تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی

اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.

در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.

این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.

چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟
اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.
محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.
محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.

چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟
چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.
همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:

۱- خودرا با دیگران مقایسه نکنید:
همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.

۲- خود را دست کم نگیرید:
سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائلاند.

۳- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید:
سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.

۴- سر خود را بیشتر گرم کنید:
سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.

۵- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:
گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.

۶- در جلسات روانشناسی شرکت کنید:
امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.

با خودتان صادق باشید:
من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.
سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.

تنظیم کننده: اکرم عباس نژاد
برگرفته از : sheshmim.com
 



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری از ما خجالتی هستیم. این مشکل باعث می‌شود که نتوانیم وارد جریان زندگی شویم و بین ما و دنیای اطراف دیواری کشیده شود . ما می‌خواهیم از دیگران متفاوت باشیم اما کاری نمی‌کنیم. علاوه بر آن می‌ترسیم که دیگران ما را از خود بدانند و طرد شویم. اعتماد به نفسمان کم است،‌ احساس می‌کنیم که خیلی بی‌ارزشیم و مدام مواظب رفتارمان هستیم تا مبادا کسی را ناراحت کنیم.
 همه اینها باعث می‌شود که نتوانیم خودمان را نشان دهیم. ما به خود می‌گوییم که اگر فقط می‌توانیم نقاط ضعفمان را برطرف کنیم، دیگر اینقدر خجالت نمی‌کشیدیم. اگر زیباتر بودیم، پول بیشتری داشتیم،‌ دانشگاه رفته بودیم یا . . . بهتر در جامعه ظاهر می‌شدیم و همیشه شرمزده نبودیم. می‌نشینیم و برای خودمان دلیل و برهان می‌آوریم که باید فلان کار و بهمان کار را بکنیم و دلایل خجالتی بودنمان را پیدا می‌کنیم . اما باز هم اوضاع مثل قبل خواهد بود. هرچه بیشتر خود را از مردم قایم کنیم، چیزهای زیبا و لذت‌بخش بسیاری را از دست خواهیم داد. سعی نمی‌کنیم در جریان زندگی روزمره وارد شویم و همانند دیگران با این روند عادی پیش برویم و زندگی کنیم. آنوقت احساس می‌کنیم که کودن و ابله هستیم. می‌ترسیم و دیگر نمی‌توانیم به خودمان اعتماد کنیم. هرچه خودمان را در این پیله ترس و انزوا حبس کنیم، از جامعه دور و دورتر می‌شویم چرا که به تدریج از این تنهایی و رکود خوشمان می‌آید .
راه شکستن و خراب کردن این دیوارهای سیاه و اسارت، باید شروع کنید، به یکباره شروع کنید. منتظر نباشید که دیگران به شما کمک کنند یا این که فلان اتفاق رخ دهد و بهمان امکان فراهم شود تا بتوانید شروع کنید. بدانید که هیچ‌کس نمی‌تواند بندهایی که روحتان را به اسارت کشیده باز کند. فقط و فقط خودتان قادر به این کار هستید. شاید در همین ابتدا هم به چشم می‌آیید و دیگران به شما توجه می‌کنند. حالا می‌توانید پررنگتر حاضر شوید و کاملاً و به تمامی به جمع دیگران بپیوندید . هر کسی بهتر از دیگران می‌داند که جنس این دیوارها از چیست. شما می‌دانید که چه چیز شما را از دید دیگران مخفی کرده و نمی‌گذارد آنها شما را ببینند .
ما باید خود را با نشانه‌ای پررنگ و قوی به دیگران معرفی کرده نشان دهیم که از ماهیت خود شرمسار نیستیم و به خودمان احترام گذاشته اعتماد داریم. این کار شجاعت لازم دارد. وقتی ما از انجام کاری می‌ترسیم اما دست به انجامش می‌زنیم، معنی شجاعت را به درستی درک کرده‌ایم. این قدرت و توانایی به تدریج در ما شکل می‌گیرد و به مرور زمان مردم می‌فهمند که قوی و موثر هستیم و به ما احترام می‌گذارند. به یاد داشته باشید که وقتی برای بهتر شدن زندگی و تقویت روحیه‌مان ریسک می‌کنیم، رشد فکری و قدرت روحمان بیشتر می‌شود و علاوه بر آن از اینکه می‌توانیم نیروهای مثبت و منفی درونمان را کنترل کنیم و زمام امور زندگی خود را در دست داشته باشیم،‌ احساس رضایت و خشنودی، شادی حقیقی را برایمان به ارمغان می‌آورد .

By : Mark Webb
مترجم : آذین صحابی
برگرفته از : روزنامه تفاهم

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
باید به این حقیقت ناراحت کننده اذعان نمود که درصد بالایی از ما این عادت منفی را داریم که خود را دست کم گرفته و وضع خود بیش از اندازه وخیم بدانیم. تصور می کنیم که مثلاً «خیلی چاق هستم» ، «خوب نیستم» یا «هیچوقت هیچ کاری را درست انجام نمی دهم». آیا شما تا به حال گرفتار این وضع شده اید؟
اشکال کار این است که اهمیتی به جنبه های خارق العاده و صفات مثبت خود نمی دهید، و همیشه برای تأیید آن نکاتی که جستجو می کنید شواهدی می یابید. به عبارت دیگر، همه ما تمایل داریم که دلایل صحت فرضیات خود (حال هر چه که هست) را بیابیم، زیرا همواره می خواهیم خود را معتبر بدانیم. مثلاً اگر توجه کامل شما معطوف به 2 کیلو اضافه وزن باشد که نمی توانید کم کنید و دائماً قطر کمربند خود را امتحان می کنید، در واقع یادتان می رود که از نعمت سلامتی کامل خود تقدیر و تحسین کنید. اگر به خود بگویید «از اجتماع خانوادگی تنفر دارم» با روی دادن هر اتفاق خانوادگی به دنبال شاهدی بر نارضایتی خود خواهید بود. اگر به جای تمایل به معطوف نمودن توجه خود مثلاً بر خاله سارا که صدایی تیز و نازک دارد، یا برادری که علاقه به لاف زدن دارد، یا توجه و انتقاد نسبت به یکی از افراد خانواده که عادتی منفی دارد نمایید، از وجود آنها لذت ببرید در مجموع از این که خانواده ی شما تشکیل شده از گروهی خویشان خوب، تعجب نمی کنید .
پس، می بینید اگر به هر دلیلی خود را دست کم بگیرید، در هر صورت گواهی بر حقانیت خود خواهید یافت و سهم به سزایی در کاهش اعتماد به نفس و احساسات منفی خود ایفا می کنید. دست کم گرفتن به جای آنکه کاستی های شما را رفع کند ، با بذل توجه و انرژی غیر ضروری نسبت به کارهای اشتباه، باعث تقویت آنها می گردد. این مسئله باید مورد بررسی قرار گیرد که چرا با این که به خوبی می دانیم تنها نتیجه و دورنمای ممکن برای این امر، احساسات منفی تر و کاهش حس قدرشناسی ما از ارمغان زندگی است، به این کار ادامه می دهیم؟ دست کم گرفتن موجب می شود تا دیگران تصور کنند که شما نوعی احساس گناه دارید. افرادی که معمولاً خود را دست کم می گیرند، افرادی شاکی به نظر می رسند که ارزشی برای زندگی خود قائل نیستند و به علاوه الگوی بدی برای فرزندان، خانواده و دوستان خود به حساب می آیند. ما امیدواریم با این مقاله شما را متقاعد سازیم که دست کم گرفتن خود خصلت واقعاً بدی است که بعضی پیامدهای شخصی جدی را نیز در بر دارد .

مسلماً هر کسی در وجود خود جنبه هایی دارد که می تواند ( و می خواهد) اصلاح نماید. مثلاً ، یکی از بی شمار کارهایی که می خواهیم انجام بدهیم ، تقویت صبردر خودمان است. گاهی احساس می کنیم ( که البته این احساس حقیقت هم دارد ) که خیلی واکنش پذیر هستیم و زود آشفته می شویم. اما منظور آن نیست که چون می دانیم از کمال دور هستیم، به خود صدمه بزنیم و خود را دست کم بگیریم. با این کار فقط به مشکل می افزاییم و احساس بدتری را در خود ایجاد می کنیم . بهترین کار آن است که بدانیم قابلیت بالاتری برای پیشرفت در ما وجود دارد و تصمیم بگیریم و با خود عهده کنیم که صبروشکیبایی خود را افزایش دهیم. هرچه بیشتر خود را عفونماییم و نسبت به خود صبورترباشیم، آسان تر می توانیم در مسیر رشد و ترقی بمانیم و بیشتر امکان دارد نسبت به دیگران شکیباباشیم .
آگاه باشید که برای اصلاح هر موردی، بدترین کار انتقاد و سرزنش خود است. به این روش ادامه دهید و سعی در اصلاح خود نمایید. ضعف های خود را بشناسید، هر کاری می توانید برای ایجاد یک تغییر در خود ، انجام دهید ولی سخت نگیرید . خود را در مقابل دیگران و حتی در خلوت خود، دست کم نگیرید. هیچکس میل ندارد بشنود شما خود را دست کم می گیرید و امیدوارم درک کنید که این صفت تا چه حد مخرب است. پس بر آن غالب شوید! هیچیک از ما کامل نیست. اما دست کم گرفتن خود ، درمان این درد و واقعیت زندگی نیست.

سیدرضاموسوی
برگرفته از : روزنامه تقاهم


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

همه ما یک تصویر ذهنی از خودمان داریم؛ اینکه چه هستیم، چه تفکراتی داریم، چه توانایی‌ها و نقاط قوتی داریم و در چه مواردی ضعیف هستیم .
این تصویر از زمان کودکی شکل می‌گیرد و در طول زمان تغییر می‌کند. تصویر ذهنی، همان تصویری است که ما از خودمان داریم. بیشتر تصورات ما درباره خودمان، در نتیجه تعاملات و ارتباطات با دیگران و طی تجربه‌های زندگیمان شکل می‌گیرد و در نهایت بر عزت نفس ما تاثیر می‌‌گذارد.

عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی و مورد قدردانی، عشق و پذیرش از طرف خود و دیگران قرار گرفتن. افراد دارای عزت نفس، در مورد خودشان احساس خوبی دارند، ارزش خودشان را درک می‌کنند و به توانایی‌ها، مهارت‌ها و هنرهایشان افتخار می‌کنند. در مقابل افراد دارای عزت نفس کم، ممکن است احساس کنند هیچ‌کس آنها را دوست ندارد، مورد قبول دیگران نیستند و نمی‌توانند در هیچ زمینه‌ای پیشرفت کنند .


نکته ناراحت‌کننده این است که افراد با عزت نفس کم، معمولا کارهای مفید و بزرگی انجام می‌دهند اما نمی‌توانند کارهایی که انجام می‌دهند ببینند چون تصویر ذهنی‌شان این‌طور شکل گرفته که توانایی‌هایشان را نادیده بگیرند .


نکوهش و سرزنش فقط از طرف دیگران نیست. بعضی‌ها یک نکوهش‌گر درونی دارند؛ یک صدایی از درون که در هر کاری که آنها انجام می‌دهند، به دنبال نقص و عیب و ایراد می‌گردد. شنیدن این ندای درونی به اندازه سرزنش‌های دیگران می‌تواند عزت نفس را دچار مشکل کند .


آنها نمی‌دانند این سرزنش‌ها چه تاثیر بدی بر عزت نفسشان می‌گذارد . وقتی سرزنش‌های درونی شما را تحقیر می‌کند و می‌گوید: «لازم نیست تلاش کنی چون تو موفق نمی‌شوی»، به این فکر کنید که این ندا از درون شما می‌آید و می‌توانید آن را تحت کنترل قرار دهید. تصمیم بگیرید آن را تغییر دهید و ندای درونی مفید و سازنده‌ای داشته باشید .


عزت نفس به شما این امکان را می‌دهد که خودتان را آن‌طور که هستید بپذیرید و از زندگی لذت ببرید .


افراد با عزت نفس بالا، در خانواده، کار و تحصیلات موفق‌ترند و راحت‌تر با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و در ضمن شادتر هستند و با مشکلات، کمبودها و ناامیدی‌ها بهتر کنار می‌آیند. این افراد هدفی را که انتخاب کرده‌اند رها نمی‌کنند تا در آن موفق شوند. کسب عزت نفس ممکن است نیاز به تلاش و تمرین داشته باشد اما مهارتی است که در زندگی یاد خواهید گرفت .


راه‌های افزایش عزت نفس


اگر می‌خواهید عزت نفستان را بیشتر کنید باید بگوییم ما کلاس تقویتی عزت نفس نداریم اما می‌توانید با استفاده از توصیه‌های ساده و کاربردی زیر برای تقویت عزت نفس استفاده کنید .


