راههای «خلاق شدن» و پرهیز از کاربرد رهیافت هایی که در حل مشکلات معمول است، زیاد کرد. این روش که به نام «آموزش مستقیم» معروف است بر پایه این فرض قرار دارد که چون افراد گرایش بدان دارند که در حل مشکلات از راه حل های رایج استفاده کنند، این امر آنها را از به کارگیری توانمندی ها و ظرفیت های واقعی شان باز می دارد. بنابراین روش «آموزش مستقیم» که در جستجوی راه حل های بدیع و نو است، زمینه مساعدی برای رشد اندیشه های خلاق فراهم می سازد.
۲) روش فردی دیگر «فهرست کردن ویژگیها» نام دارد. در این شیوه، تصمیم گیرنده ابتدا ویژگی های اصلی مربوط به راه حل های مرسوم را می یابد و سپس هر یک از ویژگیهای اصلی را جدا جدا بررسی می کند و آنگاه تا جایی که ممکن است نسبت به تغییر هر کدام از آنها، همت می گمارد و در راستای همین تغییر هر طرحی را ولو آنکه خنده دار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست می کند و وقتی که فهرست جامعی تهیه کرد و اشکالات را مشخص نمود گزینه های مؤثر و سودمند را انتخاب و بقیه را حذف می کند.
۳) خلاقیت را همچنین می توان با جایگزین کردن تفکر عمودی با تفکر افقی یا زیگزاک از قوه به فعل درآورد. تفکر عمودی، قویاً عقلانی و منطقی است و دارای فرایند زنجیره ای است که هر حلقه آن در یک توالی ناگسستنی در پی حلقه پیش از خود می آید. هر حلقه از زنجیره این تفکر، لزوماً باید معتبر و درست باشد. افزون بر آن، تفکر عمودی، فقط چیزی را گزینش و بررسی می کند که ذیربط با موضوع باشد.به عکس آن، تفکر افقی در گستره سطح حرکت می کند و رو به سوی گوشه ها و جوانب دارد و چنین نیست که راه حلی را بپروراند، بلکه به بازسازی و تغییر آن می پردازد. تفکر افقی به صورت فرآیند زنجیره ای نیست. برای مثال انسان ممکن است برای گشودن مشکلی به جای آنکه از محل شروع راه حلی که مرسوم است، آغاز کند، از نقطه آخر آن بیآغازد و سپس به مراحل ماقبل آن برگردد. هر مرحله از تفکر افقی لزوماً درست و معتبر نیست، زیرا چه بسا اقتضا کند از مسیری انحرافی بگذرد تا اینکه به جایی برسد که راه درست، پدیدار و آشکار گردد و در خاتمه اینکه تفکر افقی خود را پایبند اطلاعات مربوط با موضوع نمی کند و به عمد اطلاعات خارج از محدوده یا غیرمربوط را به کار می گیرد تا شیوه جدیدی برای نگرش به مشکل بیابد. ب- روشهای گروهی برای برانگیختن خلاقیت بیشترین تلاش در زمینه پرورش خلاقیت را می توان در حوزه کارهای گروهی مشاهده کرد. برجسته ترین شیوه های گروهی برای پرورش خلاقیت عبارتند از: روش طوفان فکری (سیال سازی ذهن)، روش گوردن و روش تلفیقی نامتجانس ها.
1 - روش طوفان فکری(یا بارش مغزی) وجه شباهت روش طوفان فکری و روش گوردن در آن است که شش تا دوازده نفر برای مدت معینی پشت میزی می نشینند و سعی می کنند به طور آزادانه و فارغ از هر گونه عوامل بازدارنده ذهنی تا جایی که امکان پذیر است به ارائه روش ها بپردازند. در این جلسه باب نقد و انتقاد درباره پیشنهادها کاملاً بسته است و تمامی پیشنهادهایی که در جلسه مطرح می کنند، می نویسند تا بعداً راجع به آنها به بحث و بررسی بپردازند و اما وجه تفاوت این دو روش، در آن است که در شیوه طوفان فکری، اعضای گروه درباره مشکل، آگاهی دارند و رئیس جلسه طوفان فکری، مشکل را به روشنی تمام بیان می کند، به گونه ای که همه شرکت کنندگان به درک آن نائل آیند. سپس وی اعضای گروه را موظف می کند تا جایی که امکان دارد ذهنیت خود را درباره مشکل بیان کنند.
2- روش گوردن روش گوردن، بر خلاف روش طوفان فکری، فرصت های بیشتری را برای ارائه راه حل های واقعاً بدیع و تازه مهیا می کند. چون که فقط رئیس جلسه از ماهیت دقیق مشکل آگاه است، او به جای اینکه مشکل را به روشنی برای گروه بیان کند، فقط به طور غیرمستقیم بدان اشاره می کند. برای مثال رئیس جلسه در روش طوفان فکری ممکن است مشکل را بدین صورت بیان کند: «مدرسه ما سال آینده فضای آموزشی کافی برای ثبت نام کنندگان احتمالی ندارد.» اما رئیس جلسه در شیوه گوردن ممکن است فقط عبارت های «فضای آموزشی» یا «زیادی تعداد ثبت نام کنندگان» را بگوید. هر چند در روش گوردن، اتلاف وقت، بسیار زیاد است و کمتر ناظر بر هدف است، ولی فرصتی را برای شرکت کنندگان فراهم می کند تا راه هایی را بدون دخالت فلج کننده راه حل های سنتی کشف کنند. این روش به جای آنکه با تعبیر و تفسیر راه حل های موجود، برای اندیشه محدودیتی ایجاد کند، آن را مجاز می کند تا با آزادی کامل جولان دهد و تنها محدودیتی که برای اندیشه حادث می شود ناشی از دلالتهای ضمنی کلمه یا کلماتی است که رئیس جلسه در اختیار شرکت کنندگان گذاشته است. روش تلفیق نامتجانس ها یکی از مفیدترین راههای رشد قوه خلاقیت، تلفیق نامتجانس هاست و آن شیوه ای است که سعی دارد عناصر متفاوت و بی ربط را با هم تلفیق کند تا از این رهگذر راه حل های تازه ای برای مشکل پیدا کند. بدیهی است که خیلی از مشکلاتی که حادث می شوند، تازگی ندارند. آنچه محل بحث است، این است که مشکل را باید به شیوه ای تازه نگریست. این دیدگاه در جای خود، ظرفیت و امکانی را برای عرضه راه حل های اساساً نو فراهم می کند. برای یافتن نگرش های نو در مورد مشکلاتی که سابقه وقوع دارند، ضروری است که شیوه های آشنای نگاه کردن به مسائل را کنار بگذاریم. روش تلفیق نامتجانس ها به نحو گسترده ای از تمثیل، برای پیدا کردن شباهت ها و همانندی های موجود در کارکرد پدیده ها و روابط میان آنها استفاده می کند. برای نمونه، تمثیل مستقیم، می تواند با مقایسه وجوه شباهت در واقعیات، علم و فناوری، راه حل های تازه ای را کشف کند. «الکساندر گراهام بل» با فهمیدن سازوکار عناصر موجود در گوش و به کار بستن آنها در «جعبه سخنگوی» خود به پدیده ای شگفت انگیز دست یافت. او بعد از اینکه پی برد استخوان های برجسته ای در گوش با غشای نازکی کار می کنند، از خود پرسید چرا قطعه ای محکم و ضخیم از غشا نباید تکه ای از استیل را حرکت دهد. او از درون همین قیاس، تلفن را طراحی کرد.

