محور : اقتصاد و اخلاق
قناعت و ارزش آن
قـناعت در لغت يعنى (اكتفا به اندك و راضى شدن به سهم خود) و در اصطلاح علم اخلاق ، عبارت است از (ملكه اى نفسانى كه سبب مى شود، انسان از ثروت بقدر ضرورت و نياز، اكتفا كند و در پى فزون طلبى ، خود را به زحمت نيندازد.)
تـوليـد انـسـان ، بـيـش از نياز و كفاف شخصى باشد، نه تنها اشكالى ندارد، بلكه چه بسا مـورد تـشـويق شرع مقدس و مطابق با سيره ائمه بخصوص اميرالمؤ منين سلام الله عليه است ، در مـقـام مـصـرف بـايـد قـانـع بـود و بـه انـدازه نـيـاز و يـا كـفـاف ، حاصل درآمد خود را بر داشت و مصرف كرد.
ابـدى نـائل مـى گـردد، زيرا اكتفاكردن به حدّ اقل امكانات زندگى به انسان ، فرصت مى دهد كـه بـه مـسـائل ديـنى خود بپردازد و توشه آخرت را ذخيره سازدو برعكس ، از دست دادن روحيه قناعت و بى نيازى ، باعث غرق شدن در مادّيات و زرق و برق دنيا و در نتيجه از دست دادن آخرت است .
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
(طُوبى لِمَنْ هُدِىَ لِلاِْسْلامِ، وَكانَ عَيْشُهُ كَفافاً بِهِ)
خـوشـا بـه حـال كـسـى كـه بـه دين اسلام ، هدايت يابد و معاش زندگيش در حدكفاف نيازهاى او باشد.
اميرمؤ منان عليه السّلام قناعت را نعمتى خدادادى مى داند و مى فرمايد:
( اِذا اَرادَ اللّهُ بـِعـَبـْدٍ خـَيـْراً اَلْهـَمـَهُ الْقـَنـاعـَةَ فـَاكـْتـَفـى بـِالْكـَفـافِ وَاكـتـَسـَى بِالْعَفافِ)
هـرگاه خدا بخواهد به بنده اى خير دهد، قناعت را به او الهام مى كند. چنين بنده اى بقدر كفاف ، بسنده مى كند و با لباس عفاف ، خود را مى پوشاند
يعنى چشم به مال ديگران نمى دوزد و دست به سوى ديگران دراز نمى كند.
زمينه هاى قناعت
بـراى بـه بـار نـشـسـتـن نـهـال قـنـاعـت ، بـايـد زمـينه هاى مناسب آن را به وجود آورد تارشد و بالندگى اش ميسّر گردد. اين زمينه ها عبارتند از:
الف ـ پرهيز از حرص وآز
كسى كه خواهان به دست آوردن ملكه قناعت است ، بايد از حرص و آز فرار كند، زيرا اين دو با قناعت در تضادّند و با وجود آنها قناعت يافت نمى شود.
حضرت على عليه السّلام فرمود:
(لَنْ تُوجَدَ الْقَناعَةُ حَتّى يُفْقَدَ الْحِرْصُ)
تا حرص ، نابود نشود، قناعت پديد نمى آيد.
امام باقر عليه السلام فرمود:
(اَنْزِلْ ساحَةَ الْقَناعَةِ بِاتِّقاءِ الْحِرْصِ وَ ادْفَعْ عَظيمَ الْحِرْصِ بِايثارِ الْقَناعَةِ)
بـا پـرهـيـز از حـرص و طـمـع درمـيـدان قـنـاعـت فـرود آى و خـطر حرص را با مقدّم داشتن قناعت ، برطرف كن .
ب ـ عفيف بودن
عفاف يكى ديگر از زمينه هاى قناعت است .
نـان كـه خـود را بـه صـفـت عـفـاف آراسـتـه انـد، در مـقـام عـمـل مـى تـوانند، قانع باشند وچشم طمع به اموال ديگران ندوزند. يعنى هرچه عفاف در انسان بيشتر و قويتر باشد، روحيه قناعت وبى نيازى قويتر خواهد شد.برعكس ، نبودن عفاف در امور مالى ومادى ، سبب نيازمندى وحرص وآز مى گردد.
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
(عَلى قَدْرِ الْعِفَّةِ تَكُونُ الْقَناعَةُ)
قناعت به اندازه عفت است .
شـايـد بـتـوان گـفـت كـه قـنـاعـت و عـفـّت در يـكـديـگـر تـاءثـيـر متقابل دارند. چنانكه آن حضرت مى فرمايد :
(كُلُّ قانِعٍ عَفيفٌ)
هر قناعت كننده اى عفيف است .
ج ـ توكّل و رضا
يكى ديگر از زمينه هاى قناعت ، توكّل و رضا ست .
اگـر مـؤ مـن بـه مـقـام رفـيـع تـوكـّل و رضـا دسـت يـابـد، يـعـنـى در امـور زنـدگـى بـر خـدا توكّل كند و برآنچه به دست آورده ، خشنود باشد، در واقع به قناعت دست يافته و ملكه قناعت را در خويش تقويت كرده است او در مكتب اسلام آموخته است كه :
(ما مِنْ دابَّةٍ فِى الاَْرْضِ اِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها)
هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اينكه روزى اش بر عهده خداست .
وبه گفته پيامبراكرم صلّى اللّه عليه وآله :
(مَنِ انْقَطَعَ اِلَى اللّهِ كَفاهُاللّهُ مَؤُنَتَهُ وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ)
كسى كه از روى آوردن به خلق خدا صرف نظر كرده وبه خدا روى آورد، خدا مخارجش
را تاءمين مى كند و از مرّ بى حساب روزى اش را مى رساند.
چنين كسى ، ديگر نيازى ندارد كه دغدغه آينده خود و فرزندانش را داشته باشد و خود را به آب وآتـش بـزنـد و حـرام وحـلال راانـبـاشته كند كه مبادا دچار تنگدستى گردد. از اين رو،مى بينيم اميرمؤ منان عليه السلام رضا و خشنودى را اساس قناعت دانسته ، فرموده است :
(رَاءْسُ الْقَناعَةِ الرِّضا)
خشنودى از پروردگار، اصل قناعت است .
د ـ نگاه كردن به زندگى فقرا
يكى ديگر از زمينه هاى قناعت ، مقايسه زندگى خود با زندگى فقرا است .
وقـتـى انـسـان زنـدگـى خـود را بـا وضـع زنـدگـانـى آنـهـا بـسـنـجـد، اثـر تعديل كننده دارد. و باعث مى شود كه انسان به امكانات اندكى ، قناعت كند.
از ايـن رو، رهـبـران اسلام به پيروان خويش سفارش مى كردند كه همواره در امور مادّى به قشر پايين جامعه نگاه كنند نه به مرفّهان و ثروتمندان . ابوذر مى گويد:
(دوستم (رسول خدا ) به من سفارش كرد كه در امور دنيا به پايين تر از خويش بنگرم نه به آنكه ازمن بالاتر است .)
امام باقر عليه السلام نيز مى فرمايد:
(اُنْظُرْ اِلى مَنْ هُوَ دوُنَكَ وَ لا تَنْظُرْ اِلى مَنْ هُوَ فَوْقَكَ فىِالْقُدْرَةِ، فَاِنَّ ذلِكَ اَقْنَعُ لَكَ بِما قُسِّمَ لَكَ)
درقدرت و تمكّن مالى همواره به پايين تر از خود نگاه كن نه به بالاتر، زيرا چنين كارى تو را به روزى خود قانعتر مى سازد.
علّت اين سفارش حكيمانه آن است كه مؤ من به سطح زندگى معمولى ، بسنده كند و اگر بخواهد به بالا دست خود بنگرد هيچ گاه در كيفيت زندگى توقف نخواهد كرد مگر اينكه خود، برترين مرفه جهان گردد وچنين چيزى به مصلحت او نيست .
هـ ياد مرگ
در قـرآن كـريـم و احـاديث ائمّه معصومين عليهم السلام سعى زيادى شده است كه انسان ، مرگ را فـرامـوش نـكند وبه ياد عالم قيامت باشد. همچنين ايمان به معاد در رديف ايمان به خدا ذكر شده است .
مـؤ مـن ، دنـيـا را مـوقـّت و زود گـذر مـى بـيـنـد و هـيـچ گـاه بـه آن دل نـمـى بـنـدد و بـا يـاد آورى مـرگ وقـيـامـت ، بـراى منزل ابدى آخرت ، توشه ذخيره مى كند.
رسول اكرم صلّى اللّه عليه وآله مى فرمايد:
(اَكْثِروُا مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ فَاِنَّهُ يُمَحِصُّ الْذُّنُوبَ وَ يُزَهِّدُ فِى الدُّنْيا)
مرگ را هميشه به ياد داشته باشيد كه باعث پاكى گناهان و زهد وبى رغبتى در دنيا مى شود.
على عليه السلام مى فرمايد:
(مَنْ ذَكَرَ الْمَوْتَ رَضِىَ مِنَ الدُّنْيا بِالْيَسْيرِ)
كسى كه به ياد مرگ باشد، به اندك دنيا خشنود مى شود.
باز مى فرمايد:
(مَنْ اَكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ، قَلَّتْ فىِ الدُّيْنا رَغْبَتُهُ)
كسى كه بسيار به ياد مرگ باشد ، رغبت وتوجهّش به دنيا كم مى شود.
فوايد قناعت
قناعت فوايد فراوانى دارد كه به چند نمونه آن اشاره مى كنيم :
الف ـ حفظ دين
حفظ وسلامت دين يكى ازمهمّترين فوايد قناعت است . حضرت على (ع ) فرمود:
(اَقـْنـَعـُوا بـِالْقـَليـلِ مـِنْ دُنـْيـاكـُمْ لِسـَلامـَةِ ديـِنـِكـُمْ فَاِنَّ الْمُؤْمِنَ الْبُلْغَةُ الْيَسيِرَةُ مِنَ الدُّنْيا تَقْنَعُهُ)
بـراى سـلامـتـى ديـنتان به اندكى از دنيا بسنده كنيد، زيراسهم اندكى از دنيامؤ من راقانع مى كند.
