محور : تجارت اقتصادي

جهاني شدن، پديده چندان تازه اي نيست. بعضي از تحليلگران استدلال مي كنند كه اقتصاد جهاني سابقه اي صد ساله دارد؛ اما امروزه تجارت و خدمات مالي، توسعه بيشتري يافته و عميقاً يكپارچه تر از گذشته شده است. چشمگيرترين بعد اين پديده، يكسان شدن بازارهاي مالي است كه ارتباطهاي مدرن الكترونيك، آن را ميسر ساخته است. قرن بيستم با افزايش تقريباً 5 برابر توليد ناخالص داخلي جهان، رشد اقتصادي بي نظيري را شاهد بوده است. اما اين رشد يكنواخت و پايدار نبود. بيشترين رشد و توسعه در نيمه دوم قرن بيستم شكل گرفت. جهاني شدن، وسيله اي است كه بازارهاي مالي و تجاري جهان را يكپارچه تر مي سازد. اما كشورهاي مختلف تجارب متفاوتي در دستيابي به اقتصادي پيشرفته كسب كرده اند. درآمد بسياري از كشورها به سرعت به طرف سطوح درآمدي كشورهاي صنعتي در حركت بوده و در كشورها نيز پيشرفت كندي داشته و در برخي كشورها اين كاهش به طور مطلق بوده و يا كاهش داشته است.
روند عضويت جمهوري اسلامي ايران در سازمان تجارت جهاني مي تواند براي اقتصاد كشور هم فرصت و هم تهديد باشد. اگر اين عضويت با برنامه ريزي و تقويت ظرفيتهاي اقتصادي در بخشهاي مختلف اقتصادي همراه باشد، براي كشور فرصت پديد خواهد آمد و اگر بدون برنامه ريزي وارد روند عضويت شويم، مسلماً تهديد بزرگي عليه منافع ملي و اقتصاد كشور خواهد بود.
بايد به عضويت ايران در سازمان تجارت جهاني به عنوان يك «فرصت تهديدآميز» نگريست.
جهاني شدن، فرصتهاي وسيعي را براي توسعه فراهم مي كند، اما هيچ گاه اين فرصتها به طور يكسان و برابر در دسترس همه كشورها قرار نمي گيرد. برخي كشورها سريعتر از ديگران درون اقتصاد جهاني ادغام مي شوند. به نظر مي رسد كشورهايي كه قادرند به اقتصاد جهاني ملحق شوند، سريعتر رشد كرده و فقر را كاهش مي دهند.

پيامدهاي فرهنگي- سياسي
الحاق ايران جدا از مسايل اقتصادي مطمئناً داراي پيامدهاي فرهنگي و سياسي خواهد بود. فرايند جهاني شدن بويژه در حوزه اقتصاد تجارت و صنعت ابعاد گسترده تر و جديدتري به خود گرفته و عرصه رقابت را بسيار تنگتر كرده است، به نحوي كه هر روز در اين زمينه مشكلات عديده اي براي افراد ايجاد مي شود، به گونه اي كه آنها ناگزير به ترك كار و فعاليت خود شده اند. صنايع كشور ما نيز در سالهاي گذشته با حمايت يارانه هاي دولتي مشغول به كار بوده و در نتيجه راه و رسم رقابت و جنگيدن را در عرصه رقابت جهاني فرا نگرفته اند. بنابراين، ضرورت ايجاد مي كند تا يك بازنگري دقيق همراه با تحولي گسترده و عميق و همه جانبه در سطوح كسب و كار و نهادهاي دولتي تأثير گذار صورت گيرد.
در جريان جهاني شدن، توجه به منافع عمومي آنچنان كه در سطوح دولت- ملت است، مورد توجه نيست. بحث اعمال اصلاحات در روند جهاني شدن مورد توجه بسياري از خيرانديشان جهان است. بنابراين، ايران به نحو مطلوبي قادر است در تصحيح برخي از تبعيضهاي غير قابل قبول مؤثر باشد.
توليد، تعرفه هاي گمركي، ماليات، كشاورزي و ... نيازمند اين بستر سازي و آمادگي براي پيوستن به T.O.W هستند. براي اين كار، 5 تا 10 سال زمان داريم كه زمان متوسط تبديل شدن از يك عضو ناظر به يك عضو دائم مي باشد.
در اين مدت، مسؤولان بايد علاوه بر اينكه بسترهاي اقتصادي مورد نياز براي پيوستن به سازمان تجارت جهاني را آماده كنند، بستر سازي لازم فرهنگي را نيز مدنظر قرار دهند.
پيوستن به سازمان تجارت جهاني، در ابعاد مختلف فرصتهاي گوناگوني ايجاد مي كند. كه در اينجا به اختصار شماري از اين فرصتها ارائه شده است.
1- جهاني شدن دسترسي به انواع اطلاعات را كه در گذشته بسيار گران قيمت و زمان بر و حتي در خيلي از موارد غير ممكن بود، سريع، آسان و بسيار ارزان كرده است.
2- بوروكراسي موجود در نقل و انتقال افراد، نمونه ها، اطلاعات و پرداخت هاي مالي و همچنين تحريم ها را از ميان برداشته و يا به شدت تخفيف داده است.
3- انتقال اطلاعات و مذاكره جهت شركت در نمايشگاه هاي بين المللي، بازاريابي كالاها را بسيار سهل و سريع كرده است.
4- جهاني شدن بايد كمك كند تا فرار مغزها به برگشت انديشه ها تبديل گردد و شرايطي فراهم شود كه آنها ترغيب به بازگشت شوند و يا به گونه اي دانش خود را به كشور منتقل كنند. طبق محاسباتي كه به عمل آمد، در سال 1379 ارزش صادرات مغزها از ايران بيش از 38 ميليارد دلار برآورد شده، در حالي كه درآمد كشور از صادرات نفت در همان سال حدود 12 ميليارد دلار بوده است.
5- با وارد آمدن شوكي عظيم، اقتصاد ايران را از حالت سكون و انزواي به ارث مانده از سيطره دولت، خارج مي كند و به آن خوني تازه براي رقابت و كسب سود بيشتر مي بخشد.
6- ثبات در اقتصاد كلان كه شرايط مناسبي را براي سرمايه گذاري و پس انداز مهيا مي كند.
7- اتخاذ سياستهاي برونگرا براي بهبود كارآيي از طريق افزايش مبادلات تجاري و سرمايه گذاري.
8- اصلاحات ساختاري جهت تشويق رقابت داخلي
9- آموزش، تعليم و تربيت و تحقيق و توسعه جهت ارتقاي بهره وري
10- كنترل بدهي خارجي جهت تأمين ذخاير مكفي براي توسعه پايدار
11- با تشويق تجارت يك پيشنهاد كه ارائه شده، فراهم ساختن امكان دسترسي بدون محدوديت به بازارهاي جهاني براي صادرات كشورهاي فقير است.
12- از طريق تشويق جريانهاي سرمايه خصوصي جهت ورود به كشورهايي كه پايين ترين درآمد را دارند، بويژه توسط سرمايه گذاري مستقيم خارجي كه با خود مزيتهاي دوگانه، ثبات جريانهاي مالي و انتقالي تكنولوژي را به همراه دارند.
13- تكميل بخشش سريع بدهي ها با افزايش سطح حمايتهاي مالي جديد.
14- بررسي هاي انجام شده حاكي از آن است كه درآمد سرانه به طور چشمگيري افزايش داشته است، اما توزيع درآمد ميان كشورها- نسبت به آغاز قرن نابرابرتر شده است. اما شاخص درآمد تمام واقعيت را بازگو نمي كند. اندازه گيري جامع تر آسايش و رفاه كشورها كه شرايط اجتماعي را لحاظ مي كند، نشان داده كه كشورهاي فقيرتر پيشرفت قابل توجهي داشته اند.
15- اقتصادها بطور پيوسته تحول مي يابند و جهاني شدن تنها يكي از جهت گيريها در ميان چندين روند مستمر ديگر است.
اينها نمونه هايي از امكانات فناوري هاي جديد براي كشورهاي در حال توسعه هستند كه اگر با برنامه ريزي صحيح از آنها بهره برداري شود مي توانند جهشي را در توسعه اقتصادي كشورمان ايجاد كنند.
