تاريخ : چهارشنبه 10 فروردین 1390  | 10:06 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد و اخلاق


 خيانت به بيت المال و پيامدهاى آن

هـرگـونـه سـوء اسـتـفـاده ، حـيـف و مـيـل و سـُسـتـى نـسـبـت بـه بـيـت المـال خـيـانـت مـحـسـوب مـى شـود كه بطور جدى بايد از آن پرهيز كرد؛ زيرا اميرمؤ منان عليه السلام فرموده است :
( اَعْظَمُ الْخِيانَةِ خِيانَةُ الاُْمَّةِ)  بزرگترين خيانت ، خيانت به امّت است .
ودر سخنى ديگر منشاء خيانت را كم تقوايى و بى دينى دانسته ، مى فرمايد:
(اَلْخِيانَةُ دَليلٌ عَلى قِلَّةِ الْوَرَعِ وَ عَدَمِ الدِّيانَةِ) 
خيانت ، نشانه كمبود ورع و بى دينى است .

 

...

محور : اقتصاد و اخلاق


 خيانت به بيت المال و پيامدهاى آن

هـرگـونـه سـوء اسـتـفـاده ، حـيـف و مـيـل و سـُسـتـى نـسـبـت بـه بـيـت المـال خـيـانـت مـحـسـوب مـى شـود كه بطور جدى بايد از آن پرهيز كرد؛ زيرا اميرمؤ منان عليه السلام فرموده است :
( اَعْظَمُ الْخِيانَةِ خِيانَةُ الاُْمَّةِ)  بزرگترين خيانت ، خيانت به امّت است .
ودر سخنى ديگر منشاء خيانت را كم تقوايى و بى دينى دانسته ، مى فرمايد:
(اَلْخِيانَةُ دَليلٌ عَلى قِلَّةِ الْوَرَعِ وَ عَدَمِ الدِّيانَةِ) 
خيانت ، نشانه كمبود ورع و بى دينى است .


