محور : وقف و جهاد اقتصادي
نویسنده: سعيد خومحمد خيرآبادي
1- نقش وقف در تحقق هدف اصلي و اولي:
چنانچه پيش از اين گذشت، هدف اساسي و اصلي همهی نظامهاي اسلام، از جمله نظام اقتصادي اسلام، كمال ابدي يعني تقرب الي الله است. از ديدگاه قرآن كريم روايتهاي معصومين(ع) انفاقهاي مالي چه واجب و چه مستحب براي نيل به اين هدف نهايي نقشي بس عظيم و اساسي دارند كه به عنوان نمونه، در اين جا مواردي يادآوري ميشود:
1) قرآن كريم در موارد متعددي از انفاق به عنوان جهاد مالي در كنار جهاد با جان، ياد كرده است، مانند: مؤمناني كه بدون عذر از جهاد بازنشستهاند با آنان كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد ميكنند، برابر نيستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتري بخشيده است.(23)
2) در موارد متعدد هدف از مالياتها و انفاقهاي مالي در اسلام، از جمله زكات و وقف در نزد بسياري از فقيهان قصد قربت است. اين انفاقها، گذشته از جنبه اقتصادي، همانند نماز و روزه عبادت هستند، و غرض اصلي از عبادات قرب الهي است.(33) به پرستش خداي خود مشغول باش تا يقين بر تو فرا رسد.
3) در بسياري از آيات قرآن كريم، به دنبال واژهی «انفاق»، واژهی «في سيبل الله» و مانند آن ذكر گرديده است. به عنوان نمونه:
«مثل آنان كه مالشان را در راه خدا انفاق ميكنند و در پي آن منتي نگذارند و آزاري نكنند، آنها را پاداش نيكو نزد خدا خواهد بود». (43)
4) در آياتي از قرآن كريم، هدف روشن انفاق و گرفتن صدقه، تزكيهی نفس و رسيدن به «بر» و نيكي ذكر شده است. در سورهی آل عمران ميفرمايد: (53)
«هرگز به مقام نيكوكاران و (خاصان خدا) نخواهيد رسيد، مگر آن كه از آنچه دوست ميداريد (و بسيار محبوب است) انفاق كنيد».(63)
شأن نزول اين آيه، وقف و صدقه است. با نزول اين آيه كساني چون ابوطلحهی انصاري به فكر صدقه دادن و وقف كردن بهترين اموال خود افتادند. اين آيه، راه رسيدن به «بر» را انفاق چيزهايي دانسته كه مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است كه «بر» چه به معناي ثواب از جانب خدا و يا انجام فعل خيري كه پاداش الهي را به دنبال دارد،(73) مصداق اصلي و حقيقي آن، قرب الهي و سعادت و كمال ابدي انسان خواهد بود.
در آيهی، اي رسول! از اموال مؤمنان صدقات را دريافت دار تا با آن صدقههاي نفوس آنها را (از پليدي و... پاك و پاكيزه سازي و...)(83) هدف از دريافت صدقه از مؤمنان تطهير و تزكيهی نفوس آنها به وسيلهی صدقه (و انفاق مالي) دانسته است. علامه طباطبايي در اين باره مينويسد:
تطهير يعني ازالهی اوساخ از يك چيز تا وجود آن صاف گردد و براي نشو و نما و ظهور آثار و بركات، مستعد و مهيا گردد و تزكيه عبارت است از: رشد دادن و اعطاي رشد به آن به وسيله لحوق خيرات و ظهور بركات، همانند درختي كه قطع زوايد از فروع و شاخههاي آن، باعث زيادي در حسن و نمو آن و نيكويي ميوههايش ميشود. از اين رو، جمع بين تطهير و تزكيه در آيه از تعابير لطيف است.(93)
بنابراين همهی انفاقهاي مالي، از جمله وقف، براي انسان به منزله هرس كردن درخت از اضافات است كه او را در مسير نيل به هدف اصلي و نهايياش ياري ميدهد و در اين جهت به او سرعت ميبخشد.
2- نقش وقف در تحقق اهداف فرعي اقتصاداسلامي
تأثير وقف بر استقلال اقتصادي (و سياسي) و رشد و توسعه
وقتي سخن از تأثير وقف بر استقلال اقتصادي و رشد و توسعه مطرح ميشود، هرگز به اين معنا نيست كه وقف به تنهايي ميتواند همهی ابعاد و زواياي گوناگون اقتصاد يك ملت را دربرگيرد، به طوري كه بر اقتصاد كشور به منابع مالي ديگر نيازي نباشد، بلكه منظور اين است كه وقف به عنوان يك سرمايهی عظيم مالي ميتواند در اين سمت و سو داراي نقش سازنده و قابل توجه باشد. همچنين به اين معنا نيست كه برخلاف اهداف واقفان، درآمد وقف را از موارد اصلي مصارف آن كه در وقفنامهها آمده است، منحرف كنيم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادي و رشد و توسعه به كارگيريم و به مصرف برسانيم.
