تاريخ : دوشنبه 8 فروردین 1390  | 1:01 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : زنان و اشتغال

 مقدمه

در طبقه بندی موضوعات مربوط به زنان و بررسی آن، بعضی عناوین مانند تحصیل زنان، اشتغال زنان، حق طلاق، حضانت فرزندان، حق مالکیت بیش از سایر عناوین مورد توجه و دقت گرفته است.

 

...

محور : زنان و اشتغال

 مقدمه

در طبقه بندی موضوعات مربوط به زنان و بررسی آن، بعضی عناوین مانند تحصیل زنان، اشتغال زنان، حق طلاق، حضانت فرزندان، حق مالکیت بیش از سایر عناوین مورد توجه و دقت گرفته است.

موضوعات فوق را به دو شکل کلی می توان بررسی نمود:

1- با نگرش مقطعی به موضوع، بدون در نظر گرفتن ابعاد آن و ارتباط موضوع با سایر موضوع ها;

2- توجه به ریشه و مبنای موضوع و ملحوظ داشتن رابطه آن موضوع با علت پیدایش آن در تحلیل و بررسی.

مسلما هر یک از روش های فوق نتیجه ای متفاوت و خاص خود را خواهد داشت. بررسی سطحی موضوع نه تنها نمی تواند آسیب شناسی عمیق را نتیجه دهد، که از ارایه راه حل برای رفع معضل در همان مقطع نیز عاجز است.

موضوعی که در این مقاله با نگرش دوم و نقد نگرش اول به آن پرداخته می شود موضوع «اشتغال زنان » است.
تعریف اشتغال

در هر نوع بررسی سؤالی که ابتدا به ذهن متبادر می شود تعریف خود «موضوع » می باشد که اشتغال و شغل یعنی چه؟ منظور از طرح عنوانی مانند وضعیت اشتغال زنان چیست؟ با دو نگرشی که در ابتدای مقاله ذکر شد، دو نوع پاسخ برای این سؤال می توان یافت:

الف - اشتغال به معنای حضور در ساختار اجتماعی آن هم بدلیل بهره وری اقتصادی;

ب - اشتغال به معنای دارا بودن سهم تاثیر در تکامل جامعه.

1- با فرض پذیرش تعریف اول که تعریفی ساخته شده در سطح بین المللی و ترجمه [Employment] است و امروز نیز تقریبا کلیه مطالعات بر مبنای این تعریف انجام می گیرد، دارای محدودیت های بسیاری است. اشتغال در این شکل به معنای دارا بودن پست رسمی درون یک ساختار (اعم از دولتی یا خصوصی) است که شاخصه ای برای گردآوری آمار رسمی در کشور برای مقایسه در سطح جهانی می باشد.

این شاخصه تعیین کننده معیارهای دیگر; مانند میزان سواد، کارآیی، و نهایتا تشخص اجتماعی می باشد. این نگرش به دلیل محدودیت، بسیاری از مشاغل یا مشغولیت ها را که مستقیما سود اقتصادی ندارد، حذف می کند.

2- با پذیرش فرض دوم، یعنی مؤثر بودن در تکامل جامعه، نمونه هایی می توان یافت که به معنای اول و متداول شاغل نیستند، ولی در تغییر وضعیت سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی جهان نقش مهم و اصولی داشتند.

حضرت امام خمینی رحمه الله با این تعریف، در تمام زندگی خود شاغل بود، به معنای مشغول بودن به «نجات یک وهله از تاریخ بشر» و «ایجاد یک نقطه عطف در تکامل مدیریت عالم » که منتهی به یک انقلاب عظیم جهانی گردید.

