تاريخ : دوشنبه 8 فروردین 1390  | 12:58 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : زنان و اشتغال

 علل و ویژگی ها

در شماره پیشین، گزیده مبانی حضرت امام خمینی (قدس سره) را در مورد زن و اشتغال بیان کردیم . در این شماره، قصد داریم که تاریخچه، علل و انگیزه ها و نیز ویژگی های اشتغال زنان را بررسی کنیم .

...

محور : زنان و اشتغال

 علل و ویژگی ها

در شماره پیشین، گزیده مبانی حضرت امام خمینی (قدس سره) را در مورد زن و اشتغال بیان کردیم . در این شماره، قصد داریم که تاریخچه، علل و انگیزه ها و نیز ویژگی های اشتغال زنان را بررسی کنیم .
 

تاریخچه کار زنان

مرد و زن همدوش یکدیگر، در طول تاریخ از مراحل مختلف تکامل اجتماعی عبور کرده اند . در جوامع انسانی از دوران پیش از تاریخ تا جوامع ما قبل صنعتی، فعالیت های تولیدی و فعالیت های خانگی از یکدیگر جدا نبودند . تولید یا در خانه یا در نزدیکی آن انجام می شد و همه اعضای خانواده در کار بر روی زمین، نگهداری احشام و صنایع دستی به گونه ای مشارکت داشتند . همین امر باعث شده تا برای آغاز کار زنان، نتوان بر نقطه ای از تاریخ انگشت نهاد . در شهرها هم معمولا کارگاه ها، در خانه بودند و اعضای خانواده به جنبه های مختلف فرایند تولید کمک می کردند . برای مثال در صنعت بافندگی، کودکان کار شانه زنی و دفتین زنی و دختران بزرگ تر و مادران، کار نخ ریسی و پدران، کار بافندگی را انجام می دادند . (1) اغلب زنان پس از فوت شوهرانشان به طور معمول، صاحب کارگاه و اداره کننده کسب و کار بودند . شرایط سخت تولید و نبود فناوریهای پیشرفته به عنوان کمک کار انسان، ایجاب می کرد که انسان ها برای ادامه حیات و تامین رفاه نسبی، در زندگی خود، به صورت خانواده های پرجمعیت و در کنار یکدیگر زندگی کنند و همگی اعم از زن و مرد، برای تامین معاش، تلاش کنند . هر چند که بعضی وظایف، خاص مردان و برخی دیگر مختص زنان شمرده می شد، ولی همه کارها در خدمت بقای خانواده بود .

زن در این دوران در اغلب فعالیت های تولیدی و سازنده جامعه شرکت داشت و نقش مهمی را در فرایندهای اقتصادی بر عهده داشت .
انقلاب صنعتی و تحول تعریف کار

در قرن نوزده میلادی، پس از انقلاب صنعتی، تاسیس کارخانه های عظیم و ایجاد صنایع متکی به فناوری، کار تولیدی از خانه ها به کارخانه ها انتقال یافت . در این زمان، دیگر کار خانگی آن اهمیت سابق را نداشت . تولید در کارخانه انجام می گرفت و به ازای آن مزد دریافت می شد، و به تدریج خانه به جایگاهی برای مصرف تبدیل می گردید . (2)

کار فرمایان از حضور زنان در کارخانجات استقبال می کردند; چرا که زنان نیروی کار ارزان تر و فرمانبردارتر از مردان بودند و راحت تر می شد آنان را مورد بهره کشی قرار داد . با این همه، جدا شدن محیط تولید از خانه، باعث شد که اغلب زنان در حوزه کار غیر مولد و خانگی بمانند و مردان با کار مولد و تولیدی تداعی شوند . «میزان اشتغال زنان در بیرون از خانه، برای تمام طبقات، تا قرن بیستم بسیار پایین بود . نیروی کار زنان اساسا شامل زنان جوان مجرد بود که دستمزدشان هنگامی که در کارخانه یا ادارات کار می کردند، اغلب توسط کارفرمایان مستقیما برای پدر و مادرشان فرستاده می شد . این زنان هنگامی که ازدواج می کردند، از نیروی کار کنار می رفتند» . (3) زنان متاهل و مادران شاغل در این زمان، با نظرات بسیار خصمانه ای روبه رو بودند و جامعه ایشان را افرادی غیرطبیعی و غیراخلاقی و والدینی سهل انگار به شمار می آورد . (4)
جنگ جهانی اول و تثبیت کار زنان در غرب

در غرب با توجه به تعاریف انجام شده از کار مولد و کار غیر مولد و جو فرهنگی غالب بر جامعه، حضور زنان در جامعه برای کار و کسب درآمد با اقبال عمومی مواجه نشد . زنان نیازمند هم برای کار کردن حاضر به قبول دستمزدهای پایین تر بودند و همین امر تعارض شدیدی را میان کارگران زن و مرد به وجود آورد; چرا که صاحبان صنایع، این موضوع را به عنوان حربه ای در برابر افزایش دستمزد کارگران مرد در دست گرفتند . تخاصم میان زنان و مردان کارگر تا شروع جنگ جهانی اول ادامه داشت . حضور مردان در میدان های نبرد، این زمینه را فراهم آورد که در طول جنگ، از وجود زنان در تمام شعب اقتصادی استفاده شود و حتی زنان، کارهایی را که پیش از آن، به عنوان قلمرو انحصاری مردان در نظر گرفته می شد، انجام دادند .

با پایان گرفتن جنگ، شرایط جدیدی به وجود آمد . از یک سو، تعداد زیادی از مردان کشته شده بودند و نیروی کار مولد کاهش یافته بود و از سوی دیگر، الگوی پیشین که براساس آن کار مولد را مختص مردان کرده بود، شکسته شده بود . به همین جهت، زنانی که آموزش و مهارت بالایی داشتند، در شغل خود باقی ماندند و تا حدود زیادی جایگاه کار زنان در جامعه غرب تثبیت شد و تعریف جدیدی به خود گرفت . (5)

پس از آن تحولات جهانی و بروز جنگ جهانی دوم و همچنین گسترده شدن نهضت های زنوری (فمینیستی)، بیش از پیش زمینه را برای حضور فعال زنان در زمینه های مختلف تولیدی و اقتصادی در غرب فراهم آورد . «امروز حدود 50 درصد زنان شانزده تا شصت ساله، در اکثر کشورهای اروپایی، از جمله انگلستان، مشاغل دارای حقوق و دستمزد در بیرون از خانه دارند . . . . با این همه، نسبت زنان در نیروی کار مزد بگیر، هنوز خیلی پایین تر از مردان است . بیش از 80 درصد جمعیت مرد، بین بیست و پنج و صت سال شاغل مزد بگیر هستند و نسبت مردان شاغل مزد بگیر در طول قرن گذشته، چندان تغییری نکرده است . گسترش سطوح اشتغال برای زنان، نتیجه بیرون راندن مردان از مشاغلشان توسط زنان نبوده، بلکه در اثر افزایش تعداد مشاغل در دسترس پدید آمد .» (6)

در این دوران، هر چند نیازهای جامعه، زنان را دعوت به بازار کار کرد، اما پس از آن علل دیگری موجب ادامه فعالیت زنان در این حوزه شد که شاید مهمترین آنها را بتوان نیاز مالی، افزایش دانش و مهارت زنان و علاقه به کار تولیدی و تجربه عرصه های جدید و کسب استقلال مالی ذکر کرد .
کار زنان در ایران

از همان زمان که کشوری به نام ایران شکل گرفت، زنان ایرانی نیز همچون زنان دیگر نقاط جهان، همگام با مردان کار کرده اند . زنان ایران در کشاورزی، دامداری و صنایع دستی همچون قالیبافی دست داشتند، چنانکه امروزه نیز در روستاها و عشایر کشورمان، انجام این فعالیت ها اغلب بر عهده زنان است . در زمان خشایار شاه، «زنان و اطفال در کارهای تولیدی مانند مردان شرکت می کردند . به موجب الواح موجود، تعداد دختران و زنانی که در دستگاه اقتصادی شاهنشاهی کار می کردند، حدود 60 درصد کل کارگران را تشکیل می داد» . (7) زنان ایران در کنار مسؤولیت های مربوط به خانه و خانواده به کارهای گوناگونی مشغول بودند و به صورت مرئی یا نامرئی اقتصاد خانواده را تقویت می کردند . مشاغلی مانند دایگی، قابلگی و ملاباجی در مکتب خانه، در گذشته، خاص زنان بود . کارهایی مانند قالیبافی، نخ ریسی، خیاطی، رنگرزی و تهیه محصولات لبنی از کارهایی بود که عمده شاغلین آنها را زنان تشکیل می دادند . «هر چند در قرن نوزدهم، در ایران، رشد صنعت مشابه اروپا صورت نگرفت، اما در اواخر دوره قاجاریه که استفاده از کارگران روزمزد متداول شده بود، با زنان روزمزد روبرو می شویم . . . از حضور زنان در صنایع نی می توان نام برد، برخی از صنایع مانند کارخانه ابریشم بافی رشت متشکل از کارگران زن (150 نفر) بود، در شیلات شمال 300 نفر زن کار می کردند» . (8) اولین زنان شاغل در بخش کار مولد و مزدآور، زنان کارگر شاغل در کارخانه ها و کارگاه های کوچک و بزرگ بودند .

در دوره صنعتی و توسعه شهری، زنان به تدریج به مدارس و دانشگاه ها روی آوردند . پس از شکل گیری آموزش و پرورش رسمی در کشور، معلم های زن وارد بازار کار شدند . در ایران، طبق سرشماری 1330 شمسی، تقریبا 90 درصد جمعیت فعال و شاغل کشور را مردان تشکیل می دادند . (9) این میزان تا سال 1355 شمسی، کمابیش ادامه یافت . در دهه 1355 تا 1365، این درصد کاهش یافت، اما پس از آن، این میزان تغییر کرد و در مجموع روند رو به رشدی را نشان داد . (10) مطابق آمار، میزان اشتغال در جمعیت فعال زنان کشور، در سال 1379، برابر 54/83 درصد است و این در حالی است که این میزان در مردان 16/86 درصد است . (11) آمار به دست آمده نشان می دهد که 73 درصد زنان شاغل در آموزش و پرورش مشغول هستند . بعد از آموزش و پرورش حوزه بهداشت و درمان، بیشترین درصد زنان شاغل را به خود اختصاص می دهد . (12)

با توجه به داده هایی که از جانب سازمان بین المللی کار منتشر گردیده است، صفت ویژه جوامع صنعتی در برابر کشورهای در حال توسعه، نه تنها فزونی جمعیت فعال است، بلکه مشارکت وسیع زنان در بازار کار نیز از ویژگی های این جوامع به حساب می آید . به همین سبب، سمت و سوی برنامه های توسعه ملی کشور، در سال های اخیر، در جهت اشتغال هر چه بیشتر زنان می باشد .
انگیزه زنان برای کار

ابعاد اشتغال زن و یا مادر از عواملی نشات می گیرد که خود در هر جامعه و با توجه به ارزش های حاکم بر آن شبکه ای متمایز تشکیل می دهد و بررسی ها حکایت از تنوع این عوامل دارد . عواملی که موجب گرایش زنان به اشتغال در خارج ازمحیط خانه می شود را می توان به شرح ذیل دانست:

1 . بهبود وضع اقتصادی خود یا خانواده .

2 . به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه .

3 . علاقه به اشتغال به صورت کلی و یا علاقه به یک شغل خاص .

اگر جامعه را به سه طبقه محروم، متوسط و مرفه تقسیم کنیم، هر طبقه شبکه ای از این عوامل را دربرمی گیرد . در طبقه محروم و کارگری، اولویت با فشار اقتصادی است و هدف اصلی زنان متاهل از کار، تامین رفاه برای خانواده و امکان ادامه تحصیل برای فرزندان است . زنان مجرد این طبقه نیز برای بهبود وضعیت مالی خویش ناگزیر از کار کردن هستند . اما در طبقه متوسط، اشتغال، این فرصت را به زنان می دهد که استعدادهای بالقوه خود را به شکوفایی برسانند و نقصان های شخصیتی خویش را به گونه ای جبران کنند . در طبقه مرفه، «علاقه » به شغل خاص یا فقط اشتغال، عامل اصلی کار کردن زنان است . (13)

