به گزارش صابرنیوز به نقل از خبرنامه دانشجویان وقایع سیوچند سالهی انقلاب را که مرور میکنی، میبینی هیچ تابستانی به تلخی تابستان سال ۶۰ نیست؛ تابستانی پُر از وقایع تلخ و ناگوار و بحرانساز برای انقلابی نوپا.
در آخرین روز بهار این سال، اولین رئیسجمهور، ابوالحسن بنیصدر استیضاح و برکنار میشود. بعد از آن آیتالله سیدعلی خامنهای ترور میشود، در مسجد ابوذر تهران. یک روز بعد از آن، در انفجار دفتر حزب جمهوری، سیدمحمد بهشتی ـ مردی که امام امت به تنهایی یک امتّش خوانده بود ـ و جمعی از وزرا و نمایندگان مجلس شهید میشوند.
بعدتر از آن، بمبی در دفتر نخستوزیری، رئیسجمهور محمدعلی رجایی و یار دیرینش محمدجواد باهنر را از انقلاب میگیرد و انقلاب اسلامی بیش از هر زمانی خود را داغدار عزیزان ازدسترفتهاش میبیند. در کنار همهی این وقایع تلخ تابستان ۱۳۶۰، وضعیت جبههها ـ که کمبود نیرو و تجهیزات دارند و دشمن هم در حال پیشرویست ـ و ادامهی جنگهای خیابانی گروههای ضدانقلاب در گوشه و کنار، وضعیت کشور را بحرانیتر از همیشه کرده است. پاییز از راه میرسد و چشم همهی ملت به سومین انتخابات ریاست جمهوریست. همه منتظرند مردی از راه برسد…
روزنامه جمهوری اسلامی ۲۴ شهریور ۱۳۶۰
مردی که در این سالها امام جمعهی تهران، نمایندهی مردم تهران در مجلس، و نمایندهی امام در شواری عالی دفاع است؛ مجاهد خستگیناپذیری که در تابستان تلخ سال ۶۰، بهطور معجزهآسایی از سوءقصدِ منافقین جان سالم به در برده و حالا برای انقلاب حکم «شهید زنده» را پیدا کرده است.
سید علی آقای خامنهای در همان روزها در مصاحبهای میگویند:
«وقتی از حادثهی ترورها در ماه پیش جان سالم به در بردم، احساس کردم که خدای بزرگ مرا برای انجام رسالتهای سنگین خود حفظ کرده است. همانوقت آرزو کردم که بتوانم باقیماندهی این عمر بازیافته را در میدانهای دشوار و سخت خرج کنم. وقتی مسئلهی ریاست جمهوری پیش آمد، این را هم یکی از همان میدانها یافتم و آماده شدم که در این میدان وارد بشوم.»۴/۷/۱۳۶۰
مردم چهرهی این مرد را، بیشتر از هر جای دیگری، در جبهههای جنگ و نماز جمعه دیدهاند.
ادامه مطلب
- شنیده بودیم:
محمدرضا سرشار سال 89در سایت شخصی خود؛ خاطرهای از دیدار رضا میرکریمی- نویسنده و کارگردان سینما - با رهبر انقلاب را نقل کرده است:
" حدود دو سال پیش، در سفری به مشهد، با آقای رضا میرکریمی - نویسنده و کارگردان سینما - همراه شدیم. در راه، صحبت از ساده زیستی رهبر انقلاب - حضرت آیتالله خامنهای - شد. آقای میرکریمی خاطرهای از رهبر معظم انقلاب تعریف کرد که بسیار جالب و روشنگر بود. به نظرم رسید بیان آن، برای دیگران نیز بتواند روشنگر برخی مطالب باشد.
آقای رضا میرکریمی میگفت(نقل به مضمون):
"هر وقت در جریان کار و زندگی زیاد به من فشار [روانی ] وارد میآید، در هر مرحلهای که باشم، همه چیز را رها میکنم و - گاهی از همان سر کار - تلفنی به خانه میزنم و یک راست به فرودگاه میروم. همان جا بلیطی تهیه میکنم و عازم مشهد میشوم. آنجا زیارتی[و درد دلی] با امام رضا (ع) میکنم و آرام میشوم، و برمیگردم.
یک بار - در یکی از همین سفرها - توی هواپیما نشسته بودم و در خودم بودم که دیدم در قسمت جلو هواپیما انگار وضعیت متفاوتی است. به این معنی که، کسانی را میدیدم که از جاهای مختلف هواپیما، یکی یکی به قسمت جلو میرفتند. آنجا کنار یکی از صندلیها مینشستند. با شخصی که روی آن صندلی نشسته بود چیزهایی میگفتند و میشنیدند. بعد، خوشحال و راضی، برمیگشتند و سر جایشان مینشستند.