پیامدهای اشتغال امام خمینی رحمه الله گستردگی قیام در جهان مستضعفان است که با ارتحال ظاهری، کار وی متوقف نشد و لذا فرمایش مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) که «امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است » عملا محقق شده است. فردی که هر روز هزاران نفر را به راهی می خواند که راه نجات انسان ها است و همه روزه به طرفداران وی اضافه می شود، طرفدارانی که با راه او سوگند وفاداری می خورند.
تعریف اشتغال زنان در سه سطح

اشتغال زنان در سه سطح خرد، کلان و توسعه تعریف می شود:

1- اشتغال برای تامین زندگی خصوصی (زندگی خانوادگی) ;

2- سهیم بودن در ایجاد عدالت اجتماعی - سیاسی - فرهنگی - اقتصادی یا نظام موازنه (زندگی اجتماعی) ;

3- اشتغال به معنای سهیم بودن در تکامل (زندگی تاریخی) .

1. اشتغال در عرف اجتماعی امروز (سطح خرد)

تعریفی که امروز از اشتغال زنان ارائه شده و موضوع مطالعه و بررسی و ارائه راه حل قرار گرفته، اگر نتوان گفت که کاملا، ولی به جرات می توان گفت قریب به اتفاق فعالیت ها در جهت تایید تعریف در سطح اول، یعنی تامین زندگی خصوصی و پرداختن به موضوع در سطح خرد می باشد. با بزرگ نمودن موضوعات شخصی و ناهنجاری های ناشی از آن، رفتارهای فردی محور تحقیق و بررسی در موضوعات مربوط به زنان، بویژه وضعیت شغلی آنان است و تقریبا هرگز از سهیم بودن زنان (آن هم زنان انقلابی ایران) در تکامل و تغییر جهت توسعه جهانی سخنی به میان نمی آید.

بررسی در سطح خرد و تعریف اقتصادی از اشتغال، تبلیغ و اشاعه این مطلب است که زنان باید بتوانند با دارا بودن شغل خارج از منزل به استقلال اقتصادی دست یابند، تا به شوهر وابسته نباشند یا در اجتماع حضور داشته باشند.

در این شکل که به تکامل تاریخی و ریشه ناهنجاری های اجتماعی توجه نمی شود و خود محوری اصل قرار می گیرد، به طور طبیعی فریفته گری فردی و تبرج برای فریفتن دیگران هدف می شود و آنگاه معنی اصلی هنر زن بودن در تجمل و تفاخر قابل مشاهده است. نمونه بارز و عینی این نگرش را می توان در ترویج و تبلیغ آموزشهایی در موضوعات آرایش و زیبایی، سفره آرایی، پخت و پز تجملی، کلاس های هنرهای دستی تزیینی، که موجب تفاخر و توجه به دنیا برای دنیا می شود، مشاهده نمود. فریفته گری در چشایی، و بینایی به عنوان نمونه هنر عینی زن بودن تلقی می شود و اشتغال، اگر هم بخواهد گسترده تر از معنای دارا بودن شغل رسمی تلقی شود، این قبیل آموزش ها و مشغولیات را شامل می شود.
1/1. عوارض ناشی از تعریف اقتصادی و خرد از اشتغال

حاصل چنین نگرشی، تحقیر کرامت زن و تضعیف توانایی های روحی و ذهنی زنان می باشد. تنزل جایگاه زنان به سطح خرد و فردی و پافشاری بر احقاق حقوق خرد به جای تنظیم برنامه حضور زنان در انقلاب ها و در نظام موازنه ی عدالت اجتماعی، رشت شدن ناهنجاری هایی خواهد بود که معلول نظام توزیع قدرت، توزیع اطلاع و توزیع ثروت است و موجب انحراف از مسایل اصولی می شود که زنان باید به آن بیندیشند و در آن جهت حرکت نمایند. از جمله مسایل اصولی، تفکر و اندیشه در زیر بنای تعاریف عمومی و پیشنهاد در تغییر و تحلیل معیارهای پذیرفته شده در سطح جهان است.
2. اشتغال به معنای سهیم بودن در نظام موازنه اجتماعی

سهیم بودن در ایجاد نظام موازنه اجتماعی، که یک درجه از پرداختن به موضوعات شخصی بالاتر است، توسط تشکیل گروهها و انجمن ها و تلاش در فعالیت های گروهی و ایجاد عدالت برای قشر زنان صورت می گیرد که آن هم با نگرش توسعه ای فاصله دارد.

