تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:32 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : قرآن و مسائل اقتصادي


هرچند انفاق در اصل خارج كردن مال از ملك خود و هزينه كردن است , ولى مقصود از آن در ايندرس بـذل و بخشش و به كارگيرى مال در موارد مشروع براى جلب رضايت الهى است . انفاق به اين معنا يكى از بزرگترين تكليفهاى الهى است كه درسياستگذارى اجتماعى , اقتصادى و تعديل ثـروت نـقـش مـهـمـى دارد. قرآن مجيد در موارد زيادى پيروان خويش را به اين امرمهم تشويق مى نمايد, گاهى اثر مثبت آن را يادآور شده , انفاق نكردن را نوعى هلاكت مى داند و مى فرمايد:
انفقوا فى سبيل اللّه و لاتلقوا بايديكم الى التهلكة ))  (( در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خويش به هلاكت نيفكنيد. گـاهـى نـيز ضمن امر به انفاق , مال انفاق شده را به خدا نسبت مى دهد تا انفاقگر متوجه شود كه آنـچه احسان مى كند, از آن اونيست , بلكه رزق و روزى خداست تا بدين وسيله انفاق برايش آسان شود:
يا ايها الذين امنوا انفقوا مما رزقناكم ))  (( اى كسانى كه ايمان آورده ايد, از آنچه به شما روزى داده ايم , انفاق كنيد.

 

...

محور : قرآن و مسائل اقتصادي


هرچند انفاق در اصل خارج كردن مال از ملك خود و هزينه كردن است , ولى مقصود از آن در ايندرس بـذل و بخشش و به كارگيرى مال در موارد مشروع براى جلب رضايت الهى است . انفاق به اين معنا يكى از بزرگترين تكليفهاى الهى است كه درسياستگذارى اجتماعى , اقتصادى و تعديل ثـروت نـقـش مـهـمـى دارد. قرآن مجيد در موارد زيادى پيروان خويش را به اين امرمهم تشويق مى نمايد, گاهى اثر مثبت آن را يادآور شده , انفاق نكردن را نوعى هلاكت مى داند و مى فرمايد:
انفقوا فى سبيل اللّه و لاتلقوا بايديكم الى التهلكة ))  (( در راه خدا انفاق كنيد و خود را به دست خويش به هلاكت نيفكنيد. گـاهـى نـيز ضمن امر به انفاق , مال انفاق شده را به خدا نسبت مى دهد تا انفاقگر متوجه شود كه آنـچه احسان مى كند, از آن اونيست , بلكه رزق و روزى خداست تا بدين وسيله انفاق برايش آسان شود:
يا ايها الذين امنوا انفقوا مما رزقناكم ))  (( اى كسانى كه ايمان آورده ايد, از آنچه به شما روزى داده ايم , انفاق كنيد.


پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله مى فرمايد:(( لم نبعث لجمع المال ولكن بعثنا لا نفاقه ))  ما ( پيامبران ) براى جمع مال برانگيخته نشده ايم , بلكه براى انفاق آن مبعوث گشته ايم . انفاق از پايه هاى حيات اجتماعى و از اركان ايمان و از صفات بارز مؤمنان است : ((قل لعبادى الذين امنوا يقيموا الصلوة و ينفقوا مما رزقناهم ... ))  به بندگان مؤمن من بگو نماز بگزارند و از آنچه روزى ايشان كرده ايم , انفاق كنند. امام صادق (ع ) فرمود:
انما شيعتنا يعرفون بخصال شتى بالسخاء و البذل للا خوان ))  شـيـعـيـان ما با خصوصيات مختلفى شناخته مى شوند از ( جمله ) با سخاوت و بذل و بخشش به برادران دينى خود.
انفاق در بيشتر موارد همراه با نماز آمده و اين گوياى اهميت آن است . همچنين در مواردى انفاق در راه خدا براى تاءمين هزينه هاى جنگ , جهاد مالى و در رديف جهاد با جان آمده است . (( ... و جاهدوا باموالكم و انفسكم فى سبيل اللّه )) 
و با مال و جان خويش در راه خدا جهاد كنيد. مرحوم طبرسى مى نويسد:
آيه بر اين دلالت دارد كه جهاد با نفس و مال بر كسى كه بر آنها توان دارد, واجب است و كسى كه بر هيچ يك از آنها قدرت ندارد, به هر شكلى كه مى تواندبايد جهاد كند.  انـفـاق و احـسـان , نزد خدا اجر فراوان دارد و حتى در مواردى پاداش آن به بيش از هفتصد برابر مى رسد  و ترك آن كه (بخل )خوانده مى شود, پيامدهاى ناگوارى دارد كه عسر و حرج در دنـيـا  عذاب سخت در آخرت  و دورى از خداوند از جمله آنهاست . امام صادق (ع ) مى فرمايد:
      شرايط انفاق

الف - اخلاص
نخستين شرط صحت انفاق , كسب خشنودى خداوند و تقرب به اوست و بدون ريا و خودنمايى بايد انجام گيرد.
((... و ما تنفقون الا ابتغاء وجه اللّه ... ))  (( ... و جز براى خشنودى خدا انفاق نمى كنيد.)) 
ب - دورى از منت
انـفـاق كـننده زمانى سزاوار پاداش الهى مى گردد كه انفاقش همراه با (منت گذارى ) و (بزرگ بينى ) نباشد. و گرنه اثر آن باطل مى شود و اجر و پاداشى در پى نخواهد داشت . ((يا ايها الذين امنوا لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الا ذى )) 
اى كسانى كه ايمان آورده ايد, صدقات خود را با منت و آزار, باطل نكنيدامام صادق عليه السلام فرمود:
لا يتم المعروف الا بثلاث : ((تعجيله , و تقليل كثيره و ترك الا متنان به ))  كارنيك جز با سه چيز كامل نمى گردد: سرعت عمل , كم شمردن زياد آن و منت ننهادن . بـزرگ انـگاشتن انفاق و احسان , انسان را رفته رفته به خود بينى وا مى دارد. از اين رو, خداوند به پـيـامـبـر اسـلام صلى اللّه عليه وآله دستور مى دهد كه از منت گذارى دورى جويد و كار مهم و ارزشمند خود را بزرگ و زياد نشمارد: ((و لا تمنن تستكثر ))  منت مگذار و كار خود را زياد نشمار
ج - انتخاب جنس مرغوب
مـالـى كـه در راه خدا داده مى شود, بايد مرغوب و دلچسب باشد, در حدى كه صاحب مال به آن رغبت و علاقه داشته باشد,اگر از بهترين ها نيست از بدترين ها نباشد.
يا ايها الذين امنوا انفقوا من طيبات ما كسبتم و مما اخرجنا لكم من الا رض و لاتيمموا الخبيث (( منه تنفقون و لستم باخذيه الا ان تغمضوا فيه ))  اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده ايـد, از دستاوردهاى پاكيزه خود و از آنچه برايتان از زمين خارج
ساخته ايم , انفاق كنيد. نه از چيزهاى ناپاك كه خود آنها را جز از روى اغماض و كراهت نمى ستانيد.

      قرض الحسنه

گرچه قرض الحسنه در قرآن معناى وسيعى دارد و هر مالى را كه در راه خدا انفاق گردد, شاملمـى شـود, چـرا كـه مؤمن همه آنها را به خدا قرض مى دهد تا در قيامت بازستاند, ولى آنچه كه در ايـنـجا مورد بحث ماست , قرض الحسنه به معناى اصطلاحى آن است يعنى (دادن مقدارى از مال شخصى خود براى رفع نياز مشروع افراد, و استرداد آن بدون زياده ). بنابراين ,استقراض و دريافت وامـهـايـى كه امروزه در ميان جامعه ها متداول و همراه سود و بهره است مشمول آن نمى گردد,
زيـرا ايـن نـوع وامـها خداپسندانه و مطابق موازين اسلامى نيست . عنوان (قرض الحسنه ) از قرآن گرفته شده و حاكى از اهميت آن است : ((من ذا الذى يقرض اللّه قرضا حسنا ... ))  كيست كه به خدا وام نيكو دهد؟
ارزش معنوى قرض الحسنه
از نظر قرآن كريم , قرض الحسنه پاداش مضاعف و اثر خاصى در بخشش گناهان دارد: ان تقرضوا اللّه قرضا حسنا يضاعفه لكم و يغفر لكم و اللّه شكور حليم ))  (( اگـر بـه خدا قرض الحسنه دهيد, برايتان چندين برابر خواهد كرد و شما را مى آمرزد و خدا بسيار سپاسگزار و بردبار است .
پيامبر اكرم (ص ) نيز فرمود: الـصـدقـة بـعـشـر و الـقـرض بـثـمـانـية عشر و صلة الا خوان بعشرين و صلة الرحم باربعة و ((
عشرين ))  صـدقـه دادن , ده پـاداش وارد, قـرض دادن , هـيجده پاداش , ديدار با برادران دينى بيست و صله
ارحام بيست و شش پاداش دارد. همچنان كه قرض دادن موجب تقرب به خدا مى گردد, قرض ندادن نيز سبب دورى از رحمت و
پاداش الهى مى شود. پيامبراكرم (ص ) مى فرمايد: من احتاج اليه اخوه المسلم فى قرض فلم يقرضه حرم اللّه عليه الجنة ))  (( هر كس , برادر مسلمانش به وام او نياز پيدا كند, ولى به او وام ندهد, خداوند بهشت را بر وى حرام مى كند.
آداب قرض الحسنه
قرض گرفتن و قرض دادن , اصول و آداب خاصى دارد كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :
الـف - بـاز پرداخت : هركس كه وامى دريافت مى كند, بايد براى باز پرداختش پشتوانه مالى داشته بـاشـد و اگـر نـدارد بـهـتر است با گرفتن صدقه كمبودهاى خود را جبران كند.  قرض گـيـرنـده هـنـگـام اسـتـقـراض بـايد نيت بازپرداخت آن را داشته باشد و گرنه سارق محسوب مى شود  .
ب - رسـيـد و شـاهـد گرفتن : در بينش قرآن - بر خلاف آنچه كه در ميان بسيارى از مسلمانان مـعـمـول اسـت - شـاهد و رسيدگرفتن و ثبت تاريخ و قرض و پرداخت آن اهميت زيادى دارد و دستور خداست :
يا ايها الذين امنوا اذا تداينتم بدين الى اجل مسمى فاكتبوه ))  (( اى كسانى كه ايمان آورده ايد, هرگاه وام مدت دارى را به يكديگر مى دهيد, آن را بنويسيد. قرآن در ادامه آيه ياد شده به گرفتن گواهان واجد شرايط امر مى كند.
ج - دورى از ربـا: قـرض نـبايد همراه با ربا باشد, زيرا قرضهاى ربوى حرام و سبب ركود اقتصادى مـى گـردد و اخلاق نيك اقتصادى چون انفاق , ايثار, قرض الحسنه و ... را به تدريج كم مى كند, يا بكلى از ميان مى برد. امام صادق (ع ) در اين باره فرمود:
... و انما حرم الربا ليتقارض الناس ))  (( ... و خداوند ربا را حرام كرده است تا مردمان به همديگر قرض بدهند.
البته اگر وام گيرنده بدون قرار داد و شرط قبلى , مقدارى زايد بر قرض به صاحب پول بدهد, ربا و حرام محسوب نمى شود به دليل آيه : و اذا حييتم بتحية فحيوا باحسن منها او ردوها ... ))  ((
و چون شما را به درودى خواندند به درودى بهتر از آن يا همانند آن پاسخ گوييد.
د - مـهـلت دادن : اگر كسى با عذر موجه نتوانست بدهى خود را سر موعد پرداخت نمايد, سزاوار
است طلبكار به او مهلت دهد تا گشايشى براى وى حاصل شود. و ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة ... ))  ((
و اگر (وامدار) تنگدست بود, مهلتى بايد تا هنگام گشايش .
پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله روزى به منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى فرمود:
اى مردم مالى كه صاحب مال در پيش بدهكار دارد تا زمانى كه آن را دريافت كند, براى هر روزش صدقه اى مى نويسد. 
همچنين مى فرمايد: لـيـس لـمـسـلـم ان يـعـسر مسلما و من انظر معسرا اظله اللّه يوم القيامة بظله يوم لا ضل الا ((
ضله ))  هـيـچ مـسلمانى حق ندارد, مسلمانى ديگر را در فشار قرار دهد و اگر كسى وامدار تنگدستى را مهلت دهد خداوند در روز قيامت كه سايه اى جز سايه او نيست ,بر وى سايه مى افكند.
يـاد آور مى شويم كه اگر كسى بداند وامى را كه از او گرفته اند در راه گناه صرف كرده اند نبايد به آنان مهلت دهد, چرا كه اين مورد, استثنا شده است . 

منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن



نظرات 0