به اشتباهات به عنوان فرصتی برای یادگیری نگاه کنید: قبول کنید که شما هم مثل هر فرد دیگری ممکن است اشتباه کنید. اشتباهات بخشی از تجربه‌ها و فرصتی برای یادگیری است. یادتان باشد افراد در زمینه‌های مختلف توانایی دارند و استعدادهایشان با هم متفاوت است .


کارهای جدید انجام دهید : تجربه کردن کارها و فعالیت‌های مختلف به شما کمک می‌کند تا استعداد و توانایی‌هایتان را کشف کنید و در ضمن به مهارت‌های جدیدی که یاد گرفته‌اید افتخار کنید و آنها را در زندگی به کار ببرید .


نظرتان را با شجاعت اعلام کنید: نظرات و عقایدتان را با افتخار بیان کنید و از گفتن آن نترسید .


کارهای خیر و ثواب انجام دهید : به دوستان، اقوام و همسایه‌ها‌یتان کمک کنید و بخشی از وقتتان را به طور داوطلبانه در اختیار آنها قرار دهید. این احساس که شما می‌توانید و قادر هستید به دیگران کمک کنید و تغییر مثبتی در زندگی آنها ایجاد کنید، عزت نفستان را بالا می‌برد .


بدانید چه چیزهایی را می‌توانید تغییر دهید و چه چیزهایی را نمی‌توانید: اگر از چیزی ناراحت هستید که می‌توانید آن را تغییر بدهید (مثلا چاقی و اضافه وزن)، از همین امروز دست به کار شوید. اما اگر از چیزی ناراحت هستید که نمی‌توانید تغییرش دهید (مثل کوتاهی قد)، سعی کنید خودتان را همان‌طور که هستید دوست داشته باشید .


اهدافتان را مشخص کنید : کار یا شرایطی را که دوست دارید به آن برسید مشخص کنید و برای رسیدن به آن برنامه‌ریزی کنید.برنامه‌تان را اجرا کنید و پیشرفت‌تان را ارزیابی کنید .


سخت نگیرید: خودتان را فقط به شکل مادی و ظاهری نبینید. نگویید اگر زیباتر بودم دوستان بیشتری داشتم. کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، به دیدن دوستانتان بروید و از اوقاتتان لذت ببرید. راحت باشید، خیلی سخت نگیرید و از زندگی لذت ببرید .


کمک بگیرید: هیچ وقت برای ایجاد عزت نفس سالم و مثبت دیر نیست. در مواردی که فرد عمیقا نسبت به خود احساس تنفر دارد و ریشه این حالت به دوران کودکی مربوط است، می‌توان از مشاور و روانپزشک کمک گرفت . این متخصصان به عنوان راهنما به افراد یاد می‌دهند که چطور خودشان را دوست داشته باشند و قدر توانایی‌های منحصر به فردشان را بدانند .


با افکار منفی مبارزه کنید : درباره خودتان منفی فکر نکنید. هر وقت به ضعف‌ها و ناتوانی‌هایتان فکر کردید، سعی کنید در مقابل به توانایی‌ها و نقاط قوتتان هم فکر کنید. وقتی احساس می‌کنید خیلی دارید خودتان را سرزنش می‌کنید، در عوض چند جمله مثبت را بلندبلند در مورد خودتان بگویید و به خاطر توانایی‌هایی که دارید خودتان را تشویق و تحسین کنید .


وارد گود شوید : بعضی تصورات و افکار، جلوی حرکت و پیشرفت را می‌گیرد. به جای اینکه با افکاری مثل «تا وقتی نمی‌توانم یک دایره بکشم نمی‌توانم یک نقاش ماهر و موفق شوم» خودتان را کنار بکشید، به چیزهایی فکر کنید که در آن استعداد و توانایی دارید و از آن لذت می‌برید و به دنبال همان بروید .



فرزانه فولادبند


برگرفته از: همشهری آنلاین



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
یکی از مهمترین چیزهایی که قادر هستید در خود ایجاد کنید، باور و اعتماد به خود است. باور و اعتماد به اینکه شما در هر زمینه از زندگیتان توانایی انجام کارهای مختلف را دارید و نباید هیچ سایه ی شک یا تردید بر این باور وجود داشته باشد. درواقع همه ی انسانها ظرفیت انجام کارهای فوق العاده در زندگیشان را دارند. اما بزرگترین مانع برای اکثر افراد، عدم اعتماد و اطمینان به خود است. برخی افراد آرزو دارند که می توانستند کارهای خاصی را انجام دهند، اما فاقد این اطمینان و باور هستند که آنها توانایی انجام آن کارها را دارند.

این باور و اعتماد به نفس است که افراد را در دستیابی به اهدافشان یاری می کند. اکثر ما امیدها و آرزوهای بزرگی در سر داریم، اما به خود اجازه می دهیم تا شک و تردید روی توانایی ها و اثربخشی ما سایه بیفکند.

همه ی ما احساس حقارت و خود کم بینی داریم، چون تصور می کنیم آنقدرها خوب نیستیم. فکر میکنیم به اندازه ی آدم های دیگر خوب نیستیم و آنقدر خوب نیستیم که بتوانیم چیزهایی که در زندگی می خواهیم را به دست آوریم. گاهی احساس میکنیم که استحقاق چیزهای خوب را نداریم. حتی اگر سخت کار کنیم و دستاوردهای زیادی در زندگیمان داشته باشیم، احساس می کنیم که مستحق این موفقیت ها نبوده ایم.

قانون جهانی باور و اعتماد می گوید که ما به هرچه باور داشته باشیم، با احساساتمان تبدیل به واقعیت می شود. ما آنچه را می بینیم باور نداریم؛ در عوض آنچه را که باور داریم می بینیم. اعتقادات و باورهای ما صفحه ی دید ما را نسبت به جهان شکل می دهد، و به هیچ اطلاعاتی که با اعتقادات و باورهایمان سازگار نباشد اجازه نمی دهیم از آن عبور کند. حتی به آن دسته از اعتقاداتمان که کاملاً با واقعیت ناسازگارند نیز اجازه ی دخول داده نمی شود، چون واقعیت و حقیقت برای ما همان باورهایمان هستند
.
متداولترین و همچنین مضرترین باورها آنهایی هستند که خود محدود کننده هستند. اینها باورهایی در رابطه با خودمان هستند، مثلاً اینکه اعتقاد داشته باشید نمی توانید چیزی را به دست آورید چون آموزش یا پول کافی ندارید. ممکن است تصور کنید که نمی توانید چیزی را به دست آورید چون سن، جنسیت یا نژادتان برای دستیابی به آن مناسب نیست. اکثر این باورها صحیح نیستند، با انحال باعث عقب نشستن شما میشوند.

واقعیت این است که، شما استحقاق همه ی چیزهای خوبی را که توانایی به دست آوردن آن را از طریق استعدادها و توانایی هایتان داشته باشید، دارید. تنها محدودیت بر آنچه می توانید داشته باشید و دارید، فقدان میل و انگیزه است. اگر شما هدفی داشته باشید و برای به دست آوردن آن تلاش لازم را صرف کنید، هیچ چیز نمی تواند شما را از دستیابی به آن منع کند، فقط باید بخواهید و برای آن تلاش کنید، همین.

برای ایجاد باورهای مثبت باید دقیق تصمیم بگیرید که در آینده به کجا می خواهید برسید. هرچه در مورد نتیجه ای که می خواهید در آینده به دست آورید واضح تر تصمیم گیری کنید، برایتان آسان تر خواهد بود که عملکردها و رفتارهای خود را در کوتاه مدت تغییر دهید. و این درعوض به شما اطمینان خواهد داد که در بلند مدت به آنچه میخواستید برسید.

وقتی خیلی دقیق تصمیم گرفتید که چه نوع آدمی می خواهید باشید، اولین گام بزرگ برای ایجاد باورهای جدید را برداشته اید. برای ادغام باورهای جدیدتان با زندگیتان، باید برای خود مقرراتی تعیین کنید که در همه ی زمینه ها مثل آن فرد رفتار کنید. اگر شروع به رفتار کردن مثل آن فرد موفقی که دوست دارید بشوید کنید، به تدریج ارزشها، کیفیات و خصوصیات شخصیتی او را اتخاذ خواهید کرد و این خصوصیات کم کم جزء شخصیت شما خواهند شد.

اگر بتوانید هر روز و در همه ی موقعیت ها مثل آن فرد رفتار کنید، واکنشی زنجیره ای خواهد داشت. گرایشات و حالت هایتان تغییر خواهد کرد و مثبت تر خواهد شد. همین مسئله باعث ایجاد باورهایی نیرومندتر و مثبت تر خواهد شد. و این باورهایتان بعدها تاثیری مثبت بر روی ارزشهایتان خواهد گذارد.

شما هیچ محدودیتی در توانایی هایتان ندارید، مگر آنهایی که خودتان به آن اعتقاد دارید. افراد موفق افرادی غیرعادی و خاص نیستند. هیچ فرقی با شما ندارند، تنها تفاوت آنها این است که باور دارند که قادر به انجام هر کاری هستند. شما خوب هستید. و از امروز به بعد خود را به بهترین شکل ممکن بینید و هیچ محدودیتی برای امکانات و توانایی هایتان قائل نشوید. وقتی چنین باور و اعتمادی را در خود ایجاد کردید، و برطبق باورهایتان رفتار کردید، آینده تان نیز نامحدود خواهد بود.

برگرفته از:‌ secretprosperity.parsiblog.com

 




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
در طول دوران کاریم بـا افـرادی که در زنـدگـی روزمـره خـود سطح استرس بالایی داشتند، در میانشان با یک خصیصه مشترک و بـسیـار عـمـومـی مـواجـه شدم - اعتماد بنفس پایین. همچنین دریافتم که اعتماد بنفس می تواند موجب پـدیـد آمـدن سطح بالایی از استرس، بی خوابی، اضطراب و بسیاری از علایم بیمار گونه گردد. بدترین مورد این حالت در کسی که عزت نفس پایین دارد تجربه کردن احساساتی ازقبیل بی ارزشی و بی لیاقـتـی و عدم تعلق میباشد که متاسفانه میتواند مـنـجر به افکـار خودکشی گردند.

سرکوب اعتماد بنفس


در تحقیقی که چندین سال گذشته در سراسر آمریکای شمالی، شـامل کانادا و مکزیک انجام گرفت پژوهشگران دریافتند که نرخ خود کشی ارتباط بسیار زیادی با شرایط فقر و تنگدستی، ترک خانواده (اغلب در کودکان زیر 16 سال) و طـرد شـدن تـوسـط اطـرافـیـان دارد.


در خصـوص عزت نفس پایین، کودکان آسیب پذیرتر از دیگر افراد می باشند. آنها مدام از جانب همرده ها و هم سن و سالهای خود و تـوقـعات غیـر واقـعـی و نـامـعـقـول از جانب خانواده و دوستانشان تحت فشار قرار دارند. این امر می تواند به مشکلات روانی عمده منجر گردد که در آن کودکان احساس خواهند کرد که زندگیشان ارزشی ندارد.



بزرگسالان نیز از آن رنج میبرند


میخواهد باورتان شود یا نه، امروزه بزرگسالان نیز چنین علایمی را تجربه می کنـنـد. ما همواره با مسائلی چون پول، عشق،خانواده، کار و غیره درحال دست و پنجه نرم کردن می باشیم. از آنجایی که اکثر جوامع مردسالار اهمیت زیـادی بـرای موفقیت مردان قائل می باشند، برای یک مرد تحمل فشارها سخت و دشوار می باشد.


همه آن مربـوط می گردد به تئوری: بـقـای بـرازنـدگـان. مـردان تـولید کننده و زنان مصرف کننده می باشند. حتی با جنبش آزادی خواهانه زنان و فمینیسم، عـلت اصـلی از خود گذشتگی مردان کماکان بطور حتم مرتبط با این حـقـیـقت می باشـد کـه زنـان از مـردان انتظار دارند دنیا را روی شانه هایشان بدوش بکشند.


احتمال دارد زنان با این گفته هم عقیده و موافق نبـاشـنـد ولـی آن واقـعیـت دارد. آخرین باری که نامزد یا هــمسرتان و یا فرد دیگری که برای یک امر مهم حقیقتا به شما وابسته بوده و آن کـار ( مثـلا پرداخت قبض تلفن ماه پیش ) را بشما واگذار کرده چه زمانی بوده است؟ این تقاضا ها معمولا با پول در ارتـبـاط است. اگرچه اکثر اوقات برای این است که شما یک "مرد واقعی" جلوه نمایید.



