محور : قرآن و مسائل اقتصادي
اينك زمين را به عنوان منبع پر بركت اقتصادى و نيز نقش انسان را در ارتباط با آن , مورد ارزيابى و تحليل قرآنى قرار مى دهيم .
...
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
مـا در درسـهـاى گـذشـتـه , ارزش مـال را از ديدگاه قرآن بررسى كرديم و همچنين برخى ازنعمتهاى مادى الهى را به اختصاربرشمرديم , اينك زمين را به عنوان منبع پر بركت اقتصادى و نيز نقش انسان را در ارتباط با آن , مورد ارزيابى و تحليل قرآنى قرار مى دهيم .
ارزش اقتصادى زمين
قـرآن , كـره زمين را بحق , شايسته زندگى , بزرگترين منبع معاش و بهترين وسيله براى عرضهخدمات به انسان و عموم جانداران معرفى مى كند كه در هر شرايطى آماده بهره دهى است : و جعلنا لكم فيها معايش و من لستم له برازقين )) ((
و براى شما در زمين انواع معيشت قرار داديم و براى كسانى كه شما روزى دهنده آنها نيستيد. ايـن آيـه بـا صـراحـت بيان مى كند كه زمين معيشت و وسائل حيات انسانها و حيوانات را تاءمين مى كند, تنها چيزى كه بايد انجام داد حركت و تلاش پيگير است و اين معنا در سوره (ملك ) همراه با عبارت لطيف و كنايه بليغ آمده است :
هو الذى جعل لكم الا رض ذلولا فامشوا فى مناكبها و كلوا من رزقه و اليه النشور )) قصص (28), آيه 25. (( او خـدايى است كه زمين را براى شما رام قرار داده است , پس بر شانه هاى آن راه برويد و از روزى خداوند بخوريد و بازگشت همه به سوى اوست .
ظرفيت و گستردگى زمين زمـين علاوه بر ذلول و رام بودن داراى ظرفيت كافى است و مى تواند پاسخگوى نياز مردم جهان
باشد: الم نجعل الا رض كفاتا احياء و امواتا )) كهف (18), آيات 93 ـ 96. (( آيا زمين را مركز اجتماع انسانها قرار نداديم , هم در حال حياتشان و هم پس از مرگشان . به جهت گستردگى زمين , همه نيازمنديهاى بشر در آن پيش بينى شده است :
و الا رض مـددنـاهـا و الـقـيـنا فيها رواسى و انبتنا فيها من كل شى ء موزون و جعلنا لكم فيها (( معايش ))
و زمـين را گسترش داديم و در آن , كوههاى ثابتى افكنديم و در آن از هرچيزى به مقدار معين و هماهنگ رويانديم و براى شما وسائل زندگى قرار داديم . .
ضرورت عمران و آبادانى
از آنچه گفتيم روشن شد كه زمين براى عمران و آبادانى شايستگى طبيعى دارد و خداوند آن رابـه صـورت گـسترده , كافى وآماده براى خدمت به افراد بشر قرار داده است , تنها نياز به نيرويى دارد كه استعداد آن را به فعليت برساند. از اين رو, انسان ماءمور مى شود كه در احياى آن بكوشد و ايـن ماءموريت افزون بر زبان (تكوين ) با زبان تشريع نيز بيان شده است , حضرت صالح عليه السلام خطاب به قوم خود كه راه عصيان پيش گرفته بودند, فرمود:
... يـا قوم اعبدوا اللّه مالكم من اله غيره هو انشاءكم من الا رض و استعمركم فيها فاستغفروه ثم (( توبوا اليه ان ربى قريب مجيب )) اى قـوم مـن , خـدا را بـپرستيد. شما را جز او خدايى نيست , اوست كه شما را از زمين پديد آورده اسـت . از شـمـا خـواسـتـه كه آبادش كنيد. پس از او آمرزش خواهيد وبه سوى او بازگرديد, زيرا پروردگار من نزديك و اجابت كننده است . در ايـن آيـه , خـداونـد آبـاد سـاخـتـن زمـين را به خود نسبت نمى دهد بلكه آن را به بندگانش واگذاشته و از آنان خواسته است كه براى رفع نيازهاى خود زمين را آباد كنند. افـزون بـرآن , اسـتعداد, امكانات و شايستگى فكرى به آنها عطا كرده است تا هركس در حد توان , بخشى از آن را احيا كند:
و لقد مكناكم فى الا رض و جعلنا لكم فيها معايش قليلا ما تشكرون )) (( و بـراستى كه در زمين جايگاهتان داديم و راههاى زندگى را در آن قرار داديم , چه اندك سپاس مى گزاريد.