حقيقت اين است كه ميتوان سرمايههاي عظيم وقف را نيز همانند ديگر سرمايهها با رعايت همهی جوانب وقف، موازين شرع اهداف واقفان را در جريان فعاليتهاي توليدي و خدماتي قرار داد و آنها را از حالت ركود به حالت تحرك و پويايي هدايت كرد تا به اين وسيله به رشد و توسعه و استقلال اقتصادي (و سياسي) كشور كمك شايان و قابل توجه باشد و همچنين بر سرمايههاي اوقاف افزوده شود كه اين امر يقيناً در راستاي اهداف واقفان است.
پاسخ به دو ايراد:
ايراد نخست، وقف به معناي حبس است و سرمايهی حبس شده نميتواند در جريان فعاليتهاي اقتصادي قرار گيرد.
پاسخ: واژهی حبس كه در تعريف وقف آمده است.(40) هرگز به معناي حبس سرمايه و اموال موقوفه از قرار گرفتن در مسير توليد و خدمات (البته با رعايت ضوابط و اهداف واقفان) نيست. حبس در اين جا به معناي منع و جلوگيري از منتقل ساختن رقبه و سرمايهی وقف به ديگري است و اين امر هرگز به معناي حبس اموال وقف از فعاليتهاي اقتصادي نيست. در مباحث فقهي و در غالب آمده است كه در مرحلهی اول لازم است از درآمد مال وقفي صرف تعميرات و اصلاح خود رقبهی وقف شود تا هم سالم و مصون بماند و هم بتواند داراي درآمد بيشتري گردد، يعني افزايش درآمد سرمايههاي وقفي (با رعايت موازين) كه مورد رضايت شارع و نيز در جهت تحقق اهداف واقفان است.
ايراد دوم: وقف از انفاقات مستحبي است و ضامن و پشتوانهی مطمئني ندارد حال آن كه از نظر اقتصادي سرمايههايي كه بخواهند در مسير توليد و خدمات اقتصادي قرار گيرند، بايد سرمايههاي مطمئن و با پشتوانه باشند.
پاسخ: اولا: همان انگيزههاي معنوي كه صاحبان و مالكان خيرانديش را به وقف بخشي از احب و اطيب سرمايهی خود وا ميدارد، بهترين ضامن و پشتوانه است. تاريخ گذشتهی اوقاف و تعداد بيشمار رقبات وقفي (به رغم صدمات و تلفات سنگيني كه در طول عمر طولاني خود داشته است) و نگاهي گذرا به وقفنامهها و بعضي از كتيبههاي موجود، اين حقيقت را كاملا آشكار ميسازد كه مردم با دل و جان بهترين اموال خود را براي اين منظور در نظر ميگرفتهاند و خواهند گرفت.
ثانيا: ما در حال حاضر عملا مواجه هستيم با اوقاف بسياري كه دست كم دربارهی آنها اين ايراد وارد نيست. با همين اوقاف موجود چه بايد كرد؟ آيا بايد آنها را به امان خدا رها كرد تا هركس تحت هر عنوان در مورد آنها هر كار ميخواهد انجام دهد و نبايد براي احياي آنها قدمي برداشت؟
البته پس از پيروزي انقلاب اسلامي سازمان اوقاف و امور خيريه و نهادهاي بزرگي چون آستان قدس رضوي در اين راه گامهاي بلندي برداشتهاند كه به برخي از آنها اشاره خواهد شد. اما به نظر ميرسد گستردگي و ظرفيت اوقاف براي فعاليتهاي اقتصادي كشور بيش از اينها باشد كه قطعا موردنظر دست اندركاران امور وقف كشور ميباشد و حركت در اين سمت و سو خود نشانهی اين بذل توجه است.
نكتهی ديگري كه در اين جا نبايد از نظر دور داشت، موضوع اشتغالزايي است. بدون شك اگر سرمايهی عظيم اوقاف در مسير فعاليتهاي گوناگون اقتصادي قرار گيرد، بخش قابل توجهي از بيكاران كشور به كار جذب خواهند شد و اين خود از آثار و بركات بسيار مهمي است كه امروزه در دنيا سخت قابل توجه است. كاري كه نهادهايي چون آستان قدس رضوي تجربه كردهاند و نتايج ارزنده اي را نيز دربر داشته است.