آیا شما یک مرد واقعی میباشید؟


چگونه می توانید تـعـیین کنید یک مرد واقعی چگونه مردی باید باشد؟ راحت ترین کار آن است که از نامزد، همسر، خواهر و یا مادر خود سـوال کنـیـد. امـا مـن بـه شما اطمینان می دهـم که بـا دهها پاسخ متفاوت بمباران خواهید شد. چرا؟ به این خاطر که هر زنی عقیده متفاوتی از آنگونه که مرد رویـاهـایـش باید باشد دارد. هرچند که بطور کلی شما در خواهید یافت که مردها می بـاید تعدادی خـصیصه مشترک را برای آنکه یک مرد واقعی محسوب گردند دارا باشند.


استقلال مالی داشته باشید: یک ثروتمند بد جنس.


سلامت جسمانی داشته باشید: تا بتوانید فرزندانی قدرتمند همچون خودتان بوجود آورید.


با هوش باشید: بدانید چگونه وسایل گوناگونی راباید تعمیر کنید


مورد اعتماد و قابل اتکاء باشید:همواره بمنظور براوردن نیازهای وی در دسترس باشید


شخصیت مستحکم و با ثبات داشته باشید:به او نشان دهید که قادر هستید روی پاهای خودتان بایستید.


معمولا هنگامیـکـه شـما اینگونه احساس کنید که فاقد حتی یکی از ویژگی های مذکور می باشید، اعتماد بنفس شما شروع به تنزل می کند چرا که احساس خواهید کرد که گویی از حداقل شرایط لازم و ضروری نیز برخوردار نیستید.



فرمول اقتدار


نگرش آرمانگرایانه به یک مرد پوچ و بی اساس میبـاشد. شمـار اندکی از مردها در عمل به آن شان و درجه از شکوه و عظمت میان دیگر مردان نایل گشته اند. به هر صورت من میتوانم چند نکته راهبردی در رابطه با آنـکه چـگونـه یک مرد شکوهمند و با اقتدار باشید ارایه دهم. مردی که قادر باشد از میان پستی بلنـدی هـای زندگی عبور کرده و در انتها نیز کماکان با صلابت از آن بیرون آید.


نکته1: نپذیرفتنی را بپذیرید


فرض می گـیـریـم شـمـا فردی 40 ساله هستید. موی سرتان کم پشت و در حال ریزش میباشد. شکمتان نمایان گشته است . چیـن و چـروک صورتتان عمیق و نا زیبا هستند. شما اساسا احساس مـی کـنـیـد انـسـانـی بی ارزش هستید. به نخستین تجلی گاه استرس یعنی همان خود انکاری قدم گذارده اید.


هنگامی که منکر شایستگی و استعدادهای بـالقوه خود جهت مبدل شدن به کسی یا چیزی فراتر و با اهمیت تر از خویشتن کنونی خود می شوید، گـرفـتـار یـک چـرخه مخرب انزجار از خویشتن می گردید. بـه منظور رهایی یـافتن از انـکار، بـاید شـروع بـه پـذیـرش مشکلات خود نموده و همچنین اهداف آینده تان را در ذهـن مجسم کنـیـد. هـمـواره بـه خاطر داشته باشید شما قادر خواهید بود به درجات عالی و بزرگ دست یابید.


نکته 2: به غیر قابل اندیشیدن بیاندیشید


با حفظ شخصیت فوق فرض میکنیم به شما (کم مو، چاق، میانسال) دائما گفتـه شـود که قادر نخواهید بود بهیچ چیزی در زندگی خود فائق آیید. افسوس، چه سـخن نـاگوار و دلخراشی برای شخصی است که تا پیش از این نیمی از عمرش را به پایان رسانیده است. به دومین تجلی گاه استرس یعنی انتقاد قدم گذارده اید.


شما خواهید گفت در 30 سال باقیمانده کسی قادر نخواهد بود کار زیادی انجام دهـد و یا به موفقیت چندانی دست یابد؟ در اشـتـبـاه هـستـیـد. در طـول دوران کــاری خــود بـا اشخاصی دیدار کرده ام که تصمیم گرفتند مجددا به دانشگاه بازگردند و رشتـه تحصیلی خود را به پایان برسانند، برای خودشان کسب و کـار مسـتقل دست و پا کـنـنـد. آنـهـا از خطاها و اشتباهات خود درس گرفته و به جایگاه و منزلتی عالی در مـیـان اطـرافیانشان نایل گشته اند.


هیچگاه برای تعلیم و تربیت و کسب دانش و ادامه تحصیلات دیر نـمـی بـاشـد. مـی باید خارج از دایره متعارف بیاندیشید و شروع کنید به اندیشیدن به غیر قابل اندیشیدنها -که شما در واقع مردی هستید با فرصتهای بسیار زیاد پیش رویتان.تنها کاری که باید انجام دهید خلق و ایجاد درها و عبور از میان آنهاست.


نکته3: اهداف خود را تعیین کنید


اکنون که خود را پذیرفته اید و شروع به آن کردید که همانند مردی با عظمت که میـتـواند شما باشید بیاندیشید، مستلزم آن می بـاشیـد کـه تـدابـیـری را بـرای دسـت یـافتن به اهدافتان تدوین و تنظیم گردانید. تعیین اهداف برای خودتـان شـاید بزرگترین و مهم ترین هدیه ای باشد که می تـوانـیـد به خود عطا کنید. با یادداشت کردن و مرور آنها در فواصل زمانی معین کار را شروع نمایید.


کاری که من مایل به انـجـام آن هسـتـم ایـن اسـت کـه ابـتـدا اهـداف بـلنـد مـدت خود را یادداشت کرده و سپـس به روی اهـداف کـوتاه مـدت پـیرامون دست یابی به اهداف بلند مدت متمرکز می شوم. این کار معمولا منجر به موفقیتهای واقع گرایانه میـگردد و هر بار که شما به یکی از اهدافتان دست یافتید،احساس خیلی بهتر و خوشاینتری نسبت به خود خواهید داشت.


نکته4: غلبه بر موانع


بی تردید به موانعی در راه رسیدن به اهدافتان برخورد خواهید کرد. مجددا مثل گذشتـه این مشکلات را پذیرفته و آنها را پشت سر بگذارید و به راه خود ادامه دهید. وجود آنها را انکار نکنید زیرا تا آخر عمر مکررا به سراغ شما خواهند آمد و دست بردار نخواهند بود.با عزم راسخ به جنگ تک تک مشکلات خود رفته و سـرسـخـتـانه بـر هـدف خـود پـافشاری کنید.


نکته5: به گذشته ننگرید


این احتمالا دشوارترین کاری است که باید انجامش دهید. بـما همواره گفته شده است که سپاسگزار توفیقات و نعمتهای زندگیمان باشیم اما برای انجام چنین کاری مجبور به تعمق در گذشته ناگوار خود می بـاشـیم. بـه مجرد آنکه شروع به یادآوری گذشته کنید، ناکامی هـا و سختـی هـا دوباره مـراجت خـواهـید کرد. یه محض آنکه به اهدافتان دست یافتید، لازم است به این که چه کسی هستید و چه کسی مایلید باشید، تمرکز کنید.



مطلب آخر


یک بار شنیدم که مردی بزرگ سخنی زیبا گفت:"...بودن و شدن...."


این 5 نکته برای مـن بسیار حائز اهمیت می بـاشد چـرا که هـرگـاه احـسـاس می کـنـم اعتماد بنفسم دارد به پایین ترین سطح خود تنزل میـابـد با خود می گویم که من خودم هستم و می خواهم فرد بهتر و کاملتری گـردم و چیزی بیش از آنچه هستم بشوم. من نیز این کلمات را به شما هدیه می دهم. آنها را در زندگی خود بکار بندید تا بـه هر آنچه آرزو دارید دست پیدا کنید.



برگرفته از: bazar.persiangig.com



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
آیا معمولاً توانایی های خودتان را زیر سوال می برید؟ آیـا برای ایـن عدم اطمینان به خود توجیهی دارید یا فقـط بـه دلایل واهی این کار را می کنید؟
اگـر ایـنطـور اسـت، احـتـمالاً شما دچار کمبود اطمینـان و اعـتـمـاد به نفس هستیـد. تـا همین لحظه افراد بسیاری هستند که از همه تواناییهای خود به طور کامل استفـاده نمیکنند،ممکن است شما هم یکی از همین افراد بوده و به جای انجام کارهای مفید و سودمند، همیشه مشغول فکر کردن به این مسئله هستید که چه زندگی بیمصرفی دارید و چقدر محیط اطرافتان کسل کننده است. اگـر چـه مـمکن اسـت که کمی از خود دور افتاده باشید و ارزش خود را فراموش کرده باشید، اما هیچگاه برای تغییر دیر نیست.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس به میزان علاقه، اطمینان و غروری که نسبت به خود دارید می گویند. اما همیشه افراد زیادی وجود داشته اند که به دلایل بسیاری زندگی را دو بعدی میبینند و به همین دلیل پیدا کردن توانایی های خودشان برایشان مشکل شده و زندگی برایشان بی معنی شده است.
هر چند ممکن است افرادی باشند که در هیچ زمینه ای اعتماد به نفس ندارند اما معمولاً کمبود اعتماد به نفس افراد در جنبه های بخصوص هر فرد است. به طور مثال، آنها که از لحاظ ظاهر اعتماد به نفس ندارند، زندگی اجتماعی برایشان بسیار دشوار خواهد شد. این افراد تصور خواهند کرد که در مجامع عمومی کسی به آنها توجه نخواهد کرد و مجبور خواهند شد که از اول تا آخر مجلس در گوشه ای تنها بنشینند.
در زندگی زناشویی هم ممکن است کمبود اعتماد به نفس مشکلات زیادی ایجاد کند. ممکن است فرد همچنان در رابطه ای که خود می داند بسیار برای وی مسموم و ناسالم است باقی بماند در حالیکه آگهی کامل دارد که اصلاً از این رابطه خوشحال نیست. این به این دلیل است که فرد تصور می کند که قادر نیست این وضعیت را بهبود بخشد.
این مسئله می تواند در زندگی کاری افراد هم تاثیر منفی بگذارد. کمبود اعتماد به نفس منجر به فقدان انگیزه و علاقه در فرد برای پیشرفت خواهد شد.
اما اگر این مسئله را در مقیاس کلی تر بررسی کنیم، فرد فاقد اعتماد به نفس ممکن است از انجام همه کارها سر باز زند و بی هدف باشد فقط به این دلیل که تصور میکند که توانایی انجام کاری را ندارد. اما الان دیگر زمانش رسیده است که این رویه را تغییر داده و این را باور کنید که شما قادر به انجام هر کاری که می خواهید هستید.

چه چیز منجر به فقدان اعتماد به نفس می شود؟
اعتماد به نفس پایین ممکن است درشرایط مختلف ایجاد شود. در محیط های اجتماعی ممکن است با افرادی سر و کار داشته باشید که شما را تحقیر می کنند. وضعیت ظاهریتان نیز تا حد زیادی در این زمینه موثر است.
محیطی که در آن به دنیا آمده و پرورش یافته اید نیز بسیار روی اعتماد به نفس شما تاثیر دارد. بچه ای که هیچ وقت احساس نکرده است که فردی بخصوص است و از طرف والدین حمایت نمی شده است، با این تفکر رشد خواهد کرد که هیچ کس او را دوست نداشته و برای او ارزشی قائل نیست.
محیط کار شما نیز روی اعتماد به نفستان تاثیر دارد. اگر کارهایتان مورد تشویق قرار نگیرد و توجهی به آنها نشود و همکارانتان وجودتان را نادیده بگیرند، اعتماد به نفستان کاهش پیدا خواهد کرد.