منبع : http://koobe.blogfa.com
برگرفته از سایت:کانون قلم


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
 بسیاری از مردم طراحی را یکی از خلاقانه ترین جستو جوهای یشری توصیف میکنند . هنر های به اصطلاح خلاقه شامل . موسیقی . نقاشی . مجسمه سازی و معماری و اشکال گوناگون طرح های دو بعدی و سه بعدی است . با این حال خلاقیت و اندیشه خلاق درست به همان میزان در علم . پزشکی . فلسفه . حقوق . مدیریت . و بسیاری زمینه های دیگر تلاش انسان نیز کاربرد دارد . در هنر های خلاقه ؛ از جمله طراحی تمام نکته ها در این است که چیزی خلق شود که دیگران آن را تجربه کنند .
 و به نحوی از انحا اصیل و جدید باشد . هیچ کتابی درباره فرایند خلاقه طراحی کامل نیست . مگر با بحثی در مبانی خلاقیت و اندیشه خلاق . امروز حجم عظیمی نوشته در باب خلاقیت وجود دارد که نه تنها روانشاسان بلکه فلاسفه و اخیرا دانشمندان علوم شناختی و علوم کامپیوتر در سطحی وسیع تحقیق و بررسی کرده اند . که درباره چگونگی رشد خلاقیت می نویسند و فنونی را برای استفاده فردی یا گروهی ارائه میدهند .
مارگارت بودن boden 1990 اظهار داشته است که تمیز دادن خلاقیت H و خلاقیت P سودمند است . خلاقیت H خلاقیتی است که منجر به ایده های بدیع و اساسا جدید در تاریخ جهان میشود . بنابراین کشف انیشتن یا لحظه ای که ارشمیدس با فریاد " یافتم . یافتم " از حمام بیرون پرید . هر دو لحظه های خلاقیت H محسوب میشود . خلاقیت P با این که جذابیت کمتری دارد . برای ما در اینجا به هیچ وجه کم اهمیت تر نیست . مارگارت بودن به درستی اشاره میکند . ایده ای که در اصل برای ذهن فرد بدیع است هنوز اهمیت بسیاری دارد . حتی اگر برای دنیا لزوما جدید نباشد . در حقیقت در طراحی غالبا تحولات بسیار چشمگیری واقع میشود که بسیار دشوار میتوان مطمئن بود دقیقا چه کسی و چه زمان ایده خلاق H را داشته است . تاریخ چنین تحولاتی را به حساب افراد می گذارد . گویی آن ها در انزوای باشگوهی از همکاران خود و سایر طراحان کار کرده اند .
زمانی که الک ایسیگونیس موتور احتراقی را به دو سمت چرخاند . اجزای موتور را فشرده کرد . صندوق عقب سنتی را حذف و اتوموبیل معروف مینی را طراحی کرد . کاری بیش از صرف طرح یک اتومبیل انجام داد . وی با ترکیب تعدادی ایده نو با هم باعث شد . نگاه ما به اتومبیل تغییر کند . به یکباره اتومبیل تقریبا به وسیله تزیینی تبیدل شد . دنباله لباس ما شد که همچنین قادر بود ما را دور شهر ها جابجا کند . این مطمئنا خلاقانه ترین لحظه در تاریخ اتومبیل بود . صد ها و شاید هزار ها اتومبیل طراحی میشود . اما فقط هر از گاهی طرحی قالب را میشکند . طرح های دیگر ممکن است جالب . جذاب . حتی مهیج باشند . اما فقط هر از گاهی طرحی حقیقتا نو آورانه است . هنگامی که ماریو بلینی ماشین تحریر توپی معروف خود را برای اولیوتی طراحی کرد ما را قادر ساخت امکانات اساسا تازه ای ببینیم . این طرح جایگزین بخش متحرک ماشین تحریر های رایج شد که کاغذ ر از یک طرف به طرف دیگر میبرد . در ماشین تحریر های جدید کاغذ ثابت بود که گوی حروف را حرکت میداد . فکر انقلابی بعدی قرار دادن همه حروف و علائم روی قطعه توپی شکل بود که میتوانست بچرخد و به استفاده کنند گان امکان تعویض گوی در نتیجه تغییر نوع حروف را بدهد .
مثال های زیاد دیگری را در طول تاریخ طراحی میتوان یافت که نو آورانه و قالب شکن بوده اند . این ها غالبا نمونه های کلاسیک طراحی به حساب میآیند که واجد نوعی کیفیت بی مزان اند . Forty 1986 وجه مشترک این طرح ها فقط این نیست که مسایل مربوط به نحو درخشانی حل میکند ، این طرح ها جهان را به نحوی برگشت ناپذیر تغییر میدهند . آن ها دریچه های یک طرفه تاریخ طراحی و معادل کشفیات بزرگ علمی هستند . همین که مینی باشند ، تولید انبوه انواع اتوموبیل های شهری کوچک با قدرت مانور زیاد امکان پذیر می شود . دیگر کوچک و فقیرانه نیست بلکه شیک ، باب روز و پرتحرک است . همین که غرفه بارسلون از میس وان دروهه در سال 1929 وجود داشته باشد . نسل جدیدی از بنا ها امکان وجود می یابند که در ان ها رابطه بین دیوار ها عناصر نگهدارنده سقف و فضاهایی که تعریف میکنند به طور اساسی دستخوش تغییر میشود .
پس بیایید از ابتدا شروع کنیم . کاری که ذهن خلاق غالبا نمیکند ، ولی در این مناسبت به نظر ضروری میرسد !

برگرفته از سایت:irvani.com


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری چنین می‌پندارند که ابداع ، خصوصیت ذاتی برخی افراد است که با این توانایی متولد می‌شوند . در صورتیکه مدتهاست ثابت شده است که این استعداد در نوع بشر به اندازه حافظه عمومیت دارد. و می‌توان آنرا با کاربرد اصول و تکنیکهای معینی ، با ایجاد طرز فکرهای جدید ، با اجتناب از عادات و عواملی که این استعداد را خفه می‌کند، و با کاربرد مداوم آن پرورش داد. اما درعین حال عواملی مانع خلاقیت می‌شوند .
توصیف عوامل مانع خلاقیت
عادات پیشین مانع حل مسئله اند .
یکی از دلایلی که ما هر چه بیشتر رشد می‌کنیم، خلاقیتمان کمتر می‌شود آن است که قربانی عادات می‌شویم. در نتیجه تحصیلات و تجارب عوامل بازدارنده‌ای در ما ایجاد می‌شود که طرز فکر ما را به سوی جمود می‌کشاند. این عوامل در هنگام برخورد خلاق ما با مسائل ، مانع ایجاد می‌کنند. این نوع مانع را به اسامی ‌مختلف شناسایی نموده‌اند. از جمله می‌توان به لجاجت درطرز کار اشاره کرد. روان شناسان تجربی آنرا به نامها جمود در حل مسائل ، مکانیزاسیون ، سرسختی و توقف نامیده‌اند .
دلسرد کردن خود به عنوان یک عامل بازدارنده
تجربه رهبران خلاقیت ، آنان را در مورد این واقعیت تحت تاثیر قرار داده است که بسیاری از مردم خلاقیت خود را با دلسرد نمودن خویش تحلیل می‌برند. کوششهای خلاق ما مادام که تقریبا همه گرایش به دلسرد کردن آن دارند، با مانع مایوس کننده کافی روبرو است. لیکن دلسرد کردن به دست خویش غالبا نیروی عجیب خفه کننده‌ای برای خلاقیت است .
کمرویی مانع خلق ایده‌هاست .
در اغلب موارد کمرویی از تردیدهای واقعی افراد درباره استعداد خلاقشان سرچشمه می‌گیرد. قطعا تردیدی وجود ندارد که ما دارای استعداد و قدرت تصور هستیم و نیز می‌توانیم آنرا در صورتی که اراده کنیم بکار بریم. لیکن حتی وقتی ایده‌ای به نظرمان می‌رسد، غالبا به علت شک و تردید آنرا بروز نمی‌دهیم . ترس از کمرویی ، گرایش به متوقف ساختن ما پس از یک پروژه خلاقیت دارد .
نزدیکان بهترین مشوقین‌ هستند و برعکس .
دلسرد کردن‌هایی که بیش از همه در تخریب خلاقیت موثر است آنهایی است که از طرف افرادی که به آنان علاقمندیم سرچشمه می‌گیرد. در داخل خانواده تشویق با ارزش تر از هر جای دیگر است. غالب ما در کودکی به نحو بارزی خلاق هستیم. با این وجود بسیاری از ما وقتی بزرگ می‌شویم غیرخلاقیم. یکی از دلایل آن عبارت است از آنکه در جامعه ، روی اهمیت ایده‌ها تاکید نشده است. دلیل دیگر آن است که غالب والدین یا به صورت فعال در دلسرد کردن کودکان خود و یا حدقل در عدم تشویق فعالانه آنان مقصر هستند. روان شناسان بر اهمیت ارتقا اعتماد به نفس کودکان تاکید نموده‌اند.