موازنه اجتماعی از طریق سهیم بودن در تخصیص های کلان و مسؤولیت پذیری زن نسبت به ارتقاء راندمان عوامل اجتماعی در گسترش عدالت سیاسی، عدالت فرهنگی و عدالت اقتصادی ایجاد می شود. اگر چه این کار توسط تشکل های اجتماعی و سازمانی صورت می گیرد، ولی علت به وجود آمدن تشکل ها و سازمان ها ایجاد انگیزه و حساسیت نسبت به مسایل کلان جهانی و شناخت ریشه ستم گری و ستم کشی و مقابله با آن است و این امر نهایتا برای موضع گیری در ایجاد عدالت سیاسی و بالا بردن حضور در تصمیم گیری است .

به عبارت دیگر، نه تنها حساسیت زنان باید نسبت به عدل و ظلم در ابعاد سه گانه سیاست، فرهنگ و اقتصاد جهت داده شود، که خود به عنوان مسؤول گسترش ایثار (در سیاست)، مسؤول گسترش هنر (در فرهنگ) و مسؤول گسترش زهد اجتماعی و نه زهد فردی (در اقتصاد) در جامعه باید شناخته شوند.
3. اشتغال زنان به منظور توسعه و تکامل

در شکل سوم، شاغل بودن به معنای رها کردن زنان از افکار خرد و خود محورانه به افکار بلند و خداگرایانه تعریف می شود. با تعریف تکامل گرا، زنان بسیاری که در جامعه فعال هستند، با خدماتی که ارائه می دهند، در توسعه سهیم شده و جزء شاغلین محسوب می شوند.

توسعه در صورتی حاصل می شود که محور زندگی زن، تکامل تاریخ باشد; یعنی در سطوح دوم و سوم پیشرفت، تعریفی که برای موازنه اجتماعی داده می شود جدا از محور تاریخی نیست و در زندگی خصوصی نیز حق بهره وری زن مستقل از عدالت و تکامل تعریف نمی شود. به عبارت دیگر اگر مورد اشتغال تکامل تاریخ باشد، عمده ترین وظیفه زن حتی در خانه (مقیاس خرد) ایجاد شرایط تولید ایثار و آموزش ایثار خواهد بود.
1/3. زنان مؤثر در تکامل تاریخ

در این تعریف، زنانی که دارای نقش اساسی در تاریخ اسلام و شیعه و به تبع آن در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی داشتند شاغل به حساب می آیند. در حالی که با تعریف معمول، زنان بزرگی که در تاریخ شیعه در تکامل تاریخ تاثیر داشتند غیر شاغل محسوب می شوند. به علاوه شعرا و ادبای بزرگ ایران شاغل به حساب نمی آیند; زیرا درآمد اقتصادی نداشتند. لذا ملاک و سنجش جایگاه زنان، به صورت فردی یا گروهی باید این باشد که هر فرد چه میزان از تعهد خود را نسبت به تکامل بهتر می تواند انجام دهد.

به میزان تاثیری که یک زن در تکامل انسانیت و پرورش ایثار دارد (چه با دارا بودن شغل اجتماعی، چه خانه دار بودن و چه با فعالیت های گوناگون دیگر) در جامعه دارای ارزش و احترام است و برای دیگران الگو و نمونه قرار می گیرد.
1/1/3. زنان مؤثر در تولید ایثار

اگر در جامعه توسعه ایثار، اصل و محور قرار گرفت، مدیریت آن به دست زنان، که مجری پرورش محبت در جامعه هستند خواهد بود. به عبارت دیگر، استراتژی این جامعه به گونه ای می شود که کرامت انسان بالا رود و به جای استکبار، ایثار و در جای ظلم، محبت بوجود آید. عوامل اجتماعی که می تواند محبت را ایجاد کرده و توسعه دهد، زنان هستند. لذا از این طریق زنان حضور مستقیم در تکامل خواهند داشت.
2/1/3. زنان در خدمت فرهنگ بیگانه

زنی که درآمد کلان از کار در یک شرکت خصوصی یا سازمان دولتی دارد، و آن را در یک خود کامگی و حرص هزینه کرده یا برای تبلیغ فرهنگ غرب خرج می کند، در این گروه قرار دارد که در بهینه سازی وضعیت جامعه باید از احترام و تجلیل کمتری نسبت به کسی که در خدمت نظام اسلامی است و زندگی ساده و کم تجملی دارد، برخوردار گردد.