چه کسانی در معرض ابتلا به آن هستند؟
چون عوامل بسیاری ممکن است به از دست دادن اعتماد به نفس بیانجامد، می توان گفت که همه در معرض خطر ابتلا به آن هستند اما بعضی شرایط نسبتاً جدی تری دارند.
همه انسانها ممکن است در یک جنبه از زندگی خود احساس کمبود اعتماد به نفس داشته باشند. اما همیشه راه هایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد. در اینجا راه هایی را به شما معرفی می کنیم که با انجام آنها بتوانید ارزش خود را در نظر خودتان بالاتر ببرید و اعتماد به نفستان را افزایش دهید.
اگر می خواهید اعتماد به نفستان را دوباره به دست آورید، در اینجا شش راه به شما معرفی می کنیم:
1- خود را با دیگران مقایسه نکنید
همیشه به یاد داشته باشید که انسانها با هم متفاوت اند. دلیلی ندارد که همه ما توانایی های یکسانی داشته باشیم و کارهای مشابهی انجام دهیم. اگر سعی کنید که خود را با هر کسی که سر راهتان قرار می گیرد مقایسه کنید، خیلی زود از خودتان خسته و دلسرد خواهید شد و دیگر قدرت انجام کاری را نخواهید داشت.
2- خود را دست کم نگیرید
سعی کنید که ارزش خود را به عنوان یک انسان کشف کنید. دلیل نمی شود که اگر کسی از شما خوشش نیامد و شما را فرد جالبی تصور نکرد، تصور همه مردم این باشد. اگر کسی از شما خوشش نیامد اصلاً ناراحت نشوید، مشکل خودش است نه شما. چون افراد زیادی هستند که شما را دوست می دارند و برایتان ارزش قائل اند.
3- فهرستی از کارهایی که انجام داده اید و در آنها موفق بوده اید تهیه کنید
سعی کنید روی کارهایی که در آن موفق بوده اید متمرکز شوید. اما اگر چنین چیزی در سابقه کاریتان پیدا نکردید اصلاً ناراحت نباشید. شاید پشت این همه ناتوانی لبخندی نهفته باشد و قدرتی باشد که بتواند باعث خنده دیگران شود و یا حتی شاید توانایی در شما وجود داشته باشد که هنوز کشفش نکرده اید. سعی کنید لیستی از کارهای انجام شده تان تهیه کنید. مهم نیست که کوتاه یا بلند باشد. با اینکه حتی ممکن است نتوانید فکرش را بکنید اما همین کارها می تواند اعتماد شما را دوباره به خودتان جلب کند.
4- سر خود را بیشتر گرم کنید
سعی کنید تفریحاتی برای خود درست کنید که به آنها علاقه دارید. ممکن است به کتاب خواندن علاقه مند باشید، یا به باشگاه بروید یا هر کار دیگری...هر چه زمان بیشتری به انجام کارهای مورد علاقه تان اختصاص دهید، کمتر وقت برای سرزنش خود و متاسف شدن برای خودتان خواهید گذاشت. اما مسئله مهم تر این است که این کار باعث می شود که شما احساس مفید بودن کنید و این به شما هدف می دهد.
5- با افراد مثبت نشست و برخاست کنید:
گاهی اوقات بودن در جمع افرادی که از خودتان هم دلسردتر و افسرده تر هستند، بیشتر به ضررتان خواهد بود. حتی اگر تنها باشید بیشتر به نفعتان خواهد بود تا با آنها. به جای چنین افرادی سعی کنید با افرادی مراوده کنید که می توانند شما را شاد کنند. اگر دور و اطرافتان را از دوستان نزدیک و خانواده پر کنید که شما را قبول دارند، می تواند سبب شود که شما هم خودتان را قبول داشته باشید.
6- در جلسات روانشناسی شرکت کنید
امروزه درمان های زیادی برای این مشکل پیشنهاد می شود. مجمع های بسیاری هم برای این منظور تشکیل می شود. به این افراد توصیه می شود که در این جلسات روانشناسی شرکت کنند چون بسیار موثر بوده است. کتاب ها و نوارهای زیادی هم در این زمینه ارائه می شود.

با خودتان صادق باشید
من چیزی در مورد شما نمی دانم، اما می دانم که امروز در این دنیا کینه و نفرت به اندازه کافی وجود دارد و در این موقعیت بدترین کار این است که شروع کنیم که از خودمان هم متنفر شویم. شما فقط یکبار به دنیا می آیید، و همین یکبار هم زندگی خیلی کوتاهی خواهید داشت، پس نگذارید که دیگران مانع شادی شما شوند.
سعی کنید که توانایی های خود را بشناسید و ببینید که در چه زمینه هایی فردی ویژه هستید. افرادی که نمی توانند توانایی های شما را ببینند ارزش این را ندارند که دور و برتان باشند.

نویسنده: آرمند
برگرفته از: bazar.persiangig.com


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی
1. اعتماد به نفسِ تزلزل ناپذیر نتیجه ایمان تزلزل ناپذیربه ارزشهایتان است .
2. خوشبختی و اعتماد به نفس هنگامی به طور طبیعی ایجاد می شود كه شما احساس كنید در حال تبدیل شدن به بهترین انسانی هستید كه می توانید باشید .

3. اگر به ندای درون خود گوش فرا دهید و از فطرت خود پیروی كنید احتمال این كه بار دیگر مرتكب اشتباه شوید بسیار كم خواهد شد .


4. اعتماد به نفس هنگامی به طور طبیعی ایجاد می شود كه زندگی بیرونی و درونی شما با یكدیگر هماهنگ باشد .


5. پایبندی به یك هدف و احساس تعهد نسبت به آن در شما اعتماد به نفس ایجاد می كند .


6. برای داشتن اعتماد به نفس بالا باید در زندگی خود به ارزش های والا پایبند باشید نه ارزش های حقیر .


7. هر فعالیتی در جهت بالا بردن انضباط فردی اعتماد و اطمینان شما را نسبت به خودتان و توانایی هایتان افزایش می دهد .


8. ایستادگی در برابر سختی ها ، در شما اعتماد به نفس ایجاد می كند و توانایی مقاومت شما را نیز افزایش می دهد .


9. پشتكار یعنی داشتن انضباط فردی در انجام كارها .


10. هر تلاشی در جهت افزایش انضباط فردی و پشتكار موجب افزایش عزت نفس، احترام به خود و احساس غرور نسبت به خود می شود .


11. تلاش و مبارزه با مشكلات كوچك تر به شما توانایی مبارزه با مشكلات بزرگتر را می دهد و دست آوردهای عظیم تری را نصیب شما می كند .


12. انسان هایی كه اعتماد به نفس دارند همواره در تمام زمینه های زندگی برای خود هدف های بزرگی مشخص می كنند .


13. داشتن هدف های بزرگ ، اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد و نیز اطمینان شما را در مورد دست یافتن به هدف ها بالا می برد .


14. بر روی كاغذ آوردن هدف ها موجب می شود تا اعتماد و اطمینان شما نسبت به دست یافتنی بودن آنها افزایش پیدا كند .


15. اعتماد به نفس یك نگرش است و نگرش ها از واقعیت ها مهمترند .


منبع: سایت تبیان




نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
عـزت نــفس و اعــتماد بنفس بنیادی ترین بخش شخصیت یـك فرد می بـاشـد كه در تمام جوانب زندگی فرد خود را به نـحـوی متـظـاهــر می سازد. اعتماد بنفس سالم و بالا یك ضرورت حـیـاتی و مـطـلق بـــرای هر فردی میباشد. اعتماد بنفس را میتوان چنین تعریف كرد:
* باور و اعتقادی كه فرد نسبت به خود دارا میباشد.

* شناخت ارزش و اهمیت خویش - داشتن اعتماد و رضایت از خویش.
* توانایی برخورد و كنارآمدن با چالشهای اساسی زندگی.
* تـوانـایـــی ارزیابی درست و دقیق خویش - پذیرش خویش و ارزش نهادن به خود بدون هیچگونه قید و شرطی.
* توانایی شناخت و پذیرش نقاط ضعف و قـوت و محدودیتهای خویش.
افرادی كه از اعتماد بنفس پایینی برخوردار میباشند دارای خصوصیات زیر هستند:
* مرتبا خودشان را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند.
* هنگام صحبت كردن در چشمان فرد مقابل خود نگاه نمیكنند. با سر پایین و قدمهای آهسته قدم بر میدارند.
* در پذیرش تعریف و تمجیدها و تعارفاتی كه به آنان میشود مشكل دارند (تصور میكنند سزاوار آنها نبوده و یا دیگران در صدد تمسخر آنها میباشند).
* معمولا احساس میكنند قربانی رفتار دیگران هستند.
* احساس تنهایی میكنند حتی زمانی كه در یك جمع قرار دارند.
* در درون خود احساس خلاء و پوچی میكنند.
* احساس میكنند با دیگران تفاوت دارند.
* احساس افسردگی، گناه و شرمساری دارند.
* نسبت به تواناییهای خود برای رسیدن به موفقیت تردید دارند. عدم خودباوری.
* از موقعیتهای نو و جدید می هراسند.
* از شكست وموفقیت می هراسند.
* مرتبا سعی در راضی نگاه داشتن دیگران دارند.
* دچار هراس اجتماعی میباشند.
* قادر به مدیریت زمان خود نمی باشند.
* عادت به پشت گوش انداختن كارها دارند.
* در مقابل انتقاد، اظهار نظر و سرزنشهای دیگران (خواه واقعی، خواه واهی) بسیار آسیب پذیر
می باشند.
* از ابراز عقاید و احساسات خود خودداری میكنند زیرا از چگونگی واكنش دیگران هراس دارند.
* خود را درگیر مواد مخدر و یا روابط مخرب میكنند.
* از تعیین یك هدف مشخص و پیروی از آن عاجز میباشند.
* قادر به بیان خواسته ها و نیازهای خویش نمیباشند.
* معمولا عصبانی و پرخاش گر میباشند.
* ارزیابی غیر واقعی از خود دارند.
* تحمل عیب و كاستی را نداشته و كمالگرا میباشند.
* احساس خوب آنها وابسته به عوامل خارجی اعم از وقایع روزانه و یا نوع رفتار دیگران با آنها دارد.
* وابستگی هیجانی دارند: برای دستیابی به یك احساس خوشایند به دنیای خارج خود وابسته میباشند. مانند:
وابستگی به مواد: مانند غذا، داروها، الكل مواد مخدر به منظور پر كردن خلاء درونی خود و تسكین دردهایشان.
وابستگی به رفتارها: مانند خرج كردن پول، قمار بازی و تماشای تلویزیون. به منظور پر كردن خلاء درونی و تسكین دردهایشان.
وابستگی به مال: برای تعیین میزان ارزش و شایستگی خود به پول و مال وابسته هستند.
وابستگی عاطفی : برای داشتن حس ارزشمندی، شایستگی و امنیت به توجه، پذیرش و تائید فرد دیگری (معشوق خود) وابسته میباشند.
اعتماد بنفس واقعی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعتماد بنفس حقیقی یك حس درونی می باشد بدون وابستگی به جهان خارج، رویدادها، موفقیتها، شكستها و افراد دیگر. اما عزت نفس و اعتماد بنفس واقعی بسیار نادر و نایاب میباشد زیرا اغلب اعتماد بنفسها كاذب و نقابی برای پنهان سازی اعتماد بنفس پایین میباشد. اعتماد بنفسهای غیر واقعی را میتوان در موارد زیر یافت:
*اعتماد بنفسهای كاذب: اینگونه اعتماد بنفسها وابسته و زود گذر میباشند.مانند اعتماد بنفسهایی كه به جهت ثروت،شهرت،محبوبیت،به تن داشتن لباسهای فاخر،قدرت و زیبایی ظاهر در افراد نمود می یابند كه همگی كاذب بوده و ارتباطی به ماهیت واقعی فرد ندارند.
* گستاخی: معمولا مردم افراد پر رو و گستاخ را با افراد با اعتماد بنفس بالا اشتباه میگیرند.اما پررویی نیز یك نوع نقاب برای استتار بی كفایتی و اعتماد بنفس پایین میباشد.
* متظاهرها: اینگونه افراد خود را با اعتماد بنفس، شاد، موفق و شكست ناپذیر نشان میدهند. اما از درون احساس پوچی و خلاء كرده و از شكست بسیار هراسانند.
همچنین اعتماد بنفس به مفهوم برتری داشتن، تكبر وخود بینی نمیباشد زیرا این خصوصیات رفتاری از اعتماد بنفس پایین نشات میگیرند. اعتماد بنفس شما نباید یك پدیده مقایسه ای و رقابتی باشد زیرا در این هنگام شما خود را در معرض احتیاج و وابستگی به پذیرش دیگران قرار خواهید داد كه با اعتماد بنفس واقعی و ناب منافات دارد. افراد با اعتماد بنفس بالا نیازی به پذیرش، موافقت، تائید، تشویق و دلگرمی دیگران ندارند. همچنین اعتماد بنفس بالا اینگونه نیست كه شما را از هر گونه تردید، یاس ونگرانی مصون بدارد بلكه تنها تحمل و غلبه بر آنها را برای شما آسانتر میسازد.
خصوصیات افراد با اعتماد به نفس بالا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برخوردار از مركز كنترل درونی: غم و شادی آنان وابسته به عوامل خارجی نیست.
* از لحاظ جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی از خود مراقبت میكنند.
* میانه روی را در افكار، احساسات و رفتارهای خویش حفظ میكنند.
* قادر به پذیرش و پند گیری از اشتباهات خود میباشند. قادر به بیان جمله "من اشتباه كردم" میباشند.
* توانایی بخشش اشتباهات خود و دیگران را دارند.
* مسئولیت اداره زندگی خود را بعهده میگیرند.
* تفاوتهای فردی میان افراد را ارج مینهند.
* به نقطه نظرات دیگران گوش میدهند.
* همواره مسئولیت ادراكات، احساسات و واكنشهای خود را بعهده گرفته و هیچگاه آنها را فرافكنی نمیكنند.
* از نقاط ضعف و قوت خود آگاهی دارند.
* همواره در حال پیشرفت و ترقی بوده و از ریسكهای مثبت در زندگی بیم ندارند.
* دارای اعتماد بنفس و خود باوری بوده و به خود ارج میدهند.
* اعتماد بنفس آنان بدور از خودبینی و غرور میباشد.
* از آنكه مورد انتقاد قرار گیرند نمی هراسند.
* هنگامی كه از آنان پرسشی میگردد حالت تدافعی بخود نمیگیرند.
* در برابر موانع و مشكلات به آسانی تسلیم نمیگردند.
* نیازی به تحقیر و تمسخر دیگران ندارند.
* از آنكه در كاری شكست بخورند ویا در حضور دیگران نادان بنظر برسند ابایی ندارند.
* هیچگاه خود را مورد انتقاد و سرزنش مخرب و شدید قرار نمیدهد.
* توانایی خندیدن به خود و زیاد جدی نگرفتن خود را دارند.
* به خویشتن و توانایی خودشان ایمان و اعتماد دارند.
* به تصمیم گیری هایشان اعتماد دارند.
* باور دارند كه فردی با ارزش، با قابلیت، دوست داشتنی، پذیرفتنی و مهم میباشند.
* نیازی به كمالگرایی ندارند.
* هیچگاه خودشان را با دیگران مقایسه نمیكنند.
* از آنكه دیگران چگونه نسبت به آنان می اندیشند واهمه و نگرانی ندارند.
* نیازی به اثبات و توجیه افكار و عقاید خود به دیگران ندارند.
چگونه اعتماد بنفس خود را افزایش دهید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* آگاه باشید كه ارزش شما به عنوان یك انسان بستگی به داشتن وزن ایده آل، زیركترین و باهوشتر بودن، مشهوربودن، محبوب تر بودن، سریع تر بودن، بالاترین نمره و یا رتبه را داشتن، شوخ طبع تر بودن، خوش لباس تر بودن، بهترین خانه و ماشین را داشتن و بهترین دوستها را داشتن نبوده و تنها به خودتان بستگی دارد.
* توانایی ها، استعدادها و موفقیتهای خود را جشن بگیرید.
* خود را به خاطر اشتباهاتی كه مرتكب گشته اید عفو كنید.
* برروی نقاط ضعف خود تمركز نكنید. هر انسانی نقاط ضعف خاص خود را دارد.
* با حقوق فردی خود آشنا شده و از آنها پیروی كنید.
* از تحقیر و سرزنش خود دوری كرده و مثبت اندیشی را فرا گیرید.
* خود را بر اساس یك سری استانداردهای منطقی و دور از دسترس مورد قضاوت قرار ندهید.
* یاد بگیرید كه شما یك انسان منحصر بفرد بوده و تنها خود شما مسئول تصمیم گیریهای زندگیتان می باشید.
* بیاموزید كه با پشتكار و سماجت قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید.
* بیاموزید كه شما نیازی به تلاش بی وقفه برای كامل گشتن ندارید.
* خودتان تعیین كننده مفهوم موفقیت باشید.
به نقل از سایت مردمان

