تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 5:41 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : قرآن و مسائل اقتصادي

در فـرهنگ اجتماعى اسلام , شخصيت حقيقى و حقوقى افراد, صرف نظر از رنگ , نژاد, ثروت و ...مـحـتـرم شمرده شده و همه موظفند تا حرمت همديگر را پاس دارند و در هيچ شرايطى با آبروى ديگران بازى نكنند, كسى را به جرم ندارى تحقيرننمايند و ثروتمند را به بهانه دارايى , كم بها جلوه ندهند. در اينجا به گوشه اى از فرهنگ برخورد با فقرا و ثروتمندان از ديده اسلام مى پردازيم .

 

...

محور : قرآن و مسائل اقتصادي

در فـرهنگ اجتماعى اسلام , شخصيت حقيقى و حقوقى افراد, صرف نظر از رنگ , نژاد, ثروت و ...مـحـتـرم شمرده شده و همه موظفند تا حرمت همديگر را پاس دارند و در هيچ شرايطى با آبروى ديگران بازى نكنند, كسى را به جرم ندارى تحقيرننمايند و ثروتمند را به بهانه دارايى , كم بها جلوه ندهند. در اينجا به گوشه اى از فرهنگ برخورد با فقرا و ثروتمندان از ديده اسلام مى پردازيم .

      برخورد با فقرا

رفـتـار با فقرا و مساكين بايد براساس ملاطفت و مهربانى باشد. اين امر بطور مستقيم مورد توجه قـرآن كريم قرار گرفته است .خداوند شيوه برخورد با افراد فقير را به پيامبر(ص )يادآور مى شود تا اسوه حسنه و الگوى ثابتى براى امت اسلامى باشد.
واصبر نفسك مع الذين يدعون ربهم بالغدوة والعشى يريدون وجهه و لا تعد عيناك عنهم تريد (( زينة الحيوة الدنيا و لا تطع من اغفلنا قلبه عن ذكرنا واتبع هويه و كان امره فرطا ))  با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و عصر مى خوانند و تنها ذات او را مى طلبند, چشمهاى خـود را بـه خـاطر زينتهاى دنيا, از آنها برمگير و از كسانى كه قلبشان را از ياد خود غافل ساختيم
اطاعت مكن , همانها كه پيروى هواى نفس كردند و كارهايشان افراطى است .

      شاءن نزول آيه

جمعى از ثروتمندان مستكبر و اشراف به حضور پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله رسيدند و گفتند: اگـر تو در صدر مجلس بنشينى و افرادى همچون سلمان , ابوذر, صهيب و ... را كه جامه خشن و پشمينه بر تن دارند, از خود دور سازى و محفل تو مناسب اشراف و مرفهان باشد, ما نزدت خواهيم آمـد و در مجلست خواهيم نشست و از سخنانت بهره مى گيريم , ولى با وجود اين گروه ضعيف , جاى ما در اين محافل نيست .
در اين هنگام آيه مزبور نازل شد و به پيامبر(ص )دستور داد كه هرگز تسليم سخنان فريبنده آنها نشود و همواره در دوران زندگى با افراد با ايمان چون سلمانها و ابوذرها باشد, هر چند دستشان از ثـروت دنـيا تهى و لباسشان ساده و پشمينه است . به دنبال نزول اين آيه , پيامبر(ص )به جستجوى اين گروه برخاست و آنها را در آخر مسجد و در حال ذكر و نماز و دعا و نيايش يافت و فرمود: حمد و سپاس خداى را كه زنده ام تا اينكه خداوند چنين دستورى به من داد كه با امثال شما باشم سپس فرمود:
...معكم المحيا و معكم الممات ))  (( زندگى با شما و مرگ هم با شما (خوش ) است .
پـيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله در سايه تربيت قرآن و بويژه پس از نزول اين آيه هرگز بينوايان و درمـاندگان را فراموش نمى كردو پيوسته به ياد آنان بود, حتى در آخرين وصيت خود به حضرت على عليه السلام فرمود:
اوصيك بالصلوة عند وقتها و حب المساكين و مجالستهم ))  (( بـه تو وصيت مى كنم كه نماز را در اول وقتش اقامه كنى , درماندگان را دوست بدارى و با آنان و نشست و برخاست نمايى .
حضرت امام زين العابدين (ع )در نيايش خود همين را از خدا مى خواهد و مى گويد: ((اللهم حبب الى صحبة الفقراء )) 
خدايا همنشينى با فقيران را برايم محبوب گردان .
امام صادق عليه السلام ضمن نامه اى به گروهى از شيعيانش نوشت : بر شما باد دوست داشتن فقراى مسلمان , هر كس آنان را تحقير كند و نسبت به ايشان تكبر ورزد, در ديـن خـدا بـه خـطا رفته و خداوند وى را تحقير و مورد خشم خود قرار مى دهد. جد ما پيامبر خدا(ص )فرمود:(پروردگارم به من دستور داده كه به مسلمانان تهيدست محبت كنم .) (شيعيان من بدانيد) هر كس يك نفراز مسلمانان را تحقير كند, خداوند از جانب خود زنجير خشم و حقارت بـر او مـى افكند تا مردم نيز بشدت بر او بشورند. پس در خصوص مسلمانان محروم از خدابترسيد. آنـان اين حق را بر گردن شما دارند كه دوستشان بداريد. خداوند به پيامبر(ص )نيز امر كرده كه آنـان را دوسـت بـدارد. پـس آن كـس كـه محبت نورزد به شخصى كه خدا به محبت او امر كرده , براستى خدا و پيامبرش را نافرمانى كرده و اگر در اين حال بميرد, گمراه مرده است . 
ابوذر رحمة اللّه عليه مى گويد: پـيـامبر اسلام (ص )مرا به هفت چيز سفارش كرده است كه تا دم مرگ آنها را از ياد نخواهم برد, از جمله آنها دوست داشتن فقرا و نزديك شدن به آنهاست . 

      رسيدگى به وضع محرومان

روش صحيح برخورد با فقيران , انفاق به آنها و رسيدگى به حالشان است , انفاق در شكل صحيح وتـواءم بـا حفظ شخصيت وعزت آنان بويژه شناسايى واماندگان و فقيران مؤمن عزلت نشين كه بر اثر حيا و ايمان زياد, عزت نفس داشته نيازمندى خودرا به مردم بازگو نمى كنند: لـلفقراء الذين احصروا فى سبيل اللّه لا يستطيعون ضربا فى الا رض يحسبهم الجاهل اغنياء من ((
التعفف تعرفهم بسيماهم لا يسئلون الناس الحافا و ما تنفقوا من خير فان اللّه به عليم ))  (بـخشى از انفاق و صدقات ) از آن بينوايانى است كه خود را در طاعت حق محصور كرده اند و در طـلـب قوت ناتوانند و چنان در پرده عفافند كه هر كس حالشان نداند, مى پندارد كه از توانگرانند. آنـان را از سـيـمايشان مى شناسى , به اصرار از كسى چيزى نخواهند و هر مالى كه انفاق مى كنيد, خدا به آن آگاه است .

