محور : زنان و اشتغال
به سوی آینده
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه پس از پایان دفاع مقدس و در دوران سازندگی، موضوع لزوم مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی به طور جدی طرح و پیگیری شد و بسترهای جدیدی برای فعالیت و رشد زنان فراهم آمد . این رویکرد از آن رو لازم و منطقی به نظر می رسید که در دوران ستم شاهی، زنان نقش های نمادین و بسیار کم رنگی در فعالیت های مثبت اجتماعی داشتند و نوع نگاه به آنها، نگاهی ابزاری بود و از آنان برای به نمایش درآوردن به اصطلاح تمدن و ترقی شاهنشاهی استفاده می کردند .
طبیعی بود که این روند، پس از انقلاب و در دوران سازندگی، جای خود را به روالی منطقی بسپارد . اما متاسفانه کنترل نشدن شعارها، تبلیغات و رفتارهای سیاست مداران و برنامه ریزان، باعث نوعی گرایش افراطی در این حوزه شد و حتی گاه زنان به سمت فعالیت هایی سوق داده شدند که با خلق و خلق آن ها تطابق چندانی نداشت . این گرایش، تبعات و معضلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به همراه داشته که اثرات آن به صورت های گوناگون نمود پیدا کرده است .
...
محور : زنان و اشتغال
به سوی آینده
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به ویژه پس از پایان دفاع مقدس و در دوران سازندگی، موضوع لزوم مشارکت زنان در فعالیت های اجتماعی و سیاسی به طور جدی طرح و پیگیری شد و بسترهای جدیدی برای فعالیت و رشد زنان فراهم آمد . این رویکرد از آن رو لازم و منطقی به نظر می رسید که در دوران ستم شاهی، زنان نقش های نمادین و بسیار کم رنگی در فعالیت های مثبت اجتماعی داشتند و نوع نگاه به آنها، نگاهی ابزاری بود و از آنان برای به نمایش درآوردن به اصطلاح تمدن و ترقی شاهنشاهی استفاده می کردند .
طبیعی بود که این روند، پس از انقلاب و در دوران سازندگی، جای خود را به روالی منطقی بسپارد . اما متاسفانه کنترل نشدن شعارها، تبلیغات و رفتارهای سیاست مداران و برنامه ریزان، باعث نوعی گرایش افراطی در این حوزه شد و حتی گاه زنان به سمت فعالیت هایی سوق داده شدند که با خلق و خلق آن ها تطابق چندانی نداشت . این گرایش، تبعات و معضلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به همراه داشته که اثرات آن به صورت های گوناگون نمود پیدا کرده است .
بالا رفتن سن ازدواج و باروری
دکتر مرتضی میرباقری، رئیس سازمان ملی جوانان می گوید: «دختران به علت پدیده فرهنگی جامعه، به شکل افراطی وارد فعالیت های اجتماعی شده اند و بسیاری از فرصت های ازدواج را از دست داده اند» . (1) بالا رفتن سن ازدواج و به تاخیر انداختن باروری، مشکلات متعدد بهداشتی و روانی را برای خانواده ها به همراه دارد; از جمله این که مشکلات باروری زوج های جوان، طی سال های اخیر، به سبب افزایش سن ازدواج، افزایش یافته است: «15 تا 20 درصد زوج های جوان از مشکل ناباروری رنج می برند و . . . . پر هزینه و وقت گیر بودن مراحل درمانی سبب می شود، در هر دوره درمان تنها 20 تا 40 درصد زوج های نابارور صاحب فرزند شوند» . (2) از سوی دیگر، با افزایش سن ازدواج در جامعه، نسل این گروه از افراد دچار اختلالات ژنتیک و توارثی می شود و «هرچه سن پدر و مادر برای بچه دار شدن بالاتر باشد، آسیب های کروموزومی، کودکان آنان را بیشتر تهدید می کند و به طور کلی، پس از مدتی شاهد افزایش کودکان با مشکلات جسمی متعدد خواهیم بود» . (3) در بعد عاطفی و روانی نیز هر چه بر سن پدر و مادر افزوده شود، از حوصله و صبر و دقت و توجه آنان به کودک و امر تربیت وی، کاسته می شود . اگر مادر شاغلی که 6 تا 8 ساعت از ساعات مفید روز خود را در خارج از خانه می گذراند، به این مسائل اضافه شود، سرنوشت نسل فردای ایران اسلامی ما چه خواهد شد؟ نسلی با مشکلات متعدد جسمی و روانی و آیا این با اهداف متعالی و آرمان های انقلاب ما سازگاری دارد؟
محروم ماندن نهاد خانواده از نقش مادر
نبود الگوهای مطلوب اشتغال زنان از یک سو و هجمه تبلیغاتی برای فعالیت های اجتماعی خارج از خانه از سوی دیگر، نهاد خانواده را از داشتن مادری سالم و شاداب و فعال محروم ساخته است . زهرا شجاعی، مشاور رئیس جمهور در امور زنان، معتقد است که اشتغال تمام وقت بانوان در ساعات کاری، عامل اصلی ناهماهنگی در اجرای مسؤولیت خانوادگی است . (4) زنان طبقه محروم و سرپرست خانوار، به دلیل نیازهای خود و خانواده شان و دختران و زنان جوان، برای عقب نماندن از قافله توسعه و داشتن پرستیژ اجتماعی، بیشتر ساعات مفید روز خود را در خارج از خانه سپری می کنند، اما برای گذراندن یک زندگی سالم و شاد، رتق و فتق امور منزل و تربیت و پرورش کودکان نیز لازم است . تحمیل نقش ها و وظایف متعدد مادر و همسر، به همراه کار خارج از خانه بر یک زن، فرصت بازسازی معنوی و تقویت قوا را برای او از بین می برد و کیفیت کار زن را هم در خانه و هم در محل کار کاهش می دهد .
البته موضوع تربیت فرزند، فقط وظیفه زن نیست و مرد نیز به عنوان پدر در این میان دارای مسؤولیت می باشد، همین طور انجام امورات منزل هم از وظایف زن به شمار نمی رود، اما ساختار جامعه ما به گونه ای است که زن در این دو موضوع نقشی اساسی دارد . وقتی این کارها از زن گرفته شود و در عمل فرد جایگزینی، با همان کیفیت، برای تصدی آن ها معین نگردد، نظام خانواده از هم پاشیده خواهد شد . مدار نهاد خانواده بر حول محور عاطفه و اخلاق می گردد و همدلی و محبت اعضای یک خانواده و همیاری و همکاری ایشان است که رشد تک تک افراد خانه را فراهم می آورد و در سایه همین رفق و محبت است که حقوق افراد بی هیچ اجباری، رعایت می گردد . ترسیم روابط خانواده بر اساس حقوق و تکالیف و قرار دادن زن و شوهر در مقابل یکدیگر و به فراموشی سپردن وظایف فطری زنان، به بهانه افزایش مشارکت و توسعه، آینده تلخ و تاریکی را برای ما رقم خواهد زد .
نابسامانی اجتماعی
افزایش میزان سواد و آگاهی زنان، خودباوری و سطح انتظارات زنان را بالا برده است . «درصد بالایی از زنان بین تحصیل و ازدواج، تحصیل را انتخاب کرده اند و دلیل آن را موقعیت شغلی بهتر می دانند .» (5)
تمایل زیاد دختران به ادامه تحصیل و پس از آن، اشتغال در خارج از خانه، چنان که گذشت، تبعاتی را به همراه دارد، اما شاید آنچه که بیش از این ها برای ما مشکل ایجاد می کند، ناهنجاری های اجتماعی برخاسته از شرایط دوران گذاری است که ما در حال سپری کردن آن هستیم . باید به این نکته توجه کرد که کشور ما جزو کشورهای در حال توسعه به شمار می آید و در عصر ارتباطات و تحولات سریع صنعت و فن آوری به سر می بریم . در چنین موقعیتی، جامعه در حال رشد با دو ساخت اجتماعی رو به روی هم مواجه می شود که یکی، ساخت سنتی جامعه خواهد بود و دیگری، ساخت مدرن و جدید که در حال حاضر، قسمت اعظم این قسمت از غرب نشات می گیرد . این جامعه دچار تضاد و تفاوت در فرهنگ ها و تعدد و تنوع ارزش ها می شود و گاه این تفاوت ها چنان انسان های یک جامعه را از یکدیگر دور می سازد که وحدت ملی به مخاطره می افتد و شناسایی هویت واحد از خلال این همه تنوع و پراکندگی در عقاید دشوار می شود; به ویژه آن که این پراکندگی به طور طبیعی و نظر به شکاف عمیق در ساخت اجتماعی، با تعارض عقاید و باورها نیز همراه خواهد شد . در اصطلاح جامعه شناسی این حالت را آنومی (Anomy) معادل ناهنجاری، نابسامانی و یا بی هنجاری می نامند . «بی هنجاری رفتاری است که با هنجارهای پذیرفته جامعه متباین است . در شرایطی که جامعه دستخوش تغییرات سریع می گردد، نظیر آن چه در جهان سوم رخ می دهد و دو ساخت متمایز در یک آن در جامعه به چشم می خورد، شاهد تنوع رفتارها، پراکندگی آنان و فقدان نظم و سیاقی معین هستیم » . (6) چنانکه در مواجهه یک دختر تحصیل کرده امروزی و با توقعات متمایز با نسل گذشته، با سنت های غالب در جامعه و ناهماهنگی بین آنها، مشکلات عدیده ای بروز می کند .