انـجـام دادن بـرنامه هاى دينى كه سعادت دنيا و آخرت را تاءمين مى كند نياز به فرصت دارد و اگـر تـمـام يا بيشتر عمرانسان ، صرف زندگى مادى شود، ديگر نمى تواند به تهذيب نفس وانجام اعمال دينى بپردازد از اين رو، اميرمؤ منان (ع ) مى فرمايد:
(كَيْفَ يَسْتَطيعُ صَلاحَ نَفْسِهِ مَنْ لا يَقْنَعُ بِالْقَليلِ)
كسى كه به اندك قانع نباشد چطور مى تواند خويشتن رااصلاح كند؟!
ب ـ عزّت نفس
ارجـمـنـد شـدن هـر كـسـى در گـرو قـنـاعـت اوسـت ، حـرص وتـوجـّه زيـاد بـه مـال ومـنـال دنـيـا بـا عـزّت نفس منافات دارد، و كسى كه به اندك اكتفا كند هيچ گاه به ديگران نيازمند نخواهد شد. حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
(ثَمَرَةُ الْقَناعَةِ اَلْعِزُّ)
عزّت ، ميوه قناعت است .
و همچنيـن مى فرمايد:
بالْقِناعَةِ يَكُونُ الْعِزُّ)
به كمك قناعت ، عزّت نفس به دست مى آيد.
ج ـ بى نيازى وآزادگى
نـيـازمند ديگران نبودن و داشتن آزادى ، دو صفت از صفت هاى برجسته انسانى است كه به وسيله اكتفانمودن به اندك به دست مى آيد.
پيامبراكرم صلّى اللّه عليه وآله فرمود:
(مَنْ قَنَعَ بِما رَزَقَهُاللّهُ فَهُوَ مِنْ اءَغْنَى النّاسِ)
هركس به آنچه خدا روزى او كرده قناعت كند از بى نيازترين مردم است .
باز مى فرمايد:
(عِزُّ الْمُؤْمِنِ اِسْتِغْناؤُهُ عَنِالنّاسِ وَ فىِ الْقَناعَةِ اَلْحُرِّيَةُ وَ العِزُّ)
عزّت مؤ من در بى نيازيش از مردم است و آزادگى و عزّت نفس در قناعت نهفته است .
اميرمؤ منان عليه السلام نيز مى فرمايد:
(اَلْعَبْدُ حُرُّ ما قَنَعَ، اَلْحُرُّ عَبْدٌ ما طَمَعَ)
بنده ، آزاد است اگر قانع باشد، و آزاد، بنده است اگرقانع نباشد.
قناعت كن اى نفس بر اندكى
كه سلطان و درويش بينى يكى
چرا پيش خسرو بخواهـش روى
چو يك سو نهادى طمع ، خسروى
د ـ آسايش زندگى
انـسـان قـانـع ، چـون بـه انـدك اكـتـفا مى كند هميشه داراى زندگى راحت وخوشى است ، زيرانه دغدغه خاطر آينده او را متوجّه خود مى كند ونه بر گذشته غصّه مى خورد.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه وآله فرمود:
(مـَنِ انـْقـَطـَعَ رَجـاؤُهُ مـِمـّافـاتَ اِسـْتـَراحَ بـَدَنـُهُ ، وَ مـَنْ رَضـِىَ بـِمـا رَزَقـَهُ اللّهُ قـَرَّتـْ عَيْنُهُ)
هـركـس امـيدش از گذشته قطع شود، بدنش راحت مى شود وهركس به آنچه خدا به او روزى داده خشنود باشد، شادمان مى گردد.
حضرت على عليه السلام مى فرمايد:
(اَلْقَناعَةُ اءَهْنَاءُ عَيْشٍ ) قناعت ، گواراترين زندگانى است .
هـ راحتى حساب
ده هـا و گـرفـتـه هـاى او در دنـيـا دارد. هـركـسى در اينجا از نعمتهاى الهى بيشتر استفاده كرده ، ثـروت بـيـشـتـر داشـتـه و خرج و درآمدش ، عمرش ، فرزندانش بيشتر بوده ، در آخرت حسابش مشكلتر خواهد بود.بر اين اساس ،انسانهاى قانع ، حساب كم و راحتى خواهند داشت . پيامبراكرم (ص )فرمود:
(اِقْنَعْبِمااوُتيِتَهُ يَخِفَّ عَلَيْكَ الْحِسابُ)
به آنچه به تو رسيده است قانع باش ، تا حسابت آسان شود.
امام صادق عليه السّلام فرمود:
(مَنْ رَضِىَ مِنَ اللّهِ بِالْيَسيرِ مِنَالْمَعاشِ رَضِىَالّلهُ مِنْهُ بِالْيَسيرِ مِنَ الْعَمَلِ)
كـسـى كـه بـه روزى انـدك خـدا خـشـنـود بـاشـد، خـداونـد بـه عمل اندك از او راضى خواهد شد.
منبع : كتاب اخلاق اقتصادي