منبع: سایت world-news.org



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
بسیاری از افراد، حتی آنهایی که به نظر خوش برخورد و صمیمی می رسند، با مسئله کمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. اما خوشبختانه گام های اولیه ای وجود دارد که می توان برداشت تا احساس بهتری نسبت به خود داشته و در مسائل اجتماعی آسوده تر باشیم .

بسیاری از افراد، حتی آنهایی که به نظر خوش برخورد و صمیمی می رسند، با مسئله کمبود اعتماد به نفس مواجه هستند. اما خوشبختانه گام های اولیه ای وجود دارد که می توان برداشت تا احساس بهتری نسبت به خود داشته و در مسائل اجتماعی آسوده تر باشیم .



از خودتان مراقبت کنید: داشتن اعتماد به نفس تا حدی به داشتن تصویری مثبت از اندام خود بستگی دارد. اگر هر روز صبح تا محل کار خود پیاده راه بروید، بیشتر ورزش کنید، و تغذیه سالم تری داشته باشید، هم در بهبود ظاهر و هم در بهبود حال شما تاثیر به سزایی خواهد گذاشت. اگر احساس می کنید وقت کافی برای ورزش ندارید، سعی کنید صبح ها چند دقیقه زودتر از خواب بیدار شوید – حتی یک پیاده روی کوتاه، اگر به طور روزانه تکرار شود، نتیجه بخش خواهد بود. مراقبه نیز به تمرکز شما کمک خواهد کرد .



یک فهرست تهیه کنید: در اغلب اوقات، افرادی که از کمبود اعتماد به نفس رنج می برند فهرست های ذهنی ای از تمام ایرادهایشان دارند: بیش از اندازه چاق، دست و پا چلفتی، کند در روابط اجتماعی، و غیره. این نکات منفی را با تهیه فهرستی از خصوصیات مثبت خود، چه روی کاغذ چه به صورت ذهنی، به نکات مثبت تبدیل کنید. آیا آسانگیر و خوش برخورد هستید؟ در کار خاصی مهارت دارید؟ آیا طنز استثنایی دارید؟ تفکر در مورد این چیزها وقتی ایام به کام شما نیست تاثیر فراوانی در بهبود حال و افزایش اعتماد به نفس شما خواهد داشت .



دارو: برای برخی از افراد، اضطراب اجتماعی و کمبود اعتماد به نفس می تواند موجب ناتوانی در سخن گفتن در مقابل گروهی از افراد، یا در تعامل با فرد یا افراد دیگر گشته و منجر به حملات ترس شود. در برخی از این قبیل موارد پاسخ مسئله دارو است. داروهای ضد افسردگی مانند پاکسیل (1) و بازدارنده های مونوامین اکسیدازی، یا آرام بخش هایی مانند زاناکس (2)، لیبریوم (3)، والیوم (4)، می توانند به افرادی که اضطراب اجتماعی شدید دارند کمک کنند. با این وجود، بسیاری از افراد در حالی از این داروها به عنوان علاج هر دردی استفاده می کنند که شاید بهتر باشد مسئله آنها از طریق درمان حل شود. قبل از آغاز هر نوع رژیم دارویی باید ابتدا با یک پزشک مشورت شود .



چارچوب ذهنی: فکر ورود به اتاقی که پر از آدم های غریبه است شما را در جای خود می خشکاند؛ بعضی صبح ها، ترک خانه امری دشوار است. چنین افرادی می توانند از چند تمرین ساده ذهنی کمک بگیرند. قبل از ورود به موقعیت های اجتماعی ای که می توانند دشوار باشند، از خودتان بپرسید، "بدترین اتفاق ممکن چیست؟" انرژی خود را صرف خود موقعیت کنید، نه صرف نگرانی جلوتر در مورد آن. اگر کاری را برای بار اول انجام می دهید، تصور کنید که آن را قبلا هم انجام داده اید. به خاطر داشته باشید در آنچه که نمی آزمایید همیشه بازنده هستید .



اهداف واقع بینانه تایین کنید: بسیاری از افراد وقتی از عدم اعتماد به نفس رنج می برند که برای خود اهداف غیر قابل دسترس تایین کرده و در رسیدن به آنها با شکست مواجه می شوند. در عوض، اهدافی تایین کنید که قابل دسترس تر باشند و برای رسیدن به آنها در طول روز تلاش کنید. شاید نتوانید تا پایان هفته جهان را تسخیر کنید، اما حتما به کارهای خود خواهید رسید. با پشت سر گذاشتن موفقیت آمیز این اهداف، احساس بهتری نسبت به خودتان خواهید داشت .




1. Paxil


2. Xanax


3. Librium


4. Valium



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی

براى بالا بردن اعتماد به نفس و همچنین توكل كامل به حضرت حق چه توصیه‌اى دارید؟

همان طور كه آگاهى از خویشتن مى‏تواند انسان را از هرگونه خیال‏بافى و افكار منفى درباره‌ی خود رهایى دهد و به سوى كمال واقعى و اصلاح كاستى‏ها رهنمون گردد و در نتیجه، اعتماد به نفس را بالا ببرد، عدم آگاهى و شناخت خویشتن نیز مى‏تواند مانع شكوفایى قابلیت‏ها و خلاقیّت‏ها و ایفاى مسئولیت‏ها شود.

اعتماد به نفس، یعنى انسان با شناختى كه از استعدادها و توانایى‏هاى خود دارد، آنها را دست كم نگیرد و بدون هیچ ترس و نگرانى، تصمیم به انجام كارهاى مهم بگیرد. این مفهوم، در فرهنگ اسلامى، با مفهوم زیباترى چون توكل، وقتى گره مى‏خورد، معناى دقیق‏ترى مى‏دهد؛ زیرا توكل كه سپردن نتیجه هر كارى به خداست، باعث مى‏شود تا اعتماد به نفس، در انسان به شدت افزایش یابد؛ زیرا باور كردن این مفهوم، به انسان این آگاهى را مى‏دهد كه پشتیبان و حمایت‌كننده‌ی استعدادهاى درونى انسان، قدرت لایزال الهى است كه او را بر انجام هر كارى قادر مى‏سازد. قرآن مى‏فرماید: «من یتوكل على الله فهو حسبه؛ هر كس بر خدا توكل كند، پس خداوند او را از هر چیزى بى‏نیاز مى‏كند».

اعتماد به نفس، انسان را مستقل و دور از هر گونه وابستگى بار مى‏آورد و براى انجام دادن مسئولیت‏هاى فردى و اجتماعى، با توجّه به توانایى‏هاى خویش، به میدان عمل مى‏كشاند. اعتماد به نفس، سبب مى‏شود تا فرد مسئولیت‏هاى خویش را با اطمینان كامل انجام دهد و با افزایش قابلیت‏ها و توانایى‏هایش، از هر گونه توقف و سكون بپرهیزد. در واقع، اعتماد به نفس، به معناى باور كردن قابلیت انسانى خویش، روبه‏رو شدن فعال با رویدادهاى زندگى و انجام دادن درست وظایف است. بنابراین، اعتماد به نفس، از درون فرد سرچشمه مى‏گیرد؛ نه از بیرون. افرادى كه از اعتماد به نفس كافى برخوردارند، استقلال عمل دارند و مسئولیت‏پذیر و پیشرفت گرایند؛ ناكامى‏هاى زندگى را مى‏پذیرند؛ بر ایجاد رابطه با دیگران توانایند و از هرگونه گوشه‏گیرى، دورى مى‏جویند.

از طرف دیگر، آنان كه ضعف اعتماد به نفس دارند، از مشكلات زیر رنج مى‏برند:

1. احساس خود كم بینى: در اكثر اعمال و نگرش‏هاشان احساس عدم اطمینان و درماندگى مى‏كنند؛ خود را در مواجهه با مشكلات، ناتوان مى‏بینند و جملاتى چون نمى‏توانم این كار را انجام دهم، هرگز قادر به یادگیرى در سطوح عالى نیستم و توان نیل به مراتب عالى را ندارم، همیشه ذهن این افراد را به خود مشغول مى‏كند.

2. بروز احساسات و عواطف منفى: رفتار این افراد، حاكى از نوعى خشونت، بى‏قیدى و بدخلقى است. به سبب عدم پذیرش محورى به نام «خود»، این افراد همواره در انعكاس علایق خویش با تردید و تغییر رو به رو هستند و توان ابراز رفتار عاطفى مناسب را ندارند.

3. گریز از موقعیت‏هاى نگران‏زا: در برابر فشارهاى روانى، به ویژه ترس و خستگى و آن چه موجب آشفتگى‏اش شود، بسیار كم تحمّلند؛ حتّى ممكن است امتحانات درسى، برایشان بحران‏هایى اضطراب زا فراهم آورد و به عدم موفقیتشان منجر شود.

4. نومیدى: یأس از دست‏یابى به اهداف، رایج‏ترین ویژگى این افراد است.

5. كم‏رویى: یكى از شایع‏ترین صفات این افراد، كم‏رویى است و آنها معمولاً در روابط اجتماعى با مشكلات جدى روبه‏رو هستند.

عواملى كه در جهت تقویت اعتماد به نفس مؤثرند، عبارتند از:

1. استعدادهاى خود را هر چه بیشتر بشناسید. شناخت استعدادها و قابلیت‏هاى خویش، مى‏تواند در كسب اعتماد به نفس، مفید واقع شود و انسان را از دام نومیدى رها سازد. بدین منظور، استعدادها و توان‏مندى‏هاى مختلف علمى، ورزشى، هنرى، كلامى و... خویش را یادداشت كنید و هر روز آنها را براى خود بخوانید.

2. بر توانایى‏ها و موفقیت‏هاى گذشته‏تان تكیه كنید. باید بر توانایى‏هاى خویش تكیه كنید و ضمن مرور موفقیت‏هاى گذشته، آنها را در كانون تمركز و توجّه خود قرار دهید.