کنجکاو شدم بدانم قضیه چیست. از یکی از کسانی که از آنجا برمیگشت، موضوع را پرسیدم. گفت: کسی که آنجا نشسته، مقام معظم رهبری است.
هم بسیار تعجب کردم و هم خوشحال شدم. به قسمت جلو هواپیما رفتم و از فردی که معلوم بود محافظ است پرسیدم: میشود رفت، با آقا صحبت کرد؟
گفت: بله. قدری صبر کن تا کسی که پهلوی آقاست، صحبتش تمام شود.
از فرصت استفاده کردم و پرسیدم: چرا آقا با پرواز عمومی به مشهد میروند؟!
گفت: آقا فقط سفرهای رسمی دولتی را با پرواز اختصاصی میروند. سفرهای شخصی [که عمدتا هم سفر زیارتی به مشهد است ] را مثل همه مردم، با پروازهای عمومی میروند.
پرسیدم: یعنی میروند برایشان بلیط هم میخرید؟!
گفت: بله. مثل همه مسافرهای معمولی، برایشان بلیط میخرند. بدون اطلاع یا تشریفات خاص، میآیند سوار هواپیما میشوند و راهی می شوند. تازه توی هواپیماست که خدمه پرواز و مسافران، متوجه حضور ایشان میشوند.
صبر کردم تا صحبت نفر قبلی تمام شد. جلو رفتم. خودم را معرفی کردم و .... "
با خود گفتم: از کسی که عمری را به سادگی و با حداقل امکانات مادی زیسته و اکنون رهبری انقلابیترین نظامهای سیاسی - و البته مذهبی - جهان را بر عهده دارد، جز این همه ملاحظه و دقت در استفاده از بیتالمال و قائل شدن مرز و تفاوت بین کار شخصی و کار حکومتی نیز انتظار نمیرود. کاش دیگر مسئولان نظام، خاصه آنان که این لباس مقدس را - که در حقیقت لباس رسول اکرم (ص) است - بر تن دارند هم، لااقل نصف ایشان، در رعایت مسائل مالی و امکانات بیتالمال، خدا را در نظر میگرفتند و تقوا میورزیدند."
* * *
- و دیدیم: (به کوری چشم کتمان کنندگان)
مسافرانِ 28 اسفند ماه 1391 پرواز تهران-مشهد شاهد حضور ولی امر مسلمین جهان در هواپیما بودند. جمعیت که به یکباره از این اتفاق متعجب شده بودند، از محافظان خواستند که آقا را ببینند. آقا خودشان به تک تک صندلی ها سر زدند...
فیلم زیر بخشی از لحظه ورود رهبر معظم انقلاب و استقرار در قسمت جلوی هواپیما می باشد که توسط اقوام یکی از دوستان به دستم رسید. داغ داغ است...
دریافت
مدت زمان: 14 ثانیه
همین فیلم در آپارات
اللهم احفظ قائدنا امامنا الخامنه ای
پی نوشت:__________________________
- نام هواپیمایی و ساعت پرواز محفوظ می باشد.
- وبژه نامه "ولی امر" را بخوانید(+)
- تشکر از دوست گرامی آقا سید مسعود موسوی که وسیله ای بودند برای انتشار این فیلم...
ادامه مطلب
رهبر انقلاب فرمودند : کسانی که وارد عرصه انتخابات میشوند ، باید بتوانند بار مسئولیت را بکشند ، صلاحیت مورد نظر شورای نگهبان را در خود ملاحظه کنند و باید بخواهند که قانون اساسی را اجرا کنند .
ادامه مطلب
رهبر انقلاب : یکی از نقشه های دشمن برای جلوگیری از انتخابات پرشور این است که در ایام انتخابات سر مردم را به ماجرای سیاسی ، اقتصادی یا امنیتی گرم کنند ، اما ملت ایران هوشمندتر از این است که از دشمن فریب بخورد.
ادامه مطلب
رهبر انقلاب در دیدار مردم قم فرمودند : آن کسانی که راجع به انتخابات توصیه هایی میکنند حواسشان باشد به دشمن کمک نکنند ... دائماً نگویند انتخابات باید آزاد باشد ، از اول انقلاب 34 انتخابات داشتیم ، کدامش آزاد نبوده است ؟
ادامه مطلب