مـى كـنـنـد و بـه عـبـارت ديگر، خائنان به اموال عمومى ، افراد دونمايه و خودپسندى هستند كه حاضرند با ضربه زدن به منافع عمومى وخالى كردن جيب مردم ، وضع زندگى خود را بهبود بـخـشـنـد، غـافـل از آن كه چنين انجامى ، فرجامى زشت و ناگوار دارد كه گوشه اى از آن را در زير مى خوانيم :
الف ـ اجتماعى
خـواه ناخواه ، خيانت به اموال عمومى ، تاءثير منفى و ناهنجارى ـ پيدا و پنهان ـ براجتماع خواهد گـذاشـت ، از آن جـمـله مـى تـوان هرج و مرج اجتماعى ، عدم امنيت مالى و سقوط ملّى رانام برد، كه پيرامون هر يك ، توضيح مختصرى مى دهيم :
1ـ هـرج و مـرج اجـتـمـاعـى : كـسـى كـه بـدون حـسـاب وكـتـاب در بـيـت المال تصرف مى كند، درواقع بخشى از قانون را زير پا نهاده كه به همان نسبت ، سبب هرج و مـرج اجـتـمـاعـى شـده اسـت وزحـمتهاى تنظيم و تخصيص بودجه را نيز به هدر داده و باعث ركود كارها مى شود.
هـمـكـارى بـا دولت سـربـاز زنـنـد و خـود نـيـز در اسـتـفـاده از اموال عمومى كه دراختيارشان قرار مى گيرد، احساس وظيفه نخواهند كرد، و چه بسا از اين طريق زيـانـهـاى بـزرگـى بـه بـيـت المـال وارد شـود و كارگردانان اصلى نظام نيز با نگرانى و تشويش خاطر و بد گمانى با مسائل برخورد كنند.
راد ديگر نيز سرايت مى كند و شيرازه مملكت را از هم مى پاشد، زيرا كارگردانان خائن به جاى رسـيدگى به امور مردم و پيشبرد برنامه هاى مختلف مملكت ، به خوشگذرانى و عياشى و خرج كـردن پـولهاى به يغما برده مشغول مى شوند و چنين كارى به تنهايى براى سقوط يك مملكت كافى است .
ر شـوم آن تـا سـاليانى دراز از بين نخواهد رفت ، اين در حالى بود كه بنا به گفته سفارت ايـران در (كـاراكاس ): شاه مخلوع ايران به تنهايى مبلغ 25 بيليون دلار ارز از كشور خارج كـرد كـه اگـر هـزار سـال عـمـر مـى كـرد روزى پـانـصـد و پنجاه هزار تومان مى توانست خرج كند. 
ب ـ فردى
عـلاوه بـر زيـانـهـاى اجـتـمـاعـى كـه بـر شـمـرديـم ،خـيـانـت در بـيـت المال ، خسارتهايى رابطور مستقيم متوجه شخص خائن مى كند از جمله :
گـى : معمولاً كسى كه از راه حرام ، درآمدى كسب كند و با سركيسه كردن مردم ، گذران زندگى كـنـد، در نهايت به فقر و فلاكت دچار خواهد شد، چرا كه (بادآورده راباد ببرد.) وخائن غالباً سزاى خيانت خود را درهمين دنيا خواهد چشيد. رسول گرامى اسلام صلى اللّه عليه وآله فرمود:
( مَنْ كَسَبَ مالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ اَفْقَرَهُ اللّهُ) 
هركس ثروتى را از راه حرام به دست آورد، خدا او را فقير خواهد كرد.
ى : دومين اثر سوء حيف وميل بيت المال ، برانگيخته شدن خشم الهى است ؛ زيرا خداوند نسبت به عـمـوم مـردم مـهـربـان است و هركس نسبت به آنان ، كمترين ستمى روا دارد، دچار خشم او مى شود. حـضـرت عـلى صـلوات اللّه عـليـه بـه يـكـى از كـسـانـى كـه اموال عمومى را به يغما برده بود مى نويسد:
(فـَقـَدْ بـَلَغـَنـى عـَنـْكَ اَمـْرٌ اِنْ كـُنـْتَ فـَعـَلْتـَهُ فـَقـَدْ سْخَطْتَ رَبَّكَ وَعَصَيْتَ اِمامَكَ وَاَخْزَيْتَ اَمانَتَكَ) 
ازتـوبـه من خبرى رسيده است كه اگر چنان كرده باشى (كه من شنيده ام ) پروردگارت را به خشم آورده ، امام خود را نافرمانى كرده وامانتت را بى ارزش كرده اى .
از مـال دنـيـا كـه پـسـت ونـاپـايـدار اسـت ، مـعـامـله كـرده وبـا بـهـبـودى زنـدگـى مـادّى خـود، حـال دعـا و راز نياز باخدا را از دست مى دهد و از اين رهگذر نزد خدا بى اعتبار مى شود، به نكبت وبـدبـخـتـى دچـار مـى شـود و در اثـر گـنـاه خـيـانـت ، اگـر عمل نيكى داشته باشد، عملش نابود مى شود.
امـيـرمـؤ مـنـان عـليـه السـلام پـس از آن كـه حـقـوق مـردم را از بـيـت المـال مـى پـرداخت ، دستور مى داد آنجا را جارو كنند وبعد چند ركعت نماز مى خواند و چنين دعا مى كرد:
(اَللّهـُمَّ اِنـّى اَعـوُذُ بـِكَ مـِنْ ذَنْبٍ يُحْبِطُ الْعَمَلَ، وَ اَعوُذُ بِكَ مِنْ ذَنْبٍ يُعَجِّلُ النِّقَمَ وَ اَعوُذُ بِكَ مِنْ ذَنْبٍ يَمْنَعُ الدُّع اءَ) 
پرورگارا! از گناهى كه عمل را نابود مى كند و نكبت را تسريع مى كند ومانع پذيرفته شدن دعا مى شود به تو پناه مى برم .
اخـت حـقـوق مـردم و در كـنـار بـيـت المـال ، نـشانگر اين نكته باشد كه گناهانى كه آن پيامدهاى نـاگـوار را در پـى دارد، در رابـطـه بـاحـيـف ومـيـل وخـيـانـت بـه بـيـت المـال صـورت مـى پـذيـرد و كـسـانـى كه به اموال عمومى خيانت ورزند دچار چنين نكبتهايى مى شوند و از حال معنوى محروم خواهند شد.
4ـ آتـش دوزخ : حـرام خـوارى از گناهان بسيار زشتى است كه در اسلام بسيار مورد نكوهش قرار گـرفـتـه اسـت و مـصـر شـخـصـى بـيـت المـال از بـارزتـريـن مـصـداقـهاى آن است ، كسانى كه اموال عمومى را به ناحق مى خورند، در آخرت در آتش قهر خدا گرفتار خواهند شد.