دکتر حسین عشایری در این زمینه می گوید: «با افزایش زنان تحصیل کرده در جامعه توقعات این قشر نیز تغییر کرده است و وقتی مجبور می شوند که در قالب سنتی گذشته زندگی کنند، دچار تضاد می شوند» . (7) در واقع آن چه که بیش از تحصیلات در این زمینه مؤثر است، تبلیغات یک سویه سیاست بازان در مورد حقوق زنان است . برخی جریان ها با توجه به اسارت چندین صد ساله زنان در دوران ستم شاهی و با شعار زیبای «آزادی » به مطرح کردن بحث «حق و حقوق » زنان می پردازند . غافل از آن که اولا حقوق را باید به همراه تکالیف و اخلاق آموزش داد و خواستار شد . دوم این که اجرای بسیاری از حقوق، نیازمند بستر فرهنگی مناسب است . دامن زدن به حق طلبی به ویژه در میان دختران و زنان نوجوان و جوان، در صورتی که جامعه حاکم بر آن، ظرفیت پذیرش آن حقوق را نداشته باشد - هرچند فی نفسه آن حقوق صحیح و مطابق شرع باشند - دامن زدن بر مشکلات و پدید آوردن آنومی در جامعه را به دنبال خواهد داشت . دکتر حمید عبداللهیان، جامعه شناس و مدرس دانشگاه، در این زمینه می گوید: «در تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که در حال حاضر، فعالیت زنان در حوزه های فرهنگی بیشتر است و زمانی که فرهیختگی زنان افزایش پیدا می کند، آنان مسلما متقاضی کار می شوند . بنابراین، حالت ویژه ای به وجود می آید و باعث می شود، اولا زنان روشنفکرتر و ثانیا در حوزه های مدیریت، سیاسی و فرهنگی نیز دخالت کنند . این مساله خوب است، اما نباید فراموش کرد جامعه ما هنوز بینش های سنتی دارد و شاید این رشد ناگهانی را نپذیرد که باعث بروز مشکلاتی مانند بالا رفتن سن ازدواج، آمار طلاق و . . . می شود . زنان شاغل، دیگر حاضر به پذیرفتن هر شرایطی نیستند . مدتی زمان لازم است تا مردان به لحاظ فرهنگی و فکری خود را با پیشرفت فکری زنان متعادل کنند . در نتیجه با قبول شرایط جدید، زندگی و روابط خانوادگی خود به خود به یک تعادل خواهد رسید .» (8)
واقعیت های پنهان
آن چه گذشت لایه بیرونی اطلاعاتی است که به عینه در جامعه با آن ها روبرو هستیم و مطالعات روان شناختی و جامعه شناختی بر آن مهر تایید می زند . اما همین اطلاعات با دیدی دیگر می تواند احتمالاتی را که در آینده با آنها مواجه هستیم، به تصویر بکشاند . فرضیاتی که برخی واقعیات موجود، احتمال وقوع آن ها را تایید می کند، ولی صحت و سقم نهایی را، آینده پیش روی ما مشخص می کند . بیان این فرضیات به ما کمک می کند تا در برنامه ریزی های کلان کشور احتمالات موجود را مورد توجه قرار دهیم .
ناکارآمدی ساختار آموزش عالی
روند صعودی پذیرفته شدگان زن، در دانشگاه های کشور، از سال 1372 به بعد، را می توان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد و تحلیل های متعددی از این روند ارائه کرد . پژوهش های انجام شده، بیانگر این است که تقاضای اجتماعی زنان برای آموزش عالی بیشتر متاثر از انگیزه های غیر اقتصادی مانند شان و منزلت اجتماعی، فرهنگی و علاقه صرف به دانش اندوزی (و نه اشتغال) است . تبدیل شدن مدرک دانشگاهی به یک کالای لوکس و تجملی، این احتمال را به وجود می آورد که مردان به این نتیجه رسیده اند که تحصیلات کلاسیک و مدارک دانشگاهی برای ایجاد یک زندگی ایده آل و حتی یک زندگی در سطح رفاه معمول جامعه، کافی نیست . به عبارت دیگر، فاصله بین آموزه های دانشگاهی و مشاغل موجود در جامعه و نیز درآمد متکی به این تحصیلات، کفاف زندگی آینده مردان را نمی کند . چنان که «برآوردها نشان می دهد تا سال 1383 تقاضای اجتماعی مردان برای ورود به دانشگاه و آموزش عالی رو به کاهش است » . (9) و این به معنی آن است که عامل اصلی ای که موجب افزایش میزان حضور زنان در دانشگاه ها شده است، عدم استقبال مردان است و نه اقبال زنان; چرا که به نظر می رسد، تحصیلات دانشگاهی نه نیازهای تکنیکی و مهارت های فنی مردان برای فعالیت و کار را برآورده می کند و نه احتیاجات مادی آنان را و نه حتی آنان را به اغنای روحی می رساند . متاسفانه این عدم هماهنگی بین نیازهای مادی و معنوی محصلین و برنامه های آموزشی، ریشه در دوره های آموزشی پیش از دانشگاه دارد و مسؤولان آموزش و پرورش یکی از عوامل ترک تحصیل دانش آموزان را «عدم تناسب اهداف دوره تحصیلی با نیازهای واقعی دانش آموزان » (10) اعلام می کنند . حتی برخی از کارشناسان معتقدند که «متاسفانه بین آموزش های مقاطع مختلف تحصیلی و نیازهای اقتصادی جامعه، هیچ گونه هماهنگی وجود ندارد» ، (11) و این ضعف ها و کاستی ها در نظام درسی دانشگاه شدت می یابد . با توجه به نوع نگرش زنان به تحصیلات عالی، افزایش تعداد زنان در دانشگاه ها، لزوما به معنای افزایش نیروی کار متخصص و کارآمد در حوزه های اقتصادی کشور در آینده نخواهد بود .
