محور : فقر و اقتصاد
سعيد فراهنىفرد
چكيده
امروزه بسيارى از كشورهاى جهان اسلام مواجه با فقر و توسعه نيافتگى مىباشند. عوامل گوناگون سياسى، اقتصادى و فرهنگى در پيدايش اين پديده مؤثر بودهاند. در ميان عوامل اقتصادى، حاكميت نظام بهره نقش تعيين كنندهاى در تشديد فقر داشته است. در دهههاى اخير، اين معضل، در كنار دغدغه دين باورى، دانشمندان مسلمان را بر ترسيم الگوهاى بانكدارى بدون ربا واداشته است. تحقق نظام بانكى بدون ربا همراه با اجراى ساير ابعاد نظام اقتصادى اسلام به رفع فقر از اين جوامع مىانجامد. در اين نوشتار عوامل اقتصادى پيدايش فقر و راههاى درمان آن را در چارچوب الگوى بانكى مبتنى بر مشاركت را به بررسى گذاشتهايم.
...
محور : فقر و اقتصاد
سعيد فراهنىفرد
چكيده
امروزه بسيارى از كشورهاى جهان اسلام مواجه با فقر و توسعه نيافتگى مىباشند. عوامل گوناگون سياسى، اقتصادى و فرهنگى در پيدايش اين پديده مؤثر بودهاند. در ميان عوامل اقتصادى، حاكميت نظام بهره نقش تعيين كنندهاى در تشديد فقر داشته است. در دهههاى اخير، اين معضل، در كنار دغدغه دين باورى، دانشمندان مسلمان را بر ترسيم الگوهاى بانكدارى بدون ربا واداشته است. تحقق نظام بانكى بدون ربا همراه با اجراى ساير ابعاد نظام اقتصادى اسلام به رفع فقر از اين جوامع مىانجامد. در اين نوشتار عوامل اقتصادى پيدايش فقر و راههاى درمان آن را در چارچوب الگوى بانكى مبتنى بر مشاركت را به بررسى گذاشتهايم.
پديده فقر از ابعاد مختلف قابل بررسى است و به لحاظ آثار سوء فراوانى كه در زندگى جوامع دارا مىباشد همواره يكى از دغدغههاى اصلى متفكران و دلسوختگان بوده است.مورد استفاده قرار نگرفتن امكانات بالقوه اقتصادى، فقدان سرمايهى لازم براى سرمايهگذارى، كمبود تقاضا براى نيروى كار، پايين بودن دستمزدها و رشد اقتصادى منفى، از آثار اقتصادى فقر است; اين آثار در سطح كلان به وابستگى اقتصادى، كه اغلب با وابستگى سياسى همراه است مىانجامد. محروميت از حقوق اجتماعى، ضعف بنيه علمى، رواج ناهنجارىهاى اجتماعى و افزايش اضطراب و ناراحتىهاى روحى از ديگر آثار فقر مىباشد.اديان و مذاهب و مكاتب فكرى هر يك به فراخور خود براى حل مشكل فقر راههايى فراروى بشر نهادهاند. تحقق رفاه عمومى و برقرارى عدالت اقتصادى از اهداف نظام اقتصادى اسلام مىباشد و بدون ترديد ترسيم و اجراى اين نظام موجب زدودن پديدهى شوم فقر از سطح جامعه مىشود; يكى از گامهاى اساسى براى تحقق اين مقصود، تغيير نظام بانكى و حذف بهره از پيكره آن مىباشد. شيوههاى گوناگونى براى به كارگيرى در نظام بانكى پيشنهاد شده است. 1 يكى از اين شيوهها سامان دادن فعاليتهاى بانكها بر اساس نظام مشاركت مىباشد. در اين نوشتار برآنيم چگونگى رويارويى با پديده فقر را از زاويه بانكدارى بدون ربا مورد بررسى قرار دهيم. بديهى است كه پيشنهادهاى ارائه شده در اين مقاله و آثار منتج از آن، بر اساس ترسيم شيوه مطلوب بانكدارى در نظام اقتصادى اسلام مىباشد، نه آنچه فعلا به عنوان بانكدارى بدون ربا عمل مىشود. در اين روش، آنچه مطمع نظر مىباشد، حذف بهره، بطور واقعى از عرصه فعاليتهاى بانك است. به علاوه، كارآيى كامل اين سيستم، مبتنى بر پياده شدن درست اين پيشنهادها در كنار تحقق ساير نهادهاى نظام اقتصادى اسلام است. بنابراين هر گاه، اجراى بانكدارى اسلامى، صرفا در حذف صورى ربا خلاصه شود و همان كاركردهاى قبلى نظام بانكى در شكل جديد بخواهد تحقق پذيرد، انتظار اهداف مورد نظر از آن سيستم دور از اقعيتبه نظر مىرسد. به طور كلى شيوه اصولى برخورد با هر مشكلى بستن راه پديد آمدن آن است;چنان كه همه متخصصان دانش پزشكى اتفاق دارند كه پرداختن به بهداشت و جلوگيرى از پيدايش بيمارى از درمان ان آسانتر و مهمتر است. در مبارزه با مشكل فقر نيز اجراى سياستهايى براى از بين بردن زمينههاى پيدايش آن مهمترين گام به شمار مىآيد. در يك برنامهريزى سنجيده، براى جلوگيرى از پديده فقر بايد از بينبردن عوامل پديدآورنده آن مورد توجه قرارگيرد. گرچه اين امور منحصر در عوامل اقتصادى نمىباشند; بلكه عوامل طبيعى چون سيل و زلزله، عوامل اجتماعى مانند خودباختگى و اعتياد و عوامل سياسى مثل جنگ و استثمار نيز در پيدايش و تشديد فقر مؤثرند; در اين بررسى، به شيوه برخورد با عوامل اقتصادى اكتفا مىشود. مهمترين مسئله در بين اين عوامل،نوع روابط اقتصادى حاكم بر جامعه است. روابط ناسالم اقتصادى، شكاف طبقاتى ميان اقليت پردرآمد و اكثريت تهيدست را فزونى مىبخشد، ميزان سرمايهگذارى، اشتغال و توليد را كاهش مىدهد و تورم را مىافزايد و ممكن استسرانجام اقتصاد كشور را فلج كند; هر يك از اين آثار به نوبه خود موجب گسترش فقر در سطح جامعه خواهد شد. ضمن بررسى اين عوامل نقش بانكدارى بدون ربا را در رويارويى با آنها دنبال مىكنيم.
1. توزيع ناعادلانه ثروت
درجوامعى كه ثروتها و منابع طبيعى كه بر اساس آيات قرآن كريم براى بهرهبردارى همه مردم آفريده شده، در اختيار گروههايى خاص قرار مىگيرد و بسيارى از مردم از آن بىبهرهاند، فقر فراگير مىشود و به تدريج فاصله طبقاتى فزونى مىيابد. هر چند خصوصيات شخصى طبقات فقير، چون تنبلى، بيكارگى، پايين بودن سطح فرهنگ و برخى از عوامل طبيعى، اقتصادى و اجتماعى در تهيدستى كمدرآمدها مؤثر است; ولى در اكثر موارد سبب اصلى، ستم سرمايهدارانى است كه تنها به سود خود مىانديشند.خداوند مىفرمايد: بىترديد خداوند هرگز بر مردمان ستم روا نمىدارد و خود مردم به خويشتن ستم مىكنند 2 . امام صادق (ع) نيز مىفرمايد: آنچه بر سر فقرا، نيازمندان،گرسنگان و برهنگان مىآيد، همه در اثر گناه توانگران است 3 . در روايتى ديگر چنين مىخوانيم: هرگاه ميان مردم به عدالت رفتار مىشد، بىنياز مىشدند. 4 اين سخنان ميزان تاثير بىعدالتى در تنگدستى جوامع را نشان مىدهد. همچنين در باره مفهوم عدالت اجتماعى شهيد صدر احكام مربوط به دو اصل تامين اجتماعى و توازن اجتماعى را مطرح مىكند.اصل تامين اجتماعى شامل تكافل عام (وظيفه اعضاى جامعه اسلامى در رفع نيازهاى حياتى يكديگر) و ضمان اعاله (وظيفه حكومت اسلامى در تامين معيشت مناسب براى افراد جامعه) است و اصل توازن اجتماعى مبتنى بر جلوگيرى از گردش ثروت ميان ثروتمندان (كي لا يكون دولة بين الاغنياء منكم) 5 و از ميان بردن زمينه دو قطبى شدن جامعه مىباشد به طوريكه اختلاف درآمدها موجب پيدايش دو طبقه فقير و غنى در جامعه نشود. 6 نفس حرمت ربا در مكتب اقتصادى اسلام حاكى از ظالمانه بودن آن است كه با عدالت اجتماعى مغايرت دارد. قرآن كريم ظالمانه بودن ربا را از بعد اجتماعى مورد تاكيد قرار داده مىفرمايد: (فان تبتم فلكم رءوس اموالكم لا تظلمون و لا تظلمون). 7 شهيد مطهرى نيز در اين باره فرموده است كه: در ربا تسلط سرمايه بر كار اثبات مىشود و قدرت اقتصادى در اختيار سرمايه قرار مىگيرد زيرا سرمايه چه كارى بكند يا نكند و يا در جريان كار ضربه ببيند يا نبيند مزد خود را مىگيرد بر خلاف كار كه كارگر مزد خود را در مقابل كارى كه انجام داده مىگيرد. 8 البته منشا نابرابرى اقتصادى و پديدآمدن فاصله طبقاتى را بايد در مراحل مختلف قبل از توليد، توليد و توزيع جستوجو كرد. اسلام براى برقرارى عدالت در اين مراحل، با در نظر گرفتن استعدادها و تلاش متفاوت انسانها، رهنمودهايى ارائه داده است. 9
الف) توزيع قبل از توليد
مقصود از توزيع قبل از توليد شيوه بهرهبردارى مسلمانان از ثروتهاى طبيعى چون زمين، آب و مباحات عمومى( ماهيها، پرندگان ) است. در اين مرحله، حدودى مشخص شده است كه از انباشته شدن منابع و ثروتهاى ياد شده در دست گروهى خاص و محروميت گروهى ديگر جلوگيرى مىكند و اولين و مهمترين عامل ايجاد شكاف ميان طبقات مختلف جامعه را از ميان مىبرد.
ب) توزيع بعد از توليد
وقتى منابع اوليه در جريان توليد قرار مىگيرد، سود حاصل از آنها ميان افرادى كه در جريان توليد دخالت داشتند، تقسيم مىشود. در نظام بانكى ربوى در اين توزيع، تكيه اساسى بر سرمايه قرار دارد و همين موجب استثمار كارگران مى شود. در بانكدارى اسلامى به لحاظ تحريم بهره، وقتى سرمايه در ريسك توليد شركت نكند، بهرهاى از سود ندارد; و نيروى كار مىتواند از طريق مزد يا مشاركت در فرايند توليد و تجارت (مزارعه، مساقات، مضاربه و شركت)به سهم خود دستيابد.
ج) توزيع مجدد
گرچه در نظام اقتصادى اسلام دو مبناى توزيع قبل از توليد و توزيع بعد از توليد تا حدود زيادى زمينه را براى تحقق توازن اجتماعى و رفع فقر فراهم مىكند ولى با اين همه براى ريشهكن كردن فقر و تحقق كامل توازن اقتصادى، توزيع مجدد درآمدها را پيشبينى نموده است. قواعد مربوط به توزيع قبل و بعد از توليد در دايره افرادى كه قدرت فعاليت اقتصادى را دارند، عمل مىكند اما افرادى كه چنين قدرتى را ندارند مانند سالخوردگان، يتيمان، معلولين و بيماران نيز بايد از رفاه متوسط برخوردار شوند. افرادى كه در ميدان اقتصاد فعاليت مىكنند نيز به سه گروه تقسيم مىشوند: 1. افرادى كه از استعداد و توانايى و امكانات لازم برخوردار نيستند و نمىتوانند با فعاليت،مخارج خود را در حد رفاه متوسط جامعه تامين نمايند. 2. افرادى كه از استعداد و توانايى لازم براى تامين مخارج مورد نياز خود برخوردار مىباشند. 3. گروهى كه از طريق فعاليت اقتصادى علاوه بر تحصيل درآمد مكفى براى زندگى خود، از مازاد درآمد نيز برخوردار مىباشند. بنابراين افراد جامعه به چهار گروه تقسيم مىشوند كه دو گروه از آنها، نياز به حمايت مالى دارند. حمايت از گروه اول، يعنى سالمندان و از كارافتادگان، تنها از طريق كمكهاى بلاعوض دولت و مردم امكانپذير مىباشد; بانك مىتواند كمكهاى مزبور را جمع آورى و در اختيار اين افراد يا مراكز كمكرسانى قرار دهد. نقش عمده بانك، در اين مرحله، حمايت مالى از گروه دوم است. بانك از طريق جذب سپردههاى قرض الحسنه مردم نيكوكار، به ضميمه كمكهاى دولت مىتواند سرمايه و امكانات اوليه لازم براى اشتغال را به صورت قرض الحسنه يا از طريق عقود مشاركتبا نسبتسهم سود كم، در اختيار اين گروه قرار دهد. بدون ترديد، مؤثرترين نقش بانك در توزيع عادلانه، در مرحله دوم توزيع يعنى توزيع بعد از توليد مىباشد.
