محور : قرآن و مسائل اقتصادي
يكى از صفات ناپسندى كه در (اخلاق اقتصادى ) از آن بحث مى شود, (آزمندى ) است كه در قرآن, (شح ) , و (هلع ) , (طمع ) و روايـات اسـلامـى از آن بـه (حرص )تعبير مى شود. آزمندى عبارت است از:
(رغبت شديد بر چيزى همراه با فعاليت و شتاب زياد.)
....
محور : قرآن و مسائل اقتصادي
آزمندى
يكى از صفات ناپسندى كه در (اخلاق اقتصادى ) از آن بحث مى شود, (آزمندى ) است كه در قرآن, (شح ) , و (هلع ) , (طمع ) و روايـات اسـلامـى از آن بـه (حرص )تعبير مى شود. آزمندى عبارت است از:
(رغبت شديد بر چيزى همراه با فعاليت و شتاب زياد.)
خاستگاه آزمندى
قرآن , منشاء حرص و آزمندى انسان را خلقت و ذات او مى داند و تصريح مى كند:ان الانسان خلق هلوعا )) ((
به يقين , انسان , حريص و كم طاقت آفريده شده است .
در جاى ديگر مى فرمايد: و انه لحب الخير لشديد )) ((
و او (انسان ) علاقه شديدى به مال دارد. از نـظـر قـرآن , گرچه آزمندى صفت ذاتى انسان است , ولى هرگز منافاتى با آفرينش كامل وى نـدارد و نـقص فطرى او محسوب نمى شود, زيرا حرص , در مرحله نخست , وسيله كمال است و به
انسان نيرو مى بخشد تا در كارها شتاب كند و از كار و كوشش باز نماند و پيوسته خود را به پيمودن مـراحـل عـالـى كـمـال , تشنه تر بيابد. اگر اين خصلت در مسير كسب دانش به كار افتد وانسان , حريص و عاشق علم شود, ابزار كمال را يافته است , ولى اگر آدمى آن را در مسير امور مادى و شر و مـال و دنـيـا بـه كـارگيرد, مايه نگون بختى اوست . اين صفت مانند قدرتى است كه خداوند در نـيـروى اتم قرار داده است . اگر اين نيرو براى تاءمين نيازهاى صنعتى و اقتصادى , به خدمت بشر درآيـد, به طور حتم مفيد و سودمند خواهد بود, ولى هر گاه از آن در راه ساختن بمبهاى ويرانگر و... استفاده شود, مايه شر و فساد مى گردد و امنيت جهانى را به مخاطره مى افكند.
نكوهش آزمندى
بنابر آنچه گفتيم , حرص هنگامى مذموم است كه با آن هدف مادى تعقيب شود و صفات ناپسندىچـون بخل و... را پديدآورد. از اين رو, در متون دينى در بيشتر موارد, مال , دنيا و... موضوع حرص قـرار گـرفته است . قرآن در اين باره بصراحت نظرمى دهد و (وليدبن مغيره ) را به عنوان مصداق عـيـنـى انـسـان حـريـص , مـعرفى مى كند. او يكى از ثروتمندان طمع ورز و از مخالفان سرسخت پـيـامـبـراكرم (ص ) بود كه حرص در مال و ثروت دنيا و افزون طلبى در فرزند, وى را از شرافت اسلام آوردن محروم ساخت . ذرنى و من خلقت وحيدا و جعلت له مالا ممدودا و بنين شهودا و مهدت له تمهيدا ثم يطمع ان (( ازيد كلا انه كان لا ياتناعنيدا )) (كـيـفـر) او را كه تنها آفريده ام , به من واگذار (همو كه ) به او مال و ثروت فراوان داده ام , پسران حـاضـر بـه خـدمت , نصيب او كرده ام , اقتدار و مكنت به او داده ام , امابازهم از من طمع افزونى و زيادتى دارد, هرگز (به نعمت او نمى افزايم ), زيرا كه با آيات ما دشمنى مى ورزيد.
حضرت على - عليه السلام - فرمود:
من جمع له مع الحرص على الدنيا البخل بها فقد استمسك بعمودى اللؤم )) (( كسى كه همراه با حرص بر ذخاير دنيا بخل ورزد, به دو پايه پستى چنگ زده است .
, )) شح (( كه در مواردى از قرآن و حديث به كار رفته نيز مؤيد اين معناست , زيرا )) شح (( كلمه بـخـل تـواءم بـا حـرص و ولـع اسـت و مفهومى جز اين ندارد كه حرص و بخل , ناپسند و نكوهيده است .
امام صادق (ع ) هنگام طواف خانه خدا, پيوسته مى گفت :
)) اللهم ق شح نفسى (( خدايايـكـى از يـاران امام عرض كرد: فدايت شوم فرمود:
چه چيز از بخل و حرص نفس مهمتر است و من يوق شح نفسه فاولئك هم المفلحون )) ((
و هركس كه از بخل نفسش در امان باشد, همانان رستگارانند.
عوامل حرص و آزمندى
الف - دنيا طلبى
دقـت در متون اسلامى نشان مى دهد كه توجه فراوان به دنيا و دل بستن به زرق و برق آن , انسان را حريصتر و به ثروت اندوزى تشنه تر مى كند. امام صادق (ع ) در اين باره مى فرمايد:
مثل الدنيا كمثل ماء البحر كلما شرب منه العطشان ازداد عطشا حتى يقتله )) (( دنيا چون آب درياست . تشنه , هر چه از آن (بيشتر) بياشامد, بر تشنگى اش افزوده مى شود تا او را به هلاكت مى رساند.
حضرت على (ع ) در نامه اى خطاب به معاويه , اين گونه نوشت : اما بعد فان الدنيا مشغلة عن غيرها و لم يصب صاحبها منها شيئا الافتحت له حرصا عليها و لهجا (( بها ))
دنـيـا آدمـى را بـه خود مشغول مى كند و از غير خود بيگانه مى سازد. دنياپرست به چيزى از دنيا نمى رسد, مگر اينكه درى از حرص و طمع و شيفتگى بيشتر, به رويش باز مى شود.
ب - آرزوهاى طولانى
تلقين به نفس , بتدريج به عمل مى انجامد. كسى كه به آرزوهاى طولانى گرفتار آيد, به آزمندى و حرص شديد و همه جانبه مى افتد. امام كاظم (ع ) فرمود:
لاتحد ثوا انفسكم بفقر و لابطول عمر فانه من حدث نفسه بالفقر بخل و من حدثها بطول العمر (( يحرص ))
درباره فقر و طول عمر با خود سخن مگوييد, زيرا كسى كه در مورد فقر با خود حديث نفس كند, (هنگام انفاق مال ), بخل مى ورزد و كسى كه در مورد طول عمر با خود حديث نفس كند, حريص و آزمند مى گردد.
پيامدهاى آزمندى
حـرص شـديـد بـه مظاهر دنيا و ثروت اندوزى , آثارى منفى دارد كه در زير به برخى از آنها اشارهمى شود:
الف - ذلت و خوارى آزمندى ,
آزادى را از آدمى مى ستاند و زبانش را در اعتراض به ثروتمندان (مترف ) و (متكاثر) كوتاه مـى كـنـد و خـواسـتـه يـاناخواسته , او را اسير و طفيلى ديگران مى سازد, زيرا آن كه حلقه طمع بـرگـردن آويـزد, بنده حلقه به گوش مالداران مى شود ودر نظرها بى ارزش مى گردد. حضرت على - عليه السلام - مى فرمايد:
الطمع رق مؤبد )) (( آزمندى , بردگى دائمى است .
ونيز مى فرمايد:
ازرى بنفسه من استشعر الطمع )) (( هركس طمع را شعار خود قرار دهد, خويشتن را ذليل و خوار ساخته است .
صاحبان طمع , همواره در ركاب ارباب جاه و دولت مى روند و در برابرشان دست برسينه مى نهند تا از مال و مكنت آنان بهره اى برگيرند, غافل از اينكه با اين عمل , خود را ذليل و فرومايه مى سازند. (بـسـان آن دو كـودكـى كه در راهى مى رفتند و نانى در انبان داشتند, يكى از آنها قدرى عسل بر روى نـان داشـت , آن ديـگـرى از وى عـسل خواست , او گفت : سگ من شو تا به توعسل دهم . او پـذيـرفت . صاحب عسل رشته اى به دهان او داد تا به دندان گرفت و از عقب او مى دويد و صداى سگ درمى آورد. اگر آن كودك به نان خود ساختى سگ او نگرديدى ).
حضرت امام باقر - عليه السلام - فرموده است : (بـد بـنـده اى اسـت , بـنده اى كه او را طمعى است كه به هر خانه مى كشدش و بد بنده اى است , بنده اى كه خواهشى دارد كه او را ذليل مى گرداند.)
ب - آشفتگى
طـمـع بـسيار, عقل و مشاعر آدمى را تحت تاءثير قرار مى دهد و متانت او را از بين مى برد. پيامبر گرامى اسلام - صلى اللّه عليه وآله - فرمود:
از ايـن كـه طـمـع را شـيـوه زندگى خود قرار دهيد, بپرهيزيد, زيرا حرص شديد, قلب را آشفته مـى سـازد و محبت دنيا بر آن مهر قساوت مى زند, عشق به دنيا كليد وسرچشمه هر گناه است و سبب محو و نابودى اعمال نيك مى گردد.
حضرت على (ع ) فرموده است :
)) اكثر مصارع العقول تحت بروق المطامع (( بيشترين قربانگاه عقلها در پرتو طمعهاست .
ج - سلب توفيق
حـرص و آزمـندى سبب مى شود تا ثروتمند بيش از آن كه به مسائل معنوى و بندگى پروردگار بـينديشند, به نگه دارى و انبوه سازى ثروت بپردازد, در نتيجه از انجام امور خيريه عبادت - بويژه عـبـاداتـى كـه نـيـاز بـه صرف مال دارد - صله رحم و مانند آن باز ماند. امير مؤمنان در حمله اى حكيمانه مى فرمايد:
تـنها كسى مى تواند فرمان خدا را برپا دارد كه سازش نكند و همرنگ مردم نباشد و از طمع ورزى دورى گزيند.
منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن