تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 9:42 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد و اخلاق


اسلام براى كنترل مصرف واستفاده صحيح از مواهب نظام آفرينش ، قوانينى قرار داده است . يكى از آنها قانون (پرهيز ازاسراف و تبذير)است كه در اين درس آن را به بحث مى گذاريم .

 

...

محور : اقتصاد و اخلاق


اسلام براى كنترل مصرف واستفاده صحيح از مواهب نظام آفرينش ، قوانينى قرار داده است . يكى از آنها قانون (پرهيز ازاسراف و تبذير)است كه در اين درس آن را به بحث مى گذاريم .
      معناى اسراف و تبذير

(اسـراف ) تـجـاوز از حـدّ را مـى گـويـنـد. در هـر كـارى كـه باشد، گرچه در انفاق و صرف مـال مـشـهورتر است .  و منظور از حدّ، حدّ وسط بين سخت گيرى و اسراف است كه اقتصاد و ميانه روى نام دارد.
مرحوم نراقى در اين باره مى نويسد:
ديـق عـرفـى آنـهـااسـت ...وسـط در نـظـر عـرف ، مـصـرف مـال بـه انـدازه احـتـيـاج و مـتـنـاسـب حـال شخص مى باشد، و هر مصرفى كه اين گونه نباشد، اسراف است چه از اساس ، صرف وخرج مال نباشد، بلكه تضييع و اتلاف باشد، وچه صرف مال باشد ولى مورد نياز ومناسب و لايق حال شخص نباشد. 
دارد ايـن اسـت كـه افـشاندن درآنجا به منظور استفاده و در اينجا به منظور افساد است . به همين جـهـت ، در هـر جـا كـه بـه مـنـظـور اصـلاح بـاشـد، تـبـذيـر گـفـتـه نمى شود، هر چند كه زياد بـاشـد.  بـه عـبـارت ديـگر (تبذير) يعنى ريخت وپاشهاى غير منطقى و ضايع كردن ناعاقلانه ثروت .
بـنـابـرايـن ، تـبـذيـر فـراتر از اسراف است ؛ به اين معنا كه هر تبذيرى ، اسراف هم هست و برخى از اسرافها به تبذير مى انجامد. امام صادق عليه السلام فرمود:
(...اءِنَّ الْبَّبْذيرَ مِنَ الْاءِسْرافِ...) 
همانا تبذير، نوعى اسراف است .

      نكوهش اسراف و تبذير

چون اسراف ، هماهنگى و نظم عرضه و تقاضا يا تهيه و توزيع رابه هم مى زند و سبب فساد اقـتـصـادى مـى گـردد اسـلام آن رامـحـكـوم كـرده اسـت .قـرآن كريم ،ضمن سفارش به استفاده از نعمتهاى خدادادى ، ازاسراف و زياده روى منع كرده ، و كراهت خويش رااز آن ابراز داشته است :
(كُلُوا وَ اشْرَبوُا وَ لاتُسْرِفوُا اِنَّهُ لا يُحِّبُ الْمُسْرفينَ) 
بخوريد وبياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست نمى دارد.
همين طور، پيروان خويش را از تبذير، برحذر داشته و مسرفين را برادر شيطان معرفى مى كند:
(وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذيراًَ اءِنَّ الْمُبَذِرينَ كانوُا اءِخْوانَ الشَّياطينَ) 
هيچ تبذير مكن كه تبذير كنندگان برادران شياطين هستند.
دامـنـه روايـات نـيـز در نكوهش اسراف و تبذير، گسترده است كه تنها به يك روايت از امام على عليه السلام بسنده مى كنيم :
(اءَلا وَ اءِنَّ اءِعـْطـاءَ الْمـالِ فـى غَيْرِ حَقِّهِ تَبْذيرٌ وَ اِسْرافٌ وَ هُوَ يَرْفَعُ صاحِبِهُ فىِ الدُّنْيا وَ يَضَعُهُ فِى الْآخِرَةِ وَ يُكْرِمُهُ فىِالنّاسِ وَ يُهينُهُ عِندَاللّهِ) 
آگـاه بـاشـيـد كـه هـمـانـا صـرف كـردن مـال در غـير مورد استحقاق ، تبذير و اسراف است واين عمل ، انسان را در دنيا بلند مرتبه و در آخرت ، پست و حقير، درنظر مردم گرامى و نزد خدا خوار خواهد كرد.
بـاچـنـيـن ديـدگاهى كه اسلام نسبت به اسراف و تبذير دارد، روشن است كه بايد آن راممنوع و حرام بشمارد و مرتكب آن را به جزاى سخت تهديد نمايد.

      گونه هاى اسراف

اسراف ممكن است در عقيده ، جان ، وقت ، كردار، ثروت ، خوردن ، آشاميدن ، حرف زدن و غيره ، به صورت فردى يا دسته جمعى نمود پيدا كند كه هر نوع آن زيان آور و ممنوع است . در اينجا به بيان (اسراف در اموال ) مى پردازيم :
اسراف درمال
اموال به خداوند تعلّق دارد كه به رسم امانت به بشر سپرده وبراى بهره بردارى صحيح از آنـهـا دستوراتى داده است . شخصى به نام اَبان بن تغلب مى گويد: امام صادق عليه السلام به من فرمود:
حتياجشان را رفع كند. پس هركس به اين دستور رفتار كند، آنچه را خورده وآشاميده و پوشيده و سوار شده وازدواج كرده ، همه بر او حلال است واگر چنين نكرد تمام بر او حرام است . سپس آيه شريفه (وَلا تُسْرِفوُا اِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ) را تلاوت فرمود. 
ممكن است اسراف مال در دومورد شخصى و عمومى صورت گيرد:
ا اسـراف و تـبذير، فاسدش نمايد. اسلام در اموال شخصى امر به پرهيز از اسراف و تبذير كـرده و حـسن تدبير را مايه خيرو سعادت مى داند. (حسن تدبير) در امور زندگى به اين است كـه انـسـان در خـوراك ، پـوشـاك ، مـسـكـن ، انـفـاق و غـيـره نـه سـخـت گـيـر بـاشـدو نـه از حـد معمول ، تجاوز نمايد.
عـلى عـليـه السـلام پـس از مـراجـعـت از جـنگ جمل ، آگاه شد كه يكى از يارانش به نام (علاءبن زيـاد) بـيـمار و درخانه خود بسترى است . امام به عيادت او رفت . وقتى چشم حضرت به خانه وسيع او افتاد فرمود:
تـو خـانـه اى بـه ايـن وسـعـت در دنـيـا بـراى چـه مـى خـواهـى ؟! در حـالى كـه در آخرت به آن نيازمندترى .
سپس فرمود:
آرى هـمـيـن خـانـه وسـيع مى تواند مايه وسعت خانه آخرت شود، زيرا مى توانى در اينجا مهمان نـوازى كنى ، وبه بستگان خود رسيدگى نمايى ، وحقوق شرعى را بپردازى . در اين صورت به آخرت (نيكو) نيز دست خواهى يافت .
پس از اين نصيحت ، علاء گفت :
اى امـيـرمـؤ منان ! من از دست برادرم ، عاصم ، شكايت دارم ؛ عبايى به تن كرده واز زندگى دست كشيده است .
امام فرمود: او راحاضر كنيد. هنگامى كه عاصم آمد به او فرمود:
(يـاعـُدَوّ نـَفـْسـِهِ لَقـَدِاسـْتـَهـامَ بـِكَ الْخـَبـيـثُ ، اءَما رَحِمْتَ اَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ؟ اءَتَرَى اللّهَ اَحَلَّ لَكَ الطَّيِباتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ اءَنْ تَاءْخُذَها؟...) 
اى دشمنك خود! خبيث (شيطان ) سرگردانت كرده ، آيا به زن و فرزندت رحم نمى كنى ؟ آيا مى پـنـدارى خـدايـى كـه چـيـزهاى پاكيزه را بر تو حلال كرده ، بيزار است كه تو از آن بهره مند گردى ؟
انـفـاق كـردن بـه ديـگـران نـيـز بـايـد عـاقـلانـه و در حـد اعـتـدال بـاشـد، اگـر از حـدّ، تجاوز كند چه بسا موجب واماندگى ، تهيدستى ، وارد شدن لطمه روحى وآبرويى گشته و مانع كار وفعاليت انسان گردد. قرآن كريم دراين باره مى فرمايد:
(وَلا تـَجـْعـَلْ يـَدَكَ مـَغـْلُولَةً اءِلى عـُنـُقـِكَ وَ لا تـَبـْسـُطـْهـا كـُلَّ الْبـَسـْطِ فـَتـَقـْعـُدَ مـَلُومـاً مَحْسُوراً) 
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (ترك انفاق و بخشش منما) وبيش از حد نيز آن را مگشا كه مورد سرزنش قرارگرفته و از كارفرومانى .
امـام صـادق عـليـه السـلام دربـاره آيـه (وَ آتـُوا حـَقَّهُ يـَوْمَ حـَصـادِهِ وَ لا تُسْرِفوُا اءِنَّهُ لايُحِّبُ الْمُسْرِفينَ)  فرمود:
(مردى انصارى (به نام ثابت بن قيس ) زراعتى داشت ؛ وقتى حاصلش به دست مى آمد، همه را صـدقـه مـى داد، وبـراى خـود وعـيـالش چـيـزى بـاقـى نـمـى گـذاشـت . خـداونـد ايـن عمل را اسراف خواند.) 
و آگـاه باشند و آن را در راه مصالح ملت ، تعليم وتربيت ، ارشاد جامعه ، پيشرفت اقتصادى ، آبـادى وعـمـران سـرزمينهاى اسلامى ورفاه عمومى به كارگيرند. رهبران الهى درانجام اين مسؤ وليـت بـزرگ ، بـسـيـار كـوشـا ودقـيـق بـودنـد. بـطـور مثال ،اميرمؤ منان (ع ) به كارگزاران خود مى نويسد:
(اءَدِرقُّوا اءَقـْلامـَكـُمْ، وَ قـارِبـوُابـَيـْنَ سـُطـُورِكـُمْ وَحـْذِفـُوا عـَنّى فُضُولَكُمْ، وَ اقْصُدوُا قَصْدَ الْمَعانى ، وَ اءِيّاكُمْ وَ الْاءِكْثارَ، فَاِنَّ اءَمْوالَ الْمُسْلِمينَ لا تَحْتَمِلُالْاءِضْرارَ) 
قـلمـهـاى خـود را تـيـز كنيد، ونزديك به هم بنويسيدمطالب غير ضرورى را حذف كنيد، به معنا بـپـردازيـد و از لفـّاظـى بـپـرهـيـزيـد، زيـرا امـوال مـسـلمـانـان نـبـايـد ضـرربـبـيـنـد و حـيـف وميل گردد.
نامه حكومت علوى است كه بايد در سطح مملكت اسلامى ، الگوى همه دست اندركاران امور مالى و تـداركـاتـى قـرار گـيـرد تـا خـواه و نـاخـواه بـه اسـراف در بـيـت المـال دامـن نزنند و نسبت به سرمايه مملكت ، خيانت ناخواسته انجام ندهند تا چه رسد به ريخت وپاشهاى آشكار و اختلاس وغيره .

منبع : كتاب اخلاق اقتصادي

 



نظرات 0