3. گذشته‌ی ناموفق و شكست‏ها را فراموش كنید. اگر تصورى نامطلوب از گذشته دارید، به دست فراموشى سپارید. تصور نامطلوب، اجازه نمى‏دهد تا به تغییرات خویش پى ببرید و حقیقت كنونى‏تان را دریابید.

4. خود را مثبت ارزیابى كنید. درباره‌ی خویش، مهربان باشید و شخصیت‏تان را با دید مثبت ارزیابى كنید. در شایستگى خویش، تردید نكنید و خود را با صفات خوب تفسیر كرده، در انجام كارها توانا بدانید.

5. ریسك كنید. روى تجربیات جدید، با دید یادگیرى بیشتر، فعالیت كنید و از شكست نهراسید. اگر این گونه عمل كنید، امكانات جدیدى براى شما فراهم مى‏آید و حس خویشتن‌پذیرى‏تان تقویت مى‏شود.

6. از خواهش‏هاتان بكاهید. عزّت و سربلندى انسان، در گرو عدم درخواست‏هاى مكرّر از دیگران است. تا مى‏توانید به خود متكى باشید و به آن چه هستید و دارید، اكتفا كنید تا اعتماد به نفس بیشترى به دست آورید.

7. خود را با دیگران مقایسه نكنید. هرگز خود یا موفقیت‏هاتان را با دیگران مقایسه نكنید و همواره به رقابت با خویش بپردازید؛ زیرا هر كس از شرایط و امكانات خاص خود برخوردار است.

8. ارتباط با خدا را حفظ و تقویت كنید. مهم‏ترین روش كسب اعتماد به نفس، ارتباط با خداوند و نیایش با اوست. وقتى بتوانید حضور در محضر خالق هستى و كمال مطلق را احساس و به او تكیه و اعتماد كنید، بزرگى‏اش را دریابید، به او بپیوندید و بر او توكل كنید، به بزرگى شخصیت خویش، آگاه خواهید شد. بنابراین، با توكل و تكیه كردن بر قدرت خداوند و سپردن نتیجه‌ی هر كارى به خدا، اعتماد به نفس خود را صد چندان كنید.

9. از هدف‏هاى كوچک و متوسط شروع كنید. یكى از علل شكست‏هاى مكرر افراد كه منجر به احساس خودكم‌بینى و از دست دادن اعتماد به نفس مى‏شود، در نظر گرفتن هدف‏هاى بزرگ و دست‌نیافتنى است. براى این كه به خودباورى و اعتماد به نفس برسیم، لازم است ابتدا از یك هدف كوچک‏تر شروع كنیم تا با دست یافتن به آن و چشیدن طعم موفقیت، اعتماد به نفس در ما تقویت شود.

توكل از ماده‌ی وكالت، به معناى سپردن كارها به خداوند و اعتماد بر لطف اوست. راغب اصفهانى در مفردات مى‏نویسد: «توكل» اگر با حرف «على» بیاید، به معناى اعتماد كردن مى‏باشد. سید عبدالله شبر، یكى از عالمان بزرگ اخلاق در تفسیر توكل مى‏نویسد: «توكل، منزلى از منزل‌هاى دین و مقامى از مقامات اهل یقین، بلكه از درجات مقربین است. حقیقت توكل، همان اعتماد قلبى در همه‌ی كارها بر خداوند و صرف نظر كردن از غیر اوست و این، منافاتى با تحصیل اسباب ندارد؛ مشروط بر این كه اسباب را در سرنوشت خود، اصل اساسى نشمرد. بنابراین، توكل به معناى ترك فعالیت و كوشش جسمانى و تدبیر عقلانى نیست؛ چون این كار، در شریعت مقدس، حرام و قبیح است و در شرع مقدس اسلام، تلاش در امورى مانند صنعت، زراعت و سایر راه‏هاى به دست آوردن روزى و تأمین معاش، امرى مطلوب و مورد تأكید است.1

بنابراین، توكل، مفهوم ظریف و دقیقى دارد كه در عین توجه داشتن به عالم اسباب، انسان را از غرق شدن در آن و دل بستن به غیر خدا و آلودگى به شرك، باز مى‏دارد. انسان، باید با كمال قدرت و قوت، از هر گونه وسیله مشروع براى پیروز شدن بر مشكلات بهره گیرد و موانع را از سر راه خود بردارد و با این حال، متكى به لطف پروردگار و قدرت بى‏پایان او باشد و پیروزى را تنها از او بداند. رسول گرامى اسلام صلى‏الله‏علیه‏وآله از جبرئیل علیه‏السلام مى‏پرسد: «توكل بر خداوند متعال چیست؟ جبرئیل علیه‏السلام در پاسخ گفت: حقیقت توكل، علم و آگاهى به این است كه مخلوق، نمى‏تواند زیانى برساند و نه سودى و نه چیزى ببخشد و نه از آن باز دارد و نیز توكل، مأیوس شدن از خلق است (یعنى همه چیز را از خدا و به فرمان او بداند).2

در حدیث دیگرى مى‏خوانیم كه توكل این است كه از غیر خدا نترسى.3

از این تعبیرات، به خوبى استفاده مى‏شود كه روح و حقیقت توكل، بریدن از مخلوق و پیوستن به خالق است. در عین حال، در روایات اسلامى این معنا كه مفهوم توكل، ترک استفاده از اسباب و وسایل عادى است، به شدت نفى شده است. در حدیث معروفى چنین آمده است: مرد عربى در حضور پیامبر صلى‏الله‏علیه‏وآله شتر خود را رها كرد و گفت: «توكلت على الله». پیامبر اكرم صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: شتر را پایبند بزن و سپس توكل بر خدا كن (با توكل زانوى اشتر ببند).4

اصولاً مشیّت خداوند بر این قرار گرفته كه مردم در این عالم براى رسیدن به مقصود، از اسباب وسایل موجود كمك بگیرند. امام صادق علیه‏السلام مى‏فرماید: «اراده الهى بر این قرار گرفته كه همه چیز مطابق اسباب جریان یابد، به همین جهت براى هر چیزى سببى قرار داده است.5

بنابراین، بى‏اعتنایى به عالم اسباب، نه تنها توكل نیست، بلكه به معناى بى‏توجهى به سنت‏هاى الهى است و این، با روح توكل، ناسازگار است. به طور خلاصه، توكل بر خداوند، یعنى اعتماد كردن به او و واگذار كردن كار به او و تسلیم اراده او بودن و استقلال ندادن به اسباب و توجه كامل به مسبب الاسباب (خداوند)؛ یعنى در عین استفاده از اسباب، توجه داشته باشیم كه اسباب، از خود چیزى ندارند و در تأثیر، مستقل نمى‏باشند؛ بلكه تكیه‏گاه آنها نیز خداوند متعال است.6

برخى آثار و ثمرات توكل بر خداوند عبارتند از:

1. قوت قلب؛ امیر مؤمنان علیه‏السلام مى‏فرماید: «ریشه و اصل قوت قلب، توكل بر خداست».7

2. رام شدن دشوارى‏ها و آسان گشتن اسباب؛ امیر مؤمنان علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر كس بر خدا توكل كند، سختى‏ها در برابرش رام و اسباب و وسایل، براى او آسان و هموار مى‏گردد».8

3. شكست‏ناپذیر شدن؛ حضرت باقر علیه‏السلام مى‏فرماید: «هر كس بر خداوند توكل و اعتماد كند، شكست نمى‏خورد و هر كس به دامن او چنگ زند، مغلوب نمى‏گردد».9

پى‏نوشت:

1. سید عبد الله شبر، اخلاق شبر، ص 275.

2. مجلسى، بحارالانوار، ج 68، ص 138.

3. همان، ص 143.

4. فیض كاشانى، المحجه البیضاء، ج 7، ص 426.

5. اصول كافى، ج 1، ص 183، ح 7.

6. ر.ك: سید محمد حسین طباطبایى، المیزان، ج 5، ص 239.

7. رى شهرى، میزان الحكمه، ج 1، ص 318.

8. غرر الحكم، شماره 9028. 9. میزان الحكمه، ج 4، 22547.

منبع: سایت پرسمان



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، می‌گوییم، «اعتماد به نفس» دارد . کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می‌کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه می‌شود .

زمانی که کودکی بتواند بدون توقع و انتظار از دیگران کاری را آغاز کند و بکوشد تا آن را به اتمام برساند ، می‌گوییم، «اعتماد به نفس» دارد. کودک از همان ابتدا که شروع به شناخت خود و محیط پیرامونش می‌کند، به قدرت و توانایی خود برای تسلط بر محیط و اطرافیان خود آگاه می‌شود .
 

هنگامی که کودک به مرحله‌ای از رشد بدنی خود می‌رسد که بتواند روی پاهای خود بایستد و چندقدمی نیز راه برود ، در حقیقت مطالب بسیاری آموخته است . او به تدریج و با رشد سایر توانمندی‌های خود درمی‌یابد که قادر به انجام کارهای بی‌شماری است .


یکی از عوامل مؤثر در رشد اعتماد به نفس کودکان و نوجوانان، والدین و افراد خانواده هستند. اگر کودک در خانواده‌ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید .


از آنجایی که اعتماد به نفس صفتی ارثی نیست، اگر کودک ضمن انجام فعالیت‌های گوناگون مدام دچار محدودیت شود و نتواند تجارب مفیدی در زندگی کسب کند، ترسو، کم‌رو و خجول بار آمده و قدرت تصمیم‌گیری مناسب هم نخواهد داشت .


گاهی والدین با توجهات افراطی خود ، مانع از رشد عاطفی و شناختی کودک می‌شوند .


از آنجایی که مادر و یا مربی کودک، تماس بیش‌تری با نیازهای جسمی ـ روانی او دارد ، می‌تواند تأثیر بیش‌تری در خوی و منش وی بگذارد. مادرانی که بیش از اندازه به فرزندان خود توجه می‌کنند و انجام وظایف کودک را به عهده می‌گیرند و اجازه نمی‌دهند که او در حد توان خود مسئولیت بپذیرد ، فرزندان آن هادر آینده احتمالاً دچار مشکلات و مسائل گوناگون خواهند شد. در این باره، لویی (روان شناس)، مادران را به دو دسته تقسیم می‌کند :



الف) مادرانی که فرزندان خود را بسیار نازپرورده بار می‌آورند و هیچ محدودیتی برای آنان قائل نمی‌شوند، هیچ کنترلی نیز بر خواسته‌ها و انتظارات کودک نخواهند داشت. این دسته از کودکان تصور می‌کنند که هر چه بخواهند باید به سرعت مهیا شود و همه را در خدمت نیازهای خود می‌دانند. به طور کلی توجه و وابستگی بیش از اندازه‌ی مادر می‌تواند موجب کاهش اعتماد به نفس کودک شود. ویژگی‌های این دسته از کودکان، تندخویی، پرخاشگری، پرتوقعی و جنجالی بودن آن‌هاست .



ب) گروه دوم، مادرانی هستند که از شدت کنترل، اجازه‌ی هیچ‌گونه عمل و تصمیم‌گیری به فرزندان خود نمی‌دهند. این دسته از کودکان نیز دچار ضعف اعتماد به نفس شده، احساس بی‌کفایتی و عدم شایستگی می‌کنند. این گروه فرمانبردار، ‌مطیع و منفعل هستند .


اگر کودک در خانواده‌ا ی که سرشار از صمیمیت و محبت و مهربانی است، رشد یابد، می‌تواند ویژگی‌های شخصیتی خود را شناخته و با اطمینان به توانایی‌های خود ، با مشکلات روبه‌رو شود. از طرفی می‌تواند با رفتارهای نامطلوب و منفی خود ، برخوردی واقع‌بینانه داشته باشد و درصدد رفع و تغییر آنها برآید .


به طور کلی، فرزندان هر دو گروه از مادران دچار کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس هستند و نمی‌توانند ارتباطات اجتماعی مناسبی با سایرین برقرار کنند . اریک فروم یکی از روانشناسان معاصر معتقد است، «میزان ارتباط والدین با کودک اهمیت چندانی ندارد، آن چه مهم است کیفیت روابط است ».


برای داشتن فرزندانی با اعتماد به نفس بالا ، خوب است به نکات زیر توجه کنند :




۱ )پیش‌بینی‌های منفی


اگر والدین معتقد باشند که فرزندشان توانایی انجام تکلیفی را ندارد و حتماً نیازمند کمک آنهاست، به طور یقین این طرز نگرش آن ها، بر عملکردِ فرزندشان تأثیر می‌گذارد و به تدریج باعث می‌شود که فرزندشان نسبت به توانایی‌ها و استعدادهای خود شک کرده و مدام به شکست بیاندیشد .




۲ ) توقعات نامعقول بیش از اندازه


بعضی از والدین توقعات و خواسته‌هایی بیش از توانِ فرزندانشان دارند و گاهی فراموش می‌کنند که معیارهای بزرگسالان با کودکان تفاوت دارد. در صورتی که خوب است والدین معیارهای خود را براساس توانایی‌های فرزندانشان پایه‌ریزی کنند .