لذا با تعریف اشتغال به معنای میزان سهم تاثیر در تکامل، سهم تاثیر زن ها بیش از این که در سازمان خدمات دولتی قابل تعریف باشد، در فرهنگ نظام استکباری تعریف می شود و اگر نسبت تاثیر و کارآیی شخص را در سمت وی ضرب کنیم، به میزانی که سمت و منصب اجتماعی زن بالا می رود (و به عنوان الگو در جامعه مطرح می شود)، میزان تاثیر کار آمدی او در آن سمت ضریب پیدا می کند و بنابراین زنی که دارای مسؤولیتی هست و عملکرد خوبی ندارد در واقع قبح بد بودن را از بین می برد و معنای خوبی را عوض می کند.
2/3. هدف اشتغال در چند سطح

در یک نمونه می توان سیر توجه به انجام یک فعالیت شغلی سطح خرد و شخصی تا سطح توسعه ای را نشان داد:

وقتی زنی بافتن یک ژاکت را برای همسر یا فرزندش به عهده می گیرد، چند هدف در چند سطح می تواند داشته باشد:

الف- توجه به تفاخر و تجمل گرایی (گرایش فردی) ;

ب- توجه به هزینه زندگی و صرفه جویی در اقتصاد خانواده (گرایش خانوادگی) ;

ج- توجه به نظام اجتماعی و دولت و انجام کار به منظور صرفه جویی در مصرف ارز کشور (گرایش ملی و دولتی) ;

د- توجه به نظام اسلامی و رساندن صدای اسلام به جهان (توجه به اسلام) ;

در شکل آخر، آن زن توجه دارد که اگر کشور مقروض باشد، جایگاه آن در سطح جهانی ضعیف می شود و نمی تواند صدای رهبری و صدای اسلام را به جهان برساند.

در دو سطح اول، لذت بردن از خود، محور و اصل است. در سطح سوم (یعنی ارتباط کلان) لذت بردن از غیر خود و در سطح نهایی لذت بردن خود از یک محور پرستش در انجام فعالیت مورد نظر است.

بر اساس آن چه که تاکنون بیان شد، دو هدف کلی را می توان به عنوان زیربنای برنامه های اجتماعی ذکر نمود:

1- اصل بودن فرد;

2- اصل بودن تکامل اجتماعی.

اگر شکل دوم به عنوان هدف و مبنای برنامه قرار گیرد، یعنی فرد برای تکامل اجتماعی فدا شود، آن وقت زنانی که زندگی خود و خانواده را وقف تکامل جامعه نموده اند، مانند همسران و مادران شهدا، همسران جانبازان و سایر زنانی که ایثار گرانه زندگی مالی و وقت خود را وقف رسیدگی به نیازمندان در سطح ملی و جهانی نموده اند، زنانی با فرهنگ، دارای کرامت انسانی و نهایتا «مشغول » هستند که اشتغال آنها مورد احترام جامعه است.
4/3. سازمان مطلوب برای اشتغال زنان

برای این که زنان بتوانند در تغییر تعریف هنر و زیبایی شناسی در جهت الهی نقش محوری داشته باشند، باید ابتدا سازمانی تاسیس کنند که زنان در آن سازمان با حفظ خصوصیات زنانگی، خود را مسؤول گسترش عواطف جامعه بدانند. عواطفی که حساسیت آن روی ایثار است یا حساسیت های که منجر به فهم شیوه هایی برای رشد هنر خاصی است و هنری که در توسعه اندیشه نقش دارد و نهایتا سازمانی که بتوانند موضع گیری زن ها را تغییر دهد.

پدیدآورنده: دکتر ثریا مکنون

شمیم یاس :: فروردین 1381، پیش شماره 9



نظرات 0