      آثار همنشينى با فقرا

همنشينى با مستمندان آثار فردى , اجتماعى , سياسى و اقتصادى زيادى دارد كه مهمترين آنها بهاختصار عبارتند از:
1 - تاءكيد عملى بر تواضع نفس و تحريك حس بشر دوستى در انسان .
2 - اطلاع از احوال فقرا و محرومان و همت گماشتن به رفع نيازمندى و تاءمين زندگى آنان .
3 - اقدام به تعليم و تربيت آنها و فرزندانشان .
4 - اعطاى شخصيت اجتماعى به آنها و خارج ساختن ايشان از عزلت و انزوا.
5 - شركت دادن آنها در امور سياسى و صحنه هاى مختلف جامعه . 
الـبـتـه , بـودن بـا محرومان و آميختگى با آنان بايد در همه وقت و در تمام شؤون زندگى ظاهر گردد, در برنامه هاى اقتصادى ,قانونگذارى , انتخابات , قضاوت , توليد, توزيع , مصرف و برنامه هاى آموزشى , بهداشت و ...شركت و حضور فعال داشته باشند و تنها نبايد به ظاهر اكتفا شود, بايد حيات و ممات ما با آنان باشد, همچون رفتار پيامبر با اصحاب صفه در مدينه . 
همه پيامبران مستمندان را دوست مى داشتند و محبت آنها به مردم بر مبناى ايمان و تقوا و اصول انـسـانـى بود. فقير بودن اشخاص مانع از نزديك شدن به پيامبران نبود, بلكه اگر عده اى را ترك مـى كـردند و براى فقرا ارزش و اعتبارى قائل نمى شدند, و آنان را ترك مى كردند, پيامبران با آنها رابـطه نزديكترى برقرار مى كردند, حضرت نوح در پاسخ به پيشنهادعده اى از ثروتمندان كافر كه گفتند: اگر محرومان و مستمندان را از خود دور كنى , ما ايمان مى آوريم , فرمود: (( ...و ما انا بطارد المؤمنين 
و من مؤمنان را طرد نخواهم كرد.
آنـهـا گرچه فقيرند, ولى مؤمنند و اين امر براى تكريم و عزت آنان بس است . احمد بن فهد حلى , يكى از علماى بزرگ شيعه مى نويسد: (شـخـص عـاقل از حب فقر و فقرا چگونه رخ برمى كشد, در حالى كه مى بيند اوليا و اوصيا بر اين صـفـت بـوده انـد, بـلكه وظيفه قيام به خدمت خداوند و امتثال اوامر پيامبران و شرايع آسمانى و احـيـاى ديـن خدا و عزت بخشيدن به كلام وى و يارى رسولان و تبليغ و نشر دعوت آنها از آدم تا خاتم (ص )استوار نگشته است ,جز با صاحبان فقر و مسكنت .) 

      برخورد با اغنيا

گـرچـه فـقـر و تـنگدستى مورد پسند نيست , ولى به خودى خود عيب و عار هم نيست . ثروت ودارايى نيز (صرف نظر از آثارمثبتى كه مى تواند داشته باشد) براى انسان امتياز محسوب نمى شود. پس فقر و نادارى از ارزش آدمى نمى كاهد و ثروت زيادبر ارزش وى نمى افزايد, بلكه ملاك ارزش , تـنـهـا تـقوا و ايمان است . در جامعه اسلامى نبايد صاحبان ثروت در نظر مردم ,افرادى برجسته و ممتاز جلوه كنند. حضرت على عليه السلام در اين زمينه فرمود: من تواضع لغني طلبا لما عنده ذهب ثلثا دينه ))  (( هر كس براى ثروتمندى , تنها به خاطر ثروتش تواضع كند, دو سوم دينش از بين رفته است .
همچنين فرمود: الغنى و الفقر بعد العرض على اللّه ))  ((
پس از تقديم كارنامه ها به پيشگاه خداوند است كه توانگرى و درويشى (هر كس ) روشن شود. با اين بيان , مؤمنى كه با زهد و ايثار - نه با تنبلى و سستى و بيكارى - در خط فقر قرار گرفته , نزد هـمـه محترم است . همچنين است ثروتمندى كه در كسب مال و صرف آن , موازين شرع را رعايت مـى كـنـد, از مال و امكانات خويش در راه خدا انفاق مى كند و حقوق واجب مالى خود مى پردازد, نبايد مورد بى حرمتى قرار گيرد, بلكه بايد به خاطر ايمان و تقوايش همچون ديگر مؤمنان محترم شـمـرده شـود. الـبته بايد آنها را به پرداخت حقوق اقتصادى ترغيب و در مواردى از دنياگرايى و نـتـايـج آن مـانـنـدسـركـشـى , ثـروت زدگى , افزون طلبى و ديگر پيامدهاى ناگوار زراندوزى شدارشان داد. چنان كه حضرت شعيب به مردم چنين نصيحت كرد:
وفوا المكيال و الميزان و لا تبخسوا الناس اشيائهم ))  (( پيمانه و ترازو را از روى عدل , كامل ادا كنيد و چيزهاى مردم را كم نكنيد.

منبع : كتاب ثروت از ديدگاه قرآن



نظرات 0