عدم حضور مردان در دانشگاه ها نیز به معنای روی آوردن آنان به مشاغل آزاد است . با توجه به ساختار فعلی اقتصاد کشور، مشاغل مورد اقبال مردان کارهایی هستند که نه جنبه تولیدی داشته و نه نیازمند تخصص و تحصیلات چندانی است . به عبارت دیگر، واسطه گری و دلالی، مانند معاملات املاک و بنگاه فروش اتومبیل، عمده ترین مشاغلی هستند که به آن ها روی آورده می شود . کارهایی که پرسود و کم زحمت هستند . آینده صنعت، کشاورزی و تولید ما با توجه به رویکرد زنان به آموزش عالی و توجه مردان به مشاغل آزاد، مبهم خواهد بود .
امنیت شغلی
بر اساس اطلاعات آماری شرکت کنندگان در آزمون ادواری، 64 درصد متقاضیان اشتغال، زن بودند . آمار بالای زنان متقاضی کار در ادارات دولتی، بیانگر این نکته است که اولا زنان برای کار کردن، خواستار حضور در محیطی سالم هستند و به مؤسسات خصوصی و غیر دولتی اعتماد چندانی ندارند . دومین نکته ای که از این آمار می توان به آن رسید، این است که مردان به این باور رسیده اند که مشاغل دولتی نمی تواند زندگی و رفاه مورد نظر ایشان را تامین کند و مردان تحصیل کرده، پس از مشاغل آزاد، تمایل به کار در ادارات و مراکز خصوصی و غیر دولتی دارند . که هر دو مورد حایز اهمیت بوده و مسؤولان دولتی باید به آن توجه نمایند .
آینده بنیه تخصصی کشور
با آن که مطابق تحقیقات به عمل آمده، بیش از 70 درصد پذیرفته شدگان دوره کارشناسی دانشگاه ها را زنان تشکیل می دهند، اما فقط 5/25 درصد افراد کارشناسی ارشد و 7/23 درصد افراد دکترای تخصصی و 49/48 در صد افراد دکترای حرفه ای را زنان تشکیل می دهند . (12) این روند نزولی حکایت از موانع و مشکلات اجتماعی و اقتصادی و نیز روحی و روانی دارد که بر سر راه تحصیلات تکمیلی زنان قرار دارد . و این در حالی است که مطابق آن چه گذشت، میزان متقاضیان مرد برای ورود به دانشگاه با سیری نزولی مواجه است و این به معنی رکود و رخوت جامعه علمی و تخصصی کشور در آینده خواهد بود .
از سوی دیگر، چون فرصت های شغلی در کل جامعه در حال افزایش نیست و رشد فارغ التحصیلان دانشگاه ها بسیار بیشتر از میزان افزایش فرصت های شغلی برای افراد تحصیل کرده است و نیز کارفرمایان و اشتغال آفرینان تمایل به جذب نیروهای ماندگارتر و کارآتر دارند، جذب زنان در بیشتر مشاغل تخصصی کاهش می یابد و این با اهداف برنامه های کلان کشور برای توسعه و ترقی کشور منافات دارد .
آفت ناگهانی نیروی کار
چنان که در دومین بخش این سلسله مقالات آمد، یکی از ویژگی های کار زنان «سیکل سنی » و تواتری بودن اشتغال ایشان است . سیکل سن اشتغال زنان نشان می دهد که بیشتر آنان در دوران بارداری و پس از تولد اولین فرزند، تمایلی به ادامه کار - حداقل به صورت تمام وقت - ندارند و با افزایش تعداد فرزندان، این عدم تمایل بیشتر می شود . افزایش تعداد زنان در بدنه اقتصادی کشور، با توجه به این که اغلب آنان در رده سنی جوان قرار دارند، ممکن است که در دراز مدت ما را با افت نیروی کار تمام وقت مواجه کند . هم زمان بودن سن ازدواج و باروری این زنان، به اضافه تمایل اغلب آنان به ترک کار پس از تولد اولین فرزند، در واقع این احتمال را به وجود می آورد که در یک مقطع زمانی نیروی فعال و با تجربه، خانه نشین شوند و واحدهای صنعتی و تولیدی کشور را دچار دردسر سازند .
فردای ما، با توجه به آن چه گذشت، چندان روشن نخواهد بود . مسؤولان و مردم و نسل آینده باید با انواع مشکلات و امراض جسمی و روحی و کمبودهای اقتصادی دست و پنجه نرم کنند . اما اهداف ما پس از مبارزه و انقلاب، پس از هشت سال دفاع در مقابل هجوم استکبار جهانی، پس از اهدای صدها هزار شهید، جانباز و آزاده، کدام است؟
اهداف ما
توسعه و پیشرفت هر کشور با توجه به راهبردهای کلان و ملی که برای آن طراحی می شود، امکان پذیر می گردد . جمهوری اسلامی ایران، نظامی ارزشی و مبتنی بر احکام الهی است و اهداف اقتصادی و نظامی و . . . آن در پرتو این ارزش هاست که طراحی می گردد . تدوین برنامه های سه ساله و پنج ساله برای توسعه کشور، در ابعاد اقتصادی، در نهایت به منظور اعتلای شرافت و کرامت مقام انسان مسلمان ایرانی در جهان است . در سده اخیر، هیچ کشور و انقلابی به اندازه کشور و انقلاب ما، مورد توجه جهانیان قرار نگرفته است و شاید با سابقه بیست و چهار ساله انقلاب و رهنمودهای امام خمینی (ره) دنیا بیش از همه، از ما انتظار دارد که در ابعاد مختلف توسعه انسانی، توانایی ها و قابلیت های نظام اسلامی را به نمایش بگذاریم . شاید درک مفهوم شهید و شهادت برای جهانیان سخت و یا ناممکن باشد، اما کاهش آمار قتل و جنایت، طلاق، سرقت، اعتیاد، خودکشی، فرزندان نامشروع، فرار از خانه، تعداد زندانیان، کلاهبرداری، زنان و کودکان بی سرپرست، متکدیان و بی خانمان ها، بیماران روانی، خیانت و زنا، فحشا، خشونت در محیط خانواده و هر نوع بزه و ناهنجاری و رشد آمار فرهیختگان و دانش اندوزان، صنعتگران ماهر، مخترعان، مکتشفان و مبتکران، مفسران و محققان، شاعران و نویسندگان و افزایش تولیدات فرهنگی و کتاب و شعر و . . . آنان را متوجه این نکته می کند که فرهنگ شهید و شهادت، هر چه باشد، اثراتی نیکو دارد .
اهداف والای حضرت امام، خواسته تک تک شهدا، جانبازان، آزادگان و مردم از آغازین روزهای انقلاب تا به اکنون، چیزی جز عزت و افتخار و سربلندی ایران اسلامی و اهتزاز پرچم «لا اله الا الله » بر فراز قله انسانیت نبوده است و این مهم زمانی اتفاق می افتد که ما تصویری زیبا از جامعه، خانواده و نسل آتی خود به جهانیان ارائه دهیم .
چه باید کرد؟
بدون شک هیچ کس منکر برخی کاستی ها، ضعف ها و کمبودهایی که در مورد زنان در جامعه وجود دارد، نیست; اما آن چه در نظام جمهوری اسلامی ارزشمند است، این است که بدنه قوانین اساسی و مدنی این نظام به پشتوانه دستورات اسلامی با کمبود و کاستی مواجه نیست . جاری ساختن قوانین مصوب در هر جامعه، نیازمند بستر سازی فرهنگی ای است که اجرای آن قوانین را آسان می نماید و قسمت عمده مشکلات زنان در جامعه ما به این قسمت باز می گردد .
پیوند فرهنگ 2500 ساله ستم شاهی، خرافه جهل و بدعت با فرهنگ اصیل اسلامی، سره را با ناسره درآمیخته و چیزی ساخته است که عامه مردم متاسفانه آن را به نام دین می شناسند و خواستار اجرای آن با نام مذهب هستند . پیرایش این ناخالصی ها از قواره فرهنگ و تمدن و آداب و سنن جامعه ما، از ابتدای پیروزی انقلاب به همت والای امام خمینی (ره) و دیگر اندیشمندان اسلامی آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد . در حال حاضر، این مهم هم همت عالمان دین و مبلغان فرهنگ اسلام اصیل را می طلبد و هم برنامه های جامع و مدون دولتی را . حرکت هماهنگ نهادهای حوزه و دانشگاه و دولت، در جهت ترسیم الگویی کارآمد و در شان زن مسلمان، می تواند بسیاری از مشکلات و موانعی را که بر سر راه توسعه انسانی کشور قرار دارد، از میان بردارد . برای این منظور به نظر می رسد، نکات زیر را باید مورد توجه قرار داد:
پرهیز از نگرش نمادین به زن
سهم زنان از لطمات وصدماتی که در جریان انقلاب و هشت سال دفاع مقدس بر مردم ایران وارد شد، کمتر از مردان نبوده و حتی گاه می توان ادعا کرد که در برخی عرصه ها، بیش از مردان متحمل این سختی ها شده اند . همچنین در هر برهه ای که انقلاب به وجود زنان نیاز داشته، در پای صندوق های رای، تظاهرات، پشت جبهه و . . . آن ها در صحنه حاضر شدند . بنابراین طبیعی است که باید این حضور را حرمت نهاد و از استفاده ابزاری و نمادین از زنان، برای به نمایش درآوردن وحدت و یا توسعه در کشور خودداری کرد . به عبارت دیگر، «زنان نیروی کمکی یا موتورهای یدک توسعه نیستند» (13) ، که در موقع احتیاج آنان را به صحنه آورده و پس از رفع نیاز رهایشان کرد .