شاید بتوان گفت که نیازهای روحی و روانی، اصلی ترین انگیزه زنان برای کار است . به عبارت دیگر، زن با کار کردن قصد دارد برخی نیازهای روحی و عاطفی خود را برآورده کند; چنانکه در طبقات محروم این نیاز روحی، شامل «حمایت » هر چه بیشتر و بهتر خانواده و فرزندان می شود . اما با بهتر شدن وضعیت مادی خانواده، این نیازها بیشتر جنبه فردی پیدا می کند، به گونه ای که در دو طبقه متوسط و مرفه، نیاز به «شکوفایی توانایی های خود» و یا «علاقه شخصی به کار» از عامل «حمایت دیگران » قوی تراست . البته باید در نظر داشت که کار کردن نیز همچون دیگر فعالیت های انسان، برآیند مجموعه ای از عوامل است و اعتقادات و باورهای دینی را هم می توان یکی از علل اشتغال زنان دانست . احساس وظیفه برخاسته از اعتقادات اسلامی که مسلمانان را به کمک و یاری خواهران و برادران دینی، بلکه نوع انسان دعوت می کند و نیازهای جامعه مسلمین، موجب می شود که انسان های متعهد و متخصص قدم به بازار کار بگذارند . این احساس وظیفه، به علاوه دیگر علل اشتغال، به فرد کمک می کند تا در انتخاب شغل و انجام تکلیف، بهترین تصمیم را بگیرد . زن مسلمان در انتخاب شغل، علاوه بر توانایی و استعدادهای خود، به نیازهای جامعه مسلمین و تکلیفی که در پیشگاه خداوند بر عهده دارد، توجه می کند .
سیکل سنی کار زنان

اشتغال زنان نه تنها از روزنه طبقات اجتماعی و بخش های اقتصادی قابل سنجش است، بلکه هرم سنی اشتغال زن نیز از بسیاری جهات ویژگی هایی می یابد که آن را از اشتغال مردان متمایز می سازد . سن معمول ورود به بازار کار در جوامع مختلف صنعتی، چه برای مردان و چه برای زنان، کمتر از 15 سال نیست . ورود زنان به حوزه در سنین اتمام دوره تحصیلات متوسطه، یعنی حدود 20 سالگی، بیشترین حجم را داراست . در بسیاری از کشورهای صنعتی، مقطع سنی 20 الی 24 سال، بالاترین قدرت جذب زن در بازار کار را نشان می دهد، اما پس از آن، درصد زنان شاغل در اغلب کشورهای صنعتی - مانند ژاپن، بلژیک و فرانسه - نزول می کند . در سنین بالای 35 سال دوباره این میزان افزایش می یابد .

اشتغال زنان، چنانکه گذشت، از یک سیکل تواتری برخوردار است . به طور طبیعی، اغلب زنان پس از ازدواج و بویژه پس از تولد اولین فرزند، دست از کار کشیده و به خانه باز می گردند . با افزایش تعداد فرزندان این احتمال بیشتر می شود . جالب آن که بازگشت زن از کار خارج از خانه و توجه وی به رسالت های طبیعی در خانه، در مشاغل عالی و در کشورهای پیشرفته صنعتی با مشاغل دیگر همچون کارگری و با کشورهای در حال توسعه تفاوت چندانی ندارد . «در کشور فرانسه، از 50 درصد زنان شاغل در گروه های عالی قبل از تولد اولین فرزند به 34 درصد از شاغلین بعد از سومین فرزند می رسیم و این امر مظهر توجه مادر و تا حدودی فقدان جانشین او در خانه است » . (14) به همین سبب، احتمال اشتغال زنان متاهل از زنان مجرد کمتر است; زیرا مسؤولیت های خانگی بر مشارکت زنان در بازار کار اثر می گذارد . این مشارکت بیشتر مقید به وجود بچه های وابسته با مادر است و نه ازدواج، بنابراین ورود زن به حوزه کسب و کار با تواتر محسوسی همراه است که خروج و بازگشت زن به خانه و نیز جذب مجدد وی به کار از صفات آن است . اغلب مادران پس از آن که فرزندانشان بزرگ شدند و نیازشان به مراقبت های جسمی کمتر شد، تمایل دارند که به سر کار بازگردند . مطابق تحقیقی که در سال 1980 میلادی در انگلستان انجام شده است، بیش از نیمی از این مادران، در بازگشت به کار ناگزیرند طبقه شغلی خود را عوض کنند; 37 درصد تنزل می کنند و فقط 14 درصد به طبقات بالاتر راه می یابند . تنزل شغلی بیشتر برای زنانی اتفاق می افتد که در بازگشت، به کارهای نیمه وقت می پردازند . (15) در حال حاضر، در ایران تمهیداتی چون مرخصی 4 ماهه زایمان برای زنان در نظر گرفته شده است . اما باید در نظر گرفت که پس از این دوره 4 ماهه، تازه در ابتدای راه پرورش کودک هستیم و تعداد زنانی که به سختی می توانند اشتغال را با مسؤولیت خانگی و پرورش کودک وفق دهند، کم نیست .
آثار و نتایج کار زنان

