محور : انفاق ، خمس و زكات = جهاد اقتصادي
در اسلام هر نوع اداء حقى اعم از خمس و زكات ، و صدقات و اطعام از فضيلت و ثواب خارق العاده اى برخوردار است . چرا كه با اين خدمات مالى و اقتصادى مى تواند شكم گرسنه يا گرسنگانى را سير نموده و نيازمنديهاى يك خانواده فقير و يا افراد بيشترى تاءمين كرده و رضايت و خوشحالى همگان را فراهم سازد، حال اگر زكات مفروضه نباشد، و يا خمس مال ، صدقه و اطعام و هر گونه خدمتى اين اجر و پاداش را در بر دارد.
اينك در همين رابطه داستانى را از ابى جعفر محمد بن على عليه السلام از بحارالانوار مرحوم علامه مجلسى قدس سره نقل مى نمائيم كه در اين داستان حضرت امام باقر عليه السلام خبر مى دهد:
در بنى اسرائيل مردى صاحب نعمت و سرمايه بود، و جز يك پسر نداشت و فوق العاده به او علاقمند بود، و به او شفقت بسيارى مى نمود، وقتى پسرش بزرگ شد و جوانمرد گشت ، دختر برادر خويش (يعنى دختر عموى پسرش ) را براى او تزويج كرد، در يكى از شبها پس از اين ازدواج در خواب به او گفتند: پسرت در شب عروسى اش پس از تصرف همسرش مى ميرد، از اين خواب ، پدر بشدت مغموم و محزون شد، ولى اين سر را پنهان داشت ، وقتى همسر و فرزندش و نيز اهلبيت عروس به او وارد شدند او را مغموم يافتند و بالاخره دريافتند كه او چنين خوابى ديده است ، قهرا همه پريشان و محزون شدند، حيله اى نيافتند مگر اينكه طلب خير از خداوند بنمايد و گفتند شايد اين خواب ، يك خواب شيطانى باشد، بالاخره بساط عروسى و زفاف را گستردند، در شب عروسى همه خانواده هاى عروسى و داماد آنشب را نخوابيدند و بيدار و بپا ايستادند، كه چه اتفاقى خواهد افتاد و كار جوان به كجا خواهد كشيد.
تا وقتى كه صبح شد، جوان در آن شب پس از زفاف به احسن حال خارج شد، پس حمد خدا نمود و ثناى الهى كرد.
سپس در شب آن روز پدر در خواب همان كسى را كه در آن شب به او گفت كه پسرت در شب زفاف مى ميرد، ديد، مجددا گفت خداى عزوجل مرگ پسرت را دفع كرد و به تاءخير افكند، بسبب آن چه از كار خير كه نسبت به سائلى انجام داد.
پدر صبح آن شب به فرزندش گفت : پسرم آيا در شب زفاف ، سائلى را اطعام كردى و كار خيرى در آن شب انجام دادى ؟
پسر گفت : پدر از اين كار چه اراده كرده اى ؟
پدر گفت : پسرم به من خبر ده كه آن شب چه كرده اى ؟
با اصرار پدر، پسر راضى شد تا از ماجراى شب زفاف پدر را آگاه نمايد. آنگاه گفت : پدر، در شب عروسى پس از اطعام همه ميهمانان ، غذاى بسيارى زياد آمد، آنگاه زوجه ام به من وارد شد، وقتى با او خلوت كردم و به او نزديك شدم ، سائلى به درب خانه آمد و گفت : اى اهل خانه ، از آنچه كه خدا به شما روزى كرده به من هم بدهيد. پس او را به درون آورده و دستش را گرفته و به سوى طعام بردم و به او گفتم از اين غذا بخور. و او خورد تا كاملا سير شد. سپس باو گفتم : آيا اهل و عيال هم دارى ؟
گفت : بلى . گفتم : هر چه مى توانى از اين غذا همراهت ببر.
او رفت و من بسوى همسرم برگشتم . پس حمد و ثناى الهى را بجاى آورد.
