محور : معضلات اقتصاد
مجموعه دستاوردهاى مادى و معنوى بشر در طول تاریخ را فرهنگ مى نامند. تبادل فرهنگى ملت ها نیز كه در طول تاریخ در بسترى طبیعى ادامه داشته براى تازه ماندن معارف و حیات فرهنگى بشر امرى ضرورى است و جامعه ى انسانى را در مسیر سعادت واقعى به پیش مى برد. اما آنچه امروزه مشكل ساز شده «تهاجم فرهنگى» یا غلبه ى یك فرهنگ بر سایر فرهنگ هاست كه نمونه ى بارز آن روند روبه گسترش تسلط فرهنگ غرب بر سایر فرهنگ ها ـ به ویژه فرهنگ اسلامى ـ در یكصد سال اخیر است.
تفاوت عمده ى تهاجم فرهنگى با تبادل فرهنگى در این است كه در تهاجم براى فرهنگ موردهجوم امكان انتخاب وجود ندارد. جلوه هاى تهاجم فرهنگى را مى توان به دو دسته ى بیرونى، همچون: تلاش براى دین زدایى، ایجاد روحیه ى خودباختگى فرهنگى، ترویج افكار و اندیشه هاى غربى و ... و درونى، همچون: عقب ماندگى علمى و صنعتى، فقر اقتصادى، غفلت كارگزاران فرهنگى و ... تقسیم كرد.
امروزه با توجه به رشد فكرى و آگاهى عمومى ملت هاى جهان، نفوذ و سلطه و به دست آوردن مستعمرات از راه لشگركشى هاى نظامى، به آسانى امكان پذیر نیست و در صورت اجرا هزینه هاى زیادى را بر مهاجمان تحمیل مى كند؛ به همین سبب، بیش از یك قرن است كه استعمارگران روش نفوذ در كشورها را تغییر داده اند. این كشورها معمولاً اجراى مقاصد خود را با عناوین تبلیغ مذهبى، رواج تكنولوژى، ترویج زبان، انجمن هاى خیریه، ترویج بهداشت، سوادآموزى و ...، به عبارت دیگر، به نام سیاست هاى فرهنگى و فرهنگ پذیرى انجام مى دهند.
هرچند نمى توان این عناوین را از نظر نوع دوستى و انسانیت مورد تردید قرار داد، ولى تاریخچه ى این روابط و خدمات نشان داده است كه این برنامه ریزى هاى دقیق، در جهت رشد و بالندگى فرهنگ این كشورها نبوده بلكه زمینه ى اسارت كامل فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى و سیاسى آنان را فراهم ساخته است (روح الامینى، 1372، ص 101).
بدین ترتیب، استعمارگران، اكنون به این نتیجه رسیده اند كه بهترین راه نفوذ در سایر كشورها، نفوذ در فرهنگ آنان و استحاله ى درونى آن است. آنان مى خواهند ارزش هاى موردپسند خود را ارزش هاى مترقى جلوه دهند و جایگزین معیارهاى بومى و فطرى ملت ها سازند و، از این طریق، بدون هیچ دغدغه اى به آینده ى منافع خود در این كشورها مطمئن باشند.
این جمع بندى، به ویژه در دهه هاى اخیر، مبناى فعالیت هاى سازمان یافته ى گسترده اى قرار گرفته كه غرب آنها را ترویج معیارهاى تمدن، رشد و توسعه معرفى مى كند؛ اما در فرهنگ ملت ها، از این اقدامات با تعابیر مختلفى یاد مى شود كه مفهوم مشترك آنها در تعبیر هجوم فرهنگى نهفته است (خرم، 1378، ص15).
این عمل (جایگزینىِ فرهنگ بیگانه با فرهنگ خودى) به شكلى هوشیارانه كه بتواند یك ملت و جامعه را نسبت به فرهنگ خود بیگانه، و مطیع غرایز بیگانگان كند، عمدتا «تهاجم فرهنگى» محسوب مى شود. دانشمندان غربى نیز به این واقعیت اذعان دارند.
اتوكلاین برگ، یكى از روان شناسان اجتماعى غربى، در این زمینه مى نویسد: "حتى در جریان پیاده كردن برنامه هاى بلندنظرانه و آزادمنشانه، چون كمك به همكارى فنى نیز نگرش استعمارى و سایر اشكال استثمار متجلى است؛ مثلاً كشورى كه كمك هاى فنى به دیگرى ارائه مى دهد این انتظار را دارد كه كشور دریافت دارنده ى كمك، معیارها و الگوهاى وى را برگزیند."
مقابله با تهاجم فرهنگى
بى تردید امروزه اكثر كشورها در پى آن هستند كه راهكارهایى بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانه هاى همگانى هدایت شده توسط غرب بكاهند؛ هرچند كسى منكر این واقعیت نمى تواند باشد كه در دنیاى امروز، كشورها نمى توانند دیوارى به دور خود بكشند و از برخورد فرهنگ جامعه ى خود با فرهنگ هاى بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانه هاى همگانى جهان هم چون ماهواره ها و تكنولوژى اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفت ها، مدها، ساخته ها، هنرها و غیره قرار مى دهند.
اگر فرهنگ جامعه اى توان خود را از دست بدهد و اگر مردمى از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب مى گردد و در این دریاى ارتباطات غرق مى شوند. اگر ظرف مدت دو سال، جامعه ى شوروى سابق به كلى دگرگون مى شود و رسانه ها و كانال هاى تلویزیونى امریكایى و اروپایى چنان فرهنگ آن را در هم مى كوبند كه آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به كلى فراموش مى شود و الگوهاى غرب مقبولیت مى یابند، بیش تر به این دلیل است كه پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگى خود را از دست داده بود.
ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامى و تعصب مذهبى، هم چون درخت تنومندى در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان «تهاجم فرهنگى» به راحتى نمى تواند این درخت را از جاى بركَنَد، اما نباید از تكان هاى گاه و بیگاه آن كه میوه هاى نارسیده را سرنگون مى سازد غافل بود؛ به همین جهت شناخت راه هاى مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.
ملت هایى كه علاقه مند به حفظ و پاسدارى از «هویت فرهنگى» خود هستند، سعى مى كنند فرهنگ غیرمادى جامعه ى خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست كه مى توان (یا باید) فرهنگ غیرمادى را كاملاً دست نخورده و ثابت و «اصیل» نگه داشت؛ زیرا، همان طور كه در ویژگى هاى فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است. ولى این تغییر، در صورتى به هویت فرهنگى آسیب نمى رساند و باعث از هم گسیختگى آن نمى شود كه جریان كُند، بطئى، عادى و خودبه خودى را بپیماید. براى مقابله و مبارزه با «تهاجم فرهنگى» راه هاى بسیار زیادى در زمینه هاى اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و سیاسى ذكر شده كه هر كدام داراى اهمیت خاص خود است. از جمله:
الف) شناخت دقیق و همه جانبه ى تهاجم فرهنگى
یكى از موارد مهم و اساسى در مبارزه با تهاجم فرهنگى، شناخت ابعاد و ریشه هاى آن است؛ زیرا زمانى مى توانیم در برابر این پدیده برنامه ریزى كنیم كه از دشمن مهاجم و برنامه هاى او اطلاع كافى داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعى خود را به كار گیریم. بدون این كه ما در برابر تهاجم فرهنگى غرب تسلیم شویم، تا ندانیم كه تهاجم از كجا آغاز شده و چه هدفى دارد و سلاحش چیست، چگونه مى توانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم كه تهاجم فرهنگى مهم نیست؛ بلكه سخن این بود كه چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخه ى علاج قطعى براى آن نمى توان نوشت.
ب) شناخت دقیق و كامل فرهنگ اسلامى و ملى
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگى شناخت فرهنگ غنى اسلامى و عناصر فرهنگى آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملى و آداب و رسوم اجتماعى، ذخایر فرهنگى با ارزش تلقى شده و زنده نگه داشته شوند. در این خصوص آگاهى بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس كردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگى از اهمیت خاصى دارد. اعتلاى فرهنگ ایرانى ـ اسلامى و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعى ارزش هاى گران بهاى فرهنگ خودى، گامى اساسى است كه باید براى مبارزه ى بى امان با تهاجم فرهنگى غرب برداشته شود.
یك جوان مسلمان ایرانى باید بداند كه وارث چه نوع فرهنگى است. مى توان با تقویت نیروى ایمان و با تأكید بر فرهنگ و سنت هاى خودى و بزرگ جلوه دادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان كشور را در برابر چنین تهاجمى مقاوم كرد؛ هم چنین از این طریق مى توان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیه ى سازندگى و امید را در آنان تقویت كرد.
ج) اصلاحات علمى و اقتصادى
برنامه ریزى در جهت پیشرفت همه جانبه ى كشور و تبدیل آن به یكى از كشورهاى بزرگ علمى و صنعتى و مستقل از جهت تأمین كالاهاى اساسى مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه هاى رفع نیازهاى اقتصادى جامعه، به ویژه نیازهاى جسمى و روحى نسل جوان از قبیل تحصیلات كافى، شغل مناسب، امكانات تشكیل خانواده، امكانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امكانات ورزشى و ... بیش ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملى و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.
د) تدوین سیاست فرهنگى و تربیتى جامع از طریق
1. تقویت كمى و كیفى تولیدات فرهنگى توسط رسانه هاى جمعى داخلى؛ تأثیر رسانه اى خودى در مبارزه با تهاجم فرهنگى امرى قطعى و انكارناپذیر است. آشنایى با پیشرفته ترین روش هاى تبلیغ از قبیل روان شناسى تبلیغ و شناسایى افكار عمومى در مباحث روان شناسى اجتماعى و آخرین مباحث طرح شده در جامعه شناسى ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد.
2. استحكام مبانى تعلیم و تربیت اسلامى نوجوانان و جوانان
3. تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمى و فكرى مردم نسبت به مسائل اعتقادى، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلى كه در تشدید عواطف و احساسات دینى مردم تأثیر زیادى دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قرآن، هیأت هاى مذهبى، عضویت در مراكز خیریه و عام المنفعه، دور نگه داشتن مردم از ارزش هاى ضد اسلامى و غیرخدایى با ترویج ارزش هاى دینى در یك سطح گسترده و فراگیر و ... .
4. ارتقاى كیفى فعالیت هاى هنرى و ایجاد مراكز هدایت كننده ى ابزارهاى صوتى و تصویرى.
5. گسترش فعالیت هاى برون مرزى نهادهاى فرهنگى.
6. ایجاد هماهنگى بین دستگاه هاى اجرایى فرهنگى و عدم دخالت افراد غیرمتخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگى و هنرى.
7. گسترش ارتباطات فرهنگى با كشورهاى داراى منافع مشترك.
8. حفظ جریان هاى فرهنگى اصیل و حمایت از مدافعان واقعى نظام.
9. مشاركت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت هاى فرهنگى از قبیل: تشكیل سمینارهاى مسائل فرهنگى و مسابقات علمى و فرهنگى با حضور و مشاركت آنان، تقویت روحیه ى كتاب خوانى و انتشار بیش تر كتاب هاى مذهبى جذاب.
10. تقویت پایه هاى تربیتى و اخلاقى افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفى بین والدین و كودكان.
11. بازنگرى در منابع درسى دانشگاهى به ویژه كتاب هایى كه به ناچار از زبان هاى بیگانه ترجمه مى شوند.
12. از بین بردن روحیه ى مصرف گرایى به ویژه در مواردى كه سبب وابستگى كشور مى شود.
13. ایجاد محیط گرم خانوادگى و برخورد دوستانه با جوانان.
14. آگاه كردن مردم از اهداف فرهنگ سازان غربى
مجله حوزه و دانشگاه، شماره 35، مقاله درآمدى بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگى و نحوهى مقابله با آن، نوشته حميد جاودانى شاهدين، منابع: آزاد ارمكى