تاريخ : دوشنبه 8 فروردین 1390  | 1:11 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : زنان و اشتغال

سیاسى اجتماعى / زن و توسعه

میزان مشارکت و اشتغال، یکى از شاخص هاى اصلى نوسازى اقتصاد ملى و توسعه اقتصادى محسوب مى شود و میزان و نحوه مشارکت اقشار مختلف مردم از جمله زنان در فعالیت هاى اقتصادى یکى از عوامل و شاخص هاى امر توسعه مى باشد. با اینکه الزام اقتصادى اشتغال و مشارکت زنان، هم اینک در بسیارى از کشورهاى جهان به عنوان بحثى جدى مطرح مى باشد و لکن هنوز در کشورهاى در حال توسعه تعادل قابل قبولى مابین فعالیت هاى زنان و مردان وجود ندارد. به عنوان مثال چنانچه هزینه کارگران زن بالا باشد این امر سبب ترجیح دادن کارگران مرد مى شود. از طرف دیگر با توجه به موضوع بارورى و مرخصى زایمان، زنان در مقایسه با مردان شانس کمترى در احراز مشاغل دارند. این مشکل بخصوص در کشورهایى که هزینه ایجاد و اداره مهد کودک بر عهده کارفرما مى باشد سبب استخدام کمتر زنان مى شود. در این کشورها چون کارفرما از هزینه مادرى آگاه است، رغبت کمترى نسبت به استخدام زنان از خود نشان مى دهد.

از جمله مسائل اقتصادى دیگر، صاحب سرمایه نبودن زنان است. در بسیارى از مناطق کشورهاى در حال توسعه، حق مالکیت و اداره اموال به شکل قانونى یا در عمل از زنان سلب مى شود. لذا در بسیارى از مشاغل، زنان امکان راهیابى و ایجاد کارگاه و بنگاه تولیدى را ندارند چرا که بسیارى از امور و مشاغل (به ویژه بخش خصوصى) مستلزم سرمایه گذارى یا خرید سهام افراد است که زنان از برخوردارى از چنین حقوقى محروم مى باشند.

آموزش، یکى از زمینه هاى زیربنایى تقویت آگاهى افراد است که موجب مى شود تا افق هاى روشن ترى را فرا روى آنها قرار بدهد. یکى از ابعاد مهم و برجسته آموزش این است که دامنه فرصت ها و چشم انداز وسیع ترى از انتخاب و اختیار را در مقابل انسان ها مى گشاید و آنان را نسبت به پذیرش اندیشه هاى برتر پذیرا و توانا مى سازد. تجربه زندگى ثابت کرده که زنانى که حتى تا حدودى از موهبت آموزش ابتدایى برخوردارند، مدیران توانمندى براى اداره منابع خانه دارى بوده و در زمینه فعالیت هاى مربوط به تندرستى، بهداشت، تغذیه و تعلیم و تربیت و ... موجبات ارتقا و بهزیستى خانواده و اعضاى خانواده را فراهم مى آورند.

به علاوه آموزش و پرورش صحیح و متعهدانه، این امکان را براى زنان میسر مى سازد که بر پیشداورى هاى غلط اجتماعى فایق آمده و سررشته زندگى را خود به دست گیرند و جایگاه و هویتى متناسب شئون یک زن بیابند و از این طریق هر چه بیشتر در عرصه هاى اقتصادى و اجتماعى مشارکت داشته باشند.

بر عکس، محروم ماندن از آموزش و پایین بودن سطح آگاهى و معلومات، دامنه انتخاب زنان را تنگ و وابستگى شان را تشدید نموده و در خانواده و زندگى عمومى نقشى حاشیه اى خواهند داشت.

به همین ترتیب بى سوادى به عنوان یک معضل اساسى مطرح و دیگر عوامل و شرایط نیز نظیر شغل، تندرستى، نگرش به مشکلات، درک عمومى و اجتماعى و قدرت تحلیل و حل مسائل و ... همگى به نوعى متأثر از چگونگى تحصیلات زنان مى باشد. پر واضح است زنانى که به سوادآموزى مى پردازند در جامعه و خانواده احترام بیشترى کسب مى کنند. در جستن کار و کاریابى از شرایط و مهارت هاى بهتر و بیشترى برخوردارند و مى توانند حقوق بیشترى دریافت نمایند.

زنانى که فرصت تحصیلى و آموزشى براى آنان فراهم شده و از قید برخى نگرش هاى منفى فرهنگى که ریشه در خرافات دارد رهیده اند، به مقامات عالى دست یافته و توانسته اند خدمات ارزنده اى به جامعه ارائه دهند. از طرف دیگر تحصیل و سوادآموزى زنان و دختران خلاقیت هایشان را افزایش داده و بر قدرت شان در خانواده مى افزاید. متأسفانه با تفوق اندیشه منزلت پایین زن شخصیت آنان به گونه اى قوام مى یابد که به سختى خود را باور داشته و در عرصه هاى مختلف فعالیت هاى اجتماعى و اقتصادى حضور مى یابند. با این تفاصیل نباید فراموش کرد زنان نشان داده اند در شرایط سخت و دشوار نیز مى توانند همپاى مردان در بسیارى از امور و تصمیم گیرى هاى اجتماعى و اقتصادى نقشى مؤثر و بسزا داشته باشند.

پیام زن :: مهر 1385، شماره 175



نظرات 0