تاريخ : پنج شنبه 11 فروردین 1390  | 12:17 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : امام (ره) و اقتصاد

وجـود فرهنگ صرفه جويى در جامعه ، نشانه پيشرفت و از زيرساخت هاى مهم رشد اقتصادى و توسعه اجتماعى آن جامعه به شمار مى رود.
فـرهـنـگ حـاكـم درمـحيط خانواده و كنترل مصرف و رعايت صرفه جويى مهمترين نقش را در رشد ساختار اقتصادى كشور ايفا مى كند.
از ايـن رو، تـرويـج فـرهـنـگ مـصـرف گـرايـى و تـبـليـغ مـدل هـاى زندگى تجملاتى از سوى استعمارگران در كشورهاى جهان سوم تلاشى در راستاى تـخـريـب همين اصل بنيادين رشد اقتصادى است كه در نهايت به وابستگى اقتصادى ، فرهنگى ، سياسى و نظامى نيز منجر مى شود.
نـگـاهى به آمار اسراف و حيف و ميل نعمت هاى الهى و سرمايه هاى ملّى در كشور، زنگ هاى خطر را در گـوش جـان هـر هموطن مسلمان و آگاه به صدا درمى آورد و انسان بى اختيار انگشت حيرت به دندان مى گزد!
به راستى آيا سزاوار است كه كشور اسلامى ما كه از ديرباز مردمى پرتلاش و قانع داشته و امـروز بـه لطـف خـداونـد تـحـت لواى حـكـومـت جمهورى اسلامى به سر مى برد و به دلايلى با مشكل كمبود و گرانى روبرو است ، آمار اسرافش در بسيارى از كالاهاى اساسى مانند نان ، مواد سوختى و غيره نسبت به كشورهاى مشابه ، چندين برابر باشد؟
بنابر اين ، بسيار شايسته و بجا خواهد بود كه جهت رعايت اقتصاد و ميانه روى ، مسير مصرف خانواده خود را با مسير زندگى خانوادگى امام امت هم جهت سازيم . و البته اين امر، مستلزم آشنا شـدن ـ هـرچـنـد بـه اجـمـال ـ بـا سـاخـتـار زنـدگـى اقـتـصـادى خـانـواده امـام راحـل مـى بـاشـد. چـرا كـه آن حـضـرت در زمـيـنـه كـنـتـرل مـصـرف و رعـايـت اعتدال و صرفه جويى در خانواده بسيار موفق بودند.
رعـايـت صـرفه جويى در خانواده امام (ره ) يك فرهنگ بود كه نمود آن را مى توان در چند محور زير مورد مطالعه قرار داد:

      مراسم ازدواج

ازدواج سنگ زيربناى تشكيل خانواده و رعايت اعتدال در مراسم عروسى اولين گام مؤ ثر در مسير زندگى جمعى است . اما متاءسفانه يكى از مشكلاتى كه امروزه دامنگير بسيارى از خانواده ها شده و سرنوشت آينده نسل جوان جامعه را به مخاطره افكنده ، رواج عروسى هاى پرهزينه و چشم و هم چشمى هاى نادرست است .
البـتـه كـسـانـى هـم هستند كه خود را از چنگال آداب ، رسوم و عادات جاهلى رها ساخته و فارغ از قـيـل و قـال هـاى فـامـيـل و در و هـمـسـايـه ، زنـدگـى صـحـيـح و معقول براساس معيارهاى اسلامى و رفتارهاى رهبران دينى براى خود برمى گزينند.
اين شيوه پسنديده را امام امت از همان دوران جوانى براى خود پيشه كرد و در مراسم ازدواج خود و فرزندانش آن را به كار بست .
يكى از دختران امام شنيده هاى خود را در مورد مراسم عروسى امام چنين بازگو مى كند:
مراسم عروسى امام با اين كه پدرشان ثروتمند بود، بسيار ساده برگزار شده بود، و تنها با شركت اقوام و دوستان نزديك ايشان مراسم انجام گرفت . 
حـضـرت امـام بـراى ازدواج پـسران و دختران خود نيز از همين رويه استفاده كرد، ولى براى نوه هايشان از روال معمول هم ساده تر گرفت . چنان كه دخترشان مى گويد:
در مـورد مـراسم ازدواج فرزندانشان خيلى مختصر و معمولى هم عقدگرفتند و هم عروسى ، ولى نسبت به نوه هايشان چون بعد از انقلاب بود خيلى ساده تر برگزار كردند.
البته جهيزيه به دخترهايشان مى دادند ولى جهيزيه اى به اندازه رفع حاجت و خيلى معمولى . يـعـنـى يـك فـرش مـعـمـولى و دو دسـت رخـتـخـواب و مـخـتـصـرى وسايل ديگر.
امـام مـقـيـد بـودند دختر بايد هم مهريه داشته باشد و هم جهيزيه ولى در حد متعارف يك خانواده معمولى . 