مـعـنـاى تـمـكين : تمكين تنها به اين معنا نيست كه شخصى را در محلى جاى دهند, بلكه بدين معناست كه تمام وسائل كار را دراختيار او بگذارند. به او قدرت و توانايى بخشند و موانع را برطرف سازند.
شرايط معنوى عمران
بـشـر بـراى ايـنـكـه بـتواند از مواهب طبيعت بخوبى استفاده كند, بايد علاوه بر كار و كوشش و بـهـره گـيـرى از وسائل پيشرفته , خودرا به ايمان و تقوا بيارايد و با توبه و تضرع , شايستگى نزول بركات آسمانى را كسب كند. حضرت صالح (ع ) به دنبال دعوت قوم خود به عمران زمين , آنها را به اسـتـغـفـار و توبه فرا مى خواند. همچنين حضرت نوح (ع ) استمرار امدادهاى مادى الهى وظهور خيرات و بركات زمين و آسمان و باغ و بوستان را از آثار استغفار مى دانست : ...استغفروا ربكم انه كان غفارا يرسل السماء عليكم مدرارا و يمددكم باموال و بنين و يجعل لكم (( جنات و يجعل لكم انهارا )) يس (36), آيه 71.
از پـروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او آمرزنده است . تا از آسمان برايتان پى درپى باران فرستد و شما را به اموال و فرزندان كمك كند و برايتان بستانها ونهرها بيافريند. علامه طباطبايى در اين باره مى نويسد:
(توبه و استغفار در رفع مصائب و گرفتاريها و گشودن در نعمتهاى آسمانى و زمينى نقش مهمى دارد, مـيـان صـلاح و فـساد جامعه و ميان اوضاع جهان هستى ارتباط تنگاتنگى برقرار است . اگر جوامع بشرى , خود را اصلاح كنند به زندگى پاكيزه و گوارايى مى رسند.) چنان كه در قرآن كريم آمده است :
ولو ان اهل القرى امنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والارض )) (( و اگر اهل شهرها و آباديها, ايمان مى آوردند و تقوا پيشه مى كردند, بركات آسمان و زمين را بر آنها مى گشوديم .
حضرت على (ع ) در اين باره فرمود: اكثر الا ستغفار تجلب الرزق )) (( زياد استغفار كن تا روزى را به سوى خود جلب كنى . و نيز فرمود: و قد جعل اللّه سبحانه الاستغفار سببا لدرور الرزق و رحمة الخلق )) خداوند سبحان , استغفار را سبب افزايش روزى و رحمت خلق قرار داده است . از اين آيات و روايات , بروشنى در مى يابيم كه ميان تقوا و عمران و آبادى پيوند ناگسستنى وجود دارد و ايمان از شرايط معنوى عمران زمين است . البته همان طور كه ايمان افراد و جامعه ها, سبب نـزول و افـزايش بركات الهى مى گردد, گناه و ظلم و فسادنيز موجب قطع يا كمبود اين بركات مى شود و چه بسا بازتابهاى ناگوار و عذابهاى دردناك دنيوى و اخروى به دنبال مى آورد,چنان كه خداوند در مورد قوم (سباء) مى فرمايد:
فاعرضوا فارسلنا عليهم سيل العرم ... )) (( پس (چون قوم سباء از شكر خداوند) اعراض كردند, مانيز سيل ويرانگر را بر آنها فرستاديم . بر اثر اين سيل كه با شكسته شدن سد عظيم (عرم ) همراه بود, باغ و بوستانشان به دشت خشك و پر از شوره گز تبديل شد وبدين سان مجازات شدند. ... جزيناهم بما كفروا و هل نجازى الا الكفور )) (( ما آنها را به جهت ناسپاس بودنشان مجازات كرديم و آيا جز ناسپاسان را مجازات مى كنيم ؟
منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن