تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:17 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : در اقتصاد ممنوع


قرآن جمع مال و ثروت را با شرايط خاص , يك عمل نكوهيده نمى داند, آنچه را كه مذموم مى داند,ثـروت انـدوزى و مال پرستى و (هدف قرار گرفتن دنيا) است كه آن را ناشى از جهان بينى مادى مى داند:
و ويل للكافرين من عذاب شديد الذين يستحبون الحيوة الدنيا على الا خرة و يصدون عن سبيل (( اللّه ... )) 
واى بـر كافران از عذابى سخت , آنان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى دهند و (ديگران را)از راه خدا باز مى دارند.
قـرآن بـه مـال و ثـروت , جـهـت اخـروى مـى دهـد, حب و دوستى بى حد ثروت را پرستش مال مـى دانـد  و در مـقـاطع مختلف نسبت به پيامدها و بازتابهاى مختلف ثروت اندوزى هشدار مى دهد.

      بازتاب ثروت اندوزى

آنـچه كه در اسلام , نكوهش شده , تكاثر مال و اندوختن ثروت است , يعنى جمع ثروت براى ثروت ,نـه ثـروت بـراى خوب زيستن . جمع مال اگر هدف قرار گيرد, انسان خود در خدمت ثروت قرار مـى گـيـرد و ماهيت انسانى اش را از دست مى دهد.ثروت اندوزى , مفاسد و آثار زيانبارى دارد, از جمله :

      انحراف فكرى

بسنده كردن به زندگى دنيا و هدف قرار دادن آن , موجب انحراف فكرى مى گردد و انسان را درغـفلت و بى خبرى نگه مى داردو از مراحل و ابعاد معنوى دنيا بى نصيب مى سازد و جهان را در بعد مادى و ظاهرى آن , خلاصه مى كند.
قرآن كريم مى فرمايد: يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخرة هم غافلون ))  اصول كافى , ج 2, ص 135.  ((
آنان به ظاهرى از زندگى دنيا آگاهند همانهايند كه از آخرت بى خبرند. زراندوزانى كه جمع مال را هدف و دنيا را مقصد نهايى خود مى دانند, جز به ظاهر دنيا نمى نگرند و زندگى را در سرگرميها ولذتهاى زود گذر و خواب و خوراك خلاصه مى كنند و برايش عمق
و فـرجـامـى قائل نيستند, حتى علومى كه كسب مى كنند,مادى بوده و براى كشف امور ظاهرى است و از ديگر منافع و خيرات دنيا و از حيات آخرت كه در بطن اين جهان نهفته است در غفلتند, مانند كودك يا شخص جاهلى كه از كتاب نفيس و علمى , جز كاغذ و خطوط ظاهرى , چيز ديگرى نمى فهمد. 
چـنـين كسانى گر چه ممكن است گاهى عبادت كنند, ولى از عبادات خود لذت نمى برند و به بـاطـن آن دسـت نمى يابند, زيرامست ثروت زياد شده اند و عقل و هوش خود را از دست داده اند, چنان كه در حديثى از قول حضرت عيسى عليه السلام آمده است : (همان طور كه بيمار از شدت درد, به غذا مى نگرد و از آن لذت نمى برد, اهل دنيا نيز با رسيدن به
لذايذ دنيا, لذت و شيرينى عبادت را درك نمى كنند.)  حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
السكر اربع سكرات : سكر الشراب و سكر المال و سكر النوم و سكر الملك ))  (( مستى بر چهار نوع است : مستى شراب , مستى مال , مستى خواب و مستى سلطنت .
مستى مال , ناشى از عشق و علاقه زياد به آن است , چرا كه حب مفرط, انسان را كور و كر مى كند و وى را از مـعـايـب و مفاسدمحبوبش بى خبر مى سازد. حضرت امام صادق (ع ) فرمود: امير مؤمنان (ع ) طى نامه اى به يكى از يارانش چنين سفارش كرد: فارفض الدنيا فان حب الدنيا يعمى و يصم ويبكم ))  ((
دنيا را رها كن كه حب دنيا انسان را كور و كر و لال مى كند. عـاشـق دلباخته دنيا با چشم واقع بين نمى بيند و گوش و هوش و عقل و وجدانش تحت الشعاع حب مال و دنيا پرستى قرارمى گيرد. حضرت على (ع ) مى فرمايد:
اقـبـلـوا عـلـى حيفة قد افتضحوا باءكلها و اصطلحوا على جها, و من عشق شيئا اعشى بصره و (( امرض قلبه )) 
(آن مـردم دنيا پرست ) به خوردن لاشه اى روى آوردند كه با خوردنش رسوا شدند و بر دوستى آن لاشه اتفاق كردند, و هر كس به چيزى عشق بورزد, بينايى اش را مختل و قلبش را بيمار مى كند.