      سيره پيامبرو على (ع )

رسـول خـدا صـلى الله عـليـه وآله وامـيـرمـؤ منان عليه السلام با دقّت بيش از حد به امور بيت المـال رسـيـدگى مى كردند تا مبادا درهمى بر خلاف رضاى خدا و حقوق مردم مصرف شود. اينك به گوشه اى از دقت وسخت گيرى آن دو رهبر معصوم مى پردازيم 
الف ـ حسابرسى دقيق
پـيـشوايان دلسوز اسلام ، حساب بيت المال را بطور دقيق رسيدگى مى كردند و هيچ گاه اجازه نـمـى دادنـد كـه يـك درهـم آن نـابـجـا مـصـرف شـود ويـا حـقـى از كـسـى پايمال شود وچنين كارى راخيانت مى دانستند و دامن مقدس آنان از چنين كارى پاك ومنزّه است .
:پـس از آنـكـه رسـول خـدا صـلى الله عـليـه وآله از جـنـگ (حـنين ) وآزادسازى اُسرا فارغ شد، رزمـنـدگـان ، گـرداگـرد آن حـضرت را گرفتند و گفتند : اى پيامبر خدا غنايم جنگى را ميان ما تقسيم كن . آن حضرت كنارشترى ايستاد و مقدارى از كرك كوهانش را كند وبه هوا افكند وفرمود:
(اى مـردم بـه خـداسـوگند من از غنايم ـ حتى مثل اين كرك ـ جز خمس آن رانمى برم .كه آن هم به شما خواهد رسيد، پس (هركس هرچه برده حتى ) نخ وسوزن را هم برگرداند زيرا خيانت درقيامت ، براى خائن ، بدترين ننگ وسبب ورود به دوزخ خواهد بود.)
پس از سخنان پيامبر(ص ) مردى از انصار گلوله نخى راآورد وگفت :
اى رسول خدامن اين نخهارابراى دوزندگى برداشته ام ؟
پيامبر فرمود:
(سـهـم مـن ازآن تـو بـاشـد (ولى سـهـم مـردم را بـه بـيـت المال برگردان )
آن مرد گفت :
اگر كار به اين دقيقى ومشكلى ، است نيازى به اين نخها نيست ،
اين را گفت وآنها را روى بيت المال انداخت . 
ايـن داسـتـان بـيـانـگـر مـنـتـهـاى دقـّت و دلسـوزى رهـبـر اسـلام در مـورد امـوال عـمـومـى و نـشـان دهـنـده سـيـره و طـرز عـمـل آن حـضـرت در مـسـائل مـالى اسـت و روش امـيـرمـؤ مـنـان عـليـه السـلام در مـورد بـيـت المال مانند پيامبر بزرگوار است ، چنانكه نقل شده است :
يـكـى از دخـتـرانـش ، گـردن بـنـدى رابـه صـورت (امـانـت تـضـمـيـنـى ) از بـيـت المال دريافت كرد تا در مراسم عيد قربان از آن استفاده كند وقتى امام از موضوع آگاه شد، مسؤ ول بـيـت المـال رابـه حـضـور طـلبيد و او را بشدت سرزنش كرد واز تكرار چنين كارى بر حذر داشت . وبه دخترش فرمود:
(اگـر گـردن بـنـد را بـه صـورت عـاريه وبا ضمانت دريافت نكرده بودى ، نخستين بانوى هـاشـمـى بـودى كـه انـگـشـتـان دسـتـت بـه جـرم سـرقـت از بـيـت المال قطع مى شد!)
دخـتـر، كـه خـودرا صاحب حق مى دانست ، گفت : من دختر اميرمؤ منانم ! چه كسى از من به اين گردن بند شايسته تراست ؟امام در پاسخش فرمود:
(آياهمه بانوان مهاجر وانصار در مراسم عيد با چنين گردن بندى زينت مى كنند؟ 