۳ ) هیچ‌گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید


کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می‌کند و دیگری شکست می‌خورد ، دلیل نمی‌شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می‌شود .




۴ ) منطقی باشید


بسیاری از والدین بهترین امکانات و شرایط را نه تنها برای خود ، بلکه برای فرزندانشان نیز می‌خواهند و توقع دارند که کودکان، بر پایه‌ی خواسته‌ها و انتظارات آنها گام بردارند. در صورتی که بهتر است این نحوه‌ی نگرش خود را تغییر داده و به کودک بگویند: «مهم این است که نهایت سعی خود را بکنی . موفقیت، تنها رسیدن به هدف نیست، بلکه تلاش و سعی تو در راه رسیدن به هدف مهم است .»




۵ ) توقعات دو طرفه


شعار بسیاری از والدین این است «آن کاری که می‌گویم بکن، نه آن کاری که می‌کنم»، برای نمونه، مادری از فرزندش می‌خواهد که وسایلش را جمع کرده، ‌اتاق نشیمن را شلوغ نکند؛ در حالی که لباس‌ها و وسایل خودش گوشه‌ی اتاق ریخته است. در چنین شرایطی کودک احساس می‌کند که ارزش او در خانواده کم‌تر از دیگران است. پس اول خودتان عمل کنید و بعد از فرزندتان بخواهید .





منبع : برگرفته از کتاب " پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان " – نویسنده : ماندانا سلحشور


تنظیم برای تبیان : داوودی


تبیان





علم الهدی


Apr-10-2009, 01:28


[center]




۳ ) هیچ‌گاه فرزندانتان را بر یکدیگر ترجیح ندهید


کودکان با یکدیگر متفاوتند و شکی در تفاوت بین آنها نیست؛ اما بین آنها تبعیض قائل نشوید و یکی را بر دیگری ارجح ندانید. برای مثال، زمانی که یکی از فرزندانتان موفقیتی کسب می‌کند و دیگری شکست می‌خورد ، دلیل نمی‌شود که موفقیت او را دائم به رخ فرزند دیگرتان بکشید؛ زیرا این کار موجب دلسردی، سرشکستگی و کاهش اعتماد به نفس او می‌شود .



این مورد خیلی مهمی هست که تو اغلب خانواده ها متاسفانه رعایت نمیشه !



برگرفته از: daneshju.ir



نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
چگونه شما می توانید کارهای بزرگ انجام دهید.
تجسم خلاق به ما کمک می‌کند تا به هدفهای بزرگ خود دست یابیم. این هدف بزرگ ممکن است امتحان کنکور باشد؛ امتحانات پایان ترم باشد یا اینکه بخواهید در جلسه ای سخنرانی کنید.
ما قبلا این برنامه را بر روی دانش آموزانی که خود را برای کنکور یا امتحانات پایان ترم آماده می‌کردند و استرس داشته‌اند امتحان کرده‌ایم و جواب بسیار مناسب و خوبی را از آنها گرفتهایم. هر کار جدیدی را بخواهیم انجام دهیم همراه با هیجان می‌باشد. همانطور که گفته شد اگر این هیجان همراه با افکار مثبت باشد از این وضعیت بحرانی در جهت رشد و تعالی می‌توانیم استفاده کنیم و اگر همراه با افکار مخرب و منفی باشد در ما استرس ایجاد می‌کند و این استرس از قدرت ذهنی و حتی عضلانی افراد می‌کاهد. به طوری که اگر این استرس زیاد باشد موجب بسته شدن ذهن و جسم می‌گردد و حالت فلج گونه ای به فرد دست می‌دهد. البته تعداد افرادی که ممکن است در این حالت قرار بگیرند بسیار کم است ولی همه افراد به نوعی از تجربه های جدید ترس و نگرانی دارند و این نگرانی ممکن است به دنبال تبلیغات و یا تلقیناتی باشد که به دنبال یک موضوع انجام می‌گیرد. کنکور و یا امتحانات پایان ترم از این موقعیت برخوردار است و چون تبلیغات و تلقینات زیادی در کنار آن انجام می‌گیرد با بار استرسی زیادی همراه است. این بار استرسی موجب می شود که هنگام امتحان دادن از تمام کیفیت و کارایی مغز نتوانیم استفاده کنیم. مغز انسان چنانچه در حالت آرامش باشد خلاقیت و کارایی بیشتری دارد و اگر استرس وجود داشته باشد همان گونه که گفته شد کارایی کاهش می‌یابد.

 
فوبی چگونه ایجاد می شود؟
اگر بدانیم فوبی چگونه ایجاد می‌شود می توانیم آنرا بهتر برطرف کنیم. فوبی ترسهای غیر واقعی مرض گونه می‌باشد. ترس یک پدیده طبیعی است و باید در انسان وجود داشته باشد تا بتواند در مواقع لازم از آن استفاده کند و زنده بماند. ولی فوبی ترس از توهمات است. غیر واقعی می‌باشد و ترس از آن هیچگونه تاثیری در ادامه حیات و زندگی فرد ندارد. مثل ترس از تجربه جدید؛ ترس از امتحان؛ ترس از سوسک!
آزمایشی را انجام دادند. بچه ای را نزدیک سگ بزرگی بردند. بعد از مدتی بچه بدون ترس با سگ بازی می‌کرد و با سگ اُنس گرفته بود. بعد از چند روز وقتی کودک مشغول بازی با سگ بود صدای زنگ بلندی را به صدا در آوردند و کودک استرس زیادی را تجربه کرد. این کار را چند بار وقتی که کودک به سگ نزدیک می شد انجام دادند. منبع تولید صدا مشخص نبود. پس از مدتی هر زمانیکه کودک سگ را می دید شروع به گریه می‌کرد. محققان توانسته بودند با این روش در کودک 5ساله ای ترس مرضی یا فوبی ایجاد کنند. حالا سعی کردند این ترس و نگرانی را از بین ببرند. تصمیم گرفتند کودک را قدم به قدم به سگ نزدیک کنند. ابتدا کودک سگ را از دور می‌دید. و کم کم او را نزدیک کردند تا اینکه پس از مدتی کودک توانست دوباره سگ را لمس کند و آن استرس و ترسی را که از سگ داشت از بین رفت. برطرف کردن نگرانیها و ترسها را به این روش حساسیت زدایی تدریجی می‌گویند. این روش کاملاً مؤثر است و در مورد هر چیزی می تواند جواب مثبت دهد.
حساسیت زدایی تدریجی را می‌توان در ترس از امتحان؛ ترس از فضای بسته؛ ‌ترس از سوار شدن به هواپیما یا فضاهای بلند یا بسته و وارد شدن به یک جمع استفاده نمود. طریقه به کار بردن روش بسیار ساده و کارآمد می‌باشد. و نتیجه جواب دهی آن بسیار زیاد است.
تصور کنید فردی می خواهد ترس از سوار شدن از هواپیما را از بین ببرد. ابتدا از وی می‌خواهیم که با روشهای گفته شده وارد حالت آلفا یا تتا شود. وارد شدن به این حالت باعث می‌شود که آرامش فرد بیشتر شود. قدرت تجسم او افزایش یابد و در مدت زمان کمتری بتواند نتیجه مثبت دریافت کند. حالا در ذهن او را قدم به قدم به موقعیت استرس‌زا نزدیک می‌کنیم. ابتدا از او می‌خواهیم که اقدام به تهیه بلیط کند. اگر استرسی در او ایجاد نشد قدم بعدی را بر می داریم. از او می‌خواهیم که به سمت فرودگاه برود و کارت پرواز خود را بگیرد. باز اگر استرسی به وجود نیامد ادامه می‌دهیم و اگر استرس وجود داشت از تکنیکهای تلقین برای آرامش استفاده می‌کنیم و بقیه برنامه را به جلسه بعد موکول می‌کنیم. در جلسه بعدی بعد از قرار گرفتن در حالت آلفا یا تتا از او می‌خواهیم که به طرف هواپیما برود و بر روی صندلی اش بنشیند. باز اگر استرس به وجود آمد برنامه را قطع می کنیم و در غیر این صورت ادامه می دهیم؛ که کمربند خود را بسته است. درهای هواپیما بسته شده و هم اکنون شروع به حرکت جهت take off می کند. همانند قبل، اگر استرسی وجود داشته برنامه را قطع و مجددا شروع می‌کنیم. باید در تمام برنامه فرد در حالت آرامش جسمی –ریلکس جسمی- و ذهنی قرار گرفته باشد. از تکنیک خلوتگاه درون می‌توانید برای کمک و سریعتر شدن این روند استفاده کنید. شما می‌توانید از تکنیک تزریق عاطفی استفاده کنید. تزریق عاطفی روشی است که می‌توانید آرامش یا هر خصوصیت مثبت را در خود ذخیره کنید و به هر موضوع ناراحت کننده و استرس زا تزریق کنید. این روش باعث می‌شود که بتوانیم در یک زمان بسیار کوتاه به مشکل تسلط پیدا کنیم. از همین روش می‌توانیم برای از بین بردن ترس از سوسک یا مارمولک استفاده کنیم. ابتدا در یک وضعیت ریلکس سطح آلفا یا تتا قرار می‌گیریم سپس آرام آرام سوسک یا هر مورد دیگر را تجسم می‌کنیم و به تدریج به آن نزدیک می‌شویم تا بتوانیم در ذهن آنرا لمس کنیم. چون ذهن نمی‌تواند بین یک تجربه خیالی یا واقعی تفاوتی بگذارد آنرا به عنوان یک تجربه موفق در خود ضبط می‌کند و تمام تجربه های نا موفق که منجر به ترس شده بودند را پاک می‌کند. به همین دلیل برای اولین بار که شما توانستید در ذهنتان کاری انجام دهید کار بزرگی را آغاز کرده اید. این اولین و مؤثرترین روش موفقیت یا تجربه جدید می‌باشد.
از این روش می‌توانیم برای از بین بردن ترس از سخنرانی نیز استفاده کنیم. در وضعیت آلفا یا تتا قرار می‌گیرید. تصور کنید که افرادی وجود دارند؛ آنگونه که دوست دارید و برای آنها در وضعیت آرامش سخنرانی کنید. اگر می‌خواهید از تزریق عاطفی استفاده کنید. تصور کنید در یک موقعیت بسیار ریلکس مثل خلوتگاه درون قرار گرفته اید و در اوج آرامش و لذت قرار دارید. و در آن وضعیت برای افراد سخنرانی می‌کنید. همانطور که گفته شد این وضعیت به افراد کمک می‌کند شما سریعتر به موقعیت دوست داشتنی دست پیدا کنید.

چگونه می‌توان با این تکنیک ترس از امتحان یا کنکور را از بین برد؟
در یک وضعیت آرام و ریلکس قرار گیرید. پس از اینکه با استفاده از تکنیکهای آلفا یا تتا در حالت خلسه قرار گرفتید تصور کنید که داری به سمت محل امتحان می‌روید هر لحظه به آن مکان و زمان نزدیک می‌شوید. حالا سر جلسه امتحان نشسته اید. ورق ها در دست شما هستند. قلم را در دست خود احساس کنید و با آرامش تصور کنید که به خوبی امتحان می‌دهید. چنانچه در قسمتی احساس استرس کردید یک قدم به عقب برگردید یا اینکه ادامه برنامه را به جلسه بعدی موکول کنید. سعی کنید تمام چیزهایی که در آن حالت تصور می‌کنید در حالت ریلکس و آرامش زیادی باشد. نخواهید که به زور و با استرس در ذهنتان به جلسه امتحان بروید.