هر فرد بر حسب موقعیت خویش در گروه و جامعه باید الگوهای عملی خاصی را رعایت کند که به آن نقش می گویند . یک شخص واحد، نقش های متعددی را بر عهده دارد، مانند نقش مادری، خواهری، همسری، دختری و . . . چون یک زن هم می تواند مادر باشد و هم خواهر و هم دختر و . . . . اغلب اشخاص، نقش های خود را مطابق انتظارات و عرف جاری جامعه و از همه مهمتر، بر اساس عقاید و باورهای خویش تعریف و ایفا می کنند . زنان، چنانکه گذشت، نقش های متعددی دارند که هم در داخل خانواده و هم در خارج از آن باید به آن بپردازند . با توجه به نقش ویژه زن در خانواده، گرایش او به کار، بیش از همه بر نهاد خانواده اثر می گذارد .

هماهنگی و وفاق زن و شوهر به تعادل نقش های این دو در خانه و خانواده وابسته است، در حالی که هر یک پایگاه های متفاوت و شرایط خاص جنس خود را دارند . با توجه به این نکته که «سنتی » لزوما به معنای کهنه و ناپسند بودن و «مدرن » لزوما به معنای خوب و مناسب بودن نیست، فرهنگ حاکم بر روابط زن و شوهر در جامعه ما، مبتنی بر سنت های چندین صدساله است و تعارض نقش های سنتی و مدرن زنان شاغل باعث خستگی زیاد و استرس های مداوم و در نهایت، افسردگی آنان می شود . این وضع بر روحیه مرد به عنوان شوهر، اثرات مستقیم و ناگواری را بر جای می گذارد و باید مورد توجه قرار گیرد .

از دیگر آثار کار زن، افزایش نقش های وی در نتیجه افزایش حجم وظایفی است که بر دوش او نهاده شده است . به عبارت دیگر، زن علاوه بر مسؤولیتی که در خارج از خانه به عهده دارد، باید بلافاصله پس از ورود به خانه، وظایفی را که در خانه به عهده دارد، انجام دهد; تهیه و تدارک غذا، نظافت منزل، پذیرایی از مهمانان، رسیدگی به مشکلات درسی فرزندان و مهمتر از همه، توجه به نیازهای تربیتی، روحی و عاطفی اطرافیان، به ویژه فرزندان . به این ترتیب، با توجه به آن که ساعات شبانه روز برای همه انسان ها 24 ساعت است، زمان استراحت، آرامش و مراقبت های فردی برای زن شاغل به حداقل می رسد و آنان کمترین فرصت را برای بازسازی روحی، روانی و جسمی خویش دارند .