ان راسـتـيـن ومـتـعـهـّد، بـويـژه حـضـرت امـام خـمـيـنـى قـدّس سـره هـم بـه پـيـروى از رسـول گـرامـى اسـلام وائمـّه اطـهـار در امـر امـوال عـمـومـى ، بـيـت المـال و مـصـارف آنـهـا از حـسابرسى دقيق و فراوان آن حضرت ، حكايت مى كند. چنانكه يكى از همراهان امام در نجف اشرف در اين باره چنين مى گويد:
بـى نـظير، هفته به هفته به خدمت پدر مى آمد و خرج هفته اش را مى گرفت . امام به هيچ وجه ، بـيـش از مـخـارج ضـرورى زنـدگـى به ا و نمى داد وهنگامى كه حاج آقا مصطفى خواست به مكّه مـشرّف شود، از پول خانه اى كه در قم فروخته بود ونيز مبلغى كه تعلّق به همسرش داشت ، استفاده كرد.
نـجـف را اجـازه مـى دادند، اما به كربلا يا جاى ديگر، نمى توانستيم تلفن بزنيم ؛ زيرا امام ، تـحـريـم كرده بود، حتى به فرزند خود فرمود :تو حق ندارى به تهران يا جاى ديگر تلفن كـنـى ، ولى اگر در مسير انقلاب بود، مانند نشر اعلاميه به وسيله تلفن ياگرفتن خبر، اجازه مى داد.
داد وزيـر آن نـوشـت :شـمـا در اين قطعه كوچك هم مى توانستيد ، بنويسيد. از اين رو، آن برادر، كـاغـذهاى خرده راجمع وجور مى كرد ودر كيسه اى مى گذاشت و هنگامى كه مى خواست براى امام ، چـيـزى بـنـويـسـد، روى آن كـاغـذ پـاره هـا مـى نـوشـت . امـام هـم زيـرش ، جـواب را مـى نوشتند.) 
ب ـ عدالت در توزيع
يـژگـيـهـاى ديـگـر حـكـومـت پـيـامـبـر وعـلى عـليـهـمـا السـلام (عـدالت درتـوزيـع ) بـيـت المـال بـود. آن بـزرگـواران سـهـم هـر مـسـلمـانـى را از بـيـت المال بر مبناى قانون اسلام پرداخت مى كردند وهرگز نظر شخصى ، فاميلى ، پارتى بازى ، تملّق گويى ومانند آن را در تقسيم بيت المال دخالت نمى دادند .
وشـنـى مـسـتـفـاد مـى شـود كـه بـر تـقـسـيـم بـالسـويـه بـيـت المـال اصـرار مـى ورزيـده اند وعلت مخالفت برخى كه ابتدا با آن حضرت ، بيعت كردند، همين بـود كه ديدند در عطايا فرقى بين افراد نمى گذارد وكسى را بخاطر سابقه اسلام ، هجرت ، جهاد و خويشاوندى پيامبر(ص ) ترجيح نمى دهد. 
حضرت امير(ع ) چند روز پس از به خلافت رسيدن به خزانه دار خود (عبيداللّه بن ابى رافع ) فرمود:
نـخـسـت مـهـاجـران را صـدا كن وبه هريك سه دينار بپرداز، پس از آنها به انصار نيز همين قدر پرداخت كن ، سپس به هريك از مردم كه حاضر شدند، سرخ باشند يا سياه ، سه دينار بده .
(سهل بن حنيف )به اين تقسيم عادلانه اعتراض مى كند وبااشاره به كسى مى گويد:
اى امـيـرمـؤ منان ! اين شخص تا ديروز غلام من بوده است كه آزادش كرده ام ، آيا سهم من واو يكى است ؟حضرت فرمود:
(هر اندازه به تو بدهيم ، به او نيز مى دهيم !)
و هيچ كس را برديگرى برترى نداد. 
طـلحه وزبير نيز به چنين قانونى اعتراض كردند وحتى سهميه خود را دريافت نكردند، تا اين قانون برابرى راتغيير دهند. ولى حضرت على عليه السلام به اعتراض آنان اعتنايى نكرد و فرمود:
مـن كـه از نـزد خـود، چـنـيـن قـانـونـى را وضـع نـكـرده ام ، مـن وشـمـا شـاهـد بـوديـم كـه رسول خدا(ص ) چنين مى كرد و كتاب خدا نيز گويا و گواه است . 
ج ـ صرفه جويى در مصرف
افـى در امـوال عـمـومـى صورت نگيرد واز كمترين هزينه ، بيشترين بهره به دست آيد تاعلاوه بـر حـفـظ بـيت المال ، اسراف وتبذير نيز در بيت المال به وجود نيايد ودستگاه حكومت اسلامى چـون در بـار پـادشـاهـان سـتـمگر نشود.  و زندگى ساده آن بزرگواران ، خود، گواه اين مطلب است .
رسـول خـدا(ص ) در غـزوه (خـيـبـر) گـنـجـيـنـه (آل ابـوالحـقـيق ) رابه غنيمت گرفت ، پس از بازگشت ، همسرانش درخواست كردند كه آن گنجينه را ميان ما تقسيم كن .
حضرت فرمود:
آن را طبق قانون خدا ميان مسلمانان تقسيم كردم !
آنـهـا خـشـمـگين شدند و سخنانى گفتند. پس از چند روز، خداوند، به پيامبر(ص ) دستور داد كه همسرانت را ميان همين زندگى ساده و طلاق مخيّركن  وفرمود:
اِنْ كـُنـْتـُنَّ تـُرِدْنَ الْحـَيوةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ اُمَتِّعْكُنَّ وَ اُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً ـ وَ اِنْ كـُنـْتـُنَّ تـُرِدْنَ اللّهَ وَ رَسـُولَهُ وَ الدّارَ الاْخـِرَةَ فـَاِنَّ اللّهَ اَعـَدَّ لِلْمـُحـْسـِنـاتِ مـِنـْكـُنَّ اَجـْراً عَظيماً) 
اى پـيـامـبـر!به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنيا و زينتهاى آن هستيد، بياييد تا شما را بهره مند سازم و به وجهى نيكو رهايتان كنم ؛ واگر خواهان خدا وپيامبر او و سراى آخرت هستيد، خدابه نيكوكارانتان پاداشى بزرگ خواهد داد.
امـيـرمـؤ مـنـان عـليـه السـلام ، شـبـى دربـيـت المال حضور داشتند كه عمروبن عاص ، براى كار خـصـوصـى بـه حـضـور آن حـضـرت رسـيـد، امـام چـراغ بـيـت المال راخاموش كرد و در زيرنور ماه با او به گفتگو نشست . 
د ـ شدّت عمل نسبت به متخلّفان :
اسـتـفـاده هـا هـم فـزونـى گـرفـت . امـيـرمـؤ مـنـان (ع ) در بـرخـورد بـاخـائنـان بـيـت المال برخوردى قاطع وخرد كننده داشت و مصمّم بود كه چنين افرادى بايد در اختيار عدالت قرار گـيـرنـد و سـخـت مـجـازات شـونـد. بـه عـنـوان مـثال ، درنامه اى به (زيادبن ابيه ) ـ جانشين استاندار بصره ـ مى نويسد:
(وَاِنـّى اُقـْسـِمُ بـِاللّهِ صـادِقـاً لَئِنْ بـَلَغـَنـى اَنَّكَ خـُنْتَ فى فىْ الْمُسْلِمينَ شَيْئاً صَغيراً اَوْ كـَبـيـراً لاََشـُدَّنَّ عـَلَيـْكَ شـِدَّةً تـَدَعـُكَ قـَليـلَ الْوَفـْرِ، ثـَقـيـلَ الظَّهـْرِ ضـَئيـلَ الاَْمـْرِ وَ السَّلامُ.) 
بـه خـداسـوگـنـد راسـتـيـن مـى خـورم ، اگـر بـه مـن خـبـر رسـد كـه در مال مسلمين ـ كم يا زيادـ
خـيـانـت كـرده اى چـنـان بـرتـو سـخـت خـواهـم گـرفـت كـه تـهـيـدسـت وگـران بـار وپـريـشـان حال بمانى !تمام .