برگرفته از سایت:خلاقیت کلید طلائی


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
تكنيك پي . ام .آي (p.m.i)
يكي از ارزش هاي اين تكنيك آن است كه انسان را مجبور مي سازد تا دقايقي بر خلاف قالبهاي ذهني اش تفكر كند و به مرور نسبت به قالب هاي ذهني خود آگاه تر و مسلط تر شود ، لذا آمادگي ذهني بيشتري براي خلاقيت پيدا مي كند . نام اين تكنيك بر گرفته از حروف اول سه كلمه به معني افزودن ، كاستن و جالب مي باشد . روش كار چنين است كه ابتدا فرد توجهش را به نكات مثبت موضوع يا پيشنهاد و سپس به نكات منفي و نهايتا به نكات جالب و تازه ي آن كه نه مثبت است و نه منفي ، معطوف مي كند و در پايان نسبت به تهيه ليست نكات مثبت يا مزاياي موضوع ، ليست موانع ، محدوديت ها و نكات منفي موضوع و ليست نكات جالب و تازه ي موضوع اقدام مي كند .
يكي از مهمترين كاربردهاي اين تكنيك زماني است كه نسبت به يك قضيه اطمينان داريم نه مواردي كه نسبت به آن شك و ابهام داريم . به عبارت ديگر هر چه نسبت به موضوعي بيشتر بدبين يا خوشبين باشيم استفاده از اين تكنيك كار گشاتر و اثر بخش تر خواهد بود.
براي يافتن نكات جالب كافي است كه جمله ي (( چقدر جالب مي شود اگر ......)) را كامل كنيم.
تكنيك do it
نام اين تكنيك از حروف اول چهار كلمه ي define به معني تعريف كردن open به معني باز كردن identify به معني شناسايي transform به معني تبديل كردن ، تشكيل شده است . منظور از انتخاب اين واژگان اين است كه براي حل مشكل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقيق تعريف و مشخص نمود . و سپس ذهن را براي راه حلها ي مختلف باز نگه داشته تا بهترين راه حل شناسايي و در نهايت آن را به عمل تبديل كرد.
تكنيك شكوفه ي نيلوفر آبي
اين تكنيك توسط ياسوآماتسومورا طراحي و ارائه شده است . طرح اين ايده بر گرفته از شكوفه نيلو فر آبي مي باشد بدين صورت كه گلبرگ هاي شكوفه نيلوفر آبي به دور يك هسته مركزي خوشه مي زنند و از آن نقطه گسترش مي يابند . با ايجاد پنجره هايي مشابه با پنجره هاي مورد استفاده در برنامه كامپيوتري ، بخش هايي از يك تابلوي ايده را مي توان به صورتي تقسيم بندي كرد كه يك موضوع اصلي براي استخراج ايده در پنجره هاي جانبي ، مورد استفاده قرار گيرد به نوبه خود مراكز مجموعه هاي جديد پنجره را تشكيل مي دهد .
تكنيك چه مي شود اگرد ....؟
به طور كلي براي خلاقيت بايد فكر ، از قالب هاي ذهني ، شرايط موجود ، پيش فرض ها ، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زواياي مختلف رويت و ايده هاي جديدي را تداعي كند . بر همين اساس اين تكنيك كمك شاياني به آزاد سازي فكر براي جمع آوري ايده هاي جديد مي كند . در اين روش توصيه مي شود براي يافتن ايده هاي جديد از سوالات (( چه مي شود اگر...؟ استفاده كنيد و آن را به قدري تكرار و تمرين كنيد كه برايتان يك عادت شود. از اين تكنيك مي توان براي يافتن افزايش قدرت خلاقيت بدون داشتن موضوع بخصوصي استفاده كرد ،ضمن اينكه بعنوان يك تفريح يا شوخي و سرگرمي در همه ي اوقات قابل استفاده است .
تكنيك اسكمپر scamper
اين تكنيك كاربرد اصلي آن بر پايه ايده يابي فردي طراحي شده است كه مي تواند به نحو بسيار اثر بخشي براي گروه ها نيز مفيد باشد . هدف اصلي اين تكنيك قدرت تصور است تا آن را در جهات و بعد مختلف وضروري به حركت درآورد. اين تحريك بوسيله يك سري سوالات تيپ و ايده بر انگيز صورت مي گيرد كه شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود سوال مي كند و در نهايت با افزايش ايده ها ، كيفيت ايده ها تضمين و ارتقاء مي يابد .واژه scamper از ابتداي حروف واژه هاي سوال برانگيز گرفته شده كه در دستيابي ايده هاي نو بسيار موثر است .
حرف s بر گرفته از كلمه substitution به معني جانشين سازي است
حرف c بر گرفته از كلمه combine به معني تركيب كردن است .
حرف a بر گرفته از كلمه adapt به معني رفاه ، سازگاري و تعديل كردن است .
حرف m بر گرفته از كلمه maginfy به معني بزرگ سازي است .
حرف p بر گرفته از كلمه put to other uses به معني استفاده در ساير موارد است .
حرف e بر گرفته از كلمه ellimination به معني حذف كردن است .
حرف r بر گرفته از كلمه reverse به معني معكوس سازي است .
تكنيك در هم شكستن مفروضات
يكي از موانع مهم خلاقيت ، مفروضات قبلي است كه نا خودآگاه اجازه نمي دهد فكر در همه جهات به حركت در آيد بسياري از مفروضات قبلي ممكن است در اصل همان زماني كه در ذهن ما ايجاد شده اند ، غلط باشند ، مثل خطر ناك بودن دوچرخه در ذهن كسي كه خواب تصادف شديد با دوچرخه را ديده است . بسياري از آنها به مرور زمان اعتبارشان را از دست داده اند يا بسياري از آنها به دليل تغيير شرايط بي اعتبار شده اند . اما مسئله اين است كه فرد متوجه اين تغييرات و اشتباهات نيست و هنوز با مفروضات قبلي به مسئله نگاه مي كند . از آنجائيكه مفروضات مربوط به قسمت دروني ذهن مي شوند و به عبارت ديگر چون آنها امري دروني هستند نمي توانيم آنها را بتنهايي فسخ يا از فكر خود جدا سازيم . مثل آن چاقو كه نمي تواند دسته اش را ببرد . شناسايي مفروضات خود و ديگران ، اولين قدم براي تغيير مفروضات است .
تكنيك تجزيه و تحليل مورفولوژيك
تكنيك تجزيه و تحليل مورفولوژيك يا ريخت شناسانه كه توسط فريتززويكي ابداع شد ، فني است كه بر اساس آن پديده ي مورد نظر از جهت ساختار كلي و ابعاد مختلف مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرد. به اين منظور ابتدا سطوح و ابعاد مختلف موضوع را شناسايي و فهرست مي كنيم . براي مثال اگر بخواهيم در مورد بازاريابي يك كالا راههاي جديد و بديعي بيابيم ابتدا بايد ابعاد مختلف كالا مثل شكل ظاهري ، كاربردهاي آن ، خواص و فوايد آن ، وضعيت مشتريان و بازاركالا تبيين و تدوين نمائيم . در اين مرحله بايستي سعي كرد ابعاد كالا را بيشتر مشخص كرد . براي اينكه بتوان ابعاد يك موضوع و اجزاي متشكله (متغيرهاي )آن را با يكديگر مقايسه و مرتبط نمود، مي توان ابعاد اصلي و اجزاي آنها را برروي دايره اي متحدالمركز نوشته و با چرخاندن دايره هاي مختلف ، ابعاد و اجزاي آنها را با هم مقايسه و ارتباط آنها را حدس زد.

