تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:38 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : قرآن و مسائل اقتصادي

  برخورد پيامبران با سرمايه داران

مـؤمنان به پيروى از پيامبران بايد در برابر ثروت اندوزان فاسد موضعى خصمانه بگيرند. طرحها و پـيشنهادهاى اجتماعى واصلاح جويانه آنان را نپذيرند و به انديشه و شخصيت آنان اهميت ندهند, زيرا آيه زير ما را از اطاعت آنان منع مى كند:
و لا تطيعوا امر المسرفين الذين يفسدون فى الا رض و لا يصلحون ))  (( فرمان اسرافكاران را نپذيريد, آنان كه در زمين فساد مى كنند و اصلاح نمى كنند. پـيامبران پس از دعوت مردم به توحيد و خداپرستى , آنان را به عدالت اقتصادى فرا مى خواندند و مـبـارزه بـا رفـاه طلبان و ثروت اندوزان بى درد را از اصول برنامه هايشان قرار مى دادند و مبارزه ايـشـان را مـنـحـصـر به طاغوت سياسى زمان , چون فرعون نبود,بلكه با طاغوتيان اقتصادى نيز هـمـچـون قـارون و ...در پـيـكـار بودند, و در اين كار, در صورتى كه پندها و تذكرات زبانى مؤثر واقع نمى شد, با اين گونه كسان , قطع رابطه مى كردند, چرا كه همسويى پيامبران با سرمايه داران فـسادانگيز موجب از دست رفتن پايگاه رسالت الهى آنان مى شد, و حتى خودشان فرصت طلب به حـساب مى آمدند و در اصلاح جامعه و تحقق آرمانهاى بلندشان موفق نمى گشتند. افزون بر آنها, ايـن حـالـت از تـوكـل انبيا به خدا, مى كاست و آنان را از امدادهاى الهى دور مى ساخت . 
به همين جهت , قرآن دستور مى دهد كه پيامبران ثروت اندوزان و دنياداران را ترك گويند: و ذر الذين اتخذوا دينهم لعبا و لهوا و غرتهم الحيوة الدنيا ))  (( كـسانى را كه دينشان را بازيچه و لهو گرفته اند و زندگانى دنيا فريبشان داده است , به خودشان
واگذار. خداوند در شب معراج به پيامبر اسلام (ص )فرمود:
يا احمد ))  (( اى احمددر پـرتـو ايـن تـعليم آسمانى بود كه پيامبر اسلام (ص )ياران خود را از همنشينى با مترفان برحذر
داشت فرمود: كل غني (( اربـع يـمـتـن الـقـلب ...و مجالسة الموتى فقيل له يا رسول اللّه و ما الموتى ؟ قال : ((
مترف )) 
چـهـار چـيـز دل را مـى مـيـرانـد... و همنشينى با مردگان از جمله آنهاست . پرسيدند مردگان كيستند؟ فرمود: هر ثروتمند سرمست و خوشگذران .
همچنين به يكى از همسرانش فرمود:
ان اردت الـلـحوق بى فيكفيك من الدنيا كزاد الراكب و اياك و مجالسة الا غنياء و لا تستخلفى (( ثوبا حتى ترقعيه )) 
اگـر مـى خواهى به من بپيوندى , كافى است كه از مال و متاع دنيا بمانند زاد و توشه مسافر بهره گيرى . مبادا با ثروت اندوزان همنشينى كنى و لباسى را دورمينداز, مگر اينكه آن را وصله زنى .

      برخورد حضرت على (ع )با سرمايه داران

پرداختن به امور دنيا و تفكر پيوسته درباره معاش و مال اندوزى , آدمى را از مل انديشى و تفكر درمـعـاد بـاز مـى دارد. هـرگـزروى خـوشـبختى را به او نشان نمى دهد و انسان را وا مى دارد تا به ارزشهاى دينى و غير مادى اهميت ندهد و سرانجام او را به عذاب الهى گرفتار مى سازد. حضرت على عليه السلام روزى به هنگام ورود به بصره گريست و فرمود:
اى سـرسـپـردگـان دنيا و اى عمال دنيا جويان قيامت انديشه خواهيد كرد؟
سپس اين آيه را خواند: فاما من طغى و اثر الحيوة الدنيا فان الجحيم هى الماءوى ))  (( پس هر كه طغيان كرده و زندگى دنيا را برگزيده است , جهنم جايگاه اوست .
از ديدگاه على عليه السلام عزت با حق همراه است , نه با دولت و ثروت , از اين رو فرمود: الذليل عندى عزيز حتى اخذ الحق له و القوى عندى ضعيف حتى اخذ الحق منه ))  (( افـراد ضـعـيف و ذليل در نظر من عزيزند تا حقشان را بگيرم و زورمند و قوى در نظر من ضعيف است تا حق ديگران را از آنها بستانم .

      برخورد ابوذر با سرمايه داران

بـرخـى از خلفا و حاكمان فاسد كه به نام اسلام حكومت كردند, به جاى اجراى عدالت اجتماعى واقتصادى , به ثروت اندوزى و احتكار و تكاثر اموال پرداختند. بر اثر عملكرد آنان , در جامعه و طبقه عمده پديد آمد: نخست طبقه اى محروم كه اكثريت جامعه را تشكيل مى داد, گروهى كه در فقر و مـحـرومـيت رنج مى بردند, در ضرورترين نيازهاى خود وامانده و قادر به كسب قوت روزانه خود نـبودند. دوم طبقه اى مرفه , مترف و خوشگذران كه با اجازه و (حاتم بخشى ) خليفه , بيت المال و غـنايم جنگى را تصاحب مى كردند و از اين راه , ثروت انبوه و بى حسابى به دست آورده بودند. براى اطـلاع دقيق از اين موضوع اگر به منابع تاريخى كه اموال صحابه را ثبت كرده اند مراجعه شود به رقـمـهـاى درشتى از نقدينگى , برده ها, املاك و كاخهاى رفيع برمى خوريم كه انسان شگفت زده مـى شـود و درمـى يـابـد كـه عـثمان , معاويه و ساير بنى اميه وضعى در مدينه و شام پديد آوردند
كـه دسـت كـمـى از قـيصرهاى روم و پادشاهان ايران سابق نداشت . ياران پيامبر و تربيت يافتگان مـكـتـب حضرت على (ع )بخوبى درمى يافتند كه اسلام , فقر را براى اكثريت و ثروت كلان را براى طبقه اى خاص تجويز نمى كند. اگر ثروتمندان به حكم اسلام رفتار مى كردند, نه خود به اين ثروت مى رسيدند و نه اغلب مردم دچار فقر و فلاكت مى شدند  از اين رو, برخى از ياران پيامبر در كـنـار حـضـرت عـلى (ع )به مبارزه با اين گروه برخاستند و آنان را ثروت اندوزان غاصب معرفى كـردند. ابوذر غفارى درپايگاه حكومت معاويه در محافل و ميادين عمومى و در فرصتهاى مناسب آيه كنز را مى خواند:
...والـذيـن يـكنزون الذهب و الفضة و لا ينفقونها فى سبيل اللّه فبشرهم بعذاب اليم يوم يحمى (( عـلـيـهـا فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما كنزتم لا نفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون )) 
و كـسـانـى كـه زر و سـيم مى اندوزند و در راه خدا انفاق نمى كنند, به عذابى دردآور بشارت ده . روزى كـه در آتـش جهنم گداخته شود و پيشانى و پهلو و پشتشان را باآن داغ كنند. اين است آن چيزى را كه براى خود اندوخته بوديد. حال طعم اندوخته خويش را بچشيد. ايـن آيـه بيشتر از هر آيه ديگرى دلالت دارد كه فقرا حقى در اموال اغنيا دارند. و نيز بر اين دلالت
مـى كند كه بر مستمندان ومحرومان يا ولى شرعى آنان است كه براى دريافت حقوق خود, با اغنيا پيكار كنند. 
ابـوذر بـا چـنـيـن حركت قاطع , ثروتمندان اموى را از زرپرستى برحذر داشت و مستمندان را به حـقـوق خـويش آشنا مى ساخت ,گرچه حكام زراندوز اموى , تاب نياوردند و او را به بيابان (ربذه ) تبعيد كردند و صداى حق طلبانه اش را خاموش ساختند

 

منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن



نظرات 0