      راههاى حفظ بيت المال

بـراى حـفـاظـت هـر چـه بـهـتـر از امـوال عـمـومـى از دسـتـبـرد، حـيـف وميل ، جابه جايى نابجا ومانند آن راههاى زير پيشنهاد مى شود :
الف ـ انتخاب شايسته
خستين گام اصولى در راه حفظ اموال عمومى است كه اگر به گونه اى دقيق وطبق ضابطه ـ نه بـارابـطـه ـ انـجـام گـيـرد، بـسـيـار سـودمـنـد خـواهـد بـود. عـقـل سـليم نيز حكم مى كند كه كار را بايد به كاردان سپرد، منظور از افراد كاردان وشايسته كسانى اند كه داراى ويژگيهاى زير باشند:
فـظـان امـوال عـمـومـى ، اعـتـقاد راسخ به خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله نداشته باشند به آسـانـى در امـوال مردم دست به خيانت مى زنند؛ زيرا نه خدا را حاضر وناظر كارخويش مى دانند تـا ازاو شـرمـشـان آيـد ونـه قـيـامـتـى را بـاور دارند كه ازحساب وكتاب و عذاب آن واهمه داشته باشند.
حضرت صادق عليه السلام به فرزندش سفارش مى كند كه اموالش را به شراب خوار ندهد؛ زيرااو با نوشيدن شراب ، سفاهت ونادانى خود را اثبات كرده است . 
2ـ امـانـت دارى :خـصـيـصـه امـانـتـدارى ايـجـاب مـى كـنـد كـه (امـيـن ) هـيـچ گـاه ، امـوال عـمـومـى را حـيـف ومـيل نكند وآن را طبق ضابطه وقانون به كارگيرد، ازاين رو، مسؤ ولين مـالى ـ اقـتـصـادى ـ در هـر رده بـايـد بـه زيـنـت امـانـت وجـوانـمـردى آراسـتـه بـاشـنـد تـا اموال مردم را پاس دارند.
شـخـصى نزد حضرت صادق عليه السلام شكايت كرد كه فلانى را امين دانستم و اموالى رابدو سپردم ولى او خيانت ورزيده و بكلى منكر آن شده است ؟ امام فرمود:
(لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِائْتَمَنْتَ اَنْتَ الْخائِنَ) 
امين به تو خيانت نكرده ولى تو به خائن اعتماد كرده اى .
اعـتـماد بر افراد خائن وسپردن دارايى مردم به آنها كارى نابخردانه و برخلاف خواست اسلام است . حضرت باقر عليه السلام از نبى اكرم صلى الله عليه وآله چنين روايت مى كند:
(لا تَاءْمَنِالْخائِنَ وَ قَدْ جَرَّبْتَهُ) 
به كسى كه او را آزموده اى وخائن درآمده ، اعتماد مكن .
ارآيـى در هـرشـغـل و حـرفـه اى يـك ضـرورت عـقـلى اسـت وسـپـردن مسؤ وليت به افراد ناوارد وغيرمتخصّص ، سبب هدر دادن ثروتهاى عمومى ،كاهش كارآيى وبرخلاف حق وعدالت است . قرآن مـجـيـد ايـن ويـژگـى را بـراى مـسـؤ ولان مـالى واقـتـصـادى مـمـلكـت لازم دانـسـتـه اسـت واز قول حضرت يوسف (ع ) نقل مى كند:
(قالَ اجْعَلْنى عَلى خَزائِنَ الاَْرْضِ اِنّى حَفيظٌ عَليمٌ) 
گفت مرا بر خزاين اين سرزمين بگمار كه من نگهبانى دانايم .
مـوارد گذشته ، تيز هوشى ودقت عمل نيز براى يك كارمند مالى واقتصادى ضرورى است تا با كـيـفـيـت بـهـتـرى از اموال عمومى پاسدارى كند؛ زيرا چنين صفتى سبب مى شود كه انسان بيشتر وبـهـتر مراقب اوضاع باشد، آفتهارا شناسايى كند و باكمترين هزينه ، بيشترين بهره را به دست آورد.
ب ـ نظارت وبازرسى
دومين راه حفظ وسلامتى بيت المال از آفتها نظارت وبازرسى دقيق مسؤ ولان نظام است .
سـدّ كـنـنـد. كـمـترين فايده چنين كارى اين است كه نخست از بروز هرگونه آفتى ـ در حد امكان ـ جـلوگيرى مى كند وآمار خيانت وحيف وميل كاهش مى يابد، ديگر اينكه در صورت بروز نارسايى در مصرف بيت المال ، در اولين فرصت ، اقدام ضرورى انجام مى گيرد و دست خائنان كوتاه مى شود.
اميرمؤ منان عليه السلام در اين راستا اين گونه رهنمود مى دهد :
(ثـُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ اَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفاءِ عَلَيْهِمْ فَاِنَّ تَعاهُدَكَ فىِ السِّرِ لاُِمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلىَ اسْتِعْمالِ الاَْمانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعيَّةِ.) 
بـه كـارهـاى كـارگزارانت رسيدگى كن و بازرسهاى درستكار و با وفا بر آنان بگمار، چرا كه بازرسى نهانى از كار آنها انگيزه امانتدارى وخوش رفتارى با مردم است .
ج ـ مجازات خائنان
مـجـازات شـديـد خـائنـان سوّمين راه حفظ اموال عمومى است ؛ زيرا سختگيرى ومجازات خائن ، درس عبرتى براى ديگران خواهد شد كه به فكر طغيان وخلاف نيفتند. على (ع ) در اين مورد نيز به مالك اشتر چنين مى فرمايد:
َيـْهِ عـِنـْدَكَ اَخـْبارُ عُيُونِكَ اِكْتَفَيْتَ لِذلِكَ شاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فى بَدَنِهِ واَخَذْتَهُ بـِمـا اَصـابَ مـِنْ عـَمـَلِهـِثـُمَّ نـَصـَبـْتـَهُ بـِمـَقـامِ الْمـَذَلَّةِ وَ وَ سـَمـْتـَهُ بَِالْخـِيـانـَةِ وَ قـَلَّدْتَهُ عارَ التُّهْمَةِ) 
اگـر يـكـى ازآنـان دست به خيانتى گشود وگزارش جاسوسان تو برآن خيانت همداستان بود، بـديـن گـواه بسنده كن وكيفر او را با تنبيه بدنى بدو برسان وآنچه به دست آورده بستان ، سپس او را خوار بدار وخيانتكار شمار و طوق بدنامى را در گردنش درآر.
خـائنـان بـه امـوال عـمـومـى در نـظـر گـرفـت : تـنـبـيـه بـدنـى ، بـاز پـس گـيـرى اموال غارت شده ، جبران آنچه از دست رفته ، معرفى او به عنوان خائن ، پرونده سازى وبدنام كـردن او تـا ديـگـران او را بـه كـار نـگـمـارنـد. به اميد آن كه راههاى بهترى نيز براى حفاظت اموال عمومى طرح وعملى شود.

منبع : كتاب اخلاق اقتصادي



نظرات 0