اما مهمترین حوزه ای که تحت تاثیر کار زن قرار می گیرد، حوزه تعلیم و تربیت و پرورش کودکان خانواده است . هیچ کودکی نمی تواند بدون سال های مراقبت و حمایتی که توسط پدر و مادر فراهم می گردد، به مرحله رشد و استقلال برسد . در این میان، رابطه بین کودک و مادر در طی مراحل نخستین زندگی کودک دارای اهمیت بسیار زیادی است: «تحقیقات نشان می دهد که اگر این رابطه به هر طریقی آسیب پذیرد، نتایج وخیمی به بار می آید . «بولبی » در تحقیق خود نشان داد که کودک خردسالی که رابطه نزدیک و سرشار از محبت با مادر تجربه نکرده و مراحل بعدی زندگی از آشفتگی های مهم شخصیتی رنج می برد» . (16) این نظریه بولبی، نظریه «محرومیت از مادر» نام گرفته است . بنابراین نظریه کودک برای احساس امنیت، نیازمند ایجاد الگوهای پایدار دلبستگی عاطفی است . البته مطالعات بعدی نشان داد که آنچه اهمیت دارد، فرصت ایجاد روابط پایدار و نزدیک عاطفی با حداقل یک انسان دیگر در بچگی و اوایل دوران کودکی است . بچه های فاقد دلبستگی پایدار در دوره کودکی، دچار عقب ماندگی زبانی و فکری بوده و بعدها در ایجاد روابط نزدیک و بادوام با دیگران، با دشواری رو به رو می شوند . تغییر این ویژگی ها به تدریج از سن حدود شش تا هشت سالگی دشوارتر می شود . یعنی تکامل انسان به طور بنیادی به ایجاد پیوندهای بادوام نخستین با دیگران بستگی دارد . (17) مهمترین نکته در ارتباط مادر و کودک، ایفای صحیح نقش مادری است . مراقبت و پرستاری بدون چشم داشت و همراه با عطوفت و رحمت، نظارت بر چگونگی رفتار کودک و هدایت وی در مسیر صحیح، از اصلی ترین وظایف مادر است . نقش مادری در رسیدگی به وضعیت جسمی و ظاهری کودک و مراقبت از خوراک و پوشاک و نظافت وی خلاصه نمی شود . به همین دلیل، یک پرستار و یا مربی ماهر در خانه و یا مهد کودک، هرگز نمی تواند جانشین مناسبی برای مادر باشد . برخی جامعه شناسان از پدیده ای به نام «پرستار مادری » (Haspitalism) سخن به میان می آورند که محصول قرن اخیر و سپردن طولانی مدت کودکان خردسال به مهد کودک ها است . یعنی کودکان در گروه های پنج تا ده نفری، تحت سرپرستی یک پرستار یا یک مربی مهد قرار می گیرند . این کودکان به علت هم سن بودن، نیازهای مراقبتی یکسان و گاه هم زمان دارند و مراقبت و رسیدگی ظاهری و جسمی ایشان کیفیت چندانی ندارد و در مورد ایجاد ارتباط روحی و عاطفی نیز نباید انتظار چندانی از این افراد و نهادها داشت . «پرستار مادری » در نهایت پیدایی و بسط بحران های عاطفی در انسان های امروز منتهی خواهد شد . (18) به همین جهت، سیکل رفت و بازگشت کاری زن، به دلیل رسالت های متعدد وی در خانه و حضانت فرزندان، لازمه هرم اشتغال زن است . این سیکل، نیازمند حمایت دو سویه ای می باشد; از یک سو، باید این فرهنگ در مادران جامعه ما نهادینه شود که در گزینش های خود، موردی را بالاتر و برتر از تربیت و پرورش فرزند خود قرار ندهند و از سوی دیگر، دولت با پیش بینی برنامه های کارشناسی، امکان حضور مجدد مادران را پس از طی شدن دوران بحران تربیت کودک، در بازار کار فراهم کند . اشتغال زنان به صورتی که امروزه تحقق پذیرفته، از پدیده های نوین تاریخ بشر است . کار زن بویژه مادر، به هنگام خردسال بودن فرزندانش، باید صورتی انعطاف پذیر یابد تا موجبات عدم ایفای درست نقش مادر در حضانت فرزند را فراهم نسازد .

«در گزارش تحقیقی که در سال 1354 انجام شد، مساله اشتغال زن در ایران از دیدگاه مادران تهرانی بررسی گردید . نتایج حاصله از این بررسی، بیانگر این مطلب است که گروه وسیعی از مادران (بیش از 30 درصد) عقاید سخت و متحجر سنتی را در مورد زن نفی می کنند، چنانکه عقاید نو را نیز با احتیاط و در شرایطی خاص می پذیرند . اینان نه افراط به معنای اسارت زن و دوری وی از بازار کار و یا بهره کشی از وی را قبول دارند، و نه تفریط در برابر آن را که خروج زن را از خانه در هر شرایطی تجویز می کند . . . جالب تر اینکه شرایطی که این گروه برای اشتغال زن قائل می شوند، بیش از آن که با رضای فرد مرتبط باشد، به خانواده می نگرد، چنانکه نزدیک به نصف موارد (ذکر شده توسط ایشان) عنصری از خانه را به یاد می آورد و رضای شوهر یا عدم اخلال در خانواده شرط اشتغال زن قلمداد می شود . این مطلب بیانگر این است که مادران پاسخگو، رسالت خانه را بر رسالت های اجتماعی ترجیح می دهند و نشان می دهد که علی رغم بدآموزی ها و برداشت های نادرست از فرهنگ های وارداتی، این مادران، رسالت های بیرون را همگام وظایف خانگی مورد نظر قرار می دهند و هیچ چیز را در بیرون و فارغ از وظایف مادر و همسری و خانه داری نمی بینند .» (19)