ضروری دانستن کار برای زنان
باید توجه داشت که اشتغال زنان تنها از دیدگاه توسعه و مادی حایز اهمیت نبوده، بلکه دلایل دیگری نیز دارد . اشتغال، به زن احساس سازندگی و خلاقیت می دهد و موجب استقلال فکری و مالی وی می گردد که اگر در مسیر صحیح باشد، در مجموع قدرت خانواده را افزایش می دهد همچنین پایگاه اجتماعی - اقتصادی وی را در جامعه تحکیم می بخشد و تاثیر آن نه تنها در شخصیت و رفتار زن، بلکه در روحیات یک یک اعضای خانواده، به ویژه کودکان و به صورت غیر مستقیم در کل جامعه احساس می شود . اشتغال زن مانع یکنواختی زندگی و خستگی ناشی از وظایف تکراری خانه شده و زن را از احساس بطالت و بیهودگی رها می سازد . تحقیقات انجام شده، بیانگر این است که «به موازات افزایش حضور زنان در عرصه های شغلی، آمار خودکشی در این قشر کاسته می شود» . (14) از سوی دیگر، برآورده نشدن نیازهای اجتماعی زنان، از عوامل شیوع اعتیاد در میان زنان جوان، به ویژه زنان تحصیل کرده است . (15)
کار باید مناسب جایگاه زنان باشد
ضروری دانستن کار برای زنان، به معنای اشتغال بی قید و شرط آنها در هر شغل و حرفه ای نیست . زنان در طول تاریخ و در سراسر جهان، عهده دار نقش های همسری و مادری هستند و هیچ مرد و یا ابزار دیگری نمی تواند وظایف اصلی و اساسی آنان را انجام دهد . اضافه کردن وظیفه ای دیگر بر دوش زنان، اضطراب، افسردگی، هراس، وسواس و تنش را در آنان به وجود آورده و یا افزایش می دهد . (16) حتی نامناسب بودن ساعت کار برای زنان، ایجاد خطر می کند . مثلا «احتمال ابتلا به سرطان سینه در زنانی که برای سال های طولانی به کار شبانه می پردازند، بیشتر است .» (17)
تسهیلات ویژه برای کار زنان
برای ایجاد تعادل بین وظایف و نقش های حیاتی زن، به عنوان همسر و مادر از یک سو و نقش های اجتماعی وی به عنوان یک کارگر و یا کارمند، پذیرش کار نیمه وقت و نیز تواتری بودن اشتغال زن، یکی از راه های اساسی است . یعنی زمانی که زن ازدواج می کند و صاحب فرزندانی می شود، باید بتواند شغل خود را به طور موقت رها سازد تا نقش خود را در خانه به صورت کامل ایفا کند و با افزایش سن کودکان، پس از چند سال، باید بتواند آرام آرام به سر کار خود بازگردد و یا از امکان کار نیمه وقت استفاده کند .
مسلم است که وقفه چندین ساله در اشتغال زن و بازگشت مجدد وی به سر کار، بازآموزی و انطباق وی با شرایط جدید را لازم دارد . (18) رها ساختن کار نیمه وقت، از ویژگی های اشتغال زنان است و در سراسر جهان وجود دارد و به فرهنگ اسلامی و یا ایرانی ما مرتبط نیست . «زنان، 90% کارگران نیمه وقت را در انگلستان تشکیل می دهند و در حدود 40% زنان شاغل در اشتغال مزدبگیری، نیمه وقت هستند . بسیاری از زنان پس از تولد نخستین کودک، اگر کار را به کلی ترک نکنند، به کار نیمه وقت انتقال پیدا می کنند . زنان مسن تر که به محض بزرگ شدن کودکانشان به کار مزدبگیری برمی گردند، اغلب - یا به انتخاب خود یا از آن روی که مشاغل تمام وقت معدودی در دسترس آن هاست - مشاغل نیمه وقت می گیرند .» (19)
ارزش گذاری نقش همسری و مادری
فمینیست ها معتقدند، منفعت همه مردان در این است که زنان کارهای خانه را انجام دهند و آن ها از خدمات رایگان زنان در خانه، برای تغذیه، نظافت و . . . استفاده کنند . به همین دلیل، فمینیست ها به شدت به تقسیم کار بر مبنای جنسیت علاقه مندند . از سوی دیگر، «خانه داری » اغلب کاری رایگان و کم ارزش محسوب می شود و کار حقیقی به حساب نمی آید . گسترش دیدگاه فمینیست ها و نیز خودداری جوامع و دولت ها از پذیرش نقش «خانه داری » ، به عنوان مجموعه ای از نقش های همسری و مادری زن، در تولید ناخالص ملی، موجب افت منزلت زنان خانه دار در جامعه شده است . (20) حال آن که اداره امور منزل، مستلزم صرف ساعت ها وقت و انرژی است . در یک پژوهش که در لندن و در سال 1971 میلادی، انجام شد، معلوم گردید که زنان به طور میانگین 77 ساعت در هفته به خانه داری می پردازند و این در حالی است که حداکثر ساعت کار رسمی در خارج از خانه 42 ساعت در هفته است . مطابق این پژوهش، کمترین زمان یعنی 48 ساعت را زنی صرف کرده که کار تمام وقت هم داشته و بالاترین میزان 105 ساعت بود . (21)
کار خانگی زنان نه تنها جلوه ای از مناسبات تولید است و در تولید سرانه و ناخالص ملی مؤثر است، بلکه در حفظ معیارهایی که زندگی را برای مردان تحمل پذیر می سازد، نیز سهم دارد و می تواند فشارهای سیاسی و اقتصادی و نیز تغییرات شدید جامعه را کاهش دهد . زنان برای مصرف درست درآمد خانواده و حفظ استاندارد زندگی تلاش و انرژی چشم گیری به خرج می دهند . علاوه بر آن، مادر جایگاه مستحکمی در ایجاد آرامش روانی فرزندان خود و به تبع آن آرامش جامعه دارد . بر اساس نظر سنجی که توسط سازمان ملی جوانان و با استفاده از نظرات جوانان تمامی استان های کشور انجام پذیرفته، جوانان رابطه خود را با مادران صمیمانه تر از رابطه با پدرانشان توصیف کرده اند . (22) تاریخ نشان داده است که در هر جامعه اگر قرار باشد شان زن ها از آن ها گرفته شود، از مقام مادری به مقام معشوقگی تنزل پیدا می کنند و فقط به جنسیت آن ها توجه می شود . و این در حالی است که اسلام برای تعیین جایگاه و منزلت زنان در داخل خانواده، حریم حرمت را مشخص کرده است . «مادر» محرم بر پسر، داماد، خواهر زاده، برادرزاده، و . . . است، پس نمی توان او را از بابت «جنسیتش » مورد توجه قرار داد، بلکه این صفا، محبت، درایت و اندیشه اوست که مامن دردها و رنج های این مردان می شود و در خارج از حریم خانه «حجاب » و «عفاف » زن حرف آخر را می زند . بازگشت دوباره زن به شان و جایگاه اصلی اش نیازمند بازنگری مجدد به ارزش ها و بها دادن به نقش همسری و مادری زن است .