برگرفته از سایت: 7bit

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
(خلاقیت ، نوآوری و مدیریت)

1- رعایت کرامت انسانی و احترام به افراد


در این سازمانها حفظ حرمت و شخصیت انسانها از اصول اساسی شمرده می شود . در سازمانهای خلاق کارکنان به عنوان سرمایه های واقعی سازمان مورد اعتماد و اطمینان بوده ، اختیار لازم به آنها تفویض گردیده و از نظرات و ایده های انها در تصمیم گیریها ، برنامه ریزی ها ،اجرا و ارزشیابی استفاده کامل می شود.


2- فرهنگ ارتقای بهره وری


سازمان خلاق سازمانی است که در ان بستر لازم برای بهبود مداوم فعالیت ها مهیا است ،کازکنان به درجه ای از رشد و تکامل رسیده اند که هر نقصی و مشکلی را به عنوان فرصتی برای ارتقاء تلقی کرده و پیوسته در اندیشه و در عمل در حال بهبود مستمر فرایندها هستند.


3-مدیران همیشه در صحنه


در سازمانهای خلاق حصارهای ما بین مدیران و کارکنان شکسته شده و فاصله به حداقل رسیده است بطوریکه حضور و اثر مدیران را در جای جای سازمان می توان حس کرد. دراین سازمانها ارتباط افقی به حداکثر رسیده و نزدیکی بی پیرایه و صمیمانه مدیران و کارکنان یک ارزش سازمانی می باشد.


4- رقابت کامل و فشرده


در سازمانهای خلاق کارکنان و مدیران بخشهای مختلفی در قالب تیمهای کاری و ارتقاء مشغول فعالیت بوده و در بهبود امور سازمانها همواره در حال رقابتی سالم ، فشرده و کامل در جهت نیل به نقص صفر و دستیابی به ماموریت و رسالت سازمانی.


5-توجه تمام و کمال به مشتریها


در سازمانهای خلاق همه بر این اعتقاد هستند که وجود سازمان به خاطر مشتریهاست ، بنابراین در همه عرصه های مدیریت و اجرا حداکثر بهره از مشتریها برده می شود . در این سازمانها ،سازماندهی و برنامه ریزی دقیقی جهت رساندن صدای مشتری به درون سازمان انجام می پذیرد و تمامی ارکان سازمان با شناسایی نیازها و انتظارات مشتریها درصدد جلب رضایت انهاست.


6-امکان گردش شغلی


ذر این سازمانها کارکنان صاحب تخصص ویژه نبوده و با توجه به قابلیت ها و توانایی هایشان در جایگاههای مناسب (بر اساس اهداف سازمانی و بر اساس شرایط زمانی و مکانی ) قرار گرفته و در خدمت سازمان می باشند. در این سازمانها همه , درهمه حال در خدمت سیستم همیشه در حال ارتقا هستند و گردش شغلی به عنوان ارزش تلقی می گردد.


7- فرهنگ کار تیمی


در سازمانهای خلاق مشارکت جمعی بهره گیری از نظرات کارکنان و هم فکري در چارچوب تیمهای ارتقا بطور گسترده ای رایج بوده و جزو فرهنگ سازمانی به شمار می رود , در این سازمانها خود گرایی و گروه گرایی جای خود را به نگرش سيستميك و فعالیت در قالب تیمهای ارتقا برای بهبود فرایندها داده است.


8-امنیت شغلی


در سازمانهای خلاق تعلق خاطر عمیقی بین اجزای سازمان وجود دارد کارکنان تعهد خاصی نسبت به سازمان داشته و سازمان متقابلاً چنین تعهدی را نشان می دهد. روابط دو سویة بسیار عمیق , ترس از دست دادن شغل را از بین برده و مدیران و کارکنان جهت بهبود مداوم کار ها لازم و ملزوم يكديگر محسوب می شوند.


9- ارزش تلقی شدن عامل تغییر


سازمانهای خلاق سازمانهایی هستند که در آن مدیران و کارکنان نه تنها در مقابل تغییر مقاومت نشان نمی دهند و بی تفاوت نیستند بلکه با آغوش باز به استقبال آن می روند چرا که عامل تغییر را فرصتی برای ارتقا پنداشته و بر این باورند که تغییر عاملی در جهت بهبود سیستم و تعالی سازمان می باشد.


10- فرهنگ خود ارزیابی و خود کنترلی


همزمان با رشد و توسعه کارکنان و مدیران و بسط فرهنگ ارتقا و کار تیمی در سازمان, کنترل از درون یا خود کنترلی جایگزین کنترل از بیرون می گردد. نظام بازرسی و کنترل سفت و سخت مدیریت بسیار کم رنگ شده و افراد آزادی عمل بیشتری دارند اما این امر به معنی هرج و مرج و بی بندو باری نیست . مسئولیت توام با اختیار کارکنان فضا را برای بروز خلاقیت بیشتر آنها آماده می کند بدون اين که بازرسی بر سیستم حاکم باشد.


نقش مدیران در ایجاد سازمان خلاق


در سازمانهای همیشه در حال بهبود , مدیران نقش بسیار چشمگیر و حیاتی دارند به گونه ای که مدیر قادر است زمینة لازم برای افزایش خلاقیت و نوآوری کارکنان را فراهم کند و با رهبری خویش خلاقیت آنها را برور سازد ویا اینکه عملکرد او بصورتی باشد که مانع بروز خلاقیت و ابتکار گردد.


مدیر خلاق کسی است که کار ها را توسط همة کارکنان به انجام می رساند. مدیران خلاق دارای خصوصیات متعددی هستند که به پاره ای از آنها اشاره می کنیم:


ایجاد همسویی بین اهداف فردی و اهداف سازمانی


رایج کردن نظام آموزشی مستمر و همگانی


ترویج کار تیمی و بر قراری ارتباطات همه جانبه


تمرکز روی فرایندها و ترویج تفکر سيستميك به جای تمرکز روی افرا د و گروهها


ریسک پذیری و فرصت تلقی کردن اشتباهات از بین بردن ترس از پیامدهای اشتباهات)


به حداقل رساندن کنترل از بیرون و ترویج خود ارزیابی


محدود نکردن کارکنان با کاهش تقسیم کار و دادن حد اکثر آزادی عمل به آنها


تمرکز روی مشتری و ترویج فرهنگ مشتری مداری در سازمان


تحمل راهها و پیشنهادات غیر عملی و حتی دور از ذهن


تحمل تضاد در آرا و عقاید کاركنان و فرصت تلقی کردن آنها (هماهنگی و توافق کامل بین کارکنان و


واحدها لزوماً به عملکرد موفق منجر نکمی شود)


شب چنین با روز اندر اعتناق


مختلف در صورت اما اتفاق


روز و شب این هر دو ضد و دشمن اند


لیک هر یک بر حقیقت می تنند


هر یک خواهان دیگر همچو خویش


از پی تکمیل فعل وکار خویش


مولوی


موانع خلاقیت ونوآوری درسازمانها:


1-عدم اعتماد به نفس وترس از تمسخر دیگران


این امر سازمان رااز دو نعمت اساسی محروم میسازد:یا پینهاد موجب برانگیخته شدن فکری در شخص دیگری می گردید.