      مصرف خوراكى ها

اسلام دين اعتدال است و در هر كارى حد معتدل و ميانه را برمى گزيند، در مورد مصرف و خوراكى ها نيز دستور به اعتدال و ميانه روى داده و مى فرمايد:
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد. 
زيرا به فرموده مولا على (ع ):
كسى كه ميانه روى را پيشه خود سازد هرگز سربار ديگران نخواهدشد. 
از ايـن رو، كـسى كه در دخل و خرج و مصرف از اسراف بپرهيزد و ميانه رو باشد در حقيقت نيمى از هـزيـنـه زنـدگـى را تـاءمـيـن كـرده اسـت . بارها رهبران معصوم ما بدين مطلب سفارش كرده و فرموده اند:
((اَلاِْقْتِصادُ نِصْفُ الْمَؤُونَه )) 
ميانه روى ، نيمى از هزينه زندگى را تاءمين مى كند.
شـيوه كنترل و اندازه گيرى در مصرف بخصوص در مورد غذا به قدرى در اقتصاد زندگى مهم است ، كه امام صادق (ع )به مسلمانان براى مقدار پخت و پز برنامه مى دهد و مى فرمايد:
هر مردى بايد به خانواده اش براساس نيازش با پيمانه غذا بدهد، و من براى خود و خانواده ام اين چنين مى كنم . 
و همچنين رسول خدا(ص )پيمانه كردن غذا را مايه بركت آن مى داند و مى فرمايد:
غذايتان را پيمانه كنيد كه همانا بركت در غذاى با پيمانه است . 
امـا افـسـوس كـه در جامعه ما به علّت رسوخ فرهنگ غرب نه تنها برنامه اسلام كم رنگ شده ، بـلكـه گـاهـى ارزش هـا جـاى خـود را بـه ضـد ارزش هـا داده اسـت . سـاليـان درازى اسـت كـه استعمارگران براى ترويج فرهنگ مصرف گرايى به ما القا كرده اند كه ؛ ((زن بايد دستش ‍ در پـخـت و پـز بـا بـركت باشد.)) و براى مردان نيز چنين القا كرده اند. كه ((مرد آن است كه هنگام مراجعت به منزل با پا در را باز كند.)) كنايه از اين كه بايد آنقدر از خريد دستانش پر باشد كه قادر به گشودن در با دست نباشد!
اى عـزيـزان ! اكـنون كه با انقلاب اسلامى به سلطه بيگانگان پايان داده ايم ، خوب است كه در فـكـر و فرهنگ مصرف خود نيز انقلاب كنيم و اين بار هم با پيروى از امام عزيزمان الگوى مصرف خود را با دستورات دين همسو سازيم .
يكى از دختران ايشان مى گويد:
امـام هـمـيـشـه بـه ما سفارش مى كردند به اندازه غذا درست كنيم تا اضافه نيايد و در زندگى زيـاد مـصـرف نـكـنـيـم . هـمـيشه گوشزد مى كردند كه : ((الا ن ما در وضعى هستيم كه امكان دارد وضع بعضى از خانواده ها به سختى بگذرد)). 
خـانـم دبـاغ كـه مـدتـى در پـاريس در منزل امام به سر مى برد از خاطراتش نسبت به امام چنين نقل مى كند:
روزى مـن در نـوفـل لوشـاتـو [حـومـه پـاريـس ]بـه عـلت ارزانـى در حـدود دوكـيـلو پـرتـقـال خـريـدم فـكـر كـردم كـه هـوا خـنـك اسـت و بـراى سـه الى چـهـار روز پرتقال خواهيم داشت . امام با ديدن پرتقال ها فرمودند:
ايـن هـمـه پـرتـقـال بـراى چـيـسـت ؟ مـن هـم بـراى ايـن كـه كـار خـودم را توجيه كنم عرض كردم ((پـرتـقـال ارزان بود براى چند روز اين قدر خريدم .)) ايشان فرمودند: ((شما مرتكب دو گناه شـديـد: يـك گـنـاه بـراى ايـن كـه مـا نـيـاز بـه ايـن هـمـه پـرتـقـال نـداشـتـيـم ، و ديـگـر ايـن كـه شـايـد امـروز در نـوفـل لوشـاتـو كـسـانـى بـاشـنـد كـه بـه عـلّت گـران بـودن پـرتـقـال تـا حـال نتوانسته اند تهيه كنند و با ارزان شدن آن مى توانستند مقدارى از آن تهيه كـنـنـد. ببريد مقدارى از آن را پس دهيد... . گفتم پس دادن آن ها ممكن نيست فرمودند: ((بايد راهى پيدا كرد)). عرض كردم چه كار مى توانم بكنم ؟ فرمود: ((آنها را بدهيد به كسانى كه تا به حال پرتقال نخورده اند، شايد از اين طريق خدا از سر تقصيرت بگذرد.)) 
امـام (ره )در مـورد خـريـد اضـافـه بـر مـصـرف حـساس بودند كه مثلاً اگر مى خواست آب ليمو بگيرند به مشهدى حسين (خادم منزل ) مى گفت كه فقط به اندازه يك ليوان ، آب ليمو بخرد و هـر چـه اصـرار مـى كـرد كـه يـك شيشه مى گيريم نگه مى داريم ، كم كم مصرف مى شود. مى فـرمـود: نـه ، فـعـلاً بـه آن اندازه اى كه لازم است بايد بگيريد. همچنين در مورد سبزى خوردن بيش از چند فِلِس اجازه نمى داد بگيرند. 
چـنـيـن برخوردى از حضرت امام ، داستانى از امام صادق (ع )را در ذهن تداعى مى كند: مدتى بود نـرخ گـنـدم و نان روز به روز در مدينه بالا مى رفت ، مردم نگران شده بودند و عده اى گندم آيـنـده خـود را خـريـدارى مـى كـردند و آن را انبار مى كردند. در اين ميان مردمى هم بودندكه به واسطه تنگ دستى مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند.
((مـعـتـب )) وكـيـل خـرج خـانه امام صادق (ع )مى گويد: امام از من پرسيد: ((ما چقدر گندم در خانه داريـم ؟)) عـرض كـردم بـه قـدرى كـه چند ماه را كفايت كند. فرمود: ((آن ها را به بازار ببر و بفروش )). عرض كردم گندم در مدينه ناياب است اگر اينها را بفروشيم ممكن است ديگر خريد آن ميسر نباشد. فرمود:
هـمـه را بـفـروش و بـعـد از اين ، نان خانه مرا روز به روز از بازارخريدارى كن . نان خانه من بـايـد بـعـد از ايـن نـيـمـى گـنـدم و نـيـمـى جـو بـاشـد. خـدا مـى دانـد مـن تـوانـايـى دارم كـه عـيـال خود را با نان گندم به بهترين وجهى اداره كنم ، ولى اين كار را نمى كنم تا در پيشگاه الهى مساءله ((اندازه گيرى معيشت )) را رعايت كرده باشم . 