3-تاثير وقف بر تحقق عدالت اجتماعي و رفاه عمومي
از متون اسلامي به خوبي روشن است كه اسلام خواهان زدودن همهی جوانب و زواياي فقر در اقتصاد جامعه است و نيز به دنبال رفاه عمومي در حد معقول و مشروع است.
شهيد صدر در اين باره مينويسد:
مسئوليت دولت و نظام اسلامي، به جز تامين نيازهاي حياتي و ضروري افراد، اين است كه يك سطح زندگي متناسب با شرايط و مقتضيات روز را براي افراد تضمين نمايد و آنها را به يك حد از رفاه (عمومي) برساند. وي يكي از ابزار مهم دولت اسلامي براي تحقق اين هدف را كفالت همگاني مسلمانان در برابر يكديگر ذكر ميكند.(41)
از اين رو، اولا: فقرزدايي تنها در حد «قوت لايموت» به نيازمندان كفايت نميكند. ثانيا: مسلمانان در برابر يكديگر مسئولند و كفالت همگاني دارند. كليني در اصول كافي از امام صادق(ع) نقل كرده است كه:
«خداوند براي فقرا در اموال ثروتمندان به قدر كفايت (و اداره زندگي آنان به خوبي) قرار داده است و اگر اين مقدار آنها را كفايت نميكرد، بيشتر قرار ميداد و اين مشكلات فقرا از ناحيهی كساني است كه آنها را از حقشان بازمي دارند.»
در باب زكات، امام موسي كاظم(ع) در پاسخ كسي كه پرسيد: آيا ميتوانم هشتاد درهم به فقير بدهم؟ فرمود: «آري و بيشتر» پرسيد، صد درهم چطور؟ فرمود: «آري، اگر ميتواني او را بي نياز كن.»(42)
امام باقر(ع) نيز ميفرمايد:
«هرگاه انفاق ميكني طرف را بي نياز نما.»(43)
نقش وقف
وقف از دو راه ميتواند در اين مورد موثر باشد:
1- نفس استقلال و رشد و توسعه، اقتصادي (مبتني بر موازين اسلامي) كه به طور طبيعي موجب رفاه عمومي و زدودن و دستكم كاهش چشمگير فقر و محروميت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد. كيست نداند؛ كشوري كه دچار ركود اقتصادي است و يا از اقتصادي وابسته برخوردار است، نميتواند در جهت رفاه عمومي و عدالت اجتماعي گامي مثبت و موثر بردارد.
2- بخش عمدهی موارد مصرفي كه واقفان دورنگر و نيكوكار در طول تاريخ وقف در نظر گرفتهاند، به رفاه عمومي، فقرزدايي و عدالت اجتماعي مربوط ميشود. اگر ما نگاهي هرچند گذرا، به تاريخ وقف و مضمون وقفنامهها بيندازيم، به خوبي در مييابيم كه واقفان خير و دورانديش تمام زوايا و جوانب نيازها را در نظر گرفتهاند.
به رغم اين كه بسياري از رقبات موقوفات و مدارك آنها در طول زمان به دلايل و عوامل گوناگوني از بين رفتهاند و از بسياري از آنها نامي هم باقي نمانده است، مشاهده ميكنيم كه جهت و سمت و سوي اصلي موردنظر واقفان در طول تاريخ فقرزدايي و در مرحلهی بعدي، تحقق رفاه عمومي در سطح معقول بوده است.
پيش از پرداختن به ذكر برخي از موارد مصرف وقف، يادآوري يك نكته، خالي از فايده نيست و آن اين است كه نيازهاي عمومي و خصوصي مردم نسبت به زمانها و مكانهاي مختلف متفاوت است، مثلا: در يك زمان، مردم به كاروانسرا، آب انبار و... نياز مبرم داشتند اما در روزگار ما تاسيس فضاهاي آموزشي، درماني، مسكن، جادهها و... از اولويت بيشتري برخوردارند. از اين رو، از راههاي گوناگون، آگاهي دادن به مردم و كساني كه درصدد وقف اموال خود هستند، ميتواند به سمت و سو دادن وقفهاي جديد در جهت اولويتهاي جامعه كمك شايان و درخور توجهي نمايد.
منابع : روزنامه ي كيهان، سه شنبه، 23فروردين 1384،سال شصت وسوم، شماره ي 18203