2. فقدان سرمايه
يكى از عوامل مهم در عقبماندگى و فقر كشورها پايين بودن ميزان سرمايهگذارى در اين كشورها مىباشد. در يك بررسى مقايسهاى روشن مىشود در نظام بانكى مبتنى بر مشاركت، عرضه و تقاضا براى وجوه سرمايهگذارى به دلايلى چند افزايش مىيابد.
الف) افزايش عرضه وجوه سرمايهگذارى
در نظام بهره صاحبان پسانداز و مؤسسات پولى، گرفتن بهره و رباخوارى را به كارهاى سرمايهگذارى ترجيح مىدهند. زيرا در هر حال وامگيرنده چه سود ببرد يا زيان، سود وامدهنده بهره وام تضمين شده است و اين باعث مىشود كه اولا وامها به فعاليتهاى كوتاه مدت اختصاص يابد، تا در صورت افزايش نرخ بهره بتوانند از آن استفاده كنند. ثانيا، در مواقعى كه نرخ بهره پايين است، قسمتى از پساندازها راكد مىماند و به جاى وارد شدن در جريان توليد راهى بازارهاى پولى و سفتهبازى مىگردد. به طورى كه طى سالهاى 1980 تا 1987 در كشور آمريكا بيش از يك سوم تغييرات حجم پول وارد بازارهاى پولى غيرمولد شده و كمتر از دو سوم آن به سرمايه تبديل شده است. در نظام اسلامى با تحريم ربا، بازار پول و بازار وام حذف شده ديگر زمينهاى براى اختصاص پسانداز به ربا و سفتهبازى وجود نخواهد داشت. تنها راه براى كسانى كه قصد كسب درآمد از پساندازهايشان دارند، مشاركتبا توليدكنندگان در فعاليتهاى سرمايهگذارى است; در غير اين صورت هيچ مازادى به پسانداز آنها تعلق نمىگيرد; علاوه براين كه اين وجوه به سبب مخالفت اسلام با ذخيره نمودن پول و خروج آن از جريان توليد ممكن است مشمول زكات واقع شوند. 10 اين امر سبب مىشود همه وجوهى كه قبلا صرف وام دادن يا كارهاى سفتهبازى مىشد، اينك به سرمايهگذاران عرضه شود; در نتيجه وجوه عرضه شده براى سرمايهگذارى در كل اقتصاد افزايش پيدا مىكند. 11 به علاوه انگيزه پسانداز و سپردهگذارى در بانكدارى اسلامى بيشتر از بانكدارى ربوى خواهد بود زيرا مسلمانان به جهت تحريم ربا از همكارى با اين بانكها خوددارى مىكنند. شاهد آن عدم استقبال از اين بانكها در قبل از انقلاب و ترويج صندوقهاى قرضالحسنه مىباشد. و اين در حالى است كه غيرمعتقدين به حرمت ربا نيز در صورت سودآور بودن فعاليتهاى بانك متمايل به سپردهگذارى در بانك اسلامى مىباشند و در نتيجه وجوه بيشترى براى سرمايهگذارى فراهم مىشود. فقط ممكن است از ميان غيرمعتقدين به تحريم ربا كسانى كه ريسكگريز هستند، سپردهگذارى در بانك ربوى را به بانك بدون ربا ترجيح دهند، البته تدابيرى براى حفظ اصل سرمايه صاحبان سپرده انديشيده شده است كه ريسك آنها را كاهش مىدهد. دليل ديگر براى استقبال صاحبان پسانداز از بانكدارى اسلامى افزايش سود صاحبان سپرده به واسطه حذف هزينه بهره مىباشد; درقسمتهاى بعدى اين مطلب را توضيح خواهيم داد.