من چند بار باید این تجربه را داشته باشم؟
در بسیاری از مواقع تنها با یک بار انجام دادن نتیجه مثبت مشخص خواهد شد. ولی من همیشه به افرادی که به این منظور یا هر منظور دیگری از این تکنیک استفاده می‌کنند و می‌خواهند یک عادت و رفتار جدیدی را در خود ایجاد کنند توصیه می کنم که حداقل ده بار تجربه موفق را در ذهن تکرار کنند. یا ده جلسه تجربه موفق را به یاد آورند و آنرا تکرار کنند. هر عملی که در ذهن ده بار تکرار شود به صورت عادت ذهنی در می‌آید و در این موقعیت بدون ترس و نگرانی می‌توان کارها را ادامه داد. این تکنیک بدون هیچ هزینه ای می‌باشد. برای تجربه آن فقط نیاز به تصمیم و همت دارید. کارایی آن تقریبا 100٪ است. انجام آن در هر شرایطی امکان پذیر است. پس چرا آنرا هم اکنون انجام نمی‌دهید. هر کاری را که بخواهید آنرا به صورت حرفه ای انجام دهید از این روش استفاده کنید. ممکن است بگوئید من امتحاناتم را داده ام؛ بلد هستم در جمع سخنرانی کنم ولی توصیه می‌کنم برای هر کاری از این روش استفاده کنید حتی اگر در این کار حرفه ای باشید.
انجام این تکنیک باعث می شود که خلاقیت شما افزایش یابد. اگر فروشنده خوبی هستید این کار را انجام دهید تا فروش شما بیشتر شود. اگر مدیر خوبی هستید این کار را انجام دهید تا مدیر موفق و کارآمدی شوید و اگر کارمند ساده ای هستید این کار را انجام دهید تا اینکه تجربه و تسلط شما به کارتان بیشتر شود و ارتقاء شغلی یابید. این روش را می‌توانید برای تسلط به محل کار استفاده کنید. محیط کار ممکن است خیابان باشد یا بیمارستان یا کلاس درس. هر جا که باشد با استفاده از تکنیک ذهنی آنرا مجسم کنید؛ در ذهنتان شروع به فروش؛ شروع به تدریس و یا شروع به سخنرانی کنید؛ آن وقت مثل حرفه ای ها عمل کرده‌اید. حرفه ای ها اینگونه عمل می‌کنند. آنها بارها و بارها در ذهنشان موقعیت مشکل دار یا موقعیتی را که می‌خواهند بیشترین کیفیت و یا بازدهی را داشته باشند تجسم می‌کنند.
می‌توانید با دستکاری تصاویر ذهنی آنها را ملموس تر و واقعی تر کنید. مثلا اضافه کردن رنگ خاص آرامش و تسلط را در کارهایتان وارد کنید. ممکن است شما با اضافه کردن رنگ آبی یا طلایی یا هر رنگ دیگر بتوانید تسلط خود را در انجام کار بیشتر کنید. این روش به نوعی همان تکنیک تمرینات ذهنی است که می‌توانیم استفاده کنیم اما روش استرس زدایی تدریجی یا حساسیت زدایی تدریجی به آن اضافه شده است که می‌توانیم در برطرف کردن ترس از امتحان یا نگرانی های بزرگ از آن استفاده کنیم. این یکی از روشهای بسیار مطمئن است که در ورزشهای رزمی در رده های بالا از آن استفاده می کنند و با آرامش با حریفان ذهنی مبارزه می‌کنند و به این طریق بر روی تکنیک حریف خود تسلط پیدا می‌کنند. از قدرت تلقین می‌توانید در بهتر انجام دادن تکنیک یا ایجاد موقعیت دلخواه استفاده نمود. مثلا اگر بخواهید در آن شرایط –امتحان- از حافظه خوبی برخوردار باشید می‌توانید این حالت را تلقین کنید. می‌توانید به خودتان تلقین کنید که از حافظه خوبی بر خوردار هستید هر چه قدر بیشتر در موقعیت امتحان قرار گیرید از حافظه خوبی برخوردار خواهید بود.
از این روش برای ایجاد انگیزه می‌توان استفاده نمود. بسیاری از افراد هستند که کاری را با انگیزه زیاد شروع می‌کنند ولی پس از مدتی آن را ترک می‌کنند و به سراغ چیز دیگری می‌روند. آنها از یک شاخه به شاخه دیگر می‌پرند و به این ترتیب انرژی آنها تلف می‌شود. همانطور که در یکی از برنامه های قبلی گفتم هر خصوصیت و حالتی را که وجود دارد به دنبال یک تصویر ذهنی می‌باشد که با تغییر تصویر ذهنی نوع احساس تغییر خواهد کرد. آنها تصویر ذهنی خود را اول به صورت بزرگ، روشن ، واضح و رنگی می‌بینند به همین دلیل تلاش زیادی می‌کنند تا به آن دست یابند ولی پس از مدتی تصاویر ذهنی آنها کم رنگ و کوچک می‌شود و جذابیت خود را از دست می‌دهد و همین عمل باعث می‌شود که تلاش کمتری نسبت به قبل داشته باشند. انگیزه بیشتر یعنی دیدن تصاویر روشن تر، ‌واضح تر و بزرگ تر. خودتان را اذیت نکنید تجسم خلاق به شما کمک می‌کند تا به قدرت بیشتر و سختی کمتر به اهدافتان برسید به شرطی که آنچه گفته می شود را انجام دهید. تصاویر ذهنیتان را بزرگ؛ جذاب و رنگی کنید. از رنگهای زیبا آبی روشن؛ قرمز؛ زرد؛ نارنجی و طلایی استفاده کنید. تجربه کنید و ببینید کدام یک تاثیر بیشتری بر روی شما می‌گذارند. همان را انتخاب کنید. به اینگونه شما از درون و بیرون جهت رسیدن به هدف برنامه ریزی شده‌اید و دیگر به چیزهای فرعی و جزئی فکر نمی‌کنید. اگر متوجه شدید موضوعی را که اهمیت ندارد ذهنتان را پر کرده است مثل یک فیلم یا یک موضوع بی ارزش . آن تصاویر را کوچک و بی رنگ کنید تا ارزش آنها در ذهنتان کاهش یابد. هر چه قدر آنها در ذهنتان کوچک و تاریک باشند علاقه کمتری دارید که به سمت آنها بروید. پس خودتان را اذیت نکنید. نخواهید با تصاویر ذهنیتان بجنگید.
امیل کوئه استاد فن تقلید در این باره می‌گوید: تلقین و تصاویر ذهن چنانچه در کنار همدیگر قرار گیرند آنچه برنده است تصاویر ذهنی است. تجسم و تصویری که از خود داریم بر همه تلاشها و تلقیناتی که بر خود می‌کنیم ارجحیت دارد و برنده همیشه تصویر ذهنی است.
بنابراین با استفاده از تکنیک تجسم خلاق تصاویر ذهنی را به خدمت در آورید و به آنچه می‌خواهید جان دهید. به آن فکر کنید در ذهنتان با آنها بازی کنید. نه تنها بدن شما بلکه ناخودآگاه شما؛ جسم و ذهن و روح شما خودشان را برای رسیدن به آن هدف بسیج می‌کنند و چه بسا جهان هم به خدمت شما در خواهد آمد. جهان در خدمت تصمیم و اراده شماست. آنچه شما تصمیم بگیرید همان اتفاق خواهد افتاد. پس تصمیم بگیرید و بدانید که شما شایسته بهترین هستید. شما فرزندان خداوند هستید. شما در تصویر خداوند خلق شده اید، بی همتا، یکتا و خالق تمام آنچه برایتان پیش می‌آید هستید. بنابراین تصمیم بگیرید تا جهان رام اراده شما شود.

برگرفته از: aramgroup.org
 


نظرات 0
تاريخ : چهارشنبه 23 فروردین 1391  | 3:36 PM | نویسنده : قاسمعلی
انعکاس خود باوری در رفتار افراد
اینکه انسان چه اندازه خود را می‌شناسد و خود را می‌پذیرد، در رفتار و عمل او منعکس می‌شود. رفتارهایی که فرد از خود در زمینه‌های مختلف نشان می‌دهد نشانگر درجات خود باوری او است. البته گاهی افراد به خود باوریهای کاذبی نیز دچار می‌شوند که از لحاظ شدت و حدت پافشاری آنها در برخی ویژگیها قابل تشخیص است. مثل کسی که توان انجام کاری را به تنهایی ندارد و عملا نیز چنین چیزی ممکن نیست، ولی مصرانه خود را توانمند به انجام آن می‌داند. در هر حال داشتن درجات متعادلی از ویژگیهای زیر نشان از خودباوری خوب و مؤثر در فرد دارد.
استقلال عمل
در مورد مسائلی که مربوط به زندگی خود است با استقلال بیشتری عمل می‌کند. به دیگران وابسته نیست مگر در زمانی که چنین ارتباطی با دیگران با انجام عملی لازم و ضروری باشد. چنین فردی می‌داند که در امور زندگی خود بایستی خود عمل کند و شخصا فعالیتهایش را انجام دهد و همچنین می‌داند که برخی فعالیتها نیاز به همکاری دیگران دارند. اما فردی که دارای خود باوری بسیار پائین است مستقل عمل نمی‌کند، وابسته به دیگران است و حتی شاید در مسائل کاملا شخصی احتیاج به دخالت دیگران داشته باشد. فردی با خود باوری کاذب حتی در اموری که نیاز به همکاری دیگران دارند نیز تمایل به استقلال عمل دارد.
مسئولیت پذیری
خود باوری خوب موجب می‌شود فرد مسئولیت پذیر باشد. مسئولیتهای مختلف را در زندگی دور و بر خود می‌پذیرد، حال این مسئولیت می‌تواند شامل اموری جزئی مثل شستن ظروف یا نظافت منزل باشد، یا مسئولیتهای بزرگتر در گروههای کلاسی ، مدرسه یا گروههای ورزشی و ... . چنین فردی بی تفاوت نیست و قبلا از توصیه دیگران اغلب اقدام به عمل می‌کند. نقش و حضور این افراد و مسائل مختلف زندگی و جامعه کاملا پر رنگ است.
استقلال فکر
افراد خود باور خودشان تصمیم می‌گیرند، فکر می‌کنند و مسیر فکری خود را در زمینه‌های مختلف تعیین می‌کنند. بر اساس خط مشی فکری خود به امور زندگی پاسخ می‌دهند و براحتی از افکار و عقاید دیگران تبعیت نمی‌کنند، مگر اینکه با تحلیل و بررسی آن افکار را در جریان فکری خود بپذیرند و ادغام کنند.
آگاهی از ویژگیهای مثبت و منفی خود
افراد خود باور پیچ و خم شخصیت و درون خود را بررسی می‌کنند و به همان اندازه که می‌دانند کاستیهایی دارند و باید به فکر جبران آنها باشند. ویژگی خوب و کامل خود را همواره مد نظر دارند، به آنها افتخار می‌کنند و همواره مقابل چشم خود دارند. افرادی با خود باوری ضعیف شناخت خوبی از خود ندارند و آگاهی کاملی از ویژیگیهای خود ندارد و این ابهام موجب می‌شود ضعفها و ویژگیهای منفی را گسترش داده و باور خود را در مورد خود خدشه دار سازد.
دوری از تقلید
افراد خود باور خود را به همان شکل که هستند می‌پذیرند، بنابراین کمتر از افراد خود باور پائین اقدام به تقلید از دیگران در زمینه‌های مختلف می‌کنند. دوست دارند به همان شکل و قیافه خودشان باشند و افکار خود را داشته باشند، تمام مسائلی که به آنها مربوط می‌شود را نیز به همان شکل باور دارند می‌پذیرند. مثلا خانواده ، شغل و ... بنابراین به دنبال این نیستند که از کارهای دیگران تقلید کنند و یا مثل آنها باشند.
موفقیت در زمینه‌های مختلف زندگی
افراد خود باور شناخت صحیحی که از خود دارند بهتر از بقیه به پرورش توناییها و استعدادهای خود می‌پردازند و آنها را در جهت درست هدایت می‌کنند. بنابراین از صرف انرژی برای استعدادهایی که ندارند خودداری می‌کنند و در عوض با توجه و گسترش دادن استعدادهایی که دارند موفقیتهای بیشتری را شامل خود می‌کنند. فرد خود باوری که می‌داند استعداد هنری ندارد، وقت و انرژی خود را صرف کسب هنر نمی‌کند و مثلا اگر می‌داند در زمینه تجارت یا تحصیل و ... استعدادهایی دارند به پرورش آنها اقداام می‌کند و در آن زمینه موفق و موفقتر می‌شود.
شکل گیری خود باوری
خود باوری افراد نیز مثل بسیاری از ویژگیهای دیگر جسمی و روانی فرد از دوران کودکی شروع به رشد و شکل گیری می‌کند. خانواده اولین محیطی است که نقش مهم خود را در خود باوری کودک ایفا می‌کند. والدین خود باور ، فرزندان خود باور تربیت می‌کنند. والدینی که کودک خود را با تمام ویژگیهایی که دارد و به همان صورتی که هست می‌پذیرند فرد خود باوری را برای آینده تربیت می‌کنند. گذشته از خانواده و تآثیرات پیچیده ای که روی خود باوری کودک دارند، محیطهای دیگر مثل محیط دوستان و همسالان ، مدرسه ، محیط شغلی و ... نیز خود باوری فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

با وجود تأثیری که این ویژگی فرد از محیط خود می‌پذیرد، اما این به معنی عدم تأثیر فرد روی خود باوری خود نیست. به عبارتی فرد بزرگسال براحتی می‌تواند درجه خود باوری خود را از خویش تغییر دهد. اجازه دهد تأثیرات محیطی به کاهش آن اقدام کنند یا با مقاومتی که از خود نشان می‌دهد دائما در تلاش برای افزایش خود باوری خود باشد.


برگرفته از : daneshnameh.roshd.ir

 




نظرات 0

تعداد کل صفحات : 2 :: 1 2