پيوستن به سازمان تجارت جهاني، در ابعاد مختلف تهديدهايي را اعمال مي كند كه به اختصار به برخي از آنها اشاره مي شود.
1- تضعيف استقلال سياستگذاري (آزاد سازي اقتصادي و پيروي از ترتيبات چند جانبه تجاري از ابزارهاي سياستگذاري در كشورهاي رو به توسعه جهان به شدت مي كاهد)
2- آزاد سازي مالي و احتمال بروز بي ثباتي و اختلال در فرآيند توسعه
3- خطر به حاشيه رانده شدن (يعني اينكه بسياري از كشورهاي در حال توسعه بويژه كشورهاي كمتر توسعه يافته به علت ضعف ساختاري قادر به استفاده از مزاياي جهاني شدن نيستند.
4- مشكلات مربوط به بهاي نازل كالاها و خدمات
5- ضعف زير ساخت و توان صادراتي
6- خطر ورشكستگي بنگاه ها در رقابت با همتايان خارجي
7- آرزوي اروپا اين است كه بتواند بازار ايران و بخصوص نفت ايران را در اختيار داشته باشد. و اگر ايران وارد بازار تجارت جهاني شود، صددرصد اروپائي ها نفع مي برند و بعد از آن آمريكا هم در قالب سرمايه اروپايي وارد ايران خواهد شد. آلمان و فرانسه و انگليس همه مشتاق اين امر هستند كه بتوانند كالا و سرمايه خودشان را بياورند و ببرند. آمريكا پيش از اين به اين دليل مخالفت مي كرد، كه از اين طعمه، سهم مي خواست. الآن آمريكا با اين موافقت طعمه را تحويل اروپا داده است و اين اسباب خوشحالي و پيشرفت ايران نيست. اين را به عنوان يك سكه برنده نفروشيم. طعمه اي بود كه آمريكا تحويل اروپا داد. اين براي ما تهديد است. به چند دليل:
8- نفت و اسلحه جزو كالاهايي نيست كه جزء چارچوب تجارت جهاني قرار بگيرد. ايران كشور صادر كننده نفت است.
9- ايران در حال حاضر از نظر صنايع داخلي به اندازه اي فرسوده است كه قادر به رقابت با كالاي خارجي نيست.
10- از نظر كشاورزي به اندازه اي سيستم عقب افتاده است كه قابل رقابت با كالاهاي خارجي نيست.
11- ميزان كل سرمايه هاي ايران با چند بانك خارجي نمي تواند مقايسه شود.
12- احتمال مي رود در صورت ورود ايران به سازمان تجارت جهاني و آزاد شدن ورود و خروج كالا و سرمايه، ايران تبديل به يك دبي ثاني شود، كه در آن صورت استقلال كشور به خطر مي افتد.
13- موج افسار گسيخته بيكاري
14- احتمال ورشكستگي صنايع
15- از بين رفتن مزيت كالاهاي مزيت دار ايران و دست آخر اينكه
اگر آمادگيها و زمينه سازيهاي لازم براي كليد خوردن رقابت با محصولات جهاني فراهم نشود، در چند سال اول بايد عطاي توليد و خودكفايي ملي را به لقايش ببخشيم.
19- در كوتاه مدت، همان طور كه در چند سال گذشته شاهدش بوديم، جريانهاي مالي بي ثبات و كوتاه مدت مي تواند ثبات اقتصاد كلان را به مخاطره اندازد. بنابراين، در يك جهاني از بازارهاي مالي ادغام شده، كشورها با تعقيب سياستهايي كه ثبات مالي را بهبود نمي بخشد، متوجه خطرهاي روز افزوني خواهند شد.
20- بخش خصوصي در اجراي برنامه هايش جهت افزايش دستمزد و بالابردن بهاي اجناس با مشكلات بيشتري روبرو مي شود و همين مسأله سبب غير رقابتي شدن اقتصاد كشور خواهد شد.
21- برخي اوقات سرمايه گذاران- بويژه سرمايه گذاران كوتاه مدت- خوش بيني زيادي در بررسي چشم اندازهاي اقتصادي يك كشور دارند و جريانهاي سرمايه ممكن است حتي زماني كه سياستهاي اقتصادي خيلي آرام شده اند، تداوم داشته باشند.

نتيجه گيري
مسلم است، براي انجام هر كاري بايد بستر مناسب فراهم شود. در غير اين صورت، زيانهاي انجام كار بي شك از منافع آن بيشتر خواهد بود. در مورد پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني كه فوق العاده مهم و حساس است، چنانچه زمينه هاي پيوستن فراهم نشود، كشور ما متضرر خواهد شد. پيوستن به اين سازمان در شرايط فعلي، تهديدي است كه مي توان با بسترسازي مناسب آن را به فرصت طلايي براي پيشرفت كشور تبديل كرد. پيوستن ايران به سازمان مذكور مانند طوفاني است كه همه مؤسسات توليدي و نهادهاي غير كاراي اقتصادي را نابود مي كند. اما آنها كه مي مانند، قادرند در صحنه اقتصاد جهاني ايفاي نقش كنند. بحث اصلي اين است كه ما در مهلتي كه طي دوره مذاكرات الحاق خواهيم شد، بايد تعداد مؤسسات اقتصادي را كه با اين طوفان از بين مي روند به حداقل برسانيم تا شالوده اقتصاد ملي ما آسيب نبيند.

تكتم ضابطيان- كارشناس ارشد مديريت سيستم و بهره وري سازمان امور مالياتي

 



نظرات 0