ب) افزايش تقاضا براى وجوه سرمايهگذارى
در نظام ربوى، وقتى تقاضا براى سرمايهگذارى وجود دارد كه نرخ بهرهورى آن بزرگتر از نرخ بهره بانك (كه وام گيرنده ملتزم به پرداخت آن مىشود) باشد. علاوه بر آن در صورت انتظار كاهش نرخ بهره، تقاضا براى وجوه، حتى با فرض برترى بازدهى سرمايه از بهره،پايين مىآيد. در صورتى كه در نظام مشاركت، به علت امكانپذير نبودن سفتهبازى و استفاده از بهره پول، تا وقتى نرخ بهرهورى بزرگتر از صفر باشد، متقاضى براى سرمايهگذارى وجود دارد; البته در اين نظام نيز در وحله اول فعاليتها با يكديگر مقايسه شده و در هر فعاليت توليدى كه نرخ سود انتظارى بيشتر ستسرمايهگذارى انجام خواهد گرفت. در نهايت در صورت وجود منابع پولى در هر طرحى كه داراى بازده انتظارى مثبتباشد سرمايهگذارى انجام خواهد شد. 12 عامل ديگرى كه تقاضاى سرمايهگذارى را در نظام مشاركت افزايش مىدهد كاهش خطرات سرمايهگذارى است زيرا در اين نظام صاحبان پسانداز در ريسك حاصل از فعاليتهاى اقتصادى مشاركت كرده و موجب كاهش سهم توليد كننده در تحمل خسارات ناشى از اين خطرات مىشوند. اين در حالى است كه در نظام بهره همه خطرات متوجه خصوص سرمايهگذار است و وامدهنده هيچ سهمى در اين ميان ندارد. لذا توليدكنندگان بابت اين خطرات علاوه بر نرخ بهره وامها درصدى را نيز در نظر مىگيرند و چنان كه بازدهى طرحها از مجموع نرخ بهره و پيش بينى نرخ خطر بيشتر باشد، سرمايهگذارى مىكنند. به طور كلى در نظام سرمايهدارى هر چه ريسك انتظارى بيشتر باشد تقاضاى براى سرمايهگذارى كاهش پيدا خواهد كرد. 13
3. فقدان امكانات شغلى
بيكارى بلاى اجتماعى-اقتصادى شناخته شدهاى است كه به از دست دادن حيثيت و كاهش توليد و پسانداز مىانجامد 14 و از عوامل مهم پيدايش و تشديد فقر شمرده مىشود. پايين بودن نرخ بىكارى از شاخصهاى مهم توسعه يك كشور به شمار مىآيد و به همين جهت، ايجاد فرصتهاى شغلى براى جويندگان كار يكى از اهداف سياستهاى اقتصادى است. در نظام بانكى ربوى همانطور كه اشاره شد، به دليل وجود سفتهبازى همواره حجم پسانداز بيش از سرمايهگذارى خواهد بود.(تساوى پسانداز و سرمايهگذارى شرط اشتغال كامل است).اين عدم تعادل موجب بيكارى خواهد شد كه آثار سوء آن مستقيما متوجه كارگران و صاحبان درآمد ثابت مىشود. با حذف بهره و منحصر شدن سودآورى پساندازها در فعاليتهاى سالم اقتصادى،حجم سرمايهگذارى افزايش پيدا كرده و افرادى كه توانايى كار و تلاش را دارند و فقط به جهت فقدان سرمايه لازم بيكار هستند امكان اشتغال پيدا مىكنند. 15
4. پايين بودنبهرهورى و سود
يكى ديگر از مشخصههاى كشورهاى فقير پايين بودن نرخ بهرهورى و سودآورى سرمايهگذارى در اين كشورها است. در نظام بانكى مبتنى بر حذف بهره صاحبان سپردهها در سود حاصل از عمليات موضوع مشاركت مستقيما سهيم مىباشند كه اين سهم بر خلاف نظام بهرهداراى نرخ ثابتى نيست و بستگى مستقيم به عواملى چون مديريت صحيح، سرعت عمل، وجود بازار براى محصول دارد و به همين دليل سبب تشويق طرفين به فعاليتبيشتر در جهت تحقق اهداف موضوع مشاركتخواهد شد كه نتيجه آن سودآورى بيشتر براى توليدكننده و همچنين صاحبان سهام مىباشد. 16
5. پايين بودن سطح توليد
يكى از آثار بارز عوامل فوق كاهش ميزان توليد در كشورهاى فقير مىباشد; كمبود توليد به نوبه خود يكى از عوامل فقر به شمار مىآيد. فعاليت توليدى در چارچوب بانكدارى اسلامى موجب افزايش توليد مىشود; 17 اين مسئله حاصل آثارى است كه بر حذف ربا و مشاركت صاحبسرمايه در فعاليت توليدى مترتب مىگردد. اين آثار كه قبلا به طور تفصيل به آنها پرداختيم عبارتند از: 1- افزايش سرمايهگذارى 2-افزايش بهرهورى و سود 3- افزايش سطح اشتغال يكى ديگراز آثار حذف بهره از نظام بانكى كم شدن هزينههاى توليد مىباشد كه به افزايش سطح توليد مىانجامد. اگر توليد كننده با استفاده از وام بانكى كه به ازاى آن ميزان ثابتى بهره مىپردازد، وارد توليد گردد هزينههاى توليد او به مقدار بهره پرداختى بالا خواهد رفت و منحنى هزينه نهايى و هزينه متوسط او به بالا منتقل مىشود. از آنجا كه توليد كننده به دنبال حداكثر كردن سود خود مىباشد تا جايى توليد مىكند كه قيمت محصول برابر هزينه نهايى آن باشد و هر چه هزينه نهايى توليد بالاتر باشد اين برابرى در سطح توليد كمترى تحقق مىپذيرد. درنظام بانكى بدون ربا به لحاظ مشاركت توليدكننده با صاحب سرمايه (بانك يا سپردهگذار) سودى كه به صاحب سرمايه پرداخت مىشود همانند ماليات بر سود جزو هزينهها نمىآيد و در نتيجه منحنى هزينه نهايى در سطح پايينترى تشكيل شده و در اثر آن توليدكننده در همان قيمت قبلى اقدام به توليد بيشترى خواهد كرد. همچنين اگر به دلايلى قيمتبازار براى كالاى مورد نظر كاهش پيدا كند و از سطح 0تبه 1تبرسد توليد كننده استفاده كننده از وام با بهره مجبور به توقف توليد مىشود در حاليكه در نظام مشاركت توليدكننده ميتواند تا قيمت 1تبه توليد ادامه دهد. 18