امروز 24 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد . هنوز ندای رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی (قدس سره) به گوش می رسد که «مع الاسف در آن حکومت طاغوتی این شغل (مادری کردن) را می خواستند از این مادرها بگیرند . تبلیغ کردند به این که زن چرا بچه داری بکند . این شغل شریف را منحطش کردند در نظر مادرها، برای این که می خواستند مادرها از بچه ها جدا بشوند، بچه ها را ببرند در پرورشگاه ها بزرگ کنند، مادرها هم علی حده بروند یک کارهایی که دلشان می خواهد، بکنند . بچه در پرورشگاه وقتی که بزرگ بشود، یک بچه ای که در دامن مادر، بزرگ بشود نیست . عقده پیدا می کند، وقتی بچه در پرورشگاه و بدون مادر با اجنبی بخواهد سر و کار داشته باشد و محبت مادر از سر او کم بشود، این بچه عقده پیدا می کند . بسیاری از این مفسده هایی که در جامعه واقع می شود، از این بچه هایی هستند که عقده دارند، از این انسان هایی هستند که عقده دارند، مبدا یک عقده بزرگ، این جدا کردن بچه از مادر است .» (20)

امروز 24 سال است که در حوزه فرهنگ و ارزش گذاری کشور، ما ارزش ها را به انسان بودن، شرافت، کرامت، رشد، رستگاری و فلاح داده ایم . نسل امروز ما با این مفاهیم و ارزش ها، حداقل در حوزه کلام ناآشنا و غریبه نیست، اما با جهت گیری برنامه ریزی های کلان کشور برای توسعه و تبلیغات زیاد برای احقاق حقوق زنان و مشارکت بیشتر در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، گویی این آموزه ها کم رنگ شده و در حوزه عمل از یاد رفته اند . افزایش ناهنجاری های اجتماعی در بین نوجوانان و جوانان، اعم از خشونت، سرقت، اعتیاد، خودکشی و . . . همه حکایت از آن عقده های پنهانی دارد که حضرت امام (قدس سره) در مورد آنها هشدار داده اند . اما هنوز هم می توان نمونه های بسیاری در بین مادران شاغل یافت که در گزینش بین مسؤولیت های کاری و وظایف مادری، نقش مادری را بر می گزینند . مادر لیلی رشیدی (هنر پیشه تلویزیون) می گوید: «به نظر من اولین وظیفه یک زن، مادر بودن است . بعضی از خانم ها صرفا ترجیح می دهند که یک زن کارآمد اجتماعی باشند و کمتر به بچه دار شدن فکر می کنند . . . خوشحالم که لیلی با به دنیا آمدن پسرش، به خوبی تمامی وظایف مادر بودن را به جا آورد . دو سال کار نکرد، حتی بر خلاف بسیاری از مادران جوان، لیلی دو سال خودش بچه اش را تغذیه کرد .» (21)

وجود این گرایشات در بین زنان شاغل، پس از 24 سال کار فرهنگی و ارزشی، چندان دور از ذهن نیست . اما از دانش پژوهان و طالبان حوزه های علوم دینی بیش از این انتظار می رود . بی شک حضور این گروه برای تحصیل علوم دینی و فعالیت در این زمینه، بیش از همه بر اساس انگیزه های الهی و به جهت انجام تکلیف در پیشگاه خداوند است . پس هم به عنوان طلبه علوم دینی و هم به عنوان کسانی که علاقه و اعتقاد به پیروی از حضرت امام خمینی (قدس سره) دارند، باید در این گروه مواجه با حداقل تعارض روحی برای قبول مسؤولیت و پذیرش نقش مادری باشیم . حضرت امام (قدس سره) براساس دیدگاه خاص خود معتقد بودند که: «انسان مامور به وظیفه است و نه نتیجه » . (22) مهم انجام تکلیف در برابر خداوند است و نه خواهش های نفسانی .