      مسكن

حـضـرت امـام (ره )پـس از ازدواج ، زنـدگـى سـاده خـود را در قـم و در مـنـزلى بـسـيـار كـوچك و اسـتـيـجـارى ولى مـستقل آغاز كردند.  و با زياد شدن تعداد فرزندانشان تصميم به خـريـد مـنـزلى در مـحله يخچال قاضى ـ منزل فعلى امام در قم ـ گرفتند، در قسمتى از حياط اين خانه كه به صورت باغچه اى كوچك بود، خانه اى براى اسكان فرزندشان حاج آقا مصطفى كه تازه ازدواج كرده بود ساختند. 
پـس از قـيـام پـانـزده خرداد و تبعيد ايشان به تركيه و عراق ، حضرت امام (ره )منزلى كوچك و قـديمى در حدود 45 متر و با حياطى قريب چهارده متر كه نياز به تعمير و رنگ آميزى هم داشت ، در نجف اجاره كردند.
بـا ايـن كـه افرادى همچون آقاى اشراقى ـ داماد امام ـ بارها به آن حضرت پيشنهاد داده بود كه حـاضـر اسـت از مال شخصى خود مخارج تعمير و رنگ آميزى خانه را برعهده بگيرد، حضرت امام براى حفظ زىّ روحانيت حاضر به اين كار نشدند. 
نـكـتـه قابل توجه اين كه حضرت امام به لحاظ مقام مرجعيت و رهبرى كه داشتند علاوه بر وظايف يـك مـسلمان كه بايد از اسراف و زياده روى خوددارى كند، وظيفه داشتند تا با ايثار و فداكارى بـه بـالاتـريـن مرحله قناعت و صرفه جويى خود را برسانند و در حد فقيرترين افراد جامعه زنـدگـى خـود را تـنـزّل دهـنـد. ايـن عـمـل امـام مـلهـم از درسـى اسـت كـه مـولا عـلى (ع )بـا سخن و عمل خود به رهبران دينى داده است .
هـواى نـجـف در تـابـسـتـان بـسـيـار گرم و خشك بود و مرسوم بود كه بزرگان نجف در كوفه نزديك شط فرات منزلى داشتند و در تابستان به آنجا كوچ مى كردند تا از هواى مطبوع آنجا كه بيش از پنج درجه از هواى نجف خنك تر بود استفاده كنند.
حضرت امام با اين كه در تابستان از هواى گرم نجف بسيار رنج مى برد، به همراه مردم بومى در نجف مى ماندند و حتى يك بار هم حاضر به استفاده از هواى مطبوع كوفه نشدند.
روزى يكى از دوستان امام كه از مشاهده اين وضع متاءثر شده بود با تمجيد و توصيف از هواى كوفه سعى فراوانى كرد تا امام را راضى كند منزلى در كوفه اجاره كند.
هـمـيـن كـه سـخـنـان ايـشـان تمام شد، امام سرشان را بلند كردند و بدون اين كه يك كلمه حرف بزنند فقط تبسمى زيبا و تشكرآميز از آن شخص بر لبشان نقش ‍ بست . 
ولى در جاى ديگر كه دوباره اين مساءله مطرح شده بود حضرت فرمودند:
آيـا مـن مـى تـوانـم بـه كـوفـه بـروم درحـالى كـه بـسـيـارى از مـردم ايـران در سـيـاه چال به سر مى برند؟! 
زمانى هم كه انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد و امام تصميم به مراجعت به ايران گرفت ، از دسـت انـدركـاران خـواسـت تا منزلى در جنوب شهر تهران كه محله مستضعف نشين است ، برايشان اجـاره كـنـنـد. و آنـهـا مـدرسـه رفـاه را در نـظـر گـرفـتـنـد تـا امـام بـتـوانـد از مـردم هـم استقبال كند. 
هـمـچـنـيـن وقـتـى امـام در بـيـمـارسـتـان قـلب بـسـتـرى شدند، شوراى پزشكى امام خروج امام از بـيـمارستان را به شرطى تجويز كرده بود كه در نزديكى بيمارستان اسكان كنند. از اين رو ايـشان به آقاى رسولى فرمودند: ((برويد منزلى مانند خانه پدرت برايم پيدا كنيد.)) پيدا كـردن خـانـه خـشـت و گـلى آن هـم نـزديـك بـيـمـارسـتـان كـار آسـانـى نـبـود، خـلاصـه منزل جماران پيشنهاد گرديد كه هم خواسته امام باشد و هم مردم بتوانند از حسينيه جماران براى ملاقات هاى عمومى استفاده كنند.
مـنـزلى كـه بـراى امـام و دفـتـر ايـشـان در نـظـر گـرفـتـه شـد مـجـمـوعاً 160 متر زمين داشت ، مـنزل خصوصى امام داراى دو اتاق ، يكى براى ملاقات با شخصيت ها و ديگرى براى استفاده و اسـتـراحت بود كه گاهى ملاقات كنندگان به قدرى زياد مى شدند كه به اجبار از اتاق ديگر نيز استفاده مى گرديد. 
امـام راحـل (ره )بـا زنـدگـى سـاده و بدون تجمل و زرق و برق خود به همه آزادگان و مسلمانان آموختند كه مى توان با كمترين امكانات رفاهى ، بزرگ ترين و انقلابى ترين كارها را انجام داد و رفاه زدگى با آزادگى و انقلابى بودن هيچ تناسبى ندارد.
 

منبع : كتاب امام و روش زندگي



نظرات 0