6. افزايش بىرويه قيمتها
يكى از ويژگىهاى اقتصاد سالم، ثبات نسبى قيمتهاست.تورمهاى لجامگسيخته آثار سوء فراوانى در ابعاد مختلف اقتصاد بر جاى مىنهد. بخشى از اين آثار در توزيع درآمدها، پسانداز، توليد، بودجه دولت و موازنه تراز پرداختها قابل مشاهده است كه هر يك به نحوى در پديده فقر تاثير مىنهد. برخى از محققان اثر تورم بر توزيع درآمدها را از ديگر موارد مهمتر مىدانند و سبب فقر فراگير و افزايش شكاف طبقاتى مىشمارند. 19 «لفت ويچ و شارپ» مىگويند: تورم براى بعضى به منزله ماليات و براى برخى ديگر به مثابه نوعى كمك مالى (سوبسيد) است. 20 يكى از خصوصيات تورم، ناهمآهنگى تغييرات قيمتها و درآمدهاست. بدين ترتيب كه بهاى برخى از كالاها و درآمد بعضى از گروهها، با آهنگى شديد افزايش مىيابد; در حالى كه بهاى بخشى ديگر از كالاها و درآمد ساير طبقات به كندى بالا مىرود يا ثابت مىماند. نتيجه اين عدم تناسب، فقير شدن طبقات متوسط و شدت يافتن فقر طبقات ضعيف است. 21 در شرايط تورمى توزيع درآمد به نفع سرمايهداران و به ضرر غالب افراد جامعه كه صاحب دارايىهاى ثابتبوده و سهم آنان از دارايىهاى كشور ناچيز است، مىباشد. تورم خود عامل بىعدالتى در جامعه است زيرا گروه زيانديده در ايجاد آن هيچ نقشى نداشتهاند. در اقتصاد سرمايهدارى كه بانكدارى مبتنى بر بهره است، بانكها توانايى خلق پول را داشته و در چارچوب ضوابط قانونى به خلق پول مىپردازند. افزايش خلق پول در چنين نظامى لزوما با امكانات توليدى جامعه همخوانى ندارد و غالبا بيش از ظرفيت توليدى افزايش مىيابد، در نتيجه تورم جزء ضرورى و لاينفك اين نظام است. اين در حالى است كه در بانكدارى اسلامى بانكها توانايى خلق پول نداشته در عوض به عرضه سرمايه مىپردازند. بديهى است كه سرمايه نيز بايد به عنوان مكمل ساير عوامل توليد به كار گرفته شود; بنابراين هر سرمايهگذارى كه متقاضى مشاركتبا بانك اسلامى است از وجود ساير عوامل توليد مورد نياز خود اطمينان حاصل كرده، سپس به توليد كالاها و خدمات مورد نياز جامعه اقدام خواهد كرد. به علاوه حذف بهره بازار پولى (سفته بازى) را حذف كرده و به اين ترتيب از بروز تقاضاى مازاد كه موجد تورم است جلوگيرى خواهد كرد. ثبات قيمتها و توزيع سود مؤسساتى كه سرمايهگذارى آنها از طريق بانك اسلامى تامين شده است، به اقتصاد جامعه رونق بيشترى خواهد بخشيد و اقتصاد شكوفا مىشود. منشا اين سرمايهگذارىها در حقيقتسپرده سپردهگذاران است كه به اين طريق با واسطه بانكها در توليد شريك مىشوند واز منافع آنها مستقيما بهرهمند خواهند شد. به اين طريق توزيع درآمد به سوى عدالت پيش خواهد رفت. 22 از طرف ديگر در اثر افزايش سطح اشتغال و توليد، عرضه كل افزايش پيدا كرده و تابع آن به سمت راست منتقل مىشود همان طور كه در شكل پيداستبا انتقال منحنى عرضه كل، سطح عمومى قيمتها كاهش مىيابد. البته در اثر بالارفتن اشتغال و بهبود توزيع درآمدها تقاضاى كل نيز به سمتبالا منتقل مىشود ولى در مجموع قيمتها كاهش پيدا مىكند، علاوه بر اينكه با حذف بهره فعاليتهاى سفتهبازى نيز از بين رفته و در نتيجه تورمهاى پولى نيز از بين مىرود.
بهعلاوه حذف بازار وام موجب حفظ توازن ميان گردش كالا-ارزش افزوده واقعى- و گردش درآمد پولى از طرف ديگر مىشود كه خود نقش مهمى در تثبيت قيمتها و جلوگيرى از تورم دارد. اين مسئله را مىتوان به خوبى از طريق چرخه درآمد-مخارج در اقتصاد نشان داد.
در دايره داخلى كه بيانگر بخش واقعى اقتصاد است توليدكنندگان به مصرفكنندگان كالا و خدمت عرضه مىكنند و در عوض ايشان نهادههاى توليد مانند كار، زمين و سرمايه در اختيار توليدكنندگان قرار مىدهند; و در دايره بيرونى -گردش درآمد پولى- مصرفكنندگان بابت دريافت كالا، بهاى آن را به توليدكنندگان پرداخته و در مقابل توليدكنندگان بابت استخدام عوامل توليد به ايشان مزد، اجاره و سود مىپردازند. در نظام ربوى توليدكنندگان در ازاى وامى كه مىگيرند بهره مىدهند. اكنون اگر فرض كنيم به علت پيش آمدن يكى از خطرات فعاليت توليدى به نتيجه نرسد، در نيم دايره مخارج در بازار كالا پرداختى از سوى مصرفكنندگان به مجرى طرح مزبور صورت نمىگيرد و درآمدى عايد مجرى نمىشود; اما در نيمدايره پايين مجرى به علت تعهدى كه طبق قانون دارد بايد بهره صاحب وام را بپردازد. در نتيجه مجموع درآمدى كه به شكل بهره و اجاره و ... به صاحبان عوامل توليد داده مىشود از جمع مخارجى كه در بازار كالا دريافت مىگردد بيشتر است. اين پديده توازن ميان گردش درآمد پولى و درآمد واقعى را بر هم مىزند و موجب افزايش سطح عمومى قيمتها مىشود.ليكن اگر سرمايه گذارى در چارچوب بانكدارى اسلامى صورت پذيرد تعادل بين دو طرف همواره برقرار خواهد بود; زيرا در صورت مواجه شدن بنگاه با ضرر به لحاظ شريك بودن صاحب سرمايه، هيچ پرداختى به او صورت نمىگيرد و در نتيجه جمع درآمد عوامل مساوى مخارج بازار كالا شده و افزايشى در قيمتها انجام نمىگيرد. 23 در مجموع در چارچوب بانكدارى بدون ربا تورم به 4 دليل كاهش پيدامىكند: 1. تناسب بين حجم پول و امكانات بالقوه فعاليت اقتصادى. 2. كاهش تقاضاى پول در نتيجه فقدان فعاليتهاى سفتهبازى. 3. انتقال منحنى عرضه كل در اثر افزايش اشتغال و سطح توليد. 4. توازن ميان درآمد- مخارج در گردش واقعى و پولى اقتصاد. علاوه بر آثار اقتصادى ياد شده براى بانكدارى بدون ربا در پيشگيرى از عوامل پيدايش فقر توجه به اين نكته نيز لازم است كه حذف بهره و انجام فعاليتهاى اقتصادى بر اساس مشاركتبين سپردهگذاران و توليدكنندگان از بحرانهاى اقتصادى جلوگيرى مىكند. در دهههاى اخير، اقتصاد جهان، همواره با بحرانهاى متعددى مواجه بوده است. از جمله دو پديده تورم و ركود تورمى كه سبب وارد آمدن ضربههاى سنگينى به اقتصاد كشورها و از جمله پيدايش بيكاريهاى مزمن، افزايش سطح قيمتها، به هم ريختن برنامههاى توسعه اقتصادى شده است. اين مشكلات اقتصاددانان معاصر را به فكر چارهجويى انداخته و نظريات مختلفى را براى از بين بردن معضلات ياد شده ارائه دادهاند، از جمله نظريه اقتصاد شراكتى ويتزمن مىباشد كه ضمن انتقاد از روشهاى متداول در اقتصاد كلان خصوصا نسبتبه سيستم پرداخت دستمزدها مىگويد: «مىتوانيم اقتصادى به دور از ركود تورمى داشته باشيم مشروط بر اينكه اقتصاد شراكتى را به عنوان دشمن زورمند و طبيعى تورم و بيكارى بدانيم كه زمينهاى بسيار ساده هم دارد.» 24 همين طور، روزنامه وال استريت جورنال با انتشار مقالهاى پيرامون نظام مالى آمريكا، بانكدارى اسلامى را عاملى براى حل اين بحران ناميده است. در اين مقاله ضمن اشاره به جنبههاى مثبتبانكدارى اسلامى آمده است در سيستم بانكدارى اسلامى پرداختبهره غير مجاز مىباشد و بانكها بر اساس سيستم سود يا زيان حاصل از سرمايهگذارى در پروژههاى سازنده و نسبتا مطمئن كه احتمال زيان آنها كمتر است كار مىكنند. 25 درپايان به برخى از سياستهاى درمان فقر نيز اشاره خواهيم كرد گرچه برنامهريزى صحيح جهت رويارويى با عوامل پيدايش فقر بهطور طبيعى سبب محو آن خواهدشد.
بهطور كلى، اين سياستها در دو محور كلى قابل تبيين است. 1. فراهم آوردن زمينههاى اشتغال براى تهيدستانى كه توان كار و فعاليت اقتصادى دارند; 2. تقويت و تثبيتسيستم تامين اجتماعى براى تحت پوشش قراردادن از كارافتادگان و ... . در محور اول هدف عمده برنامههاى مبارزه با فقر خوداتكا كردن فقرا و توانا ساختن آنها بر كسب درآمد است. بدين منظور توجه به چند نكته ضرورى است.
الف) انجام آموزشهاى فرهنگى براى تهيدستان و خانوادههاى آنها: اين آموزشها جهت افزايش روحيه فعاليت و كار در بين آنها و نيز پاسخ به شبهاتى كه سبب تسليم آنها در برابر وضعيت موجود مىشود، انجام مىگيرد.
ب) آموزشهاى تخصصى و حرفهاى: بديهى است افراد كم درآمد، بدون داشتن تخصصهاى لازم، توانايى انجام دادن فعاليت اقتصادى ندارند.بنابراين، آموزش اين افراد، در زمينههاى مختلف و مناسب با استعداد آنها، ضرورى است.
ج) ايجاد مراكز اشتغال دولتبه چند طريق مىتواند براى تهيدستانى كه قدرت كار دارند و آموزشهاى لازم را نيز فراگرفتهاند، فرصت اشتغال پديد آورد. اين راهها عبارت است از: 1- تاسيس كارخانهها، كارگاهها و مراكز تجارى و ... . 2- دادن سرمايه، به شكل قرضالحسنه، به نيازمندان براى ايجاد كارگاههاى توليدى كوچك اين كار مىتواند از طريق تعاونيها نيز انجام پذيرد. بخشى از سرمايه اين واحدها از منابع قرضالحسنه مردمى تامين مىشود. 3- بهرهگيرى مستقيم از انفال دولت مىتواند بخشى از منابع انفال مانند معادن، زمينهاى كشاورزى و امتياز صيد ماهى را به شكل مشاركتيا واگذارى در اختيار تعاونىهاى متشكل از نيازمندان قرار دهد. نظام بانكدارى اسلامى بهعنوان جزئى از پيكره نظام اقتصادى در اجراى اين سياستها از طريق مشاركت و همچنين اعطاى وامهاى قرضالحسنه مؤثر مىباشد.بهطور طبيعى طرحهاى اين راه و نيز راه قبل در مراحل ابتدايى به حمايت دولت نياز دارد. در محور دوم، يعنى تقويت و تثبيتسيستم تامين اجتماعى، هدف تامين زندگى بىسرپرستان و كسانى است كه به دلايل مختلف براى مدتى كوتاه يا هميشه قدرت كار كردن ندارند. در قسمت جذب منابع مالى، چنان كه اشاره شد، دولت در بخشى از آنها به طور مستقيم دخالت مىكند و در بخشى ديگر، با تشويق انسانهاى نيكوكار نقش همآهنگ كننده را به عهده مىگيرد. در اين جا، توجه به چند مسئله مهم است: الف) همآهنگى ميان مراكز كمكرسانى مانند كميته امداد، صندوقهاى خيريه و بهزيستى; ب) تشويق عموم مردم به احياى سنتهاى اسلامى چون صدقات، موقوفات، نذورات و هدايت اين درآمدها به مسيرهاى پيشبينى شده; ج) تصحيح سيستم مالياتى و تقويت آن در راستاى عدالت اجتماعى. د)جهتگيرى سياستهاى پولى در راستاى رفع فقر و اعطاى تسهيلات به نيازمندان با شرايط مناسب . در توزيع امكانات ميان از كارافتادگان و بىسرپرستان، به منظور كاهش هزينههاى اجرايى، دولتبايد همآهنگكننده نهادهاى مردمى باشد. كمكها متناسب با موفقيت اقتصادى جامعه به صورت نقدى و غيرنقدى صورت مىگيرد.نظام بانكى در جذب كمكهاى نقدى و توزيع آنها مىتواند نقش مؤثرى داشته باشد. 26