2-محافظه کاری


مدیریت باری به هر جهت وعدم استقبال از تغییر موجب رکورد و رخوت در سیستم و کارکنان و در نتیجه زوال خلاقیت می گردید.


3- نداشتن تعهد


اصل اولیه و ضروری سازمانها جهت قدم نهادن در عرصه تعهد مدیران و کارکنان میباشد بدون این تعهد همة فعالیتها در زمینة ارتقا و بهبود فعالیتها علیرغم اساسی و مهم بودن , روزی شكست را تجربه کرده و ره به جایی نخواهند برد .


4- وابستگی و جمود فکری


نبودن تفکر و اندیشه جدید و وابستگی به غیر و تبعیت بی چون و چرا از آنان مانعی عمده در سر راه تفکر خلاق و بروز نو آوری است.


5-نداشتن دانش و مهارت کافی


همانگونه که اشاره شد خلاقیت برای شعله ور شدن نیازمند تمرین و ممارست و گسترش دامنه دانش و مهارت است سازمانهایی که در آنها آموزش همگانی رایج نبوده و ارتقای دانش و مهارت را ارزش تلقی نمی کنند , جوشش خلاقیت را تجربه نخواهند کرد.


6- نداشتن صبر و حوصله


تعجیل در دستیابی به اهداف و نداشتن برنامه بلند مدت برای رسیدن به سازمانی خلاق و پویا مانعی عمده در راه بروز خلاقیت است.


7- عدم تمرکز ذهنی


پریدن از موضوعی به موضوع دیگر , نداشتن ماموریت و رسالت سازمانی روشن , بر گزیدن اهداف


متعدد و غیر مرتبط و عدم تمرکز بر موضوعی ویژه مانع ظهور خلاقیت است.


8-تفکر خط تراموايي


این تفکر مانع عمده در مقابل تغییر خلاقیت هاست چرا که طریق از قبل پیموده شده را توصیه می کند و آنها را تنها راه انجام فعالیتها می پندارد


9-عدم انعطاف پذیری


بتدریج مشارکت کارکنان را به حداقل رسانده و آنها را از ارائه اندیشه ای نو دلسرد می کند در نتیجه افکار و عقایدی جدید زمینه ظهور را نمییابند.


10-قضاوت و ارزیابی فوری


نظرات جدید بدون داشتن فرصت ارزیابی با موضع گیری مدیران راهی سطل اشغال می شوند.


از آنچه گذشت چنین استنباط می شود که با شیوة سنتی ورایج فعلی سازمانها قابل اداره کردن نیستند , ((عالمی دیگر بباید ساخت و ز نو آدمی)) باید از چارچوبهای ساخته شده که حاصلی جز محدودیت و محصور کردن کارکنان نداشته و ندارند خارج شد, باید به گونه ای دیگر اندیشید باید به گونه ای دیگر حرکت کرد امروزه تغییرات به قدری شدید و پیشرفتها به قدری سریع هستند که پیشبینی آینده ای در هالة ابهام , بسیار مشکل شده است.چنین به نظر می رسد که در این آشفته بازار با تکیه بر فلسفه مدیریتی جامع می توان از فضای ابهام آلود حاضر فرصتی برای تغییر فراهم ساخت تا راه به سوی قله های فتح و پیروزی گشوده گردد,این امر با همت مدیران ارشد و با شناخت موانع خلاقیت , از بین بردن موانع و ایجاد آمادگی سازمانی جهت بروز خلاقیت ها و ابتکارات , باشناخت دقیق فرایندهای سازمان و ارتقای مستمر فراگیر آنها در جهت جلب رضایت مشتریها امکان پذیر است به شرطی که زمینة تلاش, همیاری و مشارکت همه جانبه کارکنان صاحب دانش و مهارت فراهم گردیده باشد.



 نوشته: دكتر جعفرصادق تبريزي



برگرفته از سایت :دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تبریز



نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
روش های پرورش خلاقیت
1- تجربه : تجربیاتی که هر شخص از سر می گذراند مواد و مصالح ایده پردازی را تشکیل می دهند. سفر کردن و تماس های شخصی با افراد مختلف بخصوص کودکان در این مورد بسیار مفید است .
2- بازی های فکری : حل معما، جدول و بازی های مختلف فکری، ذهن ما را در جهت تفکر خلاق تمرین می دهد. در جریان بازی های فکری هرچه از دستورالعمل ها و عادت ها پرهیز کرده برای رسیدن به هدف از روش های جدید و جسورانه استفاده کنیم هم لذت بازی و هم کارآمدی آنها بیشتر می شود .
3- صنایع دستی : کارهای دستی مثل سبدسازی، تکه دوزی، تکه چسبانی، منبت کاری، مدل سازی و ... تمرین های مفیدی جهت تقویت نیروی خلاقه هستند. چنانچه طراحی کاردستی را نیز خودمان انجام دهیم سودمندتر خواهد بود .
4- هنرهای زیبا : خلق اثری هنری عین خلاقیت است: نقاشی کردن، آهنگسازی، مجسمه سازی، نمایش و ... به صورت حرفه ای هم که نباشد برای تقویت نیروی خلاقه بسیار مفید است .
5- مطالعه : مطالعه قدرت تصور را تغذیه می کند. برای آن که از مطالعه حداکثر استفاده را ببریم ضمن انتخاب مطلب مناسب باید بکوشیم با آن به صورت فعالانه برخورد کنیم و نه فقط به عنوان تماشاچی. داستان هایی که مقداری از مطالب را به تصور خواننده واگذار می کنند برای چنین منظوری بسیار مناسب اند. همچنین خواندن بیوگرافی ها می تواند بسیار پربار باشد. مطالعه باید با تعمق همراه باشد؛ در این صورت است که ایده ها – غالبا به وسیله عباراتی که کاملا با فکر خلاق حاصله نامربوط است – به خاطرمان سرازیر می شند. نیز یادداشت برداری در ضمن مطالعه به فرآیند ایده جویی کمک می کند .
6- نویسندگی : بر اساس آزمایش های علمی «روان بودن در نویسندگی» شاخصی اساسی در سنجش استعداد خلاقیت ارزیابی شده است .
یک تمرین ساده و موثر در این زمینه این است که تصاویری را از روزنامه ها و مجلات دربیاورید و سعی کنید بر اساس آنها متن خودتان را بنویسید. حتی زیرنویس نوشتن برای عکس های آلبوم های اینترنتی تان را می توانید به یک تمرین خلاقه تبدیل کنید .
از نتایج مثبت وبلاگ نویسی هم یکی همین تمرین خلاقیت از طریق نویسندگی است .
7- حل خلاق مسائل روزمره : بکوشید مسائلی را که در طول روز با آنها رو به رو می شوید از طریق روش های خلاقه حل کنید. حتی با امور عادی و پیش پا افتاده ای مثل تمیز کردن اتاق و چیدن وسایل هم می توانید برخوردی خلاقانه داشته باشید.

برگرفته از سایت:ایران امروز


نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
تعریف خلاقیت در یک سازمان :
1.تلاش براى ایجاد یک تغییر هدفدار در توان اجتماعى
یا اقتصادى سازمان
2.ارائه فکر و طرح نوین براى بهبود و ارتقاى کمیت
یا کیفیت فعالیت هاىسازمان (مثلا افزایش یهره وری -
افزایش تولیدات یا خدمات-کاهش هزینه ها -
روش یهتر تولید یا ارائه خدمت-تولیدات یا خدمات جدید )
فرصت هاى خلاقیت
وقایع غیر منتظره
ناسازگارى ها
نیازهاى فرایندى
تغییرات در صنایع و بازارها
تغییرات جمعیتى
تغییر نگرش
دانش جدید
پنج ابزار مدیران براى افزایش انگیزش
درونى کارکنان
*میزان چالشى که براى کارکنان بوجود مى آورند .
*میزان آزادى عملى که به کارکنان در مورد
فرآیندکاراعطامیکنند .
*طریقه اى که گروه هاى کارى را طراحى میکنند .
*میزان تشویق و ترغیب آنها .
*طبیعت حمایت سازمانى .
*تخصیص منابع (پول و زمان )
ویژگى هاى سازمان خلاق
1.حاکم بودن رقابت کامل و فشرده .
2.دسترسى راحت به مدیران جهت ارائه افکارونظرات
3.بالا بودن فرهنگ کارکنان و مدیران .
4.احترام به افرادو باور هاى آنان .
5.ارائه خدمات مردمى و جلب رضایت آحاد مردم .
6.گردش شغلى مناسب .
7.انجام کار گروهى .
8.امنیت شغلى .
9.استقبال مدیران از عامل تغییر .
10.ایجاد محیط مشارکت .
پرورش خلاقیت در سازمان از طریق
- تحمل ریسک - کاهش کنترل بیرونى - کاهش تقسیم کار -
- قبول ابهام - تحمل تضاد - تحمل راه هاى غیر عملى -
- تمرکز بر نتایج تا ابزارها - ارتباطات همه جانبه .
تکنیک هاى توصعه خلاقیت گروهى
1. یورش فکرى 2. گروه مجازى 3. رویکرد سینکتیکس
4. رویکرد جدلى 5. ارتباط اجبارى 6. گردش تخیلى .
موانع خلاقیت در سازمان
/ بدبینى نسبت به همه ایده هاى جدیدى که
از پایین سازمان مى آیند .
/ پافشارى بر اینکه براى تصویب باید
از سایر سطوح مدیریتى تأیید وامضاگرفته شود .
/ اظهار انتقاد راحت بدون ستایش فعالیت افراد .
/ عدم تشویق افراد بازگو کننده ى اشکالات خود .
/ کنترل دقیق همه چیز .
/ تصمیم گیرى مخفیانه نسبت به تغییر
سازماندهى (ساختار )
/ سیاست ها و اعلام ناگهانى آن به
افراد (به منظور اطاعت بیشتر از دستورات )
/ داده ها و اطلاعات براى حفظ قدرت
و برترى جمع آورى و توزیع
میگردند نه پایین آوردن اشتباهات .
/ اعتماد بیش از حد به اینکه مقامات ارشد
مثلاً از همه امورمهم شرکت و کسب و کار
اطلاع دارند .
تکنیک هاى عمومى خلاقیت
* تکنیک p.p.c
* تکنیک تعمق (Meditation)
* تکنیک تخته سیاه (Storyboard
* تکنیک توهم خلاق (Illusion Creative )
* تکنیک چرا؟ Why?Technique
* تکنیک چه مى شود اگر؟ (What if ...?)
* تکنیک حل نا خود آگاه مسئله
(Unconcsious Problem Solving)
* تکنیک خواب خلاقیت (Creative Dream)
* تکنیک درهم شکستن مفروضات
(assumption Smashing)
* تکنیک Do It
* تکنیک رسم علاعم (Doodles)
* تکنیک زنجیر تراز (Leven Chain Technique)
* تکنیک سینکتیکس (Synectics)
* تکنیک شش کلاه فکرى (Six Thinking Hats)
* تکنیک شکوفه نیلووفر (Lotus Bloosum)
* تکنیک فهرست خصوصسات (Attribute Listing)
* تکنیک گردش تخیلى (Speculalive Excrusion)
* تکنیک نگاه با چشم ذهن (View With mind`s Eyes)
* تکنیک وارونه سازى (Problem Reversal)
* تکنیک یورش فکرى (Brainstorming)
مکانیزم هاى ایجاد خلاقیت
Substitu : آیا جور دیگرى هم مى شود؟
Combin : پس از تحلیل , ترکیب کن .
Adopt : تطبیق بده و سازگارى ایجاد کن .
Modify : به پیرایش بپرداز .
Magnify : بزرگنمائى کن .
Put To Other User : کاربردهاى دیگر را از نظر دور مدار .
Eliminate : اضافات را دور بریز .
10 دستور براى نوآفرینى
1. توقعات نامعقول پدید آورید .
2. تعریف کسب و کار خود را گسترده کنید .
3. یک غایب بزرگ پدید آورید ,ونه فقط یک کسب و کار .
4. به صداهاى تازه گوش دهید .
5. بازار گشوده اى براى اندیشه ها طراحى کنید .
6. بازار گشوده اى براى سرمایه گذارى فراهم آورید .
7. بازار را به روى استعداد ها باز کنید .
8. خطرهاى آزمایش کردن را کاهش دهید .
9. مانند یک سلول به ساختن بپردازید ,تقسیم شوید .
10. به نوآفرینان پاداش خوب بدهید .

برگرفته از سایت:sanayegroupbau.blogsky.com

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی

پرواز زنبور دقت کن !
در میان موجودات ، آنچه انسان را از دیگران متمایز ساخته و او را اشرف مخلوقات کرده ، داشتن قوه تفکر و درک کلیات است .
زندگی انسان در طول تاریخ هرگز از تفکر و اندیشه خالی نبوده است ؛ اما چیزی که مهم است و ابعاد موثر این تفکر را وسعت می بخشد ، پویایی اندیشه است . انسانی که پیوسته تفکر می کند و ذهن را از محبوس شدن در چارچوب ثابت و قواعد معین رها می کند و هر بار امور را به نحوی نو به هم مرتبط می سازد ، می تواند ایده یی جدید ارایه کند و در اینجا است که خلاقیت ظهور و بروز پیدا می کند .

خلاقیت ، همواره مفهومی اسرار آمیز ، وسیع و بسیار پیچیده بوده است ، بالاترین توانمندی تفکر و محصول نهایی ذهن و اندیشه انسان دانست اما صرف نظر از این باور قدیمی که خلاقیت را ناشی از نیروی اسطوره یی و ماورایی می پنداشتند در قلمرو علم روانشناسی و رفتارشناسی جدید نیز به دلیل ابهام و پیچیدگی ماهیت خلاقیت ، میان روانشناسی و پژوهشگران ذهن و روان در تعریف و تبیین آن اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد .
عناصر خلاقیت
خلاقیت ، دارای عناصر تشکیل دهنده یی است ، اولین عنصر ، قلمرو مهارت ها است کهر مربوط به استعداد آموزش و تجربه در یک زمینه خاص است و به عنوان مواد اولیه کار محسوب می شود زیرا ، برای اینکه در یک حوزه خاص ، خلاق شوند ، باید دارای مهارت لازم در آن زمینه باشند . عنصر دوم مهارت های خود را در راه جدیدی به کار اندازند . این ویژگی ها یا مهارت ها را میتوان با آموزش و تجربه گسترش داد .
عنصر سوم ، انگیزه است ، انگیزه میل به کار بخاطر همان کار است . اصولا انگیزه زمانی ایجاد می شود که شخص ، کار را جالب ، جذاب و رضایت آمیز ببیند و به انجام آن علاقه مند شود .
روش های ایجاد تفکر خلاق
معلم می تواند با به کارگیری شیوه های مناسب زمینه رشد خلاقیت را در دانش آموزان فراهم کند ذیل از آن جمله اند :
1- استفاده از مغایرت ها : ارایه مطالبی که خلاف باورها مرسوم و عمومی علمی باشد ، مثلاً معلم در درس علوم از دانش آموزان بخواهد که نظریات قدیمی را رد کنند و بدین ترتیب دانش آموزان را بر انگیزاند تا چیزها را ارزیابی کنند و راه های جالبی برای آزمون و اثبات کردن مسائل بیابند .
2- استفاده از تمثیل : معلم به دانش آموزان کمک کند تا با استفاده از چیزهایی که قبلاً می دانستند در موقعیتی مشابه به اطلاعات ، حقایق و اصول تازه یی دستیابند . به آنها نشان داده شود چگونه محصولات علمی بر اساس موقعیت های مشابه شکل گرفته اند .
3- توجه دادن به کمبودها و خلأ موجود در دانش : از دانش آموزان خواسته شود بجای آنکه به دانستنی های انسان بپردازند آنچه را که برای انسان مجهول مانده است بررسی کنند . مهارتهای دانش آموزان را برای جستجوی شکافهای ، ناشناخته ها و مجهولات توسعه دهند . معلم باید از دانش آموزان بخواهد تا تمام تعاریف ممکن یک مساله و همچنین موارد نقض آن را جست و جو کنند .
4- تقویت تفکر درباره امکانات و احتمالات : فرصتهایی ایجاد شود تا به سوالهایی مانند چطور ، اگر ، یا از چه راههایی پاسخ داده شود و حتی خود وادار به پاسخ دادن به آنها بشود . دانش آموزان باید بفهمند چگونه یک چیز به چیزدیگر منجر می شود . هنگام گفتن مساله به دانش آموزان فرصت اندیشیدن به راههای مختلف حل مساله داده شود
5- استفاده از سوالهای محرک : معلم باید بیشتر به گزاره های پرسشی که نیاز به درک عمیق دارد ، توجه کند و سوالهایی که نیاز به ترجمه ، تفسیر ، تعریف ، اکتشاف و تجزیه و تحلیل دارد استفاده کند .
6- ایجاد فرصتهایی برای دانش آموزان تا رازهایی هر چیز را جستجو کنند .
7- تشویق به مطالب زندگی افراد خلاق .
8- تقویت تعامل دانش آموزان با اطلاعات قبلی : ایجاد فرصتهایی برای دانش آموزان تا با اطلاعاتی که دارند بازی کنند و به آنها کمک کنند و فرصت دهند تا بتوانند با استفاده از حقایق و اطلاعات که قبلا آموخته اند کارهایی را تجربه کنند .
9- تقویت مهارتهای مطالعه خلاق : از دانش آموزان خواسته شود به جای آنکه بگویند چه خوانده اند ، عقایدی را که در نتیجه خوانده اند به دست آورده اند بیان کنند .
10- ایجاد ابهام و تقویت آن : همه می دانند دانش آموزان زمانی یاد می گیرند که با موفقیتهای حل مساله مواجه باشند . بنابراین معلم باید موقعیت یادگیری را بیان نکته یی آغاز کند و سپس دست نگهدارد و اجازه دهد دانش آموزان خود با اطلاعات بازی کنند و درگیر شوند ، این روش خوبی است که منجر به یادگیری خود هدایتی می شود .
11- استفاده از روش اکتشافی : در روش اکتشافی ، دانش آموز خود به جستجوی راه حل می رود و معلم نقش راهنما را ایفا می کند . در این روش بیش از جواب مساله چگونگی یافتن جواب مهم است . دانش آموز خود را به اطلاعاتی که پیرامون مساله توجه کرده و حتی ممکن است تغییراتی در آن ایجاد کند . بدین ترتیب امکان تجربه شخصی توسط دانش آموزان ، موقعیت یادگیری را برای آنها جذاب و مطبوع می نمایید و انگیزه های درونی آنها را تقویت میکند . همه این جنبه ها در کشف و شکوفایی استعداد خلاق دانش آموزان تأثیر مستقیم دارد .
ویژگی های شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه انسانها کم و بیش از آن برخوردارند اما افرادی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند دارای خصوصیات شخصیتی و رفتار ویژه یی هستند که به وسیله این خصوصیات می تواند آن را از سایر افرادی که از خلاقیت کمتری برخوردار هستند تشخیص داد .
1- استقلال : فرد خلاق در افکار و کارهای خویش از استقلال بالایی برخوردار است .
2- کنجکاوی : کنجکاوی یک خصوصیت بارز فرد خلاق است . او تمایل زیادی به کشف مسائل و پی بردن به اصل پدیده ها دارد .
3- علاقه به کارهای پیچیده : فرد خلاق پیچیدگی را دوست دارد به همین دلیل او در کارهای مشکل و پیچیده بیش از هر چیز دیگر انرژی صرف می کند .
4- تحمل ابهام : برای فرد خلاق مواجه شدن با ابهامات ، یک مبارزه محسوب می شود و برای او نوعی لذت به دنبال دارد .
5- انعطاف پذیری : فرد خلاق از ذهن و شخصیتی بسیار انعطاف پذیر برخوردار است .
6- شوخ طبعی : شوخی ، خود نوعی خلاقیت است و شوخ طبعی از جمله ویژگی های عینی و قابل مشاهده در افراد خلاق است .
7- اعتماد به نفس بالا : فرد خلاق نسبت به خود و توانمندی هایش آگاهی دارد به همین سبب است از اعمتاد به نفس زیاد برخوردار است .
8- ابتکار : ابتکار داشتن یعنی دور شدن از کلیشه ها ، قالبها و عادت های رایج و تکراری . فرد خلاق به راه حلهای کلیشه ای و به طور کلی تفکر مبتنی بر عادت علاقه ای ندارد .
9- پشتکار : فرد خلاق تلاشگر و سخت کوش است و شکستها او را خسته نمی کند .
10- تخیل قوی : تخیل زیربنای خلاقیت است . این واقعیت را تاریخ علم و اندیشه های شخصیتهای خلاق به اثبات رسانیده است .
11- حساسیت و توجه : بسیار از اشیا و پدیده هایی که برای اغلب مردم عادی و پیش پا افتاده جلوه می کند ، می تواند توجه و حساسیت فرد خلاق را برانگیزد .
12- زیبایی دوستی : فرد خلاق به اسانی مجذوب زیبایی می وشدو نسبت به آن توجه و دقت زیادی دارد .
13- تردید : فرد خلاق معمولا هر عقیده یا ایده تازه یی را به راحتی نمی پذیرد .
شناخت ویژگی های خلاق
1- ایده ها و نظرات خود را بدون ترس مطرح می کند .
2- معمولاً برای مسائل ، راه حلها و پاسخهایی متفاوت از سایر همسالان خود ارایه می کند .
3- به فعالیتها هنری علاقه زیادی دارد و در این زمینه دارای تجربه و مهارت است .
4- قالباً ایده ها و راه حلهای بیشتری نسبت به سایر همسالان خود پیشنهاد می کند .
5- معمولا قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند .
6- از والدین خود اغلب سؤالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد .
7- علاقه زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد .
8- انتقادگر است وهر نظر یا عقیده یی را به راحتی نمی پذیرد .
9- گاهی به خاطر بیان نظرات ایده های عجیب و غریبش در نظر همسالان خود فردی غیر عادی جلوه می کند .
10- از قوه تخیل خوبی برخوردار است .
11- معمولا با آب و تاب صحبت می کند وسعی می کند ایده هایش را با جزییات کامل شرح دهد .
منابع خلاقیت
1- عدم آشنایی والدین و مربیان با مفهوم واقعی خلاقیت
2- قرار دادن قوانین خشک و دست و پاگیر در منزل و جامعه
3- عدم تکیه بر تفاوتهای فردی
4- عدم اعمال مدیریت مناسب برای ایجاد جو مناسب برای خلاقیت
5- عدم مشاهده و آزمایش
6- تأکید بر روش تقلیدی و قالبی در علم و یادگیری
7- تأکید بر تفکر همگرا به جای تفکر واگرا
8- رواج روح سکوت در مقابل افراد
9- درگیر نشدن در مسائل زندگی
10- عدم نشاط و پویایی در جامعه
نگاه خلاقانه آبراهام لینکلن رئیس جمهور پیشین آمریکا را در باره معلم پسرش می آوریم . آبراهام لینکلن در نامه یی به آموزاگار پسرش نوشت :
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آنها صادق نیستند . اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد ، انسانهای صدیق هم وجود دارد ، به او بگویید در ازای هر سیاستمدار خودخواه رهبر با همتی هم وجود دارد ، به او بیاموزید که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست .
می دانیم که وقت می گیرد ، اما به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه بر حضر دارید . به او نقش مهم کسب در زندگی را آموزش دهید به او بگویید تعمق کند . به پرندگان در در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود . به گلهای درون باغچه ، به زنبورها که در هوا پرواز می کند دقیق شود .
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ملایم و با گردن کشها گردن کش باشد . به عقاید ایمان داشته باشد حتی اگر همه در جهت خلاف حرف می زنند .
به پسرم یاد بدهید که همه حرفها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند . ارزشتهای زندگی را پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند ، به او بیاموزید که در اشک ریختن خجالتی و جود ندارد ، به او بیاموزید که برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند ، اما قیمت گذاری برای دل بی معنا است . به او بگوید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد . در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید ، اما از او یک نازپرورده نسازید .
بگذارید که او شجاع باشد . به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد . توقع زیادی است ، اما ببینید که چه می توانید بکنید . پسرم کودک کم سال خوبی است .

برگرفته از سایت:offside20.blogfa.com

 




نظرات 0
تاريخ : یک شنبه 6 فروردین 1391  | 4:44 PM | نویسنده : قاسمعلی
در این نوع تعریف ، منظور از نوآوری فراورده جدید یا محصول خلاقی است که توسط یک سازمان ارائه می گردد . فراورده خلاق می تواند نرم افزاری مانند انواع خدمات (مثل خدمات آموزشی ، خدمات بهداشتی درمانی ، خدمات اداری و ...) و یا سخت افزاری مانند کالاها (مثل محصولات صنعتی ، محصولات داروئی ، محصولات غذائی و ...) باشد . به طوری که ملاحظه می شود تعاریف خلاقیت و نوآوری دارای عناصر مفهومی تازگی و نوی ، جدیدی ، سرآغاز بودن ، اول بار بودن و همچنین مفید بودن می باشند .

 بنابراین انواع کشفیات علمی نظریه های علمی (تئوری ها و فرضیه ها) ، ابداعات و اختراعات و نیز آثار بدیع هنری و ادبی مانند کشف عناصر شیمیائی قوانین حرکتی نیوتن ، حساب دیفرانسیل و انتگرال ، نظریه مکانیک کوانتومی پلانک ، نظریه نسبیت انیشتین ، نظریه روانکاوی فروید ، نظریه شناختی پیاژه ، نظریه عمومی سیستم ها ، نظریه بی نهایت بودن ذرات حسابی ، الگوی ساختار مولکولی DNA واتسون و کریک ، معادله شرودینگر،تابلوی مونالیزای لئوناردو داوینچی ، سبک نقاشی کوبیسم ، شاهنامه فردوسی ، غزلیات حافظ ، آثار شکسپیر، اختراع موتور بخار، اختراع لامپ برق ، اختراع رادیو و تلویزیون ، اختراع تلفن ، اختراع هواپیما ، اختراع ترانزیستور، اختراع اینترنت ، خلق و طراحی محصولات جدید ، حل مسائل کیفیت و بهره وری سازمان و هزاران هزار مورد از این قبیل جلوه هائی از خلاقیت و نوآوری می باشند (گلستان هاشمی، 1382). واژه نوآوری به عنوان معادل واژه Innovation به شکل های زیر تعریف شده است :


نوآوری به معنی خلاقیت عینیت یافته : در این نوع تعریف نوآوری دارای مفهوم عملیاتی شدن و به مرحله اجرا درآمدن اندیشه های نو می باشد . از این دیدگاه می توان نوآوری را به معنی خلاقیت عینی به عنوان شکل اجرائی شده و تحقق یافته خلاقیت ذهنی دانست . بنابراین همان طور که ملاحظه می گردد دو واژه خلاقیت و نوآوری دارای دو مفهوم متفاوت جداگانه ولی در عین حال مرتبط با یکدیگر می باشند .


نوآوری به معنی فراورده جدید در سطح سازمان :


در این نوع تعریف ، منظور از نوآوری فراورده جدید یا محصول خلاقی است که توسط یک سازمان ارائه می گردد . فراورده خلاق می تواند نرم افزاری مانند انواع خدمات (مثل خدمات آموزشی ، خدمات بهداشتی درمانی ، خدمات اداری و ...) و یا سخت افزاری مانند کالاها (مثل محصولات صنعتی ، محصولات داروئی ، محصولات غذائی و ...) باشد . به طوری که ملاحظه می شود تعاریف خلاقیت و نوآوری دارای عناصر مفهومی تازگی و نوی ، جدیدی ، سرآغاز بودن ، اول بار بودن و همچنین مفید بودن می باشند . بنابراین انواع کشفیات علمی نظریه های علمی (تئوری ها و فرضیه ها) ، ابداعات و اختراعات و نیز آثار بدیع هنری و ادبی مانند کشف عناصر شیمیائی قوانین حرکتی نیوتن ، حساب دیفرانسیل و انتگرال ، نظریه مکانیک کوانتومی پلانک ، نظریه نسبیت انیشتین ، نظریه روانکاوی فروید ، نظریه شناختی پیاژه ، نظریه عمومی سیستم ها ، نظریه بی نهایت بودن ذرات حسابی ، الگوی ساختار مولکولی DNA واتسون و کریک ، معادله شرودینگر، تابلوی مونالیزای لئوناردو داوینچی ، سبک نقاشی کوبیسم ، شاهنامه فردوسی ، غزلیات حافظ ، آثار شکسپیر، اختراع موتور بخار، اختراع لامپ برق ، اختراع رادیو و تلویزیون ، اختراع تلفن ، اختراع هواپیما ، اختراع ترانزیستور، اختراع اینترنت ، خلق و طراحی محصولات جدید ، حل مسائل کیفیت و بهره وری سازمان و هزاران هزار مورد از این قبیل جلوه هائی از خلاقیت و نوآوری می باشند.




منبع :مبانی علم خلاقیت شناسی ،دانش خلاقیت و نوآوری



برگرفته از سایت:ininir



نظرات 0

تعداد کل صفحات : 15 :: 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15