بنابراين اطعام و صدقات حتى مرگ حتمى را به تاءخير مى اندازد. زكات و خمس و وجوهات مفروضه بطريق اولى بلا و خطرات و مكافات اعمال زشت را از بين خواهد برد. چنانكه غم و اندوه از جان و دل و اهل خانه و خانواده اى دفع نمودى ، خداى عزوجل درد و مصائب و مشكلات ديگر، حتى مرگ و اجل معلق را از تو و اهل خانه و خانواده ات دفع خودهد نمود.
زكات مال براى فقرا و بائنه براى ارحام :
براى حفظ نظام اقتصادى و توجه بيشتر بر امور فقرا و مستمندان و رساندن سطح زندگى ايشان در حد رفاه و بالاى فقر، اسلام در راه تجهيز زندگى و حفظ اقتصاد طبقات مستضعف جامعه از خمس و زكات و بعضى كمكهاى معلوم و معين از قبيل ماعون ، و حق معلوم ، و بائنه و امثال ذالك در تاءمين و تضمين زندگى ارحام و خويشاوندان و طبقات ضعيف جامعه بر مى آيد و اما بائنه چيست ؟
بائنه عطيه ايست كه از مال هر كس براى خويشان و ارحام ضعيف مقرر و معين شده است ، يعنى پس از پرداخت زكات مال ، يك مال معين و آشكاريست كه مثلا پدر و مادر و بعضى از نزديكان شخصى از آن حق مى برند، آن مال معين را بائنه مى خوانند.
جابر جعفى از ابى جعفر امام باقر عليه السلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود:
ليس بالبخيل الذى يؤ دى الزكوة المفروضة فى ماله و يعطى الباءنة فى قومه .(218)
حضرت فرمود:
بخيل نيست آن كس كه زكات واجبش را اداء كرده و در ميان اقوام خويش بائنه و عطيه شان نيز، عطا نمود.
راستى چه مكتبى غير از مكاتب الهى و آسمانى و خاصه اسلام اين چنين در حفظ نظام اقتصادى جامعه توجه نموده است ، وقتى يك خانواده ضعيف و عقب افتاده و ورشكسته و در عين حال پرجمعيت و فقير، در ميان اقوام خانواده هاى غنى و مالدار داشته باشد و از وضع زندگى محقر خويش در عذاب باشد؟!! چقدر رنج مى برد كه آن فاميل به او توجهى ندارند و از اموال خدا داده و نعمتهاى الهى ، بائنه و عطيه اى به آنها نمى دهند و نظر رحمت ذات اقدس الهى را به خود جلب نمى كنند تا بركت اموالشان بيشتر گردد و نيز اعضاى يك خانواده را شاد و مسرور نموده و در رفاه نسبى قرار دهند.
باز همين راوى از امام محمد باقر عليه السلام روايت مى كند كه حضرت فرمود:
قال رسول الله صلى الله عليه و آله ليس البخيل من اءدى الزكوة المفروضة من ماله و اءعطى البائنة فى قومه ، انما البخيل حق البخيل من لم يؤ د الزكوة المفروضة من ماله و لم يعط البائنة فى قوم و هود يبذر فيما سوى ذلك .(219)
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود:
بخل و شح راه ندارد و در آن كس كه زكات مفروضه مالش را ادا كرده و بائنه و عطيه اقوامش را نيز پرداخته است ، بلكه بخيل كسى است كه حق بخل را ادا كند، كه نه زكات مفروضه مالش را مى پردازد و نه بائنه و عطيه اقوامش را مى دهد و مالش را در غير زكات و بائنه صرف مى كند.
راستى چنين كسانى باعث ننگ در جامعه هستند، كه ثروتها و پولهاى كلان خويش را رويهم انباشته كرده و تظاهر به مال دارى و ثروتمندى نزد بندگان ضعيف خدا مى كنند و غصه و هم غم آنان را زيادتر نموده و بر بار غمشان مى افزايند و حتى اعضاء خانواده اش و چه بسا نزديكترين آنان كه والدينش هستند را از نعمات خويش بى بهره مى سازند و اينانند كه بايد هر لحظه منتظر حوادث و بلاى آسمانى باشند.
منبع : ليله القدر