جمعبندى و نتيجهگيرى
در اين نوشتار پديده فقر را در دو محور مورد مطالعه قرار داديم. در محور اول براى جلوگيرى از پديد آمدن فقر عوامل اقتصادى آن را شناسايى كرده و در مقايسه با نظام بهره، نقش بانكدارى بدون ربا را در از بين بردن آنها بررسى كرديم. اين عوامل عبارتند از: 1. توزيع ناعادلانه درآمدها 2. فقدان سرمايه 3. فقدان امكانات شغلى 4. پايين بودن بهرهورى و سود 5. كاهش سطح توليد 6. افزايش بىرويه سطح قيمتها با بررسى اجمالى رهنمودهاى اسلام در 3 مرحله توزيع قبل و بعد از توليد و توزيع مجدد، اشاره كرديم كه مهمترين نقش بانكدارى اسلامى در عادلانه شدن توزيع بعد از توليد است. اين مهم از طريق تاكيد بيشتر بر سهم نيروى كار و مشاركت عوامل توليد در سود و زيان حاصل از فعاليت اقتصادى صورت مىگيرد. سرمايهگذارى نيز از حيث عرضه و تقاضاى آن در بانكدارى اسلامى افزايش مىيابد. مهمترين دلايل اين افزايش عبارتند از: 1. حذف فعاليتهاى سفتهبازى 2. كاهش هزينه توليد و افزايش بهرهورى و سود 3. مسائل اعتقادى (حرمتبهره و حليت مشاركت) 4. كاهش ريسك سرمايه گذارى به جهت مشاركتسپردهگذار در ريسك در نظام بانكى مبتنى بر حذف بهره صاحبان سپردهها در سود حاصل از عمليات موضوع مشاركت مستقيما سهيم مىباشند كه اين سهم بر خلاف نظام بهره داراى نرخ ثابتى نيست و بستگى مستقيم به عواملى چون مديريت صحيح، سرعت عمل، وجود بازار براى محصول دارد و به همين دليل سبب تشويق طرفين به فعاليتبيشتر در جهت تحقق اهداف موضوع مشاركتخواهد شد. در نتيجه سودآورى و بهرهورى فعاليتهاى توليدى بيشتر خواهد شد. تحقق آثار فوق در نظام بانك بدون ربا به طور طبيعى دو اثر مهم ديگر به دنبال خواه داشت .اين دو اثر كه خود نقش بسيار مهمى در پيشگيرى از پيدايش فقر دارند عبارتند از افزايش سطح اشتغال و ميزان توليد. يكى ديگر از عوامل فقر كه نظام بهره در ايجاد و تشديد آن تاثير زيادى دارد تورم است. با حذف بهره و ممكن نبودن فعاليتهاى سفتهبازى و همچنين ايجاد تناسب بين حجم پول در جريان و امكانات توليدى جامعه به نحو قابل توجهى از اين پديده جلوگيرى خواهد شد. افزايش عرضه كل در اثر بالا رفتن سطح توليد از يك طرف و ايجاد توازن بين درآمد و مخارج در بخش واقعى و پولى اقتصاد نيز به نوبه خود تثبيتسطح قيمتها را سبب خواهد شد. محور دوم يعنى درمان فقر نيز بر دو پايه استوار است: 1. فراهم آوردن زمينههاى اشتغال براى تهيدستانى كه توان كار و فعاليت اقتصادى دارند; 2. تقويت و تثبيتسيستم تامين اجتماعى براى تحت پوشش قراردادن از كارافتادگان و .... در اين قسمت نيز پيشنهادهايى از قبيل ايجاد مراكز اشتغال، انجام آموزشهاى فرهنگى و تخصصى براى تهيدستان و قرار دادن سرمايه از طرق مشاركتيا به صورت قرضالحسنه در اختيار كسانى كه توانايى و ابتكار براى فعاليتهاى توليدى را دارند، ارائه شده است. بى ترديد تاثير اين پيشنهادها در صورتى است فعاليتهاى نظام بانكى به طور واقعى و بر اساس مشاركت صورت گيرد در غير اين صورت همان آثار نظام بهره را به دنبال خواهد داشت.
فهرست منابع
توتونچيان، ايرج: تحليل مقايسهاى حد بهينه سرمايهگذارى در دو نظام بانكدارى سرمايهدارى و اسلامى در شرايط اطمينان و ريسك، مجله اقتصاد و مديريت، ش 14 و 15، سال 1371، دانشگاه آزاد اسلامى. - : «تحليل مكانيزم سهم سود در بانكدارى اسلامى» ارائه شده در اولين سمينار سياستهاى پولى و ارزى، اسفندماه 1369، مؤسسه تحقيقات پولى و بانكى بانك مركزى. - «نقش بانكدارى اسلامى در سرمايهگذارى» ارائه شده در دومين سمينار سياستهاى پولى و ارزى، ارديبهشت 1371، مؤسسه تحقيقات پولى و بانكى بانك مركزى. دومين سمينار بانكدارى اسلامى، شهريور 1370،مؤسسه بانكدارى ايران «مقايسه گردش پول در دو سيستم سرمايهدارى و اسلامى» ارائه شده در چهارمين سمينار بانكدارى اسلامى، شهريور 1372،مؤسسه بانكدارى ايران - «مقايسه عملكرد بانكدارى سرمايهدارى با بانكدارى اسلامى در مدل يك بخشى از ديدگاه توسعه اقتصادى» ارائه شده در پنجمين سمينار بانكدارى اسلامى، شهريور 1373، مؤسسه بانكدارى ايران . الحكيمى، محمدرضا، محمد و على: الحياة، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، الطبعة الاولى: 1368. خان. محسن س، و ميرآخور، عباس: مطالعات نظرى در بانكدارى و ماليه اسلامى، مؤسسه بانكدارى ايران، چاپ اول 1370. ساموئلسن، پل: اقتصاد، ترجمه عليرضا نوروزى و محمد ابراهيم جهاندوست، چاپ اول، 1373. شهيد صدر، سيدمحمد باقر: البنك اللاربوي فى الاسلام، دار التعارف للمطبوعات، بيروت، الطبعة الثامنة: 1403 ه ق. شريفزاده، محمدرضا: مبانى نظريهپردازى در اقتصاد اسلامى، مجله اقتصاد و مديريت، ش 3، سال 1368. صدر، سيدكاظم: اقتصاد صدر اسلام، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتى، 1374 مؤسسه بانكدارى ايران. فراهانى، سعيد: بررسى فقهى ابزارهاى سياست پولى در بانكدارى بدون ربا، پايان نامه كارشناسى ارشد به راهنمايى حسن سبحانى، دانشگاه تهران، 1376. - : فقر و فقرزدايى: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، آماده براى نشر. الكلينى، ابوجعفر محمد: الاصول و الفروع من الكافى، چاپ سوم، دار الكتب الاسلامية، 1376. كتابى، احمد: تورم، چاپ دوم، انتشارات اقبال، تهران، 1367. ماجدى، على و گلريز، حسن: پول و بانك، مؤسسه بانكدارى اسلامى ايران، چاپ پنجم، پائيز 72. مطهرى، مرتضى: ربا، بانك و بيمه، انتشارات صدرا، قم، چاپ اول: 1364. موسويان، سيدعباس: پسانداز و سرمايه گذارى در اقتصاد اسلامى، چاپ اول، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى، 1376. ميرمعزى، سيدحسين: نظام اقتصادى اسلام، پايان نامه كارشناسى ارشد به راهنمايى حسين نمازى، دانشگاه مفيد، 1376. مىيرز، دنى و 3 نويسنده ديگر: دوره كامل علم اقتصاد، ترجمه مهدى تقوى و عبدالله كوثرى، چاپ اول، نشر پيشبرد، 1370. نمازى، حسين و توتونچيان، ايرج: «حذف بهره، توسعه اقتصادى، عدالت اجتماعى» مقاله ارائه شده در اولين همايش اسلام و توسعه،دانشگاه شهيد بهشتى، چاپ اول، 1375. ويتزمن،مارتين. ل.: اقتصاد شراكتى (مهار ركود تورمى)، ترجمه على ياسرى، چاپ اول، مركز آموزش بانكدارى ،1368.
پىنوشتها
1- براى اطلاع بيشتر از شيوههاى بانكدارى رك:سعيد فراهانى، ابزارهاى سياست پولى در بانكدارى بدون ربا، ص 51 به بعد. 2- يونس / 44. 3- حكيمى، محمدرضا و...، الحياة، ج 4، ص 329. 4- اصول كافى،جلد 1، ص 542. 5- حشر / 7. 6- شهيد سيد محمد باقر صدر، اقتصادنا، ص 659-670. 7- بقره / 279. 8- مرتضى مطهرى، ربا، بانك، بيمه، ص 13 تا 34. 9- شهيد سيد محمد باقر صدر، همان، ص 407 به بعد; همچنين ر.ك: سيد حسين ميرمعزى، نظام اقتصادى اسلام، پايان نامه كارشناسى ارشد، دانشگاه مفيد، 1376. 10- اين در صورتى است كه وجوب زكات را شامل اسكناس نيز بدانيم و اين وجوه يك سال از گردش خارج شوند. 11- شهيد صدر، همان، صص 621-623; توتونچيان، چهارمين سمينار بانكدارى اسلامى، ص 101; محمد رضا شريف آزاده، مبانى نظريه پردازى در اقتصاد اسلامى، مجله اقتصاد و مديريت، ش 3، سال 68. 12- صدر، سيد كاظم، اقتصاد صدر اسلام، ص 304; شريف آزاده، مجله اقتصاد و مديريت، ش 3، ص 25. 13- محسن، س. خان و عباس ميرآخور، مطالعات نظرى در بانكدارى و ماليه اسلامى ص 147; توتونچيان،تحليل مقايسهاى حد بهينه سرمايهگذارى در دو نظام بانكدارى سرمايهدارى و اسلامى در شرايط اطمينان و ريسك، مجله اقتصاد و مديريت، ش 14 و 15،سال 1371; «تحليل مكانيسم سهم سود در بانكدارى اسلامى» و «نقش بانكدارى اسلامى در سرمايه گذارى» مقالههاى ارائه شده در اولين و دومين سمينار سياستهاى پولى و ارزى. 14- مىيرز، دنى و.... ، دوره كامل علم اقتصاد، ترجمه مهدى تقوى و عبدالله كوثرى، ص 383. 15- حسين نمازى و ايرج توتونچيان، «حذف بهره، توسعه اقتصادى، عدالت اجتماعى» ارائه شده در اولين همايش اسلام و توسعه، 527-529. 16- ر.ك: چهارمين سمينار بانكدارى اسلامى ص 207. 17- توتونچيان، «مقايسه سرعت گردش پول در دو سيستم سرمايه دارى و اسلامى» ارائه شده در چهارمين سمينار بانكدارى اسلامى، شهريور 1372، ص 96. 18- على ماجدى و حسن گلريز، پول و بانك، ص 218-219 و توتونچيان،دومين سمينار بانكدارى اسلامى، ص 56. 19- احمد كتابى، تورم،ص 73 و 74. 20- همان. 21- همان، ص 74; پل ساموئلسن، اقتصاد، جلد 1، ص 361. 22- نمازى و توتونچيان،«حذف بهره، ...»، ص 227-229; توتونچيان، «مقايسه عملكرد بانكدارى سرمايهدارى با بانكدارى اسلامى در مدل يك بخشى از ديدگاه توسعه اقصادى» ارائه شده در پنجمين سمينار بانكدارى اسلامى، ص 65. 23- سيد كاظم صدر، اقتصاد صدر اسلام، ص 306 تا 308; سيد عباس موسويان، پسانداز و سرمايهگذارى در اقتصاد اسلامى، ص 112-113. 24- مارتين.ل.،ويتزمن، اقتصاد شراكتى (مهار ركود تورمى)، ترجمه على ياسرى، ص... . 25- ر.ك: چهارمين سمينار بانكدارى اسلامى ص 81. 26- براى اطلاع بيشتر درباره سياستهاى پيشگيرى و درمان فقر رك: سعيد فراهانى، فقر و فقر زدايى.
منبع : نامه مفيد - سال 6