سرگذشت زندگی بانوان برجسته و با فضیلت حوزه علوم دینی، همچون بانوامین (رحمت الله علیها) و یا سرکار خانم صفاتی، نیز مهر تاییدی بر این گفتار است . سرکار خانم صفاتی که مجتهده و از عالمان برجسته دینی هستند، دارای شش فرزند می باشند . ایشان برای انجام تحصیل و تحقیق، هرگز کودکان خود را به مهد کودک نبرده و فرزندان بزرگتر ایشان در حال حاضر مشغول به تحصیل در زمینه های مختلف حوزوی و دانشگاهی هستند . کلاس درس ایشان هنوز هم در منزلشان برقرار است و تمامی مسؤولیت های خانه از جمله پختن غذا را خود به عهده دارند . سرکار خانم صفاتی در زمینه اشتغال زنان می فرمایند: «فعالیت های خانم ها، اقتضای جهان امروز است و هیچ مانع شرعی هم ندارند . البته من نمی خواهم بگویم که هیچ برنامه ریزی نشده، ولی برای چگونه بیرون آمدن و چگونه فعالیت کردن و اینکه در چه مسیر و کانالی قرار گیرند که بتوانند ثمر بخش باشند، چه قدر در این قسمت برنامه ریزی شده است؟ لذا به طور جدی با معضلات اجتماعی، خصوصا در سال های اخیر مواجه شده ایم . مشکلات جدی از سوی خانم ها، محیط اجتماعی را تهدید می کند که یکی از نکته های مهمش، محیط زندگی و خانه و خانواده است . آیا خانم های ما توانسته اند آن مسؤولیت های خطیر درون خانواده را به نحو صحیح و درست انجام دهند؟ اگر برنامه ریزی نباشد، مسلما خانم ها، مسؤولیت همسرداری و بچه داری را به نحو مطلوب نمی توانند انجام بدهند . برای این که بچه داشتن، مسؤولیت سنگین دارد . فرزند باید 2 سال در دامن مادر پرورش پیدا کند، پرورش اولیه، تازه بعد از 2 سال، نکته های ظریف تربیتی او شروع می شود که چگونه با او برخورد کند؟ چگونه با او حرکت کند؟ نیازهای عاطفی، روانی و جسمی او را چگونه برطرف کند؟ تمام این ها یک کار بسیار سنگینی است . تنظیم محیط خانواده، گرم نگه داشتن کانون خانواده، راضی نگه داشتن همسر، راضی نگه داشتن اطرافیان و بالاخره مدیریت داشتن برای اداره منزل وقتی حاصل می شود که انسان طراوت کافی و آرامش لازم را داشته باشد . خانمی که از 7 صبح باید خودش را مهیا کند برای کار بیرون، حالا این کار بیرون هر کاری می خواهد باشد، در حالی که بچه کوچک دارد، . . . این کار بسیار شاق و دشواری است که غیر از تنظیم امور خانواده باید یک بار سنگینی را به نام اشتغال به امور بیرون داشته باشد . لذا ما این توقع را نداشته باشیم که خانمی که در بیرون، نصف ساعات روزش را کار می کند، وقتی بر می گردد به محیط خانواده، همان آرامش خانم خانه دار را داشته باشد . البته نمی گویم که خانم ها تحصیل و یا کار نکنند، ولی باید برنامه ریزی مناسب داشته باشند . تمام ساعات خانمها را ما در بیرون اشغال نکنیم و ساعاتی را برای حضور بیشتر آنها در خانواده باقی بگذاریم . باید مقدار ساعات کار آنها را کمتر کنیم و از طرفی خود خانم ها هم باید برنامه ریزی مناسب داشته باشند، یعنی استفاده لازم را از همه اوقاتشان بکنند .»

پی نوشتها:

1) ر . ک: گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ص 188 .

2) همان، ص 195 .

3) همان، ص 187 .

4) ر . ک: آبوت، پاملا و کلر والاس، جامعه شناسی زنان، ص 174 .

5) ر . ک: گیدنز، آنتونی، همان، ص 189 و اعزازی، شهلا، جامعه شناسی خانواده، ص 142 و 141 .

6) گیدنز، آنتونی، همان، ص 189 .

7) اعزازی، شهلا، همان، ص 144 .

8) همان، ص 15 .

9) ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 163 .

10) ر . ک: اعزازی، شهلا، همان، ص 145 .

11) ر . ک: روزنامه جام جم، 11/9/81، مقاله: «زنان کار، زنان زندگی » ، پاک سیما مجوزی .

12) ر . ک: همان .

13) ر . ک: ساروخانی، باقر، همان، ص 168 و 167 .

14) همان، ص 167 .

15) ر . ک: آبوت، پاملا، همان، ص 55 .

16) گیدنز، آنتونی، جامعه شناسی، ص 76 .

17) همان، صص 77- 76 .

18) ر . ک . ساروخانی، باقر، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 183 .

19) همان، صص 177- 176

20) تبیان هشتم، ص 136، از بیانات امام خمینی (ره) در جمع بانوان، 21/3/58 .

21) روزنامه جام جم، 18/9/81، گفتگو با احترام برومند، همسر داوود رشیدی .

22) لوح فشرده امام (ره)، ج 2، ص 86 .

پدیدآورنده: مهتاب رضاپور

شمیم یاس :: اسفند 1381، پیش شماره 16



نظرات 0