تامین نیازهای اساسی زنان خانه دار
زنان خانه دار طیف گسترده ای از جمعیت زنان را تشکیل می دهند و در فنون و حرف مختلف هنری، علمی و فنی دارای تخصص و مهارت هستند . معطل نهادن این نیروهای بالقوه، با این تنوع مهارت ها و تخصص ها به سود جامعه و توسعه کشور نیست . فراهم آوردن امکان فعالیت اقتصادی زنان در خانه و سامان دهی آن و حمایت از این فعالیت ها در قالب تشکل های غیر دولتی و تعاونی ها، نیازهای روحی و مادی زنان را تا حد زیادی برآورده می کند . در حال حاضر، قدم های مثبتی از سوی دولت در این زمینه برداشته شده است: طرح ادامه تحصیل زنان خانه دار در رشته کاردانی «مدیریت خانه » ، از طریق صدا و سیما و بدون نیاز به کنکور، طرح بیمه زنان خانه دار بین 20 تا 60 سال و پرداخت حقوق بازنشستگی به آنان، استفاده از همکاری بانوان خانه دار به عنوان رابطین بهداشت در امور زیست محیطی، بهداشتی، حقوقی و آموزشی، از جمله این گام ها است . اما یکی از کارشناسان از این نیز فراتر رفته و معتقد است: «برای حصول آرامش نسل آینده و احتراز از این همه پریشانی و نابسامانی، نظر من این است که با به کارگیری کلیه امکانات موجود و راهنمایی دختران جوان جهت ادامه تحصیل و کسب علم در راه هایی که به حفظ سلامت جسم و روان خودشان منتهی می شود، کمک کنیم و به تدریج به آن ها تفهیم کنیم که قبول شدن در کنکور دلیل علاقه مندی به تحصیل در آن رشته نیست و آدمی برای حفظ جسم و روان خود و یا به دست آوردن مبلغی معتنابه جهت اداره زندگی، نباید به هر دری که باز بود، روی آورد که علاوه بر حفظ جسم و روانش، سبب تغییر حالت روانی و خصال مادری اش نشود، تا به عوض ساختن مادری مهربان و فرزانه، دوستدار و علاقه مند به تربیت فرزند، فردی خشن و تندخو، طلبکار و پرمدعا نگردد . آری بهتر است برای حصول آرامش روانی در جوانان و در نتیجه، حفظ سلامت جامعه، به مادران حقوق وظیفه بپردازیم و سعی داشته باشیم، در صورت امکان، مسؤولیت های سنگین اجتماعی را از مردان فعال طلب کنیم و چنان چه معمول است، مردان را در حقیقت به خدمت مادران وظیفه شناس بگماریم .» (23)
مسؤولیت حوزه
در نهایت، حمایت از زنان شاغل نیازمند نگرش جدی دولت مردان به مسائل و امور زنان به مثابه یک مساله کلان و ضروری کشور است . لوایح، قوانین، طرح ها و برنامه های دولتی باید به گونه ای باشند که از این پتانسیل اجتماعی به عنوان یک فرصت برای توسعه همه جانبه کشور استفاده شود و نیز باید سمت و سوی این برنامه ها به صورتی باشد که از وارد آمدن فشار مضاعف به زنان جلوگیری شده و کیان خانواده تحکیم گردد .
اما همان گونه که گذشت، پدیده آنومی و نابسامانی اجتماعی به تقابل بین ارزش های سنتی و مالوف جامعه، با ارزش های نوین دامن زده است و شیوع غربزدگی نیز در میان نسل جوان به حد نگران کننده ای رسیده است . اگر در گذشته زن به دست متحجران و با نام دین، مجبور به ماندن در خانه بود و حتی از اموری چون تحصیل و فعالیت های مفید اجتماعی منع می شد، امروز خروجش از خانه، خارج از اراده او و بر اساس انگیزه های غیر اصیل و تحت تاثیر تبلیغات سیاست بازان و دشمنان ما در داخل و خارج می باشد . یکی از علل این امر را می توان «عدم ارائه الگوهای موفق ارزشی » در داخل کشور دانست . دشمنان انقلاب نیز با تهاجمی همه جانبه، برای دیکته کردن الگوها و ارزش های زن غربی به دختران جوان جامعه ما، از طریق ماهواره، اینترنت، موسیقی و فیلم های نامناسب، تلاش مضاعفی را انجام می دهند و برای از بین بردن توان مقابله جوانان ایرانی در حوزه های فرهنگی و هنری سرمایه گذاری زیادی کرده اند . (24)
در این میان، هر یک از نهادهای فراکسیون زنان مجلس، مراکز و سازمان های دولتی و غیر دولتی زنان و نیز دولت، مجلس، احزاب، دانشگاه ها و حوزه، وظیفه ای خاص خود دارند و به فراخور جایگاه خود باید به حل گوشه ای از مشکلات زنان شاغل، به ویژه زنان سرپرست خانوار بپردازند . در این میان، ارائه الگوهای برآمده از آموزه های اصیل دین و سیره معصومین (علیهم السلام)، که با نیازها و مقتضیات عصر حاضر انطباق داشته باشند، اصلی ترین وظیفه حوزه های علمیه است . برای این منظور، باید خواسته های فطری و اصیل زن برای همسری کردن، مادر بودن، سازندگی و رشد مورد توجه قرار گیرد و برای او در قالب الگویی کارآمد، این فرصت فراهم شود که مطابق استعدادها و توانایی هایش در پرتو احکام و دستورات دین اسلام، به فعالیت بپردازد . از سوی دیگر، زندگی کسانی که به گونه ای خود را منتسب به حوزه علوم دینی می سازند، همواره مورد توجه مردم بوده و به عنوان الگوهای عملی برخاسته از سیره نبوی، به زندگی آن ها توجه می شده است . وسعت اندیشه و کلام حضرت امام خمینی (ره) و قداست خون شهدای این انقلاب نیز موجب گشته تا مخاطبان انقلاب و نظام ما، جهانیان باشند . مجموعه این امور، تلاش دو چندانی را از علما، اساتید و حتی طلاب حوزه های علوم دینی می طلبد تا در انتخاب ها و نوع زندگی خود چیزی فراتر از خواسته های شخصی و فردی خود را مورد توجه قرار دهند و ان شاءالله موجب مباهات امام شهیدان (ره) شوند .
«ما مفتخریم که بانوان و زنان پیر و جوان و خرد و کلان در صحنه های فرهنگی و اقتصادی و نظامی حاضر و همدوش مردان یا بهتر از آنان در راه تعالی اسلام و مقاصد قرآن کریم فعالیت دارند . . . . و از محرومیت هایی که توطئه دشمنان و ناآشنایی دوستان از احکام اسلام و قرآن بر آن ها، بلکه بر اسلام و مسلمانان تحمیل نمودند، شجاعانه و متعهدانه خود را رهانده و از قید خرافاتی که دشمنان برای منافع خود به دست نادانان و بعضی آخوندهای بی اطلاع از مصالح مسلمین به وجود آورده بودند، خارج نموده اند .» (25)
پی نوشت ها:
1) روزنامه جام جم، 1/10/81 .
2) روزنامه سیاست روز، 30/10/81 .
3) همان، 6/11/81 .
4) ر . ک: روزنامه جام جم، 3/10/81 .
5) روزنامه آفتاب یزد، 3/11/81، به نقل از زهرا شجاعی .
6) باقر ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 128 .
7) روزنامه هم بستگی، 18/10/81 .
8) روزنامه جام جم، 11/9/81، پاکسیما مجوزی، مقاله «زنان کار، زنان زندگی » .
9) روزنامه هم بستگی، 8/10/81، به نقل از رئیس مؤسسه کار و تامین اجتماعی .
10) روزنامه جوان، 19/10/81 .
11) روزنامه آفتاب یزد، 23/10/81 .
12) ر . ک: روزنامه اعتماد، 26/10/81 .
13) آفتاب یزد، 25/10/81، به نقل از زهرا شجاعی .
14) روزنامه انتخاب، 3/11/81 .
15) ر . ک: روزنامه هم بستگی، 18/10/81 .
16) ر . ک: همان، 28/9/81 .
17) روزنامه سیاست روز، 29/11/81 .
18) باقر ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ص 181 .
19) آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ص 546 .
20) ر . ک: پاملا آبوت و کلر والاس، جامعه شناسی زنان، ص 180- 170 .
21) ر . ک: همان، ص 178 .
22) روزنامه سیاست روز، 29/10/81 .
23) روزنامه اطلاعات، 1/11/81، دکتر علی پریور، مقاله: «مادران دانا و توانا، فرزندان لایق می پرورند» .
24) ر . ک: روزنامه رسالت، 22/10/81، به نقل از دکتر میرباقری، رئیس سازمان ملی جوانان .
25) تبیان هشتم، جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (س)، ص 205 .
پدیدآورنده: مهتاب رضاپور
شمیم یاس :: اردیبهشت 1382، شماره 2