      فساد اخلاقى

ثـروت انـدوزى و مـال پـرسـتـى زمينه ساز غرور و فخر فروشى و بسيارى از گناهان ديگر است .بگونه اى كه شخص (متكاثر) وسرمايه دار, ديگران را تحقير مى كند و به فكر و انديشه آنان اهميتى نمى دهد.
قرآن به چنين كسانى وعده عذاب داده , مى فرمايد: ويل لكل همزة لمزة الذى جمع مالا و عدده ))  ترجمه الميزان , ج 4, ص 500.  ((
واى بر هر عيبجوى مسخره كننده اى در ايـن آيـه , ارتباط ميان جمع مال زياد و انحراف اخلاقى , بخوبى روشن است . حضرت على عليه السلام نيز مى فرمايد:
اعلموا ان كثرة المال مفسدة للدين و مقساة للقلوب ))  (( بدانيد كه فراوانى ثروت , سبب تباهى دين و سختى دلهاست .
حضرت امام صادق (ع ) فرمود: خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرمود: اى موسى
مـادر خـود مى گيرند, به دنيا تكيه مزن (و به آن تمايل نكن )و بدان كه سرآغاز فتنه و فساد, حب دنـياست و بر هر كس به جهت داشتن مال زياد غبطه مخور, زيرا ثروت زياد از آن جهت كه حقوق واجب به دنبال دارد,موجب گناه زياد مى گردد. 
همان امام (ع ) اين معنا را با مثالى زيبا چنين ترسيم مى كند: فـسـاد و ضـرر مالى دوستى و دنيا طلبى نسبت به دين مسلمان كمتر از ضرر دوگرگ , به گله بى چوپانى نيست كه يكى از اول و ديگرى از آخر به آن حمله كند. 

      نگون بختى اخروى

برخى از پيامدهاى ناگوار ثروت اندوزى در آخرت معلوم مى شود, از جمله :
الف - سختى حساب : حضرت امام كاظم (ع ) از پيامبر اسلام نقل مى كند كه فرمود:
ماقرب عبد من سلطان الا تباعد من اللّه تعالى و لاكثر ماله الا اشتد حسابه ... ))  (( بـنـده اى بـه پادشاه (ظالمى ) نزديك نمى شود, جز اينكه از خداوند دور مى گردد و مال شخصى فزونى نمى يابد, مگر اينكه حسابش در قيامت سخت مى شود.
ب - محروميت از بهشت : از حضرت عيسى عليه السلام نقل شده كه فرمود:
...ولدخول جمل فى سم الخياط ايسر من دخول غني فى الجنة ))  (( داخل شدن طناب كشتى در سوراخ سوزن , آسانتر است از داخل شدن ثروتمند به بهشت .
ج - شدت عذاب : يحسب ان ماله اخلده كلا لينبذن فى الحطمة و ما ادريك ما الحطمة نار اللّه الموقدة التى تطلع ((
على الا فئدة ))  ترجمه الميزان , ج 4, ص 500. 
(كـسـى كـه پـيـوسـتـه به انباشتن ثروت مشغول است ) گمان مى كند كه اموالش او را جاودانه مـى سازد
چه مى دانى حطمه چيست ؟ آتش برافروخته الهى است , آتشى كه از دلها سر مى زند. اين آيه در مقام رد و پاسخ تهديد آميز نسبت به تفكر باطل ثروت اندوزانى است كه تصور مى كنند داشـتن مال انبوه , آنان را دراين جهان , جاودانه خواهد ساخت و از مرگ و هلاكت نجاتشان خواهد داد.

      يادآورى

مـقصود از اين همه تاءكيد بر نكوهش مال و ديگر مظاهر دنيا اين نيست كه انسان بكلى كسب مال را تـرك گويد و دست ازفعاليتهاى اقتصادى و كار و كوشش بردارد, بلكه مقصود اين است كه به صـاحبان ثروت هشدار دهد كه ثروت اندوزى را هدف اصلى خود قرار ندهند و به زندگى كافى و سالم قناعت ورزند و از اموال خود در رسيدن به درجات حيات اخروى سودجويند.
 

منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن



نظرات 0